بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عقل ، قلب ،عشق، خیال و وهم

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34052
متن پرسش

با عرض سلام و ارادت خدمت استاد: لطفا نظرتان را در مورد متن زیر بفرمائید؛ آنچه در تاریخی که به سر می‌بریم مشاهده می‌شود این است که، دنیای غرب آرمانهای ظلمانی اش نرم و تدریجی کل عالم را فراگرفته است، آنقدری که توهمات ذهنی مان را واقعیت، و حقیقت را دست نیافتنی می‌پنداریم. حال ابهاماتی پیش میاد که آیا این پدیده ایی که الان با آن مواجه هستیم آیا واقعا نسبتی با حقیقتِ انقلاب اسلامی دارد و یا توهم زده ایم که این هم پدیده قدسی است که می‌تواند یک نحوه حضور خاصی و با شدت ایجاد کند. مثلا همان مثالی که در مورد ۸ سال دفاع مقدس زدید قطعا نمونه ای از آن نحوه حضور خاص رزمندگان در آن تاریخ شد که بود خود را یافتند، در آن بودنی که بود توحیدیست. اما مثال دیگر، همین بازی فوتبال که فرمودید «دین داری توهمی» با ابعاد گوناگونش در ترویج تجمل و اسراف، هم در وقت و مال انسان ها و هم در استعدادهای وجودیشان. لکن به نظر می‌رسد انگار مواجهه با این پدیده ها که آیا توهم اند؟ و یا واقعیتی که نسبتی با حقیقت دارند، خیلی مواقع به خاطر تعارضاتی، مشکل می‌شود. مثلا چرا حضرت آقا که اهل فوتبال نیستند، در آن زمانی که جام جهانی چندین سال قبل مسابقه فوتبال ایران و آمریکا بوده، وقتی مواجه با پخش فوتبال از تلویزیون و گل آقای استیلی به آمریکا می‌شوند، خوشحال میشوند و بازی را ظاهراً تا آخر هم تماشا می‌کنند و از خوابشان هم می گذرند؟ اگر این پدیده توهمی است که غرب برای عبور از پوچی هایش برای خود و ملت ها تعریف کرده و از طرفی نسبتی با حقیقت انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی هم ندارد و البته این همه انتشارِ تجمل و اسرف را هم در پی دارد، چگونه باید این نوع مواجهه و رجوع حضرت آقا، این حکیم الهی را متوجه شد؟، که در موارد مشابه دیگر و پدیده های دیگر،عمیق با پدیده ها روبرو شویم و هم در تاریخی که به سر می‌یریم و ناچار هستیم برای عبور از توهمات تاریخی نیز اقداماتی انجام دهیم با چه رویکردی برخورد کنیم و رجوع شود که آن حضور و بود الهی را که دنبالش هستیم، از دست ندهیم و هم لذت متعالی ببریم و هم فهم عمیقی را از مسئله ها و پدیده ها داشته باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً نکات مهمی است آنچه مدّ نظر آورده‌اید. آری! انسان نمی‌تواند در زندگی خود به‌کلّی از خیال و توهّمات شیرین عبور کند. زیرا بازی و حتی امور جنسی شرعی، در عین آن‌که وجوهی از توهّم است چاشنی زندگی است. می‌ماند در مسیر رسیدن به حقیقت، این نوع بازی‌ها و تغذیه توهّم، غیر از آن است که انسان خود را در اختیار توهّم و سیطره آن قرار دهد. ۲. همچنان‌که جناب آقای دکتر یامین‌پور در سخنان اخیر خود در دانشگاه جندی‌شاپور می‌گویند به هر حال، جهان جدید و بشر جدید جهانی را دنبال می‌کند که در توهّمات خود آن را ساخته و حتی خود را در توهّماتش می‌سازد.[1] این‌جا است که باید سعی کنیم با حضور معنوی که بشر جدید در خود می‌تواند زنده نگه دارد، جهان خود را نورانی و معنوی کند زیرا خداوند همه اسمای نورانی و الهی خود را در درون این انسان قرار داده. ۳. عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری در رابطه با پیروزی تیم‌ها در مقابل رقیبانشان از آن‌ها به جهت این‌که مردم را خوشحال می‌کردند، تشکر می‌نمودند. آری! در مورد آمریکا قضیه فرق می‌کند به همان معنایی که «اگر یک مو هم از خرس بکَنیم، غنیمت است». موفق باشید

[1] - https://eitaa.com/matalebevijeh/12139

34020
متن پرسش

سلام عرض شد: ما صور جزئی (حس مشترک! و یا...) و معنای جزئی (وهم) و معنای کلی (عقل) داریم. اما در نیافتم و ندیدم که درباره صور کلی بحثی و ذکری شده باشد در متون آنلاین که جستجو کردم و اینکه کدام قوه آن را دریافت و یا با کدام قوه در ارتباط است؟ ممنون می‌شوم اگر لطف کرده واضح و به تفصیل وقت خودتان و علاقه این قضیه را به ما توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که پای «صورت» در میان باشد حضور در موطن خیال مطرح است. آری! اگر خیالِ انسان نورانی باشد، آن صور را در اتصال با مبانی عقلی‌اش می‌یابد و از آن جهت آن صور کلّی است که در هر صورتی، حقایق کلّی و جامع را می‌یابد. بد نیست در این مورد سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

