بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: زن ، ازدواج ، خانواده، مرد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3431
متن پرسش
سلام علیکم! شما در پاسخ به سوال 2757 که سوال کننده در مورد محتلم نشدن ائمه(ع) پرسیده بود؛ جواب داده بودید نمی دانید که احتلام افراد واقعاً ناشی از آلودگی ذهن است یا خیر؟! اما خوب ما در دعائی که در مفاتیح الجنان برای عدم جنابت داریم که در منابع متعدد نیز آمده است گفته شده:«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خِفْتَ الْجَنَابَةَ فَقُلْ فِی فِرَاشِکَ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الِاحْتِلَامِ وَ مِنْ سُوءِ الْأَحْلَامِ وَ مِنْ أَنْ یَتَلَاعَبَ بِیَ الشَّیْطَانُ فِی الْیَقَظَةِ وَ الْمَنَامِ.» خوب از آنجائیکه طبق روایت احتلام ناشی از بازی شیطان با فرد است. پس آیا طبق این روایت می توان نتیجه گرفت کسی که واقعاً پاک پاک باشد از هر احتلامی بدور است؟! و هر احتلامی ناشی از بازی شیطان است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در همین دعا بین احتلام و سوء احتلام تفکیک کرده، پس می‌توان نتیجه گرفت هر احتلامی، بد نیست تا بگوییم شیطانی است. هرچند می‌توانید با این دعا از خدا بخواهید محتلم نشوید ولی نه از آن‌جهت که احتلام در هر شکل‌اش بد است و شیطانی است. موفق باشید
3420
متن پرسش
سلام در رابطه با سوال شماره 3324 : حضرت آقا در بجنورد فرمودند : تجمل گرایی چقدر خوب است چقدر بد است؟ این نه یعنی اینکه ایشان با همه زیر بنای مدرنیته مخالف نیستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحث مدرنیته بحث دیگری است که ایشان در همان سخنرانی تأکید کردند مواظب باشید از غرب تقلید نکنید. بحث ایشان در این جمله این است که نباید به اسم تجمل هرگونه زیباسازی را نفی کرد همان‌طور که نباید همه‌ی زندگی ما پرداختن به دنیا باشد و زیباکردن دنیا. موفق باشید
3424
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی. استاد سوالی از حضورتان داشتم:استاد من سعی می کنم در عبادات مخلص باشم و در طول شبانه روز یک سری کارها را در راه خدا انجام میدم و دوست ندارم احدی از انها مطلع باشه؛ اما سر کار وقتی به وظایفم عمل می کنم -باتوجه به اینکه به لطف خدا از استعداد و توانمندی خوبی در کارم برخوردارم بدم نمیاد رئیسم بدونه مثلا فلان اقدام را من انجام دادم یا فلان مطلب را من تنظیم کردم، ته دلم خوشحال میشم که به خاطر اقدامات موثری که انجام میدهم مورد تشویق قرار بگیرم-البته نه اینکه مدام به این فکر باشم، با تحقیق روی روحیات و اخلاق و درونم فهمیدم که انگار بدم نمیاد رئیسم تشویقم کنه، (البته درمورد این آدم اینجوره)، استاد مدام با خودم درگیرم که خدایا! آیا باید در تمام احوال و کارها خالص باشم؟ یا در سرکار صرفا به وظایفم عمل کنم و حالا بدمم نیاد مورد تشویق قرار گیرم هم طوری نیست؟2.استاد سوال دومم اینه که سالها پیش یک روحانی می گفتن: نماز آمپر روحه و هر آدمی میخواهدبداند چقدر باخداست، پقدر به وعده های الهی یقین داره خلاصه چه بنده ایی به نمازش نظر کنه. استاد این حرف تاچه حد دقیقه؟اگه هست؛ چه کنیم نمازمون رو ارتقاء بدیم؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چه اشکال دارد که هم انسان برای خدا کار کند و هم در ازاء انجام وظیفه در سر کار انتظار داشته باشد ارزش کارش را بشناسند فکر نمی‌کنم این دو با هم منافات داشته باشد چون در عرض هم نیستند بلکه در طول هم‌اند 2- حرف درستی است برای بررسی بیشتر به ابتدای کتاب «آداب‌الصلواة» از حضرت امام خمینی«رضوان‌اله ‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید
3404
متن پرسش
باسلام خدمت استاد من خاستگاری داشتم که ازلحاظ مذهبی پسری است که1- فوق العاده رعایت حلال وحرام را میکند 2-اهل نمازوروزه هم هست 3-صادق وساده4اهل امر به معروف مشکلی که هست 1-یکبار ازدواج کرده وطلاق گرفته2-سادگی ازلحاظ اخلاقی او مرا نگران میکند 3محبتش به دلم ننشست4پدرم هم راضی نیست اما دلیل هم نمی اورد حال نمدانم چه کنم میترسم خدابخاطر تقوایی که دارداگر نه بگویم مواخذه شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این چیزی نیست که امثال بنده بتوانم نظر بدهم باید بررسی شود علت طلاق همسرشان روحیه‌ای است که کلاً نمی‌تواند با زنان درست رفتار کند؟ یا آن همسرشان مشکل اساسی داشته، وگرنه صرف آن‌که همسر خود را طلاق داده نمی‌تواند مانع ازدواج با او باشد. موفق باشید
3341
متن پرسش
شوهرم گوشه گیری می کنه از سر کار که میاد می گه حرف نزن می خوام بخوابم بعد می گه حرف نزن می خوام درس بخونم بعد میگه حرف نزن می خوام مجله ی شهدا را بنویسم و بعد می گه حرف نزن می خوام بخوابم چه کنم ایا ما دچار طلاق عاطفی شدیم جه باید بکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شوهرتان اشتباه می‌کند و اگر با همسر خود درست برخورد نکند و از لذائذ خدادادی بهره نبرد شوق عبادت نیز در او کم می‌شود. بنده در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» عرایضی داشته‌ام با هم آن قسمت را بخوانید
3357
