بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سایر موضوعات

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10824
متن پرسش
با سلام: 1. در یکی از فایلهای صوتی جناب استاد، جمله ای شنیدم که مفهوم آن را نتوانستم دقیقا متوجه شوم و آن این بود: عالمان، قاتلان حقیقتند. لطفا راجع به آن بیشتر توضیح دهید. 2. رابطه علم و ایمان چکونه است؟ لطفا اگر کتاب یا منبعی را می شناسید، معرفی کنید. 3. آیا با وجود آنکه علوم متغیرند و روزبه روز در حال تحول، استفاده از علم برای اثبات حقانیت مسائل دینی و برخی از احکام، کار پسندیده ای است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم منظورم علماء دین نیست، شاید به اعتبار «العلم حجاب الأکبر» عرض کرده باشم که چگونه علم حصولی مانع نظر به حقیقت می‌شود 2- کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوتی آن خوب است. تفسیر حمد حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیز کارساز است 3- تا آن‌جا که ممکن است نباید ستون عقیده را بر چیزی گذارد که قابل اعتماد نیست مگر اصول اصلی علم. موفق باشید
10831
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. فرهنگ و صف‌آرایی فرهنگی در مقابل دشمن آن چیزی است که بنده هم اگر در راه آن کشته شدم، احساس می‌کنم که در راه خدا کشته شده‌ام (فرمایش پر درد آقایمان مقام معظم رهبری) حضور محترم حضرت استاد طاهرزاده، سلام علیکم، آنچه در ذیل می آید، در تبعیت از امر آقا در اولویت اهتمام به جهاد فرهنگی است و اصول طرح و برنامه ای است که از حضور مبارکتان استدعا دارد تا اگر کوتاهی، خطا و یا نقصی در آن ملاحظه می فرمایید، این حقیر پر تقصیر را از راهنماییهای خود بهره مند فرمایید. 1- ظهور انقلاب اسلامی به عنوان جلوه اراده حق و با عنایات خاص حضرت صاحب الامر «عجل الله تعالی فرجه الشریف»، حرکتی در ادامه بعثت انبیاء الهی به منظور بر افراشتن پرچم «لا اله الا الله» در درون و برون انسان‌هاست. 2- همچون بعثت هر نبی که در شرایط خاص زمانه خویش، هدف خاصی را دنبال می نمود، انقلاب اسلامی نیز با هدف خاصی ظهور پیدا نمود: انقلاب اسلامی در زمانی ظهور کرد که ظلمات غرب و فرهنگ غربی زمین را به‌شدت فرا گرفته بود و می‌رفت که بشریت را به اعماق تباهی و نابودی دراندازد. انقلاب اسلامی همچون انفجار نوری در جهان ظلمانی آلوده به فضای زهرآگین غرب و فرهنگ غربی، ریسمان نجاتی برای بشریت گردید. رسالت انقلاب اسلامی نجات انسان از بیماری مهلکی است که غرب بدان مبتلا گردیده و به دنبال خود، کلّ بشریت را آلوده نموده است و تلاش برای زدودن فرهگ بشری از این سم مهلک قطعاً بر دوش انقلاب اسلامی است. 3- ریشه‌ی زهرآگینی فرهنگ غرب ناشی از بریدن رشته‌ی پیوند میان انسان و خدا و لاجرم درانداختن انسان در ظلمات «خود» است و بدینسان انسان در ورطه‌ای هولناک فرو افتاد که رهایی از آن بس دشوار است. و نشانی از این دشواری، ریخته‌شدن خون هزاران هزار شهید در راه بقای انقلاب اسلامی است. این‌همه تلاش بی‌وقفه‌ی غرب برای نابودی انقلاب اسلامی، خبر از دشواری مقابله با فرهنگ غربی و نشان از عمق ورطه‌ی هولناکی است که چندصدسال است انسان غربی در آن گرفتار آمده است. 4- مهمترین علت انحراف غرب از مسیر تعالی، عملکرد بسیار اشتباه اربابان کلیسا و در نتیجه؛ انزجار مردم از کلیسا و لاجرم از دین خدا بود، و دکارت تحت تاثیر این جوّ بیزاری از کلیسا فلسفه‌ی مستحکمی را بر پایه‌ی امانیسم پی‌ریخت که از مبانی مهم غربیان برای پی‌ریزی نظامی بر اساس اصالت خود و لاجرم دوری از تعالیم انبیاء الهی و لاجرم فرو افتادن در ظلمات «خود» بود. ظلماتی که صد ها سال است غربیان گرفتار آن هستند. ظلماتی که هرچه انسان غربی در آن پیشتر می‌رود، بر عمق آن افزوده می‌شود. و نه‌تنها خود، که کلّ عالم را به ظلمت کشانده است 5 - رمز رهایی انسان غربی، رهایی از قید امانیسم است. انقلاب اسلامی می‌بایست همچون مواجهه‌ی انبیاء الهی با انحراف انسان‌ها از مسیر حق، با موعظه‌ی حسنه با استفاده از تمام ابزارهای هنری به نجات غربیان از قید امانیسم اهتمام ورزد. و این کاری است که متأسفانه به آن چندان پرداخته نشده. انقلاب اسلامی ازطرفی می‌بایست با تمام توان در برابر هجوم غربیان مقاومت نماید و با تمام مکاید و هجوم‌های نظامی، اقتصادی و فرهنگی آنان مقابله نماید و همزمان با انواع روش‌ها به نجات غربیان و در واقع کلّ عالم از ورطه‌ی هولناکی که در آن افتاده اقدام نماید و مهم‌ترین اقدام، اثبات باطل‌بودن امانیسم و اشتباه‌بودن راهی است که دکارت پیش روی غربیان گذارد و این راهی است که حقیر پر تقصیر تمامی توان خود را مصروف آن نموده و به لطف خدا فعالیت‌هایی نیز صورت گرفته و اکنون دست یاری به سوی شما دراز نموده و مستدعی است در ادامه‌ی طریق راهنماییش فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم، راه خوبی را شروع کرده‌اید. تلخی فرهنگ غربی وقتی به‌خوبی روشن می‌شود که شیرینی نور ایمانی که اسلام محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به صحنه آورده است کام‌ها را شیرین کند. بنده سعی کرده‌ام در کتاب «عالَم انسان دینی» این دو وجه را متذکر شوم. موفق باشید
10812
