بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31268
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: اگر کسی بخواد همه کتاب اسفار رو نخونه و مطالب مهم ترش رو بخونه شما پیشنهاد می کنید که چه جلد هایی از اون بخونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الهیات به معنی‌الأخص که تا حدودی با جلد پنجم اسفار شروع می‌شود، نکات بسیار ارزشمندی را با مخاطبانش در میان می‌گذارد. موفق باشید

31262
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به اینکه اکثر فقها با عرفان مخالفت دارند سوال پیش می آید امثال من که علاقه مند عرفان هستند برای عبادات چه کنند که از نظر فقهی به مشکل بر نخورند؟ از طرفی این سوال را از خود فقها نمی توان پرسید مثلا بعضا فقها قائل به وحدت وجود را نجس می دانند برای نماز نیاز به وضوست به محض تماس بدن ما با آب، آب نجس می‌شود و امکان ادامه ی وضو نیست و این بدن، نجسی است که با هیچ مطهری قابل تطهیر نیست سیه رویی ز ممکن ... تیمم بهتر است لااقل نجاست وجود ممکن بیشتر پخش نمی‌شود و این خاصیت خاک است که در تقابل با آب چه رسد به آتش به نیستی نزدیک تر است. اما باز در تیمم پاکی بدن شرط است اما وجود ممکن نجس العین است بنظر می‌رسد نه وضو میسر است نه تیمم باید نماز ها را بدون طهارت بخوانیم. همچون نماز میت که خود میتیم و مرداری نجس مطلب بعد در عبارات نماز است که می‌توان وحدت وجودی خواند مثلا وحده شریک له را به معنای شریک در وجود بگیریم یا کفوا احد نه اینکه کسی هست و شبیه او نیست بلکه اصلا کسی جز او نیست که بخواهد شبیه او باشد سالبه به انتفاع موضوع است ایاک نعبد هرچه پرستم اوست و ... اینها و فوق اینها روح نمازند و فقها را ظاهرا کار با ظاهر نماز. نمی‌دانم شاید کسی که وجودش باطل باشد با این عبادت های باطل بحقیقت برسد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چنین فقیهی را کجا پیدا کرده‌اید که وصف می‌فرمایید؟!! تازه فرض هم می‌کنیم که چنین فقیه‌الفقهایی پیدا شود، مگر ما مقیّد به چنین فقیهی هستیم که تا این اندازه در توحید، کم آورده؟!!! موفق باشید

31261
متن پرسش
سلام: برای مبحث مدینه الفاضله و رسیدن به جامعه آرمانی، انسان فاضله فقط باید علم النفس (قوه عقل عملی) مورد تحقیق قرار بگیره یا از دیدگاه قرآن دل (قلب) برای ایمان نیازه و واجبه؟ برای انسان فاضله دل پذیرا چه خصوصیاتی باید داشته باشه؟ اگه بحث طولانیه کتاب معرفی کنید لطفا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در توحیدی شدن هرچه بیشتر بشریت است تا انسان نسبت خود را با خدا و با خود و با خلق، الهی کند. در این رابطه هم عقل و هم قلب باید در صحنه باشد. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، بد نیست. موفق باشید

31249
متن پرسش
سلام علیکم: استاد تو اوایل کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل بیت» گفتید که: وقتی متوجه شدیم محبوبی جز خداوند برای انسان قابل تصور نیست و قلب باید با آن اُنس بگیرد و نه عقل، می‌فهمیم چرا برای رسیدن به محبوب حقیقی مان باید «از مسیر محبّت اهل البیت علیهم السلام این راه را طی کنیم.» سوالم اینه که آیا این مثل واسطه کردن بین خدا و انسان نیست؟ (مثل کاری که با حضرت مسیح کردن و گفتن عیسی پسر خدا...، یا مشرکان که میگفتن «ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی»)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد ائمه «علیهم‌السلام» واسطه فیض و آیات تامّه الهی هستند و این غیر از بت‌هایی است که در عرض خداوند و مستقلاً پرستیده می‌شوند به بهانه آن‌که انسان را به قرب انسانی می‌رسانند و یا این‌که حضرت عیسی «علیه‌السلام» را به عنوان پسر خداوند عملاً در عرض خداوند قرار می‌دهند، و این متفاوت است با مظهریت اولیای معصوم که مظهر اسمای الهی هستند. موفق باشید

