بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام حسین«علیه السلام» - کربلا

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10888
متن پرسش
سلام علیکم: آیا امام حسین (ع) جزییات واقعه کربلا را از قبل وقوع می دانستند؟ آیا از حمله به خیام و شهادت 6 ماهه و معجر و ... خبر داشته اند؟ من رو سیاه می گویم اگر خبر داشته اند قبل از شهادت جسمی واقعا یتوفی شده اند و این قالب بدن مبارکشان به اذن الله متحرک بوده!! حال شما در موقع شنیدن خبر 6 ماهه چگونه است؟؟ برای من زنده ماندن کسی چون طاهرزاده با شنیدن خبر کربلا بعد از اینکه خود را شناخته معادله غیر قابل حلی شده! خدا صبرتان دهد همه بگید امین.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولیّ اللّه با سعه‌ی وجودی که دارند تمام ظرفیت‌های عالم را می‌شناسند و اگر از یک طرف هیچ عاطفه‌ای تحمل نمی‌کند که زینب کبری«سلام‌اللّه‌علیها» آن اسوه‌ی عفاف و حیا بدون هیچ پوششی در سر از کربلا تا شام در منظر دید نامحرمان باشد و تصور آن نیز برای بنده همراه است با فشار شدید قلب، از طرف دیگر ولیّ اللّه متوجه‌اند چه برنامه‌ای حضرت حق در إزاء این حرکت در سنت خود دارد که یک نمونه‌اش خیزش بیست میلیونی اربعین است که پس از هزار و چهارصد و اندی سال می‌تواند این‌چنین مردم را بسیج کند تا ملت‌ها به تاریخ دینی و قدسی خود برگردند. امام حسین«صلوات‌اللّه‌علیه» با دلی به وسعت همه‌ی عالم هستی در کربلا ایستاده است و تاریخ را مدیریت می‌کند و لازمه‌ی این مدیریت آن چیزهایی است که امثال من و شما حقیقتاً نمی‌توانیم تحمل کنیم و خداوند ما را از اجر این بی‌قراری محروم نکند. خدا می‌داند بعضاً پیش آمده که نزدیک بوده قالب تهی کنم. موفق باشید. علامه مجلسی در بحارالانوار، حادثه ای را از زبان فاطمه صغرا دختر امام حسین(ع) به این مضمون نقل می کند:«جلوی خیمه ایستاده بودم و بر بدن پدر و اصحابش که قطعه قطعه شده بودند و مانند گوشتهای قربانی بر زمین ریخته بودند و اسبها بر بدنهای آنان می تاختند، نظر می کردم و فکر می کردم که بنی امیه بعد از کشته شدن پدرم با ما چگونه رفتار می کنند؟ آیا ما را می کشند؟ اسیر می کنند؟ ... ناگهان مردی را دیدم بر اسبی سوار است و با ته نیزه، زنان را می راند و آنان به یکدیگر پناه می برند، و چادرها، مقنعه ها و ... آنها گرفته شده است و فریاد وا محمداه، وا علیاه، وا جداه، وا ابتاه و ... بلند است. قلبم فرو ریخت و بدنم به لرزه افتاد. از ترس او شروع کردم به این طرف و آن طرف به دنبال عمه ام ام کلثوم دویدن. در همین حال ناگهان دیدم که آن سوار به طرف من آمد. با سرعت تمام پا به فرار گذاشتم. فکر می کردم از دست او نجات می یابم.. دیدم به طرف من می آید. از خود بی خود شدم. ناگهان ته نیزه او به کتفم خورد. با صورت به زمین خوردم. مقنعه ام را کشید، پرّه گوشم را پاره کرد و گوشواره هایم را برد و خون بر گونه هایم جاری شد و آفتاب بر سرم می تابید. او به طرف خیمه ها برگشت و من بی هوش شدم. ناگهان عمه ام را دیدم که در کنار من قرار گرفته و گریه می کند و می گوید: بلند شو برویم ببینیم بر سر خواهران و برادر بیمارت چه آمده است! بلند شدم و گفتم: «یا عمتاه! هل من خرقة استربها رأسی عن اعین النظّار؟ فقالت: یا بنتاه و عمتکِ مثلکِ، فرأیتُ رأسها مکشوفة و متنها قد اسود من الضرب».«ای عمه! آیا پارچه ای هست که سرم را از دید تماشاچیان با آن بپوشانم؟ فرمود: عزیزم عمه تو نیز همانند توست. نگاه کردم دیدم سرش برهنه است و دستش از کتک سیاه شده است.
10854
متن پرسش
سلام علیکم: 1. احساس می کنم برای وصل شدن به معصوم شرم حضور دارم نظرتان چیست که بزرگی چون قاضی را برای شروع رابطه واسطه قرار دهم؟ 2. با بودن معصوم حی در انجام ندادن گناه به امام زمان (عج) متوسل شویم یا امام حسین(ع)؟ 3. آیا برای اینکه تحت ولایت اولیا الهی قرار گیریم نیاز به مقدمه دارد؟ 4. من می خواهم از قدم اول شروع کنم آیا کسی چون من تحت ولایت قرار می گیرد؟ 5. در ولایت انتخاب می شویم یا انتخابمان می کنند؟ برای اینکه قاضی دستمان را بگیرد چه کنیم؟ 6. منظورتان از توبه را با زبان عوام شرح دهید؟ 7. برای کسانی که خطورات ذهنی بسیار آزار دهنده ای دارند چه دستوری می دهید؟ اذکار حوقله و آیات مسخرات برای خطورات خوبند؟ آیات مسخرات چه آیاتی هستند و تاثیرشان چیست؟ در شنبه چه سوره ای و در 1شنبه چه سوره ای و همینطور تا آخر هفته چگونه با قرآن مانوس باشیم؟ در نوافل چه سوری بخوانیم؟ از کجا بفهمیم توبه مان مقبول شده یا نه؟!!خوش به حالت آدم خوب و کسی که خدا دوستش دارد! چه معامله ای با خدا کرده ای که این شده ای؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «فعلیت‌یافتن باورها» در این مورد عرایضی داشته‌ام. رویهم‌رفته کار مفیدی است 2- امروز امیر ده میخانه حضرت صاحب الامر«روحی فدا» است ولی با نظر به امام حسین«علیه‌السلام» زمینه‌ی انس با حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هم بهتر فراهم می‌شود 3 و 4- با رعایت دستورات الهی عملاً تحت ولایت الهی قرار می‌گیریم و روز به روز «آن ولایت شدت می‌گیرد. ابتدا انتخاب می‌شویم ولی در ادامه باید با رعایت دستورات الهی آن را در خود نهادینه کنیم. 5- برای انس با روحانیت عرفا از جمله مرحوم قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» به کتاب « فعلیت‌یافتن باورها» رجوع کنید 6- توبه یعنی گناهی که شرع معرفی کرده است را دوست نداشته باشیم و دنبال نکنیم 7- کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جهت کنترل خطورات کمک می‌کند. آیات مسخرات آیات 54 تا 56 سوره‌ی اعراف است بحمداللّه 70 بار خواندن آن در دفع وساوس شیطان مؤثر است. در مورد ربط سوره‌ها با روزهای هفته چیزی نمی‌دانم. به کتاب «کتاب جمال الاسبوع ابن طاووس.» رجوع کنید. موفق باشید
10822
متن پرسش
سلام استاد: بنده سیر رهنمودی شما را دنبال می کنم، استاد من مهرماه کربلا بودم واقعا مایل بودم برای پیاده روی اربعین مثل انبوه هموطنانم در کربلا باشم اما چون خانم هستم و همراه محرمی ندارم نتوانستم؛ برای من هم دعا کنید استاد، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با همه‌ی راهیان این مسیر همراه هستید. موفق باشید
10788
متن پرسش
سلام علیکم استاد می خواستم ببینم شما در نجف محل حرکتتون کجاست که ما هم ملحق به شما شویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به شرایطی که سر مرزها هست نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم. بنای ما آن است که پیش از ظهر روز چهارشنبه بعد از زیارت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» و زیارت مرحوم قاضی«رحمة‌اللّه‌علیه» حرکت خود را شروع کنیم. إن‌شاءاللّه و به امید خدا. موفق باشید
10793
متن پرسش
