بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: زن ، ازدواج ، خانواده، مرد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27358
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله خدا قوت و عمرتون با برکت. استاد، من یه سوال دارم این که آیا برنامه ریزی کردن به خصوص در زمینه مطالعه کتاب با اینکه آدم باید حس و حال مطالعه داشته باشه منافاتی داره. حقیقتش من چند سالی هست که خیلی کتاب میخونم مذهبی، اجتماعی، شعر و....اما هیچ وقت نمیتونم برنامه ریزی کنم براش. مثلا شما به دوستان می فرمایبد که سیر مطالعاتی شما را دنبال کنن من هم چندین بار خواستم این کار را انجام بدم و برنامه ریزی کردم منتها اصلا نمیتونم مطابق برنامه پیش برم مثلا یه مدت فقط دلم میخاد شعر بخونم و حس و حال شعر دارم، یه روز حالم فقط با مطالعه ی کتابای شما خوب میشه، یه دفعه حس و حال خوندن کتابای مثلا دکتر شریعتی را دارم. خلاصه که در یک هفته ممکنه من چند کتاب را نبمه خوانده داشته باشم. آیا این روش من بی نظمی فکری یا توجه زیاد به حس و حال دلم آیا درسته که حسم من را به یه سمت بکشونه یا باید دلم را مدیریت کنم و برنامه منظم داشته باشم؟ ممنون از راهنمایی تون. عاقبتتون به خیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر می‌خواهید مسیرتان بالاخره به سوی تفسیر «المیزان» و قرآن و به روایات بیفتد؛ آن مقدمات و سیر مطالعاتی را با یک برنامه‌ی جدّی دنبال بفرمایید. موفق باشید

27357
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتی روزه می گیرم کلا یا بیحالم یا خوابم و از برنامه هام عقب میمونم. آیا این چند روز باقی مانده از ماه مبارک شعبان رو روزه بگیرم یا به برنامه هایم برسم؟! بعدم سوال دیگه این که چگونه نفس خود را تسلیم روزه کنیم تا بتونه حقیقت روزه رو بشناسه و از روزه فقط گرسنگی و تشنگی رو متوجه نشه؟! خداوند خیر دنیا و آخرت به شما عنایت کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بهتر است به کارهایتان برسید. ۲. در ماه رمضان نیز به خودتان سخت‌گیری نکنید که روح‌تان از نشاط و اُنس با خانواده فرو افتد. موفق باشید

27349
متن پرسش
با عرض سلام: در متن سوال یکی از دوستان اشاره شده بود به صوتی در مورد برکات انس با دیگران، لطفا در صورت امکان راهنمایی بفرمایید این صوت و مبحث را از کجا میتونم دریافت کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظور بنده نظر به جلسات ۵ به بعد سوره‌ی جاثیه بوده باشد. موفق باشید

27346
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید مزاحم شدم. در حال طی کردن سیر انسان شناسی کتب حضرتعالی هستم. یک چیزی مشغولم کرده که تقاضا دارم خواهشا من رو از این بن بست در بیارین. حقیر با عشق و علاقه بسیار کتاب ها رو مطالعه می کنم اما احساس می کنم که شاید این مطالعه کافی نباشه واسه ساختن ابدیت و رسیدن به هدف خلقتم. با شما در میان میزارم و خواهشا راهنمایی بفرمایید تا دلم قرص بشه. حقیر الحمدلله به لطف خداوند سعی در انجام واجب و ترک محرمات دارم به نیت اطاعت از امر خداوند و جایی مشغول هستم جهت رزق حلالی که امورات دنیایی انجام بشه در حدی مراقبت بر مسائل اصلاح اخلاق هم دارم و برای خانواده هم وقت زیاد میزارم و مشغول به مطالعه ی کتب انسان شناسی شما هم هستم و در امور مطالعه ای، تفکر هم دارم. حال سوال و تشویش خاطر حقیر بر این هست که آیا این راهی که عرض کردم، آیا حقیر رو به مطلوب میرسونه؟ میتونه من رو به هدف خلقتم و کمال انسانی و عبودیت برسونه؟ خواهشا اگه زحمت نشه به صورت مفصل راهنمایی بفرمایید لطفا و خواهشا. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح مفصل نمی‌خواهد! باید این مطالعات از یک طرف، افقی را در مقابل ما بگشاید که از حقایق و سنن جاری در عالَم غافل نباشیم و از طرف دیگر، با خلقِ خدا مهربانی کنیم و به خودمان نیز بی‌دلیل سخت‌گیری نکنیم که از لذّات زندگی باز بمانیم. موفق باشید

27345
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: شما فرمودید با توجه به روایتی از پیامبر که دوستی علی حسنه ای است که با وجود آن سیئه زیانی نمی رساند. ۱. آیا عنوان مومن شامل حال کسانی که دوستی علی را دارند اما نماز و حجاب ندارند یا اگر اهل واجباتند اما اهل گناهانی چون غیبت اند می شود؟ ۲. شما فرمودید می توان به آنها نظر مثبت داشت اما آیا اگر ما دوستانی این چنینی داریم می توانیم با آنها انس و دوستی داشته باشیم آیا با سیر و سلوک مغایر نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید هرکس و هرکدام را در جای خود و در اندازه‌ی خود جای داد در آن حدّ که خصومتی در میان نیاید و اگر جای محبت است، از آن غفلت نشود. ۲. به هر حال اگر هر کدام را در جای خود ببینیم و آن‌جا که جای محبت است از آن غفلت نکنیم، در مسیر سلوک موفق خواهیم بود. به گفته‌ی جناب حافظ: «روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد». موفق باشید

27331
متن پرسش
سلام علیکم: استاد با توجه به مطالبی که حضرتعالی در کتاب «ادبِ عقل و قلب و خیال» درباره برنامه ریزی و زمان مندی فرمودید مطلبی رو می خواستم از خدمتتون بپرسم. گویی این مطلب مورد تاکید و تایید علامه طباطبایی و امام و شهید مطهری هم بوده و خود اون بزرگواران اهتمام نسبت به این امر داشتند. اینکه گفته میشه شما اگر عزم با برنامه بودن دارید نباید بنشینید یک دفترچه بگذارید کنار از اول صبح تا اخر شب را ساعت ساعت برنامه بریزید که این امر رغبت شما را می گیرد و موثر هم نیست. بلکه باید عزم کنید مثلا حدود نیم ساعت از روز خود را بصورت برنامه ریزی شده و منظم بگذارنید و هر وقت که خواستید زمان بگیرد بمدت سی دقیقه. در این سی دقیقه سعی کنید با نظم و واقعا با برنامه مطلوب تان جلو بروید تا بعنوان شخص تازه وارد در عرصه نظم بتوانید آماده شوید یا بتدریج مثلا چند دقیقه زودتر بخوابید تا توفیق درک سحر را پیدا کنید. این نوع برنامه با توجه به مطالب آن کتاب و اینکه فرمودید منظم و با برنامه شوید تا به برنامه برسید، این نحوه هم توصیه شده توسط بزرگانی هست ویژه برای نظم در امور همچنین درک سحر و مناجات سحرگاهی موثر هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده و بر اساس تجربیات این حقیر، در ابتدا با توجه به آنچه در پیش دارید که مثلاً کدام کتاب را مطالعه کنید و در کدام جلسه حاضر شوید و کدام درس را دنبال نمایید و خرید خانه و صله‌ی رحم را چه موقع انجام دهید؛ مطابق آنچه در پیش دارید برنامه‌ای را مدت‌ها بر روی کاغذ مثل برنامه‌ی کلاس درس تنظیم می‌کنید و البته با تغییر شرایط، آن را تغییر می‌دهید تا بعدها، خود به خود ذهن انسان طوری می‌شود که بدون نوشتنِ برنامه، بر اساس برنامه عمل می‌کند. موفق باشید

