بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: زن ، ازدواج ، خانواده، مرد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17207
متن پرسش
سلام علیکم: استاد نظر شما درباره ی تحصیل خانم هایی که فعلا موقعیت ازدواج ندارند چی هست؟ شما در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» فرمودید: که خانم های مجرد می توانند مسیر عرفانی را راحت تر طی کنند (جمله ای با همین مذموم اگر اشتباه نگارش کردم پیشاپیش عذر خواهی می کنم) به نظر شما حضور این خانم ها در اجتماع بهتر نیست تا اینکه در خانه باشند و نتوانند با ادامه تحصیل و در آینده به مردم خدمت کنند؟ به نظر شما حضور یک خانم مجرد مذهبی در عرصه علم (احتمالا شمای بزرگوار از سطح علم دانشگاهی اطلاع دارید) به عنوان معلم یا استاد دانشگاه بهتر نیست تا یک خانمی که افکار صد و نقیض و گاهی سکولاری دارند و احتمال تاثیرگذاری ایشان و تاثیر پذیری از طرف مقابل هست! نظر شما چیست؟ آیا سخن حصرت امام (رحمه الله علیه ) شامل این مورد هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

هنوز هم معتقدم شرایط و روحانیت دیگری را خداوند برای خانم‌هایی که شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده مقدر کرده است که تحقق آن شرایط با روحیه‌ی عرفانی آن‌ها به فعلیت و ظهور می‌آید و در دل چنین روحیه‌ای همچون سربازی فداکار برای اسلام می‌توانند در فعالیت‌های اجتماعی و دانشگاهی حاضر و فعّال باشند. موفق باشید

17190
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: سوال اول: غربی ها توی روانشناسی شون میگن حداقل پارامترهای لازم برای فرزندآوری این سه عامل هست: 1) توان محبت کردن به فرزند 2) توان تأمین مالی فرزند تا چند سال 3) عدم جابه جایی مکانی (مثل اساس کشی یا ...) به نظر می رسه اینا خیلی کمه و با وجود این عوامل، حداقل های لازم فراهم نمیشه. نظرتون چیه؟ چه زمانی باید به بچه فکر کرد؟ حداقل های لازم چیست و چه آمادگی های "روحی" ای لازم است؟ آیا پدر و مادر باید به ثبات شخصیتی کامل رسیده باشند که بچه دار شوند؟ چه حدی از ثبات لازم است؟ سوال دوم: توی قرآن درباره هدف ازدواج (سکنی و آرامش) صحبت شده ولی درباره هدف فرزندآوری چیزی ندیدم. هدف از بچه آوردن و تولید نسل چیه؟ برخی می گویند هدف از فرزندآوری، ادامه نسل است. ولی ادامه ی نسل که هدف نیست. «ادامه ی نسل» صرفا «ترکیب واژه ی جدید» ی برای همان «تولید نسل جدید» است. اگه هدف از به دنیا آوردن انسان جدید، به جا گذاشتن باقیات الصالحات است، از راه های دیگه هم میشه این هدف رو محقق کرد. مثلا تفسیر المیزان و ماندگاری این اثر، شاید به اندازه ی هزاران فرزند برای علامه طباطبایی (ره) آورد و باقیات الصالحات داشته باشد. آیا صرف عشق و علاقه ی مادری برای بچه دار شدن موجه است؟ مثلا همانطور که آب خوردن برای پاسخ به نیاز تشنگی است، بچه آوردن هم می تواند برای پاسخ به نیاز عشق مادرانه باشد؟ آنوقت اگر مادری این احساس نیاز را نداشت، هدف برای او منتفی است؟ سوال سوم: نمی توانم به این جمع بندی برسم که به دنیا آوردن آدم دیگه ای، لزوما خوب باشه..... اون آدم هایی که به گفته ی قرآن در قیامت می گویند «یالیتنی کنت ترابا»، اگه از اول زاده نمی شدند بهتر نبود؟ تضمینی وجود دارد که ما چنین آدمی خلق نکنیم وقتی شاید خودمون یکی از این آدم ها باشیم که همین ندا رو سر می دهند؟ آیا با وجود اینکه قیامت یوم الحسرت هست، چون نهایتا بعد از سالیان نوری، همه ی انسانها به بهشت می روند – غیر از تعدادی انگشت شمار - می توان گفت خلق انسان های جدید ارزشش را دارد؟ به عبارت دیگر بهشت نهایی، ارزش خلق کردن (به دنیا آوردن) انسان ها را دارد؟ خلق کردن آدم های جدید به سالهای سال عذاب های برزخی می ارزد یا خیر؟ سوال چهارم: دور و بر من معمولا آدم هایی که سطح فرهنگی پایین تری - از نظر عرف - دارند، بیشتر بچه دار می شوند تا خانواده هایی که نسبت به تربیت فرزند حساس ترند. به نظرتون این برای فهم و شعور نسل های آینده میتونه خطرناک باشه؟ سوال پنجم: اینکه گفته می شود «کسی که به دنبال آخرت برود، دنیایش آباد می شود»، آباد شدن دنیا در اینجا به چه معنی است؟ از طرف دیگر هم «البلا للولا، هرکه مقرب تر است، جام بلا بیشترش می کِشند» .چگونه می توان این را با آباد شدن دنیا جمع کرد؟ سوال ششم: فرمودید انسان باید طوری زندگی کند که انگار همین الآن می میرد و طوری زندگی کند که انگار تا ابد زنده است. می شه این رو بیشتر و ملموس تر توضیح بدین؟ سوال هفتم: سوال 17129، فرمودید «اسلام نمی خواهد زنان قلدری و بی منطقی مردان را تحمل کنند»، از طرفی می گویند «برای رسیدن به مقام حضرت آسیه، زنان باید بر بداخلاقی های شوهر خود صبر کنند». نمی توانم این دو جمله را با هم جمع کنم. بالاخره تئوری اسلام در مواجهه با قلدری و بی منطقی مردان چیست؟ سوال هشتم: فرمودید یک روز رانندگی برای زن تبرج بود ولی امروز نیست. به نظرتون چرا در دوره ای رانندگی که امری بسیار عادی است برای زن تبرج به حساب می آمده؟ به نظرتون نگاه های جنسیتی اسلام عامل حساسیت بی جا نسبت به زن و تبرج شدن رانندگی او، نبوده؟ پیشاپیش از توجهتون و پاسخ به سوالاتم بسیار سپاسگذارم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان خدایی که فرزند را خلق کرده است همه ی شرایط رشد او را و رزق او را فراهم می کند عمده آن است که ما با توکل به خدا وظیفه ی خود را درست انجام دهیم. موفق باشید