31231
متن پرسش
سلام استاد: در جوابی که به سوال ۳۱۲۲۵ دادید چرا اولش حرفم رو تایید کردید ولی آخرش باز یک چیز دیگه فرمودید؟ اولش گفتید نکته درستی می‌فرمایید (این حرفتون یعنی اینکه سایر موجودات محل ظهور «همه» اسماء الهی هستند منتها نه به شدتی که یک انسان می‌تواند باشد) ولی آخرش گفتید: سایر موجودات محل ظهور اسم یا اسمایی هستند (این حرفتون یعنی اینکه سایر موجودات محل ظهور «همه» اسماء الهی نیستند) آخرش هستند یا نیستند؟ اگر نیستند پس چطور امیرالمومنین مثلا به سنگ که نگاه می‌کرد اسم الله (که جامع تمام اسماء الهی است) را میدید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه کلی آن سخن، سخن درستی بود و در عین دقت به آنچه عرض شد باید ملاحظه بفرمایید که نگاه حضرت در آن روایت، با توجه به معیّت حضرت حق است با موجودات، و این ربطی به مظهریت آن موجودات ندارد و به همین جهت حضرت می‌فرمایند: «ما رأیتُ شیئاً إلا و رایتُ الله قبله و معه و بعده». و بحث معیت حضرت حق با هر اسمی از مباحث خوبی است که در عرفان مورد بحث قرار می‌گیرد. موفق باشید

31232
متن پرسش
سلام علیکم: در اواخر بحث برهان صدیقین فرمودید که بین وحدت تشکیکی و وحدت شخصی فرق هاست. خواستم بگم درسته که در برداشت اولیه از تشکیک وجود ما مراتبی را تصور می‌کنیم ولی اگر خوب نگاه کنیم (خصوصا با تطبیق این مطالب به مباحث وحدت نفس با قوایش که در کتاب ده نکته گذراندیم) بین تشکیک وجود و وحدت وجود فرقی نمی‌بینیم. فرقش اینه که تشکیک در وجود مربوط به ذهن است و وحدت وجود مربوط به خارج است. درسته استاد؟ آخه من از اول برهان سعی کردم مطالب رو با وحدت من و قوایم در موطنهای مختلف چک بکنم به خاطر همین از اول برهان تا آخرش وقتی از تشکیک وجود صحبت می‌شد من برداشت وحدت وجود می‌کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در ذات خود دارای وحدت شخصی است ولی در نسبت با ما، ظهوراتش متفاوت است و بدین لحاظ، وحدتش نسبت به ما تشکیکی می‌باشد. موفق باشید

31226
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به مباحث برهان صدیقین می‌توانیم بگوییم موجودات از جهت «ماهیت» خدا نیستند ولی از جهت «وجود» خدا هستند؟ یعنی وجود وقتی محدود میشه دارای ماهیت میشه که این ماهیت خدا نیست ولی از جهت اینکه این «وجود» همان عین وجود است که محدود شده خدا هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «وجود» به خودی خود یک مفهوم است و آنچه در خارج واقع است مظاهر وجود است با شدت و ضعف خاص خودش و در این رابطه وجود مطلق است که می‌توان گفت مقام حضرت حق می‌باشد و چون سایر مراتب وجود، وجودِ مطلق نیستند مصداق وجود خداوند نمی‌باشند. موفق باشید

31225
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با برهان صدیقین چندتا سوال برام پیش اومده: ۱. در کتاب فرمودید که هر درجه از وجود، عین همان درجه از علم، حیات، قدرت و... هست. سوالم اینه: یعنی هر درجه از وجود، متناسب با درجه ی وجودیش جامع تمام اسماء و صفات خداست؟ اگر بله؛ پس چرا فقط می‌گوییم انسان جامع تمام اسماء و صفات الهی است؟ در صورتی که بقیه موجودات هم هستند. منتها هر موجودی راست خودش جامع تمام اسماء است که البته انسان قابلیت ظهور تامِ تمام اسماء را دارد. ۲. یه چیزی از این برهان برداشت کردم و اونم اینه که: خدا اگر بخواهد قیامت برپا کند، آیا درست است که بگوییم قیامت به وسیله مظهر تام خدا که حضرت مهدی (عج) باشد انجام می‌شود؟یعنی این اراده حضرت مهدی (عج) است که قیامت برپا می‌کند که البته این اراده تجلی تام اراده الهی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نکته درستی می‌فرمایید ولی عنایت داشته باشید انسان محل ظهور کمالات الهی می‌تواند باشد زیرا مختار است و خلیفه الله در زمین است ولی سایر موجودات مطابق مرتبه خود محل ظهور اسم یا اسمایی می‌باشند. ۲. برپاییِ قیامت امری است تکوینی که بحث آن در «حرکت جوهری» شده است. موفق باشید