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی من از طریق دوست یزدی ام مباحث شما را شنیده ام . در شهر خودمان هم مباحث شما را کار کرده ام . در ضمن شنیدن چند جمله از بزرگانی همچون آیت الله جوادی آملی باعث شده نسبت به مسئله تعلق خاطر به دنیا حساس شوم . 1-سوال من این است که تعلق خاطر به دنیا و اموال و زینت آن دقیقا چه تعریفی دارد ؟ یعنی اگر چگونه زندگی کنیم تعلق خاطر به دنیا و مال آن داریم ؟ استاد عزیز ! سوالم را با مثالی روشن تر می کنم . از وقتی که به مسئله تعلق خاطر حساس شدم نسبت به وسایل شخصی خودم بی توجه شده ام. این مسئله اولا باعث گم کردن زیاد اشیاء دور و برم شده و دوما باعث رجوع آشنایان برای قرض گرفتن وسایلی که جنبه خیلی شخصی (مثل مسواک و ...) ندارد مثل ماشین حساب و کامپیوتر شخصی؛ شده است . ضرر مقوله اول که مشخص است و ضرر مقوله دوم از آن جهت است که خوف این دارم که استفاده ناصحیح از به طور مثال ماشین حساب یا موبایل یا لپ تاپ باعث کاهش عمر یا خرابی دستگاه شود . حالا سوالم را طبق این مثال دوباره می پرسم ؟ 1- الف -آیا میتوان تعلق خاطر نداشت و حواس پرت نبود ؟ یعنی مواظب کیف و انگشتر و وسایل بود ولی به آنها وابسته نبود ؟ چطور میتوان چنین حالتی را محقق کرد ؟ لطفا راهنمایی بفرمایید . 1-ب- آیا این خوف ضرر ناشی از تعلق خاطر است ؟ یعنی اگر چیزی به کسی قرض دادیم و ترسیدیم که مبادا به آن ضرر بزند به آن چیز تعلق خاطر داریم ؟ اگر پاسخ مثبت است آیا باید به تقاضای هر فردی که وسیله قرض می خواهد پاسخ مثبت داد ؟ البته میدانم که در دستگاه غربشناسی، ریشه تمام این مشکلات در غلبه روح تکنیک و سبک زندگی غربی است که زندگی ما را اینقدر پیچیده و وابسته به عناصر گوناگون کرده ولی با توجه به این که ما در زمانه ای زندگی می کنیم که کنار گذاشتن تکنیک ، تسلیم در برابر تکنیک است ، راه حلی مناسب همین دوران دهید . وگرنه تصدیق می کنم که اگر تکنولوژی نبود شاید اینقدر آشفتگی ذهنی بابت این قضیه نداشتم . 2- یک سوال فرعی هم داشتم و آن اینکه بعضی جوانان و گروه ها از کتاب های شما و حرفهایتنان به عنوان مرجع افکارشان اسم می برند . در شهرما هم این ها هستند . آیا شما با گروهی از این جوانان مستقیما در ارتباط هستید ؟ تشکلی ؟ هیئت مذهبی ؟ اگر ممکن است به همه سوال ها و اگر ممکن نیست به سوال «1» و« ا-الف» و «1-ب » پاسخ دهید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- عدم تعلق به دنیا یعنی هدف اصلی ما ارزش‌های دنیایی نباشد و زندگی در دنیا را بستری قرار دهیم برای زندگی در آخرت ولی در هرحال ما در زندگیِ دنیایی خود باید برنامه داشته باشیم و روی وسایل زندگی خود حساب باز کنیم تا در موقع نیاز به آن وسایل به مشکل بر نخوریم. در همین رابطه رسول خدا(ص)« می‌فرمایند: « اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَدا» برای دنیایت طوری باش که گویا همیشه زنده‌ای و برای آخرتت طوری باش که گویا فردا می‌میری. با توجه به این امر نمی‌‌توان در حفظ وسایل ضروری زندگی امروز سهل‌انگاری کرد و به بهانه‌ی بی‌علاقه‌گی به دنیا راحت آن وسایل را از دست داد. آری نباید بخیل باشید و نیز نباید بی‌پروا وسایل خود را از دست بدهید 2- مرجع افکار ما باید امام و رهبری باشند در کنار شخصیت آن بزرگان می‌توان از کتاب‌های بنده در جهت تبیین اندیشه‌ی آن عزیزان استفاده کرد. چون اسامی افراد در ذهن بنده نمی‌ماند نمی‌توانم جواب قسمت دوم سؤال شما را بدهم ولی بعضی دوستان ممکن است تلفنی سؤال کنند و بنده جواب دهم. موفق باشید
3334
متن پرسش
بنام خدا سلام بر استاد طاهرزاده . من پدرم از علاقمندان و شاگردان شماست ومن پسر سیزده ساله هستم به نظر شما اگر من هفته ای چند ساعت بازی کامپیوتری کنم بد است یا خوب است ومیخواهم بدانم بازی کامپیوتری چه بدیهایی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌خواهم بگویم جوانی در سن شما اهل بازی و سرگرمی نباشد ولی خودت می‌دانی اگر به بازی‌های کامپیوتری عادت کردی دیگر به‌راحتی نمی‌توانی از آن جدا شوی و دائماً ذهن‌ات مشغول می‌شود. در حالی‌که در بازی‌های بدنی مثل ورزش‌های رزمی و شنا و کوهنوردی ذهن‌ات به نشاط می‌آید و بدنت نیز قوی می‌شود. پدرتان از سر دل‌سوزی می‌خواهند طوری نشود که در سال‌های بعد ذهن شما از محتواهای علمی و معنوی خالی باشد. موفق باشید
3321
متن پرسش
عرض سلام استاد، دختری 26 سااله هستم ، دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد، ... از وقتی یادم می اید بحث خواستگاری در مورد ازدواجم در خانواده ما مطرح بوده ،..... سه سالی ست که با عنایت حضرت حق در زیارت کربلا مسیر هدایت برایم باز شد و زندگیم به نحوی تغییر کرد که حتی برای خودم باورکردنی نیست... برای خیلی از جوانانی که اعتقادشان را از خانواده به ارث برده اند دغدغه های زندگی من شاید عجیب باشد.... یکی از این دغدغه ها اعتقاد به امر ولایت رهبری ست، من در محیطی بزرگ شدم که از نظر این اصل به مخالفت معروف بوده اند ، پدر من همه ی زندگی خود را صرف لعن و نفرین به انقلاب و رهبری کرده است ، ولی من با تحقیق زیاد راهم را انتخاب کردم، این امر در نظر او اصلا خوشایند نیست ، شاید برایش تحمل ناپذیر باشد که دخترش یکی از کسانی باشد که عمری آنها را به مسخره گرفته، توهین هایش به دلیل حساسیتش بیشتر هم شده ... شاید باورکردنی نباشد دختری مثل من که از 18 سالگی هیچ گاه بدون خواستگار نبوده ام ، هنوز ازدواج نکرده ام.... اما همیشه یک ترس بزرگ همراه من بوده .. پدرم با خواستگار های مذهبی من تا مدتها مخالفت می کرد، خیلی از خواستگاران هم وقتی عقیده ی اورا می شنیدند عقب می نشستند.... پدرم اصلا تحمل مخالف را ندارد و دائم با مخالفش درگیر می شود. به من بگویید بین عقیده خودم و پدرم کدام را برای ازدواج انتخاب کنم، دیگر خسته شده ام ، برایم دعا کنید...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با صبر در دینداری إن‌شاءالله خداوند خواستگاری مناسب عقیده‌ی الهی‌تان برایتان می‌فرستد. موفق باشید
3313
متن پرسش