سلام علیکم. استاد جوانی 26 ساله هستم و تابحال به کربلا مشرف نشده ام. شوق زیارت اربعین از سال گذشته در دلم بوده و امسال در تدارک آن بودیم. منتها با نزدیک شدن به ایام این سفر پایم لغزیده و مرتکب گناهی شده ام که از قبل آن عذاب فراوان می کشیدم ولی به عنایت و لطف خداوند متعال، مدت زیادی از شرش در امان بودم. حالا آن شوق و شادی زیارت به غم و اندوه ناشی ازین روسیاهی بدل شده و به خود می گویم کسی که می خواهد به زیارت حسین (ع) مشرف شود مرتکب چنین گناهی نمی شود. پس تو بمان و تا سال دیگر مرتکب گناه نشو آنگاه به زیارت مشرف شو. حالا در برزخم که چه کنم؟ چنین کنم یا همین امسال بروم و به یاری حسین (ع) ترک معصیت کنم؟ آخر تا پیش ازین ارتکاب ذوق داشتم و فکر و ذکرم در طول این سفر امام (ع) بودند و قافله و غم ایشان، اما حالا غم دارم و فکرم در این سفر مدام گناه و گناهکاری خودم خواهد بود! سپاسگزار خواهم شد اگر مرا زودتر ازین برزخ به در آرید. یاعلی. التماس دعا برای تمام ما جوانان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سفر را شروع کنید و پوزه‌ی شیطان لعین را که شما را گرفتار گناه کرده است تا مأیوس‌تان کند؛ به خاک بمالید و مطمئن باشید در اولین قدم که در این راه برمی‌دارید همه‌ی گناهانتان پاک می‌شود و با روحی پاک و منوّر به نور حسین«علیه‌السلام» بقیه‌ی راه را طی می‌کنید. در این مورد عرایضی در متن «حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی» که روی سایت هست، داشته‌ام. موفق باشید
10764
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: ما شاگردان شما همواره دعاگوی شما هستیم و از شما نیز می خواهیم ما را دعا فرمایید تا در راهی که نشانمان دادید ثابت قدم بمانیم. ان شا الله. در رابطه با حضرت رقیه علیها السلام علاوه بر تشکر از زحمت شما باید بگوییم من به پاسخ نرسیدم می خواستم بدانم حضرتعالی با توجه به مطالبی که خودتان فرمودید آیا در حضور حضرت رقیه در شام و جریان شهادت ایشان به یقین رسیده اید؟ که ما نیز با دلگرمی بر تحقیقات شما به راحتی بتوانیم به روضه حضرت رقیه گوش دهیم آن سخنانی که در نقد شهید مطهری گفته شد به شدت قابل نقد می باشد این که سخنرانی های ایشان را نقد یک طرفه و با مخاطب ناآشنا لحاظ کنیم به نظر بی انصافی است چطور است که وقتی مطالبی را با مردم بگوییم و از آنها اشک بگیرم یک طرفه نیست ولی وقتی اندیشمندی بر اساس تحقیقات خود به انحرافی پی می برد ولو به اشتباه و آن را با مخاطبان واقعی عاشورا در میان می گذارد مخاطب ناآشنا می شود. وقتی ما می بینییم ایشان با فداکاری و پذیرفتن همه تبعات آن سخنرانی ها را بر تحریفات عاشورا ایراد می کند ولی با این حال روز به روز بسیاری از مداحان ما و بعضی از روحانیون بر انحرافات عزاداری و روضه خوانی می افزایند چگونه این زحمت ایشان را با مخاطب ناآشنا و نقد یک طرفه نام می نهند مگر مطلب علمی و آکادمیک بوده که ایشان با توده ها در میان گذاشتند از طرفی اگر بپذیریم شهید مطهری بدون در نظر گرفتن احادیث و .. و فقط با نگاه به تاریخ به نقد پرداخته از ارزش علمی ایشان بسیار می کاهد هر چند ما بخواهیم با تذکر احترام برای ایشان وصله پینه بکنیم و .... با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در عین این‌که به تمامه خود را وام‌دار شهید مطهری«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌دانم، وقتی کتاب علامه سید جعفر عاملی را خواندم احساس کردم در این مورد سخن علامه سید جعفر عاملی قابل توجه است. مضافاً این‌که معتقدم روح مردم اجازه نمی‌دهد جریانی مثل حضرت رقیه«سلام‌اللّه‌علیها» در قرن هفتم به آن‌ها تحمیل شود و آن‌ها آن را ادامه دهند. موفق باشید
10757
متن پرسش
با سلام: کدام یک از اسماء الهی در سیدالشهدا(ع) نسبت به سایر ائمه تجلی بیشتری دارد که موجب شده اشک بر ایشان از خصوصیت ویژه ای برخوردار باشد و پیامبر (ص) در وصف ایشان بفرماید: و سفینة الحسین اسرع؟؟ این ویژگی و یا به زبانی گویاتر این تجلی ویژه که در ایشان به ظهور أشدتر آماده چیست؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» همه‌ی اسماء خدا را به صورتی روشن و لطیف به صحنه آوردند و این طبیعی است که هرکس خدا را در منظر خود ببیند طالب قرب به اوست و اشک اولیاء قدم‌های نزدیکی به خدا است و چون خداوند در کربلا با همه انوارش ظاهر شد و لطافت آن نور در معرض جان‌ها قرار گرفت طلب قرب الهی شدت می‌یابد و اشک‌ها جهت سیر به سوی حق جاری می‌گردد.
10714
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز و مهربان: در رابطه با حضرت رقیه و پاسخی که شما فرمودید برایم سوال پیش آمد. این که ادعا شده شهید مطهری به منابع دسترسی نداشته محل تامل است. فلسفه غرب نیست که بگوییم ایشان زبان لاتین نمی دانسته، بی شک ایشان با آن تبحر علمی تمام منابع معتبر و دست اول را بررسی کرده و چنین ادعایی نموده است، در ضمن از آن جا که کتابی را که معرفی نمودید ممکن است دسترسی پیدا نکنم اگر ممکن است شما منبعی معتبر و دست اول سراغ دارید لطفا آن منبع را معرفی نمایید. با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نظر عزیزان را به مستندات علامه سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب «تحریف‌شناسی عاشورا » که نقدی بر کتاب حماسه‌ی حسینی شهید مطهری است جلب می کنم. نکاتی که در مقدمه‌ی کتاب و جمع‌بندی آن آمده از این قرار است. [[«معرفی کتاب از تراث: متن حاضر ترجمه‌ی کتاب «کربلا فوق الشبهات» نوشته‌ی علامه جعفر مرتضی عاملی است که المرکز الاسلامی للدراسات (بیروت) نسخه عربی آن را منتشر کرده است. واقعه‌ی پرشور عاشورا، از حوادث مهم تاریخ است که اندیشمندان و فرهیختگان بسیاری درباره‌ی آن سخن گفته و ابعاد گوناگون آن‌را باز کاویده‌اند. این حادثه‌ی عظیم، ابعاد تربیتی، اخلاقی، سیاسی، عاطفی، عرفانی و ... فراوانی دارد که پرداختن به آن نیازمند آشنایی عمیق با فرهنگ اسلامی و شیعی و شناخت کامل معارف والای عاشوراست. بی‌تردید، واقعه‌ای که عواطف بشریت ـ اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان ـ را برانگیخته و آنان را به کنش واداشته، دست خوش تفسیرها و تأویل‌های فراوان نیز شده و هرکس با توجه به سطح دریافت خود به بحث از معارف آن پرداخته که بسیاری از اسلام‌شناسان از سر احساس تکلیف و نیز به منظور اظهار ارادت خالصه به درگاه اباعبدلله الحسین علیه‌السلام کوشیده‌اند با تأویل‌های نابجا و تحریف‌های ناروا مبارزه کنند و این انقلاب سترگ را به واقع به جهانیان بشناسانند؛ این مسأله جای تحسین و نکوداشت فراوان دارد و سرمشق خوبی برای آیندگان در پاس‌داشت عاشورا و فرهنگ آن خواهد بود؛ از جمله‌ی این عالمان پرتلاش، استاد مرتضی مطهری رحمه‌الله است که نقش به‌سزایی در بیداری اسلامی و احیای فرهنگ ظلم‌ستیزی شیعی و نیز اشاعه‌ی معارف عاشورایی داشته است. آثار آن