بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: زن ، ازدواج ، خانواده، مرد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18936
متن پرسش
سلام علیکم: خانم بنده نسبت به اموال دقت بیش از حد دارد و تا مطمئن نشود مال کسی را نمی خورد. حتی به اموال بنده نیز با دیده شک نگاه می کند (گاهی هم خمس می دهد از باب مال حلال مخوط به حرام که گاها متوجه می شوم و خیلی بهم بر می خورد). در باغ رضوان بچه ها را از گرفتن خیرات منع می کند و اگر نذری بیاورند در منزل همین طور عمل می کند. من بر عکس، اصل را بر پاکی مال دیگران می گذارم مگر خلاف آن ثابت شود یا واقعا مورد مشکوک باشد. اما گاهی فکر می کنم که شاید کار خانمم درست تر باشد. از طرفی نگران تربیت فرزندان در این روش شکاکانه هستم. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خانمتان درست نیست زیرا معنای کار ایشان آن است که همه فاسق‌اند و تفسیق مردمی که فسقشان علنی نیست حرام است. موفق باشید

18897
متن پرسش
با سلام: استاد بزرگوار مشکل من عصبانیته. اولین بار هفت سالم بود که به شدت عصبانی شدم، مرتبه ی بعدی در دوران راهنمایی و ... امروز صاحب همسر و یک دختر دو ساله هستم و علی رغم توسل به اهل بیت و تلاشهای مکرر از عهده کنترل خشم بر نمی آیم و بعد از به دنیا آمدن دخترم عصبانیت ها تعدادش بیشتر و شدتش زیاد تر شده... همیشه عذاب وجدان دارم در شرایط خارج از عصبانیتم همه تلاشم خوش خلقی و رعایت حقوق کودکانه ی فاطمه و رعایت حق همسرم است اما ناگهان با بهانه هایی برای دقایقی همه چیز را خراب می کنم. امیدی هم به مراجعه به روان پزشکان ندارم. لطفا راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی می‌توان گفت عبور از غضب، عبور از آخرین سنگر است که انسان برای آزاد شدن از سیطره‌ی شیطان باید طی کند و برای این کار، باید بتوانید برنامه ریزی کنید. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام با شرح صوتی بنده ان‌شاءالله می‌تواند مفید بیفتد. موفق باشید

18856
متن پرسش
«وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ» با سلام خدمت استاد گرامی: قبلا آیه مبارکه را از زبان جنابعالی در یک سخنرانی شنیده بودم ولی توقفی روی آن نداشتم و عبور کرده بودم. چند روز قبل که منزل یکی از آشنایان رفته بودیم دیدن تجملات زندگی آنها احساس بدی در من ایجاد کرد و از وضع مادی خود اندوهگین شدم بنده هرگاه فرصت کنم کمی قرآن می خوانم، روز بعد از آن دیدار که قرآن را باز کردم کمی از صفحه را که خواندم به آیه یاد شده رسیدم حال چند پرسش برایم پیش آمده: 1. تفسیر این قضیه چیست؟ ( برخورد اتفاقی با این آیه بعد از آن حزن و اندوه)؟ 2. منظور از کلمه ازواج در آیه چیست؟ مثلا می شد بجای ازواجا منهم کلمه بعضهم بکار برد. 3. دعا بفرمایید خداوند قلب مرده مرا به حیات طیبه اش زنده نماید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چیز خوبی است که انسان با دیدن مظاهر تجمل متوجه‌ی حجاب‌بودنِ آن‌ها شود و آن غم و اندوه از این جهت قابل تحلیل است 2- شاید ازواج فرموده است تا نحوه‌ی در کنار هم قرارگرفتن‌شان را که جلوه‌ی بیشتری از تجملات خواهد بود، متذکر شود. موفق باشید

18849
متن پرسش
با توجه به نظرات مقام معظم رهبری، شما کار جهادی را چطور تفسیر می کنید؟ آیا علاوه بر عمق کار و پشتکار و ... . حجم و زمان کار کردن نیز باید افزایش یابد؟ یا همان 7 ساعت 8 ساعت در روز کفایت می کند. شما خودتان چطوری روزتان را تقسیم بندی می کنید برای کار، عبادت، تفریح و خانواده؟ ممنون از توجه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً رویکردْ در کارها است که جهت‌گیری کلی ما در همه‌ی امور را شکل می‌دهد و در این جهت‌گیری است که باید تلاش پیگیری در راستای تحقق جامعه‌ی اسلامی و پشت‌کردن به فرهنگ استکباری نمود و این نباید محدود به زمان خاصی باشد. موفق باشید

18846
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده معتقدم که یک جوان متدین باید قبل از اقدام به ازدواج معنویت خودش را نه در حد عالی ولیکن در حد خوبی رشد دهد و معارف خودش را تا حد خوبی جلو ببرد. 1. بفرمایید که آیا با این عقیده موافق هستید؟ 2. مشخصا بفرمایید در چه سنی به بعد دیگر باید با برنامه و تلاش آب باریکه ای برای خود ایجاد کنیم و اقدام به ازدواج کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف خوبی است 2- از سن بلوغ اگر انسان بتواند این کار را بکند خوب است ولی می‌بینید که شرایط اجازه نمی‌دهد. پس در اولین فرصت که شرایط مهیاست، انسان نباید معطل کند. موفق باشید