سلام علیکم از محضرتون سوالاتی داشتم :1-علت احساس ضعف ونبودن شخصیت عزتمند در مومنان در جامعه امروزی چیست؟2-راه های جبران این نقیصه کدام است ؟3-ایجاد روحیه امید در خود ودیگران کدام است ؟یعنی به چه عواملی بستگی دارد ؟4-بنده از لحاظ روحی در ترس عجیبی نسبت به آینده به سر می برم وتاالان که 28سال از خدا عمر گرفته ام مدام در شک وتردید وعدم توانایی در تطبیق فکر وعمل خود می باشم هر چه بیشتر از معارف الهی را مطالعه می کنم ومی خواهم آن را با جامعه تطبیق بدهم ناتوانم وبیشتر موجب گیجی وسر درگمی می شوم خلاصه اینکه دچار گیجی فراوانی هستم وتقریبا تمر کزم را در حل مسائل از دست داده ام یعنی نمیدانم حق چیست وباید چگونه آن را اجرا کنم هم در امور فردی وهم در امور اجتماعی راهنمایی بفرمایید.ظاهرا این مطلب درست است که مادر این دنیا باید همیشه غصه دار باشیم؟بله؟خب با این غم چگونه باید برخورد کرد؟ یا علی .خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم ابتدا کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» را و سپس کتاب «بصیرت و انتظار فرج» را مطالعه فرمایید. موفق باشید
3304
متن پرسش
با سلام خدمت استاد استاد بنده از ارادتمندان شما هستم و در جلسات دوشنبه ها هم حضور دارم ولی خود را معرفی نمی کنم چون می خواهم گناهی که مرتکب شدم را بیان کنم ملتمسانه خواهش می کنم به این سوالم قبل از سفرتان پاسخ دهید چون ذهنم را مشغول کرده. بنده برای ازدواج دختری را در نظر داشتم و پدرم با این که می دانست وشرایطش را داشت که اقدام کندولی اقدام نمی کرد . برای پدرم سفر مشهد پیش آمد و من عصبانی شدم و به امام رضا اهانت کردم که چرا او را راه می دهد من با این که مقام امام معصوم را می شناختم اهانت کردم ولی قصدم از اهانت -اهانت به مقام امام نبود بلکه می خواستم پدرم را سررنش کنم وبگویم که ازدواج من مهمتر از سفر مشهد است .ولی بلافاصله توبه کردم . حال سوال این است که آیا بنده در ان لحظه حکم ارتداد داشتم؟ درست است که مرجع من میفرماید اگر حالت عادی نبود مرتد نیست و مرتد کسی است که از روی علم و عمد اهانت کند ولی نکته این است که من در قسمتی که اهانت می کردم درست است که عصبانی بودم ولی نه آنقدر که حالتم غیر عادی شده باشد وعلم به مقام امام داشتم. خواهشا با این اوصاف بفرمایید که بنده درست است که گناه کبیره مرتکب شدم و همچنین پدرمرا آزردم (استغفرالله )ولی آیا بنده گناه ارتداد مرتکب شده ام و اکنون که توبه کردم مسلمان حقیقی هستم ؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: مطمئن باشید امام رضای رئوف من و شما از عصبانیت شما هم خوشش می‌آید و لبخند بر لب می‌آورند که این شیعه‌ی ما انتظار دارد ما رأفت خود را از پدرش دریغ بداریم در حالی‌که ما پدر او را راه دادیم تا قلبش را نرم کنیم که این‌قدر به فرزندش سخت‌گیری نکند و برای پسرش دست و آستین را بالا بزند. امام عزیز من و شما نه از این عصبانیت‌ها می‌رنجد و نه با این حرف‌ها شما مرتد می‌شوید، زیرا در عین داد و فریاد ،امامت آن عزیز را در جان خودتان دارید و به زبان بی‌زبانی می‌گویید شما که امام‌اید چرا کار ما را لنگ گذاشته‌اید غافل از این‌که چون می‌خواهد کار شما لنگ نماند آن‌طوری می‌کند که کرد. موفق باشید
3300
متن پرسش
سلام استاد. من به مدت سه سال است که به علت مشکل جسمی و بیم خطرسازی روزه، نمی توانم روزه بگیرم. البته یکی دو روز از ماه رمضان را گرفته ام اما بسیار اذیت شدم، استاد این دو سه سال حس می کنم آنگونه که باید نمی توانم با خدا مرتبط شوم. عجیب جای خالی روزه را در زندگیم حس می کنم. البته اکنون که رمضان در تابستان است بسیار سخت شده، احتمالا اگر در زمستان بگیرم کمی راحت تر بشود گرفتولی در کل به علت تک کلیه بودن و سابقه سنگ سازی خانوادگی بیم ضرر وجود دارد. استادمن که نمی توانم از این فیض عظمای روزه بهره ببرم چه عملی را جایگزین آن کنم؟چه بکنم تا لطافت روحم برگردد؟حالاکه از روزه محرومم می فهمم که چقدر روزه در بندگی مثل کاتالیزور عمل می کند.حال که محرومم چه کنم؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاک ما بندگی خدا است، همان دینی که روزه را برای عده‌ای در ماه رمضان واجب کرده برای عده‌ای حرام کرده. بی‌خودی نگران این موضوع نباشید. لطافت روح را با رعایت اموری که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای عزیز مکارم‌الاخلاق متذکر شده‌اند به‌دست آورید. موفق باشید
3283
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت حضور استاد وارسته در مورد مساله ناقص العقل بودن زن از حضورتان سوالی داشتم و همچنین مشورت با زنان ایا این دو مورد در مورد تمام زنان عمومیت دارد و ایا زن با توجه به این دو مورد در زندگی مشترک نباید در هیچ موردی نظر بدهد و نباید هیچ موضوعی را با او در میان گذاشت و یا نظر او را در هیچ موردی نباید جویا شد البته با توجه به اینکه مدیریت با مرد است و او جایگاه قوام را در زندگی دارد مسلم است مسایل اقتصادی مرتبط با جایگاه اوست اما بنده با طرح این سوال در حقیقت به دنبال جایگاه زن در زندگی و دانستن ان هستم که ایا این به عنوان یک توقع در زندگی از جانب زن که در جریان امور قرار بگیرد توقعی به دور از سیر تکاملی اوست خواهشمند پاسخ از حضورتان هستم و پیشاپیش از وقتی که در اختیار بنده حقیر گذاشتید کمال تشکر رادارم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحمدالله این موضوع را در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» خدمت عزیزان عرضه داشته‌ام تا معلوم شود هرگز نمی‌توان هیچ کمالی را برای مرد فرض کرد که زن از آن محروم باشد بلکه تنها تفاوت در حوزه‌ی مسئولیت‌هاست. آن کتاب را مطالعه فرمایید انشاءالله به‌خوبی جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید.