شهید سعید، گواه سخن ماست و بی‌تردید تلاش‌های بی‌دریغ او مورد عنایت پروردگار و امامان معصوم علیهم‌السلام خواهد بود؛ اما آن‌چه آن شهید عزیز بر آن پا می‌فشارد و در آثار خود بر آن مصمم است، «نقد منصفانه» و «دفاع واقع‌بینانه» است. آن مرد بزرگ، هیچ‌گاه خود را از خطا و اشتباه مبرا نمی‌دانست و همواره همگان را به تأمل و تدبر در سخنان خود دعوت می‌کرد و از نقد آثار و سخنان خود استقبال می‌نمود؛ او تنها به عزت اسلام و سرافرازی پرچم عاشورا می‌اندیشید و سرانجام جان خود را نیز در این راه پر افتخار تقدیم کرد. آن‌چه این کتاب به آن می‌پردازد شناخت تحریفات واقعی حادثه‌ی عاشورا و تفکیک آن از تحریفات غیرواقعی است؛ نویسنده معتقد است که افسانه‌ها و مطالب دروغین که در تاریخ عاشورا وارد شده، اندک و شایان تأمل است؛ اما بسیاری از مطالبی که در کتاب «حماسه‌ی حسینی» با عنوان تحریفات از آن نام‌برده شده، در صف افسانه‌ها و مطالب دروغین جای نمی‌گیرد و با اندک تأمل و تفحص احتمال صادق بودن آن آشکار می‌شود. دیگر این‌که نویسنده، نسبت دادن کتاب «حماسه‌ی حسینی» به شهید مطهری رحمه‌الله را نمی‌پذیرد و آن‌را حاوی دیدگاه‌های قطعی و نهایی او نمی‌داند؛ از این‌رو نقدهای خود بر آن کتاب را نوعی دفاع از آن شهید والامقام می‌داند. نقد قضایای تاریخی برای رسیدن به روایتی نزدیک‌تر به واقع سنتی همیشگی در میان دانشی‌مردانی بوده که با تاریخ در ارتباط بوده اند. اما انتشار کتاب «حماسه حسینی» باعث شد که نقد تاریخی ماجرای کربلا از میادین علمی به پای منبرها کشیده شود، جایی که دیگر سخن گفتن و نقد کردن یک طرفه بود و مخاطب توان تحلیل و یا نقد کردن این نقد را نداشت. نتیجه نیز روشن بود؛ نقد یک طرفه نه تنها در میان مخاطب ناآشنا حرف خود را به کرسی ‌نشاند، بلکه باب تشکیک را نیز باز کرد؛ پس از آن «منبر حسینی» در نگاه بسیاری به جایی برای جعل، تزویر و خرافات تبدیل شد و راه شک در هر چیزی که مخاطب یا نمی‌توانست و یا حتی نمی‌خواست بپذیرد باز شد. کتاب حماسه حسینی در تشکیک‌های خود عمدتا بر کتاب مرحوم میرزای نوری «لؤلؤ و مرجان» استوار است و مثال‌ها و موارد را وامدار آن کتاب. از این روست که حماسه حسینی را می‌توان کشاندن تشکیک‌های میرزای نوری از میادین علمی به میان عامه مردم دانست. علامه سید جعفر مرتضی با نوشتن کتاب «کربلا فوق الشبهات» به دفاع از منبر حسینی برخاست. از نگاه وی داستان کربلا نیز مانند هر داستان تاریخی دیگری محتاج نقد و بررسی است، اما در «حماسه حسینی» روش نقد تاریخی صحیح نیست و نکات بسیاری فراموش شده است، نکاتی که در بررسی هر مسئله تاریخی‌ای مورد نیاز است: ۱- دیدن همه کتاب‌های تاریخی نه صرفا آنچه دم دست و یا مشهور است. ۲- پی گرفتن ماجرا در کتب غیر تاریخی، مانند کتب حدیثی، زندگی‌نامه‌ها و انساب، جغرافیا و مانند این‌ها ۳- توجه به منابعی که در دسترس ما نیست، بسیاری از نقدها بر این اساس است که نقلی که در فلان کتاب قرن دهمی شده است را در منابعی که در دسترس ماست نیافتیم، درحالیکه گاهی نویسنده به منابعی اعتماد کرده که اکنون در اختیار ما نیست و در طول تاریخ از بین رفته، خصوصا در مواردی که می‌بینیم مولف منبعی را نام برده و صرفا چون در دسترس ناقد نبوده وی را به جعل و تزویر متهم کرده است. ۴- وثوق به یک مولف به معنای صحیح بودن تمام محتوای کتاب وی نیست: چه بسیار شده که در کتابی که نویسنده‌اش مورد وثوق است روایاتی نقل شده که با هم ناسازگار هستند، وظیفه خواننده عالم یافتن روایت صحیح است نه رد کردن کتاب و اتهام بستن بر نویسنده، وگرنه جز قرآن کریم کتابی برای ما باقی نخواهد ماند ۵- محتوای صحیح همیشه درمنابع معتبر نیست: گاهی در منابعی که به گردآورندگانشان نیز اعتمادی نیست می‌توان روایاتی یافت که با شواهدی که از بیرون می‌یابیم صحتشان مورد تایید قرار می‌گیرد و قابل اعتمادند، پس نمی‌توان کتابی را تنها به این دلیل که نویسنده‌اش مورد اعتماد ما نیست به کلی کنار گذاشت. ۶- ارزش‌گذاری منابع بر اساس سازگاری آن‌ها با مدعا نباشد، چرا گاهی برخی، منابعی را که با ادعای ایشان سازگار نیست را تماما زیر سوال می‌برند و تنها به توثیق و مدح از منابعی می‌پردازند که با ادعای ایشان سازگار باشد! ۷- تاریخی که ثبت شده بسیار کمتر است از آنچه رخ داده، لذا هرچند می‌بایست برای اثبات وقوع رخدادی شاهدی برای آن یافت، اما اگر روایتی مشهور و سینه به سینه از تاریخ یافتیم که در میان کتب تاریخی شاهدی بر آن یافت نمی‌شود، نمی‌توان ادعای جعل و خرافاتی بودن را بر آن بست. نویسنده در این کتاب ۲۵ ادعای شهید مطهری را یک به یک مطرح کرده و بصورتی اجمالی نقد و بررسی می‌کند، از نگاه او ۶ مورد مانند جمعیت یک ملیون و ششصد هزار نفری سپاه عمر سعد و نیز کشته شدن ۳۰۰ هزار نفر به دست سیدالشهدا (ع) قطعا جعلی و باطل است، اما انکار ۱۹ مورد دیگر مانند قصه حضور مادر حضرت علی اکبر (ع)، عطش سه روزه، ماجرای اربعین و بسیاری دیگر را نا بجا می‌داند. وی سپس به تفصیل به بررسی داستان حضور لیلی مادر حضرت علی اکبر ع در کربلا می‌پردازد، چرا که این داستان شهرت بسیاری داشته و دارد و پس از حماسه حسینی به نمادی برای جعل تبدیل شد. وی در بررسی این داستان به منابع بسیاری ارجاع می‌دهد و حضور وی را در کربلا اثبات می‌کند. کتاب کربلا فوق الشبهات، نمونه بارز یک نقد عالمانه است؛ احترام بسیار زیاد ناقد به نویسنده متن مورد نقد و نیز ارجاع به منابع فراوان، ارزشی دوچندان به این کتاب داده است. البته ارادت بسیار زیاد وی به شهید مطهری باعث شده که در بخشی مفصل به انکار نسبت کتاب به وی بپردازد و چاپ کتاب را که بعد از شهادت وی انجام شده برخلاف خواسته‌اش بداند. از این رو در تمام کتاب نقل قول‌ها را «منسوب» به شهید مطهری آورده و در فرض صحت نسبت نیز این را اشتباهی از او می‌داند که از هر کسی ممکن است سربزند چرا که «العصمة لأهلها. این کتاب به خوبی نشان می‌دهد که بررسی و نقد تاریخی تا چه حد دقیق و سخت است و تندروی در بستن نسبت جعل و تزویر و خرافات‌بافی به دیگران تا چه مقدار نادرست است. اگر چه به برخی ادعاهای نویسنده دراین کتاب نیز می‌توان خرده گرفت، اما انتقاد اصلی وی به شیوه نقد وقایع تاریخی خصوصا داستان کربلا بسیار بجاست، نقدهایی که مدتهاست -خصوصا در فضاهای غیر علمی- باب شده و تنها نتیجه‌اش باز شدن باب تشکیک و اتهام جعل در قضایای کربلا.»]]. عنایت داشته باشید که علامه سید جعفر مرتضی عاملی از ارادتمندان شهید مطهری هستند که مدتی نیز در ایران و در قم با افکار آن شهید آشنایند و احترام خاصی نیز مثل همه‌ی اهل علم و تحقیق برای شهید مطهری قائل‌اند. موفق باشید
10718
متن پرسش
