بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7707
متن پرسش
سلام وقت بخیر بنده خانمی هستم به ظاهر مذهبی !!!ازدواج کردم و هنوز فرزند ندارم .دوران مجردی از لحاظ اعتقادی بهتر بودم(نه اینکه الان متزلزل شدم،نه) اما نسبت به یکسری اعمال مث نماز کاهل شدم و سستی میکنم.من دختر که بودم الا بالله باید نمازمو اول وقت میخوندم اما الان به سختی سراغ نماز اول وقت میرم و نهایت تاخیر در نمازهام 1 ساعته .سعی در مراقبه دارم از قبیل اینکه دروغ نگم و غیبت نکنم و ... اما نمیدونم کدامین گناه باعث شده من چنین فردی بشم! نمیگم که گناهکار نیستم،نه ! انقد بار گناه رو دوشمه که سنگینیشو حس میکنم ... راه درمان چیه؟چرا اینطوری شدم؟چکار باید کنم تا مث سابق شوق عبادت داشته باشم؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خودتان را در یک برنامه‌ با اتصال به یک جلسه‌ی مذهبی فعّال قرار دهید و ارتباط خوبی با مؤمنین داشته باشید و نسبت به حقوق همسرتان نیز کوتاهی نکنید إن‌شاءاللّه افق سلوکی‌تان در ذیل ارادت به رهبر انقلاب ظهور می‌کند. موفق باشید
7676
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی هدف از نوشتن این مطلب فقط برای خلاص شدنم از وسوسه های شیطان است. استاد؛ متاسفانه فقط شما را به عنوان طبیب جان خود میشناسم. می خواستم با شما تلفنی صحبت کنم تا حرفهای شما بیشتر در عمق جانم نفوذ کند. اما شرم داشتم که به خاطر هیچ و پوچ وقت شما را بگیرم هرچند خود این مطلب نیز اطاله کلام است. مرا ببخشید چاره دیگری نداشتم . استاد عزیزم متاسفم که مجبورم با جزئیات مطالبم را بنویسم. خرداد ماه بعد از مشورتی که با شما داشتم رضایت کامل برای ترخیص فرزندم دادم. همان طور که می دانید به رحمت خدا رفت شاید این حادثه برای خیلی ها تعجب برانگیز بود و به گفته بعضی ها ما قتل انجام دادیم به لطف خدا سعی کردیم در این مصیبت صبر کنیم هرچند باز هم تحملش سخت است . از همان خردادماه انگار تمام بدبختی های عالم به سراغم آمد. فرزندم را از دست دادم همسرم بیکار شد( بعلت تعدیل نیرو که علت اصلی آن تاثیر سوء اقتصاد بر شرکتشان بود والبته با نگاه کاملا متفاوت بامن بیکاری خود را پذیرفت نظرشون این است که تا به حال خداوند روزی مرا اینجا قرار داده بود و حالا جای دیگر)و منهم به خاطر یک ماه مرخصی که گرفته بودم ورشکست شدم (در هفته نامه مشغول بکار بودم علت ورشکستگی وضعیت خراب اقتصادی از لحاظ کاغذ و بعد بی تدبیری یکی از همکاران و شاید اگر بخواهم نگاهم را عقلانی و منطقی کنم امتحان الهی) تمام شرایط مصادف بود با نقل و مکان اینجانب به خانه پدری همسرم. از همان خرداد ماه من و همسرم بعد از آن وقایع که کمی روحیه خود را بدست آوردیم سعی کردیم به زندگی عادی خود برگردیم و درد بی فرزندی خود را به روی همدیگر نیاوریم انگار هیچ اتفاق تلخی نیفتاده است ولی متاسفانه زندگی به روال عادی برنگشت. دست به هرکاری زدیم با شکست روبرو شدیم تا جایی که اگر یادتان باشد 4 ماهه پیش وقتی تلفنی با شما صحبت کردم گفتم از مشکلات دنیایی خسته شدم انگار تمام بشو نیست و من فرصت خود را دارم ازدست می دهم به لطف خداوند مباحث را شروع کردم اما از لحاظ فکری نتوانستم خودم را از افکار سوء نجات دهم. هر دوی ما تا توانستیم دعا و استغفار کردیم اما نتیجه ای نداد حالا حرفهای دیگران کم کم دارد روی ما اثر منفی می گذارد به من می گن این خانه برای شما شگون نداشته یا می گن دچار سحر و جادو شده اید تا از این خانه نروید آش همین است و کاسه همان . یک روز تصمیم گرفتیم از این خونه برویم اما با کدام پول؟ نمی خواهم ادعا کنم در این 6 سال گدشته زندگیم در اوج رفاه بودم اما زندگی بدی نداشتم ولی در این 9 ماه طعم تلخ فقر را چشیدم هرچند صورت خود را با سیلی سرخ نگه میداریم و نمی گذاریم کسی متوجه این فقر شود و اگرنزدیکان همسرم حرفی می زنند صرفا به خاطر شرایط ایجاد شده همسرم است و راجع به من چیزی نمی دانند و از طرفی خانواده خودم اصلا از بیکاری همسرم خبر ندارند و فقط شرایط مرا می دانند که البته اهمیتی نمی دهند چون فکر می کنند همسرم مشغول به کار است و درآمد خموبی داردو من چون در آمدم از همسرم خیلی بیشتر بود در این چند سال همیشه پیش خانواده ام ادعایم این بود که درآمد آنچنانی ندارم و فقط کارم جنبه سرگرمی است ( علتش این بود که اگر یادتان باشد در زمان خواستگاری یکی از ایرادهایی که خانواده من می گرفتن بحث درآمد بود.) فکر می کردم اگر به مشکلات فکر نکنم ولی تلاش کنم و توکل همه چیز حل می شود ولی نشد! حالا کم کم گذشته به یادم می آید که چقدر پدر و مادرم با این وصلت مخالف بودن و می گفتن روزگار طوری نیست که بتوانی با فقر و نداری زندگی کنی در واقع بعد از 6 سال درست با چیزی روبرو شدم که خانواده ام از آن به شدت وحشت داشتند وحالا گاهی حس پشیمانی از انتخابم به سراغم می آید !برای خلاصی از این افکار منفی کتاب جایگاه رزق در هستی را مجددا خواندم کمی تحمل کردم و مدام این فکر را در ذهنم تکرار می کنم این امتحان الهی است اما این حرفها فقط مثل مسکن عمل میکند چند روزی آرامم می کند و بس. به خودم می گم حتما دلیلی دارد که اگر تلاش می کنیم به نتیجه نمی رسیم ولی متاسفانه عمق این حرفها در جانم بی تاثیر است به هر دری زدیم گشایشی ندیدم اگر ضرر ندهیم خودش خیلی هنر است سودش پیشکش. نگاههای ترحم آمیز دیگران به خاطر نداشتن فرزند از یک سو، بچه دار نشدن ما و احتمال خطر مجدد همان واقعه از سوی پزشکان عذابم می دهد فشار مالی و هروز شرمنده دیدن همسرم از سوی دیگر طاقتم را کم می کند خودم به هر دری که زدم با در بسته روبروشدم .پیشنهاد خنده دار همکاران قدیمی که چشم امید دارند تا کاری دست و پا کنم و مجدداهمه دور هم جمع شویم مرا به وسوسه می اندازد آنها پیشنهاد فال و دعا و.. را دارند اما نمی تونم مثل آنها فکر کنم چطور می توانم با همین اعتقادات ناچیز نخ نمایم به سراغ فالگیر و پیشگو و این مسائل بروم (کتاب جایگاه جن، شیطان و جادوگر در عالم را مطالعه کردم شاید برای همین است که حرفشان برایم خنده دار است) باور این حرفها سخت به نظر می آید اما من اصلا انتظار چنین مسائل و مشکلاتی را در زندگیم نداشتم باورم نمی شود من در این ازدواج به خدای خود توکل کردم در روز عقدم عاجزانه به خدا گفتم در این وصلت حتی چوب کبریت زندگیم را از خودت می خواهم ولی...؟بارها به خودم میگم من یاد گرفتم که بفهمم نه خوشی های دنیا می ماند نه سختی های آن ولی وقتی کم میارم و دعام مستجاب نمیشه گشایشی نمی بینم با تمام اعماق وجودم می فهمم که دارم نا امیدم میشم و گله و شکایت من به خدا فقط کار شیطان است اما خیلی سخته که نمی دونم در این شرایط سخت چکار باید بکنم؟ و چقدرسخته به جای اینکه از لحاظ معنویت رشد پیدا کنم راه رهایی خود را نفهمم و از پس این امتحان بر نیایم وخدایی نکرده گرفتار این رمال و فالگیر و.. شوم! استاد عزیز تر از جانم چگونه بپذیرم این همه بدبیاری فقط برای نقل مکان است؟ در حالی که معتقدم حتما گناهی کردم که دعایم مستجاب نمی شود یا گناهی سبب تاخیر در اجابت شده است که اگر این طور باشد نمی دانم چیست؟ هرچند بارها استغفار کردم. یا اصلا بحث استجابت نیست زمان اجابتش فرانرسیده .اگر این امتحان الهی است چطور خود را در این امتحان رشد دهم و از این همه وسوسه و نا امیدی رها شوم؟هرچند نمیدانم تاکی می توانم این شرایط را تحمل کنم؟ نمی خواهم درمطالعاتم مجددا وقفه ایجاد شود شاید باور نکنید اما خیلی سخت است وقتی انسان دعا کند اجابت نشود و همان موقع شیطان او را در ورطه نا امیدی و شک بیندازد بارها در این مدت چنین اتفاقی افتاده اما لطف خدا شاملم بوده سریع بر این نا امیدی غلبه کردم اما خیلی امیدوار نیستم لطفا هم مرا موعظه بفرمایید و هم راه درمان را نشانم دهیدکه چطور بتوانم از این گرفتاری ها خود را نجات دهم؟ با تشکر فراوان و التماس دعای خیر از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال مطمئن باشید خدا شما را فراموش نکرده، هر اندازه ابزارها را از جلو شما بردارد بیشتر خودش را به شما نشان می‌دهد. سعی کنید از همه‌ی نسبت‌ها و عنوان‌ها و رودربایستی‌ها خود را آزاد کنید و به ساده‌ترین زندگی راضی شوید و خدا را شکر کنید که آن خانه را فعلاً برای شما فراهم کرده. اگر توانستید این فقر زیبا را بشناسید و در نهایت رضایت‌مندی آن را از حضرت حق بپذیرید در آن صورت راهی خاص به سوی خدا برای خود گشوده‌اید. او می‌تواند سالک خود را به جایی برساند که در مقابل سختی‌ها شاکر شود و خوشی و سختی برایش مساوی گردد – زیرا آن سالک برکات سختی‌ها را چشیده-. از رسول خدا«صلواه‌اللّه‌علیه‌وآله» داریم: ««أَوَّلُ مَنْ یُدْعَى إِلَى الْجَنَّةِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الَّذِینَ یَحْمَدُونَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَى کُلِّ حَال‏» نخستین کسانى که روز قیامت به طرف بهشت خوانده مى‏شوند کسانى هستند که در هر حال خدا را سپاسگزارند. حقیقتاً « إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَکَارِهِ » بهشت را در درون سختی‌ها قرار داده‌اند. چقدر خوشحال می‌شوم اگر حتی از این سختی‌ها هم شکایتی در درون خود نداشته باشید تا با نعمت‌های آسمانی آشنا شوید. موفق باشید
7648
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز بنده به علت رفتارهای نادرست پدر و مادرم، به شدت دچار کمبود محبت هستم. دوست دارم از من تعریف بشود. دوست دارم دیگران راجع به من حرف بزنند. دوست دارم همیشه با زدن حرفهای عمیق، دیگران را شگفت زده کنم. خلاصه اینکه دوست دارم ارزشهایم بیشتر مورد توجه دیگران قرار بگیرد. متاهل و 25 ساله هستم. این کمبودهای روحی و شخصیتی و عقده های محبت باعث شده، مقام طلب باشم. از طرفی اهل ریا نیستم ولی دوست دارم ازمن تعریف بشود . یعنی اهل سمعه هستم. لطفا راهکاری ارائه بدهید. دیگر خسته شده ام. ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این‌ها هیچ ربطی به پدر و مادرتان ندارد، هرکس دارای نفس امّاره است و اقتضای نفس امّاره چنین خصلت‌هایی است و همه باید با رجوع به شریعت الهی و رعایت دستورات اخلاقی از این رذائل بگذریم. ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. خداوند ما را ضعیف خلق کرد تا خودمان در کمال خودمان قدم‌های لازم را برداریم. موفق باشید
7661
متن پرسش
سلام علیکم.گاهی در بین افراد خانواده کدورتهایی حاصل می شود که نشات گرفته از اتفاقات جزئی است که جنابعالی در بحث مکارم الاخلاق فرمودیدو هرچه تلاش می شود که برطرف شود از طرف مخاطبین بازخورد مثبت دریافت نمی شود،چه باید کردتا صفا و صمیمیت درخانواده ها برقرار شود؟موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شما با حوصله‌ی زیاد سعی کنید نمونه‌ی مکارم الاخلاق باشید و به بقیه فرصت دهید تا به لطف الهی خود را بالا بیاورند. موفق باشید
7662
متن پرسش
سلام علیکم. کتاب ادب عقل و خیال را خواندم ولی گاهی نگرانی ها و اضطرابها باعث خیالپردازی و خرافات می شود.با اینکه خودم می دانم اینها خرافات است.چه باید کرد؟ موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هراندازه به سوی خدا بروید و به حضرت حق اعتماد کنید و به امید عبور از خیالات عبادت کنید بیشترنتیجه می‌گیرید. موفق باشید
