بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عقل ، قلب ،عشق، خیال و وهم

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25100
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: نزدیک سه سال است که خداوند عشق مجازی برایم قراد داده است و من تلاش می کنم از آن به عشق خداوندی سیر کنم ولی هنوز به عشق خداوندی نرسیدم. عشقی که خیال مرا در وحدت یاد او قرار دهد و عشقی که مرا به سوی مناجات و بیداری بکشاند و به همه ناخالصی هایم آتش بزند. نمی دانم تا کی منتظر بمانم؟ آیا در تجرد روح است که این عشق حقیقی تجربه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به رحمت واسعه‌ی الهی فکر کن. « سوی دریا عزم کن زین آب‌گیر /    بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر». موفق باشید

25066
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و ادب: ببخشید استاد بنده پارسال کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» را خواندم و در آن نوشته بودید که باید این قدر برنامه ریزی کرد تا برنامه شد. ولی بنده هر چه قدر برنامه ریزی انجام می دهم نمی توانم به آن عمل کنم. مثلا برنامه ریزی کرده ام در این ساعت مطالعه کنم ولی وقتی به آن ساعت می رسم اصلا توانایی مطالعه ندارم و می خواهم مثلا کار هنری انجام دهم یا آن نوع کتاب را آن زمان نمی توانم بخوانم و اگر آن کار برنامه ریزی شده را انجام دهم احساس می کنم روحم را در زنجیر کرده ام و خسته می شوم. به همین دلیل از برنامه ریزی کردن خسته شده ام. آیا باید خود را ملزم کنم که در آن ساعت کار برنامه ریزی شده را انجام بدهم و به مرور عادت کنم یا روشی دیگری هم هست برای برنامه ریزی کردن؟ آیا برنامه ریزی به این روش درست است مثلا مشخص کنم در این روز این سه کار را انجام دهم بدون تعیین وقت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن کتاب عرض شد که بعد از مدتی تجربه‌ی درست‌برنامه‌ریزی‌کردن را به دست می‌آورید و بدون آن‌که خود را از برکات برنامه‌ریزی محروم کنید، برنامه‌ریزی شما مطابق واقعیات زندگی و احوالات‌تان می‌شود. موفق باشید

25062
متن پرسش
سلام: حکمت آفرینش عشقهای زمینی (عشق پدر و مادر به فرزند یا عشق دو غیرهمجنس) چیست؟ بطور کلی فلسفه عشق زمینی چیست؟ چرا خدا فقط عشق خود را قرار نداد تا به راحتی به سمت او سیر کنیم و دل به او بدهیم؟ اینکه عرفا می‌گویند عشق مجازی پلی ست به سمت عشق خدا چرا بسیاری از عرفای شیعه (مثل علامه قاضی، آیت الله بهجت و...) حرفی از عشق زمینی نزده اند و ممکن است خود نیز تا آخر عمر عاشق غیر همجنس نشده باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق، روح و روحانیتی است که به سوی کمال نظر دارد. لذا در هر آن‌چه انسان وجهِ کمالی در آن بیابد، آن را از آن وجه، محبوب خود قرار می‌دهد. آری! اگر کسی عشق را در محبوب مجازی هم تجربه کرد و سپس متوجه شد همه‌ی آن کمالات در حضرت حق است؛ با تجربه‌ای که نسبت به آن عشق مجازی داشت به سوی محبوب حقیقی سیر می‌کند.

