بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27651
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا فرمودید که طلب ما اگر از روزه متخلق شدن به اخلاق الهی و تجلی صفت غنی در حد ظرف وجودی مان باشد، به افق متعالی نظر کرده ایم. می‌توان در یک نگاه کلان با توجه به اعمال وارده در ماه مبارک گفت، ماه رمضان ماه این است که انسان به اصل خلیفه اللهی و وجود خود و اینکه محل ظهور و تجلی جامع اسماء الهی هستند، نظر کنند و روابط و مفاهیم عالم را که رب العالمین از طریق اسماء و سنن خودش به صحنه آورده، دریافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و با این رویکرد، بحث «ماه رمضان، ماهِ اُنس با خدا» در ویرایش جدید را خدمتتان ارسال می‌کنم. البته تا شماره‌ی ۱۲ آن طیّ دو جلسه بحث شده که إن‌شاءاللّه در روزهای اخیر بر روی سایت و بر روی کانال مطالب ویژه به آدرس https://eitaa.com/hasannazari110 قرار می‌گیرد. موفق باشید

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ماه رمضان؛ ماه اُنس با خداوند

با شروع ماه مبارک رمضان، افقی در مقابل انسان گشوده می‌شود تا امیدوارانه به انتظار گشایش «عشق» و «اُنس» با حضرت محبوب به استقبال آن ماه عزیز برویم، به امید حضور در میهمانی خدا و نوشیدن ميِّ محبت از جام ساقیِ ازلی که «آشنایی نه غریب است که جان‌سوز من است.»

1- آمادگی برای شنیدن ندای بی‌صدایِ حقیقت

ماه میهمانی خدا برای حضور در جهانی که خور و خواب حیوانی فرا افکنده می‌شوند و لقمه‌های وصل رخ می‌نمایانند و جان روزه‌دار مستعد شنوای ندایِ بی‌صدایی می‌شود که حقیقت را در میدان دیدِ جان خود متذکر می‌گردد.

2- مناجات‌هایی برای حاضرشدن در جهان پیشِ رو:   ماه رمضان، ماه زندگی با دعا است برای اُنس با حضرت محبوب. بعد از تجربه‌‌ای که در 30 ساله‌ی اخیر یعنی بعد از جریان دفاع مقدس داشتیم که تا حدّی از آن نوع مناجات‌ها فاصله گرفتیم، مناجات‌هایی که وسیله‌ای بود برای حاضرشدن در جهانِ پیش رو، جهانی که با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شده بود و صدام و صدامیان قصد داشتند مانع به‌ظهورآمدن آن شوند؛ دوباره جهانی برای رجوع به دعا به همان شکل در مقابل‌مان گشوده شده است تا در جهانی حاضر شویم که جهان عبور از استکبار است.

3- دعا، عامل به ثمررسیدن فعالیت‌های دیگرِ انسانی  : در دوران دفاع مقدس به‌خوبی نقش و تأثیر دعا را در جبهه‌ها تجربه کردیم و ‌یافتیم که چگونه دعا در کنار فعالیت‌های نظامی، نقش‌آفرین است، به طوری که اگر در کنار تلاش‌های نظامی، آن دعاها و مناجات‌ها نبود، هرگز به آن موفقیت‌ها نمی‌رسیدیم.

4- معصومانه‌ترین توبه : هیچ وقت صدام حسین‌ها و ترامپ‌ها اهل انابه و توبه نیستند ولی امام خمینی‌ها به تأسّی از امامان معصوم«علیهم‌السلام» اهل توبه و انابه می‌باشند، پس این توبه‌ها و انابه‌ها، توبه و پشتِ سرگذاشتن آن نوع گناهانی نیست که آن افراد مرتکب می‌شوند، بلکه روی‌آوردن به جهانی است که روح‌های بزرگ متوجه آن شده‌اند. این نوع انابه، معصومانه‌ترین کار است و هرکس بیشتر به انسان‌های معصوم نزدیک باشد بیشتر اهل انابه و توبه است، تا نشان دهند چه هستند و آنچه از آن‌ها برایشان سرمایه می‌شود همین افقی است که انابه‌های آن‌ها برایشان می‌گشاید، در عین سکونت بر خاک، در عین رفتنی زودهنگام و در زندگیِ ناتمام که البته هرگز تمام نمی‌شود.

5- دعا؛ آینه‌ی به ظهورآوردنِ تقدیر تاریخی :  بعد از دفاع مقدس گمان کردیم عقل و برنامه‌ی خودمان برای اداره‌ی کشور کافی است و از نقش‌آفرین‌بودنِ دعا در کنار فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگیِ خود، برای حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، غفلت کردیم و از دعاها و نیایش‌هایی که در گوشه و کنار کشور صورت می‌گرفت معنایی مناسب این تاریخ به‌دست نیاوردیم. در حالی‌که دعا و نیایش به معنای خاص آن، باید یکی از ارکان اساسی این حضور تاریخی باشد. حضور در جهانی دیگر که نه جهان گذشته‌ی قبل از دنیای مدرن است و نه جهان باقی‌ماندن در فرهنگ مدرنیته، جهانی است که خداوند برای ما مقدّر نموده و یکی از ارکان اساسی حضور در آن تقدیر، دعا است. وقتی با چنین رویکردی به متون مقدس خود رجوع نماییم دیگر آن متون مقدس، کلمات نیستند بلکه آینه‌اند، آینه‌ی به ظهورآوردنِ تاریخی که باید در افق وجود خود با آن زندگی کرد و زمان‌شناسی را همچون اولیای الهی«علیهم‌السلام» تجربه نمود.

6- دعا؛ عامل حضوری فعّال در عالم : با پدیدارشدن ویروس کرونا و زمین‌گیرشدنِ جهان مدرن و اندیشه‌ی حسّ‌گرایِ پوزیتیویسم، به خود آمدیم که باید ایمان تازه‌ای  را دنبال کنیم، ایمانی که با دعا و مناجات همراه است، دعایی همراه با سلوک عقلی و قلبی و نه صرفاً درک مفهومی از حقایق. آن نوع سلوک عقلی و قلبی که در عین معرفت‌زایی، به بنیادی نظر دارد که از یک طرف با منشأ «وجود» و از طرف دیگر با درون انسان رابطه دارد، و به انسان نشان می‌دهد چه اندازه می‌تواند در عالَم، حاضر باشد و به عالَمِ خود کیفیت ببخشد. حضوری که به جای دنبال‌کردنِ خود در برنامه‌های بی‌محتوا و تهیِ غیر قابل دسترسِ دنیای مدرن و ادعاهای توسعه و سازندگی به روش مدرن، از طریق اُنس با خدا به سرنوشتی بس متعالی و معنابخش بیندیشد. این‌جاست که انسان می‌تواند از درون و بیرون به ملکوت وصل شود و به این تجربه برسد که تجربه‌ی ایمانی از طریق دعا، راه مهمی است که امکان ندارد در این دنیا بتوان از آن غفلت کرد و در زندگی به نتیجه‌ی متعالی رسید. تمام آنچه در این تاریخ در طلب آن هستیم را با درک تاریخی خود در دعاهای ماه رمضان به‌خصوص در «دعای ابوحمزه» و «دعای سحر» می‌توانیم تجربه کنیم.

