بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
240
متن پرسش
با سلام جناب استاد می خواستم سوال کنم که مرکز درک حقیقت در انسان چیست و در کجا واقع شده. همچنین مرکز اندیشه و تفکر کجاست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: همان طور که می‌دانید حقیقت و تفکر ، مجرد هستند و چیزهای مجرد مکان ندارند، بلکه نفس انسان به عنوان یک حقیقت مجرد با تمام وجود خود می‌تواند حقیقت را درک کند و یا فکر کند. موفق باشید
237
متن پرسش
با سلام. در تدریس کلاس های موفقیت اساتید از ضمیر ناخودآگاه به عنوان کمک کننده و غول چراغ جادوی انسان یاد می کنند و روشهایی را تدریس می کنند که مثل باور به یک کودک قدرتمند می توان از آن در جهت نیل به اهداف استفاده کرد با توجه به اینکه بنده کتاب ده نکته در معرفت نفس را خواندم می خواستم بدانم این ضمیر ناخودآگاه همان روح است یا نه یک قسمت طبیعی مغز است؟ آنها تاکید دارند که ضمیر ناخودآگاه در عالم کائنات به دنبال آنچه شما فکر می کنید و باور دارید میگردد و جسم کم تراکم(فکر شما را) به جسم پرتراکم (محقق شده فکر شما) بر اساس قانون دوبروی یا دوبرولین تبدیل می کند. در اینکه اصلا این قوانین متافیزیکی درست است یا نه که به آنها تن دهم و مثلا روزانه عبارات تاکیدی بگویم و یا پس از خود هیپنوتیزمی تصویر سازی اهداف خود را کنم مردد هستم. البته پیامبر(ص) فرموده تفالو بالخیر ولی نمی دانم این تکنیک ها در همین مسیر است یا دارم خودم را مورد تمسخر ملائکه و خدا قرار می دهم؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: مباحثی که از آن نام می‌برید بعضاً القائاتی است که به نفس می‌شود و از توانایی‌های خودِ نفس کمک می‌گیرند و بعضی موارد هم صرفاً خیالات است و در انتها شما را به هیچ‌چیزی نمی‌رساند. به کتاب «جایگاه جادوگری و سحر در عالم» رجوع فرمایید، مطالب تا حدّی شرح داده شده است. موفق باشید
236
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد محترم!!!! می خواستم بپرسم شما چیزی در مورد بعد زمان میدونید یا نه ؟
متن پاسخ
یسمه تعالی ، علیک السلام . بنده در رابطه با « زمان » نکاتی که ملا صدرا در حرکت جوهری دارد را تا اندازه ای می دانم و پیشنهاد می کنم ابتدا از آن طریق با موضوع زمان آشنا شوید. موفق باشید
235
متن پرسش
باسلام.1-خوب من در گذشته اشتباهات زیادی و یا بهتر باشه بگم گناهان زیادی، ولی خیلی دوست دارم آن ها را جبران کنم برای جبران و یا شروع دوباره باید از کجا شروع کنم که زود خسته نشوم و بتوانم این راه را به خوبی ادامه دهم ازطرفی همیشه فکر به گذشته مرا آزار می دهد و یا اینکه دیگران در موردم چه فکری می کنند و این خود باعث می شود درگیری ذهنی بگیرم در این مورد مرا یاری کنید؟ 2-من خیلی هم بد بین هستم و همیشه فکر می کنم دیگران در موردم فکر بد می کنند و این باعث می شود نتوانم به خوبی با دیگران ارتبط برقرار کنم ؟ 3- راه درمان حسادت چیست این موضوع خیلی مرا آزار می دهد؟ 4-اگر از دست کسی ناراحت شدیم باید به او بگوییم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: قسمت اول سؤالتان را در جواب سؤال 218 از همین سلسله سؤالات دنبال بفرمایید، اما در موقع رفع بدبینی که یکی از جلوه‌های وسوسه‌ی شیطان است، باید در عین مطالعه‌ی کتب اخلاقی مثل کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» هرچه در رعایت حرام و حلال الهی و معارف دینی بهتر قدم برداریم، إن‌شاءالله از این مشکل زودتر رها می‌شوید. راه درمان حسادت را نیز در کتاب حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پیدا کنید. اشکال ندارد به صورتی دوستانه به طرف گِله کنیم که چرا سخنی گفتی یا کاری کردی که من ناراحت شوم. موفق باشید
233
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد ارجمند،جناب اصغر طاهرزاده،ازمرزبانان و پناهان یتیمان آل محمد (ص) 1.بنده اکنون دانشجوی سال سوم دانشگاه هستم،و انشاء قصد ادامه مسیر در وادی علوم حوزوی دارم.چیزی که مرا وادار به سوال کرده سیر زیبا و جذابیست که از 7-8سال پیش تا کنون طی کرده ام. از زمان دبیرستان میدیدم، علیرغم فضای سنگین دروس که فقط اهداف اقتصادی و اهداف سطح چندم را القائ میکنند،من نمیتوانم از حضور بلند متبه و عظیمیز که در ورای آن دست به تدبیر زده است را فراموش کنم،بهمین جهت زمینه برای خود فراهم کردم تا از درس فقط نمره نگیرم بلکه به یقین برسم. 2.بعد از دانشگاه با جریانات دینی بسیاری آشنا شدم و سیرابی حقیقی جان و روحم را که در دبیرستان با "طبیعیات"-خلقت نازل-ارضا نشده بود را جویباری یافته ام از جنس خالقش است از آن جهت که شیوه و خلقتش جدای از دیگر مخلوقات است.