بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عقل ، قلب ،عشق، خیال و وهم

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12286
متن پرسش
من با تعریف وهم و خیال آشنا هستم ولی درک درستی از آن پیدا نکرده ام. لطفا با یک مثال توضیح دهید. آقای دینانی هم این هفته توضیح دادند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» دو مثال مشخص در رابطه با وَهم آمده است، یکی قضیه‌ی باغبان و زنبور و دیگر قضیه‌ی وقوف در غسالخانه. خوب است که به آن‌جا رجوع فرمایید. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

12206
متن پرسش
سلام استاد: فرمودید مصباح الهدایه تذکره و در مسیر رویت حقایق با قلب اگه استدلال بیاریم موضوع به حجاب میره در این مسیر چطوری بفهمیم چیزی که حس می کنیم رویت حقیقت به وسیله قلبه یا القای شیطان در خیالمون؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک ما در همه‌جا شریعت الهی است، اگر در این فضا آن‌چه قلب حسّ کرد موجب تعظیم ربّ و شدت عبودیت شما شد می‌توان به آن حالت امیدوار بود. موفق باشید

12203
متن پرسش
موسیقی آرام، مثل ویالون، انسان را از خدا دور می کند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موسیقی نهایتاً انسان را در موطن خیال تغذیه می‌کند و اگر کسی بخواهد به حقایق بالاتر از خیال سیر کند نباید در موسیقی متوقف شود. موفق باشید

12188
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد: بنده دنبال یک راهکار عملی برای کنترل خیال هستم. چون خیلی گرفتارش هستم و اصلا تمرکز ندارم. تا متوجه میشم باز خیال دیگه ای سراغم میاد. سپاسگزارم از راهنماییتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» در این مورد خوب است. سعی کنید با تمرکز بر روی متون معرفتی و دینی کار را جلو ببرید.اساساً وقتی که انسان حرکت سلوکی خود را شروع کند با انواع خیالات روبه‌رو می‌شود و به گفته‌ی مولوی: «آب گل خواهد که در دریا رود / گل گرفته پای او را می‌کشد» اگر کسی قصد عبور از کثرت به دریای وحدت نداشته باشد که متوجه‌ی این‌همه خیالات که در درون او بود نمی‌شود! به گفته‌ی مولوی باید رنج‌ها و بلاها کشید و خون دل‌ها خورد تا روح، از این کثرات آزاد شود. گفت: «بس بلا و رنج بایست و وقوف / تا رهد این روحِ صافی زین حروف. این حروف واسطه ای یارِ غار / پیش سالک خار باشد خارِ خار» . موفق باشید

12166
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اولاً تشکر از جواب سؤال قبلی؛ چند سؤال از خدمت جنابعالی دارم: 1- بهترین و نزدیک‌ترین راه تطهیر قوه‌ی خیال؟ ٢- این‌که در نماز وتر ٧ بار می‌گوییم: «هذا مقام العائذ بک من النار» معنی جمله را می‌دانم، ولی مفهوم آن‌را متوجه نمی‌شوم. لطفاً توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی بنا را بر این گذاشتید که اگر خطوراتی آمد وقتی متوجه آن خطورات شدید آن را دنبال نکنید. اگر در منظر خود حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» را که عین طهارت و عصمت‌اند قرار دهید، ادامه‌ی راه را برای خود ممکن کرده‌اید. کتاب چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی در این مورد کمک می کند. 2- در آن ذکر متوجه‌اید باطن دنیا آتش است و چون صبح شود و وارد زندگی دنیایی شوید امکان سقوط در امور دنیایی برایتان هست و در نیمه شب با توجه به این خطر به حضرت حق اظهار می‌دارید: پروردگارا! در این موقعیت که در محضرت ایستاده‌ام، موقعیتی است که آمده‌ام به تو پناه ببرم از گرفتارشدن در آتش دنیا. و این امر موجب می‌شود با نور الهی وارد زندگی شوید و هرلحظه متذکر باشید حرص دنیا و خودخواهی شما را نبلعد. موفق باشید  

