بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: توحید و اسماء الهی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8560
متن پرسش
سلام علیکم. شما فرمودید خورشید صورت ملکوتی عقل است. کدام خورشید؟ منظور همین خورشیدی که به ما می تابد، است یا خورشیدی دیگر مد نظر است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر نظم عالم مادون را حاصل نظم عالم ملکوت بگیریم می‌توان گفت همان‌طور که نور عقل تجلی می‌کند تا سایر قوا درست دیده شوند، ما به ازاء عقل ، نور همین خورشید موجب می‌شود که اشیاء این عالم درست دیده شوند. موفق باشید
8547
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی. جنابعالی فرمودید که روح انسان به عنوان یک موجود مجرد فقط هست و مردن برای او معنی ندارد و نیز فرمودید که این روح در تمام مراحل زندگی با حداقل یک جسم به سر میبرد. سوالی که پیش می آید این است که در زمان بین دو نفخه صور که همه موجودات مرده اند و خداوند میپرسد که پروردگار جهانیان کیست؟ و چون کسی نیست خود پاسخ خود را میدهد. درآن زمان ارواح که مردن برایشان معنی ندارد آیا مرده اند؟ و اگر نمرده اند چرا قادر به پاسخگوئی به خداوند نمی باشند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در آن مرحله که نور واحد قهار تجلی می‌کند در مقابل چنین اسمی هیچ موجودی استقلال ندارد که سخنی داشته باشند. در مرحله‌ی پایین‌تر است که هر مخلوقی می‌تواند خودش باشد با بدن مخصوص به خودش. موفق باشید
8507
متن پرسش
با سلام و احترام حضرتعالی فرموده اید: عنایت داشته باشید اگر خداوند به اهل ایمان بهشت را وعده می‌دهد به چیز کمی وعده نداده است، می‌ماند که هستند اولیائی که از مقام تجلی اسماء الهی که اصطلاحاً مقام واحدیت است می‌گذرند تا به مقام تعیّن اولی که مقام فناء فی اللّه است برسند. اینان آن کسانی هستند که از بهشت می‌گذرند و لذا همه‌چیز را در فنای به حق می‌بینند و اظهار می‌دارند: «ما رَأیْتُ‏ شَیْئاً إلّا وَ رَأیْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» یعنی هرچیزی را به جنبه‌ی حقانی‌اش می‌بینند. همین‌ها هم نظر به بهشت را به‌کلی منتفی نمی‌دانند چون بهشت محل تفصیل نور تعیّن اوّل است. آری این‌ها به بالاتر از بهشت هم نظر دارند 1. چون انسانها در نهایت سرنوشتشان یا بهشت هستند یا جهنم. پس اولیا الهی هم باید دربهشت باشند. در روایات داریم که اهل البیت (ع) به بهشت بودن خودشان بارها اشاره کرده اند. این درست که اولیا در بهشت هستند اما در بهشت مخصوص خودشان ؟ 2. در تفسیر حکیمانه سوره واقعه جنبه باطنی نعمتهای بهشتی بیان شده است. مثلا در باره «فاکهه» :صورت کشفیات معنوی است که واجد جمیع کمالات است و «لَحم طیر» صورت لطائف حِکْمی و دقائق معانی معنوی است یعنی اهل فنا و قرب در قیامت به هر کشفی و به هر حکمتی که خواستند، می‌نگرند و آن را می‌یابند و حاصل به‌کاربردن قوای نفس در راه خدا و در اختیار گرفتن خطورات نفس، ظهور این کشفیات معنوی است.وقتی باطن این نعمتها این گونه است چه لزومی دارد به بالاتر از آن نظر کنند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری همین‌طور است که می‌فرمایید چون نظر به باطن نعمت‌های بهشتی همان مقام بالاتر از بهشت است. در آن مباحث بحث در صورت‌های بهشتی بود که این صورت‌ها، صورت عقاید و اخلاق ما است و در بحث اخیر بحث در باطن آن صورت‌ها که همان عقاید و اعمال است که آن جنبه‌ی حقانی عقاید و اعمال می‌باشد. موفق باشید
8498
متن پرسش
