بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12063
متن پرسش
با سلام: آیا خداوند در آفرینش عالم و بقای آن، وجود متعال خودش را به کار گرفته است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم، تجلیات اسماء و صفات وجود مطلق یعنی خداوند است صرف نظر از نقص‌هایی که مربوط به محدودیت پدیده‌ها است، همه‌ی عالم از نظر کمال، مظاهر انوار الهی است. موفق باشید

12045
متن پرسش
با سلام: کارشناس یک مرکز توانبخشی هستم و گاهی از طرف بیماران یا همکارها سوالاتی در مورد حکمت این بیمارها و درد و.... می شود که نمی توان مطلب را بخوبی و روان بحث کرد. کتاب عدل الهی شهید مطهری را مطالعه کرده ام اما نمی توانم آن را به زبان یک فرد معمولی ساده ترجمه کنم. آیا راه حل دیگری هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عرایض بنده در مورد عدل الهی که به صورت صوت در دی‌وی‌دی‌های اصول عقاید هست قواعدی را در اختیار شما بگذارد. اهل ايمان با يك جواب مختصر و در عين حال دقيق، خود را از اين اشكال‌ها مي‌رهانند. آنها معتقدند چون ادله‌اي قاطع وجود خداي قادر و حكيم و عليم را اثبات كرده و چون ريشة ظلم، يا جهل است و يا فقر و خدا نه جاهل است و نه فقير، پس انگيزة ظلم در خداوند نيست و آنچه هست يا ريشه در اعمال خود انسان‌ها دارد و يا بنا به مصلحتي است كه براي ما روشن نيست؛ يعني « سِرِّ قدر » است.

11967
متن پرسش
با سلام: 1. چگونه و با چه روشی به جایی برسیم که به جای اینکه با مفهوم خدا زندگی کنیم با خود خدا زندگی کنیم؟ 2. با چه روشی به جای مفهوم خود موضوع را درک کنیم؟ مثل معرفت النفس، چگونه خود نفس را با مفهوم نفس اشتباه نگیریم و از مفهوم بیرون بیایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را به همین نیّت نوشته شده و بعد هم بیش از هفتاد جلسه روی آن بحث شده. وارد شوید تا پیدا کنید. موفق باشید