31218
متن پرسش
با سلام: با توجه به شریفه ی «سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً» سوالاتی پیش می آید ۱. با توجه به وسعت چند میلیارد سال نوری جهان چگونه همه آنچه در آسمانهاست مسخر آدمی است اگر بگوییم در آینده می‌شود هم بعید است چون اگر ابزارهایی در حد سرعت نور هم انسان بسازد چند میلیارد سال طول می‌کشد به آنجا برسد چه برسد به اینکه بخواهد تسخیر کند. ۲. چون سماوات را مسخر آدمی دانسته می‌توان برداشت کرد هفت آسمان مادیست چون تسخیر آسمان معنوی که دور از ذهن می نماید. ۳. دلیل وسعت چند میلیارد سال نوری جهان چیست اگر موجودات فضایی آفریده نشده است و فقط انسان آفریده شده بنظر می‌رسد منظومه شمسی کافی بود اگر قصد نشان دادن قدرت بود آفرینش چند کهکشان کافیست برای پی بردن به قدرت حق. ظاهرا قبل از اوایل قرن قبلی میلادی و اکتشافاتی که بر اثر تلسکوپ هابل رخ داد بشر جهان را منحصر در کهکشان راه شیری می‌دانست و پس از آن بود که متوجه شد میلیاردها کهکشان دیگر نیز وجود دارد با این وجود بشر قبل از آن با نظر به آسمان پی به عظمت خالق می‌بردند ولو قطر راه شیری طبق محاسبات کنونی حدود صد هزار سال نوری باشد که البته قدما احتمالا کوچکتر از این می پنداشتند معذالک بیشتر از بشر کنونی با همان چند ستاره کم سو با چشم غیر مسلح به خدا و عظمتش راه می جستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه مذکور می‌توان به نظام عالم فکر کرد که چگونه این نظام بستری است تا انسان‌ها در مجموع و در نسبت با کلّیّت چنین نظامی حیات معقول خود را داشته باشند و به کمالات لازم سیر کنند. آری!

اگر یک ذره را برگیری از جای

خلل یابد همه عالم سراپای

موفق باشید

31217
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: ۱. آیا نابودی عالم در اثر حرکت جوهری مختص عالم ماده است یا عوالم مثال و عقول را هم در برمی‌گیرد. ۲. اگر فقط ماده نابود می‌شود مرگ جبرئیل و ملک الموت و... که در روایات گویا آمده به چه معناست؟ ۳. برای آفرینش مجدد، حق ماده جدید را از عدم می آفریند؟ و درین صورت جایگاه آن سخن که نه موجود معدوم می‌شود و نه معدوم موجود کجاست؟ ۴. مکانیسم خلق ماده جدید به صورت بیگ بنگ است یا به صورت دیگریست؟ ۵. چه اشکالی دارد پس از نابودی زمین در سایر کرات بشر بیافریند بجای نابودی کل جهان ماده؟ ۶. چه اشکالی دارد همانند بدن که مدام موادش در حال عوض شدن است مدام در همین عالم ماده، ماده ی جدید بیافریند و مواد کهنه را طی حرکت جوهری به مرتب بالاتر سوق دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در حرکت جوهری در نابودی عالم نیست. بحث در فیض مدام است که موجب تبدیل قوه‌های عالم به فعلیت می‌شود. ۲. آری! مرگ ملک الموت به معنای آن است که در آن موطن، تغییر از میان می‌رود. ۳. بر اساس مراتب وجود، همواره عالم ماده در جای خود هست. ۴. خلق جدید به صورت مستدام در حال تحقق است نه به صورت بینگ بنگ. ۵ و ۶. با دقت در بحث حرکت جوهری این مسائل برایتان بهتر روشن می‌شود. موفق باشید

