بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25409
متن پرسش
با سلام: شبهه ای در دین سوال و جواب برای من پیش آمده است. (معنای تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی شماره سوال: ۱۰۵۳۴ تاریخ ارسال: پنجشنبه ۲۲ آبان ۹۳ آخرین تغییر: دوشنبه ۲۶ آبان ۹۳ موضوع: تفسیر قرآن، معارف قرآنی، حضرت علی(ع)، امام حسین(ع)، کربلا، تاریخ اسلام، جبر و اختیار، تاریخ، فلسفه ی تاریخ، شبهات دینی، سلام: ما در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) داریم که مثلا اگر فلان کار را فلان شخص در تاریخ می کرد تاریخ اینگونه تغییر می کرد و یا در سخنرانی آقا داریم که اگر شریح قاضی در مورد هانی بن عروه آن شهادت را به نفع عبیدالله نمی داد شاید تاریخ عوض شده بود و کار به قتل امام حسین (علیه السلام) نمی کشید. با این حساب تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی چه می شود؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موارد از حضرت علی «علیه‌السلام» داریم که به کسی می‌گفتند تو سعی کن جزو لشکر عمر سعد نباشی ولی خواهی بود. این‌ها نشان می‌دهد ما یک وظیفه‌ای جهت اصلاح خود داریم و خداوند نیز اراده‌ای جهت مدیریت عالم دارد. در گرماگرم جنگ صفین جبهه‌ی معاویه به‌هم ریخت. به حضرت عرض کردند معاویه کشته شد، حضرت فرمودند او کشته نمی‌شود و بر شما حکومت خواهد کرد. سؤال کردند پس چرا با او جنگ می‌کنید؟ حضرت متذکر وظیفه‌ای شدند که به عهده دارند. شریح قاضی به وظیفه‌ی خود عمل نکرد و اگر عمل می‌کرد آن حادثه پیش نمی‌آمد، ولی از قبل نوشته شده است او به وظیفه‌ی خود عمل نمی‌کند و آن حادثه واقع می‌شود و قرآن در این رابطه در سوره‌ی حدید می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (۲۲) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏ دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است!» موفق باشید) در خط آخر اشاره به قبل دارید که ثبت شده است. منظور شما قبل زمانی است یا ذاتی یا رتبی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی قبل از آن‌که موجود، خلق شود و این تقدم نسبت به آن موجود، تقدمِ زمانی است. موفق باشید

25406
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: مدتی است مطلبی بصورت عجیبی ذهن من رو درگیر کرده و حتی تا حدودی شک و ابهامی را هم به وجود آورده. برخی دوستان بصورت ویژه در این ایام، نسبت به آینده انقلاب نگران اند و معتقدند محبوبیت عمومی نظام کم شده است و آمار حضور مردم در تجمعات بزرگ مثل نماز جمعه و راهپیمایی و انتخابات کاهش پیدا کرده و هم چنین شاهدیم مقبولیت رهبر انقلاب و مراجع تقلید هم درگیر همین کاهش هستند و ویژه درباره همین فتوای اخیر مرتبط با سریال شمس و مولوی، معتقدند بسیار بر کاهش محبوبیت مرجعیت موثرست و نشانگر نفوذ تحجر در حوزه حتی میان مراجع است. آیا واقعاً با ریشه های عمیق این انقلاب و این پایداری بر سر حفظ آن و گسترش گفتمانش در جهان، ویژه در همین منطقه خودمان و اینکه رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم به این میزان روی قوت انقلاب و روشن بوده آینده نهضت و اتصالش به قیام امام عصر (عج) سخن می گویند آیا پذیرفتنی است که بیان کنیم انقلاب اسلامی و حوزه ای که از ارکان مهم انقلاب بوده و هست، درگیر تحجر و محافظه کاری شده و به آینده نمی توان خوش بینانه نگاه کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در مقاله‌ی «آینده‌ی ما چه آینده‌ای است» دلایلی نسبت به امیدواربودن به آینده‌ی انقلاب عرض شد؛ آینده‌ی جهان به سویی در حرکت است که ناتوانیِ فرهنگ مدرنیته را روز به روز آشکار می‌کند و البته این بدان معنا نیست که نسبت به ضعف‌های خود بی‌تفاوت باشیم، مثل همان نظری که در رابطه با مولوی داده شد که سخن عالمانه‌ای نبود. موفق باشید