11963
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز: در مباحث مربوط به علم باری در «نهایه الحکمه» مطلبی را استاد فیاضی در خصوص اعتقاد صوفیه مبنی بر اعیان ثابته بیان کرده اند (البته به نقل از علامه در رد اعیان ثابته) که برایم سوال ایجاد کرده. ابتدا صحبت ایشان را برایتان می آورم: «صوفیه معتقدند به اینکه عالم هستی مراتبی دارد. مرتبه ی اول مرتبه ی «احدیت» است. یعنی همان مرتبه ی ذات واجب، مرتبه ای که هیچ اسمی ندارد و ذات محض است که به آن مرتبه ی «غیب الغیوب» هم می گویند. (که به این مرتبه نه عقل هیچ حکیم و فیلسوف و نه شهود هیچ عارفی به آن می رسد) مرحله و مرتبه ی دوم مقام «اسماء و صفات» است. که به آن مقام «واحدیت» هم می گویند. (که همه ی حرفهای حکما و شهود عرفا به این مرتبه تعلق می گیرد. یعنی اگر عارفی خدا را شهود می کند با یک اسمی است، مثل غفار و رحیم و ... اما خود ذات را احدی نمی تواند مشاهده کند) مرحله سوم مرحله تجلی واجب تعالی است به «اعیان ثابته» و این مرحله مرحله ای است که خداوند متعال ماهیات «ماهیات» را «ثبوت» می دهد. منتهی ماهیات که ثابت می شوند به «ثبوت علمی» است و نه «ثبوت عینی» (یعنی نظیر آنچه که مشاء درباره ی علم باری معتقدند، می گویند ماهیات ثبوت علمی پیدا می کنند که اسم آن را گذاشته اند «اعیان ثابته») به این «اعیان ثابته» ، «فیض اقدس» هم می گویند، یعنی آن فیضی که در آن فیض، همه ی اشیاء بوجود می آیند اما هیچ نوع کثرتی نیست، برای اینکه هر چه هست همان «اعیان ثابته» است که به وجود «واحد بسیط» موجود اند و «کثرت» بعد از آن است که آن وجودهایی که در «فیض اقدس» موجود شدند بعد به «وجود عینی» تبدیل بشوند. مرحله ی چهارم مرحله ای است که خداوند متعال این اشیائی را که در «فیض اقدس» به آنها «ثبوت علمی» داده به «وجود عینی» موجود می کند که به آن «فیض مقدس» می گویند. بنابر این در مرحله ی «فیض اقدس»، «ماهیات» بوجود می آیند و ماهیات خودشان تقاضا دارند که موجود بشوند به «وجود عینی» و خداوند متعال با «فیض مقدس» آنها را ایجاد می کند. آن وقت می گویند علم خداوند متعال به آن اشیائی که بعد ایجاد خواهد شد عبارت است از همان «اعیان ثابته». آقای طباطبایی می فرمایند که این همان قائل شدن به ثبوت معدومات است. یعنی اشیائی که معدوم هستند و هنوز موجود نشده اند اینها برایشان یک نوع «ثبوت» قائل شده اند. ما برای چیزی که «وجود» ندارد نمی توانیم «ثبوت» فرض کنیم. حالا چه «ثبوت عینی» باشد که معتزله می گویند و چه «ثبوت علمی» باشد که صوفیه می گویند.» سوالات: 1. آیا نظر صوفیه در مورد «اعیان ثابته» دقیقا همین است که استاد فیاضی بیان کردند؟ 2. آیا علامه طباطبایی نظر صوفیه درباره ی وجود «اعیان ثابته» و «وجود علمی» را قبول ندارند؟ 3. آیا قائل شدن به «اعیان ثابته» نوعی اصالت دادن به «ماهیت» است؟ چون قبل از اینکه «ماهیت» وجود خارجی داشته باشند ما برای آنها نوعی «ثبوت و وجود علمی» قائل شده ایم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث ماهیات که عرفا و امثال شیخ اشراق و میرداماد قائل‌اند غیر از ماهیاتی است که در حکمت متعالیه در مقابل وجود است . عرفا  صورت علمی موجودات نزد خدا را ماهیات می‌گویند که قرآن در باره‌ی آن می‌فرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» امر خدا آن است که چون خواست چیزی را ایجاد کند به آن می‌گوید: «بشو» و می‌شود. خطاب خدا به صورت علمیه‌ی آن موجود تعلق می‌گیرد که به یک اعتبار عین ثابته‌ی آن موجود است و به اعتبار دیگر ماهیت آن موجود. به نظر می‌رسد در این متنی که ارائه فرموده‌اید خلطی بین وجود علمی و وجود عینی شده، آری اگر موجودی معدوم باشد ثبوتی ندارد به آن معنا که نحوه‌ای از وجود برای آن قائل باشیم، ولی صورت علمیِ آن موجود نزد خدا ربطی به وجود آن موجود ندارد تا بگوییم چگونه معدوم ثبوت دارد. 2- نقد علامه به معتزله و ثبوتی که آن‌ها می‌گویند ربطی به ثبوتی که عرفا می‌گویند ندارد 3- همچنان که عرض کردم قائل‌شدن به اصالت ماهیت به معنایی که عرفا می‌گویند ربطی به ماهیتی که در حکمت متعالیه مطرح است ندارد. موفق باشید