7- دعا؛ عالی‌ترین مرحله‌ی سیر ایمان : این تجربه‌ی مهمی است که انسان متوجه شود عالی‌ترین مرحله‌ای که انسان باید در سیر ایمانی خود آرام‌آرام به آن برسد، دعا و مناجات با حضرت ربّ  العالمین است، زیرا مقام دعا و مناجات بعد از ایمان، به همان معنایی است که گفت:

اوّل قدم آن است که  او را یابی               آخر قدم آن است که با او باشی

  و دعا آن آخرین قدم است، زیرا وقتی قلبِ انسان متوجه‌ی خداوند شد، بنا می‌گذارد تا با محبوب خود نجوا کند. سیره‌ی علمای ما در ابتدا، «تدبّر» در دعا و مناجات بوده است تا انسان بفهمد چه مطلبی را باید با خدا در میان بگذارد و تا دلدادگی با حضرت حق به درستی شکل بگیرد.

8- دعا؛ سرمایه‌ای اصیل برای زندگی در امروز : در اوایل ظهور انقلاب اسلامی، فضای فرهنگی ملت در حال برگشت به همان روحیه‌ی تدبّر و تفکر در دین بود، ولی دشمن با تهاجم فرهنگی‌اش- با توجه به پیش‌زمینه‌های غرب‌گراییِ ما- با تمام نیرو به میدان آمد تا ما نتوانیم از فرهنگ اصیل خود استفاده کنیم و به نوعی گرفتار همان بستری شدیم که غرب در مقابل بشر گشوده است و ما نیز متوجه‌ی راز پایداری خود که اُنس با خداوند است نشدیم و دشمن را جهت نفوذ خود، امیدوار کردیم. زیرا ارزش‌های خود را نشناخته‌ بودیم تا از آن پاسداری کنیم.

 به یک معنا می‌توان گفت مشکلات ما از زمان قاجار شروع شد که آن‌ها شیفتگی به غرب را دامن زدند و در سلسله‌ی پهلوی آن شیفتگی و وابستگی به اوج خود رسید و نسبت به زندگی در زیر سایه معنویات نوعی گسست پدیدار شد و هنوز با آن گسست روبه‌رو هستیم و به همین جهت رویکردی شایسته نسبت به ادعیه و مناجات در ساختن نوعی از زندگی که لازمه‌ی فرهنگ اسلامی ایرانی است، پیش نیامده است. بسیاری از سرمایه‌های الهی که سال‌های سال موجب قوام جامعه‌ی ما بود فراموش شد، در آن حدّ که در حال حاضر گمان می‌کنیم آن سرمایه‌ها یعنی ادعیه و مناجات‌ها چیزهای مهمی نبوده‌اند تا به دنبال آن‌ها باشیم.

9- وقتی در دعاخواندن‌ها، دعایی نخوانده‌ایم : قبلاً با درک ابعاد دعای کمیل می‌فهمیدیم به آن دعا نیاز داریم و با دعای کمیل آن نوع زندگی را شکل می‌دادیم و در پرتو آموزه‌های آن، همه‌ی افراد جامعه، خود را مسئول یکدیگر و مسئول مسائل جامعه می‌دانستند.

 ملاحظه کرده‌اید که در ابتدای دعای کمیل شروع می‌کنید خداوند را بر اساس اسماء و صفاتش مورد خطاب قرار می‌دهید و با نظر به آن اسماء، تقاضاهای خود را مطرح می‌کنید تا آن‌جایی که اظهار می‌دارید‌: «بِأَسْمائِكَ الَّتي مَلَأَتْ اَرْكانَ كُلِّ شَيْء» قسم به آن اسمایی که بنیاد وجودِ همه‌ی اشیاء را پر کرده است. هزاران نکته معرفتی باید در این‌جا حل شود تا إن‌شاءاللّه دعا در قلب انسان محقق گردد وگرنه بعد از دعا ممکن است احساس کنیم، گویا دعایی نخوانده‌ایم تا احساس کنیم نه‌تنها نسبت به خود بلکه نسبت به عالم و آدم مسئول هستیم.

10- تفاوت انسان‌ها و نقش دعا در قرآن : ائمه‌«علیهم‌السلام» گاهی برای ما روایت می‌آورند و گاهی در رجوع به خداوند مناجات و دعاهایی دارند که به کمک ما می‌آیند تا چگونه به خدا رجوع کنیم و عالمی که باید در آن زندگی کنیم را بیابیم و کیفیت بودن خود را ارتقا ببخشیم، زیرا اولیای الهی بیش از آن‌که به کمّیت عالم توجه داشته باشند، به کیفیت عالم نظر می‌کنند و زندگی خود را کیفیت می‌بخشند و اساساً تفاوت انسان‌ها در همین امر است که چه اندازه به کیفیت بودن خود توجه دارند تا به کمّیتِ بودنِ خود.

11- چگونگیِ معرفت‌بخشی دعا : ائمه«علیهم‌السلام» در روایات، عموماً معارفی را مطرح می‌کنند که در حد عقل مخاطبان آن‌هاست، اما در مناجات‌ها و ادعیه حقایقی را مطرح می‌کنند که بین خودشان و خداوند است و اساساً جنس آن معارف جنس خاصی است، مثل معرفت‌بخشی یک گل زیباست که آن معرفت‌بخشی، حالت حضوری دارد و نه حالت انتزاعی، زیرا در مناجات‌ها و ادعیه نوعی تماشگری با حضرت محبوب در مظاهری که با آن‌ها به ظهور آمده در میان است. حقایق و معارفی که در مناجات‌ها مطرح است نه‌تنها در اوج است، بلکه به انسان عالم خاصی می‌دهد و ساحت وجودی انسان از آن طریق بسط می‌یابد تا در جهانی گسترده‌تر و گشوده‌تر از دنیا خود را بیابد.

12- بشر امروز و خودآگاهی نسبت به دعا : در مناجات‌ها، نجوایِ بین «عبد» با «معبود» در میان است و اسراری که بین امام معصوم و حضرت حق است به ظهور می‌آید و به همین جهت باید با رویکردی خاص به آن‌ها نظر کرد تا موجب اصلاح اساسی انسان و جامعه شود. گمشده‌ی بشر امروز این نوع ادعیه و مناجات است و گویا بشر امروز در حال خودآگاهی نسبت به این امر می‌باشد.

13- قاعده‌ای در امیدواری انسان در دعا : قاعده‌ای را که باید به لطف الهی در قلب‌مان نگهداریم تا دعا و مناجات به خوبی در زندگی‌مان حضوری فعّال پیدا کند، این است که بدانیم خداوند کریم که ما را خلق کرده تا مظهر کمالات او شویم و او خود را در مخلوقاتش به تماشا بنشیند؛[1] خیلی زود از گناهان ما در می‌گذرد. نمونه‌ی این نوع برخورد را در اولیای الهی می‌یابید، به عنوان مثال اگر کسی در حضور پیامبر خدا«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» به وجود مقدس آن حضرت یک نوع بی‌حرمتی بکند و بعد عذرخواهی نماید، حضرت بدون هیچ مقدمه‌ای او را می‌بخشند، زیرا دوست دارند انسان‌ها را خوب و صاحب کمال بنگرند. همان طور که اگر از امامان معصوم تقاضایی داشته باشیم به سرعت برآورده می‌کنند، زیرا آن‌ها به دنبال تماشای ایثار هستند، به همان معنایی که خداوند جواد و بخشنده است.

