بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: زن ، ازدواج ، خانواده، مرد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7796
متن پرسش
سلام علیکم ازکجابفهمیم که ما هم مثل کانت وهیو فکر نمیکنیم ؟کانت وهیو که اثرات سویی در دنیای غرب گذاشته انددر برزخ چگونه اندووظیفه مادرحال حاضرنسبت به تفکر کانت وهیوچیست؟ آیاراهی هست که انسان دفعتاازتمام صفات بد باک شود وارتباط روحی به چه معناست؟ آیاعالمان دینی غیرمستقیم هم میتوانند کسی راتربیت کنند نزدیک یک سال است که هرروز برای داشتن استاددعامیکنم ولی نتیجه نگرفتم چرا؟لطفاراهنمایی بفرمایید واگرممکن است دعاهم بفرماییدازکجا بفهمیم حالاتی که برنفس مامیگذردشیطانی یانفسانی یاالهی است التمس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آیا کسی که در کنار گنج است دعا می‌کند گنجی بیابد و یا از گنج استفاده می‌کند؟ قرآن و شریعت محمدی«صلواة‌اللّه‌علیه‌واله» از هزاران هزار استاد بالاتر در کنار شما است. دست به کار شوید تا همه‌ی این سؤالاتتان را با تمام وجودتان جواب بگیرید. ملاک زندگی بدون عذاب در برزخ قیامت تقیّد به شریعت الهی است. موفق باشید
7797
متن پرسش
با سلام. بنده جوانی هستم که بزرگترین بلای زندگی خود را قضا شدن نماز صبح میدانم. اینجانب به خطاکار بودن خود اعتراف دارم ولی در طول روز همیشه نمازهای ظهر و مغرب را در مسجد به جا می آورم و تقریبا مراقب اعمالم هستم. چند سال است که پاشنه در حاجت خواستن از اهل بیت و شهدا را در بهترین زمان ها و مکانها از جا در آوردم و تمام مستحبات قبل از خواب و چیزهای دیگر رو رعایت میکنم- اهل هیئت و مجالس مذهبی و غیره هستم. زیاد هم در طول روز با بقیه پرحرفی نمیکنم. از بابت قضا شدن نماز صبح هم در طول روز خیلی شرمنده ام و همیشه تو مسجد و مجالس مذهبی از ته دل از خدا و ائمه میخوام که درستش کنند- ختم میگیرم- نذر میکنم-خلاصه زمین و آسمان رو به هم میدوزم ولی با این وجود باز هم نمیدانم مشکل این بدبختی کجاست. میدانم که کسی که نمازش درست نشه هیچ کارش درست نمیشه. خیلی عذاب میکشم ولی نمدونم چرا جوابم رو نمیدند. به نظر استاد محترم ریشه این قضیه از کجا مشکل داره؟ کمک کنید.یاعلی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر در صبح قبل از طلوع آفتاب بیدار شدید و اقدام به اقامه‌ی نماز نکردید، معصیت کرده‌اید وگرنه چرا بی‌خود نگران هستید، موضوع را بگذارید به عهده‌ی خدا. همه‌ی آنچه باید قبل از خوابیدن انجام دهید را انجام دهید و بعد بگویید خدایا اگر برای نماز صبح قبل از طلوع آفتاب بیدار شدم نماز صبح‌ام را می‌خوانم وگرنه بعد که بیدار شدم آن را انجام می‌دهم، والسلام. موفق باشید
7780
متن پرسش
باسمه تعالی. باعرض سلام و تحیت حضور استاد محترم. در شرح حدیث ای اباذر فرمودید: باید تعظیم یاد خدا نمود و طبق حدیث درست نیست مثلا بگویید: خدایا این سگ را خفه کن و...و این نوعی برخورد سخیف با موضوع است؛ استاد سوال من این است که اگر انسان دائما و در تمام امور خداد خدا کند چی؟ما در روایات داریم که حتی نمک غذاتان را از خدا بخواهید و یا بند کفشتان را هم از خدا بخواهید، استاد اینها سخیف یادکردن نیست؟مثلا بنده اتوبوس که زودتر از موعد مورد انتظار برسد هم خدا را شکر میکنم و یا حتی اگر دیرم شده باشد از خدا میخوام زودتر ماشینی چیزی برسد؛ استاد اینها اشکال دارد؟ 2- استاد ما در برخی روایات داریم خداوند بندگان بسیار دعاگوی خود را دوست دارد و در برخی روایات داریم که به اندازه نمک غذا (یعنی اندک) دعا کنید این روایات چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خدا را در همه‌ی امور ناظردانستن و متوجه باشیم در هر صحنه‌ای خدا است که خدایی می‌کند، نشانه‌ی بصیرت واقعی است و تعظیم خدا آن است که متوجه حضور متعالی حضرت حق در عالم باشیم و از این جهت او را پائین نیاوریم 2- رجوع انسان در همه‌ حال باید به سوی خدا باشد و در این راستا است که می‌فرمایند حتی نمک غذایتان را هم از خدا بخواهید. موفق باشید
7781
متن پرسش
باسلام 1.طلا داشتن برای زن سبقه دینی دارد و زینتی است که موکد است؟نداشته باشد چه اتفاقی می افتد؟چون امروزه 1 مورد اجباری برای زنان شده که نداشتنش افت است.چون نقره هم برای مردان حلال است ولی اینطور نیست که دنبال آن باشند.2.در اقتصاد چرا طلا اینقدر مهم شده که زندگی عوام الناس بر اساس آن میچرخد؟نبود چه میشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: طلانداشتن برای زن هیچ اشکالی ندارد برعکس، گفته‌اند اگر به عنوان زینت داشته باشد عیب ندارد. 2- طلا به عنوان یک وسیله‌ی ارزش‌گذاری اقتصادی مطرح است و نه ارزش‌گذاری انسانی. آری برای این‌که امور اقتصادی جامعه در گردش باشد باید یک چیزی را ملاک قرار داد تا داد و ستد آسان‌تر انجام گیرد و تنها رابطه‌ی کالا به کالا در میان نباشد. موفق باشید
7782