11961
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی 1. آیا در قیامت زمان و مکان برچیده می شود؟ 2. آیا خداوند «شرّ» را هم آفریده است یا هر چه که خداوند آفریده است خیر است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زمان و مکان به این معنا که مخصوص عالم ماده است در آن‌جا نیست ولی اعمال ما در برزخ و قیامت جسم و صورت دارند مثل صورت‌های ذهنی که جسم دارند ولی جنس آن‌ها مادی نیست 2- از آن جهت که هرچه در عالم هست در قبضه‌ی اختیار خداوند است می‌توان گفت آنچه خداوند خلق کرده وجهی از شرّ هم دارد که شما در قرآن دارید: «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» یعنی به خداوند پناه ببرید از شرّ آنچه او خلق کرده ولی همان‌طور که حضرت امام در ابتدای کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» می‌فرمایند: لازم نمی‌آید خداوند مستقیماً شرّ را خلق کند، بلکه همین‌که خیر را و رحمت را خلق نکرده، شرّ موجود می‌شود مثل آن‌که نبود نور موجب ظلمت است، حال بر اساس چه مصلحتی بعضاً رحمت و خیر خود را ظهور نمی‌دهد، بحث دیگری است که شهید مطهری«رحمة‌اللّه‌علیه» در کتاب «عدل الهی» بدان پرداخته‌اند. موفق باشید

11972
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: نظر شما در مورد مثال موج و دریا درباره وجود خداوند و ماسوی الله چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» هرچند مثال دور دستی است ولی نزدیک‌ترین مثال به موضوع است. موفق باشید

11944
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: لطفا بفرمایید چطور می توانم درباره عالم زر اطلاعات کامل کسب کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه جوادی در تفسیر موضوعی خود در جلد پنجم بحمداللّه به صورتی جامع موضوع فطرت را و به تبع آن بحث عالم «ذر» را دنبال کرده‌اند، همچنین در تفسیر آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف مطالب ارزشمندی فرموده‌اند. موفق باشید

11938
متن پرسش
سلام علیکم: 1) آیا عقل منبع شناخت است یا ابزار شناخت است؟ 2) اصل بدیهی اجتماع نقیضین محال است در کدام قوه نفس قرار دارد و چگونه در نفس به وجود آمده که ما به آن یقین داریم؟ آیا قضیه ای ذهنی است و یا فوق ذهن است؟ 3) آیا می توان گفت قضایای بدیهی دارای روح حقیقی و وجودند و نوعی موجود مستقل در عالم معنی و مجردات است که این قضایا در اوست و با نفس انسان از طریق عقل مرتبط است و این بدیهیات را به انسان افاضه می کند؟ 4) آیا قضایای بدیهی را خداوند به انسان افاضه کرده و نوعی نور الهی هستند که بر عقل هر انسانی می تابند تا راه خطا از ثواب تشخیص داده شود و چون دائما در حال موجود شدن هستیم دائما این نور الهی بر نفس افاضه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست ما در احساس بدیهیِ خود مثل یک مفهوم ذهنی نظر کنیم تا گرفتار این سؤالات شویم. همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 11934 عرض شد همین‌که ما وجودی داریم که دارای حیات و علم است این نوع ادراکات را داریم و به تعبیر فلاسفه اتحادی بین ذات ما و وجود این ادراکات در ما هست زیرا به وجود ما ربط دارد همان‌طور که صفات خداوند عین وجود خداوند است. موفق باشید

11922
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: نمي دانم چرا در بين علما گويا کسي يافت نمي شود که درد ما را بشناسد پاسخ 11902 تان را بار ديگر مرور کنيد، ما که نه به مبدا معتقديم و نه معاد چگونه مي توانيم از ماه رجب استفاده کنيم؟ چرا شما علما نمي خواهيد بپذيريد بر شاک در اصول، عمل به ذره اي از فروع لازم نيست. زباني که ما متوجه مي شويم عقل است چرا ما را حواله به رجب و... مي دهيد که براي ما مفهوم نيست. باز از شما مي خواهم راهکاري ارائه کنيد تا از شکوک رهايي يابيم يا بگذاريد دراين باقي مانده سياهچال حيات به اندک لذايذ خوش باشيم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که عموم انسان‌ها از جهت فطری متوجه حضور خدا و ابدیت خود هستند، می‌ماند که با تزکیه‌ی لازم آن را احساس می‌کنند و لذا در کنار روزه‌ی ماه رجب برای آن‌که عقل هم چموشی نکند و همراهی نماید مباحث کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن پیشنهاد می‌کنم. از طرفی فراموش نکنید اگر دغدغه‌ی رسیدن به حقیقت را داشته باشید راه‌کارها کمک می‌کند، و اگر مایلید به قول خودتان در سیاهچال حیات باقی بمانید کسی کاری به شما ندارد که می‌فرمایید بگذارید درآن حیات بمانیم!! موفق باشید

