بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11772
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد 1- چرا بعضی مواقع که ذکر می گوییم به جای اینکه بسط روحی و قلبی به دست آوریم برعکس دچار قبض روحی و قلبی می شویم؟ 2- برای رفع این مشکل چه راهکاری بکار بگیریم؟ 3- چه اذکاری را نباید بدون استاد گفت؟ 4- در این شرایط زمانه چگونه استاد پیدا کنیم و آیا عمل به احادیث ائمه (ع) و انجام واجبات و ترک محرمات برای رسیدن به قرب الهی کافی نیست، یا خطر انحراف هست و باید حتما استاد داشت و تحت نظر استاد راه را پیمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- اذکار عام مثل ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و یا «یا حیّ و یا قیّوم» و صلوات بر محمد و آل محمد روح را متوجه انوار گشوده‌ی حضرت حق می‌کند، لذا باید متوجه باشیم در ذکر چه رویکردی داشته باشم 3- بنده نمی‌دانم چه اذکاری را نباید بدون استاد گفت ولی می‌دانم اذکار عالم را می‌توان بدون استاد گفت. روش حضرت امام دادن ذکر به روشی که معمول است نبوده 4- در این زمانه سخن آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» حجت است که فرموده‌اند: «علم تو، استاد تو است» و بنده عرایضی در این مورد در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» داشته‌ام. موفق باشید

11768
متن پرسش
سلام علیکم: درست است که محبت به همسر و فرزند و مومنان را خدا قرار داده است حال اگر عملی را بخاط محبت به آنها انجام دهیم چگونه می شود آن عمل را مخصوص و خالص برای خدا دانست؟ به عبارت بهتر چطور می شود آن عمل را دوگانه ندانست و یگانه برای خدا فرض کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به حکم وظیفه و برای پرورش یک گوینده‌ی «لا إله إلاّ اللّه» به فرزندتان خدمت کنید، عمل شما مخصوص خدا است. موفق باشید

11764
متن پرسش
عرض سلام و تبریک به مناسبت آغاز سال جدید و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها خدمت استاد محترم: استاد عزیز شما در کتاب خویشتن پنهان در جلسه 6 فرمودید که قوای انسان بوسیله تن کامل می‌شود. حال این کمالات یا انسانی است و یا حیوانی. در اینجا برای من 3 سوال پیش آمده: 1- ما به چیزی می‌گوییم کمال که موجب رشد و تقرب نفس شود. با این تعریف آیا کمالات حیوانی هم منجر به تقرب می‌شود؟ هرچند تقرب به اسم قهر و غضب الهی باشد؟! 2- وقتی کاری انجام می‌دهیم قوایی در ما به فعلیت می‌رسد. حال اگر پس از یک کار نیک و ثواب، گناهی مرتکب شویم چه بر سر آن کمال می‌آید؟ آیا از بین می‌رود؟ آیا کمالات انسانی و حیوانی یکدیگر را نفی می‌کنند و از میان می‌برند؟ چون می‌دانیم چیزی که به فعلیت رسیده مجددا تبدیل به قوه نمی‌شود. 3- انجام اعمال نیک مانند زیارت کربلا در انسان ایجاد سرور و نشاط می‌کند و به انسان حال و هوایی می‌دهد. حال با اولین گناه این حال از دست می‌رود. آیا اثر زیارت و کمال حاصل از آن هم از دست می‌رود؟ چرا پس از ارتکاب گناه آن نشاط و انرژی دیگر احساس نمی‌شود و حتی نوری که در چهره فرد بود از بین می‌رود؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تعریف کمال در اصطلاح آقایان نسبت به موضوع است. لذا کمال حیوانی برای حیوان کمال است 2- چیزی که به فعلیت رسید دیگر به قوه‌ی خود برگشت نمی‌کند ولی ما در مقابل قوه‌های دیگری قرار داریم که گناهان موجب می‌شود مسیر به فعلیت‌رساندن آن‌ها را از دست بدهیم 3- هرگز گناهانی که پیش می‌آید به راحتی اعمال ما را حبط نمی‌کنند بلکه صورت گناه جدید بر نظر به حال معنوی قبلی غلبه می‌کند و با انجام عملی نیک اثر آن گناه از بین می‌رود زیرا فرمود: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» حسنات، سیئات را از میان برمی‌دارند. موفق باشید