و این محبوب "قرآن" بود. 3.خانواده من بشدت با احساسات مذهبی بنده با عناوین "ترس از آینده" و " خامی و ناپختگی" و "عدم مناسبت با علما و مکان حوزه" و "ترس از فقر" بنده را توبیخ و تا حدودی آق کرده اند. سوال:با توجه به کشش روحی فوق العاده و مطالعات دقیقی که داشتم(از جمله کتب فراوان:آداب الصلوه،صحیفه امام ج1و2و3و4-تفسیر المیزان ج1و2و5-بدایه الحکمه،شیعه در اسلام،کلیه کتب شهید استاد مطهری،برخی کتب شریعتی،برخی کتب حکیمی،کلیه کتب جنابعالی،کتب زیادی در مورد سستی فکرغرب،کتب اقتصادی،سیاسی،کتب آقای مصباح،کتب امام موسی صدر،مقالات آقای شجاعی ج1،و..)و از طرفی نارضایتی خانواده،خواهشمندم بنده را راهنمایی بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: امام صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: « إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِی الدِّین» یعنی اگر خداوند خواست کسی را به خیری برساند، به او توفیق می‌دهد در دین تعمق کند. شما نباید این توفیق را ساده بگیرید، در هر صورت با حوصله کار را ادامه دهید و مطمئن باشید خداوند رزق اهل علم را ضمانت کرده است. موفق باشید
234
متن پرسش
سلام .نظر شما در مورد مکتب تفکیکی که علامه حکیمی مطرح میکنند چیست؟مثل کتب:مکتب تفکیک،تقلید و اجتهاد در فلسفه،مقام عقل،آنجا که خورشدمیوزد،الاهیات الهی و الاهیات بشری،الحیاۀ ،عقل سرخ "شایعه" ناگواری مبنی بر زاویه داشتن اسلام حضرت امام و حضرت علامه طباطبایی شنیده ام.نقل قولی که بعد از رساندن خبر شهادت داماد حضرت علامه ایشان گفته اند-نعوذ بالله-:انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام است. ما را نجات دهید. یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بنده نظرم را در مورد مکتب تفکیک در جواب سؤال شماره 48 در همین سلسله سؤالات داده‌ام ،ولی با اشکالی که به مکتب تفکیک دارم جناب آقای حکیمی را شخصیت قابل استفاده‌ای می‌دانم. در مورد قسمت دوم سؤالتان جنابعالی عنایت داشته باشید که کتب علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» نشان می‌دهد که هیچ تفاوتی بین روحیه‌ی حماسی ایشان با حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه‌» نیست و امروز شاگردان علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» مثل آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» مؤید نظام اسلامی هستند. پس نمی توان این حرف ها را به ایشان نسبت داد.
228
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم 1-فلسفه وحکمت مظلومیت بی حدونهایت اهل البیت (علیهم السلام )چیست ووظیفه مانسبت به آن چیست ؟ 2-معنی جمله اول زیارت حضرت فاطمه زهرا(س) چیست ؟ 3-اگر فلسفه خلقت آدم ظهور همه اسماءالهی است چگونه است که ملک مظهرصفت لطف وشیطان مظهرصفت قهروغضب خداونداست وآدم باید مظهریکی ازآنها باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: 1- مردم عادی باید بسیار تلاش کنند تا به حقیقت دست یابند و لذا همیشه حقیقت مظلوم است و حاملان آن که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» باشند نیز مظلوم خواهند ماند، و وظیفه‌ی ما تلاش زیاد است که به کمتر از حقیقت قانع نشویم در آن صورت عظمت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» برایمان روشن شود. 2- به کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها»» رجوع فرمایید، إن‌شاءالله سؤالتان جواب داده خواهد شد. 3- این‌که می‌فرمایید آدم باید مظهر صفت لطف و یا قهر باشد، چنین نیست، آدم باید مظهر همه‌ی صفات باشد، منتها با نور الهی هرکدام از آن صفات را در جای خود ظاهر کند، مثل مؤمنینی که «أشِدّاءَ عَلَی‌الکُفار وَ رُحَماءُ بَیْنَهُم» هستند، یعنی غضب را برای دشمن اسلام ظاهر می‌کنند و رحمت و لطف را برای مؤمنین. موفق باشید
227
متن پرسش
سلام با توجه به مباحث کتاب ده نکته وجوان شما سوال من کو؟را مطرح کرده اید ودر کتاب ده نکته در باره نفس نکاتی را ذکر کرده اید وگفته اید که این دستگاه معرفتی علم حضوری است نه حصولی سوال:مگر معرفت به نفس با خواندن کتاب حل می شود این که باز علم حصولی است اینکه می گویند طرف آدم خود آگاه وخود هوشیاری است آیا او کتب معارف نفس خوانده؟آیا آیت الله قاضی هم که می گویند همین دستکاه را سفارش می کردند منظور خواندن کتابهای معرفت النفس بوده است؟یعنی اگر کسی سواد نداشت نمی تواند خودش را بشناسد؟چرا شما اینقدر روی کتاب 10نکته تاکید دارید؟خواهشمند است به تک تک سوالاتم جواب دهید. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: مباحث معرفت‌النفس اگر به صورت حضوری طرح شود دیگر به صورت محفوظات در نزد نفس نخواهد بود، بلکه به صورت تذکر است تا انسان آن نکات را در درون جان خود به صورت حضوری پیدا کند و کتاب «ده نکته» سعی شده بر مبنای تذکر حضوری تدوین و شرح داده شود، حال اگر کسی سواد هم نداشت باید از طریق کسی که حجاب‌های بین او و نفس‌اش برطرف شده متذکر شود. موفق باشید
