بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: دفاع مقدس، شهادت ، شهدا، بسیج ، راهیان نور

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9565
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی بنده برایم سوال شده چرا تو جامعه اسلامی همه باید چند رو بگردند؟ به این خاطر می گویم که این خدشه به دین می زند و مردم دین گریز می شوند. روی هم رفته چیزهایی دیده می شود از بسیجیان و مومنان و افرادی که در محیط بیرون با حجاب کامل دیده می شوند. مثلا با توجه به اینکه من در شهرستان هستم و خیلی به قول خودمان بد حجابی سرایت نکرده (یا به قول شما محیط دینی) قرار گرفتیم، دوستان در مورد عروسی خانمی تعریف می کردند که ایشون بسیجی اهل دعای ندبه و همسرشون سپاهی و چنان رفتاری در مجلس عروسی با نامحرمان دارند که ایشون می گفت این قشر فقط خودشون هستند و حرفهاشون. حال چرا باید این طور باشد و این دردی از جامعه ما را دوا نمی کند که فلان بسیجی چنان کاری کند و بدبینی را افزایش و روحیه بسیجی را بد جلوه می دهد. چرا ما از درون به مرحله ای رسیدیم که خودمان هم از خودمان گریزان باشیم. چرا جوان مومن ما از خانمش می خواهد از شهر خود که دور می شود آرایش کند و در انظار دیگران باشد. استاد گرامی بنده خودم مجردم،اینها را که می بینم خیلی حرص می خورم واقعا تاسف می خورم و اگر از این رفتار ها نکنی عقب افتاده ای. ین آقایان را که می بینم نگران می شوم نکند کسی همسر بنده شود که چنین خواسته هایی داشته باشد. موفق باشید..
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان متوجه حقیقت دین باشد و ایمان داشته باشد دستورات دین در همین دنیا ذات انسان را در راستای قرب الهی متحول می‌کند، هرگز آن‌طور که شما می‌گویید عمل نمی‌کند. ولی از طرف دیگر ما نباید فکر کنیم دین اسلام دین خشکی است، زیرا اسلام اجازه می‌دهد در عین رعایت حرام و حلال الهی زمینه‌های نشاط زندگی را از دست ندهیم. مواظب باشید برداشت خودتان را از بعضی قسمت‌های اسلام، عین اسلام ندانید در عین آن‌که اگر کسی به نام بسیجی خلاف اسلام عمل کرد هم توجیه نکنیم و صریحاً به آن‌ها تذکر دهیم. موفق باشید. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم)
9532
متن پرسش

سلام علیکم: پاسخ شما به سوال شهید آوینی چیست؟ ایشان(به این مضمون) می فرمایند: «اون چیه که روایت فتح را از باقی روایت ها و مستندهای جنگی جدا می‌کنه. مثلا اگر دو فیلمبردار که یکی برای مستند روایت فتح و دیگری برای جای دیگر کار می‌کنه، از یک صحنه هر کدام برداشت متفاوت دارند و یکی روایت فتح می‌شه و دیگری نه»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در نگاه به جایگاه تاریخی حادثه‌‌ها است. شهید آوینی مخاطب خود را متوجه جایگاه تاریخی انقلابی می‌کند که رزمندگان ما بنا است در آینده به ظهور برسانند. موفق باشید

9389
متن پرسش
سلام علیکم: شما در آثارتان وقتی که نحوه سلوک در عصر حاضر را تبیین می کنید به عنوان مصداق کامل به دفاع مقدس و شهدا توجه می کنید. ولی من هنوز متوجه نشدم که در زمان حاضر و الآن وظیفه ما چیست که به اون سلوک شهدا برسیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را بحمداللّه در جلسه‌ی پنجم جزوات «امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و تقدیر تاریخی زمانه» تا حدّی شرح داده‌ام مبنی بر این‌که اگر امروز با نظر به حقیقت انقلاب اسلامی و نظر به نور اشراقی آن از مقام معظم رهبری و نگاه او استفاده کنیم، حجاب‌هایی که بین ما و حضرت حق هست برطرف می‌شود زیرا صورت مشیت اراده‌ی الهی جهت هدایت بشر در این زمان در راستای شریعت اسلام، بر قلب حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اشراق شد و آن روحی گشت در کالبد انقلاب اسلامی، مثل حضور نفس در بدن، و لذا در صورت اتحادی خاص با انقلاب اسلامی از طریق سلوک ذیل شخصیت امام خمینی، می‌توانیم با خداوند به صورتی حضوری مرتبط شویم و راه رجوع به خدا را در مقابل خود بگشاییم. این است آن سلوک إلی اللّه که امروز خداوند در مقابل شما گشوده است. تا ما با مشیت الهی در این دوران مرتبط نگردیم نمی‌توانیم از انس با خدا به معنای