11763
متن پرسش
سلام علیکم استاد: من جانم از ناامیدی به تنگ آمده، در کسری از ثانیه پر از امید و در همان حال به شدت ناامید هستم. 1. در کدام درس شما علت فراز و فرود و قبض بسط شرح داده شده؟ 2. راهکار عملی عبور از نا امیدی در همان لحظه و پایدار کردن احوال قلب چیست؟ خدا هیچگاه شما را در ناامیدی نگذارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با یک اراده‌ی محکم بنا را بگذارید توصیه‌ی مولایمان علی«علیه‌السلام» را به فرزند بزرگوارشان در دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» دنبال کنید. چرا به دنبال برکه هستید؟! دریا در جلو شما است. موفق باشید

11746
متن پرسش
سلام علیکم: گاهی مطالب خوبی توسط بعضی از اساتید وجود دارد یا مثلا سخنرانی های بزرگان هست یا روضه حضرات معصومین ولی می بینیم اگر بخواهیم بجایی برسیم باید به برنامه منظم داشته باشیم. لطفا بفرمایید چگونه بین این امور جمع ببندیم. دعاگوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل را بر برنامه بگذارید و سخنان آن عزیزان را به عنوان تذکر داشته باشید

11745
متن پرسش
سلام: یکی از سوالاتم همچنان از ماه پیش بی جواب مانده، بماند و اما... اگه کسی برای اولین بار بخواد مشرف به ایوان نجف و کربلای سیدالشهدا شود و 40-50 روز وقت داشته باشه چه نسخه ای براش می پیچید بجهت آمادگی قبل از زیارت؟ کسی را تصور کنید که نماز قضا زیاد داره، نذر برآورده شده ولی عمل نشده زیاد داره، گناه فراوان فراوان داره، چه کند تا روش بشه برود نجف؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ای روی سایت هست در رابطه با آداب زیارت و دعا، إن‌شاءاللًه مفید خواهد بود. موفق باشید

11733
متن پرسش
سلام استاد عزیز: گاها که امام خمینی رحمت لله علیه یا علمای دیگر را می خواهم به عنوان الگو و یک زندگی مطلوب انتخاب کنم دچار یک نوع بی میلی می شوم چرا که در زندگی این بزرگان وارد شده مثلا 18 ساعت مطالعه داشتند و یا مثلا یک دقیقه هم حتی سر سفره از کتاب یا قرآن استفاده می کردند که وقت هدر نرود و یا... با این وضعیت کی برای خانواده وقت می گذاشتند کی با همسر صحبت می کردند؟ کی به تربیت فرزند صحبت با فرزند گوش کردن حرف آنها کی با دوستان بودند کی به کوه و دشت و استفاده از آیات آفاقی و....؟ آیا انسان اگر بخواهد به مقامات این بزرگان برسد در آخرت باید حتما مانند ایشان این قدر مطالعه و ... باشد؟ 2- اگر دانشجویی که حالا طلبه شده و بالتبع با سن26 سال هنوز پایه دوم است اگر بخواهد به نهایت کمالی که می تواند برسد، برسد چقدر باید به تفریح حلال چقدر زمان برای همسر بگذارد؟ آیا می شود که فردی روزانه 4 ساعت از 24 ساعت برای همسر قرار دهد و به نهایت کمال برسد؟ اگر آری آیا و چرا بزرگان این طور بودند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یکی از مشکلاتی که در سیره‌نویسی‌ها می‌بینیم همین است که وجهی از شخصیت افراد بزرگ را برجسته می‌کنند و بزرگی آن‌ها را که به جهت تعادل در امور انسانی بوده متذکر نمی‌شوند.! فکر می‌کنم به همین جهت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن روایت مشهور می‌فرمایند: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا ثَلَاثٌ النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاة» براى من پسنديده شده از دنيا سه چيز: زنان، و بوى خوش، و نور چشم من در نماز است‏. تا برای بشریت معلوم کنند اسوه‌ی شما، انسانِ متعادلی است و در همین رابطه مولوی در وصف رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گوید: «نه بشر بودی و نه خسته ز خاک/ ای بشیر ما، بشر بودی و پاک». 2- وقتی انسان در مسیر صحیح قرار گرفت 26 سال که سهل است، اگر 90 ساله هم باشد افقی از نورانیت را در مقابل خود می‌یابد که همه‌ی هستی او را تشکیل می‌دهد. موفق باشید   