33995
متن پرسش

سلام وقت بخیر. بنده چند وقتی هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بعضی موارد روانپزشکان در این مورد کارهایی کرده‌اند که خوب است نسبت به پیشنهادهای آن‌ها فکر کنید. ولی از ورزش و مطالعه و انس با دوستان غفلت نشود. پیشنهاد می‌شود سری هم به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

33954
متن پرسش

سلام علیکم: خوبین ۱. هنگام هجوم تفکرات منفی و حساسیت های بیجا چه کار کنیم؟ ۲. راه درمان خطورات منفی و اصلا عالم خیال چیه؟ ۳. چجوری خوش بینی و مثبت اندیشی رو تو خودمون تمرین کنیم؟ ۴. درمان خوف بیش از حد و ناامیدی از خدا چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءالله در این مورد و مواردی که می‌فرمایید راه‌گشا خواهد بود. کتاب روی سایت هست. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/book/78?mark=%D8%A7%D8%AF%D8%A8%20%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%84

33777
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. محضر استاد طاهر زاده سلام علیکم و رحمة الله ببخشید، یکی از دوستان بنده در یزد می‌گوید دو سه سال پیش برای پیدا کردن یک شی با ارزش گمشده، برخلاف میل باطنی و اطلاع از خطرات احتمالی، به یک دعا نویس مراجعه کرده. و از عواقب آن مراجعه این بوده که طی این سه سال با اجنه درگیر شده. و علیرغم مراجعه به برخی اساتید و روحانیون برای درمان، این مشکل ریشه کن نشده، البته که کمتر شده. حالا بسیار پشیمان است و می‌گوید خیلی سخت است و اذیت می‌شود. ۱. توصیه و راهنمایی حضرتعالی درباره ایشان چیست؟ ۲. ما و سایرین برای پیشگیری چه کنیم که در مسیر معنویت درگیر آزارهایی از جمله تمثل و تجسم شیاطین نشویم؟ و لطفا ایشان و ما را از دعای خیرتان در این زمینه و همه زمینه ها محروم نسازید. قبلا از عنایات حضرتعالی بسیار متشکرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با آرزوی توفیق برای همه عزیزان. در این موارد پیشنهاد می‌شود کتاب‌های «ادب خیال و عقل و قلب» و «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» مطالعه شود. موفق باشید

33758
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: اینجانب در خانواده ای بزرگ شدم که از خردسالی تا جایی که یاد دارم همیشه کتک و کتک کاری وغضب و جیغ و داد بالای سرمون بوده حتی برای یه اشتباه کوچیک و منزل کتک می‌خوردیم وهمیشه با ترس و دلشوره زندگی کردم حالا که بزرگ شدم و تشکیل خانواده‌ داده ام اعصاب ندارم و زود عصبانی می‌شوم البته سریع به اشتباه خودم پی برده و زود از بچه ها عذر خواهي می‌کنم و قبول دارم که رفتارم خوب نیست. اما چکار کنم هر چی می‌خواهم خودم رو کنترل کنم نمیشه. شیطان خدا لعنت کرده هم کلید کرده رو همین نقطه ضعفم. خیلی توسلات گرفتم حتی حاضر شدم به پزشک مراجعه کنم که از اثرات داروها بدتر شدم خیلی از این رفتارم و خصلتم ناراحتم. استاد عزیز یه راهی بفرماید تا بتونم این قوه غضبیه رو کنترل کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این مورد در ابتدا به مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سپس به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» بپردازید. إن‌شاءالله راه‌هایی بس گشوده و دلگرم‌کننده‌ای در مقابل‌تان آشکار می‌شود. موفق باشید

33746
متن پرسش

سلام استاد عزیز: بین آیه تطهیر و آیه صد سوره یونس ارتباطی قابل تعریف است؟ درصورت امکان تبیین کنید. با سپاس فراوان از وجودتون. «وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر خدا می‌خواهد زمینه آلودگی و رجس را از جان انسان‌هاپاک کند، شرط آن را تعقل نسبت به حقایق قرار داده است. بنابراین هرکس در تعقل بیشتر نسبت به امور حاضرتر باشد، نسبت به پاکی و درک حقیقت حاضرتر است. این‌جا است که می‌فهمیم آنانی که عین طهارتند یعنی اولیای معصوم (ع)، عین عقل‌اند. موفق باشید