11904
متن پرسش
با توجه به این که در عالم مجردات مذکر و مونث وجود ندارد پس علت ایجاد مونث و مذکر در این عالم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت وجود جنس مذکر و مؤنث در این عالم، تولید نسل است. خداوند از این طریق انسان‌ها را خلق می‌کند. موفق باشید

11862
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. می خواستم بگم اون قضیه شیخ رجبعلی و سید علی قاضی که در کتاب واسطه فیض در پاورقی نوشتید اشتباه است و ظاهرا نویسنده دو مبحث را با هم خلط کرده است. لطفا به سایت آوینی مصاحبه با آقای سید محمد حسن قاضی مراجعه کنید بنده لنک را قرار میدم در سوال 109 این سوال را پرسیده اند. http://www.aviny.com/bozorgan/ghazi/Mosahebe/01.aspx ضمنا قضاوتی که در پاورقی کرده اند نیز اشتباه است. حتما کتاب کیمیای محبت را بخوانید و همینطور نظر شما را جلب می کنم به سخنا ن آیت الله فاطمی نیا راجع به شیخ جعفر مجتهدی خواهش می کنم مطالعه کنید. http://www.rahro14.ir/%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B4%D9%8A%D8%AE-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D9%87%D8%AF%D9%8A.html اگر واقعا شما راه رفته باشید بابیستی راجع به اینها درست فکر کنید. اگر باز مشکلی باشد بنده نامه توحیدی جناب شیخ عبدالکریم حامد که شاگرد شیخ رجبعلی بودند و همینطور استاد آیت الله شیخ عبدالقائم شوشتری بودن که این نامه رو به آقای شوشتری نوشتند رو هم قرار میدم تا ببینید که اینها به توحید رسیدند یا نه! 2- بنده الان دارم شرح حدیث عنوان بصری شما رو گوش می کنم خودتون گفتید که امام صادق علیه السلام فرمودند علم نور است و راهش هم بندگی است خب این افراد هم مصداق همین هستند. حالا چون شیخ گفته مولوی در برزخ گرفتار است باید طرد شود؟ چطور دیوان حافظ را می فهمیدند. خواهش می کنم یک جوابی بدهید سانسور هم نکنید. یا مهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید خیلی روی مصداق‌ها بمانیم. ما یک قاعده داریم که بعضی ریاضت می‌کشند برای آزادکردن قوای نفس ناطقه که این‌ها اگر در ذیل شریعت الهی عمل کنند اهل کرامت می‌شوند. و بعضی ریاضت می‌کشند برای نفی هرگونه قوایی که منشاء آن خودشان باشند و سعی می‌کنند فانی از خود و باقی به حق شوند که این‌ها اهل توحیدند. حالا چه کسی مصداق اهل کرامت است و چه کسی مصداق توحید، این را باید خودتان تشخیص دهید. هرچه هست «مراء» در این موارد و در همه‌ی موارد روح انسان را کدر می‌کند. به نظر می آید آنچه در کتاب آیت حق در مورد جناب آقای رجبعلی خیاط آمده که با دقت دکتر حسین  غفاری به نگارش در آمده نسبت به آن مصاحبه دقیق تر باشد. موفق باشید