سلام استاد: امیدوارم حالتون خوب باشه. اگه خدا بخواهد بنده اربعین عازم کربلا هستم. از شما استاد عزیر توصیه‌هایی را برای استفاده‌ی هرچه بیشتر از این زیارت به عرش الهی را دارم. می‌خواهم از زبان خودتان هر چند کوتاه بشنوم. خواهشا مرا به خواندن کتاب‌ها رجوع ندهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در مقاله‌ی «حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی» که در حال حاضر روی سایت هست دارم، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. در ضمن در جزوه‌ی «زیارت و دعا» در قسمت زیارت، عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10708
متن پرسش
با سلام: خدا قوت. تشکر فراوان از وقت و حوصله ای که برای این جانب می گذارید. بنده یکی از فصول تحقیق ام قنوط است اما متاسفانه در یک قسمت از آن دچار مشکل شده ام، من تقریبا سه مقتل را خوانده ام اما نتوانستم مصداق قنوط (نا امیدی از رحمت خدا که ضد صفت رجا است) را به صورت مصداقی در سپاهیان یزید پیدا کنم. حتما این رذیله اخلاقی در آنها وجود داشته است اما من نمی دانم کدام فعل آنها بیانگر این صفت است. مثلا برای قساوت قلب موجود در حرمله، شهید کردن حضرت علی اصغر (ع) نمونه ای خوبی است اما برای قنوط موجود در یزیدیان مورد خاصی در نظرم نیست. اگر لطف کنید و به صورت اشاره ای چند مصداق قنوط در واقعه ی عاشورا را ذکر کنید خیلی راه گشا خواهد بود. سپاسگذارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید یأس از نتایج به‌دست آمده در مورد قاتلان سیدالشهداء«علیه‌السلام» را پس از واقعه‌ی کربلا دنبال کرد که چگونه مأیوس و ناکام شدند، از عمر سعد بگیر که چگونه به ملک ری نرسید، تا خولی که جهت سر مبارک حضرت هدیه‌ای دریافت نکرد. موفق باشید
10682
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: در منابع دست اول تاریخ چون مقتل ابومخنف و کتاب ارشاد شیخ مفید و.... سخنی از حضرت رقیه «سلام‌اللّه‌علیها» نیست، شهید مطهری نیز به این موضوع تشکیک نموده است، حال می خواستم بدانم با توجه به مطالعات شما حضرت رقیه از چه زمانی وارد عزاداری های ما شده است و آیا امام حسین «علیه السلام» دختری که در شام با دیدن سر مقدس امام جان سپرده است داشته است؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه سید جعفر مرتضی آملی از علما و مورخان شیعه‌ی لبنانی معتقدند مرحوم شهید مطهری به سندهای وجود حضرت رقیه«سلام‌اللّه‌علیها» در کربلا دسترسی نداشتند. کتاب حضرت رقیه«سلام‌اللّه‌علیها» از آقای جعفر تبریزی نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید
10643
متن پرسش
سلام استاد: سوالی مدتها ذهن مرا مشغول کرده در رابطه با سرگذشت اهل بیت در اسارت. اینکه مدفن حضرت زینب و سکینه و رقیه و بعضی دیگر از مخدرات سلام الله علیهن در شام می باشد این را به ذهن می رساند که آنها در دوران اسارت از دنیا رفته اند و داستانهایی که در رابطه با بازگشت مجدد آنها به شام گفته می شود با عقل جور نمی آید به نظر می رسد مصیبتی که اهل بیت (علیه السلام) در اسارت کشیده اند ورای فکر و اندیشه ما باشد به نحوی که در تاریخ هم ذکر نگردیده است و شاید گریه خون امام زمان (عج) برای امام حسین هم ناشی از مصیبت های شام باشد. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ به روشنی خبر می‌دهد که حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» بعد از شام به مدینه آمدند و پس از مدتی از مدینه خارج شدند و شاید با توجه به زمینه‌ای که در شام فراهم کرده بودند بی‌سر و صدا به شام رفتند و فعالیت‌های خود را در آن‌جا شکل دادند و بالاخره رحلت نمودند. خدایا: به بزرگی زینب«سلام‌اللّه‌علیها» که پس از این‌همه مصیبت، باز از پای ننشستت و از مدینه به جایی که باید برود هجرت کرد؛ ما را شور انجام وظیفه عطا بفرما. موفق باشید
10613
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم ببینم امروز و در تاریخ کنونی حاضر، جایگاه هیئت ها در انقلاب اسلامی و نقش آنها در راستای اهداف نظام و همچنین کارکرد آنها و رسالت هیئت ها نسیت به آینده ی انقلاب اسلامی چیست و چه نقشی را می توانند در پیچ تاریخی امروز ایفا کنند؟ با تشکر از استاد عزیزمان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در جواب سؤال 10471 داشته‌ام. موفق باشید
10586
متن پرسش
باسمه تعالی، با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون برای حضرتعالی در ترویج معارف دینی، جلسه 23 تفسیر سوره احزاب تحت عنوان: ظرایف نظام سازی را استماع و مثل سایر جلسات استفاده های فراوان بردم و لذا وظیفه قدردانی دارم. اما نکاتی هم به ذهنم رسید که ذکر آن را خالی از نفع نمی‌بینم. در بخشی از مباحث این جلسه فرموده اید: (ا گر بحث نظام سازی را از بعضی حرکات پیامبر (ص) بگیرند جا می خورید. مثلا همین ترور یا فتک. یارو توهین کرده است به اسلام می گفتند او را بکشید حتی اگر در حال طواف است. آن تروری که در اسلام منع شده ترور کسی است که با دین مقابله ننموده است.) و در جایی دیگر در جلسه ششم مباحث امام حسین(ع) و نهضت کربلا، در خصوص علت انصراف حضرت مسلم علیه السلام از کشتن عبیدالله فرموده اید که گفته اند: به یاد آوردم که پیامبر فرموده اند ترور حرام است.حال سوالاتی مطرح می شود که 1- منظور ما از ترور چیست؟ 2- آیا ترور در اسلام مطلقا ممنوع و حرام است؟ 3- یا در مواردی استثناِئا مجاز است؟ 4- و اگر اینگونه است آن موارد کدامند؟ 5- فتک به معنی کشتن نا گهانی آیا مترادف با ترور است (که یک اصطلاح جدید و غربی است)؟ 6- با توجه به این که کشتن محقون الدم در هر صورت حرام است آیا حرمت فتک فقط در مورد مهدور الدم است یا یک ممنوعیت کلی است؟ آنچه بیشتر مد نظر اینجانب است کاربرد عبارت ترور است که مواردی را در این خصوص طی 5 بند زیر معروض می دارم: 1- ترور یا تروریسم که واژه ای لاتینی است به معنای ترس و وحشت است و در معنای عام به هر گونه کشتن ناگهانی افراد، مصطلح شده و در ادبیات سیاسی عمدتا به معنای کشتن ناگهانی اشخاص سیاسی به کار می رود. این کاربردها تا حدودی از معنای اصلی آن در زبان خارجی فاصله گرفته تا آنجا که حتی بعضا از عباراتی مثل تروریسم اقتصادی و تروریسم فرهنگی هم یاد می شود. در ادبیات حقوقی تروریسم به اعمال و رفتار فرد یا گروهی اطلاق می شود که از راه ایجاد ترس و وحشت و به کار بستن زور اهداف سیاسی خود را دنبال می کنند. بنابر این عمل فردی که مثلا برای سرقت از بانک، نگهبان یا کارمند بانک را می کشد مشمول عنوان ترور نمی شود چون نه هدف ایجاد رعب و وحشت در میان مردم داشته بلکه بالعکس می خواسته هر چه مخفی تر انجام شود، و نه هدف سیاسی داشته بلکه یک هدف مالی را دنبال می کرده است، لذا عمل ارتکابی او تحت عنوان مجرمانه قتل عمد قرار می گیرد. 2- اما تروریسم در حقوق بین الملل که خاستگاه و بستر پرورش آن غرب و فرهنگ غربی است دارای معنای خاصی است. اگر چه اتفاق نظر کاملی در خصوص تعریف تروریسم در جامعه جهانی وجود ندارد اما یک توافق نسبی از سوی جامعه غربی ایجاد و از طریق مجامع و اسناد بین المللی به همه یا اکثر کشورها تحمیل شده است. تروریسم به نحوی ضمنی در بند ب ماده 2 «کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم» چنین تعریف شده است: «هر اقدام دیگری {یعنی غیر از اعمال تروریستی مندرج در سایر کنوانسیون ها مثل هواپیما ربایی، گروگان گیری و. . .} که به قصد کشتن یا وارد آوردن جراحات شدید جسمانی به افراد غیر نظامی صورت پذیرد یا به هر فرد دیگری که سهم فعالی در خصومت ها طی منازعات مسلحانه نداشته باشد و در زمانی که قصد انجام چنین عملی از لحاظ ماهیتی یا محتوایی به قصد ارعاب مردم یا وارد ساختن دولت یا یک سازمان بین المللی جهت انجام یا ممانعت از انجام هر گونه عملی باشد.» آنچه که باعث اختلاف نظر بین کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در تعریف تروریسم شده است تنها انگیزه ارتکاب این اعمال است. کشورهای اسلامی آن اقداماتی را که از نظر غربی ها عملیات تروریستی است اما با انگیزه دفاع از سرزمین، مبارزه با اشغالگری و جنبش آزادیبخش است تروریسم نمی دانند. اما غربیها عمدتا عبارت تروریسم و تعریف آن را برای مقابله با همین گروهها و جنبش ها وضع نموده و بر آن اصرار می ورزند. لذا بعضا کشورهای اسلامی هنگام پذیرفتن این کنوانسیون شرط هایی مبنی بر قائل شدن این استثنائات برای تعریف تروریسم گذاشته اند که این شروط هم در عمل چندان کارآیی ندارد. اما کنوانسیون مقابله با تروریسم سازمان کنفرانس اسلامی ضمن توسعه مفهوم تروریسم این استثنائات را نیز در تعریف خود گنجانده است. این سازمان در ماده 1 کنوانسیون 1999 تروریسم را چنین تعریف کرده است: 2- اصطلاح "تروریسم" به هرگونه عمل خشونت‏آمیز یا تهدید کننده اطلاق مى‏شود که على‏رغم مقاصد یا انگیزه‏اش به منظور اجراء طرح جنایى فردى یا گروهى که با هدف ایجاد رعب بین مردم یا تهدید به آسیب رساندن یا به خطر انداختن جان، حیثیت، آزادیها، امنیت یا حقوق آنان، یا به خطر انداختن محیط زیست یا هرگونه تأسیسات یا اموال عمومى یا خصوصى یا اشغال یا تصرف آنها یا به خطر انداختن منابع ملى یا تأسیسات بین‏المللى یا تهدید کردن ثبات، تمامیت ارضى، وحدت سیاسى یا حاکمیت کشورهاى مستقل انجام گیرد.» و در ماده 2 نیز موارد مستثنا از این تعریف را ذکر نموده است: «ماده 2-الف - مبارزه مردم از جمله مبارزه مسلحانه بر ضد اشغال بیگانه، تجاوز، استعمارگرى و استیلاء با هدف آزادسازى و تعیین سرنوشت طبق اصول حقوق بین‏الملل، جرم تروریستى محسوب نخواهد شد.» 3- با توجه به این که مفهوم فتک در ادبیات عرب و احکام دینی نمی تواند منطبق با تعاریف مذکور از تروریسم در فضای فرهنگ غربی باشد، حال این سوال همچنان وجود دارد که آیا انصراف حضرت مسلم(ع) از قتل عبیدالله، تردید در مهدورالدم بودن او بود؟ تردید در داشتن حکم قتل او بود؟ یا این که نه او را واجب القتل می دانست اما این نحوه قتل (قتل ناگهانی فردی که برای عیادت بیمار به منزل آمده با تبانی قبلی با آن بیمار) را ناروا دانست؟ 4- به نظر می رسد دستورات قتلی که از سوی پیامبر اکرم (ص) صادر شده است را باید بنا به مورد دستور اجرای یکی از احکام کیفری اسلام مثل مجازات بغی، سب، افساد فی الارض، محاربه یا . . . دانست که به کلی با مفهوم و تعریف ترور متفاوت است. 5- در حالی که تمام هم و غم استکبار جهانی این است که اسلام و مسلمانان را به عنوان تروریست و حامیان تروریسم معرفی و چهره ای خشن و مذموم از آن در اذهان جهانیان ترسیم نماید برای پرهیز از این شائبه ها بهتر است که ما از این واژه ها که ساخته و پرداخته آن ها بوده و منظور و مقصود آن ها را متبادر به ذهن می نماید خودداری کنیم. با تشکر از بذل عنایت و عذرخواهی از تصدیع اوقات شریف (و با التماس دعای بسیار زیاد) ضمنا مقاله: (مفهوم تروریسم و دیدگاه اسلامی درباره آن) به آدرس زیر تحقیق قابل توجهی در این زمینه به عمل آورده http://makhateraltakfir.com/fa/Article/View/1020/ و آقای دکتر محسن اسماعیلی هم مقاله کوتاه و مفیدی در این رابطه تحت عنوان: (مبارزه با تروریسم در اسلام) به آدرس زیر دارند که قابل مطالعه می باشد. http://www.mohsenesmaeili.com/NSite/FullStory/News/?Id=132
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که در آن جلسه عرض شد واقعاً موضوع تروریسم با تعریف غربی با آنچه ما در اسلام داریم فرق دارد و آقای مصطفی صادقی در کتاب «پیامبر اسلام» روشن می‌کنند بعضاً رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» دستور می‌دادند بعضی از دشمنان اسلام را به صورت غافلگیرانه به قتل برسانند و همین امر موجب می‌شود در مورد حرکت جناب مسلم همان‌طور که شما می‌فرمایید تأملات دیگری داشت. از طرح موضوع و آدرس سایت‌هایی که معرفی کردید تشکر می‌کنم. موفق باشید
10579
متن پرسش
سلام: مراجع کنونی سفارش اکیدی بر حفظ و ترویج عزاداری های سنتی دارند. و این در حالی است که خود این عزاداری های سنتی دارای قدمتی ۲۰۰، ۳۰۰ ساله هستند و معدودی از آنها به دوره معصومین باز می گردند. پس اگر در چند صد سال پیش می توانسته اند شیوه های عزاداری ابداء کنند، چرا ما الان نتوانیم این کار را بکنیم و اسرار بر حفظ عزاداری های سنتی را به کنار بزنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن عزیزان این است که وقتی توانسته‌ایم با روح تاریخی خود شکل‌هایی از عزاداری را شکل دهیم که بسیار حکیمانه شکل داده شده، بدون دلیل و با کارهایی که بیشتر تحت تأثیر روحیه‌ی غرب‌زدگی ما است به آن نوع عزاداری‌های حکیمانه پشت نکنیم. موفق باشید
10581
متن پرسش
سلام: ببخشید می خواستم ببینم پیرو سخنان اخیر آقای رحیم پور ازغدی، اگر ساختن دهه های جدید باعث کم توجهی مردم به دهه عاشورا می شود، این حکم را برای عزای همه معصومین نیز می شود جاری کرد و گفت عزاداری برای سایر معصومین موجب کم توجهی مردم به عزای سید الشهدا می شود و باید از همه عزاداری ها به غیر از مصیبت اباعبدالله خودداری کرد. نظر شما چیست؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت نظر بزرگان بیشتر بر روی عزاداری اباعبداللّه«علیه‌السلام» بوده و در دل این عزاداری اهمیت کار فرهنگی سایر ائمه«علیهم‌السلام» نیز روشن می‌شود. موفق باشید
10534
متن پرسش
سلام: ما در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) داریم که مثلا اگر فلان کار را فلان شخص در تاریخ می کرد تاریخ اینگونه تغییر می کرد و یا در سخنرانی آقا داریم که اگر شریح قاضی در مورد هانی بن عروه آن شهادت را به نفع عبیدالله نمی داد شاید تاریخ عوض شده بود و کار به قتل امام حسین (علیه السلام) نمی کشید. با این حساب تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی چه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موارد از حضرت علی«علیه‌السلام» داریم که به کسی می‌گفتند تو سعی کن جزو لشکر عمر سعد نباشی ولی خواهی بود. این‌ها نشان می‌دهد ما یک وظیفه‌ای جهت اصلاح خود داریم و خداوند نیز اراده‌ای جهت مدیریت عالم دارد. در گرماگرم جنگ صفین جبهه‌ی معاویه به‌هم ریخت. به حضرت عرض کردند معاویه کشته شد، حضرت فرمودند او کشته نمی‌شود و بر شما حکومت خواهد کرد. سؤال کردند پس چرا با او جنگ می‌کنید؟ حضرت متذکر وظیفه‌ای شدند که به عهده دارند. شریح قاضی به وظیفه‌ی خود عمل نکرد و اگر عمل می‌کرد آن حادثه پیش نمی‌آمد، ولی از قبل نوشته شده است او به وظیفه‌ی خود عمل نمی‌کند و آن حادثه واقع می‌شود و قرآن در این رابطه در سوره‌ی حدید می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (22) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است!» موفق باشید
10535
متن پرسش
با سلام: منظور از انتقام خون امام حسین علیه السلام توسط حضرت مهدی (عج) که در زیارت عاشورا ذکر شده است چیست؟ یعنی حضرت صاحب الزمان (عج) چکار می کنند؟ اگر منظور قصاص قاتلین آن حضرت است که این کار توسط مختار صورت گرفت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تقابل با کفر و استکبار کاری بود که حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» به آن نحوه به تاریخ عرضه کردند و مستکبران با آن مقابله نمودند و حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» با حضور خود قصاص این را از مستکبران که همه یک روح‌اند در کالبدهای متعدد، می‌گیرند و برای همیشه استکبار تحقیر می‌شود. موفق باشید
10526
متن پرسش
سلام: آقای دکتر غلامرضا ذکیانی در فرارو نکاتی را در رابطه با حضور فرهنگ عاشورا مطرح فرموده‌اند که عیناً خدمتتان ارسال داشتم تا نظرتان را بدانم. «از بزرگترین نعمتهایی که جامعه ما از آن برخوردار است ایام محرم و رمضان است. ایام محرم بی‌شک یکی از نعمتهای بی‌بدیل است. اندکی تامل نشان می‌دهد که حماسه عاشوراء به دلایلی که به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد در اعماق دلها نفوذ کرده است. رویکرد این نوشتار پدیدارشناسانه است یعنی صرفا به بازتاب این رویداد در جامعه امروزمان نگاه می‌کنیم و فعلا توجهی به عوامل و ریشه‌های این ماجرا نداریم. آثار کم‌نظیر قیام حسینی: پاره‌ای از پدیده‌هایی که در ایام محرم و به ویژه در تاسوعا و عاشورا مشاهده می‌کنیم شگفت‌انگیز هستند: صوت‌های بسیار متنوع و آهنگ‌های زیبائی که مداحان و خوانندگان مختلف اجراء می‌کنند. ـ تعزیه‌خوانی‌های متعدد و متنوع. ـ کافیست اندکی به تنوع عزاداری‌ها در میان اهالی جنوب، شمالی‌ها، ترک‌ها، بلوچ‌ها، عرب‌ها، شیرازی‌ها، مشهدی‌ها، لرها و سایر اقشار در داخل میهن اسلامی توجه کنیم تا معلوم شود که جریان عاشوراء ظرفیت بالفعل ساختن چه استعدادهائی را دارد! ـ تهیه نذورات و خیرات شامل انواع غذاها، شربت‌ها و نحوه تهیه و آماده‌سازی آنها در این ایام بی‌سابقه است. ـ مشارکت همه اقشار؛ مراسم محرم و عاشوراء، مختص هیچ قشری نیست بلکه همه قشرها اعم از مردان و زنان، سالمندان، میان‌سالان، جوانان، نوجوانان و کودکان، بیماران و تندرست‌ها و ... در این مراسم فعالانه شرکت می‌کنند. ـ نظم بی‌سابقه، غالبا از بی‌نظمی ملت خودمان در مقابل ملت‌هائی چون ژاپن و آلمان می‌نالیم، ولی در ایام محرم شاهد نظم، هم‌کوشی و تبادل نظر کم‌نظیر افراد برای برپائی هرچه باشکوهتر مراسم هستیم. (آیا می‌توان این روحیه جمعی و همکاری در ایام محرم را به سایر ایام سال نیز سرایت داد؟) ـ در این مراسم می‌توان سخنرانی‌های متنوع سیاسی، تاریخی، عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی، رثائی و یا ترکیبی از آنها را در سطوح عالی، متوسط و ضعیف و با سبک‌های مختلف رصد کرد. ـ شناخت تاریخ، شناخت زوایای پنهان ماجرای عاشوراء و تبیین عوامل دور و نزدیک آن سبب شده که مورخان و پژوهشگران علوم مختلف تاریخ، حدیث، کلام، تفسیر و فقه را مورد تحقیق قرار دهند. ـ رفع فاصله طبقاتی؛ این مراسم مختص اغنیاء نیست بلکه فقراء و اقشار متوسط در این مراسم فعالتر هستند و اقشار مرفه سعی می‌کنند در میان افراد دیگر باشند. بارها شاهد این صحنه بسیار زیبا در روزهای تاسوعا یا عاشوراء بوده‌ایم که یک فرد متمول، خودرو گران‌قیمت خود را در کناری پارک کرده و برای دریافت یک خورشت قیمه چونان سایرین به صف می‌ایستد، فردی که در روزهای دیگر به هیچ وجه حاضر نیست به چنین کاری دست بزند؟! ـ کافیست به اشعار کلاسیک و نوی که در این زمینه سروده شده سری بزنیم تا اوج احساس و هنرنمائی را در ادبیات عاشورائی به نظاره بنشینیم! ـ فیلم؛ یادآوری چند فیلم و سریال در دو دهه اخیر ـ روز واقعه، مختارنامه، سفیر، معصومیت از دست رفته و ... ـ کافیست تا اوج‌گیری علم و هنر و خلاقیت را در عرضه این جریان مشاهده کنیم. ـ چه تصاویر و نقاشی‌هائی توسط هنرمندان قدیم و جدید برای ترسیم گوشه‌ای از وقایع کربلاء به تصویر کشیده شده است؟ ـ تنوع خط‌ها، تذهیب‌ها، طرح‌ها، کاشی‌کاری‌ها، معماری‌ها، حسینیه‌ها، تکایا، مساجد، بعد وجودی در کنار بعد عقلی؛ می‌توان هستی انسان را گستره یا طیفی دانست که یک سر آن بعد عقلانی ـ کلیت، ضرورت، دوام، همگانی، بحث‌پذیر، علمی، شک‌پذیر، عمومیت ـ و سر دیگر آن بعد وجودی ـ فردی، اینجا، الآن، حسی، لذت یا درد آنی، تمرکز، شک‌ناپذیر ـ است. همچنان که ملاحظه می‌شود همه ابعاد تمدن و فرهنگ انسانی ـ جامعه، دولت، هنر، سیاست، اقتصاد، تجارت، فرهنگ، پول، بانک، بیمه، بورس، فوتبال، ورزش، دانشگاه، اداره، انقلاب، آرمان، آزادی، نوشتار، آینده نگری و ... ـ از همین بعد ذهنی انسان برجوشیده است. اما آیا ذهن انسان فقط دارای بُعد مثبت است و هیچ نقش منفی ندارد؟ بعد وجودی؛ یک فرد علاوه بر بُعد ذهنی از بُعد وجودی نیز برخوردار است. شاید بتوان این بعد انسان را با یک مثال روشن ساخت. سیراب شدن را در نظر بگیرید؛ در باره مفهوم سیراب شدن و عوامل فیزیولوژیکی آن و انواع آن و تاثیر آن در بدن صحبت نمی‌کنیم که همه اینها به بعد ذهنی مربوط می‌شود بلکه به همین سیراب شدنی اشاره می‌کنیم که مثلاً به فرد روزه‌دار پس از افطار با نوشیدن آب یا شربت دست می‌دهد. این سیراب شدن همین الآن روی داده و فقط به همین شخص مربوط می‌شود و او با تمام وجودش آن را حس می‌کند و برایش کاملاً تازگی دارد یعنی چنین نیست که چون بارها سیراب شده پس این سیرابی برایش حالت کهنگی پیدا کرده است. هرقدر هم شدت تشنگی به ویژه در روزهای گرم بیشتر باشد، توجه وی برای رفع آن بیشتر شده (تمرکز) و لذا لذتش نیز از سیراب شدن بالاتر خواهد بود. نکته جالب اینکه انسان از جهت بُعد وجودی شبیه سایر حیوانات است و لذا گاهی از این جهت مورد بی مهری واقع می شود! پس شاخص‌های بُعد وجودی را می‌توان در پیوند داشتن با همین فرد، همین لحظه، همین حس و همین لذت (یا درد) نشان داد که البته به هرمیزان توجه فرد روی آن موضوع متمرکز باشد، به همان میزان لذتش نیز بیشتر خواهد بود. اینک توجه خوانندگان را به ابعاد وجودی در حادثه عاشوراء جلب می‌کنم: جنگ‌های تن‌به‌تن، رجزخوانی‌ها، تشنگی‌ها، ایثار‌ها، شهادت‌ها، ظلم‌ها، ناجوان‌مردی‌ها، خیانت‌ها، اخلاص‌ها، حضور پیرمرد و نوزاد، کاروان اسراء، حالات تک‌تک افراد و ...