225
متن پرسش
سلام خسته نباشید شمادرسایت نوشته اید :"آنچه در سده اخیر روح جامعه را عموما آزار می دهد این است که روشنفکران ما نه اسلام را درست میشناسندو...." سوال استاد این حرف نشان می دهد که شما اسلام را می شناسید.درسته؟ ما چگونه می توانیم به این حرف شما اعتماد کنیم؟ آیا استاد درحرفهای شما نمی شود نوعی تعصب وتکروی را مشاهده کرد؟خواهشمند است برای ما روشن کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: اگر بتوانیم اسلام را از علماء بزرگ مثل حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و یا علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و یا شاگردان این بزرگواران بگیریم و با اسلام روشنفکران مقایسه کنیم، نه‌تنها متوجه نقص فاحش اسلام روشنفکران می‌شویم حتی می‌فهمیم کدام اسلام است که جان و روح را از درون تغذیه می‌کند و از بیرون جامعه را ماوراء فرهنگ غربی، به سوی سلامت هدایت می‌نماید. موفق باشید
226
متن پرسش
با سلام وتشکرفراوان . مدتی است که تلاش می کنم برای ایجادحضور قلب در نمازم اما موفق نمی شوم .لطفا من را راهنمایی کنید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم مباحث «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» که صوت آن در فایل صوتی روزهای چهارشنبه در همین سایت هست، دنبال کنید إن‌شاءالله نتیجه می‌گیرید.
223
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده وقتتون بخیر ؛ من خیلی عجله دارم خواهش میکنم به سوال بنده پاسخ دهید: برای ظهور امام زمان در آیات و روایات روز خاصی مشخش شده است؟ اگر آری چه روزی؟ و اگر ممکن است منابعی برای این تحقیق به من معرفی کنید خیلی خیلی خیلی ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: جواب سؤال شماره 221 را ملاحظه فرمایید، در ضمن کتاب «کمال‌الدین و تمام النّعمة» از مرحوم صدوق که به فارسی ترجمه شده کتاب خوبی است، در ضمن مجله‌ی موعود نکات ارزنده‌ای در موضوع مهدویت ارائه می‌دهد. موفق باشید
224
متن پرسش
سلام علیکم جواب نامه ای با عنوان (در مزایای تنها اندکی حماقت)پس از مدتها هنوز واصل نشده است. لااقل دلیل این تاخیر را بفرمایید.ایا اصلا نامه ای با این عنوان به دست جنابعالی رسیده است.خدا توفیقتان بدهددر بندگی
متن پاسخ
سلام علیکم : جواب به آدرس پست الکتونیکی تان ارسال شد
221
متن پرسش
با سلام آیا در آیات و روایات برای ظهور حضرت مهدی(سلام الله علیه) روز خاصی از ایام هفته نقل شده است؟ (اینکه برخی میگویند ظهور در روز جمعه صورت میگیرد و عده ای ظهور را در روز شنبه میدانند،بر چه اساسی است؟) خیلی ممنون(از دست این استادا با این تحقیق دادناشون البته دور از جون شما)
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: روایات مربوط به آخرالزمان سخت تأویلی است و بیشتر به باطن امور اشاره دارد و لذا ممکن است منظور از جمعه، روز جمعه نباشد، بلکه زمانی باشد که جامع زمان‌هاست، همان‌طور که مقام انسان کامل، مقام کَوْنِ جامع است و همه‌ی مراتب هستی در آن مقام جمع است. موفق باشید
222
متن پرسش
سلام من به تازگی با برخی از افکار مکتب تفکیک آشنا شده ام و برخی از سوالات و اشکالات آنها به فلسفه جدا ذهن من را به خود مشغول کرده است. خواهشمند است نظر خود را درباره مکتب تفکیک و طرفداران آن بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: جواب سؤال شماره 48 در همین مجموعه سؤال‌ها إن‌شاءالله می‌تواند جواب سؤال شما باشد. موفق باشید
219
متن پرسش
با سلام در مورد سوالم از نیامدن نام حضرت علی در قران متاسفانه همان جوابی را فرمودید که از قبل گفته بودم من را قانع نمی کند. ..... یک سوال دیگر می پرسم امید وارم که شعر سعدی مصداق نیابد که: من جرب المجرب حلت به الندامه! آنچه در باره معجزات پیامبران می خوانیم ازقبیل طوفان نوح و آتش ابراهیم و ماهی یونس و آدم و حوا و هابیل و قابیل و ملک سلیمان و ردالشمس و ...همه به نوعی در اساطیر ملل باستانی و ادیان غیر توحیدی هم آمده است منتها قهرمان اینان خدایان انها هستند. فکر می کردم وقتی دین پیامبران تحریف شود کم کم پیامبران جای خود را به خدایان و بتها می دهند نظیر الله و عزیز که لات و عزی می شوند و معجزاتشان نیز به خدایان شرک نسبت داده می شود. اما چرا از آنهمه عظمت تمدن ملک سلیمان یک دکمه باقی نمانده. اما از انسان غارنشین وحشی اجاق و نیزه و نقاشی هست....
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: حقیقتش جنابعالی به اموری استناد می‌کنید که جای بحث بسیار دارد و لازمه‌ی جواب به هرکدام از آن‌ها طرح بحث‌های طولانی است که از ظرفیت سؤال و جواب بیرون است. فکر می‌کنم اگر یک دوره تفسیر شریف المیزان را مطالعه بفرمایید با نگاهی که به موضوعات پیدا می‌کنید بسیاری از سؤالاتتان جواب داده خواهد شد. موفق باشید
220
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما. سوالی از استاد داشتم. شما در برخی سخنرانی ها و همچنین کتبتان این حدیث نبوی را آورده اید که "اول ما خلق الله نوری" اولین چیزی که خداوند خلق نمود نور من (پیامبر(ص)) بود. در سخنرانی چهارشنبه پیش فرمودید که روح خدا با خود خدا متفاوت است. بر خلاف انسان که روحش خود اوست. همچنین فرمودید که روح خدا بالاترین مرتبه خلقت حضرت حق جل و علاست. حال آیا می توان پذیرفت که اولین آفریده نور پیامبر باشد و روح خود خدا در مرتبه ای پایینتر باشد؟ از طرفی من در جای دیگری این حدیث منسوب به پیامبر (ص) را شنیدم که "اول ما خلق الله العقل" اولین چیزی که خدا خلق نمود عقل بود. حال شما چگونه این تناقضات البته ظاهری را توجیه می کنید. خدا خیرتان دهد. در پناه حق...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بحمدالله موضوع همان طور است که جنابعالی متوجه شده‌اید که صادره‌ی اول به اعتبارات مختلف، اسامی مختلفی دارد به یک اعتبار نور محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» است و به یک اعتبار همان «روح» است و به اعتبار سوم «عقل» است، یعنی یک حقیقت است که به اعتبار مجالی مختلف ظهور مختلف پیدا می‌کند. موفق باشید
218
متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد بنده حدود 24سال سن دارم دردوران کودکی یعنی حدود سن 10تا20سالگی مرتکب اعمال زشت لواط واستمنا ودیدن فیلم های مستهجن ومصرف سیگارو...می شدم اکنون که چند سالی است با آثار شما مرتبط هستم تغییرات عمده ای دربنده صورت گرفته است مثل ترک سیگاروترک تمام اعمال گذشته اما خیالات گذشته مرا اذیت می کندبه طوری که به هنگام دیدن بچه های کوچک یاخانم هایی که زیبا هستند باز آن تصاویر گذشته مرا آزار می دهد استاد چگونه میتوان ازاین یرزخ ظلمانی عبور کرده وبه بهشت رحمت الهی رسیدمی دانم که راهی دیگر جز گذشتن ازاین برزخ نیست حال یا با اختیار یا...!استاد راه کار عملی بفرمایید .با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: در راستای آن‌که صورت‌های ذهنی گناهان مدت‌ها انسان را به خود مشغول می‌کند، به ما دستور داده‌اند مواظب باشید آلوده به گناه نشوید و یا فرموده‌اند گناه‌نکردن آسان‌تر از توبه‌کردن است، ولی با این‌همه؛ مژده داده‌اند: «إنَّ اللهَ یُحِبُّ التّوابین» خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و نظر خاصی به آن‌ها می‌کند که بتوانند در توبه‌ی خود پایدار باشند و لذا کافی است شما مقداری بر توبه‌ی خود پایداری کنید و به میل‌های گناهی که به سراغ شما می‌آید ترتیب اثر ندهید. إن‌شاءالله برای همیشه از حجاب آن‌ها آزاد می‌شوید و راه‌کارِ عملی آن همان‌طور که در روایات فرموده‌اند؛ صدمرتبه ذکر «لا إله إلاّ الله» قبل از خواب و دوازده مرتبه ذکر «قل هو الله أحد» به اضافه‌ی ورزش و ارتباط با رفقای ایمانی است. موفق باشید
217
متن پرسش
با عرض سلام لطفا در مورد ارتباط با نامحرم و حد آن برای دختران جوان و مجرد توضیح دهید اینکه میفرمایند ارتباط زیاد با نامحرم تیرگی و قساوت قلب می آورد،آیا در یک محیط آموزشی نیز همین طور است مثلا من برای اموختن هنر خوشنویسی مجبورم استاد مرد اختیار کنم یا مثلا در محیط دانشگاه برای برخی مطالعه ها و تحقیقات در جمع ما پسران نیز حضور دارند نحوه برخورد باید چگونه باشد ؟اگر یافتن استاد خط خانم برایم مقدور نبود و با رعایت شئونات اخلاقی آیا خدا راضی هست با استاد مرد کار کنم؟2 ـ در مورد رهایی از آرزوهای بزرگ و زمان زدگی نقش دعا در این میان چگونه است (دعاهای غیر مأثوره و شخصی) اگر انسان آرزو و خواست را کم و کمتر کند و توکل بر خدا را سرلوحه امور خود قرار دهد دعا و درخواست و برگزاری ختم و امثال ان ـ که برای رفع حوایج مادی و معنوی بسیار سفارش شده است ـ چه جایگاهی دارد؟3 ـ اینکه فقط خدا در صحنه است، موثر حقیقی اوست و ... آیا به این معنی است که ما هیج نقشی در به ثمر رسیدن خواست خداوند نداریم مثلا در امر ازدواج ما نمیدانیم خواست خدا ازدواج ما هست یا نه ولی با این وجود انجام اقداماتی از قبیل زیاد کردن رفت و آمدها و ارتباط با دیگران یا تغییر محل زندگی و .... لازم و عقلانی و از نظر شرعی صحیح است؟ در توحید ناب جایگاهی برای قانون احتمالات وجود دارد؟ مثلا زوجی بچه دار میشوند،جنسیت بچه مشخص شده است ولی در مفاتیح دعایی برای تعیین جنسیت بچه وارد شده آیا با خواندن یک دعا در زمانی که جنسیت معلوم شده است قانون طبیعی که خدا قرار داده عوض میشود و با اتفاقی شبیه یه معجزه جنسیت عوض میشود میدانم که خدای بزرگ می تواند ولی آیا میخواهد ؟قوانینی در جهان حاکم است که از سنت های الهی به شمار می رود برخی می گویند خدا با این قوانین و سنتها جهان را اداره میکند و نمی آید برای یک نفر که دعایی خوانده است برخلاف سنت خود عمل کند نظر شما چیست؟3 ـ آیا در مسئله برطرف کردن حجاب ها و درک حضور و دیدن و مرتبط شدن با حقایق،استعدادهای همه یکسان است ؟یا وجود عواملی مانند پدر و مادر و شرایط قبل از تولد و ... در این امر دخیل است یا انکه کلا انسانها با استعداد متفاوتی در این زمینه به دنیا می آیند بگونه ای که دو نفر در یک شرایط یکسان در دو مرتبه معنوی در نزد خدا یک مقام دارند چون هر دو تا حد امکان و ظرفیت پیش رفته اند یا در مثالی دیگر آیا همه این استعداد را دارند که به مقامی که امام خمینی رسید برسند و نرسیدن فقط به خاطر مسائلی مانند تنبلی نبود آگاهی و شرایط مناسب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: در هر صورت اگر بیش از ماابتلاء، یعنی آنچه بدان مجبوریم، با نامحرم مرتبط باشیم، جهت روحانی ما مختل می‌شود. بالأخره انسان نیازهایی دارد که با دعاخواندن با خدا در میان می‌گذارد. در دعاهای مادی از خدا می‌خواهد که شرایط زندگی‌اش را در حدّ کفاف قرار دهد تا در امر بندگی مشغول غیر نباشد، که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای مکارم‌الأخلاق به زیبایی آن را مطرح می‌کنند. وقتی متوجه شدیم مؤثر حقیقی خدا است، بدون آن‌که خود را به آب و آتش بزنیم در حدّ وظیفه عمل می‌کنیم و به آنچه خدای مهربان برایمان مقدر کرده راضی می‌شویم. شاید چون می‌فرمایند: «بلا ندیده دعا را شروع باید کرد» دیگر وقتی تقدیر الهی واقع شده، جهت دعا باید در رابطه با صالح‌شدن آن کودک باشد. دعا، خود یکی از سنن الهی است، و لذا با دعا سنتی جای سنتی قرار می‌گیرد. در این‌که همه با فطرتی الهی خلق شده‌اند، شکی نیست، ولی باید توجه داشت که در عین یکسان‌بودن جهت فطرت‌ها، چگونگی افراد در راستای قرب الهی متفاوت است و محیط و پدر و مادر علت اصلی نیستند. آیت‌الله‌حائری‌شیرازی«حفظه‌الله‌تعالی» کتابی تحت عنوان «تربیت اسلامی» دارند که در آن مطالب خوبی در راستای جواب به سؤال شما هست. موفق باشید
216
متن پرسش
یک سوال اساسی دارم و آن اینکه اگر کسی از شما سوالی پرسید تا چند ماه بعد باید برای یافتن پاسخ هر روز سایتتان را چک کند؟!!!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ سلام علیکم: سعی بر آن است که در حدّ امکان پس از یک هفته جواب عزیزان داده شود، مگر آن‌که سفری در پیش بیاید. إن‌شاءالله موفق باشید.
215
متن پرسش
با سلام لطفا یک سیر مطالعاتی از شهید مطهری معرفی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم؛ سیر مطالعاتی خاصی در نظر ندارم، ولی سال‌ها قبل جناب حجت‌الإسلام آقای معمار منتظرین سیری را تدوین کرده بودند که خوب و قابل استفاده بود، می‌توانید به آن رجوع کنید. با این‌همه کتاب‌های استاد را می‌توان به دو قسمت فلسفی و غیر فلسفی تقسیم کرد که کتاب‌های غیر فلسفی ایشان را از هرجایی که شروع کنید مفید و قابل استفاده خواهد بود.
213
متن پرسش
سلام 1- پیامبر برای رسیدن به مقام نبوت آزمایش می شود؟ مقام امامت چطور؟ آیا مقام عصمت نبی و امام اکتسابی است؟ 2- فلسفه آزمایش پیامبران چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: قرآن می‌فرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ، وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند، و به یقین کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته‏اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد. ملاحظه می‌فرمایید که در آیه‌ی فوق می‌فرماید: خداوند امتحان می‌کند تا روشن شود هرکس چه‌کاره است، هرچند خداوند از قبل می‌داند ولی ظهور علم خدا از طریق آزمایش ظهور می‌کند و در این مورد پیامبر و امام استثنا نمی‌توانند باشند. در مورد فاطمه زهرا«علیهاالسلام» داریم: «السلام عَلیکَ یا مُمْتَحَنَةُ إمْتحنک الّذی خَلَقَکَ قبلَ أنْ یَخْلُقکَ»؛ سلام بر تو که آن خدایی که تو را خلق کرد قبل از خلقت زمینی‌ات امتحانت کرد، «وَ کنتُ لِماامتحنک به صابراً» و تو نسبت به آنچه امتحان شدی، بردباری نشان دادی و از عهده‌ی آن برآمدی. عصمت نبی و امام حتماً موهبی است، منتها در عینی که خداوند عصمت را به آن ذوات مقدسه مرحمت می‌کند، آن‌ها در حفظ آن عصمت باید نهایت تلاش را بکنند که از آن قلّه فرو نیفتند که به قول عرفا سخت‌ترین مرحله همین مرحله است که انسان بتواند مقام قرب خود را حفظ کند. محنت قرب ز بُعد افزون است جگر از هیبت قربم خون است هست در قرب همه بیم زوال نیست در بُعد جز امید وصال اگر عصمت اکتسابی باشد، لازم می‌آید که تدریجاً به‌وجود آید و لذا همواره از جهتی در نقص هستند و این با شأن هدایت‌گری نبی و امام سازگار نیست.
214
متن پرسش
" باسمه تعالی از جمله نکاتی که فوق‌العاده در اصلاح نفس مؤثر می‌باشد تعادل و مدیریت شادی‌هاست، تا از یک طرف روانِ انسان گرفتار افسردگی و غمزدگی نگردد و از طرف دیگر روحیة خوشگذرانی و بذله‌گویی آنچنان در جانب افراط نیفتد که انسان از وقار و حکمت خارج گردد. مسلم انسانی که نتواند غمزدگی خود را کنترل کند، غم‌های وَهمیْ آرام‌آرام تمام روح و روان او را به تصرف خود در می‌آورد. چنین انسانی در زندگی خود از اراده‌های نقش‌افرین محروم می‌گردد و به انسانی ناامید مبدل می‌شود، زیرا ریشة غم‌های وَهمی را که عدم توکل به خدا و کبر و خودبزرگ‌بینی است، نشناخته و در نتیجه از نشاط طبیعی و متعادل که در قلب و روان هر انسانِ مؤمنی جاری است محروم می‌گردد، همان نشاطی که خداوند در وصف آن می‌فرماید: «أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ »[1] آگاه باشید که اولیاءالهی را نه بیمى است و نه اندوهی....” با سلام و آرزوی قبولی طاعات ابتدا لازم می دانم که از مطالب مفیدی که درسایت قرار می دهید و دسترسی آن را برای عموم فراهم می سازید تشکر و قدردانی کنم با توجه به بحث بالا که بخش ابتدایی از جزوه "تعادل در شادی" است این سئوال را می خواستم مطرح کنم که اگر به دلیل مشکلات در زندگی که ناشی از امتحانات الهی است غم های وهمی به انسان حمله ور شدن و نفس عماره انسان چنان از آن بهره جست که دیگر رمق نگاه به الطاف الهی را نداشت و با علم به اینکه این مشکل تنها ناشی از لطف خداست و سختی این مشکل و امتحان وعده الهی است و این امتحان با توجه به ذات ربوبی پروردگار جهت رشد و به کمال رساندن انسان است و رحمت الهی در این سختی نهفته است... با علم به تمامی این موضوعات و درک و حس بخشی از آن ، نفس عماره من رمق از جسمم گرفته،‌ تمام توجه ام را به این مشکل معطوف کرده، لذت و حتی توجه در عبادت را از من گرفته، بی حوصله با اطرافیانم و در امورات زندگی همچنون عبادت و درس خواندن را ازمن گرفته و دردهای جسمانی را بر من روا داشته توان ذکر گفتن را دیگر ندارم توصیه ای داشتم برای ذکر "قوی" خداوند که من را در مجاهدت با نفس یاری دهد،‌یا دیدن رحمت خداوند با ذکر "یا رحمان" اما من دیگر خدایی را در این همه لطف او حس نمی کنم، قلبا حس می کنم که او هست اما وجود او را در هیچ چیز حس نمی کنم نمی دونم چه دعایی بخونم؟ مثلا چند روز پیش خواستم بخش هایی از ابوحمزه بخوانم که احساس کردم قلبم درد گرفته و مجبور به رها شدن ان شدم دعاهایی که مربوط به ظلم نفس به انسان است، خودم را از خودم متنفر تر می کند ، حالم را بدتر و رفتارم را با دیگران بدتر از قبل دعاهایی مانند مناجات محبین را که می خوانم برای خودم بزرگ و غیرواقع می پندارم،‌هرچند می دانم خداوند به ان قادر است... و از خواندن صفات الهی مانند جوشن کبیر با اینکه لذت می برم اما احساس می کنم هیچ درکی از این خدا ندارم حوصله و توان مشورت گرفتن را ندارم، حتی توان بیان مشکلم را برای دیگران ندارم لطفا راهنمایی بفرمایید ومن الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: از آن‌جایی که قلب گاهی در «اقبال» است و گاهی در «إدبار»، آن‌گاه که قلب در اقبال است و آمادگی دارد «علیکم بالنّوافل» به مستحبات بپرداز، و آن‌گاه که در إدبار است، «علیکم بالفرائض»، فقط در حدّ واجبات اعمال خود را انجام بده. سعی کنید با معارف الهیه قلب را به راه بیاورید. کار روی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با سی‌دی. در ابتدا خوب است. اگر بتوانید روی کتاب «هدف حیات زمینی آدم» کار کنید خوب است. از کتاب‌ها و تفسیر آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» غافل نباشید. موفق باشید
207
متن پرسش
تفاوت بین روح و روان چیست
متن پاسخ
بسمه تعالی علیک السلام . در مباحث معرفت النفس فرقی بین آن ها نمی گذاریم.
208
متن پرسش
با سلام و عرض ادب اما بعد بنده سوالات بسیاری در حوزه دین مذهب و تاریخ اسلام دارم و متاسفانه تاکنون برای هیچیک پاسخی قانع کننده نیافته ام. فقط توضیح بدهم سوالات من عمدتا از جنس 114 سوالی که در این 4 صفحه مطرح شده نیست. اما درد دین اجازه نمی دهد که دست از طلب بدارم. اگر جسارت نباشد میخواستم دو سوال را برای شروع از حضرتعالی بپرسم و امیدوار باشم این رابطه استاد و شاگردی برقرار بماند. سوال اول این است که چرا نام حضرت علی در قران نیامده است. برای اینکه زودتر به پاسخ برسم باید عرض کنم بنده اختلافات شیعه و سنی را بیهوده می دانم و هم به شیعه و هم به تسنن انتقاد دارم و معتقدم که این اختلافات حکایت اختلاف انگوری است و من در وی و او فتاده در من قومی پی ما دوان و خندان نفرمایید نیامدن نام حضرت در قران جهت جلوگیری از تحریف قران است که وقتی از تلویزون سلام این را شنیدم احساس کردم سوزاندن قران اولی است بر چنین هتاکی. که خداوند را بیم آن است!!! که مردم قران را تحریف کنند و لذا دچار خودسانسوری شد. پس بقیه قران هم لابد.... فکر می کنم فعلا نیازی به سوال دوم نیست تابعد
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: برای پاسخگویی به این مسئله؛ مواردی باید روشن شود: 1- در شرایط تاریخی ، اجتماعیِ زمان نزول قرآن ، اختلاف قومی و قبیلگی به قدری قوی است که همه چیز حتی دین را تحت‌الشعاع قرار داده است . 2- اکثریت مردم هنوز ایمانی در خور تسلیم در برابر توحید را به دست نیاورده‌اند و با کوچکترین تحریک قومی تغییر جهت می‌دهند 3- حضرت علی با اکثر تازه مسلمانان آن روز ، یعنی سرکرده‌های شرک دیروز جنگیده‌است و چندین و چند از پدران و برادران آنها را کشته‌است و ایمان این مسلمانان تازه آنچنان قوی نشده که از شرک پدرانشان متنفر باشند ، بلکه از علی(علیه‌السلام) ناراحت‌اند و عظمت علی(علیه‌السلام) هم به همین رعایت نکردن میل و رضای سران شرک بوده و هست. به طوری که طبق اسناد تاریخی نصف کشته‌های بدر به دست علی(علیه‌السلام) بوده است. 4- روش سخن‌گفتن قرآن و هر مکتب تربیتی که بخواهد در طول تاریخ، بشر را هدایت کند آن است که اصول کلی را مطرح کند تا بشریت براساس شرایط تاریخی خود ازآن اصول و قواعد کلی استفاده کند و با تفکر خود، تکلیف مخصوص به زمان خود را بیابد تا تفکر در دین تعطیل نشود و تحجر جای آن را نگیرد. در نتیجه: اگر نام علی(علیه‌السلام) در قرآن برده شده بود، با توجه به آن همه تعصب، دیگر دو دسته مسلمان نداشتیم به نام شیعه و سنی،‌ بلکه یک گروه کثیری از تازه مسلمانان مقابل اصل دین می‌ایستادند و در چنان شرایطی ادامة اصل اسلام به خطر می‌افتاد و لذا نباید کاری می‌شد که لجاجت و استکبار آنها برانگیخته می‌‌گردید. امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند : تعداد نمازها هم در قرآن نیست، مثل « بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْه » که معلوم نشد در قرآن چه بوده و پیامبر روشن نمودند . زکات را هم قرآن نگفت به چه چیزهایی تعلق می‌گیرد و پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) روشن کردند، مصداق را نداد – همچنان که گفت حج به جا آورید، ولی کیفیت را نگفت - اصلاً پیامبر برای تبیین است. آیا جریانات بعدی از جمله کشتن شیعیان علی(علیه‌السلام) به صِرف شیعه‌بودن و حتی کشتن فرزند فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها) در صحرای کربلا ، نشان نداد که به هرقیمتی حاضر به پذیرفتن خط زلال اسلام در مسیر اهل‌البیت نیستند ؟ و لذا اگر نام علی در قرآن آمده بود براساس کینه با آن بزرگوار با اصل قرآن مقابله می‌کردند و حریم قرآن را می‌شکستند. و خداوند این چنین قرآن خود را حفظ کرد. از طرفی پیامبرخدا(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) با تایید علی(علیه‌السلام) در موارد مختلف، حجت را بر مردم تمام فرمودند. پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: « اَنَا مَدینَةُ الْعِلْم وَ عَلیٌ بابُها، فَمَن اَرادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبابَ» یعنی من شهر علم می‌باشم و علی در آن شهر است، پس کسی که طالب علم است باید از این در بیاید تا به علم برسد». این روایت را کل امت اسلام قبول دارند که از پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) صادر شده به طوری که احمد حنبل از هشت طریق آن را روایت کرده. این روایات می‌رساند که همة امت باید به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) رجوع کنند و وصول به علم پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) از ناحیة علی(علیه‌السلام) ممکن است و می‌رساند که علی(علیه‌السلام) اَعلَم جمیع امت است. و مسلم چنین کسی باید بعد از پیامبر(صلواة‌الله‌علیه‌وآله) ولایت جامعة اسلامی را به عهده داشته باشد تا امت را در جمیع امور به هدایت برساند. نکته: آیا نیامدن نام علی(علیه‌السلام) در قرآن موجب می‌شود که نتوان به یقین در امامت و جانشینی آن حضرت رسید؟ یا با اندکی تفکر در قرآن و توجه به فرمایشات پیامبر(صلواةالله‌علیه‌وآله) به راحتی روشن می‌شودکه عالی‌ترین مصداق بعد از رسول‌الله(صلواةالله‌علیه‌وآله) برای ادامه ولایت دینی برمسلمانان ، علی(علیه‌السلام) است. آیا راه تاریک است ، یا بشر چشم خود را بسته؟ آیا آنها که علی(علیه‌السلام) را پس زدند، اسلام را از مسیر اصلی‌اش خارج نکردند؟ و آیا به گفته مورخان اهل سنت، آن چند سالی که علی(علیه‌السلام) برسرکار آمد، مردم دوباره اسلام زمان پیامبر(صلواةالله‌علیه‌وآله) را به یاد نیاوردند؟ پس در عینی که حجت تمام بود عده‌ای بد امتحان دادند.
210
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده یک سوال اخلاقی داشتم باید ببخشید چون من نمی دانستم این مشکلم را با کی در میان بگذارم من خیلی کم تحمل هستم یعنی اصلا توهین دیگران را نمی توانم تحمل کنم به علاوه زندگی خوشکی هم دارم فضای خانوادگی ما نیز همین طور است می خواستم ببینم که راهکارهای لطیف تر کردن زندگی چیست؟چگونه می توانم بر فضای خانواده برای نجات خودم غلبه کنم ؟و دیگر اینکه آیا مبارزه با بعضی خصوصیات اخلاقی دیگر می تواند حالت غضب را در انسان تقویت کند؟ اگر کتابی هم در این موارد معرفی کنید که بیشتر در بعد معرفتی وارد شده باشد تا در بعد عملی ممنون می شوم
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: خداوند می‌فرماید: «خُلِقَ الإنسانُ ضَعیفاً» یعنی انسان ضعیف خلق شده، پس هرکس به طور طبیعی دارای ضعف‌های اخلاقی است، عمده آن است که انسان جهت اصلاح نفس برنامه‌ریزی کند. بنده فکر می‌کنم دستورالعمل حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» به حضرت امام حسن«علیه‌السلام» یک دستورالعمل جامعی جهت رفع ضعف‌ها به‌خصوص رفع موضوعاتی است که جنابعالی مطرح فرمودید. پیشنهاد می‌کنم شرح آن نامه را که در دو جلد تحت عنوان «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» با حوصله‌ی زیاد مطالعه نمایید. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!