12136
متن پرسش
بسم الله سلام محضر استاد بزرگوار: دو سوال: 1- به لطف حضرت حق، فرزند دار شده ام. اما با توجه به تاریخ هایی که ممکن است لقاح رخ داده باشد، ظاهرا لقاح در ایامی نه چندان مناسب رخ داده است. (قمر در عقرب و نیمه ماه قمری) حال وظیفه بنده چیست و چگونه می توانم از عواقبی که برای جنین چنین ایامی ذکر شده است جلوگیری کنم؟ 2- آیا استخاره کردن در هر عملی صحیح است؟ استدلال بنده: چون در همه اعمال ما به جنبه های غیبی آن عمل و نیز اثری که سایرین روی آن می گذارند واقف نیستیم پس استخاره در همه اعمال صحیح است. حتی برای بیرون رفتن از منزل!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شما صحت این نوع روایات کراهت قمر در عقرب را ثابت کن، بعد دنبال رفع عواقب‌اش باش! با توکل به خدا جلو بروید و نگران نباشید 2- عقل، حجت باطنی خداوند است و بعد از عقل مشورت با اهل آن موضوعی است که دنبال آن هستید، مرحله‌ی سوم استخاره است. موفق باشید

12127
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشین. استاد آدم زیاد پایبند به مساله دینی متاسفانه نیستم، اما مثلا دیندارم. استاد خسته شدم. اونقدر تو یه زمینه خاص توبه کردم و توبه شکستم و عامل تمام بدبختی ها و حواس پرتی و عدم پیشرفت چه علمی و چه دینیم شده تقريبا، استاد با اشک سوال رو می پرسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا انسان باید خود را از بستری که گرفتار گناه می‌شود خارج کند تا توبه‌ی او برایش باقی بماند. یکی از عواملی که مانع بقای توبه می‌شود کثرت کار و تحریک وَهمیّات است. اشعار مولوی و کتاب‌های شهید آوینی کمک می‌کند که بستر گرفتاری به گناه تغییر کند. رفقای خوب و حضور در مسجد، کارساز است. موفق باشید

12125
متن پرسش
سلام علیکم: آیا وهم و خیال دارای اصالت هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه دارای قوه‌ی واهمه است که معانی جزئی را شکل می‌دهد مثل دشمنی گرگ که در واهمه‌ی گوسفند شکل می‌گیرد و خیال یک مرتبه از مراتب ادراک انسان است. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی گفته شده و مفصل آن در جزوات «معرفت النفس و الحشر» هست. موفق باشید

12115
متن پرسش
سلام علیکم بر جناب طاهر زاده: این درست است که غریزه جنسی خیلی قدرت دارد و خیلی ها را به انحراف می کشاند حتی خیلی از متدینین و مذهبی ها. اما خب برخی احادیث در این زمینه وجود دارد که به نظر می رسد دیگر خیلی در این زمینه احتیاط کرده است که من واقعاً وجه این میزان احتیاط را نمی فهمم. مثلاً حضرت علی (ع) می فرمایند من به دختران جوان سلام نمی کنم. خوب من واقعا نمیدونم. من خودم تا حالا بارها شده تو مهمونیا و جاهای دیگه به دختران سلام کردم و هیچ اتفاقی نیز نیفتاده. دوستان دیگه هم که اینو پرسیدم اونا هم گفتن برای ما نیز اتفاقی نیفتاده. نمیدونم. شاید ما مریضیم. شاید شهوت جنسی ما فوق العاده پائین است. شاید مشکل هرمونی داریم ما. شاید ... . اما خب واقعا این برام سواله که آیا حتی یه سلام خشک و خالی هم ممکنه موجب مفسده بشه؟! یا حتی خود بنده و باز دوستان که پرسیدم شده که مثلا تو مهمونی چند کلمه ای با دختر نامحرم حرف زده ایم اما بازم هیچ اتفاقی نیفتاده. حتی شده باز بنده و دوستان که موقع صحبت با یه نامحرم بهش نگاه هم کردیم (اما نه نگاه خیره و از روی شهوت) اما حتی نگاه نیز هیچ مفسده ای نداشته است. حال واقعا این برام سواله که اگه این احادیث هست آیا ماها مریضیم که هیچ اتفاقی برامون نیفتاده یا نه ما مریض نیستیم بلکه این احادیث منظور دیگری دارن؟؟!! یا مثلاً در روایتی داریم که میگه حضرت داود(ع) به فرزند خویش فرمود: پشت سر افعی و شیر راه برو؛ اما پشت سر زن راه مرو. حالا این یعنی چی؟ یعنی حتی راه رفتن پشت سر یه زن هم میتونه خطرناک باشه؟!!! هر روزه هزاران مرد پشت سر هزاران زن در خیابان و جاهای دیگ راه میرن و و فکر هم نمی کنم این باب خطری کسی رو تهدید بکنه. مخصوصا اونکه زن مورد نظر نیز چادری و با حجاب کامل باشه. حالا بله اگه دختر جوانی بود که بدحجاب بود لباس تنگ پوشیده بود و با ناز و عشوه راه می رفت؛ بله ممکنه راه رفتن پشت سر همچین دختری خطرآفرین باشه. اما راه رفتن پشت سر یه زن چادری که معمولی راه میره و حتی کفشش نیز صدا نمیده و ممکنه پا به سن گذاشته باشه این هیچ خطری نداره. خود بنده بارها شده در خیابان پشت سر دختری راه رفتم و هیچ خطری هم نداشته. قطعاً برای شما دوستان هم این مسأله پیش اومده یه جایی تو خیابونی ایستگاه اتوبوسی ایستگاه مترویی جایی پشت سر زنی راه رفتید. براتون خطری داشته؟ حالا واقعاً این میزان احتیاط وجهش چیه؟؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء الهی که متوجه ظرائف حالات نفسی خود هستند و خاستگاه‌های توهّم را می‌شناسند، متوجه‌اند در چه صحنه‌هایی وَهم به میدان می‌آید و حجابِ نظر به حقایق می‌گردد و توصیه‌های آن‌ها ریشه در شناخت حضوری آن‌ها نسبت به ظرائف نفسِ انسانی دارد و هراندازه بیشتر رعایت کنیم بیشتر متوجه نقش تخریبی وهم می‌شویم. مثل انسانی که وقتی تازه از حمام آمده کم‌ترین لکه را بر روی بدن خود احساس می‌کند. در مورد زندگی در خیابان‌های امروز شاید موضوع با آن شکلی که ما در کوچه‌‌ای خلوت پشت سر یک زن نامحرم حرکت کنیم، فرق می‌کند. موفق باشید

