بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سایر موضوعات

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26547
متن پرسش
با سلام: کدام خطورات ذهنی جزء شخصیت انسان است؟ آیا تمام خطورات ذهنی جزء شخصیت انسان است؟ آیا می توان گفت که ارتباط انسان و خطورات ذهنی حضوری (وجودی) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید برای جواب‌گرفتنِ این سؤالات، خوب است کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. در آن صورت، بهتر نسبت به تجزیه و تحلیل معارف می‌توانید فکر کنید. موفق باشید

26484
متن پرسش
باسمه تعالی استاد اصغر طاهرزاده ایدهم الله تعالی سلام علیکم: الله اکبر خامنه ای رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه درود بر رزمندگان اسلام سلام بر شهیدان مرگ بر آمریکا مرگ بر انگلیس مرگ بر منافقین و کفار مرگ بر اسرائیل خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما خامنه ای امام رهبر عالیمقام برای نصر اسلام محافظت بفرما رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما دیدار روی مهدی نصیب ما بفرما آمین یا رب العالمین شعار فوق الذکر را ما می خواهیم بلافاصله بعد از اتمام نماز تلاوت کنیم و بعد تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و بعد تعقیبات نماز را بخوانیم ولی بعضی از مومنین به ما ایراد می گیرند که اینها سندیت ندارد و مانع می شوند. لطفا در صورت امکان بصورت مشروح یا هر طور که شما صلاح بدانید اولا جای این شعارها را بعد از نماز مشخص کنید. ثانیا اگر آیه یا حدیثی یا کلام حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری حفظه الله در این رابطه وجود دارد بیان بفرمائید. قبلا از بذل عنایت و توجه شما تشکر و قدردانی می نمایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب فرموده بودند اگر گفتن آن شعارها مانع اتحاد بین نمازگزاران می‌شود، بر آن‌ها اصرار نکنید. لااقل همان اندازه که نمازگزاران همراهی می‌کنند؛ شما بگویید. موفق باشید

26472
متن پرسش
سلام علیکم عرض ادب و احترام: می خواستم اگر لطف کنید نظرتون را راجع به این متن بفرمائید‌. مربی حقیقی فقط خداوند متعال است و او رب العالمین و تربیت کننده است. همچنین اعتقاد داریم که موثر حقیقی تنها خداست و «لا موثر فی الوجود الا الله». همچنین با مبانی که در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» جلسه هفتم متوجه می شویم که عامل اصلاح اخلاق و ایجاد اخلاق صحیح امام است. پس عنوان مربی عنوان مناسبی در مراکز فرهنگی نیست و مسامحتا از این تعبیر استفاده می شود. نقش ما مربیان در مراکز فرهنگی صرفا ایجاد زمینه ای است برای تفضل و فیض بخشی خداوند و تربیت حقیقی توسط اهل بیت علیهم السلام. و به هیچ وجه ما مربی واقعی و عامل اصلاح نیستیم بلکه صرفا می توانیم زمینه سازانی باشیم که با فراهم کردن علل معده علت حقیقی و وجود بخشی اجرا شود. و تربیت حقیقی توسط خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام انجام شود. در نتیجه از قواعد اصلی فعالیت به عنوان مربی داشتن این نگاه و این بینش به مسئله تربیت است تا با وجود بینی و حقیقت بینی بتوانیم زمینه های تربیت را ایجاد کنیم. و با متصل بودن خودمان به این حقیقت فیاض و اینکه حتی الفاظی که از دهان ما بیرون می آید به اراده اوست می توانیم ذیل فعل الهی بهترین عملکرد را داشته باشیم و در این عرصه خود کنار رویم تا خداوند حاضر شود و در این صورت بهترین نتیجه ایجاد خواهد شد. و این خود کنار رفتن معنای حقیقی اخلاص است. شاید عنوان همراه، رهیار، هم رشدی، ارشد یا سرگروه عنوان بهتری باشد به جای مربی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار سخن درستی است. آری! مربی باید با عدمِ طرحِ منیّت خود مانع تجلیات انوار حضرت حق نشود. موفق باشید

26371
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اقتضای آزادی ما این است که به هر نوع اطلاعاتی- صرفنظر از محتوای آن- از طریق اینترنت و سایر رسانه های مدرن دسترسی داشته باشیم یا اینکه بر اساس رعایت آزادی معنوی و نمود آن در جامعه، باید محدودیت هایی وجود داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نور تقوای الهی باید خودرا کنترل کرد و از برکاتِ فوق‌العاده‌ی آن که حضور در ساحت معنویت است، بهره‌مند شد. زیرا ما در آن حدّ که شریعت الهی فرموده است آزاد هستیم. موفق باشید