واقعی آن سخن بگوییم. راه‌های رسیدن به خدا به عدد انفاس خلایق است ولی همه‌ی این راه‌ها امروز از مسیر انقلاب اسلامی می‌گذرد که می‌خواهد دوران نسیان بشر از خدا را پشت سر گذارد. از این جهت تأکید می‌شود امروز رجوعِ به حق با انقلاب اسلامی ممکن است. وقتی انقلاب اسلامی را آینه‌ی گفتگوی خدا با بشرِ امروز دیدید - مشروط بر این‌که انقلاب را در نظام اجرایی محصور ندانید- به مشیت و اراده‌ای نظر کرده‌اید که در کالبد انقلاب اسلامی ظهور کرده و در معادلات جهانی در حال تعیّن بخشیدن خویش است، مثل نفخه‌ی روح در جسم و تعیّن آن روح در حرکات و سکنات انسان که در عین ظهوری محدود در حرکات بدن، نامحدودبودن خود را حفظ می‌کند و در عضوی محصور نمی‌شود، انقلاب اسلامی نیز در دولتی محصور نمی‌گردد بلکه زاینده‌ی همه‌ی آن‌ چیزی خواهد بود که بشر امروز به آن نیاز دارد. موفق باشید
9364
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید به ما دستور داده‌اند از قضای الهی راضی باشیم و نه از مقضی. اگر میشود این جمله را توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثلاً ما در دفاع مقدس هشت‌ساله به این راضی نبودیم که صدام جوانان ما را شهید کند، به اراده‌ی الهی راضی بودیم که با تحقق این دفاع، اسلام و تشیع، عظمت خود را نشان داد. موفق باشید
9259
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم ببینم این جمله ی حضرت امام که فرمودند: حفظ نظام اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر (عج) اهمیتش بیشتر است. را چگونه ارزیابی و تحلیل می فرمایید. خواهشا به تفصیل بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این حدّ جمله‌ی امام را در ذهن دارم که فرمودند: «حفظ نظام از اوجب واجبات است» چون می‌دانید تا نظام اسلامی محقق نشود، مقصد و هدف شریعت الهی که این‌همه پیامبر برای آن تلاش کردند و حتی سیدالشهداء«علیه‌السلام» جان مبارک خود را در راه آن فدا کردند، صورت عملی به خود نمی‌گیرد. در راستای حفظ نظام اسلامی بود که ما این‌همه شهید دادیم تا زمینه‌ی تحقق اهداف شریعت الهی فراهم شود. موفق باشید
9169
متن پرسش

سلام استاد: من با متون شهید آوینی می گریم؛ شما چطور؟ استاد این عبارات، مثلا عباراتی که در زیر می آید آیا احساس ما را نشانه می رود که ما اینقدر منقلب می شویم؟ یا عقل ما را؟ همان عقل قدسی؟ استاد جان؛ یعنی شهید آوینی شهود می کرده و می نوشته یا با احساساتش می نگاشته؟ آخرین روز اسفند ١٣٦٧، اندیمشک‌ ‌‌اگر بپرسی دوکوهه کجاست، چه جوابی بدهیم؟ بگوییم دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که بسیجی‌ها را در خود جای می‌داد و بعد سکوت کنیم؟ پس کاش نمی‌پرسیدی که دوکوهه کجاست، چرا که جواب گفتن به این سؤ‌ال بدین سادگی‌ها ممکن نیست. کاش تو خود در دوکوهه زیسته بودی که دیگر نیازی به این سؤ‌ال نبود. اگر آنچنان بود، شاید تو هم امروز با ما به دوکوهه می‌آمدی؛ ماه‌ها بعد از ختم جنگ، روز تحویل سال. گفته‌اند: شرف المکان بالمکین _ اعتبار مکان‌ها به انسان‌هایی است که در آنها زیسته‌اند _ و چه خوب گفته‌اند. دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که سال‌های سال با شهدا زیسته است، با بسیجی‌ها، و همه‌ی سر مطلب در همین‌جاست. اگر شهدا نبودند و بسیجی‌ها، آنچه می‌ماند پادگانی بود درندشت، با زمین‌هایی آسفالته، خشک و کم دار و درخت، ساختمان‌هایی معمولی، کوتاه و بلند، و تیرک‌هایی که بر آن پرچم نصب کرده‌اند. اما دوکوهه سال‌ها با شهدا زیسته است، با بسیجی‌ها، و از آنها روح گرفته است؛ روحی جاودانه. دوکوهه مغموم است، اما اشتباه نکنید! او جنگ را دوست ندارد، جمع باصفای بسیجی‌ها را دوست دارد، جمع شهدا را؛ آرزومند آن عرصه‌ای است که در آن کرامات باطنی انسان‌ها بروز می‌یابند. ‌‌داخل پادگان خالی دوکوهه‌ ‌یک بار دیگر، سلام دوکوهه. قطارها دیگر در کنار دوکوهه نمی‌ایستند و بسیجی‌ها از آن بیرون نمی‌ریزند. قطارها دوکوهه را فراموش کرده‌اند و حتی برای سلامی هم نمی‌ایستند. بی‌رحمانه می‌گذرند. اما شهدا انسی دارند با دوکوهه که مپرس. با ذره ذره‌ی خاکش، با زمینش، با دیوارهایش، با ساختمان‌هایش، با همه‌ی آنچه در چشم ما هیچ نمی‌آید. می‌گویی نه؟ از حوض روبه‌روی حسینیه‌ی حاج همت باز پرس که همه‌ی شهدای دوکوهه با آب آن وضو ساخته‌اند. در حاشیه‌ی اطراف حوض تابلوهایی هست که به یاد شهدا روییده‌اند. اما الفت شهدا با این حوض نه فکر کنی که به سبب تابلوهاست! من چه بگویم؟ اینها سخنانی نیست که بتوان گفت. تو خودت باید دریابی. و اگرنه، دیگر چه جای سخن؟ زمین صبحگاه نیز هنوز در جست و جوی رازداران خویش است. اگر زبان خاک را بدانی، نوحه‌اش را در فراق آنها خواهی شنید، هر چند او همه‌ی لحظات آنچه را که دیده است و شنیده، به خاطر دارد؛ صدای آسمانی شهید گلستانی را گاهِ خواندن دعای صبحگاه: اللهم اجعل صباحناً صباح الصالحین... نهرهای رحمات خاص حق جاری می‌شد و باغ‌هایی از اشجار بهشتی لا اله الا الله می‌رویید و زمین صبحگاه بقعه‌ای می‌شد از بقاع رضوان. آنان که در دوکوهه زیسته‌اند طراوت این جنات را در جان خویش آزموده‌اند و هنوز از سکر آن چهار نهر آب و عسل و شیر و شراب سرمستند. جا دارد که دوکوهه مزار عشاق باشد، زیارتگاه عشاقی که از قافله‌ی شهدا جا مانده‌اند. ای قدمگاه بسیجی‌ها، ای قدمگاه عاشق‌ترین عاشقان، تو خوب می‌دانی که چه سایه‌ی بلندی را از کف داده‌ای. بوسه‌های تو بر قدم‌هایی می‌نشسته است که استوارتر از عزم آنان را زمین به یاد ندارد. یادهایت را در خود تجدید کن تا آنجا که اگر هزارها سال نیز از این روزها بگذرد، تو را با این نام بشناسند که قدمگاه بسیجیان بوده‌ای. شب را به یاد بیاور که انیس عُشاق است؛ آن شب را، بعد از عملیات والفجر یک. ‌‌شب بعد از عملیات والفجر یک، حسینیه‌ی حاج همت‌ ‌‌ای دوکوهه، تو را با خدا چه عهدی بود که از این کرامت برخوردار شدی و خاک زمین تو سجده‌گاه یاران خمینی شد؟ و حال چه می‌کنی، در فراق پیشانی‌هایشان که سبب متصل ارض و سما بود، و آن نجواهای عاشقانه؟ دوکوهه، می‌دانم که چقدر دلتنگی. می‌دانم که دلت می‌خواهد باز هم خود را به حبل دعای شهدا بیاویزی و با نمازشان تا عرش اعلی بالا روی. می‌دانم که چه می‌کشی دوکوهه! عمر تو هزارها سال است و شاید هم میلیون‌ها سال. اما از آن روز که انسان بر این خاک زیسته است، آیا جز اصحاب عاشورایی سیدالشهدا کسی را می‌شناسی که بهتر از شهدای ما خدا را عبادت کرده باشد؟ تو چه کرده‌ای که سزاوار کرامتی این‌همه گشته‌ای که سجده‌گاه یاران خمینی باشی؟ چه پیوندی بوده است میان تو و کربلا؟ کدام رسول بر خاک تو زیسته است؟ تو کهف اعتکاف کدام عارف بوده‌ای؟ اشک کدام عزادار حسین بر تو چکیده است؟ چه کرده‌ای دوکوهه؟ با من سخن بگو... حسینیه‌ات نیز سکوت کرده است و دم بر نمی‌آورد. ما که می‌دانیم: زمان، بستر جاری عشق است تا انسان‌ها را در خود به خدا برساند و حقیقتِ تمامی آنچه در زمان حدوث می‌یابد باقی است. پس، از حسینیه‌ی حاج همت بخواه که مهر سکوت از لب برگیرد و با ما سخن بگوید. اینجا حرم راز است و پاسداران حریم آن، شهدایند؛ شهدایی که در آن نماز شب اقامه کرده‌اند و با خدا راز گفته‌اند؛ شهدایی که در حسینیه، چشم مکاشفه بر جهان غیب گشوده‌اند؛ شهدایی که همسفران عرشی امام بوده‌اند و اکنون میزبان او هستند. عمق وجود من با این سکوت رازآمیز آشناست؛ سکوتی که در باطن، هزارها فریاد دارد. من هرگز اجازه نمی‌دهم که صدای حاج همت در درونم گم شود. این سردارِ خیبر، قلعه‌ی قلب مرا نیز فتح کرده است. شهید همت سخن می‌گوید: «برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه، باید اخلاص داشته باشیم. و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم، سرمایه می‌خواد که از همه چیزمون بگذریم. و برای اینکه از همه چیزمون بگذریم، باید شبانه‌روز دلمون و وجودمون و همه چیزمون با خدا باشه. این‌قدر پاک باشیم که خدا کلاً ازمون راضی باشه. قدم بر می‌داریم، برای رضای خدا. قلم بر می‌داریم روی کاغذ، برای رضای خدا. حرف می‌زنیم، برای رضای خدا. شعار می‌دیم، برای رضای خدا. می‌جنگیم، برای رضای خدا. همه چی، همه چی، همه چی خاص خدا باشه، که اگر شد، پیروزی درش هست. چه بکُشیم چه کشته بشیم، اگه اینچنین بشیم پیروزیم و هیچ ناراحتی نداریم و شکست معنا نداره برای ما. چه بکشیم چه کشته بشیم پیروزیم اگه اینچنین باشیم، و خدا غضب خواهد