بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سایر موضوعات

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26056
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. پس اینکه فرمودید در خواب ملکات می ماند واقعا باعث امیدواری من شد. پس اگر دایما در خواب خود را در حال پرواز و ذکر اسماء الاهی ببینیم و یا در حال برطرف کردن مشکلات اعتقادی دیگران و یا کمک به دیگران می توانیم امیدوار باشیم که این صفات را کسب کرده ایم شیطان بسیار از راه خود کم بینی و نا امیدی از خود به من نزدیک می شود، آیا اینگونه خواب ها می تواند نشانه ای باشد از خدای رحمان برای رشد ما، البته رشدی که هنوز جا برای ادامه دادن دارد؟ ۲. و اینکه اگر انسان در خواب با اختیار حرکت کند و امور آزار دهنده را به امور دلچسب تغییر دهد با توجه به اینکه می داند که در خواب است، آیا می تواند نشانگر تقویت اراده انسان در طول زندگی باشد، چون از شما پرسیدم و فرمودید، اراده انسان که مد نظر امام در کتاب معاد بوده اراده ای در جهت خدایی نمودن افعال است؟ ۳. در حالی که در چندین جا از شما شنیده ام انسان در خواب و برزخ اختیار ندارد، ولی برای خودم بارها پیش آمده که اشکالی می خواهند در خواب مرا آزار دهند که در خواب می فهمم از خیال خودم هست ولی من یا اراده خود آنها را به نیکوترین چهره ها تبدیل کردم، چهره های که در کنارم دعا بخوانند و کمک من کنند برای پرواز در آسمان ها و ذکرهایی که تمام جانم را پر از لذت و شعف می کند؟ حضور خود را در این خواب ها به خوبی حس می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه، همچنان‌که مکرر خدمت کاربران عرض شده است، بنده تعبیر خواب نمی‌دانم و قسمت دوم و سوم سؤال جنابعالی نیاز به تعبیر دارد. موفق باشید

26044
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: از آنجا که عزم و انتخاب از نفس است چرا در هنگام خواب ما اراده ای نداریم و بدون اینکه کنترلی داشته باشیم از صحنه ای به صحنه ای دیگر برده می شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب در مقابل امکانات متفاوت که روبه‌روی ما است به ظهور می‌آید. در خواب، نفسِ انسان با ملکات خود و صور ذهنی‌اش به‌سر می‌برد. موفق باشید

26016
متن پرسش
سلام: ۱. اگر سر کسی را ببرند بلافاصله پس از بریدن، نفس از بدن منصرف می‌شود یا تا مدتی سر و بدن را اداره می‌کند؟ ۲. مگر نه اینکه مرگ انصراف نفس از بدن است و در همه ی انسانها این اتفاق به یک صورت انجام می شود پس چرا بعضی مرگها بدون درد اند. (مثل مرگ در خواب) و بعضی مرگها با درد و زجر زیاد همراه اند. (مثل بریدن سر) ۳. اساسا حس درد در انسان و حیوانات، مربوط به نفس است یا جسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره تا حدّی نفس، هنوز تصرف خود را دارد تا این‌که از آن تصرف مأیوس شده و منصرف شود. ۲. در هر حال هر مرگی یک نوع انقطاع از بدن است و درد خود را دارد ۳. همه‌ی احساسات مربوط به نفس است. موفق باشید

26003
متن پرسش
سلام: نظرتان راجع به افرادی که با وجود نقص جسمانی با هزار زحمت برای بدست آوردن موفقیت دنیایی جنگیده اند (مثل معلولی که به قله دماوند صعود می‌کند) و بعد از موفقیتشان از توکل به خدا و تسلیم نشدن خود صحبت می‌کنند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که زمینه‌ی فعالیت دارند، خوب است در میدان باشند تا عزم آن‌ها رشد کند و به کمال برسد. موفق باشید