12090
متن پرسش
سلام استاد گرامی: استاد عزیز در کتاب جایگاه جن، شیطان و جادوگر در عالم در قسمت کتک خوردن از خیالات فرموده اید که: (نقش خيال بر روي تن بسيار عجيب است. مثلاً اگر طرف در خانه تنها نشسته‌ است، يك مرتبه فكر كند که نكند يك دزد از ديوار بالا بيايد. در اين حال اگر عقل و ايمان او به کمک ‌آيند که مگر خدا تو را تنها مي‌گذارد، خدا خودش كمك مي‌كند؛ همين توكل انسان به خدا نمي‌گذارد آن خيال رشد ‌كند. اما اگر عقل و ايمان در صحنه نبود و آن خيال همچنان رشد کرد و باز قدرت گرفت و رشد کرد، يک‌مرتبه طرف آن دزد را بالاي ديوار مي‌يابد. اگر باز خيال کرد که حالا مي‌آيد و يک کتک محکم به من مي‌زند، مي‌يابد که آن دزد آمد و شروع کرد او را زدن، و اگر خيال کرد طوري او را زد که تمام بدنش سياه شد، مي‌يابد که بدنش سياه شد. بعد که آن خيالات رفت و آشنايان آمدند مي‌بينند که واقعاً بدن او سياه شده و مي‌پذيرند که دزدي آمده و او را کتک زده و بدن او را سياه کرده است. در حالي که او از خيالات خودش کتک خورد، آن خيالات آن‌قدر قوي بود که روي بدن او تأثير گذارد. بنده خودم موردي را مي‌شناختم که مي‌گفت: جنيان آمدند و محکم با دست روي صورتم زدند، و فردا صبح جاي پنج انگشت روي صورتش کبود بود. اين همان کتک‌خوردن از خيالات نفسِ خود است) بنده هر کار می کنم نمی توانم قسمت سیاه شدن بدن به واسطه ی کتک خیالی که خورده بود و یا جای انگشتان روی صورت به واسطه خیالات باشد، آخه مگه میشه خیال که وجود خارجی ندارد باعث سیاه شدن بدن و یا جای انگشت روی صورت باشد؟ اگه اینجوری باشه که خیال تجسم خارجی و تاثیر خارجی داشته باشد و تاثیر سریع و هماهنگ با همان خیال را روی بدن داشته باشد که سنگ روی سنگ بند نمی شود؟ بنده به هیچ وجه نمی توانم بپذیرم که خیال این قدر می تواند قوی باشد و تاثیر روی بدن شخص بگذارد، شاید آن شخص واقعا از کسی کتک خورده شاید آن شخص واقعا سیلی به صورتش خورده و شما می گذارید پای خیال؟ لطفا در مورد قسمت ذکر شده برای بنده توجیه منطقی و مستدل کنید، با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در تأثیر خیال روی بدن کار کنید. لازم نیست ما برای کبودشدن جسم حتماً یک پدیده‌ی خارجی را مؤثر بدانیم. شاید داستان آن دانشجویی که می‌گفت؛ «اگر شب خواب ببینم پایم زخم شده، فردا صبح به همان شکل خطی از خون در بدنم هست» نمونه‌ی خوبی باشد. موفق باشید