27321
متن پرسش
سلام علیکم: وقت شما بخیر. سپاس برای پاسخ به سوالاتی که پیدا کردن حوابشون برای من اصلا ساده نیست. بنده مشکل در زمان دارم. یعنی به اندازه‌ی نیازم زمان ندارم و به اکثر کارهایی که قبلاً براحتی انجام می دادم نمی رسم، در حالیکه تغییری در زندگیم اتفاق نیفتاده (جز رحلت مادرم) گفتند بین الطلوعین نخواب، بیدار ماندم؛ گفتند تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها بخوان، انجام دادم. اما همچنان کمبود وقت دارم و می ترسم ناشی از گناه یا خلق بدی باشه. ممنون میشم اگر بفرمایید علت و چاره‌‌ی این مسأله رو. ماجور و برقرار باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خود را به وسعت تاریخی که در آن هستیم، بیابیم و با موضوعات، در حدّ و اندازه‌ی حضور تاریخی خود برخورد کنیم. مثلاً اگر به مطالعه‌ی قرآن می‌پردازیم، برای آن باشد که مسائل امروز خود را از آن بگیریم، نه آن‌که مشغول تفسیرهای مختلف و تجزیه و تحلیل‌های کلمات شویم و از هدف اصلی خود، که گرفتنِ هدایت از قرآن است باز بمانیم و عملاً شوق ادامه‌ی کار را از دست بدهیم. موفق باشید

27318
متن پرسش
سلام خسته نباشید: شما در صوت برکات انس با دیگران اشاره داشتید که محاسن ارتباط مومن با مومن: ۱. منظورتون از مومن آیا هر کسی که نماز و روزه دارد اما اهل غیبت و حرف های بیهوده است هم می باشد خصوصا اگر خانواده ما باشند یعنی تا نشستی غیبت می کند چند لحظه بعد هم زیارت عاشورا می خواند و دیگر مستحبات. ۲. امروزه ما با بچه های مسجد که سلام علیک داریم اهل گناه هم نیستند اما اهل معاشرت نیستند اصلا نمی خواهند دوستی کنند چه کنیم؟ استاد مذهبی ها هم فردگرا شده اند و ما که در شهر غریب ایم تنهاییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین افراد هم در کلّیّت نظر به عهد ازلیِ خود با ائمه دارند. لذا به حکم روایتی که رسول خدا «صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» مى‏ فرمايند: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏ رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. می‌توان به چنین افرادی نظر مثبت داشت. ۲. متأسفانه این ضعفِ رفقای مذهبی ما است که «جهانی» فکر نمی‌کنند و بیشتر فرقه‌ای همچون جزیره‌ای فکر می‌کنند. در این مورد عرایضی در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» شده است. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

27294
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به مباحث معرفت النفس و اینکه مطابق شریعت الهی، باید کوشید تا روح مان جسم را تدبیر کند و اراده و ارتباط تن با من شدیدتر شود تا حیات انسانی، والاتر و قدسی تر شود، در مبحث سلامتی و طب چه برنامه و خطوطی باید در نظر گرفت تا هر چه بهتر امر تدبیر بدن توسط روح و صحت جسمانی توام با سیر در عالم قدس معنا بوجود بیاید؟ اگر امکان تبیین و تفصیل این مطلب در قالب پرسش و پاسخ نیست لطفا منبع و مطالبی در این باب معرفی فرموده یا به طریقی که به نظرتان مفید است ارسال بفرمایید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همان دستورات اسلام در نوع غذاخوردن و خواب مناسب که نه افراط باشد و نه تفریط، کارساز است. با ادامه‌ی بحث‌ها در کتاب «خویشتن پنهان» إن‌شاءاللّه مطالب روشن‌تر می‌شود. موفق باشید

27302
متن پرسش
سلام استاد: بنده شخص مذهبی هستم ولی خونواده ام نه و به خاطر روحیات که دارند تو خونه خیلی اذیت میشم و اگر بخوام برم اردو جهادی یا زیارت یا انجام کارهای فرهنگی به شدت مخالفت می‌کنند بنده هم به خاطر اینکه احترام شون حفظ بشه با نظراتشون مخالفت نمی کنم ولی نرفتنم مثلا به زیارت خیلی اذیتم میکنه. چندین سال با این مشکلات روبه رو هستم تکلیفم چیه؟ حتی میتونم برم جای دیگه زندگی کنم ولی باز هم با اون نظر مخالف روبه رو میشم به خاطر دیر خوابیدن شون بعضی وقتها نماز صبحم قضا میشه و این اذیتم میکنه. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال با حفظ احترام به آن‌ها، نباید اسیر امیال آن‌ها شد. موفق باشید

27308
متن پرسش
سلام علیکم استاد: من یک مشکلی دارم وقتی که با دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی بر میخورم یا حرفای بی اساسشون رو می شنوم، دستام میلرزه ضربانم بالا میره اعصابم به شدت خورد میشه. نمیدونم از ایمان ضعیفمه یا از چیه. و نمیدونم چیکار کنم؟ اصلا از ذهنم بیرون نمیره. مدام کلنجار میرم که اینا چرا اینطوری فکر میکنن اینا نباید این حرف ناعادلانه رو بزنن و امثال این حرفا میاد ذهنم. شما راهی جلوی پای ما بگذارید، البته یکم کتاب عقل و ادب ادامه انقلاب کمکمون کرده ولی من هنوز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «رهروِ پیغمبرانی، ره سپر / طعنه‌ی خلقان همه، بادی شمر». إن‌شاءاللّه به سعه‌ای می‌رسید که این حرف‌ها که ادامه‌ی پوچی خودشان است را به چیزی نمی‌گیرید و قصّه‌ی شما قصّه‌ی کسانی باید باشد که خداوند در وصف آن‌ها می‌فرماید: «وَ الَّذينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»(فرقان/۷۲) و كسانى‏‌اند كه گواهى دروغ نمى‏ دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏‌گذرند. موفق باشید

27276
متن پرسش
با سلام و تشکر از قبول زحمت: سوالم درباره سبک تنظیم ساعات روزانه و شبانه است. اگر بخواهم نیم ساعت قبل از اذان بیدار شوم و تا طلوع آفتاب هم بیدار باشم، ساعت ۱۱دیگر دچار سر درد می شوم. و آن موقع اصلا شرایط خوابیدن نیست. چه شاغل در بیرون باشی و چه در منزل! با اینکه شب ده و نیم می خوابم و شام هم در حد شیر و خرما و چیزهای سبک استفاده می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شنیده‌ام حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بعد از نماز صبح می‌خوابیدند، إن‌شاءاللّه با برنامه‌های خوبی که در روز دارید، کراهت آن کم می‌شود. موفق باشید