7663
متن پرسش
باسلام عرض خدا قوت خدمت استاد عزیز و گرانقدر ، بنده مدتی بود به دنبال بهترین شیوه فرهنگ سازی و مهندسی فرهنگی بودم و میخواستم بدانم که تکلیف ما در مقابل کج فهمی ها و مشکلاتی که در جامعه اطراف خود مشهود است چیست. بهترین چیزی که بدان بر خوردم این بود که در طریقه و شیوه عملی (و فرهنگ سازی) رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در دوران و محدوده سنی بنده نگرشی بیندازم و ببینم حضرت رسول صلّی الله علیه و آله در حدود سنی 17 الی بیست سالگی به چه سان عمل میکردند. سوال اول بنده این است که اولا نظر استاد در رابطه با مدیریت فرهنگی چیست؟ ثانیا با وجود جهل حقیر در رابطه با تاریخ پیش از بعثت ایشان توضیحی درباره سیره ایشان برای بنده بدهید. در پناه حضرت حق یاعلی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده هم برای جامعه‌مان دغدغه‌ی شما را دارم. طرح کلی آن را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرض شده ولی در هرحال کار خوبی است که در سیره‌ی رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» نظر کنید. از لابه‌لای کتاب‌های سیره ،مثل الکامل ابن اثیر که ترجمه شده و یا سیره‌ی ابن هشام می‌توانید نکاتی را به‌دست آورید. بنده در کتاب «صلوات» نکاتی از سیره‌ی آن حضرت عرض کرده‌ام. موفق باشید
7640
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت استاد محترم حضرت استاد طاهر زاده ، آیا پیروی از توصیه و امر مادر ، انتخاب بزرگ انسان (جوان) می باشد یا خیر ؟؟ بنده 27 ساله و مجرد ، فوق لیسانس حقوق بین الملل دارم ، با وجود اینکه از صنفِ وکالت اصلا خوشم نمی اید ، مادر محترمم ، اصرار دارند که بنده در آزمون وکالت شرکت کنم و این حرفه را انجام دهم . با وجود کراهتی که بنده از این حرفه دارم ، آیا انجام امر ایشان ، انتخاب بزرگ است ؟ چگونه می توانم ، هدف دینیِ خود را داشته باشم و جهت دهی زندگی ام به سمت انتخاب بزرگ باشد ؟ آیا این بینش درست است که با خود و خدایم بگویم : «وکالت میکنم برای دفاع از حق و گرفتن از ظالم و دادن به مظلوم و تشکیل زندگی دادن و هزینه کردن درآمد در راه خدا ؟ و ... از این جور توجیهات ؟! استاد محترم ، علاقه و خواسته خودم این است که ، رشته تحصیلی ام را ادامه دهم (دکترا ، البته به عنوان یک وسیله برای هدف اصلی) ، برای خدمات بیشتر به اسلام و دینم و پر کردن فضاهایی که در این زمینه وجود دارد . خواسته خودم این است که حوزه علمیه و حقوق بین الملل را -به عنوان وسیله- انتخاب و دنبال کنم ، تا بتوانم به نقاطی که عرصه بین الملل و حتی دانشگاه ، پاسخ داده نشده و کم کاری شده است ، پاسخ داده و خدمت کنم و ... از این جور تصورات ! جناب استاد و پدر گرامی ، مدتها است (نزدیک 1 سال و اندی) که جوانیم درگیر این مشغله ذهنیست . کدام را انتخاب کنم ؟ امر مادرم (بسیار بر والدینم احترام قایل هستم و تا کنون بحمدالله همه زندگیم خوب است) یا آنچه خودم تصور میکنم درست است !؟؟ و اگر هیچکدام صحیح نیست ، چونه زندگیم را دینی کنم و به سمت حقیقت مطلق سوق و جهت دهی کنم ؟ با تشکر و آرزوی سعادتمندی و سلامتی روز افزون فرزند جوانتان ، اشکان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اطاعت از والدین غیر از آن است که در چیزهایی که صاحب‌نظر نیستند هم از آن‌ها اطاعت کنیم. قرآن می‌فرماید: « فَلا تُطِعْهُما» از آن‌ها در امری که علمی در آن نیست اطاعت نکن، در عین احترامی که به آن‌ها می‌گذارید. ولی اگر خودتان به آن نتیجه رسیده‌اید که با نیت خدمت به مظلوم حقوق بخوانید بحث دیگری است. در هر حال در هر دو رشته امکان خدمت به خلق و رضایت حق فراهم است. موفق باشید
7606
متن پرسش
