متن پرسش
بسمه تعالی
با عرض سلام خدمت استاد گرامی طاهرزاده
گاه و بیگاه در رسانه ها یا بعضی مجالس سوالات و شبهاتی راجع به جایگاه زن در اسلام بیان می شود و به ایاتی از قبیل آیات 5 و 6 سوره مؤمنون ، 24 سوره نساء و 14 سوره آل عمران وبعضی از آیات دیگر که مضمونی به ظاهر مردسالار دارد استناد می کنند و می گویند در خطبه 80 نهج البلاغه حضرت زنان را افرادی کم عقل خوانده یا به علت عادت ماهیانه که امری غیر ارادی است برای آنها نقص در ایمان قائل است (هرچند بعضی از علما معتقدند این خطبه سندیت ندارد و متعلق به حضرت نیست ) و از آن مهمتر آیه 14 آل عمران است که خطابش ناس می باشد ولی چون در مقابل حب النساء قرار گرفته است معلوم می شود مورد خطاب مردان هستند و به استناد این آیه مجبوریم تمام ناس های قرآن را مترادف با مردان بگیریم و منظور این افراد این است که خداوند طایفه محترم نساء را داخل آدم حساب نکرده استمخصوصا در این ایه که آنها را در کنار طلا و نقره مانند کالا قرار داده است . خواهشمند است توضیحی مکفی راجع به خطبه حضرت و آیات نامبرده بفرمایید.
متن پاسخ
جواب:
علیک السلام؛ در مورد خطبه 80 نهجالبلاغه که جناب سید رضی صراحت دارد که پس از جنگ جمل حضرت ایراد فرمودهاند و با توجه به اینکه روش سید رضی تقطیعکردن خطبههای حضرت بوده و آن قسمتهایی را میآورده که جنبهی بلاغت آن زیاد بوده معلوم میشود مورد خطاب، عایشه باید باشد. و به گفتهی آیتاللهجوادی«حفظهاللهتعالی»؛ این خطبه هیچ پایگاهی ندارد، چرا که برهانهایی که میآورد خودش خودش را نقص میکند، لذا به اهلش وامیگذاریم.
از طرفی برای آنکه فرهنگ قرآن را در مورد زنان بدانیم باید آیات زیادی را مدّ نظر قرار دهیم، در ضمن موضوع کنیزان که در جنگ اسیر میگشتند و به عنوان غنائم جنگی خرید و فروش میشدند، لازم است مفصلاً بحث شود، همین قدر بدانید که اسلام با ورود آنها در خانوادهی یک مرد مسلمان نهتنها پناهی برای او ایجاد میکرد و جلوی فحشاء گرفته میشد، زمینهی مادرشدن او پیش میآمد و جهت شخصیت او تغییر میکرد که البته احتیاج به بحث طولانی دارد.
اما در مورد شخصیت زن در اسلام، عنایت داشته باشید که ابتدا باید آیات صریح را که موضوع را روشن میکند مورد توجه قرار داد و سپس بقیهی آیات را بر مبنای آنها تحلیل نمود. و چون بنده در حال تدوین کتابی در این مورد هستم اجازه دهید قسمتی از آن را خدمتتان عرض کنم شاید خطوط کلی نگاه اسلام به زن در قرآن روشن شود.
قرآن میگوید ای زنان و ای مردان! بگذارید تا قصهی زندگی شما را برایتان در این راستا روشن کنم، قصهی زندگی شما این است که «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى»؛ هرکسی میخواهی باش، زن یا مرد، اگر عمل صالح انجام بدهی و مؤمن هم باشی «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً»؛ حتماً حیات چنین کسی را پاک میکنیم و از وسوسهها و عدم خلوصها نجاتش میدهیم «وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» و نتیجه کارش را با بهترین عملی که انجام داده به او میدهیم. «مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»؛ یعنی با بهترینِ آن کارهایی که همواره میکرده جواب همه کارهایش را میدهیم. شما همواره نماز میخوانید و همواره نیتتان این بود که به بهترین شکل نماز را بهجا آورید و در این امر پایمردی داشتید و همواره سعی بر بهترشدن آن میکردید، حالا آن بهترین را میگیرند و تمام نمازهای شما را بر اساس همان نمونهی عالیاش حساب میکنند. میفرمایند: زن میخواهی باش، مرد هم میخواهی باش، اگر عمل صالح انجام دهی در حالیکه روح ایمانیِ خود را حفظ کرده باشی و جهتگیری قلبت به طرف حق باشد، اولاً: حیاتت را طیّب میکنیم. ثانیاً: اجر بهترین عمل را به همه اعمالت سرایت میدهیم.
چنانچه ملاحظه میفرمائید وقتی بحث از عالیترین هدف و غایت یعنی «حیات طیّب» از یک طرف و «اجر نیکوترین عمل» از طرف دیگر مطرح است تأکید دارد که در اینجا زن و مرد فرق ندارد، چرا که اوج کمال جایی نیست که برای رسیدن به آن مرد بودن، کمال و یا زن بودن، نقص باشد.
حیات طیّب مژده بزرگی است، مشکلی که عموماً ما داریم این است که به داشتن حیات طیّب، دلخوشیم ولی به آن نمیاندیشیم. متوجه نیستیم برای رسیدن به آن باید درجه شعورمان از حیات حیوانی بسیار بالاتر بیاید. در حالی که حیات حیوانی، حیات طیّب نیست . خوک و گرگ حیات دارند و زندهاند اما این نوع حیات برای بنده حیات طیّب نیست، خوک مظهر شهوات است و گرگ مظهر درندگی است، حیات بنده و جنابعالی باید حیات انسانی باشد که آزاد از غلبه شهوت و کبر است، شأن حیات انسانی حیات طیّب است، حیات انسانی باید از هرگونه رذیلهای خالص باشد، نه گرگ باشد، نه خوک، شهوتش شهوتی باشد زیر فرمان عقلِ شریعت، غضبش غضبی باشد زیر فرمان عقلِ شریعت، و جهتش، جهت نفی منیّت و توجه به حق باشد، این حیات، حیاتی است که به آن خالص و طیّب میگویند. شما وقتی میگویید هوا پاک است به این معنی نیست که نیتروژن و اکسیژن نداشته باشد، هوای پاک هوایی است که آنچه نباید داشته باشد را ندارد. عقاید و صفاتی در ما هست که مزاحم جهتگیری ما به سوی حقیقت است آیه مژده میدهد که اگر هر زن و مردی در دینداری صبر و پشتکار داشت، عوامل مزاحم را از صحنه جانش پاک میکنیم، تا اولاً: در شرایط خوبی ادامه حیات دهد. ثانیاً: در قیامت با بهترین اعمال خود برای همیشه روبهرو باشد.موفق باشید