31213
متن پرسش
سلام استاد جان، خدا قوت! بنده سه تا سوال دارم. یکم: پیروی سوال ۳۱۲۰۸، فرمودید که راه خودم را منحصر به فرد خاصی نکنم و در انقلاب اسلامی قرار گیرم. حرفتون خیلی اجمال داشت، اگه زحمتی نیست مفصلترش کنید. این بحث شما خیلی مهم هست. این در معرض انقلاب اسلامی قرار گرفتن یعنی چه!؟ دوم: استاد جان، بی زحمت ببینید این قرائت بنده از انقلاب اسلامی درسته! انقلاب اسلامی یک موجودِ زنده ی غیر مادیِ جاری و فعالی است که دارای ذاتی هست و مدام پوست اندازی می کند. سوم: استاد جان وقتی در احوالات شهدا فکر می کردم و دنبال این بودم چه چیزی آنها داشتند یا چه گوهری را در خود پروراندن تا مستحق شهادت شدند، حالا از اون شهدای متفکر همچون شهید آوینی و شهید مطهری بگیرید تا شهدایی که شاید یک رکعت نماز هم نخواندند مثل طیب خان و... به یک نقطه ی مشترک یا به یک نخ تسبیح رسیدم که اگر این نباشد مثل این است که بقیه صفات مطلوب رو هم نخواهد داشت و آن محور هم چیزی نیست جز «صداقت» صداقت قولی، فعلی، قلبی! بنده بستر را «صداقت» دیدم. نمی گویم که نباید تواضع و ایثار و... نداشت، نه! میگم همه ی اینها برای شهید شدن یک صفر هستند که نیاز به یک دارند که یک صداقت هست. می گویم این صفات با صداقت معنادار می شوند. اگر به صدق برسیم، فیض های الهی به سمت قلب و زندگی مان سرازیر می شود. استاد جان، بدون ملاحظه نظرم را نقد کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» شده است که می‌تواند در این مورد که سؤال فرموده‌اید کمک کند. ۲. سخن بسیار درستی است و به همین جهت باید متوجه بود در هر مرحله از انقلاب در کجا قرار داریم. ما در ابتدای انقلاب بِرکه و یا نهایتاً دریاچه‌ای بیش نبودیم که با سرازیرشدن رودخانه‌های گِل‌آلود، به‌کلّی گل‌آلود می‌شدیم و لذا اگر آدم‌های مشکوک در دل انقلاب حضور فعّال پیدا می‌کردند، ماهیت انقلاب را تغییر می‌دادند و در این رابطه اگر در بعضی موارد در دفع افراد مشکوک افراط شد، در صحت اصل آن قضیه نباید شک داشت. مثل وقتی تنها در ابتدای حضور ایمانیِ خود قرار داریم و نهایتِ توحید ما آن است که خداوند یکی است و شریکی ندارد، ولی از آن‌جایی که نور توحید ظهورِ بعد از ظهور دارد و آرام‌آرام خود را تا آن‌جا نشان می‌دهد که می‌یابید او در عین حال که «احد» است، «صمد» است. انقلاب اسلامی به نور توحیدش نسبت به ابتدای خود در حال حاضر بسیار گشوده شده، مثل آن‌که اقیانوس اگر صدها رودخانه گل‌آلود در آن بریزند، گِل و لای‌ها را فرو می‌نشاند و آب‌های رودخانه‌ها را از جنس خود می‌کند و در آغوش می‌گیرد. در این دیدگاه عرض می‌شود به توحیدی رسیده‌ایم که متوجه می‌شویم متفکران مذکور در آن توحید جای دارند. آری امثال مارکس و فویرباخ توحیدی نیستند و خودشان هم چنین ادعاهای نکرده‌اند ولی جدای این افراد، متأسفانه ما در شرایطی نیستیم که دغدغه‌های توحیدی متفکران جهان را بفهمیم و با فرض این‌که می‌خواهیم در جهان حاضر شویم آن‌ها را از آنِ خود کنیم. ۳. همین‌طور است. موفق باشید

31187
متن پرسش
﷽ سلام علیکم و رحمة الله: استاد مهربانم، با توجه به اینکه خدا همه جا حاضر است، و ما هم عین ربطیم یعنی حضور سراسری در همه عوالم از آن خداست درسته؟! و ما هیچگاه حضور سراسری نداریم. فرمودید؛ ما به سوی او هستیم یعنی ما به سوی حضور سراسری او هستیم. خب، یعنی احاطه او همه جایی و دائمی است و ما فقط نسبتیم تا عطای یقین به بالاترین شدت حضوری لا هو الا هو؟! چه کنیم که به کمال انقطاع مطلوب از ندیده شدن خود و دیگران برسیم و فقط او را ببینیم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در عبودیت خود عمیق‌تر شویم، در هویت تعلّقی خود، خود را عمیق‌تر احساس می‌کنیم. عمده آن است که به خود و به عالَم نگاهی وجودی پیدا کنیم. عرایضی تحت عنوان «معنای حضور در جهان بین دو جهان و انسان آخرالزمانی» در کانال «مطالب ویژه» شده است. خوب است نظری به آن مطلب داشته باشید. موفق باشید

31179
متن پرسش
سلام: در ماده اصالت به نور است یا با تاریکی؟ نظرتون راجع به متن زیر چیست؟ در ماده طبق تحقیقات اصالت با تاریکی است چون هیچ کدام از اشیا نورانی نیستند و ذاتشون بدون نور است. ذات اشیاء بدون نور است چون وقتی بهشون نور میدیم دوباره میتونیم ازشون بگیریم. و همه چیز تاریک است حتی ستارگان و خورشید. خورشید هم ذاتش بدون نور است چون ذاتش از هیدروژن درست شده که تبدیل به هلیم میشه و در این بین نور تولید میشه پس ذات خورشید نور ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه فلسفی، ماده در ذات خود عین قوه و قبول است و بدین لحاظ آری! وجود که مقامش مقام نور است برای آن معنا ندارد ولی به عنوان مظهری از انوار وجود که با قبول آنها آن را می نمایاند می توان عالم ماده را مظهری از انوار وجود دانست به همان معنایی که جناب باباطاهر می فرمایند: به صحرا بنگرم روی تو بینم. موفق باشید