12059
متن پرسش
با سلام: برای تمرکز گرفتن در نماز باید چه کارکرد و آیا شما کتابی در این زمینه دارید برای مطالعه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه قبل از نماز ذهن خود را از امور دنیایی آزاد کنیم روح ما آمادگی بهتری برای حضور در محضر حق دارا می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» به عنوان شروع، إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

12039
متن پرسش
سلام: استاد چرا شما بیشتر روی قلب و خیال تکیه می کنید و کمتر روی عقل تکیه می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک به سوی حضرت حق پس از آن‌که عقل قانع شد که باید راه افتاد، این قلب و خیال است که باید راه بیفتند تا انسان از مفاهیم به سوی حقایق سیر کند. موفق باشید

12017
متن پرسش
سلام علیکم: طبق آیه 119 سوره نساء که خداوند می فرماید: «وَ لأُضِلَّنَّهُمْ وَ لأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا» یعنی؛ من انسان‌ها را نسبت به اهداف حقیقی‌شان غافل می‌کنم و آرزوهای دروغ و وَهمی را در خیال آن‌ها رشد می‌دهم، و امرشان می‌کنم که گوش‌های چهارپایان را سوراخ کنند و تحریکشان می‌کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند. و با توجه به فرمایشات شما در فصل دوم کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم 2 که فرموده اید: «وَ لآمُرَنَّهُمْ»؛ یعنی من به آن‌ها فرمان می‌دهم و زندگی آن‌ها را طوری در اختیار می‌گیرم‌ که برنامه‌های من را عمل کنند. آیا می توان در برخی بیماری های روانی و توهمی مثل توهم دیداری و شنیداری رد پای شیطان را دید و گفت به دلیل تسلط و نفوذ شیطان بر قوه خیال و وهم اینگونه انسانها دچار چنین القائات و توهماتی می شوند تا از مسیر الهی منحرف و باز بمانند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت ما در روایات بعضاً بیماری‌ها را به شیطان نسبت می‌دهیم. موفق باشید

11995
متن پرسش
سلام: 1. شخصی که زیاد دچار توهم مخصوصا دیداری و شنیداری می شود چگونه و با چه ملاک شخصی ای می تواند برای شخص خود توهم از واقعیت را تشخیص دهد؟ 2. آیا در معرفت النفس در این زمینه مطلبی داریم و ملاکی هست که شخص با تجربه شخصی بفهمد این دیدن یا شنیدن توهم است یا واقعیت و به عبارتی با تجربه شخصی و ملاک شخصی متوجه توهم یا واقعیت شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد نکاتی گفته شده، کتاب روی سایت هست 2- بهترین ملاک جهت تشخیص حقیقت از توهّم، تدبّر در قرآن و روایات است. موفق باشید

11965
متن پرسش
سلام استاد عزیز: شما در کتاب «خویشتن پنهان» می گویید که ما باید برای درک تری به جای علم به تری با تری ارتباط برقرار کنیم که عین تری را درک کنیم نه تری را بدانیم، در معرفت النفس هم باید همینگونه بود اما مگر می شود؟ هر انسانی برای رسیدن به معرفت النفس باید به نفس و قوای نفس و... فکر کند تا معرفت را شروع کند در نتیجه ما فقط علم به نفس و قوا و ... پیدا می کنیم و به اصطلاح نفس را می دانیم چون در موردش فکر می کنیم و تا در مورد نفس فکر نکنیم متوجه آن نمی شویم، چگونه از علم به عین منتقل شویم در صورتی که مانع و حجابی به نام تفکر در میان است تفکری که نتیجه اش علم و دانستن است نه عین الیقین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت تا در مرحله‌ی علمی و مفهومی هستیم هنوز ارتباط واقعی یعنی ارتباط وجودی پیدا نکرده‌ایم. ارتباط علمی به عنوان مقدمه خوب است ولی معرفت نفس یعنی ارتباط وجودی. گفت: «دردی که به افسانه شنیدم همه از خلق / از علم به عین آمد و از گوش به آغوش». موفق باشید

