بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29356
متن پرسش
بسمه تعالی حضرت استاد طاهرزاده گرامی با عرض سلام، ادب و احترام: اگر شما تنها یک توصیه داشته باشید، آن توصیه چیست؟ با تقدیم احترام، ضمن درخواست دعای خیر از محضرتان، سلامتی و طول عمر جنابعالی را از خداوند منان خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «یک چشم‌زدن غافل از آن یار نباشید / شاید که نگاهی کند آگاه نباشید» همواره در منظر نایب الإمام، خود را احساس کنید و افق وجودی او را دنبال نمایید؛ ولی بی‌سر و صدا و بی ادعا. موفق باشید

29350
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر؟ ۱. چطوری همه حجاب ها رو تو همین دنیا برطرف کنیم بین خود و خداوند؟ ۲. بعد از این که حجاب ها برطرف شد آیا باز هم جای پیشرفت به درگاه الهی هست و معارف بیشتر و یا اینکه نهایت مرتبه میشه بعد از رد کردن حجاب ها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه عبودیت الهی را به جای خودنمایی و خودبینی قرار دهیم، از حجاب‌ها عبور خواهیم کرد. ۲. آری! به گفته‌ی جناب مولوی: « بی نهایت حضرتست این بارگاه ** صدر را بگذار صدر تست راه». هر اندازه جلو رویم، با باغ و بستانی گشاده‌تر روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

29345
متن پرسش
سلام استاد گرامی: ممنونم از فرصتی که می‌گذارید. بنده پزشک هستم. از اول عمر چون در خانواده نسبتا مذهبی بودم به طور عامی دین و خدا و.. را شناختم. بزرگتر که شدم بیشتر با انقلاب و شهدا و استادان بزرگی آشنا شدم و به دین اسلام علاقمند شدم دوران دانشجویی هم خیلی فعال در مسائل مذهبی و انقلابی بودم. حالا هم می‌دانم خدایی هست و حق بودن انقلاب و شهدا و... را قبول دارم ولی قلبا خدا را نمی یابم. نمی‌توانم با خدا ارتباط بگیرم و با او حرف بزنم. حتی گاهی با خودم می‌گویم خدا کجاست. اینکه اگر من در نماز تمرکز کنم و به خدا فکر کنم و به مراسم مذهبی بروم خدا را پیدا می‌کنم و اگر از این کارها فاصله بگیرم دیگر انگار خدا نیست یعنی چه؟ می‌دانید چه می‌گویم؟ گاهی این فکر در ذهنم می آید که اگر خدا هست باید در هر صورت من او را حس کنم. چه به او فکر کنم چه نکنم. چه به خودم تلقین کنم که در محضرش هستم چه نکنم. اینکه من هی به خودم بگویم خدایی هست و امام زمانی هست و با آنها حرف بزنم ولی هیچ جوابی دریافت نکنم مرا آرام نمی‌کند. الان فکر می‌کنم علت اینکه در گذشته مومن بودم این بود که بیشتر عبادت می‌کردم و جاهای مذهبی می‌رفتم و در جمع آدمهای مومن بودم. حالا که این کارها را نمی‌کنم ایمانم کم شده. چرا؟ مگر ایمان به کار آدم وابسته است؟ چرا؟ خدا اگر هست که باید همیشه باشد. چرا گاهی می‌رود و گاهی می آید. ممنون می‌شوم پاسخم را بدهید. مستاصل شده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور و ظهور خدا نیست، بحث در نسبت ما با خداوند است که بعضاً امور مادی، حجاب احساس آن حضور و ظهور می‌شود. کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» متذکر این امر است. موفق باشید  

29342
متن پرسش
سلام استاد جونم: راستش من قبل از آشنا شدن با این بحثهای معرفتی با عبادت بیشتر مانوس بودم اما الان خیلی اهمیت نمیدم و دغدغه ام این بحثها شده، به نظرتون باید چیکار بکنم؟ از یه طرف با خودم میگم وقت گذاشتن برای عبادت به درد کسایی میخوره که از عبادت، علمی چیزی گیرشون میاد و من باید تمام وقتم رو روی مطالعه بذارم (آخه راستش خیلی شیرینه برام) از طرف دیگه با خودم میگم بالاخره اونایی که با خلوتهاشون عنایاتی بهشون می‌شده از اول که شروع به تهذیب نفس کردن که عنایت نمیشده بشون. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع آن خوب است. بالاخره لطافتی که در رکوع و سجود طولانی پیش می‌آید را نباید از دست داد. موفق باشید