باسلام ببخشید ریشه فکری واصلی وسواس در درون انسان چیست
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ریشه‌ی فکری وسواس وَهم است و انسان با ادب وَهم از طریق نور عقل از آن آزاد می‌شود. موفق باشید
7616
متن پرسش
سلام علیکم. مدتی است که قبل از خواب مسبحات میخوانم و حالات خاصی برای بنده رخ میدهد ( البته نمیدانم این حالات برای خواندن مسبحات هست یا خیر ولی این اتفاقات بعد از خواندن سوره مسبحات رخ داده است). اولین حالاتی که برای بنده رخ داد این بود که هنگام خواب وقتی که چشم خود را بستم نورهایی که پرشدت و کم شدت میشدند مشاهد کردم ( در حالی که چشمم رو بسته بودم و تازه میخواستم بخوابم) نگها احساس کردم نیرویی دارد دستم را حرکت میدهد، ناگهان دستم بلند شد و دوباره به سر جای اولش برگشت ، بعد ان دستم ، بعد پاهام و سپس چشم هام حرکت کردند و باز و بسته میشدند. اولش ترسیدم ولی بعد برایم عادی شده است. تا وقتی که بخواهم اختیار بدنم در دست خودم بود اما وقتی بدنم رو شل میکردم و اختیار را بر میداشتم خودش کم کم شروع به تکان خوردن میخورد و حرکت میکرد. الان مدتی است که کنترلم بیشتر شده و دیگر بدنم بدون اختیار تکان نمیخورد بلکه مثلا اختیار میکنم دست بلند شوم دستم با نیروی دیگری غیر از نیروی بدنی بلند میشود. ( البته فشار زیادی به دستم وارد میشود) خواستم بدانم این حالت ها آیا خوب است یا بد؟ اگر خوب است چکار کنم تا کامل ترش کنم و اگر ناقص است چگونه درمانش کنم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نباید وارد این حالات شوید وگرنه راه برای شیطان باز می‌شود و در بدن‌تان تصرف می‌کند. با اراده‌ای که از طرف خدا به شما داده شده است و در ذیل نور عقل و شرع عمل کنید و بدن‌تان را در اختیار هیچ اراده‌ای قرار ندهید. موفق باشید
7598
متن پرسش
با سلام دانشجویی هستم که شرایطی جور شد و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور آمدم. هدفم این است که انشاالله برگردم و خدمت کنم. شرایط علمی در اینجا متفاوت است و فکر می کنم کشور نیاز به این پیشرفت ها دارد. به خصوص وقتی می بینم که مسلمانان به دلیل عدم پیشرفت های ظاهرا علمی چقدر در اینجا مورد بی احترامی واقع می شوند بیشتر به اهمیت پیشرفت علمی کشور فکر می کنم. ولی مشکلی که وجود دارد گدشته از همه سختی ها احساس می کنم شرایط روحی ام مثل ایران نیست. احساس می کنم سلوک خودم (اگر شروع شده باشر) کند شده. وقتی عبادتی می کنم یا سخنرانی ای گوش می کنم برکشت به جامعه غربی و دانشکاه در اینجا برایم بسیار سخت می شود. انگار که فعالیت در این جامعه مستلزم حدافل درجاتی از آلودگی روحی است. چون وفتی در خلوت صفایی حاصل می شود بودن در شرایط اجتماعی اینجا بسیار برایم سخت می شود. نمی دانم بمانم یا برگردم. من هنوز 4 سال تا پایان تحصیلم مانده و نمی دانم چه کنم. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید ماوراء فتنه های محیط متوجه روح جاهلانه ی منحرفین باشید و حقارت این نوع گرایش ها را احساس کنیدخوب است که بمانید و مأموریت الهی خود را به انجام برسانید ولی اگر احساس کنید در این دوران زندگی که باید ذخائر معنوی خود را شکل دهید فرصت از دست می رود به عهده ی شما نیست که در آن جا بمانید. موفق باشید
7546
متن پرسش
چرا هیچ نهاد دولتی یا روحانیون به فکر ازدواج دختران محجوب و باایمان با پسران مومن نیستند و اینها که می توانند بهترین مادران شوند، در حاشیه قرار می گیرند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حقیقتاً این یک ضعف بزرگ ما است. نهاد رهبری در دانشگاه‌ها اقداماتی انجام می‌دهند که خوب است ولی نیاز به کار گسترده‌تری داریم. موفق باشید
7478
متن پرسش
