بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سایر موضوعات

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20762
متن پرسش
با سلام: پیرو سوال شماره ۲۰۷۰۲ که به خانمی فرموده بودید در امور فرهنگی فعال باشند و کسی را برای نگهداری فرزندشان بگمارند. سوالی پیش آمد. آیا تربیت فرزند مهمتره یا رفتن تو جامعه؟ اگه زنان ما واقعا مادر باشند و تو خونه با تموم همت به کار اصلی خود بپردازند چه در زمینه همسرداری چه خانه داری چه فرزندداری آنوقت چه ضرورتی برای حضور زن درجامعه است که از کار اصلی که تربیت عبد خدا روی زمین برای بندگیست وابماند؟ دامن مادری که مسئولیت برزمین گذاردن بنده خدا را دارد چه کار مهمتری از تربیت یک عبد که برای دو دنیا از نظر رسول خدا کافیست. چرا قاعده دور پیش بیاید؟ مادر بدهد نگهداری کنند خراب شود بعد خودش برود در جامعه درستش کند. مهدها بستر دشمن است. مهدی که تازگی پلمپ شد و فهمیدند طبق سند ۲۰۳۰ بچه ها را عریان کردند و اندام جنسیشان را به هم نشان داده اند! مدرسه رفتن ضرورت است. آن هم باز هوشیاری می خواهد که کنترل کند. مادر اگر قاتل، معتاد، زانی، مطلقه، دزد و غیره هست تمام ریشه دارد در پدر و مادرانی که زندگی را بازیچه گرفتند و مادر فکر کرد کار ارزش است و پز می داد. نمونه الانش ستمه ای است که من از شوهرم می خورم. ده فرزند بودند و مادر نتوانست به آنها رسیدگی کند و رهایشان کرد و خودشان با فکرشان بزرگ شدند و عقاید غلط به خوردشان دادند و هزار و یک حرف دیگر. باز نظر شما برایم مهم است. لطفا روشنم کنید به عنوان یک مادر که تازه این صحیفه مقدس بر رویش گشوده شده است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید اگر فرصت کار فرهنگی برای یک خانم متدیّن و متعهد در میان است، و از طرفی در مدتی که مشغول کار فرهنگی در بیرون خانه است، یک نفر خانم قابل اعتماد را برای نگهداری فرزندانش بگیرد. این کار را باید بکند. نه این‌که خانم‌ها خود را مشغول کارهای عادی که مردان هم می‌توانند انجام دهند، بنمایند و فرزندان‌شان را به مهدهایی بفرستند که به قول شما همه‌ی زحمات پدر و مادر فرزندان را از بین می‌برند. موفق باشید

20713
متن پرسش
با سلام: استاد چند وقتیه میخوام با بچه مسجدیا و کلا بچه مذهبیا یه کاری رو شروع کنم حتی در بسیاری از موارد خودشون پیشنهاد میدن ولی کلا در حد حرفه و اصلا انگار اراده ای برای عمل ندارن این در صورتیه که بچه های غیر مذهبی پای کار ترند و در کل بیشتر میشه رو حرف و قولشون حساب کرد دل زده شدم ازشون و گاهی میخوام قید کار با مذهبیارو بزنم و برم سراغ مردم عادی براچی اینطورین؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید کار مشخص و تعریف‌شده‌ای را با آن‌ها در میان بگذارید تا هرکس نسبت به وظیفه و تکلیفی که دارد با آن ارتباط برقرار کند. موفق باشید

20702
متن پرسش
با سلام: بنده چند ماه پیش از طرف سپاه پیشنهاد کار داشتم، با شما مشورت کردم فرمودید خیلی خوب است که زن در این عرصه های فرهنگی وارد شود. هدف بنده هم خدمت به انقلاب و سپاه است بنده کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» را خوانده ام و هدفم ایجاد فضای فرهنگی صحیح و متناسب روح زمانه است. اما الان با وجود اینکه همه ی مراحل استخدام بنده طی شده است و سازمان سه میلیون تومان تا زمان حاضر برای پرونده من هزینه کرده است، من در درستی کارم شک کرده ام. با این توضیح که: اولا می خواهم بدانم با توجه به اینکه من یک زن هستم، حضور زن در چنین مکانی و تحت الشعاع قرار گرفتن خانواده اصلا صحیح هست؟ دوم اینکه ارتباطی که در محل کار با نامحرم وجود دارد حتی به میزان کم و با رعایت تمام نکات شرع، آیا بر کمال و نور وجودی زن تاثیر می گذارد و از آن می کاهد؟ سوم اینکه برای ما زنان بهترین راه برای خدمت به انقلاب اسلامی و زمینه سازی برای تمدن اسلامی چه راهی است؟ استاد بنده هم خودم طلبه هستم و هم همسرم، مباحث شما رو هم دنبال می کنیم، درعین حال در حال تحصیل رشته فلسفه اسلامی نیز هستم. الان واقعا می خواهم تکلیفم را بدانم و به تکلیفم عمل کنم. به نظر شما اگر من در منزل بمانم و تمام وقتم را به فرزندانم اختصاص بدهم و در کنار آن در خانه خودم جلسات فرهنگی برگزار کنم و.... بهتر است و به کمال نزدیکترم یا اینکه این شغل را قبول کنم و به یاری خدا موجب تحولاتی در عرصه ی فرهنگی شوم؟ این را هم بگویم پیشنهاد همسرم این است که اگر این شغل را قبول کردم ایشان بچه ها را در زمان نبود من در خانه نگهداری کند و به خاطر همین دیگر شهریه نمی گیرد و در این صورت زندگیمان با حقوق من سپری شود، آیا این کار وارونگی نظام خانواده نیست با توجه به بیاناتی که در کتاب زن آنگونه که باید باشد دارید؟ سوال اساسی من این است: افق ایده آل برای زن چیست؟ واقعا آن افق ایده آل برای زن چیست؟ و در پایان اینکه عارف مشهدی جناب عبد حکیم می گویند که هر گاه زن را نامحرمی ببیند خواه ناخواه از نور وجودی زن کاسته می شود واقعا درست است؟ تا چه اندازه مباحث ایشان را تایید می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا فراموش کرده‌اید در چه تاریخی زندگی می‌کنید؟! امروز اگر زنانِ متعهد در صحنه‌های فرهنگی به میدان نیایند، بعضی از کارهای فرهنگی که باید با روح عاطفیِ زنانه مطرح شود، عقیم می‌ماند. چرا متوجه‌ی وسعتی نیستید که امروز برای زنان و مردان جهت فعالیت‌های فرهنگی و انقلابی فراهم شده؟ باید در امور فرهنگی حضور فعّال داشته باشید و همسر محترم‌تان هم درسش را ادامه دهد و در غیاب شما هم در خانه کسی را جهت نگه‌داری فرزندانتان به‌کار گیرید. امروز باید زندگی را در وسعتی دیگر مطابق این تاریخ تعریف کرد. موفق باشید

