بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عقل ، قلب ،عشق، خیال و وهم

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23084
متن پرسش
با عرض سلام: پرسشگر سوال 22927 هستم. طی سلسله سوالات بنده و پاسخ های شما که مبدل به توصیه جناب عالی به بنده شد که تفسیر شریف المیزان رو شروع کنم (البته از آنجایی که شک داشتم، استخاره کردم و آیه این آمد: و لما بلغ اشده و استوی آتیناه حکما و علما و کذالک نجزی المحسنین قصص 14) ۱. این پرسش برای بنده پیش آمد که آیا تمرکز بر روی قرآن و تفسیر المیزان همه نیازهای معرفتی بنده را پاسخگو می شود یا نه؟ مثلا برای مبحث معاد باید دوباره برم و کتاب معاد شما را اضافه تر بر موضوع یاد شده کار کنم؟ حقیقتا دلم هم نمی خواهد چیزی بیش از قرآن بخوانم اما پیش خود می گویم که «نهج البلاغه» رو چه کنم؟ فلان خطبه... «رساله الولایه» چطور؟... «منتهی الآمال» چطور و.... خودم نمی دانم چرا شما خواندن تفسیر المیزان را توصیه کردید و با دیدن پیشنهاد شما جا خوردم. ولی فکر کنم همانی بود که باید می دانستم. دوم سخن آنکه مشکل اساسی بنده این است که اصطلاحا ناکوک هستم (به اصطلاح فن موسیقی) و کمی خوب و کمی خارج از نت تنظیم شده وجودی ام هستم. شاید پیگیری این قضیه البته به لطف الهی مرا به دنبال پاسخ این پرسش کشاند که چه چیزی سبب این ناکوکی است و مدام مرا در گذشته و آینده می برد، خشمگین می کند، فعال می کند، منفعل می کند. ابتدا فکر کردم که مشکل روانی است و ملزم به قرص اعصاب، بعد فهمیدم روحی است و ملزم به حضور. خالی شدن از هرچه که نباید در جایی که هست باشد. خالی شدن از حرص خرید خانه، تعویض ماشین، حتی خواندن درس و خدمت به جامعه به عنوان یک منجی. و سراغ از مراقبه گرفتم. حال و حال و حال. ابتدا برایم مراقبه بودایی جذاب بود، ولی بعد دیدم که من نماز هر روز را بدون مراقبه می خوانم، بودا می خواهم چکار؟ با علامه قبلا هم آشنا شده بودم، با دستور مراقبه به آن جوان در پاسخ به نامه هایش، 6 ماه مراقبه سنگین اعمال و رفتار داشتم، الحمدلله اما فرسایشی بود، دیگر نمی کشیدم که اینطور هر روز مواظب 80 عمل از واجب و حرام و مکروه شوم. الان وضعیت حال ام و حالم! بهتر از دیروز است اما هنوز نمی دانم چطور می شود از دست افکار فراوان رها شد؟ ۲. استاد اساسا انسان می تواند که فکر نکند یا نمی شود؟ این فکر کردن مدام موجب عدم حضور و ارتباط قلبی است. ۳. اگر خواطر نفسانی زدوده شود آیا انسان باز هم خواطری دارد؟ یعنی منظور از نفی خواطر فقط افکار مزاحم شر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نباید با از بین‌بردنِ خیال و فکر به دنبالِ عقیم‌کردن شخصیت خود باشیم. باید فکر را جهت داد و خیال را نورانی کرد. رجوع به قرآن از طریق المیزان به نحوی که در جزوه‌ی «چگونگی کار با المیزان» عرض شده است؛ شاه‌راهی را جلوی ما می‌گذارد که بعداً با رجوع به نهج‌البلاغه و کتاب علماء متوجه می‌شویم همه‌ی آن‌ها تفصیل و تفسیر قرآن است. موفق باشید

23031
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد: یک مدت نماز هامو سعی کردم با حضور قلب بخونم الحمدلله خدا منت گذاشت یه لذتی هم به ما چشاند. پیرو همان لذتهای توی نماز بود که توی اون مدت احساس کردم وارد یک فضای دیگری شدم. یک فضایی خدایی و لطیف و پر انرژی و به دور از استرس و... ولی استاد توی اون مدت که توی اون فضا بودم هر موقع می رفتم روضه نمیدونم چه سری بود گریه ام نمیومد و نمیتونستم اشک بریزم. خلاصه تصمیم گرفتم نمازهامو اونجوری نخونم که بعد از یه مدتی دوباره الحمدلله تو روضه تونستم گریه کنم. استاد بارها این اتفاق برایم افتاده (اینکه نماز با توجه بخونم و بعدش نتونم برای اهل بیت گریه کنم) ولی نمیدانم علتش چیه؟ خواهش می کنم راهنمایی ام کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ابتدا قوت خیالش شدید است و در این مسیر اگر جلو برود عقل و قلب شدت می‌گیرد به همان صورتی که در نماز انسان به حضور قلب نایل می‌شود. و در مرحله‌ی سوم عقل و قلب و خیال، جمع می‌گردد. لذا هم حضور قلب هست و هم اشک، به همان معنایی که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد که: «آن خیالاتی که دام اولیاء است / عکسِ مه‌رویان بستان خدا است». موفق باشید

22984
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر و خوشی، ان شاءالله که در صحت کامل هستین، استاد در جلسه ۹ چگونگی به فعلیت رسیدن باورها با استناد به حدیثی از امام جواد (ع) فرمودین که سرعت سیر به سوی حق از طریق قلب خیلی سریعتر هستش تا از طریق عبادات همراه با حضور قلب. استاد سوال بنده اینجاست؛ خوب قلب یعنی خود آزاد از زمان، در نماز هم تا از زمان آزاد نشیم که به حضور قلب نمی رسیم یا بازم در عبادات همراه با حضور قلب، پای قلب یا همون خود آزاد از زمان در میان هست. پس یعنی هر دو حالت یکی می شوند. ممنون میشم ابهام بنده رو برطرف بفرمایید.تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان به این نکته فکر کرد که حضرت می‌خواهند ما همواره حتی خارج از عبادات هم آن نحوه احساس در محضر حق را در خود نهادینه کنیم. موفق باشید

22973
متن پرسش
سلام: در تفسیر المیزان در تفسیر آیات ۱۵ تا ۱۹ مائده بحث مفصلی با موضوع «قرآن چه طریق ای را برای تفکر پیشنهاد کرده» دارد که در این نوع تفکر اثری از تفکری که در جلسات یکشنبه و چهارشنبه بحث می شود نیست و بیشتر تفکر فلسفی استدلالی برهانی عقلی و... می باشد. چرا در چنین بحث مفصلی هیچ حرفی از تفکر تاریخی و تفکر حقیقی حرفی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا علامه‌ی طباطبایی آن عارفِ زمان‌شناس را رحمت کند که متوجه بودند در آن زمان باید متذکر ابعاد استدلالی و عقلانیِ اسلام شد. زیرا شرایط طوری بود که می‌خواستند اسلام را متهم کنند که دین عقلانی و استدلالی نیست. بنده موقعی که آن سطور را که جنابعالی متذکر آن هستید مطالعه می‌کردم، از عمقِ جان برای ایشان طلب رحمت کردم. آری! بعد از آن‌که مبنای استدلالیِ اندیشه‌ی اسلامی روشن شد حال می‌توان از تفکر تاریخی سخن گفت، وگرنه ما متهم می‌شویم که مبنای عقلی برای سخن خود نداریم. موفق باشید

22888
متن پرسش
جناب استاد با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۲۸۸۳ : شما فرمودید : نفس انسان با تفکر در امور، آماده می‌شود تا با عقل فعّال مرتبط گردد و از انوار آن فیض دریافت کند. سوال: آیا برخی بدیهیات مثل ادراک عالم مستقل از ذهن هم که بدون تفکر و حضورا (علم حضوری) درک و یقین می شود از طریق اتصال به عقل فعال و انوار عقل فعال بر ما واضح و یقینیست؟ یعنی نفس انسان در هر مرتبه و سطحی که باشد با توجه به شدت وجودی به عقل فعال متصل می شود و فیض می برد؟ آیا همانطور که ما دائما در حال شدنیم نفس انسان هم دائما در حال ارتباط و اتصال به عقل فعال است و با توجه به مرتبه وجودی از آن فیض می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکته‌ای که می‌فرمایید نکته‌ی قابل قبولی است که انسان در عین آن‌که ذاتش به حضرت حق متصل است و از او «وجود» می‌گیرد، در اتصالِ ذاتی با عوالم بالا، معارف بدیهی را دریافت کند و برای دریافت معارف غیر بدیهی، تفکر نماید. موفق باشید

22883
متن پرسش
با سلام: ادراکات ما که یقینی هست (مانند ادراک عالم مستقل از ذهن) آیا این یقین منبع خارجی دارد که عقل یا نفس دائما به آن منبع متصل است که آن را یقینی درک می کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان با تفکر در امور، آماده می‌شود تا با عقل فعّال مرتبط گردد و از انوار آن فیض دریافت کند. موفق باشید

22873
متن پرسش
سلام علیکم: پیرامون سوالات بالا در جواب باز شک و سوال ایجاد می شود. انسان امکان پذیرش نهایت بدی را و همینطور نهایت خوبی و تقرب را دارد و انسان ظرفیت تمامی ابعاد را دارد و شایدم تمامی ابعاد هست و چیزی از ذات اوست پس شیطان هم شاید بعدی از درون ماست که چون ما به آن گاهی ذاتا در اثر موقعیت های مختلف نظر می کنیم و گاهی نظر نمی‌کنیم به عنوان بعد بیرونی معرفی می گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همین نظرکردن به بیرون که می‌فرمایید حکایت از آن دارد که وسوسه‌گری در بیرون هست. آری! میدانِ فعالیت او در خیال ما است و ما در درون خود با آن روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

22856
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در یکی از سخنرانی های خود در بحث پیرامون آیه 14 سوره مبارکه سبا فرمودید شیطان که از جنیان می باشد چون از غیب مطلع نیست صرفا روی خیال انسان تاثیر می گذارد. در این خصوص سوالات زیر برای من مطرح می باشد: ۱. مگر خیال انسان جزء امور غیبی نیست پس چطور شیطان آن را در دست می گیرد؟ ۲. مرتبه ای از نفس، نفس اماره است که تحت تاثیر قوه خیال است و اگر انسان از یاد خدا دوری کند خیالات باطلش نفس اماره اش را برانگیخته می کند و نفس اماره انسان را به سوی بدی ها سوق می دهد. این روندی است که به شیطان نسبت داده می شود. پس آیا می توانیم هرجا کلمه شیطان می آید آن را به نفس اماره معنا کنیم؟ حضرت یوسف (ع) فرمود: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ بنده کتاب نفس خود را که ورق می زنم اثری از دخالت موجودی بنام شیطان نمی یابم بلکه هرچه خطا کرده ام ناشی از خیالات بیخود و نفس اماره ام بوده و غفلت از رب غفور و رحیم به نفس اماره فرصت داده است. ۳. با توجه به موارد یاد شده این شک و شبهه برایم ایجاد شده که آیا اصلا موجودی بنام شیطان وجود دارد؟ و آیا از نفس اماره به شیطان تعبیر شده است؟ با تشکر
متن پاسخ

 تعالی: سلام علیکم: ۱. حوزه‌ی خیالی که در آن‌جا مورد بحث است همان حضور محسوسات در ذهن می‌باشد ولی منظور از عالم غیب، عالمِ حقایق است ۲. اگر علت خطورات منفی که به سراغ ما می‌آید تنها خودمان باشیم، باید از همان اول و همیشه آن خطورات نزد ما باشد. پس باید عامل خطورات در بیرون قرار داشته باشد، حال یا ما با میدان‌دادن به نفس اماره آن‌ها را می‌پذیریم و عملاً شیطان عنان شخصیت ما را در دست می‌گیرد؛ و یا با میدان‌دادن به فطرت الهی‌مان متذکر امر توحیدی می‌شویم و وسوسه‌های شیطان را ردّ می‌کنیم. موفق

22841
متن پرسش
سلام استاد: بنده شبها و روزهایی خواب و دلشوره هایی عجیب می بینم که بعد از از مدتی و ساعتی می بینم درست تعبیر شد یا در جایی در کشور یا مشکلی و بیماری یک مومن یا یک آشنایی او یا جمعی را ناراحت کرد. دلیل چیست؟! قبلا چنین حالاتی نداشتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، راه‌کارهایی جهت این مشکل برایتان مطرح شود. موفق باشید

22826
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت استاد عزیز: ۱. با توجه به نظر ملاصدرا در خصوص مجرد بودن صورت های خیالی در نفس، چگونه گفته می شود که قوه خیال محل نگهداری این صور است؟ مگر صور خیالیه غیر مادی را می توان در جایی انبار نمود؟ ۲. اینکه گفته می شود متخیله، صور را از خیال می گیرد چگونه انجام می یابد؟ ان شاءالله سلامت باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صورت‌های خیالی و قوه‌ی خیال هر دو مجردند و اساساً صور خیالی، خیال را به‌وجود می‌آورند 2- نفس انسان به اعتبار قوه‌ی متخیّله، صور خیالیه را با روجع به مرتبه‌ی خیال نفس ناطقه می‌یابد. موفق باشید

22715
متن پرسش
با سلام: اگر عقل به در مورد چیزی به صورت یقینی حکم کند واقعیت نیز حتما همان حکمی خواهد بود که عقل آن را حکم کرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم عقل، اگر به درستی به‌کار رود متوجه‌ی آن چیزی که واقعاً هست می‌شود و تفاوت آن با وَهم، در همین نکته است. موفق باشید

22684
متن پرسش
سلام: برای تقویت اراده ام چکار کنم؟ راهکار اسلام و برنامه او برای تقویت اراده انسان ها چیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با غلبه‌ی حکم خدا بر امیال، اراده‌ی انسان از گرفتاری‌های قوه‌ی واهمه نجات پیدا می‌کند. کتاب «ادب خیال و عقل وقلب» نکاتی در این مورد برای شما دارد. موفق باشید

22667
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: دختر خانمی هست که چند ساله بواسطهٔ دیدن خوابهای مکرر که از اونها وعده ازدواجش را با پسری که می‌شناسه ادراک میکنه، منتظر مانده و از طرفی آن پسر هم اصلاً علاقه ای به این دختر نشون نمی ده ولی دختر مدام میگه این ازدواج حکمت خدا و سرنوشت منه، سوالی که دارم اینه که چنین خواب‌هایی می‌تونه از ناحیه ٔشیطان برای اذیت کردن این دختر و سست کردن اعتقادات دینی و مذهبی اون باشه؟ چون هر ساله داره نسبت به دین و اعتقادات ش ضعیف تر میشه و روح و روانش هم خیلی آسیب دیده و چطور میشه اونو متقاعد کرد که این خوابها حجت نیست؟ جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها بیشتر همان خیالات روزمرّه‌ی فرد است که در شب با آن‌ها روبه‌رو می‌شود. بد نیست سری به کتاب‌های «ادب خیال و عقل و قلب» و «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت است، بزنند. موفق باشید

22661
متن پرسش
با سلام: چندیست که فقط با اندیشه های ابن عربی و سایر عرفا قادر به تفکرم و حتی تفکر ملاصدرا را نیز چون آمیخته به فلسفه است قادر بدنبال کردنش نیستم. کتاب مصباح الهدایه امام را با شرح شما خواستم مطالعه کنم لکن دیدم شما کتابهایی چون معرفت نفس و صدیقین را پیش نیاز دانستید رجوع کردم برهان صدیقین تا آنجایی که در اواخرش به عرفان می رسید، برایم گویی سنگلاخی بود تصورش هم اکنون برایم آزار دهنده است. اما اواخرش بهشتی بود لایوصف ولایدرک حال استاد بفرمایید چه کنم سیری که مشخص می کنید فقط عرفانی باشد اصلا با تفکر فلسفی ولو از نوع صدرا میانه ای ندارم از طرفی می ترسم فهم ابن عربی محتاج فلسفه مشا و صدراو ... باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در تعالی ابعاد عقلی و قلبی خود، انسان می‌شود و خودِ جناب ابن‌عربی نیز در بسیاری موارد عقل ما را مخاطب قرار می‌دهد و به راحتی مشخص است که مکتب عقلی ابن‌سینا را می‌شناسد و می‌فهمد. آری! هنر ما این است که بین اشاراتِ عقلی و قلبی، خلط نکنیم، نه این‌که یکی را به حاشیه برانیم. موفق باشید

22528
متن پرسش
با سلام: عقل شرع را می پذیرد یا شرع عقل را؟ ایمیل خرابه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، شرع را می‌پذیرد به همان معنایی که در علم کلام گفته می‌شود: حُسن و قبح، عقلی است. موفق باشید

22516
متن پرسش
سلام: خدا قوت استاد. ۱. راستش استاد من همش تصمیم می گیرم دیگه گناه نکنم برای رسیدن به هدف والای انسانی، ولی دوباره با ضعف ضربه میخورم. ۲. راستش بعضی اوقات یک دفعه می بینم یک چیزی فکر کنین شبیه به نور تیره و یا روشن یکدفعه رد میشه تو خونه. احساس ترس به آدم دست میده. این حالت همش نیست البته و نه یکسره، احساس می کنم هر وقت گناه کنم اینطور میشه. استاد آیا این خطای دید هست و یا اجنه و یا چیز دیگر؟ (راستش تو کوچیکی سر کتاب برای من باز کرده بودن که این خبری من هر جا باشم جن ها هم باهاش هستن) هرچند عاقبت همه ما رو خدا می داند نه این دعانویس ها. التماس دعا. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- متوجه‌ی مسئله‌ی مهم اُنس با حضرت ربّ العالمین باشید تا نقش تخریبیِ گناه معلوم شود 2- به نظر بنده نباید به این چیزها توجه کرد تا خود به خود از صحنه‌ی خیال و روانِ شما عبور کند. پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید. موفق باشید

22494
متن پرسش
با سلام: لطفا در مورد این موضوع که در کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل بیت» فرموده اید: «تا وقتی ذهن انسان از تصورات وهمی پاک نباشد استعداد انس با حقایق معنوی و تجلی صور آن حقایق در خیالات انسان پیش نمی آید.» سوال زیر را توضیح دهید: ما به عنوان پژوهشگران علوم مادی مجبور به تصور مفاهیم علوم و انس با آنها هستیم. این مفاهیم قطعا از حقایق معنوی و تجلیات آنها نبوده بلکه بیشتر به تصورات وهمی نزدیک است چرا که حقیقت معنوی داخل آن وجود ندارد و صرفا می تواند ترکیبی از قوانین طبیعت را شامل شود. بنابراین ما به دلیل این تصورات وهمی از انس با حقایق معنوی دور خواهیم شد. و لذا تحصیل و پژوهش علوم مادی انسان را لاجرم از انس با حضرت حق دور خواهد کرد. آیا این تضاد و تناقض صحیح است؟ اگر نه بفرمایید که در کجا مشکل دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر پژوهش‌های علمی بر مبنایِ هستی‌شناسی و با نظر به وجودِ پدیده‌ها صورت بگیرد به هیچ‌وجه انسان را گرفتار تصورات وَهمی نخواهد کرد. موفق باشید

22491
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد می شود در مورد ذکر قلبی توضیحاتی فرمایید، یا کتابی معرفی کنید؟ و اینکه این ذکر آیا در ارتباط با همان بحث اسما الحسنی است و آیا در ماه ذی الحجه توفیق بیشتری برای ذکر قلبی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جلد اول کتاب «مقالات» از آیت اللّه محمد شجاعی در این مورد نکات خوبی دارد. اذکار ماه ذی‌الحجه، تماماً وسیله‌ای است تا قلب را به راه بیاوریم. موفق باشید

22473
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. شهودات از طریق قوه خیال انجام می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی! همیشه شهود در مظاهر انجام می‌شود و این‌جا است که قوه‌ی خیال آن معانی را صورت می‌دهد همچنان‌که صورت ها را معانی می‌بخشد. موفق باشید

22472
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. قوه خیال در شناخت خدا چه کمکی می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق قوه‌ی خیال در مظاهرِ عالَم انوار الهی را می‌نگرد. مثل آن‌که شما با روبه‌روشدن با باران متوجه‌ی رحمت الهی می‌گردید. موفق باشید

22479
متن پرسش
با سلام: استاد بنده دارای عدم تمرکز و دقت بسیار بسیار پایین در کارهایم هستم. بطوریکه باعث پایین آمدن زیاد اعتماد به نفس، عدم قبول فعالیت های اجتماعی، عدم باور برای انجام کارها اجتماعی و شخصی و در نهایت ترس، وسواس فکری، دلهره و اضطراب بسیار زیاد در زندگی هستم. همین سوال را بار سوم است که می نویسم و دو دفعه قبول اشتباه کردم و مجبور شدم دوباره بنویسم. خواهشمندم برای حل این بحران در زندگی ام یا از طریق پاسخ در همین سوال یا معرفی منبعی روان از خود یا شخص دیگر بنده را مساعدت نمایید. با تشکر خدا نگهدار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر مدتی با کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» به‌سر ببرید، مفید افتد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

22477
متن پرسش
سلام: در جلسه یکشنبه درباره موطن خیال صحبت کردید ولی بنده رابطه آن با ظهور حقیقت یعنی انقلاب اسلامی را متوجه نشدم. قرار است با تربیت خیال چه صورتی را ببینیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی قبل از جلسه‌ی اخیر، بحثِ نظر به تابلوی اسلامی به میان آمد و این‌که ماوراء جزئیاتِ هر تابلویی، حقیقتی بر کلیت آن تابلو جاری است که انسان از طریق نظر به آن تابلو به کمک قوه‌ی خیال به آن روحِ کلی منتقل می‌شود به همان معنایی که جسم را روحانی، و یا روحانیتی را جسمانی می‌کند. و در این جلسه سعی شد از این جهت نظری بر توانایی‌های قوه‌ی خیال بیندازیم. موفق باشید

22464
متن پرسش
سلام استاد: فرمودید خدا به عقل گفت برگرد برگشت، بنده این حدیث را اینگونه می فهمم که وجود عقل عین برگشت به حق است به عنوان اول مخلوق. سوالی که برایم پیش می آید این است که در بحث عرفان نظری می گویند که سقف صعودی انسان تا احدیت که شان الهی است می باشد یعنی از عقل اول بالاتر می رود حدیثم که فرمود ادبر و عقل برگشت این برگشت یعنی عقل از اول نظر به حق دارد و فانی در حق است هر چند در مقام تعین پیامبر (ص) این نظر به حق را در شخص خود به فعلیت در آورد. لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. عرایضی در شرح کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام در این رابطه شده است. موفق باشید

22430
متن پرسش
سلام استاد: در کتاب مبانی عرفان نظری سید یدالله یزدانپناه صفحه ی ۵۸۸ در مورد انسان کامل آمده که مقام انسان کامل تا سقف تعین اول یا همان مقام اسم احد می باشد و عقل اول نازلترین مقام انسان کامل است در حالی که در بحثهای جنابعالی فرمودید بالاترین مخلوق همان عقل اول است که بالاتر از آن خدا مخلوقی خلق نکرده که همان حقیقت نوری اهل بیت است واحدیت و واحدیت جزئ صعق ربوبی است و ربطی به مخلوقیت ندارد. بنده اینگونه متوجه می شوم در جمع بحث جنابعالی و کتاب استاد یزدانپناه که در سیر نزولی اولین مخلوق عقل است و همین مخلوق در سیر صعودی تا فنای ذاتی یا همان مقام اسم احد راه دارد و این با تجلی احدی در قیامت هم می خواند که با این تجلی همه در فزع می روند الا اول مخلوق که عقل است در تعین اهل بیت چرا که آنها همین الآن در تجلی ذاتی احدی حق واقعند لطفا" توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با نظر به روایتی که اولین مخلوق را از یک طرف عقل، و از طرف دیگر نورِ محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌شناساند؛ باید مقام احدیت را مقامِ باطن نور محمدی دانست. چیزی که ظاهراً از کتاب « مصباح الولایه » حضرت امام برمی‌آید. موفق باشید

22376
متن پرسش
سلام استاد محترم: یه حالات خاص و عجیبی را گرفتارش شدم که اخیرا خیلی بیشتر و واضح تر شده که نه در خوابه و نه در بیداری ولی انگار خوابم ولی فکر می کنم بیدارم و یه دفعه نشستم بعد خودم رو یه جای دیگه و مشغول یه کار دیگه حس می کنم، زیاد اخیرا برام پیش میاد مخصوصا در هنگام مطالعه و تلاوت قرآن، ولی چیزی که خیلی آزار دهنده است اینه که در اکثر این حالات اتفاقاتی که شاهدش هستم ناگهانی هست و دست خودم نیست و از همه دردناکتر چرت و پرت و اوهام و خیالات پراکنده و لغو است. بعد از تعداد زیادی از این حالات، امروز مثلا یه حال بهتر از قبل بود و دوباره بعدش چندین بار حالات پراکنده و مبهم و آشفته و الکی. هرچه تلاش کردم از طریق ده نکته و جلد اول مقالات نتونستم تحلیل درست و مطمئنی از حالاتم داشته باشم. این حالات که در خلسه رخ میده البته وقتی قبلش یه توجه و مراقبت و ذکر قبلی باشه بهتر بوده ولی باز اوهام و خیالات باطل با آنها معمولا آمیخته شده و یا فقط خیال و وهمه اکثرا. اگر امکانش هست راهنماییم می فرمایید؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که به چنین مواردی نیز اشاره دارد، مطالعه فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!