خشم درچه مواردی مفیداست ودرچه مواردی بداست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما خشم خدا را که خشم در مقابل مستکبرین و گناهکاران است اظهار کردیم، منوّر به خشم مفید هستیم بدون آن‌که از تعادل خود بکاهیم. ولی وقتی خشم خود را به طرف مقابل اظهار کنیم که چرا به میل ما عمل نکرده، به خشم ظلمانی که حاصل نفوذ شیطان است گرفتار آمده‌ایم و توصیه‌ها در رابطه با کظم غیظ برای نجات از خشم اخیر است. موفق باشید
7442
متن پرسش
با سلام در محل کارم که کافی نت و خدمات اینترنت می باشد خیلی از دوستان غیبت می کنند در کوچه و خیابان هر که را می بینی اگر یک دقیقه می گذرد بحث غیبت دار می شود هر چه می خواهم از گوش کردن غیبت فرار کنم بدتر شرایط آن فراهم می شود لطفا در سیر و سلوک این بنده حقیر راهنمایی فرمایید با تشکر از استاد طاهرزاده
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال عیب دیگران اولاً: مربوط به خودشان است ثانیاً: از کجا که محذوراتی داشته‌اند که مرتکب آن عیب‌ها شده‌اند و حالا توبه کرده‌اند؟ پس جایی برای طرح عیب دیگران در بین خودمان نیست. این را یک اصل بگیرید و جلو بروید. موفق باشید
7425
متن پرسش
با سلام خدمت استاد، استاد آیا معیار و روشی هست بفهمیم علت مصیبت به خاطر گناه/اشتباه خودمان است یا امتحان الهی هست؟ یا اصلا تمام بلا ها طبق آیه "ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر" خودمان هستیم؟ ما که به قول جنابعالی علیه السلام نیستیم و بالاخره ما می تونیم گناه/اشتباهی در خودمان پیدا کنیم که بگیم این مصیبت به خاطر این گناهمون بوده ، اما از طرفی هم از کرم خدا دور می بینم که به خاطر یک گناه غیر آگاهانه و غیر عمدی ما را مستوجب مصیبت کنه . استاد بنده به این نتیجه رسیدم که وقتی علت یک مصیبتی را تخزیه و تحلیل نمی کنم (چه مقصر خودم باشم یا امتحان الهی) و همه چیز را خواست حکیمانه خدای کریم بدونم قلبم راحت تر مصیبت را تحمل می کنه. ممتون میشم منو راهنمایی بفرمایید که نگرش درست برای کسی که تازه در مسیر سلوک قدم گذاشته چی هست؟ التماس دعا
متن پاسخ
مه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی ذکر شده، اشاره به مشکلاتی دارد که بشر برای خود فراهم می‌کند و تازه آخر آیه می‌فرماید کمی از نتایج کارتان را کف دستتان می‌گذاریم و بسیاری از آن را چشم‌پوشی می‌کنیم و این غیر از آن وقتی است که می‌فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین‏» که می‌خواهد استعداد صابرین را به صحنه آورد و به همه بفهماند چه کسی در مسیر هدایت الهی هستند. همین راهی را که در پیش گرفته‌اید ادامنه دهید.إن‌شاءاللّه به درجه‌ی صابران نائل می‌شوید. موفق باشید
7433
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم استادگرامی قبلاسئوالی خدمتتان داشتم درموردکتاب جامع السعادات .لطفابفرماییدآیاترجمه کتاب هم می تواند مانندمتن عربیش تاثیرداشته باشد؟درصورتی که کتاب چندین ترجمه وشرح داردکدام راتوصیه می فرمایید(یک ترجمه به نام علم اخلاق اسلامی که3جلدهست وازآقای مجتبوی می باشدآیامناسب هست یاترجمه وشرح بهتراز این هم هست؟)تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر طلبه هستید و می‌توانید کتاب با متن عربی‌اش را مطالعه بفرمایید خیلی بهتر است وگرنه ترجمه‌ی مرحوم استاد مجتبوی بسیار خوب است. موفق باشید
7364
متن پرسش