25405
متن پرسش
سلام: نظر استاد رو در مورد آثار و تحقیقات جناب محمد مددپور می خواستم بدونم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده لازم است رفقا با اندیشه‌ی آن مرحوم و آن استادِ انقلابی آشنا شوند. موفق باشید

25388
متن پرسش
با سلام: ضمن سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: خواستم بگم که من جوانی ۲۳ ساله هستم که علاقه زیادی به سیر و سلوک حقه اللهی دارم و بزرگترین هدف من حقیر از زندگی همین مطلب می باشد و بسیار در این مسئله دغدغه دارم و دنبال این هستم که به بهترین شکل ممکن و با راهنمایی استاد این راه را دنبال کنم و متاسفانه استادی ندارم که در این راه به من لطف کنن و ازم دستگیری کنن. حال با تحقیقی که داشتم، شخصی شما را به من معرفی کرد. حال خواستم بپرسم می شود درخواستم رو بپذیرید یا نه استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم سیر مطالعاتی سایت در این مورد کمک کند به‌خصوص اگر سری به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

25378
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و خدا قوت: اگر انسان در امری تا حدودی بررسی کند بعد از امام معصوم (ع) بخواهد که اگر کارش درست است مثلا فلان اتفاق بیفتد و به پشتوانه این قرار وارد آن کار شود و بعد عاقبت آن کار جز خسارت نباشد. اینجا چه جوابی می تواند قلب را قانع کند؟ امام مظهر رحمت واسعه حق است. در این دنیا هم که جز خیر نمی شود دید، حکمت این اتفاق را چگونه می شود فهمید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! ما که نباید برای خدا و ائمه «علیهم‌السلام» تکلیف معلوم کنیم و بعد هم آن‌ها را بازخواست کنیم چرا مطابق برنامه و میل ما عمل نکردند؟!!! موفق باشید

