بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان عملی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9321
متن پرسش
سلام علیکم: استاد هر موقع که در نیمه شب یا در غیر آن در دعاها مناجات ها وقتی با حضور قلب رو به حق میکنم تمام توجه ام این است که یک توجه قلبی در مناجات هایم داشته باشم ولی باز میبینم که استاد اصلا دلم نمیشکنه و اشک از چشمانم جاری نمی شود و این خیلی مرا از حال دعا می اندازد که چرا نمیتوانم یک رابطه ی عاشقانه با خدا داشته باشم، از خوف او بگریم؟ از حال بد خودم اشک بریزم این چه علتی دارد استاد؟ با اینکه عاشق اینم ساعات ها با انس با خدا در مناجات ها بنشینم ولی این چشمان خشکم یاری نمیکند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا این توفیق که می‌توانید با زبان ادعیه‌ی ائمه با خدا سخن بگویید و آن دعاها را سخن خود احساس کنید، توفیق کمی است؟ به خدا عرضه دارید: خدایا تو را شکر که حرف خود را می‌توانم با زبان ادعیه‌ای اظهار کنم که بهترین بندگانت اظهار کرده‌اند. موفق باشید
9324
متن پرسش
سلام استاد: اذکار سبعه چیه، می شه راهنمایی بفرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در مجامع روایی خود چیزی به نام اذکار سبعه نداریم. موفق باشید
9298
متن پرسش
سلام خدمت شما و عرض خدا قوت: ببخشید من خیلی ولع نسبت به خوردن دارم و در این باره نمیتوانم با نفسم مبارزه کنم. چه کنم؟ هر خوردنی را میبینم دلم میخواهد و وقتی با خودم مبارزه میکنم همچنان میلم نسبت به آن باقی میماند تا جایی که بعد از یک مدت حرص و میلم تشدید شده و باعث میشود دو برابر آنچه میخواستم و نخوردم را بخورم! چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به دستور آیت‌اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه»، برای خودتان سهم تعیین کنید و به گفته‌ی ایشان خیلی هم سهم کمی تعیین نکنید. ولی در همان سهم متوقف شوید و وقتی سهم خود را استفاده کردید از سر سفره بلند شوید. موفق باشید
9287
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب حضور محترم استاد گرامی: سوال بنده در رابطه با جزوه اخیر حضرتعالی با عنوان روحیه ی تمدن سازی و عرفان اسلامی است. سوال اول: معنی و تفسیر درست حیات اجتماعی چیست؟ سوال دوم: جمع بین سلوک فردی و اجتماعی چگونه ممکن است؟ سوال سوم: رابطه بین عرفان نحله نجف با تمدن اسلامی چگونه قابل تفسیر می باشد و اگر نحله نجفی وجود نداشت آیا این انقلاب اسلامی را داشتیم یا خیر؟ نکته آخر این که بروزاتی که از امام می بینیم در عرصه اجتماعی در نحله نجف دیده نمی شود، چرا؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حیات اجتماعی یعنی حضوری که دینداری در اجتماع برای ما در نظر گرفته و بی‌تفاوت‌نبودن به نظامی که اسلام مدّ نظر دارد و کارهای اجتماع را به شاه و قیصر واگذار نکردن 2- سلوک دینی وجوهی فردی دارد مثل نماز و روزه، و وجوهی اجتماعی دارد مثل امر به معروف و لوازم آن 3- نحله‌ی نجف در شرایط تاریخی خود آن کار کاری را که باید می‌کرد انجام داد و مقدمه‌ای شد برای ظهور انقلاب اسلامی. به نظر بنده خداوند با مدیریت خود عرفان نجف را مدیریت فرمود تا دست ما در انقلاب اسلامی خالی نباشد 4- بنا نیست در آن زمان بروزاتی که مربوط به این تاریخ است را در ان تاریخ داشته باشیم. بر روی این موضوع فکر کنید که هر تاریخی تقدیر خاص خود را دارد و عالمان واقعی متوجه آن تقدیرات هستند و مطابق آن عمل می‌کنند. در 6 جزوه‌ی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و «سلوک در تقدیر تاریخی زمانه» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