27271
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: بنده سوالی با عنوان «سوال درباره کیفیت استقرار حجاب در کشور» بیان کردم که پاسخش چنین داده شد: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که بحث «حجاب» در محافل علمی به صورت مفصل مطرح شده است. حدود دو سال پیش در جلسه‌ای که صاحب‌نظرانِ مسئله‌ی تربیت و خانواده خدمت مقام معظم رهبری داشتند که از جمله‌ی شرکت‌کنندگان آقای دکتر بانکی بودند به گزارش آقای بانکی بعضی از شرکت‌کنندگان از سر دلسوزی نکاتی شبیه نظرات شما را مطرح می‌کنند و پیشنهاد می‌نمایند بندِ نافِ انقلاب اسلامی را به حجاب گره نزنیم. و رهبر معظم انقلاب سختْ مخالفت می‌نمایند و می‌فرمایند اگر در مورد حجاب کوتاه بیاییم، شیرازه‌ی خانواده از هم می‌پاشد. علاوه بر این، بحث بر سر آن است که اگر نمایندگان یک ملتی که رویهمرفته مظهر اراده‌ی آن ملت‌اند؛ حجاب را در کشور جدا از معصیتِ بی‌حجابی، به عنوان قانون مطرح کردند، آیا به عنوان یک شهروند، جایی برای مخالفت با حجاب می‌ماند؟ موفق باشید. چند نکته در جواب هست که لازم دانستم متذکر شدم: ۱. بنده نظرات پیرامون حجاب در محافل علمی را بررسی کرده ام. نه نظرات حقوق بشری غرب‌گرا را قبول دارم (بی طرفی حکومت) و نه کیفیت فعلی. این در عرایضم کاملا مشهود بود. لذا «بند ناف انقلاب اسلامی را به حجاب گره نزنیم» را هم مردود می دانم چون به نظرم طراح این جمله، بیشتر همین رویکرد غربی را دنبال می کند. در حالی که ما قائلیم حجاب نه تنها واجب، بلکه ضروری دین و مذهب ماست. ۲. این که مقام معظم رهبری فرمودند اگر درباره حجاب کوتاه بیاییم، شیرازه خانواده از هم می پاشد هم کاملا قبول داریم. بنده هم معتقدم وقتی برای حجاب به صرف قانونگذاری خطاب به مردم بسنده می شود و مسئولان مربوطه نیز از سیاستگذاری و سیاستگزاری درباره حجاب شانه خالی می کنند، نتیجه آن می شود که می بینیم. یعنی حجاب در عین بی‌حجابی و گسست روابط خانوادگی. حال آنکه قوانین مربوط به حجاب باید به طور مستقیم ناظر به مسئولین باشد و آنها را ملزم به تدبیر درباره بسط و نشر فرهنگ حجاب کند و اجرای آن از جانب قوه مجریه و دستگاه قضا را تضمین کند و در حقیقت به طور غیر مستقیم متوجه مردم شود. شما تصور کنید وزارت ارشاد مجاب و یا با قانون ملزم شود اکران فیلم هایی که حقیقتاً آدم رویش نمی شود با خانواده اش ببیند را متوقف کند و یا لااقل حمایت نکند (حذف معافیت های مالیاتی برای تهیه‌کنندگان، عدم پخش تبلیغات تلوزیونی برای آن ها، نصب تبلیغاتشان در پلها، معابر و ...)، آن وقت منظور بنده را کاملا متوجه خواهید شد. یعنی نیاییم قانون حجاب وضع کنیم و از آن طرف طبق قوانین موضوعه مجلس شورای اسلامی که مظهر اراده ملت است، رسانه های ما الگوی بدحجابی عرضه کنند. ۳. و اما درباره اینکه فرمودید: «علاوه بر این، بحث بر سر آن است که اگر نمایندگان یک ملتی که رویهمرفته مظهر اراده‌ی آن ملت‌اند؛ حجاب را در کشور جدا از معصیتِ بی‌حجابی، به عنوان قانون مطرح کردند، آیا به عنوان یک شهروند، جایی برای مخالفت با حجاب می‌ماند؟ موفق باشید». خواهشم این است که درباره چند نکته زیر تأمل فرمایید: الف. اینکه می فرمایید مجلس مظهر اراده ملت است و قانونی را وضع کرده است و برای شهروندان از جمله بنده لازم الاتباع است (و البته ما هم قبول داریم)، ایجادگر چند سوال اساسی است: * اگر همین مظهر اراده ملت روزی تصمیم گرفت حجاب اختیاری شود، آیا باز هم بر سر استدلال خود خواهید بود؟ آن وقت اگر شورای نگهبان آمد رد کرد، من حق دارم بگویم در برابر مظهر راده ملت چرا می‌ایستید و شورای نگهبان مظهر اراده ملت نیست؟ (شش نفر حقوقدان منتخب مجلس هستند و شش نفر فقیه منصوب مقام معظم رهبری که در مورد حجاب فقط فقها می توانند رای بدهند چون مسئوله در دایره شرعیات است (مراجعه شود به قانون اساسی و آیین نامه داخلی شورای نگهبان). اگر استدلال کنید فقهای شورای نگهبان هم به واسطه انتخاب ولی فقیه از جانب مجلس خبرگان و به دلیل انتخاب اعضای این مجلس از جانب مردم، عملا نمایندگان مردم هستند، آن وقت باید قائل بود مدیر کل یه اداره در شهرستان هم منتخب مردم است. چون او را وزیر، وزیر را رئیس جمهور (با تأیید مجلس) و رئیس جمهور را هم مردم انتخاب کرده اند. لذا مراقب استدلالیمان باشیم. ** در ادامه باید گفت: مصوبات مجلس شورای اسلامی التزام علمی می آورد، نه التزام نظری. در عمل مادام که قانون حجاب است، هیچکس حق تخلف علمی ندارد. اما حق نقد این قانون محفوظ است. کما اینکه به قانون تصویب برجام در مجلس اصولگرا با آن کیفیت که حتما به آن واقف هستید اعتراض های نظری فراوانی شد. اغلب هم از جانب اشخاصی که داخل در گفتمان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه قرار دارند از جمله خود ما بود. و هزاران قانونی که هم اکنون وجود دارد و به آن اعتراض نظری می شود (نظیر قانون حذف دادسراها که کمر قوه قضائیه ما را شکست و بعد از مدت ها با اعتراض های حقوقدانان و قضات کشور مجدد احیا شد). ولی مادام که قانون فعلی حجاب با قانون جدید نسخ یا اصلاح نشود، باید همگی ملتزم باشند که به قول مقام معظم رهبری قانون بد بهتر از بی قانونی است (اصل حاکمیت قانون / دیدار با مردم قم؛ ۱۹ دی ۹۰) *** رویکرد نقادانه بنده به قانون حجاب کاملا بر اساس گزاره های شرعی و نظری بود. چه اینکه استدلال کردم که در شرع هستند اموری که حکماً واجب و ضروری هستند ولی کیفیت استقرار آن ها با ساز و کارهای فرهنگی و اخلاقی است. خدای ناکرده نگفتم منشور ملل متحد گفته است که هر کس در انتخاب پوشش آزاد است و از این حرف ها که متأسفانه بعضا بدون در نظر گرفتن فرهنگ ملی و دینی ما می زنند و صرفا دنبال گرته‌برداری از غرب و شرق هستند. ** بنده حقیقتاً متأثر و متأسف شدم که شما فرمودید «اگر نمایندگان یک ملتی که رویهمرفته مظهر اراده‌ی آن ملت‌اند؛ حجاب را در کشور جدا از معصیتِ بی‌حجابی، به عنوان قانون مطرح کردند، آیا به عنوان یک شهروند، جایی برای مخالفت با حجاب می‌ماند». العیاذ بالله آیا بنده با «حجاب» مخالفت کردم؟ احتراماً آیا واقعا عنوان و محتوای سوال بنده را با دقت خوانده‌اید؟ بنده عرض کردم حجاب نه تنها واجب بلکه ضروری دین و مذهب ما (تشیّع) است. روی سخن بنده با کیفیت استقرار بود. چه کسی از مخالفت با حجاب دم زد؟! اگر من مخالف حجاب باشم که با توجه به قائلیت به ضروری بودن آن در دین و مذهبم یا دچار تناقض هستم یا خدای ناکرده ارتداد نهایتاً تأکید بنده با توجه به صراحت متون ارسالی این است که هیچ کس از جمله بنده حق دعوت به نقض قانون از جمله قانون حجاب ندارد. ولی نقد و آسیب‌شناسی قانون حقی است غیرقابل انکار. چه اینکه صرفا احکام شرعی منصوص و یا نظر و رأی معصوم هستند که غیرقابل نقد و خدای ناکرده انکار هستند. حال تصمیمات مجلس شورای اسلامی که جای خود دارد. ولی به هر حال مادام که قانون هست لازم است اطاعت شود. با عرض پوزش، بنده بعید می دانم استاد گرامی آقای طاهرزاده که بنده خود از مطالعه‌کنندگان آثارشان بوده‌ام و هستم و حتی در دوره ای توزیع‌کننده و معرفی‌کننده کتاب های ایشان بوده ام، آن پاسخ را داده باشند که قطعا اگر ایشان پاسخ داده بودند، حقیری چون من قادر نبود اینقدر اشکال کند و از آن مهمتر اینکه قطعا پاسخ مطروحه اینقدر خارج از سوال بنده نمی بود. ممنون بابت توجهتان و معذور بابت اطاله کلام ۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۹
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مستحضرید در ابتدا عرض شد بحث آن مفصل است و حتی مفصل‌تر از این‌ حرف‌ها. به همین جهت بنده نخواستم به طور مستقیم وارد بحث شوم، خواستم با گفتن آن دو نکته تنها جنابعالی را در جریان بگذارم که ما چه موضع‌گیری‌هایی باید در مورد حجاب داشته باشیم و اجازه بدهید در مورد این سؤال‌تان نیز ورود مستقیم نداشته باشم، چرا که اساساً ظرفیت سؤال و جواب‌ها در حدّ بحث و بررسی چنین موضوعی نیست. موفق باشید