18841
متن پرسش
سلام استاد: 1. اگر بنده مسئول جلسه بچه های کلاس سوم، چهارم، پنجم باشم چه کتابی از شما بخوانم؟ 2. هدف ما چه باید باشد در امر تربیتی؟ 3. چه مسائلی را باید بدانند از کجا شروع کنیم؟ 4. چرا حضرت علامه حسن زاده خبری ازشان نیست مگر نه عارف باید هم در جامعه باشد هم در سیاست؟ 5. گاهی پدر و مادر نهی می کنند و اگر ما از این نهی شان سر پیچی کنیم و متوجه نشوند حرام نیست؟ حال سوال این است که از نظر اخلاقی بهتر این نیست که انجام ندهیم آیا در مستحبات این چنین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است کتاب‌هایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» و «آشتی با خدا» و «چه نیازی به نبی» را خودتان مطالعه کنید و سپس با زبان قابلِ فهم برای جوانان، ان‌ها را مطرح نمایید. در آن کتاب‌ها روشن می‌شود چه مسائلی را باید با آن‌ها در میان گذاشت و از کجا شروع کرد 2- آیت اللّه حسن‌زاده به جهت کهولت سن و ناتوانایی‌هایی که در این سن برایشان پیش آمده است در منزل فرزندشان در تهران ساکن شده‌اند 3- به ما فرموده‌اند با والدین‌مان مدارا کنیم، ولی جایی که عقل و شرع تکلیف‌مان را روشن کرده است، باید کار خودمان را بکنیم در عین مدارا با والدین. موفق باشید

18835
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بهترین کار برای خانمی که هنوز ازدواج نکرده و سی سال را رد کرده چیست؟ متاسفانه در مسیر کسب معارف اسلامی هم دچار رکود و خستگی می شوم و احساس می کنم به بن بست رسیده ام. به خصوص که ذهنم مدام به سمت علاقه ای کشیده می شود که هنوز منجر به ازدواج نشده و گویا گره های سر راهمان قرار نیست باز شود. نکند به این حرف شما گرفتار شده ام که شیطان سعی کرده به کمک خودم مشکل را حل کند و من فکر می کنم که مسیرم درست است. چگونه رد پای شیطان را تشخیص دهیم؟ همش فکر می کنم که بعد از ازدواج زندگی ام جهت پیدا می کند و به رشد معنوی خواهم رسید. همه چیز را به بعد موکول می کنم که معلوم نیست چه موقع باشد و اصلا این بعدی که منتظرش هستم می آید یا نه. چگونه خود را از این وضع نجات دهم؟ ببخشید که سوالم مشاوره ای است ولی نمی دانم از چه کسی بپرسم، چندین بار از ارسال منصرف شدم ولی آخر هم فرستادم. ان شاءالله به خاطر وقتی که از شما می گیرم بنده را ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته‌ی خوبی متذکر شده‌اید که گمان می‌کنید زندگی را باید در بعد از ازدواج‌کردن جستجو نمایید. در حالی‌که اگر دقت کنید هم‌اکنون زندگی در نزد شماست. آری! ازدواج یکی از نیازهای عاطفی ما است ولی ما بدون ازدواج هم، خودمان هستیم. به همین جهت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در جواب آن کس که از حضرت پرسید ازدواج بکنم یا نه؟ حضرت فرمودند: اگر می‌خواهی به سیره‌ی برادرم عیسی«علیه‌السلام» عمل کنی، نیاز نیست ازدواج کنی، و اگر می‌خواهی به سیره‌ی حبیبم محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عمل کنی، ازدواج کن. باید طوری خود را معنا کنید که هم‌اکنون در حال زندگی باشید، اگر هم مورد مناسبی پیش آمد، نوع دیگری زندگی خواهید کرد، به همین جهت زندگی بدون همسر هم خصوصیات خاص خود را دارد و انسان نسبت‌ها و رابطه‌های خاصی را با دوستان و آشنایان در این حالت شکل می‌دهد، نه آن‌که در انزوا به‌سر برد. موفق باشید  

18827
متن پرسش
سلام علیکم در پاسخ به سوال 18807 چرا از عنوان آخرین دام شیطان استفاده نمودید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم که آخرین حربه‌ی شیطان موضوع جنسی است که شیطان از طریق زنان به میدان می‌آورد. و از این جهت می‌گویند زنان حربه‌ی شیطان‌اند، نه این که منظور، جنس زنان باشد بلکه منظور راهی است که شیطان از طریق مسائل جنسی در زندگی‌ها ورود می‌نماید. موفق باشید

18821
متن پرسش
سلام: ببخشید امسال عید که می خواهم به خانه اقوام بروم آنها چون می دانند بنده تازه طلبه شده ام هر کدام می خواهند یه متلکی بگویند چگونه با آنها برخورد کنم؟ می توانم جواب حرف هایشان را بدهم اما سکوت کنم و بخندم و یا نه سفت و محکم جوابشان را بدهم تا دیگر جرات بی احترامی به طلاب را نکنند. تا همین الان یه عالمه فحش شنیدیم کلا حالا که در این موضع هستم جواب متلک ها را بدهم یا نه و چگونه بدهم؟ ببخشید مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاً جدالی به میان نیاورید با مهربانی بگویید دعا بفرمایید تا همه در خدمت قرآن و معارف اهل‌البیت«علیهم‌السلام» باشیم و بتوانیم به مردم خدمت کنیم. موفق باشید

