بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5878
متن پرسش
با سلام: استاد من گاهی اوقات دچار بی‌حوصلگی می‌شوم و حتی حوصله‌ی گفتگو با خدا و این‌که مشکلم را به او بگویم و از او کمک بخواهم را ندارم یک گوشه می‌نشینم و فقط گریه می‌کنم بعد از گذشت چند ساعت هم پشیمان می‌شوم که چرا لحظاتی که می‌توانم بهترین استفاده را از آن‌ها بکنم این‌گونه سپری می‌شود! نظر شما درمورد این مشکل چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم کتاب «آشتی با خدا» را تا آخر بخوانید. موفق باشید
5879
متن پرسش
سلام استادمن دررشته ی فنی مهندسی مشغول به تحصیل هستم واینقدراینده ی شغلی ورسیدن به یک سمت عالی برایم مهم شده که تحصیل رابه خانه داری ترجیح میدهم!خیلی دوست دارم درس خواندنم برای خدا باشدولی ازطرفی اینکه دیگران مرادکتریامهندس صداکنندوبدانندمن دربهترین دانشگاه درس میخوانم برایم ارزش شده بدون اینکه خودم این وضعیت رادوست داشته باشم به نظرشماچه کنم که ازاین اخلاق رذیله دورشوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: یک دور خود را به دستورات اخلاقی که از طرف ائمه«علیهم‌السلام» رسیده بسپارید و بنده پیشنهاد می‌کنم روایت «یابن جُندب» را دنبال کنید که بنده شرح مختصری برای آن داشته‌ام. موفق باشید
5838
متن پرسش
سلام علیکم با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در مورد نهی از منکر زنان بدحجاب از منظر مقام معظم رهبری-مدظله- که باید بدون ایجاد نفرت باشد. اما شما فرموده اید: «از آن طرف وقتی نظام حاکم بر اساس قوانین جاری کاری را انجام دهد فرق می‌کند تا یک فرد بخواهد اِعمال قانون کند. حدّ جاری‌کردن وظیفه‌ی نظام حاکم است و نه افراد جامعه.» بله بنده نیز میدانم که اجرای حدود وظیفه حکومت است. بنده نیز نگفتم که افراد جامعه این کار را انجام دهند. اما حکومت هم که انجام دهد ایجاد نفرت میشود. حتی نهی از منکر لسانی نیز برخی مواقع باعث ایجاد نفرت و حتی درگیری می شود. کما اینکه در همین تابستان امسال چند ناهی از منکر توسط انجام دهندگان منکر ضرب و شتم شده بودند. حتی همانطور که گفتم الان همین گشت ارشاد نیز کلی ایجاد نفرت کرده حتی در بین قشر مذهبی و حزب اللهی جامعه.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در جلد اول کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» در شرح فرمایش مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» به فرزندشان که می‌فرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوی، عرض کردم اگر به طرف مقابل بفهمانیم از سر محبت و به حکم شریعت الهی من این تذکر را می‌دهم، عموماً جبهه نمی‌گیرند و مواردی که اخیراً پیش آمده است از موارد استثناء است که ماهواره‌ها این افراد را تحریک کردند تا امتحان کنند ببینند ما چه عکس‌العملی نشان می‌دهیم. در مورد اعمال قانون از طریق نظام مثل جریمه‌کردن است در اثر تخلفات رانندگی و این نوع عدم رضایت با تنفری که شما می‌فرمایید فرق می‌کند. در مورد امر به معروف در آن کتاب عرایضی شده که به طور مختصر از این قرار است: « امر به معروف موجب آزاد شدن جامعه از افتخارهاى دروغین و مقیدشدن به ارزش‌هاى حقیقى مى‏شود. مگر افتخار حقیقى به تقوا نبود که خداوند فرمود: «اِنّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاَللّه‏ِ اَتْقیکُمْ». پس چرا افتخاراتِ دروغین زندگىِ ما را از ما ربوده است؟ مگر بنا نشد به گونه‏اى زندگى کنیم که دینداری برای ما اصل باشد و در جهت رضایت خدا قدم برداریم؟ پس چرا بسیارى از مردم عمر خود را صرف یک نوع زندگى کرده‌اند که با ایجاد افتخاراتِ وَهْمى از همدیگر خجالت می‌کشند؟! از این زاویه به امر به معروف نظر کنید که موجب می‌شود انسان در این سایه‏هاى دروغین و رودربایستى‏هاى خیالى اسیر نگردد. وقتى به فردى که کار غلطى مى‏کند شما بگویید این کار را نکند و روشن کنید از سر دل‌سوزی و خیرخواهی حکم خدا را به او تذکر می‌دهید، هر اندازه هم از نظر ظاهر مقاومت کند و زیر بار نرود، در درون خود نمی‌تواند مثل قبل آن کار را ادامه دهد، بالأخره در درون خود با خودش درگیر می‌شود چون شما چیزی را به او تذکر داده‌اید که بیرون از فطرت او نیست. حضرت ابتدا به فرزندشان فرمودند: توقف در آستانه‌‌ی گمراهی‌ها بهتر است از سوارشدن بر امواج سهمگین و بعد فرمودند: امر به معروف کن تا از اهل معروف شوى و اگر معروف الهی را به افراد جامعه متذکر نشویم آن‌ها با منکر خود طلبکار ما مى‏شوند. اگر نگویید این تجملات چیست که خود را گرفتار آن کرده‌اید؟ مى‏گویند چرا شما مثل ما عمل نمی‌کنید. حضرت مى‏فرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوى چون با تأکید بر معروفِ الهی، نگاه آدم به دنیا و امور دنیا درست مى‏شود و از انحرافاتی که مردم عادی را مشغول خودش کرده فاصله می‌گیرید، ممکن است با تأکید بر معروفِ الهی کار به جایى برسد که طاغوتی‌هاى فامیل‌تان از شما فاصله بگیرند و بدین ترتیب بدون آن‌که شما قطع رَحِم کرده باشید، زندگى‌تان از لگدمال شدن زیر پای آدم‌هاى پر ادّعا آزاد ‏شود. با تأکید بر روی معروف الهی از سر دلسوزی و خیرخواهی، این افراد یا راهشان را از شما جدا مى‏کنند، یا دیگر انتظار نخواهند داشت که شما هم مثل آنها عمل کنید و یا إن‌شاءالله تغییر روش می‌دهند و مقید به احکام الهی می‌شوند، در هر صورت امور به نفع شما تمام می‌شود. در یک جمع‌بندی می‌توان گفت امر به معروف موجب پدیدآوردن فضایى می‌گردد که انسان‌هاى متمایل به منکر، در آن فضا منفعل باشند و نه فعّال. البته باید تأکید کنم که امر به معروف نباید به گونه‏اى باشد که طرفِ مقابلِ شما تصور کند با او دعوا دارید. بعضی موارد افراد به خاطر برخورد بدِ ما چنین تصورى برای‌شان به وجود مى‏آید و باعث موضع‏گیرى آنها در مقابل ما می‌شود و در نتیجه اصل قضیه از دست می‌رود. همین قدر که خواهران به افرادى که حجاب درستى ندارند تذکر دهند که خودشان را در مقابل چشم نامحرمان حفظ کنند، افراد بدحجاب چه خودشان را حفظ کنند و چه حفظ نکنند، خجالت مى‏کشند. آن‌وقت دیگر نمى‏گویند که این چادری‌ها در این کشور چه مى‏کنند. امّا اگر الآن زنانِ با حجاب در مقابل بی‌حجابی سکوت کنند بعداً خودشان مورد مؤاخذه واقع مى‏شوند زیرا از معروف خداوند آن طور که شایسته است قدردانی نکرده‌اند و نباید انتظار داشته باشند با تبسم عالی خداوند روبه‌رو شوند. آبرویی که برای حفظ دین خداوند ریخته شود بالاترین آبروها است و مولایمان حضرت سیدالشهداء در همین وادی گام گذاشتند و فرمودند: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»؛ من براى سرکشى و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن خروج نکردم، بلکه؛ جز این نیست که من به منظور اصلاح در دین جدّم قیام نمودم، من در نظر دارم امر به معروف و نهى از منکر نمایم. من مى‏خواهم مطابق سیره‏ى جدّم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب «علیهماالسّلام» رفتار نمایم. در منظر آن‏ها چنین فردى طغیان‏گر است و طبق عقل جامعه عمل نمى‏کند و مى‏خواهد ما را به گذشته برگرداند. در هر صورت موضوع امر به معروف و نهی از منکر موضوع بسیار گسترده‌ای است که نباید آن را محدود به چند مثال کرد. شرایط امروز تاریخ جهان شرایط خاصی را به وجود آورده که باید مطابق این شرایط امر به معروف کرد، امروز یک فیلم می‌تواند در امر به معروف و نهی از منکر نقش بسیار فعّالی را داشته باشد، عمده شناخت درست معروف و درست مطرح‌کردن آن است، با هر زبانی و به هر شکلی، تا اهل معروف شویم. حضرت در ادامه به فرزندشان مى‏فرمایند: «وَ اَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِیَدِکَ وَ لِسانِکَ وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجَهْدِکَ» با دست و زبان از زشتی و منکر بپرهیز و بکوش راهت را از بدکاران جدا کنی. با انکار ارزش اعمال و افکار منکر و زشت، اردوگاه خود را از زشتکاران جدا می‌کنیم و روشن می‌نماییم با آن‌ها پیوندى نداریم و درست در هنگامى که عده‏اى به سراغ دنیاطلبى رفته‏اند باید با عمل نشان دهیم که دنیاپرست نیستیم و با زبان هم آن را تأکید می‌کنیم تا فضاى فرهنگى به ضرر