بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سایر موضوعات

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16995
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد یکی از از اقوام ما که اخیرا در خواب فوت کردند کاغذی در جیبشان بود که نوشته بود. بسمه تعالی من عزرائیل را دیدم گفتم مرا چگونه می بری گفت با سکته قلبی. جالب این که نتایج کالبد شکافی او نیز همین نکته را تائید کرد از طرفی او یک انسان معمولی بود و خیلی هم خود را گرفتار مادیات و حرص و بدهکاری و....کرده بود حال می خواستم لطف بفرمائید این نوشته چه تحلیلی دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید به موضوعاتی که هیچ مبنایی ندارد مشغول شویم؟! مگر اگر کسی حضرت عزرائیل را ببیند، از رؤیتِ خود گزارش می‌دهد و آن‌هم به صورت کتبی آن را می‌نویسد؟!! موفق باشید

16974
متن پرسش
محضر شریف استاد سلام و تحیت: سوالی دارم که دوست دارم از زوایای مختلف به آن پاسخ فرمایید و به جواب مختصر اکتفا نفرمایید با تشکر می دانیم که فقه عزیز ما هر حکمی را بنا بر مصلحت انسانی صادر فرموده است یعنی اگر فقه ما دیدن فیلم های سکسی را حرام نموده است به این علت بوده که این فیلم ها اعتیاد آور است وقت انسان را تباه می کند، انسان را به گناهان دیگر می کشاند. حال سوالم این است چرا این فقه بازی های رایانه ای که بعضا اعتیاد آور تر از فیلم های سکسی هستند و عمر جوانان ما را به شدت تباه و آنها را سطحی بار می آورند و انسان را از مسایل حیاتی و عمیق غافل می کنند را حرام یا حداقل مکروه اعلام نکرده است و انجام این بازی ها از نظر فقهی مباح است واقعا تفاوت ساحت فیلم سکسی و بازی رایانه ای که هر دو انسان را از غیب به دور می اندازد چیست که یکی حرام می شود و یکی مباح.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اطلاع دارید که چرا مقام معظم رهبری بر فقهِ سیاسی‌اجتماعی تأکید دارند. زیرا همان‌طور که متوجه هستید هنوز متأسفانه این موارد، جزء موضوعات فقه ما قرار نگرفته، تا حکم مناسب آن‌ها اظهار شود. موفق باشید

16944
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حضرتعالی مکررا در پاسخ به سوالات کاربران که اخیرا هم در دو مورد مشاهده شد که یک مورد آن در گفتار علامه مصباح دامت عزه که فرموده بودند با ظهورانقلاب اسلامی می توان ره صد ساله را یک شب رفت. جنابعالی فرمودید که با دو نگاه، نخست انس با حقایق و عرفان نظری و عملی و دوم ایستادگی و مقابله با استکبار. حال استاد گرامی در خصوص نگاه دوم که نگاه مقابله با استکبار است تبیین نماید که بنده باید چه فکر و عملی در دستور کار قرار دهم که ره صد ساله را یک شب برم؟ ان شاءالله تعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد راه شهداء که امروز همان رهنمودهایی است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متذکر می‌شوند. و بنده روی‌همرفته عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» داشته‌ام. و رهبری در کنار مباحث خود بحثِ تحمل مخالف ذیل انقلاب اسلامی را متذکر می‌شوند. موفق باشید

16931
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد وقتی انسان تجارب در آستانه مرگ را چه از خارجی ها و چه از داخلی ها که اخیرا تعدادی از آنها هم منتشر شده می خواند عموما از حال خوش و دیدن تونل نور و..... سخن می گویند این مطلب با بحث سکرات و سختی جان کندن که در روایات ما آمده چگونه قابل جمع است؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در این مورد عرض شد که این گزارش‌ها مربوط به روبه‌روشدن انسان است با حالت مجرد خود و این مربوط به قبل از روبه‌روشدن با ملکین نکیر و منکر است که انسان‌ها در محاسبه‌ای خاص قرار می‌گیرند و نسبت به جهت فطری و شرعی خود ارزیابی می‌شوند. موفق باشید

16923
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار اطلاع دارید که گستردگی فضای مجازی در بسیادی موارد حجاب های حیا را برمی دارد و گاها قبح اعمال ناپسند را زایل می کند، البته قبول دارم که با استفاده ی درست می توان چیزهای بهتری کاسب شد ولی ما و دوستانمان دراین باره دچار مشکل شدیم مثلا: بعصی از دوستان گاها بدون اجازه عکس های دسته جمعی ما را برای پروفایل خودشان می گذارند و وقتی ما اعتراض می کنیم، دلگیر می شوند در این مورد ما چه وظیف ای داریم؟ یا امروزه بین جوانان مذهبی، گذاشتن عکس شهدای مدافع حرم برای پروفایل شان یکجورهایی عادی شده و حتی لایک کردن عکس همین شهدا و مواردی از این قبیل که بسیار است و ما نمی دانیم چطور راهنمایی کنیم، استاد بی زحمت راهنمایی کنید. بنده می دانیم که شهدای عزیز جایگاه بالایی دارند و نزد خداوند به آلاءالهی متنعم اند و برایشان احترام قائل هستم اما می توان بدون اینکه با عکس آن ها ارتباط گرفت و حتی در ظاهر با لایک عکس آن ها و پروفایل گذاشتن آن به بندگی خدا رسید. خصوصا که مشاهده می کنیم افرادی که سنگ همین شهدا را به سینه می زنند در عمل دل افراد دیگر را خون می کنند و نطر بقیه را نسبت به مذهبی های دیگر عوض می کنند. یک مورد دیگر هم که برای بنده جای سوال بود اینکه در بسیاری از تشکل های دانشجویی خانم ها و آقایان با استفاده از همین فضای مجازی کارهایشان را پیش می برند و در واقع بدون آن کارها لنگ می ماند، در پرسشی فرمودید باعث کدورت قلب می شود اما وقتی کسی جز همین افراد برای پذیرش مسئولیت نباشد و تنها راه ارتباطی هم همین فصای مجازی باشد چاره چیست؟ ببخشید که طولانی شد ولی پرسش هایی هستند که نتوانستم برایشان جواب پیدا کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم نگاه‌کردن به عکس نامحرم که برای تبرّج و خودنمایی است قلب را مکدّر و و وَهم را رشد می‌دهد ولی موضوع استفاده‌کردن از فضای مجازی و کانال‌های موجود، چیزی نیست که در این شرایط بتوان آن را نادیده گرفت؛ می‌ماند که همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 16919 عرض شد، پیام‌های فرهنگی در این فضاها که ظرفیت چندانی از جهت عمق معانی ندارند؛ نباید فراموش شود و گمان کنیم می‌توانیم همه‌ی حرفمان را از این طریق بزنیم و همه‌ی حرف‌ها را نیز از همین طریقه‌ها بیابیم! موفق باشید