11945
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: ابزار های شناحت چیست؟ آیا تفکر کار عقل است و یا نه تفکر کار قوه ای غیر از عقل است که آن قوه از عقل هم می تواند در مسیر تفکر استفاده کند و یا این نفس هست که به محض اراده بر تفکر از قوه عاقله و یا واهمه و یا خیال استفاده می کند عمل تفکر را انجام می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف دوم درست است زیرا تمام ابزارهای شناخت از شئونات نفس ناطقه است. موفق باشید

11939
متن پرسش
استاد گرامی سلام: خواستم درخواست کنم جزوه‌ای در مورد روش پژوهشی خود و کلا روش پژوهشی مورد تایید خود بنویسید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی ندارم، شاید جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» بتواند در سایر امور نیز کمک کند. در ضمن قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هم نکاتی دارد. در سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست عملاً کاربر متوجه روش معرفت النفسی می‌گردد زیرا در روش معرفت النفسی انسان در آینه‌ی خود هم خودش را می‌یابد هم نظر به حقایق عالم می‌تواند بیندازد. پس بهتر است بگوییم در روش معرفت النفسی، روش با موضوع یکی است ولی در علوم حصولی این دو از هم جدا است.  موفق باشید

11931
متن پرسش
سلام علیکم: آیا دستور العمل خاصی برای از بین بردن ترس وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه انسان متوجه سنت‌های الهی در عالم شود از وَهم که عامل ترس است نجات می‌یابد و تدبّر در قرآن یکی از بهترین راه‌کارهای نظر به حضور سنت‌های الهی در عالم است. موفق باشید

11901
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز بنده با مطالعه کتاب ادب خیال و عقل و قلب به این نتیجه رسیدم که باید برای خیال و عقل و قلب برنامه داشت تا بتوان به سرمنزل مقصود رسید، لطفا به بنده کتبی را برای ادب کردن خیال و کتبی را برای ادب کردن عقل و کتبی را برای ادب کردن قلب معرفی کنید، چون به شدت نفسم احساس نیاز به ادب شدن دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از آن‌که فهمیدیم باید خیال و عقل و قلب را تربیت کرد باید متوجه باشیم این قرآن و روایت است که در این امور به ما کمک می‌کند و لذا با رجوع به قرآن جهت یافتن حقایق عالم و سنن جاری در عالم و با رجوع به روایات جهت رعایت اصول اخلاقی و رعایت حقوق خلق و نفس و حق می‌توانیم راه خود را به نتیجه برسانیم. موفق باشید

11884
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیزتر از جانم: استاد بنده با توجه به تحقیقات و مطالعاتی مختصری که در حوزه حکمت متعالیه و معرفت النفس کرده ام و همچنین شرکت در کلاسهای شما طرز تفکرم نسبت به قبل خیلی عوض شده مخصوصا نسبت به نفسم و مسئله وجود و جهان خارج و.... 1- از طرفی می بینم خیلی چیزها را می فهمم که قبلا نمی فهمیدم یا اصلا توجه نمی کردم که این فهم برایم خوشایند است از طرفی می ترسم پای وهم وسط بیاید و فهمم در بعضی مراحل وهمی شود، چگونه فهم حقیقی را از وهمی تشخیص دهم که خدای ناکرده دچار انحراف نشوم؟ 2- بنده به علت نامنظم بودن مطالعاتم بعضی مواقع احساس سردرگمی در مسیر دارم و احساس می کنم به یک راهنما و استاد در مسیر مطالعاتی و فکریم نیاز دارم، البته هدف نهایی را مشخص کرده ام ولی نمی دانم مسیر را چگونه طی کنم که وهم وارد مسیر نشود و به حقیقت و حق به صورت کامل و مستقیم بدون دخالت وهم و خیال برسم؟ 3- در حال حاضر می دانم نباید در اینجا توقف کنم و باید جلوتر بروم و نباید خودم را مشغول این سطح کنم و باید از این سطح بگذرم و به بالاتر بروم، چون مطمئنم اگر در اینجا متوقف شوم خیالات و موهومات مرا مشغول می کند، این را می فهمم که باید بالاتر بروم اما نمی دانم چگونه، لطفا به من سیر و راهی را ارائه دهید که دائما مشغول حق و حقیقت باشم و من بتوانم خیال و وهمم را مشغول کنم نه وهم و خیالم مرا مشغول کند و خدای ناکرده از مسیر رسیدن به کمال و حق بازدارد. با تشکر صلوات بر محمد و آل محمد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برای عبور از وَهم، شریعت و سنت اولیاء کارساز است 2 و 3- طوری سیر مطالعاتی سایت را دنبال کنید که إن‌شاءاللّه پس از مدتی سر و کار شما با قرآن و روایات باشد. موفق باشید

