بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سایر موضوعات

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12037
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث ده نکته فرموده اید که مرگ طبیعی دو نوع است: حیوانی و انسانی و مثال چنگیز خان را در بحث حیوانیت فرمودید. در مرگ طبیعی حیوانی فرد در حیوانیت کامل می شود بعد نفس بدن را رها می کند و در بحث مرگ غیر طبیعی فرمودید نفس هنوز بدن را می خواهد وبالقوه ها تماماً کامل نشده بدن را رها می کند. شخصی که گناه کرده و به وسیله گناهان عمر آن کوتاه شده و نفس او هنوز بالقوه هایش کامل نشده بدن را ترک می کند، مگر در مرگ طبیعی حیوانی فرد گناه نمی کند و عمرش کوتاه نمی شود و تمام بالقوه های حیوانی را کامل می کند و می رود ولی در مرگ غیر طبیعی اینگونه نیست. آیا کسی که در مسیر حیوانیت کامل قرار گرفت سنت دیگری از سنت های الهی شامل حال او می شود یا نه توضیح فرمائید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت افراد گناه‌کار عمرشان کوتاه می‌شود و به مرگ غیر طبیعی می‌میرند – یعنی نه حیوان کامل‌اند و نه انسان کامل- که گناه عین شخصیت آن‌ها نشده باشد. آن‌کسی که با تمام وجود شقی شده سنت الهی آن است که در عذاب ابدی می‌ماند زیرا هیچ وجهی که شامل رحمت الهی شود برای خود باقی نگذارده. موفق باشید

12049
متن پرسش
سلام: آیا ممکن است شبهات اعتقادی و فلسفی و حتی شک در بدیهی ترین چیزها که متاسفانه برخی در گذشته و شاید حال به آن دچار شده اند به دلیل مشکلات مغزی (مثلا بالا بودن سودا در مغز و یا تغییرات هورمونی در مغز) باشد و با رفع آن مشکل مغزی به یقین برسند و شکشان برطرف شود؟ یا نه شک در بدیهیات فقط مربوط به نفس می باشد و هیچ ربطی به مشکل مغزی و جسمی ندارد و باید با بی اعتنایی به شک در بدیهیات و یا اگر شک اعتقادی مذهبی باشد با تحقیق و استدلال به یقین رسید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جسم و روح رابطه‌ی متقابل دارند لذا انسان باید سعی کند از یک طرف جسم خود را در حالت تعادل قرار دهد و از طرف دیگر روح خود را از تعرضاتی مثل خطوراتی که او را گرفتار شک در بدیهیات می‌کند، حفظ کند تا به تعادل لازم برسد. فکر می‌کنم تدبّر در کتاب‌های شهید مطهری کمک کند. موفق باشید

12047
متن پرسش
با سلام و عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن ایام پر برکت ماه رجب: در صورت امکان می‌خواستم نظر جنابعالی را نسبت به جمله معروف «در غرب اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم ولی در شرق مسلمان دیدم ولی اسلام ندیدم» که منتسب به جناب سید جمال الدین اسد آبادی است بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف کاملی نیست. سید گمان کرده مسلمانی به نظم آنچنانی و راست‌گفتن‌های دنیایی است.! مسلمانی عزم و رجوع إلی اللّه است در ذیل شریعت الهی برای تقویت عبودیت، و این در فرهنگ غرب نیست. سید می‌خواسته به خودمان انتقاد کند که اسلام را خوب رعایت نمی‌کنیم. ضعف‌های اساسی غرب را نادیده گرفته. این یک نحوه اصالت‌دادن به غرب است و مرعوب‌شدن از آن. موفق باشید

12046
متن پرسش
با سلام: شما در فرمایشاتتان همیشه می فرمایید که باید همیشه در مواجهه با حوادث و اتفاقات همه کاره را خدا بدانیم، حال سوال بنده این است که کسی که دچار بیماری روحی شده و یا دچار وسواس شده و یا دچار شک در اعتقادات شده و یا...، این اتفاقات و مشکلات را از جانب خدا بداند که بر او نازل شده؟ و به خود بگوید خدا خواسته که من دچار بیماری روحی و یا شک و یا... شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خدا را همه‌کاره ندانست و در مقابل خدا برای خودش هم نقش قائل شد، به این مشکلات افتاده. خدا خواسته است ما با رعایت دستورات الهی گرفتار این مشکلات نشویم. موفق باشید