33745
متن پرسش

سلام و ادب: از بچگی که ماهواره وارد زندگی ما شد زندگی و روح و روان من بهم ریخت! ندانسته و از سر بچگی و کنجکاوی تلویزیون روشن می‌کردم، صحنه‌هایی را می‌دیدم غافل از اینکه چه بلایی داشتم سر خودم می‌آوردم...از بچگی تحریک می‌شدم و غریزه جنسی که اصلا نمی‌دانستم چی بود، در اثر دیدن صحنه‌ها فعال می‌شد و... تا اینکه به بلوغ جسمی رسیدم و با شرکت در فعالیتهای هیئت و مسجد، فهمیدم که گرفتار چه بلایی هستم و چه بلایی سر خودم آوردم... و حالا که میخوام عادت چند ساله را ترک کنم نمیتونم استاد. اونقدر نفس بر من حاکم شده که نمیتونم غریزه خودم‌رو کنترل کنم، چنبار توبه کردم اما. دیگه از خودم دارم خسته میشم، چشم دیدن رفقامو هم ندارم، صحنه‌ها مدام تو ذهن بنده می‌چرخد. از طرفی شیطان، از طرفی نفس، از طرفی ذهنی‌که قادر به کنترلش نیستم و از طرفی عادت. همه دست به دست هم دادند که من را تلف کنن و تا حالا موفق بودن. اینقدر برام از بچگی عادت شده که دیگه عذاب وجدانی هم نمی‌گیرم که توبه کنم! انگاری شکست‌رو پذیرفتم و انگیره‌ای برای جبران واسم باقی نمونده. استاد چکار کنم؟ من فقط میخوام خودم رو از این پوچی و فلاکت نجات بدم اما نمیتونم مقاومت کنم، اراده‌م ضعیف شده. چن‌بار به اهلبیت توسل کردم نجاتم دهند و نجاتم دادند اما دوباره باز برگشتم! از خودم بدم اومده و نمیدونم با خودم چکار کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب حضوری است، حضوری که انسان می‌یابد گرفتار غرقابِ پوچی ها شده. این‌جا است که عزم بزرگ که انسان را اولی‌العزم می‌کند در این تاریخ برای مقابله با این‌همه فساد و پوچی در جان انسان به ظهور می‌آید و جهان دیگری را با خود رقم می‌زند. پیشنهاد ما اولاً: مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» است. ثانیاً: این‌که مباحث قرآنی روز شنبه را اگر نمی‌توانید در جلسه مسجد انبیاء حاضر شوید، از طریق «اسکای روم» دنبال بفرمایید تا در آن عزمِ حضور که قرآن در مقابل‌تان می‌گشاید، خود را بیابید. آری! خود را بیابید. موفق باشید

33722
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: مایل بودم بخشی از آنچه که درباره آزادی و زن در قرآن دیده‌ام با شما در میان بگذارم و از رهنمودهای شما بهره ببرم. هیچ موقعیت و محیط و شرایطی هیچ جبر تاریخی، آزادی را از انسان و از زن نمی‌گیرد، همسر لوط و همسر نوح، تحت ولایت و تربیت دو عبد صالح خدا و پیامبر الهی بودند اما مَثَل اهل کفر شدند. می‌شود رفتار انسانی ببینی، لقمه‌ی پاک بخوری، در هوای معنویت نبی خدا نفس بکشی و کافر باشی. می‌شود در کاخ فرعون با همه وسوسه‌ها و جاذبه های سلطنت باشی و آرزویت خانه‌ای در همسایگی خدا باشد. می‌شود در محیط کاملا مردانه معبد باشی؛ در معرض وسوسه‌ها و شیطنت‌های مردان باشی و حصار محکمی بر پرورشگاه انسان در وجودت بسازی، تا خانه‌ی امن روحِ الله شود. تا یکبار برای کل تاریخ بشریت، مادری باشی که «روحنا» را به سویت بفرستند تا حامل آیت الهی شوی. می‌شود آنقدر در مقام غیب باشی که هیچ نامی از تو در کتاب نباشد، اما کتاب، همه واگویه‌ای از اسرار تو باشد، می‌شود حجتِ حجج الهی شوی. اگر در مقامِ مََثل اهل ایمان و اهل کفر، مردانی پیش چشم می ةمدند و خدا بر آنها مثال می‌زد که بر خلاف رسم زمانه، طالب کلمه‌ی توحید شدند، باز در دلهایی این گمان باقی بود که اگر زن بودند نمی‌توانستند چنین «نه» بزرگی بگویند، اما هر چهار نفر و در هر دو جبهه را از زنان مثال زد، شاید از آنرو که به انسانیت و به ویژه زنان نشان دهد، هیچ چیز، در هیچ مسیری، آزادی تو را سلب نمی‌کند مگر اینکه تو خود، بر خود تار بتنی و در چاه نفسانیت خود سقوط کنی، ما در فضای کفر مدرن و توحید زمانه خود نفس می‌کشیم اما می‌توانیم در صحنه‌ها باشیم، جهاد علمی و مادری و حُسْنُ التَّبَعُل را به زیبایی کنار هم و تنیده در هم پیش ببریم و در حصار امن عفاف، مراقب مقام غیب بودن خود باشیم. استاد: سالهاست کلمه به کلمه سخن شما را و آنچه آبشخور معرفت مناسب زمانه دانسته اید از متعالیه و عرفان و ... در حد ظرفیت خود، نوشیده‌ام و می‌دانم تک تک ما (زن و مرد) در فضای انقلاب چه نفس‌های عمیقی کشیده ایم. در چند نکته دردهایی به جان دارم که برایتان بازگو می‌کنم شاید چون شما به عنوان یک زن در جامعه نزیسته‌اید بازگویی این تجربه‌ها برایتان منظری باز کند. ۱. دو گانه عقل و قلب (عقل و عشق) آنچنان افراطی مطرح می‌شود و پیشاپیش سهم زن تنها عاطفه می شود و سهم مرد عقلانیت که گویی جای نفس کشیدن در فضای حکمت و عقلانیت برای زنان بسته است. گویی زن سرمایه و مجال پرداختن به علوم عقلی ندارد و چنین پرداختنی خلاف روح زنانگی است. وقتی از پرداختن دختر امام به مسائل زنان با رویکرد حکمت متعالیه سخن گفتید یک نفس راحت کشیدم که حداقل بخاطر سالها پرداختن به حکمت متعالیه سرزنشم نخواهد کرد. فقط بدانید ما در غربت سختی به سر می‌بریم. ۲. نهادهای مذهبی و حتی انقلابی به وفور جایگاه زن را موجودی درجه ۲ و در پس مردها و در پَس‌تویِ خانه‌ها می‌دانند، اگر جایی مجالی به زنان می‌دهند از درد ناچاری و گاه برای رعایت مسائل شرعی است، مثل جنابعالی حقیقتا جایگاه جدی برای زن قایل نیستند، ما تفاوت تکریم و تظاهر به تکریم زن را در جان خود حس می‌کنیم. این رویکرد شایع در مورد زن، بستر تقابل زن با دین و نظام را فراهم کرده، من مثل برخی نمی‌خواهم همه بحران پیش آمده در مساله زن و حجاب را گردن دشمن بیندازم، ما چشیده ایم طعم تلخ تحقیر را در نهادها و نظامات دینی و ... انکار این ضعف در جبهه به ظاهر خودی، مواجهه ما با حقیقتِ آنچه در حال رخ دادن است به تعویق می اندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این است همان طلوع صبحدمان، و از آن سخن می‌گویید که دیگر در تاریخی که انسان تنها می‌تواند در نزد خود و در آزادی‌اش به‌سر برد؛ فقط انسان داریم، چه زن و چه مرد. درمانده آن‌هایی که هنوز متوجه این امر نیستند تا همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به طور عجیبی در وصیت‌نامه الهی سیاسی خود فرمودند: «ما مفتخريم‏ كه بانوان ما و زنان پير و جوان و خرد و كلان، در صحنه‏ هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند.»