26000
متن پرسش
به نام خدا عرض سلام و خسته نباشید: ببخشید که این مطلب را ارسال می کنم چون می دانم حضرتعالی قطعا معبر نیستید ولی شاید بتوانید راهنمایی فرمایید. چند خواب دیده بودم و هدف خوابها اذیتم میکنه خواستم ببینم آیا اینها اثغاث احلام است یا شاید حاوی پیام است. خواب یک: خواب امام صادق (ع) را دیدم مرا صدا زد با صورت کامل ایشان را دیدم بعد یک عدد خرما گرفت سوره حمد بر آن خواند و به من داد من آن را خوردم و دهانم از آب دهان امام صادق (ع) پر شد و لبریز شد بطوریکه روی زمین هم از آب دهانم افتاد. خواب دوم: رفتم زیارت حرم عبدالعظیم دیدم رو به ما پشت به قبرش یک سفره جلو گذاشته و همه می خوردند و من آمدم از آن خوردم یک شخص نورانی پیشش بود که شبیه امامزاده یا همچین چیزی بود که نمی دانم کی بود و آیا اصلا کنار ایشان شخصی دفن است من در کودکی زیارت عبدالعظیم رفته بودم. سوم: خواب دیدم مرا برای سیصد و سیزده تن دعوت کردند یکی کسی هم با من بود دم در ولی مامور نگذاشت وارد شود گفت نامه ورود. یهویی دیدم در جیبم نامه هست. داخل محوطه و سپس سالن ال مانند شدم یک سفره پهن بود افراد با هیبتی بودند و در راس سفره کسی بود که وقتی خواستم او را ببینم غبار شد و مانع شد به من گفتند برو ته سفره، و اکثر سفره پر بود و ته سفره مانده بود خیلی کم شاید تعداد چند نفر خالی بعدش یه برنج آوردند که روی آن قیمه بود و من از آن خوردم و بیدار شدم. و خوابهای زیادی از این دست. البته الان مدتی است دیگر هیچ خوابی نمی بینم مطلقا. ضمنا من زیاد به این چیزها فکر نمی کنم ولی به وفور خواب پیامبر (ص)، ائمه، قبرحضرت زهرا (س) را می بینم. گاهی هم پیش سه یا چهار معصوم (ع) را با همه. من برای خواب مطلقا ارزشی قائل نیستم و بلکه حتی تنفر دارم علت تنفر هم بزرگنمایی کردن آن است چرا یک بیچاره بدبختی مثل من باید چنین خواب هایی ببیند که ممکن است باعث نوعی توهم معنویت در او شود و این علت تنفرم از خواب است. چون می دانم کی هستم و مطلقا نمی‌توانم حتی تصور این کنم که مثلا یک هزارم انسانهای خوب باشم چه رسد به انسان های إلهی. پس این خوابها چی هستند البته در مجموع بیش از ده ها خواب و چیزهایی که بین و خواب و بیداری برام بوجود آمد را مکتوب کردم. آها فراموش کردم. خواب دیدم یه قصر بزرگ با دو تا مناره که انتهای آنها دیده نمیشن و عکس بزرگ من سر در آن است ولی در بسته بود و چند نفر ایستاده بودند گفتم عکس کیه گفتن هرکی هست خدا براش خواسته بعد وقتی خودم رو دیدم با تعجب گفتم چرا صورتم اینقدر می درخشه و شبیه شهداست اینکه اینجا بیشتر مکان شهداست بعد سمت طرف جاده یه سیاهی بود و بی اختیار آن جا رفتم به آنها گفتم باید برم کارهای نیمه تمام زیادی دارم خانه های زیادی در آن سیاهی بود والی آخر.... با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده در این موارد ورودی ندارم. فکر می‌کنم نباید خودتان نیز این موضوعات را دنبال کنید. موفق باشید

