بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عقل ، قلب ،عشق، خیال و وهم

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23475
متن پرسش
سلام پدر و استاد عزیز و بزرگوار: استاد در خیلی از فرمایشاتتون اشاره کردین به در صحنه بودن قلب و نقش سازنده و موثر قلب در قرب و در کتاب ادب خیال،عقل و قلب هم توصیه فرمودین که: باید وارد عالم عشق الهی شد. استاد کاش مبحثی جدا و مستقلا در مورد سیر قلبی می بود، بنده خودم واقعا در این مورد ابهام دارم و همه زوایای اون خیلی برام روشن نیست، خیلی دوست دارم در این زمینه که شما فرمودین پیش برم اما اطلاعات و معرفتم ناقص هستش و بیشتر بصورت کلی به این مبحث اشاره شده تا با جزئیات مرتبط. تشکر از همه زحمات بی دریغتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی ساده‌ای نیست. فکر می‌کنم با مباحث «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوتی آن‌ها بتوانید جلو بروید. موفق باشید

23460
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: استاد جان بنده طلبه هستم و در زمینه داستان کوتاه فعالیت دارم با موضوعات مذهبی و اجتماعی و با روزنامه ای همکاری دارم. مدتی هست که مشغول مطالعه فلسفه هستم و اکنون نیز بحث حرکت جوهری را از فایل های شما دنبال می کنم. در فایلی فرمودید که قصه خیال انسان را تقویت می کند و جناب ابن سینا عهد کرده بودند که هیچ گاه قصه نخوانند. خواستم بپرسم به نظر جنابعالی بحث داستان نویسی را رها کنم؟ آیا مانع رشدم می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً آن را رها نکنید. آری! در نگاه فلسفی نباید خیال را وارد کرد، ولی: «آدمی را فربهی هست از خیال / گر خیالاتش بُوَد صاحب‌جمال». موفق باشید

23424
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: مبحث معرفت النفس ما را به حق با عالم غیب مرتبط می کند و به درکی شهودی از عالم غیب می رسیم و می تواند نقطه آغازی در رسیدن به حق و هدایت باشد پس چرا اگر از راههای دیگری مانند احضار ارواح و یا ارتباط با اجنه و یا عرفانهای کاذبی مثل عرفان حلقه با عالم غیب مرتبط شویم نه تنها هدایتی حاصل نمی شود بلکه به گمراهی منجر می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا در این راه‌ها انسان بیشتر گرفتار انواع اوهام و حضور شیطان می‌شود و معلوم است که انسان به جایی نخواهد رسید. موفق باشید

