بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22989
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام: استاد ارجمندم قبلا هم در این مورد سوال کردم و جواب فرمودید اما چون سوال و جواب خیلی مختصر بود اجازه بدهید باز هم مصدع اوقاتتان بشوم و کاملتر حال و روز خودم‌ را توضیح بدهم؛ جناب استاد حدود دو ماه است که مطالعه آثار نوشتاری و صوتی شما را در زمینه معرفت النفس و آداب الصلوه و شرح چند حدیث و... شروع کرده ام. اما خیلی هول زده هستم. مثل انسانی که روزها غذا نخورده و اکنون سر سفره رنگارنگی از انواع غذاهای لذیذ نشسته. خیلی بیقرارم. بعضی وقتها از شدت هیجان نمی توانم بحثها را دنبال کنم و آن را به وقتی دیگر مؤکول می کنم، از این شاخه به آن شاخه هم می پرم. یک بحث تمام نشده بحث دیگری را هم دست می گیرم. گاهی از بیقراری گریه می کنم. اگر نوجوان فارغ البالی بودم احتمالا تمام وقتم را با گوش دادن به سخنرانی ها، ذکر گفتن و تمرین سکوت و... پر می کردم. اما اکنون یک زن بسیار پر مشغله با چند بچه در سنین مختلف هستم و شاید علت بیقراری ام همین است که بر سر سفره نشستم اما نمی توانم آن طور که باید استفاده ببرم، شاید هم به خاطر اینکه تازه وارد این دنیای رنگارنگ شده ام این حالت را دارم، کارهای روزمره ضروری را هم به سختی انجام می دهم. می دانم که اتفاقا قرب و لقاء الهی را در همین امور روز مره خودم مثل بچه داری می توانم جستجو کنم اما این آگاهی مرا آرام نمی کند و برای درک بیشتر حقایق خیلی هول زده هستم. شما را به خدا به دادم برسید. به اصطلاح عامیانه دلم دارد به حلقم می آید. ۱. به نظر شما این بیقراری برای چیست؟ ۲. برای آرامش و تحمل بیشتر چکار کنم و یا چه ذکری بگویم؟ ۳. اگر نظرتان نماز است چه نمازی بخوانم؟ نماز قضا یا مستحب یا... ۴. وقتی رسیدگی به بچه یا عذر شرعی مانع نماز خواندنم می شود چه کنم؟ از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیرم عذر می‌خواهم و از شما تشکر می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که خداوند راهی در مقابل شما گشوده است جای شکر دارد. ولی همان خدا خواسته است تا برنامه‌ای برای همه‌ی زندگی خود یعنی تا آخر عمر بریزید نه آن‌که همه‌ی آن برنامه‌ها را بخواهید همین امروز انجام دهید. با حوصله به همه‌ی وظایف زندگی مشغول باشید و در کنار آن برنامه‌ای برای مطالعه و حضور در جلسات دینی طراحی نمایید. حضور در امور معنوی مثل حضور در نور است. در هرجایی از نور که بایستید در همه‌ی جای آن ایستاده‌اید. موفق باشید

22997
متن پرسش
سلام: پیرو سوال ۲۲۹۹۶ آیا محبت به مادر، فرزند و غیره و حتی علاقه به قرآن خواندن و یا حضور در اربعین و عشقی که نسبت به این امور داریم و در گرو این عشق عمل می کنیم هم اگر در محور وظیفه نباشد باعث ماندن و عدم سلوک می شود؟ در جایی از فرمایشاتان یادم هست که فرمودید مثلاً کسی که شعر می‌خواند که آرامش یابد این باز در خود مانده است و همینطور از جانب خود می گویم که می شود خواندن قرآن و... را نیز اینگونه فرض کرد که به نوعی اگر جدای از وظیفه باشد باعث گرفتاری در خود می کند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید باید وظیفه را درست تحلیل کنیم. اگر وظیفه‌ی ما نظر به سعادتمندی‌مان باشد و رجوع به حق، همین محبت به مادر و یا علاقه‌ای که برای حضور در پیاده‌رویِ اربعینی داریم همه رجوع به حق محسوب می‌شود و نباید وظیفه را چیزی جز همین امور دانست. موفق باشید