20686
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: ببخشید بنده سوالی داشتم در خصوص اینکه با توجه اینکه ورزش یک امر بسیار ضروری و واجب برای هر شخصی است می خواستم بدانم با توجه به محیط های ورزشی و باشگاه های الان که دائم در آن موسیقی پخش می کنند ما برای ورزش کردن باید چکار کنیم؟ تمامی باشگاه ها و محیط های ورزشی موسیقی پخش می کنند و انسان خواه و یا ناخواه به اون موسیقی گوش میده. میخوام بدونم با توجه به این شرایط ورزش کردن را چکار کنیم؟ آیا درست است که با این شرایط به باشگاه برویم؟ و اگر نرویم لطفا راهنمایی کنید که چطور ورزش کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است موسیقی نباشد ولی این نوع موسیقی‌ها هم که برای نظم حرکات ورزشی است، حکم موسیقی مطرب را ندارد. موفق باشید

20695
متن پرسش
سلام استاد عزیز: می خواستم نظرتون رو نسبت به این متن بدونم اگه ایراد و انتقادی هست لطفا بفرمایید البته میدونم متن زیاده از اینکه وقتتون رو میگیرم عذرخواهی می کنم: کسانی که ادعا دارند اگر طب اسلامی وجود داره پس چرا علما و یا مقام معظم رهبری بچه هاشونو واکسیناسیون می کنند و وقتی خودشان مریض می شوند برا معالجه به پزشکان امروزی (طب شیمیایی) مراجعه می کنند لازم می دانیم به موارد زیر توجه خاص داشته باشند. باید توجه داشته باشیم که پزشکی امروزی (طب صهیونیستی) حاصل 80 سال برنامه ریزی صهیونیست ها برای پی ریزی و عملیاتی کردن این طب در دنیا و در ایران است و به شدت در زمان حکومت پهلوی در ایران ریشه دوانده است و تمام زیر ساخت های لازم برای این طب صهیونیستی اعم از ساخت هزاران بیمارستان و دانشگاه برای تربیت نیرو و از همه مهم تر به دست گرفتن افکار عمومی با در دست داشتن رسانه ها و فریب مردم شکل گرفته است و همان طوری که امام راحل (ره) فرمودن که حکومت اسلامی تشکیل دادیم و حالا سعی کنید دولت اسلامی و بعد جامعه اسلامی تشکیل بدین ولی هنوز بعد از 40 سال که از انقلاب گذشته هنوز نتوانستیم دولت اسلامی تشکیل بدیم. چرا که اقتصاد ما به فرموده ی مراجع ربوی است و نظام آموزشی و دانشگاهی ما بر گرفته از نظام غرب و بهداشت و درمان ما نیز برگرفته از غرب است و در یک کلام غیر الهی است. این نشان از نداشتن ظرفیت فکری لازم برای پیاده کردن احکام الهی (در بخش اقتصاد و بهداشت و درمان و ...) از طرف مسئولین دولتی و نماینده ها ی مجلس است و متاسفانه مردم نسبت به بی تقوایی مسئولین بی توجهی نشان می دهند. نکته قابل توجه این است که برخی سکوت مقام معظم رهبری و برخی علما و تایید ظاهری این روش اداره کشور را دلیل بر حقانیت و درست بودن روش اداره کشور دانستند. چنانکه در برخی موارد مثلا می گویند اگر این پزشکی نوین غیر الهی است یا اقتصاد و بانک ها ربوی است چرا رهبری و علما علنا چیزی نمی گویند. این آقایون غافل از آنند که رهبری به عنوان ولی خدا و نائب امام زمان روشی برای اداره کشور بر گزیده که همان روش اداره ی پیامبر و امیر المومنین است چنان که با توجه به وضعیت کشور و اینکه این حکومت بعد از 1400 سال و با دادن خون هزاران انسان الهی به وجود آمده اولویت اول حفظ نظام اسلامی است و نباید به خاطر مصالح پایین تر. مصالح بالاتر که حفظ نظام است به خطر افتد کما اینکه امام راحل فرمودن حفظ نظام از اوجب واجبات است آیا شریح قاضی که قاضی القضات مولا امیرالمونین بود مگر نه این بود که مولا می خواستن بر کنارش کنن و فشار سران اون زمان باعث ابقای پست او شد؟ آیا اشعث که یک منافق بود فرماندار مولا نبود؟ مگر نه این بود که به خاطر اینکه اشعث مقبولیت زیادی بین مردم داشت و با دور کردن اشعث از خود و تقابل با او مولا هزاران سرباز را از دست می داد؟ آیا انتخاب اشعث و قاضی شریح به عنوان فرماندار و قاضی القضات توسط مولا به منزله ی مقبولیت این دو توسط مولا بود یا به خاطر مصالح بالاتر که همان حفظ اسلام است اینکارو کردند؟ در واقع در بین سران اون زمان مومنی که مقبولیت مردمی بالایی داشته باشه نبوده برای همین مولا مجبور بوده امثال اشعث رو بهشون پست سیاسی بده. این مثال ها رو زدم تا راحت تر رفتار ها و گفتارها ی مقام معظم رهبری قابل فهم بشود. مثلا با این سابقه ای که طب صهیونیستی در دنیا و در ایران دارد چه از لحاظ زیر ساخت چه تربیت نیرو و از همه مهم تر در دست گرفتن افکار عمومی آیا صحیح است که رهبری موضع تهاجمی بگیرد؟ آیا مردم ظرفیت آن را دارند که کل نظام اقتصادی و دانشگاهی و بهداشت و درمان زیر و رو شود؟ آیا مسئولینی داریم که بتواند این افکار الهی چه در اقتصاد چه در بهداشت و درمان و ... اجرا کنند؟ کدام مسئول؟ این دولت؟ این مجلس؟ که آدمهاشون تو این دانشگاه هایی که صهیونیست ها نظامش رو طراحی کردن و کتاب های غربی تدریس میشه تربیت شدن چه طوری می توانند بر ضد این طب صهیونیستی عمل کنن؟ آیا رهبری بدون پشتوانه ی مردم می تواند با این سیستم غیر الهی در بیافته؟ مگر نه اینست که امام (ره) به پشتوانه ی مردم (با بصیرت) توانستن حکومت طاغوت را نابود کنن؟ به تناسب آن برای انقلاب در اقتصاد و در بهداشت و درمان و ... نیز رهبری نیاز به پشتوانه ی مردمی دارد. اصلا وظیفه ی رهبری این است که مردم را به کمال برساند و مردم با خواسته ی خودشون و حضور خودشون باید این انقلاب ها رو به ظهور برسانند نه اینکه ما بنشینیم و منتظر باشیم رهبری برای ما کاری کند البته رهبری و با اشاره حرفاشونو میزنن همان طوری که پیامبر فرمودن که من به اشارت مبعوث شدم نه به صراحت. ما مردم باید اشاره های مقام معظم رهبری را بگیریم. مگر نفرمودند دغدغه ی من طب اسلامی ایرانی است؟ پس بسم الله. اگر هم به پزشکان امروزی مراجعه میکنن به سبب همان مصالحی است که عرض کردیم. این مردم هستن که باید بروند و فدای امام حسین بشوند و اگر مردم غفلت کنن امام مظلوم واقع می شود و به قتلگاه می رود. البته مردم ما به اون بصیرت رسیدن که نگذاشتن حتی نائب امام زمان 40 سال براشون این اتفاقا بیافتد. ولی برای مبارزه با این سیستم غیر الهی نیاز به حضور موثر تر این مردم هست. در مورد طب صهیونیستی هم مردم باید وارد میدان شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که طب شیمیایی نظام بدن و تدبیر نفس را بر هم می‌زند؛ حرفی نیست. و در این‌که صهیونیست‌ها نیز بعضاً در آن نفوذ کرده‌اند هم بحثی نیست. ولی اولاً: همه‌ی این طب، صهیونیستی نیست، ثانیاً: بنا به فرمایش حضرت امام در کتاب «کشف‌الأسرار» متأسفانه رضاخان طب اسلامی را از بین برد و ما فعلاً در ابتدای راه هستیم. از این جهت باید حوصله به خرج داد تا طب اسلامی رشد لازم را بکند تا بتواند با طب شیمیایی رقابت نماید. موفق باشید