27270
متن پرسش
سلام استاد عزیز وقتتون بخیر: چنین مطلبی برخورد کردم دو تا سوال داشتم "۳- بُن بست لذّت! انسان موجودی است که علاوه بر لذّت‌های جسمانی (خوردن‌- خوابیدن‌- نیاز جنسی)، نیاز به لذّت‌های ذهنی دارد. «هُنر»، فراهم‌آورنده بزرگترین لذّت‌های ذهنی برای انسان است. از آنجا که در فقه شیعه موسیقی و هنرهای تجسّمی (نقّاشی- مجسمه‌سازی) تحریم شده‌اند در سه دهه پس از انقلاب ۱۳۵۷ هنرمندان تحت بیشترین فشار قرار داشته‌اند. موسیقی بر باریک راهی، بندبازانه خود را حفظ کرده‌است. عرصه‌های تئاتر، سینما و ادبیات نیز در این سال‌ها همواره زیر تیغ سانسور بوده‌اند. بر سر مجسّمه‌های تهران هم که دیدیم چه آوردند! وقتی زندگی از رَنگ و رِنگ خالی شود، وقتی فرصتی برای خواندن و نواختن و رقصیدن فراهم نباشد، وقتی به جای جشن سده و جشن مهرگان و جشن نوروز و چهارشنبه سوری دهه‌های مکرّر محرّم و صفر و فاطمیّه را تجربه می‌کنیم، وقتی لباس سیاه، لباس نجابت زنان باشد و دوچرخه سواری و آب‌بازی و بادبادک‌بازی با برخورد پلیسی مواجه شوند، از جشنواره‌های فرمایشی و موسیقی‌های سفارشی برای رنگ بخشیدن به زندگي سياه – سفيد ایرانیان کاری ساخته نیست و ذهن خالی از لذّت یا به افراط در لذّت‌های جسمانی پناه می‌برد یا به وادی لذّت های نشئه ناشی از مواد. نتیجه این رویکرد را در گزارش معاون اجتماعی نیروی انتظامی می‌بینیم که «استان قم بالاترین آمار جرائم جنسی كشور را دارد!»" سوال اول و مهمتر نحوه برخورد و نگاه با چنین گفتمان و بیانی چیست؟ سوال دوم اگه جوابی هم به این حرفهایی که این زده بدید خالی از لطف نیست. در پناه حق پاینده باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بد نیست به یادداشتی که تحت عنوان «حیا و حریم» داشته‌ام نظر بیندازید از آن جهت که روشن شود فرهنگ اسلامی- ایرانی بنا دارد انسان‌ها خود را در جاهای دیگری غیر از آنچه فرموده‌اید جستجو کنند. متن آن یادداشت، ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

حیا و حریم

نمونه‌ای روشن از جهان گمشده را می‌توان در غفلت از «حیاء» و «حریم» دانست. گوهر زندگیِ اصیل، «حیاء» و رعایت «حریم افراد» است. «حیاء»، موجب می‌شود تا انسان‌ها از آشکارساختن و نمایش و برخوردهای تند پرهیز کنند و «حریم»، نگاهبان مرزها است. حریم، فقط نوعی جدایی نیست. هرچند هاله‌ای را ایجاد می‌کند که مانع تجاوز دیگران باشد، ولی ضمن آن‌که تمامیت آدمی را حفظ می‌کند، حریم دیگران را نیز نگه می‌دارد. زیرا اساساً در صورتی می‌توان حریم داشت که برای حریمِ دیگران هم اهمیت قائل شد. حریم، طرفین را به هم می‌پیوندد، بدون آن‌که در هم‌شان آمیزد. آن‌ها را با هم یکی می‌کند، بی‌آن‌که به اختلاط بگرایند. آن صمیمیت، غیر از اختلاط و ترکیبی است که امروز در جهان مدرن باب شده است. این دو با هم تفاوت جوهری دارند. زیرا صمیمیت واقعی در صورتی میسر است که حریم‌ها حفظ شود.

بازگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی

4- حریم، شهوات را به «عواطف» و خواست‌ها را به «تمنّا» و توقعات را به «تفاهم» تبدیل می‌کند. حریم، فقط در روابط اجتماعی مصداق نمی‌یابد بلکه می‌توان جوهر آن را در نحوه‌ی همزیستی مرد و زن، در تنظیم فضای خانه، در تقسیم فضای شهر، در لباس پوشیدن، در عفتِ کلام و در تعارف و تواضع جستجو کرد، با نحوه‌ای از سازش و سکوت و بردباری.

حریم، حافظ خلوت فرد است و بستری است برای شکفتگیِ ذهنی، فضایی است که امکان سیر در حالات درون را به انسان می‌دهد و همان‌طور که امروز با روح غربی، محیط زیست در معرض نابودی است، خلوت درونی انسان‌ها هم در معرض آلودگی است. زیرا حریمی که حافظ محیط ذهنی است مورد اصابت قرار گرفته و به اعتباری دیگر گمشده است.

حریم، عامل مؤثر در ایجاد هماهنگی ناشی از طلب یگانگی با مبدء هستی و طبیعت و اجتماع انسان‌ها است. هماهنگی در صورتی میسر است که هیچ‌چیز از مقام خود فرو نیفتد و جای دیگری را نگیرد و اختلاط پدید نیاید و موقعی که همه‌چیز در جای خود است، تصرف، تعدّی و رقابت از میان می‌رود و در غرب این نوع هماهنگی به هم خورده و تبدیل به نظام مدنی شده و برخوردها و اجتماع‌ها در قالب ساعت ملاقات و قرار قبلی شکل گرفته و ساعت، حاکم بر روابط عمومی شده است و آنچه نوعی رابطه‌ی عاطفی بود، به ارتباط قانونی و فرمول‌های خشک آداب تبدیل شد. در نتیجه طبقه‌بندی‌هایی که از این راه به‌وجود آمد دیگرحریم نبود، فاصله بود و مرزهای جدایی به صورت قراردادهای قانون بر ما تحمیل گشت و از آن طرف آن صمیمیتِ مقدس مبدل به آمیزشی شد که دیگر نه مرزی می‌شناسد و نه حریمی و بعضاً این نوع به ظاهر صمیمیت چه اندازه به خشونت مبدل می‌شود. با حضور در فرهنگ غربی، به نام انتقاد نه‌تنها چیزی برای هم باقی نمی‌گذاریم و زخم‌های التیام‌ناپذیری بر روان همدیگر وارد می‌کنیم، بلکه با خشونت‌های مشمئزکننده، بی‌ادبی را به نهایت می‌رسانیم، زیرا در ادب غربی فقط رعایت اصول اجتماعی و مدنی، ادب به حساب می‌آید و این غیر از آن فروتنی است که مجال شکفتگی به دیگران می‌دهد. ادب غربی، زائیده‌ی همکاری قانونی است و ادب ایرانی‌اسلامی، پرورده‌ی همدلی و همدمی است. انقلاب اسلامی، مسیر برگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی است.