26294
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت آقای طاهرزاده: نظرتون راجع به آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً غلط بود و ضرر آن بسیار زیاد است و موجب مطلق‌شدنِ طبّ شیمیایی می‌شود که مسلّم ارزش مطلق‌شدن ندارد. کار ایشان عامل تضعیف طبّ سنتی شد. موفق باشید

26293
متن پرسش
سلام وقت بخیر: اگر کسی بخواهد از فضای یک مجموعه فرهنگی-معرفتی خارج شود و در مجوعه های فرهنگی دیگر فعالیت کند، وظیفه ما در قبال این فرد چیست؟ آیا آزاد گذاشتن فرد در تصمیم خود و انتخاب سرنوشت و یا نگه داشتن فرد به هر شکلی که هست حتی شده با تبیین یا تحمیل عقاید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به انتخاب انسان‌ها احترام بگذاریم بدون آن‌که کار به دوگانگی و قهر بکشد. موفق باشید 

26265
متن پرسش
سلام و عرض ادب: اینکه بنده خودم را زیاد مطرح نمی کنم و بعضا حتی جلوی بعضی دیده شدن و معروفیت را می گیرم، آیا این لطمه به انجام وظیفه ام می زند؟ چون واقعیتش، احساس می کنم الان که هم تدریس دارم و هم تحصیل علوم دینیه، و از طرفی هم لنگان لنگان قدم در سیر و سلوک، وقتی مطرح نیستم راحت تر به وظایفم می پردازم و تا کمی سرم شلوغ می شود افکارم پریشان می شود و ترس نرسیدن به پاسخهای به دوستان، ترس از اشتباه، ترس از به میان آمدن نفس، اذیت می کند، لذا بنده بسنده کردم به چند نفری از دوستان که از چند سال پیش همراه ما بودند و مباحثاتی با هم داشتیم و گاهی هم بعضی که شماره یا ایمیل ما را دارند چیزی بپرسند که بلد باشیم پاسخ می گوییم. آیا من در وظیفه ام کوتاهی کرده ام استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که پیش می‌اید و شرایط برای ارائه‌ی معارف آماده هست، نباید مضایقه کرد. خداوند خودش کمک می‌کند. موفق باشید

26235
متن پرسش
حامد عطاریان: سلام: در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی بر این مطلب که باید خود را ذیل شخصیت امام تعریف کنیم، تاکید داشته اید و فرموده اید باید ایشان را مبنای علمی و عملی خود در زمانه فعلی قرار داد. حال اگر سخنی از رهبری یا از امام شنیدیم که به نظر ما خلاف واقع بود ما باید چه رویکردی داشته باشیم. باید بدون این که خود آن مطلب را قبول داشته باشیم بپذیریم؟ یا به نقد آن سخن بپردازیم؟ آیا این صحبت شما به معنای تقلید در اعتقادات نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جایی که آن بزرگان، عقل ما را خطاب قرار می‌دهند باید به صورت عقلانی و در کلیّت سخن آن‌ها را پذیرفت. موفق باشید

26201
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به تعبیر «صهیونیسم اسلامی» و اشاره ای که به سخنان دختر شهید حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله علیه) داشتید، نکات مهمی بود. اما برای شخص من که در کار فرهنگی مشغولم همچنان ابهاماتی وجود دارد. ما برای جذب مع الاسف خیلی اوقات حاضر می شویم به طبع و ذائقه افراد هر چند غلط بیشتر از اصول بنیادین اعتقادی توجه کنیم و به خاطر همین خیلی اوقات بجای اینکه سخن زیبا بگوییم، زیبا سخن می گوییم که خب محتوای کلام در تعارض با همان اصول است. بهتر بگویم، خیلی از ما بخاطر جذب حاضریم به تهمت زدن و مرور گذشته با بدبینی و به تضعیف بسیاری از مباحث معرفتی رو بیاریم و اصول مان را کمرنگ یا بصورت زیادی به محاق ببریم. اما بلای دیگر این است که گاهی بدون نظم و انسجام و سناریو همچنین درک و استفاده درست از ابزاری مثل فضای مجازی، قصد داریم افراد را جذب کرده و حتی گاهی به نحوی سخن می گوییم و می خواهیم در عین جذب روی اصول پافشاری کنیم که ظرفیت سوء استفاده و تقطیع و استفاده علیه معارف اهل بیت و انقلاب پیش بیاید و جوی ضد جبهه وسیع و با آغوش باز نهضت مان شکل بگیرد. اما ایراد اساسی به نظرم این است که ما علیرغم تاکید مداوم به گفتمان رهبری و ارادت به ایشان، واقعاً روی منظومه فکری آقا تمرکز نکردیم و فعالیت های فرهنگی ما مبتنی بر سیر مورد اشاره ولی فقیه در بیانات و آثارشون نیست و حتی گام دوم را هم آنچنان که هست گاهی نمی بینیم بلکه آنچه برای دعواهای داخلی یا همان روند ماضی می خواهیم، تحلیل می کنیم و آن وقت به جان هم می افتیم که تو به اصول در جذب توجه نداری و کم توجه به اعتقادات ریشه ای هستی یا بگوییم تو نمی دانی باید چگونه از اصول دفاع کنی و به افراط می رسی و هزینه ساز می شوی و ... .این چیزی است که با تجارب خودم و درکی که از پاسخ شما و مطالب تان در کتاب عقل و ادب داشتم، بدست آمده و امیدوارم بتوانیم در شان گام دوم انقلاب، به نحوی کار فرهنگی کنیم که در عین تقویت پایه های معرفتی و توجه به عالم انسان موحد، با انسجام و طراحی گام به گام و استفاده بجا از ابزارهای مقتضی، یاور جبهه فرهنگی انقلاب و رهبر عزیز باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ؛» من به آیین استوار و بدون انحراف و راحت و آسان مبعوث شده‌ام. پس باید بدون نفی اصول توحیدی، باید با مردم مدارا کرد به همان روشی که رهبر معظم انقلاب پیشه کرده‌اند واخیرا در حکم خود به امام جمعه‌ی بندرعباس فرمودند: تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویِ گشاده و دست مهربان با عموم طبقات؛ توصیه‌ی مؤکد اینجانب است. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم. سیّد علی خامنه‌ای۲۶ تیرماه ۱۳۹۸.

موفق باشید

26195
متن پرسش
سلام علیکم: برخی افراد و عزیزان در ایام اخیر به تعابیری آسیب شناسانه در جبهه فرهنگی انقلاب رو آورده اند و معتقدند به صهیونیسم اسلامی دچار شده ایم. حاضر نیستیم افرادی دیگر را درون جبهه انقلاب وارد کنیم و رسماً به فکر جذب نیستیم و حفظ اعضای کنونی را مقدم و اولی می دانیم و مع الاسف این تعبیر کمی بین برخی فعالان شاخص انقلابی درگیری و چند دستگی بوجود اورده و اونها رو در فضای مجازی درگیر پاسخگویی به هم کرده است. اولاً آیا این تعبیر صهیونیستی شدن صحیح است و ثانیاً چرا ما گاهی در نقد و بررسی اعمال هم به چنین چند دستگی ها و حتی دعوا های عجیب می رسیم و گاهی حتی حس می کنم از منظومه فکری رهبر انقلاب هم خارج شده و تازه در نظر نمی گیریم سندی راهبردی مثل بیانیه گام دوم داریم که می تواند اتفاقاً حکایت ما را کثرتی در عین وحدت کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعبیر صهیونیسم اسلامی را نشنیده بودم. ولی به نظر بنده برای بعضی از ماها تعبیر درستی است و بحث جزیره‌ای بودن در انتهای کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب» آسیب‌شناسی شده است. به هر حال در شرایطی هستیم که بسیاری از آن‌هایی را که غیر خودی می‌دانیم می‌توانیم خودی حساب کنیم. در این مورد سخن فرزند شهید سلیمانی به آن جوانی که عکس پدرش را پاره می‌کند، معنایِ آن «بودنی» است که حتی باید چنین افرادی را نیز از خود جدا ندانست. او این‌طور به آن جوان خطاب می‌کند:

جوان مواظب خودت باش

لگدهایت را به تصویر مردی بعداز تکه تکه شدنش می زنی که حتی حالا که رفته ای آن بالا نگران توست که نیفتی

محکم تر هم که بزنی او دلگیر نمی شود ، فقط مواظب باش نیفتی نه از اسب و نه از اصل!

بعضی دیگران  که آنجا برایت سوت و کف می زنند را هم حاج قاسم بچه های خودش می داند

حاج قاسم تو را با آمریکا و اسرائیل اشتباه نمی گیرد

شاید خوشحال هم باشد که تو چه دل و جگری پیدا کرده ای

حاج قاسم شاگرد مردی و سرباز است که به دوستانش  سپرده بود از پاره شدن عکسش نرنجند

و این هردو مرید امامی هستند که فرموده بود به جای روح منی خمینی اگر مردم بگویند مرگ بر خمینی برایش تفاوتی ندارد

بزن جوان  فقط مواظب خودت باش

مواظب باش نیفتی

حاج قاسم حالا دستش در ملکوت عالم بیشتر از قبل باز شده است ای بسا دست ترا هم بگیرد

فقط برای جوابی که به نگاه مهربانش باید بدهی، حرفی داشته باش.

موفق باشید

26182
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: اولا از شما معذرت خواهی می کنم بابت لحن سوال قبلیم. حقیقتش من مثل شما بزرگان حضور قلب و آرامش ناشی از ایمان ندارم. برای همین با یه سری حوادث زود خونم به جوش میاد و... استاد ازتون راهنمایی میخام چرا که مطمئنم کلام دلنشین شما از دلی برمیاد که خدا در اون دل قویاً حضور داره. استاد با توجه به اینکه مطالب کانالتون را دنبال می کنم متوجه شدم که در شرایط فعلی در عرصه جهاد اصغر جنگ نرم هستیم؟ اگر جوابتون مثبته لطفا بفرمایید من به عنوان سرباز این جنگ نرم (بیشتر در فضای مجازی منظورمه) چه وظیفه و مسئولیتی دارم؟ و دقیقا باید چیکار کنم که ‌واقعا موثر و مفید باشه؟ استاد من فکر می کنم اون سیلی انتقام را یکی باید زیر گوش خود من بزنه تا خوابم نبره. (استاد گرامیم برای موفقیتم در جهاد اکبر برای حضور قلب خودم و برای اینکه صدای خدا را از درونم بشنوم و دنبال اون صدا قدم بردارم شدیدا محتاج دعای شما هستم) باز هم از محضرتون حلالیت می طلبم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که دعاگو هستم. عنایت داشته باشید که ما در این تاریخ با جهانِ گسترده‌ای روبه‌رو هستیم با انسان‌هایی به وسعت آن جهان. باید با بیکرانگیِ انسان‌ها با آن‌ها سخن گفت. گویا قیامتی برپا شده است «وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً» (نبأ/۱۹) آسمان گشوده شده است و درهای زیادی در مقابل انسان‌ها باز شده. چرا بعضی‌ها هنوز در پنجره‌ای محدود به عالَم و آدم می‌نگرند و از سردیِ زندگی خود، خود را خلاص نمی‌کنند؟! موفق باشید

26155
متن پرسش
سلام خدمت استاد: به هر صورت کشته شدن عده ای در هواپیمای اوکراینی به دست ما نمی گذارد که من راحت باشم. راستی این افراد چه تقصیر و گناهی داشتند که باید با اشتباه یک نفر چنین سرنوشتی پیدا کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید مواظب بود دو موضوع از همدیگر جدا شود. یکی تقدیری که هرکس برایش رقم خورده است و دیگر خطایی که انجام می‌گیرد. آیه‌ی ۸ سوره‌ی جمعه می‌فرماید: «إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ» آن مرگی که شما از آن فرار می‌کنید، شما را حتماً ملاقات می‌کند و از آن فرار ممکن نیست.

حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «تَعُدُّ السِّنِینَ ثُمَّ تَعُدُّ الشُّهُورَ ثُمَّ تَعُدُّ الْأَیَّامَ ثُمَّ تَعُدُّ السَّاعَاتِ ثُمَّ تَعُدُّ النَّفَسَ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» سال‌ها را می‌شمرند، سال‌ها که به سر رسید ماه‌ها را می‌شمرند، ماه‌ها که تمام شد روزها را می‌شمرند، روزها که تمام شد ساعت‌ها را می‌شمرند و بالأخره نفس‌ها را می‌شمرند تا عمر مقدّر به سر آید و فرشته‌ی مرگ، روح آدمی را قبض کند. و در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» چون اجل انسان‌ها فرا رسید، نه ساعتی آن اجل عقب و یا جلو می‌افتد.

پس در مورد تقدیری که این افراد داشتند باید به نکته‌ی فوق توجه داشت. مثل این‌که اگر بناست عده‌ای در این روز و این ساعت به تقدیر خود برسند، به نحوی همه‌ی آن‌ها در اتوبوسی جای می‌گیرند که آن اتوبوس بناست با خطای راننده در درّه‌ای سقوط کند.

و اما این‌که این مرگ باید به دست آن راننده انجام بگیرد؛ بحث دیگری است که خداوند بخواهد آن راننده را نیز به هر دلیلی نیز تنبیه نماید. و در این‌جا نباید با نظر به تقدیرِ کشته‌شدگان، از خطای راننده غفلت شود. در مورد خطایی که نیز در کشته‌شدن مسافران آن هواپیما پیش آمد؛ باید فکر کرد که خداوند بنا دارد چه چیزی را به ما نشان دهد؟ آیا می‌توان گفت در این شرایط که موقعیت‌مان چندان حساس نیست، به دست ما باید این خطا انجام شود تا در شرایطی حساس‌تر و موقعیتی بس بزرگ‌تر خود را تصحیح کرده باشیم؟ واللّه اعلم. موفق باشید

 

26128
متن پرسش
سلام استاد: کتابی با توجه به بیماری ام و معرفی کنید اگر سرگذشت شهدا باشه یا هر چی صلاح می دانید چه بهتر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست به کتاب «تپه‌های جاویدی و راز اشلو» سری بزنید. موفق باشید

26089
متن پرسش
سلام: منظور از جوانی چه سنی می باشد؟ و کتاب انتخاب بزرگ مناسب چه سنی است آیا یک فرد ۲۵ ساله می تواند طبق این کتاب هر تصمیم بزرگی بگیرد و این کار عاقلانه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جوان، روحی دارد که افقِ آینده‌ی خود را در شروعِ زندگی به صورت بی‌نهایت احساس می‌کند. به هر حال، تصمیمِ بزرگ، عبارت است از نظر به ابدیت. موفق باشید

26087
متن پرسش
سلام: من پسری جوان هستم که در شهر تهران زندگی می کنم. حدود یک سال است که اتفاقاتی عجیب برایم اتفاق می افتد و همین موضوع باعث شد که از طریق این سایت از حضرت استاد سوال کنم. موضوع این است که زندگی من به طور معمولی پیش می رفت که یک شب هنگام خواب احساس عجیبی کردم. مانند این که روحم از بدنم خارج شده است. این را به وضوح می توانستم حس کنم. ولی خیلی ترسیدم و سعی کردم تکانی بخورم و بیدار شدم. در آینده باز هم این اتفاق برایم افتاد و شدت آن هر دفعه بیشتر می شد به طوری که صداهای ترسناکی از بیرون می شنیدم و احساس سبکی می کردم. تا این که در روز های اخیر شدت آن بسیار زیاد شده به طوری که عالم غیب را می بینم. انسان های ناشناس و دوستان خود را می بینم. می توانم با آنها حرف بزنم و حتی آنها را لمس می کنم. گویی واقعا آنجا هستند و من در عالمی دیگر هستم. ولی حقیقتا بنده از این موضوع می ترسم و حتی هر بار که این اتفاق می افتد سعی می کنم سریعا خود را بیدار کنم. سوال من این است که این اتفاقات نشانه چیست و آیا من گناه خاصی نزد بارگاه خداوندی انجام دادم که این وقایع رخ می دهد یا شاید هم یک نشانه خوب است؟ خواهش می کنم و تمنا می کنم این نامه را به دست استاد برسانید شاید دفعه بعد نتوانم به جسمم برگردم این موضوع واقعا حیاتی است. اجر همه شما با خداوند. یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه خوب است از آن جهت که انسان بُعدِ مجرد خود را در این رابطه‌ها احساس می‌کند. ولی خطر ان‌جا است که در این موارد شیطان وارد می‌شود و در قوه‌ی واهمه‌ی ما صورت‌های غیر واقعی ایجاد می‌کند. با مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و با تقویت بدن، خود را جلو ببرید. موفق باشید

26085
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، آیا از حضرتعالی مطالب و مباحثی در نقد فمنیسم وجود داره که بشه مطالعه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در این رابطه بتواند نکاتی را با شما در میان بگذارد. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید

26056
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. پس اینکه فرمودید در خواب ملکات می ماند واقعا باعث امیدواری من شد. پس اگر دایما در خواب خود را در حال پرواز و ذکر اسماء الاهی ببینیم و یا در حال برطرف کردن مشکلات اعتقادی دیگران و یا کمک به دیگران می توانیم امیدوار باشیم که این صفات را کسب کرده ایم شیطان بسیار از راه خود کم بینی و نا امیدی از خود به من نزدیک می شود، آیا اینگونه خواب ها می تواند نشانه ای باشد از خدای رحمان برای رشد ما، البته رشدی که هنوز جا برای ادامه دادن دارد؟ ۲. و اینکه اگر انسان در خواب با اختیار حرکت کند و امور آزار دهنده را به امور دلچسب تغییر دهد با توجه به اینکه می داند که در خواب است، آیا می تواند نشانگر تقویت اراده انسان در طول زندگی باشد، چون از شما پرسیدم و فرمودید، اراده انسان که مد نظر امام در کتاب معاد بوده اراده ای در جهت خدایی نمودن افعال است؟ ۳. در حالی که در چندین جا از شما شنیده ام انسان در خواب و برزخ اختیار ندارد، ولی برای خودم بارها پیش آمده که اشکالی می خواهند در خواب مرا آزار دهند که در خواب می فهمم از خیال خودم هست ولی من یا اراده خود آنها را به نیکوترین چهره ها تبدیل کردم، چهره های که در کنارم دعا بخوانند و کمک من کنند برای پرواز در آسمان ها و ذکرهایی که تمام جانم را پر از لذت و شعف می کند؟ حضور خود را در این خواب ها به خوبی حس می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه، همچنان‌که مکرر خدمت کاربران عرض شده است، بنده تعبیر خواب نمی‌دانم و قسمت دوم و سوم سؤال جنابعالی نیاز به تعبیر دارد. موفق باشید

26044
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: از آنجا که عزم و انتخاب از نفس است چرا در هنگام خواب ما اراده ای نداریم و بدون اینکه کنترلی داشته باشیم از صحنه ای به صحنه ای دیگر برده می شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب در مقابل امکانات متفاوت که روبه‌روی ما است به ظهور می‌آید. در خواب، نفسِ انسان با ملکات خود و صور ذهنی‌اش به‌سر می‌برد. موفق باشید

26016
متن پرسش
سلام: ۱. اگر سر کسی را ببرند بلافاصله پس از بریدن، نفس از بدن منصرف می‌شود یا تا مدتی سر و بدن را اداره می‌کند؟ ۲. مگر نه اینکه مرگ انصراف نفس از بدن است و در همه ی انسانها این اتفاق به یک صورت انجام می شود پس چرا بعضی مرگها بدون درد اند. (مثل مرگ در خواب) و بعضی مرگها با درد و زجر زیاد همراه اند. (مثل بریدن سر) ۳. اساسا حس درد در انسان و حیوانات، مربوط به نفس است یا جسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره تا حدّی نفس، هنوز تصرف خود را دارد تا این‌که از آن تصرف مأیوس شده و منصرف شود. ۲. در هر حال هر مرگی یک نوع انقطاع از بدن است و درد خود را دارد ۳. همه‌ی احساسات مربوط به نفس است. موفق باشید

26003
متن پرسش
سلام: نظرتان راجع به افرادی که با وجود نقص جسمانی با هزار زحمت برای بدست آوردن موفقیت دنیایی جنگیده اند (مثل معلولی که به قله دماوند صعود می‌کند) و بعد از موفقیتشان از توکل به خدا و تسلیم نشدن خود صحبت می‌کنند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که زمینه‌ی فعالیت دارند، خوب است در میدان باشند تا عزم آن‌ها رشد کند و به کمال برسد. موفق باشید

