بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سیره معصومین«علیه‌السلام» و اولیاءالهی«علیه‌السلام»

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18509
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز جناب طاهرزاده: استاد 1. در حوزه معرفت نسبت به حضرت معصومه (س) کتاب خاصی سراغ دارید معرفی بفرمایید؟ 2. استاد خود حضرتعالی چرا در مورد شخصیت و مقام حصرت فاطمه معصومه (س) جزوه یا کتابی را منتشر نمی کنید؟ 3. استاد به نظرم در مورد حضرت معصومه (س) معرفت ها بسیار پایین است البته قطعا نسبت به هر امامی هم همینطور تا حضرت معصومه (س) اما مردم ما این را می دانند که امام رضا (ع) امام هستند و با دیدن این مقام به زیارت ایشون می روند اما نسبت به حضرت معصومه (س) بسیار سطح نگاه ها پایین است که محضر چه کسی می روند، میشه یه توضیح در این مورد بفرمایید. بنده در بین آثار شما این موضوع واقعا خالی می بینم. ممنون لطفا پاسخ من را بدهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه به صورت پراکنده کارهایی شده است ولی حقیقتاً حق مطلب ادا نشده. در حالی‌که در زیارت‌نامه‌ی ایشان که توسط امام معصوم تنظیم شده، روشن است که این بانوی بزرگوار چه مقامی دارند. شاید هم گفتنی نباشد، چشیدنی باشد و هرکس با زیارت ایشان آن بهره‌ای که باید ببرد، می‌برد. موفق باشید

18485
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد عزیز: در یکی از شهرستانها مشغول مباحثه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره) شما هستیم جلسه قبل به قسمت «راز توجه به مردم» رسیدیم و قسمتی که بحث شد و دوستان ایراداتی گرفتند و شاید متوجه نشده باشیم به همین دلیل مزاحم شدیم؛ قسمتی از آن مورد شبهه را از کتاب در زیر آورده ام: ----------------------------- وقتي رسيديد به اين که در نگاه اشراقي، خاستگاه نهادهاي بين المللي بر مبناي وَهم گذاشته شده و به حقيقت ملکوتي انسان ها نظر ندارد، ارزش و اعتبار آن ها همچون دود به هوا مي رود و راه کار جايگزين کردن چيزي به جاي آن نهادها بر قلب شما مي گذرد و نظر به «مردم» ظهور مي کند. متأسفانه هنوز موضوعِ رجوع به مردم به عنوان يک حقيقت اشراقي در بين ما پذيرفته نشده است، ولي امام معتقدند خداوند قلب مردم را در اختيار دارد. بنابراين اگر ما خارج از نگاه سودانگارانه با نگاهي که خداوند اين قلب ها را محل الطاف خودش قرار داده، به مردم نگاه کنيم انقلاب اسلامي مسير خود را به سرعت طي مي کند و همواره نوري بر نور آن افزوده مي گردد. يکي از برادران بسيجي خدمت حضرت امام گزارش داده بود که رفته بودند خانه اي را که در آن مشروب مي سازند تفتيش کنند، بعد از آن که کارشان تمام مي شود مي بينند که سگ آن خانه نمي گذارد به طرف درِ خروجي خانه بروند، آن ها را مجبور مي کند بروند داخل زير زمين، وقتي وارد زير زمين مي شوند ملاحظه مي کنند به واقع يک اسلحه خانه است و يک تيم بسيار قوي براي اين که يک کشت و کشتار گسترده اي در کشور راه بيندازند آن را مجهز کرده اند و بالاخره آن تيم لو مي روند. حضرت امام در سخنراني شان فرمودند: آن سگ مأمور بود که نگذارد ما ضربه بخوريم. (85) اين را عرض کردم تا ملاحظه فرمائيد با اين که حضرت امام خودشان اشراقشان را که همان انقلاب اسلامي است، مي شناسند ولي با اين خبر متوجه جلوه اي از نور اشراقي خود در آن صحنه مي شوند که چگونه آن بسيجيان مظهر ظهور آن مدد الهي شدند. و معني «المؤمن مرآت المؤمن» به همين صورت است. در عالم شهود و اشراق هر چه شواهد بيشتر باشد انسان بيشتر مطمئن مي شود که حضرت حق نظرِ رحمت به انسان دارد، تا آنجايي که در خبر داريم در کربلا امام حسين (ع) وقتي به بعضي از افراد نفرين مي کنند و تأثير آن را در همان لحظه مي يابند، آن را شاهد بر حقانيت مسير مي گيرند و اميدوار مي شوند. امام حسين (ع) دستور دادند در گودالِ پشت لشكرگاه آتش افروختند تا فقط از يك سو با دشمن بجنگند. سواره اي از سپاه عمر سعد به نام «ابن ابي جويريه» چون نگاهش به آتش هاي برافروخته افتاد، ندا داد: اي حسين و اي ياران حسين! بشارتتان باد به آتش، در دنيا به سوي آتش شتاب كرديد. امام پرسيدند اين مرد كيست. گفتند ابن ابي جويريه است و امام او را چنين نفرين كرد: خدايا در دنيا عذاب آتش را به او بچشان. چنين نقل شده كه اسب او رميد و او را در آن آتش افكند و سوخت. مرد ديگري از سپاه عمر سعد به نام «محمد بن اشعث» بيرون آمد و گفت: اي حسين پسر فاطمه! تو نسبت به پيامبرِ خدا چه حرمتي داري كه ديگران ندارند؟ امام فرمود: اين مرد كيست؟ گفتند او محمد بن اشعث است و امام دست به آسمان بردند و عرض داشتند: خدايا! امروز، ذلت و خواري را به محمد بن اشعث نشان بده، ذلتي كه پس از امروز هرگز روي عزت نبيند. چنين نقل شده كه ابن اشعث نياز به قضاي حاجت پيدا كرد، از لشكرگاه بيرون آمد، عقربي او را گزيد و در حالي كه عورت او آشكار بود از دنيا رفت. عبدالله بن حوزه تميمی از سپاه عمر سعد با صدای بلند داد می زد و می پرسيد: حسين در ميان شماست؟ «أفيكم حسين؟» كسی به او جواب نمی داد و او باز هم تكرار می كرد تا در مرتبه ي سوم كه تكرار كرد يكی از ياران امام حسين (ع) در حالی كه به امام اشاره می كرد گفت: حسين اين است چه مي خواهی؟ با كمال پرروئی و بی ادبی جسارت كرد و گفت: يا حسين! تو را به آتش دوزخ مژده باد! امام (ع) در پاسخ او فرمود: تو دروغ می گويی، من بر خدای آمرزنده ي كريم و شفاعت پذير كه امرش مطاع است وارد می شوم، تو كيستی؟ گفت من پسر حوزه ام. پس از آن كه خودش را معرفی كرد، امام (ع) دست هايشان را به سوی آسمان بلند نمودند، به اندازه اي كه سفيدی زير بغل شان ظاهر شد و او را به تناسب اسمش نفرين كردند و فرمودند: «اللَّهُمَّ حُزْهُ إِلَی النَّار» (86) خداوندا! او را به جانب آتش بكش. پسر حوزه كه نفرين امام را شنيد خشمگين شد، تازيانه ای بر اسب خود زد تا از نهری كه جلويش بود بپرد و به امام حمله كند، با پريدن اسب از پشت زين افتاد و يكی از پاهايش در ركاب گير كرد، اسب رم كرد و او را به اين طرف و آن طرف زد، پايش از چند جا شكست و جدا شد و هنوز پای ديگرش در ركاب آويزان بود، اسب بدن نيمه جانش را بر هر سنگ و بوته ای مي زد تا بالاخره اسب به سوی خندقی كه در آن آتش افروخته بودند دويد و بدن تكه تكه اش را در آتش انداخت و بدين وسيله قبل از آتش آخرت، به آتش دنيا نيز گرفتار گرديد. و دعای امام مستجاب گرديد. حضرت سيد الشهداء (ع) شکر نمودند که خداوند چقدر زود دعايشان را مستجاب کردند. حضرت در نگاه اشراقي خود به بهترين شکل حقانيت خود را در اين صحنه ها ديدند، چون انوار اشراقي گاهي شديد است و گاهي اَشدّ و حضرت ملاحظه کردند که حضرت حق به شديدترين وجه نظر به نهضت کربلا دارد و با انعکاس صحنه هاي مختلف عزم حضرت از شديد به اَشدّ سير مي کند و مي فرمايند اين همان وعده است که خداوند به رسولش داده. چون در اشراق، حقيقت به حالت وجودي ظهور مي کند و نه به حالت ماهيتي، مثل موبايل نيست که انسان از طرف بپرسد صبح چي خوردي، در نگاه اشراقي نوع صبحانه مشخص نيست ولي طرف مي فهمد فرزندش سير است و لذا براي اين که اين اشراق جوانبش ظاهر شود بايد به صورت هاي مختلف انعکاس يابد. عرض ما به اين جا ختم شد که: جنس نگاه اشراقي به عالَم آن است که صاحب آن نگاه به نهادهاي معمولِ دنياي ظلماني هيچ توجهي ندارد و به آن ها اميدي نمي بندد، او به مردم رجوع مي کند و به همين جهت جز تشکيل بسيجِ مردمي در منظرش نمي آيد. در ساير امور نيز از کارهاي سطحي و از مشهورات بي پايه و اعتباريات خالي از نفس الأمر پرهيز دارد. و يکي از عوامل رسيدن به وحدت حقيقي و تفاهم، توجه به اين امر است در ذيل شخصيت حضرت امام (ره). خداوندا! به حقيقت آن نوري که شهداء را به سير صحيح راهنمايي کردي ما را از هدايت هاي قدسي خودت محروم مگردان. «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته» ------------------------------------------- استاد یکی از جملات که بسیار جای سوال داشت این بود: «حضرت سيد الشهداء (ع) شکر نمودند که خداوند چقدر زود دعايشان را مستجاب کردند. حضرت در نگاه اشراقي خود به بهترين شکل حقانيت خود را در اين صحنه ها ديدند» یعنی امام که واسطه فیض اند و تجلی اسم الله حال چطور با این دعا و استجابت متوجه حقانیت خود می شوند!؟ آیا این مخالف با دیگر حرفهای شما در مورد حقیقت امام نیست؟ البته یکی از دوستان گفت به خاطر اینکه حضرت حق در صحنه به «اشد» ظهور داشتند و امام از این جهت خوشحال اند که باز دوستان خیلی متوجه یا شاید متقاعد نشدند! اگر راهنمایی بفرمایید تشکر داریم. همچنین التماس دعا برای رفع حجب ما. یا علی مدد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی مهمی است در موضوع علمِ امام. که بنا به فرمایش خودشان هر وقت خدا بخواهد، آن‌طور که خدا بخواهد به موضوعات علم دارند و لذا مطابق سخنان خودشان می‌توان گفت خودشان نیز منتظر چیزی هستند که از طرف حضرت حق به آن برسند و از این جهت شواهد این‌چنینی را حجّتی برای حقانیت راه خود می‌یابند. خوب است در این مورد بحث «علم امام» را که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بحث شده، دنبال فرمایید. از آن جهت که روشن شود علم امام، علمِ «ماهوی» نیست بلکه علمِ «وجودی» است. موفق باشید