22996
متن پرسش
سلام خدا قوت استاد عزیز: بعد از مرگ جدای از وابستگی های ناپسند؛ برای وابستگی های خوب چه برنامه ای داشته باشیم که بعد از مرگ باعث عدم سلوک نشود؟ آیا فقط حول وظیفه عمل کردن کافیست؟ چگونه می توانیم مثلاً بپذیریم که محبت مثلاً به مادر فقط از سر وظیفه باید باشد و آن عشق و احساس را نادیده بگیریم؟ آیا همین عشق و احساس باعث عدم سلوک بعد از مرگ نیست؟ باعث ایجاد تعلقات نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق‌ها و محبت‌های الهی عامل تغذیه‌ی جان انسان در این دنیا و آن دنیاست. عشق و علاقه به مادر به عنوان آغوش گشوده‌ی رحمت الهی چیزی نیست که مانع سلوک باشد. موفق باشید

22983
متن پرسش
سلام علیکم: بنده قم هستم به نظر شما آقای صمدی آملی را که شاگرد استاد حسن زاده هستند، به عنوان استاد خصوصی بگیرم و...؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم یکی از اساتید معارف دینی جناب آقای صمدی آملی هستند ولی در عین حال به این جمله فکر کنید که آیت اللّه بهجت در این تاریخ می‌فرمایند که «علمِ تو، استاد توست». موفق باشید

22974
متن پرسش
با عرض سلام و دعای سلامتی و طول عمر برای شما: جناب استاد مدت کوتاهی است که با آثار ارزشمند شما آشنا شده ام و همین جا می خواستم از شما کمال تشکر را داشته باشم چرا که بعد از سالها تلاش و دست و پا زدن در مسیر خودسازی تازه اکنون با نوری که شما به زندگی من تاباندید احساس می کنم وارد عالم جدیدی شده ام و حس می کنم‌ که گمشده ام را می توانم بین سخنان دلنشین شما بیابم. و کاش می توانستم محبت شما را جبران نمایم. استاد گرامی چند سوال داشتم: ۱. گاهی زیادی از بحثها احساس هیجان و بیقراری می کنم چگونه خودم را آرام کنم؟ ۲. استاد گرامی نگران این هستم که در آینده ببینم مسیر را درست نرفته ام. مثلا در موقع مناسب خلوت نداشته ام یا ذکری که سرعتم را زیاد کند در موقع مناسب خودش نگفته ام یا یک توصیه مهم را دیر شروع کرده ام. لطف نموده و مرا راهنمایی بفرمایید که چطور جلوی این گونه حسرتها را بگیرم؟ ۳. آیا در میان گذاشتن مباحثی که یاد می گیرم با یکی از نزدیکانم کار درستی است و آثار مثبتی دارد یا سکوت بهتر است؟ (می دانم که آن شخص به این بحثها علاقمند است و ظاهراً آشنایی با این مطالب تاثیر خوبی بر او دارد.) ۴. کسانی که به آنها مطالبی که یاد گرفته ام را بیان می کنم باید چه ویژگی ای داشته باشند تا گفتگو با آنها برای من بهتر از سکوت باشد؟ و من باید چه هدفی را در این مورد دنبال کنم؟ ۵. در مورد تجربیات خود، چه اینکه موفق به کاری شده باشم یا شکست خورده باشم با آن شخص سخن بگویم یا خیر؟ از راهنمایی های ارزشمند شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز ۲. خود خداوند کمک می‌کند، سعی کنید نیّت خود را هرچه بیشتر خالص کنید و خودنمایی در میان نباشد، تواضع و تواضع ۳ و ۴. کار خوبی است ولی باید برخورد دوستانه باشد و آن افراد، نحوه‌ای از طلب را از خودشان نشان دهند هرچند ممکن است که در مقابل بعضی از مباحث سؤال داشته باشند که باید جواب‌داده شود. ۵. تا می‌شود مگر در حدّ ضرورت از خودتان سخن نگویید. موفق باشید

22972
متن پرسش
سلام: میشه لطفا در مورد سوال پایین بیشتر توضیح بدین یعنی چی دقیقا من با زیارت معصوم هیچ حس و حالی ندارم چی رو بفهمم آخه. قسمت دوم سوال رو هم خیلی کم متوجه شدم راستی کاش میتونستید دعا کنید خلاص بشیم. سلام: استاد عزیز خواستم نظرتون رو درباره کسی که مبتلا به دیدن فیلم های مبتذل شده بدونم، راه بازگشتی براش هست؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: با زیارت امام معصوم، قلب خود را متوجه کنید که چه اندازه با این نوع انحرافات از یافتنِ حقیقت حق که جامع همه‌ی کمالات است، عقب می‌افتید. فراموش نکنید که همچنان كه نفس در مرتبه عقل هيولائى آماده قبول صور علميه است و در روايت هست‏ «انّ القلوب تحى بالعلم كما تحى الارض بوابل السّماء»[1] و نفس پس از تجرد كامل و نيل به درجه كمال عقلانى به حكم قاعده‏‌ی «بسيط الحقيقة كلّ الاشياء و ليس بشى‏ء منها»[2] با صورت علميه كليه اشياء متحد گردد بلكه عين جميع اشياء خواهد شد و همين نفس كه نسبت به امورى در حال حاضر بالقوه بوده و به مرحله تجرد كامل عقلانى نرسيده نسبت به آنچه كه ادراك نموده و صورت علميه آنها در ذات آن حاصل گرديده متحد است. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس» زیارت امام معصوم یک نوع به‌خودآمدن را به زائرشان عطا می‌کنند 2- فکر می‌کنم برای سؤال دوم خوب است شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دنبال کنید. موفق باشید