18772
متن پرسش
جناب استاد سه سال پیش خواستگاری داشتم که بسیار به ایشان دلبسته شدم اما به خاطر برخی ضعف ها مجبور شدم از خدا بخواهم رابطه را قطع کنند. ایشان هم همین احساس را نسبت به بنده داشت. رابطه در کمال ناباوری برای اطرافیان ایشان بهم خورد. بنده دستاوردهای بسیار زیادی از این علاقه به دست آوردم اما نتوانستم این محبت را علی رغم تذکرات پی در پی در خواب و کشف فراموش کنم. زیاد استغفار و توسل می کنم. استاد سلوکی بنده فرمودند که در قطع این علاقه برای بنده شکست خورده اند. نظر حضرتعالی هم در مورد این شخصیت منفی بود. امام (ره) فرمودند هر وقت خیالات اذیتت کرد استغفار کن. چه کنم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در مقابل آن خطورات که پیش می‌آید، مقاومت کنید، نه‌تنها از آن‌ها راحت می‌شوید بلکه به صورتی غیر قابل تصور توانایی‌هایی در خود نسبت به کنترل خیالات می‌یابید که باور نمی‌کردید. موفق باشید

18758
متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزيز: بنده میدونم شما وقتتون خیلی پره، و مشاوره نمیدید، و فقط در مورد معارف پاسخ میدید، ولی من به اندازه چند سوال به کمک شما نیاز دارم من همون موضوعه حوزه رو با شما مطرح كردم و قبلش هم درباره بودن يه طلبه حرف زدم كه ايشون از لحاظ معنوي به من كمك زيادي كردند اگر يادتون باشه (سلام خدمت استاد من دختري هجده ساله هستم كه با پسري طلبه آشنا شدم كه از لحاظ معنويات هم خيلييييي بالاتر از بنده بودن اون موقع اصلا هدف و آرزوي من پزشكي بود و اعتقادات خاصي نداشتم پوچ و بي هدف، ايشون اول بصورت مشاور بنده بودن يعني سوالات ديني خود را مي پرسيدم بعد كاري كردن كه به دين علاقه پيدا كنم به خدا به پيغمبر به خيليييييي مسائل اصلا من حجاب درستي هم نداشتم اصلا خدا برام محور نبود ولي بعد از صحبت ايشون خدا محور قرار گرفت خدا رو شناختم هدفه خودمو شناختم راه زندگيم عوض شد. بعد ايشون ميخواستن تشريف بيارن خواستگاري براي آشناي بهتر اما به دلايلي من گفتم بزاريد دوره دبيرستانم را پايان بپزيرم بعد تشريف بياوريد. بعد الان من تصميم گرفتم بيام حوزه، اخلاقم، بينشم، رفتارم، حجاااابم بشدت تغيير كرد. اصلا تو وادي قرار گرفتم كه بي نظيره اما ايشون كه واقعااااا طلبه بسيار خوبي هستن كم كم داشت يه رابطه مجازي ايجاد ميشد بعد ايشون استادشون فرمودند كه اين ريسمان شيطاني را ترك كنيد و ايشون گفت كه اين كار شيطان بوده اين طرز آشناي درست نيس اصلا علاقه بايد بعد عقد ايجاد بشه شيطان بطور ماهرانه اي ما رو گول زده و ...من حالم خيلي بد شد ايشون گفت بزاريد اين رابطه قطع بشه يعني بايد بشه چون هر ازدواجي كه بر اين مبنا باشه فايده اي نداره و نبايد با دروغ و كلك از اين حرفا باشه و اينقدر قشنگ براي من اين موضوعو شرح دادن كه من ديدم واقعا ازدواج از اين طريق فايده اي نداره بعد اين رابطه قطع شده تا تابستون كه ايشون بخوان بيان خواستگاري به نظر شما استاد همچين ازدواجي خوبه؟ ما ميدونيم بد شروع کرديم ولي به اشتباهممون پي برديم نظر شما چي هست؟ اگر از طريق شرعي و قانوني و بدون اطلاع بنده باشه خوبه؟ و اون رابطه اي كه ايجاد شده بود رو چطور جبران كنيم؟ توبه بايد بكنيم؟ چه عملي انجام بديم كه اون گناه از بين بره؟ اين سوال بنده بودش كه شما گفتيد اين راهي براي كسب ديانت بوده مگر مي شود خدا در ميان نبوده باشه و شما به نور بندگي منور شده باشيد بعد از هزاران مشكلي كه پشت سر گذاشتم تونستم خانوادمو راضي كنم برم حوزه فقط سوالاتي داشتم درباره آقاي طلبه اي كه زندگي بنده رو عوض كردن ايشون در شهر تهران ساكن هستند و بنده در اهواز، بنده به ايشون علاقه ي بسيار زيادي پيدا كردم بخاطر تفكر و بينش و أفكار زيباي كه داشتن چند تا سوال دارم ازتون: ١. آيا بخاطر ارتباط قبلي كه الان اون گونه نيست و قطع شده و فهميديم اون گونه ارتباط و آشناي اشتباهه و ما گول شيطان را خورديم و الان در صدد آنيم كه جبران كنيم بازم ازدواج اشتباهه؟ حتي ما به خداوند توكل كرديم و نتيجه كار م به او سپريم ٢. صحبت كردن در مورد هماهنگي ازدواج و جلو اوندن بطور خيلي سنگين و مختصر مشكلي دارد اگر دارد قطع كنيم؟ ٣. چطوري آنها پيش قدم بشوند؟ ٤. بگويند چگونه من را شناختن؟ اگر بگويند به من مشاوره مي دادن ديدگاه بدي نداره؟ البته ميدونم حرف مردم اهميت چنداني ندارم اما خب همان پدر و مادر هم مهمه و راهي به ما پيشنهاد كنيد كه بتونيم بدون كلك و دروغ كاري رو انجام بديم چون اصلا صلاح نميدونم خود بنده بخواهم زندگيمو اينطور شروع كنم و مي دانم خود خدا هم خوشش نمي آيد 5. اينكه شهر ديگه هستيم مشكلي دارد؟ از لحاظ شرعي مشكل ساز مي شود؟ ٦. ما همدیگه رو دوست داريم و اين دوري مخصوصا براي من سخت تره چون ايشون طلبه هستن و ايمان قوي تري دارن. فكر كنم برای ايشون راحت تر باشه ولي براي من سخته. اما دوست هم ندارم کاري خلاف رضاي خدا انجام بدم يعني نظر خدا هم خيلي براي من اهميت داره اگر بدونم خداوند هم راضي نيست نميتونم زندگيو شروع كنم. ٧. تقريبا هم اعتقادات نزديكي داريم چون تقريبا تمام اعتقادات من رو خود ايشون ساختن بهتر ميتونم حرفاشونو درك كنم و بفهمم و اگر با كس ديگري ازدواج كنم احساس مي كنم به مشكل بخورم بخاطر اينكه اون نفري كه بخوام ازدواج كنم اعتقادات خاص خودش را هم دارم منم اعتقاداتم بصورت ديگري شكل گرفته خودم احساس مي كنم زندگي موفق تري خواهم داشت با ايشون و تمام سختي هاي الان هم فقط بخاطر رضاي خدا دارم تحمل مي كنم و خداوند هم خيلي كمك كردن آرامش بم دادن كه قبلا نداشتم. استاد نظر شما براي من خيلي مهمه ما بر مبناي حرف شما ميخوايم تصميم بگيريم تو رو خدا ما رو راهنماي كنيد و بهترين مشاوري كه من مي شناسم كه ميتوند كمك كنه شما هستيد ببخشيد وقتتونو گرفتم و سرتون درد آوردم. ممنونم اگر كمك كنيد حرف شما آينده ما رو ميسازه بالاخره شما صلاح بهتر ميدونيد كيس هاي مختلفي. ديديد. من فكر مي كنم بتونم با ايشون به درجات بالاتري از معنويات برسم و به خدام نزديك تر بشم چون ايشون هم تفكرشون خيلي شبيه به شماس بازم ممنون كه وقت ميزاريد. به كمكمتون نياز دارم. يا علي شبتون خوش. لطفا اين سوال هم در سايتتون قرار ندهيد. ممنونم. هميشه دعا گوي شما هستم بخاطر خدمتي كه به ما جوان ها مي كنيد و وقت مي زاريد سوالامو پاسخ مي ديد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به سؤال‌تان این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) نه؛ خیلی حساس نباشید بالاخره رابطه‌ای جهت پیداکردن راهِ دیانت بوده و مگر می‌شود خداوند در این رابطه، در میان نبوده باشد و شما به نورِ بندگی او منوّر شده باشید؟! موفق باشید

