بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23822
متن پرسش
استاد عزیز سلام: مطلبی به شرح زیر در یکی از سایت ها دیدم و سوالم این است که اگر ما هم دستورالعمل ذکر شده را بکار ببریم چه نتایجی برایمان دارد؟ با تشکر « دستورالعمل آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که: در سفری که امام خمینی (ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟ امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟ حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند: اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟ امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم. حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که: بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی. بعد یک لااله الا الله می گویی - بعد سه بار سوره توحید را می‌خوانی و بعد سه بار صلوات می‌ فرستی و بعد سه بار آیه مبارکه: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا» را می خوانی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر‌چند همه‌ی توصیه‌هایی که جناب آقای نخودکی فرموده‌اند خوب و مفید است ولی فکر می‌کنم آن دستور العمل اولا: از جهتی مربوط به آن شرایط باشد ثانیا مربوط به ذوق حضرت امام است لذا بهتر است ما بر اساس ذوق و روح خودمان تعقیباتی که جناب شیخ عباس قمی در مفاتیح مطرح کرده‌اند را انتخاب کرده و انجام دهیم. موفق باشید

23804
متن پرسش
سلام: با توجه به فرموده عالم بزرگوار مرحوم لنکرانی که واجبات خود را انجام دهید و بعد از آن بدنبال حل مشکلات مردم باشید من بهشت را تضمین می کنم. خواهشمند است مرا راهنمایی بفرمایید. من می توانم بجز شغل اول شغل دومی داشته باشم و درامد آن را فقط برای کمک به فقرا و نیازمندان اختصاص دهم. آیا این کار را انجام بدهم و یا اینکه بعد از فراغت از شغل اول بدنبال عبادت نوافل و قرآن و ادعیه و مستحبات باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انجام واجبات با معارف و اخلاقِ بهتر موجب نتیجه‌ی بهتری خواهد شد. آری! در کنارِ عمق‌بخشیدن به معارف دینی، اگر زمینه‌ی خدمت به مردم فراهم است باید آن خدمت را بر انجام مستحبات ترجیح داد. موفق باشید

23802
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز جناب آقای طاهرزاده: بنده در زمینه ی سیر و سلوک، کتب مرحوم آیت الله محمد شجاعی را مطالعه کردم و از سخنرانی های صوتی ایشان استفاده می کنم. انصافا ایشان خیلی عالی گفته و نوشته اند. بسیار لذت می برم از خواندن آثارشان و گوش دادن اصوات شان. به وجد می آیم. دو تا سوال از محضرتون داشتم: ۱. بنظر شما استاد عزیز، با عمل به تک تک گفته ها و نوشته های ایشان خصوصا سه جلد کتاب مقالات شان به همراه شرح صوتیِ شما بر این کتاب، چقدر می شود در سلوک الی الله موفق شد؟ ۲. با عمل به تک تک دستورات ایشان می توان تا سرحدّ مکاشفات رسید؟ البته می دانم که هدف از سلوک الی الله رسیدن به مکاشفه نیست و نباید هدف این باشد ولی این را از این جهت پرسیدم که چون بعضی ها می گویند اگر می خواهید در عوالم غیبیه به روی شما باز شود باید حتما استادی داشته باشید و با کتاب و صوت و...نمیشه سیر و سلوک کرد. و این اندکی دل سردی می آورد. خواستم نظر شما بزرگوار را بدانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری به خصوص جلد اول نکات بسیار دقیقی را در این مورد در اختیار شما می‌گذارد. ۲. آری می‌شود. تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد

موفق باشید

23798
متن پرسش
سلام: اینکه بزرگان فرمودن دنبالِ استاد باشید، منظورشون چیه که آنقدر تاکید کردند؟ مگه پیامبر نفرمودند دو چیز گرانبها میانتان می گذارم، خب پس چه لزومیه ما یه استاد پیدا کنیم و ازش تبعیت کنیم؟ آیا این استاد خودش برامون حجاب و مانع نمیشه، و اینکار شبیه مرید و مراد بازیِ دراویش نیست؟ و اصلاً دستوری از معصوم در این باب رسیده؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد خوب است که جزوه‌ی «روش سلوکی آیت‌ الله بهجت» را که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

23779
متن پرسش
عرض سلام و ادب. وقت بخیر. استاد من کتاب «فرزندم این چنین باید بود» را به طور کامل مطالعه کرده ام. ولی اگه ممکنه دوست دارم باز هم در مورد جایگاه رقابت در بین انسانها متوجه بشوم که رقابت سالم هم داریم یا رقابت کلا یه نوع انتخاب نفسانی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با تفکیک بین حسد و غبطه بتوان رقابتِ سالم و نا سالم را مشخص کرد. در حسد، به عنوان رقابتی نا سالم، انسان حسود طالب نفیِ توفقیقات محسود است ولی در غبطه انسان، طالب آن است که توفیقات طرف مقابل برای او هم تقدیر شود. موفق باشید