اگر کسانی از ابتدا بتوانند کمالات متعالی را به صورت وجودی و با تجربه‌ی حضوری در خدا بیابند، چه نیاز دارند که از طریق تجربه‌ی عشق زمینی به حضرت محبوب دل ببندند؟ موفق باشید

25055
متن پرسش
سلام: اگر کسی فکرش به امور بیهوده گذشته باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در آن کتاب عرض شد آمدنِ خیالات در اختیار ما نیست، ولی دنبال‌کردنِ آن در اختیار ما است. و اگر دنبال نشود، پس از مدتی قدرت خود را از دست می‌دهد و در نهایت از تأثیر می‌افتد. موفق باشید

25017
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر: چه حسابی است که بعضی اموات به خواب یکی از فرزندانشان زیاد می آیند در حالی که بیست سال آست فوت کرده اند به تعداد انگشتان دست هم به خواب یکی از فرزندان نی آمده اند. چه سریست؟ بحث نارضایتی است یا می تواند علت دیگری داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی از آیت اللّه شجاعی در رابطه با «خواب» آورده شده است. بد نیست به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید

24990
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در روایت صحیحی چنین آمده است که «اذا تقرب الناس الی خالقهم بانواع البر فارتقب الیه بانواع العقل و السر تسبقهم» می خواستم اگر ممکنه یه شرح مختصری نسبت به روایت داشته باشین ضمن اینکه مقصود از انواع عقل را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پيامبراكرم (ص) خطاب به اميرالمؤمنين (ع) در روایتی که بنده فکر می‌کنم می‌توان نسبت به آن اطمینان بیشتری داشت؛ مى‏ فرمايند: «يَا عَلِيُ‏ إِذَا تَقَرَّبَ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِالْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ»[1] اى على! آن‏گاه كه‏ بندگان جهت قرب به خالق‏شان به نيكى ‏ها متوسل مى‏ شوند تو با عقل به سوى خالقت نزديكى بجوى تا از آن‏ها سبقت گيرى. رسول خدا (ص)، در اين روايت اميرالمؤمنين (ع) را به تعقل و تفكر نسبت به حضرت خالق دعوت مى‏ كنند تا سير از كثرت به وحدت ملكه‏ ى ايشان شود. اگر ملاحظه مى ‏كنيد شيعه در تفكر و تعقلِ در دين نسبت به ساير مسلمانان پيش‏تاز است و رشد بيشترى كرده به ‏جهت روشى است كه امام شيعيان (ع) پيشه كرده‏ اند و شيعه‏ ى اميرالمؤمنين (ع) نسبت به موضوعات دين، عقل و قلب خود را به‏ كار مى‏ گيرد و كثرت عبادات در شيعه اصل نيست، بلكه اصل آن است كه با فعّال نگه‏داشتنِ عقل و قلب، خدا عبادت شود.[2] پيامبر خدا (ص) مى ‏فرمايند: «ما قَسَمَ ‏اللهُ لِلْعِبادِ شَيْئاً افْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ، فَنَوْمُ‏الْعاقِلِ افْضَلُ مِنْ سَهْرِ الْجاهِل ...»[3] خداوند هيچ چيز را بين بندگان خود برتر از عقل تقسيم نكرد، پس خوابِ عاقل از بيدارى جاهل افضل است. هر چند مؤمنى كه عقلى رشديافته و دل پاك دارد، با هر عبادتى، بسيار رشد مى ‏كند. ولى نبايد ظاهر و قالب عبادات براى ما محور گردد. اميرالمؤمنين (ع) با عقل و دل اميرالمؤمنينى هر شب هزار ركعت نماز مى‏ خواندند ولى توصيه ‏ى پيامبر (ص) اين است كه اى على! اگر با آن عقل قدسى، يك نماز بخوانى، برابر هزار ركعت نتيجه مى ‏گيرى، حال اگر هزار ركعت بخواند ببين چقدر نتيجه به ‏دست مى ‏آورد. در ضمن می‌توانید به کتاب «رمضان دريچه رؤيت» ص: 138 تحت عنوان «قلب‏هاى صاحب تعقل‏» رجوع فرمایید. موفق باشید

 


[1] ( 2)- مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار، فضل بن حسن حفيد شيخ طبرسى، ص 251.

[2] ( 1)- امام صادق( ع) در شرح آيه‏ى دوم سوره‏ى ملك كه خداوند مى‏فرمايد\i:« الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»\E حضرت مى‏فرمايند؛ خداوند نفرمود عمل بيشتر، بلكه فرمود عمل بهتر كه بستگى به نيت خالص انسان دارد.

[3] ( 2)- بحارالانوار، ج 1، ص 91.

24988
متن پرسش
سلام استاد: در پاسخ به پرسش یکی از دوستان مطلبی نقل فرمودید به این مضمون که انسان هر چقدر که عقلش کامل شود کمتر خواب می بیند، بنده تقریبا هر شب خواب می بینم و گاهی در یک شب چند خواب متفاوت می بینم، با حرفی که شما فرمودید نسبت به این حالت نگران شدم و احساس بدی پیدا کردم. اگر ممکن هست در این خصوص توضیح بیشتری ارائه بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کثرت خواب‌های روزمرّه نشانه‌ی غلبه‌ی قوه‌ی واهمه است. با رشد عقل و تعقل، این غلبه ضعیف می‌شود. موفق باشید

24969
متن پرسش
استاد سلام: در موضوع معرفت النفس ۱. وقتی ما عالم خارج را درک می‌کنیم و احساس می‌کنیم به صورت بدیهی وجدانی و بدون تفکر و توجه درک و احساس خارج بودن اشیا را داریم، اما موقعی که ناخودآگاه و بدون اختیار و اراده قبلی تخیل می کنیم و خطوراتی سراغ ما می آید به صورت بدیهی وجدانی درک و احساس درونی بودن تخیل را نداریم به جز اینکه توجه کنیم و به خود بیاییم که متوجه می‌شویم در خیالات بودیم، در صورتی که تنها وقتی که اختیارا و به خواست خودمان خیال کنیم، در همان لحظه تخیل، می دانیم در حال خیال کردنیم، چرا این علم به درونی بودن تخیل و خطورات را در زمانی که تخیل و خطورات ارادی وآگاهانه و اختیاری نیست نداریم؟ آیا این به این دلیل است که آن خطورات و خیالات غیر ارادی و دفعتا و جبری حقیقتا از خارج از نفس من است، که یا القا شیطان است یا الهام ملک، و به خاطر همین ما آن خطورات و خیالات را درونی احساس نمی‌کنیم چون حقیقتا درونی نیست و نجوا و القا یا الهام است؟ ۲. حال اگر این خطورات و خیالات غیر ارادی و خارج از اختیار از جانب شیطان و ملک می باشد، چگونه می توان خطورات و خیالات و الهام های ملکی را بیشتر کرد و خطورات و خیالات و القائات شیطانی را به حداقل و حتی صفر رساند؟ متشکرم از شما استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همین‌طور است که می‌فرمایید. ۲. همین‌طور که در روایت از پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» داریم: «إنّ فی ایام دهرکم نفحات»، آری! الهاماتی از مَلَک به ما می‌رسد همچنان که وسوسه‌ها و القائاتی از شیطان در «عُقَد» و اندیشه‌های ما در میان است ولی در هر حال آن‌چه مورد پذیرش و نپذیرفتن آن‌ها می‌شود در درون ما است و زمینه‌هایش را ما فراهم می‌کنیم و از این جهت از اختیار ما بیرون نیست. موفق باشید

24968
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده به خودم و توجهاتم و خیالاتم دقت کردم، دیدم خیالاتم تحت کنترل نیست و به قول معروف یه بلبشو و سرگردانی در خیالم هست که نگو، تو خیالم یه لحظه دارم با یکی دعوا می کنم و بحث می کنم، یه لحظه دارم به چیزی که اتفاق نیافتاده تخیل می کنم اونم بیشتر بدبینانه، القائات و وسوسه های شیطان هم که مثل مور و ملخ میاد تو خیالم، استاد جان خلاصه خیالم خیلی بی در و پیکره، چکار کنم خیالم تحت کنترلم باشه و القائات و وسوسه ها و تصویر سازی های شیطان بر خیال من تاثیر نگذارد و خیالم رو کنترل نکنه؟ استاد چه کنم بدجور درگیر خیالات پوچ و بیهوده ام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از چیزی گِله دارید که همه گرفتار آن هستیم. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» راه‌کارهایی در میان آمده است بد نیست به آن رجوع کنید ولی کار آسانی نیست و انتظار نتیجه‌ی سریع نداشته باشید. موفق باشید

24964
متن پرسش
استاد سلام: بنده خیلی کم خواب می بینم، یا اگر هم دیده باشم یادم نمیاد؟ در صورتی که قبلاً بیشتر بوده و یادم می ماند٬ مشکل از کجاست؟ چرا اینگونه شده؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» را دنبال بفرمایید در آن‌جا سخن حضرت باقر «علیه‌السلام» را می‌یابید که حضرت می‌فرمایند: هر اندازه عقل انسان کامل شود، خواب‌دیدن‌های او کم می‌گردد. موفق باشید

24951
متن پرسش
سلام و احترام: امکانش هست برای سوال شماره ۲۳۶۴۴ مثالی عملی بیاورید. شما فرمودین می شود به حالات خیالاتی شدن مقابله نکنیم و به دید فرصت نگاه کنیم و آنها را تبدیل کنیم به خیر برای خودمان. می شود کمی بیشتر توضیح دهید. تمرینی یا مثالی هست من خیلی درگیرم با خیالاتم که خیالاتی بیهوده است نه در راستای کمک به عقل و رشد انسان. خیالاتی عمدتا منفی و بیهوده ... چطور به فرمایش شما خیالاتمان را با مثنوی مولوی یا آیات قرآن همراه کنیم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر آن است که سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید تا راه‌هایی نسبت به رفع چنین مشکلاتی را در مقابل‌تان قرار دهد. موفق باشید

24944
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: ۱. بابت ترک عادات غلط در کدام مباحث شما به این اشاره شده که رجوع کنیم؟ ۲. نکته دیگر اینکه بنده گاهی فکر و خیالاتی به ذهنم می آید بابت اینکه مدام به خودم می گویم که دارم چه می کنم؟ نکند کاری که الان دارم انجام می دهم بیهوده است و آنچه خدا می خواهد این نیست (القائات زیادی به این شکل دارم) به صورتی که خیالم را نمی توانم مدیریت کنم و من را از زندگی در حال و واقعیت به خیالات می برد. در صورتی که شک هم ندارم کارم مورد رضای پروردگار هست. مثلا سر کارم یا صله رحم می کنم یا هرچه... ۳. کسی که غلبه صفرا یا بلغم و سودا و... دارد و حالاتش به هم می ریزد تا جایی که حوصله نماز ندارد یا پرخاش می کند و... در این حالت باید بگوییم ایمان فرد ضعیف است یا فعلا به خاطر به هم خودن طبع این شکل شده؟ ۴. درباره غلبه بر اضطراب های بی جا (استرس های مخرب و غیر سازنده) به کدام مبحث شما رجوع کنیم؟ وقتی یاد شما به ذهنم می رسد دعایتان می کنم چه در نماز باشم چه در هر حالی. شما هم ما را دعا کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» ان‌شاءالله می‌تواند کمک کند. ۲. ملاک، راهی است که شریعت الهی در مقابلِ ما می‌گذارد. ۳. هر چه هست باید با همین روحیه خود را بسازیم؛ زیرا بالاخره هر کس ضعف‌هایی دارد. مهم آن است که در بستر همان ضعف‌ها باید جلو رفت. ۴. ان‌شاءالله مطالعه‌ی کتاب «فرزندنم این‌چنین باید بود» کمک کار می‌گردد. موفق باشید

24948
متن پرسش
استاد عزیز سلام: وقتی انسان تحت فشار روحی قرار دارد مثلا افکار مزاحم و القائات شیطان او را اذیت می‌کند، چرا مدت طولانی مثلا چهل روز گفتن اذکار و توسل به ائمه اطهار (ع) برای رفع این افکار موثر واقع نمی شود و آن بزرگواران آن افکار مزاحم را با قدرت الهی خودشان دور نمی‌کنند و در نتیجه آن بی تاثیری اذکار و توسلات انسان را به مرز ناامیدی می کشاند؟ چرا تاثیر ندارد؟ آن بزرگواران و خداوند متعال که می‌بینند و می دانند که شخص واقعا محتاج کمک است و دارد از لحاظ روحی زجر می کشد پس چرا کمک نمی‌کنند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که برای رفع مشکل در عین توسل به اولیاء‌الهی باید راه‌های دیگر را نیز بشناسیم و دنبال کنیم تا ان‌شاءالله رشد لازم نصیب‌تان بشود. بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

24883
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: گاهی یا شاید اکثرا موقع کار و درس و نماز و مطالعه و موسیقی و ورزش و... حالاتی در بنده پیش میاد که نمیدونم حضور قلبه یا نه. حضور قلب چیه و چطور ایجاد میشه و چطور و از چه راهایی تقویت میشه؟ و چه کنیم همیشه در حضور قلب باقی بمانیم و خسته از این نوع حضور نشویم؟ و چطور تشخیص بدهیم که کی در حضور قلبیم؟ در ضمن به سوال ۲۷۸۰۸ ام که خیلی وقته خدمتتون فرستادم پاسخی داده نشده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نقداً پیشنهاد مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن دارم. ۲. سؤال مذکور به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نمی‌زنید؟! کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

24868
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: آیا شیطان می تواند بر عقل انسان تسلط پیدا کند و او را دچار زوال عقل کند به گونه ای که هذیان گویی و افکار و عقاید پوچ و ضد عقل بر او چیره شود؟ آیا واقعا عقل زایل می شود و یا نه شیطان بر وهم تسلط پیدا می کند و توهم و موهومات بجای تعقل بر نفس چیره می شود و در اصل عقل بر اثر چیره شدن وهم پوشیده شده و اینگونه هر فکر بیهوده و پوچ یا وسوسه ای که شیطان بر او القا کند را می‌پذیرد و دچار هذیان گویی و حرف ها و عقاید دیوانه وار می شود، به گونه ای که انگار دچار جنون شده و عقلش را از دست داده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدّ حضور شیطان در خیال و وَهم است. اگر کسی مقیّد به نور عقل باشد، تحت تأثیر شیطان قرار نمی‌گیرد. موفق باشید

24864
متن پرسش
سلام حضرت استاد: نظرتان در مورد حرز امام جواد (ع) که به بازو می بندند چیست؟ راستش چند وقت پیش یک اتفاقی عجیب برام افتاد که از این قرار است: استاد من چند سال پیش وسواس فکری داشتم و از این قضیه رنج می بردم و استرس داشتم و خدا رو شکر چند سالی بود که دیگر درگیر این موضوع نبودم تا اینکه چند شب پیش با دوستان رفتیم کوه و در آنجا پیش دو نفر از دوستان نشسته بودم که ناگهان یکی از دوستان در مورد این مشکلم (وسواس فکری) که چند سال پیش از آن رنج می بردم پرسید. البته به دوستان نگفته بودم که وسواس فکری دارم و فقط می گفتم که مشکلی دارم. به خاطر همین از من پرسید که مشکلت حل شد یا نشد؟ من هم در جواب گفتم الحمدلله دیگر درگیر این مرضوع نیستم. استاد همین که این حرف را زدم هنوز چند ساعت از این حرف نگذشته بود که دوباره بعد از سالها این مشکل دوباره دامنگیرم شد. الان چند روزیست که دوباره این مشکل را دارم. تو را به خدا کمکم کنید. به نظرتان علت چیه؟ ذهنم داره میره سمت اینکه نکنه کسی سحرم کرده یا چشم زخم خوردم. به نظرتون چیکار کنم؟ فروشگاه های فرهنگی شهرمون حرز امام جواد (ه) با قیمت نسبتا بالا از مشهد میارن. به نظرتون بخرم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استفاده از «حرز» حضرت جواد و یا «حرز» امام رضا «علیهماالسلام» کارساز است. خودتان آن را بنویسید و نزد خود نگه دارید و لازم نیست آن را به بازو ببندید. بیشتر سعی کنید با اندیشیدن بر روی موضوعاتِ مهم دینی از این مشکلات رهایی یابید. بعد از دنبال‌کردنِ مباحث کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» به تدبّر در قرآن مشغول شوید. موفق باشید

24853
متن پرسش
استاد عالیقدر سلام علیکم: بنده همیشه این سوال برایم مطرح بود و همیشه فکری بودم که چرا برخی از انسانها در طول تاریخ دچار افکار سوفسطایی و شک گرایی و ایده آلیست مخصوصا شک در عالم خارج شده اند بعد که در مورد خطورات و القائات شیطان تحقیق کردم و کتاب جایگاه شیطان و جن و جادوگر رو خوندم به این نتیجه صد در صد رسیدم که این افکار پوچ و بیهوده و منحرف از طرف شیطان به آن انسانها القا شده و آنها حتما زمینه پذیرش آن القائات پوچ را داشته‌اند که توانسته بر آنها مسلط شود و تخم شک و افکار پوچ را در دل آنها بکارد، واقعا انسان باید با توجه به نور حضرت حق و اهل البیت خود را از دام اقائات شیطان برهاند، و چقدر شناخت برخی القائات شیطانی سخت است و انسان اصلا متوجه نیست تحت القا شیطان است، لطفا دعا بفرمایید تا خداوند توفیق درک واقعی نور حق و نور حقیقت اهل البیت و محبت اهل البیت را بدون دخالت و انحراف شیطان به ما بدهد، جناب استاد ما چگونه باید متوجه شویم در عقاید و یا مسیر زندگی درست و طبق نظر اهل البیت حرکت می کنیم و مسیر آلوده به القائات و دخالت شیطان نیست؟ آیا باید استاد اخلاق و سیر و سلوکی داشته باشیم و هر از چند گاهی افکار و عقاید خود را به او ارائه دهیم تا او ما را راهنمایی نماید؟ یا نه می شود با ادعیه و اذکار و همراه داشتن حرز توصیه شده از طرف اهل البیت و چهار قل و آیت الکرسی به مسیری که طی می کنیم مطمئن باشیم؟ لطفا بنده را راهنمایی نمایید، ممنون از لطفتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به کمک رسول باطنی یعنی «عقل» و تدبّر در آیات الهی به کمک «عقل» و توجه به سیره‌ی معصومین به کمک «عقل» راهِ نجات از القائات شیطانی را به ما نشان داده است و علمای بزرگ را به عنوان سیره‌ی صحیحِ زندگی در تاریخ برای ما پرورانده است. لذا «رَه چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشید

24827
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: سوالی در مورد هوش داشتم: من تا قبل از اینکه از کلام شما بشنوم که هوش یک موهبت الهی است و به بعضی دادند و به بعضی نه اینجوری بودم که همیشه سعی می‌کردم باهوش باشم و باهوش‌تر بشم و نشون بدم که آدم باهوشی هستم و شدیدا هم موفق بودم. اما وقتی صحبت شما رو شنیدم انگار آب سردی روی سرم ریختند و این تمایل درونی من از بین رفت و دیگر نخواستم که باهوش باشم و گفتم خب هرچی هست هست دیگه! یعنی دیگه همتی برای اینکه نشون بدم آدم باهوشی هستم ندارم. الان یه عالمه سوال در مورد هوش دارم. استاد هوش چیه؟ اگه بعدی از وجود انسانه چرا تشکیک‌پذیر نیست؟ لطفا یکم در موردش توضیح بدید. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید بین عقل و هوش خلط کرد. آن‌چه ارزش دارد و قابل رشد است تعقل است جهت درک حقایق کلّی که با دنبال‌کردنِ علومی مثل ریاضیات و یا فلسفه تقویت می‌شود. ولی هوش، سرعتِ درک مطلبی است که به طور عادی نیز با سرعت کم‌تر درک می‌شود زیرا در هوش، قدرت حدس انسان قوی است. موفق باشید

24820
متن پرسش
سلام علیکم: آیا خطورات نفسانی که انسان را آزار می دهد و باعث ایجاد شک در عقاید می شود و خود انسان هم نمی‌خواهد این خطورات و افکار در نفس او نقش ببندد، اما نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد، آیا این خطورات فاسد و شک برانگیز از القائات شیطان است؟ برای دفع این القائات و غلبه وسوسه شیطان چه ذکری و چه دعا و چه عملی مفید است و شیطان القا کننده را دور می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت القاء شک و یا ضعف قوه‌ی واهمه، کار شیطان است. نکاتی برای رفع مشکل در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطرح شده است. إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

24810
متن پرسش
با سلام: آیا تصاویری که ما از عالم خارج و اشیا جهت ادراک آن شی درک می‌کنیم و بدست می آوریم در نفس ذخیره و نگهداری می شود و یا نه در عالمی دیگر صور هستند و ما جهت یاد آوری و ادراک مجدد آن شی یا اشیا آن صور را از آن عالم می گیریم و ادراک صورت می گیرد؟ همانطور که نفس ما در مرتبه عقل به عقل فعال متصل است و بدیهیات را از آن می گیرد. درود بر شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صورت‌های اصیل ریشه در مثالِ منفصل دارند و خیال انسان، به کمکِ وجهِ مثالی‌اش، با اتصال به عالَمِ مثال منفصل، از آن عالَم بهره می‌گیرد و خیالاتش صاحب‌جمال می‌شود. ولی صورت‌های عادی و اعتباری را خودِ خیال می‌سازد. موفق باشید  

24799
متن پرسش
سلام: در جلسه دوم جهان گمشده فرمودید در عالم خیال تجلی نداریم. ولی به نظرم چندین بار این جمله یا مشابه این را گفته اید که «حضرت حق در عالم خیال تجلی می کند»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تجلی در عالم خیال به صورت صُوَرِ خیالی ظهور می‌کند، و نه به صرفِ تجلی. موفق باشید

24787
متن پرسش
با سلام بر شما: بنده با مطالعه تفکرات سوفسطائیان و ایده آلیست ها و فلسفه غرب از دکارت به بعد و اشکالات آنها دچار نوعی شک شدم که با مطالعه و پیگیری و تفکر، پاسخ های قانع کننده ای در جواب اینگونه شکاکیت ها بدست آوردم که می‌توانستم اشکالات آنها را جواب بدم و شک را بر طرف کنم، با این وجود با اینکه از جانب تفکرات و استدلال های آنها دیگر شکی ندارم، اما یک شک و القا فکری عجیبی بدون دلیل و بی مورد به بنده می شود که از کجا معلوم که عالم خارج ذهنی نیست و چون این فکر ناخواسته بدون دلیل و استدلال و بدون منطق است و هی اصرار دارد بنده را در تحیر و ناراحتی و آزار فرود برده و برای خودم عجیب است که چرا بعد اون همه استدلال یقینی به شبهات ایده آلیست ها و رفع شک ها چرا دچار این القا بی منطق و مصر شده ام و بنده را در موضع ضعف قرار داده، البته با ادراک بدیهیه خودم پاسخ این فکر آزار دهنده را می دهم و می رود، اما باز دوباره میاد، احساس می کنم شیطان داره به من این فکر را القا می‌کنه تا من رو اذیت کنه و از مسیر اصلیم دورم کنه و مشغول این وهم القایی شوم، اما قدرت نفسم زیاد نیست تا بتونم بر این حالت غلبه کنم، میدونم که این یک مکر و حیله از طرف شیطانه تا منو مشغول افکار پوچ کنه، استاد لطفا بفرمایید به خودم چه بگویم و چه القایی کنم که تاثیر این القاها را از بین ببرم، لطفا راه کاری به بنده معرفی نمایید تا از شر این کید شیطان رها شوم و بتوانم به مسیر پیش رو که ان شاءلله معرفت النفس و معرفت اهل البیت هست برسم، متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها راه، مشغول‌کردنِ خود به امور علمی است. پیشنهاد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را دارم. موفق باشید