بنام خدا و با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی استاد یزدان پناه در بحث منازل السایرین منزل تذکر در توضیح استعداد فطری گفنتد همه انسان ها استعداد توحیدی و فطری برای سیرالی الله دارند اما استعداد ها متفاوت است بعضی فقط در حد فعلیت اخلاقی پیش می روند و بعضی قدم در سیر عرفانی هم می گذارند و این افرا د هم متفاوت اند و هر کسی به مرحله ی تجلی ذاتی نمی رسد. چون استعداد آن را ندارد . از طرفی در مباحث نفس داریم که همه ی انسان ها از مقام انسان کامل نازل شده و استعداد باز گشت به همان مقام را هم دارند . حال سوال این است که اگر همه ی انسان ها استعداد وصول به مقام انسان کامل را دارند دیگر جایی برای فرمایش استاد یزدان پناه باقی نمی ماند آیا وجه جمعی به نظر جنابعالی می رسد ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فکر می‌کنم باید بین استعداد ذاتی انسان‌ها به ما هُو انسان و بین انسان بما هو حسن و رضا فرق گذاشت. همان‌طور که می‌فرمایید هرکس بنا به تعریفی که برای خود کرده همتی را برای خود در مسیر توحید شکل داده که از این جهت معلوم نیست همت او تا فنای ذاتی باشد، هرچند در ذات خود به عنوان «لا تبدیل لخلق اللّه» هیچ تفاوتی در مخلوقات خدا نیست. موفق باشید
8392
متن پرسش
با سلام در کتاب عالم درون،عالم برون نوشته شده که مخلوقات فعلیت علم الهی و به تعبیر بهتر علم فعلی الهی هستند،پس چرا فقط جبرائیل مظهر اسم علیم الهی است؟
متن پاسخ
- باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مخلوقات مظهر علم الهی‌اند از آن جهت که ظرفیت تجلی علم الهی به تناسب امکان‌شان را داشته‌اند ولی حضرت جبرائیل مظهر تجلی تعلیم الهی است با جامعیتی که انسان‌ها به خصوص انسان کامل نیاز دارد. موفق باشید
8328
متن پرسش
با سلام وارادت خدمت استاد عزیز در تفسیر سورا اعراف درباره عهد الست فرمودید که همه انسانها بدون استثنا ربوبیت خدا اقرار کردند 1- آیا در عهد الست به معاد و نبوت هم اقرا کردند؟2-آیا همه انسانها به ولایت اهل البیت اقرار کردند ؟3- اگر همه به ولایت اهل البیت اقرار کردند پس چرا حضرت علی خطاب به شخصی که گفت من ولایت ومحبت شما را دارم فرمود:همانا خداوند روح‌های مردم را دو هزار سال پیش از بدن‌هایشان آفرید و سپس دوستان ما را به ما عرضه کرد، به خدا سوگند که روح تو را در میان آن‌ها ندیدم، پس تو کجا بودی؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1 و 2- در عهد الست وقتی ربوبیت حضرت حق را یافتند حتماً نبوت و معاد و ولایت انسان‌های معصوم که صورت ربوبیت حق است مورد تصدیق همه قرار گرفته 3- در عهد الست حقیقت انسان در معرض آن شهود قرار گرفته بدون آن‌که شخص خاص و یا جزء جزء افراد مطرح باشد. به تعبیر علامه طباطبایی؛ آن‌جا مقام امرالهی است که مقام واحدی است ولی در مقام دیگر هرکس به شخص خود باید با ولایت اولیاء تکلیف خود را روشن کند و در این مرحله است که حضرت به ابن‌ملجم فرمودند: در آن شرایط تو را ندیدم که با من عهد کرده باشی. موفق باشید
8343
متن پرسش
سلام. می دانیم این طور نیست که خداوند یک موجود باشد و انسان یک موجود دیگر.پس چگونه جایگاه گناه را باید فهمید. می‌گویند وقتی انسان گناه می‌کند خداوند بر او غضبناک می‌شود . در اینجا در ذهن دو موجود ایجاد می‌شود انسانی که گناه می‌کند و خدایی که بر او غضبناک می شود. لطفا توضیح کامل بفرمایید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همان‌طور که صورت‌های ذهنی شما هرکدام برای خود نسبت به صورت‌های دیگر ذهن شما مستقل هستند ولی همه در نزد شما می‌باشند، ما هرکدام خودمان هستیم ولی همه در نزد خدائیم و خود مختار می‌باشیم در عین آن‌که از نظر تکوینی و وجودی در نزد خدائیم، هر کدام می‌توانیم از نظر تشریعی و شخصی نسبت‌های متفاوت با خدا داشته باشیم. حال اگر کاری کنیم که نسبت ما با خدا ضعیف شود، صورت این نحوه جدایی تشریعی از خدا را غضب الهی نسبت به ما می‌گویند. موفق باشید