29332
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام. استاد طاهرزاده در فرمایشاتتان در باب خواب و رویا و ... اشاره ای هم به مقدار خوابیدن داشتید که فرمودید باید نه خواب بیش از حد باشد و نه کم و استناد به سیره معصومین و عرفا هم داشتید که این بزرگواران هم خواب داشتند مگر در مواقعی که در حالاتی باشند و خوابشان کم تر یا اصلا مدتی کوتاه خواب نداشته باشند و فرمودید ولی به صورت دائم نیست که این بزرگواران اصلا به صورت دائم خواب نداشته باشند، و فرمودید که اگر انسان خواب نداشته باشد بدن و روح آسیب دیده و فرسوده می شود، سوال: ۱. اخیرا تلویزیون با یک جانباز بزرگواری مصاحبه کرده بود که اگر اشتباه نکنم ۳۰ سال نخوابیده، آیا این جانباز عزیز نخوابیدنشان در مبانی دینی با چه تعریف و منطقی قابل هضم است؟ ۲. در یک صوتی بنده گوش کرده بودم به این مضمون که آن سخنران فرموده بود اگر شما دنبال مباحث علمی و به اصطلاح دنبال حق باشی و واقعا دغدغه و هم و طلب فرد باشد، خداوند خواب را از فرد می گیرد و اگر اشتباه نکنم به این صورت که خداوند به خواب می فرماید که دیگر مزاحم فرد نشود، و ایضا این چطور؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. متأسفانه آن جانباز عزیز گرفتار یک نوع بیماری است و خود او بسیار از این موضوع در رنج است. ۲. در هر حال خواب یکی از الطاف الهی است. قرآن می‌فرماید: «وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا» خواب را برای شما وسیله‌ی آرامش و اسقرار قرار دادیم. پس منظور از این‌که می‌فرمایند در سیر و سلوک خواب را از آن‌ها می‌گیرند؛ خواب‌های بیهوده و اضافه منظور است. موفق باشید

29334
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با انتخاب شغل آینده و اینکه بین دو یا سه راه کدام یکی را انتخاب کنم کمی سردرگم شده‌ام. در هر سه راه پیش رو هم علاقه است و هم استعداد. تمامی شرایط برای هر کدام از این سه راه مهیا می‌باشد. با این حال بنده در انتخاب مسیر شغلی آینده دچار سردرگمی شده‌ام. تمامی راه‌ها از لحاظ فایده برای انقلاب و اسلام تقریبا فایده یکسانی خواهند داشت. تنها تفاوت آنها در وضعیت زندگی شخصی در آینده است. می‌خواستم بنده را در این آزمون دنیایی راهنمایی کنید. رشته‌هایی که به آنها علاقه دارم شامل مهندسی و هنر و همینطور شغل نظامی هستتد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام را که احساس کنید در کنار درآمدی جهت زندگی، روحیه‌ی معنوی شما را بهتر حفظ می‌کند و رشد می‌دهد. موفق باشید

29315
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید چگونه خودمونو بشناسیم. ثانیا تقریبا چقدر وقت می‌برد تا بتوانیم از طریق معرفت نفس خدا را بشناسیم و با معرفت عبادت کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مباحث «معرفت نفس» می‌توان این راه را شروع کرد که شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت آن روی سایت هست. «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید

29314
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد من در مساله ای گیر افتادم که هیچ راه هدایتی پیدا نمی کنم. جریان قرار گرفتن سر یک دو راهی است. نزدیک به ۵ سال است که درگیر این بلاتکلیفی و دوراهی هستم. جالب اینجاست که وقتی مشورت می کنم همه راه x را به من نشان می دهند ولی انگار قرآن راه y را به من نشان می دهد. حتی استادی داریم که عارف هستند و چشم برزخی به حقایق دارند. اصلا متوجه نمی شوم کدام راه را به من نشان می دهند. حتی دستوری را اشاره کردند که دو بار خواندم و هر دو بار انگار نشانه هایی از راه y به من نشان داده شد. ‌خسته شدم از این بازی. از این سردرگمی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه خود را باید در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی و رهنمودهای نایب الامام حضرت آیت الله خامنه‌ای «حفظه‌الله» و روحیه‌ی جهادی پیدا کنیم. به نظر می‌آید رهنمودهای حضرت مولی الموحدین «علیه‌السلام» به فرزندشان امام حسن «علیه‌السلام» در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» راه‌هایی در مقابل ما بگشاید. موفق باشید

