بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سایر موضوعات

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18237
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: قبله دین کجاست؟ دین انسان را به کجا می برد؟ محصول و ثمره انسان کامل چیست؟ ثمره دینداری چیست؟ نتیجه عبودیت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالات وسیعی است که برای جواب آن خوب است ابتدا کتاب «آشتی با خدا» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید. موفق باشید

18232
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: استاد طاهر زاده در صورت امکان لطفا منابعی برای مطالعه در مورد خواب برایم بیان کنید اندکی در مورد خواب در بین مطالب کتب هایتان از جمله ده نکته از معرفت نفس خواندم قصد دارم تحقیق جامع ای در این زمینه داشته باشم. ممنون دارتان میشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد در کتاب‌های «ادب خیال و عقل و قلب» و «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرایضی شده است، خوب است به آن‌ها رجوع شود. موفق باشید

18231
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: ببخشید استاد نظرتون درباره کتاب صلات معراج مومن معراج عشق از استاد سمندری چی هست؟و اگر ممکنه بهترین کتاب در زمینه نماز رو معرفی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جواب سؤال شماره‌ی 18208 عرض شد کتاب مذکور را مطالعه نکرده‌ام. ولی کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام را کتاب خوبی در این موضوع می‌دانم. موفق باشید

18224
متن پرسش
سلام و خدا قوت: کلاس های متن خوانی کتاب «خرد سیاسی در زمانه توسعه نیافتگی» تمام شده؟ چرا دیگه فایل های صوتی بروزرسانی نمیشه؟ ما خیلی از این صوت ها استفاده کردیم و هم چنان منتظر فایل صوتی ادامه جلسات هستیم. ممنون - التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جلسات بحمداللّه با توجه به این‌که بنده اعتقاد دارم مباحث کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» نیاز این زمانه است و موجب تفکر می‌گردد؛ شرح آن را با جدیت در حدّی که «متن» برای خواننده روشن شود؛ ادامه می‌دهم و رفقا در تلاش‌ کرده‌اند تا فایل‌های صوتی آن را در معرض استفاده‌ی کاربران قرار گیرد، و بحمداللّه این کار انجام شد. موفق باشید 

18217
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اگر امکان داره قدری در مورد این جمله از اندیشمند خارجی که گفته «امکان ندارد که در یک لحظه مساوی دو چیز یکسان در ذهن دو نفر بیاید» من چندین کتابهای زیبای شما را خوانده ام. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که هرگونه تجلی مقدمه می‌شود برای تجلیِ دیگر. و از این جهت ممکن است مفهوم هر دو یکی باشد، ولی احساسی که انسان به آن اولی دارد مقدمه می‌شود برای احساس بعدی که متفاوت با آن احساس است هرچند از نظر معنا و مفهوم یکی باشد. موفق باشید

18208
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر و خسته نباشید، ببخشید استاد نظرتون درباره کتاب، صلات معراج مومن معراج عشق، از استاد مهدی سمندری چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه نکرده‌ام. ولی با توجه به شخصیت روحانی و معنوی ایشان حتماً کتاب خوبی باید باشد. موفق باشید

18191
متن پرسش
سلام استاد: مرگ پیرها از کدام نوع است؟ طبیعی یا غیر طبیعی؟ اگه میشه نوعش رو با مختصر توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به طرف دارد. عموماً نفس ناطقه‌ی حتی افرادی که در سن پیری هستند از ادامه‌ی حضور خود جهت کمال برتر به صورت تکوینی مأیوس می‌شود. ولی مؤمنین در عین حال بهره‌هایی برای برزخ و قیامت خود از این دنیا برده‌اند. موفق باشید

18144
متن پرسش
سلام استاد: لطفا نظرتون راجع به این متن را بفرمایید. راز ثروت بنیانگذار تلگرام صهیونیستی بسم الله القدّوس « وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً » (آیه 5، سوره نساء) «و اموالی که خدا، قوام زندگی شما را به آن مقرّر داشته، به تصرّف سفیهان ندهید.» از زمان پیامبر تا کنون دشمنان از هر روشی برای تحریم اقتصادی مسلمانان استفاده کرده اند تا با تضعیف بنیه اقتصادی، راه نفوذی بر آنان بیابند؛ اما طبق سفارش قرآن، اموال مسلمانان باید عامل مقاومت و استقامت باشد و از تصرف دشمنان و سفیهان جامعه ایمن بماند. با توجه به تحریم های اعمال شده از طرف آمریکا و کشورهای غربی علیه ایران، این سؤال به ذهن می رسد که چرا اینترنت و شبکه های به اصطلاح اجتماعی تحریم نشده اند؟! امروزه دشمن صهیونیستی خیلی زیرکانه از علوم جدید برای ضربه زدن به مسلمین جهان استفاده می کند. شاید قبل از ادعای وزیر اقتصاد رژیم جعلی اسرائیل به شکستن بایکوت کالاهای اسرائیلی توسط "وایبر"، کسی فکر نمی کرد که در جنگ نرم، به نفع دشمن کلیک کرده باشد! ولی با بررسی های دقیق کارشناسان این موضوع بر همه ثابت شد. بیزینس پلن یا همان طرح تجاریِ این نرم افزارها به گونه ای طراحی شده که براساس استفاده های کاربران از آنها سوددهی می کنند؛ یعنی کاربر محور هستند. کاربران مانند کارگر خادمانه برای سیستم کار می کنند؛ حتی زحمت تبلیغات برای نرم افزار هم بر عهده کاربران است؛ هر کاربر به طور غیر مستقیم مانند ویزیتور برای سیستم عمل می کند و به معرفی سیستم و تبلیغات می پردازد. نرم افزار برای ادامه حیات خود نیز به کاربران نیاز دارد، چرا که این کاربران هستند که تولید محتوا می کنند و باعث فعال بودن شبکه می شوند. هر چقدر فعالیت در این نرم افزارها بیشتر شود، ارزش سیستم هم بالا می رود و این باعث رشد و مؤثر جلوه دادن نرم افزار می شود. در نهایت، میزان رشد نرم افزار که توسط کاربران حاصل شده، باعث ترغیب غول های اقتصادی به عقد قرارداد با این نرم افزارها می شود. با سرمایه گذاری شرکت های اقتصادی کلان، قدرت اقتصادی سیستم ها افزایش یافته، امکان ورود به بازار بورس و فروش سهام فراهم می شود و بدین ترتیب سود مضاعفی عاید این شبکه ها می شود. مبنای ارزش افزوده این شرکت ها در ارزش سهام، تعداد کاربران آن هاست. یعنی هر چه کاربر بیشتر و فعال تر باشد، ارزش سهام بالاتر خواهد رفت. با توجه به اهمیت حضور کاربر در درآمدزایی نرم افزارها، طراحان از هر روشی برای در اختیار گرفتن کاربر استفاده می کنند. علاوه بر چرخه رشد اقتصادی کاربر محور، نرم افزار برای ادامه حیات و کسب درآمد بیشتر به دیتا ماینینگ (استخراج اطلاعات از میان داده های بسیار زیاد) و فروش اطلاعات کاربران (اطلاعات امنیتی، نظامی، شهروندی و...) می پردازد. بدین ترتیب هیچ کاربری برای آنان بی اهمیت نیست و تک تک کاربران دارای اطلاعات مفیدی برای کمپانی های سازنده و گردانندگان آن ها هستند. اکنون می توان به راز "وایبر" در شکستن بایکوت کالاهای اسرائیلی و راز ثروت 6 میلیارد دلاری پاوول والریویچ دروف، بنیان گذار «تلگرام» پی برد. ثروتی که با حضور کاربران برای طراحان نرم افزار فراهم آمده است. ثروتی که می توانست مایه ی استقامت و قوام ملت مسلمان باشد ولی به دست دشمنان اسلام و مسلمین سپرده شده است! امام خامنه ای مد ظله العالی می فرمایند: «هر قدمی که کسی برای تقویت طاغوت بردارد، در جبهه‌ی طاغوت قرار می گیرد. کار طاغوت این است: افساد کردن و فساد کردن. وَ اِذا تَوَلّی‌ سَعی‌ فِی الاَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَالنَّسلَ وَ اللهُ لا یُحِبُّ الفَسادَ؛ خداوند صلاح بشر را می خواهد، طاغوت فساد بشر را می خواهد. » (16/2/1395) با وجود مدارک مستند و اعتراف سران رژیم غاصب صهیونیستی مبنی بر درآمدزا بودن نرم افزارهای صهیونیستی، بهانه ای برای ادامه فعالیت این نرم افزارها در ایران باقی نمی ماند؛ ولی همچنان این نرم افزارها آزادانه و بدون هیچ محدودیتی به فساد می پردازند! اکنون این سؤال پیش می آید که چرا جلوی فساد دشمن گرفته نمی شود و مسئولین به جای مبارزه با طاغوت، با عضویت خود در شبکه های ضد اجتماعی به تقویت این جبهه می پردازند؟! آیا زمان آن نرسیده که دست از تقویت طاغوت برداشته و به جای پناهندگی در شبکه های به اصطلاح اجتماعی و درآمدزای صهیونیستی، به فکر اجرای حکم مقام معظم رهبری برای راه اندازی شبکه ملی اطلاعات باشیم؟! امید است تا با مسدود سازی شبکه های ضد اجتماعی صهیونیستی و همچنین راه اندازی شبکه ملی اطلاعات، زمینه فساد در ایران ریشه کن شده و سرمایه ملی در جهت تقویت طاغوت به کار برده نشود؛ در این صورت در فضای مجازی به استقلال رسیده و زمینه اشتغال برای برنامه نویسان و طراحان داخلی فراهم می آید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم باید تا آن‌جا که ممکن است با شبکه‌های اجتماعیِ خودی کار کرد ولی عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» اخیراً در تاریخ 19/8/95 که با جبهه‌ی انقلاب فرهنگی داشتند؛ در جواب سؤالی که از ایشان شده بود، می‌فرمایند: «درباره‌ی استفاده و ورود به شبکه‌های اجتماعی و مجازیِ خارجی، ورود هوشمندانه به شبکه‌های اجتماعی و مجازی خارجی‌ها – که سؤال شده است – خوب است اما به شرطی که خودمان غرق نشویم و مثال آن غلام و آب جو نشود «شد غلامی که آب جوی آرد/  آب جوی آمد و غلام ببرد» ورودِ تهاجمی لازم است و گرفتن میدان از دست دشمن. موفق باشید 