22969
متن پرسش
با سلام و احترام: وقت بخیر. استاد من یه جایی خوندم بین انسان و خدا هفتاد هزار حجاب است. درسته این تعداد؟ و اگر درسته میخوام عنوانهاشو ببینم از یه منبع و جستجو کردم یابنده نشدم. اگر ممکنه راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مشهوری است و بحث در آن روایت تازه مربوط به حجاب‌های ظلمانی و نورانی است. بیشتر باید آن را در کتاب‌های عرفانی مثل «فصوص‌الحکم» دنبال کنید. ولی هیچ‌وقت آن هزاران حجاب را کسی به صورت مشخص مطرح نمی‌کند. آری! حجاب ظلمانی مثل نفس امّاره، مثل کبر. حجاب نورانی مثل علم مفهومی و إلا آخر. موفق باشید

22948
متن پرسش
سلام استاد گرامی: از سال 85 تا کنون از مباحث شما استفاده کردم، البته بارها بینش فاصله افتاده، به لطف خدا اواخر بحث جنود عقل و جهل هستم. ولی حقیقت امر اینه که اصلا دیگه تمایل به ادامه مباحث به جز مباحث تفسیر قرآن و نهج البلاغه ندارم. فقط و فقط دوست دارم در این زمینه ها ادامه بدم به نظر شما این خیلی بده؟ احساس می کنم برای ادامه زندگیم همین مباحث اخلاقی جنود عقل و جهل کافیه و مابقی عمرم رو فقط با قرآن و نهج البلاغه سپری کنم و در نهایت ذکر بگم و مباحث جنود عقل را در زندگیم پیاده کنم. الان از این طرز تفکر کمی نگرانم. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این رویکرد، تو را مبارک باد. این بهترین هدیه‌ی خداست که به انسان عطا می‌کند. موفق باشید

 

22934
متن پرسش
سلام استاد گرامی: پاسخ سوالات 22918 و 22919 ارسال نشده لطف می کنید ارسال کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور به آن سؤالات جواب دادم:

22918- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم ممکن باشد، ولی نماز صورت روشن‌تری دارد. موفق باشید

22919- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد نباید زندگی خود را به جهت این امور موسمی و زودگذر کدر کنید. به این فکر کنید که قرآن می‌فرماید: «اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما» چون با اموری لغو روبه‌رو شدید با بزرگواری از آن عبور کنید. موفق باشید

22927
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد: پرسشگر سوال 22444 هستم. اینطور عرض می کنم چون تاکنون ظرف چند ماه است که سلسله ابهاماتی را که برایم پیش با شما مطرح نمودم و الحمدلله راضی هستم، ببخشید سوال بنده پیرامون مساله مراقبه است. 1. مراقبه دقیقا چیست؟ یعنی آیا به کسی که مراقب تمام اعمال خود در شبانه روز می باشد می گویند مراقبه دارد؟ یا اینکه مراقبه همان مواظبت بر حضور در لحظه حال است؟ یا اینکه مراقبه یعنی مثلا مدتی حالا مثلا چهل روز مراقب باشد فلان عمل از او سر نزند یا فلان کار را کند؟ بنده به لطف خدا، تقریبا 6 ماه مراقبه ای به این صورت انجام می دادم که: لیستی از تقریبا 40 عمل خوب و 40 عمل بد (یعنی 80 پارامتر) را تهیه کرده بودم و در انتهای شب اغلب آنها را پر می کردم. این کار در دو سه ماه اول خیلی خوب بود اما در اواخر فرسایشی شده بود. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در عین رعایت اصول اخلاقی بر روی متون دینی مثل تفسیر المیران تمرکز داشته باشید که این خود، امری سلوکی به حساب می‌آید. جزوه‌ی روش کار با المیزان بر روی سایت در قسمت نوشتارها موجود است. موفق باشید