حیاء؛ بازتابی از «راز»

5- حالتی که حریم را آشکار می‌کند و جان می‌بخشد، «حیاء» است. حیاء احساسی آمیخته با «راز» است. حیاء می‌پوشاند و می‌گشاید و از نمایش می‌پرهیزد. حیاء، نحوه‌ی بروز حریم است و به یک اعتبار کاشف است و به یک اعتبار حاجب.

جامعه‌ای که افراد آن آراسته به «حریم» و «حیاء» باشند، جامعه‌ای است گشوده به راز. حیاء، بازتابی است از وجهِ رازآمیز عالم در حریم ارتباطات اجتماعی.

زنی که پوشش لازم به تن دارد و بدون شتابزدگی، خرامان راه می‌رود، ضمن آن‌که خود را پوشانده، به حرکاتش دو چندان معنا می‌دهد. زیرا آن نوع پوشیدگی در حین دفع، نوعی به ظهورآوردنِ حیاء و وقار و رعایت حریم‌ها نیز هست. به همین جهت در جامعه‌ای که حریم واقعی باشد، حیاء نیز هست.

در حریمِ میان زن و شوهر، در سکوتی که استاد را به طالب دانش پیوند می‌دهد، در فروتنی میان دوستان، در احترام فرزند به والدین، نوعی محوشدن است در برابر دیگری، مثل محوشدن ماده‌ی تابلوی نقاشی در صورت‌های تابلو، از آن جهت که آن رنگ از آن به بعد خود را در کلیّت تابلوی نقاشی‌شده احساس می‌کند. و این‌ها همه در فضای تمدنی خاصی صورت می‌گرفته که امروز از منظر ما پنهان شده و تنها امیدی که برای برگشت آن جهان گمشده در میان است، به تحقق‌رسیدن اهداف انقلاب اسلامی است.

27235
متن پرسش
باسمه تعالی عنوان: سوال درباره کیفیت استقرار حجاب در کشور استاد گرامی، آقای طاهرزاده عزیز با سلام و عرض احترام امیدوارم در صحت و سلامت کامل باشید. ان‌شاءالله استاد گرامی، بنده حدوداً پنج ماه قبل مکالمه ای درباره «کیفیت استقرار حجاب در کشور» با یکی از بهترین دوستانم - که از مطالعه‌کنندگان مصمم و مصر آثار شما است - داشتم که همین مسئله باعث شد ایشان با بنده قطع ارتباط کرده و تماس‌ها و پیام‌های مکرر بنده را بدون پاسخ بگذارند. خواستم عقیده ام را به شما عرضه کنم تا اگر تأیید فرمودید، به ایشان انتقال دهم و شاید دوستی‌مان را از سر بگیریم و اگر هم تأیید نکردید که بنده بروم تحقیق و تأمیل بیشتری انجام بدهم بلکه راه درست را بیابم. استاد گرامی بنده معتقد هستم حجاب نه تنها واجب، بلکه ضروری دین اسلام و مذهب شیعه است (بنده راجع به سایر ادیان و مذاهب اطلاعی ندارم و حرفی نمی زنم). لیکن از طرف دیگر می‌دانم که هر واجبی لزوماً با قانون که قوام آن به اجبار (ضمانت اجرا) است تضمین نمی گردد. چه اینکه وقتی شارع مقدّس برای روزه‌خواری یا ابطال روزه علاوه بر مجازات‌های معنوی و اخروی، تعزیر و در صورت تکرار برای بار سوم کشته شدن در نظر گرفته است (لمعه دمشقیه، دمحمدبن‌جمال‌الدین مکی عاملی، ترجمعه دکتر علی شیروانی، ص ۱۱۱، شماره ۲۲ ولی برای مقوله حجاب خیر! آیا این عدم وضع مجازات (از جنس حقوقی و نه مجازات های معنوی و اخروی) برای عدم رعایت حجاب در متون دینی محل تأمّل نیست؟ بعضاً می گویند چون روزه جنبه فردی دارد وضع قانون برایش لازم نیست، ولی حجاب جنبه اجتماعی دارد و باید قانون برایش وضع شود! اما بنده سوالم این است که با توجه به مطالب مطروحه آیا العیاذ بالله چرا شارع مقدس برای روزه که جنبه فردی دارد تعزیز و حتی مجازات کشته شدن در نظر گرفته است ولی درباره حجاب که امری اجتماعی است سکوت کرده است؟ به نظر اینجانب امر شارع در قرآن و سنت اهل بین علیهم‌السلام بر حجاب دلالت بر وجود و ضرورت این مهم دارد که البته خداوند متعال و معصومین علیهم‌السلام به دلیل اینکه مقوله حجاب جز با روش های نرم (شیوه های فرهنگی) و نه روش سخت (قانون و ...) بسط و نشر نمی یابد، آن را جرم‌انگاری نکرده و تعزیر و حدّی از جنس قانون برای آن قائل نشده اند و به انذار آسیب های حیثیتی، معنوی و اخروی آن تأکید کرده اند. * ذکر این نکته واجب است که اینجانب هرگز قائل به اینکه کشورهای مسلمان باید درباره حجاب بی‌طرف باشند، نبوده و نیستم و این را نظری باطل می دانم. اتفاقاً این کشورها باید قوانینی در راستای ترویج حجاب از جمله حمایت از آثار فرهنگی مرّج حجاب، تبیین علل وجوب و ضرورت حجاب برای انسان (اعم از زن و مرد) با استفاده از پتانسیل رسانه ملی و ... برقرار و بر اجرای صحیح آن ها نظارت ویژه‌ای داشته باشند. اما الزام از طریق قانون همانطور که تجربه نشان داده است، نه تنها اثر معکوس دارد بلکه باعث آسودگی خاطر مسئولین فرهنگی کشور می گردد. چه اینکه ایشان با قانونی کردن حجاب عملاً کار خویش را راحت و از زیر بار مسئولیتشان شانه خالی کرده اند. * نکته دیگری لازم می دانم اشاره کنم، این است که مراد از عدم اجبار در مقوله حجاب، به معنای این نیست که شهروندان به هر نحوی خواستند در ملأ عام حاضر شوند. چه اینکه لیبرال‌ترین حکومت ها هم این را نمی پذیرند و برای حضور در اداره‌جات، محافل علمی و ... حتی اماکن عمومی چارچوب هایی دارند. * نکته پایانی اینکه از حیث توجه به واقعیات اجتماعی، آیا تا کنون اجبار حجاب از طریق قانون کارآمد و نتیجه بخش بوده است؟ و یا اینکه ابزاری شده است اولاً برای شانه خالی کردن مسئولان فرهنگی کشور و ثانیا ارتکاب انواع و اقسام اعمال خلاقانه! برای دو زدن این قانون از جانب بخش قابل توجهی از شهروندان و در حقیقت مسخ کردن این حکم الهی؟! گویی حجاب که حقیقتاً یک ارزش و یک متاع گرانبهاست که داشتن آن یک امتیاز و یک فضیلت است، با بی‌تدبیری، بی‌سلیقگی و البته نداشتن غیرت و همیت در قبال فرهنگ دینی به یک کالای تحمیلی بی‌ارزش فروکاسته شده است. (البته بنده می دانم که ما مکلف به تکلیف هستیم و نه نتیجه. اما آیا شایسته نیست که تأمل کنیم که شاید نحوه انجام تکلیف از جانب ما هم قاعده و ساز و کار خاص خودش را دارد. به بیان روشن‌تر این کار که ما برای درباره مقوله حجاب کرده‌ایم و می‌کنیم انجام تکلیف الهی درباره امر به معروف و نهی از منکر است یا رفع تکلیف الهی با ساده‌ترین و البته پرهزینه‌ترین روش ممکن؟) پیرو همین نظرات دوست هشت نُه ساله بنده با طرح این سوال که آیا رویت می‌شود این حرف ها را در محضر رسول خدا(ص) بزنی (؟)، تلفن را روی بنده قطع و از من برید! خواهش بنده این است که مطالب بنده را خوانده و به آن پاسخ دهید. من دنبال هدایت هستم و نه مجادله. خدا گواه است می خواهم عاقبت به خیر شوم و در این زمینه ها تحصیل و حقیقتاً جان کنده ام و از تفریح و ... را به خود حرام کرده ام و به قدر قوه ام مطالعه کرده ام. اصلا قصد شنا کردن بر خلاف جهت آب و دیده شدن نداشته و ندارم. فقط دغدغه دارم که بدانم. ممنون بابت توجهتان و معذور بابت اطاله کلام ۱۹ فروردین ماه ۱۳۹۹
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که بحث «حجاب» در محافل علمی به صورت مفصل مطرح شده است. حدود دو سال پیش در جلسه‌ای که صاحب‌نظرانِ مسئله‌ی تربیت و خانواده خدمت مقام معظم رهبری داشتند که از جمله‌ی شرکت‌کنندگان آقای دکتر بانکی بودند به گزارش آقای بانکی بعضی از شرکت‌کنندگان از سر دلسوزی نکاتی شبیه نظرات شما را مطرح می‌کنند و پیشنهاد می‌نمایند بندِ نافِ انقلاب اسلامی را به حجاب گره نزنیم. و رهبر معظم انقلاب سختْ مخالفت می‌نمایند و می‌فرمایند اگر در مورد حجاب کوتاه بیاییم، شیرازه‌ی خانواده از هم می‌پاشد. علاوه بر این، بحث بر سر آن است که اگر نمایندگان یک ملتی که رویهمرفته مظهر اراده‌ی آن ملت‌اند؛ حجاب را در کشور جدا از معصیتِ بی‌حجابی، به عنوان قانون مطرح کردند، آیا به عنوان یک شهروند، جایی برای مخالفت با حجاب می‌ماند؟ موفق باشید   