 این یک قاعده است که اولیای الهی خیلی زود هم عذر افراد را می‌پذیرفتند و هم تقاضای افراد را برآورده می‌کردند، و این در اُنس با خدا برایشان حاصل شده است. خداوند این نوع خصوصیات را که خودش در حدّ کامل دارد، به دوستانش هم منتقل می‌کند. وقتی این نکته برای ما روشن شد که خداوند این خصوصیات را بیشتر از آن‌که اولیای الهی دارا هستند، در خود دارد، کلید خوبی برای روبه‌روشدن با دعا و مناجات به‌دست می‌آوریم. بالاخره این را می‌توانیم بفهمیم که خصوصیات خوب اولیای الهی که از تقصیر ما می‌گذرند و دارای سخاوت هستند، از طریق ارتباط با خدا برایشان پیش آمده و لذا حضرت حق که صاحب اصلی این صفات است، این صفات را بیشتر و به طور مطلق دارد، پس هم عذرخواهی ما را از گناهی که کرده‌ایم، خیلی زود می‌پذیرد و هم تقاضاهای ما را به‌خوبی برآورده می‌نماید. جناب مولوی با نظر به همین قاعده می‌گوید:

تو مگو ما را بدان شه بار نیست                    با کریمان کارها دشوار نیست

آری! وقتی متوجه شدیم «با کریمان کارها دشوار نیست» نحوه‌ی دعا کردن‌هایمان در گستره‌ی دیگری واقع می‌شود و امیدواریِ فراوانی را در دعا به ما می‌بخشد.

14- در جستجوی قلب زنده: تا قلب شروع به بیداری نکند، دعا هم که بخوانیم برای بیشتر داشتن دنیاست، ولی وقتی در محضر حضرت حق اقرار کردیم: خدایا! قلبم مرده است؛[2] در آن صورت ورق بر می‌گردد و قلب، زنده می‌شود. «قلب زنده» خود را ماورای امور دنیایی جستجو می‌کند و هرگز به دنبال شهرت نمی‌تواند برود، حتی از آن نوع زندگی که همان «حبّ دنیا» است، متنفر می‌شود.

15- عوامل مرگ قلب : روایتی از حضرت سجاد«علیه‌السلام» نقل شده است که مي‌فرمايند: «مَا مِنْ‏ عَمَلٍ‏ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْيَا؛»(الکافی، ج2، ص130.) بالاترین عمل‌ها کسب معرفت خدا، و سپس کسب معرفت پیغمبر است؛ بعد از این دو هیچ عملی مثل بغض دنیا ارزشمند نیست. بغض دنیا را عمل به‌شمار  می‌آورد و می‌فرماید: بعد از کسب معرفت خدا و رسول خدا، دشمنی با دنیا بالاترین عمل است. فراموش نکنید که منظور از حبّ دنیا همان تعلقاتی است که انسان دارد که به‌خاطر آن‌ها دنیا را هدف قرار می‌دهد و آخرت و کمالات حقيقي را فدای آن می‌کند. طبعاً چنین چیزی اصل همه‌ی گناهان خواهد بود و همه‌ی سقوط‌ها از این‌جا ناشی می‌شود. از امام صادق«علیه‌السلام» نیز نقل شده است: «مَنْ‏ أَصْبَحَ‏ وَ أَمْسى‏ وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ، جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَشَتَّتَ أَمْرَهُ»(الکافی، ج2، ص319.) اگر روزگار کسی به این صورت بگذرد که بیشتر توجه‌اش به امور دنیا باشد، خداوند فقر را چون تابلویی در مقابل او قرار می‌دهد و لذا دائماً خودش را در فقر می‌بیند و احساس غنا و بی‌نیازی نمی‌کند، و اموراتش همواره پراکنده و بی سر و سامان است.

 آری! وقتی دل بمیرد کار انسان به دوستیِ دنیا می‌کشد و عالمِ گشوده‌ی معنویت از منظر او رخ بر می‌تابد تا بتواند در آن آرام گیرد.

16- حجاب أنانیت و علت مرگ قلب:  گناه و پیرو آن، مردنِ قلب و محروم‌شدن از نظر به حقیقت، انواعی دارد. یکی از آن گناهان همان است که انسان به جای آن‌که در منظر خود، حضرت حق را که ربّ العالمین است داشته باشد، خود را در منظرِ خود دارد. در این‌صورت وجود خودش، حجابِ نظر به حق می‌شود و دیگر نمی‌تواند خدا را که در عالَم به ظهور آمده، محل اُنس خود قرار دهد و او را در منظر قلب خود بنگرد و به همین جهت انسان عاقل از خدا می‌خواهد آن قلب را که انسان با نظر به خودش میرانده است، با جلوه‌ای که از رحمت خود می‌کند، آن انسان را از نظر به خودش منصرف نماید و قلبش را زنده گرداند.

17- شاخصه‌های قلب زنده : مطمئناً خداوند دوست دارد ما از او بخواهیم قلب‌مان را زنده کند، زیرا در آن صورت قلب انسان، محل جلوات انوار الهی می‌شود و خداوند در چنین قلبی خود را به تماشا می‌نشیند. به اندازه‌ای که ما آماده باشیم تا خداوند قلب ما را زنده کند و آن قلب، محل جلوات انوار الهی شود، به همان اندازه از هر چیز جز خدا منصرف می‌گردد. این نوع زنده‌کردن قلب غیر از آن است که بفهمیم حرام خدا، حرام است. آری! این خوب است که انسان حریم الهی را در حرام و حلال‌ها رعایت کند ولی این اولِ کار است. قلب زنده قلبی است که اولاً: اهل دوست‌داشتن باشد. ثانیاً: به جای دوست‌داشتنِ زیبایی‌های وَهمی، زیبای‌ حقیقی را دوست داشته باشد و تنها خداست که محل همه‌ی کمالات و زیبایی‌های حقیقی است.