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله در بحث ازدواج امروزه می گویند برای ازدواج علاوه بر بلوغ جنسی به یک بلوغ اجتماعی و درک از زندگی مشترک نیز نیاز است. از طرف دیگر در روایات خاصتا در مورد دختر توصیه اکید به زود ازدواج کردن شده که حتی در روایت داریم از سعادت های مرد این است که دخترش در خانه خودش حیض نبیند. تا همین چند دهه پیش نیز در همین ایران خودمان دختران در سنین 9 و 10 و 12 سالگی ازدواج می کردند؛ و پسران نیز در سنین 16 و 17 سالگی ازدواج می کردند. حال سوال من این است که در آن زمان اصولاً این بلوغ اجتماعی و درک از زندگی مشترک مطرح نبوده یا مطرح بوده اما واقعا یک دختر 10 ساله به بلوغ اجتماعی لازم برای ازدواج رسیده بود!؟ اگر آن زمان واقعاً یک دختر حدود 10 12 ساله و یک پسر مثلاً 16 ساله واقعاً درک درستی از زندگی مشترک داشتند و به آن بلوغ اجتماعی لازم رسیده بودند؛ چرا الان اینگونه نیست!؟ من خودم وقتی دختران در این سن فامیل را مشاهده می کنم و در ذهنم تصور می کنم که مثلاً این دختر خانم قرار است شوهر و احتمالاً بچه داشته باشد و خانه ای را اداره کند حقیقتاً خنده ام می گیرد. دختر 10 ساله امروزی ما یک نیمرو بلد نیست خودش درست کند یک فلاکس چای بلد نیست درست کند. از کل لباسهایش اگر هنر کند فقط جورابش را خودش بشوید. دختری که هنوز چیپس و پفک می خورد و عمور پورنگ و خاله سارا نگاه می کند و عروسک بازی می کند. و قس علی هذا. و ایضاً پسر 16 17 ساله ماه. امروزه شاید دختر به 20 سالگی و پسر به 25 سالگی نیز برسد؛ اما همچنان آن بلوغ اجتماعی لازم را برای ازدواج پیدا نکرده باشند. همچنین چه کار می توان کرد که آن بلوغ اجتماعی لازم برای ازدواج تقریباً مقارن بلوغ جسمی و جنسی برای پسر و دختر ایجاد شود؟! همچنین سوال دیگری نیز در زمینه ازدواج از خدمتتان داشتم که بی ارتباط با این موضوع نیست و آن اینکه امروزه اینهمه کتاب و مقاله و سایت و سخنرانی و ... در مورد ازدواج وجود دارد که مسأله ازدواج را از ابعاد مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار می دهند. کلی هم جلسات مشاوره وجود دارد. در دانشگاهها نیز در واحدهائی همچون تنظیم خانواده و تدبیر زندگی و ... به این موضوع پرداخته می شود؛ دختر و پسر هم قبل ازدواج چندین جلسه مفصل با هم صحبت می کنند و دقیق با ملاکها و سلایق و علائق همدیگر آشنا می شوند و بعد ازدواج می کنند؛ اما با اینهمه درصد زیادی از ازدواج ها به طلاق می انجامد. اما در گذشته ممکن بود حتی دختر و پسر تا شب عقد و حتی تا شب زفاف همدیگر را نبینند و هیچ صحبتی با همدیگر نکنند و اصلاً طرف مقابلشان را نشناسند و صرفاً والدین در این وسط همه کاره باشند؛ اما آمار طلاق نزدیک به صفر بود واقعاً دلیل این امر چیست!؟ که امروزه با اینهمه بحث و صحبت و ... باز هم طلاق بیداد می کند اما در گذشته با توجه به اینکه هیچ شناختی نبوده آمار نزدیک به صفر بوده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این یک موضوع مفصلی است که در جاهای دیگر کم و بیش بحث شده. و اما وقتی زندگی از ابتدا جدّی باشد و در بستر آن زندگی عمو پورنگ در منظر فرزندان ما آن حرکات بچه‌گانه را در نیاورد، فرزندان ما حرکات مسئولیت‌پذیر مادرشان را می‌نگرند و از طرفی اگر در آن بستر دختران و پسران در همان ابتدای بلوغ ازدواج کنند با هدایت‌های غریزی و خدادادی به‌خوبی زندگی را خواهند شناخت و به معضلات بعدی که جوانان دچار می‌شوند، دچار نمی‌گردند. در مورد قسمت دوم سؤال و علت طلاق‌ها باید به غفلتی توجه داشت که بین زن و شوهر نسبت به مسئولیت واحد خانواده و تربیت فرزندان پیش آمده. این‌که در اصطلاح در مورد مادران ما می‌گفتند آن‌ها زنان بسازی هستند، بدان‌جهت بود که مسئولیت واحد خانواده و تربیت فرزندانی مسئول را به عهده می‌گرفتند و در راستای چنین هدفی با مشکلات کنار می‌آمدند، در صورتی‌که در حال حاضر از این نکته غفلت شده. موفق باشید
7785
متن پرسش
با سلام حدمت استاد بزرگوار پسری 26 ساله هستم که حدود 4سال هست مشغوبل کار هستم با توحه به تورم بالا و نوسان قیمتها و بی تجربگی خودم نتوانستم در امد جندانی به دست بیاورم تا از لحاظ اقتصادی اماده ازدواج شوم با توجه به اینکه از تمامی حهات نیاز به ازدواج دارم ولی از لحاظ اقتصادی می ترسم ازدواج کرده چون کارم نیز ازاد هست وثبات چندانی شاید در اینده نداشته باشد از لحاظ فکری و مدیریت خانواده فکر میکنم تا حدودی مبانی را بدانم ودر این ضمینه سعی کرده ام با شناخت سنت پیغمبر ص روش را بر این مبنا گذاشته و فکر می کنم از جنبه های دیگر نیز شرایط را دارم ولی باور بفرمایید تا فکر تامین مخارج ازدواج می افتم می ترسم که نکند دختر مردم که به امید همسر من میشود به زحمت افتاده و خودم نیز در شرایط سخت دچار لغزش شوم از این کار منصرف می شوم ولی باز به خودم میگویم من که بدنی سالم دارم و به لطف خدا کار هم دارم و همت کار هم دارم بقیه را باید به خدا سپرد و از طرفی اگر مردان از ترس این مسله تن به ازدواج ندهند قطعا جامعه دچار بحران