11738
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: استاد گرامی برای بنده مساله ای پیش آمده اینکه گاهی اوقات حرفی می زنم که باعث می شود در درون خودم میزانی برقرار کنم و بسنجم که آیا این کار من درست بوده یا نه؟ مثلا یکی اینکه در این ایام سیزده بدر اگر شخصی در ملا عام جشن بپا کند و عیاشی و رقص راه بیندازد و زن و مرد را دور خودش جمع کند (و مشروب به گفته دیگران) آیا اگر بنده پیش کسانی که این مساله را برای من بازگو کردند و حتی فیلم آن را هم برداشتند بگویم کار اشتباهی است این در سیر و سلوک بنده موثر است و شامل غیبت و خود برتر بینی بنده می گردد؟ نکته بعد اینکه من نسبت به دریافت دستمزد از دیگران همین مساله را دارم که نکند که پولی می گیرم زیاد باشد در صورتیکه طرف می گوید راضیم .خیلی از حق الناس می ترسم. بنده را راهنمایی بفرمایید لطفا اجرکم عند الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک در این موارد عرف عامه‌ی مؤمنین است. معلوم است که عرف مؤمنین مورد اول را نفی می‌کنند و چون فسق آن‌ها علنی بوده، تقبیح آن‌ها غیبت محسوب نمی‌شود و در مورد دوم باز ملاک عرف افرادی است که مثل شما آن کار را دارند، با این‌همه در هر حال انصاف را فراموش نکنید. موفق باشید

11737
متن پرسش
سلام: استاد من قصد داشتم ذکر یونسیه را شروع کنم اما بعضی جاها خواندنم که این ذکر باید با اذن استاد باشد و ممکن است عواقب داشته باشد. 1- آیا درست است؟ 2- از کجا باید استاد پیدا کنیم؟ 3- به نظر شما باید ادامه ذکر تا ننجی المومنین را هم بخوانیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذکر یونسیه تا «نُنْجِی الْمؤمنین» است ولی همان‌طور که متوجه شده‌اید بی‌استاد این کار را شروع نکنید. حداقل تا 35 سالگی این کار را به طور مرتب انجام ندهید تا این‌که استاد مطمئنی پیدا کنید. موفق باشید

11728
متن پرسش
بسم الله سلام: از کودکی قرآن را بسیار دوست داشته ام و تلاش می کردم در حیطه ی آن فعالیت و مطالعه کنم، اما حال مدتی است قلبم همه چیز را انکار می کند. هر چه نصیحتش می کنم فایده ندارد. حتی نمی دانم چطور این اتفاق افتاده که برای رفعش تلاشی کنم. اشک می ریزم و می سوزم که از طرفی این همه خدا و قرآن را دوست دارم و از طرفی هم این همه تکذیب و انکار ... قبلا بسیار فعال بودم اما حالا همین حالتم مرا زمین گیر کرده و می ترسم با این حال تکذیب قلب بمیرم ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این را به فال نیک بگیرید و سعی کنید به کمک تفسیر المیزان متوجه عمق قرآن شوید تا قرآن را از سر عقل و قلب ارادت بورزید. بنده در سوره‌ی اعراف عرایضی داشته‌ام، پیشنهاد می‌کنم بعد از استماع بحث‌های آیت الکرسی، صوت سوره‌ی اعراف را استماع فرمایید. موفق باشید

11729
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: می خواستم ببینم عرف امروزه در مورد سفره های غذا برای میهمانیها چگونه است؟ مثلا جایی که آدم میره پنج نوع غذا براش میارن اگه بیان منزل ما و یک نوع غذا بزاریم بی احترامی میدونن مثلا اگه دو نوع بزاریم غیر اخلاقی تلقی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد به میهمان احترام بگذاریم ولی نه به قیمت بی‌احترامی به حکم خدا! باید با یک خورش از میهمان پذیرایی کرد نه بیشتر. موفق باشید

11726
متن پرسش
با سلام: لطفا راهنمایی بفرمایید که از آقای جوادی آملی به غیر از تفسیر سوره ها چه چیزهایی گوش کنم؟ التماس دعا. باقریان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» مجسمه‌ی معارف و حکمت اسلامی هستند، هرچه بیشتر به ایشان نزدیک شوید به معارف اسلامی و حکمت الهی نزدیک شده‌اید. موفق باشید