18- قلب زنده، قلب بی‌کینه :  قلبِ زنده، خدادوست است و به هر آینه‌ای که محل ظهور محبوب اوست، نظر محبت‌آمیز دارد و لذا قلب زنده هیچ‌وقت در درون خود نسبت به مؤمنین کینه ندارد و برای رسیدن به چنین محبتی از حضرت محبوب تقاضا می‌کند: «وَ لا تَجْعَلْ في‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا»(حشر/10) هیچ کینه و کدورتی در قلب ما نسبت به مؤمنین قرار نده. تا همه جا با حضرت محبوب به‌سر برد، به همان معنایی که مجنون حتی بر در و دیوار کوی لیلی جز لیلی را نمی‌دید. جناب عطار با توجه به این امر که قلبِ بیدارشده جز خدا را نمی‌خواهد و همه جا در جستجوی خداست و جز خدا را نمی‌بیند این‌طور سروده است:

 گشت مجنون هر زمان شوریده تر           همچنان در کوی لیلی شد مگر

هرچه را در کوی لیلی دید او                بوسه بر می‌داد و می‌بوسید او

گه در و دیوار در بر می‌گرفت               گاه راه از پای تا سر می‌گرفت

نعره میزد در میان کویْ خوش                   خاک می‌افشاند از هر سوی خوش

روز دیگر آن یکی گفتش که دوش              از چه کردی آن‌همه بانگ و خروش

هیچ دیوار و دری نگذاشتی              می‌گرفتی در بر و می‌داشتی

هیچ از در کار برنگشایدت              هیچ ازدیوار در نگشایدت

کرد مجنون یاد سوگندی عظیم                  گفت تا در کوی او گشتم مقیم

من ندیدم در میان کوی او              بر در و دیوار الاّ روی او

بوسه گر بر در زنم لیلی بود                  خاک اگر بر سر کنم لیلی بود

چون همه لیلی بود در کوی او           کوی لیلی نبودم جز روی او

هر زمانی صد بصر می‌بایدت                هر بصر را صد نظر می‌بایدت

تا بدان هر یک نگاهی می‌کنی              صد تماشایِ الهی می‌کنی

دل که دارد این نظر اندک قدر             می نیاساید زمانی از نظر

گر به جای یک نظر بودی هزار         آن هزاران دیده بودی غرق کار

19- قلب مرده‌ی انسان حسود :  یکی از مراحل زنده بودن قلب، آزادشدن انسان از حسادت‌ها است. قلبِ انسان حسود، قلبِ مرده است و وقتی انسان متوجه‌ی پوچی و بیهودگی و ظلمات حسادت شد، از خداوند می‌خواهد با گشودن منظر گسترده‌ی رحمتش در مقابل انسان، او را از جهنم حسادت آزاد کند و خداوند قلب‌مان را در آن راستا زنده می‌کند تا در ادامه‌ی محبت به او زندگی را معنا کنیم و خود را در آغوش ربّ‌العالمین بیابیم.

در مناجات‌های «خمسه عشرة» پای مناجات در میان است. مناجات، یعنی نجواکردن، یعنی اُنسی که با نزدیکیِ تمام همراه است و نجواکردن با خدا به خودیِ خود مطلوبِ جان هر انسانی است، همان‌طور که هجران از حق، سخت برای جان سالک تلخ است. به همین جهت جناب مولوی که مزه‌ی انس با حق را چشیده، در نجوایش با خدا ناله سر می‌دهد:

 اي خدا اين وصل را هجران مکن             سرخوشان عشق را نالان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن            خلق را مسکين و سرگردان مکن

بر درختي کآشيان مرغ توست             شاخ مشکن مرغ را پران مکن

جمع و شمع خويش را برهم مزن            دشمنان را کور کن شادان مکن

اين طناب خيمه را برهم مزن                خيمه‌ی توست آخر اي سلطان! مکن

نيست در عالم ز هجران تلخ‌تر               هرچه خواهي کن وليکن آن مکن

 وقتی نفسِ اُنس را شناختیم برای این قسمت از مناجات جایگاه خاصی قائل می‌شویم، زیرا وقتی انسان در جایگاه انس با خداوند است عملاً در حال ادب‌کردن قلب می‌باشد، تا دل به جای دیگر و چیزهای دیگر نبندد.

20- یاری خدا در میل به دعا : درفضای انس با خداوند، خداوند اسماء رحمانی خود را به قلب بنده‌اش می‌نمایاند و لذا از این به بعد تقاضاهای انسان شروع می‌شود که خدایا! این را می‌خواهم یا خدایا! آن را می‌خواهم. راز «اسئلک، اسئلک»هایی که معمولاً در ادعیه و مناجات‌ها مطرح است از این قرار است و خداوند دوست دارد بنده‌اش مسیر ظهور رحمت پروردگارش را بگشاید.

تمام نیازهای ما را خداوند می‌داند و آماده‌ی برآورده‌کردن آنهاست. کدام‌یک از نیازهای کوچک و بزرگ ما را برآورده نکرده؟ از ابروی بالای چشم بگیر تا خود چشم. متوجه ما بود که وقتی پیشانی ما عرق می‌کند، ممکن است چشم ما را اذیت کند، سرِ راه عرق‌های پیشانی، ابرو را قرار داد. حال چگونه وقتی رحمت مطلقه‌اش اجازه نداد در این حدّ هم چشم ما اذیت شود و ما آزار ببینیم، ممکن است اجازه دهد مهم‌ترین نیازهای ما بی‌جواب بماند؟! با آن‌که شرط تحقق آن نیازها درخواست و طلب ما باید باشد و مسیر ظهور آن‌ها را طلب و تقاضای ما فراهم کند؟ به گفته‌ی جناب مولوی:

چون خدا خواهد که‌مان یاری کند            میل ما را جانب زاری کند

ای خنک چشمی که آن گریان اوست             وی همایون دل که آن بریان اوست

 با این دید که محبوب ما می‌خواهد حوائج ما را برآورده کند، باید به دعا و مناجات روی آوریم.

شما در «مناجات شعبانیه» تا آن‌جا شیرین زبانی می‌کنید که عرضه می‌دارید: «اِلَهِی ... وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ» الهی! اگر مرا به گناهانم بگیری، من هم تو را به مغفرتت می‌گیرم. در ابتدای امر این سؤال برای انسان پیش می‌آید که آخر این چه نوع حرف زدن با خداست! از نظر عادی این نوع حرف‌زدن مثل آن است که به باغبان بگویید اگر آن مقدار از زردآلوهایت را به من ندادی، من مقداری از گیلاس‌هایت را برمی‌دارم. در حالی‌که هر دو از آنِ اوست. اگر خداوند ما را به خاطر گناهان‌مان عذاب کند، کار حقی کرده است پس چگونه او را به خاطر چنین کاری به محکمه ببریم و بگوییم چرا مغفرت و بخشش خود را به‌کار نگرفتی؟ ولی خداوند دوست دارد که با او شیرین‌زبانی کنیم. خودش این‌چنین شیرین‌زبانی‌ها را در آن مناجات‌ها مثل مناجات ابوحمزه و دعای سحر به قلب بنده‌اش القاء می‌کند. جناب مولوی خطاب به حضرت حق عرضه می دارد:

ای خدای پاک و بی انباز و یار              دست گیر و جرم ما را واگذار

یاد ده ما را سخن‌های دقیق                  کان به رحم آرد تو را ای خوش رفیق

گر خطا گفتیم، اصلاحش تو کن                مصلحی تو، ای تو سلطان سُخُن

کیمیا داری که تبدیلش کنی                       گر چه جوی خون بُود، نیل‌اش کنی

این چنین میناگری‌ها کار توست             این چنین اکسیرها ز اسْرار توست

 

 و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 


[1] - اشاره به حدیث: قدسى است كه حضرت حق مى‏فرمايد: «كُنْتُ‏ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف» من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم.

[2] - اشاره به سخن حضرت سجاد«علیه‌السلام» در «مناجات التّائبین» است که عرضه می‌دارند: «وَأَماتَ قَلْبِى عَظِيمُ جِنايَتِى.»