25998
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جناب استاد طبق فرمایشی که داشتید کتاب انسان عالم دینی را مطالعه نمودم در همه کتاب قصد القاء یک مطلب خاصی دارید که احیانا آن را تجربه نمودید یا بزرگان و واصلان آن را تجربه نمودند. نکته ای که هست و جواب گمشده ام را شاید در این کتاب پیدا نکردم یک جای کاری دارد می لنگد مشکلی که من بیان کردم با جواب حس می کنم تناسب تامی ندارد. توان علمی ام نمی کشه، چرا حس بیهودگی و پوچی به ما دست می دهد و سیری و وحشت از زندگی و تصور زائد بودن هستی و سنگینی آن سوای خوبی یا بدی احوال و حوادث چرا وقتی که اعصابم سالم بود اینها سراغم نمی آید یا خیلی بندرت با شدت کم می آید این وسط یک چیزی هست. خداوند با رحمت واسعه اش نمی تواند با ما گرفتاران، بیسوادها (بمعنی در مقابل عارفان) اینگونه معامله کند که یا در عالم دینی باشیم یا زندگی ما پوچ اندر پوچ است. «یرید الله بکم الیسر ولایرید بکم العسر» چرا دقیقا در سن چهل و دو دنبال معنا می گردم؟ چرا بعد از این همه مدت چرا اوائل جوانی یعنی بیست سالگی دنبال چنین معنایی بودم یه رابطه ی معناداری وجود داره، که سن من و شاید سن انسانها بازی می کند من تفکرات بسیار عمیق و عمیق می کنم. احساس پوچی و وحشت از هستی ناشی از فقدان اعتقاد به خدا نیست، ناشی از هدفدار نبودن زندگی نیست، نه یک جای کار می لنگه همه چی مرتب هست، این وسط یک چیزی هست، سن من داره بازی درمیاره یا سیستم فکر و ذهنم یا هر چیزی که نمی دونم چیه، من سلامتی ذهنم را با همه وجود دیدم در حالی که این بیماری است. وجود سالم هدفمند ست اصلا به این مساله بیمارگونه غور نمی کند غور کردن یک بازی است این نوع غور با آن نوع غوری که برای جستجوی حقیقت می کنیم فرق دارد غور در حال عسر و مرض با غور همراه یسر و سلامتی دو چیز است. حتی ملحدان هم باید در سلامتی انتخاب کنند بیماری آن چیزی نیست که مدنظر پروردگار باشد. ظرف مریض است سیستم مختل است این اختلال منبعش مرموز هست. آیا در این زمینه نظری ندارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث نیهیلیسم یا احساس پوچی، مشکلِ این قرن است. متفکران معتقدند اگر کسی به‌خوبی متوجه‌ی این امر بشود، نوع رویکردش به دین، رویکردی اساسی برای معنابخشی به زندگی می‌گردد و دینِ الهی چنین توانایی را دارد، اگر ما رویکردمان برای معنابخشی به احکام و دستورات دین باشد. موفق باشید

25977
متن پرسش
من در گیر شخصیتی هستم که فکر می کنم ساحری قوی ست و شبانه روز با خدعه با من سخن می گوید و افرادش نیز مرا تحت نظر دارند. در تمامی خیالات و افکار من مداخله کرده و امور را برایم مشتبه می سازد. از استاد (فایل های صوتی) شنیدم که فرمودند کتاب اپانیشاد ها را نیز مطالعه نموده اند و از جایی شنیده ام چیزی وجود داشته با آن به زنان تجاوز می کردند (چیزی شبیه به سحر.) چون این اتفاق (تجاوز در خواب و بیداری) برایم رخ داده است و می دهد از شما درخواست راهنمایی دارم. من در زندگی ام سخنرانی افراد مختلفی را گوش کرده ام و از مباحث استاد بسیار بهره بردم هم به برکت حدیث امام صادق (ع) و هم تفسیر دقیق ایشان لذا خواهشمندم در رابطه با موضوع بنده نیز مرا راهنمایی فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست کمی با کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و پیشنهادهای آن کتاب دست و پنجه نرم کنید. از ورزش و تمرکز در حرکات ورزشی غافل نباشید. امروز، فعالیت‌های اجتماعی و هماهنگ‌شدن با افقِ دیدِ مقام معظم رهبری، در بسیاری امور راه‌گشاست. موفق باشید

25972
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: می خواستم بدانم آیا استفاده از آلات موسیقی مثل سنتور، دف و ضرب در مدارس به صورت معمولی جهت جشن ها و مناسبت ها اشکال دارد و آیا این کار ترویج موسیقی محسوب می شود؟ بعضی افراد مخالفت می کنند و بعضی از افراد آن را مجاز می دانند و استدلال می کنند که در مسابقات فرهنگی هنری مدارس تک نوازی وجود دارد و این ها غیر لهوی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر درحالت صفا و با محتوای خوب انجام شود، ترویج موسیقی به حساب نمی‌آید و اشکالی نخواهد داشت. موفق باشید

