بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11349
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد کیلیپی هست در فضای مجازی که اشاره به کشف اسکلت انسان های غول پیکری داره در صحرای عربستان و در اون ادعا شده که این اجساد متعلق به قوم عاد هستن و ترجمه آیات 6 و 7 و 8 سوره فجر و آیه 7 سوره الحاقه را دلیل بر صحت ادعای خود آورده است که ترجمه صریح این آیات چنین ادعایی رو حداقل در ظاهر نشون نمیده... حالا استاد از شما خواهش دارم با توجه به تفاسیر قرآن این قضیه رو برامون روشن کنید، درضمن خیلی ها هم میگن که این عکس ها فوتوشاپ هستن خود کیلیپ رو در سایت آپارات دانلود کنین... ممنون و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیات مذکور این‌چنین برمی‌آید که قوم عاد توانایی‌های زیادی داشته‌اند، همان‌طور که در فرعونیان این امر مشهود است و روایاتی داریم که عمالقه دارای هیکل‌های بسیار بزرگ بوده‌اند، حال می‌توان با این کشفیات تطبیق داد یا نه، واللّه اعلم! موفق باشید

11344
متن پرسش
آیا قرائتهای هفت‎گانه در زمان پیامبر اسلام (ص) وجود داشت؟ منشأ این قرائت‎ها کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم ولی باید موضوع را از اساتید قرائت پرسید. موفق باشید

11215
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: استاد آقای رائفی پور در شبکه ی ولایت گفتن که مباهله انجام دادن و بحث آتش گرفتن فرد درخواست کننده مباهله رو مطرح کردن که البته گفتن آیت الله قزوینی ازشون خواستن که رسانه ای کنن. شما این مطلب رو تایید می کنید؟ در کل نظر شما چیه؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست متوجه نشدم چه می‌فرمایید؟ ولی علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» فرموده بودند هنوز هم جای مباهله هست و تعبیر «این گوی و این میدان» را به‌کار برده بودند بدین معنا که حاضر به مباهله با مخالفان اسلام هستند. موفق باشید
11194
متن پرسش
سلام: جزوه تفسیر واقعه رو مطاله کردم. در چند آیه ای که راجع به حور عین هست قانع شدم که چرا خداوند به گونه ای سخن گفته که ظاهر آیات به نظر می رسد که حور مونث هست و توضیحات قابل قبول بود غیر از یک آیه و آن هم «عربا اترابا». توضیحاتی دادید که قابل قبوله. ولی چرا خداوند از کلمه «عربا» استفاده کرده که وقتی یک دختر عرب این آیه رو میشنوه هیچ شوقی در او ایجاد نشه و این تصور را بکنه که واقعا زنانی هستند برای مردان؟ چون عربا = زنی که به شوهرش عشق می ورزد و این معنی چه لذت و شوقی میتونه برای یک زن عرب داشته باشه؟ چرا خداوند این دو کلمه را به گونه ای بیان نکرد که مثلا معنی آن بشود «کسانی که به همسرانشان عشق می ورزند؟» که زن و مرد نداشته باشد. توضیح: اینکه زن عرب رو مثال زدم برای اینکه به خوبی با جمله عربا اترابا آشنایی دارد لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم «عُرُباً اَتْراباً» باید به زیبارویانی پاک و دست نخورده معنا شود، زیرا صورت اعمال صالح مؤمنین است اعم از زن یا مرد. موفق باشید
11183
متن پرسش
سلام علیکم: چندی پیش دوستانم سوالی پرسیدن که جوابی نداشتم و برای پاسخ دادن نیاز به توضیح مبسوط شما دارم. سوال این است: مولا علی (ع) که قرآن را درس می دادند و این آیه که اگر از قصاص بگذرید برای شما بهتر است. با توجه به اینکه ایشان خود استاد قرآن بودن چرا خودش از قاتلش نگذشت و ابن ملجم قصاص شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در این مورد بحث یک شخص در میان نبود، بحث تفکر خوارج در میان بود که باید با آن برخورد کرد مثل برخوردی که ما امروز با داعش باید بکنیم. موفق باشید
11173
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: خدا قوت. سوال اولم این‌که از لحاظ شرعی آیا گریه‌کردن در نماز، نماز رو باطل میکنه؟ من عارف نیستم که بتونم خشیت الهی رو درک کنم اما نماز بدون احساس نسبت به خدا و لطفی که منو به درگاهش دعوت کرده خیلی خشک و کسل کننده است. همیشه نه، ولی حسی تو نماز دارم که از مهربونی‌هاش خجالت می‌کشم و فقط میتونم بگم خدایا بدون چگونگی ام تنها با هستی آمده ام که مال توست. به جزخدا هیچ کسی تو زندگیم ندارم و اصلا نمیخوام. من حال خوبی پیدا می کنم اما بعد از نماز فکر می کنم شاید نمازم از لحاظ شرعی مشکل پیدا کنه شاید به خاطر عذاب وجدان باشه؟ 