3266
متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی : کتاب پی دی اف فرزندم این چنین باید بود جلد اولش را اگر دارین بزارین تو سایت یا یه منبه ای رو بگید که بتونم فایل پی دی اف شو دانلود کنم... ممنون خیلی متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هنوز تهیه نشده، إن‌شاءاله در آینده نزدیک تایپ آن کامل می‌شود. موفق باشید
3271
متن پرسش
استاد ، نظرتان راجع به مقاله ی "فلسفه ی عرفانی حجاب" استاد محمد علی طاهری چیست که در سایت شخصی ایشون هست ؟ متن این مقاله را در ادامه آورده ام : "هر دریافتی از هستی، زکاتی دارد که بازتاب متناسب با آن دریافت است. به بیان دیگر، جهان هستی برای هر کسی اسبابی فراهم کرده و به هر فردی استعدادی داده است که مستلزم شکر است و شکر آن، در قالب زکات یعنی بازگرداندن یک کادو به هستی می¬باشد. بنابراین، در قبال هریک از عواملی که برای ما مفید است یا خاطرمان را آسوده کرده است، زکاتی وجود دارد: زکات علم، زیبایی، همسر و فرزند خوب، مال و شهرت و .... ¬در این میان، فلسفه حجاب پرهیز از خودنمایی است که نوعی زکات به شمار می¬رود. در واقع حجاب مانع خودنمایی و ایجاد شعور معیوب ناشی از آن است؛ تا از این رهگذر انسان کادویی (زکاتی) در خور شأن هستی به آن داشته باشد. در این دیدگاه، زن و مرد، هر دو در این چارچوب قرار می‌گیرند و حجاب تعریفی انسان شمول می¬یابد. این حجاب ناشی از بی نیازی و غنای عرفانی است. یعنی کسی که به بلوغ عرفانی برسد، حجاب را رعایت می‌کند. البته حجاب موضوع بسیار پیچیده و مفصلی به شمار می¬رود که از دو منظر کمی (ظاهری) و کیفی (باطنی) مورد بررسی قرار می گیرد. بعد کمی حجاب در قالب شریعت مطرح می شود و در تمام مکاتب الهی، به طرق مختلف لازم دانسته شده است. اما در کنار پیروی از شریعت (اصول رهروی)، بعد کیفی این پیروی نیز مطرح است که بی توجهی یا کم توجهی به آن، نتیجه کامل نخواهد داشت و دینداری واقعی نخواهد بود. به بیان دیگر می‌ توان گفت حفظ و رعایت ظاهری احکام و دستورات دینی کافی نیست و تعالی با حفظ ظاهر و باطن دین حاصل می¬شود. در بررسی کیفی حجاب مسائلی همچون "انرژی نوع دوم"، "جاذبه و دافعه" و "ارزش وجودی" را مطرح می شود: انسان معمولی جدای از انرژی حاصل از مصرف مواد غذایی که آن را انرژی نوع اول می نامیم، به انرژی های دیگری نیز محتاج است. یعنی حتی وقتی تغذیه کاملی داشته و از استراحت کافی بهره¬مند شده است، با وجود رفع همه نیازهای جسمی خود، هنوز با کمبودهایی مواجه است که باعث می¬شود احساس رضایت نکند. یکی از این انرژی ها انرژی نوع دوم است که در اثر تعریف، تمجید، توجه و ستایش دیگران حاصل می شود. برای مثال، انسان معمولی با شنیدن یک جمله خوشایند کاملا سرحال می شود و با شنیدن یک جمله ناخوشایند، به شدت پریشان (دشارژ) و از انرژی تخلیه می¬شود. انسانی که در زندگی، انگیزه متعالی مانند پیمودن مسیر کمال و خود شناسی ندارد، همیشه در صدد جلب توجه دیگران و جذب انرژی نوع دوم است و برای این جلب توجه، مبادرت به خودنمایی می کند. بنابراین، اگر فردی فقط حجاب ظاهری را رعایت کند، همان تشعشعات شعوری خودنمایی او کافی است تا از نظر کیفی بی حجاب باشد. حجاب از نظر کیفی به معنی قطع نیاز به خودنمایی، حتی در ورزش¬های تیمی و یا هر کار گروهی دیگری نیز به عنوان یک اصل مطرح می گردد. مثلا در یک تیم فوتبال، اگر هر بازیکن در جهت خودنمایی و مطرح کردن خود و بدون در نظر گرفتن حرکت تیمی و جمعی، سعی کند به تنهایی گلی را به ثمر رساند تا فقط او به عنوان گلزن معرفی گردد، این تیم هرگز موفق نمی شود. تیمی موفق است که بازیکنان آن نه خود را بلکه کل تیم را ببینند. نیاز به خودنمایی و یا انرژی نوع دوم باعث می شود هرکس برای مطرح کردن خود حرکت کند و نه در راستای هدف جمعی. اما وقتی خورشید انگیزه متعالی در آسمان وجودی انسان طلوع می کند، انسان، ستاره های کم نور امیال خویش، مثل میل به خودنمایی و... را خود به خود نمی بیند. هرچند این میل هنوز در انسان هست، اما انگیزه متعالی کمال گرایی، امیال دیگر را محو می کند و فرد از انرژی نوع دوم بی نیاز می گردد. در این رابطه زن یا مرد بودن فرقی نمی کند. حجاب برای خانم‌ها جنبه ای دارد و برای مردها جنبه‌ ای دیگر. یک مرد ممکن است به طرز نامناسبی لباس بپوشد و زنجیری به گردن و گوشواره‌ای به گوش داشته باشد که شاید ظاهرا حرام هم نیست؛ اما چون برای خودنمایی و جذب انرژی نوع دوم از دیگران است، او را از حجاب دور کرده است. یک زن هم به طرق مختلف می-تواند پوشش و ظاهری داشته باشد که نشانه خودنمایی او باشد. قرار است حجاب ما را از خودنمایی دور کند و قطع نیاز به انرژی نوع دوم محقق شود. به طور کلی انسان خام یا معمولی را می توان گدا دانست؛ گدای جلب توجه، گدای محبت و در یک کلام، گدای انرژی نوع دوم. اما یکی از مراحل بلوغ، بلوغ عرفانی است و زمانی رخ می دهد که انسان به بی نیازی رسیده باشد. در آغاز آفرینش آدم، ملائک به او سجده کردند. با آن سجده، ما به طور سمبلیک با انرژی نوع دوم آشنا شدیم و امروز آثار آن در ما نمایان است. این گرایش طبیعی یک انسان معمولی از بدو تولد است و تا زمانی که مسیر خودشناسی را طی نکند، این گرایش غیر طبیعی نیست. تا