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ما تو کانون مسجد یه گروه مطالعاتی تشکیل دادیم و می خواهیم تاریخ 14 معصوم رو همراه با تحلیل هاش رو اجرا کنیم شما چه کتاب هایی رو برای ما پیشنهاد می کنید؟ 2- چه توصیه هایی برای بهتر برگزار شدنش دارید؟ متوسط سنی ما هم 20 و 21 است. لطفا ایمیل کنید ممنون از لطفتون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کار خوبی است شاید در ابتدای امر، کتاب‌های جناب آقای پیشوایی و مرحوم اشتهاردی خوب باشد و از همه مهم‌تر کتاب «انسان 250 ساله» است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» سخنرانی کرده‌اند 2- سعی کنید مطالب را در کم‌ترین زمان ارائه دهید – مثلاً نیم‌ساعت یا کم‌تر - و در دل آن از تذکر نسبت به مقام امامت غافل نباشید. بحثی در رابطه با آیه‌ی مباهله در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده تذکر خوبی است. موفق باشید
10803
متن پرسش
سلام علیکم: استاد متأسفانه من جوابی رو که به این سوال دادین متوجه نشدم بیشتر توضیح بفرمایید؟ س 10765: سلام علیکم: ما معتقدیم که علم ازلی الهی از نظام سببی و مسببی جهان جدا نیست و علم الهی علم به نظام است یعنی اینکه خدا از ازل می داند که چه کسی به موجب اختیار و آزادی خود طاعت می کند و چه کسی معصیت، خوب بر این اساس چرا ما خلق شدیم مگر خدا نمی داند که کدام یک از ما با ختیار به سعادت می رسیم یا به شقاوت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض کردم در علم کلام اسلامی این موضوع بحث می‌شود که علم خدا علم به مخلوق است نه آن‌که علمی جدای از مخلوق نسبت به مخلوق داشته باشد پس معنا نمی‌دهد بگوییم وقتی خدا می‌داند ما چه‌کاره‌ایم، چرا ما را خلق کرد تا بفهمد ما چه‌کار داریم. موفق باشید
10787
متن پرسش
سلام: نظزتان راجع به فیلم شیار 143 چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه هنوز ندیده‌ام در حالی‌که به دنبال هستم سی‌دی آن به طور رسمی به کلوپ‌ها بیاید و تهیه کنم. موفق باشید
10793
متن پرسش
سلام علیکم. استاد جوانی 26 ساله هستم و تابحال به کربلا مشرف نشده ام. شوق زیارت اربعین از سال گذشته در دلم بوده و امسال در تدارک آن بودیم. منتها با نزدیک شدن به ایام این سفر پایم لغزیده و مرتکب گناهی شده ام که از قبل آن عذاب فراوان می کشیدم ولی به عنایت و لطف خداوند متعال، مدت زیادی از شرش در امان بودم. حالا آن شوق و شادی زیارت به غم و اندوه ناشی ازین روسیاهی بدل شده و به خود می گویم کسی که می خواهد به زیارت حسین (ع) مشرف شود مرتکب چنین گناهی نمی شود. پس تو بمان و تا سال دیگر مرتکب گناه نشو آنگاه به زیارت مشرف شو. حالا در برزخم که چه کنم؟ چنین کنم یا همین امسال بروم و به یاری حسین (ع) ترک معصیت کنم؟ آخر تا پیش ازین ارتکاب ذوق داشتم و فکر و ذکرم در طول این سفر امام (ع) بودند و قافله و غم ایشان، اما حالا غم دارم و فکرم در این سفر مدام گناه و گناهکاری خودم خواهد بود! سپاسگزار خواهم شد اگر مرا زودتر ازین برزخ به در آرید. یاعلی. التماس دعا برای تمام ما جوانان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سفر را شروع کنید و پوزه‌ی شیطان لعین را که شما را گرفتار گناه کرده است تا مأیوس‌تان کند؛ به خاک بمالید و مطمئن باشید در اولین قدم که در این راه برمی‌دارید همه‌ی گناهانتان پاک می‌شود و با روحی پاک و منوّر به نور حسین«علیه‌السلام» بقیه‌ی راه را طی می‌کنید. در این مورد عرایضی در متن «حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی» که روی سایت هست، داشته‌ام. موفق باشید
10794
متن پرسش
سلام استاد عزیز: این که می فرمایید اگر نام ائمه در قرآن می آمد اصحاب سقیفه قرآن را هم نفی می کردند به نظرم دلیل مطلوبی نیست چرا که پیامبر که در سراسر عمر شریف خود از حضرت امیر تمجید و دفاع کردند و اوج آن در غدیر است با این وجود اصحاب سقیفه ایشان را نفی نکردند حال چطور می فرماید ذکر نام ائمه موجب نفی و نابودی قرآن توسط اصحاب سقیفه می شد؟ حال بر فرض اگر این طور هم می شد آیا خداوند نمی توانست بر سر اصحاب سقیفه مانند اصحاب فیل عذاب نازل کند تا مردم غافل دوباره متذکر شوند؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض کردم در این مورد باید مطالعه‌ی گسترده‌ای را دنبال کنید تا شرایط تاریخی آن زمان برایتان روشن شود. موضوع، عمیق‌تر از آن است که در حدّ یک سؤال و جواب بگنجد. بنا نبوده خداوند اصحاب سقیفه را مثل لشکر ابرهه نابود کنند! شاید تفاسیری که در رابطه با آیه‌ «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» سوره‌ی معارج، آیه‌ی 1 شده، کمک کند. به عنوان نمونه عرض می کنم : آنقدر تعصبات ضد ولایت امیرالمؤمنین (ع) شدید بود که از حضرت صادق (ع) روایت داریم؛ پس از آن‏که رسول خدا (ص) على (ع) را در غدیر معرفى کردند و خبر آن به اطراف منتشر شد شخصى به نام عمر بن عنبه از بنى مخزوم خود را به رسول خدا (ص) رساند و از حضرت پرسید؛ «فَأَخْبِرْنِی عَنْ هَذَا الرَّجُلِ یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ (ع) وَ قَوْلِکَ فِیهِ «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ إِلَى آخِرِهِ» أَ مِنْکَ أَمْ مِنْ رَبِّکَ- قَالَ النَّبِیُّ (ص) الْوَحْیُ مِنَ اللَّهِ وَ السَّفِیرُ جَبْرَئِیلُ وَ الْمُؤَذِّنُ أَنَا وَ مَا أَذَّنْتُ إِلَّا مَا [أَمَرَنِی رَبِّی‏ فَرَفَعَ الْمَخْزُومِیُّ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ مُحَمَّدٌ (ص) صَادِقاً فِیمَا یَقُولُ فَأَرْسِلْ عَلَیَّ شُوَاظاً مِنْ نَارٍ وَلَّى فَوَ اللَّهِ مَا سَارَ غَیْرَ بَعِیدٍ حَتَّى أَظَلَّتْهُ سَحَابَةٌ سَوْدَاءُ فَأَرْعَدَتْ وَ أَبْرَقَتْ فَأَصْعَقَتْ فَأَصَابَتْهُ الصَّاعِقَةُ فَأَحْرَقَتْهُ النَّارُ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ وَ هُوَ یَقُولُ اقْرَأْ یَا مُحَمَّدُ «سَأَلَ‏ سائِلٌ‏ بِعَذابٍ واقِعٍ. لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ. مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعارِج»؛ خبر ده مرا از این مرد یعنى على ابن ابى طالب (ع) و گفتار تو در حق وى که «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» آیا از جانب تو است یا از پروردگار تو؟ پیغمبر (ص) فرمود که وحى بسوى من است از جانب خداى تعالى و قاصد آن جبرئیل است و رساننده‏ى آن منم و نرسانیدم مگر از امر پروردگار خود. پس آن مرد مخزومى سر خود را به آسمان برداشت و گفت بار خدایا! اگر محمد راست مى‏گوید در آنچه گفت پس بفرست بر من زبانیه از آتش و غضبناک باز گردید، پس سوگند به خدا که مسافتى نرفته بود که سایه انداخت بر سر وى ابرى سیاه و رعد و برقى زد پس صاعقه‏اى به او برخورد کرد و او را سوزاند، پس جبرئیل (ع) فرود آمد و عرض کرد بخوان یا محمد! «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعارِجِ» خواست خواهنده عذابى را که واقع است بر کافران، نیست مر او را دفع‏کننده از عذاب، از خداوند صاحب درجات. از این حادثه‏ى تاریخى مى‏توان متوجه بود تا چه حدّ بعضى‏ها در مقابل ولایت امیرالمؤمنین (ع) مقاومت مى‏کردند. موفق باشید
10798
متن پرسش
سلام علیکم: دوستی از بنده سؤال کرد که اگر رزق مقدر است و حتی از روزنه های کوچک هم به انسان می رسد، پس چه طور این همه گرسنه در آفریقا دارند تلف می شوند؟ جواب هایی به ذهن خودم رسید؛ مثل ظلم دیگران یا عدم تلاش خودشان. ولی باز این سؤال مطرح می شود که مگر رزق مقدر را ظالمان می توانند منع کنند؟! منتظر پاسخ حضرت استاد هستم. مؤید باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در کتاب «جایگاه رزق در هستی» عرایضی در این مورد داشته‌ام. عرض شد وقتی از نزدیک وارد موضوع می‌شویم و یا گزارش کسانی را که در صحنه بوده‌اند دنبال می‌کنیم متوجه می‌شویم خداوند از جهت رزّاق‌بودن کار را تمام کرده و متأسفانه عوامل دیگری از جمله قحطی‌زدگی، زیرساخت‌های آن جامعه را به هم زده. موفق باشید
10770
متن پرسش
سلام: در جواب سوال 10727 ذکر کردید که 1. اگر حضرت می پذیرفتند شرط عبدالرحمن رو این بمنزله تایید سیره خلفا تلقی می شد حال سوالم دقیق این است که 1. آیا آن کمک به عثمان ،تایید سیره عثمان و خلفا نبود؟! 2. حضرت پاسخی غیر از صراحت در رد کردن خلافت نمی توانست بدهد؟ به عبارت دیگر نه آن چنان رد کند و نه کاملا قبول کند بلکه توریه و مثل این کار ها را برای خدا بکند. تا بعد از آنکه به حکومت رسید با آنها مبارزه کند. همچنان که می بینید امام در دوران 5 ساله حکومت خودش لحظه ای کوتاه نیامد و دست به جنگ جمل و غیره زد. حال بفرماید چه مصلحتی در کار بود که امام روحی فداه ترجیح داد بجای تغذیه شدن جامعه از او ، 12 سال دیگر جامعه از امام معصوم محروم بماند و جامعه با عثمان به انحراف بیشتر برود. 2. در قسمت دوم جوابتون این نکته را یافتم «اگر حضرت خودش در صحنه می آمد چون افراد جبهه مقابل از او بغض داشتند لذا می خواست با مستقیم ورود نکردنش آتش جنگ را بیشتر نکند البته بازمجبور شد بیاید» درست است؟ لطفا شواهدی را برای مجبور شدن حضرت ذکر فرمایید؟ تذکر جدی :بنده حقیر، خس بی سر پا یی هم در مقابل مولایم علی (علیه السلام) هم نیستم. غرض از این سوالات (نه شبهات) هم این است که با کمک شما بتوانم امامم، واسطه فیض عالم را بهتر در همه ابعاد از جمله سیاست و حکومت داری درک کنم البته اگر رزق باشد تا به قلبم برسد. چرا که درک از شرایط پیچیده جامعه برای هرکسی مقدور شاید نباشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کمک به عثمان در آن تاریخ تلاشی بود که خلیفه‌کشی باب نشود 2- اگر حضرت علی«علیه‌السلام» در آن مقطع تاریخیِ شورا مرز خود با خلفا را تعیین نمی‌کردند دیگر علی«علیه‌السلام» آن علی که به قول شما بعدا 12 سال جامعه از امام محروم نکند نبود، خودش یک سیاسی‌کار بود. بنده قبلاً عرض کردم اگر فرصت بگذارید و فضای تاریخی آن زمان را احساس کنید، نه‌تنها به عظمت کار حضرت مولا پی می‌برید و ارادتان صدچندان می‌شود راه‌کار زندگی قدسی در این زمانه را نیز می‌یابید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید
10779
متن پرسش
سلام استاد گرانمایه: اولا تشکر از جواب جامع و کاملتان امیدوارم اینگونه با پاسخ هایتان دل ما را شاد می کنید خدا دلتان را شاد کند. بنده همچنان در حال مطالعه روی ادیان هستم و سوال دیگری دارم و آن اینکه آیا غیر از روایت جابر ابن عبدالله انصاری که پیامبر اسلام نام دوازده امام پس از خود را به اسم برده اند روایات دیگری مبنی بر اثبات دوازده امام بودن پس از پیامبر وجود دارد و سوال بسیار حیاتی دیگر اینکه چرا خدای متعال بر ائمه پس از پیامبر به صراحت اقرار نکرده است که در امر دین اختلاف نشود آیا این را یک جور کم کاری قرآن نمی توان دانست و یا عدم حقانیت ائمه شیعه (کرم الله وجههم) اینگونه اثبات نمی شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از ابن عباس که مورد اعتماد اهل سنت است نیز در مورد جانشینان رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» روایت داریم که زمخشری در تفسیر خود به نام کشاف. و فخر رازی در تفسیر خود به نام تفسیرکبیر ذیل آیه‌ی23 سوره‌ی شوری آورده‌اند 2- در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» دلایل آن‌که چرا نام علی«علیه‌السلام» در قرآن نیامده است با استفاده از نظرات علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» عرض شده. ایشان در آن‌جا روشن می‌کنند که اگر نام علی«علیه‌السلام» در قرآن آمده بود جریانی که بعدا سقیفه را به‌وجود آورد، به‌کلّی قرآن را نفی می‌نمود. موفق باشید