12045
متن پرسش
با سلام: کارشناس یک مرکز توانبخشی هستم و گاهی از طرف بیماران یا همکارها سوالاتی در مورد حکمت این بیمارها و درد و.... می شود که نمی توان مطلب را بخوبی و روان بحث کرد. کتاب عدل الهی شهید مطهری را مطالعه کرده ام اما نمی توانم آن را به زبان یک فرد معمولی ساده ترجمه کنم. آیا راه حل دیگری هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عرایض بنده در مورد عدل الهی که به صورت صوت در دی‌وی‌دی‌های اصول عقاید هست قواعدی را در اختیار شما بگذارد. اهل ايمان با يك جواب مختصر و در عين حال دقيق، خود را از اين اشكال‌ها مي‌رهانند. آنها معتقدند چون ادله‌اي قاطع وجود خداي قادر و حكيم و عليم را اثبات كرده و چون ريشة ظلم، يا جهل است و يا فقر و خدا نه جاهل است و نه فقير، پس انگيزة ظلم در خداوند نيست و آنچه هست يا ريشه در اعمال خود انسان‌ها دارد و يا بنا به مصلحتي است كه براي ما روشن نيست؛ يعني « سِرِّ قدر » است.

12014
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: استاد مطهری در یکی از کتابهایشان در روایتی از حضرت امام رضا (ع) وقتی از ایشان در مورد قبول ولایتهدی مامون سوال کردند ضمن توضیح شرایط، خویش را با زمان حضرت یوسف(ع) مقایسه نموده و در ادامه مقام حضرت یوسف (ع) را بالاتر از امامان دانستند هر چند که در کتاب اصول کافی هم بارها این مطلب از قول ائمه آمده است. پس چرا اینقدر ما شیعیان بخصوص ایرانیان در اکثر بیانات از تریبونها و منابر مختلف امامان را برتر از پیامبران به غیر از حضرت محمد(ص) می دانیم و اصلاً چرا اینقدر شیعه روی برتری ها تاکید می کند؟ وقتی که خوب و عمیق به سیره همه پیامبران و امامان می نگریم متوجه می شویم آنها اصلاً در بیان برتری یکی به دیگری نبوده اند. انگار سیره ایشان فراموش شده و فقط در پی بیان مناقب و معجزات هستیم هر چند که آخرین پیامبر الهی معجزه شان فقط قرآن بوده و همانطورکه همه می دانند معجزه یعنی خرق عادت و حالت استثنا دارد و همیشگی نیست. کاش روزی برسد که این بندگان بزرگ را فقط به عنوان یک انسان کامل معرفی می کردیم نه آسمانی. این بزرگواران قطعاً بخاطر لیاقتهایی که در زندگی داشتند به این درجه رسیده اند آیت الله امینی در کتاب بانوی نمونه اسلام می فرمایند روزی امام حسن (ع) بر دوش پیامبر بود و دانه ای خرما که از بابت ذکات در اختیار رسول خدا (ص) بود برداشته بر دهان گذاشته و می خورند پیغمبر مکرم اسلام دست در دهان ایشان کرده و فرمودند حسن جان مگر نمی دانی که آل محمد صدقه نمی خورند. آیت الله امینی در ادامه می فرمایند امام حسن (ع) کودک نابالغی بود و تکلیف نداشت در اینجا چند چیز به وضوح نمایان می گردد یکی آنکه ندانستن هم در کودکی مانند تمام کودکان کل جهان در امام حسن (ع) هم وجود داشته است و همینطور نابالغی مانند تمام کودکان که اینها همه از نظم خالق یکتاست که حتی سن بلوغ برای دختران و پسران هم در دو سن مختلف پدیدار می شود. چرا ما شیعیان چندین هزار سال است می خواهیم بگوییم خدای یکتا نظم هستی را به خاطر 14 نفر تغییر داده. امام حسن که نابالغی آن قطعاً وجود داشته چگونه پذیرفتنی است اعراب و انسانها از سه کودک زیر 10 سال یعنی امام جواد (ع)امام هادی (ع) و امام مهدی (عج) که به سن بلوغ نرسیده اند بتوانند بعنوان امام پیروی کنند اگر این فرض هم مثل تمام توجیهات علمای شیعه پذیرفته گردد پس اینجا می ماند فقط عامل وراثت پس لیاقت فردی برای رسیدن به صفت ولایت چه می شود؟ براستی اگر اینگونه است در زمان پیامبر چندین امام وجود داشته امام علی (ع) امام حسن (ع) و امام حسین (ع)؟ خواهشمند است این مورد شبهه مطرح شده را توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امامت چند ضلع دارد و سعی شده در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست بدان پرداخته شده. از یک طرف آن‌ها هم مثل ما یک انسان عادی هستند و خودشان هم دوست دارند مثل انسان‌های عادی زندگی کنند، از یک طرف طبق آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب خداوند ارداه کرده است اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را از هرگونه رجس و آلودگی پاک کند تا نمونه‌ی زندگی دینی مورد قبول در منظر انسان‌ها باشد. از طرف دیگر در بعضی از مراحل تاریخی همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 12012 عرض شد ضرورت دارد که خداوند برای نجات مردم از طریق نو جوان 9 ساله توجه‌ها را به حقیقت امامت جلب کند. لذا باید موضوع را از زوایای مختلف دید، ولی در هرحال قرآن و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ما را دعوت به تعقل کرده‌اند تا با فهم خود و تدبّر در قرآن راه سعادت را بیابیم و در همان قرآن جایگاه سخن‌گفتن حضرت عیسی«علیه‌السلام» در گهواره را نیز ارزیابی کنیم. بنده چندسال پیش با یک جوان که در مقطع راهنمایی بود روبه‌رو شدم که نظرات علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» به او القاء می‌شد و او به خوبی اظهار می کرد؛ که بحث آن مفصل است و در چندین جلسه این موضوع اتفاق افتاده. البته نمی‌خواهم موضوع امام را با آن جوان مقایسه کنم ولی در آن حدّ که انسان را به فکر فرو ‌برد که چگونه خداوند برای هدایت بشر اقدام می‌کند، عرض کردم. موفق باشید

