بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سیره معصومین«علیه‌السلام» و اولیاءالهی«علیه‌السلام»

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10727
متن پرسش
اگر هدف تشکیل نظام اسلامی و علوی است پس 1. چرا امام علی روحی فداه در موقعیت هایی که می توانست ظاهرا ورق تاریخ را بر گرداند و زمام حکومت را در دست گیرد این کار را نکرد؟ مثلا اولین مرحله بعد از خلافت زمان مرگ عثمان بود که در شورا اگر تقییه می کرد ولی بعدا حکومت علوی را پیاده می کرد مگر چه اشکالی پیش می آمد؟ یا در آن زمانی که عثمان مورد حمله از سوی منافقین قرار می گیرد و به آن حمله می کنند چرا حضرت حسنین روحی لهما فداه و آب و غذا برای آنها می فرستد و برای عثمان مذاکره می کند؟ حتی بعد از مردنش خشمگین می شود در حالی که می توانست با نرمشی قهرمانه سکوت و یا به صورت پنهانی در نابودی عثمان کمک کند. و همچنین چرا آنجایی که مردم بعد از عثمان به سراغ حضرت می آیند باز ایشان بجای پذیرفتن، سر باز می زند. چرا حضرت در آن موقعیت، وزیر بودن را ترجیح بر حاکم بودن می دهد طبق خطبه 92؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید علی«علیه‌السلام» نظام اسلامی را می‌خواهند تا در بستر آن فضائل اخلاقی به صحنه آید، حال اگر بعد از قتل عثمان حضرت شرط عبدالرحمن عوف را که حاکی از تأیید سیره‌ی خلفاء بود می‌پذیرفتند، عملاً خلفائی را تأیید کرده بودند که حضرت قبول نداشتند مطابق سیره‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عمل کرده‌اند و از این طریق سیره‌های آن‌ها را در آینده‌ی تاریخ اسلام قبول کرده بودند، در حالی‌که علی«علیه‌السلام» آمده‌اند تا تاریخ را تغذیه کنند، ولی نه با یک نوع سیاسی کاری. این‌جا جای تقیه نبود، جای اظهار مواضع بود 2- تلاش حضرت و فرزندانشان آن بود که عثمان کشته نشود، زیرا دیگر جمع‌کردنِ کار آسان نبود، دیدید که همان شد و عملاً حضرت علی«علیه‌السلام» درگیر مسائلی شدند که خواسته‌ی حضرت نبود. به همین جهت که شرایط را مناسب نمی‌دانستند می‌فرمایند سراغ دیگری بروید تا شاید او با مشورت‌های علی«علیه‌السلام» بتواند شرایط را سر و سامان دهد و حضرت خودشان مستقیماً به صحنه نیایند که تقابل جبهه‌های سرکش با خود حضرت صورت گیرد. در هر حال باید مفصلاً آن شرایط را مطالعه کنید تا بهره‌های زیادی ببرید. موفق باشید
10686
متن پرسش

سلام استاد عزیز: نظرتان راجع با این مطلب چیست؟ جدیدا چیزی که خیلی ناراحتم می کند شور و شوق رفقای حزب الهی!! برای ثبت نام و شرکت در پیاده روی اربعین است. بدعتی است که تقویت گفتمان اسلام آمریکایی و به حاشیه راندن اسلام ناب و ضد استکباری اولین نتیجه آن است. و عجیب هم موفق بوده. مناسک جدید التاسیس (اگر شیخ انصاری را خیلی قدیم نگیریم) یا لااقل جدیدالحیاتی که با موفقیت طراحان آن و استقبال گسترده عشاق زیارت کربلا حتی حزب الهی ها!!! مواجه شده. چند کد لااقل برای شک کردن به درستی حرکت میلیونی عشاق امام حسین: 1- اجتماع اربعین بزرگتر از اجتماع عاشورای کربلاست. و عاشورا سالروز جهاد و شهادت است و اربعین، سالروز اولین زیارت! برجسته تر شدن اربعین از عاشورا یعنی چربیدن «اسلام زیارتی» بر «اسلام جهادی» در یک ساحت. مثلا اجتماع مردمی. مثلا چرا پیاده روی عزاداران را در عاشورا با این عرض و طول نداریم ولی در اربعین داریم؟ عاشورا که هم حس و حال و فضا آماده تر است و هم تعطیلات بیشتری داریم؟ 2- جهاد علیه ظلم و شهادت امام حسین مقوله ایست جهانی که می تواند همه آزادیخواهان را زیر بیرق امام حسین (علیه السلام) جمع کند. گاندی هندو و گلسرخی مارکسیست و ... اما زیارت مختص شیعه است و جدیدا در تقابل با بعضی قرائت های اهل سنت که آن را مثلا کفر می دانند توسط کسانی که دشمن خویش را سنی ها گرفته اند در حال پررنگ شدن است. عاشورا و جهاد و شهادتش برای طرد استکبار و ظلم است و همه مظلومین را در گفتمان خود وارد می کند اما برجسته سازی «زیارت»، تقویت گفتمان شیعه در تخاصم با گفتمان سنی است. پیاده روی و تجمع میلیونی اربعین در سالروز اولین زیارت قبر امام حسین، کارکردی ندارد جز اینکه استمرار و بیشتر شدن «زیارت» را در چشم مثلا وهابیت کند. چه در چشم کردنی! بزرگترین اجتماع جهان! 20 میلیون سال گذشته و احتمالا امسال خیلی بیشتر از پارسال. مانور و قدرت نمایی شیعه در برابر اهل سنت یا به بیان حضرات وهابیت و ایجاد رعب در این دشمنی که باید اصلی باشد! بازتولید گفتمان شیعه در تخاصم با غیریتش؛ گفتمان تسنن. تضاد کامل با آرمان وحدت.... 3- فلذا همین است که می بینیم سردمدار دعوت به پیاده روی اربعین در میان مراجع، سید صادق شیرازی است. (لینک نمی دهم، خودتان در گوگل سرچ کنید). حتی وحید هم خیلی کمتر از شیرازی به آن تاکید دارد. اصلا خیلی کم اشاره کرده. شیرازی است که اربعین را روز جهانی «لبیک یا حسین» نام نهاده. 4- ولی رهبری که در مورد حرکت های خیلی کوچک تر مانند اردوهای جهادی بارها صحبت و آن را تایید کرده اند و از اهمیت و فایده آن گفته اند، تا کنون کلامی درباره این حرکت عظیم! نگفته اند. عجیب نیست؟ حرکتی عظیم و میلیونی و پر از معنویت و زیبایی عشق پیر و جوان به امام حسین و به جان خریدن غایت دهن سرویسی برای «زیارت» امام حسین.. 5 - در ادامه مناسک سازی ها و پررنگ کردن مناسک های از پیش موجود است. روندی که تپه هایی تولید می کند و بر تپه های قبلی خاک می ریزد تا کوه شوند و قله عاشورا دیگر شاخص و راهنما نباشد... پهن کردن فاطمیه تا 20 روز و جدیدا پیشنهاد پهن تر شدن تا یک ماه (بگذریم از اینک در زمان امام اصلا در تقویم نبود و ...)، دهه نو پدید صادقیه، محسنیه، دهه جعلی کرامت، دهه بزرگداشت امام هادی (ع)، هفته برائت .... (تفصیل این مورد را قبلا گفته ام و شاید بعدا هم بگویم) اجمالا ارجاع به صحبت آقا درباره لزوم انحصار راه انداختن دسته عزاداری به عاشورا (این هم برای ولایتمداران بی تحلیل که لااقل آقا را قبول دارند).