18152
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: می خواستم نظر شما را در مورد نمک دریا که اطبای سنتی توصیه می کنند بدانم و اینکه آیا شما از این نمک استفاده می کنید. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت داریم که از نمک دریا استفاده شود. بنده نیز چندین سال است از آن استفاده می‌کنم. موفق باشید

18151
متن پرسش
سلام استاد: بنده نکاتی در مورد فیلم «یتیم خانه ی ایرا» به ذهنم رسید که احساس کردم شاید مطرح کردنش سودی داشته باشد. پیشاپیش معذرت خواهی می کنم اگر خواندن این مطلب باعث تلف شدن وقت گرانبهای جنابعالی و سایر کاربران می شود. از نظر بنده، این فیلم سه پیام اصلی داشت: ۱. استعمار ملت ها را تضعیف می کند و بعد این ملت های ضعیف شده را تحقیر می کند و بعد از احساس حقارت آنها سوء استفاده کرده و باز آنها را ضعیف تر می کند و ... ۲. سرنوشت ملتی که علمدار نداشته باشد، خواری و حقارت و نابودی ست. ۳. درک احساس ضرورت و اصرار رهبری عزیز به مطالعه ی تاریخ معاصر و از جمله اسناد لانه ی جاسوسی آمریکا. تاریخی که اگر خوانده نشود، شاید صد سال دیگر به اندازه ی خبر همین نسل کشی صد سال پیش، تعجب برانگیز و دور از ذهن باشد. یک نکته ی مثبت این فیلم این بود که انسان حین تماشای فیلم احساس می کرد که کارگردان در شخصیت پردازی رعایت نهایت صداقت رو کرده است. از طرفی شخصیت های فیلم هر یک نماد قشری از جامعه ی کنونی ما نیز هستند. از جمله: ۱. آخوند غیر انگلیسی (آخوند غیر وابسته) : آخوندی که به فکر مردم بود ولی نمی توانست یک علمدار باشد. چون در اوج قحطی و بدبختی مردم، اینقدر حالش خوب بود که حتی قلیانش به راه باشد، در حالی که اغلب مردم از شدت گرسنگی و بیماری نفسشان بالا نمی آمد. آخوندی که وقت عبور از بین مردم، مردم را با شدت و حتی تحقیر کنار می زدند تا ایشان رد شود. دلسوز مردم بود ولی نه از جنس مردم و نه در بین مردم. (الان هم از این روحانی ها و مذهبی ها الحمدلله کم نداریم) ۲. آخوند انگلیسی: فیلم به خوبی نشان می دهد که افراد وابسته (چه وابسته به انگلیس و چه وابسته به دنیا و پست و مقام و رفاه و ثروت) اینقدر ضعیف هستند که حتی تاب تحمل سوال و انتقاد یک شاگرد نوجوان خود را ندارند. تاب روبه روشدن و هم نشین شدن با افراد غیر وابسته را ندارند. و شاید علت اینکه برخی از مقامات و مسئولین کمتر در بین مردم و به خصوص جوانان حاضر می شوند هم، همین است. ۳. شخصیت اصلی داستان: نماد شجاعت و مسئولیت پذیری و عاطفه و مهربانی و شجاعت و شجاعت و شجاعت و.... و انسانیت. بهترین تاثیر این فیلم برای شخص بنده این بود که یادآوری کرد که ما درون خود گوهرهایی فراموش شده داریم. گوهر شجاعت. گوهر دوری از منفعت طلبی ها و مصلحت اندیشی های شیطانی. گوهر احساس مسئولیت در قبال دیگران. ما (بنده و امثال بنده) شجاع نیستیم‌. نسبت به خیلی از مسائل بیخیال و بی تفاوت هستیم. حتی در موارد جزئی. نمی گویم شجاعت رفتن به جنگ را نداریم (که نداریم)، حتی شجاعت انتقاد و مطالبه گری را هم از دست داده ایم. یه مثال کوچیک بزنم: بنده شخصا هر بار که به مطب دکتری مراجعه می کنم و بعد از صرف وقت و هزینه، خانم دکتر قبل از اینکه صحبت های بنده تمام شود و قبل از توضیح درست نسخه، زنگی رو به صدا درمی آورد به این معنی که نفر بعدی وارد شود، به خودم قول می دهم که دفعه ی بعد یادآوری کنم که دکتر وظیفه دارد حداقل ده دقیقه وقت به هر بیمار اختصاص دهد. ولی دفعه ی بعد باز بیخیال می شوم. یا هر بار که احساس می کنم که فلان استاد یا سخنران اگر فلان نکته رو رعایت کند تاثیر حرفش بیشتر می شود یا اصلا فلان حرفش درست نیست، باز حوصله نمی کنم که در برگه ای یا پیامکی مطرح کنم. و .... و صدها مثال کوچک و بزرگ دیگر. بدتر اینکه ما گاهی این سستی و بیخیالی و ترس را با عناوین مذهبی و مودبانه کادوپیچ و تزیین می کنیم. بنده وقتی شخصیت اول فیلم را می دیدم حسرت می خوردم. چون من شخصا تا کنون در زندگی برای هیچ چیز ارزشمندی نجنگیده ام. نه با خودم‌، نه با دوستانم و نه با دشمنانم. تمام شدن مصلحت اندیشی بزدلانه و منفعت طلبی خودخواهانه را نباید از مقامات سیاسی و اقتصادی و کلا از اون بالا انتظار داشت و نباید منتظر آنها بود‌. باید از خودمان و از توده ی مردم شروع کنیم. نکته ی دیگر شخصیت اصلی فیلم، مهربانی او بود. در جایی از فیلم موهایش را میتراشد تا بچه های یتیم خانه کمتر از تراشیده شدن موهایشان ناراحت باشند. در آن بحران و فاجعه، حواسش فقط به غذای بچه ها نیست. حواسش به دل بچه ها هم هست. ما غالبا در کارها و برنامه های جدی، راه را بر عواطف می بندیم. چه کاری مهم تر از اینکه حواسمان به دل همدیگر و به شادی و غم همدیگر باشد؟ ۴. همسر شخصیت اصلی: از نظر بنده مهمترین شاخصه ی او، احساس عزت از تحت ولایت همسر خود زندگی کردن بود. به یاد صحبت جنابعالی در تاسوعای امسال افتادم با این مضمون که «اگر زن های ما فضیلت ندارند به این دلیل است که مردهای ما بی فضیلت شده اند، بسیاری از زن ها به اینکه تحت ولایت همسر خود زندگی کنند و دنباله رو او باشند عشق می ورزند، فقط کافی ست شایستگی ولی بودن را در مرد خود ببینند.» ویژگی دیگر این زن، شجاعت زنانه ی او بود. (البته زنی که کنترل یک روستای طاعون زده را در دست گرفته بود هم نماد دیگری از شجاعت زنانه بود.) شجاعتی که بیشتر از شجاعت مردانه با بغض و گریه کردن و نفرین کردن و حتی آه و ناله کردن همراه است و کمتر با سلاح و اسب و جنگ و... ولی شجاعتی ست که از دل می جوشد و با صبر ظهور می کند. و شجاعتی ست کارساز و راه گشا و انسان ساز. ۵. پسر شخصیت اصلی (فضل الله ): پرسشگر، حق جو، مهربان و به تبعیت از پدر و مادر شجاع. فیلم در این شخصیت نپذیرفتن حرف غیر حق و غیر مستدل و فکر کردن را از همان سنین نوجوانی نشان می دهد. در حالی که متاسفانه الان در محیط های به خصوص آموزشی و خانوادگی سکوت و تایید کردن هر حرفی به خصوص حرف معلم و استاد و بزرگتر نشانه ی ادب محسوب می شود و نوجوان هر چه بی سوال تر و بی انتقادتر باشد، مودب تر شناخته می شود. ۷. آقای دکتر: وطن پرستی شریف ولی ناامید و محافظه کار و ترسو. کسی که باخت را پیش از تمام شدن بازی قبول کرده است. شاید اگر الان زنده بود به نظریه ی معامله ی با کدخدا اعتقاد داشت. ۸. برادر شخصیت اصلی: یک آدم کش و وطن فروش محترم و روشنفکر. و شیک پوش و دست به قلم. کسانی که از جهل مردم برای خود نام و نان میخرند و خود را مالک مردم و ولی نعمت مردم می دانند. امروز هم تعدادشان کم نیست. کسانی که دستی در فرهنگ دارند تا مردم را جاهل نگه دارند، دستی در سیاست دارند تا از قدرت به ثروت برسند و دستی در اقتصاد دارند تا نگذارند کسی وارد حلقه ی خونخوار آنها بشود.تعجب برانگیزتر اینکه با همه ی جنایات و خباثت هایشان، چون شیک می پوشند و شیک حرف می زنند و مرکب های شیک سوار می شوند و در خانه های شیک زندگی می کنند در نزد مردم جاهل نگه داشته شده، محترم ترند از فقیری که فقط فقیر است. و این یک مسئله ی هولناک است که مردم بوی تعفن این آدم ها را هیچ وقت و در هیچ جای تاریخ خوب درک نکرده اند تا آنها را در خانه های شیک شان زنده به گور کنند. 9. فردی که آذوقه را انبار می کرد و به انگلیسی ها می فروخت: امروز هم کم نیستند. یا به اسم کاسبان تحریم یا کاسبان برجام، یا دلال نفت یا مافیای ارز یا قاچاقچیان دارو و...‌‌. اگر در برزخ هر انسان گناهکاری به صورت حیوانی که خصلت های شبیه او داشته مجسم می شود، نمی دانم این افراد که امروز به جز آذوقه، دین و اعتقاد و عفت و خون مردم خود را به شیاطین می فروشند، به شکل چه حیوانی محشور می شوند؟ مگر ما حیوانی به این پستی داریم؟ جایی در فیلم اشاره می کند که خانواده ی این فرد در انگلستان زندگی می کنند. از طرفی می داند مصیبت ملت گریبان خانواده اش رو نمی گیرد و از طرفی در مواقع حساس خانواده اش در دست انگلیسی ها گروگان است. شاید اگر آقازاده های مملکت ما هم بیشتر در داخل ایران زندگی کنند و درس بخوانند، پدران محترمشان، هم بیشتر به فکر رفع مشکلات جامعه خواهند بود و هم شجاع تر خواهند بود.۱۰.دختر شخصیت اصلی و نامزدش: عشق و ازدواج در سنین اولیه ی جوانی و حتی سنین نوجوانی. راه حلی پر از محاسن و البته فراموش شده. ۱۱. افراد انگلیسی: شیاطینی با برنامه، وظیفه شناس و مغرور که در رسیدن به اهداف خود از هیچ پستی و وحشی گری ابایی ندارند. تلاش و انگیزه ی غبطه برانگیزی برای رسیدن به اهداف نامقدس و ضد انسانی خود دارند که گویا ما یک درصد آن را برای اهداف مقدس و انسانی خود نداریم. کینه و خشمی که با دیدن این فیلم از انگلیسی ها در دل بنده ایجاد شد، توصیف نشدنی ست. در آخر یک پیشنهاد دارم: بعد از اتمام اکران فیلم، در فضای مجازی یک قراری بزاریم و در یک روز مشخص از سراسر کشور به تهران، جلوی سفارت انگلستان برویم. آتش زدن و .... در کار نباشه. فقط عکس ها و بنرهایی از فیلم دستمون باشه و پلاکاردهایی با مضامینی مثل: اگر هزار سال هم بگذرد، از شما انتقام می گیریم. یا اگر هزار سال هم بگذرد، خباثت های شما را فراموش نمی کنیم. و....‌ این کار به نظر بنده چند حسن دارد: ۱. کمی آتش دلمان خنک می شود. ۲. به ظالمان کوچک و بزرگ گوشزد می کنیم که ظلم فراموش شدنی نیست. ۳. بدون صرف هزینه ی مادی، فیلم شهرت بین المللی پیدا می کند.۴. به فیلم سازان جشنواره ای این پیام را می رساند که مردمی هستند که فارغ از نظر به اصطلاح روشنفکران و داوران جشنواره ها و .‌‌.. خودشان تصمیم می گیرند چه فیلمی را تحسین کنند. حتی اگر آن فیلم در بدترین سالن ها و بدترین سانس ها نمایش داده شود. ۵.به فیلم سازان جوان این پیام و نوید را می دهد که می توان با یک فیلم جریانی فراتر از مدل پوشش و ... به راه انداخت. نظر جنابعالی چیست؟ ببخشید خیلی طولانی شد. ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوب و ارزنده‌ای را نسبت به فیلم «یتیم‌خانه‌ی ایران» مدّ نظر قرار داده‌اید. عنایت داشته باشید که نویسنده و کارگردان محترم سعی دارد دو دیدگاه از دو نوع روحانیت را نسبت به نحوه‌ی برخورد با استعمار، متذکر شود و این‌که آن روحانی مبارز و مردمی را در آن صحنه به آن شکل که در حال تهیه‌ی قلیان است؛ نشان می‌دهد می‌خواهد بیننده را اولاً: متوجه کند که روحانیت مرعوب حتی رئیس نظمیه‌ی وقت نمی‌شود و لذا آتش‌گردانِ قلیان را به او می‌دهد که بچرخاند. کاری که مرحوم مدرس«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌کرده تا عوامل رضاخانی را تحقیر کند. ثانیاً: کارگردان و نویسنده خواسته است از آن طریق نشان دهد حتی در چنین بحران‌هایی باز روحانیت هستند که مرجع نیروهای امنیتی خواهند بود. در هر صورت عموماً این نوع فیلم‌ها ابعاد نهفته‌ی غیر مستقیمی دارند که باید مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید

18138
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: با توجه به سوال 18126 در مورد رزق آیا می توان به روایت اگر فقر از دری وارد شد ایمان از در دیگر خارج می شود به مضمون زیر نظر کرد؟ با توجه به اینکه اگر فقر را به عنوان فقر فرهنگی در نظر بگیریم و اینکه ما از فرهنگ اصیل اسلامی دور شده ایم و به تمدن غرب نزدیک پس لازمه این دوری شامل فقر اقتصادی و چشم و هم چشمی و دور شدن از رزاقیت حق و سایر آسیبهای اجتماعی و منکر غیب و قیامت شدن و ندیدن خدا در زندگی است. وقتی با توجه به دوری از فرهنگ دینی که همان فقر و خالی بدون است صله ارحام کم شد انسانها دچار فقر اقتصادی و خلا در زندگی و پناه بردن به بیگانگان می شود و سبب ساز بسیاری از بیماریهای روحی و روانی. و این باعث کم رنگ شدن و محو شدن ایمان به غیب و قیامت است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم برداشت خوبی است. ولی عنایت داشته باشید روحِ آن روایت در ابتدای امر نظر به فقر اقتصادی دارد. موفق باشید

18132
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیزم: حتما مستحضرید هم اکنون فیلمی یا بهتر عرض کنم فرا فیلمی با عنوان «یتیم خانه ایران» در سینما در حال اکران است که حقیقتا یک شاهکار و شایسته تقدیر است اما در خصوص این واقعه تاریخی چند سوال از محضرتان دارم: 1. اعلام آمار نه میلیون نفر کشته بر اساس کدام آمار رسمی و کدام سر شماری و کدام جمعیت است؟ (این اشکال یک دبیر تاریخ سر یک کلاس است) 2. نه میلیون تلفات رویداد فجیعی است چرا در طول یک قرن نه تنها در زمان پهلوی که حتی بعد از انقلاب به این فاجعه بزرگ پرداخته نشده است؟ 3. در این جنایت به سه موضوع گرسنگی، وبا، طاعون پرداخته شده آیا هر کدام مستقلا زمینه سازی شده یا مثلا گرسنگی در مرگ و میر زمینه ساز بیماری و طاعون گشته؟ 4. شواهدی هست که نشان می دهد دستهای پنهانی و پشت پرده در محدود کردن حوزه پخش فیلم دخالت داشته اند... چرا؟ 5. شخصیت اول فیلم در نگاه تمدنی چگونه تعریف می شود؟ التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً فیلم «یتیم‌خانه‌ی ایران» نگاه دقیقی به حادثه‌ای است که زبان رسمی رسانه نخواسته و نتوانسته در زمان خود بدان بپردازد با این‌که قسمتی از تاریخ ما است. و اگر این حادثه جسته و گریخته و سینه به سینه از گذشتگان منتقل نشده بود، فرهنگِ حاکمِ شیفته‌ی غرب که عموماً در صدد تبرئه‌ی غربیان به‌خصوص انگلستان است، هرگز اجازه نمی‌داد همین اندازه هم آن کارنامه‌ی سیاه بر ملأ شود. فیلم مذکور یک قدم جدی است برای درست‌دیدنِ تاریخی که با غفلت از آن تاریخ، ما معنای امروزین خود را درست نمی‌توانیم تحلیل کنیم.

آن‌قدر فاجعه بزرگ بوده که بنده شخصاً از مادربزرگ و مادرم که ناظر آن صحنه‌ها بوده‌اند می‌شنیدم که به قدری افراد در کنار گذرگاه‌ها فوت کرده بودند که فرصت دفن آن‌ها توسط اقوامشان نبود و مسلّم از هر خانواده نصف آن در اثر آن قحطی تلف شدند. در آن حدّ که امروز هم ما در شهر اصفهان با ذهنیت فرار از گرسنگی، وقتی میهمان قدیمی‌ها می‌شویم اِصرار دارند که میهمان غذا بخورد.

نکته‌ی دیگر همان‌طور که کارگردان و نویسنده‌ی محترم فیلم، جناب آقای ابوالقاسم طالبی می‌گوید در این‌که از سال‌های 1295 تا 1297 ما با فاجعه‌ی قحطی و وبا و طاعون روبه‌رو شده‌ایم، بحثی نیست ولی این مبهم است که واقعاً قحطی و وبا با هم بوده و سپس مردم گرفتار طاعون شده‌اند، و یا اول قحطی بوده و به جهت تحریم دارو برای درمان وبا مشکلِ همه‌گیرشدنِ وبا، مزید بر علت شده و کار را به فاجعه رسانده است؟

در مورد شخصیت اول فیلم که حکایت از سلحشوری او دارد باید متوجه باشیم که این روحیه‌ی هر ایرانیِ مسلمان است که همیشه در طول تاریخ وقتی هویت خود را به خطر می‌دیده، به صحنه می‌امده و بقیه‌ی ایرانیان اعم از زن و مرد او را یاری می‌کردند. که نمونه‌ی بسیار روشن آن را در دفاع مقدس هشت‌ساله ملاحظه کردید و در واقع آقای ابوالقاسم طالبی با به صحنه‌آوردنِ فیلم «یتیم‌خانه‌ی ایران» خواست آینه‌ی تمام‌نمایِ روح ایرانیِ مسلمان را به تک‌تک افراد این ملت بنمایاند تا در فضایِ از خودبیگانگیِ دنیای مدرن، ما خود را فراموش نکنیم. البته متأسفانه بنده آن فیلم را یک‌بار بیشتر ندیدم و لذا نمی‌توانم از زوایایِ ظریف و رازآمیزِ آن اثر نفیس عرایضی داشته باشم. پیشنهاد بنده آن است که رفقا در دقت‌دادنِ به بنده و سایر کاربران کوتاهی نفرمایند. موفق باشید  

18115
متن پرسش
سلام استاد: استاد در سوال 18086 شما فرمودید که در دنیای جدید بیماری های جدیدی به وجود اومده که طب جدید بهتر این بیماری ها رو میشناسه. ولی استاد همین بیماری های جدید هم درمانش توسط اساتیدی مثل آیت الله تبریزیان و دکتر روازاده بهتر درمان میشه. راستش اون مکالمه ای که در یک شبکه ی اجتماعی رخ داد و یکی از برادرا نظر شما رو خواست در مورد اون مکالمه. اون حرفا رو در مورد انجام ندادن واکسیناسیون بچه من زدم ولی بنده برای بیماریه خودم و بچه ام به اساتید طب اسلامی مثل آیت الله تبریزیان رجوع می کنم. خواستم نظر شما رو در مورد آیت الله تبریزیان بدونم. استاد پارسال 55 هزار نفر از سرطان مردند و الان هم 500 هزار سرطانیه ثبت شده داریم و سالی 90 هزار تا اضافه میشه. 8 میلیون دیابتی ثبت شده داریم که بالای 50 هزار قطع پا به خاطر دیابت داشتیم همین الان بالای 10 میلیون نازا داریم. ما توی جنگ 300 هزار نفر شهید دادیم ولی به گفته خود آمریکایی ها بعد جنک ما 25 میلیون ایرانی رو کشتیم به وسیله ی همین غذا و دارو. ما 500 روایت در مورد حجامت داریم اون وقت وزارت بهداشت ما مراکز حجامت رو تعطیل میکنه و خیلی حرفای دیگه با سیاست های دولت ها امروز تعداد کلاس اولی های ایران شیعه و سنی برابر شده. استاد با همه ی این وجود آیا من به این سیستم بهداشتی صهیونیستی اعتماد کنم و بچمه ام را واکسیناسیون کنم؟ آیا این نشانه ی افراطی بودن منه؟ تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بنده بیش از جنابعالی از وضع بهداشت و درمان کشور دل‌گیر باشم آن‌هم از جهات مختلف. آری! نظام مدرن مسلّم با روح نفس امّاره شکل گرفته است و آماری که دادید در همین رابطه است. ولی باز بر روی عرض بنده به صورت کلی فکر کنید و این به معنای آن نیست که روش واکسیناسیون را روش مفیدی می‌دانم. موفق باشید    