12012
متن پرسش
سلام علیکم: همانطور که همگی می دانیم در امامت امامان ما هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد فلذا این سوال و ابهام در برخی سایتهای مروج ابهامات مطرح است که دائماً بر سن امامان ما در لحظه امامت تاکید دارند و می گویند آیا مردم آن زمان با آن نگرش فکری که پیامبر (ص) را پس از 40 سال آنگونه پذیرفتند می توان باور داشت که امام جواد (ع) را در سن 9 سالگی یا امام هادی (ع) را درسن 8 سالگی با توجه به اینکه سن بلوغ نیز به گفته پیامبر (ص) برای پسران 15 می باشد پذیرا باشند؟ لطفاً توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امویان و عباسیان آن‌چنان شرایط را شبهه‌‌آلود کرده بودند که برای واردکردن یک شُک، باید کار خارق‌العاده‌ای به میان می‌آمد و خداوند به عنوان یک معجزه چنین کرد و به‌خوبی جواب داد و بسیاری از شبهات جامعه نسبت به امامت تغییر کرد و ارادت خاصی نسبت به ائمه پیدا شد حتی در بین علماء اهل سنت، که تا کنون هم ادامه دارد. موفق باشید

12009
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم: علامه بزرگوار سيد محمدحسين طباطبائي (رحمه الله) در تفسير الميزان ذيل آيه 105 سوره مائده مطالبي را پيرامون معرفت النفس بيان مي دارند و در انتها مي فرمايند: «در پايان، اين نكته را نيز خاطر نشان مى‌سازيم كه مساله عرفان نفس، مساله فكرى و نظرى نيست، بلكه مقصدى است عملى كه جز از راه عمل نمى‌توان معرفت تام و كامل در باره آن بدست آورد» از حضرتعالي عاجزانه استدعا دارم كه راه ورود به اين معرفت تام و مراحل عملي اين امر را براي اين حقير بيان فرمائيد. از خداوند متعال طول عمر با عزت و توفيقات روز افزون را خواهانم. با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از تذکراتی که در معرفت نفس از طریق خویشتن پنهان می‌یابید، باید با مراقبه کار را جلو برد. کتاب «لب اللباب» از علامه طباطبایی جهت مراقبه خوب است. موفق باشید

11998
متن پرسش
با سلام: لطفا در مورد اینکه منظور از مبانی امامت چیست توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید، در این مورد در آن‌جا بحث شده. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

