بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22947
متن پرسش
سلام استاد: در مورد این بیت حافظ سوالی برایم پیش آمده: جمالت آفتاب هر نظر باد / ز خوبی روی خوبت خوبتر باد. سوالم اینست: جمال محبوب (حضرت پروردگار) مگر بهتر از این می شود که حافظ دعا می کند و می گوید «خوبتر باد»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً جناب حافظ اذعان می‌کنند که هر اندازه خوبی و خوبان را در عالَم در نظر بگیریم، رخ محبوب از آن هم خوب‌تر است. باید به این فکر کرد که حضرت محبوب هر اندازه ما را شایسته ببیند در جلوه‌ای متعالی‌تر از ظهور قبل به میان می‌آید. موفق باشید

22882
متن پرسش
سلام: استاد لطفا از نظر عرفانی توضیح بدهید که چرا در نظام طبیعت اینقدر خشونت و بی رحمی وجود داره؟ مثلا حیوانات ضعیف به وسیله حیوانات قوی تر کشته میشن یا برخی حیوانات شکار خود را به شکل خاص و دردناکی می کشند؟ و در کل قانون طبیعت این هست که حیوانات باید برای زنده ماندن و سیر کردن شکم خودشان مجبور هستن یکدیگر را به شکل فجیعی بکشند! بسیاری از عرفا می گویند یکی از راه های عرفان و خداشناسی، نگاه به طبیعت و مخلوقات خداوند هست الان ما از این همه ضعیف کشی، بی رحمی و خشونت چه نتیجه عرفانی میتونیم بگیریم؟! لطفا این سوال را از نظر عرفانی پاسخ دهید نه از نظر علم زیست شناسی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حیوانات قوی، مأمور تنظیم و پاک‌نگه‌داشتنِ طبیعت‌اند. مثلاً شیر آهوی پیر و ناتوانی که نمی‌تواند فرار کند و اگر بمیرد جنگل را عفونت می‌گیرد؛ می‌دراند. از کجا که همان حیوان که دریده می‌شود دوست دارد به همین شکل از آن استفاده شود، هرچند که بنا به غریزه‌ی خود از خطر فرار می‌کند. مثل انسان‌های مؤمنی که پس از انجام وظایف در دنیای خود مایل‌اند به لقاء الهی نایل شوند. لذا اگر زمینه‌ی شهادت آن‌ها فراهم شد از آن استقبال می‌کنند. پس می‌فرمایند: «یک کفِ خاک در این میکده ضایع نشود». در این مورد خوب است به کتاب «عدل الهی» شهید مطهری رجوع فرمایید. موفق باشید

22881
متن پرسش
این که در عرفان نظری گفته میشه هر حمد و ستایشی در اصل حمد و ستایش خدای متعال است، مثلا اگر از یک اثر هنری زیبا تعریف و تمجید کنیم در اصل ستایش هنرمندی هست که اون اثر رو پدید آورده است و در مرحله بعد ستایش و حمد خدایی هست که اون هنرمند رو خلق کرده و با ربوبیت خودش این استعداد رو در وجود آن هنرمند به فعلیت در آورده و در مجموع حمد و ستایش ما به خدا می رسد چون خدا بستر و زمینه تحقق اون پدیده ای که مورد ستایش ما قرار گرفته است را فراهم نموده و کار به حول و قوه او انجام شده؛ اما یه سوالی برای بنده پیش اومده، اما اگر ما بخواهیم با همین ترتیب استدلال کنیم نقطه مقابل این مسئله هم به وجود میاد، یعنی هر انتقادی از هر چیزی و در هر موردی هم که باشه به این ترتیب در نهایت به خدا بر می گردد و مطابق مبانی اسلامی ایمان داریم قطعا خدا کمال مطلق و خیر محض است و هیچ انتقادی بر او وارد نیست، این دو مطلب چگونه قابل جمع هستند؟! اگه میشه در این مورد توضیح بدهید.
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جا که حجاب و عدم کمالی در میان است، به خدا برنمی‌گردد مگر علمِ به آن حجاب. که علمِ به حجاب، حجاب نیست علم است. موفق باشید