27632
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام: ضمن تبریک روز معلم خدمت شما معلم والا مقام. به رسم ادب و تشکر از شما. کلامی که در شب ششم ماه مبارک رمضان بعد از خواندن و گوش دادن به مباحث شما و آتش عشقی که به جانم انداخته و خواب از چشمانم ربوده را که برداشت ناقصی است از شروع ورود به مباحث عالی شما به جای هدیه روز معلم تقدیمتان می‌کنم و تنها توشه ای که دارم «و لا یملک الا الدعا» را خدمتتان عرضه می‌دارم: خداوندا به آبرو و عزت و عنایتت به خاندان کرم و خلیفه بر حقت صاحب العصر و الزمان (عج) همه مبلغین دینت را مخصوصا استاد طاهرزاده بزرگوار را مشمول عنایات خاصه ات بگردان و قرین رحمت واسعه و ویژه ات بنما در دنیای امروز یکی از مشکلات اولا: غیر مسلمانان آشنایی با اسلام به طرز صحیحش ندارند یکی از راهکارها معرفی الگو هست تمدن اسلامی اگر درست باشد بهترین الگو برای آشنایی غیر مسلمانان با اسلام است ثانیا: مسلمانانی که باید الگوی صحیح باشند خودشان آشنایی با اسلام یا درست ندارند و اسلام ناب به آنان معرفی نشده راهکارش: یک راهکار اساسی گسترش آثار شهید مطهری است یا آنهایی از مسلمانان متدین که با اسلام آشنایی دارند و معارف حقه اسلام را می‌شناسند با آن انس ندارند به زبانی دیگر تطبیق دین و معارف الهی را با زندگی روزمره خود نمی‌دانند، می‌دانند روزه خوب است از آن لذت می‌برند اما چون انس صحیح نمی‌گیرند بهره لازم از روزه نمی‌برند رشد و تعالی و قرب نمی یابند. نماز می‌خوانند اما به قرب دست پیدا نمی‌کنند چون نمی‌دانند چرا نماز می‌خوانند با نماز انسی نگرفنه اند نمی‌دانند نماز تمرین عبودیت و جدا شدن از غیر الله و انس با معبود و خالق بی همتاست، نماز ضامن حفظ بقیه روزمره زندگی است، نمی‌دانند روزه چطور آنها را به قرب می‌رساند چطور اراده آهنین برای جهاد با نفس و جهاد با شیطان به آنها می‌دهد، چطور خداوند از اردوگاه تمرینی ماه مبارک با بستن دست شیاطین و دادن تمرینهای تقویت اراده انسان را ورزیده می‌کند برای ۱۱ ماه کشمکش درونی با نفس اماره با غلبه بر هوی و هوسی که انسان را از سیر تعالی به سوی محبوب و قرب باز می‌دارد در عین اینکه این اردوی تمرینی را خداوند میهمانی نام نهاده تو این اردو حسابی به بنده اش نزدیکی اش را می‌چشاند تا لذت انس و قرب بنده را مست کند و با مستی و فرح قلبی آماده رویارویی با بقیه موانع و آزمونهای زندگی شود تا بتواند به هدف نهایی که کمال است، قرب در جوار کامل مطلق است، نزدیک شدن به مقام خلیفه و جانشین الهی شدن است، برسد. خداوندا از تو مهربانتر نیست و نخواهد بود مربی ای که هم دلسوز تر از مادر است برای محبت کردن و ناز کشیدن هم استوارتر از پدر است برای تکیه کردن و مقاوم پروش دادن هم عالم تر و ماهر تر و دقیق تر و آگاه تر است از مربی برای تربیت کردن و پرورش دادن هم طبیب جسم است هم طبیب جان هم دوای جسم دارد و هم دوای جان و جسم و جانم ظاهر و باطنم غیب و شهادتم را از من بهتر می‌داند نه تنها غیب و شهادت من بلکه غیب و شهادت عالم دور و برم را بهتر از خودش می‌شناسد بلکه بالاتر همه غیب. و شهادت عالم مال او و ملک اوست هو عالم الغیب و الشهاده و هم آینده نگر تر و حکیم تر و داناتر و باطن شناس تر است از استاد سلوک برای سیر دادن و رساندن و ... همه عالم ملک اوست همه قدرت عالم به دست اوست بی نیاز از همه عالم است اما به من روسیاه حقیر ناچیز و نادان که می‌رسد آغوشش را می‌گشاید یا باسط الیدین بالرحمت، ناز می‌خرد، مدلا علیک، صدا می‌کند و می‌خواند که انی قریب، خداوندا مظلوم تر از تو در عالم ندیدم و نشناختم و بی پروا تر و ظالم تر و بی چشم و رو تر از خودم هم سراغ ندارم و جاهل تر و بی خیال تر و غافل تر و کسل تر و تنبل تر و نادان تر و بی مقدار تر و بی ادب تر و بدبخت تر از من نیست برای فهم و درک این حقیقت عظمی، الله اکبر، فقط یک چیز می‌توانم بگویم گرچه هزاران معنی از مناجات شعبانیه و دعای افتتاح و دعای ابوحمزه به ذهنم می آید برای ناز تو را کشیدن اما به زبان جان جانان جهان مولای همه عاشقان می خوانمت، مولای یا مولای انت الخالق و انا المخلوق، و هل یرحم المخلوق الا الخالق، ارحمنی برحمتک، وارض عنی بجودک و کرمک و فضلک، یا ذالجود و الاحسان، والطول والامتنان، برحمتک یا ارحم الراحمین. که این گفتار را هم از فضل و کرم تو دارم وگرنه من به سر چشمه خورشيد نه به خود بردم راه، ذره اي بودم و مهر تو مرا بالا برد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب بود. إن‌شاءاللّه دست‌های گشوده‌ی حضرت حق شما را در بر بگیرد و یا بگو احساسِ این‌که او شما را در برگرفته است، به شما بدهد. موفق باشید

27642
متن پرسش
اينجانب با توجه به اثراتي كه براي ذكر يونسيه شمرده شده است علاقه به مداومت به اين ذكر در سجده دارم به تعداد ۴۰۰ مرتبه آيا ميتوانم؟ اثر سو ندارد يا نياز به استاد دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم این نوع اذکار با این تعداد در صورتی که بخواهد مداومت داشته باشد، نیاز به استاد دارد. موفق باشید

27634
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد: در منازل السائرین خواندن چه نسبتی با آن باید برقرار شود؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «منازل‌السائرین» قدم قدم‌هایی است به سوی توحیدِ عمیق‌تر و کشف سعه‌ی وجودیِ انسان. موفق باشید