جایی که به نظر روانشناسان مورد توجه قرار گرفتن نیاز طبیعی انسان به شمار می¬رود و این نشان می¬دهد که این نیاز تا چه حد با نهاد ما در آمیخته است. ولی با بلوغ عرفانی، انسان کاملا از این نیاز فارغ شده، از تشویق، جلب توجه کردن، مورد ستایش قرار گرفتن و به طور کلی، از انرژی نوع دوم بی نیاز می شود. از منظر اجتماعی نیز حجاب به عنوان یک اصل ضرورت پیدا می کند. مظاهر خودنمایی می تواند در هر لباس یا کسوتی نمایان گردد؛ تا جایی که حتی فردی با حجاب کامل ظاهری (پوشش کامل) می تواند بیشتر از فردی به ظاهر بدحجاب جلب توجه کند. ریشه این امر را باید یافت و اصلاح کرد. رسیدن به حجاب واقعی، بلوغ یک جامعه را نشان می دهد. جامعه ای که تشنه جذب انرژی نوع دوم باشد و هر فرد در آن جامعه بخواهد فقط خود را مطرح کند، هرگز پیشرفت نمی کند. لذا اولین گام برای رشد معنوی یک جامعه آن است که در آن، نیاز به موارد ذکر شده به حداقل رسیده باشد. پس از آن است که این جامعه پذیرای مباحث پیچیده تری می شود و می¬تواند به پوشش متناسب با بلوغ عرفانی خود دست یابد. غالبا ما برای هر شیئی متناسب با ارزش وجودی آن پوششی در نظر می گیریم و هیچ گاه برای یک شیئ بی ارزش بسته یا پکیج گران قیمت تهیه نمی کنیم و به عکس، هیچ کالای گران¬ قیمتی را نیز در پوششی بی ارزش (برای مثال در کاغذ) نمی پیچیم. مثلا برای یک قطعه الماس، جعبه ای را طراحی می کنیم که خود آن جعبه نیز ارزش و قیمت قابل توجهی دارد. پوشش یک فرد نیز باید با ارزش وجودی او هماهنگ و همسو باشد. همین بحث ارزش وجودی، در مورد یک جامعه نیز مطرح می شود. اینکه افراد از لحاظ ادراکات عظیمی چون درک انا الحق، درک حس حضور، درک شکر وجودی و رسیدن به این مفهوم که از کجا آمده اند و به کجا می روند، در چه مرحله ای قرار داشته باشند، در بلوغ عرفانی و انتخاب پوشش آن¬ها تأثیر مستقیم دارد. درک این مهم که حضور ما هدفمند است و جهان هدفی دارد و هوشمندی عظیمی بر آن حاکم است، درک این مطلب که ما نیز در این عرصه نقش هوشمندانه ای داریم و در یک مجموعه هوشمند یک جزء نمی تواند بدون هدف باشد و اگر هستی هوشمند است ما نیز هستیم و اگر هستی نقشه ای را دنبال می کند ما نیز نقشه ای را دنبال می کنیم، به ما اثبات می¬کند که وجودمان ارزشمند است و بنابراین، متناسب با آن ارزش برای خود نحوه حضورمان در جامعه را تعریف می¬کنیم. عالم هستی بر مبنای عرضه طراحی شده است و در آن هر چیزی با عرضه معنا پیدا می کند. ارزش برقراری ارتباط انسان با انسان نیز در همین است که نشان می دهد هر انسانی به چه شکل و ترتیبی در ارتباط با دیگران قرار می گیرد؛ ارتباط موجود را چگونه ارزیابی می کند و چه نتیجه ای از آن می گیرد. در حقیقت، انگیزه و نحوه ارتباط او حاکی از آن است که چه چیزی را به جهان هستی عرضه می کند. هر فردی متناسب با ارزشی که در درون به آن دست پیدا کرده است، خود را عرضه می کند. مسلما انسان پوچ گرا و نهیلیست به یک طریق خود را عرضه می کند و انسان افسرده به طریقی دیگر و ... . در نتیجه با بی نهایت عرضه مواجه هستیم که کاملا نسبی است و به ارزش گذاری درونی افراد بستگی دارد. پس هر جامعه ای باید معرفتی پیدا کند تا از طریق آن بتواند به ارزش هایی برسد و یا ارزش هایی را زنده کند و برای نسل های بعد از خود به ارث بگذارد. در خصوص معرفی حجاب و مفهوم عمیق آن به جامعه، باید به همین نحو جاذبه هایی ایجاد کرد؛ زیرا با ایجاد دافعه نمی¬توان انتظار داشت که حجاب نهادینه شود. در جامعه ای که به طور بنیادی در زمینه نهادینه کردن این ارزشها اقدام نشده است و توجیه لازم و کافی برای آن وجود ندارد، با زور و ایجاد دافعه نمی توان به هدف نهایی رسید. اما برای مثال، وقتی فلسفه حجاب تبیین شود، نهادینه شدن این ارزش، امکان¬پذیر است. در نهایت، زکات شعوری این همه زیبایی که هستی به ما عطا کرده است، چیزی جز عرضه شعور مثبت به آن (هستی) نیست. اما نه تنها در بسیاری از موارد ما این شعور مثبت را عرضه نمی کنیم، بلکه آنچه به هستی ارائه می دهیم، شعور منفی خودنمایی است. حجاب اولین قدم در جلوگیری از ساطع کردن این شعور منفی است تا بعد از آن بتوانیم شعور مثبتی را به عنوان زکات شعوری به هستی عرضه کنیم. "
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده مقاله‌ی فوق را تا انتها مطالعه کردم به نظر بنده سخنانی است که بیشتر عواطف انسان را تحریک می‌کند بدون مبنای عقلی و یا شرعی به‌خصوص وقتی واژه‌هایی به میان می‌آید مثل «انرژی مثبت» یا «عرضه‌ی شعور مثبت به هستی» که سخنانی است وَهم‌آلود کو حقیقتاً موضوع حجاب را به عنوان یک وظیفه‌ی شرعی که برای اثبات بندگی است، به حاشیه می‌برد. اگر ما در دستگاه شریعت الهی عمل کنیم و نظرمان صرفاً قرب الهی باشد از این دستگاه‌ها که عمر انسان را تلف می‌کند نجات می‌یابیم. این را بدانید تنها رابطه حقیقی که هست، رابطه انسان است و خدا، که او ربّ من است و من عبد او، و بقیه چیزهایی که در رابطه با من هست، همه نسبت‌اند و حقیقت و اصالت ندارد، هرچند بعضی از نسبت‌ها مفیدند و بعضی مضرّ، ولی اگر آن‌ها را حقیقت گرفتید همه آن‌ها مضرّ می‏شود. مثل وقتی است که بازی را به عنوان بازی بنگریم با وقتی بازی را به عنوان کار جدی بنگریم، در حالت دوم دیگر بازی از بازی‌بودن هم می‏افتد برای نجات از نسبت‌های وَهمی باید از طریق بندگی خدا هست خود را همواره متصل به خدا نگهداشت. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 192 مشهور به خطبه قاصعه می‌فرمایند خداوند عمداً فرموده به سوی مکه، در بیابانی سنگلاخ، بدون هیچ مزرعه و آب و آبادانی بروید، تا انسان‌ها را بیازماید «بِاَحْجَارٍ لاتَضُرُّ وَ لاتَنْفَع» با سنگ‌هایی که نه ضرری می‌رسانند و نه نفعی دارند، برای امتحان انسان‌ها، تا معلوم شود چه کسی بندگی خدا را پیشه می‌کند و چه کسی عصیان می‌نماید. می‌فرماید به گرد چیزی که به ظاهر هیچ نفعی برای بدن و دنیای شما ندارد طواف بکنید تا بندگی شما رشد کند. پس نباید برای هر دستوری که دین می‌دهد دلیل مادی پیدا کنیم و بر فرض هم آن دستور نتیجه مادی داشت، گمان ‌کنیم مقصد خداوند صرفاً همان نتیجه مادی است، و مثلاً بگوییم فلسفة حرام‌بودن دندان طلا برای مرد، سرطان‌زا بودن آن برای جسم مرد است. اگر با این دستور می‌خواهند این بدن را حفظ کنند، پس چرا با دستور دیگر می‌گویند بروید شهید شوید؟ ما از کجا می‌دانیم هدف اصلی حرمت چیزهایی که حرام است، چیست؟ طلا برای مرد چه سرطان‌زا باشد چه سرطان‌زا نباشد، افق دستورات قدسی را نباید در حدّ نتایج مادی پایین آورد. یا این‌که چرا خوردن گوشت خوک حرام و خوردن گوشت گاو بی‌اشکال است؟ اگر بگوییم گوشت خوک، چون «کیست» می‌آورد، حرام است، در جواب می‌گویند گوشت گاو هم «کیست» می‌آورد. از کجا می‌گویید مقصد اصلیِ حرمت گوشت خوک همین است؟! فقط می‌دانیم با رعایت احکام و دستورات شرع مقدس، حقیقت انسان که بندگی خداوند است شکوفا می‌شود و وقتی عبودیت ما شکوفا شد، در منظر خود ربوبیت حق را می‌یابیم و این نتیجة فوق‌العاده‌ای است. خدا هم در همین راستا به ما دستور می‌دهد: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‏اند، آفریده است، پرستش کنید، باشد که به تقوا رسید. پس باید بر اساس بندگی خدا دستورات شریعت را انجام داد تا به تقوا برسید و از طریق تقوای الهی، قلب و عقل و خیال و اعضاء، در نظم توحیدی قرار گیرند، و این همان معنی قربة الی‌الله است که باید در هر عملی مدّنظر باشد. به هر حال مسائل فوق را مطرح کردم تا روشن شود گاهی در عین انجام فعالیت‌های فرهنگی و دینی، به دین خود و به دین بقیه ضربه می‌زنیم، بدون این‌که خودمان بدانیم. آری؛ مسلّم است که مشروب، کلیه و کبد را خراب می‌کند، اما آیا نظرگاه حرمت مشروب در این است که بشر فهمیده است؟! یا این‌که خوردن مشروب، انسان را از افق نورانیِ ارتباط با عالم قدس محروم می‌کند؟ وقتی این موضوع هم مطرح است، چرا ما این نتیجه محدود مادی را مدّ نظر قرار دهیم. آری اگر این طور مطرح‌کنیم که مشروب موجب خرابی کبد و کلیه می‌شود و طلا برای مرد سرطان خون می‌آورد، برای جوان‌ها ملموس‌تر و قابل پذیرش‌تر است، ولی مواظب باشید در عین طرح موضوعات ملموس، فلسفة دستورات دین، محدود به دنیا و عالم ماده و موجب تأیید فرهنگ غرب نشود، چون هم منظر دین بسیار بالاتر از منظری است که علم غربی نسبت به عالَم و آدم دارد و هم انسان دارای ابعادی بسیار متعالی‌تر از ابعاد مادی است. در فعالیت‌های فرهنگی نباید از این دو موضوع غفلت کرد تا جهت جانمان همواره به سوی عالم قدس باشد و بتوانیم ماوراء منافع مادی و مفاهیم عقلی، با حقیقت روبه‌رو شویم و به مقام خوف و خشیت نسبت به مقام اجلال الهی دست یابیم. موفق باشید
3254
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز- بعضی از مردان از نظر فیزیولوژیکی از داشتن محاسن به شکل مطلوب بی بهره اند.1- آیا راجع به این افراد روایتی از اهل بیت وجود دارد؟ 2- اخیرا پزشکان مدرن، محلول هایی شیمیایی(که مثل همه داروهای شیمیایی بعضا عوارض جانبی نیز دارند) را برای رشد مو تجویز میکنند. برخی از دوستان از این محلول برای رشد محاسن خود استفاده کرده اند و نتیجه گرفته اند. نظر جنابعالی راجع به استفاده از این محلولها چیست؟ 3- آیا بطور کلی حل این معضل(؟)، کاری پسندیده است یا مذموم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم اشکال ندارد انسان در این مورد اقدام کند. موفق باشید
3229
متن پرسش
با سلام خدمت استاد مسئله ایست که حدودا یکساله که ذهن منو به شدت مشغول کرده و به معنای حقیقی کلمه دچار تحیر شدم. یکی از همکلاسی های بنده دختر خوب و بانجابتی به نظر میرسه. اگرچه چادری نیست منتها محجبه و باحیاست. در طول چهارسال درس، رفتار نامناسبی از ایشون ندیدم و در صحبت کردن با نامحرم هم حد و حدود رو نگه میداره و از نظر من شخصیت منسجمی داره که تحت تاثیر جو نیست. خب من بنا رو بر خواستگاری گذاشتم تا اینکه عکسی به دستم رسید که در جشن فارغ التحصیلی دوست این خانم، ایشون حجابش رو کاملا رعایت نکرده بود و مقداری از موهاش پیدا بود. ازونجایی که من مذهبی هستم این مسئله در ذهن من تاثیر منفی گذاشته اما احساس میکنم دارم زیاده روی میکنم و این مسائل قابل اصلاحند کما اینکه رویه ایشون بر پوشش مناسبه... در نظر دارم که جلسه ای برای بحث و گفت و گو درباره این مسائل ترتیب بدم و بعد شرایط رو بسنجیم، اگر ایشون حدود زندگی با یک شخص مذهبی رو قبول کردن بعد بحث خواستگاری رو مطرح کنیم. در فامیل هم دخترخاله ای داشتم که به همین سبک و سیاق ازدواج کرد و الان چادری هستند و زندگی خوبی هم دارند... ولی استاد هنوز هم اطمینان قلبی برام حاصل نشده و دچار سردرگمی ام. امکانش هست منو راهنمایی بفرمایید ؟ ممنون و محتاج دعای خیر شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین راهی که به فکرتان رسیده خوب است. موفق باشید