26000
متن پرسش
به نام خدا عرض سلام و خسته نباشید: ببخشید که این مطلب را ارسال می کنم چون می دانم حضرتعالی قطعا معبر نیستید ولی شاید بتوانید راهنمایی فرمایید. چند خواب دیده بودم و هدف خوابها اذیتم میکنه خواستم ببینم آیا اینها اثغاث احلام است یا شاید حاوی پیام است. خواب یک: خواب امام صادق (ع) را دیدم مرا صدا زد با صورت کامل ایشان را دیدم بعد یک عدد خرما گرفت سوره حمد بر آن خواند و به من داد من آن را خوردم و دهانم از آب دهان امام صادق (ع) پر شد و لبریز شد بطوریکه روی زمین هم از آب دهانم افتاد. خواب دوم: رفتم زیارت حرم عبدالعظیم دیدم رو به ما پشت به قبرش یک سفره جلو گذاشته و همه می خوردند و من آمدم از آن خوردم یک شخص نورانی پیشش بود که شبیه امامزاده یا همچین چیزی بود که نمی دانم کی بود و آیا اصلا کنار ایشان شخصی دفن است من در کودکی زیارت عبدالعظیم رفته بودم. سوم: خواب دیدم مرا برای سیصد و سیزده تن دعوت کردند یکی کسی هم با من بود دم در ولی مامور نگذاشت وارد شود گفت نامه ورود. یهویی دیدم در جیبم نامه هست. داخل محوطه و سپس سالن ال مانند شدم یک سفره پهن بود افراد با هیبتی بودند و در راس سفره کسی بود که وقتی خواستم او را ببینم غبار شد و مانع شد به من گفتند برو ته سفره، و اکثر سفره پر بود و ته سفره مانده بود خیلی کم شاید تعداد چند نفر خالی بعدش یه برنج آوردند که روی آن قیمه بود و من از آن خوردم و بیدار شدم. و خوابهای زیادی از این دست. البته الان مدتی است دیگر هیچ خوابی نمی بینم مطلقا. ضمنا من زیاد به این چیزها فکر نمی کنم ولی به وفور خواب پیامبر (ص)، ائمه، قبرحضرت زهرا (س) را می بینم. گاهی هم پیش سه یا چهار معصوم (ع) را با همه. من برای خواب مطلقا ارزشی قائل نیستم و بلکه حتی تنفر دارم علت تنفر هم بزرگنمایی کردن آن است چرا یک بیچاره بدبختی مثل من باید چنین خواب هایی ببیند که ممکن است باعث نوعی توهم معنویت در او شود و این علت تنفرم از خواب است. چون می دانم کی هستم و مطلقا نمی‌توانم حتی تصور این کنم که مثلا یک هزارم انسانهای خوب باشم چه رسد به انسان های إلهی. پس این خوابها چی هستند البته در مجموع بیش از ده ها خواب و چیزهایی که بین و خواب و بیداری برام بوجود آمد را مکتوب کردم. آها فراموش کردم. خواب دیدم یه قصر بزرگ با دو تا مناره که انتهای آنها دیده نمیشن و عکس بزرگ من سر در آن است ولی در بسته بود و چند نفر ایستاده بودند گفتم عکس کیه گفتن هرکی هست خدا براش خواسته بعد وقتی خودم رو دیدم با تعجب گفتم چرا صورتم اینقدر می درخشه و شبیه شهداست اینکه اینجا بیشتر مکان شهداست بعد سمت طرف جاده یه سیاهی بود و بی اختیار آن جا رفتم به آنها گفتم باید برم کارهای نیمه تمام زیادی دارم خانه های زیادی در آن سیاهی بود والی آخر.... با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده در این موارد ورودی ندارم. فکر می‌کنم نباید خودتان نیز این موضوعات را دنبال کنید. موفق باشید

25998
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جناب استاد طبق فرمایشی که داشتید کتاب انسان عالم دینی را مطالعه نمودم در همه کتاب قصد القاء یک مطلب خاصی دارید که احیانا آن را تجربه نمودید یا بزرگان و واصلان آن را تجربه نمودند. نکته ای که هست و جواب گمشده ام را شاید در این کتاب پیدا نکردم یک جای کاری دارد می لنگد مشکلی که من بیان کردم با جواب حس می کنم تناسب تامی ندارد. توان علمی ام نمی کشه، چرا حس بیهودگی و پوچی به ما دست می دهد و سیری و وحشت از زندگی و تصور زائد بودن هستی و سنگینی آن سوای خوبی یا بدی احوال و حوادث چرا وقتی که اعصابم سالم بود اینها سراغم نمی آید یا خیلی بندرت با شدت کم می آید این وسط یک چیزی هست. خداوند با رحمت واسعه اش نمی تواند با ما گرفتاران، بیسوادها (بمعنی در مقابل عارفان) اینگونه معامله کند که یا در عالم دینی باشیم یا زندگی ما پوچ اندر پوچ است. «یرید الله بکم الیسر ولایرید بکم العسر» چرا دقیقا در سن چهل و دو دنبال معنا می گردم؟ چرا بعد از این همه مدت چرا اوائل جوانی یعنی بیست سالگی دنبال چنین معنایی بودم یه رابطه ی معناداری وجود داره، که سن من و شاید سن انسانها بازی می کند من تفکرات بسیار عمیق و عمیق می کنم. احساس پوچی و وحشت از هستی ناشی از فقدان اعتقاد به خدا نیست، ناشی از هدفدار نبودن زندگی نیست، نه یک جای کار می لنگه همه چی مرتب هست، این وسط یک چیزی هست، سن من داره بازی درمیاره یا سیستم فکر و ذهنم یا هر چیزی که نمی دونم چیه، من سلامتی ذهنم را با همه وجود دیدم در حالی که این بیماری است. وجود سالم هدفمند ست اصلا به این مساله بیمارگونه غور نمی کند غور کردن یک بازی است این نوع غور با آن نوع غوری که برای جستجوی حقیقت می کنیم فرق دارد غور در حال عسر و مرض با غور همراه یسر و سلامتی دو چیز است. حتی ملحدان هم باید در سلامتی انتخاب کنند بیماری آن چیزی نیست که مدنظر پروردگار باشد. ظرف مریض است سیستم مختل است این اختلال منبعش مرموز هست. آیا در این زمینه نظری ندارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث نیهیلیسم یا احساس پوچی، مشکلِ این قرن است. متفکران معتقدند اگر کسی به‌خوبی متوجه‌ی این امر بشود، نوع رویکردش به دین، رویکردی اساسی برای معنابخشی به زندگی می‌گردد و دینِ الهی چنین توانایی را دارد، اگر ما رویکردمان برای معنابخشی به احکام و دستورات دین باشد. موفق باشید

25977
متن پرسش
من در گیر شخصیتی هستم که فکر می کنم ساحری قوی ست و شبانه روز با خدعه با من سخن می گوید و افرادش نیز مرا تحت نظر دارند. در تمامی خیالات و افکار من مداخله کرده و امور را برایم مشتبه می سازد. از استاد (فایل های صوتی) شنیدم که فرمودند کتاب اپانیشاد ها را نیز مطالعه نموده اند و از جایی شنیده ام چیزی وجود داشته با آن به زنان تجاوز می کردند (چیزی شبیه به سحر.) چون این اتفاق (تجاوز در خواب و بیداری) برایم رخ داده است و می دهد از شما درخواست راهنمایی دارم. من در زندگی ام سخنرانی افراد مختلفی را گوش کرده ام و از مباحث استاد بسیار بهره بردم هم به برکت حدیث امام صادق (ع) و هم تفسیر دقیق ایشان لذا خواهشمندم در رابطه با موضوع بنده نیز مرا راهنمایی فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست کمی با کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و پیشنهادهای آن کتاب دست و پنجه نرم کنید. از ورزش و تمرکز در حرکات ورزشی غافل نباشید. امروز، فعالیت‌های اجتماعی و هماهنگ‌شدن با افقِ دیدِ مقام معظم رهبری، در بسیاری امور راه‌گشاست. موفق باشید

25972
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: می خواستم بدانم آیا استفاده از آلات موسیقی مثل سنتور، دف و ضرب در مدارس به صورت معمولی جهت جشن ها و مناسبت ها اشکال دارد و آیا این کار ترویج موسیقی محسوب می شود؟ بعضی افراد مخالفت می کنند و بعضی از افراد آن را مجاز می دانند و استدلال می کنند که در مسابقات فرهنگی هنری مدارس تک نوازی وجود دارد و این ها غیر لهوی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر درحالت صفا و با محتوای خوب انجام شود، ترویج موسیقی به حساب نمی‌آید و اشکالی نخواهد داشت. موفق باشید

25970
متن پرسش
استاد گرامی سلام: ۱. در شرایط بد اقتصادی که در آن قرار داریم و نمی توانیم شرایط مطلوبی از نظر زندگی برای همسر و فرزندانمان فراهم نماییم آیا اگر به کسی توصیه کنیم که ازدواج نکند و یا به زوجین جوان توصیه کنیم بچه دار نشوند مرتکب گناه شده ایم؟ ۲. در درجه پایین تر اگر ساکت باشیم و تشویق به ازدواج و یا بچه دارشدن نداشته باشیم آیا مرتکب گناه شده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! هیچ‌وقت نباید از رزقی که در دست خدا است، مردم را مأیوس کرد. سعی کنید توصیه کنید زندگی‌ها را ساده و ساده شکل بدهند. ۲. به نظرم همان قسمت اول، بهتر باشد. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!