ما و جامعه‌ی مسلمین تمام نشود، به همین جهت حضرت می‌فرمایند: «وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ» و راه خود را از کسانى که با زشتی‌ها و تجملات و دنیاداری‌ها زندگى مى‏کنند، جدا کن و در این رابطه جبهه‌ی خود را از جبهه‌ی آنان متمایز بگردان وگرنه اسیر فضاهاى باطلی مى‏شوى که آن‌ها همواره ایجاد می‌کنند. اگر یک کارمند مذهبى که در اداره‏اى مشغول به کار است به روشی سالم و دوستانه در مقابل انحراف‏های سایر همکاران انتقاد نکند بر اثر جوّى که آن‌ها می‌سازند منزوى مى‏گردد. امّا اگر هنگامى که همکار او فضای خدمتگزاری را با انواع غیبت‌ها و تهمت‌ها خراب کرد به او بگوید: برادرم این کار تو غیبت و تهمت است، آن فرد متوجه می‌شود نمى‏تواند در فضای اداره هر کارى که مایل بود انجام دهد. آن فردِ متعهد دست به یقه هم با کسی نشده فقط دوستانه تذکر داده، امّا جنس فطرت انسان‌ها به گونه‏اى است که در مقابل برخورد خوب، متأثر مى‏شوند. کارمندِ جزءبودن و یا رئیس‌بودن وظیفه را تغییر نمى‏دهد حتی رؤساى غیرمذهبى هم در مقابل امر به معروف و نهی از منکر وقتی به شیوه صحیح باشد، منفعل و متأثر مى‏شوند و شما مى‏توانید بعد از امر به معروف و نهی از منکر، این را در سخنان و رفتار آنها مشاهده کنید. بعضاً ملاحظه کرده‌اید حرف‌هایى مى‏زنند که به تیپ آنها نمى‏خورد و پیداست که علت آن، انفعالی است که با تذکر شما در فطرت آن‌ها ایجاد شده است. جنس آدمى این گونه است که از تذکرات الهی متأثر می‌شود، چون خدا نیروى اصلى تصدیق خوبی‌ها و دوری از بدی‌ها را در درون انسان‏ها قرار داده است و بدین لحاظ است که ما موظفیم از آن نیرو در اصلاح جامعه استفاده کنیم. از این نکته نیز غفلت نفرمائید که خداوند مزه‌ی امر به معروف در قلبِ آمر به معروف را گذاشته همان‌طور که نفوذ امر به معروف و نهى از منکر را در طرف مقابل قرار داده، فقط انسان باید بداند که چه استفاده‏اى مى‏خواهد از امر به معروف و نهی از منکر بکند و این از حساس‌ترین قسمت‌های موضوع است. باید بتوانیم برای انسان‌ها روشن کنیم حضور در عالمی که معروفِ الهی مورد علاقه انسان است و زشتی‌هایی که خداوند زشت می‌داند، مورد تنفر انسان است، حضوری است بسیار آرامش‌بخش و تعالی‌زا و بر این اساس ما انسان‌ها را به معروف الهی دعوت می‌کنیم و از زشتی‌هایی که خداوند آن‌ها را زشت می‌داند برحذر می‌داریم. در این رابطه است که مولی الموحدین می‌فرمایند: «أَصْلِحِ الْمُسِی‏ءَ بِحُسْنِ فِعَالِکَ وَ دُلَّ عَلَى الْخَیْرِ بِجَمِیلِ مَقَالِک‏» به صلاح آور گنه‌کار را به نیکوئىِ کردارِ خود و دلالت کن بر نیکوئى، به زیبائىِ گفتار خود. در امر به معروف لازم نیست که براى طرفِ مقابل بحث و استدلال پیش بکشیم، با حالت خیرخواهانه به او متذکر می‌شویم که راه سعادت تو در جای دیگر است، بگذارید او به ظاهر با شما مخالفت کند، شما آنچه را باید بگوئید و یا آن عملی را که باید انجام دهید، انجام داده‌اید، شما با حرکات و گفتار خود امر به معروف کنید، حتی اگر فرهنگ جامعه تغییر نکند، حداقلِّ حُسنش آن است که گروه‌های مذهبی نشان می‌دهند در جامعه از جریان‌های منفی منفعل نیستند. البته واقعیت این است که باید متوجه باشیم فرهنگ جامعه در یک فرآیند، آرام‌آرام تغییر مى‏کند. شما با موضع‏گیرى در مقابل کار خلاف و دفاع از معروف، شخصیت الهى خود را قوت بخشیده‌اید و وارد نظام ارزشی دیگرى خواهید شد، غیر از آن نظامی که مردم عادی گرفتار شده‌اند. ». موفق باشید
5839
متن پرسش
سلام گریه کردن برای امام حسین هم نفسانی میشه؟ یعنی من که عاشق گریه کردن برای امام حسینم برای دل خودمه؟ برای امام حسین نیست؟ یعنی اگه خواسته ی نفسمه یه جا اروم بشینم به خودم بگم مبارزه کن با نفست گریه نکن؟ سینه زنی چی؟ محکم سینه زدن چی؟ میشه یه کم این قضیه رو شرح بدید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: راز گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» را باید در طلب اُنس با آن حضرت جستجو کرد و این‌که بعد از اشک برای آن حضرت جان انسان به یک نحوه ای خاص از آرامش می‌رسد، به جهت آن است که اشک موجب اُنس شده و ربطی به رضایت نفس امّاره‌ی ما ندارد. در مورد سینه‌زنی هم باید نیت ما اُنس بیشتر با آن مقام منیع باشد، مثل کاری که اصحاب آن حضرت کردند تا در اُنس بیشتر با امامشان قرار گیرند. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5814
متن پرسش
سلام استاد. جوانی هستم 28 ساله، فوق لیسانسه، متاهل و کارمند یکی از ادارات دولتی. خدا را شکر زندگی متعادلی دارم اما احساس می کنم به روزمرگی افتاده ام. کارم طوری است که بعضی روزها شاید فقط چند روز در ماه مشغولم اما خیلی از روزها کار مشخصی ندارم و مثل خیلی از کارمندها صبح تا ظهر توی سایتهای مختلف پرسه می زنم. وقتی فکر می کنم باید سی سال به همین منوال بگذرد احساس خسران می کنم. از روزی می ترسم که در آستانه شصت سالگی ایستاده ام و به پشت سر نگاه می کنم و چیزی جز روز مرگی و اتلاف عمر نمی بینم. حس می کنم زندگی پیش روی من که نیمی از آن پشت یک میز بی روح خواهد گذشت ابدا با روح بیقرارم سازگار نیست. آدم نسبتا اهل مطالعه و کم و بیش با کتابهای جنابعالی آشنا هستم اما مطالعات جسته گریخته ای داشته ام.غرض از این همه پرگویی فقط این سوال است که چگونه زندگی کنم، چه برنامه ای داشته باشم که در پایان هر روز احساس کنم وقتم تلف نشده و از خودم و شیوه زیستنم احساس رضایت کنم. خواهشا مرا به کتابهایتان ارجاع نداده و دستور العملی کابردی ارائه دهید. از اینکه مصدع شدم عذرخواهی می کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اولا: باید سعی کنید کار شما برای مردم مفید باشد و سعی کنید متوجه فلسفه‌ی وجودی آن مسئولیت باشید و خودتان به بهترین نوع در راستای هدف آن مسئولیت تلاش کنید، منتظر آن نباشید کسی از شما کاری را بخواهد ،خودتان کاری را که باید انجام دهید را پیدا کنید و انجام دهید ثانیاً: متوجه باشید باید روح خود را با عبور از کثرات این دنیا تا ملکوت عالم سیر دهید. برای این کار برنامه‌ریزی کنید ثالثاً: از حُسن خُلق در خانواده و روحیه‌ی خدمت به آشنایان غافل نباشید. موفق باشید
5809
متن پرسش
با سلام استاد عزیر من حریف خودم نمیشم اصلا انگار نه انگار باید در تعادل باشم هرروز نیتم اینه که مراقب رفتارم باشم مثلا در مورد کسی که ازش دلخورم با کسی حرف نزنم سعی می کنم اما وقتی شرایط پیش میاد به اسم درددل حرف میزنم و بعد پشیمان میشوم سعی بر این دارم که زود عصبانی نشوم اما نمیشه سعی دارم در عصبانیت تصمیم نگیرم اما انجام میدم خلاصه از خودم خسته شدم مباحث جنود عقل و جهل را گوش میدم اما برای عمل خیلی ضعیفم از خودم متنفرم چندسالی است که مباحث شما را دنبال می کنم اما تغییری در خود نمی بینم برای همین دیگری علاقه ای هم به دنبال کردن مباحث ندارم اصلا انگیزه ندارم هر روز تصمصم می گیرم کمی قرآن بخوانم اما نمی شود اصلا این طور بگم هر لحظه و هر روز که تصمیم بگیرم آدم درستی شوم کارها خراب می شود ولی اگر بی خیال شوم یکی دو روز می بینم قران می خوانم مباحث گوش می دم ولی وای به روزی که عزم را بخواهم جزم کنم2- استاداگر کسی فقط به جای ذکر گفتن فقط هر روز چندآیه قرآن بخواند ضرر خواهد کرد؟3-علاقه زیادی دارم که دعاهای مفاتیح را بخوانم اما به دلیل همان مشکل اول که مطرح شد نمی توانم آیا ذکر خاصی وجود دارد که بتواند به صورت کوتاه و خلاصه خواند و جمع دعا های مفاتیح باشد؟4- گاهی من علاقه ای به نماز و نماز شب ندارم اصلا غیر از کارهای واجب امورات مستحب به راحتی انجام نمی دم کارهای واجبم فقط نماز های یومیه و روزه های واجب است آیا در پیری دچار مشکل می شوم البته اگر پیر شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- بحمداللّه همین‌که پشیمان می‌شوید خبر از آن می‌دهد که روح شما آن عمل را نپذیرفته، آرام‌آرام از آن عمل آزاد می‌شوید ولی به شرطی که شیطان شما را مأیوس نکند، لعنتی خودش وسوسه می‌کند تا کار را انجام دهیم و بعد می‌گوید فایده ندارد تو آدم نمی‌شوی 2- اگر با رویکرد آن‌که قرآن «ذکرٌ للعالمین» است به قرآن رجوع کنید خوب است 3- در اعمال ماه رجب دعایی است که می‌فرمایند برای تمام سال دعای جامعی است، خوب است با آن مأنوس باشید و آن دعا این است: « اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ‏ لَکَ‏ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَى فَقْرِی وَ بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِی وَ بِقُوَّتِکَ عَلَى ضَعْفِی یَا قَوِیُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین‏» 4- همان واجبات را انجام دهید به لطف الهی از پل صراط دنیا و آخرت عبور می‌کنید و راه اُنس با خدا را در مقابل خود می‌گشایید. موفق باشید