3223
متن پرسش
سلام استاد عزیزتر از جانم:‌چند سالی است که کاروان پیاده زایرن کربلای معلا با حضور 40نفر از مشهد مقدس راه میافتند و نزدیک دوماه در راه هستند. عده ای این شبهه را وارد می کنندکه این افراد متاهل هستند و طی این مدت همسرانشون معذب هستند واین سزاوار نیست که مردی زنش در خانه معذب باشد و شاید به گناه هم بیفتد و در عوض پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود. خواستن بینیم نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم کار متعادلی نیست مگر برای سفر واجب، مثل حج تمتع. موفق باشید
3190
متن پرسش
سلام علیکم. 1.شما در مبحث ده نکته از معرفت نفس فرمودید که ما با این مباحث می خواهیم کاری کنیم که خودتان استاد خودتان بشوید، حال سئوال این است ÷س در اینصورت نقش استاد چه می شود یا اگر ما مثلاًذیل اندیشه امام خمینی حرکت کنیم آیا دیگر استاد نمی خواهیم در حالی که امام فرمودند خودرو نمی شود مهذب شد انسان استاد می خواهد؟ 2.مباحث شما را پیگیری شدید می کنم ولی یک دلهره ای در من هست که مدام احساس می کنم این مباحث را شاید درست نفهمیده باشم اشکال کار کجاست؟ 3.دلیل اینکه شما ملبس به لباس روحانیت نشده اید چیست آیا در این لباس مقدس امر دین بیشتر نشر داده نمی شود؟ 4.کدام یک بهتر است:الف) بعد از سلام آخر نماز سه الله اکبر بگوییم و مشغول تسبیحات حضرت زهرا بشویم و بعد همه تکبیرهای انقلابی را بگویند ب) بعد از سلام بلافاصله تکبیرهای انقلابی را بگوییم و بعد تسبیحات حضرت زهرا را؟. پیشاپیش از زحمات شما پدر دلسوز کمال تشکر را می کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در رابطه با فهم خطورات ذهنی با تعمق در معرفت نفس می‌توانید آن خطورات را تفسیر کنید ولی در مورد الگوقراردادن حرکات و سکنات یک انسان متعالی موضوع در جای خود باقی است و بنده در این مورد عرایضی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مطرح شده را مفید می‌دانم 2- با حرکات و گفتار حضرت امام و علمایی مثل علامه و شهید مطهری و آیت الله حسن‌زاده و جوادی تطبیق کنید. 3- این را در جواب سؤال شماره‌ی 3171 عرض کرده‌ام 4- البته هر دو حال خوب است ولی من برای احوالات خودم حالت الف را می‌پسندم. موفق باشید
3165
متن پرسش
سلام استاد. وقتتان بخیر. من خیلی سعی می کنم برایم مدارج و مفاخر دنیوی مهم نباشدو...منتهی پدر من راننده است. انسان زحمت کشی که در جاده ها کار می کند روز عاشورا هم کلی برای امام حسین گریه می کند یا بقول خودش در جاده چقدر به یاد امام علی اشک می ریزدو... اما با توجه به اینکه در جامعه از رانندگان بد گفته می شود ومردم فرهنگ این قشر را پائین می دانند من سعی می کنم جایی عنوان نکنم که شغل پدرم چیست. در واقع از بس به خاطر شغل پدرم تحقیر شدم سعی میکنم کسی نفهمد من فرزند یک راننده هستم. با اینکه به لطف خدا تربیت خوبی داشته ایم اما تا بقیه شغل پدرم را می فهمند نگاهشان به من تغییر می کند. استاد آیا این بد است که من از شغل پدرم خجالت می کشم؟ یا آن را پنهان می کنم؟استاد یعنی اگر شما راننده بودید خجالت نمی کشیدید؟lممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اگر در ذیل شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» راننده و یا رفتگر بودم همان اندازه راضی بودم که سایر موحدین در سمت‌های دیگر اجتماعی از شغل خود راضی‌اند. شما هم با راحتی تمام بگویید شغل پدرتان رانندگی است و در مقابل طعنه‌ی بقیه نیز صبور باشید. موفق باشید
3172
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استادعزیز قبلا از این اینکه وقتتون رو میگیرم حلالیت می طلبم چند سالیست ازدواج کردم اما به دلایل شرایط کاری در غربت زندگی میکنیم مشکل اینه که همسر من به شدت از تنهایی فراریست یعنی به هیچ عنوان تحمل تنهایی رو نداره.به طوری که این قضیه80%مشکلات ما در طول این مدت بوده من در خانه احساس یک زندانی رو دارم و خانمم زندان بان منه. شما فکر کنید اگر صبحها که من میرم سر کاراگر نخوابه شاید دیوونه بشه من میرم تو اتاق مثلا کتابی بخونم بساتشو میاره تو اتاق یا این اینکه میخواد به هر نحوی منو از کتاب خوندن بندازه واسه کلاس اومدنمون اگر خودش نتونه بیاد به بهانه های بیخود از رفتن من جلوگیری میکنه وقتی میریم شهرستانمون من باید اگر ایشون خونه باباشه من هم حتما باشم حتی اگر بودن من فایده ای نداشته باشه می خوام برم بانک میگه منم میام شما از این مجمل بخوانید کل ماجرا را.استاد شاید شما اگردر این شرایط گیر میکردید نمیتوانستید کلاسهایتان رو اداره کنید.شاید انهایی که این سوال رو میخوانند بگن چقدر زن زلیل ولی دیگه خسته شدم از دعواهایی که بر سراین قضیه داشتم.