های بدتر از ان خواهد شد و مسولیت شرعی و اچتماعی خود در قبال جامعه چه می شود لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید که ایا صبر کنم تا پس انداز جمع کنم اصلا رویکرد درست نسبت به این قضیه چیست و چه موقع مرد از لحاظ اقتصادی برای این کار می تواند اقدام کند لطفا نظر خود نسبت به این قضیه بفرمایید واگر منبعی برای تحقیق بیشتر صلاح می دانید بفرمایید اجر شما با خداوند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی با صداقت کامل جلو بروید و به آن خانم هم بگویید بدون هیچ پس‌اندازی می‌خواهید یک زندگی ساده‌ای را تشکیل دهید و با یک عقد و یک سفر زیارتی بدون هرگونه جشنِ هزینه‌بر، برمی‌گردید به خانه‌ی کوچکی که اجاره کرده‌اید، هیچ مشکلی پیش نمی‌آید و خداوند با نظر رحمت به این نوع زندگی‌ها می‌نگرد. موفق باشید
7747
متن پرسش
حدودا دو ماه پیش سوالی شخصی درباره درگیری بین بنده و عمویم خدمتتان ارسال شد. سوال را که فرستادم فهمیدم ایمیل را اشتباه فرستادم. بلافاصله ایمیل را اصلاح و دوباره سوال را فرستادم ولی تاکنون خبری از جواب سوال نشده. لطفا اگر جوابی داده شده آن را دوباره به ایمیل بنده ارسال نمایید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سیستم ما طوری نیست که بتوانیم بدانیم سؤال چه بوده و یا ایمیل قبلی چیست. کثرت سؤالات چنین امکانی را از ما می‌گیرد. موفق باشید
7756
متن پرسش
سلام قبل از هر چیز خداوند منان را سپاسگزارم که مرا در مسسر مباحثات شما که همان اسلام ناب محمدی است قرار داد واکنون نیزاز وجود حاج اقا موسویان درگلپایگان بهره می بریم امانمی دانم چرا بعضی اتفاقات دل مرا میلرزاند سوال :چرا فردی مانند مصطفی ملکیان باان سابقه که خبر دارید کارش بجا ئی می کشد که میگویدپیامبر کتاب خودش رانوشت وماهم بایدکتاب خودمان رابنویسیم که البته در یک جا جواب فرموده بودید که اینها دینداریشان درذیل فرهنگ غرب می باشد اما قانع کننده نبود زیرا فردی مانند ایشان که دروس حوزه را خوانده ومدتی شاگرد استاد مصباح بوده است واحتمالا مزه دینداری را چشیده است شاید انحرافش به دلیل همان مسئله طینت باشد حال به هر دلیلی که باشد چرا علما جرات اعلان ارتداد این گونه افراد اثر گزار را ندارند ودرپایان ما چگونه باشیم تا به این درد مبتلا نشویم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به هرحال خداوند باید در هرکدام از ما شایستگی صادقانه‌ای را بیابد تا مفتخر به دینداری‌مان کند قرآن می فرماید: مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِیَ لَهُ وَ یَذَرُهُمْ فی‏ طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ (اعراف/186) هر کس را خداوندگمراه سازد، هدایت کننده‏اى ندارد؛ و آنها را در طغیان و سرکشى‏شان رها مى‏سازد، تا سرگردان شوند!. این لطف بزرگی است که خداوند ما را به خودش و پیامبر و امامان«علیهم‌السلام» مؤمن گرداند. باید صادقانه دینداری کنید. در مورد بقیه ما چه می‌دانیم از صحبت‌های آقای ملکیان معلوم است از اول هم نتوانسته حق مطلب را درک کند. علماء وظیفه‌ی خودشان را خودشان می‌دانند حتماً حساب‌هایی کرده‌اند. موفق باشید
7757
متن پرسش
با سلام در سوال ( 7648 ) گفته شده بود:من به علت رفتارهای نادرست پدر و مادرم، به شدت دچار کمبود محبت هستم.و ...و شما فرموده بودید:این‌ها هیچ ربطی به پدر و مادرتان ندارد، هرکس دارای نفس امّاره است و اقتضای نفس امّاره چنین خصلت‌هایی است و همه باید با رجوع به شریعت الهی و رعایت دستورات اخلاقی از این رذائل بگذریم. ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. خداوند ما را ضعیف خلق کرد تا خودمان در کمال خودمان قدم‌های لازم را برداریم.سوال اینست که رفتار پدر و مادر در احساس کمبود محبت موثر نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رفتار پدر و مادر در احساس کمبود محبت مهم نیست. در حدّی که می‌شود از پدری همچون امام موسی کاظم«علیه‌السلام»، زیدی به دنیا بیاید که حضرت رضا«علیه‌السلام» به او بگویند دیگر نمی‌خواهم تو را ببینم و یا در دربار فرعون، موسی«علیه‌السلام» پرورش یابد. مهم فطرت الهی است که خدا پرورانده است و همه به طور یکسان دارند. آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف می‌گوید: کاری کردیم در فطرت انسان‌ها که فردا نگویند چون والدین ما بد بودند و با ما بدی کردند ما بد شدیم. موفق باشید
7712
متن پرسش
باسلام وخدا قوت به شما برادر گرامی.باتوجه به اینکه درسیروسلوک عملی مزاج بدن نیز عامل تاثیرگذاری است وهرچه معتدل تر باشددریافت حقایق نیز بهترخواهد بود.حال چگونه مزاج خود را معتدل کنیم ؟آیافقط با اصلاح تغذیه ؟یا موارد دیگر نیز دخالت دارد؟مزاج من صفراوی است و27سال دارم .لطفادرصورت امکان در موردتغذیه هم برنامه ای ذکر بفرمایید. من الله توفیق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این حرف درستی است که هرچه مزاج بدن متعادل‌تر باشد روح راحت‌تر می‌تواند به عوالم بالاتر سیر کند ولی فکر می‌کنم اگر با همان دستورات اولیه‌ی دین، مزاج خود را تربیت کنیم کافی باشد. مثل آن‌که فرموده‌اند تا گرسنه نیستید غذا نخورید و قبل از سیرشدن دست بکشید و چند نوع غذا نخورید و غذاهای ساده استفاده کنید و هر روز غذای گوشتی نخورید و در ماه حتی الامکان سه روز روزه بگیرید. در مورد انواع مزاج‌ها و تغذیه‌ی مناسب هر مزاج، بنده چیز زیادی نمی‌دانم. موفق باشید