18753
متن پرسش
با سلام: مفهوم این حدیث که مرد خدای دوم زن هست یعنی چه؟ یعنی اگر زن توانست بنده بی چون و چرای مرد شود توانسته است بندگی خداوند را نیز کرده و یا درک کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه ما در روایت داریم این است که می‌فرمایند: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» جهاد زن جهت قرب الی اللّه خوب‌شوهرداری‌کردن است و این امتیازی برای مرد نیست، بلکه راه گشوده‌ای است تا زنان در مسیر سلوک الی اللّه راهِ مناسب روح خودشان را داشته باشند. معنایِ «مرد، خدایِ دوم زن است» از این نوع روایات بر نمی‌آید. موفق باشید

18746
متن پرسش
در بعضي گروه هاي واسطه گري ازدواج در فضاي مجازي فرم مشخصات خانمها، شامل سن و وزن و قد و تحصيلات و مشخصات خانوادگي؛ گذاشته مي شه تا به آقايون معرفي شوند، نظر جنابعالي راجع به اين امر چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد چاره‌ای نیست. موفق باشید

18734
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام: جناب استاد فرمودید برای تجرد روح در میان وعده غذاها تنقلات نخورید آیا نوشیدنی ها مثل آب و چایی که فقط رفع خستگی برای ادامه فعالیت و کار است را هم شامل می شود مثلا عموما معلمان اگر در بین ساعات کمی آب و چایی نخورند در ساعتهای بعد از کارشان کاسته می شود از راهنمایی شما متشکریم. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم این موارد مشکلی در تقویت بُعد حیوانی انسان ایجاد کند. آن‌چه باید مورد دقت قرار گیرد غلبه‌دادنِ جنبه‌ی حیوانی است که خوردن همواره مدّ نظر باشد. موفق باشید

18694
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید مزاحم شدم، آیا گرسنگی بدون روزه هم باعث تجرد روح می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور نسبی همین‌طور است به طوری‌که اوقات تناول غذا با نظم خاصی رعایت شود و بین دو نوبت غذا تا آن‌جا که ممکن است تنقلات‌خوری نشود. موفق باشید

