بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29656
متن پرسش
با سلام و احترام:استاد من تو حال و هوایی فراتر از مادیات و محسوسات بزرگ شدم و سالها انس داشتم با احساس های غیر مادی تا اینکه خوابهای وحشتناکی دیدم و از ترس اینکه اون خوابها تکرار نشن، مسیرم رو عوض کردم و بعد درگیر امیال جوانی شدم و غرق در دنیا. الان چند سالیه که فقط با مادیات زندگی می‌کنم ولی جای خالی عوامل غیرمادی رو به شدت توی زندگیم می بینم و برای اینکه به جواب سوالات بیشماری که دارم برسم نیازمند کمک های غیر مادی هستم. ضمن اینکه عقلم دست از سرم برنمی‌داره و تشنه ی معنویت هست. با این اوصاف تصمیم گرفتم یه بار دیگه از نو شروع کنم و ببینم باز هم اون خوابها میان یا نه تا اگه نیومدن سراغم مسیرم رو ادامه بدم. سوالم به طور مشخص از شما اینه که اگه امشب شروع کنم به تزکیه ی نفس و روح، چند روز طول میکشه تا اولین نشانه های معنویت رو مجددا ببینم؟ خواهش می‌کنم یه عدد بگید و اگه بازه ای از اعداد هم باشه مشکلی نداره. چون برام خیلی مهمه و توی تصمیمم اثر داره. مرسی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بتوان برای این امور زمان تعیین کرد، فکر نمی‌کنم ممکن باشد. به گفته‌ی جناب عطّار: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». در این مورد خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

29639
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم : در سوره زمر، در مورد هدایت قرآن فرمودید که آنهایی که از خداوند می ترسند، در مرحله اول که قرآن می خوانند پوستشان جمع می شود و هیرت بدنی و انفعال بدنی برای آنها رخ می دهد. ولی مرحله بعدش را فرمودید که نرمی قلب و پوست و آرامش برای فرد ایجاد می شود و این سیر به سوی ذکر خداست. آیا مرحله دوم همان «الا بذکر الله تطمئن القلوب» است؟ و آیا سیر قلب آن افراد به سوی الله است؟ چون یک جایی هم فرمودید قلب به کمتر از الله راضی نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همان‌طور است که می‌فرمایید. آری! در مسیر سلوک به لطف خدا کار به جایی می‌رسد که به قول مولوی: «غیر آن جعد نگار مقبلم / گر دو صد زنجیر آری بگسلم». موفق باشید

29637
متن پرسش
سلام و رحمت خداوند بر شما استاد گرامی: سوالی از حضورتون داشتم، فکر کردن به نامحرم چه آثار زیانباری در سیر و سلوک سالک میتونه داشته باشه و چه جوری میشه این طوق رو از گردن ذهن و فکر جدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همین‌که نامحرم، نامحرم است یعنی جای او در حریم جان و روح ما نیست و ما را از آنچه مهمِ ما است و باید بر آن بیندیشیم، باز می‌دارد. باید بر آنچه محرم ما است یعنی حضرت معبود، دل بست و قرآن و روایات وقتی بر آن‌ها تدبّر شود، نمایش قصه‌ی حضور اوست. هر اندازه در این وادی اندیشه به خرج دهیم، به همان اندازه با محرم جان خود مأنوس می‌شویم. آری! «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار / دیو چو بیرون رود فرشته درآید». موفق باشید    

29630
متن پرسش
سلام: آن بحثی که در آداب الصلوه امام هست که باید اذکار تفهیم قلب شوند و آنها را دهان قلب گذاشت یعنی مفاهیم رو رویش تاکید کنیم و به قلب تفهیم کنیم و این کار با نظر به وحدت وجود در نماز چگونه محقق می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «وحدت وجود» برای انسان با سیر و سلوک حاصل می‌شود. یکی از منازل سلوک، همین تذکری است که امام خمینی در «آداب الصلواة» می‌فرمایند. موفق باشید

29595
متن پرسش
سلام علیکم استاد: استاد میتونم بپرسم شخص سوال کننده در سوال 29586 به کدام صحبت یا سخنرانی های شما استناد می‌کند؟ اگر ممکنه صحبت هایی که در مورد قبض و بسط و سلوک عملی دارید را نام می‌برید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصل این موضوعات، در شرح جلد اول کتاب «مقالات» از آیت الله محمد شجاعی مطرح شده است که صوت آن در اختیار رفقا هست. موفق باشید

