بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عقل ، قلب ،عشق، خیال و وهم

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22377
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. استاد بنده کتاب ادب عقل، قلب و خیال را مطالعه کردم و سوالی برام پیش اومد: ۱. درباره ی خیال بنده معمولا کسی را تخیل می کنم که نیستم و این شخص گاه انسانی است تربیت شده برای خدا و گاه در خدمت نفس. حال اصلا تخیل کردن چه مثبت و چه منفی درست است؟ چون آن شخص همان مطلوب بنده است و حال اینگونه نیستم. این سبب افسردگی نسبت به الان خود نمی شود؟ ۲. شما فرموید خیال انسان باید در بستان خدا باشد. این یعنی چی و چگونه و چه شخصیتی را باید خیال کنیم که این چنین شود؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیال، یکی از ابعاد وجودی انسان است و باید آن را تربیت کرد 2- روح با تقیّد بر شرع الهی، محل تجلیات انوار معنوی می‌شود و عملاً خیالش عکس انوار بستان الهی می‌گردد. موفق باشید

22338
متن پرسش
از استاد طاهرزاده می پرسم: سلام استاد محترم: ۱. شما می‌فرمایید که گاهی پیران اهل دل با موسیقی یک تلنگری به حواس باطنی می‌زنند و فعالش می کنند، یعنی یک ضربه کم داشتند که با موسیقی این ضربه را وارد می کنند ولی جوانان اگر موسیقی گوش کنند مطمئنا حواس باطنی و چشم دلشان را تعطیل می کنند. میشه کمی بیشتر توضیح بدهید یا ارجاع دهید به آثار خودتون که در این زمینه به تفصیل بیشتری پرداخته اید؟ ۲. و عرض دیگرم هم این بود که بنده شنیده ام که برخی عرفا نظرشان این هست که عشق زمینی برای فرد وقتی اتفاق می‌افتد یا حتی با نظر و تعمق روی عشق های زمینی تا حدودی می تواند عشق الهی رو درک کنه و عشق و حرارتش نسبت به محبت و عشق به حضرت حق فعال یا فعال‌تر هم میشه اگر درست استفاده کنه. بنده از اون پس دیدم نسبت به این چیزها تغییر کرده و حتی چند شب پیش یک فیلم عاشقانه با این امید که حس عاشقی ای که چند صباحی در دلم افتاده بود از خدا دوباره گُر بگیره و الان روزها و ماه هاست که آرزوی اون حالات رو دارم و الان هم غم فراق خدا که به دلم هست رو مدتها و مخصوصا اخیرا بعد دیدن اون فیلم بدجور آتش گرفتم و سه ساعتی به وقت اذان صبح مونده بود و رفتم سجده و فقط اشک و شرح درد فراق بود با خداجون. یاد وصیتنامه شهید باغانی افتادم و دلنوشته‌ها و مناجاتاش با خداوند متعال البته میدونم من به گردپای امثال شهید باغانی هم نمی رسم. حالا استاد آیا بنده به عنوان یه جوان دوست‌دار مسیر خدا با یک فیلم حلال و عاشقانه، وقتی آتش عشق الهی‌ام روشن شد، روشم اشتباه بود یا اینکه اون عشق نبوده و توهم بوده برام که در اثر اون فیلم رخ داده؟ و یعنی چشم حق بینم رو تازه تعطیل کردم؟ ۳. جواب سوال ۲۲۳۰۳ رو نمیدونم چرا هرچی میگردم در ایمیلم نیومده، ببخشید میشه لطف بفرمایید مجدد بفرستید؟ خیلی از شما ممنونم و واقعا نمیدونم چطور تشکر کنم، سعی می کنم لااقل به فرمایشاتتون خوب عمل کنم حاج آقا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. غزالی در رابطه با این‌که چرا شیوخ عرفا در جلسه‌ی سماع عرفانی شرکت می‌کنند، می‌گوید: سماع، آن‌چنان را آن‌چنان‌تر می‌کند. یعنی افرادی که در وجوه روحانی خود استقرار داشته باشند با حضور در جلسه‌ی سماع آن حالت شدت می‌یابد که به نظر بنده برای شیعیان این حالت به نحو احسن در زیارت اولیاء معصوم «علیهم‌السلام» شکل می‌گیرد ۲. مولوی می‌گوید: «عشق‌ها گر زین سرا گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سر رهبر است» یعنی اگر عشق، عشق باشد و در راستای زیبایی‌های محبوب جلو رود و نه در دام شهوت‌رانی‌ها، در هر صورت جان را به سوی محبوب مطلق می‌کشاند ۳. در جواب آن سؤال این‌طور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: باید انسان احساس کند آن کتاب و یا آن جلسه، جوابِ طلب حقیقی اوست و به نحوی او می‌تواند از آن طریق تغذیه شود. موفق باشید