10782
متن پرسش
با سلام و درود به استاد گرامی: مستحضر هستید که این روزها شبکه های اجتماعی بخصوص وایبر بسیار همه گیر شده است. وایبر که کاربرد آن در موبایل بسیار سهل و ساده هم هست روزانه وقت بسیاری از مردم کشورمان را به خود اختصاص داده است که البته به جرات می‌گویم ۹۰ درصد محتوای آن ارسال جوکهای متعدد است که عموم آنها هم مسخره کردن و یا شوخی با قومیتهای مختلف (لر و ترک و اصفهانی و...) است. نظر استاد با این مقوله جدید چیست؟ آیا به نظر شما این مقوله موضوعی از پیش طراحی شده برای انحراف و سرگرم کردن و ایجاد وهم در مردم نیست؟ شاید بد نبود استاد عزیز در این زمینه به صورت خاص بررسی و جزوه ای برای راهنمایی جوانان ارایه می نمودند. باور نمی کنید بسیاری از جوانان حتی معتقد و‌ مومن درگیر این موضوع هستند و شاید متوجه نیستند که آرام آرام در حال استحاله هستند. این را من به عینه در مورد بعضی دوستان حس کرده‌ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانیم این نسل را متوجه کنیم که در تاریخی قرار دارد که می‌تواند اهدافی بسیار متعالی و تاریخ‌ساز را دنبال کند، از روح فرهنگ مدرنیته که کارش باطل‌کردن عمرها است فاصله می‌گیرد. موفق باشید
10764
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: ما شاگردان شما همواره دعاگوی شما هستیم و از شما نیز می خواهیم ما را دعا فرمایید تا در راهی که نشانمان دادید ثابت قدم بمانیم. ان شا الله. در رابطه با حضرت رقیه علیها السلام علاوه بر تشکر از زحمت شما باید بگوییم من به پاسخ نرسیدم می خواستم بدانم حضرتعالی با توجه به مطالبی که خودتان فرمودید آیا در حضور حضرت رقیه در شام و جریان شهادت ایشان به یقین رسیده اید؟ که ما نیز با دلگرمی بر تحقیقات شما به راحتی بتوانیم به روضه حضرت رقیه گوش دهیم آن سخنانی که در نقد شهید مطهری گفته شد به شدت قابل نقد می باشد این که سخنرانی های ایشان را نقد یک طرفه و با مخاطب ناآشنا لحاظ کنیم به نظر بی انصافی است چطور است که وقتی مطالبی را با مردم بگوییم و از آنها اشک بگیرم یک طرفه نیست ولی وقتی اندیشمندی بر اساس تحقیقات خود به انحرافی پی می برد ولو به اشتباه و آن را با مخاطبان واقعی عاشورا در میان می گذارد مخاطب ناآشنا می شود. وقتی ما می بینییم ایشان با فداکاری و پذیرفتن همه تبعات آن سخنرانی ها را بر تحریفات عاشورا ایراد می کند ولی با این حال روز به روز بسیاری از مداحان ما و بعضی از روحانیون بر انحرافات عزاداری و روضه خوانی می افزایند چگونه این زحمت ایشان را با مخاطب ناآشنا و نقد یک طرفه نام می نهند مگر مطلب علمی و آکادمیک بوده که ایشان با توده ها در میان گذاشتند از طرفی اگر بپذیریم شهید مطهری بدون در نظر گرفتن احادیث و .. و فقط با نگاه به تاریخ به نقد پرداخته از ارزش علمی ایشان بسیار می کاهد هر چند ما بخواهیم با تذکر احترام برای ایشان وصله پینه بکنیم و .... با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در عین این‌که به تمامه خود را وام‌دار شهید مطهری«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌دانم، وقتی کتاب علامه سید جعفر عاملی را خواندم احساس کردم در این مورد سخن علامه سید جعفر عاملی قابل توجه است. مضافاً این‌که معتقدم روح مردم اجازه نمی‌دهد جریانی مثل حضرت رقیه«سلام‌اللّه‌علیها» در قرن هفتم به آن‌ها تحمیل شود و آن‌ها آن را ادامه دهند. موفق باشید
10761
متن پرسش
استاد عزیز سلام: از پاسخگویی شما سپاسگزارم، اما برای سوالم 3 موضوع حل نشد لطفا توضیح بیشتری در ارتباط با سوال 10705 بفرمایید. ببخشید که مجبورم سوال را تکرار کنم. موضوعات حل نشده را شماره گذاری می کنم. در تمامی این حرفها منکر نظارت خدا بر زندگی خود نیستیم اتفاقا چون خدا را شاهد مشکلات می بینیم توقع ما عوض می شود که چرا پاسخی نمی گیریم. و اتفاقا کلید حل مشکل را در دست خدا می دانیم قضیه ما تغییر می کند. 1- حالا در بحث روانشناسی مثلا کتاب اسکاول شین که یک فرد مسیحی آن را نوشته و کشیش هم هست برای گرفتارها ادبیات خاص خودش را دارد و قوانینی را وضع کرده که اتفاقا جوابدهیش بهتر از این روایات است مثلا برای رفع بیکاری می گوید هر روز این جمله را تکرار کن من کاری دارم عالی با موقعیت عالی با خدمتی عالی برای پاداش عالی. یا نمونه دیگرش که برای درست شدن اوضاع و شرایط است می گوید بگویید تنها آنچه برای خدا حقیقت دارد برای من حقیقت دارد زیرا من و پدر یکی هستیم. خوب جالب اینجاست که شما با گفتن این کلمات مشکلتان حل می شود. نگویید هر مشکلی زمانی دارد و در واقع چون زمان آن به اتمام رسیده مشکل حل شده و ربطی به این کلمات ندارد اگر قرار باشد آنچه که بر اساس روایات به ما رسیده قطعیت نداشته باشه خوب از کجا معلوم شاید اگر فرد این کلمات را نمی گفت مشکلش حل نمی شد؟ در حالیکه با اذکاری که در روایات هست مشکلش حل نشده؟ بحث تلقین در کار نیست چون وقتی فردی گرفتار می شود با امید اجابت در خانه اهل بیت را می زند و نذر و نیاز می کند و با اعتقاد کامل سوی آنها می رود حالا که جواب نگرفته عجله ای هم نداشته صبر هم در حد وسع خود داشته به نتیجه نرسیده به سراغ دعا و ذکر و این جور مسائل می رود. (این موضوع با قضیه بازخوانی که فرمودید زیاد منطبق نیست) 2- یا اذکاری مثل صلوات و تسبیحات از کجا معلوم ثواب آنچه که گفته شده شامل همه بشه مثلا با گفتن ذکر صلوات ترازوی اعمال سنگین می شود خوب از کجا معلوم؟ کتاب شرح معاد را می خوانیم اما از کجا معلوم این روایات برای همه صادق باشد؟ مثلا حجت الاسلام انصاریان در یکی از سخنرانیهای خودش می گفت فرد گنهکاری با دادن تکه ای گوشت به ماده سگی آمرزیده شده و اینچنین از سعه رحمت وجود خدا صحبت می کرد خوب ما کدام را بپذیریم، درست است شاید چنین فرصتی به ما داده نشه که با رحم به یک سگ ما هم عاقبت بخیر بشیم ولی از کجا معلوم مباحث شما در معاد و کتب دیگر که قطعا شرح و تفصیل آیات و روایات است درست باشد؟ شاید مباحث شما هم نسبی باشد برای عده ای اتفاق بیفتد و برای عده ای خیر!!!! یا کتب دینی دیگری که داریم از کجا معلوم برای ما صدق کند چرا باید برای احتمالات اینقدر به خودمون رنج و زحمت بدهیم که مثلا شاید شامل ما بشود؟؟؟ 3- از کجا معلوم که اتفاقات زندگی ما بر اساس شانس و تقدیرات و تصادف نباشد؟ هر چند احتیاط شرط عقل است اما ضرورتش چیه؟ که شاید بشود شاید نشود باور کنید عقل من هیچ احتمالی را پذیرا نیست و نمی پذیرد، چون یک مسیحی از ائمه ما کرامت می بیند حاجت می گیرد اما یک شیعه نه، خوب اون مسیحی برتر از شیعه است؟ (این هم به نظرم به نظرم با فرمایش شما همخوانی ندارد) لطفا هر 3 موضوع را بسط دهید. پیشاپیش از لطفتان ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید متوجه توحید و معارف توحیدی در این تاریخ بشویم و در ذیل آن زندگی خود را معنا کنیم. اگر رسیدیم به این‌که در این تاریخ خداوند از طریق حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و قرآن کریم با ما سخن می‌گوید و در راستای اعتقاد به قرآن متوجه اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بشویم می‌توانیم از این سؤال‌ها و شک‌هایی که کرده‌اید آزاد شویم. بحث اصلی هر انسانی این است که آیا ما راهی به سوی خداوند داریم یا نه؟ قرآن نشان می‌دهد که معجزه‌ای است جهت اثبات این موضوع. اگر این برایتان حلّ نشود همواره سرگردان خواهید بود و می‌مانید چرا خدا جواب ما را نمی‌دهد. موفق باشید
10729
متن پرسش
سلام استاد: درطب سنتی درباره مزاجها زیاد می خوانیم. بر اساس طب سنتی و طب اسلامی مزاجها در خلق و خو و صفات موثرند. مثلا کسی که رو به سردی می رود بلغمی می شود بدبین شده، قضاوت نابجا می کند، ناامید می گردد و... حالا اگر این را بیماری تلقی کنیم تکلیف آخرت و اعمال و برزخ چه می شود؟ مثلا او که نشانه های بلغم دارد ناامید و افسرده است، پس از رحمت خدا هم مایوس است و این گناه است. بدبین است و قضاوت می کند (گناه) زودرنج است و خشمگین می شود (غضب) در صدد هم هست که درمان کند اما این چگونه پایش حساب می شود؟ استاد سوالم خیلی مهم است. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که خداوند همه را بر اساس فطرت الهی خلق کرده ویژگی‌های فردی افراد که در خلقتشان هست طوری نیست که به خودی خود منجر به گناه شود. آری بعضی‌ها از نظر هوشی بهره‌ی بیشتری دارند ولی عمیق نیستند و بعضی قدرت تعقل‌شان بیشتر است ولی حافظه‌ای قوی ندارند و هرکدام ازآن‌ها مطابق روحیه‌ی خود راهی به سوی خدا دارند. در مورد مزاج‌ها هم همین‌طور است، هر کس در بستر مزاج خود باید راهی به سوی خدا پیدا کند و هیچ مزاجی به خودی خود نسبت به قرب الهی نه بد است و نه خوب. موفق باشید
10740
متن پرسش
الف) با توجه به «کل نفس ذائقةالموت» چون موت و شهادت فرق دارد، شهدا طعم موت نچشیده اند؟! ب) معصومین ما شهید شده اند و عمر خود را کامل نکرده اند، رجعت می کنند تا هم به حق غصب شده ولایتشان برسند و عمرشان کامل گردد و هم موت بر ایشان حادث شود. پ) بعضی انسانهای صالح هم که قبل از قیام حضرت مهدی(عج) مرده اند، طبق لطف الهی، حق دارند که لذت شهادت را بچشند. 1: آیا نتیجه این است که: رجعت برای تمامی شهدا، در هر زمان و مکانی که بوده اند، رخ می دهد تا آنها نیز طبق آیه مذکور، موت را بچشند؟ 2: آیا انسانهای کافر محض دوبار می میرند؟ 3: با این تفسیر، افرادی که خودکشی می کنند و تمام عمر مقدرشان را نکرده اند، دوباره باید بیایند و بمیرند یا موقع خودکشی مرگ را چشیده اند؟ اگر چشیده اند پس بعد از خودکشی چرا بلاتکلیفند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه می‌فرماید هر نفسی موت را می‌چشد، نه آن‌که موت نفس را بچشد، بنابراین وقتی شما مرگ را بچشید همواره زنده‌اید و تنها از نشئه‌ی دنیا به نشئه‌ی آخرت می‌روید. مثل آن‌که با چشیدن آب از تشنگی به سیرابی می‌رسید. حال وقتی همه مرگ را می‌چشند و نه مرگ آن‌ها را بچشد، بعضی با رجعت برمی‌گردند و بعضی نه، که بحث آن جدا است. موفق باشید
10741