8310
متن پرسش
سلام علیکم در مورد ایت الله انصاری همدانی گفته شده /منقول از ایت الله قاضی رحمت الله علیه/ که ایشان توحید را مستقیم وبدون واسطه از خدای متعال بدست اورده اند لطفا کمی توضیح دهید با تشکر صمیمانه التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک بحث تخصصی عرفانی است، إن‌شاءاللّه مطالب توحید نظری را دنبال بفرمایید پس از چندسال معنای این سخن روشن می‌شود. موفق باشید
8178
متن پرسش
بسمه تعالی.باسلام.استاد شما فرمودید این مطلب که تا همه ی استعداد ها که از خدا درخواست حیاط را کردند ,اعم از نباتات و حیوانات و انسان ها،به دنیا نیایند و زندگی نکنند،قیامت برپا نمی شود و وقتی همه به دنیا آمدند قیامت می شود ،درست است.آیا میشه گفت یکی از عللی که اسلام و آقا روی فرزنداوری و کشاورزی و درخت کاری تاکید میکنن اینه که به دنیا اومدن همه ی استعداهای دارای قابلیت حیاط مارو به ظهور امام زمان(ع)نزدیک تر میکنه و به وقوع نپیوستن همین موضوع از موانع ظهوره؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نمی‌دانم می‌توان توصیه‌ی رهبری را در این راستا قلمداد کرد یا نه؟ چون جریان به فعلیت‌رسیدن استعدادها یک امر تکوینی است. موفق باشید
8157
متن پرسش
سلام علیکم آیا انشاء و احیاء متفاوتند؟ با توجه به آیه ی کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون. بقره 28 . آیا عالمی به عنوان ممات پیش از حیات میتوان در نظر گرفت؟ اگر بله چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: باید با نظر به کاربرد این واژه‌ها متوجه معنای آن شد. در آیه‌ی 28 سوره‌ی بقره می‌فرماید چگونه به خداوند کافر می‌شوید و متوجه حضور او در همه‌ی مناسبات عالم نیستید، در حالی‌که حیاتی نداشتید پس زنده تان کرد سپس میراند و سپس زنده کرد و سپس به سوی حضرت حق رجوع خواهید کرد. عالم قبل از حیات اولیه همان عدم حیات است و آیه می‌خواهد سیر از عدم حیات به سوی حیات را متذکر شود. موفق باشید
7894
متن پرسش
با سلام و احترام در ابتدای زیارت حضرت زهرا خوانده می شود ای کسی که خداوند تو را قبل ازخلقتت امتحان کرد ایا این عبارت فقط راجع به ایشان است یا راجع به ما هم هست؟ باتوجه به این عبارت اگر خداوند میدانسته که بعضی از ما به جهنم میرویم چرا ما را خلق کرده‌است ایا این با عدل و حکمت خداوند تنافی ندارد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در مورد حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» بحث بر سر آن است که خداوند می‌دانست آن حضرت در مقابل فاجعه‌ی انحراف بزرگ بعد از رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌توانند با مقاومت خود آن مأموریت بزرگ را به انجام برسانند و این غیر از آن است که خداوند می‌داند هرکس با اختیار و انتخاب خود سرنوشت خود را تعیین می کند. موفق باشید
7870
متن پرسش