17192
متن پرسش
با عرض سلام: در سوال 16617 فرمودید : «اگر با ملاک‌های بومی زندگی کنیم و نه با ملاک‌های غربی، همان محل زندگی ما بهترین محل و همان مدرسه‌ی نزدیک خانه‌ی ما بهترین مدرسه برای فرزندمان و برای پرورش او خواهد بود.». مثل بقیه جملاتتون، جمله ی تکان دهنده ای است. یعنی لازم نیست که دنبال مدرسه ی خوب برای فرزندمان بگردیم؟ پس مسئولیت مادر برای تربیت فرزند چه می شود در شرایطی که فرزندان نیمی از وقت خود را در مدرسه می گذرانند؟ با سیستم معیوب آموزش و پرورش که انتخاب مدرسه را از قبل هم مشکل تر می کند. جمله تون فقط برای فقرا صادق است یا برای همه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بفرمایید که مدرسه ی خوب کجاست!!! آیا این مدرسه هایی که اشراف برای چشم و هم چشمی انتخاب می کنند تا دردانه های متکبر به جامعه تحویل دهند مدرسه ی خوب است؟ یک مادر متفکر چگونه می تواند به این مدرسه های لوس پرور امید تربیت به فرزندش را داشته باشد؟! بالاخره از همه ی جهات مشکل داریم. موفق باشید

17191
متن پرسش
سلام علیکم: ناظر به سوال 16938 سوال 1) فقط «مسلمان ها» عشق را گم کرده اند؟ یا همه مردم اعم از مسلمان ها و غیر مسلمان ها؟ چه چیزی باعث شده «مسلمان ها» عشق را گم کنند؟ نسبت «گم کردن عشق» و «اسلام» برام سواله که مسلمونها اینطوری شدن. سوال 2) منشأ حب پیامبر به زن چه بوده؟ سوال 3) این که فرمودید: بهترین شما کسانی اند که بهترین برای همسرانتان باشند، واقعا معنی اش چیه؟ خیلی جمله ی عجیبیه. رضایت زن از مرد هم دخیل هست؟ کیفیت و کمیت بهترین برای همسر بودن را میشه بیان کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی در مسیر دینداری تنها محدود به ظاهر دین شویم و ترس از جهنم و طمع بهشت مد نظرمان باشد عشق به خدا و عشق به زیباییهای عالم گم می شود 2- عرایضی در مورد قسمت دوم و سوم سوال در کتاب «زن آن گونه که باید باشد» شده است. موفق باشید

17177
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار بنده پیرو صوت هایی که از جنابعالی درباره روزه و... گوش دادم و با توجه به سیره ائمه ی هدی تصمیم گرفتم دو سه روزی از هر هفته را روزه بگیرم و قبل تر از آن عادت بد پرخوری را ترک کردم تا هم با توجه نمازم را بخوام هم راحت بخوابم و هم آزاد از تعلقات آنی باشم تا اینکه به سیره ی ائمه عمل کرده باشم و مسیر بندگی را به لطف و عنایت حضرت حق طی کنم. با توجه به اینکه دختر هستم و لاغر بودنم داد مادرم و خواهر و دوستانم را درآورده و از قیافه و چهره ی قبلی خودم فاصله گرفتم در مقابل واکنش این عزیزان خیلی اذیت می شوم من به این حالت خودم راضی هستم و الان بیشتر احساس با خدا بودن می کنم تا قبل، ولی گاهی وقت ها حرفی برای جواب دادن به خانواده که چرا کم می خورم یا چرا به طول دادن نمازم بیشتر اهمیت قائلم تا نشستن پای سفره و... استاد بنده چیکار کنم؟ پیشاپیش از پاسخگویی تان کمال تشکر را دارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای آنکه نور روزه داری در شما شکل بگیرد و بدنتان نیز به زحمت نیفتد اولا در هر ماه پنجشنبه ی اول و آخر و چهارشنبه ی وسط ماه قمری را روزه بگیرید ثانیا قبل از سیرشدن از غذا دست بکشید از ورزش کردن هم غافل نباشید. موفق باشید

17176
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: به نظر حضرتعالی پرخوری چه معنایی دارد؟ و اینکه چرا امروزه افراد بسیار می خورند اما سیر نمی شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی:سلام علیکم: روح اگر حرص به عالم ماده را در خود کم نکند آن حرص به صورت خوردن می خواهد خود را ارضاء نماید. به همین جهت در روایت داریم منافق با هفت شکم غذا می خورد زیرا از طریق نور شریعت ارضاء نشده است. موفق باشید

17151
متن پرسش
سلام: فردی با گرایشات مذهبی هستم اما جنس مخالف و بی حجابی اطراف بسیار روی روحم موثر است و با اینکه سعیم بر بی تفاوتی و کنترل چشم است اما کوچکترین مظاهر جنس مخالف مرا دچار افسردگی، وسواس فکری، اندوه و درد و دوگانگی می کند. (حس نفرت و تمابل) و نمی توانم تو جامعه راحت زندگی کنم و بی خیال و گذرا، 80 درصد دریچه دید من به تمامی زنان جنسی است، دو سال است ازدواج کردم زندگی خوبی دارم، چطور این مریضی دل و روح و این عقده دلم را درمان کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وظیفه‌ی ما آن است که خیالات خود را دنبال نکنیم. همین‌که متوجه‌اید خیالاتتان شکل درستی ندارد، یک قدم به جلو است. پیشنهاد بنده آن است که کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید. موفق باشید

17144
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد حد پرخوری که در اسلام مذمت شده است چقدر است؟ آیا غذا خوردن در سه وعده تا حدی که قبل از سیری دست کشیده شود و به تناسب در طول روز چیزهایی مثل چایی و میوه و از این قبیل خوردن پرخوری حساب می شود؟ با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به طبیعت خودتان و سنی که در آن هستید دارد. دست‌کشیدن از غذا قبل از سیری و چشاندن طعم گرسنگی به خود و بدن را گرفتار خوردن شیرینی‌جات و تنقلات نکردن، خوب است. موفق باشید