22891
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده از اواسط سال ۹۳ تصمیم گرفتم در مسیر الهی حرکت کنم. از مدتی بعد از شروع برنامه ها با معضلی مواجه شدم. بنده هر دفعه بعد از شکست و قبل از شروع جدید تصمیم می گیرم نمره ۲۰ باشم. اما بعد از اینکه ۱۹ می شوم کل برنامه را کنار می گزارم و نا امید می شوم. مثلا وقتی بعد از شروع در ترک سیگار شکست می خورم یا بعضی وقت ها که دلم می گیرد با دوستان گذشته خود دیدار می کنم و یا در محل کارم که معمولا دوسه روز پشت سر هم کاملا تنها هستم فیلم های خارجی نگاه می کنم کلا نا امید می شوم و نماز شب و قرآن و نماز اول وقت و بقیه عبادات تعطیل می‌شود چه بسا نماز صبح قضا می شود و... و دلسرد و نا امید می شوم. ۴ سال است در حال تلاشم ولی وقتی شکست می خورم مانند روز اول می شوم. گویی هیچ دست آوردی ندارم. اخیرا گفتم روشی دیگر پیش بگیرم شاید نتیجه بگیرم و خواستم با جنابعالی مشورت کنم. گفتم این دفعه هدف خود را ۱۵ بگزارم. و وقتی توانستم یکی دو سال ۱۵ باشم کم کم سیگار را ترک کنم دوستان غیر هم فکر را کنار بگذارم فیلم های خارجی نگاه نکنم و به تدریج ۲۰ شوم. حداقلش این است که یکی دو سال عبادات مستمری خواهم داشت. نظر شما چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین عزمی که دارید نشانه‌ی لطف خداست به شما. و بالاخره شیطان تلاش می‌کند عزم شما را بشکند و شما با توبه‌ی خود، پوزه‌ی شیطان را به خاک می مالید. عمده عزمِ گناه‌نکردن است و توبه‌کردن بعد از مرتکب‌شدن به گناه. این امر، آرام‌آرام قدرتِ جذاب‌بودنِ گناه را در شما از بین می‌برد. از معجزه‌ی توبه غافل نباشید. موفق باشید

22866
متن پرسش
به اسمه تعالی سلام علیکم: دختر مجردی که تو خانواده ای زندگی میکنه که خانواده با او همراه و همفکر نیستن باید چیکار کنه؟ رزقمون اگه یه جاهایی حرام نباشه شبهه ناک است. من چیکار میتونم بکنم؟ واقعا نگران سلوکم هستم احساس می کنم هرچه تلاش می کنم و فضای بندگی فردیم رو سعی می کنم حفظ کنم اما خیلی نتیجه بخش نیست. از طرفی وقتی این چیزها رو می بینم عصبی میشم چون کاری ازم بر نمیاد. آیا واقعا این رزقی که به بنده می رسد مانعی برای سلوک و بندگی است و می تواند سرعت حرکتم رو کند کند؟ ما که امسال هم باید حسرت اربعین رو بخوریم مثل هرسال شما که میرید التماس دعا استاد واقعا فکر میکنم تحبس الدعا شدم نمیگم هیچ گناهی نمیکنم ولی سعیم بر عدم انجام گناه است،ذکر استغفار رو هم سعی میکنم هر روز داشته باشم پس چرا دعاهایم با استجابت نمیرسد گاهی این قدر از تحمل فشارهای پیرامونم اذیت میشم که احساس میکنم دیگه دارم میبرم اگه تحمل این سختیا طبیعی بندگی و مسیر تقرب تسلیمم در برابر ربوبیتش نگرانی و ترسم از اینه که هرچه بر سر ما می آید از نافرمانی ما باشد لطفا راهنمایی کنید. التماس دعا بسیار زیاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شما مسئول رزق خود نیستید و بر ولیِّ شما واجب است که رزق شما را تأمین کند؛ نباید حساسیت به خرج دهید و یا تجسس کنید. از طرفی بسیاری امور را با خوش‌رویی و نرم‌خویی با خلقِ خدا می‌توانید جلو ببرید. ما هرچه ضربه می‌خوریم از لیّن‌نبودن است چیزی که پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» منوّر به آن بودند و اکثر امت آن حضرت از آن محروم‌اند. به گفته‌ی مولوی:

من ندیدم در جهانِ جستجو / هیچ اهلیت به‌جز خُلقِ نکو

ما را چه شده است که قلب‌های ما نسبت به هم نرم نیست؟!! موفق باشید

22780
متن پرسش

با سلام و احترام: وقت بخیر من دو تا سوال دارم استاد گرامی: بنده مدرک تحصیلی ام کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی ست و با تحقیقات و مطالعات و روش مشاوره ها به باطل بودن و درمان شدن ظاهری و سطحی سبک تفکر مراجعین با توجه به استفاده ازین علم پی برده ام. به نظر شما ادامه دادن دکترا در روانشناسی بالینی مرا به خداوند نزدیک تر یا دورتر می کند با توجه به محیط علمی پر از جهل و ظلم این رشته؟ سوال دوم اینکه انسان چگونه پی به ظرفیت درونی جهت انتخابهایش ببرد. مثلا خیلی از افرادی را می شناسم که بعد از حوزه رفتن یا اعتکاف یا مسایل دیگر ظرفیتش را نداشته و انسانهای بدتری شده اند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره باید از این صراط که بر روی جهنمِ مدرنیته کشیده شده است، عبور کرد. لذا چه اشکال دارد دروس آن رشته را به خوبی دنبال کنید ولی افقِ دیگری را در آن بگشایید. ۲. ملاک فهم ظرفیت هرکس و کمال هرکس در رجوع به خداوند و لقای انوار اوست. در این حالت هرکس می‌فهمد اندازه‌ی شخصیت حقیقی او چقدر است به معنای «إنّ اکرمکم عنداللّه اتقیکم». موفق باشید.

22761
متن پرسش
سلام بر استاد محترم و گرامی: بنده از ده سالگی اهل برنامه ریزی بودم و دائم برنامه هایم با شکست روبرو می شد هر بار با مشکلاتی روبرو می شدم و با مطالعه درباره این مشکلات (از جمله در آثار شما) برنامه مجددی طراحی می کردم و البته الان در ۳۰ سالگی به کیفیت مطلوب در برنامه خود رسیدم. الحمدلله. ولی با تمام وجود فهمیدم تمام این سال ها به دنبال حقیقتی بودم که خودم هم به آن پی نبرده بودم، در این چند روز موهبتی از جانب پروردگار بر من عنایت شد که مرا به سمت شرح جنود عقل و جهل سیر داد، فهمیدم تمام درد من در این سال ها ندانستن حقایقی بود که در این شرح شما به نیکویی آنها را روشن نمودید اینکه نا دانسته وهم خود را عقل حساب می کنیم و بر اساس دستورات وهم خود حرکت می کنیم. کاش این را تمام افرادی که راه بر آنها بسته شده بفهمند. خداوند به شما توفیق روز افزون دهد، شب و روز برای فرزندان و پدر و مادر شما دعا می کنم، افق های بلندی روبروی ما باز کردید. الحمدلله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مقدمات به عنوان هدایت الهی وسیله می‌شود تا وقتی با آن مطالب اساسی روبه‌رو می‌گردید جایگاه آن‌ها را درست درک کنید. پس نه از گذشته پشیمان باشید و نه به آن‌چه رسیده‌اید آن را آخر خط بدانید. موفق باشید

22740
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب و احترام: خانمی ۴۰ ساله هستم. بیش از ۲۰ سال است که برای رشد معنوی خودم برنامه‌ریزی می کنم. سعی کرده ام که اصولی را در این زمینه رعایت کنم از جمله شروع کردن با برنامه های سبک، گنجاندن تفریح در برنامه، داشتن مراقبه، هدفگذاری برای خودم، اولویت دادن به پرهیز از گناه و اولویت دادن به امر همسر داری و بچه داری. اما مشکل من این است که اولا هر برنامه ای پس از مدتی رها شده (گرچه که در ابتدای برنامه روحیه من خیلی خوب بوده و گمان می‌کردم که دیگر با این برنامه قدم به قدم به جایی که باید برسم خواهم رسید) ثانیا اینکه در کل هم از پیشرفت خود پس از ۲۰ سال راضی نیستم. حالا دیگر هر کاری می خواهم بکنم با خودم می گویم شاید این برنامه هم اصولی نیست و ایرادی دارد و آن طور که انتظار دارم من را قدم به قدم جلو نمی برد و نگرانم که عمرم با همین برنامه های دست و پا شکسته طی شود و به سرمنزل مقصود نرسم. یک کارشناس از مرکز پاسخگویی قم به من گفتند شما باید با استاد پیش بروید. لطفا راهنمایی کنید که چکار کنم؟ اشکال من چیست؟ آیا بدون استاد به جایی می رسم؟ خیلی افسرده و ناکامم از این همه شکست. وقتی صحبت مباحث اخلاقی می شود سینه ام سنگین می شود و حتی بغض می کنم. از وقتی که می گذارید بی نهایت سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به گفته‌ی آیت اللّه بهجت بپذیریم که در این زمانه «علم ما استاد ما است» باید سعی کنیم در کسب معارف حقه ورود بیشتری داشته باشیم. بنده روش «معرفت نفس» را از این جنس می‌دانم و پیشنهاد می‌کنم کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن را که هر دو بر روی سایت هست دنبال کنید. با این فرض که فراموش نکنید راهِ رجوع به حضرت حق، تنگ و تاریک نیست، گشوده و روشن است. چه شده است که می‌فرمایید با روبه‌روشدن با مباحث اخلاقی سینه‌تان تنگ می‌شود؟! مگر بنا نیست اخلاق، راهِ گشوده‌ی حضرت ربّ العالمین را در مقابل ما بگشاید؟ و نه باری بر دوش ما باشد.