18101
متن پرسش
سلام: وقتتون بخیر بنده از رصدخانه فرهنگی اصفهان «مهران» مزاحمتون میشم. چه حوزه های دانشی برای مدیریت جامع فرهنگ نیاز هست و باید در گیر شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در جواب سؤال شماره‌ی 18045 جواب داده شد. موفق باشید

18106
متن پرسش
سلام استاد: لطفا بحث نفس تکوینی و تشریعی رو یک کمی توضیح بدین. اگه میگیم نفس یعنی من، پس‌چرا من اختیار ندارم توی نفس تکوینی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح «ده نکته» در این مورد عرایضی شده است. عنایت داشته باشید نفس ناطقه در حوزه‌ی خاصی که قوه‌هایش را بالفعل کند، اختیار دارد ، نه در تولد خود و نه در مرگ خود مختار نیست. موفق باشید

18105
متن پرسش
سلام استاد: توی بحث مرگ از ناامیدی نفس، منظور نفس تکوینیه یا تشریعی؟ مرگ پیرها از کدوم دسته از مردنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع تکوینی است و ربطی به اختیار انسان ندارد. در کتاب «خویشتن پنهان» تا حدّی به آن پرداخته شده است. موفق باشید

18104
متن پرسش
سلام استاد: دو تا سوال داشتم: بعد از مرگ مجرد محض میشیم؟ و اینکه فرمودین توی خواب روح تدبیر میکنه جسم رو و برای همینه که با یه اشاره کوچیک به جسم بیدار میشیم، خب کسایی که به اصطلاح خوابشون سنگینه چی؟ چرا روح دیر توجه میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» نکاتی در این مورد گفته شده است. خوب است که به همان‌جا رجوع کنید زیرا جواب مختصر، مشکل را حل نمی‌کند. موفق باشید

18066
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: برای بنده سوالی بدین شرح پیش آمده که چون در بخش احکام آمده است که خواندن شعر در مسجد مکروه است و بنده بنا داشتم در عین خواندن قرآن و بحث بر روی مسایل دینی و احکام و روایت با دوستان در مسجد گاهی از اشعار بزرگان همچون مولوی و حافظ و عطار و .. استفاده کنیم و از منطق الطیر عطار برای بازگویی بعضی مسائل و همچون شعر شیخ صنعان بهره بگیریم. به نظر جنابعالی آیا این هم همان حکم جاری در مورد مکروه بودن خواندن شعر را شامل می شود؟ ممنون می شوم توضیح بفرمایید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم اشکال داشته باشد. موضوع از این قرار بوده که در صدر اسلام اعراب به جهت یک عادتی که از زمان جاهلیت مانده بود، آن‌ها در مسجد می‌نشستند و جلسه‌ی شعرخوانی راه می‌انداختند آنهم نه از نوعِ اشعاری که مثل اشعار مولوی و حافظ حکمت‌آمیز باشد. موفق باشید

18045
متن پرسش
سلام: وقتتون بخیر بنده از رصدخانه فرهنگی اصفهان «مهران» مزاحمتون میشم 1) مدیریت فرهنگ چیست و شما چه تعرفی از مدیریت فرهنگ دارید؟ 2) چه حوزه های دانشی برای مدیریت جامع فرهنگ نیاز هست و باید در گیر شوند؟ 3) چه ارزش هایی لازمه ی مدیریت فرهنگ هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ یک جامعه آن نوع ارزش‌ها و سنت‌هایی است که جامعه بدان قوام یافته و می‌تواند حیات خود را بدون وابستگی به فرهنگ‌های دیگر ادامه دهد و مدیریت فرهنگی به آن معنا است که زمینه‌ی ظهور و بروز آن سنت‌ها را فراهم نماید بدون آن‌که آزادی انسان‌ها را در شرایطی که هنجارشکنی نمی‌کنند محدود کنیم. موفق باشید

18039
متن پرسش
سلام علیکم: زندگی ما چه ارزشی دارد؟ این زندگی را در این دنیا برای چه باید انجام دهم؟ مثلا من مهندسی می خوانم و در آخر هم یا استاد یا مشغول در جایی اداری خواهم شد و یا به بهترین امکانات و فرصت های شغلی می رسم (ایده آل ترین حالت). آخرش که چه؟ بالاخره می میرم! آیا زندگی درست را آیت الله قاضی و امثالشان نکردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در چهار جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» عرایضی در این رابطه شده است. بالاخره همه در هر شغل و کسوتی باید نظر به اُنس و قرب خدا داشته باشیم تا در زندگی احساس بی‌ثمری نکنیم. موفق باشید

18037
متن پرسش
سلام استاد: اگه میشه این دو تا اصطلاح رو توضیح بدین و فرقشون رو هم بفرمایید. حقیقت، واقعیت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو واژه از نظر معنای اولیه عبارت است از چیزی که در خارج از ذهن انسان محقق و واقع باشد. بعضاً حقیقت را به معنایِ وجهِ آرمانی یک موضوع به‌کار می‌برند و واقعیت را به معنای وجهِ فعلی آن. مثل این‌که می‌گویند حقیقت انسان، تشبه به انسان معصوم است ولی واقعیت او همین است که امروز در حال زندگی است. البته همیشه هم این دو واژه به این معنا به‌کار نمی‌روند، بعضاً به جای همدیگر هم مصرف می‌شود. از فضای خود جمله باید متوجه مقصود و مقصد گوینده شد. موفق باشید

18043
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: لطفا بفرمایید: ۱. نگاه وجودی داشتن به چه معناست؟ ۲. فرموده اید که نفس در تغییر و تحول همگام بدن است تا لحظه ای که به آخرین مراتب کمال دست یابد و از تعلق به بدن بی نیاز گردد. سوال این جاست که مثلا فردی که در سن ۸۰ سالگی فوت کرده مطابق این صحبت نفسش به آخرین مراتب کمال رسیده است حال چه از نظر سعادت یا از نظر شقاوت اما ما عموما این حالت را در مردم نمی بینیم یعنی اساسا احساس نمی کنیم این فرد که‌ مرده در نفسش به شقاوت کامل رسیده یا به سعادت کامل حتی در نزدیک ترین افرادمان. آیا می شود‌ گفت نفس در راه تکامل خود در برزخ هم این مسیر را در راه سعادت یا شقاوت طی می کند و از این روست که مدام بر عذاب یا مدام بر نعمت او افزود می شود. ۳. چطور می شود مثلا کسی در سن ۲۵ سالکی بمیرد و بعد بگوییم نفسش به کمال رسیده! مثلا در مورد شهدا می شود گفت اما انسانهای عادی در این فرصت نفسشان چطور به کمال می رسد مگر اینکه قایل باشیم این نفس راه خود را بعد از مرگ هم طی می کند. حال چه در مسیر شقاوت چه در مسیر سعادت. سپاسگزارم در پناه خدا موید باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- عنایت داشته باشید که در کتاب «خویشتن پنهان» بحث نسبتاً مفصلی در مورد مرگ به جهت یأس شد و عرض شد که اکثراً به این شکل زندگی را به برزخ منتقل می‌کنند. از طرفی روشن شد که در برزخ و قیامت، انسان‌ها اراده‌هایی برای تغییر شخصیت خود ندارند به همان معنایی که در روایت داریم: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» امروز روز عمل است و فردا، روز نتیجه‌گرفتن از اعمال می‌باشد. می‌ماند که اگر کسی نیّت‌های متعالی داشته باشد ولی عمر او کفاف ندهد، مطابق نیّت‌هایش با او عمل می‌کنند. مضافاً بر آن‌که بالاخره کوتاهیِ عمر او بی‌رابطه با اعمال و نیّت‌های او نمی‌باشد که همه‌ی این مطالب به نحوی در کتاب «خویشتن پنهان» مندرج شده است. موفق باشید