7723
متن پرسش
با سلام. روشهای کاربردی برای تذکر دادن به دختران بد حجاب اقوام و نهادینه کردن بحث حجاب به عنوان یک باور دینی را شرح دهید. طوری که دیگه به ظاهرسازیهای نادرست نپردازند. در مجموع میخوام روش درست و صد در صد کاربردی امر به معروف و نهی از منکر این مقوله را بفهمم. فرمول بدید. یا علی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این کار مشکلی است باید با طرح معارف دینی از طریق بزرگان طایفه و همراه با محبت، آن‌ها را متذکر حقانیت حجاب نمود و بعد فضا را فراهم کرد که آن‌ها رعایت حجاب را بنمایند. موفق باشید
7706
متن پرسش
با سلام. جوان 21 ساله ای هستم که تازه قصد ورود به حوزه علمیه را دارم. چند وقتی هست که تصمیم گرفتم ازدواج کنم ولی با توجه به اینکه دیرتر وارد حوزه میشوم و این طور که شنیدم 6-7 سال اول را در حوزه فقط باید درس خواند و فرصت کسب و کار متفرقه ای نیست. آیا بهتره که سطح یک را بخوانم بعد ازدواج کنم یا با توجه به مهم بودن امر ازدواج داماد شوم و در آن واحد درس بخوانم؟ و اگر گزینه دوم بهتر باشه برای موضوع اقتصادی چه کار کنم؟ آیا موقعیتی در حوزه دارم که بتوانم امرار معاش هم داشته باشم. راستش نمیخوام دستم جلوی هیچ کس حتی اولیا دراز باشه. ولی به این هم ایمان دارم که خدا از جایی که فکرش نمیکنیم روزی میرساند ولی باید جنبشی هم از سوی بنده باشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: با همه‌ی این احوال سعی بفرمایید سال‌های اول حوزه را فارغ‌البال فقط به درس بپردازید. موفق باشید
7707
متن پرسش
سلام وقت بخیر بنده خانمی هستم به ظاهر مذهبی !!!ازدواج کردم و هنوز فرزند ندارم .دوران مجردی از لحاظ اعتقادی بهتر بودم(نه اینکه الان متزلزل شدم،نه) اما نسبت به یکسری اعمال مث نماز کاهل شدم و سستی میکنم.من دختر که بودم الا بالله باید نمازمو اول وقت میخوندم اما الان به سختی سراغ نماز اول وقت میرم و نهایت تاخیر در نمازهام 1 ساعته .سعی در مراقبه دارم از قبیل اینکه دروغ نگم و غیبت نکنم و ... اما نمیدونم کدامین گناه باعث شده من چنین فردی بشم! نمیگم که گناهکار نیستم،نه ! انقد بار گناه رو دوشمه که سنگینیشو حس میکنم ... راه درمان چیه؟چرا اینطوری شدم؟چکار باید کنم تا مث سابق شوق عبادت داشته باشم؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خودتان را در یک برنامه‌ با اتصال به یک جلسه‌ی مذهبی فعّال قرار دهید و ارتباط خوبی با مؤمنین داشته باشید و نسبت به حقوق همسرتان نیز کوتاهی نکنید إن‌شاءاللّه افق سلوکی‌تان در ذیل ارادت به رهبر انقلاب ظهور می‌کند. موفق باشید
7681
متن پرسش
با سلام و تشکر با توجه به اینکه با توجه به معارف اهل بیت و قران انسان همیشه باید مرگ را به خود نزدیک ببیند که زمانش مشخص نیست و .... و هر فعلی هم بدون حسن فاعلی اثر ندارد.....پس بحکم عقل اکثر وقت انسان را باید مطالعه بگیرد به عنوان عامل مهمی در خودسازی. از طرفی شنیده ایم که حضرت نوح (ع) در پایان عمر فرمودند اگر میدانستم عمر انقدر کوتاه است همین سایبان را هم بالای سرم نمیساختم... از طرفی اکثر مردم بدلیل مشکلات اقتصادی مجبور به کار طولانی مدت در روزند و وقت مطالعه ندارد...... ممکن است بفرمایید برنامه ریزی...ولی وقتی 6 صبح برود کسی سر کار تا 9 شب دیگر برای چه وقتی برنامه بریزد؟؟؟؟ چه باید کرد؟؟؟؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مشکل امروز ما آن است که نیازهای کاذب زیادی برای خود ایجاد کرده‌ایم که برای جواب‌گویی به این نیازها مجبوریم وقت زیادی صرف کنیم و عملاً از زندگی حقیقی باز می‌مانیم. بشر امروز باید با یک بازخوانی جدید خود را از این نیازهای کاذب آزاد کند تا زندگی را شروع نماید. هنوز عمق فاجعه‌ی غفلت از معارف برایمان روشن نشده. موفق باشید
7683
متن پرسش
باسلام با توجه به سوال 7580 در خصوص نظم مورد نظر اسلام و نظم حاصل از مدرنیته (نظم کثرت گرای ثانیه ای) اگر ممکن است توضیح بیشتری مرقوم فرمایید. با توجه به نظمی که خود حضرت امام داشتند مثلا سر ساعت بخصوصی کارهای مشخص را انجام می دادند آیا در راستای نظم موجود نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نظم دینی نظر به عالم ملکوت دارد و مؤمنین واقعی با هماهنگی با عالَم ملکوت خود را و زندگی را مدیریت می‌کنند و لذا هیچ وقت این طور نبوده که مؤمنین به نظم اهمیت ندهند. در آغوش ملکوت به صورتی حکیمانه جای هرکاری را تعیین می‌کردند و به همین جهت هرگز آرامش خود را از دست نمی‌دادند. مشکل امروز بشر آن است که در نظمی مکانیکی گرفتار است و در آغوش وَهم خود زندگی می‌کند و لذا با نظمی که برای خود ایجاد کرده به هیچ آرامشی نمی‌رسد زیرا این نظم را برای جوابگویی به وَهمیات خود شکل داده، با رویکردی متفاوت از رویکرد نظم قدسی. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» بحثی تحت عنوان نظم معاویه‌ای داشتیم. موفق باشید