18660
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد طاهرزاده: اینجانب سید صدرا صدرالدینی هستم و 28 سال سن دارم. بنده آنقدر به شما علاقه مند هستم که از تهران برای دیدن شما به اصفهان آمدم و موفق به زیارت شما شدم، اکثر کتاب های شما را خوانده ام و همه جا مبلغ تفکرات شما بوده و هستم، از دوران نوجوانی به شغل معلمی علاقه مند بودم برای همین هم از رشته برق در مقطع ارشد تغییر رشته دادم و الهیات خواندم چند بار تصمیم گرفتم تا به حوزه بروم اما خانواده مانع شدند، با وجود اینکه علاقه و استعدادم در الهیات بود به اصرار خانواده و اینکه رشته های الهیاتی آینده شغلی ندارند، رشته برق خواندم و متناسب با آن شغل پیدا کردم - و حقوق نسبتا مناسبی هم دارم اما اصلا از کاری که می کنم رضایت ندارم و حس می کنم عمرم دارد به هدر می رود. حال در آزمون استخدامی آموزش و پرورش پذیرفته شده ام لیکن با وجود حقوق بسیار پایین معلمی، دوستان معلم و خانواده و سایر رفقا بنده را از رفتن به شغل معلمی بر حذر می دارند. و مسائل زیر را دلیل می آورند: در این زمانه پر از گرانی و تورم حقوق کم باعث عدم گذران مناسب زندگی می شود و این مشقت ایمان را هم به مخاطره می اندازد. یا اینکه در روایت هست که تقوا ده جزء دارد و نه جزء آن بی نیازیست (غنا) و منظور روایت قناعت نبوده یا اینکه در روایت هست که در آخر الزمان ازدواج باعث از دست رفتن ایمان می شود به علت گرانی و فشار بر مرد، لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید که آیا با وجود حقوق کم، توکل به خدا کرده تغییر شغل بدهم یا نه؟ خدای نکرده این مشقت در مخارج باعث پشیمان شدن و سستی در ایمان نشود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خداوند شما را به شغل شریف معلمی علاقه‌مند کرده و آن شغل را به عنوان یک رسالت در اصلاح جوانان پذیرفته‌اید، آن را هدیه‌ی خداوند بدانید و هرگز به آن پشت نکنید. حقوق معلمی برای کسی که بخواهد زندگی ساده‌ای داشته باشد بسیار با برکت است. موفق باشید

18586
متن پرسش
سلام استاد: در مورد کار از طرفی داریم که هر کسی را بهر کاری ساختند و اگر کاری ما را ارضاء از لحاظ روحی نکرد سراغ کار دیگری برویم و از طرفی در حدیث عنوان بصری داریم که «لایدبر العبد لنفسه تدبیرا» عبد از خود هیچ تدبیری ندارد پس با توجه به این حدیث می شود گفت هر کاری را که خدا برای ما پیش آورده باید انجام بدهیم و این با امر قبلی در تضاد هست. کمی توضیح می فرمایید که باید چه بکنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت خودتان خوب است. خیلی نباید به این در و آن در بزنیم. موفق باشید

18590
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فرزانه حفظه الله: در شرح حدیث نورانیت جمله ای قریب به این مضمون فرمودید: «هر کس هنوز برای منافع خودش بیشتر جوش می زند تا دیگران اصلا در رحمت خدا وارد نشده است.» منظور حضرتعالی برایم روشن نشد. به طور طبیعی و بر اساس تکلیفی که خدا مشخص فرموده و حب ذات آدمی هرکس به فکر است خودش را نجات دهد و آنچه هم برای دیگران انجام می دهد بر اساس وظیفه و باز هم در نهایت برای خودش است. چنانچه امیرالمومنین علیه السلام در نامه خویش به امام مجتبی علیه السلام می فرماید: «... آن بود که تمام فکر و ذکرم معطوف به خودم باشد و لحظه ای چشم از خودم بر ندارم و به دیگری نسپارم فهمیدم بیش از آنکه مسئول مردمان باشم وظیفه دار خود هستم» حتی خداوند در سوره مبارکه حدید رهبانیتی که اهل کتاب برای خویش وضع کردند را تقبیح نمی فرماید. اگر هم منظور شما در مسایل دنیایی است به طور طبیعی در وهله اول هر کسی وظیفه دارد زندگی معمولی خویش و نفقه خوارانش راسامان دهد و این وظیفه واجبی است که خداوند بر عهده اش نهاده است و مسلما اول جوش می زند خود و خانواده اش را از دیگران بی نیاز کند و محتاج کسی نباشد تا بتواند در مرحله بعد اگر وسعش رسید در خدمت به ضعفا و فقرا تلاش کند از توضیحات شما کمال تشکر را دارم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اگر کسی بخواهد حقیقتاً به فکر خودش باشد باید بیشتر به فکر بقیه باشد تا شخصیتش گسترش یابد در آن حدّ که خداوند به پیامبرش می‌فرماید نزدیک است خود را از این‌که مردم ایمان نمی‌آورند، تلف کنی. آری! از آن جهت که مسئولیت خانواده به عهده‌ی انسان است وظیفه‌ی خاصی نسبت به آن‌ها در مقایسه با غیر دارد ولی این به معنای خودبینی و خودخواهی نیست، بلکه این مسئولیت‌پذیریِ انسان را می‌رساند. موفق باشید

