بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31153
متن پرسش
با سلام و احترام: در مورد سوال 31137 استاد جان سوال بنده این بود که چرا حضرت رضا علیه السلام فرمودند «از» شرایط توحید، ولایت است مگر توحید شرط دیگری غیر از ولایت هم دارد؟متشکرم و التماس دعا دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید، یک نگاه است به حقیقت و اگر مظاهر آن حقیقت مد نظر نیاید عملاً در حد یک باور انتزاعی میماند و این برای انس با خدا کافی نیست. باید انسانها در عین نگاه توحیدی به عالم و آدم، مظاهر تام و تمام توحید را بیابند و زیر سایه آنها موحدانه زندگی کنند. موفق باشید

31155
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در کتاب آداب نماز امام خمینی دو مرتبه برای حضور قلب نوشته، مرتبه نازل تر را حاضر و محضر و مرتبه بالاتر را مشغول حاضر و جمال جمیل بودن توضیح می دهد _ در جایی دیگر هم خواندم که اگر جلال الهی آشکار شود فرد به رکوع می رود و اگر جمال الهی آشکار شود، فرد به سجده می رود. یعنی حضور قلب بالاتر همانی است که فرد را به سجده برساند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله. زیرا بالاترین حضور آن است که انسان از خود فانی و به حق باقی شود و این در حقیقت سجود پیش می آید. موفق باشید

31149
متن پرسش
﷽ سلام علیکم و رحمة الله: استاد عزیزتر از جانم، باتوجه به این که در تفسیر سوره مطففین فرمودید؛ نیچه می‌گوید: بعضی ها در طول زندگی طوری خود را نقاشی می‌کنند که بعد از آن که تمام شد نقاشیشون، به تماشای خودشون می‌نشینند← این که می‌فرمایید در جهان مدرن انسان ها دوباره خودشون را دوست دارند نقاشی کنند / احساس تنگنا می‌کند نه گشودگی و نفی خودش را می‌بیند یعنی چی؟! یعنی نسبت به سعه وجودیش غافل بوده و استعداد های توحیدی وجودیش را از دست داده؟! که میگه کنت ترابا؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آری! اگر انسان در بستر توحید و با افقی که شخصیت انسانهای معصوم همچون علی «علیه السلام» در مقابل انسان می گشایند قرار نگیرد همچنان خود را ناکام احساس می کند. موفق باشید

31148
متن پرسش
﷽ (اصلاح سوال 31147) سلام علیکم و رحمة الله. استاد عزیزتر از جانم، با توجه به پاسخ شما به سوال شماره 31143 فرمودید او در عین آن‌که «احد» است «حضورش مطلق» «صمد» نیز هست، و همچنین «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر» است، بنابراین منظور شما همان وحدت وجود است!؟ با توجه به سخن امام خمینی (ره) که فرمودند؛ «انسان همه عجز است همه فقر است، هر چه هست از خداست.» بنابراین اگر نسبت به توحید افعالی و صفاتی توجه کنیم اگر ممالک سبعه انسان خدایی شد، وجود توحیدی می‌شود؟ و باتوجه به این که فرمودید حضرت آقا تجلی نور حضرت مهدی (عج) و حضرت مهدی تجلی نور حضرت الله اند، به یک نحوی (دور از کثرتها) حضرت آقا (ولایت مطلقه فقیه)، ظهور خداوند متعال در زمانه مااند؟ اگر این چنین باشد ما نیز برای فیض نورانی از ولایت حضرت الله باید برای رسیدن به العبودیت جوهرة کونها ربوبیت، ذیل دستگاه ولایت خودمان را قرار دهیم؟ لطفا توضیح بدید در این شرایط زمانه چگونه در دستگاه ولایت به اوج سیر سلوکی که شهدا برای خود رقم زدند برسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث، مباحث مفصل و مهمی است و از حیطه سوال و جواب خارج است. این روزها کتاب شرح سوره فتح در حال خروج از چاپ است. اگر إن‌شاء الله همت بفرمایید و مباحث یک سوم اول آن کتاب را دنبال کنید به لطف الهی جواب خود را خواهید گرفت، وگرنه با سوال و جوابهای محدود، سرگردانی انسان در مورد وحدت وجود رفع نمی شود. موفق باشید