27602
متن پرسش
استاد عزیز من یه مشکل اساسی دارم: وقتی صحبت از این میشه که با حضور قلب باید عبادت کنید مثل این می مونه که به من بگن روی یادگیری درس و هر مهارتی تمرکز کن، مشکلی که از همان دوران مدرسه در خودم دیده بودم و معلمهای من همیشه بابتش من رو مواخذه می‌کردن که چرا تمرکز ندارم درحالی‌که علت عدم تمرکزم ارادی نبود و این قضیه را کسی متوجه نشد که غیر ارادی است. تا الان حتی اگر دانشگاه رفتم یا مهارتی یاد گرفتم با همین رنج درامیخته بوده بدون اینکه علتش را بفهمم و حالا بعد از ۴۰ سال فهمیدم مشکل من در همان دوران کودکی از طریق درمان قابل رفع بوده البته شاید آن زمان اینگونه نبوده به هر حال رفع نشده برای همین اصلا نمیتونم با تمرکز عبادتی را انجام بدم و حالا دارم نا امیدم میشم که این عبادات ظاهری من مرا به نتیجه لازم نمیرسونه چکار کنم چون اعتقاد پزشکان اینه که در این سن حتی بدون درمان باید این مشکل رفع میشده اما نشده لطفا راهنمایی کنید چطور با این اوصاف حداقل به حضور قلب برسم. ممنون از راهنمایی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم نباید حساس بود. همین‌که داریم می‌رویم، به معنای آن است که پس داریم می‌رویم. نباید پرسید چطور می‌رویم و خودِ این حساسیت، رفتنِ ما را مختل می‌کند. موفق باشید

27599
متن پرسش
سلام علیکم: سوال من این است که ‌در چهل حدیث حضرت امام آمده است برای مقام اول یعنی نشئه ظاهر باید با چهار مرحله شروع کرد: ۱. تفکر ۲. عزم ۳. مشارطه مراقبه محاسبه ۴. تذکر. می خواستم بپرسم که آیا نظر همه علما همین است یا آرا محتلف است؟ ثانیا اینکه از بعضی علما مطالبی در خصوص رعایت اصل تدریج رفق با نفس و.... می شنویم و همچنین برخی می گویند برای شروع باید انسان ابتدا عزت نفس خود را دریابد و شروع به خودسازی کند چه جایگاهی در این چهار مرحله دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. هرچه هست در برخورد با این توصیه‌ها باید قصّه‌ی ما قصّه‌ی «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس» باشد. موفق باشید

27594
متن پرسش
سلام علیکم: علامه طباطبایی در جلد سوم تفسیر المیزان، می نویسند که آنچه مي‌كند بر طبق آنچه مي‌داند نيست، بلكه بر طبق آن ملكات خوبي و بدي است كه در نفسش پديد آمده. منظور از ملکات چیست و چگونه می‌شود ملکات بر اساس آنچه می‌داند شکل نگیرد؟ آیا ابلیس را می‌توان نمونه این مطلب دید که علیرغم علم به توحید و معاد و اینکه منبر توحید در بین ملائکه داشت، ولی بعلت منیّت و اینکه سعی نکرد تمام وجودش را الهی کند و با نور توحید به وحدت شخصیت برسد، در برابر امر حضرت حق مقاومت کرد و سجده نکرد و از درگاه خدا رانده شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان‌ها در منش و شخصیت پذیرفته‌ی خود مستقرّند تا در دانایی‌های‌شان. و به همین جهت در توصیه‌های دینی به ما می‌فرمایند باید معارف به‌دست‌آمده‌ی خود را به قلب برسانیم تا جزء شخصیت و بصیرت و منش و ملکه ما شود. موفق باشید

27555
متن پرسش
استاد عزیز سلام: سایتتون با پرچم نیوزیلند یا استرالیاس که این یعنی حجم بسته های اینترنتمون داخلی حساب نمیشه و برای ما که مخاطبتونیم و غالبا هم از قشر غیر مرفهینیم یعنی هزینه اضافه البته برا شما هر وق نیاز باشه جون داریم که بدیم اما معمولا پول تو دستو بالمون نیس! جان دلم استاد عزیزم چن وقتیه خدا دستم رو ول کرده چون من دو قدمی که ور داشتم رو بپای خودم نوشتم. میدونم خدا داره تربیتم میکنه پس اعتراضی نیست ولی حرف اینه که اصلا نفهمیدم کی شده اول ماه رمضون و این یعنی من از جاده زدم بیرون استاد جان یه حسی بهم میگه این بلا از منیت سرم اومده عزیز جانم راهنماییم کنید چیکار کنم این منیّت مذمومم تموم شه. خیلی عزیزید برامون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از قسمت اول سؤال‌تان چیزی سر در نیاوردم. إن‌شاءاللّه مسئول محترم سایت، مطلب را دنبال می‌کنند. ۲. به جهت آن‌که حضرت حق ما را به‌خوبی می‌شناسد، برایمان برنامه‌ریزی می‌کند تا از این فَترات خارج شویم و ماه رمضان یکی از آن برنامه‌ها است. حال با همین رویکرد به مباحث «با دعا در آغوش خدا» به‌خصوص در رابطه با جلسه‌ی سوم آن و چگونگی عبور از خودخواهی‌ها، که إن‌شاءاللّه به زودی بر روی سایت قرار می‌گیرد؛ ورد بفرمایید. موفق باشید

27553
متن پرسش
چرا امثال شمر با یک عمر نماز و روزه جهنمی می شوند و امثال وهب نصرانی با این که عمری نماز نخوانده اند و حتی مسلمان نبوده اند بهشتی می شوند؟ نقش تربیتی عبادات مثل نماز چه می‌شود که باعث نجات این افراد نشد؟ یا شیطان با شش هزار سال عبادت چرا عاقبتش این شد؟عبادت چه ویژگی باید داشته باشد که در عبادت شیطان نبود؟ ممنون از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که انسان بداند چه چیزی را در زندگی جستجو می‌کند. شیطان دائماً خود را می‌دید و جهانش در محدوده‌ی تنگِ خودبینی‌اش بود. ولی انسان‌های فرهیخته در جهانی هستند که حضرت حق در صحنه می‌باشد و نه خودشان. ماه رمضان و عبادات برای کسانی مفید است که متوجه باشند رحمت الهی با گشودگی خاص آن در صحنه است تا کیفیتی ماورای کمیت‌ها برای انسان به ظهور آید. موفق باشید

27551
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، برای ایام ماه رمضان در مجموعه مان می‌خواهیم برای کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا مسابقه کتابخوانی راه اندازی کنم. البته قصدمان صرفا این نیست این کتاب قیّم و ارزشمند صرفا در قالب مسابقه بیاید و مطرح شود بلکه ثمره و ذخیره معنوی و معرفت افزا باشد. برای برگزاری بسیار مسرور می‌شوم که از پیشنهاد و یا نظرات خود حضرتعالی هم بهره ببریم و خوشحالم که این کتاب محور هست و خودم برای اینکه این کتاب مطرح شود، خودم از مدافعین و پیشنهادکنندگان بودم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» بنا است رفقا را وارد عالمی بکند که کیفیت‌ها جای کمیت‌ها را بگیرد. یعنی ما را به جای مشغول‌کردن به جسم‌مان، با جان‌مان که در بیکرانه‌ی هستی حاضر است، آشنا کند. موفق باشید   

27536
متن پرسش
سلام و عرض ادب: بنده بسیار متاسفانه پرخور و شکمو هستم و حس می‌کنم این عادت بد مانع رسیدن بنده به خدا می‌شود. شما چه راه حلی برای رفع این عادت بد پیشنهاد می‌دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» در این مورد که می‌فرمایید، بی‌نقش نباشد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