23784
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد مکرم: پیرو سوالی که در شماره ۲۳۷۶۹ در مورد افطار روزه‌ی مستحبی به دعوت برادر مومن آمده‌ بود،‌ به نظرم توجه به نکاتی لازم است. اولا: طبق آن‌چه بنده جستجو کردم، کلمات علما صرفا منحصر به خوشحال شدن کسی که افطار ‌می‌کند نیست. مثلا مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «قبول دعوت مؤمن در حال روزه مستحبى، شرعاً امرى پسنديده است و خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هرچند روزه را باطل مى‏ کند، ولى او را از اجر و ثواب روزه محروم نمى‏ سازد». آیت الله سیستانی می‌فرمایند: «اجابت دعوت برادر مومن، مستحب است؛ یعنی اختيار دارد مي‌تواند هم بخورد و هم نخورد، ولي چون اجابت دعوت مومن (را می‌کند) در اين مورد ثواب روزه را مي‌برد و دعوت برادر مومنش را هم اجابت مي‌كند.» گویا صرفا اجابت دعوت مومن و احترام به دعوت وی موضوعیت دارد هر چند خوشحالی در میان نباشد. ثانیا: در روایات نیز حکمت اجابت دعوت مومن را منحصر به خوشحال شدن او نکرده است (مثل روایت: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام: يَدْعُونِي الرَّجُلُ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ يَوْمُ صَوْمِي فَقَالَ أَجِبْهُ وَ أَفْطِرْ) و وقتی روایتی مسأله‌ی خوشحال کردن را به میان می‌آورد، سخن از اجر دو برابری یا حتی ده برابری کرده‌است (مثل روایت: مَنْ نَوَى الصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى‏ أَخِيهِ فَسَأَلَهُ أَنْ يُفْطِرَ عِنْدَهُ فَلْيُفْطِرْ فَلْيُدْخِلْ عَلَيْهِ السُّرُورَ فَإِنَّهُ يُحْتَسَبُ لَهُ بِذَلِكَ الْيَوْمِ عَشَرَةُ أَيَّامٍ) بنابر این لسان روایات نیز صرفا بحث خوشحال نمودن نیست. ثالثا: در بسیاری از موارد آن خوشحالی‌ای که شما می‌فرمایید هست. آری، کسی از صرف این که توانسته روزه‌داری را مجبور به افطار کند خوشحال نمی‌شود ولی از اجابت دعوتش حتما خرسند خواهد شد. مثلا وقتی از میوه‌ها و شیرینی‌هایی که تهیه کرده‌است تعارف می‌کند دوست دارد شخص مقابل اجابت دعوت کرده و از آن‌ها تناول کند. به عنوان نمونه، وقتی شما به میهمانتان تعارف می‌کنید که از میوه‌ای که جلویشان گذاشته شده بخورند،‌ آیا این‌چنین نیست که از استفاده‌ی آن‌ها از میوه‌ها خوشحال شوید؟ وقتی شخصی را برای ناهار دعوت می‌کنید خوشحال نمی‌شوید که اجابت دعوت کند؟ به نظر می‌رسد در میهمانی‌ها مخصوصا در این ایام نوروز وقتی صاحب خانه متوجه می‌شود مهمانش روزه‌ی مستحبی گرفته است، در صورتی که با تعارف او روزه‌ی خود را باز کند، می‌بیند که احترام حرفش تا چه اندازه‌ نگاه داشته‌شده و بی تردید خوشحال می‌شود. علاوه بر این که در روایات آمده است که اگر او نفهمد که روزه‌هستی و تو بدون این که منتی بر سرش بگذاری روزه‌ی خود را افطار کنی، ثواب یک سال روزه برایت ثبت می‌شود. همیشه ملتمس دعایتان بوده‌ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید این‌که بزرگانِ دین بحث خوشحال کردن مومن را در افطار کردن روزه آورده‌اند و آن دو را جمع کرده‌اند با نظر به امثال چنین روایتی باشد که امام کاظم علیه‌السلام می‌فرمایند: فِطْرُكَ لِأَخِيكَ وَ إِدْخَالُكَ السُّرُورَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ مِنَ الصِّيَامِ وَ أَعْظَمُ أَجْراً. در هر حال معلوم است که اجابت دعوت مؤمن خود به خود برکاتی حتی بیشتر از روزه داری را به انسان بر می‌گرداند. می‌ماند که موضوعِ اجابت دعوت مومن را در هر زمان و فضایی مورد بررسی قرار دهیم نه آن‌که به بهانه‌ی اجابتِ دعوت مومن طالب آن باشیم که کسی در حین روزه داری چیزی به ما تعارف کند تا روزه‌ی خود را افطار کنیم و قصه‌ی آن آقایی پیش بیاید که می‌گفت: من در تمام طول سال اراده‌ی به روزه‌داری می‌کنم و تمام سال امیدم به آن است که اقلا عیال دعوت به خوردن غذا بکند و من افطار کنم و وای اگر کسی نباشد که آن روز مرا دعوت به خوردن این‌جا است که موضوع اجابت مومن به چیز ضعیفی تبدیل می‌شود و فرهنگ اجابت مومن که باید در همه‌ی امور باشد، درحدّ افطار روزه پایین می‌آید. می‌ماند اتصال روزه‌ی ماه رجب و شعبان به ماه رمضان که در روایات خود داریم که جناب سلمان در محضر پیامبر اظهار می‌دارد إِنِّي أَصُومُ الثَّلَاثَةَ فِي الشَّهْرِ وَ قَالَ اللَّهُ‏ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ أُوصِلُ رَجَبَ‏ وَ شَعْبَانَ بِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ ذَلِكَ صَوْمُ‏ الدَّهْر. آیا در این دو ماه که بنا داشته‌است روزه‌ی آن دو ماه را به ماه رمضان متصل کند اگر به او تعارف می‌کردند به عنوان اجابت تقاضای مومن روزه‌ی خود را افطار می‌کرد و باز آیا می‌توان در آن صورت بگوییم روزه‌ی آن دو ماه را به ماه رمضان متصل کرده‌است؟ بد نیست در این مورد نیز فکر شود. در هر حال بنده معتقدم اگر کسی به قصد اجابت تقاضای جدّی مومنی روزه‌ی خود را افطار کند مشمول برکاتی که در روایات برای او ذکر شده‌است می‌شود. می‌ماند که اگر قصد کرده باشد که این دو ماه را روزه بگیرد آیا بر آن عهد خود باید بماند یا در آن صورت نیز افطار کند که به عهده‌ی خود او است. عمده آن است که اگر کسی در هر حال بنا داشته‌است روزه بگیرد به نظرم نباید بر اساس این روایات به او سخت گیری کرد و بر اساس اجابت تقاضای مومن ما اصرار بر ترک روزه‌ی او نکنیم و ما از این طرف اجابت کنیم تمایل او را بر حفظ روزه‌اش. با همه‌ی این احوال تعصب نسبت به حفظ روزه‌ی مستحبی هم چندان جالب نیست. موفق باشید

23773
متن پرسش
سلام: من تا ۱۸ سالگی مباحث اعتقادی کار کردم مثل ده نکته از معرفت النفس و حرکت جوهری و بعد از این کتاب معرفت النفس آقای حسن زاده. هر هفته هیات مسجد و تو اون سن به فکر سیر و سلوک به خاطر کنکور از مباحث جدا شدم و یواش یواش همون عقیده ها رو حفظ کردم ولی در عمل کم آوردم و تا زمانی ادامه پیدا کرده که الان به همه چیز شک دارم و اون وقایعی هم که بدیهی هست و در فکر قبول کردم رو با دل نمی پذیرم. بهتره بگم اون چند سال هم به خودم تحمیل کرده بودم و با دل قبول نکرده بودم. الان آزارم میده این وضعیت. چطور خودم رو اروم کنم؟ چه کتابی بخونم که درستم کنه؟ یک راهی به من نشون بدید که از برزخ خلاص شم و قدرت پیدا کنم تا جلوی نفسی که مانع از پذیرش و عمل به حق شده بایستم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوبی کار همین است که با بازخوانی مجدد آن مطالب که قبلا معلومات شما بود و در موطن عقل پذیرفته شده‌بود، بازخوانی شود تا از آنِ شما گردد و قلب آن را تصدیق کند. به همین جهت در قرآن داریم:‌ «یا ایها الذین آمنوا آمِنوا» یعنی آن ایمان قبلی را با عمقِ بیشتر و با حضور بیشتر در خود شکل دهید. موفق باشید