31176
متن پرسش
سلام: استاد نظر شما در مورد فرضیه جهان موازی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان های موازی همه یک جهان هستند مگر جهان هایی که مافوق این جهان باشد که هویت مادی این جهان را ندارد. موفق باشید

31153
متن پرسش
با سلام و احترام: در مورد سوال 31137 استاد جان سوال بنده این بود که چرا حضرت رضا علیه السلام فرمودند «از» شرایط توحید، ولایت است مگر توحید شرط دیگری غیر از ولایت هم دارد؟متشکرم و التماس دعا دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید، یک نگاه است به حقیقت و اگر مظاهر آن حقیقت مد نظر نیاید عملاً در حد یک باور انتزاعی میماند و این برای انس با خدا کافی نیست. باید انسانها در عین نگاه توحیدی به عالم و آدم، مظاهر تام و تمام توحید را بیابند و زیر سایه آنها موحدانه زندگی کنند. موفق باشید

31155
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در کتاب آداب نماز امام خمینی دو مرتبه برای حضور قلب نوشته، مرتبه نازل تر را حاضر و محضر و مرتبه بالاتر را مشغول حاضر و جمال جمیل بودن توضیح می دهد _ در جایی دیگر هم خواندم که اگر جلال الهی آشکار شود فرد به رکوع می رود و اگر جمال الهی آشکار شود، فرد به سجده می رود. یعنی حضور قلب بالاتر همانی است که فرد را به سجده برساند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله. زیرا بالاترین حضور آن است که انسان از خود فانی و به حق باقی شود و این در حقیقت سجود پیش می آید. موفق باشید

31149
متن پرسش
﷽ سلام علیکم و رحمة الله: استاد عزیزتر از جانم، باتوجه به این که در تفسیر سوره مطففین فرمودید؛ نیچه می‌گوید: بعضی ها در طول زندگی طوری خود را نقاشی می‌کنند که بعد از آن که تمام شد نقاشیشون، به تماشای خودشون می‌نشینند← این که می‌فرمایید در جهان مدرن انسان ها دوباره خودشون را دوست دارند نقاشی کنند / احساس تنگنا می‌کند نه گشودگی و نفی خودش را می‌بیند یعنی چی؟! یعنی نسبت به سعه وجودیش غافل بوده و استعداد های توحیدی وجودیش را از دست داده؟! که میگه کنت ترابا؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آری! اگر انسان در بستر توحید و با افقی که شخصیت انسانهای معصوم همچون علی «علیه السلام» در مقابل انسان می گشایند قرار نگیرد همچنان خود را ناکام احساس می کند. موفق باشید

31148
متن پرسش
﷽ (اصلاح سوال 31147) سلام علیکم و رحمة الله. استاد عزیزتر از جانم، با توجه به پاسخ شما به سوال شماره 31143 فرمودید او در عین آن‌که «احد» است «حضورش مطلق» «صمد» نیز هست، و همچنین «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر» است، بنابراین منظور شما همان وحدت وجود است!؟ با توجه به سخن امام خمینی (ره) که فرمودند؛ «انسان همه عجز است همه فقر است، هر چه هست از خداست.» بنابراین اگر نسبت به توحید افعالی و صفاتی توجه کنیم اگر ممالک سبعه انسان خدایی شد، وجود توحیدی می‌شود؟ و باتوجه به این که فرمودید حضرت آقا تجلی نور حضرت مهدی (عج) و حضرت مهدی تجلی نور حضرت الله اند، به یک نحوی (دور از کثرتها) حضرت آقا (ولایت مطلقه فقیه)، ظهور خداوند متعال در زمانه مااند؟ اگر این چنین باشد ما نیز برای فیض نورانی از ولایت حضرت الله باید برای رسیدن به العبودیت جوهرة کونها ربوبیت، ذیل دستگاه ولایت خودمان را قرار دهیم؟ لطفا توضیح بدید در این شرایط زمانه چگونه در دستگاه ولایت به اوج سیر سلوکی که شهدا برای خود رقم زدند برسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث، مباحث مفصل و مهمی است و از حیطه سوال و جواب خارج است. این روزها کتاب شرح سوره فتح در حال خروج از چاپ است. اگر إن‌شاء الله همت بفرمایید و مباحث یک سوم اول آن کتاب را دنبال کنید به لطف الهی جواب خود را خواهید گرفت، وگرنه با سوال و جوابهای محدود، سرگردانی انسان در مورد وحدت وجود رفع نمی شود. موفق باشید