20663
متن پرسش
استاد عزیز سلام: همه می دانیم هنگام خواب نفس ما یا در اصل خود ما به عالم دیگر می رویم و در موقع بیداری به اذن خدا به همین عالم باز می گردیم، که این موضوع را با علم حضوری درک می کنیم، اما سوال بنده این است که نفس ما که نمی خوابد و همیشه بیدار است و این جسم است که خواب می رود، چرا با وجود بیداری نفس اما هنگام بیداری از خواب در اکثر مواقع چیزی از عالم دیگر و جاهایی که نفس بود در خاطرمان نیست، نفس که خواب نبوده، پس باید تمام خاطرات موقع خواب بدن را در عالم دیگر به یاد داشته باشیم؟ چرا به یاد نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در کتاب «خویشتن پنهان» عرض شد آن‌چه در حافظه می‌ماند، چیزهایی است که به صورت علم حصولی و با اراده‌های جزئی ما انجام می‌شود، وگرنه چه در حالت بیداری و چه در حالتِ خواب، آن‌چیزی که صرفاً حضوری باشد در یاد و خاطره نمی‌ماند. آری! تنها انسان به جهت جنبه‌ی وجودی‌اش احساسی نسبت به آن امر در خود دارد. موفق باشید

20627
متن پرسش
با سلام: فرمودید خواب حجت نیست. پس چرا ائمه به ما دستور العمل برای دیدن خوابشان را داده اند؟ مگر نه این است که ارتباط با عالم غیب ابتدا از طریق خواب و سپس از طریق شهود است؟ اگر امیدوار به رد و بدل اطلاعات با عالم غیب نباشیم دینداری خسته کننده می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در كتاب «شرح ده ‏نكته از معرفت‏ نفس» و نيز در تفسير آيه 42 سوره زمر بحث شده است، اگر به آن مباحث رجوع بفرماييد ملاحظه مى‏ كنيد اساساً نبايد براى خواب زاويه‏ اى اساسى در زندگى و در تجزيه و تحليل‏ هاى خود باز كنيد. قصّه‏ اى خدمتتان عرض كنم شايد تا حدّى به جواب سؤالتان نزديك شويد: متوكّل عباسى، تعبيركنندگان خواب و كاهن‏ هاى دربار را جمع كرده بود و با تهديد گفته بود بايد بگوييد: «من چند سال ديگر حكومت مى‏ كنم؟» اين بيچاره ‏ها از كجا بدانند؟! يكى از آنها با اطمينان كامل گفته بود: قربان! 33 سال ديگر حكومت مى ‏كنيد. متوكّل از او مى‏ پرسد از كجا مى‏ گويى؟ گفته بود: چون شما امشب 33 دُرّ را در خواب مى ‏بينيد. همه معبّرين از جواب قاطع او خيلى تعجب كردند كه چطور مى‏ شود با توجّه به علم تعبير خواب، چنين چيزى گفت. فردا صبح كه متوكل از خواب بيدار شده ‏بود به آن شخص گفته ‏بود: بارك‏ الله! تو راست گفتى من 33 دُرّ را خواب ديدم، پس حتماً 33 سال ديگر حكومت مى‏ كنم. بعداً معبّرين از همكار خود پرسيدند: از كجا گفتى؟ گفت: من به او القا كردم كه 33 دُرّ خواب مى ‏بينى، روحش 33 دُرّ را در حالت خواب در خيال خود ايجاد كرد، و هيچ‏ خبرى هم از ادامه حكومت 33 ساله او نيست. به همين ترتيب اگر كسى خيلى به خودش القا كند كه امام زمان (ع) را در خواب مى‏ بيند، ممكن است واقعاً در خواب ببيند. امّا چه كسى را در خواب ديده ‏است؟ آن امام زمان ساخته ذهن خودش را كه در بيدارى تصور مى‏ كرد و دوست مى‏ داشت كه در خواب هم ببيند.

بر روى چگونگى «خواب‏» وقت بگذاريد، اين همه روايت داريم كه خواب‏ حجّت‏ نيست. نمى‏ خواهم بگويم كه ممكن نيست درِ غيب در خواب به روى شما باز شود، آرى؛ گاهى ممكن است در منظر صورت خياليه شما، يك نور بَصَرى از امام (ع) براى شما ظاهر شود، ولى مى ‏خواهم بگويم: خود امام به ما ياد داده ‏اند كه خواب حجت‏ نيست. و شما حق نداريد براى خوابتان در تصميم‏ گيرى‏ هايتان زاويه بازكنيد. بايد متوجه باشيد كه خيالات رهزن است و ما را بازى مى ‏دهد، به طورى كه واقعاً خيالاتمان را مى ‏شنويم و فكر مى‏ كنيم از خارج صدايى شنيده ‏ايم و يا خيالاتمان را مى ‏بينيم و فكر مى ‏كنيم در بيرون داريم مى‏ بينيم، چون اگر كسى خود را در اين وادى‏ ها انداخت و مسير طبيعى را رها كرد، خيالاتش‏ آنقدر قوى مى‏ شود كه نمى‏ تواند بين بيرون و درون را تفكيك كند، حتى براى عزيزانى كه در صدق و صفا هستند چنين خطر و اشتباهاتى هست.