9272
متن پرسش
آیت الله ملکی در نامه ای که به حاج شیخ محمد حسین اصفهانی می نویسد در شرح روش سلوکی استاد خود می گوید: «برای مبتدی می فرمود در مرگ فکر کن تا آن وقتی که از حالش می فهمیدند فی الجمله استعدادی پیدا کرده، آن وقت به عالم خیالش ملتفت می کردند، برای چند روزی هم در طول روز و شب در این فکر کند که بفهمد هر چه خیال می کند و می بیند خودش است و از خودش خارج نیست، اگر این را ملکه می کرد خودش را در عالم مثال میدید و حقیقت عالم مثالش را می فهمید.» 1) به عالم خیال متلفتش میکرد یعنی چه؟ 2) بفهمد هر چه خیال می کند و می بیند خودش است و از خودش خارج نیست، یعنی چه؟ 3) یعنی شخص با این کارها (تفکر به مرگ و متوجه شدن به عالم خیال) به راحتی عالم مثال خودش را می بینید و حقیقت عالم مثالش را می فهمد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه شد آنچه از خود سراغ دارد به اندازه‌ای است که در ذهن دارد، یک قدم جلوتر که برود می‌رسد به جایی که با عالم مثال که اصل عالم ماده است مرتبط می‌شود و با ملکوت عالم مأنوس می‌گردد و جهت رجوع إلی‌اللّه برایش روشن می‌شود، چون ملکوت عالم در دست خدا است و انسان از طریق ملکوت می‌تواند به حضرت حق رجوع نماید و خود را و همه‌چیز را در قبضه‌ی حق احساس کند. قرآن می‌فرماید: « فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ » یعنی منزه و بلندمرتبه است خدایی که ملکوت هرچیزی در قبضه‌ی قدرت اوست. نسبت ملکوت با حضرت حق، مثل نسبت آینه و صاحب صورت است. ملکوت آینه‌ی نمایش حق است و جلوه‌بودن مخلوقاتی که هیچ استقلالی از خود ندارند. موفق باشید
9251
متن پرسش
سلام استاد: هر وقت در مناسبات مختلف صحبت از خواندن نماز مستحبی میشه من میگم آدم تا نماز قضا داره چرا مستحبی بخونه و بیاین بجاش نماز قضاهامونو بخونیم. مثلا بجای نافله صبح یا نماز تحیت مساجد ۲ رکعت نماز قضای صبح بخونیم. ولی این تفکر باعث شده در بسیاری از موارد من هم از اعاده نماز قضا باز بمونم و هم نماز مستحبی رو از دست بدم. آیا طرز فکرم غلطه؟ راه درستش چیه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقهای عزیز می فرمایند: کسی که نماز قضا دارد واجب است در ادای نمازهای قضایش کوتاهی نکند ولی به این معنی نیست که اصلا نمازهای مستحبی به جا نیاورد. بنابر این بهتر است برنامه‌ای بریزید تا به زودی قضای نمازهایتان را به جا بیاورید و این، مانع خواندن نماز مستحبی نیست. البته در خصوص نماز تحیت مسجد باید بدانید همین که به هنگام ورود در مسجد مشغول نماز قضا هم بشوید تحیت مسجد حاصل می‌شود. موفق باشید
9240
متن پرسش
سلام استاد. من در حال حاضر در حال مطالعه کتاب «آشتی با خدا» هستم. یک سوالی بسیار ذهنم رو مشغول کرده. این که دل بستن به غیر خدا نهایتا انسان را به پوچی می رساند، برایم جا افتاده. اما موضوعی درکش برایم سخت است این است که آن حقیقتی که جان انسان با آن آرامش می یابد چه هست؟ در کتاب فرموده اید که جان انسان می خواهد که به کمال و وجود برتر برسد. اما درون من آنچنان به آن وجود برتر اشتیاقی نشان نمی دهد و اگر ایمان می آورد برای فرار از پوچی است. و سوال دیگرم در همین راستا این است که عرفا عاشق چه می شوند و چه چیزی آنها را آنچنان شیدا می کند؟ آیا همین رسیدن به وجود برتر است؟ آیا دلیل بی تمایلی من احیانا گناه و کدر بودن قلب نیست؟ به نظرتون کسی که در پایین ترین سطح از لحاظ معرفتی قرار دارد، چگونه و طبق چه روندی می تواند وارد بحث عرفان شود؟ اگر امکان داره لطفا با تفصیل بیشتری جواب بدید. ضمنا من دیروز سوالی از شما درباره ی ضعف نفس پرسیدم.من سراغ شرح دعای مکارم الاخلاق رفتم ،ولی ان هم صرفا در مقابل دشمنان اسلام بود و انگار عزت در برابر مومنین معنایی ندارد!!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ وقتی انسان در زیر سایه‌ی شریعت الهی حرکت کرد و از یک طرف عقائد باطل و اخلاق رذیله را پشت سر گذاشت و از طرف دیگر متوجه عقائد حقه گشت و خود را منوّر به اخلاق فاضله نمود، باطن و قلب او به مرور آماده‌ی تجلی نور الهی می‌شود و از این‌جا به بعد گفتنی نیست، بلکه چشیدنی است. با همین مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد و مباحث قرآنی شروع کنید تا إن‌شاءالله راه، نمایان گردد در ضمن در مورد دعای مکارم‌الأخلاق عجله نکنید؛ پیشنهاد می‌کنم صوتِ شرح آن را از روی سایت بگیرید و با حوصله دنبال کنید، به خوبی به جواب سؤال خود می‌رسید. خداوند این سؤال را در جان شما انداخت تا به این سو حرکت کنید. موفق باشید
9219
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشیدخدمت استاد: رجوع به وجود چگونه صورت می گیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی باید نظر به وجود در میان آید تنها باید نظر کرد، سؤال در این مقام، خودش موجب حجاب است. بحث را در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» دنبال بفرمایید. موفق باشید
9196
متن پرسش
سلام. آیا هنگام استغفار لازم است گناه را در نظر بیاوریم؟ من در نماز شب موقع استغفار و ذکر العفو گناهانم و حتی شخص مقابلم را در نظر میاورم. البته گناهان سالها قبل را. این موضوع اذیتم میکند و میخواهم با حال بهتری نماز را بجا بیاورم. از طرفی ما باید نسبت به کرده هایمان آگاهی داشته باشیم تا به پشیمانی برسیم. چگونه میشود از غصه گناهانم خلاص شوم مخصوصا گناهانی که در موقعیت روحی بدی بودم که مرتکب شدم و دیگر هرگز تکرار نکردم. و حتی گاهی از خودم متعجب میشوم که چگونه این گناه از من سر زد!!! با وجودی که هنگام ارتکاب میدانستم گناهست اما بی تفاوت به شرع شده بودم به علت همان فشارهای روحی که خودش به نوعی انگار مریض بودم. حال باید فکر کنم به آنها؟ یا به امیدد بخشش باشم و فقظ کلی استغفارکنم؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید بزرگ می‌فرمایند در محضر حق صفای ملاقات را با مطرح‌کردن گناهان به‌هم نزنید. موفق باشید
9174
متن پرسش
با سلام: استاد انصافا از خواندن کتاب های شما لذت بردیم. استاد یک مطلبی از حاج آقا دولابی نقل شده که لب اخلاق مرنج و مرنجان است. بنده بعضی اوقات اتفاق می افتد که دوستان به گونه ای رفتار می کنند که باعث رنجش ما میشود و خود از این مسئله ناراحت هستم از چه طریقی به صورت کاربردی و عملی، چکار کنم که ناراحت نشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید تا آن‌جا که ممکن است کارهای مردم را حمل بر صحت کنید تا اولاً از آن‌ها مرنجید و ثانیاً چون آن‌ها را خوب می‌بینید قصد رنجاندن آن‌ها را ندارید. موفق باشید
9152
متن پرسش