31143
متن پرسش
﷽ موضوع؛ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ سلام علیکم و رحمة الله: استاد عزیزم، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، عالم را فقط یک هست و یک وجود فراگرفته است، اگر همانا ما تجلی او هستیم «انّا للّه» و خداوند متعال «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ"» هست، این چه نوع بازگشتی به سوی اوست؟! «و انا الیه راجعون» به قول امام (ره)؛عالم در محضر خداست: «وَ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً وَ هُوَ فِي مَكَانِه‏»، بنابراین آیا الان در پیشگاه او حاضر نیستیم؟! اگر هستیم پس چرا خدا می‌فرماید: «مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6»؟! آیا منظور نوع و شدت بازگشت نورانی است؟ «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ که بالاترین نوع آن را برای امام امام حسین (علیه السلام) فرمودند؟ ممنون. التماس دعا. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نسبت حضرت حق به ما آن است که او مطلق است و همه جایی و ما را نیز در برگرفته. ولی نسبت ما به او آنچنان است که ما به سوی او هستیم یعنی او در عین آن‌که «احد» است و حضورش مطلق می‌باشد، «صمد» نیز هست. بدین معنا که ما به سوی او هستیم.

حتما در جریان هستید که حضرت سجاد «علیه‌السلام» فرمودند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك»، خداى عزّوجلّ مى‏‌دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏‌آيند بسيار عميق، لذا سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» و آياتى از سوره حديد را تا «وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور» فرو فرستاده و هركه ماورای آن‏ها را خواهد هلاك گردد. (الكافى، ج 1، ص 91)

با نظر به فرمایش حضرت سجاد «علیه‌السلام» از یک طرف و با نظر به این‌که فهم توحید در هر درجه‌ای که باشد در مواجهه با امری یا اموری پیش می‌آید، سؤال این است که آن امور چه اموری هستند که فهم آن‌ها نیاز به چنین توحید عمیقی دارند و در مواجهه با آن‌ها آن توحید ظهور می‌کند؟ زیرا عنایت دارید که توحید در مواجهه با مظاهر خاص خود به ظهور می‌آید، مگر فهم توحید به صورت انتزاعی که آن تنها یک امر ذهنی است. توحید حضرت ربّ در مربوب آشکار می‌شود و ما در ازای مربوب متوجه جلوه «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر» بودن او می شویم و یا جلوه «احدیت» او را که در عین حال صمد، است در مظاهر می‌توانیم بیابیم. در واقع حضرت سجاد «علیه‌السلام» در آن روایت خبر از آن می‌دهند که «مُتَعَمِّقُونَی» در آخرالزمان هستندکه در مواجهه با مظاهری که در آخرالزمان به ظهور می‌آیند، آن‌ها را با نور توحیدی «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر» بودنِ خداوند در مظاهر خاص آن زمان می‌یابند، به همان معنایی که عرفا متوجه پیام این آیات شده‌اند. ولی با این‌همه، تصور بنده آن است که جهان ما حتی بزرگ‌تر از جهان عرفا شده و در جهانی می‌توانیم حاضر شویم که امکان حضور در آن جهان، درک حضور خداوند است با بصیرتی که او را «احدی» بیابیم که در عین حال «صمد» است و یا «اوّلی» بیابیم که در عین حال «آخر» است. موفق باشید

31137
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامی در حدیث امام رضا علیه السلام که فرمودند: «لااله الا الله حصنی و..... به شرطها و شروطها و انا من شروطها» اگر منظور حضرت از انا، اشاره به مقام ولایت است، چرا فرمودند «من» شروطها؟ یعنی بقیه شرطها چی هست؟ ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصل، توحید است و امام مظهریتِ متعیّن توحیدِ الهی است و انسان‌هایی که در جستجوی نور توحید هستند، آن را باید در امامی که مظهر آن نور است دنبال کنند وگرنه باور توحیدی آن‌ها در حدّ مفهوم متوقف می‌شود. موفق باشید