17129
متن پرسش
با عرض سلام: ببخشید بعضی سوالات خیلی اوقات در ذهنم تکرار میشن. میخوام نظر شما رو بدونم. مثل اینکه اصلا درک نمی کنم که چرا موسیقی به عنوان چیز بدی جا افتاده. چرا گوشی که از موسیقی لذت میبره، نتونه لذت صدای معنوی رو درک کنه؟ مگه موسیقی هم مثل بقیه هنرها نیست؟ و لذت گوش از موسیقی مثل لذت مثلا چشم از یه نقاشی زیبا نیست؟ همونطور که هر هنری می تواند به ابتذال کشیده شود، موسیقی هم می تواند مبتذل شود. پس فرقی با سایر هنرها ندارد. پس چرا می گویند بنای نظام اسلامی به ترویج موسیقی نیست؟ چگونه می توانیم خودمان را از این هنر محروم کنیم؟ چرا جامعه فکر میکنن بین مذهب به معنای واقعی کلمه و موسیقی تضاد هست؟ بر چه عقلانیتیه این تصور؟ یا مثلا این رو هم درک نمی کنم که چرا طلاق باید بد باشه؟ چرا مذموم ترین حلال خدا است؟! اصلا نمی فهمم به خدا. وقتی به اطرافیان خود نگاه می کنم زنهای گذشته به خاطر مسائل مادی و اینکه خودشون نمیتونستن خرج زندگی رو بدن یا به خاطر بچه هاشون یا آبروشون، شوهرهای بداخلاق و خشونت طلب و خودخواه رو تحمل می کردند و تحمل زندگی باعث ایجاد انواع مشکلات روحی در کودکان اونها می شده. نسل ما که دچار انواع پوچی ها و ... هستیم و جامعه ی غرب زده ی امروز، محصول همین تحمل های نابه جا و زندگی های نابسامان خانواده ها در نسل های گذشته است. چون اگه توی خانواده آرامش باشه، بچه ها هم میتونن طبق فطرتشون حرکت کنن. همه ی هم سن و سالای من از باباهاشون دست کم ناراضی و خیلی ها هم متنفرن. اونوقت شاید بشه گفت طلاق های زیاد امروز، چندان هم بد نیست، شاید باید منتظر باشیم ببینیم نتیجه ی طلاق ها رو و بعد قضاوت کنیم. بده که زنها ارزش خودشون رو بدونن و به هر رفتاری که باهاشون میشه تن ندن؟ کلا حاج آقا، اون چیزایی که عرف جامعه پذیرفته مثل دو تا مورد بالا رو اصلا درک نمی کنم و فهم عمومی از مسائل اجتماعی و دینی، همیشه برام غیرقابل فهم و محل سواله. لطفا منو قانع کنید. سوال آخر که ربطی به دو مورد قبل نداره: نمیدونم هیچ کدوم از مسابقات المپیک 2016 رو دیدین یا نه. درسته که اصل مسابقات المپیک توهمه. ولی نوع حضور زنها که کاملا برابر با مردان هستن تو این مسابقات، مورد توجهم قرار گرفته. تماشاچی های مسابقات ژیمناستیک، دومیدانی، تکواندو و ... هم زن بود هم مرد، کنار هم نشستن و زنها هم شخصیت دارن. از کجا معلوم که این مطلوب اسلام نباشه؟ از کجا معلوم که دوره ی حجاب و محدود کردن زن نگذشته باشه؟ اگه امام زمان بگن غیر از برهنگی های غرب، تعامل غرب با زن مورد رضایت من هس چی؟ به نظر میاد غربی ها بیشتر از مسلمونها زن رو آدم حساب میکنن. اگه امام زمان بیان، با این فهم های کج و کوله ی ما چه کار میکنن؟ خیلی برام جالبه بدونم چه جوری میخوان با نسل کج و کوله ی امروز تعامل کنن؟ خواهشا نظرتون رو بگید. همه ی کتابهاتون رو خوندم. ممنون میشم که رفرنس ندین و سوالاتم رو جواب بدید. بازم تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم موسیقی به عنوان یک هنر، زیبایی‌هایی برای خود دارد و نمی‌توان نسبت به آن زیبایی، مثل همه‌ی زیبایی‌های دیگر بی‌تفاوت بود و اسلام هم نسبت به محتوای موسیقی بحث حرام‌بودن را پیش می‌کشد و نه در رابطه با ذات آن. می‌ماند که در هر حال حوزه‌ی فعالیت موسیقی تحریک خیال است و سالک إلی اللّه نمی‌خواهد در محدوده‌ی خیال متوقف شود و از این جهت است که اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» ورودی به موسیقی نداشته‌اند و گفته می‌شود بنای نظام اسلامی ترویج موسیقی نیست 2- کثرت طلاق در حال حاضر به جهت غلبه‌ی روح فردگرایی یا ایندیدوآلیسم می‌باشد و حکایت از عدم توان انسان‌ها در فهم یکدیگر دارد. زیرا که همیشه یکی از زوج‌ها ونوسی و دیگری مریخی است. حال اگر بتوانند همدیگر را درک کنند هرکدام در دنیای وسیع‌تری وارد خواهند شد و این غیر از این است که اسلام بخواهد زنان قلدری و بی‌منطقی مردان را تحمل کنند. آن‌چه مورد نظر اسلام است هسته‌ی توحیدی خانواده می‌باشد که انسان را از فردگرایی آزاد می‌کند و غرب به جهت عدمِ درکِ دقیق خانواده متأسفانه بیشتر مغلوب فردگراییِ آزاردهنده شده است. عرایضی در مورد «سکنی‌گزیدن انسان در خانواده» در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شده است 3- بنده هم مثل شما معتقدم باید شرایطی فراهم باشد که زنان استعدادهای خود را نشان دهند و چقدر خوب است که معلوم گردد زنان چه تواناهایی حتی در امور ورزشی دارند؛ می‌ماند که اگر شرایط عفاف و حیا رعایت نشود، آن‌قدر ظرائف زن قدرت‌مند است که فضای سکس را بر فضای محیط ورزشی و نمایش توانایی‌های او حاکم می‌کند و محیط را از تعادل صحیح خارج می‌کند. و لذا اگر بتوانیم ماوراء نگاه غربی به زن، و ماوراء سبک زندگی غربی به دنبال فضایی باشیم که زنان استعدادهای خود را بنمایانند به همان معنا که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» زنان ورزشکار را تجلیل نمودند، کار به تعادل رابطه‌ی بین زن و مرد ختم می‌شود و این نیازِ امروزِ ما است و نمی‌توان از آن چشم پوشید. در همین رابطه است که بنده معتقدم همان‌طور که یک روز رانندگی برای زن، تبرّج و خودنمایی بود و لذا اشکال شرعی داشت و امروز، دیگر رانندگیِ زن در کلیت خود، تبرّج محسوب نمی‌شود؛ دوچرخه سواری زنان نیز می‌تواند تبرّج به حساب نیاید. آری! مسلّم تبرّج را هر فقیهی حرام می‌داند، ولی موضوع تبرّج را، عرف تعیین می‌کند. موفق باشید 