23770
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر. استاد گرانقدر با توجه به اینکه لحظه تحویل سال در احکام شریعت و دستورات دینی قداست خاصی ندارد برایم جای سوال است که چرا علما برای لحظه تحویل هرکدام دعای خاصی پیشنهاد می کنند؟ یا سلوک خاصی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال تحولی در طبیعت ایجاد می‌شود که محل تجلی حیاتی خاص است مثل صبحگاهان که نحوه‌ای از حیات در آن نهفته است بر عکس غروب نسبت به صبح. به همین جهت برکات صبح بیشتر است. موفق باشید

23769
متن پرسش
خدمت استاد گرامی سلام علیکم: آقا این روزه‌ی ماه رجب در این ایام نوروز برای ما داستانی شده است. دوستان و آشنایان تعارف می‌کنند. از روحانیون می‌پرسیم می‌گویند بخورید. از شما نقل شده‌است که نخورید. چه کنیم؟ با یکی از طلاب بحث می‌کردیم می‌گفت اولا اگر پدر و مادر ابراز نارضایتی کنند و اذیت شوند، روزه‌ات حرمت دارد. ثانیا در مورد فرضی که ابراز نارضایتی هم نکنند و فقط تعارف کنند روایات زیادی داریم که بهتر است روزه را بخوری. روایات را برای من این‌چنین فرستاده اند: ۱. برخی روایات می‌فرماید: در صورتی که شیعه‌ای به تو تعارف کند،‌ثواب روزه را می‌بری: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ يَنْوِي الصَّوْمَ فَيَلْقَاهُ أَخُوهُ الَّذِي هُوَ عَلَى أَمْرِهِ أَ يُفْطِرُ قَالَ إِنْ كَانَ تَطَوُّعاً أَجْزَأَهُ وَ حُسِبَ لَه‏ ۲. برخی روایات می‌فرماید: ثواب ده روز می‌بری: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: مَنْ نَوَى الصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى‏ أَخِيهِ فَسَأَلَهُ أَنْ يُفْطِرَ عِنْدَهُ فَلْيُفْطِرْ فَلْيُدْخِلْ عَلَيْهِ السُّرُورَ فَإِنَّهُ يُحْتَسَبُ لَهُ بِذَلِكَ الْيَوْمِ عَشَرَةُ أَيَّامٍ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها ۳. برخی روایات می‌فرماید: اگر او نمی‌داند که روزه‌ای و به تو تعارف کند و تو بر او منت نگذاری که روزه هستم ولی به خاطر تو می‌خورم، ثواب یک سال روزه را می‌بری: قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام يَقُولُ‏ أَيُّمَا رَجُلٍ مُؤْمِنٍ دَخَلَ عَلَى أَخِيهِ وَ هُوَ صَائِمٌ فَسَأَلَهُ الْأَكْلَ فَلَمْ يُخْبِرْهُ بِصِيَامِهِ فَيَمُنَ‏ عَلَيْهِ بِإِفْطَارِهِ كَتَبَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَهُ بِذَلِكَ الْيَوْمِ صِيَامَ سَنَةٍ. ۴. برخی روایات می‌فرمایند اگر او بداند که روزه‌ای و با خوردن روزه‌ات خوشحال می‌شود هم ثواب روزه را می‌بری و هم ثواب خوشحال کردن او را: مَنْ دَخَلَ عَلَى أَخِيهِ وَ هُوَ صَائِمٌ تَطَوُّعاً فَأَفْطَرَ كَانَ لَهُ أَجْرَانِ أَجْرٌ لِنِيَّتِهِ لِصِيَامِهِ وَ أَجْرٌ لِإِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَيْهِ. ۵. برخی روایات می‌گوید حتی اگر او می‌داند که روزه هستی و صرفا از تو درخواست می‌کند که روزه‌ات را بخور (خوشحال شود یا نشود) بهتر است روزه‌ات را بخوری: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي علیه‌السلام أَدْخُلُ عَلَى الْقَوْمِ وَ هُمْ يَأْكُلُونَ وَ قَدْ صَلَّيْتُ الْعَصْرَ وَ أَنَا صَائِمٌ فَيَقُولُونَ أَفْطِرْ فَقَالَ أَفْطِرْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ. قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَدْخُلُ عَلَى الرَّجُلِ وَ أَنَا صَائِمٌ فَيَقُولُ لِي أَفْطِرْ فَقَالَ إِنْ كَانَ ذَلِكَ أَحَبَّ إِلَيْهِ فَأَفْطِرْ. ۶. برخی روایات می‌گوید اگر طبق برنامه‌ات (مثلا برنامه‌ی سلوکی ای برای خود ریخته‌ای که فلان روز را روزه بگیری) روزه‌ای گرفته‌ای و به تو تعارف می‌کنند،‌ روزه‌ات را بخور: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَدْعُونِي الرَّجُلُ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ يَوْمُ صَوْمِي فَقَالَ أَجِبْهُ وَ أَفْطِرْ. ۷. برخی روایات می‌فرماید: نگذار به تو اصرار کند و قسمت دهد که روزه‌ات را بخور. به صرف تعارف کردن، بخور: عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا قَالَ لَكَ أَخُوكَ كُلْ وَ أَنْتَ صَائِمٌ فَكُلْ وَ لَا تُلْجِئْهُ إِلَى أَنْ يُقْسِمَ عَلَيْكَ. حال شما استاد گرامی بفرمایید ما چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همان‌طور که علمای محترم به این نتیجه رسیده‌اند که اگر افطار روزه ی مستحبی موجب خوشحالی افراد شود بهتر است افطار شود حال آن خوشحالی یا به جهت اطعامی است که مومنی به مومنی می‌دهد و یا به جهت آن‌که می‌داند شما به آن غذا نیاز دارید پس بحث در خوشحال کردن مومن است. آیا شما اگر به بنده غذایی تعارف کنید و بنده روزه‌ی خود را افطار کنم خوشحال می‌شوید؟ چرا؟ موفق باشید