روشن است که قیام عاشوراء از ابعاد قوی معرفتی و اخلاقی چون اخلاص، شجاعت، نهی از منکر، انکار سلطنتِ(یزید)، ترویج آزادی‌خواهی و ...، برخوردار است که هیچگاه نباید مورد غفلت قرار گیرند؛ ولی علاوه بر این ابعاد معرفتی و دینی، حضور پررنگ ابعاد وجودی و حسی سبب شده است که جنبه رثائی (سوگواری) بگیرد و از آنجا که بعد رثائی همگانی و دائمی است لذا حزن محرم در میان اقشار مختلف مردم تداوم یافته است؛ و همین اندوه ناشی از اخلاص، ظرفیتی را برای قیام عاشوراء ایجاد کرده است که این‌همه استعدادهای متنوع و مختلف را در طول تاریخ و عرض جغرافیا بالفعل ساخته است. ثابتات دینی در برابر تغییرات زمانی: یکی از مشکلات عمده عصر جدید، این است که همه باورها، سنت‌ها، آداب و فرهنگ‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده و دچار تغییر و تحول می‌سازد و از همین‌جاست که صدای مومنین و سنت‌گراها را درآورده است. اما نکته جالب در دین اسلام و مذهب تشیع این است که تکالیفی در دین اسلام و مناسبت‌هایی در مذهب تشیع وجود دارد که وجوه ثابت دین و مذهب را تأمین می‌کنند. به عنوان مثال، احکامی چون نماز (با تمام مقدمات، اجزاء و شرایط آن)، روزه، حج و مناسبت‌هائی چون محرم، رمضان و ... خواه‌ناخواه در ایام مختلف تکرار می‌‌شوند و مؤمنین باید برخی شعائر و مناسک را به صورت ثابت رعایت کنند. رعایت همین شعائر و مناسک سبب می‌شود که افراد در مقابل سیل تغییرات و تحولات بایستند و دست‌کم سرعت تغییر را احساس کنند. ناگفته پیداست نه هر کهنه‌ای خوب و نه هر تازه‌ای بد است، همچنانکه نه هر تازه‌ای خوب و نه هر کهنه‌ای بد است؛ ولی پدیده‌های تازه ـ همچون فناوری‌های مختلف ـ سعی می‌کنند به وسیله امپراطوری رسانه‌ای سلطه بلامنازع خود را بر جهان و همه فرهنگ‌ها بگسترانند و لذا در برخورد با آداب و فرهنگ‌های سنتی هیچ ترحمی از خود نشان نمی‌دهند. با این وصف، خشک و ترِ سنت با هیزم مدرنیته به آتش کشیده می‌شود و افراد نیز تاب مقاومت در برابر آن را ندارند. ولی از ویژگی‌های همه ادیان علی‌الخصوص دین خاتم، این است که عناصر ثابتی ـ چون احکام دینی و مناسبت‌های مذهبی ـ را در متن دین تعبیه کرده است که اهل دین فقط با پایبندی به این احکام و مناسبت‌ها می‌توانند وجوه مثبت فرهنگ و سنت خود را حفظ کنند و در مقابل سیل بنیان برافکن تغییرات درامان بمانند. اندکی درنگ در قیام عاشوراء و تداوم مراسم آن در طول قرن‌های متمادی نشان می‌دهد که عناصر موجود در این قیام، با مهارت تمام ـ مهارتی که نشان از الهی و غیربشری بودن این حرکت دارد ـ چیده شده‌اند و تا قرن‌های متمادی انسان‌ها و به ویژه مسلمانان و شیعیان را متوجه امور ثابت و مقدس کرده و از آسیب تغییرات مداوم و تحولات غیرمنتظره در امان نگه خواهد داشت به شرط اینکه ما هم بتوانیم قدر آن را بشناسیم و شکر آن را بجا آوریم.» عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نکات خوبی را مطرح کرده‌اند به‌خصوص که بر عکس آقای حجاریان متوجه‌اند تداوم آن حرکت نشان از الهی و غیر بشری‌بودن آن دارد. در حالی‌که آقای حجاریان بدون هرگونه مطالعه‌ای در این مورد ادامه‌ی حرکت امام حسین«علیه‌السلام» را ساخته‌ی شیعیان می‌دانند. موفق باشید
10518
متن پرسش
چرا حضرت عباس با دیگر برادرانشان تفاوت دارند؟ با اینکه پدر هر چهار نفرشان امام علی (ع) و مادرشان ام البنین بود و شیوه تربیتی یکی بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آن حضرت زندگی خود را به آن وسعتی که مدّ نظر خود داشت شکل داد. تربیت، زمینه است، خود انسان باید آرمان‌های زندگی خود را متعالی انتخاب کند. موفق باشید
10507
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: چیزی ماننده خوره افتاده به جانم! داشتم مقدمات سفر اربعین اباعبدالله را آماده می کردم، دل را بریدم از برخی تعلقات، بنا را گذاشتم بر شهادت در اربعین، هر چند عقل سعی می کرد مانعم شود و زندگی تازه شروع شده و شرایط آن را گوشزد کند، اما دیگر وصیت نامه را هم کم کم آماده کرده ام، یک وصیت نامه اربعینی، دلم خوش بود تا در این تجلی ظهور نقشی ایفا کنم و بچشم، اما امروز که با پدر و مادرم صحبت کردم، می بینم قلبا راضی نیستن بنده بروم به سفر، نگرانی از جانم دارند، هر چه اطمینان هم بدهم قلبا راضی نیستند، پدرم متاسفانه دیسک کمر دارد و بعضا کارهای منزلشان را هم بنده انجام می دهم، اگر دو هفته آنها را به حال خودشان رها کنم قطعا به مشکل بر میخورن، حال نمی دانم چه کنم، آیا در این لبیک یا صاحب الزمان نقشی نداشته باشم؟ نکند من در سپاه کوفه ام؟ نکند خانه و منزل و پدر و مادر می خواهند من را از شرکت در این سپاه حسینی محروم کنند؟ چه وظیفه ای دارم؟ همه دارند می روند در پناه اباعبدالله، نکند من بروم جبهه دیگر؟، قولی از آنها گرفتم که اگر جبهه اسلام به نیروی رزمی نیاز داشته باشد، بنده بی اجازه شما خواهم رفت، خداوند نصیب شما نکند این حس را، التماس دعا. موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه‌خیر؛ نه در سپاه کوفه‌اید و نه از زیر سایه‌ی منوّر حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» خارج‌اید، با توجه به نیازی که پدرتان به شما دارند محکم در خدمت پدرتان باشید و امیدوار به نتایج کامل تری باشید. موفق باشید
10471
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: چندی است که عده ای از دوستان که مباحث شما را دنبال می کنند با ما هم که با مباحث شما آشنا و مطالعه می کنیم بحث می کنند که امروز نیاز جامعه ما حکمت متعالیه است و الان وقت گذاشتن و صرف کردن وقت و انرژی و نیرو برای هیئت بیهوده و بیخود است، باید رو بیاوریم به سمت مبانی زیرا عقیده دارند بر اینکه هیئت اصلا ذات ندارد که قابلیت کار داشته باشد معتقدند که هیئت خروجی درستی ندارد و محلی که در آن انسان تربیت شود، بندگی تقویت شود نیست.... بلکه نظر بر این دارند که گریه ۵ درصد کار است و هیئت ها آسیب بزرگی به نظام هستند و نمی شود آن ها را اصلاح کرد، بلکه بدتر نه تنها بازدارندگی ندارند دافعه دارند و بتی شده اند در مقابل مسجد... ولی استاد نمی دانم به هیچ وجه هم از ما حرف قبول نمی کنند می گویند ما به این رسیدیم که باید زانو زد در پای منبر علماء و مسجد و عزاداری ساده ای داشته باشیم با این سخنان گفتم شاید شما جوابی وافی و کامل ارائه کنید که استاد لااقل ما اگر اشتباه می کنیم نظرمان را تصحیح کنیم چون ما بر این باوریم که این هیئت ها می توانند بلندگوی نظام و سنگرهای انقلاب اسلامی و محلی برای شور و حماسه و همت های حسینی و روحیه سلحشوری باشد و در کنار آن هم باید به تقویت مبانی فکری و دینی هم عمیق پرداخته شود حال از شما خواهش داشتم اگر مقدور است سخنانتان را حتی اگر نمی توانید عمومی بگوئید در ایمیل بنده بگذارید اما جامع باشد که ما متوجه باشیم استاد از اینکه باعث اذیت جنابتان شدیم حلال کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور عزیزانی که به هیئت‌ها انتقاد دارند به جهت افراطی است که در بعضی هیئت‌ها هست که جوانان را مشغول سینه‌زنی و دسته می‌کنند بدون آن‌که متذکر معارف درستی شوند. راه‌کار، نفیِ هیئت نیست زیرا بعضی از این جوانان اگر همین هیئت‌ها هم نباشد می‌روند دنبال کارهای دیگر. بلکه راه‌کار آن است که آرام‌آرام برنامه‌ی هیئت‌ها را به سوی جمع معارف الهی و اخلاق و دسته و سینه‌زنی بکشانیم که بحمداللّه بعضاً عزیزان در این مورد موفق بوده‌اند. موفق باشید