31143
متن پرسش
﷽ موضوع؛ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ سلام علیکم و رحمة الله: استاد عزیزم، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، عالم را فقط یک هست و یک وجود فراگرفته است، اگر همانا ما تجلی او هستیم «انّا للّه» و خداوند متعال «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ"» هست، این چه نوع بازگشتی به سوی اوست؟! «و انا الیه راجعون» به قول امام (ره)؛عالم در محضر خداست: «وَ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً وَ هُوَ فِي مَكَانِه‏»، بنابراین آیا الان در پیشگاه او حاضر نیستیم؟! اگر هستیم پس چرا خدا می‌فرماید: «مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6»؟! آیا منظور نوع و شدت بازگشت نورانی است؟ «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ که بالاترین نوع آن را برای امام امام حسین (علیه السلام) فرمودند؟ ممنون. التماس دعا. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نسبت حضرت حق به ما آن است که او مطلق است و همه جایی و ما را نیز در برگرفته. ولی نسبت ما به او آنچنان است که ما به سوی او هستیم یعنی او در عین آن‌که «احد» است و حضورش مطلق می‌باشد، «صمد» نیز هست. بدین معنا که ما به سوی او هستیم.

حتما در جریان هستید که حضرت سجاد «علیه‌السلام» فرمودند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك»، خداى عزّوجلّ مى‏‌دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏‌آيند بسيار عميق، لذا سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» و آياتى از سوره حديد را تا «وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور» فرو فرستاده و هركه ماورای آن‏ها را خواهد هلاك گردد. (الكافى، ج 1، ص 91)

با نظر به فرمایش حضرت سجاد «علیه‌السلام» از یک طرف و با نظر به این‌که فهم توحید در هر درجه‌ای که باشد در مواجهه با امری یا اموری پیش می‌آید، سؤال این است که آن امور چه اموری هستند که فهم آن‌ها نیاز به چنین توحید عمیقی دارند و در مواجهه با آن‌ها آن توحید ظهور می‌کند؟ زیرا عنایت دارید که توحید در مواجهه با مظاهر خاص خود به ظهور می‌آید، مگر فهم توحید به صورت انتزاعی که آن تنها یک امر ذهنی است. توحید حضرت ربّ در مربوب آشکار می‌شود و ما در ازای مربوب متوجه جلوه «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر» بودن او می شویم و یا جلوه «احدیت» او را که در عین حال صمد، است در مظاهر می‌توانیم بیابیم. در واقع حضرت سجاد «علیه‌السلام» در آن روایت خبر از آن می‌دهند که «مُتَعَمِّقُونَی» در آخرالزمان هستندکه در مواجهه با مظاهری که در آخرالزمان به ظهور می‌آیند، آن‌ها را با نور توحیدی «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر» بودنِ خداوند در مظاهر خاص آن زمان می‌یابند، به همان معنایی که عرفا متوجه پیام این آیات شده‌اند. ولی با این‌همه، تصور بنده آن است که جهان ما حتی بزرگ‌تر از جهان عرفا شده و در جهانی می‌توانیم حاضر شویم که امکان حضور در آن جهان، درک حضور خداوند است با بصیرتی که او را «احدی» بیابیم که در عین حال «صمد» است و یا «اوّلی» بیابیم که در عین حال «آخر» است. موفق باشید

31137
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامی در حدیث امام رضا علیه السلام که فرمودند: «لااله الا الله حصنی و..... به شرطها و شروطها و انا من شروطها» اگر منظور حضرت از انا، اشاره به مقام ولایت است، چرا فرمودند «من» شروطها؟ یعنی بقیه شرطها چی هست؟ ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصل، توحید است و امام مظهریتِ متعیّن توحیدِ الهی است و انسان‌هایی که در جستجوی نور توحید هستند، آن را باید در امامی که مظهر آن نور است دنبال کنند وگرنه باور توحیدی آن‌ها در حدّ مفهوم متوقف می‌شود. موفق باشید

31125
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی; یکی از همکاران ما مسیحی هستند که حدود ۳ سال است با ایشان آشنا شده ایم. ایشان گرایش زیادی به اسلام پیدا کرده اند ولی هنوز مسلمان نشده اند و بیشتر دنبال شناخت اسلام هستند. در ابتدا رفته بودند حوزه ولی به دلیل اینکه مسلمان نبودند ایشان را ثبت نام نکردند و به دلیل برخورد نا مناسب ی مقدار زده شدند. حدود یک سال قبل رفتند دانشگاه پیام نور و در یکی از رشته های علوم دینی اسلام مشغول تحصیل هستند ولی ظاهرا جذابیت لازم را برای ایشان نداشته. البته بنده برای ایشان توضیح دادم که نه حوزه و نه رشته های مرتبط مناسب حال ایشان نیست. به ذهنم خطور کرد که سیر مطالعاتی شما را به ایشان معرفی کنم. به نظر شما ایشان چه مسیری را طی کنند تا با مبانی اسلام به صورت کارکردی آشنا بشوند. ایشان خانم هستند و حتی تمایل شدیدی به بحث حجاب و چادر دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته عنایت داشته باشید که اسلام، اصراری ندارد که اهل کتاب مسلمان شوند. بیشتر آن‌ها را تشویق به توحید می‌کند و طبیعی است که خودشان عمق توحید را در اسلام می‌یابند. آری! چه خوب است که برای فهم بیشتر اسلام به قرآن رجوع کنند و تفاسیری مثل تفسیر المیزان در فهم قرآن می‌تواند کمک‌کار آن‌ها باشد. موفق باشید