باسمعه تعالی سلام حضوراستادارجمند جنابعالی ازبین دوکتاب جامع السعادات ومعراج السعاده کدامیک رابرای مطالعه وانشاءالله عمل توصیه می فرمایید؟آیااین مطلب صحت داردکه امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف-به یکی ازعلماتوصیه خواندن جامع السعادات راکرده اند؟بنده طلبه ام وتصمیم داشتم معراج رابخرم یکی ازدوستان کتاب جامع السعادات رابه خاطرتوصیه امام ارجح دانست حضرتعا لی چه صلاح می دانید؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مرحوم نراقی «معراج‌السعاده» را به عنوان ساده‌شده‌ی «جامع‌السعاده» برای مبتدیان نوشته. اصل مطلب در کتاب بسیار ارزشمند «جامع‌السعادت» است. من آن خبر را نشنیدم ولی حتماً مولایمان حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به آن کتاب نظر دارند. موفق باشید
7338
متن پرسش
باسلام. استاد با توجه به اینکه خواب هر فرد به نوعی برزخ حیات اوست اما با اینکه بنده حتی المقدور طبق سیر شما در حال سیر و سلوک هستم و بسیاری اعمال و آداب و احکام را در طول روز رعایت میکنم مثل سکوت و ... و شب هم با انجام بیشترِ اعمال خواب به بستر میروم و به نظرم ظاهر کار درست است ولی اکثرا یا خواب معلومی نمیبینم یا با جنابت مواجه میشوم و البته در بعضی خواب ها هم به حرم ائمه مشرف میشوم و... . آیا این نشان از مشکل داشتن کار بنده و نابود بودن برزخ بنده است؟چون ابن سینا ره هم فرموده اگر در راه بودی در قیلوله ها هم به تو کمک میشود ولی بنده برعکسم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ذهن انسان به این زودی‌ها از خطورات گذشته پاک نمی‌شود به همین جهت قرآن بر صبر در دین‌داری تأکید دارد. موفق باشید
7328
متن پرسش
باعرض سلام مدتی است در وجود خدا شک می کنم وهر چه برهان و علی الخصوص برهان صدیقین علامه طباطبایی را می خوانم و فکر می کنم دلم ارام نمی شود وشک دوباره برمی گردد لطفا برهان علامه را بیان فرمایید و بفرمایید راه حل مشکل بنده چیست باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در کتاب «از برهان تا عرفان» برهان صدیقین را عرض کردم و شرح دادم و سی‌دی آن موجود است. به نظرم مشکل در آن است که هنوز قلب، موضوع را تصدیق نکرده که إن‌شاءاللّه با رعایت حلال و حرام الهی و تزکیه‌ی لازم، قلب هم به تصدیق حضور حضرت حق منوّر می‌شود. به همین جهت در دعایی که منسوب است به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» حضرت اظهار می‌دارند: «اللّهمّ نوّر ظاهرى بطاعتک، و باطنى بمحبّتک، و قلبى بمعرفتک....‏ ». موفق باشید
7253
متن پرسش
سلام استاد عزیز جدیدا دوستانی هستند که مگویند ما میخواهیم در فیس بوک ورود پیدا کنیم و تبلیغ و کار فرهنگی انجام دهیم با توجه به اینکه مقام معظم رهبری با شرایطی ورود به فیس بوک را جایز میدانند،این دوستان هم میگویند ما میخواهیم که کار کنیم تبلیغ کنیم،کما اینکه میدانید این شبکه از یک فرد صهیونیستی است آیا عضویت در این شبکه و افزودن مشترکین اینها چگونه.است؟میخواستم نظرتان را در جوانب و زوایای این شبکه و در صورت مجوز کار در این شبکه چگونه وچه کسانی صلاحیت کار را دارند؟!با عزض ارادت و معذرت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر مقام معظم رهبری اطلاعی ندارم، اگر ممکن است نظرشان را به بنده بدهید. موفق باشید
7226
متن پرسش
باسلام دربحث محرم نامحرم دچار وسواس شده ام احساس میکنم شیطان قوه واهمه ی مرا دراختیارش گرفته و دچار افراط شده ام به خاطر این مباحث محرم نامحرم ارتباطم خیلی محدود شده بانامحرم طوری که اطرافیانم با اینکه متدین هستنددراین زمینه مرا نرمال نمیدانند ..یعنی به نامحرم تامی توانم نگاه نمیکنم سرکلاس های مفید که استادانش مرد جوان ویا حتی غیرجوان هستند نمی روم.. باعث شده خودم ازخودم بدم بیایداحساس میکنم شیطان مرادربحث محرم نامحرم، به بازی گرفته نشان به ان نشان که من وسواس هم دارم متاسفانه به خاطرهمین حدس میزنم پای شیطان درمیان است ..ادب خیال وقلب راخوانده ام اما درست نشده ام چگونه باید واهمه ام را از دست شیطان نجات دهم؟؟؟؟.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیر نظر مرجع تقلیدتان طبق دستور فقیه باید عمل کنید و از نظر عملی آدم‌های متدین را نمونه‌ی کار برای خود بگیرید. موفق باشید