23765
متن پرسش
سلام و اردات محضر استاد فاضل و ارجمند: اندیشمند گرامی روایات تاکید دارند که روزی طلبه با تلاش در کسب علم فراهم می‌شود. لطفا بفرمایید آیا این مطلب دلالت بر این دارد که: ۱. طلبه اگر خوب درس بخواند طوری روزی‌اش جور می شود که نیاز به کار در بازار یا ... ندارد؟ ۲. اگر طلبه ای علاوه بر درس خواندن خوب، کار اقتصادی هم داشته باشد، کار نامناسبی انجام داده است؟ ۳. اگر طلبه ای درس خوان دچار مشکل مالی شد، نباید کار کند؟ سپاس بیکران از لطف همیشگی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری  ۲. اشکال ندارد ۳. تا می‌شود طلبه از همان مسیری که از سبک طلبگی خود خارج نشود، بهتر است معاش خود را تأمین نماید و از ساده‌زیستی عدول نکند. موفق باشید

23756
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تبریک سال نو. ان شاءالله که بتونیم همتی خرج کنیم و در این ماه رجب و ایام سال جدید خونه تکونی دل کنیم. استاد عزیز احساس می کنم که کنترل زبان در خود سازی و حرکت بسوی آدمیت، بسیار اهمیت دارد و یکی از شاه کلیدهای سیر و سلوک است و با حفظ و مدیریت این عضو عجیب، می توان قدمی جهنده بسوی کمال برداشت و حس می کنم اسراری بسی مهم در کنترل این زبان نهفته است که تا قدمی در جهت حفظ آن برنداریم به آن مهم نمی رسیم. استاد عزیز اکنون که به ۴۰ سال رسیدم در حالات خودم که جستجو می کنم، بسیار عیب و نقص می بینم برداشتم این است که بیشتر از ناحیه زبان ضربه می خورم که به سمت رذائلی چون خشم، حرفهای بیهوده، گرایش به کثرات،... می روم و بعد از سخن گفتن بیهوده پشیمانی سراغم می آید و به خود می گویم در برابر این عضو بسیار مغلوب و ضعیف هستی. تصمیم گرفتم در جهت کنترل زبان برنامه ریزی کنم و روی این قضیه بیشتر از امورات دیگر وقت بگذارم. حال استاد گرامی، این شاگرد رو سیاه را دریاب و راهنمایی بفرما. آیا برداشتم اصلا درست است؟ از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می طلبم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» همراه با صوت شرح آن کتاب مأنوس شوید، کار ازش می‌آید ان شاء الله. موفق باشید

23748
متن پرسش
سلام علیکم: خواهش دارم جوابم رو بدید من از جاهای دیگه پرسیدم ولی واقعا جواب نگرفتم. سوالم اینه: من در ارتباط با پدرم به شدت مشکل دارم. یعنی وقتی باهاش حرف می زنم بهم فشار میاد، از دستش عصبی میشم، دوست ندارم باهاش حرف بزنم، نمیدونم چرا اینطوری ام. بیشتر وقتی دانشگاهم و پشت گوشی باهاش صحبت می کنم. اصلا دست خودم نیست میخوام باهاش خوب باشم ولی حس بد عصبانیت زور گرفتنی در من بوجود میاد که نمیذاره خوب باهاش صحبت کنم و جوابشو بدم همش ازش عصبی میشم زورم میگیره. نمیدونم بخاطر گناهان منه یا رفتارهای اشتباهی که پدرم از نوجوونی تا بعدها باهام داشته، پرخاش ها و عصبانیت های او و اینکه خیلی بهم همیشه دستور میده، کار میده و من روحیه م اصلا با این، سازگار نیست. من واقعا موندم چرا اینطوری شدم؟ علتش چیه و باید چیکار کنم درست بشه؟ خواهش می کنم جوابم رو بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در همین مرحله خود را بسازید و با او مدارا کنید. به نظرم رسید شرح مقالات آیت الله شجاعی را دنبال کنید خوب است. موفق باشید

23744
متن پرسش
سلام عليكم: ضمن تشكر از جنابعالي كه استاد بزرگوار من هستيد، حدود چند ماهي هست كه سخنراني هاي شما را گوش ميدم و كتابهاتون را مطالعه مي كنم. افسوس ميخورم كه خيلي دير با شما آشنا شدم و زندگيم تا كنون بدون اين معارف عالي گذشته. استاد سؤالم اين هست كه براي اينكه سردرگم نشم و با قلبم برسم به محبت اهل بيت بايد چكار كنم؟ يعني از مباحث خودتون با چه ترتيب و برنامه اي ميشه به عشق اهل بيت رسيد؟ ميدونم كه خداوند بايد بابش را برام باز بفرمايند ولي فكر مي كنم بايد يه بستري در خودم ايجاد كنم. اين بستر را چطور ايجاد كنم؟ توصيه عملي شما چيست؟ ممنون ميشم راهنمايي بفرماييد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه خود را به عصمت نزدیک کنید به همان اندازه به معصومین علیهم السلام نزدیک می‌شوید. نزدیکی به عصمت با رعایت حرام و حلال الهی به دست می‌‌آید و خود به خود نور نزدیکی به اولیاء‌ معصوم در شما شکل می‌گیرد. موفق باشید

23729
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن. با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و عزیز: حدودا چند وقتی است که دنبال استاد سیر و سلوک می گردم، تا الآن بیکار ننشستم و از تابستان سال گذشته در به در می زدم تا آدرس علامه ذوفنون حسن زاده آملی را بیابم ولی گفته شد از لحاظ این که ایشان کسالت جسمانی دارند این امکان وجود ندارد، حال متصدع اوقات عزیز شما شدم تا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه در دوران کهولت خود در تهران در منزل فرزند خود به‌سر می‌برند و در شرایطی نیستند که بتوانند با افراد ارتباط برقرار کنند. به نظر بنده به توصیه‌ی آیت اللّه بهجت نظر داشته باشید که می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست» خوب است در این مورد به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» رجوع فرمایید. موفق باشید. لینک جزوه‌ی «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمه الله