29606
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد ارجمند: مسئله‌ای ذهن بنده رو شدید مشغول کرده. من مدتی به بعضی ذکرها آن‌هم اذکار عمومی مثل استغفار مداومت زیاد داشتم و از اونجا که ناشی بودم ذکر هام نفسانی بود و به هپروتی و بعدا به افسردگی دچار شدم. و یکی از مومنین به من گفت که خیلی ذکری نشو و سعی کن محبت رو زیاد کنی. استاد گرانقدر الان بر سر یک دو راهی گیر کردم. اگه تلاش کنم دائم الذکر بشم اگرچه گناه رو جلوشو می‌گیرم ولی خیلی به روحم فشار میاد و ترسِ برگشتِ بیماری روحی رو دارم. منظور حقیر از دائم الذکر بودن فقط ذکر لسانی نیست و هر توجه مدام رو میگم. و اگر هم ذکر مدام نداشته باشم واقعا از ترک بعضی گناهان عاجزم. راستش احساس می‌کنم که محال است کسی دائم الذکر نباشد و در عین حال حرام ها را یک‌به‌یک ترک کند. خواهشمندم حقیر رو راهنمایی کنید. با سپاس فراوان از مهرتان. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. به نظر بنده نکاتی جهت فکرکردن و راه‌کاریافتن در این موضوع دارد. موفق باشید.

29594
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام: با توجه به وحدت شخصیه وجود که همه خلق جلوه باری تعالی هستند نماز چه معنای پیدا می‌کند، خدا خودش را عبادت می‌کند؟ رویکرد در نماز و عبادت با توجه به وحدت شخصیه چه باید باشد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر ابتدا متوجه شویم که حضرت حق در همه جا حاضر است و نمی‌شود جایی چیزی باشد و آن‌جا، خداوند حضور نداشته باشد و وحدت وجود را در این زاویه بنگریم، تلاش دوم ما آن می‌شود که نحوه‌ی وجود سایر مخلوقات را چگونه بدانیم. در مورد نماز، او در جلوه‌ی ربوبیت عبد، خود را قرار می‌دهد تا عبد را به سوی راهی ببرد که بنده‌اش بتواند به واقعیتی وارد شود که عبودیتش را هم لطفی از ربوبیت حضرت محبوب بیابد به همان معنایی که به بنده‌ی خود فرمود: «ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی». آن‌چنان عبد را در خود فانی کرد که اراده‌ی عبد در راستای اراده‌ی پروردگارش شد و این است جایگاه اصلی نماز. پیشنهاد می‌شود در این مورد به صوت شرح جلسه‌ی 5 سوره‌ی فتح تحت عنوان «معنای مراقبه بر مبنای وحدت وجود» به آدرس زیر رجوع فرمایید. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/sound/1291#7541