5803
متن پرسش
با سلام وخدا قوته راهنمایی بفرمایید .!بنده حدود ده سال است که با مباحث معرفتی شما خو گرفته ام وخودم ورفقابر مبنای مباحث شما کار مطالعاتی می کردیم ...بنده از دوسال پیش که ازدواج کردم به طور ناگهانی دچار مرض اعصاب شدم وبه حالت افسردگی رسیدم این حادثه به جدایی من وهمسرم منجر شد البته بدون طلاق .فقط جداگانه زندگی می کنیم ...در حال حاضر دیکر نه حال مطالعه دارم نه حال عبادت وفعالیت کلا شده آدم لوس به درد نخور که خودم داره حالم از خودم به هم می خوره چگونه می توان ذوق عمل را در خود ایجاد کرد یک چیزی بگویید که من بتوانم بکنم و واقعا اثر گذار باشد .ممنونم ومتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: این موارد را خوب است که با عزیزان متخصصی که در مرکز مشاوره‌ی إنشاء مشغول فعالیت هستند در میان بگذارید. تلفن مرکز مشاوره عبارت است از: 6260205 . موفق باشید
5805
متن پرسش
سلام علیکم مقام معظم رهبری-مدظله- در دیدار روحانیون خراسان شمالی در مورد دختران بدحجابی که به استقبال آمده بودند فرمودند که دل با این جبهه است و البته نقصی دارد که آدم باید نهی از منکر هم بکند اما بدون ایجاد نفرت. حال سوال من این است که چگونه نهی از منکر بدون ایجاد نفرت می شود؟! بالاخره نهی از منکر است دیگر. یعنی فلانی فلان کار را نکن. خوب همین هم ایجاد نفرتی می کند. از آن بالاتر ما در نهی از منکر مرحله یدی نیز داریم که بالاخره نفرت ایجاد می کند. مگر ممکن است کسی شلاق بخورد یا مثلاً جریمه مالی شود ولی نفرت در درونش ایجاد نشود؟! الان همین گشت ارشاد کلی ایجاد نفرت کرده حتی در بین قشر مذهبی و حزب اللهی جامعه. پس چگونه باید نهی از منکر کرد که ایجاد نفرت نیز نکند!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: عنایت فرمایید بین تنفر نسبت به کار منکر با تنفر از آن کسی که به آن کار دست می‌زند باید فرق گذاشت به‌طوری‌که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: با جهل جاهل بد باشید و نه با خودِ جاهل. از آن طرف وقتی نظام حاکم بر اساس قوانین جاری کاری را انجام دهد فرق می‌کند تا یک فرد بخواهد اِعمال قانون کند. حدّ جاری‌کردن وظیفه‌ی نظام حاکم است و نه افراد جامعه. موفق باشید
5795
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک استاد عزیز سلام عرض می‌کنم. چند سؤال در باره تأثیر تصویرهای اینترنتی – اعم از عکس و فیلم – بر نفس انسان و به تبع سلوک به سوی کمال دارم که مطرح می‌کنم. فکر می‌کنم پاسخ به این سؤالات و روشنگری در این زمینه، کمک بسیار بزرگی به جوانان ما می‌کند. و حتی عرض می‌کنم شاید این کار بتواند گشودن دری باشد که دیگر کاربران و ارادتمندان حضرتعالی آن را پی گیرند و با توسعه سؤالات این بخش، زوایای مختلف آن را مطرح کنند و با پاسخ مناسبی که از شما دریافت می‌کنند، مجموعه‌ای مفید در این باب تهیه شود. در هر صورت به نظر بنده در جای جای اینترنت دامهای متعددی به سان تارهای متنوع و زیبای عنکبوت – که برای یک جوان واقعا جذاب جلوه می‌کند- وجود دارد که تا در آن گیر نکرده، مشکلی ایجاد نمی‌کند ولی به محض نزدیک شدن به آن دام، چنان طرف را جذب می‌کند که رهایی از آن – نزدیک است که بگویم – غیر ممکن است. جالب توجه اینکه لازم نیست حتما بخواهی در دام بیفتی تا به سوی آن رهسپار شده باشی؛ چه بسا این تارها تو را ناخواسته غافلگیر و صید کند. می‌دانید که در این فضا، همه نوع تصویر زننده و مستهجن که می تواند یک جوان و به طور خاص جوانان مجرد را جذب کند، وجود دارد: تصاویر و فیلمهای فردی و جمعی بین افراد هم جنس و غیرهم جنس، روابط زناشویی و غیر آن و حتی روابط جنسی با حیوانات و ... . سؤالات بنده از این قرار است: 1- در اولین وهله که چشم انسان به این صحنه‌ها می‌افتد چکار کند؟ معمولا او یک کلیک روی تصویر اولیه می‌کند تا ببیند در صفحه ای که باز می‌شود چه خبر است. کلیک کردن همان و غلطیدن در تار عنکبوت همان! 2- حال به فرض – خواسته یا ناخواسته – آن تصاویر آمد و چشم او به آنها خورد. آیا در هر مرحله‌ای که متنبه شد از تصویر منصرف شود – که قاعدتا پاسخ همین است – یا ادامه دهد. می دانید چرا این را می‌پرسم؟ چون اگر ادامه ندهد یک انقلاب و غوغایی مخصوصا در دل جوان و نوجوان ایجاد می‌شود و دائم در حال نگرانی و اضطراب و تشویش خاطر است، و اگر ادامه دهد نتیجه آن– اگر تجربه قبلی داشته باشد - العیاذ بالله خودارضایی است و اگر نداشته باشد حالتی شبیه جنون است. 3- به فرض – از روی ایمان، حیا یا ترس – ادامه نداد، با این شهوت تحریک شده چکار کند؟ البته این سؤال برای شق دوم نیز قابل پرسش است اما در این شق سؤال مهمتری مطرح می شود و آن اینکه: 4- وقتی انسان از ادامه دیدن این تصاویر منصرف نشد، پس از مدتی حساسیت خود را نسبت به آنها از دست می دهد و بدون اینکه در نگاه اول قلبش تکانی بخورد با آرامش، چشم و ذهن خود را آلوده‌تر می‌کند؛ اگر چه در نهایت بازهم نتیجه خودارضایی یا دفع شهوت از طریق حلال یا حرام است، اما با این تحریک نشدن اولیه به خودفریبی روی می‌آورد و می‌گوید این تصاویر برای من اثر سوء ندارد. چنین شخصی را چگونه باید متنبه کرد؟ 5- اگر شخص مرتکب این گناه، مؤمن نباشد که با این گناه انس می‌گیرد و از آن، همان کارکردی را متصور است که انسانهای مؤمن از یک زوج حلال و پاک انتظار دارند. ولی اگر مؤمن باشد قاعدتا از کار خود پشیمان می‌شود و به درگاه خدا روی کرده، استغفار می‌کند. چکار کند که این توبه حفظ شود و دوباره به دام تارهای نفس اماره نیفتد؟ 6- فارغ از این وجوهی که عرض شد، اساسا دیدن این تصاویر تا چه حدی مخرب ایمان به خدا و سلوک در راه او خواهد بود؟ از اینکه مصدع اوقات شریف شدم معذرت می خواهم. التماس دعا - عماد
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اول باید متوجه باشید دیدن این نوع تصاویر مستهجن به دلایل مختلف نه‌تنها انسان را از مسیر الی‌اللّه محروم می‌کند بلکه در قیامت گرفتار انواع عذاب‌ها می‌نماید و در دنیا نیز از یک زندگی سالم به‌کلی محروم می‌کند. اولاً: باید سخت مواظب باشیم وارد این نوع سایت‌ها نشوید و حتی اگر احتمال می‌دهید با کلیک‌کردن این کلید با صحنه‌ای ناجور روبه‌رو می‌شوید بهترین تصمیم آن است که از کلیک‌کردن منصرف شویم چون می‌دانید تا خیال انسان با این صحنه‌ها روبه‌رو نیست در شرایط طبیعی قرار دارد ولی اگر گرفتار این تصاویر شد باید مدت زیادی وقت صرف کند تا تأثیر آن تصاویر از ذهن او بیرون رود تا بتواند به افقی که باید در منظر خود داشته باشد برسد. از حجاب ظلمانی تصاویر مستهجن غافل نباشید تا قبل از هر تصمیمی از نگاه کردن به آن ها منصرف شوید. و اما اگر گرفتار شده‌اید اولا: بدانید از زندگی با ارزشی که با نسیم‌های معنوی همراه است محروم شده‌اید ثانیاً: اگر همت کنید و مدتی از دیدن آن تصاویر فاصله بگیرید آرام‌آرام خیال شما آن تصاویر را پشت سر می‌گذارد و باور می‌کنید توان عبور از آن مهلکه‌ها را دارید. ثالثاً: زمینه‌های ورود به این سایت‌ها را در موقعی که در شرایط طبیعی هستید از بین ببرید تا وقتی نفس امّاره تحریک شده است ابزار جواب‌گویی به نفس اماره در دسترس نباشد مثل از بین‌بردن فیلترشکن و یا از بین‌بردن سی‌دی‌هایی که حاصل چنین عکس‌ها و یا فیلم‌هایی است. گفت: «درهای گلستان ز برایت گشوده‌اند.... در خارزار چند روی ای برهنه‌پا». موفق باشید
5802
متن پرسش
باسلام خدمت استاد توصیه های حضرتعالی برای دانشجویان دختر که امسال وارد دانشگاه میشوند جیست بطورمفصل