سلام علیکم استاد کتابی میخواندم از دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی . ایشان در این کتاب خداوندی که قرآن معرفی میکند را برتر از خداوندی که برهان و عرفان معرفی میکند میدانستند و میگفتند برای رسیدن به مقام شهود با خداوند قرآن بهتر میتوان ارتباط گرفت و به مرتبه ی شهود نائل شد . اما استاد بنده نمیتوانم این گونه از قرآن نور بگیرم . چکار کنم ؟‌مطالب شما را هم دنبال میکنم .مطالب سلوکی را هم تا جایی که بتوانم انجام میدهم . اما نمیتوانم به عمق معارف قرآن دست پیدا کنم . نهایت آن میشود تفسیر المیزان و یا تفاسیر شما که بتوانم بخوانم . دوست دارم وقتی قرآن میخوانم اشک ام جاری شود و حالت حلاوت دست بدهد . میدانم که میشود اما نمیتوانم . اما نمیشود . چکار کنم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: معلوم است که برهان تنها ما را متوجه وجود خداوند و اسماء حسنای حضرت حق می‌کند ولی باید قلب ما متذکر حضور حضرت حق و تجلیات انوار اسماء الهی گردد که با رعایت دستورات شریعت و صبر و حوصله و پشت‌کار، آرام‌آرام انوار ملکوت در مقابل انسان گشوده می‌شود و جذبات الهی ظهور می‌کند. عمده پشت‌کار و صبر است. در مورد معجزه صبرگفته‌اند: «پرده‌های دیده را داروی صبر.... هم بسوزد هم نماید شرح صدر». موفق باشید
7871
متن پرسش
سلام علیکم استاد استاد اینکه افرادی مثل رسول ترک در اوج الواتی بودند و به برکت نور سیدالشهدا (ع)‌به درجات بالا نائل شدند و یا اینکه افرادی از قبیل حر ریاحی که اباعبدالله او را از فرش به عرش کشاند و نه تنها ایشان بلکه افرادی دیگر . مثلا مثل شیخ محمدجواد انصاری همدانی که اسفار اربعه را طی کرد بود اگر شرح حال ایشان را بخوانید خودشان گفته بودند که اصلا من ضد عرفان بودم . در کتاب سوخته میتوان جزییات زندگی ایشان را خواند . اینکه مادرشان قبل از تولد ایشان خواب رسول اکرم را میبینند و حضرت رسول مژده ی به دنیا آمدن چنین فرزندی را میدهد و اینکه خداوند حال ایشان را در بازه ای از زندگی دگرگون میکند و ایشان را به سوی عشق خود سوق میدهد. ریشه ی این تحولات در کجاست ؟ اگر آقای انصاری که میفرمود شرع مقدس همین فقه است و یک جایی خداوند قلب او را میلرزاند . اینکه حر ریاحی که در سپاه کفر بود و به حق پیوست و امثال رسول ترک ها و ... که از فرش به عرش رفتند ریشه اش در کجاست ؟ آیا این ریشه در اعیان ثابته و عالم قبل از خلقت دارد ؟‌یا اینکه شخص خود کاری حسنه انجام داده که اینگونه خداوند از او دستگیری کرده است ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همه‌ی این توفیقات در صداقت آن عزیزان نسبت به حق نهفته است هرچند در مسیرهای انحرافی قرار می‌گرفتند ولی صداقت خود را نسبت به حق زیر پا نمی‌گذاردند و هیچ‌چیزی را جایگزین حق نمی‌کردند و لذا حضرت حق نیز به موقع‌اش خود را به آن‌ها می‌نمایاند. موفق باشید
7872
متن پرسش
سلام علیکم استاد اینکه شیخ محمد جواد انصاری در کتاب سوخته میگوید مرحوم ابهری مکاشفات اش صحیح است چون با نور اهل بیت حرکت میکند . از کجا میتوان فهمید یک شهود با نور اهل بیت است و شهود ولایی است و از کجا میشه فهمید که یک شهود ذوقی و کشف خود عارف است ؟ سوال دوم :‌آیا در شهود ولایی باز هم خطا وجود دارد یا خیر ؟ سوال سوم :‌هرکس میخواهد اسفار اربعه را طی کند حتما باید ملاصدرا و فصوص و فتوحات خوانده باشد یا خیر ؟ اگر جوابتان آری است (‌یعنی اینکه باید فلسفه عرفان خوانده باشیم ) که خب در مورد شیخ محمد جواد انصاری نظرتان چیست که بدون خواندن فلسفه و عرفان چهار سفر را طی کرد و اگر جوابتان خیر است (‌یعنی اینکه برای طی کردن اسفار اربعه نیازی به خواندن عرفان و فلسفه نیست )‌باز باید بگویم پس چگونه بر کشف خود برهان اقامه کنیم ؟ و عوالم دیگر را چطور عقلانی مورد بررسی قرار دهیم که در مکاشفات شیطانی نیفتیم . عذر خواهم این سوال نقضی نبود چون در هر دو حالت اش ذهن من را اشغال کرده بود . سوال چهارم :‌یکی از سخنرانی های آقای وکیلی را گوش میکردم . چیزی استنباط کردم و آن اینکه به نظر میرسد مکتب عرفانی شیعی نجف از مرحوم قاضی به قبل یعنی ملاحسیتقلی خان همدانی - سید احمد کربلایی طهرانی و مرحوم شوشتری وحدت وجودی بسیار غلیظ بودند اما زیاد اهل مباحث استدلالی و فلسفی نبودند . میخواستم بپرسم این استنباط من درست است یا خیر ؟