10439
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار. عزاداریهاتان مقبول درگاه حضرت حق. استاد بنده چند سوال برایم پیش آمده البته دایم سعی می کنم از ذهنم این سوالات را برانم اما نشد و این است که به شما پناه آوردم. استاد وقتی شرح اقدامات اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را می خوانم دایم با سایر امامان مقایسه می کنم و به خودم می گویم چرا بقیه ائمه (علیهم السلام) این سلوک را نداشتند؟ چرا آنها علنا در برابر کفر زمان نایستادند؟ البته می دانم که مثلا خود امام حسین هم در زمان معاویه قیام نکردند ولی به هرحال طی نامه ای اعلام کردند که همین که با تو نمی جنگم می ترسم در پیشگاه خدا گنهکار باشم و ... یعنی در واقع به نظر می رسد یک روحیه منحصر بفردی در شجاعت داشته باشند و این با تصور من که ائمه را کلهم نور واحد می بیند تفاوت دارد و از این حس عذاب می کشم. شاید بفرمایید مهم این بوده که اسلام حقیقی بماند حال زمانی با شهادت علنی اما حسین (علیه السلام) زمانی با کلاسهای آموزشی امام صادق (علیه السلام) و ...استاد آیا هرکدام از ائمه را که به جای هم می گذاشتند همان حرکت را می کردند؟ یعنی اگر مثلا امام هادی (علیه السلام) را می گذاشتند به جای امام حسین همین کار را می کردند؟ استاد یک پرسش دیگر که در ذهنم شکل می گیرد این است که در تاریخ وقایع بدتر و وحشتناک تر از عاشورا هم احتمالا اتفاق افتاده مثلا در حمله مغول، یا اصلا همین داعشی ها، پس ما نباید برای مثلا کیفیت حوادث عاشورا اشک بریزیم البته من وقتی وقایع را می خوانم مثلا از روی مقاتل و یا ناحیه مقدسه اشکم در می آید ولی استاد ما دقیقا برای چه چیزی اشک بریزیم که آن هدف اشک بر اباعبدالله علیه السلام حاصل شود؟ البته بخودم می گویم در طول تاریخ برای هرکس افتاده باشد، برای اهل بیت نبوت (علیه السلام)حتی خار هم نباید به پایشان برود.. استاد لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ائمه«علیهم‌السلام» در زندگی خود نشان دادند تا پای جان بر سر دین الهی ایستاده‌اند و در این رابطه همه‌شان جان خود را از دست دادند منتها حرکت سیدالشهداء«علیه‌السلام» ملموس‌تر است. ولی حضرت هادی«علیه‌السلام» کاری با متوکل کردند که بارها متوکل‏ مى‏گفت:«وَیْحَکُمْ قَدْ أَعْیَانِی أَمْرُ ابْنِ الرِّضَا» واى بر شما! کار ابن‏الرضا مرا از پا انداخته. منظورش امام هادى علیه السلام‏ بوده 2- همان‌طور که متوجه‌اید بحث جنایات لشکر یزید در کربلا چیز مهمی نیست، عظمت کربلا به حرکات و مدیریت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است که اشک آدم را در می‌آورد که چه زیبا عمل کردند و طلب اُنس با آن زیبایی‌ها، آن اشک مقدس است. موفق باشید
10440
متن پرسش
سلام علیکم: نظر جناب عالی در مورد مقاله اخیر سعید حجاریان با عنوان «فرهنگ عاشورا فرهنگ اربعین» چیست؟ http://www.jamaran.ir/fa/NewsContent-id_63228.aspx
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع نگاه به نهضت امام حسین«علیه‌السلام» در کربلا حاکی از عدم اعتقاد به قدسی‌بودن آن است و لذا می‌گوید: «هرکس عاشورای خود را می‌سازد» نه این‌که هرکس سعی می‌کند به حقیقت قدسی کربلا که همه‌ی انبیاء به آن نظر داشتند، نزدیک شود. و خبر از آن دارد که نه‌تنها آقای حجاریان هیچ‌گونه اعتقادی به الهی‌بودن و قدسی‌بودن کربلا ندارد، حتی اطلاعات مختصری هم از واقعه و قبل و بعد از آن ندارد و این مصیبت تاریخ ما است که روشنفکران ما تا این اندازه از حقایق عالم و تاریخی که در آن زندگی می‌کنند، بیگانه‌اند. آقای حجاریان معتقد است حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» یک کاری کرد و تمام شد، و به زعم آقای حجاریان ما شیعیان بعداً آن را رها نکردیم و تبدیل به اربعین نمودیم و ما می‌خواهیم با آن نظام‌سازی کنیم. پاسخی هم که در سایت رجانیوز تحت عنوان «عقل دینی در برابر عقل مدرن» در جواب آن داده‌اند، نکات خوبی را در این رابطه متذکر شده‌اند. موفق باشید
10445
متن پرسش
سلام علیکم: 1. تفاوت سیره و نگاه شما با بزرگانی چون مرعشی نجفی و آیت الله شاه آبادی در چیست؟ در جواب سوال آن کاربر که شما فرمودید شاید نیاز نباشد تمام ماه محرم و صفر را مشکی ببوشیم این بزرگان هم خود و هم خانواده را به انجام آن سفارش می کردند. اگر کسی نذر کند یا باعث متذکر شدن و از بین نرفتن فضای مصیبت ال الله بشود چه؟ و اصولا چرا شما نهی می کنید؟ اگر در این فضای گناه آلود کسی بخواهد خود و خانواده و اطرافیان را با این امر متذکر کند اشکال کار در چیست؟ مطلوبمان حفظ این فضا است و جانمان جای خالی محرم را تاب نمی آورد. 2. اگر در شروع سیر مطالعاتی بخواهیم خود را یا بهتر بگویم فضای فکر خود را مجبور به حفظ فضای حظور کنیم و قلب این عمل را بعد از مدت کوتاهی حتی بعد از چند دقیقه بس بزند و نبذیرد و احساس خستگی و کسلی کند چه کنیم؟ ایا آن فضای فکر را به زور هم شده حفظ کنیم؟ آیا اگر قرار است فشار نیاوریم و ریاضت لازم را نکشیم این فرار از وجود نیست؟ مگر اگر ول کنیم موضوعی برای فکر در آن لحظه بهتر از این فضا وجود دارد؟ با احساس خستگی در این حال چه کنیم؟ ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر سیر الی اللّه در عین آن‌که هرگز نباید تسلیم نفس امّاره شد و باید در زیر سایه‌ی دستورات شرع خود را جلو برد، در عین حال نباید آنچنان به خود سخت بگیریم که نفس ناطقه به زحمت بیفتد و ریاضت‌ها را تلخ احساس کند، حال اگر عزیزی مثل آیت اللّه مرعشی نجفی و یا آیت‌اللّه شاه‌ابادی با آمادگی روحی و با پوشیدن لباس مشکی در ماه محرم و صفر احساس صفای خود را حفظ می‌کنند معلوم است که این کار را انجام می‌دهند، ولی اگر ما چنین احساسی را نداشته باشیم و برعکس، ممکن است نفس ناطقه احساس فشار بکند لازم نیست انجام دهیم. موفق باشید
نمایش چاپی