29591
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: با توجه به ارجاعی که در خودشناسی به منابع مختلف، از جمله کتابهای محمد جعفر مصفا می دهید می خواستم نظرتان را در مورد متن گزیده زیر بفرمایید: سوال: اگر رفتار ما از اصالتمان صادر بشود آیا نباید آنها را تعبیر و معنا کنیم؟ مصفا: برای این کار چه ضرورتی وجود دارد، در تعبیر، قیاس نهفته است و قیاس یک عمل شیطانی ست، پایه انانیت است. چرا اصولا انسان یک کار بی معنی و غیر لازم بکند و آن هم کاری که مبنای تمام شرارت ها و تباهی ها می شود. ببین بی منطق بودن تعبیر در چیست؟ فرض کنیم تو امروز به حکم فطرت و یک حالت درونی بخشش می کنی، توجه داشته باش که خوش بینانه ترین فرض را مثال می زنیم. می گوییم به حکم فطرتت بخشش می کنی نه به دلیل اینکه یادت دادند که بخشش یک ارزش اجتماعی است. بعد من بخشش تو را تعبیر می کنم به سخاوتمند بودن یعنی یک صفت را به تو نسبت می دهم. این صفت تا کی در تو وجود دارد؟ اگر فردا بخشش نکردی یعنی باز به حکم یک کیفیت درونی، دلت نخواست نیمی از غذایت را به من بدهی، آیا معنایش این نیست که صفت خسیس بودن را باید به تو نسبت بدهم؟ در این صورت چه بر سر صفت قبلی یعنی سخاوتمند بودن تو آمده است؟ آن صفت کجا رفته است؟ و اگر باز پس فردا بخشش کردی چه بر سر صفت خسیس بودن آمده است؟ متوجه منظورم هستی؟ آیا بعد از تعبیر من تو را از صفات روانی در سرگردانی و بلاتکلیفی و سرگردانی فرو نبردم؟ حالا اگر من بخشش امروز تو را به هیچ چیز تعبیر نکنم، تو صفتی بنام من سخاوتمند برای خودت نمی شناسی، تا فردا که بخشش نمی کنی مجبور بشوی صفت خسیس بودن را در مقابل صفت سخاوت مند بودن قرار بدهی و ببینی بخشش یک کیفیت فطری است. خودداری از بخشش نیز کیفیت دیگریست که با هم متضاد نیستند. آنچه از آنها تضاد می سازد تعبیر آنهاست. من و تو مسلمانیم. بنظرم مسلم بودن یعنی در سلم و سلامت اخلاقی و روحی بودن، یعنی خردمندانه زیستن. پس از هر عملی که خلاف خرد است، خلاف سلم و سلامت نیز هست و باید از آن دوری کنیم قیاس و تعبیر و از تعبیر ها مرکزی به نام من ساختن موافق خرد و سلامت است؟ ما چه مسلمی هستیم که در مهمترین جنبه وجودی خود یعنی از نظر انانیت با شیطان وجه مشترک داریم؟ مگر در قرآن نخوانده ایم که علت طرد شیطان از درگاه خداوند و علت محروم گشتن او از خیر و پاکی و حقیقت، انانیت بوده است، پس چرا من و تو باید کاری بکنیم که نتیجه اش انانیت است؟ انانیت حاصل قیاس و تعبیر است. خلاصه بر یک حالت سیلانی، مستمر و نوشونده نمی توان برچسب و تعبیری چسباند زیرا تعبیر و برچسب موجب تثبیت می شود به این جهت اشتباه است که در رابطه با حالات فطری گفته شود که من چنین و چنان هستم. هستم مربوط به گذشته است حال آنکه حالات فطری لحظه به لحظه در حال شدن هستند لحظه به لحظه از راه می رسند. عمر همچون جوی نو نو می رسد یعنی همین. این که در رابطه با حالات فطرت گاهی کلمه بودن را بکار می برم برای اینست که آنرا در مقابل هویت فکری از داشتن متمایز کنم، مشخص کنم وگرنه کلمه بودن هم بیان واقعی موضوع نیست. حالات فطری را ما نیستیم بلکه لحظه به لحظه در حال هست شدن آنهاییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته این نوع تذکرات را مفید می‌دانم، به‌خصوص اگر در بستر سنت اولیای الهی و عرفای ربّانی جلو رود که شخصیت‌هایی هستند متعیّنِ صفات انسانی. به این جهت بیشتر اگر به سیره‌ی اولیای معصوم و سخن آن‌ها ارجاع داده شود، انسان راحت‌تر و جامع‌تر تکلیف خود را می‌یابد. موفق باشید

29586
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در بحث تجلیات جمال و جلال فرمودید که خداوند با تجلی جلالی قبضی ایجاد می کند و عیب های بنده را به او نشان می دهد و می گوید عیب ها را برطرف کن. در مبحثی دیگر فرمودید اوایل سلوک دری باز می کنند، راهی نشان می دهند و بعد اون احساسات معنوی می رود و می گویند حالا باید این راه را بروی. در تفسیر آیه ۳۷ سوره نور اینطور بود که این افراد یخافون هستند و می ترسند که قلب آنها با یک حرص دنیایی وارونه شود و ذکر خداوند نداشته باشد. در سوره زمر هم این مطلب بود که اگر جایی خودت را دیدی و عمل خودت، آنجا قلبت بی خدا می شود و قلب بی خدا بدبخت شده. حالا مشکل این هست، من خودم که گرفتار یه قبض بدی شدم، حس می کنم همه اینها هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی این نوع قبض‌ها چون با روحیه‌ی انتظار جهت بسطِ بعد از قبض است، به سرانجام خوبی می‌رسد و اساساً سلوک بدون قبض نمی‌شود. زیرا مؤمن باید قبض را و عبور از قبض را تجربه کند. موفق باشید

29588
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: طاعات و عبادات قبول درگاه الهی. خداوند خیر و عمر با برکت به شما عنایت فرمایند. استاد سوالی در مورد بندهای خطبه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) که در کتاب بصیرت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بحث شده پیش آمده است. در بند 90 تا 93 چرا حضرت برای ایمان، تطهیر؛ برای نماز، تنزیه؛ برای زکات، تزکیه؛ و برای روزه، تثبیت؛ به کار برده اند‼️ تفاوت این افعال چیست، مخصوصا تطهير و تنزیه؟ تشکر از زحمات فراوان شما. التماس دعا داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن خطبه این‌طور می‌فرمایند: «فَجَعَلَ اللهُ الايمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ» پس خداوند ايمان را براي تطهير شما از شرك قرار داد. «وَ الصَّلوةَ تَنْزيهاً لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ» و نماز را براي پاك كردن شما از كبر مقرر فرمود. «وَ الزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِي الرِّزْقِ» و خداوند زكات را براي پاك كردن جان و رشد و نمو رزقتان قرار داد. «وَ الصِّيامَ تَثْبيتاً لِلْاِخْلاصِ» و روزه را تشريع فرمود جهت تثبيت و محكم نمودن اخلاص.‌