31097
متن پرسش
با عرض سلام‌: ۱. با دیدن رفتارهای علنی در جامعه که مخالف با حکمی از احکام  شریعت هست احساس ضعف و عصبانیت می‌کنم و این حس به خاطر خدا ایجاد نمی‌شود. احساس ضعیف شدن و اینکه به شخص من توهین شده به وجود می آید. چه کتابی برای این مشکل معرفی می‌فرمایید؟ ۲. با دیدن بی حجابی (نه بد حجابی) قوه غضب در من قوت می‌گرد و در احساس و عزم طی کردن راه بندگی سستی پیش می آید و سرد می‌شود. چرا باید عزمم به عمل دیگران مربوط شود برای حل این مشکل چه کتاب یا کاری رو معرفی می‌فرمایید؟ قبلا در مواجهه با بی یا بد حجاب تذکراتی در خیابان و .. می‌دادم بعضا اصطکاکاتی سطحی پیش می آمد در جواب به شرایط امر به معرف که بیان کردید من اینجور برداشت کردم باید در جایی مناسب و شرایط آرام و بدور هیاهو تذکر داده شود برای همین اون تذکرات در جمع و خیابان را نمی‌دهم. این عمل از احساس مورد ۱ و ۲ کم کرده است. اگر برداشت و کارم اشتباه است تصحیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایطی هستیم که شهرها بسی گسترده‌تر از شرایط گذشته است که محدود بودند و همه همدیگر را می‌شناختند و به همین جهت باید در ارائه معارف الهی راه‌های دیگری را جستجو نمود و به نظر می‌‌آید فضای مجازی یکی از آن راه‌ها می‌باشد. اکثر این بنده‌های خدا تحت تأثیر تبلیغات بیگانگان هستند و نه آن‌که قصد مقابله با اسلام و آموزه‌های دینی را داشته باشند.

ما در ابتدای انقلاب بِرکه و یا نهایتاً دریاچه‌ای بیش نبودیم که با سرازیرشدن رودخانه‌های گِل‌آلود، به‌کلّی گل‌آلود می‌شدیم و لذا اگر آدم‌های مشکوک در دل انقلاب حضور فعّال پیدا می‌کردند، ماهیت انقلاب را تغییر می‌دادند و در این رابطه اگر در بعضی موارد در دفع افراد مشکوک افراط شد، در صحت اصل آن قضیه نباید شک داشت. مثل وقتی تنها در ابتدای حضور ایمانیِ خود قرار داریم و نهایتِ توحید ما آن است که خداوند یکی است و شریکی ندارد، ولی از آن‌جایی که نور توحید ظهورِ بعد از ظهور دارد و آرام‌آرام خود را تا آن‌جا نشان می‌دهد که می‌یابید او در عین حال که «احد» است، «صمد» است. انقلاب اسلامی به نور توحیدش نسبت به ابتدای خود در حال حاضر بسیار گشوده شده، مثل آن‌که اقیانوس اگر صدها رودخانه گل‌آلود در آن بریزند، گِل و لای‌ها را فرو می‌نشاند و آب‌های رودخانه‌ها را از جنس خود می‌کند و در آغوش می‌گیرد. در این دیدگاه عرض می‌شود به توحیدی رسیده‌ایم که متوجه می‌شویم متفکران مذکور در آن توحید جای دارند. آری امثال مارکس و فویرباخ توحیدی نیستند و خودشان هم چنین ادعاهای نکرده‌اند ولی جدای این افراد، متأسفانه ما در شرایطی نیستیم که دغدغه‌های توحیدی متفکران جهان را بفهمیم و با فرض این‌که می‌خواهیم در جهان حاضر شویم آن‌ها را از آنِ خود کنیم. موفق باشید  