آیت الله بهجت می فرمایند :ما یک زاهد داریم و یک عارف، زاهد که می گوییم مراد همین زهد خشک است، همان کسانی هستند که حافظ در اشعارش از اینها می‌نالد. آنهایی که اهل زهد خشک اند دنبال کثرت عمل هستند، هزار مرتبه این ذکر را بگویند، اینقدر نماز بخوانند، اینقدر حج، اینقدر ختم قرآن و ... دنبال این هستند. اما آن کسی که عارف است دنبال کیفیت عمل است،

موفق باشید

22742
متن پرسش
با سلام و عرض تشکر فراوان از شما که فرصت پرسیدن و پاسخ گرفتن را به ما دادید. سوال من در مورد ملاک و معیار قصد و میانه روی است. چگونه در امور مختلف مانند عبادت، حجاب، سکوت و کلام، تفریح و ... می توانیم مطمئن باشیم که میانه رو هستیم و دچار افراط و تفریط نشده ایم؟ ملاک چیست؟ از پاسخگویی شما متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک در این امور، سیره‌ی رسول خدا و ائمه‌ی هدی «علیهم‌السلام» و زعیمِ دوران است که در نهایت تعادل سیرِ إلی اللّه را به ما متذکر می‌شوند. موفق باشید

22731
متن پرسش
سلام: در جلسه دوشنبه بین دو نماز کلیپی پخش شد که از ترک عادت به عنوان افضل اعمال نام برده شد چه خوب و چه بد. حال تکلیف اینکه می گویند مداومت بر عمل است که راه می گشاید چه می شود؟ مثلا نماز شب رو باید بعد یه مدت ترک کرد و دوباره خواند؟!! یا مثلا نباید بر خواندن مناجات تائبین مداومت داشت؟ یا نماز شب جمعه را نباید همیشگی خواند؟ یا نماز غفیله یا....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، عباداتی است که عادت می‌شود. وگرنه عباداتی که انسان با حضور قلب پیگیری می‌نماید که همواره باید آن را دنبال کرد. موفق باشید

22722
متن پرسش
با سلام و ادب محضر استاد طاهرزاده: اگر کسی چله ای شروع کند مثلا چله زیارت عاشورا و به فضل خدا سعی در مراقبه داشته باشد اما در طول چله یکبار بخاطر کم خوابی و خستگی مفرط نماز صبح وی قضا شود آیا چله اش بی اثر می شود؟ در یک کتاب خواندم قضا شدن نماز صبح سرنوشت چله را هَبَاءً مَّنثُورًا می کند. این مطلب به نوعی یاس آور و باعث از بین رفتن همت و عزم آدم می شود مثلا فرض کنید ۲۰ روز با زحمات زیارت عاشورا خوانده شده اما همه چیز به یکبار فرو می ریزد و شیطان بعد از زدن ضربه خود شروع به این القاء می کند که دیگر چه فایده ای در ادامه دادن چله هست شاید برای چله های معمولی آدم با عزمی جدید و از نوع شروع بکند اما برای چله هایی مثل چله کلیمی که در طول سال یکبار تکرار می شود واقعا زجرآور است و باعث نشستن خستگی در روح می شود. نظر استاد در این رابطه و توصیه شون چی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان، خودش و با اراده‌ی خودش ترک نماز بکند، عزمِ او به هم می‌خورد و عملاً چله‌ی او باطل می‌شود. ولی اگر عزمش پا برجا باشد به صرف آن‌که بدون اراده‌ی او نمازش قضا شود، مشکلی برایش نباید باشد. موفق باشید