22824
متن پرسش
عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز و بزرگوار: استاد در رابطه با جمله حضرت امام رحمه الله علیه که فرمودند: مقام عز ربوبیت که رقیقه آن می شود مقام ذل عبودیت عرایضی خدمتان داشتم. می خواستم نظر شما را هم در این رابطه مطلع بشم. از یک منظر خداوند متعال یک موجودی را خلق کرد که تمام صفات خودشو در اون موجود ببینه یعنی آینه اکمل تمام صفات خودش است. خودش خودش را نظاره کند. از نظر دیگر موجودی را خلق کرد که رقیقه ی خودش است در واقع با رقیقه خودش خودش را عبادت می کند. که همان قل هو الله احد هم همین طور است خودش خودش را اشاره می کند. تمام موجودات این را دارند ولی در انسان کامل و جامع ظهور دارد. همان احدیت خدا مد نظرم است فقط خودش در صحنه است. حالا ما باید تمام تلاشمان را بکنیم تا این محقق شود و فقط در بستر شریعت محمدی صلی الله و علیه و آله میسر است. امیدوارم تونسته باشم مطلب را که تو نظرم هست خدمت شما عرض کنم. تشکر التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برداشت خوبی است. ولی موضوع ربوبیت حضرت حق نسبت به ما به عنوان بندگانی که حضرت ربّ العالمین بنا بر ربوبیتش می‌خواهد بپروراند، فراموش نشود. او به حکم ربوبیت بندگان را می‌پروراند تا بندگانش آینه‌ی نمایش انوار اسماء الهی گردند. در این مورد خوب است به بحث «همدمی بین عبد و ربّ» که بر روی سایت هست، سری بزنید. موفق باشید

22791
متن پرسش
سلام: آیا درون ما انسانها همان گنجی است که می فرماید «کنت کنز مخفیا» و این همان کمشکات است که در زجاجه هست؟ به راستی چقدر ما و خدا شبیه هستیم؟ چگونه این را حل کنیم که هم عاشق خود باشیم و هم دچار کبر و انا الحقی نشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ربّ العالمین همان گنج مخفی است که از طریق مخلوقات به‌خصوص انسان به ظهور می‌آید. لذا اگر به انوار ربّ العالمین در خود بنگریم، خود را نمی‌یابیم که منجر به کبر شود. موفق باشید

22787
متن پرسش
سلام استاد: آیا اسما الهی همان کیفیت های مختلف وجودی هستند؟ همان شدت و ضعف های مختلف وجود؟ چرا می گویند اسماء الهی؟ حقیقتش وقتی میگن اسماء الهی این کلمه «اسم» احساس می کنم راهزنی میکنه. شبیه همون چیزی که در کتاب «وقتی فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» فرمودید. اگر ممکنه مقداری روشن بفرمایید و یا کتابی معرفی کنید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسماء الهی یعنی همان عنوان‌هایی که خدا را با آن عنوان‌ها می‌توانیم بخوانیم. مثل این‌که خطاب به حضرت حق می‌گوییم یا غفار. یعنی با اسم غفار او را می‌خوانیم زیرا حضرت حق با همان اسماء ظهور می‌کنند از این جهت بهترین راه برای ارتباط با خداوند همان اسماء الهی است. لذا قرآن می‌فرماید: «وللّه الاسماء الحسنی فادعوه بها» خداوند را اسماء حسنایی هست، پس او را به آن اسماء بخوانید. موفق باشید 