11843
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: مشیت چیست؟ آیا مشیت ازلی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشیت یا اراده‌ی الهی ذاتی حضرت حق است و ازلی است و در سنت‌های الهی ظهور پیدا می‌کند. در جزوه‌ی «جبر و اختیار» در این مورد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید

11824
متن پرسش
سلام: آیا وقتی انسانی گناه می کنه و دیگران را آزار می دهد و خودش را مستحق جهنم می کنه هنوز هم روح خدا در او وجود داره؟ آیا انسانی که در جهنمه خدا درش حضور دارد؟ حضور خدا در موجودات خبیث چه در این دنیا و چه در جهان آخرت به چه صورت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر وجودی، خداوند در همه‌ی مخلوقات حاضر است ولی صورت رحمت او برای کسانی است که رعایت دستورات الهی را بکنند. موفق باشید

11821
متن پرسش
سلام استاد: من با مطالعه کتاب «خویشتن پنهان» به این نتیجه رسیدم که خداوند در تمام مخلوقاتش حضور کامل و تمام دارد، اما با اسما مختلف ظهور می کند. حال این سوال برایم پیش آمده موجوداتی مثل مار و سوسک یا سگ و از این قبیل که منفورند چطور می توان تصور کرد که خدا تماما در آنها حضور دارد؟ و با کدام اسم خداوند ظهور یافتن؟ و سوال دیگر آنکه در مورد شیطان حضور خدا در او چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق وجود همه‌ی مخلوقات را به آن‌ها داده و هر موجودی بنا به ظرفیت خود و محدودیتی که دارد از آن وجود استفاده می‌کند. پس از جهت وجودی باید وجود موجودات را به خدا نسبت داد و نه از جهت نقص و محدودیت که مفصل این بحث را می‌توانید در کتاب «عدل الهی» از مرحوم شهید مطهری دنبال بفرمایید. موفق باشید

11812
متن پرسش
استاد عزیز سلام: لطفا در مورد وحدت وجود توضیح دهید، گیج شده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وحدت وجود موضوع بسیار عمیق و مهمی است و فهم آن و لوازم آن به مباحث طولانی نیاز دارد. اگر شرح صوتی مباحث شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را از ابتدا و با دقت و بدون وقفه دنبال کنید إن‌شاءاللّه افقی از این نوع توحید برایتان گشوده می‌شود. موفق باشید

11802
متن پرسش
سلام استاد: بنده مشکلاتی در حرکت جوهری دارم 1- اینکه می گویید این عالم تکامل می یابد دلیلی برای این کار وجود ندارد و چون قیامت یکدفعه اتفاق می افتد نمی شود گفت تکامل. یعنی اینطور نیست که به تدریج دارد تکامل می یابد ما آن را احساس نمی کنیم. 2- اینکه می گویید قوه های عالم بالفعل می شود آن وقت شما عالم را چیزی فرض کرده ای که حرکت دارد. 3- این فیض تمام نمی شود اینکه بگویید آن فیض بقا است و این فیض دیگر بازی با الفاظ است بنظرم. بلکه فیض دائما وجود دارد و آن موقع همان قوه است یعنی ما عین نیازیم. 4- چطور در قیامت جسم وجود دارد ولی حرکت نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قوه‌های عالم به تدریج به فعلیت تبدیل می‌شوند ولی تا عالم دارای قوه است هنوز از جنس ماده می‌باشد و وقتی دیگر قوه‌ای نداشت از حالت ماده‌بودن در می‌آید و به این معنا گفته می‌شود عالم دارد قیامت می‌شود نه این‌که در حال حاضر دنیا مقداری از عالم قیامت را با خود دارد. جسم اگر از جنس ماده باشد دارای حرکت است ولی اگر از جنس ماده نباشد مثل جسمی که صورت‌های ذهنی دارند، حرکت برای آن‌ها معنا ندارد. موفق باشید