11994
متن پرسش
به نظر شما لزومی دارد که در مورد سبک زندگی پسوند ایرانی به اسلامی اضافه شود؟ سبک زندگی اسلامی کافی است. سبک زندگی اسلامی - ایرانی به نوعی اشعار دارد به اینکه اسلام کاملا جوابگو نیست. آیا اینطور نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت نگاه و سلیقه‌ی ایرانی به اسلام یک نگاه خاصی است با تمدن و رویکردهای خاص که مخصوص روح ایرانی می‌باشد زیرا از طرف ائمه‌ی اطهار«علیهم‌السلام» به ما توصیه شده: «علینا بإلقاء الاصول و علیکم بالتفریع» بر ما است ارائه‌ی اصول و بر شما است که آن را به صورت خاص شکل دهید و این شکل‌دادن به سلیقه‌ی ایرانی چیز زیبایی است. موفق باشید

11980
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: تفسیر آیه «کنز» در سوره تکاثر را بفرمایید؟ در کتاب منهای فقر و کلام جاودانه آقای حکیمی سخنان زیادی در مورد عدالت در حکومت اسلامی آمده است مانند اینکه امام کاظم می فرمایند: اگر در حکومت اسلامی عدالت برقرار باشد فقیر نخواهد بود. اکنون می دانیم که تلاشهای زیادی در این خصوص صورت پذیرفته اما هنوز ریشه های فقر بصورت قارچ گونه ای در حال افزایش اند نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی تکاثر موضوع مهمی است که با تأکید بر اقتصاد مقاومتی و تأکید بر عدالت اجتماعی باید حلّ شود. ما گرفتار تاریخی هستیم که مردم ثروت را غنا می‌دانند، در حالی‌که باید طاعت الهی را غنا و بهره‌مندی بدانند. به گفته‌ی آیت‌اللّه بهاء الدینی؛ آیت اللّه بهجت ثروتمند واقعی بود. موفق باشید

11978
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب «ده گفتار» علامه مطهری در خصوص تحت الحنک نمودن برخی علما گفته اند: اگر کسی این کار را انجام دهد لباس شهرت است و حرام می باشد. در حال حاضر برخی مراجع هنگام نماز این کار را انجام می دهند. منافات آن با گفته استاد مطهری بیان کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل موضوع مستحب است مگر آن‌که برای شهرت باشد. موفق باشید

11976
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی می دانیم که منشور حقوق بشر کوروش بعنوان نماد این حقوق در سازمان ملل موجود است، علامه طباطبایی، آیت الله مکارم و علامه ابوالکلام نیز در کتب خویش ذوالقرنین را به کوروش تعبیر نموده اند. از طرفی در کتاب «نظریه اتصال دولت صفویه به دولت صاحب الزمان» و برخی کتب دیگر به چه دلیل اینقدر تعریف و تمجید از دولت صفوی وجود دارد مگر نه اینکه ایشان پایه گذار بدعت شیعی مانند قمه زنی و... بوده اند. و آیا اساساً شاه و دیکتاتور با هم مگر فرق دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به روح تمدن‌سازی دولت صفویه باید سلسله‌ی صفویه را نگاه کرد، نه با نظر به جریان‌های افراطی که در آن سلسله نفوذ کردند. بالاخره شیخ‌بهایی‌ها هم در این سلسله توانستند اهداف بلند شیعه را سازماندهی کنند. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از این جهت از صفویه دفاع می کنند. خوب است در این مورد به کتاب های آقای دکتر موسی نجفی رجوع فرمائید. موفق باشید

11988
متن پرسش
سلام استاد: شما در سوال 11965 فرمودید که: در هر صورت تا در مرحله‌ی علمی و مفهومی هستیم هنوز ارتباط واقعی یعنی ارتباط وجودی پیدا نکرده‌ایم. ارتباط علمی به عنوان مقدمه خوب است ولی معرفت نفس یعنی ارتباط وجودی. گفت: «دردی که به افسانه شنیدم همه از خلق / از علم به عین آمد و از گوش به آغوش» اما جواب سوال بنده را ندادید که: 1. چگونه و به چه روشی از ارتباط علمی به ارتباط وجودی برسیم؟ 2. ملاک تشخیص اینکه از ارتباط علمی به ارتباط وجودی رسیده ایم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح آن، إن‌شاءاللّه کارساز است. موفق باشید