23722
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید سوالی داشتم. سوالم این است که بزرگانی چون سید علی قاضی، علامه طهرانی و سید هاشم حداد و... عقیده به توجه به نفس داشتند و می گفتند بسیار قوی تر از ذکر است «نفي خواطر» بدين طريق که سالک برای نفي خواطر باید مقدار نيم ساعت یا بیشتر را در هر شبانه روز معین نموده و در آن وقت توجه به نفس خود بنماید. در اثر این توجه رفته رفته تقويت پیدا نموده و خواطر از او نفی خواهد شد و رفته رفته معرفت نفس برای او حاصل شده و به وطن مقصود خواهد رسید. ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. هر اندازه انسان متوجه‌ی حقیقت خود که حاضر در عوالِم وجود است، بشود به همان اندازه خواطر که عَرَضی و مهمانِ ناخوانده هستند، میدان‌دار نخواهند بود. موفق باشید

23710
متن پرسش
سلام علیکم: استاد من پرسش و پاسخ های سایتتان را خواندم. وقتی بحث به جای اخلاقی و عرفانی می رسید شما مباحث و کتب مرحوم آیت الله شجاعی ره را پیشنهاد می کردید خصوصا کتاب مقالات ایشان را. ببخشید چرا آنقدر روی اثار ایشان تاکید دارید؟ چه امتیازی در آثار ایشان نسبت به اثار سایر علما وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره بنده پس از مطالعه‌ی آثار ایشان متوجه‌ی گوهر وجود ایشان شده‌ام، به‌خصوص که بی سر و صدا از شاگردانِ خاص‌الخاص علامه‌ی طباطبایی «رحمت‌اللّه‌علیه» بوده‌اند. امتحان کنید ببینید آیا ذوق‌تان از طریق ایشان، راهی به سوی حقیقت می‌گشاید یا نه؟ بالاخره ذوق‌ها متفاوت است. موفق باشید

23690
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام: ببخشید استاد ارجمند. از آنجا که قرار شد چشم به آسمان کنم تا رزق دریافت شود چندین سوال دیگر آمد. ۱. اینکه می گویند رزقی را نگیر تا رزق بالاتر دهند یعنی چه؟ از آنجا که حجب نوری از جلوی چشمم برداشته شد و در هر پدیده و هر وجود خدا را می بینم اگر شخصی حاجتی داشت از من که آن را برآورده کنم آن را مقدم کنم که خود جلوه ای از جلوات حق است یا نماز (اول وقت) را که وعده من و محبوب است؟ عقلم می گوید اول وقت خواندن نماز مستحبی است یا نماز شب همچنین مستحبی است خوب طبیعتا در مورد اجابت خواسته همسر که واجب است، همسر اولویت دارد ولی در مورد بقیه خلق که بر من ولایت ندارند نمی دانم کدام را مقدم کنم اول وقت خواندن نماز را یا حوایج دیگران را؟ ۲. می گویند میوه ای اگر زود برسد احتمال فسادش بیشتر است، حالا که در این سن دریافت های نوری یکی پس از دیگری می رسد به قدری که حالم بد می شود و جسم تحمل ندارد همان وقت فکر کردن را رها می کنم وگرنه چنان پرواز می کند که خود یک کتاب هزار صفحه ای می شود. چه کنم که آفت نزنم؟ آیا اجازه دارم فکر نکنم یا اصلا با دوستان ذکر عیش نکنم تا این بدن بیچاره فرسوده نگردد در حالی که صحبت کردن در مورد یک موضوع کلی راه را در تربیت فرزندان و نحوه صحیح شوهر داری و خانه داری برای من و آنها روشن می شود؟ آیا مجازم جلوی این همنشینی های بهشتی را بگیریم؟ ۳. بخواهم اینگونه پیش بروم درس های حوزه تعطیل می شود تصمیم دارم رها کنم این فکر کردن را، یک سیلی به گوش من بزنید تا سر جایم بنشینم و درس بخوانم این پرواز عقل مرا دیوانه می کند. هر چند خیر آن برآیم و دوستانم از درس خواندن بیشتر است و می ترسم این هادی الهی را نادیده بگیرم. این همه جستجوی حقیقت، حالا که به حقیقت رسیدم دیگر درس خواندن برآیم انگار در قفس رفتن است. ولی... امام زمانم یاری می خواهد آیا به این تبلیغ های چهره به چهره ادامه دهم یا همه را تعطیل کنم به درس بچسبم یا هر دو را مدیریت کنم؟ که خدا بخواهد من که نمی دانم، خودش پاسخ را عیان کند. ۴. به من ایراد می گیرند چرا با یک استاد حرکت نمی کنی؟ چرا صوت آیت الله شجاعی را گوش می دهی؟ بالاتر از او هستند برای حرکت؟ در حالی که در این سیر خدا داده هر چند به شدت دچار پراکندگی شدم با این همه کتاب و سخنرانی از این طرف و آن طرف ولی هرگز خدا نخواست وجود هیچ احدی برآیم مانع شود برای دیدن حقیقت چراکه بنده خدا هر که می خواهد باشد جز آن دوازده نور مطلق، ممکن است دچار خطا یا حداقل ترک اولی شوند و آنگاه بخواهم چشم و گوش بسته تبعیت کنم در حالی که دایما چشمم به آن ذوات مقدس بود و به قرآن، آیا این انتخاب من بود که صد در صد عاری از خطا نبوده یا خواست پروردگارم که اینچنین سیر کنم؟ «اللهم اذا کان عمری مرتعا لشیطان فاقبضنی» ۵. و آخرین سوال اینکه فهمیده بودم که ماده حجاب عالم مثال و عالم مثال حجاب عالم مجرد است. حالا این چه حسابی است که شخصی هر چه حجاب ماده را کنار می گذارد و در این راه تلاش می کند به جای ورود در عالم مثال وارد عالم عقل می شود بیشتر و بیشتر. آیا از کفری (که گفتید خداوند جلوات خود را به کافران نشان نمی دهد) خارج نشده؟ یا مصلحت خداوند است که پرده عالم مثال کنار نرود؟ می خواهم بدانم که اگر کوتاهی است بگردد پیدا کند و مشکل حل شود؟ این مثالات را در خواب ببیند کافی است؟ هر چند بسیار ترس دارد که با قوایی شیطانی تحلیل نشود. البته مادرم و مجبورم به خاطر تربیت فرزندان با آنها در مادیات غرق شوم تا از آنها آنقدر فاصله نگیرم تا با او احساس بیگانگی کنند وگرنه برای من راحت است هر روز را روزه بگیرم، اصلا سخن نگویم و برنامه کودک نگاه نکنم و در محتوای آن دقت نکنم و از شهوات مادی فاصله بگیرم ولی این که سیره اهل بیت نیست؟ اگر این ریاضت ها را بکشم می دانم همه چی مکشوف می شود ولی تربیت فرزندان و همراهی با همسر را چه کنم که دوست دارند با آنها باشم، بخندم، عذا بخورم با آنها تفریح کنم و... (این جلوات خدای مهربانم را که همه حقیقت اند و همه وجوداند و وجود، چگونه به مثالیات عالم خیال خودم مقدم کنم و طلب دیدن حق را با مثال اعتباری کنم؟ بیچاره کرد مرا این جولان ها) البته ذات این سوال برایم مهم نیست ولی اگر متوجه شوم این کنار نرفتن پرده نشان دهنده این است که پروردگارم نظر بر من ندارد به عللی خودم را به آب و آتش می زنم تا حجاب ها کنار رود؟ ببخشید بنا بر آیه «و شاورهم فی الامر» و حدیث امام عزیزم حضرت امام صادق (ع) که فرمودند هر چه نمی دانید بپرسید پرده حیا را دریدم و مزاحمت ایجاد کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را عادت دهید بر روی سؤالاتی که برایتان پیش می‌آید، تأمل نمایید. سعی کنید آن سؤالات را وسیله‌ای جهت گشودن اندیشه‌ی خود قرار دهید. زیرا با القای این سؤالات، بنا دارند اندیشه‌ی شما را بپرورانند، نه آن‌که اطلاعاتتان را بیفزایند. مسیری که دارید را با تعقل و تفکر ادامه دهید، خود به خود فهمی برای درک این سؤالات پیدا می‌کنید به‌خصوص که بنا نیست جواب همه‌ی سؤالاتتان را فی‌الفور بیابید. مدت‌ها باید بعضی سؤالات مدّ نظرتان قرار داشته باشد تا افقی برایتان گشوده شود. می‌ماند بعضی از سؤالات که با یافتنِ جواب آن‌ها، راهی گشوده می‌شود و این سایت موظف است تا این نوع سؤالات را جواب دهد و بدین کار افتخار می‌نماید و این غیر از آن است که با جوابِ سؤالی که می‌کنید، بخواهید اطلاعی بر اطلاعاتتان افزوده شود. موفق باشید