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: و با تشکر از شما به خاطر پاسخگویی به سوالات. امام باقر ‌(ع) می‌فرماید: «سه سنگ وجود دارد که از بهشت به زمین آورده شده‌اند: مقام ابراهیم (سنگی که ابراهیم بر آن پا نهاد و کعبه را ساخت)، سنگ بنی اسرائیل (سنگی که به وسیله معجزه الهی، حضرت موسی (ع) بدان ضربه می زد و از آن برای بنی اسرائیل آب بیرون می آمد)، و حجر الأسود که خداوند آن‌را به ابراهیم داد در حالی‌که بسیار سفید و تابان بود و به جهت گناه انسان‌هایی که آن‌را لمس کرده بودند سیاه شد». سوال: یعنی چه از بهشت سنگ حجرالاسود آمده؟ و چه خاصیتی در این سنگ هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن باشد که این سنگ‌ها مظهر انوار خاصی هستند که بهشت حقیقت آن انوار باشد و لذا آن سنگ‌ها مددهای خاصی که منجر به انتقال انسان‌ها به بهشت می‌شود را در بر دارند. موفق باشید
10745
متن پرسش
سلام علیکم: خداقوت، با توجه به اینکه در همه نمازها سوره شریفه حمد وجود دارد و در آن سوره انسان با خدای متعال صحبت می کند، چرا مانند سوره های شریفه ناس و فلق و... در ابتدای سوره شریفه حمد کلمه «قل» نیامده است؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مأمورند به همان صورت که قرآن برایشان نازل شده است ان را به مردم برسانند. هنگام وَحی سوره حمد، «قل» در ابتدای سوره‌ی نیامده. موفق باشید
10705
متن پرسش
سلام بزرگوار: شما مطمئن هستید که اولا خود شخص شما سولات را پاسخ می دهد آن هم به همه سوالات نه گزینشی، ثانیا شما مطمئن هستید جواب سوالی را ارسال می کنید من فکر نمی کنم سیره اهل بیت (ع) که ان شا الله با آن عزیزان و به حق و حرمتشان با آنها محشور شوید این باشد که به سوال دیگران بی تفاوت باشن و کم محلی کنن ولو آن سوال احمقانه و بچه گانه باشد. لطفا تجدید نظر بفرمایید والا ما هم دوست نداریم مزاحمت ایجاد کنیم. احساس ما این بود که شما پاسخگو هستید ولی اشتباه کردیم والا ما جواب شخصی از شما دریافت نکردیم تو سایت هم که نیست. باورتان نمی شود پسورد ایمیلمان را بدهیم شاید حرف این حقیر را بپذیرید. خدا می داند این چندمین بار است که سوالم را ارسال می کنم حداقل جوابش تو سایت قرار دهید ( غیر از این پاسخی دریافت نکردم (باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب سؤال 10604 به صورت شخصی به ایمیل تان جواب داده‌ ام . موفق باشید) این در حالی است که ما جوابی از شما دریافت نکردیم خدا وکیلی اگر جواب نمی دهید حداقل بگید تا ما بی اهمیت شویم (سلام علیکم با عرض پوزش سوالاتی در ذهنم هست که متاسفانه فقط شک مرا تقویت کرده نگاه من به دین کاملا متفاوت از فردی مثل شماست که گرمی و سردی سلوک را چشیده است در کتب مختلف دینی با عناوین مختلف برای هر مشکلی که سر راه انسان قرار گرفته راه حل های مختلفی ارائه شده، مثلا کتاب جنود عقل و جهل، این کتاب متعالی راهگشای سلوکی هر فردی است که در آن قطعا من و شما به صحت و درستی آن بدون بحث تخصصی شکی نداریم اما همه مباحث اینطور نیست، مثلا دعا برای رفع بیماری یا قرض یا ارتقا معنویت برای رفع انواع و اقسام مشکلات، ذکرهای مختلف و دعاهای مختلفی که در مفاتیح و کتب دیگر دیده می شود قضیه فرق می کند، متاسفانه به نظر می رسد برای همه عمومیت نداره حتی مواردی که ائمه قسم یاد کردن که اگر این شرایط رعایت شود مثلا فقر از بین می رود یا بیمار شفا می گیرد (مثلا خواندن سوره حمد) و... در حالی که اگر فرد همه دستورات را مطابق شرایطش انجام دهد هیچ اتفاق خاصی نمی افتد از زبان عوام هم می شنویم که «خداوند ز حکمت ببندد دری / ز رحمت گشاید در دیگری» اما چنین چیزی هم در زندگی مشاهد نمی شود. پای صحبت اهل فضل که بشینید قضاوتهای خاصی را شاهد خواهید بود، مثلا خداوند شما را امتحان می کند یا شما را دوست دارد و می خواهد صدای شما را بشنود برای همین دعایتان را دیر مستجاب می کند یا دفع بلا می کند یا بهترش را در آخرت می دهد، درحالیکه من در این دنیا موضوع برام مسئله دار شده در این دنیا زندگی می کنم نقد را رها کنم بچسبم به نسیه؟ اگر فرض محال چنین باشد پس دعای هیچ عالم و عارفی هم نباید به راحتی مستجاب شود. اصلا چرا عالم و عارف هیچ نبی و امامی که برتر از همه موجودات هستند نباید دعایشان به راحتی مستجاب شود چون خداوند آنها را دوست دارد درحالی که چنین مسئله ای را در آنها نمی بینیم، از دید دیگر که نگاه کنیم نگاه ما به نگاه دیگری می افتد جناب آقای دکتر امیر مهرداد خسروی این پژوهشگر دینی می گوید که قطعا کسانی که در زندگی احساس این را دارند که خدواند صدایشان را نمی شنود عیب از خود آنهاست نه خدا. به فرمایش ایشون مال حرام در زندگی چنین مصیبت هایی را در زندگی ایجاد می کند. خوب این حرف معقول به نظر می رسد البته این آقا منکر امتحان الهی هم نیستند ما این فرد زندگی خودش را ارزیابی می کند و می فهمد به حمد و شکر الهی مال حرام نخورده، اما پاسخی هم از خدای خودش ندارد. می رسیم فقط به اشتراک کلام فضلا و جناب دکتر که چی؟ موضوع امتحان است. خوب استاد گرامی شما بفرمایید امتحان تا کی و چه وقت؟ یک قیاس اشتباه مجبورم داشته باشم برای رساندن منظورم اگر بچه محصل قرار باشد هر روز امتحان دهد پس کی نفس بکشد و کی مطالعه کند و کی براساس داده های جدیدی که کسب می کند امتحان دهد؟ فرق مباحث دینی و روانشاسی به نظرم این طور است که با مطالعه بحث روانشاسی از خدای خودت و نویسنده ادعای طلب نمی کنی اما بحث دینی اینطور نیست چون ائمه و خدای خودت را کریم می دانی و از کرامت آنها آن قدر می شنوی که طمع تو نسبت به آنها افزون می شود وقتی جواب نمی گیری نه یک بار نه دو بار بلکه چندین بار (یعنی هیچ خواسته ای به صلاح ما نیست!!! مگه می شود؟!) مشکوک می شوی که آیا آنچه خوانده ای و یا آنچه شندیده ای درست است؟ از کجا معلوم؟ این همه کتاب شرح خواص سوره های قرآن، قرآن درمانی ، دارو خانه معنوی، کتاب برای رفع مشکل گرفتاران با موضوعات و مباحث مختلف، انواع و اقسام دعا حتی در ساعات مختلف که در مفاتیح آمده آیا امکان دارد فقط حالت نسبی برای افراد داشته باشد؟ مثلا برای شما رخ دهد اما برای من نه؟ اگر اینطور است چرا در بعضی موارد قسم جلاله اهل بیت را می بینیم؟ یا درباره خمس لزومی نداره امام جواد (ع) ضمانت فرد را کند که اگر خمس دهد فقیر نمی شود می توانست بگوید برای بعضی. وقتی کلی این حدیث مطرح می شود یعنی عمومیت دارد اما این را هم نسبی می بینیم. در تمامی این حرفها منکر نظارت خدا بر زندگی خود نیستیم اتفاقا چون خدا را شاهد مشکلات می بینیم توقع ما عوض می شود که چرا پاسخی نمی گیریم. و اتفاقا کلید حل مشکل را در دست خدا می دانیم قضیه ما تغییر می کند حالا در بحث روانشناسی مثلا کتاب اسکاول شین که یک فرد مسیحی آن را نوشته و کشیش هم هست برای گرفتارها ادبیات خاص خودش را دارد و قوانینی را وضع کرده که اتفاقا جوابدهیش بهتر از این روایات است. مثلا برای رفع بیکاری می گوید هر روز این جمله را تکرار کن «من کاری دارم عالی با موقعیت عالی با خدمتی عالی برای پاداش عالی» یا نمونه دیگرش که برای درست شدن اوضاع و شرایط است می گوید بگویید «تنها آنچه برای خدا حقیقت دارد برای من حقیقت دارد زیرا من و پدر یکی هستیم» خوب جالب اینجاست که شما با گفتن این کلمات مشکلتان حل می شود. نگویید هر مشکلی زمانی دارد و در واقع چون زمان آن به اتمام رسیده مشکل حل شده و ربطی به این کلمات ندارد اگر قرار باشد آنچه که بر اساس روایات به ما رسیده قطعیت نداشته باشه خوب از کجا معلوم شاید اگر فرد این کلمات را نمی گفت مشکلش حل نمی شد؟ در حالی که با اذکاری که در روایات هست مشکلش حل نشده؟ بحث تلقین در کار نیست چون وقتی فردی گرفتار می شود با امید اجابت در خانه اهل بیت را می زند و نذر و نیاز می کند و با اعتقاد کامل سوی آنها می رود حالا که جواب نگرفته عجله ای هم نداشته صبر هم در حد وسع خود داشته به نتیجه نرسیده به سراغ دعا و ذکر و این جور مسائل می رود. یا اذکاری مثل صلوات و تسبیحات، از کجا معلوم ثواب آنچه که گفته شده شامل همه بشه؟ مثلا با گفتن ذکر صلوات ترازوی اعمال سنگین می شود خوب از کجا معلوم؟ کتاب شرح معاد را می خوانیم اما از کجا معلوم این روایات برای همه صادق باشد؟ مثلا حجت الاسلام انصاریان در یکی از سخنرانیهای خودش می گفت فرد گنهکاری با دادن تکه ای گوشت به ماده سگی آمرزیده شده و این چنین از سعه رحمت وجود خدا صحبت می کرد. خوب ما کدام را بپذیریم؟ درست است شاید چنین فرصتی به ما داده نشه که با رحم به یک سگ ما هم عاقبت بخیر بشیم ولی از کجا معلوم مباحث شما در معاد و کتب دیگر که قطعا شرح و تفصیل آیات و روایات است درست باشد؟ شاید مباحث شما هم نسبی باشد برای عده ای اتفاق بیفتد و برای عده ای خیر!!!! یا کتب دینی دیگری که داریم از کجا معلوم برای ما صدق کند؟ چرا باید برای احتمالات این قدر به خودمون رنج و زحمت بدهیم که مثلا شاید شامل ما بشود؟؟؟ از کجا معلوم که اتفاقات زندگی ما بر اساس شانس و تقدیرات و تصادف نباشد؟ هرچند احتیاط شرط عقل است اما ضرورتش چیه؟ که شاید بشود شاید نشود. باور کنید عقل من هیچ اختمالی را پذیرا نیست و نمی پذیرد چون یک مسیحی از ائمه ما کرامت می بیند حاجت می گیرد اما یک شیعه نه. خوب اون مسیحی برتر از شیعه است؟ خلاصه استاد عزیز مشابه این سوالات ذهن مرا آنقدر مشغول و درگیر کرده که نسبت به همه چیز مشکوک شدم. از مباحث مربوط به معاد گرفته تا دعا، تا جایی که اگر با دعا هم مشکلات جزئی ام حل بشه میگم دعا می کردم یا نه این اتفاق می افتاد و حتی باعث شده علاقه من نسبت به مباحث کمرنگ بشه چون به قول عزیزی دارم نماز شک دار می خوانم خواهش می کنم راهنماییم بفرمایید.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پنج بار به صورت شخصی جواب را ارسال کردم، این بار به صورت علنی ارسال می‌کنم. همان‌طور که می‌فرمایید در این‌که خدایی، ما را و زندگی ما را زیر نظر دارد و تدبیر می‌کند هیچ شکی نمی‌توان داشت. می‌ماند که یا کارها را به خدا واگذارکنیم و آنچه را او خواسته است را دریچه‌ی کمال خود بدانیم، و یا برای خودمان یک نوع زندگی تعریف کنیم و سپس از خدا بخواهیم در این مسیر به ما کمک کند. در قسمت دوم است که بعضاً تدبیرات الهی مطابق اهدافی که ما برای خود تعریف کرده‌ایم نیست. بنده در این موارد راه حل را در بازخوانیِ آن نوع زندگی می‌دانم که از خدا خواسته‌ایم آن زندگی که خودمان در نظر گرفته ایم را برای ما شکل دهد در صورت آن باز خوانی ربوبیت حق را بهتر احساس می‌کنیم. موفق باشید
10706
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: خواهشمندم از شما در مورد معنای نحسی ماه صفر توضیح دهید که منظور چیست؟ به هر حال از طرفی برخی از علما منکر نحس بودن ایام هستند، مرحوم علامه طباطبایی در جایی از المیزان گفته اند هیچ برهانی بر ذاتی بودن نحوست ایام نداریم ؟ البته از یکی از فضلا شنیدم که علامه در جایی دیگر از المیزان فرمودند مثلا دوشنبه یا پنجشنبه به علت رحلت پیامبر نحس است؟ این نحسی به چه معناست؟ با توجه به اینکه برخی روایات به نحسی اشاره کردند - اگر واقعا مثلا صفر نحس نیست از آن طرف نباید ایامی مثل شب قدر هم مبارک باشد؟ زیرا بالاخره نحسی و مبارکی ذاتی ایام نیست. از شما خواهش دارم راهنمایی بفرمایید البته بنده سوال 10699 را خواندم ولی قانع نشدم ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شماره‌ی 10669 عرض کردم دلیلی بر نحس‌بودن ماه صفر نداریم، نه این‌که منکر نحس‌بودن بعضی روزها باشیم. قرآن می‌فرماید: «فی‏ أَیَّامٍ نَحِسات‏». و حضرت رضا«علیه‌السلام» روز دوشنبه‌ای که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رحلت کردند را روز نحس می‌دانند نه این که هر دوشنبه‌ای نحس باشد و اگر آن ماه صفر نحس بود چرا همه‌ی ماه‌های صفر را نحس بدانیم؟ موفق باشید