22340
متن پرسش
سلام استاد عزیز: دو سوال داشتم از خدمتتان: یک: به تفسیر آیه «الرجال قوامون علی انساء» در تفسیر المیزان رسیدم. استاد، حضرت علامه در تبیین بسیاری از آیاتی که درباره اختلاف بین زن و مرد یا همان فضلی که خداوند به مردها نسبت به زنها داده است که همین باعث تفاوت احکام شریعت بین زن و مرد مثلا در خصوص قانون ارث و یا قیومیت مردان نسبت به زنان در حکومت و قضاوت و سرپرستی زنان شده است، بر روی عقل بیشتر مردان و کمی عقل خانمها تاکید بسیاری دارند مثلا در این قسمت می فرمایند: «هيچ دانشمندى از چنين شريعتى و با مطالعه همين مقدار از احكام آن جز اين توقع ندارد كه در مسائل كلى و جهات عمومى و اجتماعى زمام امر را به كسانى بسپارد كه داشتن عقل بيشتر امتياز آنان است، چون تدبير امور اجتماعى از قبيل حكومت و قضا و جنگ نيازمند به عقل نيرومندتر است، و كسانى را كه امتيازشان داشتن عواطف تند و تيزتر و اميال نفسانى بيشتر است، از تصدى آن امور محروم سازد، و نيز معلوم است كه طايفه مردان به داشتن عقل نيرومندتر و ضعف عواطف، ممتاز از زنانند، و زنان به داشتن عقل كمتر و عواطف بيشتر ممتاز از مردانند.» در صورتی که شما در تبیین سخن امیرالمونین (ع) در نهج البلاغه در خصوص کمی عقل خانمها به استناد سخن آیت الله جوادی آملی فرمودید مخاطب در این خطبه عایشه است. بالاخره آیا واقعا چنین برتری عقلی برای آقایان نسبت به خانمها از نظر اسلام وجود دارد یا نه؟ اگر ندارد پس چرا جناب علامه اینقدر با قاطعیت از این برتری سخن می گویند و یکی از علل عمده تفاوت احکام شریعت بین زن و مرد را کمی عقل خانمها نسبت به آقایان می دانند. این عقل در اینجا کدام عقل است؟ عقل فلسفی و استدلالی یا عقل معاش و مدیریت؟ یا اینکه اصلا مشکل در عقل نیست و عقل هر دو یک اندازه است بلکه ازدیاد عواطف و احساسات در خانمها باعث می شود عقل نتواند مدیریت لازم خود را در تصمیم گیری داشته باشد. چون این سوال خیلی از خانمهاست. سوال دوم اینکه استاد وقتی به خود تفسیر مراجعه می کنم و از طرفی صوت سخنرانی های شما را در تفسیر این سوره گوش می دهم می بینم که به بعضی از آیات اصلا ورود نمی کنید و به مباحث حضرت علامه در خصوص انها نمی پردازید. مثلا همین آیات. یا آیات مربوط به متعه و یا چند همسری در اسلام. آیا عبور از این قسمتها دلیل خاصی دارد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده نتیجه‌ی آخری که گرفته‌اید، نتیجه‌ی درستی است که در روایات مذکور و یا نظرات امثال علامه، بحث در کمیِ عقل زنان نیست، بلکه بحث در عواطف بالای آن‌ها است که برای یک مدیریت سخت و جدّی کارساز نیست 2- عنایت داشته باشید علامه در بعضی موارد در شرایط دفاع از اتهاماتی است که به اسلام می‌زدند و امروز شبهات و اتهامات دیگری در میان است که باید به آن پرداخت و ممکن هم هست بنده بعضاً از موضوعی غفلت کرده باشم. موفق باشید

22335
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت بده. در رابطه با عقل از طرفی گفته میشه نقطه برتری و تفاوت انسان با سایر موجودات علقه و از طرفی گفته میشه همه موجودات عقل و شعور دارن مقصود این دو عقل چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ‌وجه نمی‌توان گفت حیوانات آن نوع عقلی که منجر به فهم کلیات باشد و مطابق آن زندگی و تمدن بسازند را دارا هستند. آن‌ها در موطن قوه‌ی واهمه که معانی را به صورت جزئیه درک می‌کند، قرار دارند. موفق باشید