29305
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: تو شرح کتاب جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی (ره)، بحث صبر عن الله فرمودید که حضرت امام خمینی ابتدا سلوکی داشتند و حالات معنوی و محو حق بودن، بعد به حکم وظیفه و به امر خدا اومدن بین مردم و همین بین مردم اومدن برای عارف و کسی که محو حق هست خیلی سخته. آیا تو این زمانه هم کسی که دغدغه هدایت مردم رو داره و میخواد به زندگی مردم به لطف خدا، جهت الهی بده، بهتره مثل امثال امام خمینی ابتدا مراحل سلوکی رو طی کنه که وصل به حق باشه و آرامشی به دست بیاره بعد به حکم وظیفه بیاد بین مردم یا اینکه از همون ابتدای کار هم بین مردم باشه هم سلوکی داشته باشه؟ در کدوم صورت نتایج بهتری به دست میاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بحمدلله سفره‌ای که از طریق حضرت امام روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» گشوده شد به عنوان انقلاب اسلامی، هرکس در آن بستر وارد شود از نظر سلوکی یک‌شبه رهِ صدساله را طی می‌کند به شرطی که خود را نبیند و دست و دلش محل ظهور کمالات انقلاب باشد مانند شهدا که نشان دادند چگونه انقلاب اسلامی، بستر تعالی انسان می‌شود. موفق باشید

29285
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: خسته نباشید، ان شاءالله سلامت باشید و نگاه رحمت خداوند همیشه همراهتون، استاد حالتی بهم دست داد که انگار تشنه خدا و ارتباط و قرب به خدا شده بودم و نمیدونستم این عطش رو چه جوری خاموش کنم یا جواب بدم، حتی در ظاهر هم احساس عطش و تشنگی شدیدی داشتم و هر چی آب می‌خوردم سیر نمی‌شدم، نمی‌دونم توهم باشه یا اینم یکی از آثار و جلوه ظاهری اون باشه، استاد این جور مواقع باید چیکار کرد تا این آتیش درونی درست هدایت بشه؟ تشکر استاد و التماس دعا
متن پاسخ

بسه تعالی: سلام علیکم: هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش.

می‌توان هر دو حالت را آهنگی به سوی وحدت حضرت احدی دانست و سینه را گشاده کرد برای معارفی بالاتر، بالاتر از معارف مفهومی. مثنوی جناب مولوی در این مورد ، آب گوارایی خواهد بود. موفق باشید

29264
متن پرسش
سلام علیکم: ذکر یونسیه که به عدد ۴۰۰ در سجده توصیه شده آیا باید دقیقا به همین مقدار گفته شود؟ یا اینکه می‌شود زمان را طوری تنظیم کرد که مطمئن شویم اقلا ۴۰۰ مرتبه را گفته ایم؟ آیا اگر مثلا به ۴ سجده که در هر سجده ۱۰۰ مرتبه بگوییم همان اثر را دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید چنین امکانی باشد. آیت الله جوادی پیشنهاد نیم ساعت را جهت آن ذکر و آن سجده دارند و آیت الله ناصری پیشنهاد ۳۲ مرتبه را. به هرحال بستگی به ذوق و حال خود فرد دارد. به گفته‌ی آیت الله جوادی حضرت یونس «علیه‌السلام» آن ذکر را یک مرتبه گفتند و از آن ظلمات نجات یافتند زیرا عزم عمیقی در اظهار آن ذکر در جان آن حضرت شکل گرفته بود. موفق باشید