11987
متن پرسش
با سلام استاد گرامی هدف از رجعت چیست؟ آیا در رجعت همه ائمه (ع) می آیند؟ با هم می آیند یا جدا جدا؟ حکومت می کنند یا نه؟ اگر حکومت می کنند هر کدام چند سال و هدفشان از آمدن و حکومت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را در جزوه‌ی «رجعت» دنبال بفرمایید. همراه با صوت. موفق باشید

11967
متن پرسش
با سلام: 1. چگونه و با چه روشی به جایی برسیم که به جای اینکه با مفهوم خدا زندگی کنیم با خود خدا زندگی کنیم؟ 2. با چه روشی به جای مفهوم خود موضوع را درک کنیم؟ مثل معرفت النفس، چگونه خود نفس را با مفهوم نفس اشتباه نگیریم و از مفهوم بیرون بیایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را به همین نیّت نوشته شده و بعد هم بیش از هفتاد جلسه روی آن بحث شده. وارد شوید تا پیدا کنید. موفق باشید

11962
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: شرمنده من نمیدونستم این مطلب رو کجا بنویسم. کتاب «فرزندم این چنین باید بود» جلد اولش رو تو سایت پیدا نکردم. ظاهرا هم برای جلد اول و هم جلد دوم به اشتباه لینک جلد دوم گذاشته شده ممنون میشم پیگیری کنید.
متن پاسخ

به نام خدا

با سلام: فایلهای جلد اول «فرزندم اینچنین باید بود» اصلاح شده و قابل استفاده می باشد. مدیریت سایت

11959
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: اگر ممکن است در مورد نشریات شذرات که به دست شما رساندم و فضای کلی و محتوای آن و حرکتی که ما در این نشریات در حال انجام دادن آن هستیم؛ نظری و یا نقطه قوت و یا ضعفی را مد نظرتان هست بفرمایید. بنده فقط به طور خلاصه عرض کنم که ما در این نشریات، سه هدف را دنبال می کنیم: اول اینکه در حد توان خودمان به ترویج معارف دینی به عنوان اصلی ترین خلاء جامعه خودمان و دانشجویان بپردازیم. دوم بحث نقد مدرنیته و تمدن و تفکر غربی که جایگاه این بحث کاملا واضح است و سوم هم دعوت به تفکر در ذیل آرمان خودآگاهی تاریخی برای جامعه خودمان و مقابله با موانع شکل گیری این نوع تفکر به خصوص سیاست زدگی و همچنین ایدئولوژی زدگی یا به تعبیر دقیق تر حاکمیت تفکر ایدئولوژیک است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه نشریه‌ی ارزشمند «شذرات» در افقی خود را شکل داده که یک افق واقعی است و نه در افقی که با توهّم و سوبژه‌کردنِ همه‌چیز همراه باشد و لذا دغدغه‌ی تفکر دارد که رجوع آن به «وجود» است بدون آن‌که گرفتار تفکر زائد باشد که گرفتار نسبت‌های وَهمی است و از این جهت به دوستان هشدارباش می‌دهم که در لبه‌ی شمشیر در حال حرکت هستید. اگر تفکر زائد را در این زمانه نشناسید افق تفکر حقیقی که رجوع به «وجود» است از مقابل شما در حجاب می‌رود و به نام تفکر با انواع بازی‌های سیاسی دل‌خوش می‌شوید و صدها دوست و دشمن غیر واقعی برای خود می‌سازید. مواظب باشید! خوب شروع کرده‌اید، سعی کنید خوب ادامه دهید. آزاد از تفکرات حزبی و محدودنگر جایگاه هرکس را نسبت به انقلاب اسلامی در نظر بگیرید و پاس دارید بدون آن‌که زهرِ فرقه‌شدن شما را مسموم کند و بیماری خودبرتربینی شما را به هلاکت برساند زیرا که «انّما المؤمنون اِخوه». باید در سبک و سلوک خود نشان دهید همه‌ی آن‌هایی که با هر سلیقه‌ای به انقلاب و رهبری تعلق دارند، محبوب شما هستند. موفق باشید