23691
متن پرسش
م ن: سلام علیکم: عرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده حفظه‌الله در حدیثی حضرت امام محمدباقر علیه ‌السلام فرمودند: «ما عرف الله من عصاه» پرسشم از استاد گرانقدر این است که: چه کنیم که خدا را بگونه‌ای بشناسیم که مانع گناه و معصیت شود؟ یقینا ما خدا را قبول داریم؛ خود را بنده‌اش می‌دانیم، او خالق و رازق و رب و پروردگار ماست، او مالک ماست، می‌دانیم او مالک قیامت است و... ولی با همه آنچه را که می‌دانیم باز هم معصیت و گناه می‌کنیم. شناختی که از خدای متعال که حضرت باقر علیه‌السلام آن را مانع انجام گناه می‌‌داند، چگونه شناختی است؟ از چه جنس شناخت است؟ راه و روش آن چیست؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «عرف اللّه» یعنی معرفت به حضرت حق، و نه آگاهی به وجود خداوند. معرفت به حضرت حق یعنی گشوده‌شدنِ جان به انوار الهی. و این حالت، موجب می‌شود که انسان به‌خوبی درک کند اگر مرتکب گناه شود، آن حالتِ گشودگی به هم می‌خورد. موفق باشید

23678
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید پازلی چیدم از مباحثی که تا حالا از سلوک فردی فهمیدم. ببینید راه رو درست متوجه شدم یا نه؟ ممنون. هرجاش غلط یا ناقصه لطفا تصحیح کنید. ۱. ترک عملی گناه تا جایی که آدم میدونه این کار گناه هست. بعد: ۲. ترک فکر گناه یعنی تو فکر و ذهنشم راجع به کسی یا موضوعی گناه نکنه. مثلا غیبت ذهنی نکنه. بعد: ۳. حضور در لحظه اکنون. نرفتن به گذشته و آینده. ظاهرا این مرحله ای سخت و طولانی است. توأم با: 4. شدت دادن به قلب (یا در واقع نور قلب یافتن). که در این صورت: ۵. راهی جز نور قرآن و اهل بیت نیست. پس بهترین راه که «ابلغ» است همان سراغ قرآن و اهل بیت رفتن است که قلب نور بگیرد. کم و زیادیش رو لطفا بهم بگید. خدا عاقبت به خیرتون کنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را به میان آورده‌اید. با همین رویکرد، پای در راه بگذارید و جلو بروید که به ما فرموده‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد.» موفق باشید

23679
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد ارجمند: منظور پیام شما را درست نفهمیدم ولی آنجا که فرمودید با دوستان دیدار داشته باشم هر هفته بعد از دعای ندبه به اندازه یک ساعت دیدار دارم و گمانم کفایت می کند، هر روز بین الطلوعین نیم ساعت پیاده روی به عنوان ورزش و در فضای مجازی هم به اندازه دو سه کانال مفید برای پیگیری اخبار سیاسی هستم. نمی دانم بیش از این مد نطر بود یا نه؟ ولی راستش ورق برگشت، بیچاره ای که تا به امروز عمل خود را می دید و چنان روی آن حساب باز می کرد که او را به حق برساند غافل بود این عمل پست در آن بارگاه پر جلال الهی حقیقتی ندارد خداوند صورتم را بالا کرد تا خودش را ببینم، آرام گرفتم. چقدر احمق بودم که گمان کردم با برنامه ریزی! با اعمال عبادی! با کسب علم می شود به خدا رسید! مگر من کیستم؟ کجای عالمم؟ خنده ام می گیرد که گفتم متعادل ترین برنامه را برای خودم ریختم مگر یک بنده ذلیل حقیر جاهل نادان چه دارد که سخن از عدالت می زند، برنامه می ریزد. پس خدا کو؟ همه اش که شدی تو ای فانی. استاد گرامی ، ندا آمد: هر کس به تو آن به آن نفس می دهد / همان دم رزق تو را نیز می دهد، ساکت باش، بنشین، رزق همان لحظه را بگیر و حمد بگو و فرار کن از اینکه آینده را ببینی، عمل خود را ببینی، به قول مضحک خودت برنامه بریزی، توفیق فقط از حق است و بس فقط نگاهت به آسمان باشد. «قد نری تقلب وجهک فی السماء» به پایان آمد این دفتر برنامه ریزی / حکایت انسان شدن من همچنان باقی به سوی خداوند توبه کردم. از محضر شما هم که صد البته حق بر گردنم دارید عذر خواهی می کنم. اینجا جای سوال است نه درد دل ولی عذر خواهی را واجب دانستم. ببخشید. والسلام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