2) به طور کلی پدر من برای دیگران خوبه اما تو خونه شدیدا سختگیر و خشن بود به طوری‌که ما از خدا فقط عذاب و شکنجه و عذاب وجدان فهمیدیم، تنبیه و تحقیر حتی برای مستحبات. الانم توی خونه اما در طلاق عاطفی کامل. بالاخره ما بزرگ شدیم خواهر و برادرم مثل من بعد از دوره های سخت افراط و تفریط همه چیزو یکباره زمین گذاشتند اما من خیلی سعی کردم با مشاوره و کتاب و دعا ارتباطم رو نگه دارم الان دختر 30 ای هستم با یک عالمه مشکلات روحی و روانی از همه اینها بدتر احساس همیشگی گناه. استاد نمیتونم خدای پدرم رو کلا از ذهنم پاک کنم و بدون قالب معرفت پیدا کنم با کتابا خیلی کم جلو میرم اما یکهو سقوط می کنم برا همه کارهام توجیهی دارم که گناهند حتی کارهای خوب. من همه کار کردم اما دیگه حس می کنم هیچ وقت با حقیقت درست و مهربانی خدا آشنا بشم بدون تصویر خشن و عذابگر. خواهش می کنم کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن گریه‌ای که نماز را باطل می‌کند گریه برای دنیا است و نه گریه‌ برای ملاقات حضرت رب العالمین 2- این کلید قرآنی را همیشه مدّ نظر داشته باشید که «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات»‏ انجام کارهای خوبی که دین مشخص کرده همه‌ی گناهان و مشکلات را برطرف می‌کند. پس به قول مولوی: «گر تو خواهی حرّی و آزادگی/ بندگی کن، بندگی کن، بندگی». موفق باشید
11174
متن پرسش
به نام خدا سلام استاد گرامی بی‌زحمت در صورت امکان لطف کرده و نظر خودتان را در مورد این مطلب بفرمایید. ظاهراً آقای سوزنچی مدعی ترجمه و تفسیر اشتباه برخی آیات قرآن تحت تأثیر علمای بنی‌امیه شده‌اند که در آن نام امام علی (ع) صراحتاً قید شده است اگر چنین باشد چظور در طول 1400 سال حداقل علمای بزرگ شیعه متوجه این قضیه نشده‌اند یا شاید هم نخواسته‌اند متوجه شوند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «قرآن هرگز تحریف نشده» از آیت‌اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» به این موضوع پرداخته و مطابق تحقیق آیت اللّه شعرانی آنچه آن آقا فرموده اند را ردّ کرده‌اند. بنده در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عنوانی به نام «چرا نام علی«علیه السلام» در قرآن نیامده» مطرح کرده ام می توانید به آن کتاب که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
11125
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: در مورد تفسیر آیه شریفه «اهو لَّذِى أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ ءَایَاتٌ محُّکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کلُ‏ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا» عده ای معتقدند که راسخون فی العلم را باید عطف بر الله بگیریم. برای تایید این سخن روایات متعددی نیز وارد شده علاوه براین، این دسته معتقدند که بسیار بعید به نظر مى‏ رسد که در قرآن، آیاتى باشد که اسرار آن را جز خدا نداند؛ چرا که این آیات براى تربیت و هدایت مردم نازل شده است و چگونه ممکن است حتى پیامبرى که قرآن بر او نازل شده از معنا و تأویل آن بى ‏خبر باشد؟! در این صورت می توان ائمه را مصداق راسخون فی العلم در نظر گرفت. در این صورت تفسیر آیه بعدی «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» نیز با گفته شما کمی متفاوت خواهد شد. شما فرمودید که در زمان نزول آیه فتنه جامعه اسلامی را فرا گرفته بود و راسخون فی العلم دعا می کنند که تحت تاثیر فتنه های منافقان که ناشی از تمسک به متشابهات قرآن است قرار نگیرند. در صورتی که ائمه از این امر مبرا هستند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» به جهت ادامه‌ی آیه و آیه‌ی بعد به این نتیجه می‌رسند که مصداق راسخون فی‌العلم که در این آیه هست نمی‌تواند امامان معصوم باشد، ولی راسخون فی العلم به معنایی که تأویل آیات را در اختیار دارند ائمه«علیهم‌السلام» هستند. موفق باشید
11126
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: من سوالاتی رو در قالب چند شماره ازتون پرسیدم ولی جوابی دریافت نکردم هنوز، زمان ارسال سوالم شما کربلا بودید و من هم اول سوالم رو با زیارت قبولی شروع کردم. ایمیل رو هم که دادم، سوال بهتون رسیده؟ ممنون
متن پاسخ
به نام خدا/ شماره سوال و جواب 10870 هست که استاد در تاریخ اول دی ماه جواب داده اند. لطفا در دیدن سوال و جواب های سایت دقت فرمایید./ مدیریت سایت/ سلام: زیارتتون قبول. یادش بخیر چند سال قبل روزی سعادت پیدا کردیم و با زیارت شما شدیم زائر حرم آقا ان شاالله. سوال اول: استاد میخوام ازتون درباره تفکر بپرسم. مدتی است بخصوص با وجود اینترنت و گروههای اجتماعی و مشارکت در گروهها که البته همه هم مذهبی هستند یا در قالب صحبتهای دوستانه فرصت مطالعه تفکر و خیلی کارهای خوب از من گرفته شده. بارها قصد دوری ازین ابزارها رو گرفتم و همه ناموفق بوده. حتی در دوران دوری ازین ابزارها هم توفیقی برای کارهای مفید مثل قرآن خواندن یا مطالعه نداشتم. انگار دست و دلم پیش نمیره و بیخود موبایل دستم میگیرم. میدونم که وقتم داره تلف میشه. چطوری غلبه کنم؟ نور زندگیم کم شده، شوق مناجاتم، کیفیت نمازهام و...همه کم شدن. چه کنم؟ سوال دوم: از وقتی ساکن تهران شدیم و از کلاسهای هفتگی شما و سخنرانی های هفتگی آقای معمار منتظرین فاصله گرفتم روحم کسل شده و ذهنم پر از افکار بیهوده، نیاز به تذکر دارم. به نظرتون چه کتابی یا چه سخنرانی رو ازتون گوش کنم یا بخوانم تا حالم جا بیاد؟ سوال سوم: رهبر عزیزمون که فرمودن فلسفه رو باید از کودکی به فرزندانمون بیاموزیم، چطوری باید چنین کنیم؟ وظیفه ما والدین چیه؟ آیا شما در این زمینه مطالب آماده ای دارید؟ ممنونم. التماس دعا..........................باسمه تعالی: سلام علیکم: جای شما و همه‌ی دوستان حقیقتاً خالی بود 1- با توجه به آنچه در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد باید به خودتان برنامه بدهید و همچنان روی برنامه مقاومت کنید تا شخصیت جدیدی برایتان ظهور کند 2- می‌توانید همان مباحث را به‌خصوص مباحث جلسات شنبه را از روی سایت دنبال کنید تا فضای حضورتان محفوظ بماند و در انتخاب کارها به کمک‌تان آید 3- فکر می کنم مباحث معرفت نفس مثل بحث «من کو؟» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» خوب باشد. موفق باشید
11118
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: اوقات شریف بخیر! جسارتا می خواستم بدانم که آیا آثار آقای عبدالله شهبازی مورخ تاریخ سیاسی ایران و جهان با محوریت زرسالاران یهود و استعمار معرف حضور عالی هست یا خیر؟ آثار ایشان که حاصل بیش از 20 سال تحقیقات پیگیر ایشان است اطلاعات ذی قیمت و ناگفته ای را از تاریخ پنهان غرب جدید از منابع زبان اصلی و ایرانی گرد آوری می کند. از نقطه نظر تاریخ تحلیلی نیز یک سری قواعد کلی بسیار جالب و مهم به دست می دهد که آنها را به نظر حقیر می توان سنت شیطانی تاریخ در برابر سنت الهی تاریخ دانست! این قواعد را ایشان البته نه تحت چنین عنوانی در مقدمه اثر پنج جلدی خود با عنوان تاریخ زرسالاران یهود و پارس که از این لینک زیر قابل دانلود است بیان کرده اند. البته آقای شهبازی سابقه عضویت در حزب توده دارند و طی یک دهه اخیر نیز از لحاظ سیاسی شخصیت جنجال سازی بودند اما با این حال تحقیقات شگرف ایشان در تاریخ بنی اسرائیل و زرسالاران یهود در قرون وسطی و جدید از حیث یافته های بکر و جامعیت یگانه و بی نظیر است. البته از حیث معرفتی آنچه که حداقل در آثار ایشان برای بنده غیر از اطلاعات ذی قیمت اش مفید است همان چیزی است که تحت عنوان سنن شیطانی تاریخ می نامم. یعنی روش ها و قواعد عینی و انضمامی اعلاء ترین صحابی شیطان برای انقیاد و سیطره بر بشر که قرن ها سابقه دارد و نسل اندر نسل منتقل می شود. لذا مطالعه آثار ایشان را در کنار آن نگاهی که ما به فلسفه تاریخ داریم بسیار مفید می دانم. لذا مناسب دیدم که مطالعه آثار ایشان را به دوستانی که در زمینه تاریخ غرب مطالعه می کنند توصیه کنم. http://ketabnak.com/comment.php?dlid=10851 با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید باید از آثار آقای عبداللّه شهبازی استفاده کرد، ولی با نگاهی که در دل حوادث تاریخ به حضور خدا و سنت‌های الهی نظر داشت، همان‌طور که قرآن در نگاه به حادثه‌ها به ما می‌آموزد. موفق باشید
11119
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی: ضمن عرض تشکر فراوان به خاطر مباحث بسیار ارزشمند و حکیمانه حضرتعالی که حقیقتا گمشده و راهگشای جوانان حزب اللهی است، بنده چند آیه کلیدی را در مباحث جنابعالی دیده ام و توضیحی که برای هر یک ارائه داده اید مطالعه کرده ام. اما نتوانستم به یک نظمی در این چند آیه شریفه برسم. هم چنین یک روایت مرتبط از اصول کافی یافتم که ابهام را برای بنده بیشتر کرد: 1. «و ما خلقت الجنّ و الإنس إلّا لیعبدون» 2. «و اعبد ربّک حتی یأتیک الیقین» (حضرت علامه (ره) ذیل این آیه شریفه، مراد از یقین را مرگ دانسته که عالم یقین است؛ و می فرمایند: "اگر مقصود از یقین، آن یقین معمولى باشد که گفتیم از راه تفکر یا عبادت، در نفس پدید مى آید رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) در هر حال آن یقین را داشته، و آیه شریفه که خطابش به شخص رسول اکرم است مى فرماید عبادت کن تا یقین برایت بیاید، چطور رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) یقین نداشته با اینکه آیات بسیارى از کتاب خدا او را از موقنین و همواره بر بصیرت و بر بینه اى از پروردگارش، و معصوم و مهتدى به هدایت الهى و امثال این اوصاف دانسته است". ظاهر این تفسیر با توضیح حضرتعالی که فرموده اید علت غائی خلقت انسان به استناد این آیه، یقین است هماهنگ نیست). 