25970
متن پرسش
استاد گرامی سلام: ۱. در شرایط بد اقتصادی که در آن قرار داریم و نمی توانیم شرایط مطلوبی از نظر زندگی برای همسر و فرزندانمان فراهم نماییم آیا اگر به کسی توصیه کنیم که ازدواج نکند و یا به زوجین جوان توصیه کنیم بچه دار نشوند مرتکب گناه شده ایم؟ ۲. در درجه پایین تر اگر ساکت باشیم و تشویق به ازدواج و یا بچه دارشدن نداشته باشیم آیا مرتکب گناه شده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! هیچ‌وقت نباید از رزقی که در دست خدا است، مردم را مأیوس کرد. سعی کنید توصیه کنید زندگی‌ها را ساده و ساده شکل بدهند. ۲. به نظرم همان قسمت اول، بهتر باشد. موفق باشید

25975
متن پرسش
سلام: در دین ما آیا اولویت اول نفی شرک و طاغوت است یا اولویت دیگری نیز هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه اولویت دیگری نیست. «دیو چو بیرون رود، فرشته درآید». موفق باشید

25952
متن پرسش
با عرض سلام و احترام به استاد گرامی: علامه طهرانی و بسیاری از علما و اهل عرفان معتقدند که رفتن به سینما به ویژه برای طلاب مضر است و در روح آنها اثرات منفی دارد لذا از جنابعالی پرسشی داشتم و آن اینکه اگر ما طلاب به سینما نرویم چگونه می توانیم در مقابل فیلم های بد بایستیم و از تشریع آنها جلوگیری کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در حال حاضر شرایط متفاوت باشد. ولی با این‌همه تا می‌شود نباید با لباس روحانی در سینما حاضر شد، مگر در رابطه با فیلم‌های ارزشی که جنبه‌ی تقویت و تبلیغ آن‌ها به میان آید. موفق باشید

25940
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، بسیاری از افراد و دوستان انقلابی، از مبارزه با فساد و جلوگیری از خطر نفوذ و استحاله بشدت مایوس اند و ساختار را هم معیوب می بینند و حتی چندان هم به اقدامات جدید قوه قضاییه خوش بین نیستند و اعتقاد هم دارند که دامنه فساد نسبت به دوره پهلوی، گسترده تر شده است و در زمان رژیم قبلی، این میزان فساد نبود. آیا می توان این یاس را هم نشانه ای از ترویج ناامیدی توسط دشمنان و منافقین داخلی، در دل جریان انقلابی دانست که قصد دارد آنها را دلسرد کند یا اینکه خود انقلابی ها کمی عجله دارند و از مدار صبر خارج شدند و یا واقعاً این فساد و نفوذ چنین گسترده شده است که امید، کاری بس دشوارست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط جهانیِ اقتضای این نوع فسادها در کلّ جهان فراهم شده است. منتها در اکثر کشورها نسبت به این امور حساس نیستند چون فاسدان خودشان در حاکمیت قرار دارند و در این‌جه به جهت حساسیت انقلاب اسلامی نسبت به این امور، حساسیت هست، و همین امر کار را در بستر نفیِ فساد جلو می‌برد. موفق باشید

25938
متن پرسش
سلام علیکم: به نظر حضرتعالی بعنوان یک پژوهشگر عرصه اندیشه دینی، علت اصلی در سستی نسبت به عبادات چیست و در اثر چه عامل یا عواملی رخ می دهد؟ پاسخ به چنین پرسشی، برای خود من یک دغدغه است و به نظر شخصی خودم، علتش اینه که معارف دینی با عمق جان فرد عجین نشده و فرد به معارف دینی، به چشم یک سری آموزه های صرفاً قابل آموختن و به یاد سپردنی نگاه میکنه و شاید حتی گرایش به عرفان های کاذبی مثل عرفان حلقه هم همین سستی در عبادات باشد که این عبادات را فرد با دید کلان و از دید معرفت النفس و نفوذ در عمق دل و قلب، نگاه نمیکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرض شده که به جای رجوع به حقیقت، در این موارد علمِ به حقایق در صحنه است. موفق باشید