18407
متن پرسش
سلام استاد: ما الان با مطالعات کتب شما داریم بعد عقلی خودمون رو تقویت می کنیم، یا بعد دیگه که شما بهتر میدونید؟ از طرفی انسان برای زندگی نیاز به یه برنامه جامع برای جواب دادن به همه ابعاد داره، این برنامه رو چطوری تنظیم کنیم که هم اسلامی باشه و هم جامع و مانع؟ مثلا برای چند نوع مطالعه و با چه محورهایی باید داشته باشیم؟ برنامه برای جسم چیه و غیره. یعنی یک زندگی جامع و اسلامی در همه ابعاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال آن‌چه باید نتیجه‌ی این نوع مطالعات باشد، تأسی به سیره‌ی امامان معصوم است و این نوع مطالعات، تبعیت را عمیق‌تر می‌کند و فهم بهتری از آن سخنان را برای ما ممکن می‌سازد. موفق باشید

18248
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم: استاد یزدانپناه در کتاب عرفانشان می فرمایند جسم امام هم به عالم احاطه دارد و استشهاد می کنند به اجسادکم فی الاجساد .. روح امام علیه السلام درست اما جسمشون چگونه می تواند احاطه داشته باشد در عین حال مادی هم باشد؟ ممنونم
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: مگر این‌که نفس آن بزرگواران، جسم‌های متعددی را ایجاد نماید. نگاه دیگر آن است که جسم را در این فراز از زیارت، جسمِ برزخی آن بزرگواران قلمداد کنیم و این‌که جسمِ آن‌ها، باطنِ همه‌ی اجسام است و همه‌ی جسم‌ها در تدبیر باطن آن اجسام یعنی جسم اولیاء معصوم هستند. موفق باشید