11850
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم استاد گرامی: در مبحث ده نکته فرموده اید راههایی وجود دارد که انسان خوابهای راست ببیند و خوابهایش را فراموش نکند. اگر ممکن هست راهکاری که در این زمینه ها وجود دارد را بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه با رعایت دستورات اخلاقی و کنترل خیال جلو ببریم، به همان اندازه رؤیاهای ما صادق می‌شود. موفق باشید

11822
متن پرسش
استاد عزیز سلام: ریشه وسواس فکری از کجاست و چطور می توان بر آن غبه کرد؟ آیا افکار وسواسی در مورد مذهب گناه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکرهایی که بدون اختیار ما به سراغ ما می‌آید گناه نیست. در مورد دفع وسواس فکری إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. موفق باشید

11780
متن پرسش
سلام استاد: 1- معیار تشخیص توهم از واقعیت چیست؟ 2- شخصی که توهم بینایی دارد چگونه و با چه معیاری توهمش را از واقعیت تشخیص دهد؟ 3- آیا می توان گفت چیزی که شخص می بیند ولی دیگران نمی بینند دلیل بر توهم شخص است؟ چون برخی از انسانها با ریاضت و ... چیزهای واقعی می بینند که دیگران نمی بینند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک برای ما شریعت الهی و سیره‌ی اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» است و اشاراتی که آن‌ها دارند، اگر ما ماوراء نگاه مردم متوجه اموری شدیم که در اشارات سخنان معصومین مطرح است توهّم به حساب نمی‌آید. موفق باشید

11756
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد 1- آیا در ادراکاتمان و فهم عقلیمان ما خود به خود به حقایق و واقعیات پی می بریم و نفس و عقل ما در تشخیص مستقل است؟ و یا نه نفس ما و عقل ما به منبعی بالاتر وصل است که حقایق و واقعیات را به واسطه آن تشخیص می دهد؟ 2- آیا نفس ما و عقل ما چون هر لحظه و دائم در حال شدن است از عقل محض نور می گیرد و عقل محض حکم منبع تشخیص برای عقل انسان می باشد و عقل انسان چون به آن منبع وصل است حقایق و واقعیات را تشخیص می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عقل درست جلو رود در ذات خود قدرت درک معقولات را دارد همان‌طور که حسّ ما در شرایط عادی قدرت تشخیص محسوسات را دارا می باشد 2- وجود عقل از بالا است ولی خاصیت درک معقولات از خودش است. مثل آن‌که وجود آب از خداوند است ولی رطوبت آب از خودش است. موفق باشید

11741
متن پرسش
سلام استاد یک شبهه ای فکر مرا مشغول کرده، فکری سراغم آمده که با اینکه من به عالم خارج یقین دارم و آن را درک می کنم چون من آن را درک می کنم و تجربه شخصی من است، درک واقعیت و حقیقت یک امر شخصی است شاید با بقیه افراد متفاوت باشد. لطفا بنده را راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث عقلی یک قاعده‌ای داریم که می‌گوید: «حکم الامثال فی ما یجوز و لا یجوز واحد...» یعنی اگر دو چیز شبیه هم بودند همان حکمی که این یکی دارد، آن دیگری نیز دارد و از آن جهت می‌توان گفت فهم و عقل و حسّ همه‌ی انسان‌ها مثل هم است چون همه‌ انسان‌اند و نیز اگر یک انسان تلاش کند فهم برتری به‌دست آورد این حکم برای دیگر انسان‌ها نیز هست. از طرفی فهم ما تجلی نور علم خداوند است و از این جهت همه منوّر به آن علم‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!