7676
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی هدف از نوشتن این مطلب فقط برای خلاص شدنم از وسوسه های شیطان است. استاد؛ متاسفانه فقط شما را به عنوان طبیب جان خود میشناسم. می خواستم با شما تلفنی صحبت کنم تا حرفهای شما بیشتر در عمق جانم نفوذ کند. اما شرم داشتم که به خاطر هیچ و پوچ وقت شما را بگیرم هرچند خود این مطلب نیز اطاله کلام است. مرا ببخشید چاره دیگری نداشتم . استاد عزیزم متاسفم که مجبورم با جزئیات مطالبم را بنویسم. خرداد ماه بعد از مشورتی که با شما داشتم رضایت کامل برای ترخیص فرزندم دادم. همان طور که می دانید به رحمت خدا رفت شاید این حادثه برای خیلی ها تعجب برانگیز بود و به گفته بعضی ها ما قتل انجام دادیم به لطف خدا سعی کردیم در این مصیبت صبر کنیم هرچند باز هم تحملش سخت است . از همان خردادماه انگار تمام بدبختی های عالم به سراغم آمد. فرزندم را از دست دادم همسرم بیکار شد( بعلت تعدیل نیرو که علت اصلی آن تاثیر سوء اقتصاد بر شرکتشان بود والبته با نگاه کاملا متفاوت بامن بیکاری خود را پذیرفت نظرشون این است که تا به حال خداوند روزی مرا اینجا قرار داده بود و حالا جای دیگر)و منهم به خاطر یک ماه مرخصی که گرفته بودم ورشکست شدم (در هفته نامه مشغول بکار بودم علت ورشکستگی وضعیت خراب اقتصادی از لحاظ کاغذ و بعد بی تدبیری یکی از همکاران و شاید اگر بخواهم نگاهم را عقلانی و منطقی کنم امتحان الهی) تمام شرایط مصادف بود با نقل و مکان اینجانب به خانه پدری همسرم. از همان خرداد ماه من و همسرم بعد از آن وقایع که کمی روحیه خود را بدست آوردیم سعی کردیم به زندگی عادی خود برگردیم و درد بی فرزندی خود را به روی همدیگر نیاوریم انگار هیچ اتفاق تلخی نیفتاده است ولی متاسفانه زندگی به روال عادی برنگشت. دست به هرکاری زدیم با شکست روبرو شدیم تا جایی که اگر یادتان باشد 4 ماهه پیش وقتی تلفنی با شما صحبت کردم گفتم از مشکلات دنیایی خسته شدم انگار تمام بشو نیست و من فرصت خود را دارم ازدست می دهم به لطف خداوند مباحث را شروع کردم اما از لحاظ فکری نتوانستم خودم را از افکار سوء نجات دهم. هر دوی ما تا توانستیم دعا و استغفار کردیم اما نتیجه ای نداد حالا حرفهای دیگران کم کم دارد روی ما اثر منفی می گذارد به من می گن این خانه برای شما شگون نداشته یا می گن دچار سحر و جادو شده اید تا از این خانه نروید آش همین است و کاسه همان . یک روز تصمیم گرفتیم از این خونه برویم اما با کدام پول؟ نمی خواهم ادعا کنم در این 6 سال گدشته زندگیم در اوج رفاه بودم اما زندگی بدی نداشتم ولی در این 9 ماه طعم تلخ فقر را چشیدم هرچند صورت خود را با سیلی سرخ نگه میداریم و نمی گذاریم کسی متوجه این فقر شود و اگرنزدیکان همسرم حرفی می زنند صرفا به خاطر شرایط ایجاد شده همسرم است و راجع به من چیزی نمی دانند و از طرفی خانواده خودم اصلا از بیکاری همسرم خبر ندارند و فقط شرایط مرا می دانند که البته اهمیتی نمی دهند چون فکر می کنند همسرم مشغول به کار است و درآمد خموبی داردو من چون در آمدم از همسرم خیلی بیشتر بود در این چند سال همیشه پیش خانواده ام ادعایم این بود که درآمد آنچنانی ندارم و فقط کارم جنبه سرگرمی است ( علتش این بود که اگر یادتان باشد در زمان خواستگاری یکی از ایرادهایی که خانواده من می گرفتن بحث درآمد بود.) فکر می کردم اگر به مشکلات فکر نکنم ولی تلاش کنم و توکل همه چیز حل می شود ولی نشد! حالا کم کم گذشته به یادم می آید که چقدر پدر و مادرم با این وصلت مخالف بودن و می گفتن روزگار طوری نیست که بتوانی با فقر و نداری زندگی کنی در واقع بعد از 6 سال درست با چیزی روبرو شدم که خانواده ام از آن به شدت وحشت داشتند وحالا گاهی حس پشیمانی از انتخابم به سراغم می آید !برای خلاصی از این افکار منفی کتاب جایگاه رزق در هستی را مجددا خواندم کمی تحمل کردم و مدام این فکر را در ذهنم تکرار می کنم این امتحان الهی است اما این حرفها فقط مثل مسکن عمل میکند چند روزی آرامم می کند و بس. به خودم می گم حتما دلیلی دارد که اگر تلاش می کنیم به نتیجه نمی رسیم ولی متاسفانه عمق این حرفها در جانم بی تاثیر است به هر دری زدیم گشایشی ندیدم اگر ضرر ندهیم خودش خیلی هنر است سودش پیشکش. نگاههای ترحم آمیز دیگران به خاطر نداشتن فرزند از یک سو، بچه دار نشدن ما و احتمال خطر مجدد همان واقعه از سوی پزشکان عذابم می دهد فشار مالی و هروز شرمنده دیدن همسرم از سوی دیگر طاقتم را کم می کند خودم به هر دری که زدم با در بسته روبروشدم .