18133
متن پرسش
سلام استاد گرامی: با تشکر از راهنمایی های همیشگی شما که همواره چراغ راهم بوده است. استاد گرامی! یکی از دغدغه های امروز جوانانی چون من مسئله عشق است. نسلی که همواره از عشق به خدا و عاشقان خدا شنیده است ولی در وادی عمل در دام عشق زمینی افتاده است بی آن که به درستی بداند در مقابل این عشق چه باید بکند. چه بسیار جوانانی که در این وادی هولناک یا در دام گناه افتاده اند و یا با شکست به دامان افسردگی غلطیده اند. این وادی مخصوصا برای جوانان مذهبی بسیار چالش برانگیزتر است. با این وجود جای پرداختن به این موضوع را در مباحث شما خالی می بینم. لطفا مرا راهنمای کنید. اگر خودتان کتاب یا جزوه ای در این زمینه دارید یا از دیگران مطلب مفید و کاربردی سراغ دارید معرفی کنید. طریق عشق طریقی عجب خطرناک است / نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز متوجه‌ی این امر هستم و قبول دارم که نه می‌توان همه‌ی آن‌چه امروز در میان دختران و پسران هست را، عشق وارونه یعنی سکس نامید و نه از فضای سیطره‌ی مدرنیته می‌توان غافل بود که چگونه عشق را که ودیعه‌ی الهی است به سکس تبدیل کرده است و این زیباترین دریچه‌ی ارتباط با حقیقت را این‌چنین آلوده نموده، در آن حدّ که راهِ گشوده‌ی ارتباط با خدا را که در امثال دعای «مشلول» انسان را به حیرت می‌اندازد، از مقابل انسان خارج نموده. حال باید تلاش کرد تا با خودآگاهیِ لازم متوجه‌ی این امر گشت و با نظر به این نکته که گرفتار عشق وارونه نباید شد؛ پا در میان گذارد. شرح غزل شماره‌ی 24 حافظ با همه‌ی طول و تفصیل‌اش توجه به این امر بود تا نه از دوست‌داشتن‌ها محروم شویم و نه دوست‌داشتن‌ها را خاک‌آلوده و زمینی نماییم. کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» قصه‌ی دوست‌داشتن‌های آسمانی را با ما در میان می‌گذارد. موفق باشید

18048
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: اینکه امامان رب ما هستند این سوال را برایم پیش آورده که تفاوت آن با ربوبیت در این روایت که ما را از نسبت دادن آن به ایشان نهی کرده در چیست؟ «نزلونا عن الربوبیه و قولو فینا ما شئتم»؛ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت نباید گفته شود ائمه«علیهم‌السلام» ربّ ما هستند. آن‌ها مظهر ربوبیت حق‌اند و همچنان‌که خودشان در روایت فوق می‌فرمایند باید ذیل ربوبیت حضرت ربّ‌العالمین به آن‌ها رجوع نمود. موفق باشید

18010
متن پرسش
طلبه پایه 2 هستم. 1. «جامع السعاده» از کتاب «محجه البیضا» و «محجه البیضا» از کتب «احیا العوم» احمد غزالی و احمد غزلی از یونان گرفت اخلاق (آیت الله مظاهری) پس چرا بعضی ها توصیه می کنند «محجه البیضا» یا «جامع السعاده» را بخوانیم؟ 2.ادبیات در حوزه چقدر کافی است و چه کتاب هایی؟ 3. آیا منطق و فلسفه را بیشتر وقت بگذاریم یا ادبیات عرب و در منطق چه کتاب هایی بخوانیم تا در حد عالی بخوانیم کتاب هایی از مقدم تا عالی معرفی کنید. 3. اگر خدا بخواه اجتماع نقیض محال نیست اگر می شود اثبات کنید این حرف درست است یا غلط
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر هم فرض کنیم غزالی از جهت ساختار اخلاقی و تعادل بین افراط و تفریط تحت تأثیر ارسطو است، مرحوم فیض کاشانی در «مهجة» و استاد آیت اللّه ملا مهدی نراقی و فرزند او ملامحمد، با رجوع به روایات اهل البیت«علیهم‌السلام» کتاب‌های خود را تنظیم کرده‌اند و به همین جهت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند نراقین را بخوانید که منظور «جامع‌السعادات» و «معراج السعادت» می‌باشد 2- به نظر بنده یک طلبه بیاد همه‌ی دروس رسمی حوزه که مربوط به ادبیات است را کامل بخواند 3- همین منطق «مظفر» و سپس «بدایة و نهایة» علامه و در آخر «اسفار» ما را با عقل فلسفی آشنا می‌کند. 4- اجتماع نقیضین یعنی اجتماع بودن و نبودنِ یک چیز در یک زمان و یک مکان. حال اگر کسی اجتماع نقیضین را محال نداند یعنی باید معتقد باشد محال نیست که همین حالا در این زمان و در این مکان، هم باشد و هم نباشد. و همین امر ار نیز به خدا سرایت دهد که مثلاً اگر خدا بخواهد اجتماع نقیضین محال نیست، یعنی همین حالا، هم خدا باشد و همین حالا خدا نباشد. و این عملاً نفیِ خداوندی است که عین بقاء و سرمدیت و ابدیت است.  موفق باشید