22713
متن پرسش
سلام علیکم: کتاب عالم انسان دینی مطالعه شد و در سراسر مطالعه کتاب خدا را بدلیل آشنایی با شما و کتاب هایتان شکر می کردم چرا که جواب بسیاری از سوالات چندین ساله خود را در این کتاب یافتم. به جمله ای در کتاب برخورد کردم که برای خودم بعلت نداشتن آن بسیار افسوس خوردم و از شما برای رسیدن به آن کمک می خواهم. در اواخر کتاب نوشته بودین که در اثر ارتباط و همنشینی با شخصیتی مثل علامه طباطبایی می توان متوجه عالم ایشان شد و به آن راه یافت. شما به بنده بگویید من چگونه استاد پیدا کنم؟ اصلا بارها به خود می گویم که مثلا افرادی مثل علامه مطهری و علامه جوادی و ... چه نیازی به جلسات خصوصی با علامه طباطبایی داشتند چرا هیچ استادی پیدا نمی شود که برای چون منی که از همه چیز دور افتاده ام کمک حالی باشد؟ چرا نسل جوان امروزی نمی تواند با همچین علمایی ارتباط پیدا کند؟ بنده احساس می کنم در طی این مسیر تنهای تنهایم و اینطور تا ابد نمی توانم به کمال برسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همنشینی بیش از آن‌که جسمی باشد، روحی است. به همین جهت مولوی می‌گوید: «هرکه را روی به بهبود نبود / دیدن روی رسول سود نبود» و برعکس، اویس قرنی همنشین پیامبر بود در حالی‌که هیچ‌وقت ملاقات حضوری با حضرت ختمی مرتبت «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نداشت. امروز همنشینی با رهبری عزیز و با شهداء، راه‌های ناگشوده را در مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

22699
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: بنده جوانی دانشجو هستم و دوستدار دین اسلام، تفکری در بنده شکل گرفته مایلم نظر شما را در مورد میزان درست بودن آن بدانم دیگر واقعا هیچ امری و فعلی در این دنیا بنده را بهم نمی ریزد که چرا اینطور شد و فلان طور نشد و یا ای کاش جور دیگری بود البته حواسم را جمع می کنم تا از وظایفم کوتاهی نکنم ولی دیگر به هیچ وجه منتظر نمی مانم تا خواسته دلم بشود و هر چه بشود راضی هستم. حال ایرادی که اطرافیانم به من می گیرند این است که اینگونه هم نیست و این حالت را افراطی می دانند مثلا می گویند انسان ساخته تفکرات خویش است و فردا همان می شود که امروز به آن می اندیشی و انسان باید خودش را در اهدافش تصور کند تا محقق شود یا اینکه به کائنات انرژی مثبت بدهد تا از همان ها پس بگیرد و از این قبیل صحبت ها که البته بنده نمیگم این ها اشتباه است و یا امیدوار نیستم ولی نظرم این است که هر آنچه خدا بخواهد همان می شود. حرفم این است که مگر ما به دنیا آمده ایم تا مدام خودمان را در رسیدن به اهداف هر چند خوبه این دنیا تصور کنیم؟ درست است خدا تلاش می خواهد به دعای بنده اش شنواست از ما طلب کردن خواسته اما من فقط دعا و تلاش می کنم آنها می گویند با فکر کنی به اینکه نتیجه اتفاق افتاده ولی می گویم هر آنچه خدا بخواهد اتفاق می افتد و ابدا منتظر اتفاق خاصی نیستم آیا این نگاه افراطی است؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید همان است که شما می‌گویید. آن حرف‌ها ریشه در توهّم انسان‌ها دارد و موجب ساختن زندگی توهّمی می‌شود. موفق باشید

22690
متن پرسش
سلام العلیکم: آقا جان به نظر شما چگونه می توان دنیا را فریب داد؟ دوستدار شما. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آرزوهای دنیایی را به آرزوهای الهی و قیامتی تبدیل کنید. مثل این‌که در عین طلب آبرو، به جای آبروی دنیایی، آبروی قیامتی را جایگزین آن کنید. موفق باشید