31125
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی; یکی از همکاران ما مسیحی هستند که حدود ۳ سال است با ایشان آشنا شده ایم. ایشان گرایش زیادی به اسلام پیدا کرده اند ولی هنوز مسلمان نشده اند و بیشتر دنبال شناخت اسلام هستند. در ابتدا رفته بودند حوزه ولی به دلیل اینکه مسلمان نبودند ایشان را ثبت نام نکردند و به دلیل برخورد نا مناسب ی مقدار زده شدند. حدود یک سال قبل رفتند دانشگاه پیام نور و در یکی از رشته های علوم دینی اسلام مشغول تحصیل هستند ولی ظاهرا جذابیت لازم را برای ایشان نداشته. البته بنده برای ایشان توضیح دادم که نه حوزه و نه رشته های مرتبط مناسب حال ایشان نیست. به ذهنم خطور کرد که سیر مطالعاتی شما را به ایشان معرفی کنم. به نظر شما ایشان چه مسیری را طی کنند تا با مبانی اسلام به صورت کارکردی آشنا بشوند. ایشان خانم هستند و حتی تمایل شدیدی به بحث حجاب و چادر دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته عنایت داشته باشید که اسلام، اصراری ندارد که اهل کتاب مسلمان شوند. بیشتر آن‌ها را تشویق به توحید می‌کند و طبیعی است که خودشان عمق توحید را در اسلام می‌یابند. آری! چه خوب است که برای فهم بیشتر اسلام به قرآن رجوع کنند و تفاسیری مثل تفسیر المیزان در فهم قرآن می‌تواند کمک‌کار آن‌ها باشد. موفق باشید

31097
متن پرسش
با عرض سلام‌: ۱. با دیدن رفتارهای علنی در جامعه که مخالف با حکمی از احکام  شریعت هست احساس ضعف و عصبانیت می‌کنم و این حس به خاطر خدا ایجاد نمی‌شود. احساس ضعیف شدن و اینکه به شخص من توهین شده به وجود می آید. چه کتابی برای این مشکل معرفی می‌فرمایید؟ ۲. با دیدن بی حجابی (نه بد حجابی) قوه غضب در من قوت می‌گرد و در احساس و عزم طی کردن راه بندگی سستی پیش می آید و سرد می‌شود. چرا باید عزمم به عمل دیگران مربوط شود برای حل این مشکل چه کتاب یا کاری رو معرفی می‌فرمایید؟ قبلا در مواجهه با بی یا بد حجاب تذکراتی در خیابان و .. می‌دادم بعضا اصطکاکاتی سطحی پیش می آمد در جواب به شرایط امر به معرف که بیان کردید من اینجور برداشت کردم باید در جایی مناسب و شرایط آرام و بدور هیاهو تذکر داده شود برای همین اون تذکرات در جمع و خیابان را نمی‌دهم. این عمل از احساس مورد ۱ و ۲ کم کرده است. اگر برداشت و کارم اشتباه است تصحیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایطی هستیم که شهرها بسی گسترده‌تر از شرایط گذشته است که محدود بودند و همه همدیگر را می‌شناختند و به همین جهت باید در ارائه معارف الهی راه‌های دیگری را جستجو نمود و به نظر می‌‌آید فضای مجازی یکی از آن راه‌ها می‌باشد. اکثر این بنده‌های خدا تحت تأثیر تبلیغات بیگانگان هستند و نه آن‌که قصد مقابله با اسلام و آموزه‌های دینی را داشته باشند.

ما در ابتدای انقلاب بِرکه و یا نهایتاً دریاچه‌ای بیش نبودیم که با سرازیرشدن رودخانه‌های گِل‌آلود، به‌کلّی گل‌آلود می‌شدیم و لذا اگر آدم‌های مشکوک در دل انقلاب حضور فعّال پیدا می‌کردند، ماهیت انقلاب را تغییر می‌دادند و در این رابطه اگر در بعضی موارد در دفع افراد مشکوک افراط شد، در صحت اصل آن قضیه نباید شک داشت. مثل وقتی تنها در ابتدای حضور ایمانیِ خود قرار داریم و نهایتِ توحید ما آن است که خداوند یکی است و شریکی ندارد، ولی از آن‌جایی که نور توحید ظهورِ بعد از ظهور دارد و آرام‌آرام خود را تا آن‌جا نشان می‌دهد که می‌یابید او در عین حال که «احد» است، «صمد» است. انقلاب اسلامی به نور توحیدش نسبت به ابتدای خود در حال حاضر بسیار گشوده شده، مثل آن‌که اقیانوس اگر صدها رودخانه گل‌آلود در آن بریزند، گِل و لای‌ها را فرو می‌نشاند و آب‌های رودخانه‌ها را از جنس خود می‌کند و در آغوش می‌گیرد. در این دیدگاه عرض می‌شود به توحیدی رسیده‌ایم که متوجه می‌شویم متفکران مذکور در آن توحید جای دارند. آری امثال مارکس و فویرباخ توحیدی نیستند و خودشان هم چنین ادعاهای نکرده‌اند ولی جدای این افراد، متأسفانه ما در شرایطی نیستیم که دغدغه‌های توحیدی متفکران جهان را بفهمیم و با فرض این‌که می‌خواهیم در جهان حاضر شویم آن‌ها را از آنِ خود کنیم. موفق باشید  