18574
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ممنون که وقت می گذارید و سوال جواب می دهید. 1. وقت خود را صرف علم آموزی کنیم یا صرف ریاضت شرعی در صورتی که این شدت وجودی که در عبادت می دهند در علم شاید نباشد روی هم رفته کدام مهم تر است؟ 2. خودتان اهل سیر هستید و می دانید بعضی ها که اهل دل هستند حال شوخی کردن ندارند به راستی آیا شما حال شوخی دارید در حالی که قیامت و برزخ را در پیش داریم؟ اصلا شوخی یعنی چه؟ مثلاچه شوخی کنیم از کجا یاد بگیریم که نه حرف لغو باشد نه خنده دار نباشد فرض کنید شما میان اهل دنیا گیر افتاده اید و آنها هم شما را درک نمی کنند آیا می شود بی شوخی بود در حالی که اگر غیر از این بود از شما خسته می شوند با توجه به این که پیامبر عزیزمان (ص) فرمدند: اگر آنچه را می دیدم می دیدید زیاد گریه می کردید. 3. برادری دارم که در راه نیست و نماز را هم کامل نمی خواند و... با توجه به اینکه بنده باید او را جذب کنم در حالی که با توجه به حالاتی که دارم حال این را ندارم که با او همراهی کنم تا جذب شود آیا باید پا روی حالات معنوی گذاشت و با او هم دم شوم تا بلکه مقداری جذب شود و مقداری به راه بیاید در حالی که شرایط خانه مان خیلی مهیا نیست و با کسانی که خیلی خوب نیستند رابطه دارد و بیشتر تحت تاثیر آنها است تا بنده وظیفه بنده با این حالات و این برادر چیست؟ دعا بفرمائید. 3. با توجه به مقالات آقای شجاعی و سوال پنج صفحه 178 خویشن پنهان که این مطرح شده که اگر گناهی از انسان سر بزند ولو این که بعدا از آن توبه کند او را از رسیدن به مقاماتی که قبل از آن گناه می توانسته به آن مقامات برسد محروم می کند. آیا واقعا گناهی که مرتکب شدیم ولو توبه هم کنیم محرومیت می آورد؟ ببخشید اگر مزاحم بودم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شريعت الهى را حضور در سه بستر «فقه‏ اكبر» و «فقه اوسط» و «فقه اصغر» تعريف كرده‏ اند كه عبارت باشد از عقايد و اخلاق و احكام. لذا ما باید در هر سه وجهِ فوق خود را رشد دهیم 2- کار سختی است. اگر شرایط پیش آمد به طوری که انسان گرفتار اعمال لغوی نشود، نباید از مطایبه دریغ نمود 3- سعی کنید رفاقت‌تان را حفظ کنید 4- امیدوار به این سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باشید که فرمودند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ‏ لَا ذَنْبَ لَه» توبه‏ كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. موفق باشید‏

18581
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: غرض از نوشتن این پیام طرح سوال نیست. شکوه ای است که بجا و نا بجا بودنش برعهده انصاف و قضاوت شما است. من حدود ... است که زندگی مشترک خود را با همسرم آغاز کرده ام. عمده اختلاف ها و مسائل و مشکلات ما در برگزاری جشن عروسی ایجاد شد زود به زود عصبانی می شدم و چیزهایی می گفتم که در اختیار خودم نبود و این اختلاف ها را تشدید می کرد اگرچه پس از آن تمام تلاش خود را برای دلجویی از همسرم می کردم ولی آن لحظه از ذهنش بیرون نمی رفت. ولی عمده مشکل دونگاه بسیار متفاوت ما به عالم و به مسائل آن بود. و من الله توفیق
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد این مشکلات ربطی به چنین مسائلی ندارد. یک مشکل تاریخی است که زنان و مردان در این شرایط نسبت به تعریفی که از زندگی باید داشته باشند، دچار بحران شده است. لذا نه مثل گذشته می‌توانند به روش سنتی زندگی کنند و نه افراد مذهبی می‌توانند بی‌قید از آموزش‌ها و ارزش‌های دینی باشند. نیازمند یک نوع «خودآگاهی» هستیم که موضوعات را بالاتر از این‌ها ببیند و با عشق و علاقه‌ای که خداوند در جانِ دو همسر گذاشته است به همدیگر سخت‌گیری نکنند و همدیگر را درک کنند و راز آن که حضرت امام به زوج‌های جوان توصیه می‌کردند؛ «گذشت کنید» را، بیشتر مورد توجه قرار دهیم. هرکدام در گذشت‌کردن بهتر پیش‌قدم شوند، بیشتر در هنر زندگی‌کردن موفق خواهند شد. باید نگذاشت شیطان موضوعات فرعی دین را حتی برای ما عمده نماید. در حالی‌که قرآن می‌فرماید: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً (31) /نساء». یعنی اگر از گناهان کبیره انسان فاصله گرفته باشد، خداوند از گناهان فرعی چشم‌پوشی می‌کند و برای چنین افرادی که گناهان کبیره مثل شرک و زنا نداشته باشند جایگاه ارزشمندی در نظر گرفته است. حال چرا ما باید در امور فرعی به هم سخت‌گیری کنیم و خود را گرفتار وسوسه‌های شیطان نماییم که امور فرعی را برای ما عمده می‌کند؟!! موفق باشید     