25928
متن پرسش
سلام علیکم: ما بعد از خواب و در عالم خواب به کجا می رویم و چه اتفاقی می افتد؟ عالم خواب چیست و کجاست؟ متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه انسان نزد خودش هست، چه در خواب و چه در بیداری. در این مورد بد نیست به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» رجوع شود. موفق باشید

25926
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: لطفا کتابی جامع در جریان شناسی فکری قدیم و معاصر معرفی بفرمایید. جامع باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در نظر ندارم. جناب آقای رسول جعفریان در این مورد آثاری دارند. موفق باشید

25896
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز راجع به نمک ید دار و نمک دریا بسیار حرف و سوال و نظر مطرح می شود با یه سرچ ساده در اینترنت هر کسی نظری دارد و بعضی کارشناسان نمک معمولی دیدار رو خطرناک و سرطان زا می دانند بعضی مفید و نمک دریا هم همینطور بعضی ها می گویند مواد صنعتی دارد و مضر و بعضی می گویند اتفاقا دارای املاحی است که شدیدا نیاز بدن است. حال با توجه به اینکه سفارش شده غذا رو با نمک شروع و با نمک به پایان برسانیم و در مصرف آن زیاده روی نکنیم و نیز با توجه به اینکه طبق معارف معرفت نفس بدن سالم روی نفس اثر گذار است و باید از بدن مراقبت کرد تا نفس تدبیر خود را بکند. حال بفرمایید واقعا کدام نمک بهتر است زیرا ارتباط تنگاتنگ با غذا و خوراک دارد و بالاخره بدانیم کدام مفیدتر است؟ در سوالی اشاره کرده بودید خودتان نمک دریا مصرف می کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در بررسی‌های خود به نمک دریا و سپس به نمک معدنی رسیده‌ایم و ابداً نمک ید دار را مصرف نمی‌کنیم. موفق باشید

25893
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت و عرض دلتنگی و اشتیاق دیدار و حسرت جلسات خوب تفسیر شنبه ها که سالهاست از آن محرومیم. الان من مشغول تحصیل کتاب نهایة الحکمه محضر استاد بزرگوار جناب فلاح هستم. از آنجا که ایشان شاگرد استاد یزدان پناه هستند خب خیلی مباحث ایشان هم سر کلاس طرح می شود که گاها خیلی سوال برانگیز است به خصوص که ایشان هم سر کلاس به شدت سوالات را پرواز می دهند و سر ذوق انسان را باز می کنند. سر کلاس فلسفه بسیاری از مباحثی که در دوران دانشجویی محضر شما در سیر معرفت النفس و برهان صدیقین گذرانده بودیم جلوی چشم می آید و آدم احساس می کند مطلب عمقی دارد که اساسا در آن دوران متوجه آن نبوده ایم و ذوق درک حصولی آن مطالب اصلا وجود نداشته است و حالا این ذوق فعال است. لذا اگر اجازه بفرمایید هر از چندی برخی سوالات را که درگیر هستم محضرتان طرح کنم. استاد یزدان پناه در کتاب فلسفه فلسفه (نمی دانم رویت فرموده اید یا نه و دوست دارم نظرتان را هم درباره این کتاب و این جنس کار درجه ۲ فلسفی بدانم) بین شهود عقلی و قلبی تفاوت می گذارند که ظاهرا این ادراک از مباحث جناب صدرا ادراک جدید یا حداقل ادبیات جدیدی است. می خواستم بدانم الان بحث حضوری که حضرت عالی مطرح می کنید در غالب مباحث، آیا صرفا ادراک قلبی مد نظر است یا شهود عقلی؟ یعنی آن توجهی که مدام می فرمایید ما باید مطلب را حضوری کنیم، آیا در نگاه دقیق شهود عقل مد نظر است یا شهود قلب؟ اصلا ایا این تفکیک را قبول دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که عزیزانی مثل استاد فلاح را داریم با آن حکمت و آرامش و صفا و گشودگی. و حمد و شکر به جهت وجود عزیزی مثل استاد یزدان‌پناه که به جهت بی‌قراری‌شان در فهم و تفهیم معارف، بدن‌شان از دست‌شان کلافه است. آری! کتاب «فلسفه‌ی فلسفه» را دیدم. از نامگذاری‌اش معلوم است تا کجاها باید فکر شود و چه زیبا متذکر تفاوت شهود عقلی و قلبی می‌شود. بنده بیشتر در مباحث خود، نظر به شهود قلبی دارم، منتها «قلوبٌ یعقلونَ بِها» که بحث آن در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است. موفق باشید