آری! مگر جز این است که انسان از طریق ایمان نسبت به شرک و آلودگی‌های آن، روح و جان خود را پاک می‌کند؟ همچنان‌که با نماز و اظهار عبودیت از تکبّر و استکبار در مقابل حکم خدا، نجات می‌یابد و با زکات، نفس خود را از بخل پاک می‌کند و زمینه‌ی رشد رزق او در نظام عالَم بهتر فراهم می‌شود و با روزه‌داری نسبت خود را با خدا طوری می‌کند که حجاب‌های او برطرف شود و او بماند و خدا؛ و این یعنی اخلاص. موفق باشید

29582
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ان‌شاءلله که سلامت باشید. استاد من شنیدم که سالک در عالم برزخ هم سیر داره و رشد طولی میکنه ۱. آیا این سالک که در دنیا به اکملیت نرسید در عالم برزخ می‌رسد؟ یعنی این سالک بعد از مرگ فانی در ذات احدی می‌شود؟ ۲. فقط سالکانی که از مرتبه نفس به قلب ارتقا پیدا کردن منظور است یا سالکانی که هنوز در عالم طبیعت نیز گرفتارند در آن عالم سیر دارند؟ ۳. پس با این شرایط چه سالکی که کمتر زحمت کشیده و چه آن سالکی که بیشتر زحمت کشیده چه آن سالکی که سیرش کند بوده و چه آنی که تند بوده در نهایت به یک مقصد می‌رسند. پس وجه تمایز افراد چیست؟ التماس دعا. در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که به ما فرموده‌اند: «اَلیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» پس تکامل به معنای دنیایی آن تا اول سکرات است ولی از آن به بعد حجاب‌ها از مؤمنین رفع می‌شود و به اندازه‌ای که مقامات عالیه‌ی عالم ابدیت را مدّ نظر دارد، با رفع حجاب‌ها به سوی آن مقامات سیر می‌کند و از این جهت، افراد متفاوتند که معارف آن‌ها متفاوت است. موفق باشید

29552
متن پرسش
سلام علیکم: استاد یک سوال داشتم و اینکه آیا ما وجودی حقیقی داریم یا صرفا یک وجود اعتباری؟ و اگر ما خودمون رو یک وجود حقیقی بدونیم آیا منافاتی با وحدت شخصیه وجود ندارد؟ و یک سوال دیگر: اینکه گفته می‌شود حمد خود خداست حامد و محمود خودش است یعنی چی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وحدت شخصیه‌ی وجود متذکر آن است که خود را در بیکرانه‌ی حضور حق احساس کنیم و سلوک إلی الله برای آن است که انسان به واقعیت خود برسد. آری! ما در شرایط عادی تصوری از خود داریم که به یک معنا، اعتباری است ولی هر اندازه که جلو برویم با واقعیت خودمان که غرق وجودِ هستی حضرت حق است، روبه‌رو می‌شویم. ۲. بحث «حامد و محمودبودن» خداوند را به خوبی در تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام (ره) می‌توانید دنبال بفرمایید. موفق باشید

29550
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده ۲ سوال از محضر شریف‌تان دارم: ۱. اینکه در مباحث عرفانی تبیین میشه که انسان در ارتباط با مخلوقات و انسان‌های دیگر به انواع کمالات انسانی نائل می‌شود. اگر کسی روحیه اجتماعی بالایی نداشته باشد و با ۵۰ درصد آدم‌ها به اختلاف بخورد (در صورتی‌که سعی می‌کند به کسی ظلم نکند و حقوق دیگران را تا جایی که می‌فهمد و می‌تواند رعایت کند اما به دلیل روحیه احساسی و درون‌گرایی،‌ به انسان‌ها اطمینان نداشته باشد و اجازه صمیمیت از حدی بیشتر ندهد؛ آیا در روند کمال الهی اختلالی ایجاد می‌کند؟) ۲. استاد من احساس می‌کنم در بعضی موارد که تنها هستم فرصت عبادت و مطالعه و ارتباط با حضرت حق و حضرت بقیت الله برایم بیشتر است و توازن بیشتری دارم و یک حس قلبی به من می‌گوید این گونه زیستن برای من بهتر هست! و از طرفی در کارهای گروهی_ اجتماعی_ به دلیل تفاوت‌های انسانی حس سازش کمتری دارم (حتی در کارهای مقدس) و بیشتر دوست دارم تنهای تنها به مسیرم در دنیا و ابدیت ادامه بدهم. از طرفی در ارتباطات اجتماعی حس عدم توازن دارم و اینکه تمرکز کافی روی اهداف و تقویت درونی‌ام از بین میره! استاد حس می‌کنم دوست ندارم بجز خدا و امام زمانم و اولیاءالهی با هیچ‌کسی هم‌هویت شوم، آیا اینکه در ارتباط با دیگران فقط به انجام وظیفه الهی فکر کنم و سعی در خلوت بیشتر برای تقویتم داشته باشم فکر خوبیست؟ یا ممکن است افراطی صورت بگیرد و فقط تصور خودم درست باشد و اثر منفی در دراز مدت روی کمال معنوی و زندگی آیندم داشته باشد؟ به همین دلیل تصمیم گرفتم از شما مشورتی کلی بگیرم. ممنون از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره تا آن‌جا که ممکن است انسان باید سعه‌ی صدر خود را رشد دهد تا بهره‌ی بیشتری از بودنِ خود ببرد. ۲. بنا به فرمایش آیت الله حسن‌زاده: «بُوَد مرد تمامی آن‌که از تن‌ها نشد تنها/ به تنهایی بُود تن‌ها و با تن‌ها بُود تنها». آری! باید دست در کار و دل با یار باشد، نه آن‌که با فرار از کار و فرار از اجتماع بخواهیم با یار باشیم. موفق باشید