در مقدمه كتاب «آيةالحق» مرحوم حسين غفارى از قول حاج شيخ عباس قوچانى (وصى مرحوم سيد على ‏آقا قاضى (ره)) نقل مى ‏كنند كه يكى از افراد مشهور به كرامت به در منزل مرحوم قاضى آمد و گفت: من حالى داشتم كه تمام گياهان، خواص و آثار خود را به من نشان مى‏ دادند، مدتى است حجابى حاصل شده و ديگر به من نمى ‏نمايانند، از شما تقاضا دارم كه عنايتى بفرماييد تا آن حال به من بازگردد. مرحوم قاضى (ره) به او فرمود: دست من خالى است. او رفت و پس از زيارت عتبات، به نجف برگشت، يك روز كه جميع شاگردان نزد مرحوم قاضى گرد آمده بودند، در منزل ايشان آمد و از بيرون در، سرش را داخل نموده، گفت: آنچه را كه از شما مى‏ خواستم و به من نداديد، از حضرت صاحب‏ الأمر گرفتم و حضرت فرمود: به قاضى بگو بيايد نزد من، با او كارى دارم. مرحوم قاضى سر خود را بلند كرد و گفت: بگو قاضى نمى ‏آيد.

نويسنده در ادامه مى‏ گويد: اوّلًا ميان راه توحيد و طريق معرفت نفس كه روش تربيتى عرفاى بالله است با راه تقويت نفس كه شيوه ارباب رياضات و اصحاب مكاشفات و كرامات است، فرق هست. وقتى گفته مى ‏شود كه اصحاب كرامات و مكاشفات و رياضات به دنبال تقويت نفس هستند و نه عبور از آن، چه بسا به ذهن افرادِ خام، از كلمه تقويت نفس، خداى ناكرده اشتغال به امور لهو و لعب متبادر شده و از اين جهت انتساب بسيارى از بزرگانِ صاحب كرامت و دعاوى باطنى را به اين طريقه، غيرقابل قبول بشمارند، ولى خوب نظر كن كه فرد مذكور يكى از اصحاب مكاشفه بوده و در چاره ‏گشايى امور مادى و معنوى خلايق اشتهار داشته و حتى در اين سال‏هاى اخير، بعضى وى را در زمره عرفاى عظام شمرده، و عبرت بگير كه چنين شخصى غايت خواسته ‏اش كه عمر گرانبها را صرف آن كرده و از اين شهر به آن شهر و از اين امام به آن امام و از مرحوم قاضى تا صاحب‏ الأمر را مورد سؤال قرار داده، بازگشت حالى است از حالات نفس و قوايى از قواى باطن كه مثلًا بتواند كشف خواص دارويى گياهان بكند. و بدان كه لذّت بهره ‏مندى از اين قواى نفسانى و لذت استفاده و بروز كرامات، گاه آنچنان قوى است كه صدها برابر لذّات ظاهرى حسّى است و شخص واجد اين حالات ابداً نمى‏ تواند از آن‏ها عبور نمايد و البته با محمل‏ هاى كمك به خلق و دستگيرى و غيره، آن‏ها را براى خود توجيه مى ‏كند، ولى مهم اين است كه همه اين‏ها كمالات و آثار نفس است و هدف عرفان، فناى تمامى آثار و شوائب نفسانى از پايين ‏ترين درجات تا بالاترين مراحل آن، كه با نورانيت بسيار شديد توأم است.

ثانياً؛ بنگر به كلام قاضى كه به آسانى و سردى مى‏ گويد: دست ما خالى است، آرى نه دست او كه دل و جان او از هر گونه خواست و قواى منتسب به انّيَت نفس خالى است. ثالثاً؛ بنگر به گفتار آن شخص در اخذ خواست خود از امام زمان (ع) و پيام معاتبه ‏آميز از جانب حضرت به مرحوم قاضى كه به قاضى بگو: بيايد با او كار دارم، كه حكايت دارد كه آن شخص به زعم خود به شرف ملاقات امام عصر (ع) نائل شده و حضرت خواسته او را برآورده ساخته ‏اند و گفته‏ اند به قاضى هم بگو بيايد. و ديدى كه قاضى هم گفت: بگو قاضى نمى‏ آيد! كه اين جواب قاضى، نشان تشخيص قاضى است از سستى توهمات و دعاوى كثيره مدعيان ملاقات با امام زمان (ع). اين پاسخ قاضى يعنى امامِ زمان مورد ادعاى شما، چيزى جز امر خيالى و نفسانى و توهّمى و ساخته نفس شما يا شيطان نيست.

در ادامه مى‏ فرمايد: در محضر آيت‏الله‏ طهرانى (ره) به مناسبتى سخن از همين دعاوى مربوط به رؤيت حضرت صاحب‏ الأمر (ع) شد. ايشان از قول حضرت آقاى هاشم حدّاد مستقلًا يا از ايشان به نقل از حضرت آقاى قاضى (قدس‏سرهما). فرمودند كه «غالب اين ادعاهاى رؤيت در طول تاريخ به جز چند موردِ محدود و معدود، امور خيالى و نفسانى بوده و حداكثر از قبيل مكاشفات روحيه است كه صاحب آن‏ها آن را امر عينى و حقيقى مى‏ پندارد. مؤلف محترم از قول مرحوم آيت‏ الله قاضى نقل مى ‏كند كه شيخ احمد احسايى روزى به شاگردان خود گفت: من هر وقت به حرم مشرف مى ‏شوم به حضرت سلام مى‏ كنم، حضرت بلند جواب مى‏ دهند، به طورى ‏كه اگر شما هم آنجا باشيد مى‏ شنويد، يك‏ مرتبه با من بياييد تا بفهميد. روزى شاگردان وى به حرم مشرف شدند، شيخ سلام كرد، بعد رو كرد به شاگردان و گفت: جواب شنيديد؟ گفتند: نه! دومرتبه سلام كرد و گفت: شنيديد؟ گفتند: نه! پس شاگردان و خود او دانستند كه شيخ در اين موضوع اشتباه كرده است (صدايى را كه نفس خودش ايجاد كرده است، مى‏ شنيده و تصور مى ‏كرده آن صدا از خارج است)» نقل از كتاب آيةالحق، تأليف سيد محمد حسن قاضى، صفحات 100- 102. موفق باشید