17982
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد: بنده حقیر جنسیتم مذکر است اما این شبهات در ذهنم آمده است! احادیثی در حلیة المتقین در مورد زنان دیدم که برایم سوال به وجود آورد: مثلاً احادیثی که اجازه می دهد که مرد در مقابل کنیز دیگری با کنیز دیگری نزدیکی کند؟ اما در مورد زن آزاده نباید چنین کاری انجام دهد! ایا تبعیض مورد رضایت اسلام است؟ و احادیث دیگر از همین قبیل! همچنین احادیث دیگری در مورد حقوق زن نسبت به مرد که به نظر میاد زنان یک دهم حقوق برعکس را هم ندارند! یا احادیث طوری مشورت با زنان را مطرح می کند که گویی اینان انسان نیستند ... (شما در معرفت نفس می فرمودید فقط بدن زن و مرد دارد حقیقت ما جنس ندارد) پس چطور این احادیث این چنین برداشت می شود!؟ مطمئنا اسلام عیبی ندارد درک من و فهم من از احادیث کم است یا مشکل جای دیگری ست! متشکر می شوم اگر کمک کنید و یا منبع و کتابی معرفی کنید تا این شبهات برطرف شود. نمونه قسمتی از حلیة المتقین: در حديث صحيح از امام محمّد باقرعليه السلام منقول است: زنى آمد به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم و گفت: يا رسول اللَّه صلى الله عليه وآله و سلم چيست حق شوهر بر زن؟ فرمود: لازم است كه اطاعت شوهر بكند و نافرمانى او نكند، و از خانه او بى رخصت او تصدق نكند، و روزه سنّت بى رخصت او ندارد و هر وقت اراده نزديكى او كند مضايقه نكند، اگرچه بر پشت پالان شتر باشد، و از خانه او بى رخصت او بدر نرود، و اگر بى رخصت بدر برود ملائكه آسمان و زمين و ملائكه غضب و ملائكه رحمت، همه او را لعنت كنند تا به خانه برگردد. گفت: يا رسول اللَّه! حقّ كى بر مرد از همه كس عظيم تر است؟ فرمود: حقّ پدر. گفت: حقّ كى بر زن از همه عظيم تر است؟ فرمود: حقّ شوهر. پرسيد: من به شوهر آن قدر حق ندارم كه او بر من دارد؟ فرمود: از صد تا يكى نه. آن زن گفت: قسم مى خورم به آن خدايى كه تو را به حقيقت فرستاده است، هرگز شوهر نكنم. در حديث ديگر فرمود: هيچ چيز بى رخصت او به كسى ندهد و اگر بدهد، گناهش براى زن است و ثوابش براى شوهر. و هيچ شب نخوابد كه شوهر از او خشمناك باشد. زن گفت: هر چند شوهر بر او ظلم كرده باشد؟ فرمود: بلى. حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر زنى كه شب به سر آورد و شوهر از او آزرده باشد، نمازش مقبول نباشد تا شوهر از او راضى باشد، و هر زنى كه بوى خوش براى غير شوهر بكند نمازش مقبول نيست تا آن بوى خوش را از خود بشُويد. و فرمود: سه كس هستند كه هيچ عمل ايشان به آسمان بالا نمى رود: غلام گريخته، زنى كه شوهرش از او راضى نباشد و كسى كه جامه خود را از روى تكبر، بلند آويخته باشد. امير المؤمنين عليه السلام وصيت فرمود به امام حسن عليه السلام: زينهار! مشورت با زنان مكن، رأى ايشان ضعيف و عزم ايشان سست است. و ايشان را پيوسته در پرده بدار و بيرون مفرست و تا توانى چنان كن كه به غير از تو مردى را نشناسند و به ايشان خدمتى به غير آنچه متعلق به خودشان دارد مگذار، كه اين از براى حال ايشان و خشنودى ايشان و حسن و جمال ايشان بهتر است. زيرا كه زن گل است خدمتكار نيست، و همچنين خودش را گرامى دار و سخنش را در حقّ ديگران قبول مكن و اختيار خود را بسيار به دست او مده. در حديث معتبر از حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم منقول است: زنان را در غرفه و بالاخانه جا مدهيد و نوشتن به ايشان مياموزيد و سوره يوسف را تعليم ايشان مكنيد و چرخ رشتن به ياد ايشان بدهيد و سوره نور را به ايشان تعليم كنيد. حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم نهى فرمود از آن كه زنان را بر زين سوار كنند. و فرمود: در نيكى اطاعت زنان مكنيد تا آن كه به طمع نيفتد در امر كردن به شما به بدى ها، به خدا پناه بريد از بَدان ايشان، و از نيكانشان در حذر باشيد. امام محمّد باقرعليه السلام فرمود: رازى به ايشان مگوييد و درباره خويشان شما آنچه گويند، اطاعت مكنيد. امير المؤمنين عليه السلام فرمود: مردى كه كارهاى او را زنى تدبير كند ملعون است. حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم چون اراده جنگ داشتند، با زنان خود مشورت مى كردند و آنچه ايشان مى گفتند خلاف آن مى كردند. حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: هركه اطاعت زن خود بكند خدا او را سرنگون در جهنّم اندازد. گفتند: يا رسول اللَّه! اين اطاعت كدام است؟ فرمود: از او رخصت بطلبد كه براى رفتن به حمام‌ها و عروسى‌ها و عيدها و عزاها برود و او را رخصت بدهد و جامه هاى نازك از او طلبد كه در بيرون بپوشد و شوهر براى او بگيرد. در حديث ديگر فرمود: مثل چنين، مثل استخوان كج پهلو است، اگر او را به حال خود مى گذارى منتفع مى شوى و اگر مى خواهى راست كنى مى شكند، پس صبر كن برناخوشى هاى ايشان. با عرض عذرخواهی به خاطر گرفتن وقت شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» تأکید شده است، مطابق آیات قرآن برای رسیدن به حیات طیبه هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست و هر دو استعداد رسیدن به عالی‌ترین کمالات را دارند و از این جهت است که باید این‌گونه روایات را مطابق وضع تاریخی و اشارات خاصی که مدّ نظر روایت بوده است معنا کرد و نه به صورت مطلق. بدین معنا که در بسیاری موارد، منظور از «نساء» و عدم مشورت با آن‌ها، شخصیت‌های شهوت‌زده و ترسو است نه مطلق زن به همان دلیل که ائمه«علیهم‌السلام» در نسبت با زنان کمال احترام و ارزش را داشته‌اند. موفق باشید

17955
متن پرسش
سلام: دلسوزی شدید خدا و اهل بیت (ع) نسبت به خودمون رو چگونه درک کنیم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در اولین توسل به نور آن‌ها از گناه متنفر می‌شوید دلیل دلسوزی آن‌ها است که نمی‌خواهند شما هلاک گردید. موفق باشید

17882
متن پرسش
سلام علیکم: آیا درست است که حب به اهل بیت (ع) باعث رسیدن به سررشته های حکمت است؟ این حب چگونه حبی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حبّ به انسان‌های معصوم، حبّ به خوبی‌ها و کمالات انسانی است و عملاً در افکار انسان مؤثر خواهد بود. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» رجوع فرمایید. موفق باشید