29544
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد بنده رفیقی دارم که مباحث شما را با ایشان کار می کردیم چندین ماه است به رفیقم می گویم بیا ادامه ی مباحث را کار کنیم می‌گوید دیگر نیاز به این مباحث ندارم و هر کس به اوج استعداد خودش و اوج کمال می‌رسد و دیگر نیاز به هیچ کدام این بحث ها نیست و آیه «انا لله و انا الیه راجعون» را می‌گوید که ما همانجا که بودیم می رویم و دیگر نیاز به هیچ سختی دادن و بحث گوش دادن نداریم. حتی می‌گویم عقب می افتیم یا چوب می‌خوریم چون استعدادش را داریم با خنده می‌گوید از چی؟ آیا این چنین است و ما تکوینا به حق می‌رسیم و رسیده ایم، این دانایی ما اولیه بوده و بعد از مدتی دیگر هیچ نیاز به یادگیری نداریم و هرکس چه تلاش کند چه نکند به حقیقت و اوج کمال خودش می‌رسد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده برای خودم چنین تصوری ندارم که نیاز به مطالعه و گوش‌سپردن به سخنان اهل اندیشه نداشته باشم. نمی‌دانم آن رفیق شما به چه چیز رسیده است که خود را مستغنی می‌داند! آیا برای احساس حضور خود در عالم بی کرانه هم نیاز به مذکری نداریم؟ موفق باشید

29541
متن پرسش
سلام و عرض ادب: رابطه ی لذت و تکلیف (وظیفه) چگونه است؟ اصالت با کدام یک است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که تکالیف دینی به اعتبار آن‌که فرمود: «لا إکراه فی الدین» با جان انسان همراه است؛ اگر هم ابتدا حالت تکلیف به خود می‌گیرد، بعد از مدتی رعایت همان تکالیف، حالت لذّت برای انسان پیش می‌آورد. موفق باشید

29532
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در مباحثی که پیرامون شرک داشتید فرمودید که شرک مراتب دارد: ۱. آیا مقصودتان این است که به اندازه ای که در عملی غیر خدا شریک باشد به همان اندازه عمل هبط است، یا مقصودتان این است که اگر ذره ای شرک در عمل بیاید کل عمل هبط می شود؟ ۲. آیا اگر کسی عملی شرک آلود داشته باشد بعد از مدتی که گذشت و از غفلت در آمد توبه کند آن عمل هایی که هبط شده بر می گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً انسان‌های مؤمن گرفتار شرک خفی می‌باشند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» (106/ یوسف) بسیاری از مؤمنین ایمان حقیقی ندارند مگر این‌که از وجهی مشرک‌اند. بدین معنا که در باور خود خدا را همه‌کاره می‌دانند ولی توهّماً نمی‌توانند از نقش پدیده‌ها عبور کنند و هر اندازه توحیدشان بیشتر شود، از این توهّم بهتر عبور می‌کنند، ولی آن شرکی که خداوند نمی‌بخشد و انسان را هلاک می‌کند شرکی است که افراد گمان کنند حقیقتاً غیر خدا هم در این عالَم عواملی هست که در عرض خدا نقش‌آفرین باشد. موفق باشید   