27219
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چرا برخی افراد با وجود اینکه به مطلب و حقیقتی یقین پیدا می کنند و در تحصیل آن می کوشند ولی به آن ایمان و باور پیدا نمی کنند مثلا به پیام انبیا؟ آیا علت عدم تقوا این است که قرآن می فرماید اینها بجای تقوا بنیان فکری شان بر پرتگاهی مهلک است و لذا پایه فکرشان بسمتی است که انحراف دار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان‌ها باید در دو راهیِ گرایش به فطرت و نفس امّاره، خود را انتخاب کنند که در کجا قرار گیرند تا بهتر با «خود» کنار آیند. خداوند قاعده‌ی جهان را اینچنین خواسته و شکل داده، حال «إمّا شاکراً و إمّا کفورا».

قرآن در آيات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره اعراف خبر از تعهد فطري انسان در مقابل خدا مي‌دهد كه انسان ذاتاً حق را مي‌شناسد و ربوبيت او را پذيرفته، مي‌فرمايد: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ» يعني آنگاه كه از فرزندان آدم، از پشت نسل‌هايشان، تعهد گرفتيم، خودشان را گواه خودشان گرفتيم، كه آيا من ربّ شما نيستم؟ گفتند: آري شهادت مي‌دهيم. اين كار را كردم تا روز قيامت نگويند ما نسبت به ربوبيت تو غافل بوديم، يا بگويند كه پدران ما مشرك بودند و ما هم فرزندان آنها بوديم و از خود اطلاعي نداشتيم، آيا ما را هلاك مي‌كني به جهت كاري كه آن باطلان كردند؟

 نتايج آيه:

    الف – ذات همة انسان‌ها با پروردگار خود روبرو شده‌است.

    ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت داده‌اند.

    ج – همه با يك علم ذاتي و حضوري پروردگارشان را مي‌شناسند.

      د – در قيامت بدكاران نمي‌توانند بگويند ما از ربوبيت خداوند بي‌اطلاع بوديم، چون جانشان چنين تصديقي را همواره داشته و آنها با مشغول كردن خود به دنيا، آن صدا را در خود خاموش كرده و در نتيجه نشنيدند.

    ه – با توجه به اين ذات و فطرتِ آشنايِ به پروردگار هستي، نمي‌توانند بگويند چون پدران ما مشرك بودند ما هم مشرك شديم و محيط و تربيت خانوادگي را بهانه‌اي براي بدبودن خود بگيرند. لذا ريشه اصلي بد بودن و خوب بودن هر كس، خود فرد است و محيط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همه‌شان علت مُعِدِّه يا شرايط هستند و علت اصلي خود انسان است كه در مقابل نداي فطرت چه موضع و انتخابي بكند. و چه بسا از والدين غير صالح و در محيطي فاسد، انسان‌هايي متعالي سربرآورند، چرا كه اين انسان‌ها نگذاشتند صداي فطرت‌ در جانشان خاموش شود.

    و - اين نوع رويارويي با پروردگار كه از طريق علم حضوري و شهود قلبي انجام مي‌گيرد، جاي انكار و عذري باقي نمي‌گذارد.

    ز - چون انسان فطرت و ذاتي دارد كه آن ذات و فطرت، خدا را مي‌شناسد، انسان مي‌تواند با فعّال نگه‌داشتن آن فطرت، حق را از باطل تشخيص دهد.

    ح – كار مربي در اصلاح انسان‌ها «ذكر و تذكر» به حقايق است تا انسان براساس فطرتش به خود آيد و به خود حقيقي‌اش كه از رسيدن به آن راضي است، دست يابد، نه از خود گرفته شود. و نقش اصلي را در پذيرفتن نداي فطرت و يا پشت‌كردن به آن، خود فرد به‌عهده دارد و به همين جهت هم مي‌شود از يك پدر و مادر در شرايط مساوي دو فرزند به‌وجود آيد كه يكي كاملاً به فطرت خود پشت كرده‌باشد و لذا نبايد نقش محيط و خانواده و امثال اين‌ها را عمده كرد و بدي بدكاران را از دوش آنها برداشت، و يا والدين علت اصلي انحراف فرزندان را به خود نسبت دهند. موفق باشید  

27198
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید سوالم غیر درسی هست. قبل تر دیده ام که برای شما بعضا خانمی پیام میده و گله می کنه از اینکه خواستگار خوبی سراغش نمیاد. می خواستم ازتون بخوام از گزینه خوبی مخصوصا ساکن قم یا یزد یا اصفهان دارید، معرفی کنید. بنده پسر هستم و بیست و هفت سالمه. ممنونم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد ورودی ندارم. ظاهراً حاج آقا ویسی بتوانند کمک کنند. شماره‌ی ایشان 09139029130 می‌باشد. موفق باشید

27193
متن پرسش
سلام: در تمام امور زندگیم گره ایجاد شده. شنیدم علل مختلفی داره که یک علل ممکنه مظالم باشه. البته خودم علتش رو نمیدونم که چرا گره ایجاد شده. اما اگر احتمال مظالم در گذشته باشه. از طرفی بخواهم این احتمال رو جبران کنم، چگونه رد مظالم کنم در حالی که نمیدونم واقعا مظلمه ای اتفاق افتاده یا نه؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با دادن صدقه و تواضع و صله‌ی رحم و صداقت و کم‌کردنِ آرزوهای دنیایی، إن‌شاءاللّه مشکل حل می‌شود. موفق باشید