آیا به اعجاب نمی‌آیید که چگونه حضرت روح الله فهمید تاریخی به ظهور آمده که زنان در پیش خود در امکانی که امکان هر انسانی می‌تواند باشد، آمادگی حضور دارند و این حضور، دیگر حضورِ انسان است و انسان در همه ابعادش آمادگی حضور در این تاریخ را دارد چه در بُعد عقلی و چه در بُعد عاطفی. موفق باشید    

33697
متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: می خواستم بدانم که چه فرقی میان جادوگرانی که روی قوه خیال مردم اثر می‌گذارند با پیامبر (ص) که تصرف می کند در قوه خیال مردم وجود دارد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبران در کنار منوّرکردن و به فعلیت‌آوردن استعدادهای قلب و عقل، خیال انسان را نیز منوّر می‌کنند تا متأثر از عقل و قلب باشد، برعکسِ جادوگران که انسان‌ها را گرفتار توهّمات خیال می‌کنند. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» سری بزنید. موفق باشید

33674
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: بعضی از رذائل که مربوط به امیال باطل بوده اخیرا به شدت به (تصور و تخیل) اینجانب آمده و احساس می‌کنم که در حالا ریشه دار شدن است چه توصیه ای می فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقاومت در مقابل آن نوع خطورات در جای خود نوعی سلوک به حساب می‌آید. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، مراجعه شود. موفق باشید

33673
متن پرسش

سلام‌‌علیکم و وقت بخیر استاد 🌸: در شرح ١٠ نکته از معرفت النفس در نکته سوم فرمودین که عقل = بُعدِ فهم حقایق قلب = بُعدِ کشف حقایق وهم = بُعدِ صورت حقایق. سوال بنده این هست که چطور می توان از بعُد عقل که (فهم حقایق) هست به مرتبه و مقام قلب (کشف حقایق) برسیم؟ و حقایق معرفتی رو به صورت کشفی بفهمیم و درک کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در دل عبادات، مبانی معرفتی و عقلی پشتوانه آن باشد و آن عبادات همراه با تقوای لازم در زندگی ادامه یابد؛ به لطف الهی خود به خود آن معارف عقلیه، حالتِ قلبی به خود می‌گیرد به همان معنایی که جناب صدرالمتألّهین فرمودند: «المعرفة بذر المشاهده». موفق باشید