راستش را بخواهید من هم هیچ وقت صبور نبودم و تقریبا همیشه این وضع را تحمل نکردم ودعواهای اساسی راه میافتاد که نه تنها فایده ای نداشته بلکه غیر از خشم و غضب وگریه و دادوبیداد ومریضی هیچ نداشته.در ضمن گوش زد کنم که برداشت نشه که خانمم به من شک داره از این بابت یقین دارم .حال من باید چکار کنم خیلی سعی میکنم صبور باشم اما اخرش ناراحتیم در گفتارم یا رفتارم بروز میکنه و یه چیز جالب تر اینکه تاموقعی که حرفمو نزنم مثل خوره منو میخوره و راحت نمیشم.در ضمن همسرم به همین شدت مساله بالا زود رنجه و تحمل هیچ انتقادی رو نداره که دیگه بهتره سخن در این مورد کوتاه بشه که مثلا کافیه بهش بگی بالا ی چشمت ابروست که دیگه حالا بیا جمعش کن که چی به اسب شاه گفتی یابو.باز هم شرمنده که وقتتون رو به من دادید. در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: إن‌شاءالله بچه‌دار می‌شوید و مشکل حل می‌شود. در هر صورت محبت کارساز است از محبت غفلت نکنید. موفق باشید
3177
متن پرسش
سلام علیکم، اگر به مال کسی مشکوک باشیم که حلال اغشته به حرام است(مثل کسی که اهل خمس نیست یا درامدی حرام در کنار درامد حلالش دارد)و مثلا از نزدیکان است فقها میگویند که نیازی به تجسس نیست و با دادن خمس مساله برطرف می شود در حالی که عرفا اصلا از این مالها که هیچ از غذایی که زن حائض بدون وضو تهیه کرده نمی خورند. حال برای من سوال شده که دین ما که یک پارچه است پس این تفاوت از کجاست. اگر واقعا اثر دارد پس این مساله فقهی چه جایگاهی دارد و اگر با دادن خمس واقعا اثر برداشته می شود این احتیاط عرفا برای چه؟ این مساله واقعا برای ما مشکل شده چون اطرافمان ادمهایی که می شود به مالشان شک کرد زیاد است. و حتی اگر خودمان باسختی از این مالها اجتناب کنیم بچه های کوچکمان را نمی توانیم کنترل کنیم(خوراکی یا...به او میدهند و نمی شود جلوی ان شخص او را منع کرد) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عرفای واقعی بر اساس حکم فقهی عمل می‌کنند. کار آقای شیخ جعفر مجتهدی که در کتاب «لاله‌ای از ملکوت» نوشته‌اند که از دست‌پخت زن حائض دوری می‌کردند حجت نیست مضافاً این‌که آقای شیخ جعفر مجتهدی اهل کرامت‌اند و نه عارف . موفق باشید
3152
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار ،من و همسرم هر دو آمادگی بچه رو نداریم و من نگرانم. در شرایطی که : وضع مادیمون خوب نیست و با حدا قل ها زندگی می کنیم و از طرفی خودم هم هنوز بچه ام و طاقت بچه داری ندارم و هم چنین هنوز به ثبات نرسیدم و یکی دو سال نیاز دارم تا در خلوتی که برایم فراهم شده با سلوک از اوهام و از شیطان رها شوم و به آرامش برسم ، و نیز به حدی نرسیدم که فرزندی تربیت کنم و اگر بچه دار بشم ، دلم برای فرزندم می سوزد که مادر غیر سالکی چون من دارد و حتما فرزندم هم غیر سالک می شود ، و نهایتا در حاشیه، در شرایطی که تو فامیلمون بچه دار شدن من زشته چون ابتدای راه هستم، اگر تو این شرایط خداوند به ما بچه ای بدهد ، باید قضیه رو چطور نگاه کرد؟ آیا واقعا حکمت خداوند و مصلحت ما بچه دار شدن بوده ؟ یا نتیجه ی سهل انگاری خودمان بوده ؟ مسائل مادی و معنوی چی ؟ با استرس بچه دار شدن ، چطور می شه مواجه شد ؟ آیا واقعا خدا به مصلحت خودش به آدم ها بچه میده یا خود افراد مقصرن؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)‌ می‌فرمایند «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم‏» یعنی حضور خدا در همه‌ی صحنه‌ها را از آن طریق احساس کردم که گره‌ها را می‌گشاید پس دلواپس نباشید؛ کار خداست و خودش هم مسائل را حل می‌کند.
3138
متن پرسش
باسلام و آرزوی سلامتی برای شما استاد ارجمند. جوانی هستم بزرگ شده روستا اخیرا به لطف خدا تشکیل خانواده دادم در پی تهیه مسکن هستم پول کافی برای ثبت نام مسکن مهر دارم اما دید مثبتی نسبت به آپارتمان نشینی (به خصوص مسکن مهر) ندارم .همچنین با همین پول می توانم در روستای خود زمینی تهیه کنم تا بعد ساخت و ساز نمایم . اما با توجه به امکانات کم روستا(از نظر فرهنگی مثلا جلسات فرهنگی و داشتن مسجد فعال و . . . ) دودل مانده ام چه کارکنم که پشیمان نشوم. لازم به ذکر است که همسرم نیز با زندگی در روستا مخالف است.(البته تا حدودی متوجه شده ام که جنابعاالی با کوچ از روستا به شهر و آپارتمان نشینی موافق نیستید. ) اگر لطف بفرمایید بنده را در این مسئله راهنمایی بفرمایید متشکر میشوم. خداوند شمارا حفظ بفرماید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده همان‌طور که می‌فرمایید کلیات را عرض می‌کنم شما باید بر اساس شرایط خودتان و همراهی با همسرتان زندگی خود را تنظیم کنید. موفق باشید
3139
متن پرسش
سلام آیا حقیقت وجودی (روح) زن و مرد زوج هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حقیقت انسان نه زن است و نه مرد. زن و مرد بودن مربوط به بدن است ولی در هر حال آن روحی که بدن زن‌بودن یا مردبودن را برای خود انتخاب کرده گرایش به مردبودن و زن‌بودن داشته هرچند در حقیقت خود نه زن است و نه مرد. موفق باشید
3140
متن پرسش
برای سریع خانه دار شدن مداومت در خواندن چه ذکر یا سوره‌ایی را توصیه میفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ( بنده نمی‌دانم. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!