22699
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: بنده جوانی دانشجو هستم و دوستدار دین اسلام، تفکری در بنده شکل گرفته مایلم نظر شما را در مورد میزان درست بودن آن بدانم دیگر واقعا هیچ امری و فعلی در این دنیا بنده را بهم نمی ریزد که چرا اینطور شد و فلان طور نشد و یا ای کاش جور دیگری بود البته حواسم را جمع می کنم تا از وظایفم کوتاهی نکنم ولی دیگر به هیچ وجه منتظر نمی مانم تا خواسته دلم بشود و هر چه بشود راضی هستم. حال ایرادی که اطرافیانم به من می گیرند این است که اینگونه هم نیست و این حالت را افراطی می دانند مثلا می گویند انسان ساخته تفکرات خویش است و فردا همان می شود که امروز به آن می اندیشی و انسان باید خودش را در اهدافش تصور کند تا محقق شود یا اینکه به کائنات انرژی مثبت بدهد تا از همان ها پس بگیرد و از این قبیل صحبت ها که البته بنده نمیگم این ها اشتباه است و یا امیدوار نیستم ولی نظرم این است که هر آنچه خدا بخواهد همان می شود. حرفم این است که مگر ما به دنیا آمده ایم تا مدام خودمان را در رسیدن به اهداف هر چند خوبه این دنیا تصور کنیم؟ درست است خدا تلاش می خواهد به دعای بنده اش شنواست از ما طلب کردن خواسته اما من فقط دعا و تلاش می کنم آنها می گویند با فکر کنی به اینکه نتیجه اتفاق افتاده ولی می گویم هر آنچه خدا بخواهد اتفاق می افتد و ابدا منتظر اتفاق خاصی نیستم آیا این نگاه افراطی است؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید همان است که شما می‌گویید. آن حرف‌ها ریشه در توهّم انسان‌ها دارد و موجب ساختن زندگی توهّمی می‌شود. موفق باشید

22679
متن پرسش
با سلام: پس آیا طبق فرمایشات شما دوست بزرگوار عزیز می توان نتیجه گیری کرد که محال است اصل علیت در مورد الکترون ها و جهان زیر اتمی و الکترون ها برقرار نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً هر چیزی که عین وجود و عین علت نباشد، در حوزه‌ی معلولیت قرار دارد. موفق باشید

22677
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد جانمان: استاد اگر امکانش هست این جمله را برای ما باز و قابل فهمش کنید یا راهنمایی بفرمایید: «عبادت اجرای توحید است در ملک بدن از باطن قلب.» تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که این جمله‌ی فوق می‌فرماید زیرا شما در عبادات با اراده‌ی قلبی سعی می‌کنید حکم خدا را در کشور بدن‌تان جاری نمایید و آن چیزی جز اجرای توحید در ملک بدن نیست که با نیت درونی همراه است. موفق باشید

22614
متن پرسش
درود بر جناب طاهرزاده: با توجه به اینکه دست ما از معرفت به ذات خدا کوتاه است و ماییم و جلوه های حق مطلبی را در تفسیر حمد مرحوم امام دیدم که فرمودند: «خدای تبارک و تعالی ... اجل از این است که ما حتی جلوه اش را هم (بتوانیم) بفهمیم چه طوري است. حتی جلوه اش هم مجهول است.» بنابرین اگر دست ما از معرفت به ذات و جلوه های آن کوتاه است و در عالم هم به جز ذات و جلوه های حضرت حق چیزی موجود نیست پس به نظر می رسد باید به شکاکیت پناه برد به نظر می رسد اینجاست که عرفان و سوفسطایی گری به هم می پیوندند.
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخنان حضرت امام در حدیث دوازدهم «چهل حدیث» که می‌فرماید: «افضل العباده إدمان التفکر فی اللّه و فی آلائه» باید منظور حضرت امام را این‌طور فهمید که به کنه درکِ تجلیات نمی‌توان رسید، اما «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌اید» که این خود، راهِ گشوده‌ای به سوی حضرت حق است. موفق باشید