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده تنها می‌توانم بگویم در کنار علوم دانشگاهی سعی کنید در ذیل ولایت رهبری وارد تاریخی شوید که با انقلاب اسلامی شروع شد، در آن صورت با توصیه‌های رهبری خودتان متوجه‌ی راه‌های جزیی می‌شوید و از پوچی آزاردهنده‌ای که ممکن است در دانشگاه با آن روبه‌رو شوید و گرفتار انواع فسادهای عقیدتی و اخلاقی گردید، نجات می‌یابید. موفق باشید
5777
متن پرسش
سلام استاد عزیز. بنده مباحث شما را دنبال می کنم و به لطف خدا بسیار برایم مفید بوده است و از این رو از خدا شاکرم که خود، با لطف بی بدیلش ، آشنایی با شما را سر راه من گذاشت و از خداوند برای شما طول عمر همرا با تهذیب و تعلیم و عاقبت به خیری می خواهم.استاد در مباحثتان اشاره داشتید کسی نباید به دنبال کسب احترام مردم باشد؛ استاد عزیز، من دنبال کسب احترام نیستم اما از اینکه به من بی حرمتی شود واقعا ناراحت می شوم؛خصوصا در خانواده. یعنی چون فرزند بزرگتر هستم بسیار می رنجم که خواهر و برادرم بهم بی حرمتی کنند و می ترسم این قضیه باب شود و اگر یکی شان این کار را کرد بقیه هم انجام دهند. استاد، اول بفرمایید این موضوع طبیعی است؟ثانیا اگر نه چه کنم که این گونه نباشد؟استاد من می دانم عزت حقیقی دست خداست؛ منتهی وقتی اعضای خانواده بهم بی حرمتی میکنند می رنجم و به آنها می گویم که رنجیدم و وقتی عذرخواهی کنند از دلم بیرون می رود(البته نکته ای هست و آن اینکه گمان نکنید من کار به خصوصی می کنم که در معرض بی حرمتی قرار گیرم). ممنون میشوم مرا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده خود را در جواب به این نوع سوالات صاحب نظر نمی دانم ولی با توجه به این امر. شما باید مواظب باشید کاری نکنید که بهانه‌ای جهت بی‌احترامی آن‌ها شود و اگر هم آن‌ها برخورد سبک کردند بگویید از شما چنین انتظاری را نداشتم. با این‌همه، مسئولیتی در مقابل بی‌احترامی آن‌ها نسبت به خودتان ندارید و از جهتی باید غنیمت شمرد چون به همان اندازه مزاحم شما نیستند چون روی شما حساب نمی‌کنند تا مزاحمتان شوند. موفق باشید
5784
متن پرسش
با سلام.بنده وقتی به زندگی معصومین علیهم السلام نگاه می کنم سوالاتی برایم پیش می آید و یکی از ان ها این است که حداقل در نظر من رفتار و گفتار ان ها الف)زاهدانه است تا عارفانه ب)خوف و بیمناکی بر امیدواری رجحان دارد ج)از همه مهمتر عابدانه است نه عاشقانه. من نمی دانم ادبیات عاشقی و معشوق بودن خداوند چگونه وارد آموزه های ما شده است.اما هر چه می نگرم رابطع معصومین با خداوند مطلقا رابطه معشوق و عاشق نیست،چون این رابطه به نحوی یک هم شانی می خواهد که جل شان الله.همه حرف معصومین حول محور بندگی ذلت پایین دستی احتیاج خدمت گذاری اظهار ادب و خضوع می گردد نه چیز دیگریاگر هم محبتی است محبت بنده به ارباب است نه محبت من به عشقم!اما در سیره عرفا،شاعر و غیر شاعر عالم و غیر عالم اصلا زهد و خوف به ان معنا مشاهده نمیشود بلکه همه اش امیدواری و پیوستن و در جوار بودن باهم بودن و کیف و عشق و صفا است!این شیوه ائمه چگونه قابل فهم است؟من اشتباه می فهمم یا حرف های دیگر غلط است؟آیا این ها توهمات عرفاست و حق را ائمه می گویند و می کنند؟یا حریم عظمت الهی آن قدر ها هم دست نیافتنی نیست و ائمه ادب به خرج می دهند؟من چند روز است اتفاقی کتابی راجع به سیره امام هشتم می خوانم،یک زندگی فوق العاده معمولی با ترس و خوف از خداوند و امید رهایی از عذاب.نه شوق و سرمستی و هیجان و شور و سماعی در کار است نه حرف های قلمبه سلمبه.نه به وجد آمدن از چیزی وجود دارد(هنر شعر طبیعت وجود خودشان و...)فقط و فقط یک زندگی زاهدانه که غایات الغایاتشان این است خداوند به آن ها مرحمت کند و عذابشان نکند و بنده خوبی باشند.اگر این درست است که وای به حال ما که خدا را تا قد خودمان پایین کشیده ایم...اگر خداوند انقدر عظمت دارد که اینها اینجوری رفتار می کنند که وای به حال ما.اگر اینها خدا را به خاطر عظمت او می پرستند پس آقای طاهر زاده ما را به جای دیگری می خواند که می گوید بپرستید تا نور شوید تا قیامتی شوید تا در افقی که پیش رویتان گسترده می شود به ان بالا بالا ها و شایستگی محلیت برای تجلی اسما برسید.استاد نمی گوید خدا را چون خداست بپرستید.از خدا می خواهم آن گونه که خواستم و نوشتم حرف هایم را بفهمید و پاسخ دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: البته بنده هیچ تاکیدی ندارم که عرایض بنده را دنبال فرمائید، به همان چیزی که رسیده اید پای بند باشید ولی فکر می‌کنم با دقت در سخنان ائمه«علیهم‌السلام» باید بین خوف و رجاء جمع کرد تا آن‌جایی که هیچ‌کدام بر دیگری رجحان نداشته باشد بدین لحاظ نگاهی به مناجات‌های خمسه عشر یا مناجات شعبانیه که بیندازید آن ذوات مقدس را هم خائف از خدا می‌یابید و هم مُحبّ. و یا در مناجات شعبانیه می‌بینید تا آن‌جا جلو هستند که از خدا می‌خواهند در انقطاع کامل از غیر خودش قرارشان دهد و حاصل این انقطاع بازشدن چشم دلشان باشد تا با چشم حق عالم را بنگرند و از این هم بالاتر، متصل به معدن عظمت الهی گردند که با تجلی نور عظمت، فنای در فنا پیش می‌آید. از این روایت مشهور در اصول کافی غفلت نفرمایید که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «أَفْضَلُ النَّاسِ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا یُبَالِی عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْیَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى یُسْر» برترین انسان‏ها کسى است که عاشق عبادت باشد و با وى هم آغوش گردد، و از طریق بدن خود همراه آن باشد و خود را براى عبادات فارغ گرداند، در این حال چنین کسى دیگر نگران آن نیست که زندگى او به سختى بگذرد یا به آسانى. (کافى، ج 2، ص 83) و یا این‌که در وصف اصحاب امام حسین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «هَذَا مُنَاخُ رِکَابِهِمْ وَ هَذَا مُلْقَى رِحَالِهِمْ- وَ هَاهُنَا تُهَرَاقُ دِمَاؤُهُمْ- طُوبَى لَکِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَیْکِ تُهَرَاقُ دِمَاءُ الْأَحِبَّة» : اینجا محل پیاده شدن ایشان است. اینجا محل اثاث و خیمه‏گاه آنان میباشد، اینجا خونشان ریخته خواهد شد، خوشا بحال تو خاکى که خونهاى محبوب‏ها روى تو ریخته خواهد شد.‏ درست است که عبادات هم در حدّ خوف از جهنم و یا طمع به بهشت مورد قبول است ولی رجحان عبادت احرار را نباید در روایات مورد غفلت قرار داد و یا امثال این آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد» که می‌فرماید: انسان‌هایی هستند که نفس خود را تماماً با خدا در ازای رضوان الهی معامله می‌کنند. موفق باشید
5756
متن پرسش
با سلام هنوز چند وقتی از ماه مبارک رمضان وتوبه من نگذشته است اما من باز هم توبه شکستم به خدا قسم که این چند وقت خیلی سعی کردم مرتکب اشتباه وخطا نشوم اما شد دوباره عهد من با خدا توسط من شکسته شد به خدا قسم نمی خواستم اما من حریف نفس سرکشم نشدم به امام حسین نمی خواهم اما یک لحظه به خودم می آیم وباز من سر افکنده باید توبه کنم آخه مگه خدا نمیگه این من ومسخره کرده هنوز چند وقت بیشتر نگذشته زد زیر تمام قول هاش استاد من از این که مدام توبه کنم و دوباره خطا وگناه خسته شدم دیگه روی توبه ندارم آخه اصلا به حال خودم اعتماد ندارم فکرش را هم نمی کردم بعد ماه مبارک دوباره برای این خطا به خدا التماس کنم من قول دادم نمیفهمم چرا قولم رو شکستم شما بگید این دفعه به خدا چی بگم کی رو واسطه ضمانت ببرم .من خسته شدم به خدا التماس کردم مرگ من را برساند بعد از توبه تا دوباره سر افکنده نشوم .به امام زمان قول دادم اما شکستم. از صبح هرچی می خوام بگم خدا غلط کردم توبه نمیتونم نه اینکه تکبر داشته باشم نه خجالت میکشم خدا توبه ماه رمضان من رو قبول کرد وخیلی زود یه هدیه خوب به من داد اما من حالا به خدا چی بگم .استاد من خوب میدونم خدا خیلی بزرگ اما نفس من از این بزرگی سوء استفاده میکنه .من چه کنم با این نفس گنه کارم ؟من چطور وقتی نمی دونم بازم این خطا رو میکنم توبه کنم؟ من چطور روز ولادت حضرت رضا (ع) با آقام حرف بزنم ؟به خدا من عاشق ائمه هستم اما باعث ناراحتیشون میشم .
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: گفت: «تو مگو ما را بدان شه راه نیست.... با کریمان کارها دشوار نیست» خودش دوباره میل به توبه را در دلت انداخت. دوباره توبه کن تا ببینی چگونه او توبه‌پذیری‌اش را نشانت می‌دهد و راه را گشاده می‌بینی ولی سعی کن شرایطی که منجر می‌شود تا توبه‌ات را بشکنی از بین ببری و یا خود را در آن شرایط وارد نکنی. مثلاً نمی‌شود همیشه امکان بازشدن پنجره‌ای که می‌شود زن نامحرم همسایه را نگاه کرد باشد و شما خود را کنترل کنی. باید این پنجره را جوش آهنین داد که باز نشود. نمی‌شودفیلترشکن داشت و سایت‌های مستهجن را ندید، باید فیلترشکن را دیلیت کنی که در دسترست نباشد و امثال این‌ها. موفق باشید
5760
متن پرسش
سلام علیکم چند سوال پیرامون ازدواج داشتم اول : آیا این فرض صحیح است که انسان بدون هیچ پس انداز مالی و نداشتن کار برای ازدواج اقدام کند . ما استاد تاریخی داشتیم . ایشان میفرمود یکی از دلایلی که پیامبر دیر ازدواج کرد چون پس انداز مالی و پول برای تامین یک زندگی دونفره را نداشت .ومشغول بکارشده بود تا بتواند مبلغی را پس انداز کند و اصولا بتواند خرج دونفر را بدهد. میخواستم بپرسم این گفته صحیح است وآیا ما با دست خالی و نداشتن کار از لحاظ شرع مقدس بایدبرای ازدواج اقدام کنیم ؟.اگر میخواهید بگویید نه , این کار صحیح نیست , پس احادیث زیادی که در خصوص ازدواج داریم را چه میشود که معمولا مضمون آنها این است که ازدواج کنید روزی رسان خداست ونترسید و ....... پس آن نگاه توحیدی چه میشود ؟ پس آن کلام ابوذر به حضرت امیر که فرمود من به جایی رسیدم که اگر زمین مس شود خدا روزی بنده را میرساند چه میشود . دوم : بزرگی به من فرمود با نگاه جنسی محض به سمت ازدواج نرو.و این همیشه برای من سوال است که خب : دوچیز انسان را به سمت ازدواج سوق میدهد اول بحث نیاز جنسی و دوم خلا عاطفی و احساسی .اگر بحث احساس و عاطفه است و خلا روحی روانی مد نظر انسان است که قرآن فرموده الا بذکر الله تطمئن القلوب . و من هم تجربه اش کردم و واقعا حس عجیبی است جایی که به هیچ کس فکر هم نمیکنی و استاد خودتان بیشتر واقف هستید انسان که به آنجا میرسد اصلا حال و هوای افکارش طوری دیگر است همیشه به فکر بدست آوردن معشوق حقیقی که ذات مقدس احدیت هست می اندیشد , دیگر فکر نمیکند که خب چه خوب بود یک دختر خانمی به من فکر میکرد و از من خوشش میومد و من تو ذهن اش مینشستم و جز من کسی رو دوست نداشت و از این قبیل حرفها .خب کسی که به اون جا رسید قلب اش از همه طرف آرومه , و دیگر لازم نیست که بخواد برای نیاز احساسی برود ازدواج کند ( البته این نظر شخصی من است ) . پس فقط یک بحث جنسی می ماند دیگر . پس چرا میگویند با نیاز جنسی تنها جلو نروید ؟ مگر چه اشکال دارد که با نیاز جنسی تنها جلو برویم و بشرط اینکه زیاده خواه و تنوع طلب نباشیم .من الان فکر میکنم اگر برای ازدواج اقدام کنم هیچ فکری جز نیاز جنسی ندارم .آیا در زندگی به مشکل میخورم سوم : من یک پسرهستم و 24 سال سن دارم . دانشجو هستم , موقعیت ازدواج هم ندارم . خانواده ام هم به هیچ وجه برای ازدواج من راضی نمیشوند .گاهی اوقات بحث جنسی خیلی اذیت ام میکند . وقتی هم موقعیت ازدواج ندارم سعی میکنم طبق فرموده عفت بورزم . و تا جایی که توان دارم این عمل را انجام میدهم . بحث صیغه را با اینکه قبول دارم ولی رغبتی به آن ندارم . چون میترسم تنوع طلبی و زیاده خواهی بیاورد و فردا روز نتوانم با یک نفر زیر یک سقف آنطوری که مدنطرم هست زندگی کنم. برای تداوم زندگی آینده ام و برای اینکه همیشه در زندگی ام یک نفر باشد سعی میکنم منتظر همان یک نفر بمانم . و اراده و مشیت خدا را با جان دل میپذیرم و به آن اعتقاد دارم .ولی الان فقط بحث جنسی هست . خواهشمندم نگاه اسلام را در این خصوص بیان بفرمایید . نگاه خیلی از آقایان شرعی مطلق است و من میدانم چون شما همیشه نگاه عرفانی به قضایا دارید از شما سوال کردم . اگر میشود سوالات من را (شرعی – عرفانی ) پاسخ دهید . خدا حفظ اتان کند .