یعنی میتوان راه را بدون حکمت متعالیه و عرفان نظری پیمود ؟ سوال پنجم :‌شما بارها گفته اید مرحوم بهاالدینی مشرب فلسفی نداشتند . ایشان را شما از اهل توحید به شمار میاورید یا اهل کرامت ؟ سوال ششم :‌مشرب مبرزا جواد آقا ملکی تبریزی هم آن طوری که بو می آید باید شبیه به مشرب ملاحسینقلی همدانی باشد . حداقل من از رساله لقاالله ایشان این طور استنباط کردم . میشود در این خصوص هم کمی توضیح دهید . عذر خواهم سرتان را به درد آوردم.آخر فکر میکنم که بدون فلسفه و حکمت متعالیه نمیتوان راه را پیمود باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- وقتی سالک دائماً شهود خود را با نظر معصوم تطبیق دهد خطر انحراف به حداقل می‌رسد ولی اگر به صرف شهود خود اعتماد کند خطر انحراف زیاد است 2- بعضاً سالکِ غیر معصوم در مصداق به خطا می‌رود 3- اسفار اربعه سیری است از کثرت به سوی وحدت و با هرچه عمیق‌ترشدن در احکام الهی محقق می‌شود و اسفار ملاصدرا و یا فصوص محی‌الدین چیزی جز گزارش سیر آن‌ها در رعایت احکام الهی نیست و لذا باید چیزهایی مثل اسفار ملاصدرا و یا فتوحات را مبانی نظری این سیر دانست ولی هرکس باید خودش به نور شریعت راه بیفتد و ملاک صحت کشف، نظر به سیره و سخن معصوم باید باشد 4- عرفان نظری و حکمت متعالیه حاصل تدبرات در وحدت وجود است 5- مرحوم آیت اللّه بهاء الدین اهل توحید بودند و کراماتی که از ایشان ظهور می‌کرد به تبع بود نه این‌که ایشان اراده کرده باشند اهل کرامت باشند 6- در مصاحبه‌ای که در رابطه با نحله‌ی نجف کرده‌ام و إن‌شاءاللّه روی سایت قرار می‌گیرد عرایضی داشته‌ام جواب خود را در آن مصاحبه خواهید یافت إن‌شاءاللّه. موفق باشید
7873
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید بعضی وقتها بر اثر بعضی از خود سازیها که انسان بروی خود انجام می دهد حال خوش پیدا می شود ولی با رفتن به سر کار و در محیط جامعه ان حال خوش ازبین می رود چکار کنیم تا کی این سیکل باید تکرار شود رمز ماندگاری چیست.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چیز بدی نیست، چون با رجوع به عالم کثرات در عین رویکرد توحیدی به مرتبه‌‌ی بالاتر از توحید باید پا گذارید نه آن‌که این حالت فعلی از بین رفته باشد و به همین جهت وقتی در برزخ وارد شدید همه‌ی آن حالات توحیدی را یک‌جا در خود می‌یابید. موفق باشید
7874
متن پرسش
با سلام. اینجانب علاقه مند به شعر و شاعری میباشم و در نظر دارم در کنار مطالعه کتابهای دینی و مذهبی بصیرت زا از کتابهای معتبر تفسیر اشعار شاعران نامی استفاده کنم. کتابهایی مثل حافظ نامه از استاد خرمشاهی به نظرم مفید میباشد. حال به نظر استاد محترم آیا وقت گذاشتن بر این کتابها میتواند علاوه بر مطالعه اشعار در افزایش بصیرت اینجانب تاثیر گذار باشد؟ اگر مناسب است چند ساعت در روز مناسب اختصاص به این کار باشد .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کار خوبی است و حافظ و مثنوی و سنائی و عطار به انسان بصیرت توحیدی می‌دهند ولی حافظ‌نامه‌ی آقای خرمشاهی خیلی نتوانسته است حافظ را نشان دهد هرچند شرح در خور دیگری هم از حافظ نیست که بخواهم معرفی کنم. موفق باشید
7845