سلام علیکم: سوال بنده اینه که ما در دینداری باید توجه و نقطه تمرکز خودمون رو روی چه چیزی بذاریم؟ یعنی وقتی که مثلا تصمیم گرفتیم از صبح که از خواب بیدار می شیم دستورات دین رو رعایت کنیم و به فکر رضای خدا باشیم باید برای انجام این کار به چه تنها چیزی! توجه کنیم؟ به عبارت واضح تر اگر بخواهیم تمام دستورات دین و تمام راه های به دست آوردن رضایت خدا را در یک کلمه خلاصه کنیم آن یک کلمه چیه؟ (البته اجمالا می دونم اگر کسی عاشق خدا و اهل بیت (ع) شد به جهت تمرکز حاصل از عشق، هموم او واحد شده و تمام نیروهایش متمرکز بر به دست آوردن رضایت خدا می شود. ولی اولا باید دانست ما قبل از این که این عشق را پیدا کنیم چه تکلیفی داریم؟ و ثانیا سوال من بیشتر ناظر به توجه و تمرکز فکر ما بود که ان شاءالله با آن کار به مرور زمان عشق خدا هم در دل ما جا بگیرد) از سوال طولانیم بی نهایت عذر می خوام و ضمنا اگر بیان نارسای من جای سوالی باقی گذاشته بفرمایید تا روشن کنم. با عرض تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم حضرت حق، حقیقت حیات مطلق و علم و اراده‌ی مطلق است، هدف ما در همه‌ی امور باید قرب به حضرت حق به همان معنایی که حضرت حق هست، باشد و به نور علم و حیات و اراده‌ی حق زندگی کنیم. موفق باشید
9163
متن پرسش
سلام استاد: استاد من طلبه حوزه خواهران هستم و خیلی علاقه مند به بحثهای شما، به نظر شما اگه من توی بانک استخدام بشم و کنارش دروس حوزوی (پاره وقت) و مباحث شما را دنبال کنم برام خوبه یا نه؟ دلم میخواد توی هزینه های زندگی کمک خانوادم باشم، وضع مالی ما در حد متوسطه. فکر کنید دخترتون ازتون این سوال را میپرسه، خواهشا صراحتا بهم جواب بدین. ممنونم، التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هیچ اشکالی در این کار نمی‌بینم و فکر می‌کنم بتوانید در این مسیر حیات فعّالی به‌دست آورید. موفق باشید
9146
متن پرسش
با سلام 1. اگر ما دو سلوک داریم یک سلوک فردی و دیگری سلوک جمعی، این دو چگونه با هم جمع می شوند و آیا سلوک فردی باید ابتدائا باشد بعد وارد سلوک جمعی شد؟ 2. بعضی می گویند سالک باید در راه سیر و سلوک از مسایل سیاسی و کارهای سیاسی دوری کند تا تشویش خاطر نداشته باشد و لی مقام معظم رهبری می فرمایند در مکتب امام سیاست از عرفان جدا نیست و طلاب باید با مسایل سیاسی کار داشته باشند، جمع اینها چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک مسلمان در راستای سیر إلی اللّه در زیر سایه‌ی سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» وظیفه‌هایی به عهده دارد که بعضی از آن وظایف فردی است و بعضی در رابطه با دیگران و در رابطه با اجتماع باید انجام گیرد تا رابطه‌ی سالک با خداوند در راستای انجام وظایف بندگی اصلاح شود، حال اسم آن را هرچه می‌خواهید بگذارید. آری آن نوع سیاست‌بازی و گروه‌بازی برای هرکسی سمّ است چه رسد برای سالک. ما نسبت به اسلام تعهداتی داریم و امروز انقلاب اسلامی صورت اسلام است و نمی‌توانیم نسبت به آن بی‌تفاوت باشیم و خطی که مقام معظم رهبری برای ما ترسیم می‌کنند، تعهد ما را نسبت به اسلام و انقلاب تعیین می‌فرمایند. موفق باشید
9114
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده 25 ساله پایه اولم، می خواهم کار فرهنگی کنم ولی خودم دارای محاسن اخلاقی نیستم و خودم می فهمم و همچنین خانواده، البته مردم بیرون مشکلات من را نمی دانند البته در خانه هم مشکل زیاد خرابی ندارم و مشکلم اینکه خنده رو نیستم و اکثرا پکرم بخاطر مسائلی. حال آیا صحیح است که مثلا وقتی جزء خوانی قرآن می کنیم توضیحاتی درباره آیات قرآن بدهم یا مثلا احکام بگم قبل از اذان و غیره؟ نکته دیگر اینکه قوه وهمیه من خیلی قوی است و نمی گذارد اخلاص داشته باشم حتی مثلا یک صفحه قرآن که بعد از نماز در مسجد بلند می خوانم این قوه این قدر افکار به ذهنم میاره که دیگه قرآنی که می خوانم نمی فهمم و کم می فهمم مثلا فکر میاد که خیلی دارم قشنگ می خوانم فکر می آید که ماشاءالله تجوید را رعایت می کنم. الآن مردم پیش خودشون دارند مرا تحسین می کنند و ...و... با این شرایط چکار کنم (با توجه به کم صلاحیتیم و قوه واهمه ام؟) ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر توحید آرام‌آرام نظر به غیر خدا جای خود را به نظر به خداوند می‌دهد. سعی کنید نیت خود را در عمل خالص کنید حالا در بین راه نفس امّاره خودنمایی می‌کند. کار را ترک نکنید به نفس امّاره بی‌اعتنایی کنید. موفق باشید
9072
متن پرسش
با سلام و عرض ادب. سوالی داشتم از محضرتون. اینکه در جامعه بود و کار کرد (کار فرهنگی و کاری که هدفش خداست هر چند گاها از هدف فاصله میگیرد) و اشتباهاتی داشت و دایم در ستیز و گریز با نفس و تمایلات نفسانی بود پسندیده است یا اینکه با فاصله گرفتن از اینهمه هیاهو در عالمی جداگانه مشغول کسب علم و عبادت باشیم بهتر است، کدامیک در رسیدن به کمال بهتر است؟ یعنی اول باید کمالاتی رو بدست آورد و بعد وارد شد؟ یا اینکه توام باشد. کما اینکه بزرگانی رو داریم که علی رغم کمالات هیچگاه وارد عرصه یکسری فعالیت ها نشدند و از طرف دیگر شهدا و بزرگانی رو که با کمترین کلاس و درس مدارج کمال را جهشی طی کردند، خلاصه از یک طرف علاقه به تنهایی و یاد خدا و خود بودن هست از طرف دیگر نگران اینکه شاید توفیقاتی بزرگ برای کار و فعالیت و این ستیز و گریزها باشد که همانها در طی چندین سال درس و علم نباشد. ببخشید طولانی شد. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در این تاریخی که فعلاً قرار دارید با خلوص کامل در ذیل شخصیت امام و مقام معظم رهبری به عنوان سرباز واقعی انقلاب وارد میدان شدید و در کنار کسب معارف، در فعالیت‌های فرهنگی وارد شدید، به کمالاتی خواهید رسید که تصور آن را هم از قبل نمی‌کردید، مشروط بر این‌که در هیچ حال خودتان مطرح نباشید. موفق باشید
9063
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام من طلبه پایه اولم تمام شده است ولی الآن چندین مشکل جدی دارم که آزار دهنده است لطفا کمک نمایید. بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر بخواهم طلبه به درد بخوری بشم و یک کاری انجام دهم که منبع خیر باشد لزوما باید عبد باشم و تمام دستورات دین را مو به مو انجام دهم مثل امام (ره) که انجام داد و شد! ولی اکنون می دانم مثلا باید نماز صبح بلند شوم و سر وقت یا به جماعت بخوانم ولی یا موقع اذان بیدار نمی شوم (با وجود کوک کردن موبایل برای هشدار صبحگاهی) یا اگر بیدار شوم حب خواب بیشتر از نماز برایم است و گاها اصلا این فکر که بلند شو نماز بخوان به ذهنم نمی آید و می خوابم و نزدیک های طلوع آفتاب بلند می شوم. وقتی بلند می شوم یک احساس خسران و ناامیدی پیدا می کنم و نشاط برای انجام کارهای طلبگی را گاها از دست می دهم و دوباره همین مطلب خود ناراحتی می آورد برایم. از این قبیل مثال ها برایم پیش می آید و من بیشتر اوقات ناراحت و پکر هستم و به حوصله پرداختن به کارهای طلبگی یعنی درس خواندن را ندارم. البته در ابتدای سال که تازه طلبه سده بودم بیشتر انگیزه داشتم و حتی برای نماز شب هم گاها بیدار می شدم ولی حالا؟ لطفا و خواهشا کمکی نمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با صبر و حوصله کار را ادامه دهید إن‌شاءاللّه منوّر به معارفی و اعمالی می‌شوید که این موانع را برطرف می‌کند. معلوم است که شیطان در این مسیر بیکار ننشسته، سعی می‌کند شما را ناامید کند، اعتنا نکنید، کار را ادامه دهید. موفق باشید