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی‌های حرکت شیعه همیشه حیرت‌آور است. اعمال امّ داود را که در 13 تا 15 ماه رجب می‌توان انجام داد با آن همه برکات که شرط آن روزه‌داری است با اعتکاف در این ماه همراه می‌کند تا نورٌ علی نور باشد. پیاده به زیارت امام حسین«علیه‌السلام» رفتن که در روایات ما هست از یک طرف، و در اربعین به زیارت حضرت‌رفتن که حضرت امام عسکری«علیه‌السلام» بر آن تأکید دارند و آن را نشانه‌ی تشیع می‌دانند، از طرف دیگر را در حماسه‌ی پیاده‌روی اربعین جمع می‌کند تا هویت تشیع را که حقیقت اسلام است به نمایش بگذارد. بنده در متنی که روی سایت تحت عنوان «حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی» به عنوان سرفصل سخنرانی‌ام هست، عرایضی داشته‌ام، شاید کمک کند. این‌که امسال ملاحظه می‌فرمایید در موضوع اربعین سازمان حج و زیارت وارد شد به جهت تأکید مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» بود و اساساً وقتی از عاشورا سخن گفته می‌شود شامل لوازم آن از جمله اربعین نیز می‌شود. شما از حرکت جابربن عبداللّه انصاری آن صحابه‌ی صاحب اسرار پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» و تلاشش برای زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در اولین اربعین غافل نباشید زیرا او متوجه است که با حفظ نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» اسلام در فضای خفقان اموی محفوظ می‌ماند و امیدی را که امویان با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» داشتند را، ناامید کرد و نگذاشت کربلا فراموش شود. بنده در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» بحثی را صرفاً در رابطه با زیارت اربعین کرده‌ام تا جایگاه اربعین جهت حفظ نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و به بارنشستن حرکت آن حضرت معلوم شود. موفق باشید

10635
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده جدیدا یک کلاس تفسیر میرم. استادش در جلسه قبل گفتند حضرت علی (ع) می فرماید هر آنچه برای خودت می پسندی برای دیگران نیز بپسند. بعد یک جمله از ایمانوئل کانت گفت با این مضمون که طوری با دیگران رفتار کنید که دوست دارید با شما همان رفتار را بکنند. بعد لابلای حرفاشون گفتند پس ما و آنها به یک نقطه می رسیم. می خواستم نظر شما رو بدونم. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کانت از نظر اخلاقی حرف‌های خوبی دارد، ولی رویکرد کانت رجوع به خدا نیست بلکه رجوع به جامعه‌ای است که انسان بتواند کنار انسان‌های سالم زندگی کند هرچند افراد آن جامعه سراسر کافر باشند. بنده نظرات کانت را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آورده‌ام. موفق باشید
10643
متن پرسش
سلام استاد: سوالی مدتها ذهن مرا مشغول کرده در رابطه با سرگذشت اهل بیت در اسارت. اینکه مدفن حضرت زینب و سکینه و رقیه و بعضی دیگر از مخدرات سلام الله علیهن در شام می باشد این را به ذهن می رساند که آنها در دوران اسارت از دنیا رفته اند و داستانهایی که در رابطه با بازگشت مجدد آنها به شام گفته می شود با عقل جور نمی آید به نظر می رسد مصیبتی که اهل بیت (علیه السلام) در اسارت کشیده اند ورای فکر و اندیشه ما باشد به نحوی که در تاریخ هم ذکر نگردیده است و شاید گریه خون امام زمان (عج) برای امام حسین هم ناشی از مصیبت های شام باشد. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ به روشنی خبر می‌دهد که حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» بعد از شام به مدینه آمدند و پس از مدتی از مدینه خارج شدند و شاید با توجه به زمینه‌ای که در شام فراهم کرده بودند بی‌سر و صدا به شام رفتند و فعالیت‌های خود را در آن‌جا شکل دادند و بالاخره رحلت نمودند. خدایا: به بزرگی زینب«سلام‌اللّه‌علیها» که پس از این‌همه مصیبت، باز از پای ننشستت و از مدینه به جایی که باید برود هجرت کرد؛ ما را شور انجام وظیفه عطا بفرما. موفق باشید
10585
متن پرسش
سلام استاد: سؤالی در رابطه با «نان» داشتم چون شما در زندگی خصوصی خود تأکید دارید که خودتان «نان» را طبخ کنید و روایاتی در رابطه با ارزش «نان» آورده‌اید. حال چه اشکال دارد ما در عین احترام به «نان» از نانواهایی خریداری کنیم که مطمئن هستیم آنچه را باید در طبخ «نان» انجام دهند، انجام می‌دهند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در این شرایط متأسفانه مردم اهمیت شایسته به «نان» ندارند. حساسیت شما خوب است، ولی اجازه دهید برای جواب شما از چند روایت کمک بگیرم به‌خصوص نظرتان را ابتدا به روایت شماره 10جلب می‌کنم: 1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ«علیه‌السلام»: قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ«علیه‌السلام»: «یَقُولُ لَا تَزَالُ هَذِهِ الْأُمَّةُ بِخَیْرٍ مَا لَمْ یَلْبَسُوا لِبَاسَ الْعَجَمِ وَ یَطْعَمُوا أَطْعِمَةَ الْعَجَمِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ ضَرَبَهُمُ اللَّهُ بِالذُّل‏». کار این امّت به خیر است تا آن زمان که لباس عجم (اشراف غیر عرب) نپوشند و خوراک‌هاى عجم نخورند؛ و چون چنین کنند، خدا آنان را خوار مى‏کند. 2- «أَنَّ عَلِیّاً«علیه‌السلام» کَانَ لَا یُنْخَلُ‏ لَهُ‏ الدَّقِیق‏». براى على«علیه‌السلام» آرد را نمى‏بیختند. 3- قَالَ النَّبِیُّ«صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله»: «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ فَإِنَّهُ قَدْ عَمِلَ فِیهِ مَا بَیْنَ الْعَرْشِ إِلَى الْأَرْضِ وَ الْأَرْضُ وَ مَا فِیهَا مِنْ کَثِیرِ خَلْقِه‏» نان را گرامى دارید که آنچه میان عرش تا فرش است در آن کار کرده با آفریده‏هاى بسیارش‏. 4- رسول خدا«صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله»: نان را گرامى دارید . گفتند: یا رسول اللَّه گرامى‌داشتن آن چیست؟ فرمودند: چون پیش نهند چشم به‌راه جز آن نمانید. 5- النّبی«صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله»: «اللّهمّ بارک لنا فی الخبز، و لا تفرّق بیننا و بینه».‏ 6- از حضرت رضا«علیه‌السلام»: «قَالَ فَضْلُ خُبْزِ الشَّعِیرِ عَلَى الْبُرِّ کَفَضْلِنَا عَلَى النَّاسِ». برترى نان جو بر نان گندم چون برترى ماست بر مردم. «مَا مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا وَ قَدْ دَعَا لِأَکْلِ الشَّعِیرِ وَ بَارَکَ عَلَیْهِ» هیچ پیغمبرى علیهم‌السلام نبود مگر آنکه براى خورندگان نان جو دعا مى‏کرد. «وَ مَا دَخَلَ جَوْفاً إِلَّا وَ أَخْرَجَ کُلَّ دَاءٍ فِیهِ وَ هُوَ قُوتُ الْأَنْبِیَاءِعلیهم‌السلام وَ طَعَامُ الْأَبْرَارِ أَبَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ قُوتَ الْأَنْبِیَاءِ لِلْأَشْقِیَاءِ». و نان جو وارد هیچ بدنى نشود جز آنکه همه بیماریها از آن بیرون رود، نان جو قوت پیامبران و غذاى نیکان است، و خداوند ابا دارد که خوراک انبیاء را به اشقیا دهد. عَنِ الصَّادِقِ«علیه‌السلام» قَالَ: «لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِی شَیْ‏ءٍ شِفَاءً أَکْثَرَ مِنَ الشَّعِیرِ مَا جَعَلَهُ غِذَاءَ الْأَنْبِیَاءِعلیهم‌السلام‏»، اگر خداوند در چیزى بیشتر از جو شفا سراغ داشت همان را خوراک انبیاء قرار می‌داد. 7- «مَا دَخَلَ جَوْفَ الْمَسْلُولِ مِثْلَهُ إِنَّهُ یَسُلُّ الدَّاءَ سَلًّا وَ قَالَ«علیه‌السلام» ‏نِعْمَ الدَّوَاءُ الْأَرُزُّ بَارِدٌ صَحِیحٌ سَلِیمٌ مِنْ کُلِّ دَاء». هیچ چیز مانند برنج در بدن مسلمین وارد نشده، که بیمارى را از بدن بیرون مى‏کشد. و نیز فرمود: برنج داروى خوبى است، و طبیعت آن خنک است، از هر بیمارى عارى مى‏باشد. 8- «الْخُبْزَ مُبَارَکٌ أَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ السَّمَاءَ مِدْرَاراً وَ لَهُ أَنْبَتَ اللَّهُ الْمَرْعَى وَ بِهِ صَلَّیْتُمْ وَ بِهِ صُمْتُمْ وَ بِهِ حَجَجْتُمْ بَیْتَ رَبِّکُم‏». نان مبارک است، خدا عزّ و جلّ از آسمان باران پیاپى فرستاده و آن را رویانده است بدان است که نمازگزارید و بدان روزه توانید و بدان به حج روید. 9- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ«صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله»: «إِذَا أُتِیتُمْ بِالْخُبْزِ وَ اللَّحْمِ فَابْدَءُوا بِالْخُبْزِ فَسُدُّوا بِهِ خِلَالَ الْجُوعِ ثُمَّ کُلُوا اللَّحْم»‏. چون نان و گوشت براتان آوردند آغاز کنید به نان و با آن سد جوع کنید وانگه گوشت را بخورید. 10- أَبَا عَبْدِ اللَّهِ«علیه‌السلام» یَقُولُ: «شِرَاءُ الْحِنْطَةِ یَنْفِی‏ الْفَقْرَ، وَ شِرَاءُ الدَّقِیقِ یُنْشِئُ الْفَقْرَ، وَ شِرَاءُ الْخُبْزِ مَحْق».‏ حضرت صادق می‌فرمایند: خرید گندم فقر را از بین می‌برد، و کسی که آرد بخرد زمینه‌ی ایجاد فقر را فراهم می‌کند و کسی که نان آماده بخرد مستقیماً بیچارگی و نابودی را برای خود ایجاد کرده است. 11- َ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ«علیه‌السلام»: «یَا أَبَا الصَّبَّاحِ شِرَاءُ الدَّقِیقِ ذُلٌّ وَ شِرَاءُ الْحِنْطَةِ عِزٌّ وَ شِرَاءُ الْخُبْزِ فَقْرٌ فَتَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنَ الْفَقْر». ابو الصباح کنانى گوید: امام صادق«علیه‌السلام» به من فرمود: اى ابا الصباح خرید آرد خواری است، و خرید گندم عزّت، و خرید نان تنگدستى و نیاز، و به خدا پناه برید از نیازمندى به مردم. 12- أَنَّ عَلِیّاً«علیه‌السلام»: «کَانَ یُعَاتِبُ خَدَمَهُ فِی تَخْمِیرِ الْخَمِیرِ فَیَقُولُ هُوَ أَکْثَرُ لِلْخُبْز.» على«علیه‌السلام» خدمتکارانش را در باره‌ی تخمیر و ورآمدنِ خمیر نان مورد باز خواست قرار می‌داد و می‌فرمود: آن نان را بیشتر می‌کند. 13- «صَغِّرُوا رُغْفَانَکُمْ فَإِنَّهُ مَعَ کُلِّ رَغِیفٍ بَرَکَةً ..». رسول خدا «صلى‌اللَّه‌علیه‌وآله» فرمودند: گرده‏های نان را کوچک بگیرید که‏ با هر گرده، برکتى است جداگانه. «نَهَى الصَّادِقُ«علیه‌السلام» عَنْ قَطْعِهِ بِالسِّکِّین».‏ امام صادق«علیه‌السلام» از بریدن نان با کارد نهى کرد. 14- «ابْعَثِی إِلَیْنَا بِحَرْفِ رَغِیفٍ‏ یَابِسٍ‏ مِنَ‏ الَّذِی تُجَفِّفُهُ فِی التَّنُّور». اى غلام برو نزد فلانه زن و بگو یک تیکه گرده که در تنور خشک پخته شود بما بده‏ 15- «إِهَانَةُ الْکِسْرَةِ مِنَ الْخُبْز تُورِثُ الْفَقْرَ». 16- کَانَ أَبِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ«علیه‌السلام»: «إِذَا رَأَى شَیْئاً مِنَ الْخُبْزِ فِی مَنْزِلِهِ مَطْرُوحاً وَ لَوْ قَدْرَ مَا تَجُرُّهُ النَّمْلَةُ نَقَصَ قُوتَ أَهْلِهِ بِقَدْرِ ذَلِک»‏. از ابى جعفر«علیه‌السلام» که چون پدرم على بن الحسین«علیه‌السلام» می‌دید نانى در خانه‏اش افتاده گرچه به اندازه‌ی دم کش مورچه‏اى بود از قوت خاندانش به اندازه‌ی آن می‌کاست‏.
10586
متن پرسش
باسمه تعالی، با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون برای حضرتعالی در ترویج معارف دینی، جلسه 23 تفسیر سوره احزاب تحت عنوان: ظرایف نظام سازی را استماع و مثل سایر جلسات استفاده های فراوان بردم و لذا وظیفه قدردانی دارم. اما نکاتی هم به ذهنم رسید که ذکر آن را خالی از نفع نمی‌بینم. در بخشی از مباحث این جلسه فرموده اید: (ا گر بحث نظام سازی را از بعضی حرکات پیامبر (ص) بگیرند جا می خورید. مثلا همین ترور یا فتک. یارو توهین کرده است به اسلام می گفتند او را بکشید حتی اگر در حال طواف است. آن تروری که در اسلام منع شده ترور کسی است که با دین مقابله ننموده است.) و در جایی دیگر در جلسه ششم مباحث امام حسین(ع) و نهضت کربلا، در خصوص علت انصراف حضرت مسلم علیه السلام از کشتن عبیدالله فرموده اید که گفته اند: به یاد آوردم که پیامبر فرموده اند ترور حرام است.حال سوالاتی مطرح می شود که 1- منظور ما از ترور چیست؟ 2- آیا ترور در اسلام مطلقا ممنوع و حرام است؟ 3- یا در مواردی استثناِئا مجاز است؟ 4- و اگر اینگونه است آن موارد کدامند؟ 5- فتک به معنی کشتن نا گهانی آیا مترادف با ترور است (که یک اصطلاح جدید و غربی است)؟ 6- با توجه به این که کشتن محقون الدم در هر صورت حرام است آیا حرمت فتک فقط در مورد مهدور الدم است یا یک ممنوعیت کلی است؟ آنچه بیشتر مد نظر اینجانب است کاربرد عبارت ترور است که مواردی را در این خصوص طی 5 بند زیر معروض می دارم: 1- ترور یا تروریسم که واژه ای لاتینی است به معنای ترس و وحشت است و در معنای عام به هر گونه کشتن ناگهانی افراد، مصطلح شده و در ادبیات سیاسی عمدتا به معنای کشتن ناگهانی اشخاص سیاسی به کار می رود. این کاربردها تا حدودی از معنای اصلی آن در زبان خارجی فاصله گرفته تا آنجا که حتی بعضا از عباراتی مثل تروریسم اقتصادی و تروریسم فرهنگی هم یاد می شود. در ادبیات حقوقی تروریسم به اعمال و رفتار فرد یا گروهی اطلاق می شود که از راه ایجاد ترس و وحشت و به کار بستن زور اهداف سیاسی خود را دنبال می کنند. بنابر این عمل فردی که مثلا برای سرقت از بانک، نگهبان یا کارمند بانک را می کشد مشمول عنوان ترور نمی شود چون نه هدف ایجاد رعب و وحشت در میان مردم داشته بلکه بالعکس می خواسته هر چه مخفی تر انجام شود، و نه هدف سیاسی داشته بلکه یک هدف مالی را دنبال می کرده است، لذا عمل ارتکابی او تحت عنوان مجرمانه قتل عمد قرار می گیرد. 2- اما تروریسم در حقوق بین الملل که خاستگاه و بستر پرورش آن غرب و فرهنگ غربی است دارای معنای خاصی است. اگر چه اتفاق نظر کاملی در خصوص تعریف تروریسم در جامعه جهانی وجود ندارد اما یک توافق نسبی از سوی جامعه غربی ایجاد و از طریق مجامع و اسناد بین المللی به همه یا اکثر کشورها تحمیل شده است. تروریسم به نحوی ضمنی در بند ب ماده 2 «کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم» چنین تعریف شده است: «هر اقدام دیگری {یعنی غیر از اعمال تروریستی مندرج در سایر کنوانسیون ها مثل هواپیما ربایی، گروگان گیری و. . .} که به قصد کشتن یا وارد آوردن جراحات شدید جسمانی به افراد غیر نظامی صورت پذیرد یا به هر فرد دیگری که سهم فعالی در خصومت ها طی منازعات مسلحانه نداشته باشد و در زمانی که قصد انجام چنین عملی از لحاظ ماهیتی یا محتوایی به قصد ارعاب مردم یا وارد ساختن دولت یا یک سازمان بین المللی جهت انجام یا ممانعت از انجام هر گونه عملی باشد.» آنچه که باعث اختلاف نظر بین کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در تعریف تروریسم شده است تنها انگیزه ارتکاب این اعمال است. کشورهای اسلامی آن اقداماتی را که از نظر غربی ها عملیات تروریستی است اما با انگیزه دفاع از سرزمین، مبارزه با اشغالگری و جنبش آزادیبخش است تروریسم نمی دانند. اما غربیها عمدتا عبارت تروریسم و تعریف آن را برای مقابله با همین گروهها و جنبش ها وضع نموده و بر آن اصرار می ورزند. لذا بعضا کشورهای اسلامی هنگام پذیرفتن این کنوانسیون شرط هایی مبنی بر قائل شدن این استثنائات برای تعریف تروریسم گذاشته اند که این شروط هم در عمل چندان کارآیی ندارد. اما کنوانسیون مقابله با تروریسم سازمان کنفرانس اسلامی ضمن توسعه مفهوم تروریسم این استثنائات را نیز در تعریف خود گنجانده است. این سازمان در ماده 1 کنوانسیون 1999 تروریسم را چنین تعریف کرده است: 2- اصطلاح "تروریسم" به هرگونه عمل خشونت‏آمیز یا تهدید کننده اطلاق مى‏شود که على‏رغم مقاصد یا انگیزه‏اش به منظور اجراء طرح جنایى فردى یا گروهى که با هدف ایجاد رعب بین مردم یا تهدید به آسیب رساندن یا به خطر انداختن جان، حیثیت، آزادیها، امنیت یا حقوق آنان، یا به خطر انداختن محیط زیست یا هرگونه تأسیسات یا اموال عمومى یا خصوصى یا اشغال یا تصرف آنها یا به خطر انداختن منابع ملى یا تأسیسات بین‏المللى یا تهدید کردن ثبات، تمامیت ارضى، وحدت سیاسى یا حاکمیت کشورهاى مستقل انجام گیرد.» و در ماده 2 نیز موارد مستثنا از این تعریف را ذکر نموده است: «ماده 2-الف - مبارزه مردم از جمله مبارزه مسلحانه بر ضد اشغال بیگانه، تجاوز، استعمارگرى و استیلاء با هدف آزادسازى و تعیین سرنوشت طبق اصول حقوق بین‏الملل، جرم تروریستى محسوب نخواهد شد.» 3- با توجه به این که مفهوم فتک در ادبیات عرب و احکام دینی نمی تواند منطبق با تعاریف مذکور از تروریسم در فضای فرهنگ غربی باشد، حال این سوال همچنان وجود دارد که آیا انصراف حضرت مسلم(ع) از قتل عبیدالله، تردید در مهدورالدم بودن او بود؟ تردید در داشتن حکم قتل او بود؟ یا این که نه او را واجب القتل می دانست اما این نحوه قتل (قتل ناگهانی فردی که برای عیادت بیمار به منزل آمده با تبانی قبلی با آن بیمار) را ناروا دانست؟ 4- به نظر می رسد دستورات قتلی که از سوی پیامبر اکرم (ص) صادر شده است را باید بنا به مورد دستور اجرای یکی از احکام کیفری اسلام مثل مجازات بغی، سب، افساد فی الارض، محاربه یا . . . دانست که به کلی با مفهوم و تعریف ترور متفاوت است. 5- در حالی که تمام هم و غم استکبار جهانی این است که اسلام و مسلمانان را به عنوان تروریست و حامیان تروریسم معرفی و چهره ای خشن و مذموم از آن در اذهان جهانیان ترسیم نماید برای پرهیز از این شائبه ها بهتر است که ما از این واژه ها که ساخته و پرداخته آن ها بوده و منظور و مقصود آن ها را متبادر به ذهن می نماید خودداری کنیم. با تشکر از بذل عنایت و عذرخواهی از تصدیع اوقات شریف (و با التماس دعای بسیار زیاد) ضمنا مقاله: (مفهوم تروریسم و دیدگاه اسلامی درباره آن) به آدرس زیر تحقیق قابل توجهی در این زمینه به عمل آورده http://makhateraltakfir.com/fa/Article/View/1020/ و آقای دکتر محسن اسماعیلی هم مقاله کوتاه و مفیدی در این رابطه تحت عنوان: (مبارزه با تروریسم در اسلام) به آدرس زیر دارند که قابل مطالعه می باشد. http://www.mohsenesmaeili.com/NSite/FullStory/News/?Id=132
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که در آن جلسه عرض شد واقعاً موضوع تروریسم با تعریف غربی با آنچه ما در اسلام داریم فرق دارد و آقای مصطفی صادقی در کتاب «پیامبر اسلام» روشن می‌کنند بعضاً رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» دستور می‌دادند بعضی از دشمنان اسلام را به صورت غافلگیرانه به قتل برسانند و همین امر موجب می‌شود در مورد حرکت جناب مسلم همان‌طور که شما می‌فرمایید تأملات دیگری داشت. از طرح موضوع و آدرس سایت‌هایی که معرفی کردید تشکر می‌کنم. موفق باشید
10565
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ما حدیث داریم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که می فرمایند کسی که معاش ندارد معاد هم ندارد، یا می فرمایند از دری که فقر وارد شود از در دیگر ایمان می رود این شده توجیهی برای خیلی از افراد، یک جواب قانع کننده در این زمینه برای خودم می خواهم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر گرسنگی به شما فشار می‌آورد نمی‌توانید حواس خود را در نماز متوجه حق کنید، ولی از نظر سادگی زندگی، پیامبران از همه ساده‌تر بودند و این نوع فقرها و سادگی‌ها زمینه‌ی بهتری برای توجه به خدا به همراه دارد. به گفته‌ی جناب سلمان؛ «نجی المخففون» آن‌هایی که زندگی را ساده گرفتند نجات یافتند. وقتی انسان از این مسئله غافل شود و معنای خود را ثروت بیشتر بداند و کاری را کار بداند که موجب ثروت شود و نه ایجاد هویت، و زندگی را مصرف بیشتر و خرید بیشتر بشناسد؛ مجبور است همچنان کار کند تا زندگی مدرن خود را تأمین نماید، این‌ انسان ها هرگز نمی‌توانند به معنویت و عالم غیب سری بزنند. موفق باشید
10501
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: سوالی داشتم در مورد خوارج: اول اینکه آیا جنگ با آنها را حضرت شروع کردند یا در پاسخ توطئه آنها جنگ شد؟ دوما ضمن توجه با مساله تحمیلگری حکمیت و نیز اینکه آنها خیلی راحت با یک گناه، افراد را کافر می دانستند و مباحث شهید مطهری در جاذبه و دافعه علی (ع)، واقعا چه شد که حضرت امیر (ع) در مورد آنها به این تشخیص برسد که باید خوارج کشته شوند؟ حقیقتا انسان هرچه فکر می کند در مورد قتل خوارج کم می آورد. باید دلیل خیلی عمیق تر و مهم تر از این حرفها باشد؟ دلیل چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اطلاع دارید که خوارج بر نظام اسلامی خروج کردند و جبهه‌ی مقابله با حضرت را تشکیل دادند و علناً مقابله می‌کردند و نه‌تنها دست به کشتار می‌زدند بلکه نافرمانی علنی راه انداخته بودند و در این حال بر حاکم اسلامی واجب است شرآن‌ها را دفع کند. موفق باشید
10457
متن پرسش
با سلام فرموده اید: «همواره همه تا ابد به سوی خدا در حرکت‌اند و هیچ‌وقت رسیدن به معنای دست‌یابی به انتها معنا ندارد.» رسیدن معصومین به خدا و عین کمال بودن آنها چه معنایی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ فرقی در این موارد نمی‌کند زیرا خداوند به عنوان واجب‌الوجود و صاحب کمال مطلق، هدف است و ائمه«علیهم‌السلام» سعی دارند آن نهایت قربی که امکان دارد یک مخلوق بدان دست یابد را به‌دست آورند و این غیر از آن است که مثل خدا صاحب کمالات الهی شوند. موفق باشید
10439
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار. عزاداریهاتان مقبول درگاه حضرت حق. استاد بنده چند سوال برایم پیش آمده البته دایم سعی می کنم از ذهنم این سوالات را برانم اما نشد و این است که به شما پناه آوردم. استاد وقتی شرح اقدامات اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را می خوانم دایم با سایر امامان مقایسه می کنم و به خودم می گویم چرا بقیه ائمه (علیهم السلام) این سلوک را نداشتند؟ چرا آنها علنا در برابر کفر زمان نایستادند؟ البته می دانم که مثلا خود امام حسین هم در زمان معاویه قیام نکردند ولی به هرحال طی نامه ای اعلام کردند که همین که با تو نمی جنگم می ترسم در پیشگاه خدا گنهکار باشم و ... یعنی در واقع به نظر می رسد یک روحیه منحصر بفردی در شجاعت داشته باشند و این با تصور من که ائمه را کلهم نور واحد می بیند تفاوت دارد و از این حس عذاب می کشم. شاید بفرمایید مهم این بوده که اسلام حقیقی بماند حال زمانی با شهادت علنی اما حسین (علیه السلام) زمانی با کلاسهای آموزشی امام صادق (علیه السلام) و ...استاد آیا هرکدام از ائمه را که به جای هم می گذاشتند همان حرکت را می کردند؟ یعنی اگر مثلا امام هادی (علیه السلام) را می گذاشتند به جای امام حسین همین کار را می کردند؟ استاد یک پرسش دیگر که در ذهنم شکل می گیرد این است که در تاریخ وقایع بدتر و وحشتناک تر از عاشورا هم احتمالا اتفاق افتاده مثلا در حمله مغول، یا اصلا همین داعشی ها، پس ما نباید برای مثلا کیفیت حوادث عاشورا اشک بریزیم البته من وقتی وقایع را می خوانم مثلا از روی مقاتل و یا ناحیه مقدسه اشکم در می آید ولی استاد ما دقیقا برای چه چیزی اشک بریزیم که آن هدف اشک بر اباعبدالله علیه السلام حاصل شود؟ البته بخودم می گویم در طول تاریخ برای هرکس افتاده باشد، برای اهل بیت نبوت (علیه السلام)حتی خار هم نباید به پایشان برود.. استاد لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ائمه«علیهم‌السلام» در زندگی خود نشان دادند تا پای جان بر سر دین الهی ایستاده‌اند و در این رابطه همه‌شان جان خود را از دست دادند منتها حرکت سیدالشهداء«علیه‌السلام» ملموس‌تر است. ولی حضرت هادی«علیه‌السلام» کاری با متوکل کردند که بارها متوکل‏ مى‏گفت:«وَیْحَکُمْ قَدْ أَعْیَانِی أَمْرُ ابْنِ الرِّضَا» واى بر شما! کار ابن‏الرضا مرا از پا انداخته. منظورش امام هادى علیه السلام‏ بوده 2- همان‌طور که متوجه‌اید بحث جنایات لشکر یزید در کربلا چیز مهمی نیست، عظمت کربلا به حرکات و مدیریت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است که اشک آدم را در می‌آورد که چه زیبا عمل کردند و طلب اُنس با آن زیبایی‌ها، آن اشک مقدس است. موفق باشید
10448
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اجر شما با خداوند متعال که ما را در راستای کسب کمالات دینی یاری می نمایید. من چند روز پیش در سایتی با مطلبی در رابطه با تعدد زوجات پیامبر روبرو شدم. تا کنون نمی دانستم که پیامبر ما با این همه از زنها ازدواج کردند، دچار شک و شبهه شدم تا جایی که به خیلی از دستورات دینی شک کرده و اینکه اینکار از جانب پیامبر صورت گرفته کسی که با هوای نفسانی مبارزه کرده و دیگران را امر به دوری از هوای نفس کردند ولی چطور خود این همه تعدد زوجات اختیار کردند؟ آیا این کار منافاتی با وجهه اسلامی نداشت! و اینکه پیامبر خدا که دستور به کنترل شهوت دادند چرا خود این وجهه را نمایان کردن!؟ و اگر بگوییم هدف برای انتشار پیام اسلام بوده چرا با 11 زن! که در میان آنها دختری 7 ساله بوده با نام عایشه؟ خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید. همه افکار و اعتقاداتم دچار ابهام شده وقتی می بینم پیامبری که خود امر به معروف کرده چگونه خود این کار را انجام داده اند اگر مهار و کنترل شهوت با ازدیاد همسر است پس اکنون چرا گناه شمرده می شود!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قبلاً در همین سایت در مورد تعدد زوجات رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌واله» عرایضی را مطرح کردم، به‌خصوص در جواب سؤال 5450. و در شرح آیات 50 تا 52 سوره‌ی احزاب إن‌شاءاللّه نکات دقیقی در این مورد می‌یابید. تفسیر سوره‌ی احزاب در جلسات شنبه شب بر روی سایت هست. در ضمن در جواب سؤالات 9542 و 9562 عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10437
متن پرسش
سلام استاد: امیدوارم حالتون خوب باشه. نظرتون درباره ی این حدیث چیه؟ آیا سندیت دارد؟ خواهشا در مورد حدیث کمی توضیح دهید. امام صادق (ع) می فرمایند: ثواب یک «یا علی (ع)» گفتن برابر است با شانزده هزار بار ختم قرآنی که من امام بخوانم. (عوالم العلوم علامه بحرانی) و اینکه بنده در سخنرانی محرم امسال استاد پناهیان در دانشگاه تهران شندیدم که می فرمودند. «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» جعلی است و تنها ابوهریره نقل کرده. آیا صحیح است؟ لطفا کمی توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی ما با نظر به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» نظر به سیره‌ی شخصی بکنیم که قرآن مجسم است و با یا علی‌گفتن طلب اتحاد با آن نور مقدس را داشته باشیم، مسلّم قضیه همان می‌شود که در روایت مطرح است 2- بعضی روایات به‌خصوص روایات اخلاقی به اعتبار محتوای آن ها ارزش دارند از جمله همین روایت که می‌فرمایند. آیا جز این است که رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» مبعوث شده‌اند که انسان‌ها به عالی‌ترین درجه‌ی اخلاق برسند و با چنین روحیه‌ای ابدیت خود را بسازند؟ على بن حسین بن زید از امام رضا علیه السّلام روایت مى‏کند که فرمود: رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله فرمودند: عَلَیْکُمْ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِی بِهَا وَ إِنَّ مِنْ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ أَنْ یَعْفُوَ الرَّجُلُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِیَ مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلَ مَنْ قَطَعَهُ وَ أَنْ یَعُودَ مَنْ لَا یَعُودُه‏. مکارم اخلاق را از دست ندهید زیرا خداوند مرا براى مکارم‏ اخلاق فرستاد، از مکارم اخلاق آن است کسى که به او ظلم کرده از وى درگذرد، هر کس او را محروم نموده او را از خود طرد نکند، کسى که با او قطع رابطه کرده با او مراوده کند و دیدن کسانى برود که از او دیدن نمى‏کنند. موفق باشید
10380
متن پرسش
به نام خدای مهربان با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به صحبتهای شما و اساتید بزرگ پیرامون حقیقت نوری اهل البیت (ع) و نقش بزرگ آن خصوصا در تکوین عالم که ریشه در روایات دارد، چرا خداوند به صراحت در قرآن از آن بزرگترین حقیقت پس از خدا سخنی نفرموده و فقط آیاتی را با هزاران توجیه و تاویل می توان گفت به این حقیقت اشاره دارد آن هم عده ای از مفسرین شیعه و سنی یا رد می کنند یا از کنار آن با بی توجهی رد می شوند؟ با تشکر التماس دعای خیر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن کتاب تدبّر است و همیشه سخنان حکیمانه طوری است که دارای سطوح مختلف است، اگر در قرآن مباحثی مثل مباحثی که در روایت حقیقت نوری مطرح است به صورت مستقیم اظهار می‌شد مردمی که در سطح پایین‌تر می‌توانند با حقایق مرتبط شوند مأیوس می‌شدند و عملاً قرآن از عمومیت خارج می‌شد. ائمه«علیهم‌السلام» مبیّن قرآن‌اند و این نوع روایات را باید در سخنان آن‌ها دنبال کرد. موفق باشید
10329
متن پرسش
ناظر مالى بازار اهواز دزدى می کرد، در مسائل اقتصادى خلاف شرع می کرد، به حضرت امیر خبر دادند، حضرت دستور داد که فورى عزل اش کن، بازداشت اش کن، تمام حقوق اش را از بیت المال قطع کن، ببرش به زندان، ملاقات ممنوع! کسى نیاید به او امید بدهد که کمک ات می کنیم بیایى بیرون و راههاى دروغگویى را یادش بدهد، به زنجیر ببندش و فقط موقع نماز یا هواخورى زنجیرش را باز کن، جمعه هم در نماز جمعه جلو همه مردم شلاقش بزن که تمام مردم ببینند که ما با یک مدیر خائنى که به حقوق مردم خیانت مالى می کند، تعارف نداریم. البته برخى می گویند آقا مواظب آبروى متهم باشید!!! باید به آنها گفت، حفظ آبروى این، آبروى اسلام را می برد، اگر الآن بخواهى آبروى این فرد را حفظ کنى، آبروى حکومت اسلامى را می برى، چون مردم می گویند همه اینها دزد اند، هواى همدیگر را دارند، باید جلوى مردم بى آبرویش کنى، حضرت امیر فرمود در بازار اهواز اعلام کنید که این متهم از هرکس رشوه اى گرفته یا مالش را خورده، بیاید و حق اش را بگیرد. یک روز هم سوار الاغ بکنیدش و در اهواز بچرخانید تا همه او را ببینند. این منطق مدیریت اسلامى است، مدیرانى که دزدى می کنند از بیت المال و حق مردم را می خورند و خیانت می کنند، باید بى آبرو شوند «اسلام، حکومت در اتاق شیشه اى ٢ / سال٩١ / استاد ازغدی» می خواستم بپرسم که کشور ما چه قدر اسلامی است؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولین ضعف ما آن‌که متأسفانه قضات ما عموماً مجتهد نیستند و همین امر از بسیاری از ابتکارات در امر قضاوت قضات محترم ما را محدود می‌کند و ضعف‌های دیگری که یکی دو تا نیست، ولی با این‌همه به تنها جایی که امید داریم قضاوت اسلامی در آن به‌وقوع بپیوندد نظام جمهوری اسلامی است. موفق باشید
10325
متن پرسش
سلام: ان شاء الله حالتون خوب باشه. بعد از مطالعه کتب ده نکته و از برهان تا عرفان یک سوالی برای من پیش آمده. چرا ائمه (ع) در حرم خود نظر خاصی به زائر دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر اگر کسی از راه دور به سوی شما میهمان شد با نظر خاص سعی نمی‌کنید از او پذیرایی کنید؟ موفق باشید
10315
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: چند سال قبل در کتابخانه دانشگاه توصیه هایی از حضرت امام (ره) به دیوار نصب شده بود که یکی از آنها این بود که نماز ها را در پنج وقت بجا بیاورید. آیا منظور آن است که مانند اهل تسنن نماز خوانده شود. آیا در خصوص اوقات نماز بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد ؟ پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) از نقطه نظر اوقات نماز چگونه عمل می کردند؟ با تشکر و آرزوی توفیق الهی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی پیامبر و ائمه«علیهم‌السلام» آن است که نمازهای پنجگانه را در پنج وقت مخصوص به خود نمازها خوانده شود. ولی رخصت داده‌اند که می‌توانید آن‌ها را جمع بخوانید حتی در موقعی که اضطراری در کار نباشد و خود آن عزیزان نیز در مواقعی بوده که نمازشان را جمع خوانده‌اند. موفق باشید
10295
متن پرسش
سلام استاد: چه ایرادی دارد که ولایت امیرالمومنین (ع) را فقط ولایت معنوی بدانیم؟ یعنی رهبر و امام و راهنمای مومنان عالم پس از پیامبر (ص). نه یک حاکم و والی سیاسی. هرچند که کسی بهتر از ایشان شایسته حکومت نیست ولی خواست نهایی و تمایل مردم به ایشان نیز شرط است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر امام معصوم و یا نایب امام معصوم حاکم نباشند و تکلیف امور را روشن ننمایند این سیاست‌مداران خواهند بود که تکلیف دین را و دین‌داران را تعیین می‌کنند در حالی‌که دین باید تکلیف همه را تعیین کند و این با حاکمیت امام و یا نایب او ممکن است. موفق باشید
10303
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در سایت انتشارات المیزان ذکر شده بود (در بخش یادداشت ویژه، تحت عنوان: روز مباهله روز بنیان گزاری تمدن اسلامی) که مباهله مختص نبی مکرم (ص) و اهلبیت معصومشان می باشد. حال گفته می شود که مرحوم آیت الله بهجت تایید کرده اند که در زمانه ما مباهله توسط افراد حاضر (بسته به درجه ایمانشان) امکانپذیر خواهد بود. و نیز خبری منتشر شد که در سال گذشته جناب آقای رائفی پور با اهل سنت کردستان به مباهله پرداختند (شرح این موضوع از زبان خود آقای رائفی پور از شبکه ماهواره ای ولایت – که تحت سرپرستی آیت الله مکارم قرار دارد - پخش گردید) لطفا تضاد بین این دو موضوع را بیان کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید وقتی بنا شد مباهله‌ای بین اسلام و مسیحیت انجام گیرد و مسیحیت نپذیرفت دیگر حقانیت اسلام به عنوان یک تمدن قدسی وارد تاریخ شد و در ذیل چنین فرهنگی در صورتی که شرایط فراهم باشد هر روز ما حاضر به مباهله هستیم. موفق باشید
10309
متن پرسش