27535
متن پرسش
سلام و عرض ادب: تحفه ای برای ماه مبارک رمضان برای خود و دوستانم از زبان حضرت استاد می‌خواستم. ممنون. ملتمس دعا هستیم. و عید اولیاءالله مبارک باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین ضرورت، متنِ «ماه رمضان، ماه اُنس با خداوند» مطرح شد و به این امید که رفقا بتوانند با فرازهای متفاوت آن بحث‌هایی را با همدیگر در میان آورند. البته بر روی متن «زبان قرآن» هم خوب است که کار شود. متن «زبان قرآن» را دارید؟ موفق باشید

27530
متن پرسش
سلام خسته نباشید: توصیه ی شما به نوجوان های هم سن من (۱۶سال) چیست؟ چگونه ما می‌توانیم به درجات بالا معنوی برسیم؟ و الان چگونه می‌توانیم بیشترین کمک را به امام زمان (عج) و انقلاب اسلامی بکنیم (در کنار درس خوندن)؟ و آیا درس خوندن ما با نیت الهی و کمک به انقلاب و ایران جهاد علمی محسوب می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مطالعه‌ی «جوان و انتخاب بزرگ» ان‌شاءالله در کنار دروس رسمی راه‌گشای بقیه‌ی سوال‌ها هم باشد. موفق باشید

27529
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام الله عليكم: حضرت استاد، هنگامی که با نگاه وجودی خود را فانی در دریای رحمت بیکران الهی دیدیم، بجز این که از خداوند مهربان بخواهیم که این حالت را برای ما دائمی گرداند، چه خواسته دیگری می‌شود داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در آن حالت خواسته‌ای هم می‌ماند وقتی به نور حق وجودِ خود را در عالم احساس کردیم؟‌ موفق باشید.

27519
متن پرسش
حاج آقای طاهرزاده با سلام و تحیت: از آنجایی که مدتی است از فیض درک حضوری جلسات حضرتعالی محروم هستیم به حسب وظیفه بر آن شدیم تا ضمن جویا شدن از احوالات جنابعالی، ما را در ایام باقی مانده ماه شعبان و ایام ماه مبارک رمضان از دعای خیر و سحرگاهیتان محروم نفرمایید. اگر توصیه خاصی دارید سراپا گوشیم. از خداوند سبحان سلامتی و طول عمر با عزت وعاقبت بخیری را برای شما خواهانیم. (عذر ما را بجهت تصدیع وقت پذیرا باشید.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم. پیشنهاد می‌شود به مقاله‌ی «ماه رمضان، ماه انس با خداوند» که در اسرع وقت بر روی سایت می‌آید سری بزنید. موفق باشید

27517
متن پرسش
سلام: گفته شده که ممکن است کشف و شهودها اشتباه باشند. مگر این کشف و شهود ها از جنس علم حضوری نیستند؟ چگونه ممکن است علم حضوری خطاپذیر باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صرف حضوری بودن یک علم، آن علم را از تأثیر توهّمات مصون نمی‌دارد به همین جهت صاحبان شهود همواره شهود خود را با کشف انسان‌های معصوم می‌سنجند. موفق باشید

27500
متن پرسش
سلام استاد: متاهل هستم. یه بچه دارم. شغلی هم دارم که الحمدلله در حد کفاف هست. کتاب های شما رو میخونم، اما یه خلائی بزرگ در دلم هست که اذیتم میکنه، احساس می کنم که سنم رفته بالا و خیلی راه در پیش دارم که هنوز قدمی بر نداشتم، از طرفی دوست دارم ادامه تحصیل بدم، اما شرایطش نیست کلا دوست داشتم از این وضع و شرایط فعلی، بالاتر برم؛ البته نه از نظر مادی و دنیایی؛ بلکه دوست داشتم از دیپلم به درجات بالای علمی برسم؛ و به جای روزی ۸ و ۹ ساعت مشغول بودن واسه حقوق، به درس و تعلیم و تعلم می پرداختم. جانم تشنه ی علم آموزی و تحقیق هست. اما کار کردن واسه پول و حقوق، من رو در حصر قرار داده. دوست داشتم مثل بازنشستگی یه حقوقی در ماه می گرفتم و میدادمش به خانواده، و خودم می نشستم و به درس و تعلیم و تعلم و تحقیق می پرداختم. ببخشید مزاحم شدم. درد دلی بود. ببخشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! معلوم نیست آن‌چه تصور می‌کنید بهتر و نتیجه‌بخش‌تر باشد. هنر آن است که یک دست در کار و یک دست با یار باشد. ملاحظه کنید که اگر ما را در «احسن التقویم» آفریدند، ولی به سوی «اسفل‌السافلین» یعنی زندگی در دنیا و به‌سربردن در امورات دنیایی آورده‌اند تا در دل این مشکلات بتوانیم خود را بیابیم. هنر شما همین باید باشد که در همین شرایط، اسیر دنیا نباشید. موفق باشید

27504
متن پرسش
سلام استاد جان: چند تا سؤال از خدمتتون داشتم. ۱. بعضی اوقات توانایی هایی برای انجام کارهای بزرگ در خودمون حس می کنیم ولی از طرف بزرگترها با چشم تحقیر دیده میشیم. باید چیکار کرد؟ ۲. ما به اندازه بزرگان سابق برای تحصیل وقت نداریم و کارهای دیگه مثل فعالیت فرهنگی و خانواده و ... اجازه نمیده تمام وقت روی درسهای دینی باشیم. آیا برای همیشه از دسترسی به این علوم حقه محرومیم؟ ۳. بنده با مطالعه برخی آثار آیت الله جوادی فهمیدم خداوند با اسماء خود انسان را تربیت می‌کند. چراکه اسماءالله بعضی بر بعضی دیگر حکومت می کنند. می خواستم روی این موضوع در تربیت فرهنگی یک تحقیق داشته باشم. لطفا راهنمایی ام کنید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در حدّ امکان باید جلو رفت. ۲. هنر ما باید جمع‌کردنِ آن‌ها باشد تا یک بُعدی در این زمانه نباشیم. ۳. خوب است به کتاب «اسماء الحسنی، دریچه‌ی رجوع به حق» سری بزنید. موفق باشید

27487
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: ۱. از کجا بفهمیم عبادات ما، چقدر مقبولند؟ ۲. چقدر در رشد روحیِ ما مؤثرند؟ ۳. معیار محک عبادات‌مان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، احساس عبودیت در مقابل بی‌نهایت خوبی‌ها است و موجب وسعت روح انسان می‌شود و انسان خود را در عالمی بس گسترده‌تر از عالم مادی احساس می‌کند. در این رابطه خوب است به قسمت «با دعا در آغوش خدا» مربوط به جلسه‌ی دوم شرح «مناجات التّائبین» سری بزنید. موفق باشید   

27489
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از چند سوال قبل که دیروز روی سایت آمد، فرمودید رجوع به حضرت حق برای انسانها نسبی است ولی در بستر اسلام. چگونه رجوع انسانها به حق، نسبی است و در عین حال در بستر سلوک و سیر الی الله هست و این مطلب تان نظر به چه دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تفاوت رجوع مولایمان علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» به خداوند و رجوع این بنده‌ی حقیر به حضرت معبود، فکر کنید که رجوع آن حضرت در بستر اسلام به حضرت حق نسبت به رجوع این حقیر، مثل قلّه است در مقایسه با درّه، ولی چون هر دو در بستر اسلام است حقیقت، در این تفاوت‌ها گم نمی‌شود. موفق باشید  