3. «کلّا لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم ثم لترونها عین الیقین» 4. «و اتّقوا الله و یعلّمکم الله» 5. روایت شریف در اصول کافی جلد 4 صفحه 164 باب برتری ایمان بر اسلام و برتری یقین بر ایمان: «ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است و تقوی یک درجه بالاتر از ایمان است و یقین یک درجه از تقوی بالاتر است و میان مردم چیزی کمتر از یقین تقسیم نشده است». از حضرتعالی تقاضا دارم تعریف و ارتباط تسلیم، ایمان، تقوا و یقین را با توجه به آیات و روایت فوق بفرمایید. نیز ارتباط علمِ بیان شده در آیه شریفه بند 5 که حاصل تقوا است با یقین (آیا منظور از این علم، همان علم الیقین است؟) هم چنین ناهماهنگی ظاهری مذکور در بند 3 را تبیین فرمایید. جزاکم الله خیرا و من الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه می‌فرمایند و روایت هم تأیید می‌کند آن‌جا که به رسول خود می‌فرماید: تا رسیدن به یقین عبادت خدا را همچنان ادامه بده، یعنی تا آخر عمر و رسیدن مرگ عبادت حضرت پروردگار را ادامه بده. و یا وقتی در زیارت ائمه«علیهم‌السلام» می‌گویید «مُجَاهِداً فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ عَابِداً لِلَّهِ حَتَّى أَتَاهُ الْیَقِین‏» شما تا رسیدن به یقین مجاهده در راه خدا را ادامه دادید، یعنی تا آخر عمر. ولی عنایت داشته باشید در متن آیه یک نکته خوابیده که چرا به جای مرگ، فرموده‌ است یقین، زیرا در مرگ حجاب‌ها برطرف می‌شود و عالم غیب و معنا برای انسان ظهور می‌کند و لذا می‌توان نتیجه گرفت آیه می‌خواهد خبر از آن بدهد که عبادت باید تا رفع حجاب و اُنس با عالم غیب ادامه یابد و به همین جهت بزرگان دین که بنده نیز سخن آن‌ها را پذیرفتم می‌فرمایند هدف خلقت عبادتی است که منجر به یقین شود. حال در همین رابطه که یقین را رفع حجاب بگیریم و در روایت داریم چیزی کمتر از یقین بین مردم تقسیم نشده؛ می‌توان فهمید باید انسان مراحلی را طی کند تا به مقام یقین و نس قلبی با خدا برسد. ابتدا باید در عین پذیرفتن احکام اسلام، قلب خود را به نور ایمان متوجه خدا بگرداند و در این مسیر رعایت تقوا را بنماید تا آرام‌آرام حجاب‌های بین او و انوار الهی برطرف شود و از علم الیقینی به عین الیقینی که چشم دل او باز می‌شود، نایل گردد. موفق باشید
11108
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: درجلسه تفسیر شنبه چندین بار فرمودید که به هنگام نزول وحی گوش حضرت صوت می شنید. خوب این صوت باید به طور طبیعی به گوش اطرافیان حضرت هم برسد و اتفاقا همین اعتراض را به حضرت می کردند، لذا مکانیسم این صوت الهی را لطفا شرح دهید. در ضمن این سوال را از یک معلم قرآن پرسیدم فرمودند مجرای شنیدن فقط پرده گوش نیست شما اگر محکم درب گوشها را بگیرید و دندانها را به هم بزنید صدا را به خوبی می شنوید. نظر شما در مورد این مثال چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت نفس روشن می‌شود که گوش انسان یا از طریق ارتعاشات هوا از بیرون متأثر می‌شود و نفس ناطقه‌ی انسان آن صوت را می‌شنود، در این حالت است که باید بقیه هم آن صوت را بشنوند، و یا آن صوت در جان شخص ایجاد می‌شود و نفس ناطقه از درون می‌شنود. صوتی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شنیدند از جنس دوم است. موفق باشید
11110
متن پرسش
سلام علیکم: امام جواد (ع) می فرمایند ره سپردن به سوی خداوند متعال رساننده تر است از به رنج افکندن اعضای بدن با عمل.1) مرز این حدیث را برای کسانی که شاگرد شما هستند و مقید به انجام اعمال روزانه و عبادت کردن با بدن از قبیل یونسیه و نافله و روزه ایامی که در المراقبات و معراج السعاده و کتب سلوکی و اخلاقی وارد شده چگونه شرح می دهید و تفاوت این حدیث با توصیه قرآن به استغفار در سحر و نافله و روزه برای اینکه شاید! اهل تقوا شوید و ذکر شدن اینکه کسانی هستند که آثار سجود در چهره شان نمایان است در چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این حدیث در حدّ توان در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» شرح شده، خوب است به آن‌جا رجوع کنید. موفق باشید
11099
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز من فایل سخنرانی شما را در خصوص عصمت معصومین گوش دادم و سوالی برایم حل نشده و آن اینکه آیا معصومین از ابتدای تولد معصوم بوده اند و به عبارت دیگر عصمت تکوینی چرا به آنها داده شده؟ چرا به ما داده نشده این با عدالت خداوند سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این موضوع در شرح آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب در بحثی که بر روی سوره‌ی احزاب شده، مورد بررسی قرار گرفت سعی بفرمایید مطلب را در آن‌جا دنبال بفرمایید. به این موضوع فکر کنید که اگر خداوند نمونه‌هایی از عصمت را در معرض نگاه بشر قرار نداده بود، چطور با عدالت خدا سازگار بود که ما را به چیزی بخواند که نمونه‌ای از آن را نشان نمی‌دهد. موفق باشید