22598
متن پرسش
سلام: استاد در عرفان نظری و بحث وحدت شخصیه وجود در حکمت متعالیه گفته می شود که هر کدام از موجودات در نظام هستی مظهر و جلوه یکی از اسماء الهی هستند یا به بیان برخی عرفا همه مخلوقات مظاهر و جلوه هایی از وجود حضرت حق هستند. برای مثال برخی عرفای قدیم، می گفتند که انسان های خوش سیما جلوه زیبایی و جمال حق هستند و در این باب در آثار شخصیت هایی نظیر مرحوم ملاصدرا و ابن سینا صحبت هایی در خصوص نگاه به حسان الوجوه مطرح شده است. اما سوالی برای بنده پیش آمده است، همه آنچه که در عالم هستی وجود دارد که یکسره خوب و نیکو نیست، مثلا اگر به انسان ها نگاه کنیم همه افراد که زیبا و خوش سیما نیستند بلکه در میان انسان ها افراد زشت و کریح المنظر هم فراوان هستند یا برخی از انسان ها ذاتا از همان دوران کودکی خودشان کودن، گیج و بی عرضه هستند و انواع ناهنجاری های جسمی و ذهنی مادرزادی هم در بین انسان ها وجود دارد. اگر بنا به سخن عرفا بگوئیم هر مخلوقی مظهری از وجود خدا و جلوه یکی از اسماء الهی است و به قول جناب ملاصدرا برای مثال زیبارویان جلوه ای از جمال حق هستند آنچه در نقطه مقابل وجود دارد جلوه و مظهر چیست؟ الان فلان آدم، زشت، گیج و بی عرضه که هزار و یک ناهنجاری ظاهری و باطنی دیگر هم دارد مظهر و جلوه کدام یک از اسماء حضرت حق است؟! البته شاید هم پیش فرض بنده در این سوال صحیح نیست، اون نقاط ضعفی که در افراد وجود داره نشانه اسماء نیست بلکه نشانه دور شدن از یک اسم یا فقدان تجلی برخی اسماء در اون فرد باشند. استاد اگر ممکن هست در مورد این موضوع توضیحاتی ارائه بفرمائید تا مسئله برای بنده روشن شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انوار الهی در مظاهر است ولی گاهی مصلحت‌هایی و حکمت‌هایی در میان است که ظاهر بعضی از انسان‌ها باید به اعتبارِ مصلحتی دیگر دیده شود. مثل جهاد که خوب نیست ولی بنا به مصلحت حفظ اسلام باید به آن تن داد و نوعی از زیبایی که ماوراء زشتیِ ظاهری آن است را دنبال کرد.

حضرت عیسی(عليه السلام) روزی از راهی می گذشت که چشمش به جمعیتی از مردم افتاد. آن جمعیت در گوشه ای ایستاده بودند و به چیزی نگاه می کردند. عیسی به سوی آن جمعیت رفت تا ببیند چه چیزی توجه آن عده را جلب کرده است. وقتی نزدیک رفت دید که سگ مرده ای روی زمین افتاده است و آن جمعیت به دور آن جسد جمع شده اند.
هرکس از آنان درباره ی آن سگ مرده حرفی می زد یکی می گفت:
- عجب حیوان پست و بی ارزشی است. خوب شد که مرد.
- اگر هم کسی این سگ را کشته باشد حق داشته است زیرا این حیوان زشت و بد قواره است.
- چشمش کور که مرده است. این حیوان چقدر زشت رو و پلید است.
عیسی 
(عليه السلام) هر چقدر گوش داد از حرف های مردم غیر از بد گویی درباره ی سگ چیزی نشنید.
وقتی آن جمعیت هر چه دلشان خواست درباره ی آن سگ مرده بدگویی کردند نوبت به عیسی 
(عليه السلام) رسید. آن مردم می خواستند از دیدگاه پیامبر خدا آگاه شوند.
حضرت عیسی 
(عليه السلام) فرمود:
- خوب نگاه کنید دندان های سفید این سگ را مشاهده کنید و ببینید که چه دندان های سفید و قشنگی دارد. آیا درّ گرانبها به سفیدی دندان های او هست؟
مردم به دهان نیمه باز سگ مرده نگاه کردند دندان های حیوان به راستی سفید و درخشان بود. دندان هایی سالم که شاید نظیرش در دهان هیچ کدام از آنان نبود.
حضرت عیسی 
(عليه السلام) که سکوت آن مردم را مشاهده کرد با سخن دیگری که بر زبان آورد آنها را بیشتر به اندیشه برد.