23395
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد از اینکه از طریق نامه راحت میتونیم با شما حرف بزنیم از شما خیلی متشکرم. استاد یه وقتایی واقعا آدم نیاز داره سریع جواب بگیره هر چی به اون در و این در میزنه نمیتونه با یه عالم ارتباط داشته باشه که مشکلات اعتقادیش رو حل کنه ولی سایت شما به حمدالله برای بنده این مسیله را حل کرده. حاج آقا خیلی لطف می کنید و زحمت زیادی می کشید ولی امثال بنده واقعا گاه مضطر میشم و سایت واقعا به دردم میخوره از این که بگذریم، حاج آقا خیلی وقته این سوال برای بنده هست که گاهی روی بعضی موارد تمرکز می کنم احساس انس می کنم بخصوص در ارتباط با اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مثلا یه مدت روی دستورات حضرت زهرا (س) تمرکز می کنم حس می کنم و اون مطلبی که شما در کتاب بصیرت حضرت زهرا (س) فرموده بودید که به حضرت نزدیک نمی شوید تا عقیده ایشان عقیده شما شود خیلی قبول دارم ولی اینو نمیدونم چطور باید فهمید که از کجا یکی میفهمه این فرد به حضرت نزدیک شده مثلا گاه پیش خودتون یا بعضی علما ایستادم یا صحبت می کنم از كجا این فرد مثلا میگه حضرت در اینجا هستن یا مثلا میگه نمیدونم شما بالاتر هستید یا پیغمبر؟ این حرفا یعنی چی یعنی پیامبر را این فرد میبینه یعنی معیت بود افراد با پیامبر را میبینه؟ این حالت را آدم تو خودش بالاخره درک میکنه تا یه حد که مثلا وقتی یه سری دستورات پیامبر را انجام میده به تبع یه اتفاقی تو وجودش میافته ولی اینکه چطور تو دیگری می فهمیم را نمیتونم بفهمم این حرف را بیشتر طلبه ها میزنن یعنی درک این موضوع لازمه بنده دروس حوزه بخونم با توجه به اینکه بنده خانم هستم نمیدونم باید چطور اینطوری بشم بنده تو خانم ها اصلا این نوع ادبیات را نشنیدم ولی از آقایون خیلی شنیدم نمیدونم متوجه شدید از طرفی دو بار رفتم حوزه حس می کنم درک حضور و.. در حوزه از بنده رخت بست درس ها نمی گذاشت من تو محضر خدا بودن را استمرار بدم و بنده خیلی برای این مسئله مهمه که روش کار کنم. تو حوزه خیلی بنده را میخواستن مجبور کنن اونطور که اونا میخوان باشم درس و معدلم فلان طور باشه و..ت هش نتونستم خودم باشم خیلی دروس حوزه را دوست دارم خواستم مجازی بخونم شرایطش نشد نمیدونم چه کنم فعلا تمرکز کردم رو همون چیزا که از امثال کلاسهای شما بلدم یعنی می بینم با یه ذره تمرکز چه غوغایی میشه ولی داشتن اون حالت که براتون گفتم را دلم لک میزنه براش که بفهمم چطور میشه فهمید این پیامبر هست یا از این حرفا که شما می زنید لذا برای همین میخوام برم حوزه لطفا بنده را راهنمایی کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمی‌دانیم آن‌هایی که آن حرف‌ها را می‌زنند از کجا می‌گویند؟ ولی آن‌چه هست اگر انسان در مسیر دینداری با صداقت قدم بگذارد به لطف الهی آن درک، برایش پیش می‌آید که انوار اولیاء الهی را احساس می‌کند و خود آن احساس طوری است که انسان متوجه می‌شود که آن نور، توهّمی نیست. موفق باشید

23375
متن پرسش
اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید شماره سوال: 23343 تاریخ ارسال: شنبه ۲۲ دی ۹۷ آخرین تغییر: یکشنبه ۲۳ دی ۹۷ موضوع: قلب، عقل، خیال و وهم، عشق، سلام خسته نباشید: من قبلا شاید با آثار شما ارتباطی می گرفتم اما از نظر زمانی شاید بعد از اشو دیگر به هیج بند شده ام. چه کار کنم؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید، بعد از مدتی متوجه می‌شوید در این مسیر که قرار گرفته‌اید، بیشتر با توهّمات‌تان زندگی کرده‌اید و نه با واقعیات، در حالی‌که ما را گریزی از واقعیات نیست. سلام خسته نباشید در مورد این جمله «اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید.» راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه شوید که در دستورات اشو به کجا اشاره می‌شود؟ آیا جز به خودمان مشغول می‌شویم، و به حالات خودمان متمرکز می‌گردیم؟ با غفلت از ملکوتی که برای ورود به آن تنها باید راه شریعت الهی را در پی گرفت. موفق باشید

23345
متن پرسش
سلام علیکم: جوانی هستم که در سایت، سوالات متعددی مربوط به عدل الهی از شما پرسیده‌ام. همچنین کتب مربوطه از شما و از دیگران را مطالعه کرده‌ام و همچنین صوت های مربوطه را گوش کرده‌ام ولی متأسفانه قانع نشدم. حال سوال بسیار جدی بنده از شما این است که با این وضعیت اعتقادی که بنده دارم و به عدالت خداوند شک دارم و او را دوست ندارم و نسبت به فلسفه‌ی خلقت و... واقعا نسبت به خداوند بدبین هستم آیا با این وضعیت، اعمال عبادی من از قبیل نماز و روزه و زیارت و توسل و... فایده‌‌ای برای من دارد یا نه؟ چه در این دنیا و چه در قیامت؟ آیا نماز و روزه برای خدایی که او را به عدالت قبول ندارم و او را دوست ندارم، قبول می‌شود؟ و اثری در من دارد؟ امیدوارم منظورم را درست فهمیده باشید. منظورم این است که اگر من‌ به اکراه هم که شده سعی کنم تمام دستورات دینی‌ را رعایت کنم و محرمات الهی را ترک کنم ولی در اعتقادم خدا را به عدالت قبول نداشته باشم، حالم در قبر و قیامت چگونه حالتی است؟ آیا در برزخ به خاطر چنین اعتقادی، معذب هستم؟ و یا به خاطر اعمال عبادی که از سر اجبار و اکراه _ و نه از روی محبت _ انجام داده‌ام، اهل نجاتم؟ لطفاً روشن و واضح پاسخم را بدهید. ممنون از زحمات، یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قلب‌تان، مؤمن است ولی عقل‌تان، هنوز به حقیقت ایمان نیاورده است و در آخر، قلبِ ایمانی کارِ خود را می‌کند و سعادت شما را به همراه می‌آورد. موفق باشید.