17870
متن پرسش
با سلام: استاد این دو حدیث از امامان بزرگوار که در یک جا می فرمایند هر کسی که معارف ما را از غیر ما بگیرد راه اشتباه رفته و دوم اینکه می فرمایند هر کس اسرار ما را فاش گوید اشتباه کرده، و برخی این حدیث ها را در خور فلاسفه و عرفا برداشت می کنند، می خواستم نظر تان را بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احادیث نوع اول نظر به مدعیانی دارد که در زمان امامان با تحریک خلفاء در مقابل فرهنگ اهل‌البیت«علیه‌السلام» بساط پهن کرده بودند. ولی فلاسفه‌ای مثل فارابی و عرفایی مثل محی‌الدین تلاش دارند تا سخن ائمه را تبیین کنند. 2- موضوع افشاء راز ائمه بحث دیگری است که جناب استاد حجت‌الاسلام و المسلمین امیر غنوی از اساتید حوزه‌ی علمیه‌ی قم در شرح زندگانی امام کاظم«علیه‌السلام» نکاتی در این مورد فرموده‌اند. موفق باشید

17854
متن پرسش
سلام علیکم: آیا تاویل و توجیه کردن روایات معصومین علیهم السلام علی الخصوص در مباحث اعتقادی بنظر معارف حقه شیعه اثنی اشعری امری صحیح و درست است یا خیر؟ چرا؟ (چون دیدم برخی از اعاظم عظمای شیعه با تاویل و توجیه کردن روایات توسط فلاسفه و عرفا بشدت مخالف و آن را در حکم تفسیر به رای دانسته و آن را باطل می دانستند.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تأویل آیات و روایات طبق آیه‌ی 7 سوره‌ی آل‌عمران مربوط به راسخون فی‌العلم است که مصداق کامل آن ائمه«علیهم‌السلام» می‌باشند و با توجه به آن‌که قرآن می‌فرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (21)/حجر) هرآن‌چه در عالمِ مادون هست، باطن‌هایی در عالم غیب و معنا دارد و هرکس به اندازه‌ای که متوجه‌ی آن بواطن باشد به نحوی آن ظاهر را به باطن ارجاع می‌دهد و بعضاً فلاسفه و عرفا چنین توانایی‌هایی از خود نشان داده‌اند که البته افراد عادی متوجه‌ی اشارات آن‌ها نیستند. موفق باشید

17849
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی: در مورد تفاوتهایی که در رابطه با خانواده و فرزندان شهدا در جامعه هست توضیح بدهید که از تایم کاری مرخصی گرفته و تحصبل می کنند، با سهمیه استخدام می شوند، با سهمیه به دانشگاه می روند، حق بیمه و مالیات از فیش حقوقی آنها کسر نمی شود و... که به جهت مطول شدن ادامه نمی دهم. اصل مطلب: زمانی که طلحه و زبیر (طلحه الخیر و سیف الاسلام. به فرموده پیغمبر اکرم(ص)) به نزد حضرت امیر رفتند به طمع عمارت بصره و ....همه شنیده ایم که حضرتش شمعی را خاموش کردند که اسراف در بیت المال نشود و تلویحا" به آن دو نفر بفهماند که آنجا جایی نیست که مزد شمشیر و جانبازی در راه خدا به پول و مقام معاوضه شود چرا که معامله با خدا کرده اند و خداوند رحمان خود خریدار است در این معامله. که آنها هم نفهمیدند و تا آخر رفتند تا جنگ جمل و عاقبت به خیر نشدند. چرا در زمان ما این تفاوتها که باعث کدورت است اعمال می شود؟ و مگر می شود کار و جهاد آخرتی را با دنیا پاداش داد که اگر می شد علی اعلا انجام می داد. مگر اینگونه نیست که دستگیری هر افتاده ای در جامعه اسلامی وظیفه حکومت است؟ از اینکه سوالم شاید خیلی مودبانه نباشد این کوچکترین شاگرد خود را ببخشید. آرزوی سلامتی و طول عمر برایتان دارم. و همچنین دیدار روی مبارکتان. ان شاءلله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این صورت‌ها که می‌فرمایید نیست. منتها نظام اسلامی سعی دارد در آن حد که فقدان پدر در یک خانواده مشکلاتی را ایجاد می‌کند، در حدّ بسیار کم جبران کند. مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» حضرت برای شهداء از بیت المال مستمری تعیین نکرده بودند؟ حتماً در جریان این موضوع هستید که مرحوم شهید مطهری در کتاب «داستان راستان» آن را آورده.

بسم اللّه الرّحم الرّحیم: زن بيچاره، مشك آب را به دوش كشيده بود و نفس نفس زنان به سوى خانه اش مى رفت. مردى ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشيد. كودكان خردسال زن، چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم ديدند مرد ناشناسى همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش ‍گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمين گذاشت و از زن پرسيد: خوب معلوم است كه مردى ندارى كه خودت آبكشى مى كنى، چطور شده كه بى كس مانده اى ؟ شوهرم سرباز بود. على بن ابيطالب او را به يكى از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.
مرد ناشناس بيش از اين حرفى نزد. سر را به زير انداخت و خداحافظى كرد و رفت، ولى در آن روز آنى از فكر آن زن و بچه هايش بيرون نمى رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود، زنبيلى برداشت و مقدارى آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ريخت و يكسره به طرف خانه ديروزى رفت و در زد. كيستى؟ همان بنده خداى ديروزى هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقدارى غذا براى بچه ها آورده ام. خدا از تو راضى شود و بين ما و على بن ابيطالب هم خدا خودش حكم كند! در باز گشت و مرد ناشناس داخل خانه شد، بعد گفت: دلم مى خواهد ثوابى كرده باشم، اگر اجازه بدهى، خمير كردن و پختن نان، يا نگهدارى اطفال را من به عهده بگيرم. بسيار خوب! ولى من بهتر مى توانم خمير كنم و نان بپزم، تو بچه ها را نگاه دار تا من از پختن نان فارغ شوم. زن رفت دنبال خمير كردن. مرد ناشناس فورا مقدارى گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما، با دست خود به بچه ها خورانيد. به دهان هركدام كه لقمه اى مى گذاشت مى گفت: فرزندم ! على بن ابيطالب را حلال كن، اگر در كار شما كوتاهى كرده است. خمير آماده شد. زن صدا زد: بنده خدا همان تنور را آتش كن. مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعله هاى آتش زبانه كشيد و چهره خويش را نزديك آتش آورد و با خود مى گفت: حرارت آتش را بچش، اين است كيفر آن كس كه در كار يتيمان و بيوه زنان كوتاهى مى كند. در همين حال بود كه زنى از همسايگان به آن خانه سر كشيد و مرد ناشناس ‍ را شناخت، به زن صاحب خانه گفت: واى به حالت! اين مرد را كه كمك گرفته اى نمى شناسى ؟! اين اميرالمؤمنين على بن ابيطالب است. زن بيچاره جلو آمد و گفت: اى هزار خجلت و شرمسارى از براى من، من از تو معذرت مى خواهم. نه، من از تو معذرت مى خواهم كه در كار تو كوتاهى كردم (بحارالانوار، ج ۷ (باب ۱۰۳) ص ۵۹۷). موفق باشید