29265
متن پرسش
سلام استاد: من دچار تناقض شدم به خاطر همین در انجام اعمال عبادی سست شدم تا حدی که وقتی صحبت آیه یا روایتی می شنوم برخلاف قبل نمی تونم قبول کنم دلیلش تناقض شنیده و دیده هام هست. مثلا بحت دعا و نماز برای ازدواج بود اما سرنوشتم مدام می گم اگه با دعا و توسل این لیست خواستگار و شوهر منه اگه انجام نمی دادم چی می شد؟ وقتی شوهرم می بینم کاهل و نماز تو جمع همکارا می خونه و فحاش و خسیس و... روز به روز روزی داره و من که فلان کار روزی وسیع می شه و دستورات دیگه مثل گدا باید التماس کنم بعد کلی فحش و ناسزا و تحقیر شدن یک دهم نیازت بهت نمی دهند که برای نون ساده مواخذه بشی. از خودم می پرسم چرا اون اعمال را انجام دادم وقتی می بینم جاریم اهل نماز و... نیست اما شوهر خوش اخلاق و لارج گیرش اومده با تعجب به همه چیز نگاه می کنم. وقتی سیلی خوردم، وقتی کبود شد بدنم، وقتی خانواده و جد عموی شهیدم سر هیچی فحش و ناسزا شنیدم تا طرف دلش خنک شه. وقتی رفتم در خونه اهل البیت و دیدم اتفاقی نیافتاد. حالا میان اشک هام میگم کی صدا می کنی وقتی از افرادی می پرسم می گند امتحان. می گم برای منه پس طرفم چی ولی این جواب پرسش های من نیست. اگه شما هم بگید نمی دونید به نتیجه می رسم جوابی نیست. یک عمر با توهم زندگی کردم. خودم را از خیلی لذت ها محروم کردم به اسم گناه و ... ممنون خدا هستم به خاطر نعمت هاش. این سیوال ها اونقدر اذیتم می کنه که شوهر و آدم های مثل اونا را عزیز کرده های خداند که کاری بکنند اشکال نداره و امثال خودم چی را گذاشم بگذریم. امیدوارم از طرف شما جوابی بدستم برسه که از حس فریب خوردگی نجاتم بده یا حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به این موضوع فکر نمی‌کنید که اهل دنیا بالاخره اهل دنیا هستند و ما می‌توانیم در دل همین رنج‌ها و سازگاری‌ها قد بکشیم و رشد کنیم و سختی‌ها را وسیله‌ی حضور در جهان معنوی بگیریم؟ امیدوار باشید شرایط تغییر می کند. موفق باشید

29257
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جانم! بنده پیش تر در مورد انتخاب شغل آینده ام خدمت تون عارض شدم که بنده به لطف خدا شغل و آینده خود را گره زدم به انقلاب... اما یک احساسی بر ذهنم سایه انداخته که به دلیل اهمیت و ضرورت مقوله فرهنگ، سیاست و اقتصاد باید در ساختارهای اجرایی و دولتی ورود پیدا کنم... که حضرتعالی ضمن تایید چنین احساسی فرمودید: مراقب باشید برای غیرخدا تصمیم نگیرید... بعد از تذکر شما خیلی فکر کردم، و نگران شدم که مبادا این احساس بر اساس وهم باشد!! استاد جان! بنده هم اکنون دارم کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی را میخونم... اما دو سؤال ۱. ممکن است این احساس بنده از نوع «اشراق» و  «الهام» باشد؟ ۲. بنده علی رغم ظرفیت های که خداوند متعال مرحمت کرده اما موانعی برای حضور در عرصه های اجرایی دارم، اما اصلا به خودم اجازه نمیدم که بخوام باکسی مطرح کنم چرا که آن را خلاف نگاه توحیدی و توکل می‌دانم. آیا این نگاه درست است!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در هر حال بدون دغدغه‌هایی که در عمل گرفتار وسواس شویم، در امور باید ورود کنیم و بقیه را به خدا واگذار کنیم. در مورد اشراق و الهام هم باید به آن‌ها امیدوار بود تا «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

29214
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار: استاد عزیز چند وقتی است در شهر ما شیخی آمده که می گوید هر آنچه که تا الان خواندید یا داشتید رها کنید و فقط از خدا طلب کنید و با همین طریق تعداد زیادی جوان به خود جذب کرده که وقتی با آنها صحبت می‌شود آنها می‌گویند راهمان را پیدا کردیم و به آرامش رسیدیم اما عقیده شیخ این است که علما و علی الخصوص عرفا دعوت به خود می‌کردند به همین خاطر معروف شدند اگر دعوت به خود نمی کردند گمنام می ماندند و هرچه می‌خواهید از خود خدا بخواهید تا خدا راه را جلوی شما باز کند. عقیده بنده این است که با این دستورالعمل این شیخ افرادی که می پذیرند ذیل ایشان می روند و تحت تاثیر او قرار می‌گیرد به طوری که شب در خواب فردی به خوابشان می آید و راه را به آنها نشان می‌دهد و آنها به آرامش خاصی می‌رسند. در این راستا از شما تقاضای راهنمایی دارم. تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک ما قرآن و روایات و تدبّر و تأمّل در قرآن و روایات است. هرکس ما را از طریق رشد تعقل به قرآن و روایات نزدیک کند، به ما کمک کرده است. موفق باشید