کرد اگر خدای ناکرده، یک ذره و یک جو هوای نفس در فرماندهان ما، در فرمانده گردان و گروهان و دسته و یا خدای ناکرده در افراد بسیج ما پیدا بشه و ما حس کنیم که امکانات مادی و این جنگ‌افزارها و این آلات، اینها می‌تونه کمک کنه به ما. نه عزیزان، نصرت دست خداست.» گوش بسپار تا ناله‌های حاج عباس کریمی را نیز در سوگ شهادت او بشنوی. شهید حاج عباس کریمی، فرمانده لشکر ٢٧، می‌گوید: «همت واقعاً برای ما فرمانده بود و برای ما مولا بود. همت عزیزی بود که از میان ما هجرت کرد و به دیار عاشقان پیوست. همت عاشق بود و همراه با یاران خود به دیار عاشقان رو آورد.» حسینیه‌ی حاج همت قلب دوکوهه بوده است. حیات دوکوهه از اینجا آغاز می‌شد و به همین‌جا باز می‌گشت. وقتی انسان عزادار است، قلب بیش از همه در رنج است و اصلاً رنج بردن را همه‌ی وجود از قلب می‌آموزند. دوکوهه قطعه‌ای از خاک کربلاست، اما در این میان، حسینیه را قدری دیگر است. کسی می‌گفت: کاش حسینیه را زبانی بود تا با ما بگوید از آن سر‌ی که میان او و کربلاست. گفتم: حسینیه را آن زبان هست، کو محرم اسرار؟ هر که می‌خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند، اگرچه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد. چه بگوییم در جواب اینکه حسین کیست و کربلا کدام است؟ چه بگوییم در جواب اینکه چرا داستان کربلا کهنه نمی‌شود؟ از باب استعاره نیست اگر عاشورا را قلب تاریخ گفته‌اند. زمان هر سال در محرم تجدید می‌شود و حیات انسان هر بار در سیدالشهدا. نه این حیات دنیایی که جانوران نیز از آن برخوردارند؛ حیاتی که در خور انسان است، حیات طیبه، حیاتی آن‌سان که امام داشت، زیستنی آن‌سان که امام زیست. حسینیه‌ی شهدا نیز اکنون در جست و جوی گم‌کرده‌ی خویش است. او امام را ندید، اما یاران امام را دید و از آنان بوی خمینی را شنید، از آنان که در حقیقتِ خمینی فانی شدند و از این طریق، بقایشان نیز به بقای او پیوند خورد. دوکوهه، خاک و آب و در و دیوارهایش، همه‌ی وجودش با این حضور آن‌همه انس داشته است که اکنون، در این روزهای تنهایی، جایی مغموم‌تر از آن نمی‌یابی. دوکوهه مغموم است و در انتظار قیامت. دلش برای شهدا تنگ شده است، برای بسیجی‌ها. همین جا بود، در همین میدان رو به روی ساختمان گردان مالک. از همین‌جا بود که خون حیات یک بار دیگر در رگ‌های زمین و زمان می‌دوید، همین‌جا بود که عاشورا تکرار می‌شد. اما این بار امام حسین غریب و تنها نبود؛ خمینی بود، یاران خمینی هم بودند. همین‌جا بود که عاشورا تکرار می‌شد، اما این بار دیگر امام حسین به شهادت نمی‌رسید؛ بسیجی‌ها بودند، فداییان امام، گردان گُردان، لشکر لشکر. جواد صراف و اسماعیل‌زاده هم بودند. باقی شهدا را من نمی‌شناسم، تو بگو. هر جا که هستی، هر شهیدی که می‌بینی نام ببر و به فرزندانت بگو که چهره‌ی او را به خاطر بسپارند تا علم خمینی بر زمین نماند. علم خمینی بر زمین نمی‌ماند؛ مگر ما مرده‌ایم؟ امسال عید هم گروهی از بچه‌ها آمده‌اند تا دوکوهه از غصه دق نکند. از جانب آنها مصطفی مأمور شده است که با دوکوهه سخن بگوید. مصطفی زبان دوکوهه را خوب می‌داند. می‌گوید: «... تو را دوست دارم ای دوکوهه، تو را دوست دارم که بوی بهشت می‌دهی. تو را دوست دارم که دامنت برای یک بار هم آلوده نشد. تو را دوست دارم که به بودنم هستی دادی. تو را دوست دارم که تو با حسینم آشنا کردی. تو را دوست دارم که زندگی را تو برایم تفسیر کردی.» این‌همه مغموم مباش دوکوهه. امام رفت، اما راه او باقی است. دیر نیست آن روز که روح تو عالم را تسخیر کند و نام تو و خاک تو و پرچم‌هایت مظهر عدالت‌خواهی شوند. دوکوهه، آیا دوست داری که پادگان یاران امام مهدی نیز باشی؟ پس منتظر باش!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انصافاً این مرد با زندگی در ذیل شخصیت امام و اُنس با ملکوت حضرت روح‌الله«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با عالم ملکوت آشنا شده و گزارش آشنایی خود را با ملکوت مخلوقات به رشته‌ی تحریر در آورده. آری قصه‌ی ملکوت دوکوهه همان است که شهید اهل قلم گفت. خدا می‌داند هر بار که محاوره‌ی او را با ملکوت دوکوهه می‌خوانم گویا در مرکز هستی قرار گرفته‌ام و حقیقت وجود برایم منکشف گشته. سخنان شهید آوینی راست‌ترین سخنان تاریخ امروز ما است. موفق باشید