29477
متن پرسش
سلام مجدد: کتابهای جوان و انتخاب بزرگ، ده نکته، آشتی با خدا، معاد بازگشت به، از برهان تا عرفان، واسطه ی فیض رو با مباحثش دنبال کردم، برای مبحث بعدی چی پیشنهادی میدین؟ خودم علاقه دارم معرفت نفس والحشرو که تدریس کردین دنبال کنم. چه مباحثی باید دنبال کنم تا مقدمه بشه؟ آیا همین ها که دنبال کردم کافیه و اگر کافیه کجا میتونم تدریس معرفت نفس والحشرتون رو گیر بیارم؟ خدا قوتتون بده سایتون مستدام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه‌ی کتاب «معاد» اگر با صوت، مطلب را دنبال کرده باشید بسیاری از مباحث «معرفت نفس و حشر» را یافته‌اید. سی‌دی‌ کتاب «معرفت نفس و حسر» را می‌توانید از جناب حاج آقا نظری بگیرید. در ضمن با حاج آقا نظری در مورد ادامه‌ی فصوص هم می‌توانید فکرکنید. موفق باشید

29471
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در بحث سوءظن فرمودید که اگر این صفت رو داشته باشیم، وجه یمینی انسان ها برای ما گشوده نمی شود. کلا می خواستم بدونم چه تفاوتی بین اصطلاحات وجه یمینی و وجه یلی الحقی است؟ مثلا در بحث مراتب تکامل نفس ملاصدرا اینطور گفته شده که مدرکات دارای سه مرتبه طبیعی و نفسی و عقلانی است و در آخرت انسان طبیعی در زمره اصحاب شمال، انسان نفسانی در جمله اصحاب یمین و انسان عقلانی در جمع سابقون خواهد بود. آیا می شود گفت وجه شمالی اصحاب شمال، وجه یمینی اصحاب یمین، وجه یلی الحقی والسابقون هستند یا اینکه نه وجه یلی الحقی اصلا موضوعش چیز دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. آری! وقتی انسان در وجه یمینی خود مستقر شد، عملاً در مسیر یلی‌الحقی قرار می‌گیرد و این مسیر همچنان می‌تواند ادامه یابد تا مقام سابقون و حق‌الیقین. موفق باشید

29469
متن پرسش
‏‏من در این بادیه صٰاحبنظری می جویم‏ ‏‏راه گُم کرده ام و راهبری می جویم‏ ‏‏از وَرق پارۀ عرفان خبری حٰاصل نیست‏ ‏از نهانخانۀ رندان خبری می جویم‏ ‏‏مسند و خرقه و سجّاده ثمربخش نشد‏ ‏از گُلستان رُخ او ثَمری می جویم‏ ‏‏ایمنی نیست دَر این وادی اَیمن ما را‏ من دَر این وادی اَیمن شجری می جویم‏ ‏‏ترک میخانه و بُتخانه و مسجد کردم‏ دَر ره عشق رُخت رهگذری می جویم‏ ‏‏سفر از هیچ به سوی همه چیزم در پیش‏ لنگ لنگان رَوم و همسفری می جویم‏ ‏‏گفته بودی که رَه عشق، رهِ پُرخطری است‏ عاشقم من که ره پُرخطری می جویم‏ ‏‏اندر این دیر کُهن ریخته شد بال و پرم‏ ‏‏بهر منزلگه خود بال و پَری می جویم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با این علوم رسمی و این عباداتِ عادتی، راهی گشوده نمی‌شود. باید از گلستان رُخ او بهره‌ای بیابیم و این در صورتی است که چشم‌اندازِ حضور خود در عالَم را حقیقتی بدانیم که از آن دور دورها به ما چشمک می‌زند در عین حال که: «در راه عشق، مرحله‌ی قرب و بُعد نیست». موفق باشید

29474
متن پرسش
سلام علیکم: آیا این جمله صحیح است؟ در جهان بدون خدا، خوبی و بدی برابر است و معیاری برای خوبی و بدی وجود ندارد و حتی دلیل و معیاری برای کارهای انسانی وجود ندارد. ممنون میشم اگر راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار سخن درستی است زیرا وقتی انسان به سوی خدا قدم گذاشت تازه می‌یابد موانع این راه، چه چیرهایی است و چرا معصیت خدا مثل دروغ و تهمت و عدم رعایت حقوق افراد، مانع سیرش می‌شود. ولی وقتی کسی راهی به سوی خدا در مقابل خود نگشوده، کجا می‌فهمد گناه و معصیت مانع آن سیر و سلوک است؟ موفق باشید

29392
متن پرسش
با سلام: بنده جوانی ۳۱ ساله هستم و علاقه زیادی به مرحوم علامه محمد تقی جعفری دارم نظر شما در مورد روش سلوکی ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا ایشان را رحمت کند، بسیار دلسوز و گشاده‌روی و فهمیده بودند و مسلّم آینده بیشتر از امروز و دیروز به ایشان نیازمند خواهیم بود. موفق باشید