31046
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم، خسته نباشید، وقتتون بخیر و عافیت با توجه به سؤال ۳۱۰۰۹ در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد که گفته شده به دلیل بروز صفت خالقیت خداوند متعال هست، آیا اینکه بعضی بزرگان می فرمایند الان در آخرالزمان هستیم یا اینکه پیغمبر اکرم (ص) خانم النبین هستند، منظور در این دور از آفرینش هست و بعد از ما ادوار دیگری وجود خواهد داشت؟ یا اینکه ما آخرین دور از تمامی ادوار آفرینش هستیم و نیازی نیست خالقیت حضرت حق که از صفات فعل باری تعالی است که ریشه در صفات ذات مثل قیومیت و... دارد، فقط در خلقت نوع انسان بروز کند؟ در غیر این صورت فاصله ی بین خلقت های متعدد چطور بیان می شود آیا در آن زمانها مثلا صفت خالقیت پروردگار ظهور نمی کند؟ همچنین این مسئله که بساط عالم ماده هیچگاه برچیده نشود، چطور با این حقیقت که در قیامت کبری همه ی قوای عالم به اصلشان یعنی باطن عالم رجوع می کنند و حشر همه ی موجودات به اسم و اصل آن صورت می پذیرد قابل توضیح می شود؟ بخصوص در معاد جمادات اگر بساط عالم ماده هیچگاه جمع نمی شود، در رابطه با مثلا باطن آب که رجوع به اسم حی می کند چطور در عالم ماده هست ولی باطنش رجوع به حق می کند و معاد برای آن هست؟ «اذا الشمس کورت، و اذالبحار فجرت....» همچنین با توجه به آیه ی شریفه ی «یوم تبدل الارض بغیر ارض»، اگر زمین به باطن‌ عالم رجوع نمی کند و بساط عالم ماده همیشه هست، معاد آن چطور هست و منظور از این آیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در بحث حرکت جوهری روشن شد که دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده ۲. باطنِ عوالم مادون همیشه مقدم‌اند از خودِ عالم مادون که این نکته را می‌توانید در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» دنبال کنید. موفق باشید

31042
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: بنده مدتی هست که به لطف خدا با شما و سایت خوبتون آشنا شدم و مطالب و مباحث شما رو دنبال می‌کنم و به لطف طرز تدریس و بیان شیواتون از نظر معرفتی به یک جمع بندی رسیدم ولی سوالی که هنوز به جوابش نرسیدم این هست که فرق عقل که مخلوق اول است و حضرت محمد (ص) که مخلوق اول هست در چیست میدونم که حضرت محمد (ص) و عقل یک حقیقت هستند ولی نمیدونم با هم فرق میکنن یا یکی هستن وجودن؟ اگر امکانش هست کمی درباره این موضوع توضیح بدین یا اگر مطلبی در سایت هست بگین که گوش بدم که این گره ذهنیم بر طرف بشه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام تکوین، آری! عقل، اولین مخلوق است و شخصیت حضرت محمد«صلوات الله‌علیه‌وآله» محل تجلی تامّ و تمام آن عقل است. کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام در این مورد مطالب ظریف و دقیقی دارد. موفق باشید

31028
متن پرسش
با سلام: خواهشا مستقیم جواب بدید و ارجاع ندین. آیا ذات خدا جدای از اینکه انسانها چ طور عمل می‌کنند تا خوشبخت شوند، آیا ذات خدا تماماً پر از عشق و رحمت واسعه است یا هم عشق و رحمت دارد و هم یک جلالِ پر شکوه؟ و اگر ذات خدا عینِ عشق و رحمت است پس چرا انسان در جهانی است که پر از سختی هاست و چرا باید این طور رقم خورده باشد که حتماً در دنیا باید اهل ایمان و غیر ایمان سختی بکشند تا به لقاء الله برسند؛ منبع این سختی کشیدن چیست؟ خداوند در قرآن فرموده خطاب به انسان که «اِنَّکَ کادِحٌ اِلي رَبِّك كدحاً فَمُلاقيه» و به این معنا که بالاخره باید سختی کشید تا به ملاقات خدا رسید. حال سوال این است که چرا باید این طور باشد. خواهشاً در همین جا حواب کامل دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری «طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا بکند» و لذا صورت رحمت رحمانیه‌ی خداوند است که همواره در تجلی است مگر آن‌جایی که زمینه‌ی پذیرش رحمت نباشد. ۲. عنایت داشته باشید که آیه‌ی مذکور انسان را مورد خطاب قرار می‌دهد یعنی وجهی از شخصیت آدم‌ها که نسیان آن‌ها بر آن‌ها حکومت می‌کند. اینان هستند که برای ملاقات حضرت محبوب باید تلاش کنند از نسیانی که به جهت مشغول شدن به کثرات بر آنان غالب شده عبور نمایند.