18554
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: آشنایان و همکاران چند سوال از من پرسیدند که من نمی توانم کاملا منطقی و با دلایل و برهان های قوی جوابشان را بدهم. چنانچه برایتان مقدور است لطفا در این زمینه بنده را راهنمایی فرمایید. اگر لازم باشد حاضرم کتب گوناگون را برای تحقیق در این مورد مطالعه کنم: 1. امر به معروف و نهی از منکر چه ضروریتی دارد؟ 2. چرا ما باید آیین اعراب را قبول کنیم در صورتی که خودمان زرتشت را داریم؟ 3. چرا خدا بعضی از مسایل را در قرآن کاملا صریح و مشخص بیان نکرده و راه را برای تاویل و تفسیرهای مختلف افراد باز گذاشته؟ 4. چرا خدا در قرآن مستقیما بیان کرده که زنها را کتک بزنید و این حرف دستمایه افراد مخالف شده که بگویند اسلام مخالف زن است و او را خوار کرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. اسلام به عنوان راهي كه خدا جهت هدايت بشريت قرار داده به عهده دارد تا آن‌چه موجب هلاكت افراد و جوامع انساني مي‌شود را به آن‌ها متذكر شود و از اين جهت جايگاه امر به معروف و نهي از منكر، یک جایگاه عقلانی و انسانی است 2. بحث دین زرتشت برای ایران و دین اسلام برای اعراب در میان نیست. بحث آخرین دین خدا است که بعد از تحریف سایر ادیان، خداوند برای بشریت فرستاده است. آیا دین زرتشتی که امروز ما با آن روبه‌رو هستیم می‌تواند جوابگوی نیازهای انسان‌ها در این تاریخ باشد؟ و یا در حدّ  مطالب کلی متوقف است؟ 3. اتفاقاً قرآن به عنوان کتاب مبین همه‌ی مطالب خود را به صورت بسیار روشن بیان کرده است. منتها مانند هر سخن حکیمانه‌ای باید برای فهم آن، تدبر لازم را به‌کار گرفت 4. هرگز چنین نیست که خداوند به مردان اجازه‌ی زدن زنان را داده باشد. قرآن در آیه‌ی 34 سوره‌ی نساء می‌فرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً» مردان به جهت استعداد خاصی که در مدیریت خانه به صورت کلی دارند و به جهت وظیفه‌ای که نسبت به اقتصاد خانواده خداوند به عهده‌شان گذاشته است، مدیریت خانواده را به عهده دارند و زنان صالح پیرو حق و حافظ اسرار انسان‌ها و خانواده به جهت رحمتی که حضرت حق در محافظت آن‌ها داشته است، در خانواده نقش‌آفرین‌اند. و برعکس اگر زنانی پیدا شدند که حریم خانواده را رعایت نمی‌کنند، ابتدا آن‌ها را با وعظ و نصیحت متوجه‌ی مسئولیت‌شان بگردانید و اگر اثر نکرد، حربه‌ی قهر را در میان آورید و چنان‌چه کار، به جاهای بدی کشید و خطر از بین‌رفتن نظام خانوادگی و نظام اجتماعی از طریق چنین زنانی پیش آمد، برای حفظ خانواده به جای آن‌که محکمه و دادگاه وارد شود خود مرد خانواده که مطلع است از آن‌چه گذشته است به حکم امر به معروف و نهی از منکر وارد شود و حدود الهی را، آن‌هم در حدّ زدن با چوب مسواک به طوری که هیچ کبودی پیش نیاید اجرا نماید. و این هیچ ربطی به حق مردم برای زدن زن را مجاز نمی‌نماید. حال اگر همین نوع خطاهایی که زن انجام می‌دهد و باید در محدوده‌ی خانواده تمام شود را، مرد انجام دهد او را به دادگاه اسلامی می‌سپارند و در این‌جا دادگاه با او روبه‌روست و دیگر بحث چوب مسواک و کبودنشدن نیست، بلکه شلاق است و حدّ و تعزیر. موفق باشید

 

18531
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده کارمند یک اداره ای هستم که بخاطر اینکه بتونم فارغ از خیلی مسایل به مباحثات و مطالعات و خودم برسم وارد کار اداری و دولتی شدم، در حال حاضر خیلی از اوقات را در اداره کاری برای انجام ندارم و از این وقت برای مطالعه استفاده می کنم، خودم یه جوری ام با توجه به اینکه از مرجعم هم پرسیدم که از نظر شرعی اشکالی نداشته باشه ولی احساس می کنم من دارم برای این ساعات حقوق می گیرم و شاید یه وقتایی دلم می خواهد حقوق بگیر بیت المال نباشم، شاید راهنمایی شما بتونه راهی جلوی پای بنده باز کنه تا از این دلواپسی بیرون بیام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارمند باید ساعاتی که در اختیار کارفرما قرار داده است، را در امور شخصی خود مصرف نکند، مگر آن‌که دستوری به او نرسد در این صورت بدون این‌که از امکانات کارفرما استفاده کند می‌تواند مثلاً به مطالعه بپردازد. در صورتی‌که حقی از کارفرما در آن ساعات ضایع نشود. به جهت آن‌که وقت خود را در اختیار کارفرما گذاشته است، عملاً استحقاق گرفتن اجرت معمول‌شده را دارد. موفق باشید