17837
متن پرسش
با عرض سلام علیکم و خسته نباشید: سوال من در مورد این قول است : «وقتی زائر امام در مقابل ضریح قرار می گیرد بجای توجه خود به فاصله خود با ضریح به فاصله خود با اسلام فکر کند.» آیا این قول درست است یا قباحت دارد. خیلی ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی می‌تواند تذکر خوبی باشد مبنی بر این که به خود تذکر دهد امام، اسلام مجسم است و باید این فاصله را با رعایت دستورات الهی کم کند. موفق باشید

17831
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حضرتعالی در پاسخ این حقیر مبنی بر این که اگر معماری منازل ما اسلامی گردد تا قلب ما را متذکر عالم قدس کند و این امر باعث می گردد که ما در مواجهه با وهمیات خویش فائق بیایم فرمودید که این نگاه دقیقی هست ولی من چند تا سئوال از محضر منور دارم. 1. استاد پس چرا در دوران حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) یا حضرت اباعبدالله الحسین (سلام الله علیه) باز شاهد این بودیم که مردم دچار پوچ انگاری بودند، علی رغم این که معماری آن زمان اسلامی بوده پس با این استدلال حرف این حقیر صحیح نیست، توضیح فرمایید؟ 2. استاد یک سئوال مهم که خیلی ذهنم را مشغول کرده این است که واقعا چگونه می شود مردمی که زندگی کنونی را زندگی حقیقی پنداشتند و از طرفی شیطان برنامه های هم جانبه و آنی در صدد ایجاد غفلت در انسان ها هست و مسلما باید سختی های زیادی را به جان بخرند!!با این حال امیدوار باشیم که مردم به عهد قدسی خود برگردند؟ استاد بنده با این همه ادعا و آرمان گاها کم می آورم!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مگر دشمنان اسلام اجازه دادند که ائمه«علیهم‌السلام» برنامه‌های خود را از جمله در شهرسازی شروع کنند؟! 2- همین‌که تجربه‌ی تمدن مدرن، امروزه با گسست روبه‌رو شده در حالی‌که تمدنی است در اوج استفاده از عقل مستقل بشر از خدا، امید رجوع به عقل قدسی زیاد است همچنان‌که کماکان شاهد آن هستیم. موفق باشید

17758
متن پرسش
استاد دو تا موضوع رو‌ به مضحکه گرفتند یکی تولد و دیگری هفت سین ایام عید که گفتند احمقانه است. اگر گرفتن تولد مسخره است چرا تولد ائمه را مبارک و‌ میمون می دانیم. جدای از بحث اینکه قابل قیاس نیستیم و ائمه واسطه فیض الهی هستند و ... ببینید مثلا محترم دانستن تولد یک مادر که بواسطه اون مادر فرزندی تربیت میشه که مثلا می شود علامه حلی یا هر عزیز دیگه ای اشتباه هست؟ آیا اشتباه هست که روز به دنیا آمدن عزیزانمون رو‌ مبارک ندونیم؟ دوم اینکه چرا استاد گفتند سنت هفت سین احمق نامه است؟ اولا که مخالف این لفظ بودم، ثانیا پیامبر (ص) فرمودند هر اونچه که به درد نمی خورد را باید ترک کرد، وقتی برای چیدن سفره هفت سین برای دختر بچه کوچیک خودمون دلیل میاریم که سکه یعنی ... سبزی یعنی ... و‌ همه اینها در رابطه با شادی و البته نزدیک شدن به خدا و لطافت آفرینش هست چرا باید احمقانه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که واژه‌ی «احمقانه» را تند میدانید توصیه و تذکر به جایی است به بنده ولی در مورد جشن تولد برای خودمان یا سفره ی هفت سین انداختن بحث در این است که تا می‌توانیم نباید کاری کرد که از یک طرف لغو است و مومنین «عن اللغو معرضون» هستند زیرا با مشغول شدن در امور لغو از کار های اصلی باز می‌مانند. از طرفی دیگر سنّت‌های حسنه اشاره‌ ای به این نوع اعمال ندارد. جشن تولد ائمه «علیهم‌‌السلام» به جهت توجه به روزی است که اولیاء‌الهی متولد می‌شوند و عبادات خاص آن روز موجب گشودگی راه بین انسان و پروردگارش می‌شود. موفق باشید

17746
متن پرسش
سلام استاد: یه دوست دارم معتاد بود. میگه خیلی به امام رضا توسل جستم. رفتم حرمش. گریه کردم خواهش کردم. ولی جواب نگرفتم تا اینکه رفتم جلسات «ان ای» و جلسات «ان ای» یا همون معتادان گمنام بود که تونست منو نجات بده. راستش استاد خود منم دو بار رفت مشهد حاجت خواستم ولی نداد. یکی همین ترک اعتیادم که چند سال پیش بود ولی نشد که بشه تا منم به ناچار به «ان ای» پناه بردم تا ترک کنم. یکی‌ام امسال رفتم امام رضا ازشون خواستم اربعین امسال کربلا بهم بده که بازم چون نظامی هستم به دلایلی اجازه ندادن برم. موندم کجای کار میلنگه. مخصوصا داستان اعتیاد. آیا میشه گفت جلسات معتادان گمنام برای ترک همون حاجته که آقا دادن؟ با توجه به اینکه این جلسات راهی کامل برا تکامل نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه‌ی بنده در زیارت حضرت این‌طور بوده که حضرت ثامن‌الأئمه«علیه‌السلام» حقیقتاً راه می‌گشایند و دل ما را به آن سویی که مصلحتِ ما در آن است، هدایت می‌کنند. مثل همان رجوعی که شما به «ان ای» پیدا کرده‌اید. عمده آن است که مطمئن باشیم امام رئوف ما چگونه حقیقت و صلاح را در مقابل ما قرار می‌دهند. موفق باشید

17729
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: ۱. به نظر حضرتعالی جایگاه شوخی و طنز در زندگی انسان کجاست؟ مگر چند روایت از ائمه وجود دارد که شوخی می کردند؟ ۲. چقدر از زندگی حضرات جدی بوده و چقدر شوخ طبعانه؟ ۳. اینک در میان این مردم یاوه گو آخر چگونه مجدانه هدف مان را پیش ببریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جزوه‌ی «قهقهه و جهالت، تبسم و حکمت» که بر روی سایت هست می‌تواند در این مورد راهنمایی لازم را داشته باشد. موفق باشید