33644
متن پرسش

سلام علیکم استاد ارجمند: التماس دعا. امروز یکی از نزدیکان تلفن کرد و گفت که یک دعا نویس و سرکتاب باز کن گفته یکی دیگر از نزدیکانمان تا ۶ ماه دیگر فوت می‌کند و مبلغی درخواست نموده تا وسایلی بخرد و صدقه ای دهد تا رفع بلا شود و مرگ او به تعویق افتد. ۱. آیا پیش بینی این شخص چقدر حقیقت دارد؟ ۲. آیا باید برای این شخص بر اساس گفته او صدقه داد؟ ۳. آیا باید به او پول داد تا وسیله بخرد و صدقه ای بدهد تا مرگ شخص را به تعویق اندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کم‌عقلیِ انسان‌ها همین‌که عقل و فهم و فکر خود را در اختیار چنین افرادی قرار دهند. مسلّماً به هیچ وجه نباید انسان پیرو پیشنهادها و نظرات من‌درآوری این افراد باشد که بیشتر آلوده به اوهام است، وگرنه عقل و فهم خود را از شریعت تعطیل کرده‌. موفق باشید

33622
متن پرسش

استاد عزیز سلام علیکم و رحمت الله: یک سوال داشتم. عرفا و علما و معصومان گرانقدر تاکید بسیار زیاد روی «تفکر» دارن. اما سوال اینست که تفکر چطور حاصل میشه؟ برای منی که عمری با بی تفکری زندگی کردم و حالا بخوام یک زمان جدا از محیط یک گوشه ای وقتی رو برای تفکر بذارم، فکری پدید نمیاد الا همون خدعه های شیطان رجیم که این تنهایی رو برنمیتابه. سوال اینه که مثل منی در ابتدای راه، تفکر رو باید چطور با چه سوالی از کجا به چه شکلی شروع کنم؟ لطف می‌کنید اگه مبسوط و جزئی توضیحی ارائه بفرمایید و در ضمن آن کتابی یا نوشته ای یا دستورالعملی جهت چارچوب بندی تفکر ارائه بفرمایید. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه کتاب‌هایی مثل «آشتی با خدا» و «ادب خیال و عقل و قلب» و «مبانی نظری نبوت و امامت» که هر سه روی سایت هست، إن‌شاءالله متوجه معنای تفکر خواهید شد. زیرا تفکر، تعریف‌کردنی نیست، چشیدنی است. سری هم به این صوت بزنید بد نیست https://eitaa.com/matalebevijeh/11694 موفق باشید

33495
متن پرسش

سلام استاد: در اوایل تحول معنوی که سه سال پیش داشتم وسواس من شروع شد و من حدود یکسال درگیر درمان این رذیله بودم هم وسواس عملی داشتم هم فکری. البته من از بچگی ریشه های وسواس رو داشتم. حدود شش ماهی هست که دچار عجله شدم. همیشه نگران وقت نمازم. وقتی نزدیک به وقت نماز میشم یه حسی هی اذیتم می‌کنه انگار که می‌خوام نماز رو بخونم تا خیالم راحت بشه که خوندم‌ در انجام همه کارها این حس با من هست. نمیتونم با آرامش یه کاری رو انجام بدم همش با این حس مبارزه می‌کنم چون می‌دونم اشتباهه ولی با اینکه سعی می‌کنم باهاش مبارزه کنم ولی درمان نشده میشه راهنماییم کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان در معارف توحیدی و عقلانی عمیق و عمیق‌تر شود، قوه واهمه او که منشأ وسواس می‌گردد ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود. عرایضی در این مورد در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

33397
متن پرسش

اگر درباره مسئله توحید، بر سر دوراهی قرار گرفتم که عقل چیزی می گوید و نقل (حدیث) چیز دیگری می‌گوید و با هم قابل جمع نیستند، من باید عقل را انتخاب کنم یا نقل را؟ ممنونم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما دین خدا را بر اساس عقل‌مان می‌فهمیم و رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» مقامشان مقامِ عقل است، مگر می‌شود در چنین دینی، امری مقابل عقل در میان باشد؟ موفق باشید

33389
متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده گاه: مطلبی به ذهن آدمی می آید و تمایل نداریم در ذهن باقی باشد. اما ظاهرا تعمدا نمی شود چیزی را به بوته فراموشی سپرد و هر چه تلاش می کنیم فراموش شود بدتر، خود این تلاش باعث می شود بیش تر در ذهن بماند فکر کنم وسواس فکری باشد بنده کم و بیش این مشکل را شاید از نوجوانی داشتم ولی امسال عود کرده است و شاید حدود پنج ماهی است که ذهنم از مسئله ای کلا رها نمی شود راهکار را چه می دانید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» با شما گفتگوها دارد. موفق باشید

33370
متن پرسش

سلام: خانمِ بنده دچار وسواس طهارت هست. هر کاری هم کردیم، تاثیر زیادی نداشته (مشاوره، روانشناش، روانپزشک، مشاوره مذهبی و..). خودشون و اطرافیان را دچار سختی و عذاب می کنند. البته این کار را عمدی نمی کنند و می گویند یک چیزی در درونم آزار می دهد و باید بشویم و یا به دیگران بگویم که فلان چیز را بشویید تا آرامش پیدا کنم. بهرحال به هر دری زدیم، درمان نشده. ۱. به نظر حضرتعالی درمانی داره؟ ۲. وظیفه ما (اطرافیان ایشان) چیست؟ با ایشان مقابله کنیم یا دستوراتی که می دهند انجام دهیم؟ ۳. صبر بر این بلا، اجری هم دارد؟ التماس دعای ویژه از حضرتعالی برای ایشان و دیگر مبتلایان