11798
متن پرسش
سلام: برای بنده این شبهه پیش آمده: دنیای اطراف ما و مشاهدات ما جبری است پس ما علت آنها نیستیم پس می توان اثبات کرد هرچه که جبری است علتش ما نیستیم، پس علتی در خارج از ما دارد پس دنیای اطراف ما و مشاهدات ما هم چون جبری است در خارج از ما است، از طرفی می بینم که من هم جبرا وجود دارم اما من که خارج از خودم نیستم من خودم هستم پس هرچه که جبریست در خارج نیست اما علت من چون جبرا وجود دارم خارج از من است، این شبهه برای من پیش آمده که شاید این مشاهدات و وجود ها را علت وجود من همانند قوای نفس من در من جبرا قرار داده است، برای حل این مشکل چه توجیهی بکار ببرم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. یعنی ما در عالم هستی قرار داریم که هیچ‌کدام را ما انتخاب نکرده‌ایم، تنها ما می‌توانیم در چنین نظامی راهی که منجر به قرب ما به خدا می‌شود را انتخاب کنیم نه آن‌که نظام عالم را به هم بزنیم بلکه خود را در نظام عالم بپرورانیم. موفق باشید

11792
متن پرسش
منظور از جمله ما می دانیم نفس شما چه چیزی را به شما القا می کند و ما از رگ کردن یا رگ قلب به شما نزدیکتریم چیست؟ منظور از ما چه کسانی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی مواقع حضرت حق با واژه‌ی «ما» اراده‌ی خود را در عالم متذکر می‌شود تا ما را متوجه‌ی نقش عوالم مجرد نسبت به عالم ماده بنماید و در همین رابطه می‌فرماید نظام عالم مجردات که برای آن‌ها مکان و زمان معنا ندارد از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است. موفق باشید

11779
متن پرسش
ضمن عرض سلام حضور استاد محترم: چه ارتباطی میان سلوک عرفانی و سلوک در بستر تاریخ وجود دارد؟ اگر عرفا از طریق ارتباط با عالم غیب مسیر تکامل خود را طی می کنند پس تاکید شما بر حضور تاریخی - که البته از ویژگی های متمایز امام با برخی دیگر از عرفا است - چیست؟ چه ارتباطی میان آن دو است؟ و چرا معتقدید بدون کمک به انقلاب از دین داری خود بهره ای نمی بریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «نحله‌ی نجف» عرض کرده‌ام هنر عرفا در هر عصر نظر به حضرت حق است به نحوه‌ حضوری، یعنی به آن نحوی که طبق قاعده‌ی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» خداوند در مظاهر تجلی می‌کند و اصلی‌ترین تجلی خداوند که مادرِ همه‌ی تجلیات است تجلی بر قلب امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است و به تبع آن تجلی بر زعیمی که با تمام وجود در ذیل امام عصر قرار دارد و مجلای اراده‌ی او در آن تاریخ است و در این رابطه در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر زمانه» عرایضی داشته‌ام مبنی بر این‌که اگر در این تاریخ می‌خواهید حضور عرفانی برایتان خاطره نباشد و حقیقتاً عارفانه در عالم حاضر باشید باید در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کنید. موفق باشید