9090
متن پرسش
سلام: بله استاد در سوالی که بنده اسم شهید فهمیده را بردم متوجه بودم شما در جزوه عرفای نجف اسم ایشان را نیاورده بودید ولی چون کار ایشان شبیه مثالهایی که زده بودید بنده هم آوردم - در ادامه سوال قبل سوالم این است که به نظر شما چرا آن رابطه ای که بین امام (ره) و شهدا بود (که جنسش جنس اشراق و معنویت و شهود و حتی در اوقات بسیاری جنسش جنس معجزه و کرامت بود) بین حضرت آقا و جوانها نیست یا اگر هست چرا اینقدر در حجاب هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم بحمداللّه به همان شکلی که سرداران و شهدای ما توانستند نسبتی اشراقی بین خود و حضرت امام ایجاد کنند، خداوند بصیرتی به جوانان ما داده که همان نسبت را با مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» پیدا کرده‌اند و این را یک لطف الهی به این ملت می‌دانم. موفق باشید
9057
متن پرسش
با سلام. بنده کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» را مطالعه کردم و بسیار لذت بردم. سوال بنده از استاد محترم اینجاست که برای پر کردن خیال از چیزهای خوب به منظور جلوگیری از ورود خیالات فاسد و بی ثمر، آیا فکر کردن و تلقین کردن به اینکه، داریم با یک شهید زندگی میکنیم و او همیشه همراه ماست و ما هم داریم در خیالات با او صحبت میکنیم و خلاصه افکار خود را صرف انس با او کرده ایم، برنامه مناسبی است به جهت قدسی شدن خیال؟ اگر هست ملزومات این کار و راه های با برکت تر کردن این برنامه چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به رویکرد شهداء که همیشه نظر به جنبه‌ی متعالی زندگی داشتند، می‌توان این کار را کرد و این نظر به واقعیت است، از آن بالاتر می‌توانیم دائماً در زیر سایه‌ی مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» زندگی کنیم. موفق باشید
9042
متن پرسش
سلام: شما در جزوه عرفای نجف و تمدن سازی به این مضمون فرمودید: شهدای انقلاب به مقام فنا رسیدن چرا که به راحتی جان خود را دادند مثل حسین فهمیده که خود را تکه تکه کرد. 1- آیا این کار به تنهایی کافیست که انسان به مقام فنا در فنا برسد (چون یکی از عرفا فرموده بودن که فقط امام (ره) و آقای بهاالدینی به این مقام رسیدند) 2- چه فرقی بین کار حسین فهمیده ها و وهابییونی که به خود بمب میبندند و خود را منفجر میکنند هست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان در فضای حضور حضرت حق در عالم و جهت رجوع به حق و با احساس حق الیقینی عمل کرد در مقام فناء قدم گذاشته، ولی اگر با تحریک احساسات دینی و وعده‌ی حوریه‌های بهشتی بدون تعقل لازم انسان‌های بی‌گناه را به کشتن داد، در فنای در نفس امّاره سقوط می‌کند. بنده یادم نمی‌آید در این موارد از شهید بزرگوار حسین فهمیده نام برده باشم. موفق باشید
9017
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: سه سوال داشتم: 1- قطعا پاک کردن قوه خیال از خیالات لغو و شاید باطل بسیار سخت می باشد، شده است کتاب های شهدا را بخوانید و ببینیم این عزیزان چگونه شکوفا شده اند، آیا شهادتشان باعث میشود که دیگران آن لحظات غفلتی که بعضا در زندگی از خداوند داشته اند را مشاهده نکنند؟ شما رزمنده بوده اید و شده با رزمنده هایی مواجه شوید که بعضا تا لحظه شهادت دست از شیطنت های شیرینشان برندارند، یا به آن صورت مقید نباشند، تکلیف اینها چه میشود؟ 2- اخیرا توفیقی نسیبمان شده، و در حلقه صالحین به جوانان بین سن اول دبیرستان تا حدود پیش دانشگاهی، مباحثی را مطرح میکنیم، هنوز تنورش گرم نشده، خودمان را لایق شاگردی شما نه میبینیم و نه میدانیم، ولی چند سالی هست پای درس شما هستیم، آیا صلاح میدانید در جلسات 40 دقیقه معاد را مطرح کنیم؟ یا کلا سیر مطالعاتیتان را؟ حقیقتا ترس از ورود داریم، اگر صلاح است بفرمایید چه مباحثی مطرح کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند در دو آیه‌ی از قرآن مژده‌ی بزرگی به کسانی می‌دهد که در مسیر حق قرار گیرند. یکی این‌که می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ» بدین معنا که کارهای خوب، بدی‌ها را از صحنه‌ی جان انسان پاک می‌کند و از این مهم‌تر می‌فرماید: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏» بدین معنا که برای عده‌ای حتی بدی‌های آن‌ها را به خوبی تبدیل می‌کند که مسلّماً مصداق آن‌ شهداء هستند 2- ابتدا از معرفت نفس شروع کنید. اگر آماده بودند برهان صدیقین را هم به صورت مختصر طرح بفرمایید سپس مبحث معاد را طرح کنید. موفق باشید