24783
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: چگونه است که در کتاب فلسفه پایه ۱۲ هم گفته که صدرا فلسفه خود را حکمت متعالیه نامیده و فیلسوف را حقیقت جو و حکیم معرفی کرده است. حالاباید گفت مکتب صدرا، فلسفه ای است که شامل: استدلال شهود فقه است یا باید گفت حکمت متعالیه شامل: فلسفه عرفان فقه است؟ همچنین در این کتاب فلسفه پایه ۱۲ هم گفته که مکتب فلسفی اشراق هم استدلال دارد هم شهود. خب حالا باید گفت فلسفه اشراق، استدلال و شهود رو با هم داره یا بگیم مکتب اشراق هم فلسفه داره هم عرفان؟ همچنین در این کتاب آمده که عرفا به استدلال توجه چندانی ندارند و تنها راه وصول به حقیقت رو شهود باطنی میدونند و همواره عقل رو تحقیر می کنند. خب این رفتار عرفا افراطه یا نه؟ اما در جای دیگه شنیدم که عرفا در مرحله‌ دوم به استدلال اعتقاد دارند و فلسفشون همون عرفان نظری هستش. آیا عارف با صوفی تفاوت دارد اگه داره چیه؟ پس استاد متوجه شدید که بنده فرق فیلسوف و عارف رو گیچ شدم و اگه فیلسوف راه کسب حقیقت رو استدلال میدونه و عارف شهود میدونه پس چرا تو این کتاب گفته که صدرا فلسفه اش رو، حکمت متعالیه نامیده؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حکمت متعالیه در عین اصالت‌دادن به عقل و استدلال، متوجه است که آن‌چه عقل می‌فهمد قابل درک با قلب نیز هست و به یک معنا، صورتِ کامل‌ترِ همان مکتب جناب سهروردی است. ولی عارف، از ابتدا سعی دارد با چشمِ قلب به حقایق نظر کند، هرچند عقل را تعطیل نمی‌نماید. ۲. بین صوفی و عارف از نظر سلوک، تفاوتی نیست. موفق باشید

24775
متن پرسش
عرض سلام محضر استاد گرامي: سوالي در باب تطهير قوه خيال داشتم كه چگونه در مسير تطهير قوه خيال قرار بگيرم و اينكه آيا شما در اين باب كتاب و يا سخنراني داشته ايد و يا كتاب و صوتي در اين مسئله از اساتيد ديگر سراغ داريد، متاسفانه چند سالي است دچار مشكلي شده ام كه از بيان آن شرم دارم، با تشكر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» برای شما حرف‌هایی داشته باشد. موفق باشید

24762
متن پرسش
سلام امیدوارم جواب سوال منو که از همه جا درمونده شدم بفرمایید، من مدتهاست روی خنده خودم کنترل ندارم. اوایل به این موضوع بی توجه بودم اما تازگی ها خیلی بیشتر از قبل می خندم مخصوصا در جایی که اصلا موقعیت خنده داری نیست. چند روزه همکارانم لقب دیوانه بهم میدن خواهش می کنم راهی جلوی من بگذارید دیگه نمیدونم از کی بپرسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست پیشنهاد می‌شود. زیرا هر اندازه انسان در وادی تفکر وارد شود، به همان اندازه از سیطره‌ی قوه‌ی واهمه که موجب این نوع خنده‌های بدون کنترل می‌شود؛ آزاد می‌گردد. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!