18525
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد گرامی: حقیقتا استاد بنده دندانپزشک هستم و همسرم هم کارمند دولت هستند. حدود ۵ سال است که ازدواج کرده ایم و ۱ سال است که به خانه ای که والدین همسرم تدارک دیده اند رفته ایم. این خانه در طبقه فوقانی والدین همسرم قرار دارد و حدود ۲۵ پله دارد. حقیر در دوران باراداری برای رفت و آمد از این پله ها واقعا اذیت می شدم.داین خانه واقعا خانه خوبی است (۲۵۰ متر زیر بنا) و بنده هم از جهت بودن با خانواده همسرم مشکلی ندارم. اما به خاطر وجود این پله ها و عدم وجود فضای سبز (که همسرم برایم گلدان خریده است حقیقتا) ایشان را مجبور می کنم تا منزلی دیگر بسازد که مستقل و همکف باشد و دارای فضای سبزی در حیاط منزلمان باشیم. ایشان در جوابم می گوید حیف وقت و عمرمان که صرف خانه سازی شود و البته هزینه اش را هم فعلا نداریم ولی جواب ایشان به خاطر هزینه ها نیست. بلکه به خاطر تلف شدن عمرشان است. منتها برداشت من این است که احساس تنبلی می کنند از اینکه وارد مسیر ساخت خانه شوند. حال بفرمایید بزرگوار آیا این فکر حقیر و این تصمیم بجاست؟ یا پاسخ همسرم؟ لطفا راهنماییمان بفرمایید چون واقعا حیاتی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به تجربه‌ی بنده در جمع‌بندی برای سال‌های آتی، بودن فرزندتان در کنار پدر و مادربزرگ آن‌قدر برکت دارد که جبران آن نقیصه‌ها را بنماید. موفق باشید

18512
متن پرسش
سلام استاد عزیز:ان شاءلله که حالتان خوب باشد. مدتی ست در جامعه واژه ی «ازدواج سفید» به کار برده می شود که ترجمه ی تحت الفظی اصطلاحی انگلیسی است و در ایران به رابطه ی بین زن و مرد نامحرمی گفته می شود که بدون ایجاد پیوند زناشویی با یکدیگر زندگی می کنند و ارتباط زناشویی دارند. جدا از همه ی مسائل مربوط به این پدیده ی شوم، بحث بنده در مورد به کار بردن و رواج این واژه حتی در سخنرانی ها و محافل مذهبی ست. ما مسلمان هستیم و تا جایی که بنده اطلاع دارم روابط زناشویی در اسلام شیعی به سه صورت است: ۱. ازدواج دائم ۲. ازدواج موقت ۳. زنا ما شکل چهارمی به اسم ازدواج سفید نداریم. این عمل، زنا محسوب می شود. ازدواج نیست که بخواهد سیاه باشد یا سفید!!!! به نظر بنده به کار بردن این واژه برای عمل شرم آور زنا و فحشا، در عادی کردن این گناه نقش دارد. بنده اخیرا شنیده ام که افراد مذهبی هم شاید با تصور مودبانه تر بودن این واژه، از این کلمه استفاده می کنند. ولی واژه ی «ازدواج سفید» نه تنها زشتی و قبح این عمل را در کلام منتقل نمی کند، بلکه به کار بردن کلمه ی «ازدواج» برای این موارد، شکل عرفی و مقبول به این کار می دهد. قشری از جامعه در بیان و عمل، پدیده ی شرعی ازدواج موقت را اینقدر زننده و قبیح معرفی می کنند که گویا بدتر از زنا ست، بعد اسم زنای علنی رو می گذارند «ازدواج سفید»!!!!!!! مزاحم جنابعالی شدم تا نظرتان رو در مورد این واژه بدانم. شاید بنده گرفتار وسواس شده ام و زیادی سخت می گیرم. نمی دانم. خدا خیرتان دهد ان شاءلله. التماس دعا. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر شما موافقم مگر آن‌که این افراد که می‌خواهند بدون پذیرش بارِ حقوقی ازدواج، یا آزادشدن از مشکلات رسمی ازدواج با هم باشند؛ به حکم شرع صیغه‌ای بخوانند حال یا موقت و یا دائم که گرفتار گناه نشوند. شاید حال که شرایط طوری است که بعضی نمی‌توانند به طور رسمی ازدواج کنند اعم از دختر و پسر، افراد مذهبی توصیه کنند ازدواج سفید را به این شکل انجام دهند تا قبح زنا از بین نرود. موفق باشید

18503
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. با توجه به فشار های روحی که دنیای مدرن ایجاد کرده است جایگاه تفریح و تفرج و استراحت در زندگی دینی کجاست؟ عنایت داشته باشید که به هر حال هر چند انسان به خاطر وسعت روحش و مجرد بودن روح به نظر می رسد که روح انسان خستگی ناپذیر باشد ولی بعضا انسان احساس می کند روحش خسته است نه جسم، و نیاز دارد که به زادگاه بنیادینش یعنی آغوش طبیعت پناه ببرد. ۲. اگر کسی دچار خستگی روحی و دلمردگی می شود می تواند به این معنی باشد که از سلوک الی الله فاصله گرفته است و در یک فضای غیر الهی قدم گذارده است؟ یا اینکه با توجه به ارتباط تنگاتنگ جسم و روح خستگی روحی متاثر از خستگی جسم است و یک مسئله ی طبیعی است و برای سالکین بزرگ هم پیش می آید؟ ۳. با توجه به مطالب بالا نظر شما در رابطه ی با توسعه گردشگری و طبیعت گردی در نظام اسلامی چیست؟ آیا این امر می تواند تسهیل کننده ی اهداف بزرگ انقلاب باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم در هر حال ،حضور در دامن طبیعت نیاز روح انسان است. گویا انسان‌ها عهدی تکوینی با طبیعت دارند که با حضور در طبیعت، آن عهد زنده می‌شود، می‌ماند که هرچه طبیعت طبیعی باشد و کم‌تر دست‌کاری شده باشد؛ زنده‌بودنِ عهد ما با طبیعت بیشتر است. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!