31022
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و گرامی: «یَا نُورَ النُّورِ یَا مُنَوِّرَ النُّورِ یَا خَالِقَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ النُّورِ یَا مُقَدِّرَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یَا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ» همانطور که می‌دانید این فرازی از دعای نورانی جوشن کبیر هست. آیا میشه گفت این فراز خلاصه و لب مطلب مسئله وجود است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است. وقتی «وجود» را حضوری مدّ نظر داشته باشیم و نه مفهومی. موفق باشید

31009
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم و بزرگوار، وقتتون بخیر و عافیت باشه ان شاءالله. در رابطه با قیامتهای متعدد و آفرینش‌های متعدد سوالی داشتم. برخی از علما می فرمایند بساط عالم ماده همیشه برقرار هست و دحو الارضهای متعدد، آفرینش‌های و قیامتهای متعددی داریم و این مسئله ابدی است. و اولین انسان در هر دور از آفرینش آدم (ع) است. و این مسئله به دلیل وجود صفت خالقیت در خداوند متعال می باشد. می خواستم نظر حضرتعالی را در این رابطه جویا شوم و اینکه اگر درست هست نور حقیقت محمدیه در ادوار مختلف چگونه بروز و ظهور می کند؟آیا در هر دور از آفرینش اهل بیت (ع) بر زمین نزول پیدا می کنند و یا...؟ با تشکر فراوان، استاد عزیز افرادی هستند مانند بنده یا بعضی از دوستانم که شما اونها را نمی شناسید و ما هم هیچ کسی را نمی شناسیم، خانمهای خانه داری هستیم که مطالعاتی را شروع کردیم و به تازگی با مباحث حضرتعالی آشنا شدیم، تحول عظیمی بواسطه ی مباحث معرفت النفس در آستانه ی وجودی ماست به لطف و ربوبیت و مهر و محبت پرودگار عزیز. ما را از دعای خیر فراموش نفرمایید. ما شما و پدر و مادرتون را خیلی دعا می کنیم. ان شاءالله خداوند متعال عمر با برکت و طولانی و عاقبت بخیری بهتون عنایت بفرماید به برکت وجود مقدس امام عصر (عج). اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر به روایت هم نظر کنید که حضرت باقر «علیه‌السلام» در جواب جابر می‌فرمایند: «لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ اَلْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ اَلْآدَمِيِّينَ». متوجه می‌شویم جهان‌های متعدد و به تبع آن قیامت‌های متعددی در میان است. ولی همان‌طور که حقیقتِ وجود همه عالَم خداوند است و همه مخلوقات در همه عوالم مظاهر خداوند هستند، حقیقتِ نبوت و ولایت نیز واحد است و مظاهر آن در هر عالَمی مطابق آن حقیقت واحد می‌باشد. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح الهدایه» در موضوع «حقیقت نبوت» متذکر می‌باشند که چگونه نبوتِ حضرت محمد «صلی‌الله‌علیه‌وآله» مظهر حقیقت نبوی در عالم احدی است. موفق باشید

30990
متن پرسش
با سلام: نحوه جلوه نورانی تمام اسماء الحسنی الهی در عصر ظهور را شرح دهید و اینکه آیا انسان ها در عصر ظهور با تمام عوالم هستی اعمّ از مجرّد و مادّی مرتبط می‌شوند یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. خوب است با مطالعه کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که روی سایت است مطلب را دنبال کنید. http://lobolmizan.ir/book/1185. موفق باشید

30982
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به اینکه نقش قوه خیال در شناخت خداوند مشاهده انوار الهی در مظاهر عالم هست و قوه خیال محل تجلی اسما الهی است: ۱. اینکه همه عالم آیت الهی است، «به دریا بنگرم دریا ته بینم»، این آیه دیدن عالم نقش قوه خیال است؟ ۲. در سوره زمر فرمودید، که الله باید دیده شود، ابتدا آیه دیدن است، ولی بعد الله باید دیده شود، رویت الله نقش کدام لایه و بعد انسان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید با حوصله و پشتکار روی دو آیه آخر سوره جاثیه که در کتاب «سوره جاثیه و راز زمین‌گیری امّت‌ها» بحث شده وقت بگذارید إن‌شاءالله جواب خود را خواهید گرفت. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

30960
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: ۱. این جمله درست است که انسان باید خداوند را در قلب خود رویت کند؟ ۲. ماه رمضان تقریبا خوب طی شد، شب عید فطر هم خوب بود، ولی نمی دانم چرا روز عید فطر این اندازه ورق برگشت و انگار نفس اماره فقط خودنمایی کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! ولی رؤیت حق به چه معناست، جای بحث دارد. عرایضی در جلسات ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ سوره جاثیه که کتاب آن روی سایت هست، در این رابطه شده است. ۲. آری! «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». موفق باشید