11104
متن پرسش
سلام و خدا قوت: تشکر به خاطر جواب سوالی که در مورد کتاب عین الحیات و کتب شیخ صدوق پرسیده بودم که پاسخ شما تاکید روی فهم روایات بود حال برای فهمیدن روایات چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای فهم روایات مثل فهم قرآن مقدماتی نیاز است که از همه مهم‌تر نگاه توحیدی است، همان نگاهی که مبنای سخنان ائمه«علیهم‌السلام» بوده است. پیشنهاد می‌کنم خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه مثل خطبه‌ی اول را مدّ نظر قرار دهید. برهان صدیقین و مباحث معرفت نفس نیز برای ابتدای کار خوب است. موفق باشید
11090
متن پرسش
با عرض سلام و تشکرخدمت استاد محترم: اگر در مورد موضوع سعادت از دیدگاه علامه طباطبایی بخواهیم پژوهشی انجام دهیم بهتر است کدام آیات در تفسیر المیزان را بررسی کنیم؟ علاوه بر تفسیر المیزان به چه منابع دیگری در مورد این موضوع می توان رجوع کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای این کار خوب است مباحث مربوط به حیات طیبه را در المیزان دنبال کنید. کتاب «جامع السعادات» نیز روایات و نکات خوبی دارد. موفق باشید
11093
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: «یا من اسمه دوا و ذکره شفا» اسم چیست و ذکرچیست؟ و چرا اسم دوا است و ذکر شفا و فرق دوا و شفا چیست؟ با تشکر از شما که وقت شریفتان را برای این سوال حقیر قرار می دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم همان ذات حق است با صفتی خاص و لذا اگر بخواهیم به حضرت حق نظر کنیم باید نظر به اسماء الهی داشته باشیم و این موجب می‌شود که راه را پیدا کنیم و بیراهه نرویم. مثل پیداکردن دارو جهت رفع بیماری و از این به بعد باید با یاد خدا بیماری دوری از خدا را شفا بدهیم. موفق باشید
11074
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و تشکر از مباحث کاربردیتون در زندگی. قبل از طرح سوال: مباحث شما را با گروهی از دوستان در تهران به صورت هفتگی و متوالی مباحثه می کنیم و تا الان خدا را شکر به نتایج خوبی در زندگی فردی و اجتماعی رسیده ایم سوال: در مورد آیه 55 سوره طه و اینکه اشاره به بازگشت به زمین و بیرون شدن دوباره از زمین دارد با توجه به مباحث کتاب معاد (هم اکنون در حال بحث تا فایل صوتی 13) توضیحی می خواستم و اینکه در تفاسیر منظور زمین خاکی است یا زمین قیامتی و برزخی؟ اگر ممکن است منبعی برای مطالعه بیشتر در این زمینه معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه طباطبایی«رحمه‌اللّه‌علیه» در ذیل آیه‌ی 55 سوره‌ی طه می‌فرمایند: آیه‌ی شریفه ابتدای خلقت آدمی را از زمین و سپس اعاده‌ی او را در زمین و جزئی از زمین و در آخر بیرون‌شدنش را برای بازگشت به سوی خدا از زمین می‌داند، پس در زمین یک دوره کامل هدایت بشر صورت می‌گیرد. در واقع می‌فرماید از اجزاء زمین خلقت یافتید و به همان زمین اجزاءتان برمی‌گردد و در متن همین زندگی زمینی رشد می‌کنید تا آن‌که دوباره به سوی خدا برگردید همان‌طور که قبلاً در نزد خدا بودید، یعنی در زمین نشو و نما می‌کنید تا می‌رسید به خلقی غیر زمینی و غیر مادی. به نظرم اگر آیه را در جاهای مختلف تفسیر المیزان دنبال بفرمایید نکات خوبی در اختیارتان می‌گذارد. موفق باشید
11083
متن پرسش
سلام: ببخشید با اینکه ما خودمان می گوییم فقره اشهد ان علیا ولی الله جزء اذان نیست _ آیا صرفا با قصد اینکه جزء اذان نگیریم بدعت گزاری برداشته می شود؟ آیا این عمل باعث نمی شود که خیلی جاهای دیگر با همین قصد اعمالی را بنیان کنیم مثل دست دادن بعد از نماز (برای قبولی) بدون قصد ورود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سنت‌های حسنه بدعت نیست، این‌که شیعه در اذان خود نظر به ولایت علی«علیه‌السلام» می‌کند و آن را در جامعه‌ی خود متذکر عموم می‌گرداند، یک سنت حسنه‌ است مثل ساختن حسینیه‌ها. امام صادق (ع) فرمود شش چیز است که مؤمن پس از مرگ خود از آن سود برد، فرزند صالح که برایش آمرزش خواهد قرآنى که خوانده شود، چاه آبى که بکند و درختى که بکارد و صدقه آبى که مجرى سازد و سنت حسنه ای که از آن پیروى شود. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ خِصَالٌ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُقْرَأُ مِنْهُ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ صَدَقَةُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَ سُنَّةٌ حَسَنَةٌ یُؤْخَذُ بِهَا بَعْدَه‏( أمالی الصدوق، ص: 169 ).موفق باشید