23343
متن پرسش
سلام خسته نباشید: من قبلا شاید با آثار شما ارتباطی می گرفتم اما از نظر زمانی شاید بعد از اشو دیگر به هیج بند شده ام. چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید، بعد از مدتی متوجه می‌شوید در این مسیر که قرار گرفته‌اید، بیشتر با توهّمات‌تان زندگی کرده‌اید و نه با واقعیات، در حالی‌که ما را گریزی از واقعیات نیست. موفق باشید.

23307
متن پرسش
سلام: فرمودید خداوند در خیال به یک صورتی ظاهر می شود جبرئیل هم در سیمای آن جوان در خیال ظاهر شد حال چند سوال دارم: ۱. چرا جبرئیل بجای آن جوان به سیمای حضرت علی نازل نشد؟ ۲. آیا ممکن است خداوند هم بصورت یک شخص در قوه خیال برای عرفا ظاهر شود؟! ۳. چرا آنگاه که حضرت موسی (ع) خواست خداوند را ببیند خداوند بصورتی در خیال آن پیامبر جلوه نکرد؟
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- بلی 3- نمی‌دانم. موفق باشید

23289
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: امیدوارم خدای منان به شما طول عمر بدهد. بنده جوانیم 34 ساله که دچار وسواس فکری شدم. راهکار شما برای دفع این مشکل چیست؟ ممنون میشم که همین جا جواب بدید. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطب کتاب «ادب عقل و قلب و خیال» که بر روی سایت هست افرادی بودند که همین سؤال جنابعالی را مطرح کردند. فکر می‌کنم اگر مطالب آن کتاب درست بررسی شود و در کنارش یک ورزش منظم قرار گیرد، به تعادل لازم خواهید رسید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

23271
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز و گرامی: چند مطلب رو می خواستم از شما راهنمایی بگیرم مطلب اول: من برای بحث بندگی در دنیا و شناخت معرفت خداوند و ائمه نمی دانم از کجا باید شروع کنم مثلاً چند وقت کتاب های آقای پناهیان یا اساتید دیگر را می خوانم و ول می کنم می روم سراغ استاد دیگری و همین منوال ادامه دارد تا اینکه الان سنم سی و پنج شش سال رسیده است و هنوز هم آن استاد راهنمای خودم را پیدا نکرده ام، نمی دانم از چه کسی از کجا از کدام کتاب و از چه مرحله ای باید شروع کنم؟ مطلب دوم: متاسفانه به یک گناه خیلی بد عادت کرده ام و نمی توانم آن را ترک کنم و آن هم گناه چشم است هر از گاهی می‌گویم امروز و فردا توبه می کنم چند بار هم حتی قسم خوردم اما باز هم بعد از یک ماه ۲۰ روز یا یک هفته باز دوباره به سراغ اینترنت می‌روم و دنبال سایت های مستهجن هستم. یک دفعه هم می‌گویم این آخرین بارم است که نگاه می کنم اما باز هم آن را تکرار می کنم نمی دانم چگونه باید آن را ترک کنم تا جایی شده است که حتی به خانمهای محجبه هم در بیرون نگاه می کنم. چشمم تمام بدن آنها را رصد می‌کنم تا بتوانم آن ها را به شکل هایی که در سایت های مستهجن هستند ببینم. متاهل هستم اما باز هم به دنبال این مسائل می روم و خودم هم از این کار خیلی ناراحتم. چند بار دنبال این بودم که بروم زن صیغه ای گیر بیاورم تا کمی این آتشم خاموش شود اما ترسیدم از اینکه خدایی نکرده هم آبروریزی شود و هم اینکه خانومم بفهمد زندگیم سیاه می شود. از شما استاد عزیز تقاضای کمک دارم. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید راه رجوع به حضرت ربّ را پیدا کنید و با قدم‌گذاشتن در آن راه، خود را بیابید؛ این نوع امیال وَهمی از قدرت و حاکمیت فرو می‌افتد. پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و سپس به سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، مشغول شوید. موفق باشید

