بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سایر موضوعات

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18620
متن پرسش
سلام علیکم: شهید آوینی در مقاله رمان، سینما و تلویزیون این چنین می گویند: «رمان‌نویسی را هرگز نمی‌توان با اسطوره‌‌پردازی و یا حتی قصه‌پردازی بشر در گذشته‌ها قیاس کرد؛ رمان ماهیتاً پدیداری متمایز از اسطوره‌ و یا قصه‌های کهن است. خودبنیادی یا سوبژکتیویسم یکی از خصوصیاتی است که رمان را از اسطوره و یا قصه‌های کهن متمایز می‌دارد و این تفاوت، عرضی کوچکی نیست؛ یک تمایز جوهری ذاتی است.» لکن بنده هر چه در مسئله تفاوت بین رمان نویسی با داستان نویسی که در گذشته رایج بوده فکر کردم به پاسخ موجهی نرسیدم، لطفا برای فهم منظور ایشان راهنمایی فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث مفصل است. به این صورت که در یونان قدیم از طریق تراژدی و در فرهنگ ما از طریق داستان‌هایی مثل داستان‌های کلیله و دمنه اشاره به واقعیات نمادین می‌شد و باطن واقعیات را  که با بصیرت باید می‌دیدیم نه با بصر، در میان می‌گذاشتند. ولی اکثر رمان‌های جدید – نه رمانی مثل رمان بینوایان ویکتورهوگو - بیشتر، خیال‌پردازی است. و در فرهنگی که به هیچ حقیقتی اشاره ندارد به میان آمده است و به یک معنا زندگی در فرهنگ سوبژکتیویته را مطرح می‌کند. موفق باشید

18610
متن پرسش
با عرض سلام: در بعضی از کلاس هایی که امروزه با عنوان نجوم اسلامی برگزار می شود از روی وضعیت اجرام آسمانی و ستاره شناسی تعین می کنند که مثلا در فلان موقیت نجومی (مثلا فاصله فلان ستاره تا ماه) استجابت دعاهای خاص با شدت بیشتری صورت می گیرد که در این صورت آدم احساس می کند خداوند خدایی است مکانیکی نه خدایی که از رگ گردن به بنده نزدیک تر است و شنوای هر زمان بنده می باشد می خواستم نظر شما را بدانم. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد اطلاعی ندارم. آری! زمان‌ها و مکان‌هایی که در متون دینی ما بدان توجه شده، برای ارتباط روح انسان با خداوند ظرفیت بیشتری دارند به جهت آن‌که شرایط چنین ارتباطی با رفع حجاب‌هایی که بین انسان و خداوند پیش می‌آید بهتر فراهم می‌گردد. موفق باشید

18602
متن پرسش
سلام: در مدرسه به عنوان متولی امر نماز چکار کنیم که دانش آموزان با شوق و رغبت در نماز جماعت حاضر شوند؟ حدود 25 دقیقه از ساعت کلاسی را برای نماز اختصاص داده ایم اما بسیاری با اکراه به نماز می آیند یا بدون وضو می آیند یا در نماز حرف می زنند. این اجبار گویا جواب نمی دهد. آیا بهتر نیست که نماز را در مدرسه تعطیل کنیم و هر که خواست برود به خانه و فرادی بخواند؟ اینطوری موجب وهن نماز جماعت هم نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که فعلاً به همین روش‌ها عادت کنند و از طرفی در سر نماز تذکراتی در رابطه با برکات نماز و سیره‌ی بزرگان به آن‌ها داده شود، از جمله تذکراتی که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در نامه‌ی 31 به فرزندشان داده‌اند و در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که بر روی سایت هست؛ می‌توانید آن را دنبال کنید. این موارد به آن‌ها کمک می‌کند تا آینده وقتی بنای نمازخواندن داشته باشند، در زحمت نباشند. موفق باشید

18599
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: ببخشید استاد یک شبهه ای برام پیش اومده که ذهنمو مشغول کرده. و اون اینکه تو یه سایتی چند ماه پیش خوندم که دانشمندان دارن روی این مساله کار می کنند که چه عواملی باعث پیری و سرانجام مرگ انسان می شوند و تلاش می کنند تا بتوانند یک روزی به این موفقیت برسند که با کنترل این عوامل در بدن انسان کاری کنند که او، پیر نشود و برای همیشه جوان بماند و یا حتی به طور کلی بتوانند جلوی مرگ انسان را بگیرند. استاد طاهرزاده وقتی این مطلب رو خوندم این سوال یا در اصطلاح شبهه برام پیش اومد که نکنه این انسان دو پا که همه کاری ازش برمیاد، بتونه یه روزی در برابر مرگ بایستد و یا حداقل عمری بسیار طولانی کند مثلا دو هزار سال. استاد حالا سوالم از شما اینست که بهم بگید که همچنین کاری از انسان بر میاد؟ نه اینکه نعوذ بالله خداوند ناتوان است که روح انسان را بگیرد بلکه چون خداوند بر اساس سبب و مسببات عمل می کند، میگم نکند یه وقت همچین کاری انسان بتونه بکنه!؟ ثانیا سوال دیگری نیز دارم و آن اینکه اگه ممکنه حدیث یا روایتی اگر سراغ دارید که تصریح کرده باشد که نمی توان در جلوی مرگ ایستاد و از آن فرار کرد و همه انسان ها می میرند را بهم بگید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهترین جواب برای رسیدن به مطلبی که به دنبال آن هستیدع مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن است که هر دو بر روی سایت هست. در آن‌جا روشن می‌شود که قضیه‌ی مرگ از چه قرار است و چرا با علمِ تجربی نمی‌توان آن را فهمید. موفق باشید

18598
متن پرسش
سلام استاد: سال اولی است که معلم شده ام. نمی دانید چه اوضاعی است در مدارس! بنده در مدرسه ابتدائی و دبیرستان هستم. الف) دانش آموزان گستاخ شده اند و پر رو و احترام بزرگتر را نگه نمی دارند و خیلی بی تربیت و بی ادب شده اند. البته مودب و خوب هم در بین آن ها هست ولی واقعا بنده نمی دانم علتش چیست؟ و آیا در سایر کشورها هم وضع دانش آموزان همین گونه است؟ و ادب و اخلاق و رعایت حرمت ها مرده است؟ ب) استاد بنده در کلاس یا محیط مدرسه چگونه برخوردی در برابر آن ها داشته باشم که هم اسلامی باشد و هم حساب ببرند؟ در برابر بی حرمتی های آن ها چه کنم؟ ج) با خود می گویم کاش وارد این شغل نمی شدم حتی اگر ماهی 2 میلیون پایه حقوق بنده بود که الان 1 میلیون است بنده واردش نمی شدم. با این آموزش و پرورش داغون مملکت به جائی نمی رسد. در سند تحول و در سخنان رهبری هم آمده که باید توجه بشود و هرچه در این عرصه خرج کنیم، سرمایه گذاری کرده ایم اما از حرف تا عمل خیلی فاصله است. فایده اش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرجا روحِ مدرنیته آمده است مثل خود کشورهای غربی که حریم انسان‌ها رعایت نمی‌شود، همین وضع است که می‌بینید 2- سعی کنید روح اصلیِ جوانان را درک نمایید و در مقابل بی‌احترامی‌ها خود را به غفلت بزنید و محبت و رفاقت و دلسوزی با آن‌ها را دنبال کنید. بهترین کار در این دنیا، ساختن همین جوانان است که گوهری در درون خود دارند و باید آن را شکوفا کرد و این با دلسوزی و درکِ آن‌ها میسر است، نه بی‌محلی به آن‌ها. موفق باشید

18568
متن پرسش
سلام: جسارتا کتابهای چاپ شده استاد رو از چه طریق میشه دریافت کرد؟ کدوم انتشارات چاپ کرده؟ میشه خرید اینترنتی کرد؟ اگه میشه سایت یا لینک یا شماره سفارش کتاب رو بفرستید. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد با جناب آقای مهندس نظری تماس بگیرید. ایشان راهنمایی‌های لازم را خدمتتان انجام می‌دهند. شماره‌ی ایشان 09136032342 می باشد. موفق باشید

18554
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: آشنایان و همکاران چند سوال از من پرسیدند که من نمی توانم کاملا منطقی و با دلایل و برهان های قوی جوابشان را بدهم. چنانچه برایتان مقدور است لطفا در این زمینه بنده را راهنمایی فرمایید. اگر لازم باشد حاضرم کتب گوناگون را برای تحقیق در این مورد مطالعه کنم: 1. امر به معروف و نهی از منکر چه ضروریتی دارد؟ 2. چرا ما باید آیین اعراب را قبول کنیم در صورتی که خودمان زرتشت را داریم؟ 3. چرا خدا بعضی از مسایل را در قرآن کاملا صریح و مشخص بیان نکرده و راه را برای تاویل و تفسیرهای مختلف افراد باز گذاشته؟ 4. چرا خدا در قرآن مستقیما بیان کرده که زنها را کتک بزنید و این حرف دستمایه افراد مخالف شده که بگویند اسلام مخالف زن است و او را خوار کرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. اسلام به عنوان راهي كه خدا جهت هدايت بشريت قرار داده به عهده دارد تا آن‌چه موجب هلاكت افراد و جوامع انساني مي‌شود را به آن‌ها متذكر شود و از اين جهت جايگاه امر به معروف و نهي از منكر، یک جایگاه عقلانی و انسانی است 2. بحث دین زرتشت برای ایران و دین اسلام برای اعراب در میان نیست. بحث آخرین دین خدا است که بعد از تحریف سایر ادیان، خداوند برای بشریت فرستاده است. آیا دین زرتشتی که امروز ما با آن روبه‌رو هستیم می‌تواند جوابگوی نیازهای انسان‌ها در این تاریخ باشد؟ و یا در حدّ  مطالب کلی متوقف است؟ 3. اتفاقاً قرآن به عنوان کتاب مبین همه‌ی مطالب خود را به صورت بسیار روشن بیان کرده است. منتها مانند هر سخن حکیمانه‌ای باید برای فهم آن، تدبر لازم را به‌کار گرفت 4. هرگز چنین نیست که خداوند به مردان اجازه‌ی زدن زنان را داده باشد. قرآن در آیه‌ی 34 سوره‌ی نساء می‌فرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً» مردان به جهت استعداد خاصی که در مدیریت خانه به صورت کلی دارند و به جهت وظیفه‌ای که نسبت به اقتصاد خانواده خداوند به عهده‌شان گذاشته است، مدیریت خانواده را به عهده دارند و زنان صالح پیرو حق و حافظ اسرار انسان‌ها و خانواده به جهت رحمتی که حضرت حق در محافظت آن‌ها داشته است، در خانواده نقش‌آفرین‌اند. و برعکس اگر زنانی پیدا شدند که حریم خانواده را رعایت نمی‌کنند، ابتدا آن‌ها را با وعظ و نصیحت متوجه‌ی مسئولیت‌شان بگردانید و اگر اثر نکرد، حربه‌ی قهر را در میان آورید و چنان‌چه کار، به جاهای بدی کشید و خطر از بین‌رفتن نظام خانوادگی و نظام اجتماعی از طریق چنین زنانی پیش آمد، برای حفظ خانواده به جای آن‌که محکمه و دادگاه وارد شود خود مرد خانواده که مطلع است از آن‌چه گذشته است به حکم امر به معروف و نهی از منکر وارد شود و حدود الهی را، آن‌هم در حدّ زدن با چوب مسواک به طوری که هیچ کبودی پیش نیاید اجرا نماید. و این هیچ ربطی به حق مردم برای زدن زن را مجاز نمی‌نماید. حال اگر همین نوع خطاهایی که زن انجام می‌دهد و باید در محدوده‌ی خانواده تمام شود را، مرد انجام دهد او را به دادگاه اسلامی می‌سپارند و در این‌جا دادگاه با او روبه‌روست و دیگر بحث چوب مسواک و کبودنشدن نیست، بلکه شلاق است و حدّ و تعزیر. موفق باشید

 

18559
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: من مشاور یک دبیرستان دخترانه هستم. چگونه باید با دخترانی که درگیر رابطه با جنس مخالف در سطوح مختلف هستند، کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار چندان آسانی نیست. نگاهی به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» این نسل را به فکر فرو می‌برد تا لذت‌های دنیایی برایشان عمده نشود. موفق باشید

18489
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به آیات و روایات زیر: «إنَّ فی کِتابِ عَلیٍّ إنَّ أشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبیّونَ ثُّمَ الوَصیُّونَ ثُّمَ الأمثَلُ فَالأمثَلُ وَ إنَّما یُبتَلَی المُومِنُ عَلَی قَدر أعمالِهِ الحَسَنَةِ فَمَن صَحَّ دِینُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ أشتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ ذَلِکَ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَم یَجعَل الدُّنیا ثواباً لِمُؤمِن وَ لَا عُقُوبَة لَکافِر وَ مَن سَخُفَ دینُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ وَ أنَّ البَلَاءَ أسرَعُ إلَی المُومِنُ التَّقیِّ مِنَ المَطَرِ إلَی قَرَار الأرض.» درکتاب علی آمده: شدیدترین بلاها در بین آفریدگان، نخست به پیامبران و سپس به اوصیاء می رسد و آنگاه به مثل و شبیه ترین مردم به آنها. مومن به مقدار نیکی هایش آزموده می شود. هر که دینش درست و کارش نیک باشد، بلایش شدیدتر است، چرا که خدای عزوجل دنیا را مایه پاداش مومن قرار نداده و نه وسیله عذاب کافر. اما آن که دینش نادرست و کارش سست باشد، بلایش اندک است. بلا به انسان مومن پرهیزکار زودتر می رسد تا باران به سطح زمین. اصول کافی (ط-الاسلامیه) «عن رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :إذا أحَبَّ اللّه ُ عبدا ابْتَلاهُ ، فإذا أحَبّهُ اللّه ُ الحُبَّ البالِغَ افْتَناهُ . قالوا : و ما افْتِناؤهُ؟ قالَ : لا يَتْرُكُ لهُ مالاً و ولَدا» پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هرگاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، مبتلايش مى گرداند و چون فراوان دوستش بدارد او را به فنا مى كشاند. عرض كردند: چگونه او را به فنا مى كشاند؟ فرمود: مال و فرزندى برايش باقى نمى گذارد. بحارالانوار «الإمامُ الباقرُ عليه السلام: إنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى إذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا و ثَجَّهُ بالبلاءِ ثَجّا ، فإذا دعاهُ قالَ : لَبَّيكَ عبدي ، لَئنْ عَجّلْتُ لكَ ما سَألتَ إنّي على ذلكَ لَقادرٌ، و لكنِ ادَّخَرْتُ لكَ، فما ادَّخَرتُ لكَ خيرٌ لكَ» امام باقر عليه السلام: هرگاه خداوند تبارك و تعالى بنده اى را دوست داشته باشد، او را در غرقاب بلا فرو مى برد و باران بلا بر سر او فرو مى ريزد و چون او خدا را بخواند، مى فرمايد: لبّيك بنده من؛ اگر بخواهم خواسته ات را زود برآورده سازم مى توانم، اما آن را براى تو مى اندوزم و آنچه برايت بيندوزم، تو را بهتر است. «الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ و عندَه سديرٌ ـ : إنَّ اللّه َ إذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا ، و إنّا و إيّاكُم يا سديرُ لَنُصبِحُ بهِ و نُمْسي» امام صادق عليه السلام ـ در حضور سدير ـ فرمود: خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور مى سازد. اى سدير! ما و شما روز و شبمان را با بلا سپرى مى كنيم. «عنه عليه السلام: إذا أحَبَّ اللّه ُ قَوما أو أحبَّ عبدا صَبَّ علَيهِ البلاءَ صَبّا، فلا يَخرُجُ مِن غَمٍّ إلاّ وقَعَ في غَمٍّ» امام صادق عليه السلام: هرگاه خداوند مردمى يا بنده اى را دوست بدارد بر سر او بلا مى ريزد و از غمى به در نمى آيد مگر آن كه در غمى ديگر فرو مى افتد. 1. آیا'می توان نتیجه گرفت اگر بخواهیم محبوب خدا شویم باید طلب بلا از خدا بکنیم و محبوبین خدا بسیار بلا می بینند. 2. بلا فقط به معنای افتادن در رنج و سختی است یأ معنای وسیع تری همه دارد؟ 3. جایگاه عافیت خواستن از خدا کجا قرار می گیرد؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده است که انسان و یا جامعه اگر در مسیر تعالی ایمانی قرار گیرد، به طور طبیعی با موانع گوناگونی روبه‌رو می‌شود و روایات مذکور متذکر این نکته‌ی مهم است تا افراد از این موضوع غفلت نکنند. زیرا تعالی هر فرد و هر جامعه‌ای در إزاء تقابل با موانع پیش می‌اید. نمونه‌ی اجتماعی این امر را در حضور تاریخی انقلاب اسلامی ملاحظه می‌کنید که چگونه نظام استکباری و ارتجاعی دنیا در مقابل آن می‌ایستند. طلب عافیت به این معناست که انسان‌ها در چنین شرایطی از حضرت حق بخواهند به‌خوبی از این موانع عبور کنند و مثل ریزش‌های انقلاب، کم نیاورند. موفق باشید

18475
متن پرسش
سلام: چرا اجسام برخی صحابه اهل بیت علیهم السلام، مثل حجر ابن عدی و بزرگان دیگر مانند برخی علما که نبش قبرشون کردن بعد از سال ها سالم مانده، اما بدن شهدای دفاع مقدس وقتی در مناطق جنگی پیدا می کنند، همگی پوسیده شده؟ آیا مقامشان پایین تره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی سالم‌ماندنِ بدن آن نیست که آن بدن‌ها نسبت به شهدایی که بدن‌شان سالم نمانده؛ در مقامِ توحیدیِ بالاتری باشند. بلکه به جهت صفات و اعمالِ خاص است که بدن سالم می‌ماند. مثل استدام در نافله‌ی شب. موفق باشید

18485
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد عزیز: در یکی از شهرستانها مشغول مباحثه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره) شما هستیم جلسه قبل به قسمت «راز توجه به مردم» رسیدیم و قسمتی که بحث شد و دوستان ایراداتی گرفتند و شاید متوجه نشده باشیم به همین دلیل مزاحم شدیم؛ قسمتی از آن مورد شبهه را از کتاب در زیر آورده ام: ----------------------------- وقتي رسيديد به اين که در نگاه اشراقي، خاستگاه نهادهاي بين المللي بر مبناي وَهم گذاشته شده و به حقيقت ملکوتي انسان ها نظر ندارد، ارزش و اعتبار آن ها همچون دود به هوا مي رود و راه کار جايگزين کردن چيزي به جاي آن نهادها بر قلب شما مي گذرد و نظر به «مردم» ظهور مي کند. متأسفانه هنوز موضوعِ رجوع به مردم به عنوان يک حقيقت اشراقي در بين ما پذيرفته نشده است، ولي امام معتقدند خداوند قلب مردم را در اختيار دارد. بنابراين اگر ما خارج از نگاه سودانگارانه با نگاهي که خداوند اين قلب ها را محل الطاف خودش قرار داده، به مردم نگاه کنيم انقلاب اسلامي مسير خود را به سرعت طي مي کند و همواره نوري بر نور آن افزوده مي گردد. يکي از برادران بسيجي خدمت حضرت امام گزارش داده بود که رفته بودند خانه اي را که در آن مشروب مي سازند تفتيش کنند، بعد از آن که کارشان تمام مي شود مي بينند که سگ آن خانه نمي گذارد به طرف درِ خروجي خانه بروند، آن ها را مجبور مي کند بروند داخل زير زمين، وقتي وارد زير زمين مي شوند ملاحظه مي کنند به واقع يک اسلحه خانه است و يک تيم بسيار قوي براي اين که يک کشت و کشتار گسترده اي در کشور راه بيندازند آن را مجهز کرده اند و بالاخره آن تيم لو مي روند. حضرت امام در سخنراني شان فرمودند: آن سگ مأمور بود که نگذارد ما ضربه بخوريم. (85) اين را عرض کردم تا ملاحظه فرمائيد با اين که حضرت امام خودشان اشراقشان را که همان انقلاب اسلامي است، مي شناسند ولي با اين خبر متوجه جلوه اي از نور اشراقي خود در آن صحنه مي شوند که چگونه آن بسيجيان مظهر ظهور آن مدد الهي شدند. و معني «المؤمن مرآت المؤمن» به همين صورت است. در عالم شهود و اشراق هر چه شواهد بيشتر باشد انسان بيشتر مطمئن مي شود که حضرت حق نظرِ رحمت به انسان دارد، تا آنجايي که در خبر داريم در کربلا امام حسين (ع) وقتي به بعضي از افراد نفرين مي کنند و تأثير آن را در همان لحظه مي يابند، آن را شاهد بر حقانيت مسير مي گيرند و اميدوار مي شوند. امام حسين (ع) دستور دادند در گودالِ پشت لشكرگاه آتش افروختند تا فقط از يك سو با دشمن بجنگند. سواره اي از سپاه عمر سعد به نام «ابن ابي جويريه» چون نگاهش به آتش هاي برافروخته افتاد، ندا داد: اي حسين و اي ياران حسين! بشارتتان باد به آتش، در دنيا به سوي آتش شتاب كرديد. امام پرسيدند اين مرد كيست. گفتند ابن ابي جويريه است و امام او را چنين نفرين كرد: خدايا در دنيا عذاب آتش را به او بچشان. چنين نقل شده كه اسب او رميد و او را در آن آتش افكند و سوخت. مرد ديگري از سپاه عمر سعد به نام «محمد بن اشعث» بيرون آمد و گفت: اي حسين پسر فاطمه! تو نسبت به پيامبرِ خدا چه حرمتي داري كه ديگران ندارند؟ امام فرمود: اين مرد كيست؟ گفتند او محمد بن اشعث است و امام دست به آسمان بردند و عرض داشتند: خدايا! امروز، ذلت و خواري را به محمد بن اشعث نشان بده، ذلتي كه پس از امروز هرگز روي عزت نبيند. چنين نقل شده كه ابن اشعث نياز به قضاي حاجت پيدا كرد، از لشكرگاه بيرون آمد، عقربي او را گزيد و در حالي كه عورت او آشكار بود از دنيا رفت. عبدالله بن حوزه تميمی از سپاه عمر سعد با صدای بلند داد می زد و می پرسيد: حسين در ميان شماست؟ «أفيكم حسين؟» كسی به او جواب نمی داد و او باز هم تكرار می كرد تا در مرتبه ي سوم كه تكرار كرد يكی از ياران امام حسين (ع) در حالی كه به امام اشاره می كرد گفت: حسين اين است چه مي خواهی؟ با كمال پرروئی و بی ادبی جسارت كرد و گفت: يا حسين! تو را به آتش دوزخ مژده باد! امام (ع) در پاسخ او فرمود: تو دروغ می گويی، من بر خدای آمرزنده ي كريم و شفاعت پذير كه امرش مطاع است وارد می شوم، تو كيستی؟ گفت من پسر حوزه ام. پس از آن كه خودش را معرفی كرد، امام (ع) دست هايشان را به سوی آسمان بلند نمودند، به اندازه اي كه سفيدی زير بغل شان ظاهر شد و او را به تناسب اسمش نفرين كردند و فرمودند: «اللَّهُمَّ حُزْهُ إِلَی النَّار» (86) خداوندا! او را به جانب آتش بكش. پسر حوزه كه نفرين امام را شنيد خشمگين شد، تازيانه ای بر اسب خود زد تا از نهری كه جلويش بود بپرد و به امام حمله كند، با پريدن اسب از پشت زين افتاد و يكی از پاهايش در ركاب گير كرد، اسب رم كرد و او را به اين طرف و آن طرف زد، پايش از چند جا شكست و جدا شد و هنوز پای ديگرش در ركاب آويزان بود، اسب بدن نيمه جانش را بر هر سنگ و بوته ای مي زد تا بالاخره اسب به سوی خندقی كه در آن آتش افروخته بودند دويد و بدن تكه تكه اش را در آتش انداخت و بدين وسيله قبل از آتش آخرت، به آتش دنيا نيز گرفتار گرديد. و دعای امام مستجاب گرديد. حضرت سيد الشهداء (ع) شکر نمودند که خداوند چقدر زود دعايشان را مستجاب کردند. حضرت در نگاه اشراقي خود به بهترين شکل حقانيت خود را در اين صحنه ها ديدند، چون انوار اشراقي گاهي شديد است و گاهي اَشدّ و حضرت ملاحظه کردند که حضرت حق به شديدترين وجه نظر به نهضت کربلا دارد و با انعکاس صحنه هاي مختلف عزم حضرت از شديد به اَشدّ سير مي کند و مي فرمايند اين همان وعده است که خداوند به رسولش داده. چون در اشراق، حقيقت به حالت وجودي ظهور مي کند و نه به حالت ماهيتي، مثل موبايل نيست که انسان از طرف بپرسد صبح چي خوردي، در نگاه اشراقي نوع صبحانه مشخص نيست ولي طرف مي فهمد فرزندش سير است و لذا براي اين که اين اشراق جوانبش ظاهر شود بايد به صورت هاي مختلف انعکاس يابد. عرض ما به اين جا ختم شد که: جنس نگاه اشراقي به عالَم آن است که صاحب آن نگاه به نهادهاي معمولِ دنياي ظلماني هيچ توجهي ندارد و به آن ها اميدي نمي بندد، او به مردم رجوع مي کند و به همين جهت جز تشکيل بسيجِ مردمي در منظرش نمي آيد. در ساير امور نيز از کارهاي سطحي و از مشهورات بي پايه و اعتباريات خالي از نفس الأمر پرهيز دارد. و يکي از عوامل رسيدن به وحدت حقيقي و تفاهم، توجه به اين امر است در ذيل شخصيت حضرت امام (ره). خداوندا! به حقيقت آن نوري که شهداء را به سير صحيح راهنمايي کردي ما را از هدايت هاي قدسي خودت محروم مگردان. «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته» ------------------------------------------- استاد یکی از جملات که بسیار جای سوال داشت این بود: «حضرت سيد الشهداء (ع) شکر نمودند که خداوند چقدر زود دعايشان را مستجاب کردند. حضرت در نگاه اشراقي خود به بهترين شکل حقانيت خود را در اين صحنه ها ديدند» یعنی امام که واسطه فیض اند و تجلی اسم الله حال چطور با این دعا و استجابت متوجه حقانیت خود می شوند!؟ آیا این مخالف با دیگر حرفهای شما در مورد حقیقت امام نیست؟ البته یکی از دوستان گفت به خاطر اینکه حضرت حق در صحنه به «اشد» ظهور داشتند و امام از این جهت خوشحال اند که باز دوستان خیلی متوجه یا شاید متقاعد نشدند! اگر راهنمایی بفرمایید تشکر داریم. همچنین التماس دعا برای رفع حجب ما. یا علی مدد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی مهمی است در موضوع علمِ امام. که بنا به فرمایش خودشان هر وقت خدا بخواهد، آن‌طور که خدا بخواهد به موضوعات علم دارند و لذا مطابق سخنان خودشان می‌توان گفت خودشان نیز منتظر چیزی هستند که از طرف حضرت حق به آن برسند و از این جهت شواهد این‌چنینی را حجّتی برای حقانیت راه خود می‌یابند. خوب است در این مورد بحث «علم امام» را که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بحث شده، دنبال فرمایید. از آن جهت که روشن شود علم امام، علمِ «ماهوی» نیست بلکه علمِ «وجودی» است. موفق باشید

18454
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: خبر ناگوار زیر آوار ماندن نزدیک به 20 آتش نشان و احتمالا افراد دیگر در زیر آوار ساختمان پلاسکو در تهران دلها را رنجاند. 1. آیا جان باختن فردی در سر شغلش مثل آتش نشان، پلیس، برقکار، نیروهای امداد و... واقعا به دور از تعارفات معمول و در معارف دینی در نزد پروردگار شهید است یا تنها یک متوفی است با اجری خاص و نه واقعا شهادت؟ 2. آیا در تمدن سازی نوین اسلامی در جایی که حفظ جان می تواند در کسب معارف عالیه توحیدی مفیدتر باشد از فداکاری برای حفظ جان مخلوقات دیگر. لازم است انسان صرف تبلیغات رسانه ای و یا جوشش احساسات لحظه ای اینگونه خود را خالی از توحید به آن دنیا منتقل کند؟ شما مستحظرید که بر اثر تبلیغات تلویزیونی خیلی ها اقدام به اهدای عضو بعد از مرگ مغزی می کنند در صورتی که شما به ما چیز دیگری در باب به زحمت افتادن نفس می فرمایید. 3. معلولان ذهنی که عین ثابته شان همینطور است چه لزومی بر نگهداریشان در منزل است اگر کسی آنها را آسایشگاه بگذارد مگر در نزد پروردگار خاطی محسوب می شود؟ مسائل احساسی به کنار می خواهم حق مطلب معارف در اینگونه موارد خاص را بدانم و گرنه انسان دوستی به جای خود. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهادت در اصطلاحات دینی مربوط به کسانی است که «المقتول فی معرکة الحرب» یعنی آن‌هایی که برای دفاع از کیان اسلامی در مقابله با کفر جان خود را از دست بدهند و شاید از این جهت افرادی که در سؤال می‌فرمایید شهید می‌گویند که با فداکاریِ تمام جهت نجات جان انسان‌ها تلاش کردند.

خدمت به معلولان ذهنی و سالخوردگان اگر در خانه میسر باشد، برکات خاص خود را دارد و فرشتگانی در آن خانه حاضر می‌شوند که اگر آن‌ها بروند آن فرشتگان هم خواهند رفت. موفق باشید 

18465
متن پرسش
سلام: در طي سخنراني هاي معرفت النفس فرموده بوديد که جسم وقتي بيمار مي شود که روح بيمار مي شود. پس چرا افرادي مثل امام خميني (ره) به سرطان مبتلا شدند؟ مگر روح ايشان بيمار شده بود؟ توضيح بفرماييد. مطلب قدري سنگين است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» بیشتر روشن شده است که روح چون بنا دارد از بدن منصرف شود، انعکاس آن انتقال و انصراف، این نوع به اصطلاح بیماری‌ها است که پزشکان نام آن را بیماری می‌گذارند. ولی این‌ها به جهت انتقال و انصراف روح است که در بدن ظهور می‌کند. موفق باشید

18463
متن پرسش
استاد سلام: یک سوال دارم بی زحمت اگر پاسخ میدید به کتابی چیزی ارجاع ندید خیلی ممنونم. خداوند متعال هدف خلقت رو عبادت بیان می کند. از طرفی انسانهایی رو خلق میکنه که توی چند دسته اونا رو میگم 1. در شکم مادر فوت می کنند. 2. سقط عمدی میشن 3. ناقص الخلقه اند (خصوصا اون هایی که از لحاظ ذهنی مشکل دارن) 4. کودکانی که در سنین قبل از تلکیف مثل 3 یا 4 سال فوت میکنن خب اینا چی از عبادت میفهمن! میگن چون پدر و مادرشون مثلا حرام خورده اند بچه ناقص میشه! خب آیا خداوند نباید جلوی این نقص جنین رو بگیره تا هدف آفرینش بهتر محقق شه؟ خیلی ممنونم ازتون. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست است که همان‌طور که می‌فرمایید هدف نهایی خلقت انسان عبادت است برای خدا. ولی این عبادت هدفِ مخلوق است و نه هدف خدا، پس اگر مخلوق عبادت نکرد، آن مخلوق به هدف نرسیده. حال چه عواملی موجب می‌شود که مخلوق به هدف نرسد؛ آن عوامل متفاوت است یکی از آن عوامل، حدّ محدودی است که آن موجود برای خود انتخاب کرده است حال چه انسانِ بیست‌ساله باشد و چه کودک سقط‌شده، آن کودک، همین اندازه‌ «بودن» را برای خود انتخاب کرده و در همین حدّ هم اگر قصد بندگی داشته باشد، به هدف خود رسیده. موفق باشید

18448
متن پرسش
سلام استاد: 1. اسم مستأثر الهی چیست؟ 2. دلیل اینکه شما اینقدر درباره اتقلاب و حکومت اسلامی بحث می کنید چیست؟ چقدر ضرورت دارد؟ آیا بهتر نیست موضوعات قرآنی عقب مانده را دنبال کنید؟ 3. آیا شما با این حرف موافقید؟ (خواندن کتابهای معرفتی باید یک حالت حضور برای ما ایجاد کند اگر همین کتابها را از فضای مجازی مطالعه کنید دیگر درست نمی تواند شما را به بالا انتقال دهد خود کتاب معنویت دیگری دارد پس تا می توانید کتاب ها را بخرید و مطالعه کنید). ممنون یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- با نظر به درک حضور تاریخی که انقلاب اسلامی در منظر ما قرار می‌دهد، قرآن برای ما هدایت‌ها خواهد داشت 3- رویهمرفته می‌تواند درست باشد، ولی کلّی نیست. موفق باشید

18446
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این داستان خواب آیت الله مرعشی نجفی و استاد شهریار واقعیت دارد؟ نمی دانم چرا اینگونه داستانها را تا از خود شخص یا از طریق واسطه ای صادق و موثق نشنوم باور نمی کنم. کلا اصل داستان با جزئیاتش از چه قرار است؟ استاد واقعا ببخشید وقتتون رو می گیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بنده را مشغول این سؤالات نکنید، فرصت بهتری جهت جواب به سؤالات معرفتی خواهم داشت. موفق باشید

18445
متن پرسش
سلام خسته نباشید: آیا خواب منبع معرفتی هست یا نه؟ جواب با ذکر منبع.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» و در کتاب جایگاه جن و شیطان و جادو گر عرایضی در این مورد شده است. موفق باشید

18436
متن پرسش
سلام: معنای این جمله چیست؟ «[نیهیلیست] کسی است که عقیده دارد، هیچ چیز معنی ندارد و هر کاری مجاز است. اما سارتر عقیده داشت زندگی باید معنایی داشته باشد. ولی خود ماییم که به زندگی معنا می دهیم. وجود داشتن به معنای آفریدن زندگی خود است.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساس همه‌ی معانی حضرت حق است و لذا هر کس به اندازه‌ای که به خدا رجوع داشته‌باشد آن‌هم رجوع قلبی، از حیطه‌ی پوچی رها می‌شود ولی اگر به قول «سارتر» انسان فقط در خودش متوقف شود، باز گرفتار همان سوبژکتیویته و پوچی خواهد شد. در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» در بحث خود شارژی که یک فریب بیش نیست،‌ عرایضی شده‌است. موفق باشید

18424
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده دانشجوی پزشکی هستم و بعد از مطالعات غرب شناسی و معرفت نفس از جنابتان، بیشتر به ناتوانی پزشکی مدرن در حل مشکلات بشر پی بردم. پزشکی مدرن حتی برای انسان مدرن هم جواب گو نیست. سوال بنده اینجاست که آیا در حوزه ی پزشکی هم ادبیاتی به نام گذار می تواند معنی داشته باشد؟ همانطور که در سایر حوزه ها برای گذشتن از غرب، در فضای انقلاب اسلامی، باید طرحی برای گذار داشت. (البته به نظر بنده) اگر همین طور است. لطفا راهنمایی بفرمایید چه مسیری از نظر مطالعاتی باید دنبال کنم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جای توجه به این بحث هست از این جهت که جایگاه داروهایی که میدان ترمیم بیماری‌ها را از طریق نفس تنگ می‌کند بیشتر روشن کنیم و موضوع پرهیز را جدی‌تر بگیریم از آن جهت که رسول خدا فرمودند «المعدة بیت کل داء و الحماء اصل کل دواء» معده خانه‌ی همه‌ی بیماری‌ها و پرهیز اساس همه‌ی درمان‌ها است. موفق باشید

18423
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمه الله خدا حفظتان کند! در جلسات شرح کتاب شریف جامع السعادات، مطالبی راجع به استخاره فرمودید. بنده شخصا به این نتیجه رسیده ام که استخاره برای هر کاری جا دارد. یعنی با توجه یه این که ما از بسیاری از مسائل آگاه نیستیم، عقل ما در نهایت هر تصمیمی بگیرد ممکن است دچار اشتباه شده باشد. لذا در حال حاضر برای بسیاری از کارها بعد از بررسی عقلی حتما استخاره می کنم. سوالی که هست اینجاست که آیا این امر باعث کاهش توان عقل و تصمیم گیری می شود؟ آیا اصلا این کار صحیح است؟ ضمنا یکی از رفقا برای کارهای مهمی از آن طریق کذایی (آن شیخ) استخاره گرفته بود و عمل کرده بود، حال گاها فکر او مشغول این تصمیمات می شود. شما چه توصیه ای دارید. التماس دعای عقل!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  در هر حال، عقل به عنوان حجت باطنی خداوند بر استخاره مقدم است و از طرفی استخاره در جایی است که دیگر جایی برای مشورت و تعقّل نمانده باشد. با این همه به گفته‌ی علامه طباطبایی بعد از آن که استخاره کردید باز جای تعقّل هست از این جهت، پشت به استخاره نیز، پشت به قرآن نخواهد بود. موفق باشید

18415
متن پرسش
با سلام: لطفا درباره جمله زیر کمی توضیح دهید: تلقین به معنایی که ابن‌سینا می‌گوید یعنی توجه‌دادن روح به حضرت حق، ولی تلقینی که سوبژکتیویته می‌گوید توجه‌دادن انسان به خودش است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سوال شماره 18359 این‌طور در این مورد عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن معنا که انسانی فرهیخته که متوجه حقایق است و می‌داند در ما کمالاتی هست که از آن غافلیم، اگر به صورت تذکر ممتد ما را جلو ببرد، یک نحوه تلقین کرده است و از این جهت قابل پذیرش است و حضور در جلسات دینی جهت همین امر است. موفق باشید. بنابر این هم می‌تواند «تلقین» وجهی از سوبژکتیویته باشد و هم می‌تواند وجهی از رجوع به حق داشته‌باشد. موفق باشید

18417
متن پرسش
سلام: استاد بزرگوار اخیرا در جلسه ای در مورد چگونه تولیدات فرهنگی فاخر داشته باشیم صحبت می شد بنده هرچه فکر می کنم بیشتر به این نکته می رسم که ما اساسا نمی توانیم به یک تولید فاخر فرهنگی برسیم الا اینکه نسبت آن تولید را با فطرت درونی انسان و در حد اعلا با وجود خداوند منان تعریف کنیم، به عبارتی دیگر اگر یک تولید فرهنگی همه‌ معیارهای لازم از میزان مخاطب تا هزینه .. فرم قالب و را پاشته باشد اما نسبت این اثر با فطرت درونی انسان مشخص و‌ تبیین نشود همان فعالیتی می شود که پس از مدتها زجز و خستگی به قول حضرتعالی آنگاه پوچ می شود. اما می بینیم آثاری که در طول تاریخ این‌نسبت را خوب تعریف کرده اند حتی اگر به دنبال تولید فاخر هم‌نبوده اند اما اثر ماندگاری را تحویل داده اند. بسیاری از تولیدات فرهنگی ما چون نسبتشان را در ابتدا با فطرت خداحوی انسان تعربف نمی کنند عموما پوچ از آب در می آیند. مثلا با شروع می کنیم به تولید یک برنامه برای خنده بینندگان فارغ از اینکه این برنامه اگر از حد خود خارج شود اساسا به فطرت انسان همخوانی ندارد و مخاطب آن را پس می زند. لطفا نظرتان را در مورد برداشت بنده حقیر بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی بسیار مهمی است منتها همین موضوع را باید به روش هنرمندانه به صحنه آورد تا به صورت مستقیم نباشد و این، کار هر کسی نیست. موفق باشید

18404
متن پرسش
سلام: زبان تکلم حضرت آدم چه بوده است؟ علت پدید آمدن زبان های مختلف نظیر فارسی انگلیسی و... چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم؟!!! موفق باشید

18391
متن پرسش
سلام: آیا گوش دادن به تلاوت قرآن می تواند جانشین موسیقی برای رشد قوه خیال باشد؟ دوستانم به من پیشنهاد دادند چون احساساتم ضعیف است و میزان گریه ام بسیار کم (گریه برای سید شهدا) موسیقی گوش دهم. حالا می خواهم بدانم آیا گوش دادن به قرآن می تواند ضعف بنده را برطرف کند با توجه به اینکه کم متوجه معنی قرآن از طریق صوت می شوم. در بخش پرسش و پاسخ سرچ کردم پیشنهاد مثنوی مولوی را داده بودید که باز هم از لحاظ طبع شعری نیز ضعیفم. صله رحم، صدقه و عدم چشم چرانی را هم رعایت می کنم ولی باز بسیار سخت اشک از چشمانم جاری می شود یا بسیار کم احساساتی می شوم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موسیقی را جهت این امر دنبال نکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید و پیشنهادهایی که در آن کتاب می‌شود را دنبال کنید. موفق باشید

18355
متن پرسش
با سلام: شماره سوال: 18313 پس در یادواره شهدا و غیره از توسل به بزرگواران و گشایش کارها با توسل به ایشان صحبت می شود و یا اگر به این بزرگواران (اموات) هدیه ای بدهید و یا یادشان کنید یادتان می کنند این صحبت ها اشتباه است و برای بازار گرمی بیان می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! زیرا با بشارتی که شهداء به بازماندگان خود می‌دهند، راه به سوی آن‌ها می‌گشایند. همچنان در روایت داریم وقتی برای اموات دعا کنیم، آن‌ها نیز برای ما دعا می‌کنند و مؤثر واقع می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!