9067
متن پرسش
باعرض سلام و توفیق روز افزون برای استاد: در بحث رجوع به وجود (که برای بنده کشف معرفتی که سالها بدنبال آن می باشم بتوسط جنابعلی بوده است) بعنوان افق سیر و جهت محقق شدن آن با توجه به مطالب کتاب ارزشمند سلوک ذیل شخصیت امام (رضوان الله) آنچه که من متوجه شدم حضرتعلی دو راه کار ارائه داده اید: 1) پرداختن به مباحث معرفت النفس و کتب مربوطه بعنوان بهره گیری از نفس ناطقه ملموس. 2) تزکیه نفس جهت اشراق حقیقت وجود با توجه به ظرفیت وجودی هر کس که با ترک محرمات و انجام واجبات و مستحبات حاصل می شود و به زعم بنده استفاده از دو ابزار عقل و قلب برای بحضور آوردن وجود و درک حضوری آن است بر خلاف عقیده بعضی از دوستان من که معتقدند بحث وجود درخور ما نمی باشد که بحثی پیچیده و در اختیار فلاسفه می باشد. می خواستم نظر حضرتعالی را در خصوص رجوع بوجود بدانم که آیا مطلب همان است که بنده فهمیدم یا چیز دیگری است و عقیده دوستان صحیح می باشد یا خیر؟ راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «وجود» بدیهی‌ترین بحث است، کافی است ما درست با آن برخورد کنیم. امروز دوره‌ی متافیزیک و مفهوم‌گرایی و به حجاب‌بردنِ «وجود»، گذشته است. تاریخ دیگری شروع شده، بعضی‌ها هنوز در گذشته زندگی می‌کنند و به هیچ‌چیزی نمی‌رسند. اساساً تفکر، تفکر «وجود» است و حضور در محضر حق، خدا دیگر غائب نیست که ما با خدایی که غایب است زندگی کنیم، خداوند با نور انقلاب اسلامی ظهور کرده است. در بحث بر روی آیه‌ی 41 سوره‌ی احزاب عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید
9071
متن پرسش
سلام استاد: من و دوست هم مباحثه ایم میخوایم در راستای دور کردن صفات رذیله و کسب صفات نیکو خصوصا در ماه مبارک اقدام کنیم که انشاالله مورد عفو و رحمت پروردگار قرار بگیریم. برای این منظور شما چه کتابی رو پیشنهاد میکنید؟ معراج السعاده چطوره؟ استاد چطوری مباحث کتاب رو بخونیم و دنبال کنیم که بصورت عملی استفاده ببریم و واقعا تغییر کنیم و نه اینکه خدای ناکرده مثل قبل تنها به حجم اطلاعات خودمون بیفزاییم و بعد از مرگ ازشون بی نصیب بشیم و همه رو از دست بدیم! خواهشا بهمون کمک کنید که تا جوانیم جلوی این خسران رو بگیریم. استاد از تکرار غفلت خسته شدیم ... شرمساریم... به مدد الهی راهنمایی راهگشایی بفرمایید. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه را کار کنید. جلد اول کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» با ویرایش جدید إن‌شاءاللّه متذکر رهنمودهای حضرت علی«علیه‌السلام» به همه‌ی جوانان عالم خواهد بود. موفق باشید
9045
متن پرسش
سلام استاد: شماره 9012 سوالی بود که بنده کرده بودم ممنون از جوابتون اما علت نداشتن نشاط روحی را نگفتید. بنده با خواندن کتابهای شما و رفتن به حوزه خیلی شاد بودم و نشاط عجیبی داشتم اما چرا الان که میخوام به وظیفم عمل کنم این نشاط را ندارم؟ یه سوال دیگه: خاطره ای خوندم از امام خمینی (ره)، ایشان به دختر یا عروسشون گفته بودن من حاضرم تمام عباداتمو بدم در عوض اون صبری که مادر برای بچش میذاره. صبر مادر اگه اینقدر ارزش داشته باشه پس باید اثرشو در معنویت و سلوک انسان نشون بده. پس چرا زنی که با این اعمال به جایی رسیده باشه در عرفان نداریم؟ آیا میشه فقط با انجام این وظایف انسان با امام زمانش ارتباط برقرار کند؟ آیا تا کنون کسی فقط با انجام این وظایف به جایی رسیده؟ اگه ما به جایی در زمینه انس به خدا نمیرسیم مشکلمون کجاست؟ اگر این شبهه برای من روشن کنید تا عمر دارم دعاگویتان هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی حالات معنوی محسوس نیست تنها موقعی که رفت انسان متوجه می‌شود در چه فضایی بوده و او نمی‌ دانسته. هرکس به هر جایی رسید تنها با انجام وظیفه‌ی شرعی رسید ولی بی سر و صدا. خودش مسئله‌ی خودش را با خدا حلّ کرده، خداوند بنا به مصلحت خودش بعضی‌ها را آفتابی می‌کند و بقیه او را می‌شناسند. تلاش کنید در انجام وظیفه هرچه بیشتر خلوص در میان باشد و نه چیز دیگر تا تنها خدا را داشته باشید. موفق باشید
9001
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت. استاد چند سالی هست که متوجه شدم تنها راه رسیدن به آرامش ارتباط با خداست و عمل به دستورات خدا ولی متاسفانه فقط دو یا سه ماه می تونم خودم رو حفظ کنم.. در عرض سه یا چهار روز خدا رو فراموش می کنم و با گناهای کبیره خیلی بدی هر چی ساخته بودم رو خراب می کنم و چند روز دچار عذاب وجدان شدید میشم و باز توبه و از صفر شروع کردن!!! استاد چندین ساله روال زندگیم این شده: چند ماه با خدا بودن و یک دفعه سقوط .. با اینکه در اون چند ماه حالات معنوی بسیار خوبی دارم. از این وضعیت خسته شدم.. کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه راه را درست تشخیص داده‌اید. سعی کنید لذّات دنیایی موجب انتخاب‌های شما نشود بلکه برعکس، هر وقت شرایط لذّات شرعی فراهم بود، آن لذّات را انتخاب کنید. موفق باشید
9012
متن پرسش
سلام استاد: مدتی کتابهای شما را میخواندم و همزمان حوزه هم میرفتم اما متاسفانه به دلیل ازدواج و مشکلات دیگر حوزه را رها کردم و به دلیل بچه دار شدن خیلی کم فرصت مطالعه دارم سوالی که ذهنم را مشغول کرده این است که قبل از ازدواج خیلی خوابهای روحانی میدیدم اما الان تقریبا صفر شده و برایم سوال شده که بنده طبق کتاب زن آنگونه باید باشد از کار بیرون زدم و تمام تلاشم این است: خوب شوهر داری و تربیت نسل خوب. حتی میتوانم حوزه ای بروم که برای بچه ها مهد دارد اما به دلیل خواندن کتاب شما این کار نکردم. پس چرا رشد روحی حس نمیکنم قبلا نشاط روحی داشتم اما الان ندارم نمیدانم مشکل کجاست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلی در میان نیست. مگر در روایت نداریم هر اندازه عقل انسان رشد کرد، خواب‌دیدن‌هایش کم می‌شود. إن‌شاءاللّه با حضوری جامع‌تر در حال تربیت کودکی هستید که سراسر وجودش را ملائکة اللّه فرا گرفته‌اند و شما دست در دست آن‌ها گذاشته‌اید تا آن کودک را تربیت کنید. موفق باشید
9013
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من دبیر دینی و قرآن هستم صبح ها هنگام اذان بیدار می‌شوم نمازم را به جماعت می‌خوانم، یک یا دو سخنرانی گوش می‌دهم کمتر مطاله می‌کنم ساعتی را نیز از طریق اینترنت روزنامه‌ها را مطالعه می‌کنم و بیشتر اوقاتم را با سرگرمی‌های بیهوده که خودم هم راضی نیستم می‌گذرانم. بیشتر اوقات در حال تفکر هستم که چرا از این نعمت فراغت که خدا به من داده درست استفاده نمی‌کنم؟ ولی نمی‌دانم چه کنم؟ و به همین خاطر دچار نوعی افسردگی شده‌ام و حوصله‌ی تفریحات سالم را هم ندارم چون فکر می‌کنم عمر تلف‌کردن است، و اگر تفریح هم نکنم باز هم نمی‌دانم چه کار مفیدی می‌توانم انجام دهم. گاهی به فکر کار اقتصادی می‌افتم، ولی می‌گویم تنها مشغله‌ی خودم را زیاد می‌کنم. لطفا راهنماییم کنید و برنامه ‌ای که خیر دنیا و آخرتم را در برداشته باشد برایم ارسال نمایید. اگر ممکن بود از طریق پیام یا در متن پرسش و پاسخ ها جواب دهید و فقط شماره جواب را ارسال نمایید. با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا را بگذارید یک کار بزرگ قرآنی را شروع کنید. پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه‌ی جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» کار روی تفسیر المیزان را شروع بفرمایید. برای ما مقدور نیست از طریق ارسال پیام با عزیزان ارتباط برقرار کنیم. سعی بفرمایید با ثبت آدرس ایمیل، سؤال خود را بفرستید تا جواب سؤال مستقیماً به ایمیل شما ارسال شود. موفق باشید
8995
متن پرسش
با سلام: در مواجه شدن با خطرات ترسی ندارم شرایطش فراهم باشد شجاعت هم به خرج میدهم، بارها خودم را آزموده ام و در خطرات هم انداخته ام، در تاریکی و تنهایی قرار داده ام خیلی وقت است ولی باز تا در تاریکی صدایی می آید دلم میریزد چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه توحید انسان قوت و شدت یابد انسان به همان اندازه نقشی برای غیر خدا قائل نمی‌شود و واهمه ضعیف می‌گردد. با رعایت دستورات شرعی و ذکر «لا إله إلاّ اللّه» نور توحید را در خود رشد دهید. موفق باشید
9000
متن پرسش
سلام علیکم: من فراگیری علم را با شوق دنبال میکنم اما نسبت به انجام مستحبات رغبتی در خود احساس نمیکنم. نقص من از کجا منشا گرفته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گمان می‌کنید در انجام مستحبات علمی به شما اضافه نمی‌شود، در حالی‌که این طور نیست. موفق باشید
8984
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: برای من 2 سوال درباره عالم خواب وجود دارد. سوال اول اینکه در شرح زندگی عرفا مثل سید هاشم حداد یا اویس قرنی میخوانیم که این بزرگواران شبها را بیدار بوده اند و خیلی کم خواب بوده اند و حضرت امام خمینی (ره) هم میفرمایند که عاشقان خداوند شبها بیدار هستند. میخواستم بدونم آیا این مطلب درست است و اینکه از لحاظ علمی چطور توجیه میشود با توجه به اینکه نیاز ضروری به خواب وجود دارد؟ سوال دوم اینکه من یکبار به اجبار نتونستم یک شب را بخوایم غیر 1 ساعت نزدیک صبح و در روز حالت عجیبی بر من حاکم بود و نمیتوانستم بر فرض حتی بخندم به راحتی. ولی در هنگام عصر حس کردم که حالت لطافت قلب و شادی زیادی بر من روی آورد و حدود 2 ساعت بعد هنگام نماز مغرب حین نماز حالت گریه عجیبی هنگام خواندن سوره های قرآن رخ داد و بعد از نماز هم به یاد مظلومیت امام حسین (ع) گریه کردم بطور شدید. این در حالی است که در روزهای معمولی به راحتی حتی در مراسم محرم نمیتونم گریه کنم. به نظر شما نخوابیدن به این صورت برای من میتوند از لحاظ معنوی مفید باشد ؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در شب‌های تابستان‌ بیدار می‌ماندند و در روز جبران می‌کردند. آری بیدارماندنِ مقداری از شب برکات خاص خود را دارد ولی اگر خواب از حدّ معمول آن کمتر شود ممکن است قوه‌ی واهمه رشد کند و تعادل فکری انسان از دست برود. حتی اگر به جهت نخوابیدن آن حالت‌های به ظاهر معنوی به شما دست داد معلوم نیست اگر بی‌خوابی ادامه پیدا کند قوه‌ی واهمه بر قوه‌ی عاقله‌تان غلبه نکند. موفق باشید
نمایش چاپی