23257
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم و بزرگوار: اگر انسان از تنهایی نترسد و از آن لذت ببرد ولی بمحض تاریک شدن هوا و فرا رسیدن شب از تاریکی بترسد دلیلش چیست و آیا این ترس قابل درمان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید قوه‌ی واهمه را تربیت کرد. به نظر می‌آید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. موفق باشید

23237
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. استاد سلام علیکم. شما در صحبتی فرمودید برای رسیدن به بهشت تمدن اسلامی باید از جهنم تجدد عبور کرد حال سوال اینکه در این وضع توسعه نیافتگی و نابسامانی نظام اداری و نظام های آموزش پرورش و غیره با چه عقلی از این جهنم باید عبور کرد تا نابسامانی ها به سامان برسد کاری که فعلا باید انجام بدهیم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم باید به عقلِ توسعه‌یافتگی فکر کرد و نمی‌توان آن را زیر پا گذاشت. عمده آن است که بعد از درک آن عقل، از آن عبور کنیم و مقصد ما آن نوع توسعه‌یافتگی که عقلِ توسعه‌یافتگی در مقابل بشر گذاشته است، نباشد و به پیشرفتی فکر کرد که رهبر انقلاب مدّ نظر دارند. موفق باشید

23229
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید در مورد اینکه به دل آدم معمولی گاهی چیزهایی می‌افتد سوالی داشتم. من ابتدا توجهی نمی‌کردم و اهمیت نمی‌دادم. بعد از مدتی به تجربه حدس زدم گاهی در امور خیلی ساده و جزیی چیزی که به دلم افتاده نکته ای درش بوده. ملاک سابقه با شرع و مخالفت با هوی را در کتاب اهمیت حیات زمینی مطالعه کرده ام اما مشکلم باقی است که آنچه به ذهن یا دلم میوفتد واقعا حاوی نکته ای است یا نه. در امور جزیی و ظاهراً علی السویه. مثلاً گاه حتی برای خرید چیزی مثل پنیر به ذهنم آمده الان خرید نکنم بعداً خرید کنم. نمی دانم اصلا این مهم است که به این توجه بکنم یا نه ضمن اینکه ملاک‌هایی که فرمودید در موارد اینجوری تقریبا صامت است. سوالم این است که چطور می توان فهمید آنچه به ذهن افتاده حاوی نکته ای است یا خواطر پراکنده و بی مبنا. با تشکر از حوصله و وقتی که از شما می گیریم. التماس دعا از استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک صحت و عدم صحتِ خطورات، مطابقت آن‌ها با عقل و شرع است، وگرنه نباید آن‌ها را پیروی نمود. زیرا اگر به آن‌ها میدان دهید شیطان از طریق قوه‌ی واهمه، عَنان امورات شما را در برمی‌گیرد. موفق باشید

23195
متن پرسش
خدمت استاد بزرگوار سلام: در پاسخ به سوال شماره 23121 راجع به اجنه فرمودید: «اطلاع از باطن افراد هم در حدّ باطن خیالیِ افراد است و نه بالاتر از آن» منظورتان از خیال فقط همان مخزن نگهداری صور است که توسط حواس پنجگانه به آن وارد می شود یا قوای مادون عقل اعم از متفکره، واهمه، متخیله و خیال؟ همچنین فرمودید: دانایی اجنه نسبت به آینده‌ای است که در عالم ماده قبل از وقوع آن واقع می‌شود، نه آن‌که بتوانند به حقایق دسترسی داشته باشند. سوال اینکه: چون آینده چیزی است که در این عالم هنوز واقع نشده پس علم به آن مستحیل است مگر اینکه که از طریق مبادی مافوق عالم مادی مثل عالم مثال یا عقل یا عین ثابته باشد و وقایع آینده از آن طریق دریافت شود. آیا اجنه از مبادی مثالی عالم مادی نسبت به آینده آن علم می گیرند و اطلاع پیدا می کنند؟ و منظورتان از «حقائق» در جواب سوال، حقائق کدام عالم است؟ لطفا مشروح تر بفرمایید. متشکرم - جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً موقعیت تکوینی اجنّه بیش از ورود در عالَم مثال نیست. لذا پیش‌گویی‌هایشان نیز در همان حدّ است که مبادیِ حوادث را قبل از وقوع از عالم مثال و خیال درمی‌یابند و حضورشان نسبت به ورود در اندیشه‌ی انسان‌ها در همان حدّ وسوسه در خیال است، اگر آن اجنّه بخواهند شیطانی عمل کنند. و انسان‌هایی هم که خود را در مسیر شیاطین رشد داده باشند در همین حدّ برایشان امکان حضور هست. لذا نه آن شیاطین و نه این انسان‌ها نمی‌توانند به روح و روان اولیاء الهی دسترسی داشته باشند. موفق باشید