سلام علیکم: 1. چرا حضرات معصومین علیهم السلام در احادیثشان گاهی بعد از لفظ الله. جل جلاله و تبارک و تعالی استفاده می کردند و گاهی بدون این عبارات بکار می بردند. آیا به مقام بقا و فنایشان مربوط بوده؟ 2. چرا حضرت رسول (ص) فرمودند به اهل زمین رحم کنید تا آن که در آسمان است به شما رحم کند؟ آیا وجود اینگونه مکان مند به نظر نمی رسد و وجود واسع به حجاب نمی رود؟ 3. من گاهی که به مرگ فکر می کنم و اخبار مربوط به مراقبه را متذکر می شوم تصمیم می گیرم که قید رابطه با هر موجودی را اعم از انسان و غیر انسان و آشنا و غیر آشنا را به حد صفر برسانم و فقط به حد وظیفه با محیط و وجود اطرافم مرتبط باشم. و کاربرد زبان را به حد صفر برسانم نظرتان چیست؟ اگر بفرمایید اینگونه انسان از جامعییت می افتد عرض می کنم پس با فاصله گرفتن از حضرت حق و دور شدن از مراقبه و حال بسیار بد شب و قبض شدن چه کنم. در نهایت دیده ام که در جمع بودن باعث سیاهی عجیبی است. هر چند اعتراف می کنم که فاصله از دیگران باعث ناراحتی نفس اماره ام می شود اما در عوض فطرتم به وجد می آید و شب حالم بهتر است. کلا نظرتان در مورد محاورات زبانی روزمره چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور که می‌فرمایید گاهی در معرض تجلی خاصی قرار می‌گیرند و مطابق آن حضرت حق را توصیف می‌کنند و یا فضای سخن آن عزیزان طوری است که شائبه‌ی کم‌حرمتی به حق پیش می‌آید که با توصیف جلال حق آن را جبران می‌کنند 2- در این توصیه بحث ایجاد زمینه جهت تجلی انوار اسم رحمان است که ما با برخورد خوب با مردم در خود ایجاد می‌کنیم 3- در سفر من الخلق الی الحق این کار که انجام می دهید لازم است، ولی در سیری که باید حق را در مظاهر بیابید و با او مأنوس شوید نیاز است که از خلق فاصله نگیرید بلکه در خلق، حق را بیابید که إن‌شاءاللّه با دنبال‌کردن مباحث منازل‌السائرین قدم‌های جامعی برمی‌دارید. موفق باشید
10234
متن پرسش
سلام: آقای صمدی آملی در شرح ابیات آقای حسن زاده نوشته اند: «سر قرآن که صورت عینیه انسان کامل است چنانکه نوشته آن صورت کتبیه انسان کامل است، حقائق نوریه است که فوق مقوله جوهر و عرض است، هر کس که به هر اندازه از صورت عینیه قرآن را داراست به همان اندازه صاحب ولایت است.» منظور از صورت عینیه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: صورت عینیه‌ی قرآن به شکل کامل همان وجود مقدس اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است و در مرتبه‌ی نازل‌تر آن اولیای الهی و علمای عامل هستند که قرآن را در حرکات و سکنات خود ظاهر می‌کنند و شخصیت آن‌ها عین عقیده شان می‌باشد نه این‌که عقیده و اخلاقشان بر نفس‌شان عارض شده باشد. موفق باشید
10235
متن پرسش
با سلام: این حدیث یعنی چه؟ «آیات القران و خزائن فکلما فتحت خزانه ینبغى لک ان تنظر ما فیها.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند: آیه‌های قرآن گنجینه‌هایی هستند که هر وقت در یکی از آن گنجینه‌ها را گشودی شایسته است که به آن نظر کنی و در آن تفکر نمایی. البته مشروط به آن است که هر آیه را در کلّ سوره مورد توجه قرار دهید زیرا در آن صورت است که آیات حرف‌های اصلی خود را روشن می‌کند. موفق باشید
10199
متن پرسش
انسان چگونه می تواند فطرت توحیدی خود را شکوفا کند و به کمال الهی برسد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت حرام و حلال الهی موجب می‌شود تا غبارهایی که بر فطرت ما نشسته پاک شود و این‌که دائماً سیره‌ی امامان معصوم را که فطرت بالفعل همه‌ی انسان‌ها هستند مدّ نظر قرار دهید. یکی از دلایل صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» نیز همین نکته است. موفق باشید
10171
متن پرسش
عرض سلام و ادب: لطف کرده و راهنمایی بفرمایید ما در برابر غدیر چه وظیفه هایی داریم؟ و منبع معرفی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: غدیر زمینه‌ی ظهور به فعلیت‌درآمدن قرآن است در مناسبات بشری با مدیریت انسان‌های معصوم و آن افقی است که هرگز نباید فراموش شود وگرنه انسان خود را گرفتار سردرگمی و نیهیلیسم خواهد کرد. غدیر یک حادثه نیست، ظهور سنت الهی است که پس از وَحی باید از طریق انسان‌های معصوم به بشریت عرضه شود. لذا نه غدیر فراموش‌شدنی است ،نه علی«علیه‌السلام» ونه فرزندان معصومش«علیهم‌السلام». غدیر نقشه‌ی راه بشریت است جهت زندگی. وظیفه‌ی ما نسبت به غدیر تلاش برای هماهنگی با پیامی است که در غدیر ظهور کرد، یعنی تلاش برای هماهنگی با اهداف.
10159
متن پرسش
سلام جنابعالی قرمودید کسانی که در خانه زور گویی می کنند با چنگیز محشور می شوند. در معارفی که از حضرتعالی آموختیم شیعه گناه بهش نمی ماند و اگر جهت گیری اش درست باشد حتی در برزخ پاک می شوند و در کتاب معاد فرمودید کسانی که در دنیا موفق به توبه نشدند پاک می شوند پس چگونه شخص مورد با چنگیز محشور می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این صفت، صفت چنگیز است. حال اگر کسی به نور اهل البیت علیهم‌السلام مواظب بود این رذائل در جانش نهادینه نشود و در اسرع وقت توبه کرد و ملاک عمل را حرکات و سکنات و گفتار اهل بیت علیهم‌السلام قرار داد و از این که با شخصیت اهل البیت هماهنگی ندارد دوری کرد، آری او شیعه است و همانطور که می‌فرمایند، گناه در او نهادینه نمی‌شود. موفق باشید
10115
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: با توجه به اینکه رنگ مشکی در اسلام کراهت دارد چرا در جامعه خصوصا چادر خانمها به رنگ مشکی است؟ ظاهرا پارچه مشکی مربوط به چادر از ژاپن وارد می شود و سالیانه ارز زیادی از کشور خارج می کند. تا آن جا که من اطلاع دارم پیامبر (ص) از رنگهای سفید، سبز و زرد استفاده می کردند. در شهرستان ورزنه اصفهان گویا رنگ چادر خانمها سفید است. آیا این نیاز به فرهنگ سازی دارد یا شرایط فعلی به گونه ای است که باید از چادر مشکی استفاده شود؟ با تشکر و آرزوی توفیق الهی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به این حالت که از چادر مشکی استفاده می‌شود آن حالت کراهتی که لباس مشکی دارد پیش نیاورد، ولی بدین معنا نیست که روی موضوع فکر نشود امام صادق علیه السلام می فرمایند: پوشیدن لباس مشکی کراهت دارد مگر در سه چیز: کفش ، عمامه و کساء (به لباس بزرگ مثل عبا و چادر و امثال آن می گویند.) موفق باشید
نمایش چاپی