20622
متن پرسش
با سلام: در حدیثی از امام صادق (ع) دستورالعملی برای دیدن رویای ائمه ذکر شده است. بنده آن را اجرا کردم. با اینکه مدتی است در حال تزکیه و خواندن نوافل و... هستم نیت کرده بودم امام زمان (عج) را ببینم اما ندیدم. اما خواب حضرت خضر (ع) را به صورتی که مانند رویاهای ساخته ی نفس و مبهم بود دیدم. به نظر جنابعالی ایراد از کجا بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده ورودی ندارم زیرا اولاً: ائمه به ما فرموده‌اند که خواب، حجّت نیست. ثانیاً: مگر سخنان آن بزرگان، بهترین ارتباط با آن‌ها نیست، که به دنبال ارتباط با آن‌ها در خواب باشیم؟!! موفق باشید

20621
متن پرسش
سلام علیکم استاد: داشتم از یک منبعی شرح غزلیات حافظ را می خواندم که دیدم هر کدام از غزلیات حافظ متناسب با دستگاه خلافت آن زمان بوده و هر کدام از ابیات آن را دقیقا مطابق با اتفاقات آن زمان شرح می داد و در شرح هیچ کدام از غزل ها اصلا خبری از عشق و مطالب عرفانی نبود. مثلا جایی که دارد از دوری معشوق حرف می زند منظورش دوری از شاه آن زمان بوده. (عشق به خدا کیلویی چند!) حال سوال من اینجاست که اگر حافظ متناسب با دستگاه خلافت آن زمان صحبت می کرده پس ببخشید ما سر کاریم بیاییم از اشعار حافظ برداشت عرفانی کنیم؟ در حالی اصلا مقصود حافظ این نبوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظ در زمانه‌ای به صحنه آمد که تحجر و سطحی‌نگری، اسلام را گرفتار زاهدانِ تنگ‌نظر کرده بود و بدین لحاظ سعی در مبارزه با آن‌ها را شروع کرد و بدین لحاظ آنان نیز مقابله با او را با انواع تهمت‌ها و تحریف‌ها به‌خصوص به دستِ نویسندگان درباریِ دیروز و روشنفکرانِ سطحی امروز بر او نثار کردند در آن حدّ که که در این اواخر در زمان شاه پهلوی شایع کردند بیت اولِ غزل اولِ دیوانِ او که می‌گوید: «الا یا ایّها الساقی، ادرکأساً و ناولها» از یزید است. علامه قزوینی می‌فرماید تمام اشعاری که مربوط به یزید بود حتی آن‌هایی که منسوب به یزید بود را بررسی کردم، ابداً چنین بیتی در آن‌ها یافت نشد. بهترین نگاه به حافظ مربوط به کسانی است که زبان عرفانی او را درک می‌کنند مثل نگاه به مولوی و سایر عرفا. موفق باشید

20611
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: این مطلب تأمل برانگیز از کانال بسیار وزین اقتصاد سیاسی، در مورد شرایط اقتصادی و سیاسی کشور را گفتم با حضرت عالی و کاربران سایت در میان بگذارم. از زاویه نگاه حکمی تاریخی ما دلالت های جالبی دارد! چیزی به نام انقلاب یا معجزه ای که در آن زندگی می کنیم و متوجه نیستیم! [Forwarded from اقتصاد سياسى] ديگ زودپز كشور ايران تقريبا ركورد دار بيشترين نسبت زيان انتظاري در ترازنامه بانك ها به توليد ناخالص ملي است. نمونه هاي هم رده تقريبا همه با تغيير يا تنش در حاكميت مواجه بوده اند. اما هنوز حدود اين بحران از مطالبات موسسات غير مجاز بيشتر نشده!! باز دستكم در ده سال گذشته كانال هاي انتقال ارز هيچ كشوري با آن شدتي كه كانال هاي انتقال ارز ايران از زمستان ٩٥ تا كنون تخريب شده، مورد هجمه قرار نگرفته است، اما با اين وجود هنوز هم حد افزايش نرخ ارز زياد نيست!! باز در هيچ كشور نفتي اي حدود بدهي دولت تا اين حد زياد نيست. تازه دولتي كه دسترسي درست و درماني هم به پول نفت ندارد. بودجه دولت ٦٠ هزار ميليارد تومان كسري واضح دارد اما ورشكسته نيست!! چه چيزي اين همه عامل ريسك مهيب را سر جاي خود نگه داشته و مانع از انفجار شده؟ چه عاملي اين حد از عوامل بي ثبات ساز اقتصادي را كنترل كرده و مانع از نابودي همه چيز شده؟ چه بسيار دولت ها كه با يكي از اين بحران ها يا تغيير حاكميت داده اند يا تغيير جغرافيا يا ناچار از دادن امتيازهاي بسيار بزرگ شده اند. وضع ما درست مثل آب در حال غليان با دماي بالاي صد درجه است كه داخل ديگ زودپز به هم مي پيچد ولي از بيرون قوت ديگ زودپز مانع از انفجار است. دماي آب دهها درجه هم بالاتر برود شايد ديگ زودپز بتواند مانع انفجار شود. من اسم اين ديگ زودپز را state مي گذارم. چنان كه ديگراني هم پيش از من چنين كرده اند. هر چيزي كه باعث روائي ولو نسبي حكمراني رييس جمهور از پاستور بر مرز سيستان مي شود، هر چيزي كه باعث مي شود من تهراني و ترك تبريز و بلوچ زابل با تقريب خوبي خود را ايراني محسوب كنيم state است. State يعني آن سپاهي كه جانش را گذاشت تا داعش به صحن علني مجلس نرسد. State يعني آن مدير عالي رتبه بانك مركزي كه ٥ سال است مرخصي نرفته و روي سيستمي كه خودش خلق كرده قوز كرده تا نرخ ارز از دست نرود و تجربه ٩١ تكرار نشود. State يعني آن مدير وزارت نفت كه در ايام تحريم واقعا له شد تا فروش نفت از آستانه ٨٠٠ هزار تا پايين تر نيايد و حالا هيچ كس حتي اسمش را نمي داند. State يعني آن ايراني كه حاضر است در حلب بجنگد تا صحنه هجوم هزاران داعشي از جلولا به سمت مرز ايران تكرار نشود. كاتسا state را هدف گرفته. اين بار نوبت قطره هاي آب است كه از ديگ زودپز دفاع كنند. شدني است؟ شايد! لينك كانال اقتصاد سياسي https://telegram.me/eghtesadsiasi
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است که روحی و عزمی در مردم ما هست جهت حفظ اسلام، که معادلات اقتصادی و مشکلات آن هرچند آزاردهند است، ولی به این منجر نمی‌شود که دشمن به اهداف خود برسد. شاید إن‌شاءاللّه با روحی که در متن انقلاب اسلامی نهفته است، ما بتوانیم اساساً در فضای اقتصادیِ دیگری که مناسب اهداف انقلاب اسلامی است، وارد شویم. موفق باشید  