29381
متن پرسش
سلام علیکم استاد: استاد در پاسخ سوال 29068 فرمودید حالت ادبار زمانه زیاد شده است. منظور شما از این مطلب چه بود؟ یعنی سالکان در این زمانه باید بیشتر منتظر قبض باشند؟ یعنی سلوک در این شرایط سخت شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجه قبضیِ روح‌ها در این زمانه بیشتر شده است از وجه بسطِ روح‌ها. ولی در هر حال آنچه کارساز است بندگی است. «گر تو خواهی حرّی و آزادگی / بندگی کن بندگی کن بندگی» . موفق باشید

29380
متن پرسش
سلام علیکم استاد: استاد در مسیر سلوک قبض طولانی مدت هم داریم؟ معمولا چقدر طول می‌کشد؟ یک مدتی است که هرچه صدا می‌زنم جواب نمی‌شنوم، اصلا انگار خدا توجهی نمی‌کند، انس و محبتی اصلا احساس نمی‌کنم، نمیدونم چرا به به این نقطه رسیدم، شاید بخاطر گناهانم است، ولی خدا هم تواب و غفار است. استاد من احساس نا امیدی می‌کنم چون مدتی است که واقعا سرد شدم، آیا خدا رهایم کرده یا یک قبض طولانی مدت است؟ (مگر می‌شود خدا بنده ای را ولو گنه کار را نبخشد و رهایش کند) آیا در این راه امکان دارد که خداوند شخصی را بخاطر گناهش کلا برای همیشه رها کند و در را ببندد؟ استاد لطفاً راهنمایی ام کنید، چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». پیشنهاد بنده آن است که شرح «مناجات التّائبین» که در سایت تحت عنوان «در آغوش خدا» مطرح شده است؛ کارساز باشد. موفق باشید

29378
متن پرسش
سلام استاد: شب و روز ولادت رسول الله و امام صادق علیهم سلام برایتان پر برکت باشه مطلبی رو در مورد تفاوت استاد سلوک و استاد اخلاق دیدم یه مقدار متنش رو خلاصه کردم به نظرم رسید که شاید برای دوستان دنبال کننده مطالب سایت مفید باشه تفاوت استاد اخلاق و استاد سلوک استاد اخلاق نوعا به صورت کلی یا جزئی موعظه می کند و هدف او حداکثر رفع رذایل اخلاقی و تثبیت فضایل اخلاقی و دادن مشاوره اخلاقی به شماست و به طور طبیعی انتظار اطاعت کامل از شما ندارد گرچه انتظار گوش دادن به نصایح طبیعی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. آری! استاد سلوکی راه را می‌شناسد و متذکر راه می‌شود. موفق باشید