موفق باشید

22595
متن پرسش
سلام علیکم استاد: در کتاب «خویشتن پنهان» از احساس کردن صحبت فرمودید. مانند این جمله: «احساس حضور خداوند در عالم، معرفتی صحیح و اخلاقی سالم و آدابی درست نیاز دارد وگرنه هر کافری می داند خدا وجود دارد.» سؤال بنده این این است که آیا منظورتان از احساس کردن همان علم حضوری است یا اینکه علم حضوری با حس کردن تفاوت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احساسی که مورد نظر است همان علم حضوری است ولی باید با ادبیات عرفانی بگوییم تا جنبه‌ی مفهومی به خود نگیرد. موفق باشید

22538
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. ملائکه قدیم اند؟ اگر قدیم اند قدیم بودنشان با قدیم بودن خدا چه فرقی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بین قدم ذاتی و قدم زمانی فرق گذاشت. ملائکه دارای قدم زمانی هستند یعنی از نظر زمانی در همه‌ی زمان‌ها بوده‌اند هرچند که در ذات خود معلول هستند و علت وجودی آن‌ها خداوند است. در مورد حادث زمانی و حادث ذاتی هم به همین معنا است که می‌شود چیزی حادث ذاتی باشد در عینِ قدم زمانی، مثل ملائکه و چیزی حادثِ ذاتی و حادث زمانی باشد، مثل همه‌ی مخلوقات مادی که هم از نظر ذاتی مخلوق خداونداند و هم از نظر زمانی در زمانی خاص به‌وجود آمده‌اند. موفق باشید  

22514
متن پرسش
سلام: خدا قوت. در رابطه با نفی تسلسل در بحث اثبات وجود خدا، بنده دلایل فارابی و ملاصدرا رو خوندم ولی چیزی دستگیرم نشد. مثلا اگه یکی بگه الف از ب بوجود اومده و ب از پ و پ از ت و... واین تسلسل هیچ وقت به پایان نرسه و طرف، ابتدایی برای عالم و انسان قائل نباشه، و بگه همیشه عالم و انسان وجود داشته، میگن این تسلسل ادامه داره تا بی نهایت ... این چطوری رد میشه؟ چون بنده جلسه قرآنی برای دانش آموزان دبیرستانی دارم، خواستم اگه میشه مانند گذشته جوابی کامل و قانع کننده بهم بدید. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای آن براهین بر این است که ابتدا متوجه می‌شویم که کلیه‌ی موجودات عالم ممکن‌الوجوداند و «علت» می‌خواهند، پس معنا نمی‌دهد همچنان ادامه داشته باشند مگر آن‌که واجب‌الوجودی در صحنه باشد که «معلول» نباشد بلکه عینِ وجود باشد. موفق باشید

22502
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد اگر ممکن است ذکر «سبحان الله» را از نظر جایگاه و مفهوم توضیح مختصری بدهید. چون که مفهوم این ذکر را بدرستی نمی دانیم. قلبم انس و ارتباط برقرار نمی کند با حضرت حق در موقع گفتن این ذکر. خدا بر توفیقات استاد ما بیفزاید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به حضرت معبود نظر کنی جز آن است که اگر از یک طرف او را نزدیک می‌بینی و اُنس او به ما را احساس می‌کنی، جز آن است که وقتی به خود می‌نگری و نسبت خود را با او می‌خواهی ملاحظه کنی، جز آن است که می‌بینی چه اندازه او متعالی است و چه اندازه او از همه‌ی این رسم‌ها و شکل‌ها برتر و برتر است. و لذا از عمق جان زمزمه‌ی سبحانیِ او در تو احساس می‌شود. گویی کسی با ندایِ بی‌صدا سخن بر می‌دهد که او را در شکوهی بس متعالی بنگری. در این حالت است که همواره از عمق جان خواهی گفت: «سبحان اللّه» تا این حالت، که خودْ عطای الهی است، در تو تثبیت شود. موفق باشید 