22313
متن پرسش
با سلام و احترام: آیت الله جوادی در شرح فصوص در فص یعقوبی می فرماید کشف روحی در مقام اجمال است و بالاتر از کشف قلبی که تفصیلی است و چون به اجمال زنده بودن یوسف را می دانست آنقدر گریه کرد تا کور شد ظاهرا منظور این است که اگر به تفصیر می دانست اینقدر ناله نمی کرد چرا کشف روحی با اینکه از کشف عقلی بالاتر است ولی اجمالی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور استاد از اجمال، وسیع‌تربودن باشد وگرنه آن اشکالی که به نظر شما رسیده است، وارد است و شاید به طور کلی بتوان گفت علمِ حضرت یعقوب «علیه‌السلام» در زنده‌بودنِ حضرت یوسف «علیه‌السلام» در حدّ علمِ نفس ناطقه بوده است که مادونِ کشف قلبی است. واین‌جا معنا می‌دهد که آن علم اجمالی باشد. موفق باشید

22312
متن پرسش
استاد طاهرزاده در آثار خود در باب معرفت النفس فرموده اند که حیوانات قدرت تعقل ندارند؛ در داستان حضرت سلیمان در قرآن داریم که حیوانات داری فکر و تفکر بودند و حتی نظرات خودشان در مورد مسائل مختلف بیان می کردند نظیر حرف هایی که یک مورچه یا هدهد به حضرت سلیمان گفتند ؛ چطور این مطلب که حیوانات قوه تعقل ندارند با اون موارد مطرح شده در داستان زندگی حضرت سلیمان قابل جمع است؟ در کتاب انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی هم در ضمن نقل یک روایت گفته شده که بین انسان ها نسبت های تکوینی خاصی وجود دارد و برای مثال گفتید که اگر شخصی مرتکب قتل پدر خود شود عمر خودش هم کوتاه می شود؛ برای نمونه منتصر، پسر متوکل عباسی رو هم مثال زدین ولی در تاریخ شخصیت های زیادی داشتیم که مرتکب این عمل شدند و تا سال ها بعد از آن زندگی کردند، این مسئله رو چطور تحلیل و توجیه می کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن‌چه در مورد عدم تعقل حیوانات گفته می‌شود تعقل به معنای درک مفاهیم کلی است و یافتن قواعد عالم و این غیر از فهمی که آن مورچه یا هدهد داشتند 2- در مورد کوتاهی عمر پسر متوکل، نظر ما به سخن امام هادی «علیه‌السلام» بود و جنبه‌ی تکوینی آن عمل. ولی فراموش نکنید که ممکن است عوامل دیگری در میان باشد که مانع تحقق آن جنبه‌ی تکوینی بشود. موفق باشید

22261
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من در زمینه کنترل نفس برای خوردن مشکل دارم. انجام برنامه ریزی روزانه و عمل به آن برایم بسیار مشکل است و بسیاری از اوقات به برنامه هم عمل نمی کنم. بیدار شدن سحر برایم بسیار مشکل و تقریبا غیر ممکن است. حتی بسیاری از روزها نماز صبحم قضا می شود. البته واجبات خود را انجام می دهم و نمازهای ظهر تا عشا را اول وقت و معمولا به جماعت می خوانم. ممنون میشم راهکار و توصیه ای کاربردی برای من ارائه فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که نباید به خود سخت‌گیری کرد باید با تمرکز بر روی معارف الهی و سیره‌ی اولیاء الهی، جهتِ روح را به سوی شرایط مطلوب جلو برد. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

22245
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ۱. آیا سیر در مراتب روح با مدد عقل صورت می گیرد؟ ۲. آیا عقل در مرتبه‌ی بالاتر نسبت به عقل مرتبه‌ی پایینتر کاملتر است و به حسب هر مرتبه ای است؟ ۳. آیا منظور از عقل همان قوه ی عاقلهٔ نفس است یا یک نیرویی از طرف خدا و جدای از نفس است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: نفس انسانی استعداد آن را دارد که با عقل فعال مرتبط شود و جذبه‌های ذاتی نفس ناطقه اگر در مسیر صحیح قرار بگیرد کششی به سوی آن عقل دارد و عملا آن عقل کمک می‌کند تا نفس ناطقه به سوی کمالاتش سیر کند و طبیعی است که عقل در جای خود مراتب خاص خود را دارد تحت عنوان «عقل مستفاد» و «عقل هیولانی» و غیره از مراتب عقل نام برده می‌شود. موفق باشید

22241
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: اگه انسان بخواهد نسبت خودش را با حقایق که در حد اسلام است به مرحله یقین برساند و در زمان کوچ کردن قلبش آرام باشد و شاد چه بکنه؟ می دانم سوالم کلی است و هزاران هزار مطلب در آن نهفته ولی چه کنم مدام و از زمانهای قدیم دغدغه ام بوده و می ترسم که ناگهان بانگی براید و کام برنداشته و وقت از دست رفته باشد و کوله بارم خالی. ترسم آخر ز در میکده بازم دارند / وه چه سوزیست خدایا به خماری نرسم من چکنم
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: بحث در عزم کلی انسان است که سعی باید کرد رجوع ما به حقایق از طریق رجوع قلبی باشد و معلوم است که قلب همواره در تقلّب احوال است ولی جهت کلی قلب مهم است و نباید از این که بعضاً قلب در موقعیت ادبار قرار می‌گیرد ما را مأیوس نماید. بنا را باید بر آن گذاشت که در هر حرکتی رجوع ما به حضرت رب العالمین باشد که چون نوری گشوده همواره رو به سوی ما دارد. موفق باشید

22214
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله استاد عزیز: طاعات و عبادات حضرتعالی قبول درگاه حق استاد جآن: «ذهن» چیست!؟ و ذهن در کلام معصوم سلام الله علیهم اجمعین به چه چیزی تعبیر شده است! آیا ذهن همان عقل است؟ نسبتی بین ذهن و مغز انسان وجود دارد؟ خدا حفظتون کنه التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکیک مراتب وجودی انسان به جسم و ذهن و عقل، از تقسیمات فلسفی است و به این شکل نباید در متون دینی موضوع را جستجو کرد. موفق باشید

22116
متن پرسش
با سلام: من فکر می کنم بسیاری از اعتقاداتم قلبی و ناشی از یک احساس درونی است و دلیل و برهان های عقلی زیاد من را قانع نمی کند و مرتب برای من ایجاد شبهه می کند! اما کاملا به اعتقادات مذهبی پایبندم! بعضا مرا بخاطر این طرز فکر به تقلید کورکورانه متهم می کنند! آیا اینکه بدون دلیل (دلیل آن خارج از درک و فهم ما باشد) به دستورات و مراسمات دینی معتقد باشیم غلط است و ارزشی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همین‌طور خوب است که انسان از طریق دریافت‌های قلبی‌اش با حقایق مرتبط باشد و چنان‌چه شبهه‌ای برایش پیش آمد، از دلایل عقلی کمک بگیرد وگرنه اگر بخواهد صرفاً با دلایل عقلی کار را جلو ببرد همین‌طور که متوجه شده‌اید عقل، دائماً شک و تردید برای هر چیزی به میان می‌آورد. موفق باشید

22109
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. با توجه به کتب حضرتعالی زیاد خواب دیدن نشانه از پراکندگی و گسستگی خیال انسان است؟ ۲. اینکه انسان کم خواب ببیند یا اصلا نبیند می تواند نشانه کنترل قوه خیال متمرکز بر آن باشد یا عمومیت ندارد؟ لطفاً کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قاعده‌ی کلی آن است که وقتی نفس ناطقه‌ی انسان تحت تأثیر واهمه باشد خواب‌های او آشفته و پراکنده است. مثل زندگی روزمرّه‌ی عوام که دائم در خیالات واهی به‌سر می‌برند. ولی اگر عقلانیت او قالب باشد به همان اندازه نه چندان خواب او پر از چنین خیالاتی است و نه خیلی اساساً خواب می‌بیند، مگر آن‌که نفس در سیر متعالی خود صورت‌های مناسب آن سیر را در قوه‌ی خیالش شکل دهد که به اصطلاح گفته می‌شود آن خیالات، صاحب جمال است. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع شود. موفق باشید  