9014
متن پرسش
صحبت های مقام معظم رهبری در مورد شهید چمران: ((دانشمند بسیجى این است؛ استاد بسیجى یک چنین نمونه‌اى است. این نمونه‌ى کاملش است که ما از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌اى براى اینکه امتداد عملى آن برایشان مهم است دنبال میکنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل.)) به نظر شما منظور مقام معظم رهبری از عبارت مقابل چیه؟ (ین تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌اى براى اینکه امتداد عملى آن برایشان مهم است دنبال میکنند)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً منظور مقام معظم رهبری را نفهمیدم، چون از یک طرف خودشان می‌فرمایند فرهنگ غربی گرفتاری‌های خود را دارد و از طرفی می‌فرمایند بین مدرنیته و سنت تضادی نیست. احتمالاً می‌خواهند بفرمایند هم می‌توان انسان دانشمندی بود در حدّ چمران، و هم انسان متدینی بود آن‌طور که چمران آنچنان بود. موفق باشید
9007
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به اینکه امروز سالگرد شهادت شهید چمران است حضرتعالی بر مبنای سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) این شخصیت را چگونه ارزیابی می کنید و یا به عبارت بهتر شهید چمران چگونه شهید چمران می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شهید چمران متوجه شد اراده‌ی الهی جهت نجات بشر از ظلمات دوران در قلب حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تجلی کرده و بنا گذاشت با تمام وجود در زیر سایه‌ی حضرت روح اللّه یک نوع اتحاد روحانی با امام در خود ایجاد کند؛ چمران، چمران شد. موفق باشید
8898
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم. استاد عزیز، حتما شده که بنشینید و فکر کنید شهدا در چه قهقهه مستانه ای هستند و ما در چه گوشه عزلتی، شده که تا مرز قالب تهی کردن بروید. این را از خودتان شنیدم، شده که بخواهید حتی به بالاترم فکر کنید که میشود در بهشت هم دائما با انوار اهل البیت (ع) زندگی کرد، آیا میشود با این روح اسیر خاک آن تجلیات تمامه حضرت حق را درک کرد و در بزم الهی ایشان با اولیا و صالحین و شهدا به بهترین نحو زندگی کرد؟ و باز وقتی نگاهی به خودمان میکنیم میبینیم ما کجا و بزم اولیاء خدا کجا، ما کجا و این همه بزرگی کجا، شده وقتی به خودمان نگاه میکنیم حتی لیاقت بهشت را هم در خود نمبینیم، اما وقتی به شهدا و اوجشان نگاه میکنیم، طمع میکنیم که شاید ما هم از آن مقامات بهره ای داشته باشیم. آیا این آرزوی گزافیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: گفت: «تومگو ما را بدان شه راه نیست.... با کریمان کارها دشوار نیست» آن‌هایی که به جایی رسیدند از آن جهت بود که همه‌ی توفیقات را از خدا دانستند و امیدوار به رحمت بیکرانه‌ی او بودند، چرا من و شما به خودمان نگاه کنیم ومأیوس شویم؟ به کرم اومی‌نگریم و امیدوارانه خواهیم گفت: «خونِ غم بر ما حلال و خونِ ما بر غم حرام.... هر غمی گو گِرد ما گردید شد در خون خویش». آری این قصه‌ی آن‌هایی است که فقط به الطاف حضرت حق امیدوارند. موفق باشید
8897
متن پرسش
سلام علیکم. وضو گرفتن چه تاثیری بر کار ما دارد خصوصا موقع کار با ابزار تکنولوژی؟ مثل شهید آوینی که می گویند ایشان همیشه موقع کار کردن با دوربین و تدوین فیلم ها وضو داشتند. آیا برای تسخیر ابزار کمک کننده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: وضو نحوه‌ای از طهارت است که طهارت روح را به همراه دارد و طهارت روح زمینه‌ی تجلیات الطاف و عنایات الهی می‌شود و از این جهت تأثیر شیطان بر روح را تقلیل می‌دهد. موفق باشید
8840
متن پرسش