27488
متن پرسش
سلام علیکم: استاد برای سیر اخلاقی و ترک معاصی، چه سیر مطالعاتی که بتونه راهکارهای عملی و کاربردی برای سلوک و سیر اخلاقی و ترک معاصی و انتخاب کردن شریعت بعنوان آرمان بزرگ و ابدی انسان بشه؟ از حضرتعالی هم در مباحث اخلاقی و تربیت و تهذیب نفس، کتاب جوان و انتخاب بزرگ و کتاب ادب خیال و عقل و قلب رو خوندم و قصد این رو هم دارم که کتاب اخلاق عملی مرحوم آیت الله مهدوی کنی رو بخونم. اگر نکته ای به نظرتان می آید بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:کتاب مرحوم آیت اللّه مهدوی کنی «رحمت‌اللّه‌علیه» کتاب خوبی است. آرام‌آرام در این راستا خود را جهت ورود به کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» آماده بنمایید خوب است، شرح صوتی اینجانب نیز ممکن است کمک‌کار قضیه باشد. موفق باشید   

27459
متن پرسش
سلام علیکم: وقت عالی بخیر: ١. جناب استاد یکی از اساتید موجه و همچنین مسلط بر عرفان ظاهرا نظر بر این داشتند که در نسبت با افق سلوکی به افق های بالاتری نسبت به افاضات حضرتعالی هم می توان نظر داشت و شهود عقلی را افق برتر قرار داد. راهنمایی می فرمایید چگونه می توان به بالاترین و کامل ترین افقها فکر کرد و نسبت به بیان مذکور چگونه می توان تامل داشت؟ ٢. اساسا می توان به عبور از سیطره نیهیلیسم و بالاترین سلوک به غیر از نگاه حداکثری به انقلاب با دیدگاهی که شما به تبیین آن پرداخته اید فکر کرد؟ ٣. اگر شهیدی در عین اینکه کامل نشده است و به توحید و فعلیت کامل از لحاظ مقامات عرفانی نرسیده به وظیفه تشخیصی خود عمل کند که منجر به شهادت او شود، می توان تاسف خورد که کاش کامل شده بود؟ و می توان سخنان امام را درباره مقامات شهدا و توجه دادن اهل سلوک به آنها را مربوط به فضای عمومی و ارائه الگوهای عمومی دانست و البته عرفا و سلاک واقعی که در عین توجه به انقلاب در طریق سلوک مرسوم استاد و شاگردی مصطلح هستند را بالاتر و به توحید نزدیک تر دانست و معدودی از شهدا را ملحق به آنان دانست؟ ٤. طلبه این عصر برای قرارگیری در بهترین افق به فعالیتهای فکری و امتداد تبلیغی آن بپردازد یا برای محروم نشدن از جلوات خاص ربوبی به فعالیتهایی که بعضا از غیر طلبه هم می توان استفاده نمود و جایگزین دارد وارد شود؟ مثل فعالیتهای مدیریتی یا نظامی؟ که بعضا باید از طلبگی دست کشید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از آن عزیز باید پرسید که متوجه‌ی این امر شده‌اند. آری! حتماً افق سلوکی بالاتری هست که این بنده‌ی حقیر از آن بی‌خبر است. ۲. بیرون از انقلاب فکر نمی‌کنم ممکن باشد، ولی عمیق‌تر از آنچه بنده می‌گویم، آری! و صد آری!  ۳. هرچه هست شواهد زیادی خبر از آن می‌دهد که تا شهداء به آن درجه از کمال که لازمه‌ی شهادت است، نرسیده باشند مفتخر به شهادت نمی‌شوند هرچند که البته درجه‌ی شهداء متفاوت است. ۴. در افقِ حیات طلبگی توفیقات خاصی هست، ولی البته توفیقات منحصر به طلبگی نیست.

27481
متن پرسش
سلام علیکم: چه راهکار عملی و کاربردی وجود دارد برای اینکه انسانها را عادت بدهیم که همه روزه از خودشان حساب بکشند و در این امر سستی نکند تا اینکه خدای ناکرده مشمول حدیث «لَیسَ مِنَّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَه فی کلِّ یَوم»، قرار نگیرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره باید خود را نسبت به آرمانی که توسط شریعت الهی در مقابل خود داریم اندازه‌گیری کنیم تا گرفتار روزمرّه‌گی‌ها نشویم. موفق باشید

27477
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم: دو سوال داشتم: یکی اینکه آیا به گفته آیت الله قاضی و بهجت در این زمانه هم می شود بصرف خواندن نمازها در اول وقت هرچند بدون حضور قلب به عالی ترین درجات رسید یا اینکه آن جمله مربوط به گذشته بوده؟ دوم اینکه عصمت ائمه مگر چگونه بوده که با اختیار آنها می توانست نقض شود و این را شما دلیل بر سختی حفظ آن می دانید؟ مگر می شود با داشتن عصمت حتی فکر گناه هم به سر آدم بگذرد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال نماز اول وقت از نظر هماهنگی با نظام تکوین، تأثیرات خود را دارد هرچند که هراندازه حضور قلب بیشتر باشد، سعه‌ی حضور انسان در رحمت الهی بیشتر خواهد بود. ۲. بحث آن در شرح آیه‌ی ۳۳ سوره‌ی احزاب شد. نکات ظریفی در این بحث نهفته است که این‌جا امکان طرح آن نیست. موفق باشید

27461
متن پرسش
سلام علیکم: نسیم انتظاری بر دل است به هوای ماه صیام چنان که دل از رجب و شعبان بوی رمضان می شنود و امیدوارانه به انتظار گشایش عشق از قبل حضرت ساقی و خاتم به آسمان حقیقت می نگرد و در اضطراب زمین تعلق، امید فردای مهمانی خدا را می نگرد. آتش عشق ازلی ندا می دهد آیا شود که ساقی رجب جام گدایی ما را خالی از لطف می خاتم شعبان نگذارد و ما را به وعده وصل فطر ڔؤیت از قبل قرار قدر ماه خدا نایل کند؟ به انتظاری نشسته ایم که خود حکایت وصل می نوازد گویی. زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را زجام باده گلگون خراب کن ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: گرچه بهشتش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش

آنچه در پیش است ماه رحمت و برکت است، ماه ضیافت اللّه است برای حضور در جهانی فرایِ خوردن و خوابیدن تا لقمه‌های وصل، رُخ بنمایاند و جان‌ها، مستعدّ شنوایِ ندایِ بی‌صدایی شوند که افق جان را در منظرشان قرار می‌دهد. چرا که: آدمی فربه شود از راهِ گوش / جانور فربه شود از راهِ نوش.

بد نیست با چند بحث بر روی سایت تحت عنوان «با دعا در آغوش خدا» رابطه‌ای برقرار کنید. موفق باشید

نمایش چاپی