11755
متن پرسش
سلام: 1- رابطه بین معرفت نفس و خدا شناسی و امام شناسی چیست؟ 2- عده ای مثل شیخ جعفر مجتهدی و شیخ رجبعلی از یک شیوه سلوکی دیگری به توحید رسیده اند که یک انتقاد دارم از امثال شما که این ها را ظاهرا بیسواد می دانید و یک عده متعصبانه فقط چسبیدن به علامه و آیت الله قاضی رحمه الله علیهما و سلوک اینها را عقلی می دانند. آیا سلوک اینان غیر عقلی بوده؟ اگر غیر عقلی بوده چطور به نتیجه رسیده اند. حالا چون سبک و سیاق آنها تئوریزه نشده غیر عقلی است؟ شما سلوک این دسته از افراد را چطور می دانید؟ اگر مکتبشان قابل ارئه نبود چطور شیخ حامد از دل اینها در آمده که آقای شوشتری از ایشان بهره برده؟ 3- شرمنده یک سوال دیگر هم داشتم اینکه محی الدین نتیجه مکاشفاتش را بصورت عقلی تدوین کرده یا نه فقط به عقل خود فشار آورده مثل یک فیلسوف. اگر جوابتان مثبت است نقلی از بزرگان بیاورید. یا مهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در معرفت نفس نظر به «وجود» خودمان می‌کنیم تا زمینه‌ی خداشناسی به روش وجودی باشد و امام‌شناسی راهِ نظر به اسماء الهی است که در انسان کاملی ظهور کرده 2- به نظرم باید بین اهل کرامت و اهل توحید فرق بگذارید. اهل توحید بیشتر به معرفة اللّه حساس‌اند 3- خود محی‌الدین در ابتدای فصوص الحکم و فتوحات مکّیّه می‌گوید این‌ها حاصل مکاشفاتش است. موفق باشید

11708
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: 1- سؤالی داشتم در مورد جنت ذات و صفات و اعمال شما در بحث معاد فرمودید در جنت ذات فقط حق در منظرش است نه جلوات حق و مخلوقات نورانیّه حقّ، آیا منظورتان ذات احدی حق است یا ذات با اسم الله که جامع اسماء است جلوه می کند، اگر با اسم الله جلوه می کند مثالی معرفت النفسی در این زمینه است تا بنده مطلب را به طور حضوری متوجه شوم؟ در ضمن بخش دوم سؤالم این است که مگر بهشت جلوه اسماء الهی نیست اگر جلوه اسماء است پس فرق این سه نوع بهشت را ما چگونه متوجه شویم؟ در ضمن اگر کتاب مناسب درک ما در این زمینه نوشته شده معرفی فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جنّت ذات انسان به اصل واقعیت می‌رسد که تنها خدا است و دیگر هیچ، در این حال هرچیز با جنبه‌ی خدایی‌اش دیده می‌شود یعنی حضرت حق را در مخلوقات بدون جدایی بین مخلوق و حق می‌یابی، که این در مباحث وحدت شخصی وجود باید دنبال شود. ولی در جنّت صفات شما مخلوق را جدای از حق دارید منتها همه‌ی کمالات مخلوق را از جانب حق می‌یابید، همچنان‌که در جنت افعال همه‌ی افعال را از حق می‌یابید. در بحث «منازل‌السائرین» خواجه عبداللّه، می‌توانید به دنبال این معارف بگردید. موفق باشید

11701
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: ببخشید که دوباره مزاحم وقت شریف شما شدم. شما فرمودید که من همان کسی هستم که علاقه به آیت الله جوادی آملی دارم الآن وظیفه من چیست؟ نمی دانم سؤالم را چگونه بپرسم گاهی اوقات به این نتیجه می رسم که من باید سیری از درون خود داشته باشم و در درون خود شروع به حرکت کنم اما نمی دانم چه باید بکنم به خاطر همین زود از درون خودم خارج می شوم. راستی استاد من اگر کاری یا حرفی را بخواهم به خاطر دیگران انجام بدهم این حس را پیدا می کنم که از خودم خارج شدم و دیگر خودم نیستم و اگر کاری را به خاطر خدا انجام دهم حس می کنم خود خودمم اما به دلایلی که در سؤال قبل گفته شد چون از خودم بیگانه شده ام خیلی وقت ها هنگام انجام کارهایم استرس می گیرم و چون نمی فهمم کی ام یا کارا به خاطر دیگران انجام می دهم یا از کار و حرفم صرف نظرمی کنم من حتی می فهمم آنچه که شخصیت مرا می سازد و به منم شکل می دهد اعمالی است که انجام می دهم اما در مواجهه با اجتماع و مردم فکرم این است که تا شهرتی، پولی، منصبی نباشد که به آنها تکیه کنی راحت نمیتوانی در اجتماع باشی هرچه با خودم می اندیشم که چرا اگر من بخواهم کاری انجام بدهم و خدا به آن راضی باشد اگر تمام دنیا جمع شوند نمی توانند مانع شوند و بالعکس اما باز هم... فکر می کنم به خاطر همان مطالب سؤال قبل باشد اما نمی فهمم چه کنم. باز هم مرا ببخشید استاد اوضاعم خیلی پریشان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در مسیر سیر الی اللّه و توحیدی‌شدن، عموماً در چنین شرایطی است که می‌فرمایند گاهی با شدت بیشتر نظر به خدا دارد و بعضاً تنها اراده‌ی کلّیِ نظر به خدا را دارد و در رویارویی با کثرات از توحید کمی باز می‌ماند، لذا در همه‌ی امور با یک ارداه‌ی کلّی به حکم وظیفه عمل می‌کنیم تا آرام‌آرام جنبه‌ی توحیدی شدت یابد. موفق باشید