 «عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد / از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد

از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور / تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد

ای پیشرو مردی، امروز تو برخوردی / ای زاهد فردایی فردات مبارک باد

کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد / حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد

در خانقه سینه غوغاست فقیران را / ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد

این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد / دریاش همی‌ گوید دریات مبارک باد

ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد / ای طالب بالایی بالات مبارک باد

ای جان پسندیده جوییده و کوشیده / پرهات بروییده پرهات مبارک باد

خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی / کالای عجب بردی کالات مبارک باد

موفق باشید

23654
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده: من دختر جوانی هستم که به دنبال کشف حقیقت هستم؛ دنبال هدف خلقت، خداشناسی، خودشناسی، شناخت اهل بیت (ع) و... .تا به حال یکسری کتاب ها خوانده ام، اما می ترسم اگر بدون استاد و راهنما وارد این راه شوم به بیراهه روم و همین ذره ای ایمانم را هم از دست بدهم. از شما تقاضا دارم به عنوان یک استاد به من بگویید این راه را از کجا و چگونه آغاز کنم؟ در این راه به چه چیز هایی نیاز دارم؟ چطور می توانم در این راه پله پله بالا بروم؟ در این عصر که ما زندگی می کنیم تشخیص حق از باطل خیلی خیلی سخت شده و من وقتی به خودم نگاه می کنم می بینم ضعیف تر از آنم که بتوانم در مقابل این طوفان های پرقدرت آخرالزمان مقاومت کنم. از گمراهی، به هدف نرسیدن و غرق شدن در این طوفان ها می ترسم. لطفا بگویید چه کار کنم تا بتوانم در مقابل این هجمه های دشمنان حق دوام بیاورم و شکستشان دهم؟ خیلی سردرگم هستم، لطفا در اسرع وقت جواب دهید. با سپاس و تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودآگاهیِ خوبی نسبت به طوفان‌های آخرالزمان دارید. آری! باید گام‌ها را با بصیرت برداشت. فکر می‌کنم کتاب «آشتی با خدا» که با نظر به این طوفان‌ها بیان شده و سعی دارد ما را در آغازینِ آغازها به خودمان بنمایاند؛ در این مورد بد نباشد از آن جهت که افقی در مقابل شما می‌گشاید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

23592
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در ادامه سوال ۲۳۵۸۷، منظور حصرت آقا (حفظه الله) در این متن در مورد عرفان نظری چیست؟ «بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: «الانسان عدوّ لما جهله». بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ منتها اعتقادم این است که ما نباید عرفان را به معنای الفاظ و تعبیرات و فرمول‌های ذهنی مثل بقیه علوم ببینیم. عرفان، همان مرحوم قاضی است؛ مرحوم ملاحسینقلی همدانی است؛ مرحوم سید احمد کربلایی است؛ عرفان واقعی اینهاست. مرحوم آقای طباطبایی خودش فیلسوف بود، اهل فلسفه بود، بلاشک در عرفان هم وارد بود؛ منتها آنچه که در عرفان از ایشان معهود است، عرفان عملی است؛ یعنی سلوک، دستور، تربیت شاگرد؛ شاگرد به معنای سالک. عرفان نظری باید به سلوک بینجامد. خب، موضوع عرفان، ذات مقدس پروردگار است. موضوع عرفان، خداست. از این جهت، برتر از همه ی علوم است. خب، این خدا باید در زندگی کسی که اهل عرفان است، تجلی پیدا کند. ما کسانی را دیدیم که گفته می‌شد در عرفان نظری از همه بهترند، اما در عرفان عملی یک قدم برنداشته بودند. ما افراد اینطوری را دیدیم و درک کردیم که اصلاً مسائل سلوکی و اینها را مس نکرده بودند. آنچه که من به آن تکیه دارم، این است که واقعاً یک حرکت عملی دیده شود؛ که این در مورد اهل معقول، به طور عام مطلوب است. آن کسانی هم که به عنوان اهل حکمت و اهل معقول شناخته شدند، غالباً کسانی‌اند که این جنبه ی معنوی در آنها وجود داشته.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این تذکر، تذکر بسیار مهمی است که ما عرفان نظری را جدای از سلوک به درس تبدیل نکنیم، در حالی‌که عرفان، راهِ معرفت و اُنس با خداوند است همچنان‌که اهل حکمت مشغول مفاهیم نمی‌شوند و به گفته‌ی مقام معظم رهبری ایشان غالباً کسانی‌اند که جنبه‌ی معنوی در آن‌ها وجود داشته. آری! خطر آن‌که عرفان و حکمت به درس‌های آموختنی تبدیل شود، هست. موفق باشید