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- قرآن در آیه‌ی 33 سوره‌ی نور می‌فرماید: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» آن‌هایی که شرایط ازدواج برایشان نیست باید عفت بورزند تا خداوند از فضل خودش آن‌ها را غنی کند و بتوانند ازدواج کنند. بنابراین روح توصیه‌هایی که در روایات هست با این فرض است که انسان بتواند حداقل نیاز زندگی همسرش را تهیه نماید و در این بستر که انسان کاری و کسبی دارد نگران روزی‌اش نباشد، چون روزی‌رسان خدا است و سیره‌ی بزرگان نیز همین را نشان می‌دهد. اباذر در تجربه‌ی خودش و در بستری که بالاخره کاری برای کسب درآمد داشت تجربه‌ی خود را اظهار می‌دارد که اگر انسان به وظیفه‌ی خود بپردازد می‌یابد در هرحال روزی‌رسان خدا است 2- در هر حال یکی از انگیزه‌های ازدواج حفظ عفت است و این‌که ذهن انسان گرفتار موضوع جنسی‌اش نباشد 3- بالاخره وقتی شرایط ازدواج ندارید، طبق آیه‌ای که عرض شد باید عفت بورزید و در راستای این عفت‌ورزیدن منتظر فضل الهی باشید که به یک نحو شما را به استغنا می‌کشاند، یا در بُعد مادی و یا در بُعد معنوی و یا هر دو. از برکات عفت‌ورزیدن غافل نباشید. موفق باشید
5754
متن پرسش
بسمه تعالی : سلام علیکم 1 - در برابر افرادی که قصد دارند با یادآوری رفتارهای حرام و گناه گذشته که از ما سراغ دارند و می گویند تا دیروز یا سال های گذشته چه کردی و الآن ادعای خدایی می‌کنی، چه برخوردی باید بکنیم که همه از بستگان نزدیک هستند؟ 2- در برابر بستگانی که جلوی ما بنا بر هر دلیل کفر می‌گویند و یا به اهل‌البیت دشنام می‌دهند چه رفتاری کنیم؟ 3- عده‌ی دیگری از بستگان نزدیک ادعا می‌کنند؛ دینداری که ما در پیش گرفته‌ایم و این نوع بندگی‌کردن سخت است و خود را دیوانه کرده یا در آینده دیوانه می‌شوید که برای خود ما باطل‌بودن حرف و نظرشان یقین است در این رابطه هم خواهشمند است راهنمایی بفرمایید چه رفتاری داشته باشیم؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- بگو قبلاً اشتباه کردم و امیدوارم خداوند از گناهان و تقصیرات گذشته‌ام بگذرد 2- اگر امید صلاح در آن‌ها نمی‌یابید فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما» باید خود را همسنگ این افراد نکرد مگر این‌که بتوانید در مقابل بقیه که امکان تحت تأثیر قرارگرفتن‌شان هست از حق دفاع کنید 3- بهتر است که در مقابل آن‌ها دینداری شما عادی باشد. موفق باشید
5744
متن پرسش
سلام علیکم کسی که از کودکی تا جوانی دچار گناهان کبیره بوده، منتها به تدریج موفق به توبه و ترک گناهان شده و رو به معارف دینی آورده است، می تواند در آینده مبلغ معارف عالی دینی شود؟ یک نگرانی این است که اگر کسانی هر چند خیلی معدود از گذشته و گناهانش آگاه هستند بخواهند آبروی او را بعدا بریزند آیا این منجر به لطمه خوردن دین به خاطر گذشته سیاه آن فرد که حالا مبلغ دین شده نمی شود؟ در این صورت تکلیف آن فرد چیست؟ میتواند در مسیر اشاعه معارف دین قدم بردارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: وقتی انسان از گناهان گذشته‌ی خود توبه کند در حالی که خداوند می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابین» پس مورد محبت خداوند و مورد محبت هر قلبی که خدایی است قرار می‌گیرد و دارای احترام خاصی در بین مؤمنین می‌شود. از طرفی خداوند می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» خدا مدافع مؤمنین است پس هرگز نمی‌گذارد نقشه‌ی بدخواهان به نتیجه برسد. با تمام امید وارد دینداری و تبلیغ دین شوید و تنها تقوای الهی را پیشه کنید و بس. موفق باشید
5734
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله استاد گرامی!من فارغ التحصیل رشته شیمی از دانشگاه هستم وبا آثارشما آشنایی دارم علاقه دارم فلسفه وعرفان رابا جدیت بیشتری دنبال کنم چند سوال دارم:1-برای خواندن منطق توصیه خاصی دارید؟خواندن وفهم فلسفه باطرح ساده عمیق ترین مباحث فلسفی برای من بسیار آسان شده است حالا برای منطق چکار کنم؟اگر امکان دارد ترتیب خواندن این کتابهای منطقی را بفرمایید:منطق مظفر،منطق کبری،حاشیه ملا عبدالله،شرح شمسیه ،جوهر نضید 2-قاعده خیال که اگر فهمیده شود بسیاری از اسرار تفکر حل میشود راچگونه بفهمم؟من دراین چند سال بامطالعه وتفکرواندکی ساحل پیمایی عملی فهمیده ام که بسیاری از کارهای ما براساس تلقینات خیال وبدون پشتوانه عقلی یا الهی است ولی از لحن این گفته بر می آید مسئله عمیق تراز آن چیزی است که من فهمیده ام" بسیاری از اسرار تفکر" جای درنگ بسیار داردآثار شما وایه الله جوادی آملی واستاد صمدی املی راتاحدی خوانده ام .3-هر علمی اصولی دارد که با فهمش بسیاری از مسائل ان علم حل می شود چرادر علوم تجربی بعضی قوانین باگذر زمان منسوخ میشوند؟قوانین تجربی عالم باید ثابت باشند مگر اینکه بشرمقدمات غلط راکنار هم چیده باشدمن فکر میکنم تقوا درعلوم تجربی هم به ما فرقان می دهدومیتواند تاابد نقض نشودمگر اینکه استثنائات ان قانون رابفهمیم وقتی به ملکوت عالم وصل شویم میتوانیم اصولی را بفهمیم که باآنهامی شود هزاران فرع را فهمیدومیتوانیم راه چهارصدساله علم در غرب را در اندک زمانی بپیمائیم این درست استاستاد؟4-درمورد زرتشت میشود توضیحاتی بیان بفرمایید5-چراجنس خیال موقتی وناپایداراست؟چون برخی ازخصوصیات ماده رادارد ومجرد محض نیست؟وتجرد برزخی دارد6-اگر کسی هر بار که مارا می بیند طعنه بزند چه راهی باید در پیش گیریم؟والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- به نظرم خواندن منطق در حدّ منطق مظفر کافی است 2- وقتی وارد تفکر فلسفی و عرفانی شدید اهمیت مسئله‌ی خیال بیشتر برایتان روشن می‌شود 3- قوانین و سنت‌های عالم ثابت است مشکل در فهم ما است که چه اندازه از دریچه‌ی محدود تجربه می‌خواهیم به آن حقایق کلی دست یابیم 4- در مورد زردتشت مطالعه‌ی مفصلی ندارم پیشنهاد می‌کنم سی‌دی های دکتر رجبی را در مورد سیر فرهنگ وتمدن گوش بدهید نکات خوبی دارد 5- این را در جواب سؤال شماره‌ی 5733 عرض کردم 6- فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما» اگر با اعمال لغو انسان‌ها روبه‌رو شدید خود را بزرگ‌تر از آن بدانید که خود را هم‌سنگ آن‌ها کنید و بخواهید جواب دهید یا در ذهن خود برای آن‌ طعنه‌ها جایی باز کنید. موفق باشید
5729
متن پرسش
سلام استاد.غرض از مزاحمت این که مدتی است دچار شک در اعتقادات میشم .استاد پدرم درومد کل ماه رمضونم از بین رفت .ناامیدی ام از یه طرف که تودیگه اهل نجات نیستی.از یکی از علما شنیده بودم شاید مال اینه که پدر انسان سرش مشروبات مصرف کرده باشه که تحقیق کردم خداروشکر اینطور نبوده.ریشه این تفکرات کجاس؟چه گناهیه؟ ماه رمضون قبل دوباره وسواس فکری درباره ی یه موضوع دیگه سراغم اومده بود.جالبه که ماه رمضونا اینجوری میشم.راستش استاد من قبلا گنهکار بودم ومدتی که ترک گناه کردم و چادری شدم سیر معارف بم هجوم اورد از جمله آشنایی با شماوآیت الله بهجت و...خودمم هنوز باورم نمیشه .الان مدت هاست میخام مطالعه کتاب آداب الاصلاه و...روشروع کنم ولی جرات نمیکنم و میگم اول کاملا تزکیه شم.لطفا راهنماییم کنین.وفقکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به چیزی که شما را دلسرد و دلواپس می‌کند محل نگذارید و با امیدواری تمام کار را شروع کنید «خود راه بگویدت که چون باید کرد»، اگر شما را شایسته اُنس با خودش نمی‌دانست، راه نشانتان نمی‌داد. موفق باشید
5723
متن پرسش
باسلام خدمت استاد بزرگوارم خواهری 17ساله دارم که رابطه خیلی خوبی با پدرومادرم ندارد ولی بامن رابطه ی خوبی دارداو هرگاه که مشکلی برایش به وجود می آیدکه گاهی اوقات ناشی ازبی دقتی خودش یابی احترامی زیاد به پدرومادرم یاوقتی به خدا اعتراض دارد که چرا در خانواده ی دیگری به دنیا نیامده نماز خواندن را ترک می کندگاهی چندین ساعت با او یا پدر ومادرم صحبت کرده ام ولی تغییر زیادی به وجود نیامده دیگر نمیدانم باید چه کنم ووظیفه ام چیست وگاهی به خاطر رفتارهایشان انرژی خودم را از دست میدهم وخلقم پایین می اید نیازمند راهنمایی ودعای شما برای خودم وخانواده ام هستم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: فقط با برخورد خوش به او کمک کنید تا از این فشار روحی آزاد شود. البته این یک عرض کلی است که می‌توانم خدمتتان داشته باشم و راه‌کارهای کاربردی‌تر را باید از اهل‌اش بپرسید که در این امور به طور خاص کار کرده اند. موفق باشید
5666
متن پرسش
سلام وخداقوت آیا تصور گناهان اشکال دارد؟ آیا تصور سوء ظن با توجه به جامعه ومردم وحرف ها اشکال دارد اگربه تصدیق نرسد از گناهان است؟ برای رهایی از سوء ظن ریشه چی روباید خشکاند؟ لطفا دوای این درد را راهنمایی فرمایید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: هر اندازه در طهارت حواس و خیال بیشتر بکوشیم سیر نفس ناطقه‌ی ما به سوی حقایق با موانع کمتری روبه‌روست و زودتر چشم قلب ما باز می‌شود از این جهت علماء اخلاق توصیه می‌کنند تلاش نمایید تصور انجام هیچ گناهی و یا سوء ظنی را در ذهن خود راه ندهید و اگر آمد دنبال ننمایید. پیشنهاد می‌کنم جزوه‌ی «روش سلوکی دستورالعمل آیت‌اللّه‌بهجت«رحمت‌اللّه‌علیه» را مطالعه فرمایید. موفق باشید
5609
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی می خواستم بدانم روی یک انسان با قلب سالم ، زمان باید تاثیر بیشتری بگذارد یا مکان؟ مثلا انسان باید از کربلا رفتن بیشتر متاثر شود یا در شب عاشورا؟... باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند هرکدام اقتضای خود را دارد و هرکس باید به حال خود نظر داشته باشد و رزقی که برای او مقدر کرده‌اند. باید سعی کرد از سفره‌ای که پهن شده نهایت استفاده را جهت مسیر رجوع إلی اللّه برد. موفق باشید
5572
متن پرسش
با سلام وخسته نباشید خدمت استاد عزیز بنده چندین سوال داشتم و ازشما خواهش می کنم جواب را هم فقط به ایمیلم ارسال کنید. 1 راجع به گریه کردن است شاید سوال بی موردی باشد اما من خیلی برام این مهم شده که فلسفه گریه کردن چیست البته من قبلا خیلی حساس بودم و سر هر موضوعی غصه فراوان می خوردم و اشکم سرازیر بود اما به لطف الهی و طی این مباحث خداراشکر این گریه کردن محدود به زمان نیایش با خدا شده و گاهی هنگام قران خوندن. حال می خوام بدونم این گریه از لحاظ عرفانی و فلسفی چه معنایی می دهد؟ 2 استاد گرامی من الان چند وقتی احساس می کنم کسی از طریق قلب با من صحبت می کنه البته الان مبحث حرکت جوهری قسمت 7 هستم هر چند هنوز تفکر زیادی ندارم بعضی وقتا هم کمی فکر می کنم احساس سردرد خاصی دارم اولا این سردرد طبیعی است؟ در ثانی اون که حرف می زنه می تونم اعتماد کنم ؟من مثلا هرچی که می گم دعوت به صبر می کنه . یا دعوت به سکوت ؟ خواهش می کنم من را راهنمایی کنید 3 من بعضی روزها غم زیادی را احساس می کنم به طوریکه اگه کسی پیشم باشه سختمه نمی تونم راحت ارتباط- با فرد کناریم داشته باشم- برقرار کنم و بعضی روزها را هم خدارا شکر خوبم فقط از عمق و جود شکر می کنم با وجو اینکه ارزوهایی داشتم و نرسیدم ولی وقتی نعمتهای خدا را ذکر می کنم گریه میکنم. استاد بزرگوار با این شرح احوالات و ضمن پاسخگویی به پرسشها ازتون می خوام مرا راهنمایی کنید و اینکه این مباحث در تفکر من اثر می گذارد؟ البته از افکار روزمره خداراشکر راحت شدم تا حدی. با سپاس فراوان .