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با تمرکز در معارف الهی مثل «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن، قوه عاقله بر قوه واهمه غلبه می‌یابد و وسواس که امری است به جهت غلبه قوه واهمه؛ از میان می‌رود. ۲. بدون مقابله با چنین افرادی، لازم نیست از سخن آن‌ها تبعیت کنیم. ۳. إن‌شاءالله به جهت صبر و شکیبایی که انجام می‌دهید نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

33351
متن پرسش

سلام استاد: ۱. در مورد وسواس فکری و نوشتن حرز امام رضا و امام جواد (ع)، یه حرز امام جواد با پوست آهو داشتم اما خیس شد و میگن اگر خیس بشه باطل میشه. اگر من با کاغذ بنویسم حرزی که داخل مفاتیحه که خیلی کوچکتره، کفایت میکنه؟ ۲. احساس می‌کنم هرچی حرز می نویسم بی تاثیره ونمیدونم علتش چیه؟ حتی بعضی دستورالعمل ها در نوشتن حرز رورعایت می کنم اما فایده نداره، دستورالعمل خاصی هست برای حرز و این دستورالعمل هایی که میدن چقدر رعایتشون ضروریه؟ و اینکه یه سری موارد رو گفتن انجام ندید. چقدر صحت داره؟ خیلی ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تأثیر این نوع اذکار و حرزها در صورت آمادگی اولیه می‌باشد و از طرفی مقدّرات الهی نیز بنای تغییر را داشته باشد. زیرا ممکن است با همان شرایطی که در آن هستیم خداوند بنا دارد ما را امتحان کند و بپروراند. مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

33225
متن پرسش

سلام: استاد مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام آن جا که در مورد عوامل تربیت سخن می گویند در آخر یکی از عوامل را « کار» معرفی می کنند. - نخست می گویند: «انسان‌ یک موجود- به یک اعتبار- چند کانونی است. انسان جسم دارد، انسان قوّه خیال دارد، انسان عقل دارد، انسان دل دارد، انسان... استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص277» - بعد درباره ی «کار و تمرکز قوّه خیال» می گویند: «ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می‌خواهد وادار می‌کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می‌شود؛ در رختخواب فکر می‌کند، در بازار فکر می‌کند، همین‌طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می‌کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می‌کشد و جذب می‌کند و به او مجال برای فکر و خیال باطل نمی دهد.» - جای دیگر می گویند: «انسان باید کاری را انتخاب کند که آن کار عشق و علاقه او را جذب کند .... پس در مورد کار، این جهت را باید مراعات کرد و آن وقت است که خیال و عشق انسان جذب می‌شود و در کارْ ابتکاراتی به خرج می‌دهد.» - زیر عنوان «کار و آزمودن خود» می خوانیم: «اگر انسان دست به کاری زد و دید استعدادش را ندارد، کار دیگری را انتخاب می‌کند و بعد کار دیگر تا بالاخره کار مورد علاقه و موافق با استعدادش را پیدا می‌کند. وقتی که آن را کشف کرد، ذوق و عشق عجیبی پیدا می‌کند و اهمیت نمی‌دهد که درآمدش چقدر است. آن وقت است که شاهکارها به وجود می‌آورد که شاهکار ساخته عشق است نه پول و درآمد. با پول می‌شود کار ایجاد کرد، ولی با پول نمی‌شود شاهکار ایجاد کرد. واقعاً باید انسان به کارش عشق داشته باشد.» با اینکه ایشان در جاهای دیگر با کارزدگی موافق نیستند. _ می خواستم بدانم اگر بنا باشد هدف عبودیت باشد اینکه از یک طرف انسان در عین حال به تمام واجبات و محرمات و.. توجه داشته باشد اعتقادی اخلاقی فقهی و.. آن هم براساس اعتقاد و ایمان به خدا. از طرف دیگر کمال و سعادت ما در قرب به خدا به یک معنا افزایش معرفت حضوری و قلبی و توجه به خدا. البته می توانیم در کلام و سخن بگوئیم کار را برای رضای خدا انجام بدهیم ولی آیا وقتی انسان به «کار» وشغلش عشق بورزد و غرق در کار شود آیا واقعا از توجه به ابعاد دیگر مسائل دیگر و هدف اصلی باز نمی ماند آنهایی که کارشان و شغل شان را واجبات عینی گذاشته اند (مثلا اهل علوم دینی) چقدر باید روی اخلاص کار کنند تا حداقل برای خودشان یک کم دلشان خوش باشد که در راه هدف کار می کنند چه برسد به دیگران. اگر این طور باشد الآن دانشمندان آمریکایی که در بخش های مختلف کار می کنند و غرق درعلم و تخصص وکارشان هستند هم...! آنها هم که در حال ساخت سلاح های دقیق و مخرب اند بلاخره با علاقه به اینکه یک علم و تخصصی دارند موقعیت اجتماعی و... دارند مشغول کارند آیا انسان بهتر نیست ساده ترین مشاغل را داشته باشد ولی خودش را گول نزند * چه طور می شود عشق و علاقه به کار(از هر نوعی: هنری فنی علمی) البته وقتی که به عنوان عامل تربیت شد[؟!] واقعا در راستای هدف اصلی { عبودیت نجات توجه به تمام ابعاد و استعدادها انجام تمام واجبات و محرمات...} باشد و نه مانع آن. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا مرحوم شهید مطهری را به جهت این‌چنین دقت‌ها رحمت کند. ابتدا خوب است سعی کنیم متوجه فضا و بستری باشیم که آن مرحوم متذکر جایگاه کار می‌شوند و این‌که چگونه وقتی کار در راستایی باشد که انسان در واقع خود و استعدادهایش را کشف کند متوجه می‌شود اگر او خود را متوجه اموری جدّی ننماید خیال او، او را مشغول می‌کند. با توجه به این امر رویکرد انسان به کار، رویکردی حکیمانه و قدسی و معنوی می‌شود و لذا در هر کاری که وارد شود در واقع آن میدان برای او میدان کشفِ بیشتر خود او می‌باشد و از این جهت به آن کار عشق می‌ورزد. حال چه آن کار، کاری باشد که مرحوم صاحب جواهر با پشتکارهای شبانه‌روزی خود انجام می‌دهد و چه کاری که مرحوم شهید شهریاری بدان مشغول می‌باشد. در هر دو حال اولاً: در راستای احیای خود قدم گذاشته است و ثانیاً: منوّر به الهاماتی می‌شود که در آن مسیر، مددکار او خواهد بود و این‌جا است که فرق اساسی بین این افراد و آن کارشناسانی خواهد بود که صرفاً اسیر امیال خود و کاری است که هیچ وجه متعالی مدّ نظر آن شخص نیست. موفق باشید      