29198
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. چند وقتیست با نظرات شخصی آشنا شدم که عرفا را صرف مشهوری می گوید چون دعوت به خود می کردند مشهور شده اند وگرنه اولیایی تحت قبایی لا یعرف احدهم و می گوید ما چرا وقتمان را باخواندن کتاب و دنبال استاد گشتن هدر دهیم اگر از خود خدا بخواهیم خود خدا جلوی ما قرار می دهد استاد و کتاب را چه در خواب چه ... و در کوچکترین کار ها هم استخاره انجام می دهد و دقیق هم می گوید و هر کس که این شخص را می بیند بسیار سریع جذبش می‌شود و می گوید راهم را پیدا کردم و به آرامش رسیدم و این شخص می‌گوید راه فقط با عمل به ظاهر شریعت و سپردن به خود خدا باز می‌شود و هیچ راه سختی نیست. ۲. در جایی که به این شخص گفتم از کجا این غیبی که می‌بینند شیطانیی نباشه می‌گوید پیامبر چگونه به راحتی با دیدن جبرائیل پذیرفتش؟ ۳. از کجا بفهمیم قدر نفسش است یا شیطانیست و یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک و حجت برای ما قرآن و سیره‌ی اولیای الهی است. اگر این افراد ما را به سیره‌ی ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» و قرآن نزدیک می‌کنند، مورد احترامند و ملاک، معارف توحیدی است و نه درست‌درآمدنِ استخاره. آنچه به ما دستور داده‌اند «تفقّه» در دین است و علما و عرفا هرکدام به نحوی تفقه در دین دارند و از این جهت مورد احترامند. موفق باشید

29185
متن پرسش
استاد من یک خانم خانه دار هستم و بیشتر زمان به همسرم و بچه ام اختصاص گرفته از طرفی خیلی به مباحث معرفتی علاقه مند هستم، همان سر مطالعاتی شما را بخونم کافیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله به لطف خدا نتیجه خواهید گرفت. سری به کانال

https://eitaa.com/seir_taherzadeh بزنید. موفق باشید

29183
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: در بحث دریافت حکمت از طرق خدا نوشته شده که یکی از راه های بهره بردن از آن، گرسنگی کشیدن‌ هست حتی اگر اون فرد کافر باشد، خوب الان ما وقتی درون خانواده ی خود هستیم، چطور این کار را انجام دهیم و گرسنگی بکشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان نحوه که آیت الله حسن‌زاده پیشنهاد می‌کنند خوب است که سیر نخوریم و تنقلات‌خور هم نباشیم. موفق باشید

29164
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: علامه حسن زاده روحی له الفدا، می فرمایند: «اكثار و دوام آيه نور موجب انكشاف حقايق است. چنانچه خودش نور است و عين نور است و با آداب آن نور على نور است. چنانچه عددش نور است و با اين عدد كه در نزد خواص با شرايطى منظور است سبب شرف حضور با هر النور مولود عالم نور است. از رسول الله (صلى الله عليه و آله) است كه: اللهم اجعل لى فى قلبى نورا و فى سمعى نورا و فى بصرى نورا خداوندا در هر يك از دل و گوش و ديده ام نورى قرار ده (كه به مدد نور تميز دهم و به مدد نور بشنوم و به مدد نور ببينم).» بنده چندان به کنه معنای این الفاظ راه نمیابم و سوالی دارم. از آنجا که علوم مدرن شاید مسیری متفاوت نسبت به علوم الهی دارد، اگر در حل مسائل علمی مدرن مانده باشیم، آیا تداوم بر ذکر آیه ی نور می‌تواند کمکی در حل مسائل علمی مدرن بکند؟ و تداوم زیاد روی این آیه عوارض خاصی برای انسان های عادی که گنهکار هم هستند ندارد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فرد باید تجربه کند. اگر صلاح باشد نور الهی کمک خواهد کرد. موفق باشید