22080
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد تقریبا دو سالی هست که مباحث معرفت نفس را دنبال می کنم. «ده نکته»، «آشتی با خدا»، «براهین صدیقین» و اوایل «معاد» هستم. تا حالا چندین مرتبه شب دچار استرس شدید شدم که تپش قلب همراه دارد و طبق مباحث آشتی با خدا، حس می کنم که ابلیس مرا دچار وسوسه می کند و هر بار با همان مباحث، یاد خدا به قلبم آرامش می دهم، چند صباحی می گذرد شرایط عادی می شود و به ناگه دوباره این حالت پیش میاید. استاد در این مواقع بهترین راه کار چیست باید چه کرد تا این اصطراب و استرس از بین برود .احساس می کنم ابلیس نمی گذارد یاد خدا رو قوت بدهم و واقعا گاهی اوقات فشار زیاد است و از عاقبت کار واهمه دارم. راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید با استراحت و تقویت بدن و ورزش، از قوه‌ی واهمه هرچه بیشتر عبور فرمایید. مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است، بد نیست. موفق باشید

22002
متن پرسش
سلام استاد: در بحث صورت اعمال مثلا نماز، باید نماز ناشی از عقیده توحیدی که ماحصل آن نیت الهی است و با صورت متناسب و شرعی آن انجام شود در جمع عقیده و عمل جایگاه حضور قلب کجاست؟ آیا یکی از شروط جداگانه صورت گرفتن اعمال است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با عقیده‌ی توحیدی در صحنه‌ی عبادت حاضر باشیم، در کنار عقل و تعقل، قلب هم در میان است زیرا عقیده آن حالتی است که باور انسان با قلب گره خورده است. موفق باشید

21951
متن پرسش
استاد سلام: استاد میخوام در این مورد که حالا تعریف از کشورهای غیر دینی مثل آلمان و ژاپن و... توسط افراد زیادی از مثلا روشنفکرا گرفته تا عادی ها زیاد شده و آن ها را الگوی خود می دانند، آیا فلسفه ی این سبک زندگی آنها صرفا ایدئولوژی آنهاست. و مثلا مطالعه می کردم که در مدارس ژاپن یا چین از کودکی در مدارسشون تواضع و انسان دوستی را آموزش میدن. استاد آیا این کارهای آنها که قطع از آسمان و ریشه های دینی و خدایی است ارزشی هم دارد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌ها با عقلِ معاش، زندگی دنیایی خود را مدیریت می‌کنند ولی به گفته‌ی پروفسور کربن، نسبت به مرگ و معنویت سخت، شکننده‌اند و به همین جهت به‌کلی در پوچی به‌سر می‌برند. می‌ماند که ما چرا عقلِ معاش و عقلِ معاد را مطابق فرهنگ دینی خود به‌کار نمی‌گیریم! موفق باشید

21936
متن پرسش
سلام استاد: روزتون مبارک. در بحث معرفت شناسی، محی الدین قائل به خطا پذیر بودن عقل و بی اعتمادی به عقل است و می گوید از عقل تقلید نکن از خدا تقلید و تاویل حرفش را به خودش بسپار تا زمانی که علم الهی و معرفتش در تو تجلی کند. این نظر چطور رد می شود اتحاد عقل و شهود را می توان تایید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» شده است مبنی بر آن‌که عقل، چون حقایق را در حدّ مفهوم نازل می‌کند برای سلوک کافی نیست. موفق باشید

21906
متن پرسش
سلام استاد: در خواب کنترل و اختیار خیال انسان حتی معصوم کامل از بین میره یا فقط ضعیف میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ملکات ما در موقع بیداری دارد. برای معصومین «علیهم‌السلام» که در بیداری کاملاً خیالاتشان در اختیارشان هست، در خواب نیز خیالاتشان قابل کنترل است. موفق باشید

21900
متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۲۱۸۹۴ شما اخلاق و حسن عقلی را یکی می دانید در حالی که شهید مطهری (ره) در جلد اول اسلام و نیازهای زمان می گوید که پایه اخلاق، حسن و قبح عقلی نیست. آیا شهید مطهری (ره) در این مورد اشتباه کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مبتنی بر کلام شیعی حسن و قبح را در نظر بگیریم یعنی عقل، حُسن و خوبیِ فعل و قبح و بدی فعل را خودش می‌تواند تشخیص دهد و شرع، بر اساس همین عقل حکمِ بدی و خوبی فعلی را مطرح می‌کند که به اصطلاح می‌گویند: نه چون شرع گفته است خوب است، بلکه چون عقل خوب می‌داند، شرع گفته است. با توجه به این امر، اخلاق که عبارت است از علم به فضائل و رذائل، دیگر از نظر شیعه مبتنی بر حسن و قبح عقلی می‌شود و حکم شرع، رجوع به حکم عقل دارد. بدین معنا که عقل می‌فهمد که شرع مطابق عقل عمل کرده است وگرنه گرفتار نگاه اشعری می‌شویم که آثار سوء خود را به همراه دارد. موفق باشید 