33204
متن پرسش

سلام و خسته نباشید خدمت استاد: سوال ۱: شما در نکته های معرفت نفس گفتید که ما عین حیات ایم، خود زنده بودن ایم، زنده ایم به جلوه أسم حی، و زنده بودنشون رو با تو نمایش بگذارند نه چیزی هستید که زنده اید و نه مرده بودی زنده ات کردن. حال برداشت من از حرف شما اینه که  من دائما زنده بوده ام و از همون لحظه که خدا  اراده کرده به من هستی(وجود) بخشیده تا ابدیت و چون ما جلوه (أسمی) از خدا ایم پس از خدا ایم  و خدا هم که عین حیات است و دائما بوده است پس ما هم دائما بوده ایم نه اینکه مرده (نیست) بودیم و زنده شدیم. اما شما در نکته ده معرفت نفس فرمودین که ما مستقیم از ذات خدا نیستیم بلکه مخلوق خدایم  چون مقام روح بالا است خدا روح رو از خودش میدونه و ذات خدا مثل ماده تقسیم پذیر نیست وحدت دارد. حال معنی خلق کردن چیست مگر این نیست که یعنی فلان چیز اول نبوده بعد ایجاد شده ساخته شده و اگر مستقیم از ذات خدا نیستیم چطور جلوه ای (أسمی) از خدا ایم یا برداشت من از نکته دهم اشتباهه و اشتباه متوجه شده ام؟ سوال ۲: در کتاب معرفت نفس، آشتی با خدا، آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوج می‌شود، چگونگی فعلیت یافتند باورهای دینی، أسماء حسنی متوجه شدیم که باید خدا دار باشیم (ارتباط با حق، حضور قلب، متجلی شدن أسماء بر قلب، احساس حضور) نه خدا دانی صرف. از طرفی متوجه شدیم که این کار توسط استعداد بعد قلبی وجودی روحی انجام میشه و اگر خدا با أسماء اش با ما برخورد کند احساس سرزندگی و بی نیازی رو تجربه می‌کنیم و پی می‌بریم که این احساس وجودی و تجربه از جنس فکر و خیال نیست از جنس دیگری (قلبی) است و این کار توسط بعد قلبی انجام می‌شود. اما شما در مباحث عالم خیال فعال فرمودید که با عالم غیب الغیوب که نمیشه مرتبط شد و أسماء الهی در عالم خیال منفصل (مثالی) تجلی میکنه و وقتی پای تجلی میاد وسط پای صورتِ حقیقت معنا میاد وسط و ما از طریق خیال متصل خودمون با عالم مثال با صورت أسم یا صورت معنا مرتبط میشیم. حال سوال اینجاست که بالاخره ارتباط با أسماء از طریق خیال فعال صورت میگیره یا از طریق استعداد قلبی؟ تفاوت جایگاه  خیال فعال با قلب چیست؟ آیا به هم مرتبط اند؟ البته فرمودید که خیال فعال با خيال پردازی (وهم) درون ذهن تفاوت دارد و با فکر درون ذهن تفاوت دارد و خیال فعال چیز دیگری است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نفس ناطقه انسانی همان‌طور که ملاحظه فرموده‌اید عین حیات است همان‌طور که آب عین رطوبت و تری است ولی وجود آن‌ها از خداوند است به این معنا که مخلوقات در ذات خود ممکن‌الوجود هستند و وجودشان را از خداوند می‌گیرند که عین وجود است و از این جهت تنها خداوند است که خداوند است و بقیه در «وجود» نیازمندِ خداوند می‌باشند و از جهتی مظاهر انوار اسماء او هستند. ۲. همچنان‌که در پاورقی آن کتاب عرض شد، خیالات پاک در موطن حضور قلبی عامل ظهورات صور معنوی می‌شوند و از این جهت می‌توان تفاوتی بین آن‌ها قائل نبود. موفق باشید