سلام: آیا این همه هزینه ای که سپاه و بسیج برای عزیمت مردم بصورت رایگان به مرقد امام خمینی (رحمت الله علیه) در سالروز رحلت ایشان انجام می دهند ملیاردها تومان از هزینه بیت المال و با این شرایط اقتصادی درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: آدم حسابی! وقتی هدف از خلقت ما بندگی خدا است و این‌همه هزینه می‌کنیم تا مسیر بندگی خود را هموار کنیم چه کاری بهتر از آن‌که مسیری فراهم شود تا توجه مردم به مظهر کامل بندگی خدا در این عصر و زمانه، یعی حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بیفتد تا از این طریق راه بندگی خدا گم نشود؟. موفق باشید
8638
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون در ترویج معارف دینی، در کتاب « برگزیده المیزان»، تلخیص: مصطفی شاکر - ترجمه و تدوین: علی نریمانی - نشر ذوی القربی - 1390 ص 1227 در تفسیر آیات 5 و 6 سوره الشرح، آمده است: یعنی پس براستی در دل هر ناملایمی راحتی و سهولت است. یعنی با هر دشواری نوعی سهولت است. اما پس از آن نتیجه گیری می کند که : «پس هر دو با هم تحقق پیدا نمی کنند» که جمله اخیر به ظاهر متعارض با جملات قبلی و نا مفهوم به نظر می رسد. آیا همینگونه است؟ یا توجیه دیگری دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: قرآن می‌فرماید: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» یعنی در دل سختی آسانی هست، نه آن‌که بعد از ان آسانی باشد. مثل آن‌که ما در دل دفاع مقدس شکوفا شدیم و هرچه داریم از همان هشت‌سال است و نه بعد از آن که دولت سازندگی آمد و اشرافیت را آورد و اگر هم هنوز چیزی داریم از همان سختی‌ها داریم. موفق باشید
8374
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز می خواستم فایل تصویری مصاحبه تون رو در طلاییه یا برام ارسال کنید یا جهت دانلود در سایت قرار دهید با تشکر.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خودم چیزی از آن فایل در اختیار ندارم باید با جناب سردار لادانی صحبت بفرمایید. شماره تلفن ایشان عبارت است از: 09131812131 موفق باشید
7896
متن پرسش
سلام استاد، ببخشید میخواستم بگم آیا شهدا هم نیاز به فاتحه دارند؟ائمه چطور؟چرا؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری؛ موجب وزیدن نسیم آن آیات بر قلب آن‌ها می‌شود و برای شما دعا می‌کنند. ائمه«علیهم‌السلام» نیز همین‌طور. موفق باشید
7874
متن پرسش
با سلام. اینجانب علاقه مند به شعر و شاعری میباشم و در نظر دارم در کنار مطالعه کتابهای دینی و مذهبی بصیرت زا از کتابهای معتبر تفسیر اشعار شاعران نامی استفاده کنم. کتابهایی مثل حافظ نامه از استاد خرمشاهی به نظرم مفید میباشد. حال به نظر استاد محترم آیا وقت گذاشتن بر این کتابها میتواند علاوه بر مطالعه اشعار در افزایش بصیرت اینجانب تاثیر گذار باشد؟ اگر مناسب است چند ساعت در روز مناسب اختصاص به این کار باشد .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کار خوبی است و حافظ و مثنوی و سنائی و عطار به انسان بصیرت توحیدی می‌دهند ولی حافظ‌نامه‌ی آقای خرمشاهی خیلی نتوانسته است حافظ را نشان دهد هرچند شرح در خور دیگری هم از حافظ نیست که بخواهم معرفی کنم. موفق باشید
7803
متن پرسش
سلام استادم داریم میرویم بلطف خدا راهیان نور،انچه شما و اولیاءخدا بدنبالش هستند در این مناطق چیست؟ چکنیم در این مناطق چگونه باشیم که استفاده ای بهتر از همه ببریم؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شهدای بزرگوار ما برای تحقق نظام اسلامی و تمدن اسلامی در زیر سایه‌ی ولیّ خدای زمان تا حدّ جان جلو رفتند و با عالی‌ترین انوار الهی روبه‌رو شدند و با ثمرترین زندگی را به انجام رساندند، از خداوند بخواهید به حقیقت نوری که به شهداء داد تا آن‌که آن نور آن‌ها را تا این‌جاها جلو برد، ما را از آن نور و آن نتایج محروم نفرماید. موفق باشید
7772
متن پرسش
سلام ....اگر ابن سینا وملاصدرا و....در زمان جنگهای تحمیلی عراق به ایران بودند برای جنگ می رفتند یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این دو بزرگوار هر دو شیعیان سلحشوری هستند که اگر در صحنه‌ی مبارزه با کفر قرار گیرند از سرداران آن جبهه خواهند بود. مگر نقش آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» و سایر علماء را در جنگ فراموش کرده‌اید؟ موفق باشید