29175
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت استاد گرامی:بعد از یک مقدمه، دو پرسش از خدمت شما داشتم: مقدمه: اصالت وجود راهی برای رهایی از سوبژکتیویته است. اما نه اصالت وجودی که با استدلال اثبات می شود و در ذهن است، چون خود این ذیل سوبژکتیویته قرار خواهد گرفت. بلکه اصالت وجودی که از طریق علم حضوری حاصل می شود و انسان را با خود هستی که «ورای ذهن و عین» است، متصل می کند. آنطور که حقیر از مطالب جنابعالی برداشت کردم، راه اتصال با هستی هم هستی نفس خود ماست. اگر مقدمه بالا را تائید می فرمایید: ۱. اگر این تنها راه حل است، پس وضعیت کسانی همچون ابن سینا چه می شود؟ امکان تفکر فلسفی، بدون گرفتار شدن در ذهن، برای ایشان میسر بود. آن هم (ظاهرا) بدون استفاده از این راه حل ۲. آیا این راه حل شدنی است؟ چون رفع مشکل را به شهودی (هستی ورای تعیناتش) حواله می دهیم که جز با سلوک قلبی (به تعبیر صدرا با انتقال مدرک از عالم حس به عالم عقل و بالاتر) حاصل نمی شود. و این دو مشکل دارد: اولا برای همه حاصل نیست. رفع تعینات، و نه فقط تجرید و تقشیر ذهنی، به سادگی امکان پذیر نیست. ثانیا در مواردی هم که برای کسی حاصل می شود، خودش متوقف است بر نفی سوبژکتیویته (برای اینکه بتواند معقول بودن سلوک قلبی را ذهنا اثبات کند) لذا گویی دوری پیش می آید بین سلوک قلبی و حل معضل سوبژکتیویته. «شهود هستی»، ورای تعینات ذهنی و عینی، نمایان کند برای عموم و فردی که سیر سلوکی ندارد (هر چند دوستدار آن است) شدنی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فلسفه به خودی خود موضوعات را ابژه می‌کند هرچند متذکر وجود حقایق می‌گردد. جناب ابن‌سینا می‌گوید فلسفه‌اش را برای عوام نوشته و نظر خودش حکمت مشرقی بوده. ۲. به گفته‌ی خواجه عبدالله انصاری حتی سالکی که در مرحله‌ی شهود قلبی است، هنوز در حجاب‌های خَلقی می‌باشد که همان مقام «عین الیقین» است تا آن‌که به فنای فی الله و بقای بالله برسد که همان مقام «حق الیقین» باشد. موفق باشید

29171
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید میخاستم بفرمایین راه کارهای عملی برای رسیدن به اخلاص و خلوص در کارها من شده بارها به روش تلقین به خودم و گفتن بسم الله برای رسیدن نیت کارم برای خدا بودن انجام دادم ولی انگار یه دوگانگی درونم هست یه حس زیرکی درونی که انگار داره گول میزنه میگه اگه بگی بسم الله به خواستت میرسی همیشه میگن باید جنتی رو طلب کرد که به بهشت رسید من تو درخواست هام میگم خدایا تو رو میخام ولی چون میدونم پشت این حرفم یه چیزای کوچکتر دیگه رو میخام برسم میفهمم که اون خلوص نیت درش نیست و آخر این نیت های به ظاهر خوب به دردی نمیخوره خلاصه لطفا تمرینی، روشی و راه کاری بگین تا از این دوگانگی خلاص شده و بتونم به نیتی که می‌کنم برسم و خدا رو راضی کنم از دست خودم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در معارف توحیدی مثل «معرفت نفس» تمرکز بیشتر شود. موفق باشید