11065
متن پرسش
سلام: یه پسر 17 ساله هستم و معتقدم زن با مرد هیچ تفاوت از لحاظ ارزش و مقام نداره، از طرفی به کامل بودن و جامعیت و شگفتی دین خدا یقین دارم، شروع کردم به خوندن ترجمه قرآن و از وقتی این کار رو شروع کردم ذهنم خیلی درگیر این مسئله زن و مرد شده!!! تا اواسط سوره بقره هستم، از ابتدا احساس می کنم خدا با مردها داره حرف میزنه و زن ها مثل دیگر امکانات روی زمین که در خدمت انسان خلق شده اند زن ها هم برای همین هستن، مثلا می بینم از ابتدا داره دستورات مهمی داده میشه و خدا داره با انسان حرف میزنه، این کارو بکنید اینکار رو نکنید اما یه دفعه آخر میگه با زنان مشرک ازدواج نکنید!!!!!! خیلی واسم عجیب بود؛ یعنی تا قبلش هم خدا فقط داشت با مردها حرف میزد؟ که آخرش میگه با زن های مشرک ازدواج نکنید؟ مثلا چرا گفته نشده با انسان مشرک ازدواج نکنید؟؟؟ کلا وقتی قرآن رو میخونم احساسم اینه که خدا فقط با مرد ها حرف میزنه! و آخر چیزی که باعث شد خیلی ذهنم درگیر بشه آیه 228 سوره بقره بود که یه دفعه دیدم نوشته مردان را بر زنان برتری دادیم و خدا حکیم است!!! تفسیر رو دیدم اما روشنم نکرد، به دریافت پاسخ از شما خیلی امیدوارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که از نظر اسلام بیشتر امورات اجتماعی به عهده‌ی مردان است و امور تربیتی که پایه‌ی آن در خانه است، به عهده‌ی زنان می‌باشد و لذا وقتی بحث در امور اجتماعی است مردان را مخاطب قرار می‌دهد در عین آن‌که ضمیر مذکر به معنای مرد نیست، بلکه به معنای مردم است. مثل وقتی که می‌فرماید مسلمین باید چنین و چنان کنند که منظور همه‌ی مردم جامعه‌ی اسلامی است ولی در آن‌جایی که می‌خواهد ارزش‌ها را نشان دهد بین زن و مرد هیچ تفاوتی قائل نیست در آیه 35 سوره احزاب کمالات معنوى را براى زن و مرد مساوى نقل مى‏کند و مى‏فرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا». چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید در آیه فوق تمام مراتب کمال را براى زن و مرد مساوى نقل فرموده و سپس مغفرت الهى و اجر عظیم را نتیجه کار هر دوى آن‏ها قرار داده است. یا مى‏فرماید: «وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا». هرکس کارى شایسته انجام دهد، چه زن و چه مرد، اگر مؤمن باشد، به بهشت مى‏رود و به قدر شکاف هسته خرما به کسى ستم نمى‏شود. از آیه فوق به‏خوبى مى‏توان نتیجه گرفت که نه مردبودن عامل کمال و نه زن‏بودن مانع کمال خواهد بود. همچنان‏که مى فرماید: «مَنْ‏ عَمِلَ‏ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» هر زن و مردى که کارى نیکو انجام دهند، اگر ایمان آورده باشند، حتماً به حیات طیبه خواهند رسید و حتماً جزایشان بر اساس بهترین کارى است که انجام داده‏اند. پس طبق آیات فوق رسیدن به کمال حقیقى مشروط به جنس خاص اعم از زن یا مرد نیست و آن فهم و اندیشه و عقلى که موجب کمال انسانى است مخصوص به زن یا مرد نیست، زیرا وقتى آیه مى‏فرماید هر زن و مردى مى‏تواند به اوج کمال انسانى برسد، معلوم است که خِرد و فهم رسیدن به آن کمال در هر دوى آنان هست. در مورد آخر آیه‌ی 228 سوره‌ی بقره همان‌طور که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در ذیل آیه می‌فرمایند: کارهای اجرایی را نباید با کمالات نفسانی خلط کرد، در این قسمت از آیه با توجه به این‌که به عنوان یک مبنا در آیات متعدد روشن نموده زن و مرد حقوق مساوی دارند این برتری که در این‌جا برای مرد متذکر شده به جهت مسئولیت بیشتری است که به عهده‌ی اوست، مثل برتری رئیس یک اداره. موفق باشید
11052
متن پرسش
سلام علیکم: در آیه قرآن داریم که زنان طیب برای مردان طیب و زنان فاسد برای مردان فاسدند، حال سئوال اینجاست که اولا ما می بینیم که زنانی طیب هستند ولی مردانشان فاسدند این چگونه توجیه می شود و ثانیا اگر مردی که فاسد است برود با زنی ازدواج کند مدام به او شک می کند که حتما او هم فاسد است فلذا زندگی بهم می ریزد این چگونه توجیه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته، اقتضای اولیه است ولی ممکن است خداوند به خاطر مصالحی یک زن طیبه را در یک زندگی فاسد قرار دهد همان‌طور که همسر فرعون را در خانه‌ی فرعون قرار داد و یا بالعکس؛ همان طور که می‌فرماید وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدا ولی می‌بینیم برخی اوقات فرزند فاسدی مثل فرزند حضرت نوح و یا جعفر کذاب را در خانه‌ی نبوت و امامت قرار می‌دهد. به هر حال، این امور به خاطر مصالحی فوق اقتضای اولیه است که خداوند به خاطر امتحان خود شخص و یا حتی جامعه و یا مصالحی دیگر فوق آن اقتضا عمل می‌کند.