7702
متن پرسش
با سلام و تشکر. خواهشمندم نظرات خود را در رابطه با کتاب رازهای قطعنامه بیان فرمایید. به نظر می رسد در برخی موارد تندروی هایی در این کتاب وجود دارد. ضمنا این طور که معلوم است تقریبا بعد از فتح خرمشهر بین امام و آقای هاشمی در مورد پایان دادن به جنگ و نحوه آن اختلاف وجود داشته است. امام معتقد بودند که جنگ تا نابودی صدام ادامه یابد اما آقای هاشمی معتقد به مذاکره با صدام بوده است. چرا امام فردی همسو تر با نظرات خود را برای فرماندهی جنگ انتخاب نکردند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک طرف قضیه همین است که این کتاب می‌گوید. ولی طرف دیگر قضیه هم نباید فراموش شود و آن حرف آقای هاشمی و بعضی از دست اندکاران جنگ است. فکر می‌کنم باید حرف‌های این کتاب را در گوشه‌ی ذهن خود نگه داریم و تلاش‌های آقای هاشمی را نیز در یک‌سره‌کردن جنگ به نفع ایران فراموش نکنیم و بعد ببینیم چه شد که آقای هاشمی احساس کرد ادامه‌ی جنگ امکان ندارد. این بدین‌معنی نیست که آقای هاشمی را تبرئه کنم، به این معنا است که موضوع باید درست تحلیل شود. موفق باشید
7668
متن پرسش
سلام علیکم اینکه شهدا زنده اند و روزی خور پروردگار چه معنایی دارد چرا فقط در مورد شهدا این مساله مطرح شده یعنی مومنین این توفیق را ندارند و اینکه در روایات کسانی شهید معرفی شدند به این معنی است که انها هم زنده اند و روزی خور پروردگار و فرقی با شهید معرکه جنگ ندارند با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرکس بعد از مردن زنده است. تفاوت شهدا در «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏» است که بعد از مرگ هم زمینه‌ی رسیدن برکات خاص برایشان فراهم است در حالی‌که برای سایرین بعد از مرگ فرصت تمام است. هرچه کردند در این دنیا کردند. موفق باشید
7653
متن پرسش
با سلام چرا در طول تاریخ حوزه بحث عدالت در اسلام اینقدر مظلوم واقع شده است؟ چگونه است که از شیخ انصاری تا آخوند خراسانی تا میرزای نائینی تا وحید خراسانی، اینقدر به بحث عدالت بی توجه هستند؟ چرا در رساله ها بابی به عنوان عدل و ظلم وجود ندارد؟ چرا حوزه ما یکبار نسبت به مفاسد اقتصادی بیانیه نمی دهد اما هر سال برای حجاب تظاهرات میکنند؟ مگر اسلام اقتصاد ندارد؟ مگر قرآن آقایان فقط صفحه حجاب دارد؟ چرا بعضی مراجع عظام ما یکبار راجع به مظلومان جهان صحبت نمی کنند؟ چرا اگر در یک شب هزار نفر در این کشور به خاطر گرسنگی بمیرند مراجع بزرگوار ما چیزی نمی گویند؟ اما وقتی سخن از نمایش چهره حضرت عباس (ع) در سریال مختار می شود فرمان جهاد صادر میکنند؟ چرا 8 ماه تظاهرات علیه نظام اسلامی را محکوم نمی کنند اما اهانت به یک سید را حرام می دانند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رفیق! این‌همه هم کار مشکل نیست، زیرا آن‌چه بیشتر به عهده‌ی حوزه‌ها است موضوع فقه است و توجه‌دادن به حرام و حلال شرعی و چقدر خوب بود آرام‌آرام علماء ما حوزه‌ها را در موضوعات دیگر اجتماعی نیز وارد می‌کردند. رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» سعی دارند موضوع عدالت را همگانی کنند و شهداء ما بدان جهت موفق شدند که مسئولیت‌ها را به عهده‌ی دیگران نینداختند. موفق باشید
7543
متن پرسش
بسمه تعالی سلام نمیدونم از وضعیت فکری بعضی از جوانان بسیجی مطلع هستید یانه. اما برای پیشرفت جوانانی که روحیه ی قدرت طلبی(که باعث میشود نتوان به صورت تئوری و یا با صحبت نظر آنهارو به سوی ارزش های انقلاب جمع کرد و حتی شاید نسبت به مباحث رهبر انقلاب راغب نباشن)دارن چه روش هایی توصیه میکنید؟ احساس میکنم طرز تفکر عموم مردم نسبت به "بسیجی" یکم تغییر کرده و باید یه کاری بکنم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی بسیجیان متوجه رسالت بزرگ تاریخی‌شان بشوند و بفهمند برای مطرح‌کردن اسلام در جهان باید شخصیت خاصی از خود را به صحنه آورند با احساس مسئولیتی که در آن‌ها به‌وجود می‌آید کار را جدّی‌تر می‌گیرند چون می‌دانند امروز اگر در یک پایگاه درگوشه‌ی یک روستا حرکتی انجام شود انعکاس جهانی دارد. موفق باشید
نمایش چاپی