29156
متن پرسش
استاد خوبم: پیرو سوال 29146 اگر بدونم وظیفه ام گذشته میتونم بیاری خدا از دلم بیرون کنم. ولی استاد هر بار همین کار رو کردم و بی اهمیت ازش عبور کردم ولی اینبار که انگ تو سری خور بهم زدند احساس می‌کنم از گذشت های من سوء استفاده شده. انگار نباید اینطور راحت چشمم رو از خطاهاشون می‌بستم. استاد واقعا هم خطاهاشون به دلم نمیموند و عبور می‌کردم اشتباه من چی بوده؟ آخه اگه الانم بدون اینکه هیچی بگم مثل قبل با روی خوش رفتار کنم باز به خودشون جرات میدن چیز بهم بگن. رفتار درست چیه؟ استاد یه مدته بلحاظ معنوی بشدت افت کردم. مخصوصا بعد از تولد فرزند جدیدم. دعام کنین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به آخرین جلسه‌ی بحث روز دوشنبه تحت عنوان «حُسن خلق و وسعت روح انسانی» به آدرس ذیل رجوع فرمایید. موفق باشید  

http://lobolmizan.ir/sound/1304#7986

29146
متن پرسش
سلام استاد عزیز: فردی با من به شیوه بدی صحبت کرده که دلم آزرده شده. دوست ندارم از کسی کدورت به دل داشته باشم ولی وقتی او عذرخواهی نمیکنه من چطور باید با او برخورد کنم؟ میگن انسان باید از عمل فرد ناراحت بشه نه خود فرد. و اینکه از روی دلسوزی ایراد فرد رو بهش بگه نه از روی بغض و ناراحتی خودش. ولی استاد من واقعا از خود فرد ناراحتم. چکار کنم؟ و چطور با شخص مقابل رفتار کنم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند اغماض و گذشت، دو سوم دین است یعنی با اغماض می‌توانیم نور دینداری خود را بیفزاییم و اساساً به روی خود نیاوریم که چنین برخوردهایی با ما شده است. موفق باشید

29133
متن پرسش
سلام: جلسه ای پیرامون کتاب شرح جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی (ره) در مسجد آغاز کرده ایم. آنچه در خود حس می کنم احساس رضایت وافر و شوق بی حد برای ارائه مطالب استاد و خود کتاب در این جلسه برای دوستان است. به نظرم این لذت حاصل شهوت خفیه داشتن مستمع باشد. استاد عزیز جلسه را تعطیل کنیم یا به مثابه دارو برای درمان رذائل به درمان خود امیدوار باشیم و جلسه را ادامه دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را در مسیر اراده‌ی حضرت ربّ العالمین قرار دهید که او با ربوبیتش در صدد تربیت خلق است و آن کار را از طریق بندگانش انجام می‌دهد. موفق باشید

29119
متن پرسش
با سلام خدمت استاد دلسوز و مهربان: به عنوان یک خانم خانه دار و بچه دار تکلیف من در قبال دینم چیست؟ من خودم بسیار علاقه مند به خواندن دروس حوزوی و دینی هستم، اما هر وقت خواستم برم استخاره کردم و بد اومده، دیگه به این نتیجه رسیدم که تکلیفم تحصیل رسمی نیست. شما راهنمایی بفرمایید. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سیر مطالعاتی سایت در کنار وظایف زندگی إن‌شاءالله شما را به نتایجی که می‌خواهید می‌رساند. موفق باشید

29112
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد محترم: ببخشید اگر در معنای افوض امری الی الله به جایی برسیم که نخواهبم حتی به یک ساعت آینده هم فکر بکنیم تا خداوند برای ما چه رقم بزند و ما را در چه کاری قرار دهد آیا درست رسیده ایم؟ چگونه تفکیک کنیم بین این ذکر شریف و برنامه ریختن برای اهدافی که باید به آن برسیم هرچند دچار دو مشکل اساسی در این زمینه هستم. ۱) برنامه هایی را که مشخص می‌کنم که انجام دهم هر روز به کاری واجب تر از آنچه من برنامه ریخته ام دچار می‌شوم و عملا از برنامه ریختن برای خودم نا امید شدم صد در صد. ۲) گاهی هم کاری پیش نمی آید ولی به شدت قلبم نسبت به آن کاری که بنا کردم مثلا در بین الطلوعین انجام دهم اقبالی نشان نمی دهد و آموخته ام به قلبم چیزی تحمیل نکنم. پس پناه می‌برم به این ذکر شریف، آیا این درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفویض امر به حضرت اللّه در دل برنامه‌ای که مطابق فهم و عقل و شرع ریخته‌ایم ممکن است. ۲. خوب است، بسیاری از نتایج در قیامت حاصل می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی