بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17097
متن پرسش
با درود و سلام بی پایان خدمت استاد ارجمند جناب طاهر زاده: ممنون به خاطر جواب هایی که به 4 سوال دیروز که درمورد علامه عارف، آیت الله حسینی طهرانی (ره) بود پاسخ های ارزشمند فرمودید. ببخشید استاد دو سوال دیگر از شما معلم عزیز و دلسوز داشتم که اگر آن ها را نیز جواب دهید ممنونم. 1. در جوابی که به چهار سوال فرمودید، در قسمتی فرمودید که بنده به مقام و جایگاهی برای علامه طهرانی قائلم که استاد وکیلی و واسطی معتقدند. ببخشید استاد، من مقداری در نوشتجات و توضیحات جناب استاد وکیلی در سایت عرفان و حکمت، تفحص و بررسی کردم و متوجه شدم که ایشان اعتقاد دارد که علامه طهرانی (ره)، اسفار اربعه را طی کرده است و علاوه بر آن از حیث سعه وجودی در عالم بقا نیز جایگاه بسیار بلندی دارند و در سطح اعاظم اولیا الهی تاریخ مثل عارف کامل مکمل حضرت آقای قاضی (ره)، قرار دارند. خواستم بدانم نظر شما هم همین است؟ 2 . ببخشید میگن که بنیان گزار انقلاب، رهبر عارف، خمینی کبیر، کتاب مصباح الهدایه را در سن 28 سالگی نوشته. خواستم بدانم چطوری ممکن است که ایشان تا سن 28 سالگی عرفان نظری را تمام کرده و کتاب هایی مانند فتوحات و فصوص و مصباح الانس را درس گرفته است؟ آیا واقعا میشه تا 28 سالگی، همه افراد به صورت طبیعی به این مرحله برسند یا نه و بلکه ایشان دروس را تند می گذرانده است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک عرفانی و حیات دینیِ فردی همان‌طور که عزیزان متوجه‌اند مقام آیت اللّه طهرانی بس گران‌قدر است. و از این جهت به فهمی که عزیزان‌مان نسبت به استادشان دارند، باید اعتماد کرد؛ می‌ماند که حضور تاریخیِ حضرت حق در این زمانه، از طریق حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده شده است و به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» این «یوم»، یومِ ظهور شأنی از حضرت حق است که در بستر انقلاب اسلامی به میان آمده است که البته این منافیِ بهره‌مندی از حضرت آیت اللّه طهرانی در این تاریخ نیست، مگر آن‌که با غفلت از حضور تاریخی انقلاب اسلامی به صورت فرقه‌بازی نظر به آیت اللّه طهرانی شود که مسلّم روحِ خود آن مرحوم نیز چنین چیزی را نمی‌خواهد 2- گفتی از امام و این‌همه فهم عرفانی متعجبی! مگر در قرآن نداریم: «یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ» قلب‌هایی هست که با این‌که آتشی به آن‌ها برخورد نکرده است، با همان روغن و غیرتی که دارند، روشن و نورانی‌اند. و حضرت امام روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بدون آن‌که اسفار را از استادی بیاموزند، به گفته‌ی مرحوم آشتیانی با بقیه مباحثه می‌کردند. بدین معنا که حضرت امام در افقِ فهمِ امثال صدرالمتألهین و محی‌الدین حاضر بودند. لذا با کم‌ترین اشاره‌ی آن‌ها خود را در آن افق می‌یافت. موفق باشید.

17094
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد عزیز. متاسفانه تفکری در جامعه ی امروزی شکل گرفته که بزرگانی همچون آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و آیت الله بهجت و علامه حسن زاده و دیگر بزرگان را به دور از مسیر انقلاب و سیاست می دانند و روش سلوکی این بزرگان را، ضد استکباری و استکبار ستیز نمی دانند. عده ای که از تعمق در مبانی انقلابی و استکبار ستیزی بی بهره اند، چنین می پندارند که روش سلوکی به ظاهر مختلف بزرگانی دینی در طول تاریخ، نوعی تفرقه و اختلاف است. در حالی که این روش سلوکی به ظاهر مختلف، در زندگانی مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام هم هست. و نمی دانند که شرایط و ظرفیت هر زمانه و تاریخی، یک نوع روش سلوکی خاص را می طلبد که البته همه ی این روش های به ظاهر مختلف، به یک حقیقت متعالی اشاره دارد. شما خودتان فرمودید که شک نکنید اگر آیت الله قاضی و علامه طباطبایی در زمان انقلاب بودند، حتما چمران و صیاد شیرازی می شدند و اگر چمران و صیاد هم در زمانهای پیش از انقلاب بودند، حتما آیت الله قاضی و علامه طباطبایی می شدند. این حرفتان خیلی مرا تکان داد و تازه فهمیدم که آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و دیگر بزرگان را که آنها را گوشه گیر و به دور از سیاست و انقلاب، می پندارند، نیز در انقلاب اسلامی نقش داشته اند و در آن سهیم هستند. زیرا آیت الله قاضی، یکی از صد ها شاگردش، علامه طباطبایی است که مقام معظم رهبری راجع به تفسیر ایشان فرمودند که ما تا المیزان را نخوانده بودیم، انقلابی هم نبودیم و وقتی المیزان خواندیم، انقلابی شدیم. سوال 1) اگر امکانش هست بفرمائید که رهبری این سخن را در کجا و چه تاریخی فرموده است؟ خیلی ها متوجه این ابعاد مختلف دین نیستند که در هر تاریخ و زمانه ای به یک نوعی ظهور و جلوه می نماید. متاسفانه در عرف عوام، به کسی انقلابی و سیاسی و استکبار ستیز می گویند که باید پشت تریبون برود و به چند تا از مسئولای بزرگ مملکتی فحش و ناسزا بگوید، آن وقت از منظر مردم، آن شخص انقلابی و استکبار ستیز است. سوال 2) آیا نظرم درست است؟ یعنی بزرگانی همچون آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و آیت الله بهجت و علامه حسن زاده و دیگر بزرگان، سیاستمدار و انقلابی و استکبار ستیز هستند؟ و آنان نیز در انقلاب اسلامی سهیم هستند و فقط مردم نمی توانند روش ضد استکباری آنان را درک کنند؟ سوال 3) ملاک ها و شاخصهای انقلابی بودن و سیاسی بودن و استکبار ستیز بودن چیست؟ (تا فکر نکنیم که بزرگانی که نام بردم، خارج از مسیر این انقلاب هستند؛ بلکه با این شاخصها که شما به ما ان شاء الله می دهید، آن بزرگان را در مسیر اصلی این انقلاب و استکبار ستیز بدانیم و دیگر، آن بزرگان را متحجر و گوشه گیر نپنداریم) به عبارت دیگر، آن سیاستی که امام فرمود از دین جدا نیست، چه سیاستی است؟ آن سیاستی که امام فرمود عین دیانت ماست، چه نوع سیاستی است؟ شما فرمودید که علامه حسن زاده را از خیلی ها سیاستمدار تر می دانم، ملاک های سیاستمداری چیست؟ (تا ما هم مثل شما بتوانیم آن بزرگان را سیاستمدار و انقلابی و استکبار ستیز بدانیم) استاد، این دغدغه ی خیلی از افراد است. اگر این ملاک ها و شاخصها روشن شود، دیگر به ظاهر عالمانی که دم از حب اهل بیت علیهم السلام و دم از دشمنی با دشمنان اهل بیت علیهم السلام می زنند، ولی در باطن دارند تیشه به ریشه ی اسلام می زنند را افرادی استکبار ستیز نمی دانیم. و بزرگانی را که حقیقتا انقلابی و استکبار ستیز هستند را متحجر و گوشه گیر نمی پنداریم. ببخشید که طولانی شد. یا علی مدد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت آقا در یکی از خطبه‌های نماز جمعه در زمان ریاست جمهوری‌شان در آبان‌ماه که سالگرد رحلت حضرت علامه بود این جمله را فرمودند 2- نظرتان در مورد روحیه‌ی استکبارستیزیِ عارفان بزرگ نه‌تنها درست که «ماه» است 3- عارف باللّه نه‌تنها حجاب‌های بین خود و خدا را که در اثر خودبینی و تکبر پیش می‌آید، رفع می‌کنند؛ با حجاب‌های ظهور حق در جامعه که توسط استکبار در شکل‌های مختلف ظهور می‌کند، مقابله می‌نماید منتها مطابق شرایط تاریخیِ خودش. از این جهت است که ممکن است روش آن‌ها چون به روشِ معمولی که فرهنگ مدرنیته به‌عنوان انسان اجتماعی تعریف کرده باشد، گوشه‌گیری قلمداد شود، ولی حضورِ نرمِ این بزرگان و کینه‌ای که در شاگردان اینان نسبت به استکبار به‌وجود می‌آید؛ حکایت از آن دارد که در جامعه‌ی خود به صورت فعّال ولی به صورت روش خاص خودشان حاضرند و این است همان سیاست در عین دیانت که غیر از سیاسی‌کاری‌ها و به قول معروف «پدرسوختگی‌ها»یی است که دنیای استکبار نام سیاست به آن نامیده است 4- در سیاست‌فهمی و اجتماعی‌بودن و شعور تاریخی‌داشتنِ حضرت آیت اللّه‌العظمی حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» همین بس که در عصر چهارشنبه‌ای در زمان دفاع مقدس که در خدمت‌شان بودیم، فرمودند: (بنده هر وقت شهداء را به قم می‌آورند در عین تشییع آن‌ها در گوشه‌ای می‌ایستم و خطاب به آن‌ها عرضه می‌دارم: «السلام علیکم یا اولیاء‌اللّه»). نمی‌دانم این مرد بصیر در این جوانانِ نورسی که از نظر ظاهر هیچ منزلی از منازل سلوک را طی نکرده بودند، چه می‌دیدند که تعبیر اولیاء الهی که اهل عرفان به کم کسی اطلاق می‌کنند، به شهداء اطلاق می‌کردند. همین بس که متوجه بودند این انقلاب، آن اندازه خالص و خدایی است که فدائیان آن در مقام فنای فی اللّه حاضر شده‌اند. آیا این ظریف‌ترین و لطیف‌ترین و نرم‌‌ترین سیاست‌مداری نیست؟!! و آیا موتور یک جامعه‌ی فعّال این نوع نگاه روحانی نمی‌باشد از آن جهت که باید در وصف‌شان گفت: «گر نبودند به جهان گوشه‌نشینانی چند / نه در افلاک سخن بود و نه در کَوْن و مکان». موفق باشید

17087
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز جناب طاهرزاده: ببخشید آقای طاهرزاده خواستم ازتون بپرسم که: 1. نظر شما در مورد حجت الاسلام وکیلی و حجت الاسلام واسطی ادام الله معالیهم، از شاگردان مکتب علامه طهرانی (ره) چیست؟ از نظر تسلط بر عرفان نظری و فلسفه، و شخصیت؟ 2. نظر شما در مورد آقای سید محمد محسن طهرانی فرزند دوم مرحوم علامه چیست؟ آیا ایشان انحراف دارند؟ 3. به نظر شما آیا امکان دارد علامه طهرانی طبق سخنان برخی افراد، به بقاء بعدالفناء رسیده باشند؟ 4. نظر شما در مورد کتب مرحوم علامه طهرانی و به خصوص روح مجرد، چیست؟ و مطالب روح مجرد به نظر شما تمام و کمال درست هستند؟ شما نقدی بر این کتاب ندارید؟ ممنون. خواهش می کنم با همه زحمتی که برایتان دارد به 4 سوال جواب بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عزیزانی مثل استاد وکیلی و استاد واسطی را از اندیشمندان متوجه به تمدن اسلامی می‌شناسم که بحمداللّه در سنگر عرفان و فلسفه سربازانِ ارزشمندی هستند 2- نوشته‌ها و شاگردان آقای محسن طهرانی به‌کلی از تاریخِ توحیدیِ این عصر که از طریق حضرت روح اللّه امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده شده است؛ بیرون هستند و با خدایی به‌سر می‌برند که اصلاً وجود خارجی ندارد 3- علامه‌ی طهرانی را دانشمند ارزشمندی می‌دانم که می‌توان از ایشان استفاده کرد به همان معنایی که استاد واسطی و وکیلی با ایشان برخورد می‌کنند، ولی این قطب‌بازی‌هایی که با ایشان می‌شود، بیرونِ این تاریخ است 4- کتب آیت اللّه طهرانی در زمره‌ی کتاب‌های خوب معرفتیِ این دوران است و بنده از کتاب «روح مجرد» استفاده کرده‌ام و نقصی در آن ندیده‌ام و به نظر بنده چنین دانشمندانی باید شرح حال عرفایی مثل مرحوم هاشم حداد را تبیین و تفسیر کنند. موفق باشید 

17077
متن پرسش
سلام عليكم: با عرض پوزش که وقت شریفتون رو میگیرم. 1. برای آشنا کردن جوانان و نوجوانان با معارف دینی و همچنین درک درست آنان از انقلاب، چه کتبی را از خودتان یا دیگران پیشنهاد می فرمایید که به آنها هدیه دهیم؟ 2. کتبی که به قول معروف، موتور معنوی آنها را روشن کند و استارت معنوی را در آنها بزند؟ 3. چون خودم عاشق کتب شهید آوینی و عاشق تفکر ایشان هستم و با توجه به اینکه هر کسی توان هضم کتب شهید آوینی را ندارد، شما کدام یک از کتب ایشان را برای هدیه دادن به جوانان و نوجوانان پیشنهاد می کنید. فتح خون بدین منظور خوب است؟. (چون واقعا این کتاب فتح خون بود که آن شوک معنوی را در من ایجاد کرد.) 4. این حقیر، طلبه هستم. چه کتب روایی را برای بالا بردن معرفت خودم و مخاطبانم، پیشنهاد می کنید؟ 5. آیا شهادت یک تقدیر الهی است یا بستگی به اعمالمان دارد. منظورم این است که ممکن است کسی آدم خیلی خوبی باشد و شهادت را از خدا بخواهد و خدا به او ندهد؟ چه کار کنیم که عاقبتمان ختم به شهادت بشود؟ حلال کنید که هی مزاحمتون میشم. ان شاء الله خداوند حفظتون کنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در این مورد شروع خوبی باشد. آری! کتاب «فتح خون» شهید آوینی افق خوبی را در مقابل انسان می‌گشاید. 4- کتاب «اصول کافی» و «تحف‌العقول» بسیار در این مورد ارزشمند است 5- در فضای راضی‌بودن به رضایِ الهی کار را به خدا وامی‌گذاریم، هرطور او خواست با ما عمل کند. موفق باشید

17064
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید و خدا قوت: 1. فایلی که عرض کردم طرح جامع طلبگی است، به ایمیلتان ارسال شد، اگر صلاح دانستید نگاهی انداختید، به بنده بفرمایید که حالا که حضرت آقا هم این طرح را تایید کرده اند، آیا می شود ما به طور شخصی از آن طرح جامع استفاده کنیم؟ 2. بنده وقتی محضر اساتید و اولیا الهی می رسم، بعضا اصلا دلم نمیاید سوال بکنم یا جلو بروم، مثلا همین دیدار اخیر با که با استاد جوادی آملی داشتیم، همه جلو می رفتند و مسايل کوچک و بزرگ می پرسیدند، و بیشترشان در شان ایشان نبود ولی ایشان هم جواب می دادند، ولی بنده اصلا دلم نمی آمد سوال بپرسم، در دلم می گفتم وقتشان را نگیرم، گرچه جلسه عمومی بود. 3. چطور می شود که امثال حضرات آیات جوادی آملی و حسن زاده آملی ها هم ریاضی می دانند، هم حکمت، هم عرفان، هم قرآن، هم بقیه علوم؟ اصلا چگونه وقت کرده اند اینگونه ممحض بشوند در علوم زیاد؟ آن نکته ای که باعث شده ایشان بدنبال علوم مختلف باشند چیست؟ مگر نه این است که توحید خالص علم «نقطه» را به انسان خواهد داد؟ پس چرا در زندگینامه علامه حسن زاده می خوانیم که ایشان ریاضیات هم خواندند، نجوم هم خواندند، مطمئنا این خواندن با خواندن های دیگران فرق دارد، ولی نمی دانم چه فرقی، اگر می شود راهنمایی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علوم عقلی اعم از ریاضیات و هیئت، ذهن را برای فهم دقایق عالم منظم و آماده می‌کند و علم طبّ به آن صورتی که حضرت آیت اللّه حسن‌زاده دنبال فرموده‌اند، موجب می‌شود که بتوانند به بهترین شکل از بدن خود استفاده کنند. موفق باشید

17065
متن پرسش
باسلام: 1. نظر حضرتعالی در مورد فایل جدیدی که از مرحوم منتظری رضوان الله تعالی علیه در مورد اعدام های سال 67 منتشر شده است چیست؟ 2. توجیه شرعی این اعدام ها چیست و چگونه می توان فردی که قبلا محاکمه شده است بدون اینکه جرم جدیدی مرتکب شده باشد به صرف عقیده محکوم کرد؟ 3. تفاوت تفتیش عقایدی که کلیسا در قرون وسطی می کرد با این کار نظام چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع محارب‌بودنِ یک جریان، غیر از موضوع خطاهای جزئی است که با زندان و تنبیه جبران شود. وقتی بعد از عملیات مرصاد مشخص شد که منافقین خلق به عنوان محارب و براندازِ نظام مستقیماً وارد صحنه شده‌اند دیگر حکم آن‌ها عوض می‌شود به همان معنایی که حضرت حق می‌فرماید: «فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ» چون با کافران که به هماوردی شما اقدام کرده‌اند، روبه‌رو شدید گردن آن‌ها را بزنید و حتی آن‌ها را اسیر نکنید. (سوره‌ی محمد/4) . و سادگی آقای منتظری آن بود که جایگاه منافقین را در آن تاریخ، تشخیص نداد و موضوع را به امر فردی تقلیل داد، به همان معنایی که مثلاً چون طرف، یک‌ماه دیگر باید آزاد می‌شد، چرا او را اعدام کردند؛ غافل از آن‌که طرف، در جبهه‌ای قرار دارد و بر آن اصرار می‌ورزد که جبهه‌ی تقابل با کلّ نظام توحیدی است و حکم خداوند برای آن‌ها حکم محارب است. موفق باشید

17061
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار چند تا سوال از محضرتان داشتم: 1. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ اینکه گفته می شود شاه با این مسئله مشکلی نداشت درست است؟ اگر درست است علت آن چه بود؟ 2. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 3. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 4. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِهْ و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد». از نوع سؤالاتتان برمی‌آید که چندان در جریان غرب‌شناسی آن‌طور که باید و شاید نیستید. پیشنهاد اولیه‌ی بنده آن است که از طریق کتاب‌های مرحوم شهید آوینی، معنای درست و رویکردِ صحیحی که ما در نسبت انقلاب اسلامی باید در غرب‌شناسی داشته باشیم، به‌دست آورید و سپس باز به سؤالات خود بنگرید، در آن صورت موضوع فرق خواهد کرد. آن‌هایی که می‌گویند نیاز نیست به غیرِ شیعه رجوع کرد؛ باید متذکر این سخن علی«علیه‌السلام» باشند که حضرت می‌فرمایند: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَل» در این حدیث حضرت می فرمایند مراد از علمی که باید در چین به دنبال آن بود علم معرفت النفس است که سبب معرفت خداوند عزوجل می شود. "من عرف نفسه عرف ربه". مراد از چین احتمالا کنایه از دوری باشد. موفق باشید

17058
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و فرزانه جناب آقای طاهرزاده: از اینکه مصدع وقت مبارک جنابعالی می شوم عذرخواهی می کنم لیکن نیاز اینجانب این می باشد که پاسخ های ارزشمند شما دلیل و قوتی است برای برنامه سلوک علمی و عملی بنده در عصر انقلاب اسلامی. بنده طلبه دانشگاه علوم اسلامی رضوی در رشته فلسفه و کلام اسلامی در مقطع کارشناسی می باشم. حدود چهار ساليست که به مطالعه آثار انديشمندان مختلف جهان اسلام مشغول هستم و آثار شهید مطهری را خوانده ام به غیر از کتب سطح عالی فلسفه، بعضی از آثار مرحوم عین صاد، علامه طباطبایی، امام خمینی، حضرات جوادی آملی و مصباح، و آثار جنابعالی و غیر هم در موضواعات مختلف و موضاعات دغدغه مند. تقریبا یک ساليست که با آثار مرحوم آیت الله شجاعی و علامه طهرانی آشنا هستم و کتب مقالات و روح مجرد و نور مجرد و چند جلدی هم از معاد شناسی را مطالعه کرده ام. لیکن چندی پیش در کتاب مراقبت استاد صمدي آملی خواندم که علامه طهرانی فرموده اند: اگر شخصی قصد خواندن کتب دوره علوم و معارف اسلامی اینجانب را کرد، به طور همزمان کتب دیگری نخواند تا وحدت حاصل شود و روح متکثر نگردد. اکنون سوال بنده این است که: هنوز که شاکله ذهنی برای امثال بنده از علوم و معارف اسلامی شکل نگرفته و نیاز است که با آثار بعضی از انديشمندان مانوس باشیم تا این چهار چوب ذهنی شکل بگیرد (البته به غیر از دروس حوزوی و فلسفه و عرفان) به نظر شما چه برنامه ای را بعد از خواندن آثار شهید مطهری پیش بگیرم؟ آیا در اين مرحله فقط آثار مرحوم شجاعی را بخوانم تا انتها و بعد از آن شروع به خواندن آثار مرحوم علامه طهرانی بکنم بدون هیچ کتاب حاشیه ای دیگر؟ و یا اینکه شما این سخن را قبول ندارید و منافاتی در مطالعه آثار انديشمندان با یکدیگر احساس نمي کنید؟ و یا اینکه بروم به سراغ مطالعه عمیق در منبع مطالب، مثل تفسیر المیزان؟ در این موضوع به شدت حیران و سرگردان شده ام و حقیقتا نمي دانم باید چه روشی در آثار این چنینی که هر کدام ارایه سبک و منظومه فکری به خصوصی دارند را داشته باشم. با توجه به اینکه این نکته را هم مي دانم که شیوه مطالعه دو گونه است: موضوع محور، مولف محور. ارداتمند استاد، طلبه دانشگاه علوم اسلامی رضوی از مشهدالرضا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گیج‌شدن ندارد!! در عین آن‌که همه‌ی آن علمایی که نام بردید، در یک فضا و به یک حقیقت در این زمانه اشاره دارند؛ همان مطلبی که متوجه شده‌اید، مطلب خوبی است که فعلاً مدتی با آثار آیت اللّه شجاعی«رحمت‌اللّه‌علیه» مأنوس باشد. ولی بالاخره تفسیر «المیزان» را مدّ نظر داشته باشید. به این معنا که مسیرتان یک کار اساسی در چند سالِ متمادی بر روی تفسیر المیزان باشد. موفق باشید

17045
متن پرسش
خدمت استاد گرانقدرم سلامٌ علیکم: مدتی است که با فایلهای صوتی سخنرانی های استاد ارجمند جناب آقای صمدی آملی (از شاگردان علامه ابوالفضائل حسن زاده آملی) مشغول و محشورم. ایشان به بهانه های گوناگون و در جاهای مختلف نیاز ضروری به یک استاد ره طی کرده را برای سیر علمی و عملی مطرح می گنند و صراحتاً می فرمایند که بدون استاد به جایی نمی رسید! سپس به نقل از استاد گرانقدرشان عنوان می کنند که کتاب و سی دی جمادند و جای استاد زنده و حاضر را نمی گیرند. علاوه بر این حتماً مستحضر هستید که منظور ایشان از استاد، صرف یک معلم و مبین دروس نیست بلکه نوعی واسطه فیض است. همچنان که خود حضرت علامه برای شاگردانشان چنین اند. واقعاً در این زمینه مستآصل شده ام. من در استان اصفهان جز شما کسی را به این عنوان نمی شناسم. حال آنگه ظاهراً شما نیز شاگرد پروری بدان معنا را ندارید. دو جلسه در کلاسهای مسجد انبیا شرکت نمودم و جلسه اول شرح کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» را نیز در کتابخانه شهرداری حضور داشتم. علیرغم بحثهای خوبی که مطرح شد، اما حقیقتاً اینها چیزهایی نیست که بنده در حال حاضر بدنبال آن هستم. آنچه روحم را اغنا می کند مباحث توحیدی، معرفت النفس، و شرح کتب عرفانی مانند «فتوحات مکیه» جناب ابن عربی یا کتب فلسفی همچون «اسفار» ملاصدراست. البته مطالعه کتاب «معرفة النفس و الحشر» را اخیراً با فایلهای صوتی مرتبط با آن آغاز کرده ام. اما همیشه این تذکر استاد صمدی مد نظرم هست که می فرمودند (به نقل از استاد گرانقدرشان): کتاب و سی دی جمادند و جای استاد زنده و حاضر را نمی گیرند. رهنمود حضرتعالی به بنده چیست؟ خداوند بر توفیقات شما بیفزاید ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حاضرشدن در محضرِ استادِ راه‌رفته، عالی‌ترین شکل بهره‌مندی از حقایق است. ولی حال که چنین شرایطی فراهم نیست، مطمئن باشید خداوند راه‌های دیگری را برای ارتباط با حقایق عالم گشوده است و در همین رابطه آیت اللّه بهجت«رحمت‌اللّه‌علیه» با نظر به چنین شرایطی می‌فرمایند: «علم تو استاد توست». عرایضی در این رابطه در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، شده است 2- آیا در این شرایط، به بهانه‌ی آن‌که کتاب و سی‌دی جمادند می‌توانیم خود را از به‌دست‌آوردنِ معارف الهی از این طریقه‌ها محروم کنیم؟ و از امدادهای الهی که در این رابطه می‌تواند به طالبِ صادق برسد، غافل شویم؟ موفق باشید

17054
متن پرسش
با سلام و احترام: سوالی از خدمت تون داشتم. در صورت امکان لطف کرده و پاسخ درخور ارائه کنید. آیا ما می توانیم برای دیگران پرسش ایجاد کنیم؟ آیا اساسا امکان این امر برای ما محقق است؟ اصلا آن چیزی که پرسش می نامندش، چیست؟! آیا «پرسش داشتن» امری اراده محور هست یا خیر؟ آیا «پرسش» موهبت است که نیاز به قابلیت دارد یا یک فعل است که نیاز به فاعلیت؟ چرا و چطور؟ آیا صرف روبرو ساختن فرد با یک مسئله جدید و انتباه دادن وی به این که باید راجع به فلان مسئله مهم بیاندیشد، تبدیل به «پرسش» می شود؟ به راستی «پرسش» چیست؟ گمان حقیر بر این است که جامعه ما و خصوصا جوانان و الأخص فرهیختگان و ودعیان فهم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی با مشکل نداشتن پاسخ مواجه نیستند بلکه اساس مشکل، نداشتن پرسش است. حال آیا می توان برای دیگران پرسش ایجاد کرد؟ و تکرار می کنم، «پرسش» چیست؟ پیشاپیش ممنون از بذل توجه حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمی‌توانیم برای دیگران پرسش به معنایی که فیلسوف و فلسفه مطرح می‌کنند، ایجاد کنیم. پرسش‌گری در رابطه با درک روح زمانه برای انسان متفکر پیش می‌آید از آن جهت که جایگاه روحِ زمانه را حسّ کرده است و این‌که چه نسبتی با فضای تاریخیِ پیش‌آمده باید پدید آورد و چگونه باید متذکر آن فضا شد. پرسش از زمانه نظر به معنای رسالت تاریخی دارد که هر انسان می‌تواند آن رسالت را در خود ایجاد نماید. آری! تذکر به رسالت تاریخی به عنوان راهِ هویت‌بخشیِ هرکس به خودش، چیزی است که می‌توان آن را با بقیه در میان گذاشت و به گفتمان به معنی حقیقی آن، معنا بخشید. و این در صورتی ممکن است که هیچ‌کس، هیچ فکر و سخنی را تمام‌شده تصور نکند. موفق باشید  

17048
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: جای شما خالی استاد، خدمت حضرت علامه استاد جوادی آملی حفظه الله تعالی بودیم، در دماوند، استفاده بردیم، فقط سوالی داشتم: ایشان فرمودند: با آن دعای معروف که در قبرستان ها می خوانند (بحقّ لا اله الا الله ....) می شود با اهل قبور مرتبط گشت، وگرنه این حمد و سوره را همه همه جا می توانند بخوانند، ثواب هم دارد در جای خود، منظور حضرت استاد از ارتباط با ارواح قبور چیست؟ 2. استاد، بنده یک عادتی دارم در کتابخوانی، اینکه: طول می کشد کتابی را بخوانم و تمام کنم، ولی وقتی خواندم، مطالب در جانم هستند گویی، حتی پاورقی ها و شعرها ی ذیل کتاب یادم می ماند، آیا ایرادی دارد که (من دیر خوان هستم؟) 3. اینکه شخصی، اولیا الهی در زمان خودش را حتی از پدرش هم بیشتر دوست بدارد، آیا خداوند راضی هستند به این قضیه؟ 4. در دیدار با اولیا خدا بهترین و مجمل ترین سوالی که می توان پرسید (علاوه بر اشکالات علمی و سوالات) چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه که مواظب بوده‌اید، مواظبِ به هم‌زدنِ خلوت در آن دیار نشده باشید! 1- همین‌طور است که استاد فرموده‌اند. وقتی انسان به ارواح در آن مکان سلام می‌کند آن‌ها جواب سلام را می‌دهند و یک ارتباط روحانی برقرار می‌شود 2- همین‌طور خوب است که انسان مطالب مورد مطالعه را به صورت ملکه در خود شکل دهد 3- پدر روحانی هرکس، مظهر محبوب حقیقی او یعنی حضرت اللّه است 4- بیشتر باید به‌جای علم‌آموزی، از آن‌ها خواست که راه را به انسان بنمایانند. موفق باشید

17039
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت شما: این آموزه فرهنگ غنی شیعی که ملاصدرا آن را به خوبی تبیین نموده است، مبنی بر آنکه: شهوات نیز در اثر زیاده روی های انسان، بتدریج مجرد گشته و وبال انسان در دنیا و به ویژه آخرت می شود، مرا به هراس انداخته است. سوال اولم اینکه آیا ارضای شرعی نیاز جنسی اگر همت انسان شود، نیز باعث تجرد این شهوت در انسان می شود و در سنین پیری نیز علیرغم فقدان توان جنسی او را رها نمی کند؟ و سوال دومم اینکه برای رهایی از خواطر و خیالات مرتبط با شهوت جنسی به ویژه در میانسالی چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور ملاصدرا افراط در شهوات، در مورد لذات حلال نیست، و اساساً سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در بودن در کنار همسران‌شان نه افراط بوده و نه مشکلی برای آن حضرت به‌وجود می‌آورده 2- آمدن خیالات در اختیار انسان نیست ولی دنبال‌کردنش در اختیار ما است. از این جهت اگر ملکه‌ی کنترل خیالات در ما قوت بگیرد، در میانسالی قدرت خیالات کم می‌شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17034
متن پرسش
سلام استاد: سوالی که همواره از اوایل طلبگی با من بود این است که: منی که اوایل ورود به حوزه اصلا نه می دانستم سیر و سلوک چیست، نه می دانستم محکم کردن عقاید چیست، نه مطالعه خاصی داشتم، نه .... چطور می شود که وقتی وارد حوزه شدم آنچنان شور و نشاط و بسط روحی به من دست داده بود که تا شش ماه نماز شب و صبحم را با حال بسیار عالی در حرم حضرت عبدالعظیم می خواندم،(حوزه ام کنار حرم بود). چطور چنین چیزی پیش آمد؟ و چطور شد که با محکم کردن عقاید و مطالعات روز به روز دیدم و معرفتم بالاتر رفت و چنین حالاتی در من کم و کمتر شد، قطع نشد، ولی خیلی کم شد، آیا رابطه ای میان این قضایا هست؟ می شود بفرمایید که چرا من در حال و هوای اول طلبگی ام نمانده ام؟ چه کنم برگردم به آن حال و هوا؟ نمی دانم آن حالات شاید توهمی بود، ولی در هرصورت وقتی یادش هم می افتم اشکم جاری می شود و احساس پسرفت می کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «چه عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها» از همین طریقه‌ها صبر ما را آزمایش می‌کنند. اگر اول ندهند، که طلب‌مان ظهور نمی‌کند؛ و اگر نگیرند، که صبرمان و پشتکارمان، ظهور نمی‌نماید. موفق باشید

17023
متن پرسش
با سلام خدمت جناب استاد: در پاسخ به سئوالی خواندم که فرموده اید برخی دوستانتان توانسته‌اند ماوراء ظلمات فضای مجازی قدم‌هایی در راستای تصرف شبکه‌های مجازی در مسیر تمدن اسلامی و معارف الهی بردارند. دقیقا نفهمیدم منظور از قدم هایی که ماورای ظلمت فضای مجازی در راستای تصرف شبکه های مجازی برداشته شده، چیست؟ آیا این شبکه های خارجی مثلا تلگرام که در آن یک شبه تمام فیلمها و تصاویر حادثه ی منا حذف می شود که واکنش مردم از بین برود، یا مثلا در اینستاگرام که صفحه مربوط به سید حسن نصرالله وقتی کاربرانش زیاد شد را حذف می کند یا در فیس بوکی که تابحال سه بار وقتی فالورهای العالم از 500 هزار بیشتر شده، کلا حذف شده، آیا اینها را می خواهیم تصرف کنیم؟ از دو لب مبارک مدیر یک شبکه اجتماعی داخلی شنیدم که می گفت تمام رفتار کاربران مانند روز مقابل ماست و تنها در راستای اهداف ما می توانند فعالیت کنند. فکر می کنم این پاسختان بیشتر برای تشویق پرسشگر بود و گرنه به نظرم جنابعالی هم تایید می کنید که وقتی واقعا می توانیم از اینها بهره ببریم و یا تصرف کنیم که زیر اراده ما فعالیت کنند و دانشمندان مسلمان آنها را طراحی و مدیریت کنند و الا فقط دلمان را خوش کرده ایم که در شبکه اجتماعی هستیم. من تعجب می کنم وقتی واتساپ و وایبر آمدند شدند اسرائیلی، اما تلگرام که پر از کانالهای مستهجن و توهین به خدا و پیامبر و اهلبیت و تمسخر ارزشهای دین است، از آسمان نازل شده است. به نظر شما ما در مواجهه با سئوالاتی که از ما می شود چه کنیم؟ بگوییم در این شبکه ها با وجود کانالهای غیر اخلاقی و تصاویر مستهجن عضو شوند یا بگوییم خارج شوند؟ البته من در فتوایی از رهبری خواندم که اگر نرم افزارهای مشابه داخلی است، استفاده از خارجی جایز نیست. اما از طرفی همه ادارات و ... در این ها کانال دارند. چه کنیم؟ آیا این فتوا استثنا دارد یا این ادارات و گروههای دولتی و مذهبی و .. خلاف فتوا عمل می کنند؟ واقعا منتظر پاسخ شما هستم. تشکر از محبتتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم فضای مجازی که با فرهنگ ما شکل نگرفته است، نمی‌تواند در راستای اهداف ما قدم بردارد. مسئله آن است که آیا تا آن‌جا که ممکن است می‌توانیم از جاده‌ای که دشمن برای ما ترسیم کرده است، با عدم توانایی همه‌جانبه‌ی دشمن خارج شویم و اهداف خود را در این فضاها دنبال نماییم؟ اهدافی که تا آن‌جا که دشمن بتواند مانع از تحقق آن می‌شود. ولی ان‌طور هم نیست که توانایی آن مطلق باشد. مثل کاری که مرحوم شهید آوینی با دوربین در روایت فتح انجام داد و رسانه را در خدمت اهداف انقلاب جلو برد. موفق باشید

17021
متن پرسش
سلام استاد عزیز: چند وقتی است طرحی موسوم به طرح ولایت مردمی در بین مشتاقان رایج شده و اعلام شده این طرح مورد تایید مقام معظم رهبری و زیر نظر علامه مصباح در حال برگزاری می باشد. لطفا در صورت امکان اطلاعات شخصی خود راجع به این طرح و البته تحقیقات علامه در این باب را به جهت راهنمایی و نصیحت این حقیر اعلام نمایید. با تشکر و سپاس فراوان. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعات کلی من حکایت از آن دارد که انسان‌های دلسوز و متعهدی این موضوع را دنبال می‌کنند. موفق باشید

17010
متن پرسش
با سلام: آیا آیه 116 سوره انعام «و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون» با دموکراسی که در جهان امروز و ایران هست منافات ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رجوع به حقایق عالم، رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مأمورند که تنها به سخن خداوند اعتماد نمایند زیرا به قول هایدگر دموکراسی در ذات خود هوس‌های مردم را دنبال می‌کند نه آن‌که به حقیقتی از حقایق عالم نظر داشته باشد. آری! در امور عادی، نظرِ مردم باید رعایت شود ولی در نظر به حقایق هیچ‌وقت نمی‌توان از مردم پرسید آیا باید خدا را عبادت کرد یا نه؟ موفق باشید

17002
متن پرسش
سلام استاد: نظرتون را راجع به متن آقای سریع القلم بفرمایید: دکتر محمود سریع القلم برای خبر آنلاین نوشت: روحانی، احمدی نژاد، خاتمی، رضا پهلوی، هاشمی رفسنجانی هیچ فرقی ندارند وقتی من عوض نشوم!؟ خاتمی و هاشمی و احمدی نژاد و روحانی و … چه فرقی دارند وقتی ما خودمان مردمان آگاه و درستی نیستیم؟ یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی یا توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی يا حمله به غذاي نذري یا شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابل دوربین، ريختن زباله در كوچه و خيابان و طبيعت، جا زدن و جلو زدن در صف، با رتبه‌ی نخست جستجوی سکس … چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟ من پیشنهاد می کنم ملت هشت سال انتخابات را تعطیل کنند و اجازه بدهند هر کسی که می‌آید همینجور ادامه دهد. بعد خودشان با حوصله این موارد را تجربه کنند: اول: ایرانی ها لطفا روزی یک بار (یا دست کم یک روز در میان) حمام بروند. دوم: ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند. بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند. سوم: هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد، اگر شده یالثارات! چهارم: هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند. حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی! پنجم: رانندگان به جای فاصله ی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از پنجاه کیلومتر در هیچ شرایطی تجاوز نکند. ششم: همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است. هفتم: بفهمیم كه زرنگی ضایع كردن حق دیگران نیست بلكه، رعایت حقوق دیگران، رسیدن به حقوق خودمان است؛ هر کس به اندازه ما حق دارد و وقتش با ارزش است. هشتم: بفهمیم كه اگر صاحب یك بوتیك هستیم شغل ما بوتیك دار است یا اگر راننده تاكسی هستیم شغل ما راننده است. نه اینكه همه دزد و كلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط به عنوان برای راهی به رسیدن به كلاهبرداری استفاده كنیم. به شغلمان احترام بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای كسی باشد كه شغلش دزدی است. نهم: مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست. دهم: مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست. یازدهم: ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند (مثل ژاپنی‌ها) و دهانشان را تا یک ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند. خلاصه این که ظرفیت برد دیگران و شکست خودمان را به دست بیاوریم؛ سعی کنیم جدا از برد یا باخت، باارزش بشویم! دوازدهم: ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری و نوع حرف زدن سیاستمداران، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست. همین! سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند. به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشد و در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد. چهاردهم: تمرین کنیم که میانبری که ممکن است ذره‌ای کسی را دلخور کند، مصداق بارز دزدی است؛ حتی‌المقدور میانبر نزنیم. پانزدهم: در هنگام رانندگی، بین خطوط حرکت کنیم و خطی را انتخاب کنیم که متناسب با سرعت ماست - در عین سادگی، این از همه کارهای دیگه سخت تره! شانزدهم: این آخری از همه سختتر است و اینكه دروغ نگوییم. همانطور كه فكر می كنیم عمل كنیم. فراموش نكنیم ریا كه اكنون عادت و عرف جامعه شده است در واقع یك بیماری اجتماعی و از آسیب شناسی بسیار جدی برخوردار است. عزیزان، کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما، همان سرزمینی که هنگام قرائت سرود ای ایران ای مرز پر گهر، موهای گردنمان سیخ می شود و دچار دل لرزه مطبوعی می شویم، در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان ایفا می کنیم. دكتر محمود سريع القلم استاد دانشگاه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم بعضی از ضعف‌هایی که بالاخره در بعضی از افراد جوامع جریان دارد را برجسته کنیم؛ هیچ ملتی از داشتن آن ضعف‌ها مبرّا نخواهد بود حتی آن ملت‌هایی که آقای سریع‌القلم با تحقیر ملت ما می‌خواهند آن‌ها را در نظر ما برجسته کنند!  مشکل، نگاهِ افراد غرب‌زده‌ای مثل میرزا ملکم‌خان و آقای سریع‌القلم است که اولاً: عیب‌های وحشتناک بعضی از افراد جهان غرب را که حتی در امور فردی بسیار کثیف و بی‌ادب هستند و کم هم نیستند، دیده نمی‌شود. ثانیاً: آن‌چنان این افراد از سرمایه‌های فکری و فرهنگیِ مردم ایران و تاریخ ایران فاصله دارند که به جای امیدواری در تاریخ معاصر که با حضور ملت در نفیِ نظام شاهنشاهی و 8 سال دفاع مقدس ظهور کرد، امید دارند ما همواره در ذیل غرب، خود را ادامه دهیم. و این مصیبت بزرگ ما است که توسط روشنفکرانِ غرب‌زده‌ی ما که به قول خودشان باید عظمت غرب را باور کنیم؛ پیش آمده است. حال در نظر بگیرید که با نگاه انسانی دلسوز، صحنه‌هایی را که ایشان دیده‌اند و ملت ما را تماماً با این عینک توصیف می‌کنند را، تغییر دهیم و با عینک دیگری، جامعه را بنگریم. جامعه‌ای که راننده‌ی تاکسی آن میلیون‌ها پولِ جامانده از مسافر را به او برمی‌گرداند. جامعه‌ای که عقلِ زنانِ خانه‌دارش تا آن حدّ است که می‌فهمد برای آزادشدن از اسارت فرهنگ سکولاریته‌ی غرب و تحقق نور توحید باید تنها فرزند خود را هدیه‌ی انقلاب کند. جامعه‌ای که وارستگان آن مثل آیت اللّه بهجت‌ها و آیت‌‌اللّه حسن‌زاده‌ها و آیت اللّه جوادی‌ها کم نیستند و هرکدام، افتخارِ تمام بشریت در همه‌ی دوران‌ها می‌باشد، و إلی ماشاءاللّه از این‌همه زیبایی!!! این‌جا است که باید به این آیه‌ی الهی نظر کرد که می‌فرماید: «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (175)/ آل‌عمران) این شیاطین هستند که دوستان خداوند را در تقابل با کفر و استکبار می‌ترسانند، شما توجهی به آن‌ها نداشته باشید و از استکبار  ترسی به خود راه ندهید و از خداوند خوف داشته باشید، اگر مؤمنید از آن جهت که اگر نسبت خود با خداوند را با رُعبی که شیاطین ایجاد می‌کنند، تغییر دهید. موفق باشید 

16997
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آن کسانی که در مسیر عرفان قدم می زنند ادعای دیدار مکرر حضرت ولی عصر (عج) را می کنند البته در محافل بسیار خصوصی، بسیار در رعایت دین مقیدند اهل کشف و شهود و.... هستند و به نظر می رسد واقعا این طور است و اهل دکان باز کردن نیستند ولی کاری به مسائل سیاسی و انقلاب ندارند، تا چه حد مسیرشان درست و قابل اطمینانند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را گم کرده‌اند و با خیالات خود زندگی می‌کنند، فردا هم که حضرت تشریف بیاورند این‌ها مشغول امام زمانی هستند که رؤیت کرده‌اند. موفق باشید

16990
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: می شود دلیل اختلاف علامه ی طهرانی که برخی معتقدند ایشان عارف کاملند با امام خمینی رحمة الله علیهما در موضوع لفظ امام که علامه در جلد آخر معاد شناسی خود آورده اند چیست و حق با کیست؟ همچنین در موارد اختلافی دیگر این دو بزرگوار هم توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب بعضی از سؤال‌ها شده است. این‌ها چیزی نیست که فعلاً خود را در این تاریخ به آن‌ها مشغول کنیم. تاریخی که با حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این زمان ظهور کرده، افقِ توحیدی کسی را که بخواهد در مقام اُنس با حضرت حق قرار گیرد، برایش گشوده شده است، در آن حدّ که ملاحظه می‌کنید چگونه رزمندگان ما، رهِ صدساله را یک‌شبه طی کردند. آن اختلاف‌ها که جناب آیت اللّه علامه‌ی طهرانی مطرح می‌کنند مربوط به این تاریخ نیست. معنای سلوک إلی اللّه در این تاریخ را مدّ نظر قرار داد، به همان معنایی که حضرت حق می‌فرمایند: «کلّ یومٍ هو فی شأنٍٍ» باید از خود پرسید امروز و در این تاریخ، حضرت حق در چه شأنی است؟ تا ما مطابق آن شأن به پروردگار خود رجوع نماییم. موفق باشید

16984
متن پرسش
با سلام: لطفا بگیند این نظر من درباره مقدار رزق و اختلاس ها چقدر درسته؟ در بین اطرافیان هر وقت صحبت دزدی از بیت المال میشه من میگم که این دزدی ها از رزق ما کم نمی کنه بلکه با کشف یک معدن و یا از جای نامعلوم دیگه ای جبران میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همین‌طور است که متوجه هستید و یقیناً بیش از رزقِ مقدّرشان از گلوی‌شان پایین نمی‌رود. ولی بحث موضع‌گیری ما نسبت به ظلمی است که واقع شده است و بحمداللّه حضرت حق، بی‌آبرویی را به‌جایِ آبرومندی نصیب آن‌ها نمود. موفق باشید

16986
متن پرسش
با سلام: در بحث اصالت وجود گفته می‌شود از هر شییء دو مفهوم وجود و ماهیت به ذهن می آید که آنچه عینیت و تحقق دارد مصداق وجود است و ماهیت اعتباری و صرفا وجود ذهنی دارد. حال سوال اینست از کجا که آن حقیقت خارجی و صاحب آثار مصداق وجود است شاید وجود هم مثل ماهیت اعتباری است و عینیت را شییء ثالثی تشکیل می دهد که نه وجود است و نه ماهیت بلکه وجود مفهمومی است که از تحقق آن عینیت خبر می دهد و ماهیت از چیستی آن ولی آن واقعیت خارجی که مثلا ب است چیز دیگری است که به ذهن نمی آید و توسط مفهوم وجود و ماهیت شناسایی می شود و دلایل اصالت وجود هم این فرض سوم را رد نمی کند؟ البته سفسطه هم پیش نمی آید زیرا شییء خارجی توسط ماهیت و وجود شناسایی می شود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بحث را با «وجود» به میان آوریم در مقابل آن جز عدم نمی‌ماند و از این جهت، «وجود» است که همواره در صحنه است و نه «عدم». در این دستگاه است که می‌گوییم آن‌چه غیر از «وجود» می‌شناسیم، چیزی جز همان «وجود» نیست با تعینات مختلف که به آن‌ها «ماهیات» گویند به آن معنا که «ماهیات» حدّ وجودند و لذا تنهایِ تنها آن‌چه هست، «وجود» است و نه ماهیت اصالت می‌یابد و نه چیزی که بین ماهیت و وجود باشد. موفق باشید

16985
متن پرسش
با عرض سلام: 1. حضرت استاد چرا شما به طور جدی به نقد دولت فعلی نمی پردازید خود شما قبلا گفته بودید بنده دولت اقای هاشمی و یرخی نظریات ایشان را نقد می کردم یا حتی شما اگر احساس می کردید نگاه یا رفتار دولت احمدی نژاد قابل نقد است آن را صریح بیان می کردید. اما آنچ که مهم است اکثر نقدهایی که شما به دولت های گذشته کرده اید به نگاه و رویکردهای آنان بوده اما دولت فعلی همان نگاه ها را دارد مضاف بر اینکه در موارد متعددی آنها را اجرایی کرده واقعا این غربزدگی غلیظی که در وزرا و برخی مدیران ارشد کشور موج می زند قابل نقد نیست؟ 2. آیا برجام که نظام را زیر بار تعهداتی سنگین برد قابل نقد نبود ولی ما از شما نقدی در این رابطه ندیدیم. شاید هم من دارم اشتباه می کنم پس از شما درخواست می کنم من را به این جهل خود آگاه کنید. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» در ابتدای دولت جدید فرمودند ما کارهای زمین‌مانده‌ی زیادی داریم که باید به آن بپردازیم؛ و از این جهت بنده معتقدم اگر مبانیِ فکری و فرهنگی جامعه مطابق اهدافی که انقلاب اسلامی در نظر دارد، اصلاح نشود باز مردم به همین افراد رجوع خواهند کرد 2- در مورد برجام هم مشکل از همین قرار است که وقتی عده‌ای در راستای توحید الهی قرار ندارند و طاقت تحمل تحریم‌ها برایشان سنگین است، دشمن شروط خود را بر ما تحمیل می‌کند. این جا است که تجربه‌ی اختلافاتی که متأسفانه در دولت گذشته پیش آمد و نیز غفلتی که از جایگاه الهیِ انقلاب اسلامی ظهور کرد، ما را بر آن داشت که باید حقیقتاً کارهای زمین‌مانده‌ی اساسی خود را دنبال کنیم. و با رجوع جدّی به آموزه‌های قرآن، مردم را با سوره‌هایی همچون سوره‌ی احزاب و سوره‌ی آل‌عمران آشنا کنیم. مسلّم آینده‌ای بس متعالی در پیش رو داریم و از این جهت باید سعی کنیم جامعه‌ی ما دوقطبی نشود – مشکلی که در زمان آقای احمدی‌نژاد با وسوسه‌ی صاحبان ثروت و صرّافی‌های ناگهانیِ از زمین روییده، بین نیروهای متعهد پیش آمد- و با طرح افق‌های اصیل  انقلاب اسلامی باید نشان داد این دولتْ از جنسِ اهداف انقلاب اسلامی نیست و این چیزی است که بنده بر عهده‌ی خود می‌دانم. و از این جهت معتقدم انتقادهای جزیی، این مسئله‌ی اصلی را که عبور از این نوع افکار است، در حجاب می‌برد و ما را از حجاب‌بودنِ این افکار نسبت به انقلاب اسلامی باز می‌دارد و جریان مصنوعیِ دعوایِ دو جناح را به میان می‌آورد. موفق باشید  

16976
متن پرسش
استاد سلام: چرا وقتی در یک امر بدیهی از ساحت بدیهی آن خارج می شویم و وارد ساحت نظری و غیر بدیهی می شویم دچار انواع سوالات و شاید شک ها می شویم، درصورتی که تا قبل از آن به صورت بدیهی به آن امر معتقد بودیم و یقین داشتیم؟ چه اتفاقی در نفس می افتد که اینگونه می شود؟ چه مکانیزمی در نفس پیش می آید که دچار مشکل می شویم؟ آیا امثال دیوید هیوم چون از ساحت بدیهی خارج شده اند منحرف شده اند و آیا به خاطر همین است که می گویند: پای استدلالیان چوبین بود / پای چوبین سخت بی تمکین بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متوجه شده‌اید. زیرا وقتی ما با حالت حضوری با موضوعات روبه‌رو هستیم، اساساً دوگانگی بین سوبژه و اُبژه و یا فاعلِ شناسایی و موضوع قابل شناسایی در میان نیست و اساساً وجود ما است که ارتباطِ وجودی با واقعیت برقرار می‌کند. و به همین جهت اگر روحِ دینی به معارف ما برگردد، بسیاری از این دوگانگی‌ها و شک‌ها و سؤال‌ها، چون گردی به هوا می‌رود. موفق باشید

16975
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من به شخصه از جلسات متن خوانی کتاب دکتر داوری استفاده می کردم ولی متاسفانه مدتی است صوت آن بارگذاری نمی شود می خواستم ببینم چرا بارگذاری نمی شود؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه به جهت گرفتاری‌های بنده، جلسات متوقف شده است؛ وگرنه کسی کوتاهی نکرده است. إن‌شاءاللّه در هفته‌های آینده باز شروع می‌شود. موفق باشید

16966
متن پرسش
سلام استاد عزیز: دو سوال از محضر جنابعالی پیرامون بحث توبه انسان دارم. 1. با عنایت به آیه ی کریمه که خداوند فرموده «ان الحسنات یذهبن سیئات» یعنی بعد از نماز یا حسنات دیگری گناه انسان پاک و محو می گردد، شرایط و ارکان قبولی توبه پس در این کریمه جایگاهی ندارد؟ 2. استاد واقع اش بنده روزانه گناهان، خطاها، لغزش ها و غفلت هایی دارم به نظر شما باید تا چه اندازه ی به گناهان توجه کرد؟ حضرتعالی در شرح دعای مکارم الاخلاق به سلوک یکی از علما استناد کردید که ایشون بعد هر نماز طبق آیه ی مذکور مجددا سلوک خود را دامه می دادند، خوب است بنده هم همین گونه باشم؟ 3. استاد تفسیر حضرتعالی از احادیثی که با بر زبان جاری کردن یک آیه یا ذکر انسان آمرزیده می شود چیست؟ آیا باید برای آمرزش گناهان به آن ذکر یا آیه معرفت داشت یا صرف اداء کردن کفایت می کند؟ 4. استاد پس چرا شرح صوتی مجلدات مقالات آیت الله شجاعی رحمت الله علیه در آرشیو صوتی نیست، لطفا قرار دهید. ببخشید بیشتر از دو تا سوال شد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم حسنات اعم از نماز و خلق نیکو، سیئات یعنی گناهان را از تأثیر می‌اندازد 2- چه خوب است که انسان بتواند چنین کاری بکند 3- اقلّ ذکر، ذکر زبانی است و بی‌تأثیر نیست؛ به شرطی که از رویکرد قلبی آن ذکر، غفلت نشود 4- به مسئولان محترم سایت در مورد شرح صوتی «مقالات» نظر جنابعالی را پیشنهاد می‌کنیم، ولی در هر حال می‌توانید سی‌دی‌های مربوطه را از جناب حاج آقای نظری بگیرید. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!