11034
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: به نظر شما آیا پیامبر تحت تاثیر اطرافیان خود قرار می گرفت تا آنجا که گفته شده او شخصی ساده و خوش باور بود... به نقل از سخنان محمد خامنه ای. لطفا مختصر توضیح ندهید. سوال بعدی در مورد صفویه است. آیا اگر در زمان حکومت صفویه بودیم وظیفه داشتیم که از آن حمایت کنیم چون شیعی بوده اند و شرایط خوبی رو فراهم کرده اند، و چرا حاج شیخ عباس قمی این قدر از شاه عباس تعریف کرده چه لزومی داشته یا شاید آدم خوبی بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوش‌باوربودن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به آن معنا نیست که کسی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را فریب می‌داده، این آیه در مقابل تصوری است که منافقین نسبت به حضرت داشتند که می‌دیدند رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سخنان آن‌ها را که بعضاً غیر واقعی بود می‌شنیدند و عکس‌العملی نشان نمی‌دادند که آبروی آن‌ها برود و از طرف دیگر نظام اسلامی در ابتدای امر گرفتار درگیری داخلی شود، به همین جهت وقتی می‌گفتند «هو اُذنٌ» یعنی او تحت تأثیر سخنان اطرافیان است، آیه آمد: «وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ» این‌طور برخورد رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای شما بهتر است. پس معلوم است رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بنا به مصلحتی آن‌ها را رسوا نمی‌کردند و به نظرم آقای استاد محمد خامنه‌ای برای توجبه سخن خود این آیه را شاهد آوردند که کار خوبی نبود 2- همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» نیز برای صفویه جایگاه مهمی قائل‌اند، صفویه در نگاه تمدن‌سازی شیعه جایگاه ارزشمندی دارد و به این لحاظ علمائی مثل شیخ‌بهائی به آن‌ها می‌پیوندند و این غیر از خصلت‌ها و ضعف‌های فردی تک‌تک آن‌ها است. موفق باشید
10985
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما راجع به تفاسیر قرآنی دکتر ابوالفضل بهرامپور چیست؟ سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان در ترجمه‌ی قرآن موفق بوده‌اند ولی در تفسیر از عمق لازم برخوردار نیستند، هرچند برای مردم که می‌خواهند اسلام خود را از تلویزیون بگیرند مفیدند. موفق باشید
10989
متن پرسش
با سلام محضر استاد بزرگوار: با مطالعه مقدمه آیت الله جوادی آملی بر رحیق مختوم و تامل در آن، بنظرم رسید که ایشان در این مقدمه از یک منظر در مقام معرفی «طرح حیات حکیم متعالی» هستند. با تامل بیشتر در پی استخراج آن رفتم ولی مطمئن نیستم که کاملا به مقصود رسیده باشم. از حضرتعالی که از آرای ایشان و فضای حکمت متعالیه آگاهی دارید، خواهشمندم نظر خود را درباره مطالب زیر را که فهم ناقص بنده از آن مقدمه بوده مورد سنجش قرار دهید و خطای احتمالی در آن را گوشزد فرمائید. با تشکر از صرف وقت شریفتان «طرح حیات حکیم متعالی» چیستی طرح حیات حکیم متعالی: هر انسانی لاجرم در حیات خود که از تولد ثانی و به میزان سیر جوهری روحش بسمت کمالات انسانی و سعه وجودی تا همیشه ممتد است، لاجرم طرحی دارد و زیست دنیوی او – امتداد مابین تولد و مرگ تن- نیز به تبع آن عمر حقیقی پیش می رود. آن که در میان طرح های گوناگون زیستن، رویکرد حکیمانه و دین مدارانه را برگزیده، ناگزیر از بررسی و انتخاب در میان مکاتب و مشرب های حکمی و دینی خاص در دریافت حقیقت و فهم دین است. نهایتا، آنکه هر سه منبع قرآن(نقل)، عرفان(شهود) و برهان(فلسفه) را اصیل، مستقل و معرفت زا دانست و فهمید که راه رسیدن به حکمت الهی و دریافت حقایق ناب از یک نوع جمع و هماهنگیِ میان آن ها می گذرد، به دنبال بهترین روش و موفقترین الگویِ جمع می رود و دست آخر به مشرب حکمت متعالیه می رسد. نکته مبنایی آنکه حیات معقول در زیست انسانی که طرح حکمت متعالیه را برای دریافت حقیقت برگزیده، با کنکاش صرف در علم حصولی بدست نمی آید. یعنی بدون ورود کامل در مراحل تحول جوهری روح، توفیق جمع هر سه منبع در الگوی حکمت متعالیه برایش میسر نمی شود. از یک طرف، سیر تحول جوهری و انقلاب روحی جز برای کسی که حقیقت نفس خویش را با علم حضوری مشاهده نکند، آغاز نخواهد شد و از سوی دیگر، در پایان سیر شهودی، توفیق جمع علم الیقین با عین الیقین و با حقایق قرآنی برای کسی که مراتب علم الیقین را کامل نکرده