25898
متن پرسش
سلام: برای سن بلوغ حدود ۱۴ الی ۱۵ سال چه کتابی مناسب است؟ آیا این کتابها مناسب هستند؟ ۱. جوان و انتخاب بزرگ ۲. ده نکته از معرفت نفس ۳. چه نیاز به نبی ۴. آشتی با خدا ، اگر کتاب دیگری سراغ دارید لطفا به ترتیب مطالعه معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همان‌چه را که انتخاب کرده‌اید خوب است. کتاب «نامه‌های بلوغ» مرحوم صفایی را از نظر خارج نکنید. موفق باشید

25862
متن پرسش
با سلام: کدام یک از کتاب های شما برای سنین ۱۳ الی ۱۶ سوال مناسب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی؟» کمک می‌کند. موفق باشید

25855
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار، جناب آقای طاهرزاده: وقت شریف حضرتعالی رو نمی‌گیرم و خلاصه عرض می کنم. بنده در آستانه چهل سالگی هستم و ازهفده هجده سالگی قلبم با هیچ علم و دانشی اروم نشده. دانشگاه فلسفه غرب خوندم، حوزه دارم رسایل میخونم، ریاضی خواندم و الآن با واسطه ی یک گروه شاگرد علامه عالی مقام حسن زاده آملی هستم. اما انگار برای سوالات متعددم پاسخ پیدا نمی کنم، هیچ استادی نیست که بتونم جواب سوالاتم رو از ایشون دریافت کنم. با توجه به اینکه خانم هستم، حضور در یک سری کلاس ها یا پیدا کردن استاد برام ممکن نیست. تقریبا از این آوارگی قلبم خسته شدم و نگرانم که وقت از دست بره و من هیچ قدمی برنداشته باشم. شاگرد گرامی شما، جناب آقای حاج علی اکبری فرمودند از شما راه حل بگیرم. ممنون میشم اگر یک راه‌حل کاربردی برای بنده بفرمایید. برقرار و موید باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این تاریخ راهی که راه سلوکی باشد و غیر از راه اخلاقی است، سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است تا جان انسان در معرض إشراقی قرار گیرد که خداوند بر قلب او متجلی کرده است. به این موضوع فکر کنید. عرایضی در بحث سوره‌ی «فتح» شده، خوب است به صوت آن توجه شود. موفق باشید 

25825
متن پرسش
با سلام و عرض تشکر بابت پاسخ سوال قبل با عنوان بندی زیبای شما به نام «قبله زندگی شاعرانه» جناب استاد برای شروع یک کار فرهنگی در مسجد با توجه به گوناگونی افراد در آن و شرایط حساس این تاریخ، اگر بخواهیم مبتنی بر آموزه های شما شروعی داشته باشیم، آیا پیشنهادی دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین زبان برای ارائه‌ی مطالب فرهنگی، زبان آیات و روایات است مشروط بر آن‌که آن‌ها را خوب تبیین کنیم و با زمانِ امروزی تطبیق دهیم. موفق باشید

25813
متن پرسش
سلام استاد: من خیلی ساله با کسالت روحی در گیرم، یعنی احساس نشاط ندارم و حالت خمودگی دارم. احساس می کنم یه تاریکی روم افتاده فکر نمی کنم تو زنجیرم شاید یه حرکت مورچه ای باشه ولی تاریکی رو حس می کنم. از خودم خسته ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ورزش ۲. صله‌ی رحم ۳. خوش خلقی ۴. کمک به فقرا ۵. مطالعه‌ی کتاب «آشتی با خدا». موفق باشید