17690
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: پرسشی شد در باب روش تربیتی جذب افراد شبه روشنفکر که فرمودید به دل آنها نباید عمل کنیم و با آنها نباید همراهی کنیم چون نفس اماره شان را ارضا می کنیم. عرض بنده این است که به نظر حضرتعالی چه روشی بهترین شیوه جذب این طیف فکری است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین داشتن خُلق محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و برخورد خوب با آن‌ها، باید متذکر وجوه فطری آن‌ها شد و از خوبی‌های عمل دینی برایشان حرف زد. موفق باشید

17683
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا قرآن کریم به همین ترتیبی که ما الان آن را مطالعه می کنیم بر پیامبر (ص) نازل شده است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» دستور می‌دادند هر آیه‌ای در کجا قرار گیرد و در نهایت، سوره‌ها به دستور پیامبر شکل گرفت ولی ظاهراً ترتیب سوره‌ها بعداً شکل گرفته. ولی امامان معصوم همین ترتیب موجود را نفی نکرده‌اند. موفق باشید

17639
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ممنون که وقت میزارین و جواب میدید. جسارتا کتاب اسرار آل محمد یا کتاب سلیم بن قیس هلالی رو چطور می بینید؟ نظرتون در مورد این کتاب چیه؟ تا چه حد اعتبار داره؟ چون چیزایی نوشته و مدرک هایی آورده که من بچه شیعه واقعا جا میخورم و خیلی احساس عقب افتادگی ار معارف آل الله می کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلیت کتاب بنا به شواهدی که در سایر کتب داریم، مورد تأیید است. ولی باید متوجه زبان تخصصی بعضی از کلمات شد مضافاً که موضوع تقیه را نیز نباید از نظر دور داشت. موفق باشید

17561
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: عزاداری ها برای حضرت اباعبدالله و خاندان اهل بیت (ع) مقبول درگاه حق. استاد! به حدیث عجیبی برخوردم امروز قائل بر نبش قبر دو خلیفه توسط امام زمان (عج) بعد از ظهورشان و عذاب آن دو به دست ایشان و ابتلاء عظیم مردم در این باره! در حالی که می دانم به خاطر حفظ وحدت شیعه و سنی نقل علنی این حدیث شاید جایز نباشد، اما محتوای حدیث مرا شگفت زده کرد. آیا این حدیث از حیث سندی و محتوای تأیید شده؟ نظر حضرت عالی در مورد محتوای آن چیست؟ نبش قبر به ظاهر خلاف شرع است و عذاب کردن چند باره افراد در این دنیا نمی دانم چه قدر با دیگر تعالیم شریعت سازگار است گرچه بعید نیست بعد از ظهور خیلی از احکام عوض شود و عمل به خلاف شریعت در ماجرای حضرت خضر و موسی (ع) نیز سابقه داشته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً با این حدیث نیز باید مثل سایر احادیث آخرالزمانی با نگاهِ تأویلی نگاه کرد. به آن معنا که با ظهور حضرت، سیره‌ی آن دو بازخوانی می‌شود و از آن سیره و حرکات پرسش می‌گردد. احتمالاً ناقلینِ حدیث، حدیث را درست نقل نکردند و به جایِ نقد افراد، فضای خصومت بین شیعه و سنی در روح‌شان حاکم بوده است. موفق باشید

17550
متن پرسش
با سلام و عرض تسلیت ایام شهادت شهدای کربلا: استاد عزیز لطف بفرمایید در مورد عباراتی مانند زنازاده، مادرت به عزایت بنشیند، لعین، لئیم و دیگر عباراتی که در برخی متون از زبان ایمه در رابطه با مخاطبانشان وجود دارد توضیحی بفرمایید. آیا متونی که حاوی این مطالب است جعلی است؟ یا این که این موارد ناسزا محسوب نمی شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دقت فرمایید همه‌ی آن جملات در جای خود با مبنای خاصی گفته می‌شود از آن جمله، مشهور است که پدرِ عبیداللّه یعنی زیادبن ابی، مجهول‌الوالد بوده به همین جهت می‌گویند زیاد پسر پدرش، و به عبیداللّه که مشهور است فرزند زیاد است، می‌گویند ابن مرجانه. زیرا مشهور بوده است که مرجانه با مرد دیگری عبیداللّه را باردار شده است و این مسائل در جامعه‌ی آن روز مشهور بوده. از طرفی در روایت از رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» هست که هرکس دشمن اهل‌البیت باشد – عنایت داشته باشید نشناختن اهل‌البیت مطرح نیست - طیبِ مولود ندارد. یعنی در بستر پاکی متولد نشده است و از آن جهت که لشکر عمرسعد امام را می‌شناختند و امام نیز، خود را معرفی کرده‌اند، بر این مبنا است که عباراتی مانند زنازاده برای این نوع افراد به‌کار می‌بردند تا فرهنگِ دینی مدّ نظر اسلام را نیز متذکر شوند. موفق باشید  

17527
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: در سالهای اخیر مشاهده می شود همایش های شیرخواران حسینی یا مجمع جهانی قاسم بن الحسن و ... تشکیل می شود. استاد سوال من این است: 1. اینها بدعت در عزاداری نیست؟ 2. استاد شاید برخی کارها مثل سینه زنی و زنجیر زنی همین طور یک روزی باب شده و تابحال ادامه داشته؟ 3. نظر شما راجع به همایش شیرخواران حسینی و ... چیست؟ 4. سیره ائمه در خصوص عزاداری برای امام حسین علیه السلام چه بوده؟ آنچه من خوانده ام در خصوص امام رضا علیه السلام بوده که پرده ای می آویختند بین زنان و مردان و یک نفر می خواند و امام و ... گریه می کردند. استاد به علت تقیه بوده که اینقدر آرام برگزار می کردند؟ 5. هروله و فریاد زدن و خود را زدن و ...در رثای امام حسین علیه السلام اشکالی دارد؟ با توجه به اینکه در مورد سید بحرالعلوم میگن بر سر و رو زد و دید که حجه بن الحسن بر سر و رو می زند و... سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها همه از خوش‌سلیقگی‌های شیعه‌ی ایرانی است که سعی می‌کند پیام‌های معنوی را به زیباترین شکل ظهور دهد. مثل آن‌که حسینیه برای عزاداری ایجاد می‌کند و همه‌ی این حرکات در راستای اهدافی است که کربلا برای آن شکل گرفته، مگر قسمت پنجم سؤال که فریادزدن و یا خود را به صورت تصنعی زدن است که این، فضای معنوی عزاداری را از بین می‌برد. موفق باشید