17118
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزمان: استاد پیرو سوال 17113 سوالی داشتم. 1. استاد اینکه فرمودید تناسب اسم دختر و پسر بر اساس ابجد خرافی است آیا منظورتون کل علم ابجد است یا فقط در این موضوع؟ 2. برای بنده دختر مناسبی معرفی کردند و شرایط خانوادگی خوبی داشت و خود دختر هم ظاهرا طبق گفته ها خوب بودند، بنده به یکی از بزرگان که علم ابجد داشتند مراجعه کردم و به او گفتم اسم خود و اسم دختر رو برای تناسب اسم ابجد، ایشون بررسی کردند به بنده گفتند که اسم هاتون بهم نمیخوره و در آینده اگر ازدواج کنید طلاق می گیرید، بنده دیگه اقدام نکردم. راستش استاد خود بنده بعد این موضوع بابت مراجعه برای اسم ابجد پشیمان شدم ولی خب ترس این موضوع داشتم که کار به طلاق کشیده شود چون شنیده بودن از علما که این علم وجود دارد و نمی شود رد کرد. حالا استاد عزیز بنده اشتباه کردم و اصلا توجهی نکنم به این موضوع و دوباره نسبت به این خانم اقدام کنم یا نه؟ ممنون میشم استاد راهنمایی کنید از این چه کنم چه کنم دربیایم. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- موضوع تناسب اسامی با حروف ابجد، یک کارِ من‌درآوری است که تازگی‌ها پیدا شده است و این غیر از ربط بین تعدا اذکار با حروف ابجد است که در سیره‌ی بعضی از علمای سلوکی به چشم می‌خورد، هرچند که در آن‌جا هم مبنای روایی و یا عقلی نداریم، ولی کاری است که بعضی به تجربه‌ی خود از آن استفاده می‌کنند 2- چرا که نه! آدم عاقل باید بر اساس عقل و شرع زندگی کند. مگر می‌شود به صِرف این حرف‌ها، برای خواستگاریِ افراد عقب‌نشینی کرد؟!! موفق باشید

17113
متن پرسش
سلام علیکم استاد در مورد ازدواج چند راهنمایی می خواستم از خدمتتون: ۱. آیا مشاور حاذق و با تجربه ای می شناسید که بتونیم در زمینه شخصیت شناسی و مثلا درون گرایی و برون گرایی و این مسائل ازشون کمک بگيريم؟ یعنی تست روانشناسی بگیرن از هر دو مون. بی زحمت در تهران معرفی کنید ما اصفهان نیستیم. ۲. آیا درسته که بعضی ها میگن دقت کنید که زمان جاری شدن خطبه عقد، قمر در عقرب نباشد چون خوش یمن نیست و....! از کجا باید بفهمیم که قمر در عقرب هست یا نه؟ ۳. آیا درسته که برای ازدواج، عدد ابجد اسم طرفین باید با هم سازگار باشد؟!! این خرافه نیست آیا؟ ۴. دعا یا عمل خاصی وارد شده که قبل از جاری شدن خطبه، انسان بخواند؟ سر عقد، حضار و عروس و داماد برای چه چیزی دعا کنند؟ که می گویند مستجاب است. آداب خاصی وجود دارد؟ ۵. بطور کلی چه توصیه ای می نمایید برای کسي ک در شروع زندگی متاهلي است؟ کتاب «زن آنگونه که باید باشد» را خوانده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی را به عنوان مشاور نمی‌شناسم. خیلی نمی‌توان به روایات مربوط به قمر در عقرب‌بودن تکیه کرد. موضوع تناسب اسامی افراد بر اساس حروف ابجد کاملاً خرافی است، عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این مورد شده است. خواندن سوره‌ی نور بر سر خطبه‌ی عقد برای زن و مرد مستحب است، به معنای آن‌که بر عهد زناشویی خود صادقانه پای‌برجا باشند. عمده همان حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است به زوجین که باید با گذشت، زندگی خود را معنا ببخشند و هرکه در بخشش و گذشت پیش‌قدم باشد، در شکوفایی خود موفق‌تر است. عرضی در آخر کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در صفحه‌ی 287  تحت عنوان «نامه‌ای به زوج‌هایی که در ابتدای پرواز خود هستند» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشید

17093
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگواری در محضر یک بنده خدایی بودیم که فرمودند یکی از طرق حصول حضور قلب در نماز توجه به موجودات عالم است مثل مورچه، سوسک، پشه و.... ایشان احادیثی را از ائمه هدی جهت برخورد صحیح با این قبیل موجودات نقل کردند و در حد توان دلیل علمی هم برای رد نفرت خانم ها از این موجودات آوردند اما بنده جواب سوالم را نگرفتم که مثلا وجود مورچه به تعداد زیاد درخانه ناشی از فراوانی نعمت است یا گرمای هوا؟ یا اینکه کشتن این موجودات اشکال دارد یا نه؟ یا اینکه موجوداتی مثل مار و عقرب که اجداد ما به شدت به این اعتقاد دارند که وجود مار و عقرب نشانه ی نذر ادا نشده است! که اصلا نمی دانم اعتقاد درستی هست یا نه!!؟ طبق سخنی که از قبل در ذهن داشتم («اقتلوا الموذی قبل ان یوذی» البته نمی دانم این گفته از کدام بزرگوار و یا اصلا درست نگارش کردم یا نه!) جوابی برای سوالاتم گرفتم اما اینکه سند معتبری باشد را نمی دانم. استاد بزرگوار به لطف و عنایت الهی قبل تر از راهنمایی تان بهره برده ام و کمال تشکر را دارم این بار نیز بنده را راهنمایی کنید. استاد بزرگوا اگر کتابی را برای اطلاع از خلقت موجودات به بنده معرفی کنید ممنون می شوم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خبر داریم که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» در حال نماز بودند که متوجه شدند مار سیاهی به سوی حضرت می‌آید. بدون آن‌که نماز را قطع کنند و جهت قبله‌ی خود را تغییر دهند، با عصای خود به سوی مار رفتند و عصای خود را بر سر مار فشار دادند و پس از کشته‌شدن آن ، برگشتند و نماز را ادامه دادند. از این حرکت حضرت می‌توان نتیجه گرفت تا آن‌جایی که ممکن است باید این موجودات را از صحنه‌ی زندگی دور کرد تا نظام طبیعی به صورت خود باقی باشد. ولی وقتی وارد زندگی ما شدند و موجب ضرر و زیان ما گردیدند، اذن از بین بردن آن‌ها هست و در این رابطه روایتی که فرمودید نیز جوابگو است. موفق باشید