27128
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات: استاد در روابط اجتماعی اینگونه باب شده که مثلا مرد و زن نامحرم بعنوان روابط کاری پیامهای مناسبتی برای تبریک اعیاد و غیره برای هم ارسال می کنند و پاسخ ندادن هم برایشان نوعی بی ادبی محسوب می شود. حال چگونه می شود بین کلام حضرت امام (ره) که به دخترشان که برای احوالپرسی داماد خانواده چادر سر می کنند بایشان می فرمایند فکر می کنی لزومی دارد؟ و شونات امروز ارتباط برقرار کرد؟ اصلا شرعااین نحوه ارتباط درست است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که احترام به طرف مقابل است، جا دارد. ولی اگر شائبه‌ی ارتباط بیشتر در میان آید و توهّماتی شکل بگیرد، باید نسبت به این امور جدّی بود. موفق باشید

27118
متن پرسش
سلام علیکم: می بخشید استاد وابستگی به دیگران ممدوح است یا مذموم؟ منظورم وابستگی عاطفی نیست، وابستگی که انسان با وابسته شدن به دیگران به خود باوری برسه، یعنی یکی قبولش داشته باشه، باورش داشته باشه، تا به به خود باوری برسه!؟ اگه مذموم است درمانش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان باید در فضای اعتماد با خدا با بقیه مرتبط باشد و خود را وسعت دهد از آن جهت که انسان‌ها با انسان‌ها انسان می‌شوند. ولی آن نوع وابستگی که انسان در رابطه با آن، هویت الهی خود را فراموش کند، چیز خوبی نیست و آن مشکل با معرفتِ به حق و تدبّر در آیات الهی رفع می‌شود. موفق باشید

27080
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی طی این ایام اخیر به کرات فرموده اید ما در مسیر حضور تاریخی خود در شرایطی قرار داریم که دیگر مواظب نیستیم که سیل جهانگیر فرهنگ غربی ما را با خود ببرد، بلکه در شرایطی قرار داریم که می‌توانیم، دنیای مدنی خود را شکل دهیم که آن نه دنیای غرب است و نه دنیای گذشته خود. من نزدیک چند سال هست بصورت جدی وارد مباحث شما شده ام و الحمدلله از محضرتان واقعا بهره بردم و به مطالعه و استماع آثار نوشتاری و صوتی تان مشغول شدم و دیدم که حضرتعالی به مراتب ویژه در کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» و کتاب «تمدن زایی شیعه» بر روی مراقبت نسبت به نفوذ فرهنگی و استحاله انقلاب و حتی تقلب ارزشی در جامعه هشدار داده اید و سعی در تبیین هویت و چشم انداز تاریخی داشته اید که با انقلاب اسلامی به طلوع آمده و ما می توانیم از طریق آن حس حضور در این تاریخ رو داشته باشیم و در تقدیر توحیدی زمانه مون حاضر بشویم. اما کمی تعبیر اخیرتان مبنی بر اینکه دیگر نباید نگران سیل و نفوذ فرهنگ مدرنیته در کشور و انقلاب باشیم برایم مبهم است. تلقی شخصی من این است که باید با خودآگاهی و توجه به اینکه بر عهد غربی نمی توان شالوده تمدن اسلامی و ادامه فعالیت در بستر انقلاب را داشت، بایستی عهد دینی مان را تجدید کرده و به تصرف در جوهره مدرنیته پرداخته و روند تصرف و استحاله را در پیش بگیریم کما اینکه حضرت امام متوجه شدند می توان با تعیین ولایت فقیه و اجرای ولایت الهی بعنوان نقطه ثقل سیاسی جامعه، ساز و کاری مثل مردمسالاری را با توجه به اینکه هویت جمعی و در عین حال اینکه هر فردی جهانی شده و جهانی متعالی دارد با مختصات معین در ذیل نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه مستحل نمودند. ولی به نظرم هنوز مسئله تهاجم فرهنگی و نفوذ و استحاله به قوت باقیست و اتفاقا مانعی برای تجدید عهد دینی و تصرف در جوهر مدرنیته و گشودن افقی ماورای مدرنیته است و سعی اش بر مدار گسست ما با عهد دینی مان ویژه در این تاریخ است و سعی دارد ما را به فضایی ببرد که خود را ذیل اندیشه و انسان تراز مدرن معنا کنیم و نظام سازی کنیم و در عین حال هم مناسکی مثل نماز رو بجا بیاوریم ولی ادبیات ما ادبیات انسان ابزار ساز بیکن و ادبیات توسعه باشه. هر چند باور دارم حضرتعالی هم در بطن همین جمله باور به ضرورت خودآگاهی در تهاجم و استحاله تمدنی و فرهنگی انقلاب دارید و در عین حال نسبت به عقل تکنیکی هم به جد باور دارید نباید بی توجهی شود، ولی کمی این سخن برایم ابهاماتی داشت و ان شاء الله با تبیین خودتان امید دارم رفع بشود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عهد دینی را تجدیدکردن و با آن روحیه در جوهر مدرنیته، تصرف‌نمودن، اراده‌ی مهمی است که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مقابل ما گشوده‌اند. و این که می‌فرمایید باید نگرانِ تهاجم فرهنگی بود، حرف درستی است. زیرا تا مردم ما متوجه‌ی حضور تاریخی خود نشده‌اند، چنین مشکلی در میان است و به همین جهت باید بیش از پیش مردم را متوجه‌ی حقیقتی کرد که در جانشان به اراده‌ی الهی برای حضور در این تاریخ نهفته است. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» شده است که چند نکته‌ی آن را جهت نظر به افقی که در پیش است؛ خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

حیا و حریم

۳. نمونه‌ای روشن از جهان گمشده را می‌توان در غفلت از «حیاء» و «حریم» دانست. گوهر زندگیِ اصیل، «حیاء» و رعایت «حریم افراد» است. «حیاء»، موجب می‌شود تا انسان‌ها از آشکارساختن و نمایش و برخوردهای تند پرهیز کنند و «حریم»، نگاهبان مرزها است. حریم، فقط نوعی جدایی نیست. هرچند هاله‌ای را ایجاد می‌کند که مانع تجاوز دیگران باشد، ولی ضمن آن‌که تمامیت آدمی را حفظ می‌کند، حریم دیگران را نیز نگه می‌دارد. زیرا اساساً در صورتی می‌توان حریم داشت که برای حریمِ دیگران هم اهمیت قائل شد. حریم، طرفین را به هم می‌پیوندد، بدون آن‌که در هم‌شان آمیزد. آن‌ها را با هم یکی می‌کند، بی‌آن‌که به اختلاط بگرایند. آن صمیمیت، غیر از اختلاط و ترکیبی است که امروز در جهان مدرن باب شده است. این دو با هم تفاوت جوهری دارند. زیرا صمیمیت واقعی در صورتی میسر است که حریم‌ها حفظ شود.

بازگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی

۴. حریم، شهوات را به «عواطف» و خواست‌ها را به «تمنّا» و توقعات را به «تفاهم» تبدیل می‌کند. حریم، فقط در روابط اجتماعی مصداق نمی‌یابد بلکه می‌توان جوهر آن را در نحوه‌ی همزیستی مرد و زن، در تنظیم فضای خانه، در تقسیم فضای شهر، در لباس پوشیدن، در عفتِ کلام و در تعارف و تواضع جستجو کرد، با نحوه‌ای از سازش و سکوت و بردباری.

حریم، حافظ خلوت فرد است و بستری است برای شکفتگیِ ذهنی، فضایی است که امکان سیر در حالات درون را به انسان می‌دهد و همان‌طور که امروز با روح غربی، محیط زیست در معرض نابودی است، خلوت درونی انسان‌ها هم در معرض آلودگی است. زیرا حریمی که حافظ محیط ذهنی است مورد اصابت قرار گرفته و به اعتباری دیگر گمشده است.