30944
متن پرسش
إنَّ اللّه َ أوحَى إلى داوود عليه السلام: يا داوود، إنّه لَيسَ عبدٌ مِن عبادِي يُطِيعُني فيما آمُرُهُ إلاّ أعطَيتُهُ قَبلَ أن يَسألَني، و أستَجِيبُ له قَبلَ أن يَدعُوَني. رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: قالَ اللّه ُ تَعالى: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ أفضَلَ ما اُعطِي السائلينَ. عنه صلى الله عليه و آله: مَن شَغَلَتهُ عِبادةُ اللّه ِ عن مَسألَتِهِ أعطاهُ اللّه ُ أفضَلَ ما يُعطِي السائلينَ عنه صلى الله عليه و آله: قالَ اللّه ُ تَعالى: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ قَبلَ أنْ يَسألَني. عنه صلى الله عليه و آله: يقولُ اللّه ُ: مَن شَغَلَهُ ذِكري عن مَسألَتي أعطَيتُهُ فوقَ ما اُعْطِي السائلينَ. فاطمةُ الزَّهراءُ عليها السلام : مَن أصعَدَ إلى اللّه ِ خالصَ عبادَتِهِ أهبَطَ اللّه ُ عزّ و جلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِهِ . سلام و ادب: آیا روایات بالا که بر ذکر خداوند و عبادت تاکید دارند ۱. به معنای جایگزین کردن ذکر به جای دعاست؟ ۲. منظور از ذکر دقیقا چیست؟ (اشتغال به ذکر یعنی چه؟) ۳. وظیفه ی ما در قبال روایات بالا چیست؟ ۴. دعا کردن را می شود جزو ذکر و عبادت معنا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایات نکات خوبی را متذکر می‌شوند که اگر انسان در بستر یاد خدا و ذکر حضرت ربّ العالمین امورات خود را طی کند، حضرت حق متکفّل نیازهای او می‌شود. علاوه بر آن ملاحظه می‌کنید که ادعیه‌ای مانند دعای «جوشن کبیر» چگونه انسان را مشغول اسمای حسنای پروردگار می‌کند و سراسر آن دعا ذکر حضرت محبوب است. موفق باشید

30935
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب خدمت شما استاد گرانقدر. این که وجود حقیقتیست بسیط و واجب، پس چگونه ما در این فضا پای ممکن و طلب وجودی آن را پیش می کشیم؟ و حتی تشبیه آینه را به کار بردن، آیا منافی علم باری تعالیٰ که احاطه محض است، نیست؟ آیا از آن جهت نیست که ما دوباره داریم از دریچه نظر خود، به مسئله می نگریم؟ بله، در دستگاه دید از منظر کثرات، شاید بتوان این موارد را توجیه کرد، اما در دستگاهی وسیع تر و وجوب محض، چگونه ممکن را جای دهیم تا بعد طلب وجودی آن را مطرح کنیم و یا حتی اعیان و اسما را جای دهیم؟ ممنون می شوم که بنده را راهنمایی بفرمایید که اگر حقیقت اصیل آن شدت است، این گونه امور را چگونه لحاظ کنیم بدون آن که بخواهیم از منظری دیگر مشاهده کرده و یا آن حقیقت را تنزل دهیم متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن‌الوجود در ذات خود لااقتضاء است، نه اقتضاء وجود دارد و نه اقتضاء عدم. ولی در علم خدا به عنوان وجودی علمی، امکانِ تحقق دارد. و در واقع باز خدا در میان است و لاغیر. حال اگر خدا اراده کرد آن صورت علمی را به حکم «کُن» تعیّن بخشد؛ ممکن‌الوجود، تحققِ عینی در منظر حق به خود می‌گیرد ولی به حکم وحدت شخصیه وجود، در حضور بیکرانه خداوند است. موفق باشید

30893
متن پرسش
با سلام و احترام و تسلیت ایام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات! با توجه به مطالبی که در کتاب آشتی با خدا فرمودید که هویت انسان فقط هست می باشد و از طریق این هست به وجود خدا پی می‌بریم. آیا می شود کسی به هست خودش پی ببرد اما خدا را نیابد؟ یعنی متوقف از هست خودش بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه هستِ خود شد، خود را عین ربط و تعلّق به حضرت حق می‌یابد. مرحوم علامه طباطبایی در این مورد مطالبی در کتاب «رسالة الولایه» مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

30891
متن پرسش
با سلام: بنده دانشجوی ارشد علوم حدیث گرایش نهج البلاغه هستم. برای موضوع پایان نامه دنبال موضوع نابی هستم که در حیطه اعتقادات باشه و دغدغه و نیاز روز باشه. به عنوان استاد جوانان چه مسئله ای الان در ذهن جوانان هست که نیاز به کار داشته باشه ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد پایان‌نامه به طور خاص فکر نکرده‌ام. ولی اگر بتوانید نگاه توحیدی خاصی که در نهج‌البلاغه هست از آن جهت که نگاه کلامی نیست، بلکه نگاه حضوری و وجودی است را با جوانان در میان بگذارید، جواب نیاز احساس حضور بیکرانه خود در عالم هستی را می‌توانند بیابند. عرایضی در این رابطه هرچند مختصر در شرح خطبه شماره 1 شده است. موفق باشید