21807
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: فرمودید که تا انسان چشم باطن بین پیدا نکند نمی تواند حقایق عالم مثل ولایت را بفهمد. لطفا بفرمایید علامت و نشانه ای هست که انسان متوجه شود که دارای چشم باطن بین هست یا نه؟ آیا همینکه انسان در مواجهه با احادیثی مثل حدیث حقیقت نوری عظمت مولا سلام الله علیه را تصدیق کند کافی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ شیعی روی هم رفته طوری است که اگر انسان مقیّد به آن باشد و در دستورات دینی، ظاهر و باطن را با هم رعایت کند و از حضور قلب در امور غافل نباشد چشمِ قلب خود به خود باز می‌شود. موفق باشید

21680
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: چرا شخصی مثل استیون هاوکینگ که به تازگی مرده، که در زمینه ریاضات کاربردی و فیزیک نظری و کیهانشناسی صاحب نظر بوده، خدا را که از بدیهیات عقلی و وجودی است منکر شده و از درک ابتدایی ترین بدیهیات و مبرهن ترین بدیهیات که خداوند است عاجز است، چه برسد درک آخرت و ...؟ چرا علم و دانشش او را به خدا نزدیک نکرد، در صورتی که انتظار می رود اینگونه افراد که نظم سازمندهی شده عالم را بهتر از هر کس درک می کنند و باید بیشتر به خدا نزدیک شوند، اما برعکس منکر می شوند، مشکل از کجاست؟ و چه انفاقی می افتد که به کفر و انکار می رسند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل ریاضی به شرطی مفید است که پشتوانه ی آن عقل قدسی باشد به همان معنایی که حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند:  العقل عقلان «عقل مطبوع و عقل مسموع) ولا ینفع المسموع‌ اذا لم یکن المطبوع» [1]. علم دو علم است، یکی علم شنیده شده، یعنی‌ فرا گرفته شده از خارج، و دیگر علم مطبوع.
عقل مطبوع یعنی آن عقلی که از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه می‌گیرد، علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته. بعد می‌فرماید: و علم مسموع اگر علم مطبوع نباشد فایده ندارد. علم تجربی به خودی خود راه‌گشا نیست مگر آن‌که در بستر عقل قدسی و فطری انجام گیرد. متاسفانه علم مدرن سعی می‌کند آن عقل را نادیده بگیرد. موفق باشید

21656
متن پرسش
سلام استاد: من همیشه از بی خدایی خودم رنج می برم. از این زندگی و بندگی نکبت باری که دارم رنج میبرم. از اینکه چرا نماز شب بیدار نمی شوم یا حتی نماز صبح ها هم اکثر اوقات بیدار نمی شوم. تا اینکه چند شب پیش وقتی که خواستم بخوابم با خودم این افکار را مرور می کردم که ناگهان گریه ام گرفت از این وضع بندگی ام. خیلی هم گریه کردم و اشک ریختم (با اینکه من خیلی سخت اشک چشمم می آید). استاد جان! خیلی خیلی دلم برای خدا تنگ شده بود. (خیلی حالت عجیبی بود). ولی استاد بعد از اینکه گرفتم خوابیدم، نه برای نماز شب بیدارم کرد و نه برای نماز صبح. استاد این حالات چندین بار برایم اتفاق افتاده ولی هر بار حتی برای نماز صبح هم بیدارم نکرد. سوالم این است که چرا؟! چرا احساس می کنم التفاتی نمی شود؟ گاهی وقت ها هم به خاطر همین، افکار شیطانی سراغم می آیند که اینها همه الکی اند و خبری نیست و ...تو رو خدا راهنمایی ام کنید. از دست نروم! یه جوری جوابم را بدهید که دلم را قانع کند. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید در این موارد مأیوس شد. سعی کنید با آمادگی‌هایی که در روز در خودتان ایجاد می‌کنید، روح‌تان را نسبت به بیدارشدن حساس کنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد. موفق باشید