23189
متن پرسش
سلام استاد عزیز: جسارت هست ولی دوست عزیزمون در سوال 23158 با عنوان «ما و نجات از سلطه‌ی واهمه» خوبه توجه کنند این مشکل برای ما هم غیرقابل تصور بود که حل بشه اما بصورت عجیبی با رعایت و توجه به دو تا نکته شد. یکی اینکه بقول یک روحانی بزرگواری قلاده شیطان رو نباید باز کرد یعنی شرایطی که امکان ارتکاب هست رو نباید فراهم کرد و دومی اینکه قرآن می فرماید که در این لحظات عمرا بتوانید از دست شیطان دربروید مگر اینکه به خدا پناه ببریو و خدا شما رو نجات بده. یعنی خود خدا در اون لحظه دخالت کنه و اتفاقا این جور مواقع آدم کاملا متوجه میشه که فضای دل و ذهن و... یهو عوض شد! و اصلا و ابدا این توفیق ترک گناه رو به خودش نسبت نده و با خودش نگه و تصور نکنه که «آره این گناه رو ترک کردم» بگه خدا نذاشت و خدا اون کار رو نکرد. ببخشید پرحرفی و جسارت شد. تجربه خودم بود در حالی که باور نمی کردم از شر چنین معصیتی بشه راحت شد ولی واقعا با دخالت و دادن فرمون به دست خدا شد! و میشه! ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید قلاده‌ی شیطان را باز نکرد تا میدان به دستِ وَهم و واهمه نیفتد و او آزادانه و بدون قلاده هرکاری دلش خواست با ذهن و روان ما انجام دهد! موفق باشید

23186
متن پرسش
سلام و احترام: وقت بخیر. استاد ببخشید از کجا میشه فهمید افراد مشکلاتشون از بیماریهای قلبشونه یا مشکلات عقلشون؟ مثلا مثل فردی که بعد از سالها مذهبی بودن و دینداری و حتی نویسندگی در زمینه ائمه اطهار علیه السلام منکر همه چیز میشه حتی خدا (اهل مطالعه کتابهای غرب هم باشه و دین هم داشته باشه) در کل میخوام تفاوت خطای فکری و عقلی با امراض نفس رو متوجه بشم. و دیگر اینکه اگه مثلا یه نفر عقده ی یه چیزی رو در خودش پیدا کنه درسته که اونو از طریق دنیایی حل کنه؟ مثلا فرض کنید یه نفر از لحاظ لباس هیچ وقت تو خانواده بهش اهمیت ندادن از لحاظ زیبایی لباس مناسب سنش. یا حتی غذاهای خوشمزه. خب طبیعیه که ذهنش درگیر شیک پوشی باشه اگه دنبال مطالعه و خودشناسی و خوداگاهی نرفته باشه. اینجور مسایل رو چطور باید حل کرد در درون خود و دیگران؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر با مبانی عقلی، عقاید خود را شروع کنید و سپس در ادامه با قلب، حقایقِ آن عقاید را بچشیم دیگر جایی برای انکار نمی‌ماند. ۲. اگر انسان در مسیر خدا به چیزی رسید از ضعف‌ها و نقص‌های جزئی، خاطرش آسوده می‌شود. سری به کتاب «آشتی با خدا» به‌خصوص به قسمت آخر کتاب یعنی ۲۳ نکته بزنید. موفق باشید

23167
متن پرسش
سلام: متاسفانه سوال 23124 پاسخ داده نشده که جوابش برای بنده خیلی مهمه لطفا با ارسال ایمیل بنده را از نتیجه در صورت امکان مطلع سازید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم: 23124- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: مؤمن بنا به توصیه‌ی ائمه «علیهم‌السلام» باید الیف یعنی اهلِ الفت باشد، ثانیا: انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. با این همه بالاخره نباید به خودتان فشار بیاورید. بد نیست با تقویت فکر، غلبه‌ی خیالات را ضعیف بکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست و کتاب «آشتی با خدا» کمک می‌کند. موفق باشید