25811
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، فرمودید حضرتعالی واقف هستید که چگونه باید با جوان امروز که به وسعت جهان می خواهد زندگی کند و سعه وجودی داشته باشد و مدام در یافتن جهانی بس بزرگ و شگرف است، باید گفتگو کرد تا نظر به بعد عمیق وجودیش و این جهان متعالی او و اگزیستانس شود. می شود این را تببین بفرمایید ویژه اینکه به شخصه در کارهای فرهنگی هستم و با جوانان سر و کار ویژه ای دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از کتاب «آشتی با خدا» بگیر تا حالا، سعی‌ام در همین روش است. تبیین دین، همان حساسیت نسبت به این موضوع است که افقِ جهانی که انسان‌ها در آن زندگی می‌کنند را مدّ نظر قرار دهیم. موفق باشید

25780
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، برخی دوستان انقلابی می گویند نگاه انقلابیون به جامعه یک نگاه دور از واقعیت و غیر منطقی است و مدام می گویند اسلام و انقلاب در حال از دست رفتن است و مسبب گرایش های غیر انقلابی مردم، خودمان هستیم و جامعه درگیر حس یاس و ناامیدی به انقلاب و اسلام است و اعتماد و محبوبیت نظام کاهش یافته و گویی در مسیر یک بن بست سیاسی هستیم. حتی گاهی در بسیاری اصول انقلاب هم تشکیک می کنند و کار فرهنگی هم که می خواهیم بکنیم می گویند بس کنید آبروی نظام در حال رفتن است و قرائت های مان دیگر اثر ندارد و جامعه از این حرفها رویگردان است. بنده با اینکه اعتقاد دارم به عیوبی که در سطح نظام سازی و فعالیت های فرهنگی درون کشور هست و اینکه ما در نشان دادن افق متعالی انقلاب باید فراتر از اینها کار کنیم و با ابزار روز جامعه به صحنه بیایم و حکمت انقلابی رو در قاب هنر نشون بدیم یا خیلی اشکالات درونی دیگه، اما به نظرم این نگاه شاید کمی از اعتدال و حقیقت دور باشه که اکثریت جامعه رو در حالت عقبگرد از دیانت و اسلام ناب ببینیم و معتقد باشیم اسلام در حال از دست رفتنه و نیروهای مومن انقلابی دایره رو برای جذب حداکثری محدود کردند ویژه با این نسل جوان درون جبهه انقلاب. اما نمیدونم آیا واقعا به همین شدت و حدت، وضعیت فرهنگی و عقیدتی جامعه ضد انقلاب و اسلام ناب و مخالف سرسخت اونها و روتافته از ارزشهای انقلابی است و فعالیت های فرهنگی پوچ شده و نیروهای انقلابی چشم بسته و متحجرانه دارن جلو میرند و نیازهای روز رو درک نمی کنند؟ حتی به امیدی که در بیانیه گام دوم انقلاب هم که بنا بر فرمایش آقا، اصلی ترین جهاد است، شک کرده ام. نکند جایی برای امید نمانده و ما ۴۰ سال به پیکر انقلاب و نظام زخم زدیم و داریم قرائت های خطرناک در قالب انقلابی ارائه می دهیم و جوانان علاقه و امیدی به آینده جامعه ندارند و این نوع نظام و دین داری برایشان کنار رفته است؟ نمی دانم بعد از این چند سال فعالیت فرهنگی، چرا اینقدر دچار کلنجارم و می ترسم فعالیت هایم کم اثر باشد. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد نیز فکر کنید که انقلاب اسلامی دل‌ها را به خوبی جذب کرده است که فشارهای اقتصادی با همه‌ی سختی هایش موجب نشده تا مردم از رهبری و انقلاب دست بکشند. از مدیریت‌های غلط که در بستر روحیه‌ی انقلابی نبود، گله‌مند و عصبانی هستم زیرا می‌دانم ظرفیت انقلاب و کشور بیش از این حرفها است. عنایت داشته باشید حقیقت انقلاب اسلامی، ماورای این شلوغ‌کاری‌ها که رسانه‌های دشمن فعلاً ذوق‌زده شده اند، در حالِ فتح تاریخی است که غیر از تاریخ مدرنیته و فلاکت‌های آن است. این بیچاره ها از جای دیگری می‌سوزند. «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ ﴿۸۱/هود﴾ ؟» آری! خدا می‌داند صبح این تاریخ که در دل انقلاب در حال طلوع است، بسیار نزدیک است. هر اندازه دشمن بیشتر تلاش می‌کند، زودتر به ناتوانی او پی می‌بریم و مرگِ او را زودتر نظاره می‌کنیم. قصه‌ی ما ماورای این حرف‌ها است. تنگناها را با نور توحید به راحتی ذوب خواهید کرد و دردِ دردمندان و مشکلات مستضعفان در راهی دیگر، نه راهی که دنیای مدرن می‌خواهد ما را به آن مشغول کند؛ رفع می‌شود. 

پرده‌های دیده را داروی صبر                هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینة دل چون شود صافی و پاک               نقش‌ها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را                     فرش دولت را و هم فراش را

چون خلیل آمد خیال یار من                      صورتش بت معنی او بت‌شکن

موفق باشید

25779
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، از شما به عنوان یک معلم و شخصیتی که در عرصه فرهنگی حضور پیدا کردید، مبحثی داشتم که دغدغه ذهنی خودم هم هست. به عقیده ام، ما باید بجای پاسخ به شبهات و تقویت آموختن یکسری آموزه های دینی آن هم تنها در مقام آموختن و نه در وادی معرفت و سلوک، باید تکنیک تفکر و صاحب فکر و ذکر شدن را به او نشان داد به تعبیری نباید برایش ماهی گرفت بلکه باید ماهی گیری را به او آموخت. ما در نشان دادن طریق سلوک اسلامی برای فرد و جامعه، هنوز به فکر این هستیم و حتی در فعالیتهای فرهنگی مان هم مشهودست که قصد نداریم راه صاحب فکر شدن و زدودن رسوبات و تعصبات و تقلیدهای بیجا از قلب و ذهن مان را در پیش بگیریم و دلخوشیم مع الاسف که در پایگاه ها و مراکز فرهنگی مان با حلقات صالحین و شبیه این برنامه ها، به شبهات و یکسری مسائل و خطوط کلی یا جزئی پاسخ می دهیم اما بهترست و الحمدلله جرقه هایی دارد زده می شود که راهکار در این نیست. به شخصه یکی از دلایل علاقه مندی ام به شما این است که افقی را برای تفکر مقابل مخاطبتان می گشایید و یا شخصیتی مثل شهید مطهری در کتبشان چنین رویه ای دارند. چند وقتی در همین راستا و دغدغه ذهنی با وجود خیلی حرفها که شنیدم و دلمان را خالی کرد مبادا دینداری در جامعه کمرنگ شده و برنامه های ما برای قشری محدود است و نمی تواند اثر گذار باشد و واقعاً روح توحید در جامعه رنگ باخته اما خب کارمان را شروع کردیم و برنامه این بود که هر هفته در باب کتاب داستان راستان با نوجوانان منطقه خودمان جلسه ای بگذاریم بصورت مباحثه و افراد با کار گروهی، روی نکات هر داستان عمیق بشند و تفکر کنند. خوشحالم که توانستم پس از مدتها دل مشغولی در باب پوچ شدن و بی معنایی فعالیتهای فرهنگی پا به عرصه ایی در حد توانم بگذارم. اما هنوز با خود می گویم نکند آن عیبی که به فعالیتهای فرهنگی درباره صاحب فکر و ذکر نکردن مخاطب می گرفتم درگیر خودم نشده و نکند واقعاً اوضاع جامعه آنقدر وانفساست که دینداری کمرنگ شده و جوانان از دیانت روی گردانده اند و شرایط ناامید کننده ای است و چنین کارهایی آب در هاون کوبیدن است. امیدوارم چنین نباشد. با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با روحِ جوان امروز که می‌خواهد به وسعت جهان در جهان حاضر باشد، صحبت نکردیم و لذا از ما سرخورده شده است. باید با بودنِ او یعنی اگزیستانسِ او که خود را در جهان حسّ می‌کند با او گفتگو کرد که در این رابطه بنده در حاضرکردن او در انقلاب اسلامی به معنای تاریخی ماورایِ تاریخ غرب، راهِ کار را می‌شناسم. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!