21641
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد جان من تازه مباحث شما را آغاز کردم اما دو سالی هست در خصوص این مباحث تحقیق و کار می کنم. تقریبا بحث فطرت شما را تمام کردم. استاد نمیدونم دیگه چکار کنم هر بار شروع می کنم دوباره زمین میخورم، بعضی وقتا میگم شاید من برای این کار درست نشدم، خیلی ناراحتم نفس غریزی یا اماره من بر فطرتم غلبه داره، چند هفته مراقبه دارم به جاهای خوبی هم می رسم مثل اینکه تو نماز تمام هواسمان به خداست البته فقط هواسم هست نمیزارم فکر و خیالم جایی بره و چند روز پیش هم هنگام تشهد آخر یه رعشه ای تو بدن اتفاق افتاد که تا چند ساعت بی حال بودم. اما بازم گناه می کنم و بعضی وقتا آنقدر گناهان بدی انجام میدم که میگم.... استاد عزیزم لطفا شما این بنده گناه کار خدا را را راهنمایی کنید. نمیخوام زندگیم جولانگاه شیطان با نفش اماره باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که خوب است در این رابطه مطالعه فرمایید می‌یابید که با پایداری بر عهدِ دینی، به مرور خیالاتِ قبلی ضعیف می‌شود. لذا نگران نباشید و بر عهد خود پایدار بمانید، إن‌شاءاللّه این مشکلات هم حل می‌شود. موفق باشید

21625
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: مشکل من در مورد حضور قلب در نماز است. با آن نگاه که به نفی خواطر بیانجامد (چنین گمان می کنم که خواطر حضور شیطان در نفس انسان است و حضور قلب در نماز مقدمه ای برای بیرون راندن شیاطین از نفس می باشد و حذف آن سخت ولی ضروری است.) در این مسیر بحساب خودم بعضی مواقع زیاد تلاش و جدیت بخرج داده ام مدتی قویا پیگیری می کنم بعد مدت زیادی منصرف می شوم مدت ده سالی هست که وضعیت همین است مطالبی که بزرگان دینی در این مورد گفته اند را نیز تا حدودی آشنایی دارم. شرح شما بر مسیر سلوکی آیت الله بهجت رو هم گوش داده ام. چه عواملی در پایداری در این مسیر و حرکت صحیح در آن و استقامت در آن موثر است؟ از چه عواملی می توان در این مسیر یاری گرفت؟ نشانه های تکامل و حرکت صحیح در این مسیر چیست؟ با تشکر و آرزوی توفیق برای شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با پایداری بر همان نکاتی که اساتید فرموده‌اند مزه‌ی حضور قلب را خواهید چشید و بعد به جهت افکار مزاحمی که داشته‌ایم و داریم باز آن حضور قلب می‌رود و البته با برنامه‌ای سلوکی در راستای اصلاح خواطر، آرام‌آرام حجاب بین ما و حقیقت رقیق و رقیق‌تر می‌شود. مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بد نیست. موفق باشید

21590
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز. اگر امکانش هست و برای حضرتعالی مقدور است (انواع عقل) را به طور اجمال ذکر کنید. جواب سوال 21577 برای بنده کمی مبهم است. بنده دچار سردرگمی در روایات کتاب عقل و جهلِ اصول کافی شدم. الله تعالی توفیق شهادت رو نصیب جنابعالی و بنده بفرمایند به حق فاطمه زهرا سلام الله علیها. التماس دعا فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جایی بحث آن شده است به‌خصوص اگر به صوت شرح کتاب «جنود عقل و جهل» رجوع فرمایید. آری! عقلِ ریاضی نظر به کمیت‌ها دارد و عقلِ تجربی حاصل محسوساتِ ما را جمع‌بندی می‌کند و عقلِ فلسفی نظر به مفاهیم کلّی می‌نماید و عقلِ قدسی، حقیقت را مدّ نظر دارد و نحوه‌ای اُنس با آن برقرار می‌کند. موفق باشید

21577
متن پرسش
سلام استاد با آرزوی قبولی طاعات و عبادات و قبولی زیارات: استاد مراد از «عقل» در احادیث معصومین (علیهم السلام) در کتاب اول (عقل و جهل) اصول کافی چیست!؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از «عقل» در متون دینی غیر از عقل در مباحث فلسفی است. در متون دینی «عقل» به عنوان اولین مخلوق، عالی‌ترین مرحله‌ی درک حقیقت در نظر و عمل است و ربطی به درک مفهومی موضوعات ندارد. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!