7204
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم یک سوال داشتم و اونم اینه که ایا ما این معارفی که شما در سخنرانی ها و کتاب هایتان می فرمایید راکه واقعا هم حق است را می توانیم به اشخاصی بگوییم که پایه ی اعتقادی ضعیف یا بقول شما دارای مکتب ننه هستند بگوییم منظورم کسانی هست که یک عمر با همان اعتقاد ناصحیح زندگی کرده اند چون ما هر چه بگوییم با اعتقادات قبلشان تحلیل می کنند و یا اعتقادات ان ها بد تر از قبل می شود یا انکار می کنند وبه هر حال وضع خرابی میشود و اگر هم نگوییم میترسیم که بعد از مرگ با عالمی مواجه شوند که با عالم ساخته ی خود فرق دارد حال ما چه وظیفه ای دارم با تشکر از راهنمایی های شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر آمادگی داشته باشند باید معارفی بالاتر از آنچه دارند را با آن‌ها در میان گذارد ولی اگر آمادگی ندارند نسبت به آن‌ها وظیفه‌ای نداریم.
7185
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم. ببخشید استاد در ایین اسلام به چه کسانی میتوان توهین کرد و تا چه حد.......؟؟؟ مثلا آیا اگر کسی به اباما حرف رکیک بزند(مثلا فحش خانوادگی) حرام مرتکب شده است؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» حتی به صدام و کارتر (رئیس جمهور پیشین آمریکا) هم می‌فرمودند: آقای صدام و آقای کارتر. موفق باشید
7146
متن پرسش
با سلام خدمت استاد در مقابل برخی رفتارهای بقیه دچار حالت درونی بدی می شوم. مثلا وقتی فخر می فروشند. از خودشان تعریف می کنند. از خوبی های زندگی شان تعریف می کنند. نمی دانم حسادت است یا نه. چون بدون این رفتارشان هیچ احساسی درونی بدی نسبت به آنها نداشتم و برایشان دعا می کنم. اما با دیدن این رفتار مغرورانه و فخرفروشی زده می شوم و ازشان فاصله می گیرم. و این دلزدگی و ناراحتی در دلم می ماند گاهی فکرم را مشغول می کند، مگر تغییری در رفتارشان ببینم. و هرچه متواضع تر باشند بیشتر دوستشان می دارم. دوست ندارم درونم به این خاطر به هم بریزد. احساس درست یا غلطی است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با بدیِ آن‌ها باید بد بود ولی با خود آن‌ها نه. این‌ها در جهت‌گیری کلی به دنبال خوبی هستند از این جهت صمیمانه به آن‌ها بنگرید. إن‌شاءاللّه بحث‌های شرح دعای مکارم‌الأخلاق اگر دنبال کنیدکمک می‌کند،. موفق باشید
7158
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام محضر استاد عزیز در بخشی از مستند سفر به ماورائ نشان می دهد که شیطان به درون دختری نفوذ کرده و افعال او را در اختیار خود می گیرد. آیا همچین چیزی امکان دارد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح آن فیلم داشته‌ام که چگونه شیطان قوه‌ی واهمه‌ی انسان‌ها را در اختیار می‌گیرد و از آن طریق بدن انسان را تسخیر می‌کند. موفق باشید
7109
متن پرسش
سلام استاد عزیز از نظر اخلاق و عرفان با حشراتی که آسیب نمی زنند اما مزاحم هستم چه رفتاری باید داشت؟ در خاطرات امام آمده ایشان مگس را نمی کشتند بلکه از در بیرون میکردند. این سوال شاید خنده دار به نظر رسد اما در اتاقم مورچه ها لانه کرده اند و همه جا رژه میروند نمی دانم چه کار کنم؟ با جارو برقی جمعشان کنم خوب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با جارو برقی جمع‌شان کنند خوب است. اگر هم مزاحم زندگی شما شدند دیگر لشکر شیطان‌اند. همان‌طور که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن ماری که جلو می‌آمد تا نمازشان را مختل کند، کشتند، می‌توانید حیوان موذی را قبل از آن‌که آزار برساند بکشید. موفق باشید
نمایش چاپی