17085
متن پرسش
سلام بر استاد: می خواستم بدونم چرا خداوند کارهایی مانند: ارتباط غیر شرعی با جنس مخالف، استفاده از مشروبات الکلی و ... را که لذت زیادی دارند را حرام کرده است؟ اگر این گونه نبود تقریبا بیشتر افراد دنیا دین دار بودند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همه‌ی ملت‌ها و شرایع الهی این موضوع روشن و پذیرفته شده است. انسان دارای ابعادی بس متعالی است که برای به فعلیت و به ظهورآوردنِ آن‌ها باید امیالی که مانع به‌ظهورآوردنِ آن ابعاد است را کنترل نماید و رازِ حرام‌بودنِ آن امیال، چنین است. موفق باشید

17080
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد عزیزم: خواستم نظر ناچیزم را در رابطه با سؤال 17070 مطرح کنم و امیدوارم که استاد، بی ادبی این شاگرد ناچیزش را ببخشد. دوست عزیزمان پرسیده بودند که ماهیت هر دو کار (دیدن برهنه ی همسر خود و دیدن برهنه ای در سایت) یکی است پس چرا یکی حلال و دیگری حرام است؟ جواب در خود سؤال این دوست عزیز است که گفتند: «سابق وقتی وارد این سایت ها می شدم، اعتراض درونی و عذاب وجدان داشتم»؛ فطرتی را که خداوند در درون انسان ها قرار داده (چه به آن وجدان بگوییم و چه نفس لوامه و چه فریاد درونی)، یکی از عوامل تشخیص حق از باطل است که به انسان الهام می کند که چه کاری با مقام عبودیت انسان سازگار است و چه کاری با این مقام سازگار نیست. آن دوست عزیز گفتند: «پس از مدتی این کار برایم عادی شده که دیگر قبح آن را در درونم احساس نمی کنم» اینجا مرحله ی غبار گرفتن فطرت یا آن فریاد درونی است که اصلاً آمدن پیامبران و امامان علیهم السلام و قرآن و همه برای بیدار کردن این فطرت غبار گرفته است. پس فکر می کنم تا حدودی جواب به اینکه «ماهیت هر دو یکی است» داده شد زیرا اگر ماهیت هر دو کار، یکی بود، مطمئن باش آن قبحی را که اول گفتی در درونت احساس نمی کردی و عذاب وجدان نمی گرفتی؛ وگرنه پس چرا کسی که به بدن برهنه ی همسر خود نگاه می کند، قبحی در درونش احساس نمی کند و عذاب وجدان نمی گیرد؟! پس معلوم است که ماهیت هر دو کار، یکی نیست. دوست عزیزمان پرسیده بودند که: «از دیدگاه تجربی و اجتماعی بفرمائید که دیدن سایت های ... و تسکین دادن شهوت خود از این طریق، چه مشکلاتی در زندگی عادی پیش می آورد؟» جواب این سؤال نیز در خود سؤال، نهفته است که دوست عزیزمان گفتند: «چه اشکالی دارد از این سایت ها بازدید کنم و شهوت خود را تسکین دهم» در صورتی می توان گفت که شهوتمان تسکین داده شده که پس از دیدن آن تصاویر، دیگر تا مدت ها سراغ آنها نرویم! پس اینکه هر روز تشنه تر می شویم و هر روز مشتاق دیدن این تصاویر هستیم، نشانگر این است که تسکین و آرامشی به دست نیاورده ایم بلکه بیشتر تحریک شده ایم! لطفا از اینجا به بعد خوب دقت کنید که کم کم ماهیت این دو کار، دارد از هم جدا می شود چون دوست عزیزمان خواستار جواب از دیدگاه تجربی و اجتماعی بودند، ناچاراً و با عرض پوزش، یک سری مطالب را صراحتا عرض می کنم: کسی که به همسر برهنه ی خود نگاه می کند، شهوت او تحریک شده (تشنه شده) و خُب بعدش هم با همسر خود آمیزش می کند و جواب آن تشنگی اش را می دهد و به آن آرامش و تسکین شهوت، می رسد. ولی کسی که به تصویر برهنه ی یک زن نگاه می کند، شهوتش تحریک شده (تشنه شده) ولی بعدش چگونه باید آن تشنگی را جواب دهد! پس چون کسی را ندارد که با او آمیزش کند ناچارا یا خود را کنترل می کند (که خیلی بعید است) که در این صورت به بیماری های روحی از جمله افسردگی مبتلا می شود زیرا آن تشنگی به وجود آمده را جواب نداده یا دست به خود ارضایی می زند با همه ی عواقب روحی و جسمی که همگی می دانیم. خیلی خیلی از محضر استاد عذر می خواهم اگر مطالبم به درد نخور و وقت گیر بود. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع رویهمرفته همان طوری است که جنابعالی می‌فرمایید. ولی اگر بتوانیم در رابطه با این مسائل، روحیه‌ی عبودیت افراد را تقویت کنیم، راهِ صدساله را یک‌شبه طی خواهند کرد. از این جهت قرآن در خطاب به این افراد می‌فرماید: «إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظيمٌ (179)/آل‌عمران» اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید برای شما اجر عظیمی است. و این در رابطه با نظر به فقه و فقاهت مجتهدین محقق می‌شود. موفق باشید

17073
متن پرسش
استاد خوبم سلام: هر از گاهی میل شدیییید به ارتباط با نامحرم در من شکل میگیره. گاهی ازش عبور می کنم ولی گاهی هم مغلوبش میشم. حدود ده ساله این حس رو دارم و فکر می کنم بخاطر رابطه ایه که در مجردی با جنس مخالف داشتم. الان من دو تا بچه دارم و از همسرمم راضیم.واقعا درمونده شدم استاد. تموم شدنی نیست. گاهی خوبم و حال خوش معنوی دارم گاهیم مثل یه حیوون میشم و دیگه رو ندارم به درگاهشون باز توبه کنم. الانم چله ترک گناه گرفتم ولی بار اول و دومم نیست که چله می گیرم و ترک می کنم و حس خوب دارم و بعد دوباره فرو می ریزم. میشه راهنماییم بفرمایید مثل همیشه استاد خوبم؟ چکار کنم برای ترک دایم این گناه. می ترسم از پیش رویم. ممنون که هستید و پاسخگویید. خدا بهتون سلامتی و خیر و برکت بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برکات صبر بر طاعت و ترک معصیت را فراموش نکنید که چگونه پس از مدتی با معجزه‌ی آن روبه‌رو می‌شوید در حدّی که باورتان می‌آید چرا حضرت حق می‌فرماید: «انّ اللّه یحب التّوابین». به همین جهت جناب مولوی در رابطه با «صبر» می‌گوید: «پرده ‏های دیده را داروی صبر ** هم بسوزد هم بسازد شرح صدر . هم ببینی نقش و هم نقاش را ** فرش دولت را و هم فراش را». موفق باشید