16917
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد گرانمايه: جناب استاد آيا مى توانیم به طور کامل موسيقى را نفى کنيم چون در سيره امامان عليهم السلام نيست با اين که بعضى موسيقى ها حس عشق به خدا و اهل البيت را در انسان شعله ور مى کند و گاهى اشک انسان را در مى آورد. وقتى انسان موسيقى: اى نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جارى / عطر پاک نفست سبز و رها از اسمان جارى / چگونه فريادت نزنم چرا دم از يادت نزنم در اوج تنهايى؟ اگر زمين ويرانه شود جهان همه بيگانه شود تويى که با مايى / با يادت اى بهشت من آتش دوزخ کجاست / عشق تو در سرشت من با دل و جان آشناست. و از اين دست را مى شنود ياد و ذکر خدا در دلش شعله مى کشد. درست است موطن موسيقى خيال است ولى آيا از همين موطن نمى توان زمينه تعقل و حضور را فراهم کرد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا موسیقی را به طور کلّی نفی کنیم؟ آری! در سیر و سلوک انسانی رویهم‌رفته موسیقی جایی ندارد و به این جهت، سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» نظر به موسیقی نبوده‌ است. موفق باشید

16919
متن پرسش
سلام استاد: مثل اینکه عقب ماندن از تکنولوژی تمامی ندارد. ویدیو، ماهواره، اینترنت، شبکه اجتماعی، بازی کلش او کلن. و این بار بازی «پوکمون گو» تا کی این روند ادامه دارد که محصولی بیاید و ما دست پاچه که وای این پدیده آمد حالا «چه باید کرد»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما از یک‌طرف باید مسیر جوانان را از طریق معرفت نفس در ساحتی بس متعالی و گسترده تعیین نماییم و از طرف دیگر، حدّ و اندازه و ظرفیتِ فضای مجازی را تعریف نماییم تا نه به‌کلّی به آن پشت شود، که این نه مقدور است و نه عاقلانه؛ و نه انتظار داشته باشیم همه‌چیز را می‌توان از چنین فضاهایی به‌دست آورد. عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 16923 شده است، خوب است به آن‌جا نیز سری بزنید. موفق باشید

16910
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: ببخشید یک سوال داشتم (امیدوارم پاسخ بدهید) پدرشوهر من چند سالی ست که فوت کرده اند چون مرگ مغزی شده بودند اعضا شون رو اهدا کردند. مدتی است مادرشوهرم ایشون رو خواب میبینن که توی قبر زنده هستن و از قبر بیرون میان ولی پشت پیراهنشون پاره است. نماز و خمس مالشون هم بیرون کردن. میشه تعبیر خواب رو بفرمایید که اگر نیاز به چیزی دارن براشون اگه میشه کاری کرد انجام داد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش بنده علم تعبیر خواب ندارم و در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

 

16894
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: همواره به موضوعات فلسفی و انسانی علاقه داشته ام، من فردی مذهبی بودم اما حدود سه سال است که دچار مشکل شدیدی شده ام به طوری که کل زندگی ام به مشکل برخورده دیگر نمی توانم به طور عادی زندگی کنم. در مورد این سوال تحقیق کردم چرا عقب ماندیم؟ اما متاسفانه به هیچ جواب منطقی و عاقلانه ای نرسیدم همین موضوع مرا وادار به ترک دین کرده است. از شما خواهش می کنم از این جواب های کلیشه ای به من ندهید که ما مسلمانان در گذشته پیشرفته ترین بودیم یا اینکه ما در علم از اروپا عقب نیستیم و این ها همه استکبار و جنگ نرم است. هر کتابی که باز می کنم دانشمندان اصلی آن غربی هستند ما چهره های مطرح چندانی در زمینه ی علم (در زمان حاضر) نداریم. علت چیست؟
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام عليكم: غرب در هنگام رنسانس خود متوجه شد براي ادامه‌ي حيات خويش نياز دارد از دين مسيحيت كه سخت گرفتار تحريف شده بود و آباي كليسا نيز خود را همه كاره‌ي دين مي‌دانستند، عبور كند و ما به جاي اينكه با دين اصيل و غير تحريف‌شده‌ي خود حيات خود را تعريف كنيم و زندگي خود را ادامه دهيم همان برخورد را با دين اسلام كرديم كه غرب با دين تحريف‌شده‌ي خود انجام داد و اين راز سقوط يك ملتي است كه به راه هدايت خود پشت كرده‌اند و چاره‌ي آن بازخواني غفلت سال‌هاي گذشته است. موفق باشيد