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم. آیاتی از قرآن که به سادگی و روانی طبیعت را توصیف میکنند مثلا بارش باران رویش انواع میوه ها و. .... ه خداوند متعال آنها را بعنوان آیه میداند چگونه میتواند نشانه خدا باشد چگونه ما که عنادی هم نداریم از اینها پی به خدا ببریم اصلا این نشانه خدا بودن که اینهمه در قرآن بکار رفته به چه شکل قابل استفاده است مثلا در اختلاف شب و روز چه علامتی از خدا وجود دارد یا اصلا چه علامتی برای چه چیزیست.؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک بحث، بحث اثبات وجود خدا است و یک بحث توجه به ربوبیت حضرت حق است. بحث وجود خدا که به عهده‌ی برهان‌های مربوطه است و عموماً بشر نسبت به وجود خدا مشکلی نداشته، حتی بت پرستان حجاز بت‌های خود را واسطه‌ی بین خود و خدا می‌دانستند. مسأله‌ی عمده، توجه به ربوبیت حضرت حق است و این که عالم توسط عقلی متعالی تدبیر می‌شود. این آیات می‌خواهد بفرماید همان‌طور که می‌توانید در طبیعت تجربه کنید هدایتی نظام‌مند در صحنه است، همان هدایت برای انسان‌های مختار نیز در صحنه می‌باشد و از این طریق نبوت انبیاء را متذکر می‌شود و عموما این آیات می‌خواهد از طریق توجه به ربوبیت حضرت حق ما را متوجه نبوت نبی بگرداند. موفق باشید
7829
متن پرسش
سلام استاد . خدا به شما و زحمتکشان سایت خیر دهد. چه کنم که از خودم نجات پیدا کنم . از قدیم دوست داشتم مورد توجه قرار گیرم الان هم که به میانسالی رسیده ام هنوز درگیر این افکارم و طوری رفتار میکنم (البته در حد شرع) که همه تعریفم کنند . مثلا در بخشش و انجام کارهای خیر و مسجد رفتن و ... دوست دارم همه متوجه شوند با اینکه میدانم اشتباه است ولی برایم ملکه شده و واقعا سخت است . استاد واقعا خسته شده ام .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: جواب سؤال 7828 کمک می‌کند. هرچه نور توحید بیاید نقش بقیه عوامل و افراد ضعیف می‌شود. موفق باشید
7814
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز علت تسبیح و تقدیس کردن ملائکه چه می باشد که در خلقت حضرت آدم گفتند نحن نسبح بحمدک و نقدس لک و چرا ذکر آنها تقدیس و تسبیح خداوند است در حالی که خداوند نیازی به این ندارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ملائکه‌الله نظر به حضرت حق دارند و عظمت او را می‌یابند و تسبیح می‌کنند و کمالات او را می‌یابند و حمد می‌نمایند و گمان کردند این، برای خلیفه‌ی الهی شدن کافی است و بعد معلومشان شد که خلیفه‌ی الهی باید جامع همه‌ی اسماء باشد و حضرت حق را با همه‌ی اسماء ببیند و بندگی کند. پس بحث، نیاز خداوند به تسیبح و تحمید نیست بلکه بحث شأن خلیفه‌ی الهی بودن در میان است. موفق باشید
7806
متن پرسش
سلام علیکم شما در جواب سئوال عوامل خلقت در چنین زمان و مکانی فرمودید که در عین ثابته انتخاب کرده ام با توجه به عهدی که در سور ه اعراف به آن اشاره شده و ما در جواب «قالوا بلی» گفته ایم : 1- آیا این به همان و اینکه طوعا او کرها جواب داده ایم مربوط می باشد؟ 2- در اینصورت با توجه به اینکه ذره ای جبر و یا ظلم در خلقت خدا راه ندارد خلق اولیه (نوری) ما چگونه بوده است و براستی باید برای ابتدا به خیربودنمان و عاقبت به خیربودنمان را از خدا بخواهیم و شکرگزار باشیم؟ 3- لطفا برای اینکه بصورت تفصیلی اطلاعات بیشتری داشته باشم منابع مطالعاتی را راهنمایی فرمایید تا بدان رجوع نمایم. از مرحمت و توجه شما بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- عهد ما در «قالُوا بَلى‏» نظر به جنبه‌ی فطری و گرایش توحیدی ما دارد و این‌که همه‌ی مخلوقات طوعا او کرها تحت حاکمیت و دعوت الهی قرار می‌گیرند مربوط به جنبه‌ی تکوینی موجودات است و عین ثابته‌ی انسان‌ها جنبه‌ی د یگری غیر از آن دو جنبه است و به وجه امکانی آن‌ها برمی‌گردد که باید در مباحث عین ثابته در قسمت مباحث عرفانی دنبال فرمایید. 