30873
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: جناب استاد؛ این که می فرمایید انسان در برزخ نزولی و عوالم قبلی دارای نقائصی هست که وقتی به طبیعت هبوط می کند آشکار می شود، آیا این نقائص همان نقص در ظهور جامع اسماء است؟ یعنی مثلا حضرات معصومین علیهم السلام که مظهر اسم جامع الله هستند هنگام هبوط نقصی نخواهند داشت اما بقیه ذوات انسانی به نسبت نقصی که در ظهور اسماء دارند دچار کمبودهایی هستند که با ورود به عالم طبیعت آشکار می شود؟ و اگر چنین است، آیا در عوالم قبل، این نقص برای او مزاحمت و محدودیتی محسوب می شد؟ که مثلاً مانع از شهود و التذاذ مناسب او در آن عالم بشود و جهت رفع آن مجبور باشد به عالم دنیا بیاید؟ با تشکر و سپاس فراوان از توجهات بی دریغ شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور از نقص، در برزخِ نزولی و عوالم قبلی چیست؟ زیرا اساساً در آن عالَم هنوز میدان، میدانِ عمل نیست تا نسبت به عمل‌کردن و یا نکردن نقصی ظاهر شود و در این رابطه نمی‌توان آن فرض را در نظر گرفت که نقصی باشد مزاحم حضور. موفق باشید

30855
متن پرسش
با عرض سلام خدمت حضرتعالی: ما معتقدیم که خداوند حکیم است و کار بیهوده انجام نمی دهد و هيچ چيز او عبث و بیهوده نیست. از روایت قدسی تلویحاً یا صراحتاً می توان یافت که علاقه شدیدی خداوند متعال به انسان دارد. پس حتماً انسان چیزی در انسان هست به نظر حضرتعالی حکمت این عشق به انسان دارای فقر ذاتی از سوی ذات لایتناهی حق چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ابن عربی در فصّ «آدمی» روشن می‌کنند که حضرت حق انسان را نمایش اسمای حسنای خود نمود تا خود را تفصیلاً به نمایش بنشیند. به گفته جناب حافظ: «نظری کرد که بیند به جهان صورت خویش / خیمه در مزرعه آب و گِل آدم زد». موفق باشید

30837
متن پرسش
سلام استاد: میگم من‌ در حین خوندن کتاب برهان صدیقین اینجور برام تصور شد که عالم ماده همون خداست منتها به مرتبه نازله. یعنی مجموع پدیده های مادی به صورت مجموع می‌شود صورت نازله یک حقیقت که خداست. نه اینکه تک تک پدیده های مادی هر کدام خداست بلکه همه با هم!!! یکی دو روز با این حالت سپری کردم و نماز خوندم. ولی شما در ادامه بحث گفتید که اینجوری نیست و بحث رو توضیح دادید‌. سوالم اینه آیا در این یکی دو روز که من با همچین اعتقادی زندگی کردم کافر بودم و نجس؟ سوالی که دارم می‌پرسم از یه جهت خودم خندم میگیره و از یه جهت میگم نکنه واقعا شرعا کافر بودم و نجس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این‌طور نیست. در همان دو روز هم به دنبال خدا بودید و خودِ حضرت ربّ راه را نشان دادند زیرا با نیّت صادق به دنبال حضرت رب‌ّ‌العالمین به هر در و دیواری زدید تا بالاخره متوجه شدید: «وَ ربّی اَحسَنُ ربّی». موفق باشید