20597
متن پرسش
«بسمه تعالی» امروزه مدیران فرهنگی حکم فرماندهان جهبه جنگ نرم را دارند که با توجه به کثرت کار و فزونی فشار و کمبود نیروهای خدوم، خبره و دغدغه مند به صورت جهادی خود را وقف مدیریت فعالیت های فرهنگی کرده اند. هدف ما این است که به تدابیر و سیاست هایی برسیم تا مدیران فرهنگی از وظایف خانوادگی و نقش مهم آن ها در تربیت فرزندان و همدلی با همسر و همراهی با اعضای خانواده غافل نمانده و از این جهت آسیبی به آنان نرسد. از شما اندیشمند گرامی تقاضا داریم با پاسخ به پرسش های زیر ما را در حل این مسئله یاری کنید. 1. تعریف شما از مدیریت فرهنگی به شکل جهادی چیست؟ 2. با توجه به تعریف شما از مدیریت جهادی اولویت مدیران میان «مدیریت فعالیت های فرهنگی» و «ایفای نقش ها و مسئولیت های خانوادگی» کدام است؟ به عبارت ساده تر کفه ترازو به سمت کدام یک از موارد فوق می باشد؟ آیا اولویت رسیدگی به امور خانوادگی است؟ یا مدیریت فعالیت فرهنگی؟ یا اینکه هر دو به یک میزان در درجه اهمیت می باشند؟ 3. اگر بین این دو مهم تضاد یا تقابل یا تداخل و یا شرایط ویژه ای در یکی از این دو پیش آید اولویت و ارجعیت با کدام است و چگونه باید مدیریت شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ به نظر می‌آید که در این تاریخ مدیریت فرهنگی عبارت است از «تلاش برای فهم حقیقت انقلاب اسلامی به عنوان جبهه‌ی توحیدی در مقابل جبهه‌ی استکبار». 2ـ وقتی انسان شخصیت فرهنگی مناسبی پیدا کرد در خانه و اجتماع دارای یک نقش و یک تأثیر می‌شود و نباید به شکلی عمل کند که تضاد بین حضورش در خانه و اجتماع پیش آید. آری بالاخره ارجحیت با اجتماع است ولی به شرط حفظ فضای فکری و فرهنگی خانه. موفق باشید

20591
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: سیر مطالعاتی را تا معاد دنبال کرده ام ولی هضم بعضی مطالب برایم مشکل است: 1. چرا من انسان که از نظر وجودی برتر از تن انسان و جهان مادی است برای ارتباط با جهان مادی نیاز به ابزار مادی دارد؟ 2. چرا من انسان که از تن به عنوان ابزار استفاده می کند هنگامی که تن دچار آسیب های شدید می شود و دیگر آن کارایی لازم را ندارد آن را رها نمی کند به عنوان مثال افرادی چندین سال در حال اغما به سر می برند و یا افرادی چنان دچار کهولت سن می شوند که حتی اختیار نگهداری مواد زائد بدن را از دست می دهند بطوریکه اطرافیان شخص دچار زحمات زیادی می شوند؟ البته رسیدگی به سالمندان ثواب دارد ولی منظورم اینست که خود شخص از زنده بودن در این حالت چه هدفی را دنبال می کند که از بدن منصرف نمی شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در حرکت جوهری بحث شد که برای تبدیل قوه به فعل باید به چیزی که عین حرکت یعنی عین تبدیل قوه به فعل است نظر کرد تا در آن سیر کمال انسان صورت گیرد. 2ـ اگر بگذارند آن شخص بیمار در بستر طبیعی خود جلو برود نفسِ ناطقه‌ی او به وقتش بدنش را ترک می‌کند ولی متأسفانه با تنفس‌ توسط دستگاه و یا انواع داروها نفس ناطقه‌ی او را معطّل می‌کنند. موفق باشید

20593
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد محترم: در صحبتهای اخیرتان نقل به مضمون شنیدم که می فرمودید گویی دیگر زمانه زمانه ای نیست که بتوانی همه ی حرف را از طریق معرفت نفس به مخاطب منتقل کنی بلکه در کنار آن و بلکه شاید به جای آن باید مخاطب را به احساسی منتقل کنی که او را در بر گرفته است و در جایی شهید حججی را مثال زدید که نوارهای معرفت نفس را به او دادند و او خیلی زود و بدون معطلی از آن عبور کرد. لطفا در مورد آن احساس و این نحوه عبور بیشتر توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که در این شرایط بیشتر باید بحث احساس حضور در تاریخ انقلاب اسلامی را با جوانان به میان آورد که در ماه‌های اخیر در بحث‌هایی مثل «انقلاب اسلامی و حضور تاریخی ما» و «اربعین حسینی، حضور در تاریخی دیگر» و چند جلسه‌ی اخیر شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» نکاتی در این رابطه عرض شده‌است. موفق باشید

20565
متن پرسش
استاد گرامی سلام: با توجه به جواب جنابعالی به سوال بنده به شماره ۲۰۵۵۸ که البته جوابتان یقینی و قانع کننده نبود، سوال بنده این است که چرا باید بپذیریم که خداوند در حین خواب اطلاعات و خاطرات ما و نفس ما را تغییر نمی دهد که صبح که بیدار می شویم کس دیگری با خاطرات و اطلاعات دیگری باشیم، خداوند که قدرتش را دارد و با کن فیکون توانش را دارد و این کار نشدنی نیست، با کدام صفت خداوند این امر به اصطلاح شدنی منافات دارد که نشدنی می شود و محال؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! به این امر بدیهی که هرکس احساس می‌کند، باید شک کرد؟! در حالی‌که به قول دکارت، خدایِ مهربان خدایی است که می‌خواهد ما حقیقت را بدانیم. مگر خدای عالم فریب‌کار است؟ معلوم است که او اصدق است و جز حق و راستی در او نیست. موفق باشید

20551
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد یکی از شاگردان شما از قول شما حدیثی نقل می کرد که فردی وارد مسجد شدن و حضرت علی علیه سلام آن مرد را با شلاق از مسجد بیرون کردند و گفتند مسجد حرمت دارد مسجد جای حرفهای بیهوده که معنویت مسجد را از بین ببرد نیست. حالا چرا باید حاج آقا قرائتی بیاد معذرت خواهی کنه اونم به خاطر کسی که یه عمر داره کارهای پوچ میکنن به نظرتون چنین استدلالی درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً حاج آقا قرائتی احساس کرده‌اند نحوه‌ای توهین به آن فرد انجام شده، و از این جهت عذرخواهی کرده‌اند. ولی عمل حضرت علی «علیه‌السلام» در مقابل عده‌ای بود که مسجد را با بازار اشتباه گرفته بودند. موفق باشید