23583
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد گرامی: ۱. ببخشید استاد به عقیده ای رسیدم که خواستم نظر شریف شما را بدانم؟ اگر اشتباه است صحیح آن را بفرمایید. خداوند به انسان عقلی داده که بوسیله آن حقایق را می فهمد و قلبی که آن حقایق را تصور می کند و اعضایی که آن حقایق را در عالم ماده به ظهور می رساند، پس انسان در برزخ خود با واردات قلبی که همان اخلاقیات انسان می باشد درگیر است و در قیامت خود با واردات عقلی که شامل اعتقادات اوست درگیر می شود. ۲. جایی از سخن شما را دیدم که فرموده بودید امام خمینی (ره) نتیجه سلوک علامه قاضی است. من بارها برآیم سوال بود که شیوه امام صحیح است که برای لحظه های خود برنامه ریزی می کردند و کارهای شخصی را انجام می دانند یا سیره علامه طباطبایی که در احوالات ایشان آمده اکثر اوقات را مطالعه می کردند و بیشتر امور شخصی ایشان را همسر یا فرزندان انجام می دانند و ایشان اصلا در قید زمان نبودند؟ حالا گفته شما موید این سخن است که سیره امام جامعیت دارد برای الگو گیری؟ خودم به این نتیجه رسیدم که مومن باید در امور دنیایی و آخرتی جمع کند و از هیچ کدام غفلت نکند که سیره اهل بیت همین است ولو اینکه وقت نکند بسیاری حقایق را در دنیا بفهمد ولی در آخرت می فهمد، دنیا محل خودسازی است، آیا درست است؟ ۳. چرا بعضی از اساتید بزرگوار نظیر آقای شجاعی و آقای صمدی و .. سعی دارند افراد را با عالم مثال مرتبط کنند؟ خوب مگر اراده الهی این نیست که ما در عمر مقرر در حجاب ماده او را و اهل بیت را اطاعت کنیم؟ اگر انسان با کشف و شهود بهتر بندگی می کند پس چرا دراویش بندگی نمی کنند؟ مثلا بندگی هم بکنند چه مزیتی دارد؟ اگر انسان راه خود را و مطالب علمی را بهتر می فهمد پس چه نیازی به این همه ریاضت های علمی است که علما کشیدند؟ مگر امام حسین علیه السلام نبودند و مگر حضرت ابراهیم نبودند و مگر علامه طباطبایی نبودند که به عالم مثال پشت کردند و امور را در حجاب ماده به پیش بردند؟ ۴. بنده چون حدود ده سال است به لطف الهی مطالعات خوبی روزی ام شده مطالب عقلی را با اینکه فلسفه نخواندم به خوبی می فهمم و الحمدلله جدیدا هر کتابی را آغاز به خواندن می کنم حقایق زیاد دیگری در ذهنم حاصل می شود. ولی دغدغه جدید گرفته ام که آیا من که نمی توانم حقایق را با کشف و شهود ببینم ایراد و نقصی دارم که از آن غافلم و این دغدغه که نکند تمام دریافت های عقلی ره آورد شیطان باشد و من راه را غلط رفتم و خیالات است که جای عقل نشسته؟ البته هر چه دریافت کرده ام وقتی به قرآن و روایات و علوم علما عرضه می کنم حق بودن آنها را خودم استنباط می کنم. ۵. بعد از مدتی که به شدت دچار قبض و بسط های متعدد می شدم حدود چند وقتی است آرامش وصف ناپدیری وجودم را فرا گرفته و اصلا اثری از علاقه به رذایل اخلاقی که قبلا با آنها دست و پنجه نرم می کردم نیست، احساس می کنم تازه عاقلانه رفتار می کنم آیا این تصورات من کاذب نیست؟ البته قابل بیان است به لطف خدا سه سال است در بندر عباس دور از خانواده زندگی می کنیم و روابط بسیار محدود تر از قبل شده، ولی خیلی می ترسم نکند منتقل شویم نزدیک اطرافیان و دوباره من در عالم پر از وهم آنها فرو روم و رذایل برگردد هر چند بعید می بینم مگر غفلت کنم. واقعا عذر خواهی می کنم که با سوالات سطح پایین خود شما اذیت می شوید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم چه در قیامت و چه در برزخ، قلب و عقل هر دو در صحنه باشد. ۲. خوب است. ۳. هر اندازه انسان بهتر رعایت دستورات الهی را بکند، بدون ریاضت‌های افراطی؛ خداوند بهتر حقایق آسمانی و معنوی را در مقابل او می‌گشاید. خداوند در سوره‌ی اعراف آیه‌ی ۴۰ می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ» برای کفار درهای آسمان را نمی‌گشاید. یعنی خداوند انسان‌های مؤمن را هر اندازه مصلحت بداند، متوجه‌ی حقایق بالا می‌کند. ۴. عمده، رعایت دستورات شرع است. خداوند خودش آن‌چه را لازم است به قلب انسان‌ها الهام می‌کند. ۵. همین‌طور که می‌فرمایید خوب است، چرا بی‌دلیل فکر کنیم تصورات‌مان کاذب است؟ در حالی‌که شریعت الهی تکلیف هر عملی را روشن نموده است. موفق باشید

23558
متن پرسش
در روایات داریم هرکس به آنچه عمل کند خداوند علم چیزهای دیگر را به او می دهد. برخی با استفاده از این حدیث می گویند استاد سیر و سلوک اصلا لازم نیست ولی از طرف دیگر در روایات دیگر هم داریم هرکس راهنمایی نداشته باشد هلاک می شود و بسیاری از بزرگان هم مانند مرحوم قاضی و علامه طباطبائی درباره ی استاد سلوک سفارش کرده اند آیا این دو مطلب با هم ناسازگار است یا اینکه هرکدام سر جای خودش درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کس در سلوک، مستغنی از اساتیدی که افق عبادات را در مقابلش بگشایند نیست. بحث بر سر آن است که در این تاریخ با حضور سیره‌ی امثال قاضی طباطبایی و شاه‌آبادی «رحمت‌اللّه‌علیهما» که منجر به شخصیت سلوکی حضرت امام شد؛ افقِ سلوکی تا حدّی روشن است و در این رابطه آیت اللّه بهجت می‌فرمایند: علم تو استاد توست. موفق باشید.

23555
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم از کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رحمت الله علیه و برخی پرسش و پاسخ های استاد این طور فهمیده می شود که در شرایط فعلی به دنبال استاد سلوک نباشید و فقط همان کلیات مطالب حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی کافی است و دوران استاد سلوکی گذشته است سوال بنده این است که اولا به نظر استاد طاهرزاده اگر به بزرگانی مانند علامه حسن زاده یا برخی از بازماندگان حضرت علامه طهرانی یا آیت الله سعادت پرور مراجعه کنیم آیا اشتباه است؟یعنی بساط سلوک را باید جمع کرد و به هیچ ولی خدایی حتی کسانی که می دانیم بااخلاص و درستکار هستند مراجعه نکنیم؟ آیا نمی شود در مسائل کلان نظام زیرسایه ولی فقیه باشیم و ذیل شخصیت ایشان راه برویم ولی در مسائل شخصی در کنار آن از انفاس دیگران هم استفاده کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بحث بر سر افقی است که در سلوک تاریخی باید در مقابل خود داشت و این است آن‌چه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مورد بحث قرار می‌گیرد. در ضمن بد نیست سری هم به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

نمایش چاپی