30823
متن پرسش
به نام حق سلام بر استاد: با تعمقی که بنده در باب انانیت نمودم احساس می‌شود اعتقاد به معاد ریشه در انانیت دارد و اینکه نفس آدمی بقا طلب است و در تورات هم آمده است که پس از تمرد آدمی در نزدیک شدن به درخت معرفت نیک و بد (اینجا هاست که عظمت کتاب مقدس رخ می‌نماید فقط حقیقت و آگاهی و علم ارزش آن را دارد که امر الهی را امتثال نکرد چه امر مربوط به فعلست و علم عین ذات پس سایر تفاسیر که شجره مربوط به شهوت یا کثرت و ... است همه فروکاست مقام آدمیست بلکه شجر وحدت بود) حق او را از درخت جاودانگی و حیات بازداشت (انانیت فقط در سایه جهل مستدامست «فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا» پس بنابرین دلیلی وجود ندارد که بگوییم الی الابد هستیم و این بقا طلبی اوج انانیت است و آن سخن استاد مبنی بر باقی به بقای حق بودن خالی از اشکال شاید نباشد و قول حق نیستی محض در وجود نیروانایی حق است من بنظرم می‌رسد که مرگ را پایان آدمی بدانیم هستی 60 ، 70 سالی در وجود حبابی آدمی متجلی می‌شود و تمام چه دلیلی دارد مثلا ریخت مرا الی الابد ببیند و تحمل کند. می‌ماند خبر انبیا که آن را به دو وجه می‌توان به تفسیر کشید یک بگوییم مثلا مسائل معاد تمثیلی‌است یا بهتر بگوییم تادیبی‌است برای خلقی نادان که جز ترساندن با جهنم آدم بشو نیستند و ازین روست که قرآن اینقدر خشیت نامه است و الا قیامتی که در کار نیست یا قول دوم را بپذیریم که ظاهرا در جزوه الهیات مسیحی استاد ملکیان آمده است و آن اینکه طبق دین مسیحیت عالم آخرت پس از مدتی ولو طویل پایان می‌پذیرد و ابدی نخواهد بود درین قول بنظر من هم مسئله انانیت مرتفع می‌گردد و هم مسئله عدالت تا داوری بین خوبان و بدان که درین عالم میسور نیست محقق گردد گر چه بنظر من همان قول اول انانیت کمتری دارد و مسئله عدالت هم لحظه موت حق می‌تواند آنچنان المی به فرد وارد کند که کفاره گناه صد پشتش باشد و بالعکس در لحظه آخر چنان لذتی به فرد نیکوکار بدهد که الف الف جمیع اعمالش باشد من که بحمدالله قانع به همین دو دم هستیم و اگر فعل نیکی داشتم لذت یک نفس و لذت یک آن هستیم فوق همه اعمالم هست و جزای آنها. و اصلا اینکه حق به یادم بود کافیست و نمی‌خواهم بیش از این مصدع اوقاتش باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. واژه‌ی «انانیت» به عنوان یک واژه‌ی اخلاقی، نظر به خودبینی انسان دارد از آن جهت که نفیِ غیر و نفیِ حق می‌کند و این غیر از طلب حضور در عالم بیکرانه‌ی حقایق است که طلبِ ذاتی هر انسان است به اعتبار هویت تعلّقی و عین الرّبطی او نسبت به «وجود» ۲. بحث تجرد نفس که انسان می‌تواند خود را ماورای زمان و مکان احساس کند، حکایت از حضور و وجود ابدی ما دارد. موفق باشید

30822
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی نماز و روزه هاتون. در سوالی که پرسیده بودم این جواب رو ارسال فرمودین. استاد عزیز: «با سلام: عنایت داشته باشید حضرت ربّ العالمین، دائم الفیض است و هرگز فیض او قطع نمی‌شود که برای آن آغازِ زمانی مطرح باشد. آری! عالم ماده که یکی از مراتب وجود است و فیضی که بر او می‌رسد منجر می‌شود تا قوه‌های آن به فعلیت برسند، پس از تکمیل فعلیت‌اش به مرتبه‌ بالاتر صعود می‌کند و فیضِ جدیدی برای ظهور عالم ماده جدیدی پیش می‌آید به همین جهت در روایت داریم: «الف الف آدم تا حال در این دنیا آمده‌اند» یعنی همواره عالمی شروع شده، به فعلیت رسیده و عالم دیگری با آدم دیگری به ظهور آمده است.» ولی جسارتا اینها رو میدونم و برام در حرکت جوهری حل شده، منظوم این بود که وقتی فیض جدیدی برای عالم ماده جدیدی پیش می آید این عالم جدید که ظاهر می‌شود چطوری است؟ کل عالم در همون فیض اول ایجاد می‌شود یا از نقطه ای مثل کعبه آغاز می‌شود و سپس‌ گسترش می‌یابد؟ نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه؟ اینکه در فیض جدید عالم ماده به چه کیفیت و کمیتی ایجاد می‌شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه فلسفی با نگاه دینی متفاوت است. در نگاه دینی همان‌گونه که مستحضرید حضور مرتبه‌ی مادی عالم وجود از کعبه شروع می‌شود. ولی در نگاه فلسفی نظر به اصل مرتبه‌ی عالم ماده می‌باشد نسبت به عالم مجردات. و در این رابطه چگونگی معنا ندارد زیرا چگونگی‌ها در عالم ماده صورت می‌گیرد. موفق باشید

نمایش چاپی