11727
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی شخصی مثل امام محمد غزالی به گفته خود در نوشته هایش مدتی به شک و تفکراتی از نوع سوفسطائی مطلق دچار شده بوده که به همه چیز شک کرده بوده و به قول خودش تنها با روش تصوف و سیر و سلوک توانسته از آن حالت خارج شود و به تعادل برسد و بعدها از مخالفین فلسفه شده، آیا این امکان دارد کسی بتواند بر شک خود در این سطح با سیر و سلوک غلبه کند و به تعادل برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! یادتان باشد آن فلسفه‌ای که او نفی می‌کند حکمت مشاء است و نه حکمت متعالیه. موفق باشید

11718
متن پرسش
سلام استاد گرامی: در بحث فعلیت یافتن باورها در بحثی فرمودید که زبان مقدر می کند. آیا یعنی اگر من بگویم که من قبول نمی شوم در عدم قبولی من تاثیر دارد؟ اگر چنین است در موارد مثبت من آن را دائم تکرار کنم مثلا بگویم من در کنکور قبول می شوم من قبول می شوم من خوشبختم من اسمم در قرعه کشی در می آید و غیره آیا تاثیر دارد؟ 2- آیا درجه قرب امثال امام که انقلاب کردند با شخصی که درجه عرفان به اندازه امام بود ولی مسیر بندگی خود را در خفا گذرانده یعنی فهیده که نمی تواند مثلا مسئولیتی بگیرد نه اینکه کوتاهی کرده باشد. آیا در جه قرب مساوی است؟ اگر مساوی نیست و امام بالاتر ست پس کسی که خداوند به او توانایی اداره و مدیریت نداده نمی تواند خشنود باشد چرا که کمالی را از دست داده و دائما باید ناراحت باشد که مثلا چرا من نشدم چرا مردم به من اقبال نکردند چرا و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری زبان مقدِّر است ولی در حدّ علّت مُعِدّه، یعنی اگر سایر زمینه‌ها فراهم باشد زبان بستر تحقق آن می‌شود 2- ملاک تنها انجام وظیفه است، هرکس در آن حوزه‌ای که قرار دارد باید وظیفه‌اش را انجام دهد و بس! موفق باشید

11701
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: ببخشید که دوباره مزاحم وقت شریف شما شدم. شما فرمودید که من همان کسی هستم که علاقه به آیت الله جوادی آملی دارم الآن وظیفه من چیست؟ نمی دانم سؤالم را چگونه بپرسم گاهی اوقات به این نتیجه می رسم که من باید سیری از درون خود داشته باشم و در درون خود شروع به حرکت کنم اما نمی دانم چه باید بکنم به خاطر همین زود از درون خودم خارج می شوم. راستی استاد من اگر کاری یا حرفی را بخواهم به خاطر دیگران انجام بدهم این حس را پیدا می کنم که از خودم خارج شدم و دیگر خودم نیستم و اگر کاری را به خاطر خدا انجام دهم حس می کنم خود خودمم اما به دلایلی که در سؤال قبل گفته شد چون از خودم بیگانه شده ام خیلی وقت ها هنگام انجام کارهایم استرس می گیرم و چون نمی فهمم کی ام یا کارا به خاطر دیگران انجام می دهم یا از کار و حرفم صرف نظرمی کنم من حتی می فهمم آنچه که شخصیت مرا می سازد و به منم شکل می دهد اعمالی است که انجام می دهم اما در مواجهه با اجتماع و مردم فکرم این است که تا شهرتی، پولی، منصبی نباشد که به آنها تکیه کنی راحت نمیتوانی در اجتماع باشی هرچه با خودم می اندیشم که چرا اگر من بخواهم کاری انجام بدهم و خدا به آن راضی باشد اگر تمام دنیا جمع شوند نمی توانند مانع شوند و بالعکس اما باز هم... فکر می کنم به خاطر همان مطالب سؤال قبل باشد اما نمی فهمم چه کنم. باز هم مرا ببخشید استاد اوضاعم خیلی پریشان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در مسیر سیر الی اللّه و توحیدی‌شدن، عموماً در چنین شرایطی است که می‌فرمایند گاهی با شدت بیشتر نظر به خدا دارد و بعضاً تنها اراده‌ی کلّیِ نظر به خدا را دارد و در رویارویی با کثرات از توحید کمی باز می‌ماند، لذا در همه‌ی امور با یک ارداه‌ی کلّی به حکم وظیفه عمل می‌کنیم تا آرام‌آرام جنبه‌ی توحیدی شدت یابد. موفق باشید