17526
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: احتراماً به اطلاع می رساند در صورت توفیق الهی برای اینجانب از اول صفر تا اربعین به مدت 20 روز خادم زائرین اربعین حسینی در نزدیکی های کربلا خواهم بود، درخواست بنده این است که در صورت صلاحدید لطفاً به آدرس ایمیل بنده جملاتی در حد یک پاراگراف در خصوص اربعین ارسال فرمایید: بنا بر این است که جملات شما در خصوص اربعین به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه شود و در حدود 10000 عدد به صورت بسته فرهنگی بین زائرین توزیع شود. در صورتی که از انجام این کار رضایت داشتید بدلیل اینکه ما قدری در انجام کار محدودیت زمانی داریم خوشحال می شویم که زودتر از فرمایشات شما بهره مند شویم. لازم به ذکر است هیچگونه نامی از شما و یا هیچ کس دیگری در این کار برده نمی شود و فقط نیت این است که گروه ما در حماسه اربعین بتوانیم خادم خوبی باشیم . ان شاء ا... با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شايد بتوانيد از اين جملات، نكاتي را برگيريد: 1- زائر اربعینی حسین «علیه‌السلام» به انسان مصلحی تبدیل می‌شود که عزم تغییر تاریخ را در خود می‌یابد.

2- اربعین در این تاریخ، زمانِ سست‌شدن عهد انسان با فرهنگ سکولاریته است.

3- با حضور در رخدادِ اربعین، راهِ آینده‌ی جهان در مقابل ما گشوده می‌شود.

4- در پاسداشتِ اربعین روشن می‌کنیم هر حرکت توحیدی پس از اربعینِ خاص خود، تازه شکوفا می‌شود.

5- بدون درک زمانه هیچ قدمی به سوی آینده‌ی خود نمی‌توان برداشت و رخدادِ اربعین در این تاریخ، آن زمان و زمانه‌ای است که  با قرارگرفتن در آن و خودآگاهی نسبت به آن، می‌توانیم سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم.

6- راز اصلی تحقق کربلا آن طور که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» نسبت به امام‌شان عمل کردند در حُبّ نهفته است. اگر بخواهیم صحنه‌ای را نشان دهیم که توصیه‌ی قرآنیِ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»[1] از طریق اصحاب امام به خوبی عمل شد، کربلا بود و اگر بخواهیم صحنه‌ای را نشان دهیم که برکات این توصیه به نمایش آمد، آن صحنه، صحنه‌ی کربلا است. از طریق این حُبّ بود که اصحاب امام حسین«علیه‌السلام» توانستند از صراط دنیا که ظهور صراط آخرت است بگذرند، به همان معنایی که رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله»  فرمودند: «مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّدٍ«صلی‌اللّه‌علیه‌واله»: بَراءَةٌ مِنَ النّارِ، وَ حُبُّ‏ آلِ مُحَمَّدٍ«صلی‌اللّه‌علیه‌واله» جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ، وَ الوِلايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ«صلی‌اللّه‌علیه‌واله»: أمانٌ مِنَ العَذابِ».

اگر بخواهیم به لایه‌ای نهادین از لایه‌های کربلا آگاهی پیدا کنیم باید آن لایه نهادین را در حُبّی پیدا کرد که اصحاب حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» نسبت به آن حضرت به‌دست آورده بودند، در آن حدّ که مبادی میل محبوب خود را به مبادی میل خوب ترجیح می‌دادند به همان معنایی که در محضر مبارک آن امام اظهار می‌داشتند: «إنّی سِلمٌ لِمَن سالَمکم وَ حربٌ لِمَن حارَبکُم». این شعار به این معنا است که ما شما خانواده را ماوراء آن‌چه خودمان از خود سراغ داریم، پذیرفته‌ایم و از حرکات و تلاش‌های کسانی که امروز در رخداد اربعینی این تاریخ شرکت می‌کنند معلوم می‌شود که همه در جستجوی آن نوع ارتباطی هستند که اصحاب امام با امام‌شان برقرار کرده بودند زیرا اینان نیز متوجه شده‌اند عصر و زمان امروزشان همان عصر و زمان امام حسین«علیه‌السلام» و اصحاب آن حضرت است و لذا زائران آن حضرت و خدمه‌ی محترم آن حضرت در نهایت ایثار نسبت به همدیگر قرار گرفته‌اند. زیرا همه متوجه‌اند در کربلا به دنبال رسالتی می باشند که در این تاریخ به دوش‌شان گذاشته شده و این با حُبّ امام حسین«علیه‌السلام» و وابستگانِ به آن حضرت به نتیجه می‌رسد.

راز کششی که شیعه به کربلا دارد و تلاش دارد کربلا را کشف کند، در حُبّ به امام«علیه‌السلام» نهفته است. امامی که در کربلا به جای همه‌ی بشریت به صحنه آمده تا انسان، حقیقت خود را گُم نکند.

برای کشف کربلا، آری برای کشف کربلا باید به شعوری دست یافت که تنها با حُبّ ظهور می‌کند. امام حسین«علیه‌السلام» برای طلوع آن حُبّ هر آن‌چه از دست‌شان برمی‌آمد انجام دادند تا ما در کربلا به تماشای تابلوی ایثار و محبت بنشینیم تا حقیقتاً وارد منزل دینداری شده باشیم به همان معنایی که حضرت باقر«علیه‌السلام» مى‏ فرمايند: «هَلِ‏ الدِّينُ‏ إِلَّا الْحُبُّ» مگر دين جز محبّت چيز ديگرى هست؟ تا آن‏جا كه مى‏ فرمايند : «الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّين» ؛[2] دين محبّت است و محبّت همان دين مى ‏باشد.

کربلا به معنی زندگی در مرزهای دلنواز عشق به حسین (ع) و تنفر از طاغوت است تنفر از طاغوت در هر جلوه‌ای و در هر زمانی که می‌خواهد باشد، این یعنی زندگی و زندگی‌کردن و کربلا را از خود دانستن و در کربلا امر سرمدی را به تماشا نشستن و امر الهی را به شفاف‌ترین شکل در قول و فعل امام دیدن، تا در هیچ زمانی یزید مدار حق و باطل نباشد.  موفق باشید    


[1] - سوره‌ی شوری، آیه‌ی 23

[2] - بحارالأنوار، ج 66، ص 238.

نمایش چاپی