17070
متن پرسش
محضر گرانقدر جناب طاهرزاده سلام علیکم: استاد عزیز متاسفانه بنده به ورود به سایت های سکسی عادت کرده ام و جوری برایم عادی شده که دیگر قبح آن را در درونم احساس نمی کنم در حالی که سابق وقتی وارد این سایت ها می شدم اعتراض درونی و عذاب وجدان داشتم. سوالی دارم که با جواب به آن امید دارم از این مسئله عبور کنم. سوال اول) در روایت است شخصی خدمت معصوم رسید و عرض کرد آیا اگر کسی همسر خود را برهنه کند و به او بنگرد اشکالی دارد معصوم در جواب فرموده بودند نه اشکالی ندارد و چه لذتی بالاتر از این؟ حال سوال من این است چه تفاوتی بین دیدن برهنه همسر و دیدن برهنه ای در سایت وجود دارد؟ ماهیت هر دو که یکی است چرا یکی حرام است و یکی حلال؟ برای من جوانی که امکان ازدواج ندارم چه اشکالی دارد از این سایت ها بازدید کنم و شهوت خود را تسکین دهم؟ سوال دوم) شما در جواب بعضی از دوستان راجع به همین مورد فرموده اید این کار مانع تجلی اسما و سلوک و... می شود بنده از این چیزها سر در نمی آورم لطف کنید از دیدگاه تجربی و اجتماعی بفرمایید در زندگی عادی چه مشکلاتی پیش می آورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم و به اعتبار نظر فقها باید تکلیف خود را بدانیم. اگر توانستم خدمت عزیزی که در این رابطه صاحب‌نظر است برسم؛ موضوع را با ایشان در میان می‌گذارم. موفق باشید

17068
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد بنده درباره ی نامگذاری فرزندم با نام «آلاء» از شما سوال پرسیده بودم. شما فرمودید: «این اسم به معنی نشانه است. و از آن‌جایی که اسم باید به چیزی اشاره داشته باشد، نمی‌دانم خودِ نشانه، به چه چیزی اشاره دارد.» . ضمن تشکر سوال من این است که در تفاسیر لغت نامه ها درباره ی این کلمه در قرآن، معنی آن «نعمت ها و نیکی ها» آمده است. یعنی نشانه به این موضوع ها می تواند باشد؟ آیا در این صورت اسم مناسبی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر بتوانید لقبی برای او بگذارید که متعیَّن به یک اسوه و مصداق باشد، او بیشتر، معنای خود را در اسم خود احساس می‌کند و شما بعداً بیشتر خوشحال خواهید بود. موفق باشید

17067
متن پرسش
با سلام: می خواستم نظر آقای طاهرزاده رو در مورد متن زیر و بی نفسی و بی زمانی هنگام انزال در سکس بدونم و اینکه علت میل جنسی انسان، علاقه به اون لحظه بی نفسی و بی مکانی هست. ✨ اين انرژي جنسي چيست؟ چرا اينگونه با قوت زياد زندگي ما را به نوسان در مي آورد؟ چرا چنين نفوذ زيادي بر زندگي ما دارد؟ چرا زندگي ما، تا آخرين دم حول محور سكس مي گردد؟ جاذبه اش در چيست؟ پيران و قديسان شما هزاران سال است كه آن را منع كرده اند، ولي به نظر مي رسد كه در انسان ها كمترين تاثيري نداشته است. هزاران سال است كه به ما موعظه كرده اند كه بايد از سكس دوري كنيم و تمام افكار جنسي را از خود برانيم و حتي نبايد خواب هاي جنسي ببينيم. ولي اين روياها انسان ها را ترك نكرده اند نمي توانند اينگونه انسان را ترك كنند. من در شگفت بوده ام من با زنان خودفروش برخورد داشته ام، آنان هرگز چيزي در مورد سكس نمي پرسند، آنان در مورد روح و خدا جويا هستند. من همچنين با بسياري از مرتاضين و سالكين و مردان مقدس برخورد داشته ام، و هروقت با هم تنها بوده ايم آنان در مورد چيزي به جز از سكس سوال نمي كنند! من از درك اين نكته حيرت كرده ام كه مرتاضين و مردان به اصطلاح مقدس شما كه هميشه در مخالفت با سكس موعظه مي كنند، به نظر مي رسد كه در ذهن هايشان وسواس سكس را دارند و با آن مشكل دارند. آنان در جمع از روح و از خداوند مي گويند، ولي در درون، آنان نيز همچون همه دچار مشكل هستند. بايد هم چنين باشد، طبيعي است زيرا ما هرگز سعي نكرده ايم كه اين مشكل را درك كنيم. ما هيچگاه نكوشيده ايم تا پايه هاي اين انرژي را بشناسيم و هرگز نپرسيده ايم كه اين جاذبه ي عظيم چرا وجود دارد؟ چه كسي به شما جنسيت را آموزش مي دهد؟ تمام دنيا همه كار مي كند تا اين آموزش صورت نگيرد. والدين سعي دارند كودكانشان را از دانستن در مورد آن منع كنند و آموزگاران همين تلاش را دارند. متون مذهبي نيز چنين مي كنند. هيچ مدرسه و دانشگاهي براي آموزش سكس وجود ندارد، ولي روزي ناگهان شخص درمي يابد كه تمام وجودش سرشار از اين انرژي است اين چگونه رخ مي دهد؟ بدون هيچگونه آموزش، اين چگونه اتفاق مي افتد؟ حقيقت را آموزش مي دهند، عشق را آموزش مي دهند، ولي به نظر مي رسد كه در هيچ كجا يافت نمي شوند. پس اين كشش عظيم سكس چيست؟ اين جاذبه ي طبيعي براي آن چيست؟ البته اسراري در آن نهفته است كه لازم است كه درك شود. شايد آنگاه قادر باشيم به فراسوي جنسيت برويم. نخستين نكته اين است كه جاذبه ي سكس در وجود انسان ها درواقع كششي براي سكس نيست. آن خواسته ي جنسي كه در هسته ي دروني انسان هاست، درواقع يك خواسته ي جنسي نيست. براي همين است كه پس از هر آميزش جنسي، آنان به خود فرو مي روند، احساس ناشادي و افسردگي مي كنند آنان مي پندارند كه چگونه از آن خلاص شوند، زيرا چيزي در آن پيدا نمي كنند. شايد آن جاذبه براي چيزي ديگر باشد. و آن جاذبه يك اهميت بسيار مذهبي در خودش دارد. جاذبه اين است. به جز در تجربه ي جنسي، انسان ها در زندگي معمولي شان قادر نيستند به اعماق وجودشان دست پيدا كنند. در امور روزمره، آنان تجارب متنوعي دارند خريد، اداره، تجارت، به دست آوردن پول و شهرت ولي اين تنها تجربه ي آميزش جنسي است كه آنان را به ژرف ترين عمق وجودشان نزديك مي كن، در آن اعماق، دو چيز برايشان رخ مي دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در قرآن در رابطه با علاقه‌ی همسران به همدیگر می‌فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21)/ روم) از نشانه‌های اراده‌ی الهی در ادامه‌ی نسل بشر و مدیریت الهی در این رابطه آن‌که حضرت حق از خود شما همسرانی را جهت آرامش روحی و روانی و این‌که در کنار همدیگر لذت لازم را ببرید، همسرانی را قرار داد و بین شما روحیه‌ی ارادت‌مندی و دل‌سوزی گذاشت، در این پدیده نشانه‌هایی از مدیریت حکیمانه‌ی حضرت حق برای اهل تفکر وجود دارد.