23162
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: منظور شما دقیقا از این جمله در کتاب آشتی با خدا چیست؟ به خصوص آن قسمت «اگر عکس آن را انجام دهيم مي توانيم نفس خود را به خطا بيندازيم، به طوري ِکه موادي را در بدن تزريق کنيم که موجب تحريک اعصاب گردند. صِرف مواد مخدر که عامل تحريک عصبي شده اند موجب ايجاد خيالات گردند و از اين طريق نفس را به خطا بيندازيم» *کل پاراگراف* «علت اين امر - که پديده هاي مادي موجب ايجاد خيالات غير مادي مي شوند - آن است که همان طور که روح وقتي خواست عضوي از اعضاء ما را تحريک کند، ابتدا اعصاب ما را تحريک مي کند و آن اعصاب با تحريک الکتريکي خود ماهيچه ها را متأثر مي کنند و در نتيجه آن عضو حرکت مي کند، اگر عکس آن را انجام دهيم مي توانيم نفس خود را به خطا بيندازيم، به طوري ِکه موادي را در بدن تزريق کنيم که موجب تحريک اعصاب گردند و نفس را در بُعد خيالات تحريک کنند و لذا بدون آن که چيزي در خارج موجب تحريک خيالات شود، صِرف مواد مخدر که عامل تحريک عصبي شده اند موجب ايجاد خيالات گردند و از اين طريق نفس را به خطا بيندازيم، به طوري که در اثر تحريک عصب ها، نفس در خود صورت هايي ايجاد کند که منشأ خارجي ندارند.» با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «آدمی را فربهی هست از خیال / گر خیالاتش بُوَد صاحب‌جمال». اگر خیالات انسان از عالَم بالا و از پرتو عقل بر موطن خیال نازل شود و عصب‌ها و ماهیچه‌ها را تحریک کند؛ فعالیت های انسان سالم و جهت‌دار است. ولی اگر با تحریک الکتریکی و مواد خام، خیالات را ایجاد کنیم و مبتنی بر آن، ماهیچه‌ها تحریک شود، فعالیت‌ها ناسالم است و واهمه زندگی انسان را در اختیار می‌گیرد. موفق باشید

23134
متن پرسش
سلام: استاد سوالی در زمینه مباحث معرفت النفس دارم، علت وجود برخی ترس های مشترک بین انسان ها چیست؟ مثلا چرا اکثر خانم ها از موش یا سوسک می ترسند یا بیشتر افراد حتی از تصور تنها ماندن با یک جسد وحشت دارند، چنین ترس هایی دلیل منطقی و مشخصی ندارند و در این موارد خطر خاصی شخص را تهدید نمی کند، مطابق با مبانی معرفت النفس در حکمت متعالیه آیا برای این مسئله توجیهی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها با قوه‌ی واهمه از صورت‌ها معنایی را کسب می‌کنند. بعضاً در ایجاد معنا شدت به خرج می‌دهند و معنایی که مطابق واقع نیست را در ذهن خود می‌آورند. از این جهت بعضی‌ها از صورت‌هایی مثل موش یا سوسک، معناهایی در ذهن خود می‌آورند که سختْ آزاردهنده است که البته با تقویت وجهِ عقلانی، قدرت آن صورت‌های ذهنی که واهمه ایجاد کرده است، ضعیف می‌گردد وگرنه بسیاری از انکشافات عرفا در إزاء همین قوه‌ی خوب واهمه است. موفق باشید 

23126
متن پرسش
با سلام و احترام: در کتاب «ادب عقل و قلب و خیال» شما می فرمایید انسان سه بعد داره، و همین سه قوه را نام می برید، پس جایگاه واهمه چی میشه؟ استاد اگه بخواهیم انسان را موجودی دو بعدی تعریف کنیم بعد ملکی و ملکوتی، خیال شامل کدام بعد انسان میشه؟ ملکی یا ملکوتی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تقسیم اولی، واهمه به یک معنا در حوزه‌ی خیال قرار می‌گیرد و در تقسیم دومی، خیال جزو ملکوت محسوب می‌گردد به اعتبار این‌که وجهِ متعالی‌تر از وجهِ مادی انسان می‌باشد. موفق باشید