پیشنهاد خنده دار همکاران قدیمی که چشم امید دارند تا کاری دست و پا کنم و مجدداهمه دور هم جمع شویم مرا به وسوسه می اندازد آنها پیشنهاد فال و دعا و.. را دارند اما نمی تونم مثل آنها فکر کنم چطور می توانم با همین اعتقادات ناچیز نخ نمایم به سراغ فالگیر و پیشگو و این مسائل بروم (کتاب جایگاه جن، شیطان و جادوگر در عالم را مطالعه کردم شاید برای همین است که حرفشان برایم خنده دار است) باور این حرفها سخت به نظر می آید اما من اصلا انتظار چنین مسائل و مشکلاتی را در زندگیم نداشتم باورم نمی شود من در این ازدواج به خدای خود توکل کردم در روز عقدم عاجزانه به خدا گفتم در این وصلت حتی چوب کبریت زندگیم را از خودت می خواهم ولی...؟بارها به خودم میگم من یاد گرفتم که بفهمم نه خوشی های دنیا می ماند نه سختی های آن ولی وقتی کم میارم و دعام مستجاب نمیشه گشایشی نمی بینم با تمام اعماق وجودم می فهمم که دارم نا امیدم میشم و گله و شکایت من به خدا فقط کار شیطان است اما خیلی سخته که نمی دونم در این شرایط سخت چکار باید بکنم؟ و چقدرسخته به جای اینکه از لحاظ معنویت رشد پیدا کنم راه رهایی خود را نفهمم و از پس این امتحان بر نیایم وخدایی نکرده گرفتار این رمال و فالگیر و.. شوم! استاد عزیز تر از جانم چگونه بپذیرم این همه بدبیاری فقط برای نقل مکان است؟ در حالی که معتقدم حتما گناهی کردم که دعایم مستجاب نمی شود یا گناهی سبب تاخیر در اجابت شده است که اگر این طور باشد نمی دانم چیست؟ هرچند بارها استغفار کردم. یا اصلا بحث استجابت نیست زمان اجابتش فرانرسیده .اگر این امتحان الهی است چطور خود را در این امتحان رشد دهم و از این همه وسوسه و نا امیدی رها شوم؟هرچند نمیدانم تاکی می توانم این شرایط را تحمل کنم؟ نمی خواهم درمطالعاتم مجددا وقفه ایجاد شود شاید باور نکنید اما خیلی سخت است وقتی انسان دعا کند اجابت نشود و همان موقع شیطان او را در ورطه نا امیدی و شک بیندازد بارها در این مدت چنین اتفاقی افتاده اما لطف خدا شاملم بوده سریع بر این نا امیدی غلبه کردم اما خیلی امیدوار نیستم لطفا هم مرا موعظه بفرمایید و هم راه درمان را نشانم دهیدکه چطور بتوانم از این گرفتاری ها خود را نجات دهم؟ با تشکر فراوان و التماس دعای خیر از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال مطمئن باشید خدا شما را فراموش نکرده، هر اندازه ابزارها را از جلو شما بردارد بیشتر خودش را به شما نشان می‌دهد. سعی کنید از همه‌ی نسبت‌ها و عنوان‌ها و رودربایستی‌ها خود را آزاد کنید و به ساده‌ترین زندگی راضی شوید و خدا را شکر کنید که آن خانه را فعلاً برای شما فراهم کرده. اگر توانستید این فقر زیبا را بشناسید و در نهایت رضایت‌مندی آن را از حضرت حق بپذیرید در آن صورت راهی خاص به سوی خدا برای خود گشوده‌اید. او می‌تواند سالک خود را به جایی برساند که در مقابل سختی‌ها شاکر شود و خوشی و سختی برایش مساوی گردد – زیرا آن سالک برکات سختی‌ها را چشیده-. از رسول خدا«صلواه‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم: ««أَوَّلُ مَنْ یُدْعَى إِلَى الْجَنَّةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الَّذِینَ یَحْمَدُونَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَى کُلِّ حَال‏» نخستین کسانى که روز قیامت به طرف بهشت خوانده مى‏شوند کسانى هستند که در هر حال خدا را سپاسگزارند. حقیقتاً « إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَکَارِهِ » بهشت را در درون سختی‌ها قرار داده‌اند. چقدر خوشحال می‌شوم اگر حتی از این سختی‌ها هم شکایتی در درون خود نداشته باشید تا با نعمت‌های آسمانی آشنا شوید. موفق باشید
7649
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت. بنده حدود 4-5 ماه است که به واسطه راهنمایی های دوستی و با کمک فایلهای صوتی جنابعالی بطور عمیق تر از گذشته با دین و تفکر درباره معارف آن آشنا شده ام. از قرار گرفتن در این مسیر بسیار خشنودم. مشکل اینجاست که تفکر درباره قیامت و نزدیک بودن مرگ موجب شده که من به نوعی بی انگیزگی درباره زندگی دنیا برسم. گاهی دچار احساس پوچی میشوم. از زندگی ام و نعمت های فراوانی که خداوند به من عطا فرموده لذت نمیبرم و در عمق وجودم احساس غم دارم. پس از تلاش بسیار برای ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه ام (طب سنتی) پذیرفته شدم . ولی اکنون که زمان شروع درس و مطالعات گسترده است انگیزه ام را از دست داده ام. همه چیز برایم رنگ باخته. فکر میکنم صرف این همه وقت و انرژی برای آموختن در مورد جسمی که فانی ست بیهوده است... شاید باید وقتم را صرف آموختن معارف دیگری کنم... لطفا راهنماییم فرمایید تا از نا امیدی نجات پیدا کنم. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این‌که باید وقت خود را صرف معارف الهی کنید حرفی نیست ولی در همان راستا برای تعالی در قیامت و آبادکردن قیامت باید راه‌های خدمت به خلق را نیز در پیش بگیرید و فکر می‌کنم این رشته‌ای که می‌فرمایید یکی از راه‌های خوب خدمت به خلق است تا حق ، خود را بر شما بنمایاند. موفق باشید