حریم، عامل مؤثر در ایجاد هماهنگی ناشی از طلب یگانگی با مبدء هستی و طبیعت و اجتماع انسان‌ها است. هماهنگی در صورتی میسر است که هیچ‌چیز از مقام خود فرو نیفتد و جای دیگری را نگیرد و اختلاط پدید نیاید و موقعی که همه‌چیز در جای خود است، تصرف، تعدّی و رقابت از میان می‌رود و در غرب این نوع هماهنگی به هم خورده و تبدیل به نظام مدنی شده و برخوردها و اجتماع‌ها در قالب ساعت ملاقات و قرار قبلی شکل گرفته و ساعت، حاکم بر روابط عمومی شده است و آنچه نوعی رابطه‌ی عاطفی بود، به ارتباط قانونی و فرمول‌های خشک آداب تبدیل شد. در نتیجه طبقه‌بندی‌هایی که از این راه به‌وجود آمد دیگرحریم نبود، فاصله بود و مرزهای جدایی به صورت قراردادهای قانون بر ما تحمیل گشت و از آن طرف آن صمیمیتِ مقدس مبدل به آمیزشی شد که دیگر نه مرزی می‌شناسد و نه حریمی و بعضاً این نوع به ظاهر صمیمیت چه اندازه به خشونت مبدل می‌شود. با حضور در فرهنگ غربی، به نام انتقاد نه‌تنها چیزی برای هم باقی نمی‌گذاریم و زخم‌های التیام‌ناپذیری بر روان همدیگر وارد می‌کنیم، بلکه با خشونت‌های مشمئزکننده، بی‌ادبی را به نهایت می‌رسانیم، زیرا در ادب غربی فقط رعایت اصول اجتماعی و مدنی، ادب به حساب می‌آید و این غیر از آن فروتنی است که مجال شکفتگی به دیگران می‌دهد. ادب غربی، زائیده‌ی همکاری قانونی است و ادب ایرانی‌اسلامی، پرورده‌ی همدلی و همدمی است. انقلاب اسلامی، مسیر برگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی است.

حیاء؛ بازتابی از «راز»

۵. حالتی که حریم را آشکار می‌کند و جان می‌بخشد، «حیاء» است. حیاء احساسی آمیخته با «راز» است. حیاء می‌پوشاند و می‌گشاید و از نمایش می‌پرهیزد. حیاء، نحوه‌ی بروز حریم است و به یک اعتبار کاشف است و به یک اعتبار حاجب.

جامعه‌ای که افراد آن آراسته به «حریم» و «حیاء» باشند، جامعه‌ای است گشوده به راز. حیاء، بازتابی است از وجهِ رازآمیز عالم در حریم ارتباطات اجتماعی.

زنی که پوشش لازم به تن دارد و بدون شتابزدگی، خرامان راه می‌رود، ضمن آن‌که خود را پوشانده، به حرکاتش دو چندان معنا می‌دهد. زیرا آن نوع پوشیدگی در حین دفع، نوعی به ظهورآوردنِ حیاء و وقار و رعایت حریم‌ها نیز هست. به همین جهت در جامعه‌ای که حریم واقعی باشد، حیاء نیز هست.

در حریمِ میان زن و شوهر، در سکوتی که استاد را به طالب دانش پیوند می‌دهد، در فروتنی میان دوستان، در احترام فرزند به والدین، نوعی محوشدن است در برابر دیگری، مثل محوشدن ماده‌ی تابلوی نقاشی در صورت‌های تابلو، از آن جهت که آن رنگ از آن به بعد خود را در کلیّت تابلوی نقاشی‌شده احساس می‌کند. و این‌ها همه در فضای تمدنی خاصی صورت می‌گرفته که امروز از منظر ما پنهان شده و تنها امیدی که برای برگشت آن جهان گمشده در میان است، به تحقق‌رسیدن اهداف انقلاب اسلامی است. 

27077
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: من ٢٠ سالمه و از وقتی که یادم میاد همیشه حس می کردم گم شده ای دارم با هیچی هم آروم نمی‌شدم. همش دنبال این گمشده ام بودم ولی چون با مسائل معرفت نفس آشنا نبودم همش علت های مختلف براش پیدا می کردم. جالب اینکه در سن ١۵ سالگیم که با مطالب دینی آشنایی نداشتم از دوستام می‌پرسیدم من کیم؟ تو کی هستی؟ برای اینکه کمبود روحیم رو پر کنم چند بار دل بسته رفیقام و... شدم ولی کمبود هام رو پر نکرد و از این فضا خسته شدم. تا رسیدم با آثار شما آشنا شدم و سعی می کنم با من واقعیم در ارتباط باشم. ولی به یکی از رفیقام هنوز دل بستگی دارم ولی من رو خیلی از فضای توجه به خودم دور میکنه و تصمیم گرفتم یه مدتی از کثرات و از اجتماع دور بشم تا کمبود های معنوی رو جبران کنم آیا دور شدن از اجتماع و دوستانم برای یه مدت کوتاه کار درستیه؟ ممنون استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار بد نیست. ولی به این فکر کنید که وسعت روح موجب می‌شود که کاری انسان را از کارِ اصلی‌اش باز ندارد. باید دریا شد.

بود مرد تمامي آن‌كه از تن‌ها نشد تنها        ولكن به تنهايي بود تن‌ها، و با تن‌ها بود تنها

موفق باشید

27042
متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزیز: بنده یک مشکلی دارم و آن اینکه از حضور در یک جمع بیزارم. به شدت خجالتی ام. به نظر شما چطور می توانم بر آن غلبه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعات خوب، حرف‌های مفیدی برای گفتن پیدا می‌کنید و حضورتان در جمع برای خودتان و بقیه مفید خواهد بود. موفق باشید

27036
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک سال نو: آیا کسانی که در این شرایط با این توجیه که ما مریض نیستیم به دید و بازدید عید می روند حق الناس کرده اند؟ حکم این افراد چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره حتی‌الامکان باید احتیاط کنند تا ناقل ویروس نباشند. نهایتاً سعی شود محیط رشد آن ویروس فراهم نشود به‌خصوص که ستاد مبارزه با کرونا سفرهای بین شهری را تا حدّی ممنوع کرده است. موفق باشید

27035
متن پرسش
سلام و احترام: وقت بخیر. ۱. ببخشید استاد خواندن صیغه عقد دایم در دوران عادت ماهانه می تواند آثار بدی بر زندگی داشته باشد؟ شخصی فرموده بودن زن و شوهرهایی که در دورن عادت عقد می کنند همیشه با هم دعوا و اختلاف دارند. چنین چیزی صحت دارد از منظر مباحث دینی و روایی و عرفانی و اخلاقی و...؟ ٢. ببخشید بهترین مدل خواندن نماز قضا به چه صورت باشه از لحاظ سیر تکاملی بهتر نتیجه می بریم؟ مثلا روزی ده تا ظهر ده تا عصر یا اینکه هفده رکعت خوانده مجددا هفده رکعت بعدی؟ شخصی می گفت از ظهر شروع کنید برسد به صبح. ۳. انس با قرآن بدون خواندن تفسیر و ادبیات عرب چگونه است برای اونهایی که سراغ این مطالب علمی نرفته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چیزی در این مورد نمی‌دانم ولی نباید در مورد کار خیر، چنین تصوراتی داشت. ۲. بستگی به خودمان دارد. قاعده‌ی خاصی در میان نیست. ۳. رجوع به تفاسیر قرآن، چاره‌ی کار است تا به کمک آن‌ها با ایات و سور مرتبط شویم. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!