22470
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار ان شا،الله سایه امثال شما از سرمان کم نشود. ۱. سوالی که دارم اینه که آیا درسته که بگیم هر خالقی هرچیزی رو از جنس خودش خلق میکنه، مثلا اگر ما در ذهنمان یک صندلی خلق کنیم آن صندلی از ذهن ما جدا نیس و از جنس ذهن ما هست؟ یعنی الان ما و خدا از یک جنسیم و ما خداییم؟ یا به گونه ای تجلی خدا هستیم؟ و حدیث «ان الله قریب من حبل الورید» را به اینطور معنا کنیم که ما و خدا یکی هسیم. ۲. سوال دیگری که وجود دارد این هست که آیا ما قبل از تولد و ورود به دنیا ظرفیتی کسب کرده ایم که با توجه به آن وارد دنیا می شویم؟ مثلا ائمه و معصومین چنان ظرفیتی کسب کردند که در این دنیا بتوانند معصوم شوند، و ما ها با توجه به آن ظرفیت ها در چنین خانواده و شرایطی وارد دنیا می شویم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند وجود مطلق است و وجود ما از وجود اوست و از این جهت همجنس هستیم. ولی هیچ‌وقت مخلوق در حکم خالق نمی‌باشد. 2- ما قبل از این دنیا هم با انتخابی که در ذات هر انسان هست از خدا تقاضایی کرده‌ایم در رابطه با نحوه‌ی خلقت خود و خداوند هم مطابق سمیع و خبیربودنش جواب تقاضای ما را داده است و آن انتخاب، هنوز هم می‌تواند به شکل‌های مختلف ادامه داشته باشد. موفق باشید

22472
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. قوه خیال در شناخت خدا چه کمکی می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق قوه‌ی خیال در مظاهرِ عالَم انوار الهی را می‌نگرد. مثل آن‌که شما با روبه‌روشدن با باران متوجه‌ی رحمت الهی می‌گردید. موفق باشید

22462
متن پرسش
سلام استاد: در بحث مربوط به قیامت فرمودید طبق آیه خدا به اسم احد جلوه می کند تا همه خود را به حق باقی بشن و بعد به واحدیت جلوه می کند تا هر کسی جایگاه خود را بیابد این چند سوال پیش می آید: ۱. اسم احد و واحد جز شوون الهی است و مخلوقیت نیست اگر در قیامت اسم احد جلوه می کند و مخلوق در معرض آن واقع می شود آیا یعنی موطن مخلوقیت جمع می شود و مخلوق در عین ثابته خود که آن هم جز صعق ربوبی و شان الهی هست واقع می شود؟ ۲. طبق روایت به عقل گفت ادبر و عقل برگشت پس عقل که مظهر تام آن اهل بیت هستند همین الان در قیامتند و دیگر فزع قیامت را ندارند آیا درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در تجلی نور احدی هیچ أنانیتی برای مخلوق باقی نمی‌ماند 2- به نظر بنده همین‌طور است. موفق باشید

22444
متن پرسش
سلام بر شما استاد گرامی: عرض ادب پرسشگری هستم که سوال 18977 و 21532 را نیز مطرح کرده بودم. این سوال نیز در همان راستا است. حالم به لطف و رحمت خداوند بهتر است. سوالی و مشکلی داشتم و آن این است: از شما مکرر می خوانم که می گویید «توحید (یا حالا اهل توحید) با کرامت متفاوت است.» با این مطلب درگیرم. توحید را دقیقا مطرح کردید که یعنی نفی خویش در امور. این را تا حدی می فهمم. اما خب نکته اینجاست که شما صحبت از معرفت نفس می کنید (بنده شرح ده نکته را تقریبا خواندم) ولی می گویید نباید برای آزاد کردن روح باشد و قوت روح! نباید برای رهانیدن خلق باشد بلکه باید برای توحیدی کردن خلق باشد! قوت نفس خوب است یا نه؟ حتما خوب است وگرنه این همه ادعیه و زیارات برای چه؟ اگر قوت خوب است پس توحید با قوی ساختن نفس چه فرقی دارد؟ امکان دارد کسی خودش نفهمد روح قوی ای دارد یا نه ولی در درجه بالای توحید باشد؟ تشخیص مرتبه توحید چگونه است؟ امام (ره) میفرمود ببینید الله ولی شما هست یا نه. این معیار مومن بودن است طبق آیت الکرسی. معیار توحید چیست؟ من اینطور فهمیدم: قوت نفس اگر چه خوب است اما وصل کردن کارها به خدا و قدرت بی نهایت در برابر قدرت نفس قابل مقایسه نیست. ممنونم اگر راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معیار توحید، همان حقایقی است که در آیت‌الکرسی مدّ نظر انسان قرار می‌گیرد و همه‌ی ادعیه و زیارات و آیات برای آن است که نفس ناطقه‌ی انسان از نظر به خود و قوای خود که اموری است توهّمی بگذرد و به حضور حضرت حق در عالم و در همه‌ی مناسبات عالم نظر نماید تا آن‌جا که وحدت شخصیه‌ی وجود بر او رُخ نماید و بیابد این سخن خواجه ابوالخیر را که گفت: «تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته» مسیر توحیدی یعنی این. موفق باشید