33187
متن پرسش

باعرض سلام: ۱. اگر برایمان مقدور نشد که به زیارت اهل قبور و... برویم، چه اعمالی را می‌توان جایگزین کرد؟ ۲. اینکه گفته شده که تا ۴۰ خانه همسایه ما هستند و... و باید احوال آنها را بپرسیم، آیا می‌شود به صورت غیر مستقیم اینکار را کرد یا نه؟ اینکه پیامبر جویای احوال بعضی افراد از دیگران می‌شدند آیا ما هم می‌توانیم؟ تا چه حد و سوالاتی؟ و آیا عکس آن صحیح است؟ ۳. غلبه بر بعضی عادات بسیار سخت است و در عین عذاب وجدان ، راه جایگزین برخی از آنها را نداریم، برای همین در تغییر کم می آوریم و ناامید و... می‌شویم، برای غلبه بر آنها راهکاری هست؟ ۴. چقدر باید روی خودسازی کار کنیم تا...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز و قرآن برای شادی روح اموات مفید است. ۲. با توجه به این‌که امروز شرایط جامعه به هم خورده است، این جامعه مصداق آن روایت نیست. ۳. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» پیشنهاد آیت الله حسن‌زاده پیشنهاد خوبی است که می‌فرمایند: خود را با مطالب جدّی مشغول کردم تا خیالاتم مشغولم نکند. ۴. نظر به شهدا موجب عزمی می‌شود تا خود را در مسیری صحیح بپرورانیم. موفق باشید

33186
متن پرسش

سلام: استاد شرمنده. خیلی عصبی هستم و هرچه قدر دکر و قران و نماز می خونم تاثیری نداره. نمی دونم چکار کنم. لطفا راهنمایی کنید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید معارف توحیدی و الهی خود را رشد دهید. در این مورد مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که روی سایت هست پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

33179
متن پرسش

سلام: تقلید در اصول عقاید جایز نیست. در احکام برای غیر مجتهد و غیر اهل احتیاط واجب است: ۱. در حوزه اخلاق باید تقلید کنیم؟ - چون بالاخره واجبات و محرمات چون احتکار، غیبت ... هم این که بدانیم چه چیزهایی هستند از نظر تعداد هم از نظر موارد را ما خودمان نمی توانیم به دست بیاوریم - فرقی بین اعمال اخلاقی و اخلاق ندارد در تقلید؟ ۲. اگر باید تقلید کنیم شرایط ذکر شده در رساله از جمله زنده بودن را هم باید رعایت کنیم؟ ۳. معمولا وقتی کتاب های مختلف اخلاق یا کلام های افراد مختلف از علمای متعدد را می خوانیم یا می شنویم چون قدرت برداشت نداریم و اهل نظر نیستیم باز یک حالت تذبذب و سرگردانی و تشتت آراء و واسواسی گری در ما هست ***به نظر شما بهتر نیست برای امثال ما که یک نفر مثل بخش احکام، مرجع تقلید است حرف آخر را بزند؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک حُسن اعمالی مانند صدق و خدمت به خلق و رعایت حقوق افراد و قبح کذب و ظلم به افراد، اموری است عقلانی. آری! ممکن است انسان در مصداق، بعضاً نیاز به راهنما داشته باشد در آن صورت هم باز عقل خود را نباید تعطیل کرد. از طرفی فراموش نکنیم خداوند بنا دارد با نور ربوبیت و پرورش‌دهندگی‌اش در شریعت‌های الهی، ما را در ابعاد مختلف از جمله در عقل رشد دهد. بنابراین نباید به راحتی عقل را در اموری مثل امور اخلاقی به حاشیه برد. موفق باشید

33162
متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم استاد: در مرتبه اول از شما در ارتباط با قفل شدن قلب سوال پرسیدم گفتید که گشودگی بیشتری در پیش است. استاد من به یک فرد علاقه مند شم که از لحاظ ظاهری تفاوتهایی داریم از یک طرف این عشق را یک عشق حقیقی نمی دانم و از طرف دیگر به خاطر علاقه شدید آن فرد را قلبا از خدا خواسته ام و فکر می کنم که در این مسیر هم مورد امتحان قرار گرفته ام از تهمت و قضاوتهای نادر ست و... (که قبل از سوال اول به شدت به دل می گرفتم وناراحت می شدم ولی الان این مساله کمتر شده و می بخشم آیا این همان گشودگی بیشتر است) الان به شدت احساس تنهایی می کنم و احساس سرگشتگی دارم و فکر می کنم که نیاز به یک راهنما دارم ممنون می شوم که اگر راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه بیشتر بنده آن است که با حضور در معارف الهیه، خود را بیابید. بعد از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، اگر به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» ورود بفرمایید إن‌شاءالله آنچه که برای شما مفید است، پیش می‌آید.

موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!