10709
متن پرسش
سلام: در کتاب مفاتیح الجنان در بخش اعمال شب جمعه روایاتی تحت عنوان روایت صحیح و معتبر (سه روایت) در باب کراهت شدید خواندن شعر در شب و روز جمعه و حرم و.... و اینکه تباه کننده کل اعمال است و اگر شعر حقی باشد جز ثواب آن شعر برای خواننده شعر نمی ماند لطفأ حکم فقهی مسأله را بیان کنید با توجه به شدت عقوبت عنوان شده در روایت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در فقه تخصصی ندارم. منظور شیخ عباس قمی«رحمة‌اللّه‌علیه» در اشاره به آن روایت اشاره به فرهنگی است که بعضاً شب‌ها جلسات شعرخوانی بوده و این کار در شب جمعه و روز جمعه نهی شده، وگرنه خود مرحوم شیخ عباس در ذیل زیارت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در روز جمعه چند بیت شعر آورده‌اند. موفق باشید
10693
متن پرسش
سلام علیکم: آن گونه که بنده از فرمایشات شما متوجه شدم بدون اتصال به انسان کامل اتصال به قرآن و نماز و حج و... ممکن نیست و اگر هم بتوانبم متصل بشویم به درد نمی خورد چون هنوز به انسان کامل وصل نشده ایم و انسانیت ما زیر سوال است. ولی سوال بنده از شما این است که اولا چگونه به انسان کامل وصل شویم تا ما هم وارد وادی انسانیت شده و بتوانیم به حقایق قرآن دست یابیم، با توجه به اینکه صرف احساس حضور در اردوگاه آن حضرت به معنای اتصال به آن حضرت نیست؟ ثانیا خود آن حضرت چگونه به آن مقام (یعنی انسان کامل) رسیده است؟ مگر غیر از قرآن توسط چیز دیگری به این مقام رسیده؟ پس شما از روی چه استدلالی می گویید بدون مهدی نمی شود وارد وادی انسانیت شد پس قرآن چه کاره است؟ مگر قران برای هدایت مسلمین و مومنین و متقین و محسنین نیست؟ مگر انسان برخوردار از موهبت عقل و خرد نیست؟ با سپاس
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در راستای چگونگی اتصال به انسان کامل در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» داشته‌ام 2- در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده که طبق آیه‌ی تطهیر طهارت و عصمت آن عزیزان تکوینی است و عبادات آن‌ها جهت حفظ آن عصمت است که بحمداللّه در شرح آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب این مسئله تا حدّی روشن شد و در شرح سوره‌ی واقعه عرض شد که قلب مطهرون با حقیقت قرآن و وجه مکنون آن متحد است. پس عملاً هرچه آن‌ها دارند از قرآن است و ما نیز اگر با نگاه آن‌ها به قرآن بپردازیم برای ما حرف دارد. موفق باشید
10696
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض سلام و خسته نباشید: در کتب تعبیر خواب از مال حلال یاد می شود. اما آنچه درباره اشاره به شیر در بهشت برزخی از شما شنیدم متفاوت بود. و حال نمی دانم دیدن شیر در خواب را به چه تعبیر کنم؟ به این صورت که مرده ای از کسی بخواهد به شما شیر تعارف کند. با تشکر از صرف وقت گرانمایه تان، استاد عالیقدر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تعبیر خواب نمی‌دانم. ولی در روایات داریم که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» شیر در خواب را به علم تعبیر کردند. موفق باشید
10698
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و قبولی طاعات و عبادات. لطفآ دلایل (قاطعیت) رهبری عزیز (مدظله العالی) در ارتباط با نمایان شدن انوار تمدن بزرگ اسلامی ذیل اندیشه ملاصدرا (ره) را عرض بفرمایید. (و من الله التوفیق)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این مورد بحث شده. موفق باشید
10700
متن پرسش
با عرض سلام: آیادر قیامت تکامل وجود دارد؟ چرا ؟ در مورد دلایل موافقان و مخالفان تکامل قیامتی کتاب معرفی می فرمایید؟ بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» از آیت‌اللّه شجاعی در این مورد خوب است. بنده هم در کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» سخن آیت‌اللّه شجاعی را در مورد تکامل در برزخ آورده‌ام. ایشان می‌فرمایند در برزخ و قیامت تکامل به معنایی که ما کمالاتی بر کمالات دنیایی خود اضافه کنیم نیست، ولی رفع حجاب هست و از این جهت می‌توان گفت در برزخ و قیامت برای مؤمن تکامل می باشد. موفق باشید
10682
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: در منابع دست اول تاریخ چون مقتل ابومخنف و کتاب ارشاد شیخ مفید و.... سخنی از حضرت رقیه «سلام‌اللّه‌علیها» نیست، شهید مطهری نیز به این موضوع تشکیک نموده است، حال می خواستم بدانم با توجه به مطالعات شما حضرت رقیه از چه زمانی وارد عزاداری های ما شده است و آیا امام حسین «علیه السلام» دختری که در شام با دیدن سر مقدس امام جان سپرده است داشته است؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه سید جعفر مرتضی آملی از علما و مورخان شیعه‌ی لبنانی معتقدند مرحوم شهید مطهری به سندهای وجود حضرت رقیه«سلام‌اللّه‌علیها» در کربلا دسترسی نداشتند. کتاب حضرت رقیه«سلام‌اللّه‌علیها» از آقای جعفر تبریزی نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!