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «عاشق شده‏اى، اى دل سودات مبارک باد ......... از جا و مکان رستى، آنجات مبارک باد» «از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور ....... تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد» «اى پیشرو مردى، امروز تو برخوردى‏ ............ اى زاهد فردایى فردات مبارک باد» «کفرت‏همگى دین‏شد تلخت‏همه‏شیرین‏شد ............. حلوا شده‏اى‏ کلى، حلوات مبارک باد» «در خانقهِ سینه غوغاست فقیران را .............. اى سینه‏ى بى‏کینه غوغات مبارک باد» «اى عاشق پنهانى آن یارْ قرینت باد ............. اى طالب بالایى بالات مبارک باد» «اى جانِ پسندیده جوییده و کوشیده‏ .............. پرهات بروییده پرهات مبارک باد» «خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردى‏ ........... کالاى عجب بردى کالات مبارک باد» 2- سعی کنید بدن خود را تقویت کنید که آن سردردها سراغ‌تان نیاید، در حال حاضر به آن صحبت درونی خیلی توجه نکنید. به مطالعه و ورزش و کارهایی که باید انجام دهید مشغول باشید و از تقویت خود نیز غافل نباشید 3- تأکید بنده آن است که در مطالعه و ورزش و کارهایی که باید بکنید خود را مدیریت کنید تا إن‌شاءاللّه نتیجه‌ی لازم گرفته شود. موفق باشید
5570
متن پرسش
سلام سوالاتی دینی و عرفانی برایم پیش آمده نیاز جدی و لازم به راهنمائی دارم چنانچه جنابعالی (استاد طاهر زاده )پاسخ میدهید راهنمائی بفرمائید تا بتوانم ارتباط بگیرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح آن به وسیله‌ی سی‌دی و پس از مطالعه‌ی برهان صدیقین از کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح آن توسط سی‌دی چنانچه سؤالاتی داشته باشید از طریق همین سایت إن‌شاءاللّه جواب داده می‌شود. موفق باشید
5499
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند استاد دچار مشکلات فکری روحی شدم که بعید می بینم به این راحتی بتوانم ازشرش راحت بشم چندی پیش یکی از عزیزانم را از دست دادم علم پزشکی زنده بودنش را 50 50 اعلام کرد و من اعتمادم را به خاندان اهل بیت 100 در صد محسوب کردم قبل از اینکه برای مان چنین مشکلی پیش بیاد من به مشهد رفتم و دست به دامان امام رضا (ع) شدم متاسفانه نمی دانستم این همه راه رفتم ولی امام جوابم را نمی دهد بعد از سفر خودم و همسرم بیکار شد یم در حالی که کلی التماس امام رضا را کردم که چنین اتفاقی نیفتد و بعد خیلی ساده با وجود آنکه التماس امام زمان و امام حسین و امام رضا را کرده بودم و کلی نذر و نیاز برای خاندان نبوت کردم فرزندم را از دست دادم برایم جالب است قبل از این وقایع عجیب به این 3 امام علاقه داشتم اما جواب را از این بزرگوار ها نگرفتم پس انتظاری از بقیه شان ندارم حالا در شرایطی روزگار را می گذرانم که دلخوری از این بزرگواران تمام وجودم را گرفته چندین بار برایم شرایط زیارت جمکران و امام رضا پیش آمد اما حاضر به رفتن نشدم چرا که زیارت را بی فایده می دانم راستش به خودم می گویم هر چه بخواهداتفاق بیفتد در شبهای قدر رقم خورده اگر بنا بر التماس باشد همان شبها باید اینکار را بکنم مابقیش باید رفتارم رااصلاح کنم و بس اعتقادی ندارم که آنها بتوانند برایم کاری کنند چون خدا نمی خواهد وقتی خدا نخواهد هیچ کس هیچ کاری نمی تواند انجام دهد دعا را فقط صرف آرامش و کمال می دانم نه صرف برآورده شدن در شرایط روحی به سر می برم که اگر کسی بگوید از این خاندان کرامت دیده اند یا شفا گرفتن فکر می کنم یا دروغ می گویند یا نه چون مشکلشان قرار بوده رفع شود و این رفع مشکل در اراده خداوند هم بوده پس حل شده حالا آنها اسمش را کرامت و شفا و ... می گذارند به خودم می گویم من این بزرگواران را فقط صرف امام قبول دارم وقتی قرار است همه چیز طبق خواست و طبق برنامه خدا پیش برود چرا باید برای حاجاتم التماس این خاندان را بکنم و به خودم می گم تو ی تقدیر م این بوده که من و همسرم بیکار شویم و به خانه ای برویم که برکت و روزی ندارد و فرزندمان را از دست بدهیم در حالیکه دیگران وقتی فرزندشان در شرایط بچه ما بوده باید زنده بماند این خواست خداست و نباید به منطق خدا اعتراض کرد چون هیچ کس سر از حکمت آن در نمی آورد این خواست خداست یک فرد با مباحث شما به کمالات برسد و یک فرد مثل من نتواند از بن بست نجات پیدا کند راستش دیگر انگیزه ای برای دعا ندارم چه برسد به اینکه مباحث را دنبال کنم استاد دیگر دلم برای امام رضا (ع) امام زمان(ع) و امام حسین(ع) تنگ نمی شود و دیگر آرزوی زیارتشان را ندارم خواهشا من را از این بی دینی نجات دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امامان نققطه‌های آرمانی ما هستند تا با نظر و محبت به آن‌ها خود را از تنگناهای دنیا و آرزوها آزاد کنیم و اگر برای دعای خود آن بزرگان را واسطه قرار می‌دهیم با توجه به این امر است که اگر مصلحت ما در برآوردن حاجاتمان بود به نور امامان معصوم آن حاجات برآورده می‌شود. از طرفی بعضی از امور هست که با دعا محقق می‌شود و تا دعا نکنیم محقق نمی‌شود همچنان که بعضی امور هست بدون دعا محقق می‌گردد. در مورد امورات از نوع اول اگر ما دعا کنیم اجابت می‌گردد ولی اگر مصلحت ما نبود و از امورات نوع اول نبود، چرا انتظار داریم اجابت شود؟ موفق باشید
5500
متن پرسش
سلام من از طریق یکی از دوستان دانشجویم در اصفهان با شما اشنا شده ام. نمی دانم پاسخ به این سوال را در حوزه تخصص خود میدانید یا نه؟ ولی اگر نظری در این رابطه دارید ممنون می شنوم آن را بشنوم. سوال این است که تعریف یک جامعه دینی چیست؟ البته با حدی که با مطالعات همفکرانتان ( نظیر مرتضی آوینی ) دمخور بوده ام که تصدیق می کنم که معمولا پدیده ها زمانی مورد پژوهش قرار می گیرند و واجد تعریف علمی می شوند که فقدان آن حس شود. و به همین دلیل هم هست که در دوران پسامیتی در یونان، دوران میتولوژی آغاز شد و دانشمندان در باره اوصاف میت ها به سخن پرداختند. ولی با وجود همه اینها می خواستم بدانم که شما چه جامعه ای را « جامعه دینی » می خوانید؟ و طبیعتا شئون و احکام و رفتارهای خود و دیگران را با آن تنظیم می کنید؟ چون بالاخره زندگی در جامعه دینی و جامعه غیر دینی چه از حیث حلال و حرام، و چه از حیث رفتارها و نحوه تدبیر امور زندگی تفاوت هایی هست. به عنوان مثال مسئله موضع گیری ها و یا چشم پوشی از خطاها ، مسئله کالاها و غذاها، مسئله هنجارهای رفتاری و مسئله زندگی نیمه شخصی ، واکنش های متفاوتی را در جامعه دینی و جامعه غیر دینی دارد. مشخصا می خواهم مسئله امر به معروف و نهی از منکر و همچنین مسئله تمدن اسلامی را ذیل سوال ابتدایی ام پاسخ دهید. اگر یک مسلمان در شهر پاریس و در خیابان شانزه لیزه قدم بزند و یک ناهجاری اخلاقی را در خیابان مشاهده کند، اولا طبق شرع موظف به تذکر است؟ حتی با علم به تاثیر؟ دوما با علم به تاثیر هم آیا در کل 1.5 میلیارد ، حتی یک نفر پیدا می شود که مبادرت به چنین کاری بورزد؟ اگر یک مسلمان در شهر لوس آنجلس زندگی کند آیا به فکر ایجاد یک تمدن اسلامی که در آن شئون مختلف یک جامعه منادی توحید و معنویت هستند، می افتد؟ حالا تالی سوال ابتدایی من این است که آیا در جامه ما اساسا امر به معروف به خاطر عدم تاثیر تعطیل است؟ یا به خاطر این است که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه دینی معنا دارد و ما در ایران جامعه دینی نداریم؟ آیا با فتوای بزرگان حوزه علمیه و در راس آن ها مراجع تقلید، مبنی بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر در وضعیت فعلی جامعه ایران، تغییری در ماهیت غیر دینی جامعه ایحاد می شود؟ یعنی حکم فقیه در جوهر جامعه غیر دینی اثر می گذارد و آن را دینی می کند؟ که به تبع آن امر به معروف و نهی از منکر در ان معنا یابد؟ همینطور است مسئله تمدن اسلامی، که ما وقتی ضرورت اولیه پیدایش تمدن اسلامی یعنی طلب آن را نداریم، آیا می توان با دستور ولی فقیه و ایجاد کارگروه و سازمان به بنیان آن مبادرت ورزید؟ آیا مسئله تمدن سازی یک مسئله حکومتی است؟ اصلا حکومت ها عقلا می توانند تمدن « بسازند » ؟ آیا موسسات و هزاران متفلسف پخش شده در سرتاسر این مملکت، تاثیری به اندازه بال یک مگس روی توده ها داشته اند؟ اگر اینطور نیست( که من فکر می کنم نیست و اصلا نمی تواند اینطور باشد که از بالا مثل سلسله مراتب، معارف به قلب توده ها منتقل شود) پس واقعا طرح مسئله تمدن اسلامی در جامعه غیر دینی ما چه وجهی دارد؟ حتی مردمی که ظاهر مذهبی دارند و به ظواهر دین پایبند هستند، بسیار بسیار در اقلیت هستند چه برسد به مردمی که به فقر خود اعتراف داشته باشند و هر لحظه شان را مدیون و منتظر افاضه فیض واسطه فیض باشند. یک سوال دیگر هم داشتم. آن هم این که چرا نخبگان نزدیک به طیف به اصطلاح انقلابی برخوردی دوگانه با مردم دارند؟ ( البته منکر برخورد دوگانه رفرمیست ها با مردم نیستم.) به عنوان مثال جناب وحید یامین پور، همصدا با دیگر دوستانشان در قبل از انتخابات، کلی از دلبستگی مردم به انقلاب حرف می زدند و کلی نوشابه برای فهم مردم باز می کردند، ولی به محض شکست سیاسی سعی در معیشتی دانستن رای مردم به آقای روحانی داشتند. بحث این نیست که آرای آقای روحانی معیشتی نیست. ولی به نطرم همه در ایران، ( چه رفرمیست، چه محافظه کار چه حزب اللهی و انقلابی) مردم را زمانی فهیم می دانند که به آن ها اقبال می کنند و زمانی که مردم به آن ها پاسخ منفی می دهند ، مردم را شکم پرست و آرایشان را شکمی می خوانند. یکی می گوید سیب زمینی یکی میگوید درد معیشت. من خودم با این مردم ( که اتفاقا خودم جزوشان هستم) رودربایستی ندارم و نوشابه برایشان باز نمی کنم. ولی از افرادی که گاهی سطح مردم ایران را تا سطح قوم برتر اسلام، بالا می برند و ادعا می کنند که مردم غیور و انقلابی ما برای شکم از انقلاب دل نمی کنند، بعید است که رای 18 میلیون آدم را ( که اتفاقا من هم اعتقاد دارم خیلی به انقلاب دلبستگی ندارند) شکمی بخوانند؟ نظر شما چیست؟ با تشکر شاگرد تازه شما محمد تنکابنی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه بنده به موضوعات و حوادث اجتماعی حالت طیفی دارد بدین معنی که یک روح را در نظر می‌گیرم و اندازه‌ی افراد یا اجتماع را در نسبتی که با آن روح دارند بررسی می‌کنم بدین لحاظ جامعه‌ی دینی از نظر بنده جامعه‌ای است که اساس و معنی خود را در رجوع به خدا می‌داند ولی با تعریف‌های مختلف. یکی هیچ تضادی بین جامعه‌‌ی غرب زده و جامعه‌ی دینی نمی‌بیند و دیگری هیچ تناسبی بین جامعه‌ی دینی و غرب‌زدگی نمی‌یابد. از نظر بنده هر دوی این نگاه ها در جامعه‌ی دینی جای می‌گیرند زیرا آن اولی نمی‌داند که مبنای تفکّر غربی با زندگی دینی متفاوت است؛ گمان می‌کند می‌تواند با ظاهر زندگی غربی به باطنی الهی نظر کند. همین‌طور که اکثر مردم آمریکا خود را جامعه‌ی دینی می‌دانند و آن‌چه بر روی اسکناسشان نوشته‌ که «خدا حافظ ما است» را قبول دارند. این که در یک جامعه‌ باید به رویکرد‌های کلی آن جامعه و نقطه‌های آرمانی آن جامعه نظر کرد و مطابق آن بستر را فراهم کرد تا همه‌ی آن‌هایی که معنای خود را رجوع به خدا می‌دانند احساس کنند یک نوع آشنایی با آن جامعه دارند و اگر احساس برای تحقق و به فعلیت رساندن «ما بالقوه‌« هایش باید امر به معروف کرد، امر به معروف هم می‌کند. مشکل آن است که هنوز نتوانسته‌ایم نسبت جامعه‌ای که به دنبال آن هستیم را با تمدّن غربی روشن کنیم و تا از این بحران خارج نشویم ـ‌که معتقدم به خوبی خارج می‌شویم‌ـ بسیاری از سوالات شما بی‌جواب می‌ماند و امر به معروف گم می‌شود چون نمی‌دانیم معروف ما که همان جامعه‌ی آرمانی ماست چه خصوصیاتی دارد ، در این راستا معنای تمدّن اسلامی ظهور نمی‌کند که دست و دل‌ها به سوی آن حرکت کند. تأکید بنده آن است که اگر جامعه‌ی اسلامی را یک طیف از انسان‌ها بدانید،‌تنها نظرتان به پایین طیف نمی‌افتد تا از حضور در تمدن اسلامی که با عبور از غرب ظهور می‌کند مأیوس شوید. آیا باورتان می‌آمد چنین شهدایی و چنین مادران شهدایی از طیف این مردم ظهور کنند؟ اجازه ‌بدهید تنها با طرح موضوع این مطلب را تمام کنم و از نقش عقل در ساختن تمدن سخن نگویم و در راستای طیفی‌دیدنِ مردم با آقای یامین پور همدلی کنیم تا نه نسبت به ظهور جنبه‌ی معیشتی مردم در رأی به آقای روحانی چشم بر هم گذاریم و نه وجوه دیگری که جنبه‌هایی از عقلانیت داشت در این انتخابات و انتخاب آقای روحانی نادیده گرفته‌ شود. مگر نه آن است که انسان‌ها در معرض الهام بین فجور و تقوی هستند و اگر شرایط الهام تقوی فراهم باشد در این وجه رشد می‌کنند و بالعکس؟ چرا مثل حضرت روح‌الله بیشتر جنبه‌ی الهام به تقوی را پیشه نکنیم و ببینیم و بگوییم مردم ما فهیم و ایثار‌گرند و در ضمن اگر در بعضی زمان‌ها از بعضی جهات نظر به جنبه‌ی فجورشان کردند آن را به سبک لیبرالیستی تأیید نکنیم. با این که سوالات زیادی هست که باید جواب دهم همین‌جا عرایضم را تمام می‌کنم. موفق باشید
نمایش چاپی