11955
متن پرسش
سلام و خدا قوت: سوال 1: چرا حضرت ختمی مرتبت (ص) قبل از بعثت حضرتشان به دین حضرت مسیح (ع) نبودند و ایشان، حضرت ابوطالب (ع) و حضرت عبدالمطلب (ع) متدین به دین حضرت ابراهیم (ع) بودند؟ اگر بگوییم وحدت تکلیف الزام آور نیست و لزومی نداشته همه مردم آن زمان به آخرین دین یعنی مسیحیت رجوع کنند، توجیهی برای پیروان ادیان دیگر در زمان بعد از حضرت خاتم (ص) ایجاد نمی شود؟ سوال2: آیا طبق آموزه های مسیحیت بعد از به دار آویخته شدن مسیح (ع) همه گناهان گذشته و آینده بشر بخشوده شده و اکنون مسیحیان هیچ عملی را برای خود گناه محسوب نمی کنند؟ متشکرم. التماس دعای فراوان در ایام الله پیش رو.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- موضوع مقام حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که اصل و اساس نبوت همه‌ی انبیاء و اولیاء است جدا است، حضرت عیسی«علیه‌السلام» هم بر اساس دین محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به صحنه آمده‌اند، از این جهت موضوع ایشان با بقیه فرق می‌کند. در مورد جناب ابوطالب و عبدالمطلب قرائن نشان می‌دهد که در ذیل نور مسیح«علیه‌السلام» نظر به مبنای آن یعنی حقیقت حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» داشته‌اند. در هر حال در مورد عموم مردم آن زمان تنها راه ارتباط با خدا دین حضرت مسیح«علیه‌السلام» بوده 2- فکر نمی‌کنم امروز هم مسیحیان واقعی چنین اعتقادی داشته باشند. آن‌ها هم مثل ما گناه را گناه می‌دانند و اهل توبه و إنابه هستند. ظرایفی در موضوع مصلوب‌شدن حضرت مسیح«علیه‌السلام» در ذهن خود دارند که قابل تأمل است. مشکل شان اطلاعات غلطی است که نسبت به مصلوب‌بودن حضرت مسیح«علیه‌السلام» دارند. موفق باشید

11943
متن پرسش
سلام: در ادامه ی سوالی که یک بار پرسیده شد، می خواستم سوالی بپرسم. سوال کننده خدمت حضرت عالی عرض کرده بودند که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای بنیاد فرهنگی خاتم فرموده بودند شما که کار فرهنگی می کنید در امور سیاسی وارد نشوید چرا که اتفاقات سیاسی می رود ولی شما می مانید ولی اگر وارد شوید شما هم با امور سیاسی می روید. به نظر می رسد شما به این فرمایش عمل نمی کنید و در مباحث خرد و درشت سیاست دخالت می کنید مخصوصا که توجه داشته باشیم کلام رهبری در مورد انتخابات ریاست جمهوری بود که از موارد کلان سیاسی است ولی با این حال نهی کرده اند. دوست دارم بدانم شما که صحبت های آقا را کاملا الگو قرار می دهید، این مسأله را چطور حل کرده اید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم منظور حضرت آقا در خطاب به جریان فرهنگی خاتم این بود که مواظب باشیم ما به عنوان یک جریان سیاسی و حزبی وارد صحنه‌ی فرهنگی انقلاب نگردیم و شخصیت‌های فکری فرهنگی مواظب باشند به یک جریان سیاسی تبدیل نشوند، مثل خود مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» نسبت به جریان‌ها در کلان قضیه موضع مناسب اهداف انقلاب داشته باشیم! نه آن که وجه سیاسی انقلاب را از وجه دینی آن جدا کنیم و این نکته‌ی ظریفی است زیرا هرگز حضرت امام و رهبری عزیز نمی‌خواهند نیروهای انقلاب نسبت به ابعاد سیاسی انقلاب بیگانه و جدا باشند. حتی می‌فرمایند دانشگاه و دانشجو باید حضور سیاسی خود را حفظ کند هرچند دانشگاه نباید پایگاه احزاب یا جریان‌های خاص سیاسی باشد. موفق باشید

11944
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: لطفا بفرمایید چطور می توانم درباره عالم زر اطلاعات کامل کسب کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه جوادی در تفسیر موضوعی خود در جلد پنجم بحمداللّه به صورتی جامع موضوع فطرت را و به تبع آن بحث عالم «ذر» را دنبال کرده‌اند، همچنین در تفسیر آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف مطالب ارزشمندی فرموده‌اند. موفق باشید