22678
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد بزرگوار شاید سوال بنده کمی ساده به نظر برسد اما مساله ای است که شدیدا بنده را مشغول خود کرده و گاهی مرا به سمت یاس سوق می دهد. بنده دارای سه فرزند قد و نیم قد هستم و تقریبا همه وقت شب و روزم به امورات آن ها می گذرد، اگر چه کارهای فرهنگی و اجتماعی نیم بندی هم انجام می دهم اما دستم از انجام خدمت کلان به جامعه مسلمین کوتاه است و متاسفانه چون قبل از بچه دار شدن برنامه سیر و سلوکی برای خلوت دائمی و نماز و مناجات شبانه و ... نداشته ام الان هم خستگی و شاید ملکه نشدن این امور باعث شده که دستم از چنین اموری نیز خالی باشد. خلاصه این که اگر چه اجر فرزندآوری و فرزندپروری را کم نمی دانم و با عنایت به نظر مقام عظمای ولایت راجع به این موضوع حتما عزم بر تعداد بیشتر فرزند دارم اما نگرانم از اینکه بعد از پایان مشغله های فرزندداری دیگر حالی برای عبادت و خلوت برایم باقی نماند و یا در همین اثنا پیمانه عمرم سرریز شود و تا ابدیت حسرت همه اموراتی را بخورم که عمری آرزوی انجامش را داشتم اما فرصت و یا وسعت انجامش را نداشتم و با رویی سیاه و دست خالی دار فانی را وداع کنم. ان شاءالله راهنمایی شما قلب اندوهگین مرا که شدیدا در سینه ام سنگینی می کند را از این حالت نجات دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با برخورد خوب با همسر و فرزندان و دلسوزی و خوش‌رویی با فرزندان ملکه‌ی محبت به حضرت حق در شما شکل می‌گیرد و این ملکه همواره حجاب های بین شما و حضرت معبود را بر طرف می‌نماید. موفق باشید

22677
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد جانمان: استاد اگر امکانش هست این جمله را برای ما باز و قابل فهمش کنید یا راهنمایی بفرمایید: «عبادت اجرای توحید است در ملک بدن از باطن قلب.» تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که این جمله‌ی فوق می‌فرماید زیرا شما در عبادات با اراده‌ی قلبی سعی می‌کنید حکم خدا را در کشور بدن‌تان جاری نمایید و آن چیزی جز اجرای توحید در ملک بدن نیست که با نیت درونی همراه است. موفق باشید

22633
متن پرسش
فکر می کنم حال و روز من سخت در بند این جمله باشد. لطف کنید در مورد این جملات که از یکی از عالمان اخلاق (آیت ا.. ملا حسین قلی همدانی _ تذکرةالمتقین) نقل شده توضیح بدهید: «اگر بی مراقبت مشغول به ذکر و فکر بشود٬ بی فایده خواهد بود. اگر چه حال هم بیاورد٬ چرا که آن حال دوام پیدا نخواهد یافت گول حالی را که ذکر بیاورد بی مراقبه نباید خورد.» تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که فرموده‌اند. به هرحال هر اندازه معرفت انسان نسبت به حقایق بیشتر باشد، تاثیر اذکار او قوی‌تر خواهد بود. موفق باشید

22601
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: بنده خانه دار و مشغول تحصیل غیر حضوری در جامعه الزهرا هستم، به شدت نیاز به مطالعه معرفتی را در درون احساس می کنم و از طرفی علاقه فراوان به حفظ قرآن و حفظ دعا و مطالعه تفسیر قرآن دارم و با برنامه ریزی که کردم می توانم هر روز به مقداری از این کارها برسم ولی چندین مساله ذهن مرا درگیر کرده که قادر به پاسخ گویی آنها نمی باشم: اولا آیا این کثرت گرایی نیست که من دارم؟ یعنی بهتر نیست فقط در یک زمینه فعالیت کنم؟ آیا کار من عاقلانه است یا بر گرفته از حرص در مسایل دینی است؟ دایما فکر می کنم وقت من کم است و اگر در این علاقه های خود حرکت نکنم پشیمان می شوم، ثانیا اگر من فقط خانه داری کنم و مطالعاتی معرفتی داشته باشم من را به مقصد می رساند و من بعد مرگ دچار حسرت نمی شوم که کارهای دیگر را رها کردم با توجه به اینکه دوست دارم نعمت هایی که شامل حال حافظان می شود برخوردار شوم و همچنین تحصیل علم و همینطور وقتی دعا ها را از حفط می خوانم بهتر با خداوند رابطه دارم. اما از آنجایی که از کودکی دچار صفت حرص بودم در مسایل مادی که البته به لطف خداوند و ائمه اطهار از آن حرص دنیایی کاملا خارج شدم الان هم می ترسم این حالت من هم حاکی از حرص در مسایل اخروی باشد و مرا هنگام مرگ دست خالی بگذارد، لطفآ مرا راهنمایی کنید؟ در ضمن ایمیل حقیر خراب است اگر جواب را در سایت قرار دهید ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تقسیم وقت و الأهم و فَالأهم‌کردن بسیار مهم است. 2- سعی کنید در کنار کسب معرفت و اولویت‌دادن به آن‌ها، حفظ دعا را توفیق بدانید، و درک فهم مفاهیم قرآن از حفظ آن اولویت دارد، ولی اگر استعداد حفظ قرآن را دارید، جمع آن دو خوب است. در هرحال برنامه‌ریزی، کار را به‌خوبی جلو می‌برد. موفق باشید

نمایش چاپی