2- همین‌که ما در ذات خود ممکن الوجود هستیم و جنبه‌ی امکانی ما انسان ها ، ما را در گذرگاه‌های متفاوت برای انتخاب یکی از آن‌ها قرار می‌دهند ما در ذات خود مختار هستیم واز ابتدا تا انتها ،خودمان باید زندگی خود را انتخاب کنیم و در همین راستا از خداوند تقاضای حُسن عاقبت می‌کنیم. 3- این مباحث بیشتر در عرفان نظری به‌خصوص در فصّ شیثی از فصوص الحکم محیی‌الدین به طور دقیق مورد بررسی قرار گرفته ولی ساده تر از آن را به صورت علم کلام در کتاب «انسان و سرنوشت» شهید مطهری می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
1675
متن پرسش
بسمه تعالی،سلام علیکم. . .استاد گرامی با مطالعه کتاب "معاد بازگشت به جدیترین زندگی" چند سوال برایم پیش آمد که مطرح میکنم. . .1- آیا در صورتی که در برزخ پاک شدیم دیگر در قیامت بابت ریز گناهانی که کرده ایم مجازات میشویم،یا اسیر هول و هراس قیامت خواهیم شد؟با توجه به اینکه برزخ توانایی رسیدگی به ریزکاری این دنیا وجود ندارد. 2- منابع مطالعاتی که مرتبط با این کتاب شماست که در تفکر قیامتی بیشتر به ما کمک برساند در صورت امکان معرفی کنید. . . با تشکر فراوان و عذرخواهی برای گرفتن وقت جناب عالی. . .موفق باشید.خدانگهدار.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- اگر جهت‌گیری ما به سوی توحید باشد و در نبوت نبی اکرم و امامت ائمه«علیهم‌السلام» مشکل اساسی نداشته باشیم با ماندن در برزخ، عادات و افکار غلط از جان ما زدوده می‌شود و ماندن در برزخ موجب پاک‌شدن جان ما می‌شود. 2- کتاب آیت‌الله محمد شجاعی تحت عنوان «معاد یا بازگشت به خدا» و کتاب «معاد از دیدگاه امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» و «معادشناسی» از آیت‌الله تهرانی خوب است. موفق باشید
7789
متن پرسش
سلام استاد عزیز با عذرخواهی از تصدیع مجددا اوقات. پیرو سوال 7784، بنده سیر انسان بعد از مرگ در مقوله معاد را مد نظر داشتم. ظاهرا انسان بعد از مرگ هم سیری دارد آیا این سیر به محو کامل تشخص و تمایز انسان تا آن جا که کاملا در ذات احدی فانی شود منجر می شود یا این که انسان تا ابد شخصیت متمایز خود را در آخرت حفظ می کند؟ ظاهرا آیه کل من علیها فان و یبقی وجه ربک... با حالت اول انطباق دارد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون انسان با انتخاب‌های خود هویت خود را می‌سازد و ابدیت او همواره با همین هویت همراه است هیچ‌وقت تشخص او از بین نمی‌رود، در عین آن‌که در حق فانی است. فانی‌شدن آنچه در زمین است و باقی‌بودن وجه رب با این موضوع منافات ندارد، زیرا در قیامت همه‌ی مخلوقات بالحق موجودند و با وجه حقانی‌شان در محضر حق حاضر می‌شوند که در اصطلاح عرفانی به آن تلوین بعد از تمکین می‌گویند. در این مقام هر موجودی خودش است ولی با جنبه‌ی حقانی‌اش، حتی اهل جهنم با جنبه‌ی حقانی غضب الهی در قیامت هستند و جاودانه در آتش‌اند و عذاب می‌بینند. موفق باشید
7793
متن پرسش
سلام علیکم 1- چه امری و یا دلائلی سبب شده است که در یک خانواده پاک و شیعی و در این مکان ( اصفهان)و در زمان امام دوازدهم متولد شوم؟ 2- چه عواملی در میزان بندگی, ایمان و خلق و خوی اینجانب و شدت میل به خوبیها در تولدم موثر بوده است و برای رفع کاستیها و نیل به حقیقت وجودی خویش چه باید بکنم تا به مصداق حدیث نورانیت , آن نور الهی در دلم بتابد و از هدایت الهی برخوردار شوم( هدی للمتقین)؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- ما این‌ها را به عین ثابته‌ی فرد مرتبط می‌دانیم که خودش قبل از به‌دنیاآمدن چنین انتخابی را داشته 2- انسان با انتخاب‌هایش خود را می‌سازد و سرنوشت خود را مدیریت می‌کند و با قرارگرفتن در ذیل دستورات شریعت الهی زمینه‌ی تجلی نور الهی را بر قلبش فراهم می‌کند. موفق باشید