ملاحظه می‌کنید که خداوند موضوع سکس را در مسیر صحیح برای بشر شکل داده است تا علاوه بر آرامش روحی که باید همسران در نسبت به هم و لذتی که پیش می‌آید، داشته باشند؛ نتایج دیگری مثل ارادت و ایثار نیز در بین آن‌ها بماند. چیزی که مسلّم اگر مسیر ارتباط جنسی از روش الهی خارج شود، به‌دست نمی‌آید. و این مشکل اساسی بشر امروز است که متوجه نمی‌شود صِرفِ ارتباط جنسی، تمام ابعاد انسانی جواب داده نمی‌شود، مگر آن‌که آن ارتباط جنسی در مسیر تکوینی و تشریعیِ خودش قرار بگیرد. از این جهت است که در آخر آیه فرمود: «إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» در این نوع ارتباط که در عین آرامش روحی و جنسی، مودت و رحمت بین زن و مرد جاری می‌شود؛ نشانه‌هایی از حکمت الهی برای اهل تفکر می‌باشد. بنابراین موضوع گرایش جنسی که در بشر قرار داده شده است اگر در مسیر صحیح آن قرار نگیرد، بشر به نتایجی که باید از این ارتباط به‌دست آورد، به‌دست نخواهد آورد. و این مشکلی است که بشر امروز از آن غفلت اساسی دارد. موفق باشید

17056
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: سوالی که مدتی ذهن بنده را مشغل کرده و تا الان با اینکه کتاب های مختلفی، از جمله کتاب جوان و انتخاب بزرگ، و ... خوانده ام و با افراد مختلفی مشورت کردم، هنوز به جواب نرسیدم: جوانی موقعیت طلائی است و که نباید به راحتی از دستش داد، اما سوال اینجاست که چگونه؟ اگه کسی هدف خودش رو رضای خدا و قرب الی الله قرار داده باشه، در جوانی چه کاری میتونه انجام بده؟ کاری که از همه مهمتره و شاید بعدا نتونه انجام بده و بتونه تمام استعداد های انسان رو به کار بگیره؟ آیا درس خواندن برای کنکور لازمه ؟ اگه نیست، و کسی اینو تشخیص بده، چه کار مهم تری پیش روش هست؟ کار کردن و دنبال شغل و سرمایه رفتن، وارد مسائل سیاسی شدن، مطالعه .... کدام مهم تر است؟ و معیار های انتخاب شغل از منظر اسلام چیست؟ انسان باید خودش رو برای مسئولیت های بزرگ اماده کنه یا یک شغل معمولی و عادی؟ لطفا جامع و کامل پاسخ بدید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی هدف اصلی انسان کسب رضایت حضرت پروردگار در کلیت زندگی شد، معلوم است که برای تحقق آن، باید مقدمات لازم را فراهم آورد. که مسلّم کسب معارف الهی و اخلاق فاضله، اصلی‌ترین مقدمات است و این باید در شرایطی شکل بگیرد که انسان با داشتن شغل و منبع درآمدی بتواند هدف خود را درست دنبال کند. درس و دانشگاه و حوزه همه برای کسب مقدمات است. موفق باشید

17039
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت شما: این آموزه فرهنگ غنی شیعی که ملاصدرا آن را به خوبی تبیین نموده است، مبنی بر آنکه: شهوات نیز در اثر زیاده روی های انسان، بتدریج مجرد گشته و وبال انسان در دنیا و به ویژه آخرت می شود، مرا به هراس انداخته است. سوال اولم اینکه آیا ارضای شرعی نیاز جنسی اگر همت انسان شود، نیز باعث تجرد این شهوت در انسان می شود و در سنین پیری نیز علیرغم فقدان توان جنسی او را رها نمی کند؟ و سوال دومم اینکه برای رهایی از خواطر و خیالات مرتبط با شهوت جنسی به ویژه در میانسالی چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور ملاصدرا افراط در شهوات، در مورد لذات حلال نیست، و اساساً سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در بودن در کنار همسران‌شان نه افراط بوده و نه مشکلی برای آن حضرت به‌وجود می‌آورده 2- آمدن خیالات در اختیار انسان نیست ولی دنبال‌کردنش در اختیار ما است. از این جهت اگر ملکه‌ی کنترل خیالات در ما قوت بگیرد، در میانسالی قدرت خیالات کم می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17037
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شریف بخیر. در متکثر نبودن حقایق، می توان گفت با تدبر در هر بطن نه فقط حقایق آن بطن که حقایق بطون بالاتر هم پیش ماست مثل اینکه روبروی خورشید شیشه های متعدد گذاشته شود میزان نور و میزان درک خورشید بستگی به موقعیت ما دارد و مقصود از اینکه طهارت شرط صعود به بطن بالاتر است می خواسته شرط بهره مندی بیشتر از خورشید و نیز انوار شدیدتر را بیان بفرمایند و حضور در هر بطنی به معنای محرومیت از انوار بطون بالاتر نیست وگرنه به نتایج اشتباهی می رسیم. و این اصل در مورد حضور در عوالم مختلف وجود هم صادق است. البته اگر درست متوجه فرمایشات سوال 17013 حضرتعالی شده باشم. 2. می توان گفت در مسیر سلوک دو مانع وجود دارد 1) مانع تکوینی (هبوط به اسفل السافلین) 2) موانع تشریعی ناشی از گناه؟ 3. ریشه تغییر حالت موقع گرفتن برخی حقایق چیست؟ ظرفیت پایین سالک یا بزرگی حقیقت؟ گاهی حقایق نابی داده می شود اما تغییر حالت نیست و گاهی یک مطلب ساده مثل نزول رحمت بخاطر خدمت به خلق. 4. پیش شرط بهره مندی از برخی مراتب کشف حدسی ایجاد ظرفیت در عقلمان هست. درست است حضرت استاد؟ 5. بعضا قشر زن ما، در فراگیری دین بسیار کوتاهی می کنند حوصله هم ندارند که یاد بگیرند بهتر نیست در ازدواج سراغ زنان مشتاق برویم که بخشی از اشتیاقشان ریشه در احساس مسولیتشان نسبت به تربیت فرزند دارد؟ آیا نتیجه کوتاهی ما، در تفکر نابودی فرزندانمان در برابر طوفان شبهات نیست؟ آیا این، پرتوقع بودن در ازدواج محسوب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این سخن درستی است که حضور در عالم مادون مثل عالم مثال، حضور وجودی در عالمِ بالاتر است به صورت اجمال 2- درک حقایق و متأثرشدن از آن‌ها به عوامل گوناگونی بستگی دارد از جمله عواملی که شما فرموده‌اید به اضافه‌ی اراده‌ی الهی جهت تغییردادن و جهت‌دادن به تاریخ 3- زنان در تعریفی که نسبت به وظایف خود کرده‌اند، عموماً کوتاهی نمی‌کنند؛ بلکه نیازی نمی‌بینند در تعریفی که مردان برای زندگی فردی خود کرده‌اند، وارد شوند. مادرانِ متدین، روحانیت لازم را جهت عبور از شبهات به فرزندان خود می‌دهند و این غیر از باسوادبودن و یا بی‌سوادبودن آن‌ها است؛ بلکه با تعهدی که نسبت به تاریخ خود دارند می‌توانند بهترین فرزندان را تحویل جامعه دهند. موفق باشید