و همواره در انس با قرآن نبوده، حاصل نخواهد شد. بنابراین حکیم متعالی یا کسی که این مقام را نشانه رفته، نیازمند طرحی برای حیات معقول خود است تا بتواند هم در علم حصولی و حضوری و معرفت قرآنی کامل شود و هم در مسیر توفیق جمع هر سه عنصر، منبع و روش (قرآن، عرفان و برهان) حکمت متعالیه قرار بگیرد. استلزامات کلی طرح: فهم جایگاه حکمت متعالیه به عنوان الگوی برتر و موفق در فهم حقیقت (دین) و آمادگی جهت جمع عناصر اصلی حکمت متعالیه (قرآن، برهان و عرفان) در وجود انسان بطور ملکه و ذاتی (با سیر جوهری روح) و مجاهدت علمی و عملی تا رسیدن به حقیقت یا همان حکمت الهی. مراحل حیات حکیم متعالی و استلزامات هر مرحله 1. مرحله استکمال «علم حصولی» و «استعداد شهودی»: کسب علم الیقین با سیر در افکار فلسفی و کلامی استلزامات مرحله1: توغل در علوم حصولی مورد نیاز و تهذیب نفس متعارف؛ یعنی جامع گرایی تخصصی در علوم عقلی (کلام، فلسفه و عرفان نظری و عملی) و جامع نگری در علوم نقلی (قرآن، حدیث، فقه، اصول و...) و آگاهی از علوم انسانی به طور اجمال و کسب آمادگی های نفسانی تا مرز شهود. 2. مرحله استکمال «علم حضوری» و «فعلیت شهودی»: عین الیقین با سه گونه سیر جوهری و انقلاب روحی 2-1 سیر از کثرت به وحدت و سفر از خلق به حق: در ابتدا با شهود حقیقت نفس و در پایان مشاهده مبدا آفرینش و رسیدن به آغاز ولایت 2-2 سیر از وحدت به وحدت و سفر از حق بسوی حق و با همراهی حق: مشاهده اسمای حسنای خداوند سبحان (طولانی ترین سفر!) 2-3 سیر از وحدت به کثرت و سفر از حق به خلق: مشاهده آثار خدای سبحان در مظاهر گوناگون جلال و جمال او استلزامات مرحله2: خلوت و ریاضت تحت نظر استاد 3. مرحله توفیق جمع علم الیقین و عین الیقین: با سیر «جوهری» تازه و «تحول فکری» دیگر، از کثرت به کثرت و سفر از خلق به سوی خلق به همراهی حق و رساندن پیام حق به مظاهر وی در کسوت کثرت و عدم احتجاب به حق از خلق به عنوان تدریس، تالیف، تهذیب نفوس و...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باور بفرمایید بنده معتقدم اگر حضرت استاد متأله جناب آیت‌اللّه جوادی آملی، جامع منقول و معقول و مشهود، این جملات را در محضر مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» بر زبان می‌آوردند، حضرت بی‌درنگ ایشان را در بغل می‌گرفتند و لب‌هایشان را می‌بوسیدند و می‌فرمودند حقیقتاً طبق قاعده‌ی «علینا بالقاء اصول و علیکم بالتفریع» شما خیلی خوب سخنان ما اهل‌ بیت را تبیین کردید و به‌خوبی راه رسیدن به معارف قرآنی را تعریف نمودید. آری آیت اللّه جوادی وَ ما أَدْراکَ ماآیت اللّه جوادی! همین متن مختصر نشان می‌دهد ایشان چه جایگاه منیعی در فهم قرآن و عرفان و برهان دارند. موفق باشید
10991
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب برهان صدقین فرموده اید اگر چیزی محسوس یا معقول نبود نباید قبول کرد. حال اگر کسی نعوذ بالله بگوید برای این سوالم از قرآن جواب نده بلکه یا معقول بگو یا محسوس. وجود خداوند و خودمان معقول است اما 1. وجود جن محسوس نیست چگونه می شود با عقل ثابت کرد؟ البته سوال کننده از باب مباحثه موضوع را مطرح کرده و خودش مقید به تلاوت قرآن است و متقی است و سوال دیگرش اینست . 2چرا باید سلسله واسطه در جریان باشد و چرا خداوند متعال مستقیما فیض نمی رساند؟ و وقتی بحث تشکیک را بیش کشیدم و گفتم به مرتبه بایین تر خودش فیض می رساند و ما مرتبه بایین تر از خداوند نیستیم بلکه پست ترین مرتبه از حیث ماده بودن هستیم می گویید حتی مثال نور را نمی توان تشکیک گفت چون فوتون ماده است و در مسیر ضعیف می شود؟ 3. چرا اذکار را باید به تعداد مشخصی گفت ارتباط ذکر با اعدد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر موجودی در حوزه‌ی خودش احساس می‌شود. جنّ در موطن عالم مثال موجود است و با حضور در عالم مثال می‌توان آن را احساس کرد، می‌ماند که بعضاً به کمک جنّ‌گیرها از طریق ماده، بدنی خاص به خود می‌گیرد و به صورت مادی ظاهر می‌شود 2- شدیت وجود حق اقتضا می‌کند که مرتبه‌ی اَشد در میان آید و مرتبه‌ی شدید و در مورد نور هم ما نظر به نورانیت پدیده داریم و نه نظر به فوتون‌ها، مثل آن‌که در آب نظر به رطوبت آن داریم و نه نظر به هیدروژن و اکسیژن 3- اعداد در جای خود باطنی دارند که اولیاء معصوم متوجه نسبت باطن اعداد با اذکار هستند. موفق باشید
نمایش چاپی