29358
متن پرسش

سلام استاد عزیز: من دیروز برای اولین بار بیمارستان عیسی بن مریم اعزام شدم براي خدمتگذاری جهادی به بیماران کرونایی، بماند که خودم تا حالا دو سه بار کرونا گرفته ام! گفتم براتون از اونجا بگم. واقعا کادر درمان و پرستارا خیلی مودب بودند. بیماران خیلی خیلی به حضور ما احتیاج داشتند زیرا حضور همراه براشون ممنوع شده. حضور نیروهای بسیجی و جهادی خیلی موثر بود هم بیمارستان الزهرا سلام الله علیها نیاز به نیروی جهادی و خوش اخلاق! داره هم بیمارستان حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و آله و علیه السلام. ولی چند تا نکته؛ ۱. درسته ما تو بخش کرونایی‌ها بودیم ولی از بس شیلد و ماسک و گان و دستکش و ضد عفونی و ... همه چی بود اگه کسی نکات حضور در بخش رو رعایت کند احتمال مبتلا شدن او صفر است. ۲. بیماران شدیدا نیاز به امیدواری و روحیه دادن دارن. یاد خدا و خلیفه خدا حضرت آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دلهاشون رو آرامش و تسکین می‌داد در حدی که بعضیاشون میگفتن آیا ما تو این دو سه روز مرخص میشیم؟ ۳. چون معمم بودیم بعضیاشون وقت گیر می آوردن و سوال شرعی می‌پرسیدن، بعضیاشون درد دل می‌کردن، بعضیاشون با دیدن ما تازه یادشون افتاده بود چند روزه نمازشون قضا شده! البته معذور بودن و ما شرایط نماز با تیمم رو برای بیمار آماده می‌کردیم. البته بماند که بعضیاشون رو هم که با خدا قهر بودن رو آشتی دادیم! خلاصه تبلیغ عملی و منبر عملی شد. ۴. اونجا باید پا بزاری رو خودت روی منت، خدمتگذاری و خودخواهی با هم قابل جمع نیستن یه جاهایی باید بطری ادرار مریض رو خالی کنی در دستشویی! ۵. تازه می‌فهمم که چرا حضرت آقا برای مرتبه ی دوم از نیروهای مومن و جهادی خواستند که بیان تو میدون، واقعا نیاز هست، بیماران علاوه بر کمک، نیاز دارن یکی بیاد از خدا و مهربونی او براشون بگه آخه خیلیاشون تو حالت اضطرار هستن خیلیاشون هم که زیاد درگیر بیماری نشده اند فرصتی یافته اند برای خلوت برای مناجات با خدا برای تفکر به اشتباهات گذشته و آینده پیش رو... کادر درمان هم که دیگه حسابی خسته شدن. انقدر خسته بودن که داروهای بیماران رو می‌دادن به ما تا به بهشون بدیم قرص یا شربت یا میوه... بماند که لبخند و روحیه دادن ما دست کمی از دارو نداشت!!! ۶. اونجا نیروهای جهادی در سه شیفت میتونن خادمی کنند شیفت صبح تا ظهر، شیفت ظهر تا شب، شیفت شب تا صبح. بخش آقایان و خانم ها جداست. وقتی وارد بیمارستان عیسی بن مریم شدید از نگهبان بپرسید میخام برم قرارگاه جهادگران، راهنماییتون میکنن میایید داخل با فضا آشنا میشید بچه های جهادی رو می‌بینید مثل روزای جنگه، بعضیا تو عملیاتن بعضیا دارن آماده میشن که برن! اونجا آموزش های لازم رو می‌بینید و شیفت شما رو بهتون اعلام میکنن و از اون لحظه به بعد جزئی از جمع صمیمی و با صفای جهادگران میشید. ۷. فکر می‌کنم هر کسی به نیابت از رفیق شهیدش یا امواتش یا پدر و مادرش بیاد خیلی متفاوت باشه. جای شهدا خیلی خالیه البته حضورشون و امدادشون همیشه هست. ۸. تو ایام سیل، شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند اگر کسی می‌خواهد مدافع حرم باشد بیاید و به درد مردم سیل زده رسیدگی کند شاید الان بتوان گفت اگر کسی می‌خواهد مدافع حرم باشد بیاید و به درد و نیاز بیماران کرونایی رسیدگی کند این شاید که گفتم از دل شکاک من است وگرنه اهل یقین پیامی دگر دارند و البته اگر به دلیلی نتونستید بیایید برای بیماران خیلی دعا کنید مخصوصا من که دلم بیماره و هیچ بیماری ای بالاتر و کشنده تر از بیماری دل نیست. بیچاره نفس من که با ادله عقلی و نقلی و گاه فلسفی و گاه عرفانی و گاه کوچه بازاری سعی می‌کرد مانع اومدن من بشه ولی شکستش دادم. خیلی حس خوبی داره وقتی با نفست مبارزه می‌کنی و خودت رو در جریان اراده الهی قرار میدی، خدا رو شکر. شهید آوینی فرمودند اگر کسی می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند اگر که خواندن داستان را سودی نیست (باید کربلایی شد) شماره مسئول ثبت نام جهادگران رو میزارم. آقای حاجی لو ۰۹۱۳۱۲۹۹۹۴۷ اگه میشه نظرتون رو بگید و راهنمایی کنید. به امید شهادت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم که خدا شما را به سوی راهی فرستاده که راه حضور در تاریخ انسانیت است تا یگانگیِ بین انسان‌ها را تجربه کنید و بفهمید چرا خداوند در توصیف رسول خود «صلوات‌الله‌علیه‌واله» فرمود: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ» (توبه/128)

خداوند در آیه‌ی فوق رسول خدا (ص) را در نسبت با ما چنین تبیین می‌فرماید که رسولی است از جنس جان‌ خودتان که بر او گران می‌آید که شما در رنج باشید و از این جهت سخت دلبسته‌ی شماست و با مؤمنینی که متوجه‌ی راهی شدند که رسول خدا (ص) برای آن‌ها گشود، مهرورز و مهربان است.

از این آیه برمی‌آید که رسول خدا (ص) متوجه‌ی مشکلات جامعه‌ی بشری بوده‌اند و دغدغه‌ی اصلاح امور را داشته‌اند و خداوند که ربّ‌العالمین است، تا بستر تعالی انسان‌ها را فراهم کند، آن حضرت را شایسته‌ی این امر یافت و او را برگزید. موفق باشید    

نمایش چاپی