11710
متن پرسش
ذکر یونسیه در سجده برای اوایل چند تا گفته شود بهتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه جوادی می‌فرمودند یا 400 مرتبه، یا نیم ساعت. موفق باشید

11700
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام: در مکتب های عرفانی بنده به دو نظر در مورد گناه برخوردم. نظر اول این بود که بعد از توبه اساسی تمامی گناهان پاک می شود و هیچ اثری نمی ماند ولی دیگری این بود که گناهان پاک می شوند ولی اثر آنها می ماند و در سیر و سلوک اثر منفی دارد و استعداد سلوکی انسان که پایین آمد دیگر بالا نمی رود. به اصطلاح ظرف بزرگتر نمی شود. من نمی دانم کدام نظر را مد نظر بگیرم. کدام نظر درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اَلتَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لا ذَنْبَ لَه‏» هرکس از گناهی توبه کند مانند کسی است که آن گناه را مرتکب نشده، و وقتی خداوند می‌فرماید: «ان الله يُحِبُّ التَّوَّابين‏»؛ دیگر جای هیچ نگرانی نیست و مسلّم راه را تا رسیدن به عالی‌ترین مقام باز می‌کنند. موفق باشید

11697
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و خدا قوت: درخواست کمکی که دارم شاید خسته کننده و وقت گیر باشه می دانم لحظاتتان چقدر گرانقدر است اما تنها کسی که امید دارم واسطه ای از خدا برای راهنماییم باشد شما هستید. همیشه برایتان دعا می کنم. من در خانواده درشرایط سخت روانی بزرگ شدم پر از تعارض و درگیری مادر پدر که همیشه در وحشت و ناامنی و استرس بودم حتی الان هم بدتر و بدتر می شود. سالهاست آنها در یک خانه با هم حرف هم نمی زنند جز بعضی اوقات ابراز نفرتها و تهدیدهای مادر.. ما بچه ها همه از هم دور و خسته از دعواهای بی خودمان هستیم. نمی توانم با آنها مهربان باشم و بیشتر فاصله می گیرم. می خوام هیچ رابطه ای نداشته باشم و تا حدی اینطور شده نباید با من کار داشته باشند من هم کاری به آنها ندارم چون خیلی زود عصبانی و پرخاش می کنم و پشیمانی. پدرم روحانی و غرق در لذت عبادت با خدا و از همه ما کناره می گیرد و اجازه ارتباط خانوادگی عملا با کسی نداده که تا این حد تنها نباشیم. از هیچ کس حرف نمی پذیرد.. در تمام دنیا کسی جز خدا ندارم حتی مادر پدر را و کسی را هم جز او نمی خواهم. خودم هیچ وقت میل به ازدواج ندارم اما در مورد خواهرانم اصلا احساس مسئولیت نمی کند. مادرم هم خیلی خدایی است و من همیشه از مذهبی بودن خانه مان متعجبم چرا که معنای خدا و مذهب چیزی جز خشم و تهدید و طرد نبوده که بعضی کلا خدا و نماز را کنار گذاشتند. به هر حال من خیلی با وسواس و استرس ارتباطم با خدا رو میخام اصلاح کنم نه از لحاظ شریعتی و احکام بلکه طرز نگاهم به خدا. در ظاهر از کتابهای معرفتی و حوزوی و روانشناسی و در حد امکان اساتیدی مانند جنابعالی استفاده می کنم در دانشگاه علوم آزمایشگاهی را تمام کردم و هم زمان غیرحضوری در حوزه قم میخانم که می دانم به درد نمی خورد ولی از درون می سوزم که خدای ذهنی و فکری در من رسوخ کرده و با هیچ چیز از بین نمی رود خدایی که از تک تک کارها و لحظات زندگیم گناه می سازد. من قبلا اشاره ای کردم اما جوابم رو نفهمیدم بیماری ها و مشکلات شدید روانی پیدا کردم که دیگه از خودم ناامید می شدم اما خدا نجاتم می داد. شب و روز علاوه بر نا آرامی های ذهنی این فکر مثل خوره جانم را آب می کند که عملا نمی توانم با محبت و عشق خدا زندگی کنم انگار محبت برای من فقط ترس و احساس گناه معنی می دهد به همین خاطر زندگیم خشک و خشن می شود و خسته می شوم می بُرم. آشتی با خدا و معرفت نفس رو می فهمم اما قلبم مشکل دارد. می شود مدتی حضور خدا رو حس کنم و لذت عبادت و عشقش را حس کنم اما همان خود شکنجه ای سخت تر می شود وقتی ناگهان قلبم سنگ می شود و حال هیچ چیز را ندارم و دیگر نمی شود. می گویند خُلقت ناپایدار است و از نظر روانپزشک که دارو می خورم درمان مشکل شخصیتی سخت است یا ناممکن. اما من زحمت می کشم و منفعل نیستم ولی در خانه تنها و افسرده و شهری غریب که حتی به زیارتگاهی دسترسی ندارم که شاید روحم آزادتر شود چه کنم؟ ای کاش هیچکدام از حرفهایم ناشکری و شکایت از خدا نباشد چون می دانم کار خدا جز حکمت و صلاح و نعمت برای رشد من نبوده و نیست. عذاب من از خودمه که صاف نمیشم، یکی از مشکلات بزرگم که همیشه آزارم می دهد مساله خواب است. خوابهای من همیشه کابوس و وحشت و آزاره، نمیتونم بیدار شم وقت بیداری هم سردرد و بدنم کوفته هست تا شب که این خودش نشان میده که روحم در چه مرحله پستی گیر کرده و بالاتر از وهم و خیال و این دنیای بی ارزش نمی رود. هرکاری به ذهنم رسیده کردم: وضو و دعا و خوراک کم و... ولی فایده ندارد به خودش التماس می کنم نجاتم بدهد از دنیا چیزی ازش نمی خوام فقط به خودش وصلم کند. کابوسم در واقعیت اینست که آن دنیا بگویند بیمار بودی و ظرفیت بیشتر از این نداشتی. التماس می کنم کمکم کنید و بعد دعایم کنید. بسیار متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگانی مثل مولوی در چنین تنگنایی قرار داشتند که یک‌مرتبه هدایت الهی کارشان را به جایی رساند که در اُنس با خدا، مثنوی معنوی را پدید آوردند که قصه‌ی رهایی از همه‌ی این فشارها و کابوس‌ها است. به قول خودش: «به طریق ترجمانی به نهان از او بپرسم به شما جواب گویم» کاری کنید با مثنوی مولوی مرتبط شوید. موفق باشید

11696
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در مورد علت حسادت میگن دلیلش اینه که شخص فکر میکنه خدا عادل نیست یا اینکه نمی دونه هر کسی روزی ای داره یا اینکه فکر میکنه روزی دیگران مانع رزق او میشه. سؤال من اینه که برخی دوستان مذهبی بنده که با پارتی رفتند سرکار دولتی... مثلا دوستی با وجود ترم دوم دانشگاه و ۲۰ سال سن که نه مدرک لیسانسی داره نه هیچی و به عنوان حراست یک شرکت دولتی با پارتی استخدام میشه... این آیا رزق طرف بوده؟ یعنی رزق تقدیر شده یک بچه مذهبی اینه که اینطور بره سر کار دولتی؟ ۲_ اساسا حقوقی که این شخص میگیره حلاله؟ ۳_ در این موارد ما باید خوشحال باشیم که یک بچه مذهبی کار گرفته است یا اینکه متعجب باشیم از چنین پارتی بازی ای؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی در مسیر صحیح به دنبال رزق‌اش باشد، رزق او به همان اندازه می‌رسد که از طریق پارتی‌بازی خواهد رسید، منتها چون از طریق غیر صحیح رزق خود را به‌دست آورد آن رزق برای او حرام می‌شود 2- از نظر فقهی باید از فقیه سؤال کند که وضع این رزق چگونه است ولی از نظر سلوکی این نوع رزق‌ها برکت ندارد 3- اغماض کنیم و دنبال موضوع را نگیریم چون همه‌ی مطلب را نمی‌دانیم. موفق باشید

11694
متن پرسش
با سلام: من به تازگی با اثر «رسایل» علامه طباطبایی (ره) آشنا شده ام (خیلی مبتدی هستم) مثلا فهمیده ام که انسان بر اساس عملی که دارد هر لحظه در حال تغییر است (حرکت جوهری)، و بهشت خودش است و جهنم هم البته بهشت و جهنم هم وجود دارد (براساس عمل خیر درونش روح و ریحان و نورانی می شود و برعکسش هم تبدیل به یک موجود جهنمی می شود) انسان تا لحظه ی مرگش همینطور هر لحظه دارد خودش را می سازد یعنی انگار کار خیر کنی یک مشت خاک بهشتی درون خودت ریخته ای تا اینکه لحظه ی آخر عمر انسان با ملکاتی که برای خودش ساخته منتقل می شود... آیا این مطالب را صحیح آموخته ام؟ 2. و اینکه می توانم این مباحث شسته رفته و کاربردی را برای دیگران آهسته آهسته توضیح دهم یا اینکه این مباحث سنگین است؟ معتقدم الان ما اعتقادتمان پوک شده نه منطقی نه استدلالی هیچی به هیچی! خدا هدایت کند نامرد هایی را که دین و مذهب را خز کردند رفت! یعنی خوب دین هم جزو یکی از نیاز های انسان است مثل نیاز به خوراک و پوشاک و.. نفهمیدند دین برنامه ست!! نفهمیدند علت خلقت بندگی ست!! آیا می توانم؟؟؟ 3. واقعا سوال دارم که آموزش پرورش ما سرکلاس دینی چه می گوید و حتی علما!.. اگر اول کار بیان بگن آقا تو لحظه لحظه داری خودتو می سازی الان باطن تو یا نورانیه و خوش یا تاریک و ظلمانی و حیوان طور.. اعتقاد انسان ها صحیح تر شکل می گرفت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحمداللّه متوجه اصل مطلب شده‌اید 2- چرا نتوانید، صادقانه بگویید این حرف‌ها را از علامه فهمیده‌ام و برای شما ارائه می‌دهم 3- فکر می‌کنم آن بنده‌ها‌ی خدا می‌گویند ولی فضای کلاس طوری است که کسی گوشش بدهکار این حرف‌ها نیست. موفق باشید

11690
متن پرسش
سلام علیکم: حقیر به لطف الهی به گونه ای مباحث پایه ای شما را کار کرده ام که حدودا از نظر کلمات نقصی در فهمیدن در خود نمی یابم اما هنوز برای عمل کردن به این حقایق قدم عملی برنداشته ام. مشخصا سوالم اینست که چطور می توانم هنگامی که می خواهم میلهای پستم را با دانسته هایم به مبارزه بکشم موفق شوم؟ مثلا چطور خود واقعیم را با ناخودم اشتباه نگیرم؟ و برای نگاه نکردن؟ و نخوردن؟ و مغرور نشدن به حرفهایی که گوینده اش شمایید و من در جمع مردم به خود منتسب نکنم؟ و نخوابم؟ و چطور می توانم سیلی نقد را به حلوای نسیه ندهم؟ و شهوت چرب را با تزکیه استخوان خرد کن عوض کنم؟ و ....؟ حتی این را هم تا اینجا آمده ام که می شود همینجا قیامتی شد و آن موضوع نسیه تبدیل به حلوای نقد شود. ما با شهواتمان خوش بودیم سر کله شما از کجا پیدا شد کاسه کوزه ما را به هم ریخت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خدایی را در مقابل خود دیدید که حقیقتاً همه‌ی آمال و آرزوی ما است و او بی‌قید و مطلق است؛ در خود می‌یابیم برای نزدیکی به آن آمال حقیقی باید از قیدها و محدودیت‌ها فاصله گرفت و همچنان نزدیک شد و به گفته‌ی مولوی: «گر تو خواهی حرّی و آزادگی/ بندگی کن، بندگی کن، بندگی». موفق باشید