16892
متن پرسش
سلام علیکم: آیا فقها و علما و حکما و عرفا و فلافسه ی اسلام یعنی در طول تاریخ اسلام پس از ائمه تاکنون به جز تعلیم و تعلم و تحقیق و... شغل و اشتغال دیگری هم داشته اند؟ اگر نداشته اند از نظر سیره عملی پیامبر (ص) و ائمه (ع) مورد تایید است؟ و کسانی که از طرف حضرات معصوم مأمور به تبلیغ دین بودند، امرار معاششان فقط از همین راه بوده است؟
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام عليكم: عموم انبيا به جهت آنكه علمشان لدني بوده نياز به تحصيل نداشته‌اند و به همين جهت به شغل‌هاي مختلفي مثل چوپاني و يا زنبيل‌بافي مشغول بودند و پس از مدتي مسلمانان از رسول خدا تقاضا كردند كه از كار كردن دست بردارند تا مردم بتوانند مسائل خود را با حضرت در ميان بگذارند تا اينكه آيات انفال به ميان آمد و حق ذي‌القربا در آن تعيين شد تا امامان فرصت مديريت شيعيان را داشته باشند و در مورد روحانيان چون بايد در هدايت جامعه علم كافي به دست آورده باشند اگر مشغول ساير امور گردند ضعف علمي آن‌ها براي جامعه خسارت‌بار است. موفق باشيد.
 

16861
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: در مورد عدم حضور کودکان در مسجد منظور از کودک چه سنی است؟ یعنی سن تکلیف یا قوه تشخیص، بالاخره چه چیزی ملاک است؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور کودکان غیر ممیّز است که رعایت جایگاهِ معنوی مسجد را نمی‌کنند که باید یا همراه با والدین‌شان باشند و این در صورتی است که والدین‌شان آن‌ها را کنترل کنند؛ و یا از ورودشان به مسجد جلوگیری شود. موفق باشید

16854
متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: دریت است که بنده کارشناسی فیزیک خوانده ام ولی از نوجوانی تا به حال بسیار علاقه مند به مباحث معرفتی بوده ام و همواره پی آب زلالی برای رفع عطش جان خویش، از اواخر سال نود با آثار شما آشنا شدم، بعضی فایل ها و کتاب هایتان را شنیده و مطالعه کرده ام واقعا مفید بودند و حس کردم نسبت به خیلی از سخنرانی ها و مطالب مذهبی موجود در بازار حرف نو و جدیدی است، مباحثی که از خدمتتان استفاده کردم بدین شرح هست:  «آشتی با خدا» «ده نکته از معرفت نفس» ، «انسان در اسلام» ، «شرح حدیث اباذر» ، «شرح دستورالعمل های آیت الله بهجت» ، «حرکت جوهری» ، «زن آنگونه که باید باشد» ، «و بعضی کتاب های مهدویت را، البته در بعضی از این مطالب، سوال هم داشتم گاهی، ولی در کل بسیار مفید بود. واقعا همانطور که مي فرموديد سعی می کردم با آن مطالب به جای افزایش اطلاعات، در افزایش معرفتم و قربم به خدای متعال و عالم ملکوت بکوشم، و واقعا واقعا واقعا هم خیلی حال خوب و آرام و انسی پیدا می کردم. البته متاسفانه شما و آثار شما به بنده و دوستانم به واسطه استاد نمایی معرفی شدید ک بعد از ۴ سال یقین کردم ک راه او باطل و نفسانی است و الحمدلله توانستم از جرگه شیطانی اش کناره گیری کنم و بین بطلان مباحث او و حرف حقی که در آثار شما یافت می کردم تمییز دهم. در مورد این استاد و راهش و نحوه برخورد با او چندی پیش طی دو سه سوال مجزا از خودتان راهنمایی خواسته بودم، حالا به یقین فهمیده ام که سیر و سلوک در این برهه از تاریخی که ما در آن هستیم با قبل متفاوت شده. باورتان نمی شود که چقدر آرامش درونی گرفتم وقتی جواب هایتان را به کاربران دیگر می خواندم که مي فرموديد سلوک الان ذیل شخصیت والای حضرت امام خمینی کبیر است. واقعا با این راه و این مسئله ارتباط درونی قلبی خود را حس می کردم، واقعا برایتان دعا کردم که چنین دیدگاهی را در جامعه نشر دادید تا جایی که افراد به جای اینکه تکلیف حقیقی خود را در قبال این انقلاب و شرایط حساس کنونی انجام دهند و در عین انجام این تکالیف که بعضا طاقت فرسا هم می شود، ریاضت های شرعی و الهی را به جان بخرند و تحت لوای حضرت آقا، انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) را رقم بزنند. به جای اینکه مثل زمان های قدیم پی یک استاد خاص بگردند و از احوالات و درونیات خود با او سخن بگویند و او به آنها تکالیف سخت و بعضا عجیب نامتعارف بدهد برای اصلاح نفس!  خلاصه استاد،  بحث های معرفتی تان خصوصا «آشتی با خدا» و «معرفت نفس» ، همانی بود ک من از کودکی چه بسا دنبالش بودم. به لطف الهی پاره اي از مباحثی ک بیان می کردید را قبلا و شاید بتوان گفت فطرتا و وجدانا با خود لمس کرده بودم. از بچگی که تنها می ماندم به بدنم خیره می شدم و بارها و بارها این سوال را زمزمه می کردم که «من» کی ام؟ «من» چی ام؟ «من» چه چیزی ام؟ و این که آیا همین انگشت ها و دستها، منم؟ پس من کیست؟ یا در مورد مباحث معرفت نفس حتی کار به جایی می رسید گاهی که حس جدایی نسبی تنم از منم می کردم شاید در اثر همین بود که خواب هایم را می توانستم راحت تر دریافت کنم، حضور قلبم در نماز خیلی بهتر بود، البته من متاسفانه خیلی اوقات در قرائت نماز و بعضی موارد دیگر دچار مشکل هستم و از خیلی ها هم مسئله فقهی اش را پرسیده ام ولی خیلی اوقات، جواب ها گوناگون بوده و خودش باعث شده که من مثلا هنوز بعد این همه سال نماز خواندن سر تلفظ حرف صاد دچار مشکل هستم بطوریکه هر از چند گاهی تمام توجهم در نماز ها به تلفظ می رود و خیلی اوقات نمازم را اعاده مي کنم و خسته می شوم ولی آن زمان هایی ک به صحت نمازهایم اطمینان نسبی داشتم بقدری در حضور قلبم و آرامشم حین نماز و بعد از آن در زندگی کمک کرده که متعجب شدم. از احوالات عالی ای که خدا از اشک و شوق و معرفت عطایم می کند و حتی در خواب هایم هم اثر می کند. شاید یکی از الطاف الهی به من همین بود ک در جریان ارتباط با آن استاد نمای از خدا بی خبر متوجه شدم ک خواب هایم پیام های خاص دارد و حتی برای او که تعریف می کردم جوابی نداشت بدهد. یعنی درست است که فرمودید خواب، حجت نیست ولی خصوصا ماه رمضان پارسال و بعدش خواب هایی ک من دیدم بسیار بسیار در راهنمایی ام به سوی نجات، کارساز بود. الحمدلله خدا سوز درونی و استغاثه خودم و مادرم را بی نتیجه نگذاشت و کمکم کرد قصدم از نوشتن این نامه نسبتا طولانی از خدمتتان این است که چند تا راهنمایی بگیرم از خدمتتان ۱.اول اینکه با این مواردی که عرض کردم برای از الان به بعدم چه سيري را پیشنهاد می کنید؟ هم برای سیر روحی و اعتلای نماز ها و....خودم ۲. برای افزایش معرفت، در زمینه غرب شناسی و سیر مطالبي که لازم است بنده بعنوان جوان عصر امروز بر آن مسلط باشم برای کار فرهنگی در بسیج و حلقه های صالحین برای نوجوانان و تحلیل درست از مسائل... ۳. شدیدا علاقه مندم تاریخ صدر اسلام را با تحلیل بدانم متاسفانه دروس مدرسه خیلی در این زمینه ها تفریط دارد دانشگاه هم که عملا معرفتی به انسان افزوده نمی کند. ما خیلی ضعف داریم در دانستن تاریخ لطفا منبع جامع و روانی که سنگین نباشد معرفی نمایید برای این امر. ۴. بار ها قرآن را با ترجمه خوانده ام متوجه شدم که خیلی از آیات را حتی نمی دانم برای چه موضوعاتی نازل شده و شان نزولش چیست و نیز بسیاری از آیات را نمی توانم درک کنم از نظر معرفتی حس می کنم خیلی در این زمینه نیاز به معرفت دارم آیا تفسیر المیزان را شروع کنم؟خودم بخوانم؟ تفسیر تسنيم آیت الله جوادی چطور؟ کلا چه راهی را پیشنهاد می کنيد؟ ۵. برای دور شدن این وسوسه های شیطان که مانع از حضور قلبم می شود البته بی اعتنایی که معمولا دستور اساتید است را شنیده ام ولی نمی توانم چون خیلی اوقات حس می کنم واقعا عملکرد صحیح نیست و ناچار به اعاده کلمه در نماز می شوم مثلا «صراط» یا «صلّ» پیش بعضي ها از اساتید تجوید یا پاسخگویی به سوالات شرعی ها ک قرائت کرده ام می گویند باید محکم تر بگویی من را به اشتباه می اندازند. استرس می گیرم. تلاش هم می کنم ماه هاست دارم تمرین می کنم  ولی نمی دانم چرا گاهی صحیح می گویم و گاهی غلط و هی وسوسه می شوم که کلمه را تکرار کنم ک در این صورت هم شک می کنم که اگر به وسواس رسيده باشم طبق رساله امام، بنابر احتیاط واجب باید نماز را اعاده کنم، اگر هم از همان اول بی اعتنا باشم و که مجددا نماز را اعاده می کنم، حتی طوری شده ام که سعی می کنم در نماز هیچ صلوات مستحبی نفرستم و هیچ دعا و ذکری که شامل حرف صاد باشد نگویم! ببخشید ولی به صاد های اول سخنرانی های شما هم شک کرده ام چون به من گفته اند آن طوری که صرفا صدای صوت بدهد غلط است! خواهشا کمک کنید مشکل ریشه ای سالیانه من حل شود استاد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: به فرمایش آیت اللّه طهرانی؛ متأسفانه بعضی‌ها چون چیزی از معارف برای گفتن ندارند، مکلّفین آن‌چنان گیرِ ظواهرِ تکلیفات الهی می‌کنند که اصل مطلب که رجوع به حضرت اللّه بود، مورد غفلت قرار می‌گیرد. همین حساسیت‌ها را به جناب صحابه‌ی بزرگ حضرت بلال گرفتند که چرا «اشهد» را «اسهد» می‌گوید و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: خدا «اسهد» بلال را «اشهد» می‌شنود. شما هم در حدّ وسع خود، الفاظ را رعایت کنید و عبور نمایید و به هیچ‌وجه حق ندارید نماز خود را اعاده کنید. 2- پیشنهاد بنده آن است که از یک‌طرف همان‌طور که احساس نیاز کرده‌اید، تفسیر المیزان را شروع فرمایید و سری هم به جزوه‌ی «روش کار با المیزان» که بر روی سایت هست، بزنید. و از طرف دیگر کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»» را در مقابل خود گشوده دارید. موفق باشید

16847
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار: ما یک گروه 6 نفره طلبه هستیم که دو سه سال است به صورت گروهی کار علمی و انقلابی می کنیم و الان حدود پایه 4 هستیم و از فارغ التحصیلان دانشگاه در رشته های مختلف در حال حاضر بعد از مطالعه و مباحثات دو سه ساله انقلابی به این نتیجه رسیدیم که در کنار تحصیل روی مکتب امام خمینی (ره) به عنوان نسخه نجات بخش انسان از این ظلمات و نسخه نجات بخش و پیش برنده انقلاب اسلامی به سمت اهداف مقدس خودش تمرکز تخصصی بکنیم. به عبارتی تصمیم گرفتیم که از همین حالا تمام وقت هایی که در کنار تحصیل گیر می آوریم را متمرکز بر فهم تخصصی مکتب امام بکنیم و شاید هم حتی بیشتر؛ به تحصیلمان هم رنگ و بوی مکتب امام را بدهیم (ان شاء الله) ابهامات برای ما وجود دارد: 1. برای فهم تخصصی مکتب امام توسط طلاب علوم دینی چه مسیری باید طی بشود؟ 2. برای متخصص شدن در مکتب امام چه لوازمی وجود دارد؟ 3. برای اینکه حتی تحصیل حوزوی ما رنگ و بوی مکتب امام پیدا بکند چه کارهایی باید کرد؟ ********* فضا برای چگونگی تغذیه صحیح از مکتب امام برای در استوای فهم دقیق و تخصصی از آن پیدا کردن یک مقدار مبهم است. خداوند شما و امثال شما را برای همه ما و برای انقلاب عزیزمان حفظ بکند. ارادتمند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی است و در چنین فضایی انسان و اشارات دین معنایِ حقیقی خود را نشان می‌دهند. کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»» بر همین اساس تدوین شده است و در جلسه‌ی 16 کتاب بحث «هندسه‌ی فکری» مطابق اهداف انقلاب اسلامی متذکر جواب سؤال‌‌های جنابعالی خواهد بود. موفق باشید

16849
متن پرسش
مدتی است حس می کنم این درک غایبانه از خداوند که از طریق استدلال های عقلانی برایم حاصل شده است، اغنایم نمی کند و حتی گاهی نعوذ بالله تصور می کنم که شاید این مفاهیم فقط مفاهیم اند (که البته بی ربط با کوتاهی های عملی هم نیست). به سبب عملکردها و تجارب خوبی که از ارتباط عملی با سیستم الهی داشتم این حس کنترل شده است، اما باز هم این دوری ناراحتم می کند، چون فکر می کنم این تجارب هم آثار او هستند. به گمانم همچون کپسولی شده ام که خیلی نمی تواند در برابر این غیبت دوام بیاورد و چه بسا به جایی برسد که آن استدلال ها را هم کنار بگذارد و دست به مغلطه کاری برای خلاصی از آن ها بزند. این را هم بگویم که دغدغه ی ترک استدلال را ندارم و نمی خواهم آن را ترک کنم، بلکه دغدغه ی رفع این غیبت را دارم. بنده آثار جنابعالی رو مطالعه نکردم و فقط دورا دور با نگاه شما آشنایی دارم. لطفا بفرمایید اشکال کار کجاست؟ آیا کوتاهی ها و ضعف های عملکردی باعث حس غیبت شده است؟ آیا این خاصیت استدلال است؟ اگر خاصیت استدلال است، ضعف آن را چگونه باید جبران کرد؟ آیا امکان ارتباط مستقیم با خود حق تعالی وجود دارد؟ پرسش دیگری درباره ی سیر مطالعاتی ام داشتم. حدود شش هفت سال است که وارد رشته ی فلسفه اسلامی (اکنون متعالیه) شده ام، اکنون تصمیم ورود به حوزه را دارم، اما با توجه به مسائل فوق، احساس می کنم دروس حوزوی جز انباشت اطلاعات، سود چندانی برایم ندارد، چون نمی توانم جایگاه این معارف را در وجود خودم بشناسم و پیدا کنم. بایستی وارد کدام رشته ی تحصیلی بشویم؟ بنده اجمالا قبول کرده ام که خداوند حق است و اوست که هدایت گر است و این درک را هم بیشتر از تجربه ی عنایت های او دارم. اما وقتی سراغ تحلیل و استدلال می روم، پرسش های مختلف جلوی چشمانم رژه می رود، بگونه ای که نهایتا تصورم بر این است که اگر پرونده فلان مسئله بسته شد بدین خاطر بود که دیگر التفاتی به آن نکردم، در غیر اینصورت ماجرا همچنان ادامه پیدا می کرد. چنین نیست که ضرورت استدلال ضرورت ذاتی باشد، بلکه ضرورت وصفی دارد. ما تا زمانیکه در عالم موجود (متجدد) هستیم، محتاج این استدلال ها هستیم. این مفهوم گرایی یک حجاب است، به گونه ای که می خواهیم هر چیزی را مفهومی کنیم. راه خروج از این تنگنا استدلال نیست، بلکه حضور همراه تذکر به حجاب حضور است. آیا اشکال کار را درست فهمیده ام؟ چگونه می توان متذکر این حجاب و شئون آن شد؟ چگونه باید متذکر حجاب شد، بدون اینکه بیشتر گرفتارش شویم؟ دو مطلب که شاید در پاسخ به سوالم موثر باشد. اکنون در مقطع دکتری حکمت متعالیه مشغول تحصیل هستم. مدتی هم با آثار استاد داوری مانوسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه متوجه‌ی اصل مسئله هستید، به‌خصوص در توجه به جایگاهِ استدلال. همین امر موجب شده که جناب ملاصدرا در حکمت متعالیه، جهت عرفانی را مدّ نظر قرار دهد. اگر بتوانید سری به کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» که بر روی سایت است، بزنید؛ می‌بینید که سراسر کتاب تفصیل همین مسئله‌ی مهم است. انتخاب حوزه در راستای انجام رسالت تاریخی می‌تواند باشد. به این معنا که بتوانیم جبهه‌ی توحیدیِ مقابلِ استکبار جهانی را در فضای نرم‌افزاری قوت ببخشیم. ولی در رابطه با سیر حضوری، اگر حکمت متعالیه را درست جلو ببرید و کار را به عرفان محی‌الدین بکشید؛ جواب‌های خوبی می‌گیرید. و در فلسفه‌ی غرب نیز، هایدگر در این رابطه برای شما حرف دارد. موفق باشید 

16841
متن پرسش
سلام استاد: اینکه می فرمایند ارواح مومنین پس از مرگ به وادی السلام می روند یعنی چه؟ یعنی روح پس از مرگ در یک مکان مادی قرار می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن باشد که نظرشان متوجه آن مکان می‌گردد. موفق باشید

16840
متن پرسش
سلام عليكم: استاد، مسئله ای است که من و خیلی از جوانهای هم سن و سال من از درک آن عاجزیم و آن اینکه بزرگان می گویند شما ازدواج کنید خدا هم می رساند و روایت هم داریم که امام صادق علیه السلام فرمود «هر کس از ترس تنگدستی ازدواج نکند همانا به خداوند بدگمان شده است خداوند فرموده ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» استاد، واقعا این مسئله را نمی توان درک کنم. پس عقل چه می شود؟ شرایط و زمینه ها چه؟ وقتی من نه کار دارم نه پول دارم نه خونه دارم چگونه حتی فکر ازدواج هم بکنم؟ به خصوص که با این مقدار ناچیز شهریه ای که به ما طلبه ها می دهند حتی نمی شود لانه مرغی را اجاره کرد؟ استاد اگر خدا فرموده یغنهم الله من فضله، پس چرا کسانی را می بینیم که ازدواج کرده اند و غنی که نشده اند هیچ، بلکه به فلاکت و نداری افتاده اند؟ استاد ببخشید که صریح حرفامو گفتم. ان شاء الله به حق حضرت زهرا سلام الله علیها خدا اول رهبرمون رو حفظ کنه بعد شما رو. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این‌ها که می‌فرمایید اگر با اراده‌ی اعتماد به خدا از یک‌طرف، و عزمِ ساده‌زیستیِ کامل که شأن یک طلبه است از طرف دیگر، پا به میدان بگذارید و از خانواده‌ای خواستگاری کنید که سادگی و دیانت را مدّ نظر دارند؛ و خانواده‌ی خودتان نیز در حدّ امکان دو اطاقی را در اختیار شما بگذارند و شما نیز به قول خودتان به آن لانه‌ی مرغ راضی باشید؛ می‌بینید که آن روایات و آن آیه در اوج بصیرت نسبت به عالَم و آدم در رابطه با ازدواجی قدسی سخن گفته‌اند و نه زندگی مطابق ظلمات سراسر اسراف و تبذیر که حتی مذهبی‌های ما را گرفتار کرده است. و این‌که قرآن می‌فرماید: «یغنهم الله من فضله» یعنی خداوند ما را نسبت به نیازهای اصلی‌مان محتاج نخواهد کرد، نه آن‌که ثروت‌مند بشیم. موفق باشید 

16844
متن پرسش
سلام علیکم استاد طاهرزاده ی بزرگوار: استاد عزیز! مسجدی که نماز می خوانیم توی یک روستاست. چند تا دختر نوجوان (حدود دوازده سیزده ساله) برای اقامه ی نماز به مسجد می آیند و نماز باقی خانم ها را دچار مشکل کرده اند؛ به خاطر آزار و اذیت و همین طور رعایت نکردن احکام شرعی. فی المثل: نپوشاندن گردن موقع نماز و همین طور اذیت کردن همدیگر در اثنای نماز و حتی گاهی حرف زدن در نماز. (و این کارها را عمدا انجام می دهند نه از روی ندانستن حکم شرعی، چرا که این روستا از خیلی وقت پیش روحانی می آمده و این طور نیست که نسبت به دین بیگانه باشند و طرفه آن که حتی وقتی حکم شرعی را هم بهشان متذکر می شوند اینان اعراض می کنند و محل نمی گذارند و با گستاخی و تهدید کنان جواب می دهند که: دیگر مسجد نمی آیند و خب البته می آیند) وقت نماز در صف اول می ایستند بدون این که بگذارند کسی حدفاصل اتصال مردها و زن ها بایستد. و نمازهای یک عده را دچار مشکل می کنند. بسیار سر و صدا و آزار و اذیت می کنند به طوری که چندین نفر از خانم های مسن از مسجد فراری شده اند و گفته اند که تا این دخترها با سرو صداشان و حتی گستاخی و بی ادبی و زبان درازی که در برابر بزرگ تر ها نشان می دهند توی مسجد حضور دارند آن ها به مسجد نخواهند آمد. و روز به روز از همین تعداد اندک مسجدی ها کم تر می شود. نه با اخلاق و محبت و صحبت کردن به راه می آیند و نه با درشتی کردن. در مقابل همه چیز مقاومت می کنند. حتی با یک نوع گستاخی که معلول نوجوانی و خیلی چیزهای دیگر است جلو خانم هایی که سنی ازشان گذشته می ایستند و درشتی می کنند. فقط یک مورد آن که همین دیشب بود که این دختر خانم ها وقتی همه مشغول نماز بودند پسر بچه ی حدود سه ساله ی یکی از نمازگزاران را به یک دست شویی بردند و حبس کردند و برق را هم خاموش کردند طوری که بچه ی بیچاره از شدت داد و فریاد و گریه بی حال شده بود که مادر بی چاره اش به شدت اظهار ناراحتی می کرد. شیطنت هایشان واقعا غیر قابل تحمل است. دو تای از این دخترها چون که پدرشان مرده است و یتیم هستند خیلی لی لی به لالاشان گذاشته می شود. در حال حاضر چند بار هم قول داده اند که اذیت و آزار نکنند. چندین بار هم کسانی ضمانت کرده اند که دیگر کارهایشان را تکرار نکنند. هیچ کدام فایده نداشته است. کفش خانم هایی که به مسجد می آیند را روی پشت بام پرتاب می کنند و بعد هم انکار می کنند و کارهای دیگر، اگر کسی متعرض کارشان بشود به مادرشان اطلاع می دهند و مادرشان هم با الفاظ زشت و داد و بی داد، طرف را ساکت می کند. می خواستم بپرسم: ایرادی دارد موقتا حدود سه چهار هفته از آمدنشان به مسجد ممانعت کنیم تا بلکه رفتارشان را تغییر بدهند و اگر اصلاح شدند بگذاریم بیایند؟ آیا از نظر شرعی ایرادی ندارد؟ از نظر اخلاقی چه طور؟ اگر شما نظر دیگری دارید بفرمایید واقعا ما درباره این ها به بن بست رسیده ایم و تنها کاری که به ذهنمان رسیده این است که رئیس هیئت امنای مسجد را بگوییم جلو در ورودی به مسجد از سمت خانم ها بایستد و مانع از ورود این سه چهار نفر بشود. (البته هنوز این کار نشده است.) واقعا ایذاء و اذیت مومنین می کنند. والبته یقینا وقتی نگذاریم به مسجد بیایند به وسیله ی مادرشان که از قضا زن بسیار بددهنی است ما را مورد ملاطفت قرار خواهند داد. (البته ما می توانیم تحمل کنیم.) اما هر چه فکر می کنیم هیچ راه حل دیگری به ذهنمان نمی رسد. ببخشید که این اندازه نوشتم. شاید یک بند از این حرف ها کافی باشد. ولی حقیر آن قدر امروز ذهنم به خاطر همین مسئله پراکنده شده است که تا الان که حدود ساعت دو نیمه شب است خواب نرفته ام، مجبور شدم به شما پناه بیاورم. ببینید شما را به خدا ذهن حقیرانه ی من مشغول چه چیزهایی است؟! شرمنده ام. باز هم حقیر را ببخشید و حلال بفرمایید. ممنونم. یاعلی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم: «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ‏ صِبْيَانَكُمْ ومَجَانِينَكُمْ» کودکان و دیوانگان را از مساجد دور کنید. حتی در شرح حال بعضی از علمای بزرگ داریم که قبل از اقامه‌ی نماز در درب مسجد می‌ایستادند و مانع ورود کودکان می‌شدند. زیرا دیوانگان و کودکان، فضایِ قدسی مسجد را از بین می‌بردند و این حکم، برای هرکس که رعایت فضای مسجد را نکند، جاری است. به همین جهت خوب است که هیئت امنای محترم که وظیفه دارند در حفظ فضای قدسیِ مسجد همت نمایند، قدم در پیش بگذارند و مانع حضور چنین افرادی شوند. موفق باشید

16836
متن پرسش
سلام علیکم: برای یک جمعی که دارد کار فرهنگی می کند چه سیر مطالعاتی و کتاب هایی رو برای اعضای این جمع معرفی می کنید؟ این جمع دارد کار فرهنگی می کند ولی خودشان می خواهند یک خوراک فکری داشته باشند تا با دید درست تری کار های فرهنگی رو انجام بدن. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سیر مطالعاتی روی سایت می‌تواند کمک کند. موفق باشید

16832
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ببخشید 1. در جایی خواندم که شیخ صدرالدین قونوی ادعا کرده که به تجلی ذاتی رسیده. خواستم از شما بپرسم از بین نام های زیر کدام یک را، اطلاع دارید به کمال رسیده یا خودش مانند قونوی تصریح کرده. صائن الدین ترکه. ابو حامد محمد ترکه. داوود قیصری. عبدالرزاق کاشانی. بابا رکن الدین شیرازی. سعد الدین فرغانی. عفیف الدین تلمسانی. موید الدین جندی. محمد بن حمزه فناری. سید حیدر املی. اگر هم کسی را به جز این نام ها، از بزرگان عرفان نظری می شناسید که قطعا کامل هستند، لطفا چند تا رو نام ببرید. 2. آیا پیروان امت های قبلی و پیامبرشان، اسفار اربعه را طی می کردند یا نه بلکه نهایتا یک یا دو سفر را طی کردند؟ مثلا نهایتا تا فنا و بقاء بعدالفنا رسیدند؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- نمی‌دانم. درد ما چیز دیگری است باید به رفع حجاب بین خود و حضرت حق فکر کرد. موفق باشید

16825
متن پرسش
با سلام: با عرض معذرت از شما استاد گرامی، بنده خیلی گشت زدم و دیدم قمه زنی به صورت خیلی رسمی توسط مراجع حرام نشده و آیت الله وحید حتی می گویند در عزای امام حسین خون هم بریزید اشکال ندارد. اینکه می گویند موجب وهن می شود یعنی چه؟ خوب قصاص هم در بین مردم جهان باعث وهن می شود. اگر قرار به وهن است خیلی از احکام باید تعطیل شود. آیا غیر از این است که قمه زنی باعث قدرت نمایی شیعه می شود؟ سوال بعدی که داشتم اینکه مگر حدیث نداریم هر قیامی قبل ظهور مشکل دارد، پس انقلاب اسلامی مشکل دارد؟ و اینکه علما برای حکمیت که معنای قضاوت دارد منصوب شده اند نه حاکمیت. خیلی عذر می خواهم استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حکم قصاص حکم مستقیم حضرت حق است و پشتوانه‌ی آن، نظام تکوینی الهی است و این با قمه‌زنی که یک کارِ من‌درآوری با سابقه‌ی 200 ساله است و هیچ پایه‌ی شرعی ندارد؛ فرق می‌کند 2- آن روایت که می‌فرماید هر قیامی قبل از قیام حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» محکوم به شکست است؛ نظر به آن دارد که قیامی با ادعای مهدی‌بودنِ امت اگر به صحنه بیاید محکوم به شکست است. و این غیر از انقلاب اسلامی است که صاحب آن حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» است و به ظهور آن حضرت ختم می‌شود. موفق باشید

16799
متن پرسش
سلام استاد: 1. برای تولید علم در فلسفه، بزرگان می فرمایند: باید شما بی تعصّب نسبت به نگاه علّامه طباطبایی نگاه کنید، چند ماه پیش آقای دینانی هم به بنده فرمودند: مانند خود علامه طباطبایی باید آزاد اندیش باشید، حال سوالم از حضرت استاد اینست که: چهارچوب و مرزهای این آزاد اندیشی چقدر است؟ 2. آیا آزاد اندیشی باعث نمی شود ما منظور اصلی حضرت علامه را نفهمیم؟ 3. آیا بهتر این نیست که برای اینکه به آزاد اندیشی و نقد غلط و عجولانه نپردازیم، اول دفعه کتاب علامه را به کلّی با پذیرفتن مطلب بخوانیم، و پس از مسلّط شدن به آزاد اندیشی بپردازیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در رابطه‌ با آزاداندیشی شده است. آزاداندیشی یک ملکه‌ی روحانی است در این رابطه که سعی کنیم اندیشه‌های مقابل اندیشه‌ی خود را درست بفهمیم و تنها با اندیشه‌ی خود آن‌ها را ارزیابی نکنیم و جایگاه آن اندیشه و اندیش‌مندان را نیز بفهمیم و این نیاز به سعه‌ی صدر خاصی دارد. موفق باشید

16795
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: اگر می شود بحث مبسوطی هم در مورد موسیقی داشته باشید. یا کتاب مفیدی در این زمینه معرفی کنید. کتاب علامه جعفری مطالعه شده است. متأسفانه خیلی از جوانان درگیر این موضوع هستند. بحث حلال و حرام آن. اصلا حلال داریم؟ تشکر می کنم اگه در این زمینه هم مطلب داشته باشید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد افراد شایسته‌ای هستند که فرصت زیادی صرف کرده‌اند، ولی بنده چنین کاری نکرده‌ام. موفق باشید

16791
متن پرسش
سلام: گاهی که اخباری از فساد اقتصادی می شنوم خیلی ناراحت می شوم، به حدی که اعصابم خرد می شود و خیلی برایم تلخ و منزجر کننده است. آیا حال من در این مواقع طبیعی است؟ اگر نه چه کار کنم که در این اوقات آن قدر عصبانی نشوم و بهم نریزم؟ به طور کلی خوب است در این مواقع چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نباید انسان از این فاجعه‌ی بزرگ که به آبروی انقلاب اسلامی ضربه می‌زند، ناراحت نشود؟ می‌ماند که همه‌ی این مشکلات به جهت آن است که ما در نظام آموزشی و رسانه‌ای خود، همّت کامل برای تربیت معنوی و عرفانیِ مردم اعمال نکردیم تا روحیه‌ی حرص به دنیا به روحیه‌ی اُنس با خدا تبدیل شود. آن وقتی که مردم به جای تماشای ماهواره، تلویزیون می‌دیدند، یا آن‌ها را مشغول سریا‌ل‌های سطحی و بی‌محتوا کردیم و یا به برنامه‌های مذهبی کم‌عمق دل‌خوش بودیم. لذا مردم آماده‌ی فاجعه‌ای که در پیش رو داشتند، نشدند. از این جهت باید خود را ملامت کنیم و برای آینده با جدّیت تمام بر اساس آموزه‌های عرفانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برنامه‌ریزی نماییم. موفق باشید

16776
متن پرسش
با عرض سلام: در کار فرهنگی، مربی با برخی اعمال زشت و گناه و قبیح متربی مواجه می شود که در خیلی موارد متوجه قبیح بودن آن نیستند و نمی دانند این کار گناه است. همچنین وجود برخی از متربی ها باعث جلوگیری از رشد سایرین می شود. از رابطه ی بین مربی و متربی در قرآن و روایات از قبیل حضرت خضر (ع) و موسی (ع) و رابطه ی پیامبر (ص) با کودکان و ... چیزی که بتوان به آن استناد کرد عایدمان نشد ولی نظر بنده به این فراز مناجات است (إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ وَ كَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ). حال باید چه کرد؟ لطفا در صورت امکان دلیل روایی بیاورید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید مانند حضرت حق با دلسوزی تمام غم افرادی را خورد که جاهلانه و بدون آن‌که معاند باشند، گرفتار گناه می‌گردند و در این راستا هرطور از دست‌مان بر می‌آید باید آنان را از آثار گناه آگاه کرد در آن حدّ که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» آن‌قدر در این امر در تلاش بودند که حضرت حق در خطاب به ایشان می‌فرماید: «لعلک باخ نفسک الّا یکونوا مؤمنین» نزدیک است که تلف شوی از این‌که عده‌ای ایمان نمی‌آورند. موفق باشید

16782
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی: استاد در موقعی که شخص به حالت کما می رود آیا این یک نوع مرگ طبیعی است که نباید به آن دستگاه وصل کرد و او را نگه داشت؟ سوال دیگر در حالت کما روح چه حالی دارد آیا به بدن و افرادی که در کنارش هستند توجه دارد یا همانند عالم خواب است؟ اگر (صرف امکان) باز گشت روح بعد از چند ماه یا بیشتر باشد آیا پیوند اعضا کسی که در کما است کار درستی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی به طور طبیعی و نه بر اساس حادثه‌ای در حالت اغماء قرار گرفت، باید اجازه دهند تا نفس ناطقه‌ی او هرطور خواست بدن را تدبیر کند. ولی مسئله‌ی افرادی که در اثر حوادث خارجی به اغماء می‌روند، فرق می‌کند و باید از طریق چنین ابزارهایی به کمک نفس ناطقه‌شان اقدام نمود. روح چنین افرادی عموماً مشغول خطورات خود می‌باشد. قبلاً در مورد پیوند اعضای چنین کسانی عرض شد که در واقع، یک‌نوع عذاب‌دادن به چنین افراد است، زیرا این افراد هنوز نمرده‌اند و حیات گیاهی که پزشکان برای این مرحله اظهار می‌کنند، بر اساس تشخیص وسایل پزشکی است، و این تشخیص کاملی نیست. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!