23121
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم خدمت استاد بزرگوار سلام: قیصری در مقدمه بر فصوص فصل 7 می گوید: اجنه می توانند کارهایی که از مظاهر علم است مثل اخباراتی راجع به آینده و همینطور کارهایی که از مظاهر قدرت است مثل طی الارض را انجام دهند. سوال اینکه: آیا توانایی بر این امور، بخاطر توانایی خاص اجنه است و همه آنها می توانند انجام دهند حتی اجنه ی کافر و شیاطین یا فقط مخصوص اجنه ی اهل سلوک و مومن است است و علت این توانائی سلوک آنهاست؟ همچنین می گوید: اجنه قادر به اطلاع از باطن و ضمیر انسانها نیستند. آیا قادر به اطلاع از خیال و فکر انسان هم نیستند؟ اگر چه می دانیم قادرند به فکر و خیال انسان القائات و وساوسی داشته باشد. از پاسخگوئی شما متشکرم. اجرکم علی الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال حوزه‌ی حضور اجنّه، عالَم خیال است و دانایی آن‌ها نیز نسبت به آینده‌ای است که در عالم ماده قبل از وقوع آن واقع می‌شود، نه آن‌که بتوانند به حقایق دسترسی داشته باشند، مگر اجنّه‌ی اهل ایمان. اطلاع از باطن افراد هم در حدّ باطن خیالیِ افراد است و نه بالاتر از آن. موفق باشید

23084
متن پرسش
با عرض سلام: پرسشگر سوال 22927 هستم. طی سلسله سوالات بنده و پاسخ های شما که مبدل به توصیه جناب عالی به بنده شد که تفسیر شریف المیزان رو شروع کنم (البته از آنجایی که شک داشتم، استخاره کردم و آیه این آمد: و لما بلغ اشده و استوی آتیناه حکما و علما و کذالک نجزی المحسنین قصص 14) ۱. این پرسش برای بنده پیش آمد که آیا تمرکز بر روی قرآن و تفسیر المیزان همه نیازهای معرفتی بنده را پاسخگو می شود یا نه؟ مثلا برای مبحث معاد باید دوباره برم و کتاب معاد شما را اضافه تر بر موضوع یاد شده کار کنم؟ حقیقتا دلم هم نمی خواهد چیزی بیش از قرآن بخوانم اما پیش خود می گویم که «نهج البلاغه» رو چه کنم؟ فلان خطبه... «رساله الولایه» چطور؟... «منتهی الآمال» چطور و.... خودم نمی دانم چرا شما خواندن تفسیر المیزان را توصیه کردید و با دیدن پیشنهاد شما جا خوردم. ولی فکر کنم همانی بود که باید می دانستم. دوم سخن آنکه مشکل اساسی بنده این است که اصطلاحا ناکوک هستم (به اصطلاح فن موسیقی) و کمی خوب و کمی خارج از نت تنظیم شده وجودی ام هستم. شاید پیگیری این قضیه البته به لطف الهی مرا به دنبال پاسخ این پرسش کشاند که چه چیزی سبب این ناکوکی است و مدام مرا در گذشته و آینده می برد، خشمگین می کند، فعال می کند، منفعل می کند. ابتدا فکر کردم که مشکل روانی است و ملزم به قرص اعصاب، بعد فهمیدم روحی است و ملزم به حضور. خالی شدن از هرچه که نباید در جایی که هست باشد. خالی شدن از حرص خرید خانه، تعویض ماشین، حتی خواندن درس و خدمت به جامعه به عنوان یک منجی. و سراغ از مراقبه گرفتم. حال و حال و حال. ابتدا برایم مراقبه بودایی جذاب بود، ولی بعد دیدم که من نماز هر روز را بدون مراقبه می خوانم، بودا می خواهم چکار؟ با علامه قبلا هم آشنا شده بودم، با دستور مراقبه به آن جوان در پاسخ به نامه هایش، 6 ماه مراقبه سنگین اعمال و رفتار داشتم، الحمدلله اما فرسایشی بود، دیگر نمی کشیدم که اینطور هر روز مواظب 80 عمل از واجب و حرام و مکروه شوم. الان وضعیت حال ام و حالم! بهتر از دیروز است اما هنوز نمی دانم چطور می شود از دست افکار فراوان رها شد؟ ۲. استاد اساسا انسان می تواند که فکر نکند یا نمی شود؟ این فکر کردن مدام موجب عدم حضور و ارتباط قلبی است. ۳. اگر خواطر نفسانی زدوده شود آیا انسان باز هم خواطری دارد؟ یعنی منظور از نفی خواطر فقط افکار مزاحم شر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نباید با از بین‌بردنِ خیال و فکر به دنبالِ عقیم‌کردن شخصیت خود باشیم. باید فکر را جهت داد و خیال را نورانی کرد. رجوع به قرآن از طریق المیزان به نحوی که در جزوه‌ی «چگونگی کار با المیزان» عرض شده است؛ شاه‌راهی را جلوی ما می‌گذارد که بعداً با رجوع به نهج‌البلاغه و کتاب علماء متوجه می‌شویم همه‌ی آن‌ها تفصیل و تفسیر قرآن است. موفق باشید

23031
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد: یک مدت نماز هامو سعی کردم با حضور قلب بخونم الحمدلله خدا منت گذاشت یه لذتی هم به ما چشاند. پیرو همان لذتهای توی نماز بود که توی اون مدت احساس کردم وارد یک فضای دیگری شدم. یک فضایی خدایی و لطیف و پر انرژی و به دور از استرس و... ولی استاد توی اون مدت که توی اون فضا بودم هر موقع می رفتم روضه نمیدونم چه سری بود گریه ام نمیومد و نمیتونستم اشک بریزم. خلاصه تصمیم گرفتم نمازهامو اونجوری نخونم که بعد از یه مدتی دوباره الحمدلله تو روضه تونستم گریه کنم. استاد بارها این اتفاق برایم افتاده (اینکه نماز با توجه بخونم و بعدش نتونم برای اهل بیت گریه کنم) ولی نمیدانم علتش چیه؟ خواهش می کنم راهنمایی ام کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ابتدا قوت خیالش شدید است و در این مسیر اگر جلو برود عقل و قلب شدت می‌گیرد به همان صورتی که در نماز انسان به حضور قلب نایل می‌شود. و در مرحله‌ی سوم عقل و قلب و خیال، جمع می‌گردد. لذا هم حضور قلب هست و هم اشک، به همان معنایی که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد که: «آن خیالاتی که دام اولیاء است / عکسِ مه‌رویان بستان خدا است». موفق باشید

22984
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر و خوشی، ان شاءالله که در صحت کامل هستین، استاد در جلسه ۹ چگونگی به فعلیت رسیدن باورها با استناد به حدیثی از امام جواد (ع) فرمودین که سرعت سیر به سوی حق از طریق قلب خیلی سریعتر هستش تا از طریق عبادات همراه با حضور قلب. استاد سوال بنده اینجاست؛ خوب قلب یعنی خود آزاد از زمان، در نماز هم تا از زمان آزاد نشیم که به حضور قلب نمی رسیم یا بازم در عبادات همراه با حضور قلب، پای قلب یا همون خود آزاد از زمان در میان هست. پس یعنی هر دو حالت یکی می شوند. ممنون میشم ابهام بنده رو برطرف بفرمایید.تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان به این نکته فکر کرد که حضرت می‌خواهند ما همواره حتی خارج از عبادات هم آن نحوه احساس در محضر حق را در خود نهادینه کنیم. موفق باشید

22973
متن پرسش
سلام: در تفسیر المیزان در تفسیر آیات ۱۵ تا ۱۹ مائده بحث مفصلی با موضوع «قرآن چه طریق ای را برای تفکر پیشنهاد کرده» دارد که در این نوع تفکر اثری از تفکری که در جلسات یکشنبه و چهارشنبه بحث می شود نیست و بیشتر تفکر فلسفی استدلالی برهانی عقلی و... می باشد. چرا در چنین بحث مفصلی هیچ حرفی از تفکر تاریخی و تفکر حقیقی حرفی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا علامه‌ی طباطبایی آن عارفِ زمان‌شناس را رحمت کند که متوجه بودند در آن زمان باید متذکر ابعاد استدلالی و عقلانیِ اسلام شد. زیرا شرایط طوری بود که می‌خواستند اسلام را متهم کنند که دین عقلانی و استدلالی نیست. بنده موقعی که آن سطور را که جنابعالی متذکر آن هستید مطالعه می‌کردم، از عمقِ جان برای ایشان طلب رحمت کردم. آری! بعد از آن‌که مبنای استدلالیِ اندیشه‌ی اسلامی روشن شد حال می‌توان از تفکر تاریخی سخن گفت، وگرنه ما متهم می‌شویم که مبنای عقلی برای سخن خود نداریم. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!