22430
متن پرسش
سلام استاد: در کتاب مبانی عرفان نظری سید یدالله یزدانپناه صفحه ی ۵۸۸ در مورد انسان کامل آمده که مقام انسان کامل تا سقف تعین اول یا همان مقام اسم احد می باشد و عقل اول نازلترین مقام انسان کامل است در حالی که در بحثهای جنابعالی فرمودید بالاترین مخلوق همان عقل اول است که بالاتر از آن خدا مخلوقی خلق نکرده که همان حقیقت نوری اهل بیت است واحدیت و واحدیت جزئ صعق ربوبی است و ربطی به مخلوقیت ندارد. بنده اینگونه متوجه می شوم در جمع بحث جنابعالی و کتاب استاد یزدانپناه که در سیر نزولی اولین مخلوق عقل است و همین مخلوق در سیر صعودی تا فنای ذاتی یا همان مقام اسم احد راه دارد و این با تجلی احدی در قیامت هم می خواند که با این تجلی همه در فزع می روند الا اول مخلوق که عقل است در تعین اهل بیت چرا که آنها همین الآن در تجلی ذاتی احدی حق واقعند لطفا" توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با نظر به روایتی که اولین مخلوق را از یک طرف عقل، و از طرف دیگر نورِ محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌شناساند؛ باید مقام احدیت را مقامِ باطن نور محمدی دانست. چیزی که ظاهراً از کتاب « مصباح الولایه » حضرت امام برمی‌آید. موفق باشید

22431
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: شما در بحث «مصباح الهدایه» امام فرمودید ملائکه مخلوق خدا نیستند بلکه شان حقند، از طرفی هم مخلوق اول شان حق نیست، پس مثلا جبرائیل از ناحیه صعق ربوبی بر پیامبر نازل می شود نه از ناحیه ی روح اعظم که اول مخلوق است. لطفا اگه مقدور است مطلب را کمی برام روشن کنید. چون در مباحث قبلی فرمودید ملائکه بوسیله ی روح اعظم که خود مخلوق خداست نازل می شوند اگه از ناحیه روح نازل میشن پس شان حق نیستند مخلوقند و در مرتبه ی پایین تر از عقل اول قرار دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که روحِ اعظم را فوق ملائکه بدانیم، باید روحِ اعظم را از شئون الهی بشناسیم، مگر آن‌که معنایی از روح اعظم به میان آید که مطابق عقل و اولین مخلوق باشد که در آن صورت، بحثِ مخلوقیت آن در میان است. در این موارد باید در متنِ مورد نظر ببینیم که این واژه به کجا اشاره دارد. موفق باشید

22365
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: در نهج الفصاحه آمده است حضرت فرمود روز دوشنبه و پنجشنبه اعمال بر خدا عرضه می شود. این حدیث یعنی چه؟ خدا که علم مطلق است چه کسانی اعمال را بر خدا عرضه می کنند؟ با تشکر و التماس دعا. لطفا در سایت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه‌ی تفاوت بین ارتباط خدا با مخلوق و ارتباط مخلوق با خدا بود. آری! ارتباط خدا با مخلوق، محدود به هیچ‌چیزی نیست. لذا فرمود: «إنّی قریب». ولی ارتباط بین مخلوق با خدا، بستگی به عوامل مختلف دارد مثل داشتن حال تواضع یا حضور در مکان‌های مقدس و یا پیش‌آمدنِ زمان‌های مقدس. و موضوع عرضه‌شدن اعمال در روزهای دوشنبه و پنج شنبه به اعتبار آمادگی بیشتر زمانی است که ظرفیت آن عرضه به جهت رفع حجاب‌هایی که بین عبد و ربّ است، در آن بیشتر است. موفق باشید 