31046
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم، خسته نباشید، وقتتون بخیر و عافیت با توجه به سؤال ۳۱۰۰۹ در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد که گفته شده به دلیل بروز صفت خالقیت خداوند متعال هست، آیا اینکه بعضی بزرگان می فرمایند الان در آخرالزمان هستیم یا اینکه پیغمبر اکرم (ص) خانم النبین هستند، منظور در این دور از آفرینش هست و بعد از ما ادوار دیگری وجود خواهد داشت؟ یا اینکه ما آخرین دور از تمامی ادوار آفرینش هستیم و نیازی نیست خالقیت حضرت حق که از صفات فعل باری تعالی است که ریشه در صفات ذات مثل قیومیت و... دارد، فقط در خلقت نوع انسان بروز کند؟ در غیر این صورت فاصله ی بین خلقت های متعدد چطور بیان می شود آیا در آن زمانها مثلا صفت خالقیت پروردگار ظهور نمی کند؟ همچنین این مسئله که بساط عالم ماده هیچگاه برچیده نشود، چطور با این حقیقت که در قیامت کبری همه ی قوای عالم به اصلشان یعنی باطن عالم رجوع می کنند و حشر همه ی موجودات به اسم و اصل آن صورت می پذیرد قابل توضیح می شود؟ بخصوص در معاد جمادات اگر بساط عالم ماده هیچگاه جمع نمی شود، در رابطه با مثلا باطن آب که رجوع به اسم حی می کند چطور در عالم ماده هست ولی باطنش رجوع به حق می کند و معاد برای آن هست؟ «اذا الشمس کورت، و اذالبحار فجرت....» همچنین با توجه به آیه ی شریفه ی «یوم تبدل الارض بغیر ارض»، اگر زمین به باطن‌ عالم رجوع نمی کند و بساط عالم ماده همیشه هست، معاد آن چطور هست و منظور از این آیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث حرکت جوهری روشن شد که دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده ۲. باطنِ عوالم مادون همیشه مقدم‌اند از خودِ عالم مادون که این نکته را می‌توانید در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» دنبال کنید. موفق باشید

31042
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: بنده مدتی هست که به لطف خدا با شما و سایت خوبتون آشنا شدم و مطالب و مباحث شما رو دنبال می‌کنم و به لطف طرز تدریس و بیان شیواتون از نظر معرفتی به یک جمع بندی رسیدم ولی سوالی که هنوز به جوابش نرسیدم این هست که فرق عقل که مخلوق اول است و حضرت محمد (ص) که مخلوق اول هست در چیست میدونم که حضرت محمد (ص) و عقل یک حقیقت هستند ولی نمیدونم با هم فرق میکنن یا یکی هستن وجودن؟ اگر امکانش هست کمی درباره این موضوع توضیح بدین یا اگر مطلبی در سایت هست بگین که گوش بدم که این گره ذهنیم بر طرف بشه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام تکوین، آری! عقل، اولین مخلوق است و شخصیت حضرت محمد«صلوات الله‌علیه‌وآله» محل تجلی تامّ و تمام آن عقل است. کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام در این مورد مطالب ظریف و دقیقی دارد. موفق باشید

31028
متن پرسش
با سلام: خواهشا مستقیم جواب بدید و ارجاع ندین. آیا ذات خدا جدای از اینکه انسانها چ طور عمل می‌کنند تا خوشبخت شوند، آیا ذات خدا تماماً پر از عشق و رحمت واسعه است یا هم عشق و رحمت دارد و هم یک جلالِ پر شکوه؟ و اگر ذات خدا عینِ عشق و رحمت است پس چرا انسان در جهانی است که پر از سختی هاست و چرا باید این طور رقم خورده باشد که حتماً در دنیا باید اهل ایمان و غیر ایمان سختی بکشند تا به لقاء الله برسند؛ منبع این سختی کشیدن چیست؟ خداوند در قرآن فرموده خطاب به انسان که «اِنَّکَ کادِحٌ اِلي رَبِّك كدحاً فَمُلاقيه» و به این معنا که بالاخره باید سختی کشید تا به ملاقات خدا رسید. حال سوال این است که چرا باید این طور باشد. خواهشاً در همین جا حواب کامل دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری «طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا بکند» و لذا صورت رحمت رحمانیه‌ی خداوند است که همواره در تجلی است مگر آن‌جایی که زمینه‌ی پذیرش رحمت نباشد. ۲. عنایت داشته باشید که آیه‌ی مذکور انسان را مورد خطاب قرار می‌دهد یعنی وجهی از شخصیت آدم‌ها که نسیان آن‌ها بر آن‌ها حکومت می‌کند. اینان هستند که برای ملاقات حضرت محبوب باید تلاش کنند از نسیانی که به جهت مشغول شدن به کثرات بر آنان غالب شده عبور نمایند.

نمایش چاپی