بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16074
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به یادداشت ویژه «هشدار که ماه شعبان آمد» 1. روزه گرفتن و انجام اعمال عبادی ماه شعبان چگونه باعث فهمیدن رسالت نبوی و یاری کردن پیامبر (ص) و رسیدن به شفاعت آن حضرت می شود؟ 2. چگونه از این ماه می توان نهایت استفاده را برد؟ 3. اینکه مولا علی فرمودند: از آن وقت که سخن منادیِ رسول خدا «ص» را که فرمود شعبان ماه من است، شنیدم تا کنون روزه آن ماه از من فوت نشده و إن‌شاءالله تا آخر عمر هم فوت نخواهد شد. چه نوع نگاهی هست؟ و آن حضرت متوجه چه هستند و طالب چه مقام و جایگاه هستند؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت دستورات ماه شعبان یک نوع هم‌سنخی با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای انسان پیش می‌آورد و مولای موحدین«علیه‌السلام» که در عطش زندگی در افق رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خود را پرورانده است، سختْ در رعایتِ اعمال ماه شعبان کوشا می‌مانند. موفق باشید

16073
متن پرسش
سلام علیکم استاد طاهرزاده: بنده در کوچه و خیابان در حد ممکن سر به زیر راه می روم اما گاهی که سرم را بلند می کنم چشمم به نامحرم می افتد، ولی فورا سرم را به زیر می اندازم. می دانم که شاید از نظر فقهی گناهی بر بنده مترتب نباشد اما آیا به نظر شما همان یک نگاه اثر وضعی خود را بر نفس نخواهد گذاشت؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. اتفاقاً ثواب دنبال‌نکردنِ نگاه به نامحرم نصیب شما می‌شود. موفق باشید

16072
متن پرسش
با سلام: جناب استاد در مباحث حمد امام در بحث تجلی ذات بر ذات و تجلی صفات، من مطلب شما رو اینطور دریافت کردم تا چقدر درست متوجه شدم؟ در بحث تجلی ذات بر ذات که وجود موجودات به ظهور میاد و تجلی ذات بر صفات که کمالات موجودات نمایان میشه، در واقع موضوع از این قرار هست که خداوند در هر دو این تجلیات در واقع ظهور و تجلی فعلی و ایجادی نمیکنه بلکه تجلی حق که در عرفان مطرحه تجلی به معنای تجلی انفعالی و از باب نگاه و توجه حق به خود حق هست «حالا این تعبیر انفعالی از بنده هست» یه موقع ما چیزی رو ایجاد می کنیم به اضافه اشراقی و به انشاء نفس یه موقع خیر فقط توجه می کنیم به آنچه که بود و برای ما در خفاء بود و برای ما ظاهر میشه مثل یک مطلب علمی که از قبل میدونستیم و بعد فقط بهش توجه می کنیم و برامون ظاهر میشه. ظهور در عرفان از سنخ معنای دومه یعنی خلقت به این معناست که حق تعالی فقط به خودش نگاه میکنه که تمام وجود و کمالات و امکان ممکنات در خودش مندمج هست و برای حق به تفصیل میاد. درست مثل موقعی که ما به عقل و خیالمون توجه می کنیم در واقع ایجاد نکردیم، شوون و مراتب خودمون رو بلکه فقط برای ما ظاهر شد آنچه که بود. بنظرم فقط این طوری اگر بگیریم اضافه ای بر ذات پیش نمیاد. مساله دوم این که عرفا صحبت از فنای ذاتی میکنن این حرف به این معناست که همه ما در مرتبه احدیت هم اکنون فانی هستیم و فانی هستیم یعنی تمام ذات و صفات ما «خود اوست» و ما فقط امکان هستیم همین. و امکان هم لاشئ است چیزی نیست. و سمع و بصر و دیگر صفات ما صفات و اسماء حق هست. به قدر امکان ما. پس چرا دنیا و گل و گیاه و درخت و ... به اعتبار ماهیتشون می بینیم؟ این همون معنای هبوط از بهشت هست که انسان ذاتا باید دنیا ببیند و خود را در دنیا احساس کند تا حجاب ها را کنار زده و جایگاه واقعی خود را مشاهده کند. و انسان وقتی به ذات حق نگاه میکنه در حالی که خودش فانی در ذاته در واقع ماهیات رو انتزاع میکنه و کنه ذات رو هیچ کس نمیبینه. حالا مگه ما هستیم که نگاه هم بکنیم؟ ما به حق هستیم یعنی خود حق است که از دریچه امکان ما به خودش نگاه میکنه. جایگاه دنیا و دیگر عوالم کجاست؟ همه فانی در ذات حق اند و مقام ذات طوری است که که هنگامی که به ذات نگریسته می شود عقل و مثال و طبیعت برای بیننده رویت می شود بیننده هم انسانی است که فانی در ذات است. از باب تشبیه معقول به محسوس شاید بشه گفت چیزی شبیه مانند وقتی که به شئ نگاه عقلی می کنیم معقولات ثانیه فلسفی رو انتزاع می کنیم. و گرنه واقعا مثال و عقل و دنیا یک حقیقته که به چشم ما 3 طور دیده میشه. خلاصه این که یک حقیقت شخصیه در صحنه عالم هست و ما فانی در اوییم و کثرات ماهوی و وجودی همه و همه برداشت و ظهور او بر ماست. و ما هم فقط امکانیم و امکان چیزی نیست پس عوالم همه ظهور او بر خودشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف درستی است ولی واژه‌ی انفعال، واژه‌ی رسایی نیست زیرا حضرت حق در خود و به خود می‌نگرد و عملاً چیزی در میان نمی‌آید که موجب انفعال آن مقام گردد 2- ما تا در حق، فانی نباشیم دنیا و ماهیات برایمان معنا دارد تا آن‌جایی که سالک به چشمِ حق ببیند و حتی از دیدن این نوع دیدن نیز خلاصی یابد آن‌طور که جناب خواجه عبداللّه انصاری آن پیرِ ره‌رفته در «منازل السائرین» در منزل توحید متذکر آن است. موفق باشید

16064
متن پرسش
سلام: شما تهران نیستید و نمی بینید چه خبره.خیلی اوضاع خراب شده. همه بد شدند. همه عصبانی اند. همه دروغ میگن. دزدی زیاد شده. هم کارگرا دزدی میکنن هم مدیرها، به کار گرها میگی دزدی نکن میگن: همه میدزدن ما هم باید بدزدیم. بی حجاب پر شده. پر! اوضاع خیلی خرابه حاج آقا. نمیدونیم چیکار کنیم. الان من می ترسم تو خیابون راه برم. آنقدر وضع بد شده. تفکر و منطق هم به حد صفر رسیده. همه عاشق برنامه خندوانه شدند، به چیزهای متفکرانه علاقه ندارند. به مسخره بازی و چیزای تخیلی علاقه دارند. 1. به نظر شما این اوضاع که تا الان به سمت بد شدن رفته است، مگر میشه که خوب بشه؟ همش بدتر میشه. 2. من تو تهران به گناه بیفتم باید برم جای دیگه؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همیشه یک تمدن در آخرین مراحل تاریخی‌اش نهایی‌ترین چهره‌ی خود را ظهور می‌دهد، به همان معنایی که گفته می‌شود حرکتِ مذبوحانه دارد. مثل گوسفندی که در عین سر بریده‌اش، تکان‌های شدید می‌خورد تا خود را مانند یک گوسفند زنده بنمایاند. آثار غرب‌زدگیِ تاریخ ما به همین شکل فعلاً در صحنه است ولی حضور انقلاب اسلامی نرم‌نرم شرایط دیگری را مدّ نظرها قرار می‌دهد و با بر ملاءشدنِ هیبت دروغین فرهنگ غربی همه‌چیز دگرگون می‌شود. پس «اصبروا و تتقوا». 2- چاره‌ی کار، خارج‌شدن از تهران نیست، چاره‌ی کار، رسیدن به بصیرتی است که ضعف این آدم‌ها را ببینیم و جذب آن‌ها نگردیم. موفق باشید

16057
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: جناب استاد با توجه به روایتی که نقل شده که حضرت فرمود «همسر تو تغییر نمی کند حتی با دعای من» حال شخصی می خواهد ازدواج کند در مناجاتش با سوز و اشک از خدا می خواهد خداوندا همسری نصیب من کن که متدین باشد با اخلاق باشد خانواده ای اصیل داشته با شد زیبا باشد و.... آیا این روایت آدم را سرد نمی کند که آقا اگر همسری که برای تو مقدر شده بد اخلاق بی دین زشت و..... باشد دعای تو که هیچ، دعای پیامبر مستجاب الدعوه هم اثری ندارد. پس بی خیال دعا. از طرفی این همه روایت و دستور که با فلان زنان ازدواج نکنید و... با این مسئله که مقدر است و نمی شود کاری کرد چطور جمع می شود؟ یا این که رزق مقدر است با این که فلان ذکر و دعا باعث وسعت رزق می شود و مثالهای بسیار دیگر. لطفا مسئله را مقداری مبسوط باز کنید و شرح فرمایید و به اجمال بسنده نفرماییید. چون این شبهه جدی بسیاری از متدینین است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان از طریق رعایت دستورات اخلاقی و اخلاق حسنه و دعا و نیایش با پروردگار خود جلو برود، مسلّم آن همسری که تقدیر او است را خداوند به او هدیه خواهد کرد و شیطان دیگر نمی‌تواند با تصرف در قوه‌ی واهمه‌ی انسان، از درک خوبی‌ها و زیبایی‌های همسرش محروم شود. موفق باشید

16055
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من حدودا یک ماهی با کتابهای شما آشنا شده ام ضمن تشکر بی دریغ از زحمات شما استاد گرامی و دعای خالصانه برای شما واقعا زندگی و افکارم متحول شده است. خیلی علاقمند شده ام کل کتابهای شما رو مطالعه کنم ولی از طرفی دغدغه هایی نیز برایم ایجاد شده است. اولا شنیده ام برای تزکیه نفس انسان باید استاد داشته باشد موندم چطوری بتونم استاد مورد نظر را پیدا کنم. از طرفی 10 سال است که کارمند بانک هستم با توجه به مسائلی که از طرف بعضی علما من جمله آیت اله جوادی آملی در رابطه با مسائل ربوی بودن بانک مطرح می شود به شدت نگران شده ام که وضعیت آخرتم چگونه خواهد شد. بعضی موقعه ها به سر می زنه از بانک استعفا بدهم ولی موندم با این سن با توجه به وضعیت اشتغال کجا می تونم کار پیدا کنم و ضعیت زن و بچه چی می شود؟ از طرفی اگر بانک زیر سوال باشد متاسفانه خیلی جاهای دیگر نیز زیر سوال می رود پس چطور می توان به روزی حلال دست یافت؟ خیلی دوست داشتم کسی رو پیدا می کردم که قاطعانه به من می گفت مثلا اگر بانک کار کنی می ری جهنم همین الان استعفا می دادم. خواهشا استاد بفرمایید من چکار کنم از این وضعیت شک و تردید خارج بشم؟ چون واقعا دنبال این هستم که به دنبال مسائل تزکیه نفس و آدم شدن حرکت کنم. ممنون از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد استاد، عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» شده است 2- در مورد مشکل بانک‌ها با استعفایِ شما، مشکل حل نمی‌شود. منظور آیت اللّه جوادی آن است که کارمندان متدین بانک‌ها به ادارات خود فشار بیاورند که این مسیر انحرافی را اصلاح کنند. موفق باشید

16066
متن پرسش
سلام: پسر آقای بهجت (ره) توی یه مصاحبه ای با فارس نیوز حرفی از پدرشان نقل کرده اند که حرفهای شما در جزوه دستورات آقای بهجت رد می شود متاسفانه... صحبت ایشان: آیت الله بهجت می‌گفت اگر کسی در معنویات به مرحله‌ای رسید که دیگر نمی‌داند کدام راه را برود، یقینا اگر آنجا برای خدا بایستد و حتی با نود درصد اطمینان نیز حرکت نکند غیر ممکن است که خدا برایش معلمی نفرستد و راه را نشانش ندهد. این هم سندش : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910228000066 اگر می شود راهنماییم کنید. مثل اینکه مرحوم بهجت هم معتقد به استاد بودند. اما در اوایل کار نه. بلکه اواخر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع دیگری است و رعایت آن در مقابل هر مسئله‌ای کار درستی است. ولی بحثِ «علمِ تو استاد توست» یک قاعده‌ی کلّی در این تاریخ است که شرح آن در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» داده شده است. موفق باشید

16041
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: مدت زيادي هست كه با خواندن قرآن و دعا و طولاني كردن نماز و امثال آن سعي مي كنم خود را به ساحت قدس نزديك تر كنم. ولي نتايج چندان جالب توجهي دريافت نكردم. بارها از شما كمك خواستم فرموديد استقامت كن و من همين كار را مي كنم ولي گاهي فكر مي كنم شايد در پرونده اعمال من گناهي وجود دارد كه راه دعا را بسته يا شايد رذيله اي دارم كه خدا بواسطه آن به من نظر نمي كند، چون در تمام اين سال ها احساس درجا زدن شديدي دارم و بسيار كلافه ام. آيا راهي مي شناسيد كه جلوي اينگونه نشتي ها را اولا با اطلاع از آنها بگيرم؟ اطرافيان مرا فرد مهذبي مي دانند و اين بيشتر آزارم مي دهد، چون فكر مي كنم دچار ظاهرسازي هم شده ام. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در رابطه با پایداری و صبر نسبت به وظایف شرعی می فرماید: وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ. آن هایی که در وظایف شرعی خارج از اینکه حالی باشد یا نباشد پایداری می کنند مطابق آن بهترین عملی که در طول زندگی برایشان پیش می آید همه ی اعمالشان را جزا می دهیم. بنابراین باید متوجه بود که با همین عبادات به قول شما کم حضور بعدها چگونه همه ی آنها را به صورت آن عالی ترین نماز یا عالی ترین قرآن خواندن که حتی یکبار برایمان پیش آمد جزا می دهد. موفق باشید 

16026
متن پرسش
با سلام و درود خدمت استاد طاهر زاده: ببخشید با عرض پوزش 1. در کتاب حکمت عرفانی نوشته استاد امینی نژاد نوشته که فنای ذاتی در مرحله واحدیت روی می دهد ولی بالاترین و برترین حالت فنای ذاتی در مرحله احدیت است. خواستم اگر امکان دارد توضیح بفرمایید این دو چه فرقی دارند؟ یعنی با رسیدن به فنای ذاتی مرحله واحدیت، شخص به کمال نمی رسد؟ 2. مگر نمی گویند که پیامبران معصومند و اشتباه نمی کنند؛ پس چطور در ماجرایی که از حضرت عیسی (ع) نقل شده آمده که یک روز حضرت عیسی (ع) به یارانش گفت که این جوان امروز می می میرد ولی یاران حضرت آن جوان را فردا سالم دیدند و تعجب کردند و پیش حضرت آمدند و ماجرا را گفتند. و حضرت گفت که آن جوان را بیاورید. بعد جوان آمد و ازش حضرت پرسید که دیروز چه کار کردی؟ بعد جوان گفت که...؛ پس چطور این قضیه توجیه می شود. با توجه به اینکه حضرت عیسی (ع) به کمال رسیده بودند و به لوح محفوظ متصل بودند و نباید در خبر دادن از آینده اشتباه می کردند؟ 3. شنیدم در کتاب فتوحات مکیه سخنی بدین معنی گفته شده که عرفای کامل شیعه و مسلمان از پیامبران گذشته بالاترند مگر انبیا اولوالعزم که دیگر حتی عرفای کامل مکمل شیعه هم نمی توانند به مقام آنان برسند. ولی در کتاب انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (ره) سخنی بدین مضمون آمده که ولی ای که مظهر اتم اسما و صفات الهی بشود این ولی از انبیا اولوالعزم بالاتر است. خواستم اگر امکان دارد نظر خود را بفرمایید که کدام حرف درست است تا این ابهام برای بنده برطرف شود و در ضمن آیا عرفای شیعه می توانند از مرسلین بالاتر روند یا ممکن نیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مقام واحدیت که مقام اسم اللّه و مقام جامعیت اسماء الهی است، چنان‌چه سالک جان خود را در معرض تجلیّات آن اسماء قرار دهد از خود، در همه‌ی ابعادِ بشری، فانی و به حق، باقی است. منتهی شاهدِ فنای خود می‌باشد. و با تجلیّات نور احدی، این نحوه وجود هم از او گرفته می‌شود و تنها به نور حق می‌بیند و می‌شنود، بدون آن‌که مقام کثرتِ اسمائی در میان باشد. که البته این مباحث را باید در «منازل‌السائرین» جناب خواجه عبداللّه انصاری دنبال بفرمایید 2- حضرت عیسی«علیه‌السلام» در آن مقام، با نظر به لوح «محو و اثبات» هر آن‌چه در عالَم واقع می‌شود را می‌بینند و می‌یابند. منتهی وقتی آن جوان با نیّتی جدا از شخصیت قبلی خود عمل می‌کند، در واقع بَداء حاصل می‌شود و از عالَمِ «لوح محفوظ» قاعده‌ی دیگری جاری می‌گردد که آن مربوط به علم خدا است و نه علم انبیاء  3-  انبیاء الهی حامل اسمی و یا اسمائی از انوار الهی هستند و بر آن اساس، هدایت تاریخی خود را انجام می‌دهند. ولی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌‌علیه‌وآله» حامل اسمِ اللّه است و از طرف خدا مأمورند که اعلام کنند: «هذهِ سَبيلي أَدعو إِلَى اللَّهِ». و عرفای امت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که به نور اسم اللّه در صحنه‌اند، در مقامی بس بالاتراند از انبیائی که منوّر به اسمائی از انوار الهی هستند. موفق باشید

16015
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد اگر مردی به زیبایی اهمیت می دهد چه معنوی و چه مادی، در بعد معنوی دوست دارد و سعی می کند گناه نکند تا روحش زشت و کدر و دور نشود، در بعد مادی هم از زیبایی های عالم غرق لذت می شود حال اگر چنین شخصی بینی زشتی داشته باشد و بخواهد برای درک زیبایی و زیبایی صورتش و عدم دیدن نازیبایی در چهره خودش، جراحی بینی انجام دهد عیبی دارد؟ البته منظورم از لحاظ فقهی نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این آدم‌ها زیبایی را در همه‌ی ابعاد نمی‌شناسند و متوجه نیستند آن‌چه در نظام طبیعی از طریق حضرت حق شکل گرفته است، همان زیباییِ واقعی برای هرکسی است مگر آن‌که نفس او به طور غیر عادی با موانعی روبه‌رو شده باشد که نتواند بدن خود را شکل دهد؛ مثل موجودات ناقص‌الخلقه. موفق باشید

16022
متن پرسش
سلام: بنده اگر بخواهم برای نماز جماعت به مسجد بروم، احتمال گناه کردن در مسیر به علت وضع بد حجاب، زیاد است که تقریبا حتمی است که آلوده شوم، آیا بهتر نیست نمازم را در خانه بخوانم تا برای رفتن به کار مستحب به گناه نیفتم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر شما وقتی چشم‌تان به آدم‌های بدحجاب می‌افتد، چشم‌چرانی می‌کنید و به دنبال آن‌ها راه می‌افتید؟! که می‌فرمایید مرتکب گناه می‌شوید!! مگر وقتی چشم‌مان به آن‌ها خورد و نگاه خود را دنبال نکردیم، مرتکب گناه شده‌ایم؟! موفق باشید 

16021
متن پرسش
سلام استاد: بنده زمانی که می خواهم با بعضی از اخلاق رذیله مثلا پرحرفی مبارزه کنم، مثلا یک هفته سعی می کنم حرف بیهوده و لغو نزنم اما گویی بعد از فقط یک هفته، نفس چنان طغیان می کند که در روز هشتم به اندازه یک ماه حرف می زنم. دلیل این امر و چاره آن چیست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنیم شرایط زندگی خود را مطابق اهداف معنوی خود شکل دهیم و در همین رابطه به ما توصیه می‌شود با افراد با تقوا مأنوس باشید. موفق باشید

16020
متن پرسش
سلام: در مورد سوال قبلی شرمنده ام که بد سوال پرسیدم. اینگونه می پرسیدم بهتر بود: 1. صراط معانی عامی دارد که علامه هم به صورت گذرا بدان اشاره کرده اند. معنی اصلی و خاص و عرفانی صراط چیست؟ 2. این صراط که برای کسانی است که خدا به آنها انعام کرده، آیا می توانیم بگوییم صراط همان ائمه اند؟ آخر از شما شنیده ام که ثابت کردید ائمه خود صراط اند. باز هم شرمنده ام که سوالم را بد پرسیدم و وقتتان را گرفتم. ناراحت شدم. حلال بفرمایید. التماس دعا استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی هر انسانی صراط اوست تا از «طبع» به سوی «فطرت» حرکت کند و سالک إلی اللّه با نظر به چنین حقیقتی، به‌راحتی طبعِ حیوانی خود را زیر پا می‌گذارد تا بتواند به حقیقت خود که همان فطرت الهی است، برسد. 2- از جهت دیگر امام، صراط است زیرا مسیر درست‌رفتن به سوی حقیقت را با شخصیت و سیره‌ی خود می‌نمایاند. موفق باشید

16001
متن پرسش
سلام استاد حکیم: 1. آیا مقام شهدا علی الخصوص شهدای مدافع حرم همان مقام فناء فی الله است که عرفایی مانند آیت الحق سید علی قاضی و علامه طباطبایی به آن رسیدند؟ 2. اگر اینطور است آیا بین عرفای عالم مثل علامه طباطبایی و حضرت امام که به لقاءالله رسیدند با شهدایی مانند سردار همدانیان یا شهید همت یا شهدای مدافع حرم در مقام اختلافی هست؟ ۳. اگر شهادت همان فناء و قرب حق است پس خوبست که ما هم راهی سوریه شویم و زودتر به هدف برسیم و این همه بدنبال معرفت و عبادت و استاد هم نباشیم و بقول خودتان ره صد ساله را یک شبه برویم و از طرفی به طلابی هم که دم از سلوک و عرفان می زنند بگوییم بیایید با هم هر طور شده به سوریه برویم تا زودتر به وصال یار برسیم؟ ۴. اگر طلبه ای مشتاق لقاء خدا باشد بهتر نیست آن را در حال حاضر در سوریه بدست آورد یا اینکه وظیفه ی دیگری دارد که انجام آن کمتر از مقام شهدا و شهادت نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لقاء الهی حاصل کار هر کسی است که با تمام وجود در بستر شریعت به همه‌چیز جز نظر به خدا پشت کند. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (سوره کهف، آیه110)؛ هرکس می‌خواهد به لقاء الهی برسد باید عمل صالح یعنی عمل مطابق شریعت انجام دهد و به هیچ چیز شرک نورزد. به آن معنا که بخواهد برای غیر خدا تأثیر مستقل قائل شود. در این راستا هراندازه انسان‌ها عمیق‌تر وارد عمل صالح شوند و از خود فانی و به حق باقی گردند، منوّر به لقاء الهی می‌شوند و راه برای همگان به صورت‌های مختلف گشوده است، چه آیت اللّه قاضی باشد و چه سردار همدانی! می‌ماند که ما در این مسیر، به حکم آیه‌ی مذکور در راستای انجام وظیفه‌ی الهی از هرگونه شرک و خودبینی و خودخواهی، خود را آزاد کنیم. موفق باشید    

16003
متن پرسش
سلام: استاد یه مطلب روانشناسی خوندم که در اون گفته بود اگر پاداش و جزای یک عمل با تاخیر صورت پذیرد نتیجه عکس می دهد. مثالی هم آورد که در قشر مذهبی به خاطر اینکه اعتقاد دارند پاداش یا جزای یک عمل در قیامت صورت می پذیرد زشتی ها بیشتری در اون جامعه هست چون در مردم به خاطر تاخیر در پاداش و جزا کینه و انتظاری بد رشد می کند که سبب بدتر شدن افراد می شود و این مکانیسم در جامعه پاسخ نداده. خودم در این مورد فکر می کردم که یاد حدیثی افتادم که اگر کسی قیامت را در حال حاضر نداند جزو شیعیان ما نیست و از طرف دیگر یاد آیت الله بهجت افتادم که لذت اعمال و عباداتشون را همون لحظه درک می کردند و به این نتیجه رسیدم این اعتقاد بین ما که صبر کنیم تا یه روزی نتیجه کارهای خودمان را ببینیم اعتقاد ناقصی است و باید این تمرین را در خود انجام بدهیم که لذت عبادت و ذلت گناه را در لحظه بیابیم مثل امام حسین (ع) که در روز عاشورا هر لحظه که به زمان شهادت نزدیک می شدند شادتر به نظر می رسیدند. استاد این فکر من و مطلب روانشناسی غلطه یا نه؟ ایا من در دین منحرف شدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پاداش عمل از خدای سریع‌الحساب، حتی قبل از عمل به صرفِ نیّت واقعی محقق می‌شود و فردای قیامت، صورت آن ظهور می‌کند. به همین جهت باید انسان‌ها دائماً خود را در قیامت احساس کنند وگرنه به نتیجه‌ی لازم از طریق اعمال شرعی نمی‌رسند. موفق باشید

15997
متن پرسش
سلام استاد عزیز: برای رسیدن به مقامات و کمالات از جمله اخلاص، و غیره چه اقدامی صورت دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در توحید رشد کنیم و همه‌ی امور را در زیر سایه‌ی انجام وظایف شرعی به خدا واگذار نماییم، حجاب‌های بین ما و حضرت حق، رفع می‌گردد. پیشنهاد می‌کنم اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را مطالعه کرده‌اید، سه جلد کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را همراه با شرح صوتی که بنده عرض کرده‌ام؛ دنبال فرمایید. موفق باشید

15992
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: استفاده از قوه خیال برای آرامش نفس، آیا باعث کند شدن مسیر سلوک می شود؟ مثلا اموری مانند نقاشی کردن طبیعت و یا گوش کردن به موسیقی هایی با ریتم طبیعت که گاهی برای آرامش توصیه می شوند، با توجه به اینکه به وهم مجال بیشتری برای ورود به زندگی انسان می دهند، آیا باعث اخلال در مسیر سلوک است یا می شود در حیات دنیا از آن گاهی کمک گرفت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این‌طور است که می‌فرمایید. ولی نباید چندان هم به خود سخت‌گیری کرد که زندگی برایمان سخت و تنگ شود. بالاخره خداوند، رخصت‌هایی داده است. موفق باشید

15975
متن پرسش
با عرض سلام: 1. آیا همه انبیا از مخلَصین بودند؟ 2. آیا شهدای انقلاب اسلامی بعد از شهادت در برزخ به کمال می رسند؟ 3. چه کنیم وظیفه مان را نسبت به رهبری عزیز ایفا کنیم؟ 4. در سوالات پاسخ داده شده اینطور برداشت کردم که فرموده اید نهایت ترقی و کمال و رشد انسان رسیدن به مقام احدیت است؟ آیا برداشت من درست است؟ پس مقام احدیت ذاتیه که در بعضی کتب نوشته شده برای کیست؟ مثلا انبیا ممکن است به آن برسند یا خیر؟ لطفا توضیح بدهید. همچنین از شما تشکر می کنم که با جواب گویی به سوالات و برگزاری جلسات و نوشتن کتاب ها برای رشد سطح معارف جوانان وقت می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نهایت مقام انسان، فنای فی اللّه است که در آن مقام، اراده‌ی انسان در اراده‌ی الهی فانی می‌شود. شاید واژه‌ی احدیت ذات واژه‌ی مناسبی جهت این مقام نباشد و مطلب را در ابهام ببرد. زیرا احدیت ذات مقام حضرت حق است. موفق باشید

15970
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تبریک اعیاد شعبانیه: استاد بزرگوار بنده حدود 5 سال است خدا توفیق نماز شب را بهم داده در این مدت شاید چند باری نتوانستم آن هم به دلایلی که در خانه نبودم و مسافر بودم و یا موارد این چنینی. اما چند وقتی است با وجود خواندن آن شوقی در من نیست، گریه ای، انسی. گاهی فکر می کنم این عادت شده باشد. از طرفی نسبت به دنیا هم بی علاقه شده ام انگار اصلا در دنیا نیستم. آیا این نحوه ای تجرد است و برای استمرار ایمان باید چکاری انجام داد؟ بنده هم چنینین نافله صبح و نافله مغرب و عشا را هم بجا می آورم. خواهش می کنم به عنوان پدری رئوف و مهربان بنده را رهنمایی کنید و برایم دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن به ما می‌فرماید: «تتقوا و تصبروا» یعنی اگر در مسیر رعایت تقوا همچنان پایداری کنید، چه در موقعی که حال، حالِ خوشی است و چه در موقعی که آن‌چنان نیست، در نهایت به نتایجی خواهید رسید که تصور آن را هم نمی‌کردید. خداوند در همه‌ی این احوالات می‌خواهد صبر و پایداری ما را امتحان کند. موفق باشید

15956
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در جلسه ای یک روحانی فرمودند که حدیث هست که بیشتر زنان دوزخی هستند. اینقدر که ما مردانی داریم که به مراتب بالای عرفان رسیدند زن نداریم، بنابراین زنان از نظر معنوی هم از مردان ضعیف تر هستند. برای من این سوال مطرح شد که چرا اینقدر باید طی کردن مراحل معنوی برای یک خانوم مشکل باشه اما برای یک مرد اینطور نیست؟ اگر مسائلی مثل مدگرایی، حسادت، چشم و همچشمی که بیشتر در خانم ها هست را کنار بذاریم شما در نظر بگیرید که مثلا با بچه دار شدن دیگه واقعا خانم نمیتونه برای مدت زمان زیادی نماز با حضور قلب بخونه چرا که در نماز هم همواره در این فکر هست که بچه مثلا داره گریه میکنه. یا مثلا روضه ای میره اما نمیتونه اونجور که باید بهره ببرد و مثال های دیگه. میخوام بگم که انگار موانعی که بر سر راه یک خانم هست بیشتر از موانع بر سر راه یک آقاست، بنابراین خیلی سخت تر و دیرتر میتونه درک کنه که ارتباط با غیب یعنی چه. این را چطور با عدالت خداوند میشه جمع کرد؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید قرآن پس از طرح این‌که می‌فرماید زن و مرد از نفس واحدى خلق شده ‏اند و هر دو داراى گوهر واحدى هستند، نکته‌ی دومى را مى‏ توان مطرح كرد كه خداوند مى‏ فرمايد: اگر هر كدام از آن‏ها عمل صالحى را انجام دهند بدون هيچ تبعيضى نتيجه كار خود را مى برند، كه اين نشانه آن است كه در اصلِ شخصيت و فهم حقيقت مساوى‏ اند. به عنوان مثال اگر يك آدم مست و يك آدم هوشيار پول به گدا بدهند هر دو يك ارزش ندارد، زيرا آدم مست اصلًا در حالت انتخاب طبيعى نيست و لذا بخشش او يك بخشش اختيارى به حساب نمى‏ آيد. پس اگر آن دو يك عمل را انجام دهند چون در حين انجام بخشش يك شخصيت و يك انگيزه ندارند عمل آن‏ها ارزش يكسان ندارد. حال اگر دو شخصيت يك عمل را انجام دهند و خداوند بفرمايد ارزشِ عملِ هر دوى آن‏ها مساوى است نتيجه مى‏ گيريم كه اين دو شخصيت در حقيقت و ذات خود، از نظر ارزش مساوى ‏اند. خداوند در قرآن مى ‏فرمايد: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛[1] هركس از زن و مرد عمل صالحى را انجام دهند، در حالى كه مؤمن باشند، به هر كدام حيات طيب و پاك مى‏ دهيم. حياتى كه آلوده به خيالات دنيايى و اميال حيوانى نباشد. طبق اين آيه خداوند مى‏ فرمايد: زن و مرد هر كدام كه باشند، در صورتى كه مؤمن بوده و عمل صالحى انجام دهند، عملشان براى ما يك اندازه ارزش دارد. نتيجه مى‏ گيريم كه ارزش شخصيتشان نزد خداوند يكسان است و در ادامه مى‏ فرمايد: «وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛[2] و حتماً با مقياس قرار دادن بهترين عمل، بقيه اعمالشان را نيز پاداش مى ‏دهيم. پس با توجه به اين اصل از اين دو آيه اين را فهميديم كه زن و مرد در شخصيت و مقام، از نظر اسلام يك ميليارديم فرق ندارند. البته اگر كسى عكسِ آن را هم بگويد و بخواهد زن را برتر از مرد بداند به همان انحراف دچار است كه كسى بگويد مردان برتر از زنان‏اند. با توجه به آیه‌ی فوق؛ باید روایت مورد بحث را به عنوان زن در مقابل مرد قلمداد نکرد، بلکه به عنوان کسی که نقش فریب‌کاری دارد، مدّ نظر قرار داد. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ» که «زن» را در عرضِ حبّ الشهوات آورده.

از طرفی وقتی خداوند وظایفی به عهده‌ی زنان گذارده مثل فرزندداری و همسرداری، به همان اندازه که او وظایف خود را انجام دهد مورد رضوان الهی قرار می‌گیرد. چه چیزی از این بهتر! نکته‌ی آخر این‌که فکر نمی‌کنم روحانیتِ زنان کم‌تر از مردان باشد. محی‌الدین‌بن‌عربی در عین آن‌که از یکی از استادانش که زن بوده است، یاد می‌کند، معتقد است زمینه‌ی سلوک عرفانی در زنان بیشتر است. البته اصل این مباحث را می‌توانید در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید


[1] ( 1)- سوره نحل، آيه 97.

[2] ( 2)- سوره نحل، آيه 97.

15963
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. برای تقویت عزم و اراده و داشتن ارده قوی چه باید کرد؟ چون ما هر چه آسیب و عقب ماندگی داریم از نداشتن عزم قوی است. اینکه در موقع گناه کردن نمی‌توانیم بر خود غلبه کنیم یا برای نماز شب بلند می شویم و باز می خوابیم یا اصلا بلند نمی شویم یا از این هم بدتر نماز صبح قضا می شود و.... همه بدلیل نداشتن اراه قوی است. چه باید کرد تا بتوان اراده قوی داشت و بر نفس خود غلبه کرد؟ ۲)دعا یا اذکار یا نماز خاصی برای تقویت عزم و اراده توصیه بفرمایید لطفا کمی شرح دهید.باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتوانید راهی به سوی خود بگشایید. موفق باشید

15955
متن پرسش
سلام استاد: با عرض تبریک به مناسبت حلول ماه مبارک شعبان. گاهی انسان برای اینکه در مقابل نفس اماره قوت پیدا کند در انجام کارهای خوب یا ترک کارهای بد، نذر یا عهد شرعی می کند و به این وسیله و ترس از نقض عهد یا نذر، اراده خود را در انجام یا ترک مستحکم می کند. سؤال بنده این است که برای تربیت خود در مقابله با نفس اماره انجام این نذر و عهدها - با این فرض که به رعایت آنها پایبند باشیم - مفیدتر است یا بدون آنها و با مقاومت و تحمل اختیاری و بدون ترس از نقض عهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو خوب است. بعضاً این نذرها مفیدند به شرطی که عملی که برای ترک آن یا انجام آن نذر می‌کنیم، آن‌چنان شاق نباشد که به زحمت بیفتیم. موفق باشید

15959
متن پرسش
سلام علیکم: چطور خدا رو در جلوه کسی ببینم که نسبت به من ظلم زیادی می کند و از این لحاظ نمی توانم حقش را ادا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند را باید ماوراء حجاب‌های دنیایی با چشم قلب و حقیقتِ ایمان به تماشا نشست. سایر پدیده‌ها، وسایل امتحان ما هستند. موفق باشید

15949
متن پرسش
سلام استاد: حلول ماه مبارک شعبان را به شما تبریک عرض می کنم. 1. بنده بحمدلله به قدری دلم با مناجات شعبانیه گره خورده است که وقتی چند وقت پیش به یاد مناجات شعبانیه افتادم خودبخود اشکم جاری شد. اصلا وقتی می گویند مناجات شعبانیه، انگار به بنده می گویند: (مناجات عاشق و معشوق) که البته فقط معشوق است و بس... با چه کیفیتی از این مناجات عجیب و نورانی و عالی استفاده کنم تا بقولی آنچنان تر شود؟ 2. در نماز وتر هم فرازهایی از آن را بخوانم؟ ممنون شما هستم و از زحماتتان متشکرم که برای امثال بنده ی بی سواد وقت می گذارید و دل می سوزانید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است اگر سعی شود هر صبح بعد از تعقیبات نماز، آن مناجات نورانی خوانده شود. در ضمن چه در نماز «وتر» و چه در قنوت نمازهای واجب، از خواندن فرازهای مناجات شعبانیه غفلت نشود. موفق باشید

15938
متن پرسش
با سلام: ببخشید دو سوال از حضور حضرتعالی دارم: 1. اگر آقای x با سعه وجودی مثلا به اندازه 10 به فنای ذاتی و سپس به بقا بالله برسد در صورتی که بی سواد و درس نخوانده باشد؛ اما اگر همین آقای x عالم دینی و مجتهد و ذوفنون و دارای سواد بالا و درس خوانده باشد بعد با همان سعه وجودی مثلا 10 به فنای ذاتی برسد و سپس بقا، در کدام یک از این دو حالت شخص با رسیدن به عالم بقا که در آن جا مقام اولیاء کامل برحسب سعه وجودی آنهاست، دارای سعه وجودی بیشتر و به تبع آن مقام بالاتری دارد؟ 2. و بالفرض اگر عالم بودن و درس خوانده بودن در سعه وجودی تاثیر دارد و آن را زیاد می کند، آیا همه علوم مثلا فیزیک و شیمی و زیست و.. در افزایش سعه وجودی تاثیر دارند یا فقط علوم دینی مثل حدیث و فقه و...؟ خواهشا ارجاع به سوال دیگر ندهید و همچنین مثل اکثر اوقات طوری جواب دهید که بله یا نه بودن جواب برایم روشن شود نه اینکه در آخر، جواب و توضیحات داده شده برایم مبهم باقی بماند و نتوانم جواب را از آن استخراج کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این مقامات این نوع علوم رسمی نه‌تنها کارآرایی ندارند، بلکه به قول خواجه عبداللّه انصاری در منازل انتهایی، مانعِ سیر نیز می‌باشند و یکی از کارهای سالک در آن منازل، آزادشدن از آن محفوظات و مفهومات است. با توجه به این امر جایی برای قسمت بعدی سؤال‌تان نمی‌ماند. موفق باشید

نمایش چاپی