7661
متن پرسش
سلام علیکم.گاهی در بین افراد خانواده کدورتهایی حاصل می شود که نشات گرفته از اتفاقات جزئی است که جنابعالی در بحث مکارم الاخلاق فرمودیدو هرچه تلاش می شود که برطرف شود از طرف مخاطبین بازخورد مثبت دریافت نمی شود،چه باید کردتا صفا و صمیمیت درخانواده ها برقرار شود؟موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شما با حوصله‌ی زیاد سعی کنید نمونه‌ی مکارم الاخلاق باشید و به بقیه فرصت دهید تا به لطف الهی خود را بالا بیاورند. موفق باشید
7633
متن پرسش
با سلام با توجه به تساوی من زن و مرد چرا از 14 معصوم فقط یکی از انها زن بوده و مابقی شان مرد می باشند؟ همچنین بروز و ظهور خصوصیاتی همچون ترس و ... در زن و مرد متفاوت بوده در حالی که من همگی آنها یکی و متعلق به خدا می باشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- از آن‌جایی که امام باید در امور اجتماعی از جمله در جهاد شرکت داشته باشد و جبهه را فرماندهی کند اقتضا می‌کند که باید امام مرد باشد. ولی در اسلام از نظر مقام قدسی بین زن و مرد تفاوتی نیست که بنده در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی داشته‌ام 2- اگر انسان‌ها اعم از زن و مرد در زیر سایه‌ی اسلام قرار گیرند ضعف‌هایشان برطرف می‌شود وگرنه بعضی ضعف‌ها در مردها هست که در زن‌ها نیست و بالعکس. موفق باشید
7640
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت استاد محترم حضرت استاد طاهر زاده ، آیا پیروی از توصیه و امر مادر ، انتخاب بزرگ انسان (جوان) می باشد یا خیر ؟؟ بنده 27 ساله و مجرد ، فوق لیسانس حقوق بین الملل دارم ، با وجود اینکه از صنفِ وکالت اصلا خوشم نمی اید ، مادر محترمم ، اصرار دارند که بنده در آزمون وکالت شرکت کنم و این حرفه را انجام دهم . با وجود کراهتی که بنده از این حرفه دارم ، آیا انجام امر ایشان ، انتخاب بزرگ است ؟ چگونه می توانم ، هدف دینیِ خود را داشته باشم و جهت دهی زندگی ام به سمت انتخاب بزرگ باشد ؟ آیا این بینش درست است که با خود و خدایم بگویم : «وکالت میکنم برای دفاع از حق و گرفتن از ظالم و دادن به مظلوم و تشکیل زندگی دادن و هزینه کردن درآمد در راه خدا ؟ و ... از این جور توجیهات ؟! استاد محترم ، علاقه و خواسته خودم این است که ، رشته تحصیلی ام را ادامه دهم (دکترا ، البته به عنوان یک وسیله برای هدف اصلی) ، برای خدمات بیشتر به اسلام و دینم و پر کردن فضاهایی که در این زمینه وجود دارد . خواسته خودم این است که حوزه علمیه و حقوق بین الملل را -به عنوان وسیله- انتخاب و دنبال کنم ، تا بتوانم به نقاطی که عرصه بین الملل و حتی دانشگاه ، پاسخ داده نشده و کم کاری شده است ، پاسخ داده و خدمت کنم و ... از این جور تصورات ! جناب استاد و پدر گرامی ، مدتها است (نزدیک 1 سال و اندی) که جوانیم درگیر این مشغله ذهنیست . کدام را انتخاب کنم ؟ امر مادرم (بسیار بر والدینم احترام قایل هستم و تا کنون بحمدالله همه زندگیم خوب است) یا آنچه خودم تصور میکنم درست است !؟؟ و اگر هیچکدام صحیح نیست ، چونه زندگیم را دینی کنم و به سمت حقیقت مطلق سوق و جهت دهی کنم ؟ با تشکر و آرزوی سعادتمندی و سلامتی روز افزون فرزند جوانتان ، اشکان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اطاعت از والدین غیر از آن است که در چیزهایی که صاحب‌نظر نیستند هم از آن‌ها اطاعت کنیم. قرآن می‌فرماید: « فَلا تُطِعْهُما» از آن‌ها در امری که علمی در آن نیست اطاعت نکن، در عین احترامی که به آن‌ها می‌گذارید. ولی اگر خودتان به آن نتیجه رسیده‌اید که با نیت خدمت به مظلوم حقوق بخوانید بحث دیگری است. در هر حال در هر دو رشته امکان خدمت به خلق و رضایت حق فراهم است. موفق باشید
7610
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلا م چند سوال در باره ذکر داشتم لطفا هر کدام را جداگانه پاسخ فرمایید 1- ایا بهتر است در طول روز یک ذکر را زیاد تکرار کنیم و یا چنر ذکر را بگوییم مثلا آیا بهتر است 1000 بار صلوات بفرستیم ویا بهتر است مثلا 100 بار صلوات 100با ر تهلیل 100 بار تکبیر وهمین طور تسبیح ودیگر ذکر ها را بگوییم 2- در حین رانندگی به مباحث معرفتی گوش می دهم و ذکرهم می گوییم آیا درست است و فایده دارد و یا با ید با توجه به مباحث گوش دهم و یا با توجه بیشتر ذکر را بگو یم3- علامه حسن زاده روایتی را در کتاب نور علی نور آورده که از غرر روایات می داند که امام صادق علیه السلام فرمود در تعجبم از کسی که از چهار چیز بیم دارد چگونه به چهار چیز پناه نمی برد که موضوع ترس واندوه و مورد مکر و حیله واقع شدن و طالب دنیا بودن را مطرح می کند و به عنوام نمونه می فرماید در شگفتم از کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین پناه نمی برد فانی سمعت الله عزوجل یقول بعقبها و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین و یا عجبت لمن اراد الدنیا و زینتها کیف لا یفزع الی قوله ما شاء الله