11686
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم استاد ارجمند: آیا این مطلب صحیح است که ابتدا انسان بهتر است زیارت امام حسین (علیه السلام) برود تا فضایل انسانی در او ظهور کند و سپس به عمره یا حج برود چون در حج یا عمره صفات انسان هر چه باشد (فضایل یا رذایل) بروز می کند؟ اگر ممکن هست مطلب را واضح بفرمایید. تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها نیست. درویش هرکجا که شب آید سرای اوست. هرکدام که برایت پیش آمد، همه‌ی آن‌چه می‌خواهی برایت ظهور می‌کند و با ظهور نور پروردگار رذایل انسان به عقب رانده می‌شود. موفق باشید

11685
متن پرسش
سلام استاد عزیز: لطفا تفسیر «فسبح بحمد ربک» را بیان نمائید. آیا چون پرورگار قابل ستایش است پس منزه است و یا چون منزه است قابل ستایش می باشد و یا هر دو. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به ما دستور می‌دهد پروردگار خود را بلندمرتبه‌تر از آن بدان که گمان کنی می‌توانی بدان آگاهی کامل پیدا کنی، نور جلال حضرت حق بر قلب تجلی می‌کند و نحوه‌ای از خشوع و ستایش در انسان به صحنه می‌آید. موفق باشید

11677
متن پرسش
استاد عزیز سلام: ادامه سوال 11654 که حدیث امام باقر (ع) را در کتاب مقام لیلة القدری حضرت فاطمه نقل کرده بودید: این قسمت حدیث که می فرمایند خداوند بر قوت بینائی خمسه طیبه افزود و آنها عرش را مشاهده می کردند را اگه امکان داره توضیح بدید. یعنی بدون واسطه تجلیات اسماء اعظم الهی را می دیدند؟ مگه قبلا نفرموده بودند که تغذیه روح آنها با این اسماء هست منظور از دیدن چی هست؟ آخر حدیث هم فرمودند به اذن پروردگارشان «من کل امر سلام» هستند رو توضیح بدید. یعنی مسلط بر عالم امر هستند؟ همان که در زیارت جامعه می خوانیم «و الامر معکم»؟ اگه امکان داره سوالات رو با توضیح و تفصیل بیشتر بفرمایید. خیلی ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همچنان‌که می‌دانید حقایق، تشکیکی هستند و لذا اگر ائمه«علیهم‌السلام» در یک مرتبه از حقیقت حاضرند با مدد الهی حضور آن‌ها در مرتبه ای دیگر شدیدتر می‌شود و این یعنی قوت‌بخشیدن به بینایی آن‌ها، دیدن در عالم وجود به معنای حضور برتر است 2- وقتی کسی در همه‌ی امور در مقام سلام قرار گرفت حقیقت وجودی همه‌ی امور برایش روشن می‌شود و جهلی به امور ندارد که موجب ایجاد مشکل برای او شود. موفق باشید

نمایش چاپی