20535
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بر اساس این حدیث :قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع):‏ «جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمُ‏ الْبَیْعَ وَ الشِّرَاءَ وَ الْمَجَانِینَ وَ الصِّبْیَانَ وَ الْأَحْکَامَ وَ الضَّالَّةَ وَ الْحُدُودَ وَ رَفْعَ الصَّوْتِ.» امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «مسجدهاى خود را از خرید و فروش و دیوانگان و کودکان و قضاوت و جستن گمشده و اجراء حدود و فریاد کشیدن دور بدارید.» برخی بیان می کنند آوردن کودک و بچه در مسجد کراهت دارد. همچنین امور دنیایی مثل بیان مسائل سیاسی و .... حال بحث بر این است که اگر آوردن کودک کراهت دارد برخی دیگر می گویند بچه باید جذب مسجد شود و مسجد اثر گذار است. البته امروزه متأسفانه مسجد با این برنامه ها حس و حال را برده اند و ارتباط با خالق را سخت کرده اند. حال نسبت به این مباحث و این حدیث چگونه می شود روبه رو شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قدیم‌ها حتی در زمان کودکیِ ما، بچه‌ها را به مسجد راه نمی‌دادند زیرا در مسجد شلوغ می‌کردند. به همین جهت یک نفر درب مسجد می‌ایستاد و بچه‌ها را راه نمی‌داد مگر همراهِ والدین‌شان. ولی ظاهراً امروز به آن شکل نیست که قبلاً بود به همین جهت آیت اللّه مکارم می‌فرمایند حضور بچه‌ها همراه با والدین‌شان اشکال ندارد تا از همان کودکی مسجد را بشناسند. ولی والدین نباید بچه‌ها را رها کنند تا فضای مسجد از حالت آرامش و نیایش خارج شود. موفق باشید

20525
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در کتاب «منهاج الشارعین» داستانی درباره قبض روح حضرت موسی علیه السلام آمده که در آخر داستان می گوید پس از قبض روح او فرشتگان از او پرسیدند «یا اهون الانبیاء موتا کیف وجدت الموت» که حضرت در پاسخ می گوید مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند از طرفی در معارف دینی ما آمده روح مومن چنان آسان از جسدش بیرون می رود همانند بیرون آمدن مویی از خمیر. خوب حضرت موسی که رئیس مومنان، پیامبر و معصوم است چرا چنین می فرماید؟ این دو نقل چگونه با هم جمع می شود؟ با تشکر فراوان از استاد عزیز و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روح مؤمن طالب لقاء الهی است و حضرت عزرائیل «علیه‌السلام» برای مؤمن نسیم لطف الهی می باشند، می‌ماند که در هر حال چون مؤمن بخواهد از نسبت‌های دنیایی که در هر حال او را در برگرفته، خارج شود با چنین مشکلاتی روبه‌رو خواهد شد تا به خود آید. همین اندازه در نظر بگیرید که از این به بعد باید نسبت خود را با خوردن منقطع کند، چه اندازه به او فشار می‌آید؟ موفق باشید  

20516
متن پرسش
سلام استاد: لطفا اگه ممکنه سوال شماره 20494 را پاسخ بدهید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً این‌طور جواب داده شده بود: باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر گوشه از نظام اسلامی اگر به قصد خدمت، تلاش کنید خود به خود احوالات روحانیِ خوبی نصیب شما می‌شود و جبرانِ کمبود استاد را می‌کند. از این جهت اگر بتوانید در امر اقتصاد مقاومتی تلاش کنید بهتر است. موفق باشید

20413
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض ادب و ارادت و احترام خدمت استاد گرامی استاد گرامی اخیرا در جلسات خود چند مطلب فرمایش کردید که واقعا جای حرف بسیاری دارد. 1- گویا شما طب اسلامی را نپذیرفته و هدف اسلام را تعالی انسان می دانید که جای پرداختن به طب و این جور چیزها را ندارد. اما سوال؟ آیا اسلام ما دین ناقصی است که فقط به روح انسان توجه دارد مگر نه اینکه علی فرمود «یا رب قو علی خدمتک جوارحی». آیا بدون تن سالم می توان عبادت کرد و به اوج رفت؟ شنیده ایم که آن انسان بزرگ شیخ حسنعلی اصفهانی در سرما چند ساعت در رکوع بود آن چنان که برف رویش انباشته شده بود اما اکنون جوان ما نمی تواند رکوع چند ثانیه ایی را صحیح انجام بدهد. اگر دین ما برای همه ابعاد زندگی از جمله سیاست، فرهنگ، اقتصاد، طب و... برنامه نداشته باشد پس ناقص است پس آنکه خدا برایمان راضی گشت فقط به بعد معنوی انسان توجه دارد و بعد دیگر ما را بدست هرکه تواند داده است. مگر نه اینکه همو که خدا ولی ما قرار داد و حقیقت رضیت لکم السلام دینا است به فرزند خود امام مجتبی نفرمود: که ای فرزندم می خواهی تو را چیزی بیاموزم که از طب بی نیاز شوی و یکی از آنها خوردن نمک قبل و بعد از غذا بود. اگر اسلام سلامت جسم ما را به داروهای شیمیایی که از خاک و مردار تهیه می شوند سپرده، پس وا اسلاما؟ 2. اما نکته ای هم درباره ارتش؛ استاد گرانقدر ارتش نیرویی است که برای دفاع از میهن جنگیده و می جنگد چه در زمان طاغوت و چه در زمان حکومت اسلامی. حقیقتا حرفای جلسه گذشته شما جفای بزرگی است بر 48000 شهید گلگون کفن ارتش. ارتشیان یاد گرفته اند چونان علی اکبر تا رمق آخر با خسم پیکار کنند و با نقشه و هدف تا نای آخر دفاع کنند. حقیر نمی خواهم ارزش کاری را زیر سوال ببرم اما اینکه انسان خود را جلوی گلوله بیندازد هنر نیست. همان زمانی که در تهران باشگاه افسران با مجالس رقص و شراب برپا بود عده ای از دانشجویان و افسران روزه می گرفتند و نماز شب می خواندند. سر بسته می گویم از جنگ تحمیلی تا کنون در سوریه ما همین مشکل را داشته و داریم که مواضعی را که به زحمت تثبیت کرده ایم اما پس از چند روز که به برادران سپرده ایم سریع سقوط کرده و این درد دل ماست. چه زیبا آن فرمانده بسیجی (شهید حسن باقری) که به فرماندهان گردان ها بعد از عملیات رمضان با عصبانیت گفت وای بر شما که در سنگرهایتان نشسته اید و در میدان حاضر نمی شوید شما را چه شده که حاضر نیستید دو نفر در شناسایی از دست بدهید اما صدها نفر را در عملیات بدون شناسایی و آگاهی به کشتن می دهید. و سرباز حقیقی کسی است که گوش به حرف فرمانده خود بدهد و او عباس بود که اجازه جنگ نیافت با آنکه حریف همه لشکر بود اما سرپیچی نکرد. اما سوال؟ سربازی که عشق شهادت دارد اما گوش به حرف فرمانده نمی دهد و با ندای الله اکبر عملیات مخفیانه را فاش می کند چه جایگاهی دارد؟ وای که چه عملیات ها فاش شد و چه عملیات های بدون شناسایی که به شکست انجامید. خون آنها گردن کیست؟ عذرخواهم استاد عزیز از کلام طولانی ام. اما کاش هر کسی در تخصص خود سخن بگوید چرا که عده ای که گوش به سخنش می دهند اگر اشتباه دریابند جوابشان را که می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم از کدام قسمت از عرایض بنده برآمده است که معتقد به طبّ اسلامی نیستم! عرض بنده آن سخن امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است که می‌فرمایند رضاخان مأمور بود طب اسلامی را از بین ببرد و از بین برد. و بدین لحاظ باید سال‌ها زحمت کشید تا آن طب مطابق امروز احیاء شود، وگرنه به اسم طب اسلامی اعمالی انجام می‌شود که به قول رفقای طالب طب اسلامی، تازه اسلام هم زیر سؤال می‌رود 2- بحث بر سر ارتش‌های کشورهای استعمارزده است، این سخن بنده نیست. حتی مسعود بهنود در کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» می‌گوید ارتش را به دست رضاخان ساختند برای اعتراضات مردمی. و به نظر بنده حقیقتاً با دفاع مقدس بود که ارتش، هویت اصلی خود را به مرور به‌دست آورد در آن حدّ که ارتش امروز ما بعضاً خوبی‌های منحصر به فرد خود را دارد. موفق باشید