لا قوه الا بالله فانی سمعت الله عزوجل یقول بعقبها ان ترن انا اقل منک ما لا و ولدا فعسی ربی ان یوتین خیرا من جنتک و عسی موجبه حال سوالم این است که این اذکار به چه صورت است آیا عدد خاصی و زمان خاصی دارد و یا به طور مکرر در طول روز باید تکرار کرد دوم این که چرا امام فرموده است فانی سمعت الله عزوجل و نفرموده قال الله تعالی و سوال آخر اگر کسی ذکر ماشالله ..... را بگوید تا از دنیا و نعمتهایش بهرهمند تر شود و هم برای خود و خانواده استفاده کند و هم با انفاق و دیگر امور خیر به خدا تقرب یابد مانع تکامل آدمی می شود با کمال تشکر خداوند به شما جزای خیر را بدهد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- هر دو کار خوب است بستگی به حال و حضور خودتان دارد که با کدام ذکر جلو می‌روید ولی این سه ذکر به اضافه‌ی سبحان‌اللّه خوب است که در روز فراموش نشود 2- خوب است 3- نظر قلب و زبان به این اذکار در حدّی که قلب متذکر باشد کافی است. شاید نیاز نباشد به تعداد خاص گفته شود مگر آن‌که بخواهید به خودتان برنامه بدهید که آن هم خوب است. می‌فرمایید چرا می‌فرمایند: «سمعتُ اللّه عزوجل»؟ فدایشان شوم این ذوات مقدس با گوش مبارک قلب‌شان قرآن را شنیده‌اند. چرا نگویند «سمعتُ». به نظرم نه‌تنها اشکال ندارد خوب هم هست که انسان از خدا طلب نعمت‌های دنیایی را برای آخرت خود بکند. سعی کنید این سؤالات را با دادن آدرس ایمیل بفرمایید که اگر برای سایرین مفید نیست در معرض دید عموم قرار نگیرد. موفق باشید
7570
متن پرسش
هو العلیم: سلام علیکم، استاد گرانمایه جناب حاج آقای طاهرزاده. با توجه به سؤال وجواب٧٥٦٢ با آیه مبارکه "لیس من اهلک“ ،فززند حضرت نوح علیه سلام ، در نداشتن پیوند مکتبی ،اعتقادی ومذهبی موجب قطع رحم می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیر؛ تنها اگر محارب باشد رعایت رحم‌بودنش را نباید کرد و باید با او مقاتله کرد. در این مورد هم بهتر است رحم محارب ما را کس دیگری به قتل برساند به جهت آثار وضعی که دارد. امام به فرزند خلیفه‌ای که به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» توهین کرده بود، فرمودند حکمش قتل است ولی خودت او را به قتل نرسان وگرنه عمرت کوتاه می‌شود. موفق باشید
7572
متن پرسش
استاد گرانقدر با سلام و آرزوی سلامتی، متاسفانه برادران شوهرم، همسرانی بی حجاب دارند و خودشان هم اهل نماز و رعایت احکام دین نیستند، از آنجا که امکان قطع ارتباط وجود ندارد، در مراوده با ایشان چه باید کرد که هم بر خودمان(بویژه پسرکوچکم) اثر منفی نداشته باشد و هم ذره ای آنان را مقید تر کنیم. بطور کلی اکنون شرایط در خانواده ها بگونه ای شده که جو فامیل یک دست نیست و خانواده های متدین مجبور به ارتباط با اقوام نزدیکی هستند که رعایت احکام دین را نمی کنند آیا قطع رابطه اگر امکان پذیر باشد را توصیه می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ابداً فکر قطع رابطه نکنید، با خوش‌رویی تمام با آن‌ها برخورد کنید. خودشان بد نیستند، کارهایشان بد است. همین را به فرزندتان تفهیم کنید، إن‌شاءاللّه فضای عالم طوری است که این افراد متنبه می‌شوند. موفق باشید
7562
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز و ارجمند ، با توجه به آیه " انه عمل غیر صالح" و ارتباط خویشاوندان نسبی ، در صورت إمکان تبین بفرمایید . ١- بعضا مشاهده می شود ، أفرادی از یک خانواده ، مخالف نظام اسلامی ،ترک انجام واجبات ، همراهی با غرب ،خصوصا با امریکا و اسراًئیل و همراهی با فتنه ٨٨ ، چگونه بأید ارتباط داشت که ، صله رحم حفظ شود و موجب گمراهی مان از توحید ناب که همان ولایت أهل بیت علیهم السلام است، نشویم ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن جهت که محارب نیستند نباید قطع رحم کرد. ولی باید نشان داد نظر شما با آن‌ها متفاوت است و اگر زمینه هم بود آن‌ها را متذکر نمود. ولی به جهت موضع‌گیری‌های غیر الهی‌شان باید آن‌ها را عمل غیر صالح بدانیم و فکر نکنیم چون خویشاوند هستند اعمال غیر الهی آن‌ها برای ما قابل پذیرش است. موفق باشید
7523
متن پرسش
سلام علیکم. شهید بهشتی نسبت به طلبه های دیگر زندگی نسبتا اشرافی داشتند. چطور با وجود مبارزه طلبی ایشون چنین زندگی مرفهی داشتند و در محله ثروت مند نشین زندگی میکردند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان در زندگی شخصی همان سادگی را داشتند که همه‌ی طلبه‌ها داشتنتد ولی چون قبل از انقلاب موقعیت خاصی داشتند و مدتی نماینده‌ی آیت‌الله بروجردی در هامبورک بودند به اقتضای آن موقیعت زندگی خاصی باید می‌داشتند؛ رفقای ما قبل از انقلاب خدمت ایشان رسیده بودند می‌گفتند یک اتاق داشتند با مبل و صندلی و یک اتاق هم داشتند با فرش‌هایی که حتی کرک مناسب نداشت و فرموده بودند در هر کدام از اتاق‌ها که می‌خواهید بفرمایید آن اتاق مخصوص میهمان‌های خارجی است و این هم مخصوص رفقا. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!