17004
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: استاد گرامی بنده قصد مطالعه سبک زندگی و ارائه آن را دارم. مصدع اوقات شدم کتبی را که در این راستا کمک کننده است معرفی بفرمایید. با کمال تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در نظرم نیست. جزوه‌ای تحت عنوان «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» در قسمت نوشتاریِ سایت قسمتِ جزوات هست. امید است برایتان مفید باشد. موفق باشید

16958
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد بزرگوار:می خواستم بدونم از نظر شما در زمینه ی ازدواج اگر خانم معتقدتر و مذهبی تر باشند مشکلی پیش میاد؟ چون شنیدم که آقایون باید اعتقادشون قوی تر باشه مثلا اگر خانم اهل موسیقی نباشند و آقا پسر باشند یا اهل مسجد رفتن و هیئت رفتن و... سوال دیگرم این هست که اگر این دو نفر هم سن باشند، آیا خانم می تونه تاثیرگذار باشه در مورد مسائل مذهبی آقا پسر؟ اصلا اختلاف سنی چقدر مهمه تو مقوله ی ازدواج؟ (منظور هم سن بودن هست نه بزرگتر بودن خانم از آقا پسر)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خانم متدیّن‌تر باشد با خُلق و خوی بهتری زندگی را می‌گرداند و زندگی حکیمانه‌تر جلو می‌رود تا آن‌جایی که بدی‌های مرد نیز کاهش می‌یابد. 2- اگر مورد قابل قبولی باشد، نباید موضوع همسنی را چندان مهم دانست. موفق باشید

16938
متن پرسش
سلام علیکم: انسان به لطف خدا به همسر، فرزند و مومنین عشق ایمانی دارد و این عشق در عمل با خوبی ها ی عملی زیادی همراه است مثلا انسان به همسر ایمانی اش چون عشق دارد این عشق در عمل لحظه به لحظه در کلام و رفتار و عمل تجلی پیدا می کند. آیا این کثرت محبت های عملی را می شود اسمش را افراط گذاشت و مثلا باید خوبی ها را کمتر کند؟ البته نظز حقیر این است که چون از عشق پاک نشات می گیرد انسان دوست دارد این عشق را در عمل بروز دهد و این کثرت خوبی ها اتفاقا حسن است تا نظر حضرتعالی چه باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همین محبت‌ها زندگی شور و نشاط می‌یابد و افق عشق به حضرت حق ظهور می‌کند و اساساً همین محبت‌ها است که زاد و توشه‌ی راهِ رجوع به حق است در آن حدّ که حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» خانه‌ای را که جناب رباب در آن زندگی می‌کردند را به عشق رباب دوست داشتند. این مصیبت بدی است که ما مسلمان‌ها، دوست‌داشتن و عشق‌ورزیدن را گم کرده‌ایم و لذا صفای باطن ما به کدورت تبدیل شده است. در این مورد حرف بسیار است. امید است که راهِ محبت به همدیگر را که موجب گشودگی محبت به حضرت حق می‌شود، در خود کشف کنیم تا به دین محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آییم. دینی که فرمود: « بهترین شما کسانی‌اند که بهترین برای همسرانتان باشند» آیا این اشاره به همان محبتی ندارد که جنابعالی در صدد آن هستید؟! آیا آن‌جا که پیامبر ما«صلوات‌اللّه‌علیه‌و‌آله» فرمودند: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا ثَلَاثٌ، النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَيْنِي‏ فِي الصَّلَاةِ»[1] محبت سه چيز از دنيا به قلب من افتاده است، زنان، عطر و قرار داده شده است نور چشم من در نماز. آیا نخواست که بفرمایند به همان معنایی که اگر رجوع به لطافت عطر و صفای اُنس با حضرت حق داشت، باید نظر به همسر خود نمود؟ موفق باشید

 


[1] ( 1)- وسائل‏ الشيعه، ج 2، ص 143 ..

16936
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام و احترام خدمت شما استاد بزرگوار: جایگاه جراحی زیبایی در آداب اسلامی و الهی چیست؟ از جانب اطرافیان نزدیک که خیرخواه هستند ترغیب می شوم به جراحی زیبایی بینی، و گاها حتی تاخیر ازدواج بنده را به این سبب تلقی می کنند اما بنده می گویم جسم ملک خداست و «هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء...» و این که امر ازدواج تا به امروز به دلیل این نقص کوچک ظاهری برایم به تعویق افتاده باشد در دستگاه سنن و قواعد الهی برایم قابل قبول نیست. لطفا راهنمایی بفرمایید جایگاه نفس الامری آن به چه صورت است و روشنم بفرمایید. تکرار زیاد از سوی اطرافیان گاها موجب سرخوردگی و دلسردی ست. موید باشید التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رشد انسان در دوره‌ی جنینی در بستر طبیعی طی شود، مسلّم جسم انسان مطابق نفس ناطقه، به زیباترین شکل ظهور می‌کند؛ ولی عموماً این‌طور نیست. و لذا اگر عضوی از اعضای انسان مطابق نظم سایر قسمت‌های بدن رشد نکرده است، مانعی ندارد که انسان از طریق عمل جراحی آن عضو را به نظم مناسب خود درآورد. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!