7799
متن پرسش
سلام علیکم. در موارد مختلف فرموده اید : این که همه کاره را خدا بدانیم مشکلات حل است. استاد چگونه همه کاره را خدا بدانیم؟شاید بهتر باشد برایتان مثالی بزنم؛ مثلا من به عنوان یک دختر شبی را مجبور شدم در هتلی در شب غریب بمانم یک مرتبه ناخودآگاه دچار استرس شدم که نکند افراد اتاق روبه رو که چند مرد بودند و دایما ترانه های وحشتناک گوش می دادند و یک وضعیت شک برانپیز داشتند با اطلاع از تنهایی من شب به اتاق من بیایند و اتفاق سوئی رخ دهد و آبرویم در معرض خطر قرار گیرد فلذا نگران شدم؛ درب را قفل کرده و سه آیت الکرسی خواندم و سعی کردم آرام باشم و همه کاره را خداوند بدانم میخواهم بگویم استاد شاید 97 درصد قلبم آرام گرفت اما آیا می شود 100 درصد دل آرام باشیم و به قولی که میگن در دستان تقدیر خداوند چون کودکی باش که وقتی او را به هوا پرتاب می کنند می خندد چون حتم دارد والدینش رهایش نمی کنند؛ اصلا باید صد درصد خود را در دامان الهی گذاشت؟صرفا برای آرامش باید خود را به دامان الهی سپرد یا جلب مددالهی؟مثلا در مورد مثال واقعی که زدم چگونه باید توکل میکردم؟ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چرا می‌فرمایید تنها برای آرامش باید خود را به خدا سپرد؟ این حرف‌ها چیست؟ مگر قبول ندارید خداوند در همه‌ی عالم و با همه‌ی مخلوقات در صحنه است و «ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها» پس هر اندازه که به لطف الهی از توهّمات بیشتر آزاد شویم و به حکم وظیفه عمل کنیم بیشتر حجاب‌ها کنار می‌رود و بیشتر متوجه حضور حق در عالم و در همه‌ی مناسبات می‌شویم. عرفان نظری و عملی در همین رابطه به سالک کمک می‌کند که انسان حضور حضرت حق را در عمیق‌ترین وجوه عالم احساس کند. موفق باشید
7784
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز میدانیم که هر چه در راستای قوس صعود بالا رویم کثرت ها کم می شود تا این که همگی در ذات احدی فانی شوند. با این حساب پس باید تمام انسان ها در سیر معادی خود به نقطه ای برسند که همگی کاملا در ذات خدا فانی شوند و تعین و تشخص خود را کاملا از دست دهند به طوری که جنبه مخلوقیت آن ها نیز کاملا از بین برود و جز ذات احدی چیزی نماند گرچه فیض دائم خدای متعال منجر به خلق جدیدی شود. آیا این نظر درست است؟ بر همین مبنا میتوان گفت احتمالا بی نهایت خلق جدید و معاد در گذشته و آینده وجود داشته و دارد؟ سوال دیگر این که در انجیل خواندم که یکی از حواریون میگوید که عیسی کلمه خدا بوده که قبل از دنیا وجود داشته. آیا این مشابه همان چیزی که ما در مورد وجود نوری حضرت خاتم (ص) میگوییم نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- قوس صعود در تکوین غیر از قوس صعود در تشریع و در رابطه با اختیار انسان است. در مسیر برگشت انسان به سوی خدا انسان در عین آن‌ها در عالم وحدانی قرار می‌گیرد و می‌یابد که همه‌کاره‌ی عالم خدا است با انتخاب‌های خودش روبه‌رو است و با نسبت آن انتخاب‌ها با توحیدی که آن‌جا ظهور می‌کند ولذا اگر آن انتخاب‌ها مطابق توحید الهی نباشد در عین آن‌که در نظامی است که در قبضه‌ی خدا است ، از حضور در محضر رحمت حق مطرود است 2- در مورد بی‌نهایت خلق جدید و معاد، در بحث حرکت جوهری عرایضی شده 3- در مورد کلمه‌ی خدابودن حضرت عیسی«علیه‌السلام» باید فضای فرهنگی این سخن را در مسیحیت بررسی کرد شاید نظر به فرزندبودن آن حضرت داشته باشد که این خلاف حکمت است. موفق باشید
نمایش چاپی