11932
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در کتاب مقام لیلة القدری حضرت زهرا (س) فرموده بودید باید با نگاه به روش زندگی و سخنان حضرت زهرا (س) سیر و سلوکمان به سمت ایشون رو شروع کنیم، میشه بفرمایید صحبتهای ایشون رو در کدام کتاب می تونیم پیدا کنیم؟ کتابهای تاریخی که مربوط به زندگی حضرت زهرا (س) باشه اکثرا چیزهای کلی را نوشته شما کدوم رو مناسب تر می دونید؟ خیلی ممنون از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم مجلسی یک جلد بحارالانوار را یعنی جلد 43 را به حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» اختصاص داده‌اند. مرحوم سعادت‌پرور کتاب «جلوه‌ی نور» را در این رابطه نوشته‌اند. مرحوم دکتر شهیدی کتاب «زندگی‌نامه‌ی حضرت فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» را نوشتند و هرکدام نکاتی را با ما در میان گذاردند، ترجمه جلد 43 از بحارالانوار را امور فرهنگی مجتمع فاطمیه اصفهان چاپ کرده و آقای محمد روحاني زمان آبادي نیز جدا آن را ترجمه کرده اند. موفق باشید

11940
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گران قدر: نظر حضرت عالی پیرامون سید عباس معارف چیست؟ آیا آثار و نگاه ایشان را در راستای نگاه حضرت امام خمینی می دانید؟ کدام یک از آثار ایشان بیشتر قابل استفاده هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم سید عباس معارف انسان فوق العاده‌ای بوده است و آثار او همه در جای خود ارزشمند است به‌خصوص کتاب «حکمت اُنسی» ایشان. موفق باشید

11919
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با سوال شماره 11898 آدرس تهیه کتاب: جلد 1 http://www.ketabettelaat.com/shop/index.php?route=product/product&path=43&product_id=2803 جلد 2 http://www.ketabettelaat.com/shop/index.php?route=product/product&path=43&product_id=2807 استاد عزیز قسمت دوم سوال را جواب ندادید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از لطفی که فرمودید حقیقت آن است که شرح قابل توجهی که ما را متوجه‌ی عمق عرفانی نگاه حافظ بکند نداریم، إلاّ «جمال آفتاب» که تا حدودی موفق بوده و دیگر شرح خود جناب آقای دینانی. موفق باشید

11906
متن پرسش
با سلام ‌و عرض ادب خدمت استاد گرامی بدون مقدمه چند سؤال از محضر شریفتان می پرسم ۱- نظرتان راجع به استفاده کاملا اسلامی ما از شبکه های اجتماعی بالاخص واتساپ و وایبر چیست؟ با توجه به اینکه عضویت در بسیاری از سایتهای اسلامی جهت دریافت اخبار و نظرات از طریق همین واتساپ است. نظر حضرتعالی برای این حقیر قطعا نافذ است ۲- آیا شما جهت اعلام نظرات گرانقدرتان و یا.... ارسال بصورت جیمیلی یا شبکه های اجتماعی دارید که ما هم با افتخار عضو شویم و بهره مند گردیم؟ ۳- جسارتٱ می شود راجع به وبلاگی که من از اشعار پدرم که محب خالص و صدیق اهلبیت علیهم السلام بود و من همیشه آرزو داشتم آنها را چاپ کنم و بدلیل فقر مالی نتوانستم، اینک وبلاگی با نام تحفةالزهرا (س) ،که پدرم بر اشعارشان گذاشته بودند ساخته ام با آدرس http://dousty.blog.ir نظر گرانقدرتان را مرقوم بفرمایید با تشکر و التماس دعای ویژه یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده خودم فضای این شبکه‌ها را نمی‌شناسم ولی می‌دانم که نمی‌توان در این نوع فضاها حاضر نشد، می‌ماند که هرکس باید خودش خود را حفظ کند که گرفتار جنبه‌ی انحرافی این نوع شبکه‌ها نشود ولی نمی‌شود در آن‌ها تصرف نکرد. گفت: «در تو نمرودی است در آتش مرو / گر که خواهی رفت، ابراهیم شو» 2- خدا رحمت کند پدر گرامی‌تان را، اشعار زنده‌ای است و افق جان انسان را به حقیقی‌ترین انسان‌ها که مظهر توحید حضرت حق‌اند می‌اندازد تا طلب انسان از زمین کنده شود و آسمانی گردد. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!