22364
متن پرسش
استاد عزیز سلام: فسبح بحمده چگونه است؟ فرق تسبیحی که با حمد همراه است یا شاید در بستر حمد است با تسبیحی که به صورت مطلق در آیات قرآن به کار می رود چیست؟ بخصوص اگر با توجه به آیه ۱۳۰ سوره طه این مسئله را روشن بفرمایید بسیار لطف می کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «تسبیح»، انسان متوجه جلال الهی می‌شود و در «تحمید»، نظر به جمال او دارد و زیباترین ارتباط، جمعِ بین جلال و جمال الهی یا تسبیح و تحمید اوست که آیه‌ی مذکور نیز به همین امر انسان‌ها را دعوت می‌کند. آری! بعضاً آیات می‌خواهد ما متوجه‌ی تنزیه و جلال او شویم آن‌جاست که بحث «سبحان اللّه» را به طور جداگانه به میان می‌آورد. مثل آن‌که می‌فرماید: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ» (صافات/ 159). موفق باشید 

22361
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی آیا حضرتعالی کار کردن بر روی نفس و رسیدن به مرحله ای که بتوان از انرژی مثبت بدن برای درمان و کمک رساندن به دیگران استفاده کرد، (بر اساس اصول نه کاری که در عرفان های کاذب پیشنهاد می شود) اعتقاد دارید؟ در صورت پاسخ مثبت برای ریاضت و رسیدن به این مرحله شما چه راه عملی دستور می فرمائید؟ استاد خوب؟ تعبد؟ ریاضت نفس؟ و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه انبیاء آن است که با نور توحید سعی می‌کنند انسان‌ها ذیل توحید ربوبی و در پرتو اسمِ حیّ امور دنیایی و آخرتی خود را شکل دهند، نه آن‌که ما بخواهیم با تقویت قوای نفس، نفسِ بقیه را تحت تأثیر قرار دهیم. و بدین لحاظ مسیر اهل توحید مثل آیت اللّه قاضی با مسیر امثال شیخ رجبعلی که اهل کرامت‌اند، متفاوت است. و آن‌چه از اهل توحید تحت عنوان کرامت به چشم می‌خورد ربطی به تقویت نفس آن‌ها برای ارتباط با نفس طرف مقابل به معنای اصلاحِ مشکلات بدنی او ندارد، بیشتر کار آن‌ها منوّرکردن جسم و روح است از طریق نور ربوبیت ربّ. موفق باشید  

22315
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده از برخی مقدمات به یک نتیجه گیری در مورد عظمت خداوند رسیده ام لطفا صحت آن را تایید بفرمایید: انسان تا وقتی در قید تن است در درجه پایینی از تجرد است و حداکثر می تواند مثلا یک پرتقال در ذهن خود ایجاد و مدت محدودی آن را حفظ کند .حتی نمی تواند 2 عدد پرتقال در یک لحظه در ذهن خود ایجاد کند. انسان هرچه روی تجرد خود کار کند و از بند تن رها شود درجه تجرد خود را بالا می برد و حتی می تواند خارج از ذهن هم چیزی خلق کند کاری که امامان می کردند. مثلا شیر روی پرده را حیات می دادند. انسان با درجه تجرد پایین در همان جایی حاضر است که تنش حاضر است هرچه درجه تجرد بالاتر باشد حضور بیشتر و گسترده تر است پس خداوند که بی نهایت مخلوقات دارد و لحظه به لحظه در حال فیض دادن و مدیریت آنهاست باید بالاترین درجه تجرد را دارا باشد بلکه عین تجرد است و حضورش نیز در عالم بالاترین درجه حضور است (نحن اقرب الیه من حبل الورید) لطفا با توضیحات خود مستفیض بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هم همین‌طور است. موفق باشید

نمایش چاپی