18028
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: 1. ما الحمدلله تفسیر سوره ی انعام را داریم گوش می دهیم و سخنرانی را یادداشت می کنیم شما فکر می کنین نیاز هست که این مطالب سخنرانی را تایپ کنیم و براتون بفرستیم به عنوان کتاب در بیارین؟ مثل خویشتن پنهان که شرح ده نکته ی معرفت را به صورت کتاب در آوردین؟ 2. استاد گرامی کتاب مبین با لوح محفوظ فرق داره؟ 3. برداشتم نسبت به کتاب مبین درسته؟ کتاب مبین سرنوشتمون در آن یادداشت میشه در طول زندگی با دعا و صدقه کم و زیاد میشه و شب قدر هم در کتاب مبین مطالبی در مورد ما نوشته میشه. 4. استاد عزیز در مورد اینکه دانش آموزان را مشهد بردیم و ازتون راهنمایی خواستم شما فرمودین کتاب شهید برونسی و چه نیازی به نبی؟ فلسفه تقلید را براشون در واگن ها صحبت کنم. متاسفانه همه بچه ها با تبلت و آهنگ غیر مجاز سرگرم بودند و احساس کردم حوصله ی حرف هایم را ندارند. گذاشتم بعد از زیارت و برگشتنی ولی حجاب و نماز آنها خیلی پرت بود اصلا به نماز اهمیت نمی دادند چند بار به مدیرم گفتم وضع حجابشون خیلی بده. بچه ها فقط دوست داشتن بازار برن و روز اول نماز صبح نیم ساعت مونده به قضا به همکارم که مسئول پرورشی اونا بود به این تذکر من واکنش منفی نشون داد و ناراحت شد چقدر سخت میگیرین... و خودشون از قطار پیاده نمی شدن و ترس از اینکه گم بشن تو قطار میخوندن و به بچه ها می گفتند بعدا قضا بخونین ... یک وضعی بود ... خلاصه وضع معلم ها و دانش آموزان خیلی ناراحت کننده بود ... موقع برگشت خیلی ناراحت بودم که فایده ای برای دانش آموزانم نداشتم چون ندونستم باهاشون صحبت کنم اصلا آمادگی نداشتند و یا شاید من بلد نیستم باهاشون ارتباط برقرار کنم از این بابت از دست خودم ناراحتم که چرا نتونستم تو واگن ها براشون در مورد پیشنهاد شما کار کنم. 5. ضعف های دولت و کارهای اشتباه را دبیران مدرسه مون تو سر ما خالی میکنن و ما را مخاطب قرار میدین که دبیران دینی چکار میکنین... من معمولا حرفی نمی زنم چون اکثرا ماهواره نگاه میکنن و به نماز و حجاب اهمیت نمیدن فقط گفتم، جامعه بدتر هم میشه باید امام زمان بیاد همه چیز خوب بشه باز به این حرفم، گیر میدن بس دست به دست هم بنشینیم گفتم نه تلاش کنیم... 6. چکار کنیم به دخترامون که دوست دارند آهنگ غیر مجاز گوش کنن، نهی یا متوجه کنیم؟ ممنون به سوالاتمون جواب میدین 7. استاد عزیز، در گذشت آیت الله محمد فاضل استر آبادی ما را به شما و امام زمان تسلیت می گویم نمیدونم این عالم ربانی ما را می شناسین؟ خدا به وقتتون برکت بده. اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فعلاً نیاز نیست همین‌که با یادداشت‌کردن در موضوعات متمرکز می‌شوید برای خودتان مفید است 2- می‌توان گفت «لوح محفوظ» از آن جهت که حقایق را به صورت روشن مطرح می‌کند - چون مجرد است - همان «کتاب مبین» است 3- خوب است 4- نباید نگران باشید بالاخره شرایط نبوده، إن‌شاءاللّه از طریق دیگر خداوند راهی جهت این امر می‌گشاید 5- در این موارد باید با محبت و رفاقت با آن‌ها برخورد کرد و نباید کار به «مراء» بکشد 6- به آن‌ها سخت‌گیری نکنید، با محبتی که به آن‌ها می‌کنید؛ خود به خود علاقه‌شان به آن آهنگ‌ها کم می‌شود 7- خدا ایشان را رحمت کند. آشنایی چندانی نسبت به ایشان نداشتم. موفق باشید

18004
متن پرسش
18004- سلام علیکم بدنبال ساخت فیلم بادیگارد، آخرین ساخته ی ابراهیم حاتمی کیا. دوستان در مسجد امام علی (ع) تحلیلهایی رو در مورد این فیم به قلم در آوردند که برای شما می فرستیم! نظر جنابعالی برای ما ارزشمند و راه گشا است!! ممنون نقد اول بسم الله الرحمن الرحیم بادیگارد مقدمه اگر کسی اهل فیلم دیدن باشد متوجه می شود که بعضی از فیلم ها تماما، نگاه و پرسش های کارگردان فیلم است و به قول معروف فیلم خود کارگردان است و اگر این را به علاوه ی خوش فکر بودن کارگردان کنیم آن وقت با فیلم هایی روبرو می شویم که حرف برای گفتن دارند و با دیدنشان در فکر فرو می رویم، با دیدنشان احساس درک از پرسش های زنده در زمان خود می کنیم. به نظر من آقای حاتمی کیا از اون دسته کارگردانانی هستند که فیلم هایشان حرف برای گفتن دارند، و اگر کسی بتواند فیلم و شخصیت های آن را درست تحلیل کند و ورای بحث تکنیک به محتوای فیلم بپردازد به حرف ها و پرسش های شخص کارگردان رسیده است خود ایشان در مصاحبه های پشت صحنه ی فیلم بادیگارد به این موضوع با جدیت و احساس اشاره دارند که من فیلم بدون حرف نمی سازم. و به حرف ها و پرسش های زنده ی در زمان خود رسیده است. سعی بر آن ست که در بررسی فیلم حول یک محور، که همان شخصیت اصلی فیلم است پیش بروم، تا جایی که دیگر شخصیت ها و اتفاقات اطرافشان را هم در نسبت با دغدغه شخصیت اصلی نگاه شوند. ابتدا آنچه از هر شخصیت فهمیده می شود، بیان می کنم و در آخر بررسی هر شخصیت، با نکته و پرسشی آنچه که بیان فیلم بود را به ابهام می برم. متن • حاج حیدر احساس می کنم تمام جزئیات یا به قول استاد اصغر طاهرزاده در جلسه نمایش و گفت و گو پیرامون فیلم بادیگارد 7/8/95 " مفردات فیلم " به حول یک روحیه یا شخصیت که همان شخصیت حاج حیدر فیلم است، می گردد؛ و آن شخصیت هم، حیات و کمال خود را به تعهد به نظام اسلامی ای گره زده است که اولا و بذات دارای حقیقت و تقدس است - انقلاب اسلامی یکی از پدیده های الهی در دوران ماست، از الطاف خداوند به قلب حضرت امام (ره) می باشد که دارای یک حقیقت زنده در عالم است مثل حقیقت اهل بیت علیهم السلام در عالم - و ثانیا و بالعرض دچار تغییر و حجاب می شود. و ظرف این تعهد گاهی حفاظت از شخصیت های اوایل انقلاب و گاهی رفتن در جبهه های جنگ و گاهی حفاظت از سیاسون پس از جنگ و گاهی ... حاج حیدر می کوشد که در زمانه ای که ارتباط با حقیقت نظام اسلامی سخت تر از زمانه های قبل شده راهی برای عبور از حجاب های نظام اسلامی و رسیدن به حقیقت آن پیدا کند ؛ و در واقع ظرف تعهد جدید زمانی که در آن است، را پیدا کند. این بی قراری های مستمر در شخصیت حاج حیدر در طول زمان فیلم نشان از دو مطلب دارد ؛ یکی احساس خطر حاج حیدر نسبت به ارتباط اش با حقیقت نظام اسلامی و دیگر تغییر زمانه ای که حاج حیدر در آن قرار گرفته زمانه ای که حقیقت نظام اسلامی در ظروفی ظهور دارد و موانع ارتباط با نظام اسلامی در ظروفی ... و حاج حیدر که برای زنده نگه داشتن این ارتباط از تعهد به ظروف کمک می گیرد، حال باید مسیر خود را عوض کند و ظرفی را بیابد که تعهد به آن ، واسطه ارتباط او با حقیقت انقلاب می شود. تعهد، تکیه گاه حاج حیدر است و تعهد یک امر قلبی است به این معنا که اتصال و عشق در آن حکم فرماست، حال حاج حیدر احساس می کند که دیگر آن تعهد را در ظرف قبلی احساس نمی کند پس مسیر خود را عوض می کند و در ظرف جدید ، خود و ارتباط خود را می یابد و در همین راه هم حتی بدون اسلحه سکانس آخر فیلم داخل تونل و ظیفه ی خود را انجام می دهد. یک نکته و یک پرسش از شخصیت حاج حیدر انس و علقه حاج حیدر با ظرفی که سالیان متمادی با آن هویت انقلابی خود را زنده نگاه می داشته، باعث می شود وقتی این ظرف را محجوب می بیند، چنان دچار حیرانی شود که به مرز انزوا و انحطاط نسبت به اصل انقلاب می رود و ناگهان سکانس صحبت با فرمانده اشرفی ... آیا این حیرانی ذاتا فرج است یا یک نقص؟ • راضیه چطور می شود یک همسر تا این حدود از ایثار و خدمت پیش بیاید ... تا جایی که اتفاقات غیر قابل تحمل زخمی شدن حاج حیدر در قضیه انتحاری که می افتد، او را به گلایه و حتی پرسش وا نمی دارد، بلکه او تنها وظیفه نگهداری و پرورش و همراهی را در حد ایده آل ایفا می کند تا آخرین گام های کمالی همسر خود. راضیه را در فیلم بدون حاج حیدر نمی شود معنا کرد، بدون آن تعهد حاج حیدر راضیه ای این چنینی بوجود نمی آید. اما یک نکته و یک پرسش از شخصیت راضیه در جایی از فیلم سکانس صحبت کردن راضیه با حاج حیدر در مورد انتخاب دخترشان و گرفتن مدال افتخار افکار و نظرات حاج حیدر متفاوت با نظرات راضیه ی این چنینی بود و راضیه حرف از انتخاب آزاد که معنایش دیدن هرکس در جایگاه خود بود زد که جای تامل دارد! آیا راضیه دچار تغییر شده بود و زمانه او را همرنگ خود کرده بود یا حاج حیدر دچار کوری نسبت به اطراف و زمانه شده بود؟ • مامور پیگیری داستان انتحاری مامور در فیلم مظهر شخصیتی است که در ظرف محجوب انقلاب قرار گرفته و طبق آن ظرف محجوب عمل می کند. ظرف محجوب ، ظرفیست که از معنای ظرف بودن خارج شده و خودش شده است اصل در صورتی که قرار بود ظرف باشد به طور مثال شما وقتی تشنه می شوید نیاز دارید که آب بخورید حال برای خوردن آب نیاز به ظرف شیشه ای دارید حال اگر همه ی توجه شما شد ظرف شیشه ای ، زیبایی ، فرم ، جنس ، رنگ و ... دیگر از آب خوردن باز میمانید ...در فیلم مامور تمام توجه اش به فرم اداری و ... است و ملاکی برای سنجش تعهد واقعی حاج حیدر به نظام اسلامی ندارد. یک نکته و یک پرسش از مامور پیگیری در جایی از فیلم مامور به حاج حیدر میگوید که آیا وظیفه شما تغییری کرده( با فرض اینکه ما دچار انحراف در اصل داستان شده ایم) سکانس بازجویی از حاج حیدر با حضور اشرفی آیا محجوب بودن ظرف تعهد حاج حیدر توجیه قابل توجهی برای کم کاری و اشتباه وی بود یا اینکه این کم کاری بستری برای وسعت نگاه حاج حیدر بود؟ • دیگر شخصیت ها مثل دختر حاج حیدر – نامزد مهندس میثم- داماد حاج حیدر نیز دارای نکاتی هستند اما به همین سه شخصیت ذکر شده بسنده میکنم حرف پایانی در پایان هم اشاره به یک مطلب آن هم ، تعامل با موانع یک حقیقت یک نوع نگاه نافذ نیاز دارد که در آن ،نه موانع خیلی انسان رو سردر گم میکند و نه حقیقت ناقص، دیده میشود ، آیا چنین نگاهی موجود است و اگر هست چگونه میتوان آن را بدست آورد؟ الحمدالله مکتوبیان11/09/95 ..... نقد دوم بادیگارد یا محافظ ابراهیم حاتمی کیا در بی رحمانه ترین انتخاب نه در مقابل انتخاب ظالمانه در حکم عقل،! قهرمان خودش را به مسلخ درگیری بین جامعه ی آرمانگرا و مُحجَّبِ در حجاب های شِبه واقعیتی می برد. میدان جنگی که نه میتوانی از آرمانهای انقلابی ت یا بهتر بگویم معنای زندگی ت دست بکشی و نه می توانی آنها را بیرون از این کشاکش بلا آمیز در وجودت محقق کنی! حاج حیدر بعد از سالها مبارزه ی در این میدان سودای رفتن دارد: حاج حیدر: دکتر کی میتونم بخوابم کارگردان از همان اول فیلم نشان می دهد که اصلا قصد کنایه و استعاره ندارد، و از طرفی بدنبال نشان دادن مستند گونه ی یک زندگی درام نیست. حاج حیدر بسیجی دوران ما یا دوران از دست رفته در نگاه بازرس ویژه ی شورای امنیت ملی در التهابات تغییر زمانه ی خود باید در محل کار با فرمانده ی خود و در خانواده با همسر و دختر خود و در تنهایی با احوالاتش راه رهایی را بیابد! حاج حیدر در وظیفه ی سِپر قرار دادن جان خود برای دکتر صولتی، از سَرِ اراده ی قلبی و جانی عمل نمی کند تا جایی که شخصیت نظام را به ورطه ی کشتن می کشاند! بازرس ویژه ی شورای امنیت و فرمانده ی حاج حیدر به خوبی از این واقعیت باخبرند اما مشکل در چگونگی تفسیر انتخاب و عمل حاج حیدر است. انتخاب او از دریچه ی نگاه یک انقلابی مغلوب در خواسته ی زمانه ش یا انقلابی با عقل متافیزیکی. اشرفی با اردت قلبی به حاج حیدر میخواهد او را در این زمانه زنده و سربلند نگه دارد حتی اگر حاج حیدر بادیگارد شود! اشرفی: حاجی ما ربات نیستیم انسانیم ی موقع تو شوریم ی موقع تو شک ی موقع خوبیم ی موقع ناخوش حیدر: ولی من خطا کردم اشرفی: این احوالات باطنی مال خودته به بنده ها هیچ ربطی نداره... حیدر: ما داریم می شیم بادیگارد! و قیصری بازرس ویژه ی شورای امنیت می خواهد نظام را با عبور از حاج حیدر مصون بسازد. قیصری: الان صحبت درباره ی محافظی که باید فدایی شخصیت نظام میشد ولی در لحظه ی خطر شخصیت رو فدای خودش کرد این جرم بزرگیه آقای ذبیحی اشرفی و قیصری که خود حتی از اهالی انقلابیون هستند و شاید جانباز ویلچرنشین، از درک او عاجزند! عقل گوید شش جهت حد است و دیگرراه نیست عشق گوید راه هست رفته ایم ما بارها از طرفی دیگر شخصیت حاج حیدر باید نسبت خود را با قواعد زمانه اش و همسرش _ معلمی که آشنای به افکار جوانان امروزش هست _ و دخترش پیدا کند. برای همین در کارِ یارِ 30 ساله ی خود در می ماند حیدر: چی شده راضیه از طرفی میخوای بمن مدال بدن و از طرفی بدت نمیاد دخترت با الیاس ازدواج نکنه مرضیه: سالها پیش پدر و مادر من ..... به انتخاب من در ازدواجم احترام گذاشتن امروز هم من به انتخاب دخترم احترام میذارم تا اونم به انتخاب دخترش احترام بذاره و دختری که در به کَف گذاشتن بزرگترین سرمایه زندگی یعنی جان انسان برای هدفی سوال دارد و حاج حیدر که جواب آن را در سالهای انقلاب و جنگ در خود پیدا کرده است باید دخترش را بفهمد. و این پربُلا ترین زمانه ای است که ابراهیم حاتمی کیا قهرمان بسیجی اش را در کربلای هویت امروزش کشانده! حاج حیدرها در سلوک خود می دانند در این راه جان دادن راحترین تحفه ای ست به جانب دوست و حال آنکه نقص های بیشتری از انسان نظر کرده به شجره ممنوعه ی دنیا در این زمانه نمایان شده، و دوست بدنبال کشاکش عمیق تری بین قلب و عقل است. و تو به حکم عقل به حاج حیدر نظر میکنی؟ یا به حکم عشق؟ عقل میگوید: کار او وظیفه ی اوست، و او در وظیفه ش درمانده! عشق میگوید: راه عشق پُر پیچ و خطر است، و او خطر کرده! عقل میگوید: کاری جز عمل به وظیفه نیست! عشق میگوید: او برای عشق عمل میکند! عقل میگوید: پس برای همین است که محافظ هرکسی بوده به شهادت یا جانبازی رسیده است! عشق گوید: محافظ از شهیدان دورانش هست! عقل گوید: پس در این زمانه میخواهد چه کند!؟ عشق گوید: او بسیجی ست ، در نمی ماند. ابراهیم حاتمی کیا در آخر هم حاج حیدر را برهنه از همه ی موانع ظاهری _ اسلحه ای که اشرفی از او می گیرد_ و موانع باطنی _ به مجلس ختم دکتر صولتی میبرد_ تا حجاب آبرو و خود بینی را هم از او بگیرد و با قصد رفتن به سمت تنها یادگار هم رزم شهیدش همسر حاج میرزا راهی قتلگاهش در تونل می کند و این بار او را از سَر شوق قلبی و نشاط باطنی به شهادت می کشاند ابراهیم حاتمی کیا قهرمانش را زنده ی در تاریخ می داند آنجا که حیدر میگوید: حیدر نه اولین نفره نه آخریش... و زیر چادر مرضیه های زمانش او را حفظ میکند تا در دل تاریخ پرورش یابند! اما به رسم همیشگی، کارگردان سوالاتی را برای مخاطب میگذارد: آیا سودای رفتن حاج حیدر در اول فیلم با دیالوگ _کی میتونم بخوابم_ از به آخر رسیدن توان و امید اوست؟ در چنین زمانه ای نا امید شدن و پریشان شدن حق حاج حیدر است؟ حاج حیدر در عمل خود به هنگام دفاع از دکتر صولتی اشتباه عمل کرد؟ این اشتباه عمل کردن از کدام نگاه اشرفی یا قیصری یا حاتمی کیا درست است؟ حاج حیدر چگونه باید جایگاه افکار و انتخابهای دخترش را در این زمانه بشناسد؟ حاج حیدر اگر مهندس میثم را نمیافت چگونه می شد؟ در پریشانی خود دست به اعمال اشتباه انگیز بیشتری نمیزد؟ قیصری بازرس ویژه ی شورای امنیت ملی چرا حاج حیدر را نمیفهمد؟ اگر جای حاج حیدر ،بسیجی مومن انقلابی بگذاریم، و جای بسیجی مومن انقلابی، ابراهیم حاتمی کیا .... آیا متن را باید یکبار دیگر بخوانیم؟ در مورد شخصیت راضیه و... کمتر صحبت شد! علی جزینی 95/9/14 .......... نقد سوم هو المصّوِر 《《بجای نقد 》》 از آنجائیکه یک اثر هنری سینمائی ،تجلی نگاه و فکر و دغدغه خالق آن است من برای تحلیل فیلم بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا ، به بررسی تطورات شخصیتی خود او که در آثارش نمایان است می پردازم: . مرحله اول: ابراهیمِ امام او چون هزاران جوان انقلابی دیگر با اعجاز روح الله در بزرگترین رویارویی حق و باطل قدم گذاشت و هویت خود را در حراست از انقلاب اسلامی یافت. انان به رهبری روح الله انقلاب کردند و نقطه عطفی را در تاریخ حیات بشر رقم زدند و مستقیم بر قلب اومانیسم تاختند. . مرحله دوم :ابراهیمِ جبهه جبهه دانشگاه انسان سازیی شد که امثال ابراهیم را در کوره بلا گداخت و آزمود و ایثار و توکل و رضا آموخت. امّا مرحله سوم :ابراهیمِ نظامِ اسلامی و این شاید حساسترین و پیچیده ترین بخش شخصیت او باشد. فیلم #بادیگارد تجلی این برهه حساس از زندگی حاتمی کیاست. انسانی که درانقلاب و جبهه سرباز امام بود در زمانه کنونی باید سرباز نظام اسلامی باشد. باید انسان معاصر را بشناسد، درد جامعه را لمس کند ،اقتضاءات زمانه و فرهنگ و سیاست و... را بشناسد. در این مرحله ابراهیم با چند دسته از مردم مواجه می شود. دسته اول انسانهای آرمانگرا و انقلابی که هنوز بر عهد خود مانده اند و دسته دوم آنهایی که بدنبال سهم خود از سفره انقلاب بودند و هستند. و اینک ابراهیم باید نسبت خود را با انسانهای که از انقلاب جامانده اند و یا میخواهند از انقلاب پشمی برای کلاه خود جمع کنند مشخص کند..بالاخره سرباز انقلاب(ابراهیم یا همان حاج حیدر) با امثال دکتر باید تکلیفش مشخص شود..ولذا دعوای بین محافظ و بادیگارد شکل میگیرد. پس حاتمی کیا در بادیگارد بدنبال مشخص نمودن این نسبت است. و به نظر من او در حالی که از مردم عبور نمی کند و آنها را می فهمد ولی با قاطعیت از امثال دکتر عبور میکند....
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هرتحلیل ها نکات بسیار دقیق و ظریف و هوشیارانه‌ای نسبت به فیلم داشت که روی هرکدام از آن‌ها می‌توان متمرکز شد. عمده این حساسیت است که متوجه‌ی زبان فیلمی باشیم که تهیه‌کننده‌ی آن برای ما در دلِ آن سخن‌هایی دارد که اگر در زبانِ عبارت بگوید، سختْ آن مطلب از جایگاه خود سقوط می‌کند. به امید آن‌که به جایی برسیم تا به جایِ جمله‌پردازی برای رساندن مطلب خود، به شخصیت‌های داستان و فیلم‌ها اشاره کنیم تا زبان‌مان بارور و بارورتر شود. موفق باشید 

18001
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: من مشاور یک دبیرستان دخترانه هستم و هر روز با تعداد زیادی از مادرانی که از مسإله اعتیاد بچه ها به صفحات اجتماعی مجازی و اثرات نامطلوب آن در تمام ابعاد زندگی آنان عاجز شده اند، مواجهم و می پرسند که چه باید بکنند؟ اکثر آنها هم که روی گوشیهای خود رمز دارند. من چه جوابی باید بدهم؟ بچه ها که گوشی ها را به هیچ وجه کنار نمی گذارند، آیا باید برای ساعات محدودی به آنها بدهیم یا با زور بگیریم و یا فقط می توانیم در مورد آثار بد آن به آنها آموزش دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که نمی‌توان به طور کلی آن‌ها را از آن فضای مجازی جدا کرد، خوب است لااقل در ساعات محدودی با آن ارتباط داشته باشند و از آن مهم‌تر باید آن‌ها متوجه شوند که ظرایفی از زندگی هست که آن ظرائف، بیرون از این نوع زندگی با فضای مجازی سراغ انسان می‌آید و این است آن نکته‌ای که باید به روش ماهرانه‌ای به آن‌ها تذکر داد. تذکرات آقای دکتر یامین‌پور در این مورد خوب بود، اگر بتوانید صوت آن را به‌دست آورید، تذکرات خوبی برای ارائه‌ به دانش‌آموزان دارند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!