20396
متن پرسش
با عرض سلام: حضرت استاد کتاب سلوک ذیل شخصیت امام را شرح فرمودند؟ اگر نه با توجه به اینکه این کتاب مهمترین کتاب استاد است چه زمانی به شرح آن اقدام خواهند فرمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» در شرح مبانی کتاب سلوک نوشته شده است. موفق باشید

20365
متن پرسش
با سلام محضر استاد فرزانه طاهرزاده: بنده شدیدا تحت تاثیر سوفسطائیان و شکاکان بخصوص هیوم و راسل هستم از چندی قبل علی رغم اینکه از نظر فکری در بن بست کامل هستم اما قلبم نسبت به انقلاب، رهبری و بخصوص حضرت روح الله گرایش یافته است پس از حماسه شهید حججی ایشان مرا در برزخ عجیبی قرار داده اند از یک طرف شکاک هستم و از نظر عملی یا زیست شکاکانه و یا انتحار را راهکار خویش می دانم از طرف دیگر شهید حججی شوق شهادت و یا زیست به سبک شهیدان را به من ارائه کردند و من دچار تناقض عجیبی شدم و بین این دو سبک زندگی دچار نوسان شدم نه می توانم سبک اول را ادامه دهم چون بن بست محض است و نه می توانم سبک دوم را ادامه دهم چون مبتنی بر اثبات بسیاری از مسائل از خدا تا ولایت فقیه است که هیچکدام ثابت نشده برایم بنظر حضرتعالی چگونه ازین برزخ رهایی یابم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر عبور از تمایز بین سوبژه و اُبژه و رسیدن به حقیقت یگانه‌ای که بین انسان و عالم وجود هیچ دوگانگی در میان نباشد، مطالعه‌ی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را پیشنهاد می‌کنم مشروط بر آن‌که کتاب، تا آخر خوانده شود. موفق باشید

20311
متن پرسش
با سلام: مي خواستم سؤال كنم، حكم دلٌالي در اسلام چيست؟ و آيا كار بنگاههاي معاملات ملكي هم شامل اين امر مي شود؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته انسان باید تنها در إزاء کاری که برای کسی انجام می‌دهد اجرتی دریافت کند و دلاّلی از این جهت حرام است که بدون کار، انسان با زد و بندی که انجام می‌دهد، اجرتی طلب کند. به نظر نمی‌رسد کاری که افراد در بنگاه‌های معاملات ملکی انجام می‌دهند حکم دلاّلی داشته باشد. موفق باشید

20306
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت استاد عزیز و بزرگوارمان و عرض معذرت از تصدیع اوقات مبارکتان. جناب استاد در شهر کوچک ما در مجموعه ای به نام دارلقران فعالیت می کنیم و بعضا در اعیاد مذهبی مراسم جشنی بر پا می کنیم در این جشن ها مولودی همراه با کف زدن و بعضا با سوت زدن بچه ها و تئاتر ها ی طنز برگزار می شود. حال با توجه به جو مراسم که پرده باید مقداری پائین باشد که خانمها هم بتوانند تئاتر را ببینند و خنده های بلند زن و مرد و دست زدن آنها با هم و مسائلی از این دست و محیط کوچک مذهبی، و با توجه به فتوای مراجع که اساسا توصیه می کنند در این مکانهای مذهبی بهتر است به جای کف زدن صلوات و تکبیر فرستاده شود حتی وقتی فقط مردانه باشد، عده ای از دوستان معتقدند با توجه به شرایط مذکور و این که مکان دارالقران است نه فرهنگ سرا، حداقل مراسم فقط مردانه برگزار شود تا شان دارلقران و ائمه علیهم السلام حفظ شود و تالی فاسد نداشته باشد ولی بعضی از دوستان معتقد به حضور خانمها برای استفاده از مراسم نیز هستند. به نظر استاد عزیز با توجه به سیره و راه و روش اهل البیت (ع) کدام اولویت دارد؟ با کمال تشکر و التماس دعا. در ضمن لطفا پاسخ را در سایت بگذارید ایمیلم خراب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حفظ حرمتِ محل و با رعایت حرکاتی که خارج از شأن یک مسلمان نیست، خوب است که خواهران نیز در این‌چنین جلساتی حاضر باشند. موفق باشید

20300
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: دوستی از من این پرسش را پرسید و من پاسخ درخوری برای آن نداشتم. اگر زمان را پدیده‌ای طولی و نه دوری بدانیم، چرا برای روزهای خاصی از سال ارزش و اعتباری ویژه‌ای قائل می‌شویم و انجام‌دادن اعمالی خاص را در آن برتر می‌شمریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که اعضای بدن جهت ظهور حالات روح ظرفیت‌های متفاوتی دارند و مثلاً شادی روح و غضب آن در چهره بهتر نمایان است، با این‌که چهره هم از جنس گوشت است، زمان‌ها هم ظرفیت‌های مختلفی جهت گشوده‌شدنِ حقایق در مقابل انسان دارند. موفق باشید  

20271
متن پرسش
سلام عليكم: آقاي طاهرزاده دليل بختك در خواب چيست و براي رفع ان بايد چه كرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک توهّم قدرتمند است. عرایضی در این مورد در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است و رفع آن را باید در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال بفرمایید. هر دو کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!