11686
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم استاد ارجمند: آیا این مطلب صحیح است که ابتدا انسان بهتر است زیارت امام حسین (علیه السلام) برود تا فضایل انسانی در او ظهور کند و سپس به عمره یا حج برود چون در حج یا عمره صفات انسان هر چه باشد (فضایل یا رذایل) بروز می کند؟ اگر ممکن هست مطلب را واضح بفرمایید. تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها نیست. درویش هرکجا که شب آید سرای اوست. هرکدام که برایت پیش آمد، همه‌ی آن‌چه می‌خواهی برایت ظهور می‌کند و با ظهور نور پروردگار رذایل انسان به عقب رانده می‌شود. موفق باشید

11674
متن پرسش
باسلام و احترام خدمت استاد: دو سالی هست که در گیر این مسأله هستم که من کیم؟ آشتی با خدا و چند کتاب دیگر از شما را مطالعه نمودم در حال حاظر هم فرزندم این چنین باید بود را می خوانم ولی نمی فهمم که آخر من کیم؟ اصلا نمی توانم استعدادهای مربوط به شخصیتم را کشف کنم خیلی هم در گیر این هستم که کاری که انجام می دهم به خاطر توجه و نظر دیگران نباشد اما نمی شود و این مسأله مرا خیلی آزار می دهد. تحصیلاتم سطح سه حوزه در رشته تفسیر می باشد و علاقه عجیبی به آیة الله جوادی آملی و تفاسیر ایشان دارم. از شما بزرگوار می خواهم که مرا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب این که می خواهید بدانید چه کسی هستید، شما همان کسی هستید که علاقه به آیت اللّه جوادی آملی دارید. می‌ماند که می‌خواهید در خودشناسی به لایه‌های عمیق‌تری دست بیابید، هراندازه خود را از تعلقات مادی آزاد کنید و خدا را همه‌کاره‌ی امور بدانید بیشتر خود را به معنای حقیقی آن می‌یابید تا إن‌شاءاللّه به وقت‌اش «رسالة الولایه» علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» را با شرح جناب حجت‌الاسلام یزدان‌پناه دنبال کنید. موفق باشید

11664
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامي: من كارمند شركت نفت هستم و در جنوب كشور مشغول به كار هستم و ساكن و اهل جنوب هستم. وضعيت كاري من بصورت 2 هفته كار و 2 هفته استراحت است. تصميم گرفته ام كه محل زندگي ام را به مشهد منتقل كنم. يعني 2 هفته كار را در جنوب هستم و 2 هفته استراحت را در مشهد باشم. صاحب فرزندي يكساله هستم و تا 7 سالگي (شروع تحصيل) قصد دارم كه خانواده را در 2 هفته اي كه سر كار هستم با خود به جنوب بياورم و 2 هفته استراحت با هم به مشهد برويم. خانواده با اين برنامه موافق هستند. خواستم از شما مشورت بگيرم كه روي هم رفته اين كار را براي تعالي خود و خانواده صحيح مي دانيد؟ سوال دوم اينكه من با مطالعه كتاب سلوك ذيل شخصيت امام هنوز مطمئن نشده ام كه امام بزرگوار در دوران دهه 40 رويكرد عبور از مدرنيته را داشته اند؟ آيا شما مدعايي بر مطلب خود داريد؟ با سپاس
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:1- در مورد سؤال اول بنده صاحب نظر نیستم ولی فکر می‌کنم اگر بتوانید در همان منطقه که مشغول کار هستید با محافل دینی و معنوی آشنا شوید راحت‌تر جلو می‌روید 2- شاید مطالعه‌ی کتاب «کشف الاسرار» حضرت امام که در زمان رضاخان نوشته شده کمک کند که ببینید چگونه حضرت امام نگران نفوذ فرهنگ غرب در کشور می‌باشند. موفق باشید. موفق باشید

11666
متن پرسش
سلام: در دین اسلام حد و اندازه عزت نفس چقدر است؟ آیا پیامبران با این که چوپانی می کردند با عزت نفس خود مقابله نمی کردند، یا مثلا در اسلام به افرادی که ملامت کاری انجام می دهند و ظاهر خود را خراب نشان می دهند چرا مخالفت می کند؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان گوهر خلیفة اللهی دارد و تواضع در مقابل خدا که کار بسیار ارزشمندی است نباید به معنای حقیرنشان‌دادن خود در مقابل خلق باشد. چوپانی حقارت نیست تا بگوییم با این کار با عزت نفس خود مقابله می‌کردند. موفق باشید

نمایش چاپی