25367
متن پرسش
سلام علیکم: زیارت قبول استاد عزیزم. چند تا شبه و سوال دارم از اینکه با این سوالات وقت شریفتان را می گیرم پوزش می طلبم. ۱. رابطه خداوند با مخلوق یک رابطه تجلیست حالا ممکنه خداوند در جایی یا موردی یا بصورت کلی رابطه اش را با مخلوق قطع کند؟ ۲. بر اساس سوال یک اگر رابطه قطع شود آن موجود می شود ممکن الوجود و جایگاهش در علم خداست حالا با این فرض آیا ممکنه مجدد خداوند به آن بود بدهد تا بوجود بیاید؟ ۳. بر اساس سوال دوم ممکنه در علم خداوند ممکن الوجودی حذف شود و اصلا بودی به آن ندهد؟ ۴. این مثالی که عرض می کنم شاید مثال خوبی نباشد عذر تقصیرم رو بپذیرید بهتر از این نتونستم منظورم را برسونم در ذهنی صندلی شکل می دهم (شکل دلخواه حتی نوع فانتزی) رابطه صندلی در ذهنم میشه ممکن الوجود بعد با ابزارها به آن هویت خارجی می دهم و آن را در بیرون از ذهن می سازم سوالم نحوه خلقت و ایجاد خدا نیست منظورم اینه که در ابتدای امر من اراده کردم که در ذهنم صندلی ایجاد کنم پس این ممکن الوجودی که در عالم هست در علم خدا با اراده خداوند ابتدا شکل گرفت و بعد این ممکن الوجود که ذاتش محدود است را خداوند وجود داده اگر خداوند اراده نمی کرد چنین ممکن الوجودی هم در علم خدا هم وجود نداشت این مثال را برای عرض منظورم مطرح می کنم که خداوند زردالو با نوع خلقتی را که در عالم می بینیم را در ابتدای امر با علم و آگاهی خویش اراده کرده بعد خداوند به آن وجود داده آیا این نگاه و تعریف و برداشتم از فرمایشات شما صحیح است؟ ۵. بر اساس نگاه ۴ (توضیحش برای رساندن منظورم سخته) پس باید بگویم این خلقتی که می بینیم ممکن الوجودیش را هم از خدا دارد آب ابتدا با اراده خدا در علمش ایجاد شده حضرت حق خواسته آبی را بیافریند آن را در علمش ایجاد کرده بعد خلق کرده به آن وجود داده درسته که آب خیلی چیز ها و خیلی از کمالات را ندارد که آب شده ولی این حاصل همان اراده اولیه خداست در علمش اگر اینطور است چرا می گوییم آب خواسته که آب شود یا درخت خواسته اش در علم خداوند این بوده که درخت شود و بقیه موارد؟ خداوند آنچه را که خلق می کند همه ممکن الوجودند ولی اراده خداست بر اینکه موجودی انسان شود یا گیاه و حیوان و... ۶. باز هم پوزش می طلبم بابت چنین سوالات و شبهاتی ولی چون به نتیجه نرسیدم مجبورم مطرح کنم. خداوند تجلی اولیه اش خلیفه الله است که شامل ۱۴ معصوم می شود که منکر آن نیستیم که شدت وجودی آنها از بقیه مخلوقات بیشتر است. شما برای فهم و درک تجلی مثال نور را مطرح می کنید نور وقتی به آن نزدیک هستیم شدت بیشتری دارد تا وقتی که از آن فاصله داریم شما می فرمایید درخت شدت وجودی کمتری دارد خیلی چیزها و کمالات را ندارد شده درخت. آیا با تصور آن نور بگوییم در انتهای آن تجلیست که شدت وجودی کمتری دارد یا بگوییم خیر درخت از شدت وجود مناسب ممکن الوجودی خودش برخوردار هست که بنظر خودم قسمت دوم جمله ام صحیح تر است؟ ۷. بر اساس همه سوالات بالا پس آیا درست است بگویم خداوند در ابتدا در علمش اهل البیت را با آن خلقتی که در دنیا قراره باشند را ایجاد کرده بعد به آنها وجود داده و چنین ظرفیتی را برای آنها اراده کرده ولی برای یکی مثل من در حد آنها چنین چیزی را اراده نکرده ولی ظرفیت پذیرش آنها را در من ایجاد کرده؟ و در کنار چنین موضوعی اختیار و اراده دارم و مسولیت افعالم به عهده خودم هست. ۸. شما در مصباح الهدایه می فرمایید مقام هو یک مقام هویت غیبی است به هیچ اسم و صفتی نظر ندارد اسما و صفات مقام الله هستند اگر این عبارت درست باشد که قطعا هست پس چطور تجلی می کند و می شود الله که جامع همه کمالات است؟ استاد عزیز تر از جانم من این موضوعات در مرور مجدد اعتقاداتم درک نکردم در حالی که بار اول اصلا مشکلی نداشتم و به راحتی می پذیرفتم و در پایان لطفا این سوال را هم پاسخ دهید. ۹. چطور می توانم از استاد عرفان بهره بگیرم؟ اگر صلاح بدانید راجع به این موضوع و علت پرسش این سوال ان شاءلله توضیح خواهم داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب دادن به تک‌تک سؤالات مشکلی را حل نمی‌کند. باید متوجه‌ی امکان ذاتی موجودات ممکن‌الوجود بشوید که امکانِ آن‌ها از خودِ آن‌ها است و حضرت ربّ‌العالمین علم به امکان آن‌ها دارد و بر اساس فیض‌بخشیِ حضرت حق، به امکان آن‌ها «وجود» می‌دهد و از این جهت گفته می‌شود علم خداوند علم به واقعیت است. از طرفی در مورد ائمه «علیهم‌السلام» باید وجه انسانی آن‌ها را از وجه نور عظمت‌شان جدا کرد. وجه انسانی آن‌ها با فطرت الهی‌شان مثل همه‌ی انسان‌ها، امکان خلیفة اللهی دارند و وجه نور عظمت آن‌ها جهت هدایت بقیه‌ی انسان‌ها است. آری! حضرت احدیت بر اساس زمینه‌های پذیرش تجلیات الهی به صورت اسماء، متجلی می‌شود که مقام جامعیت اسماء را حضرت «اللّه» می‌گویند. موفق باشید

25348
متن پرسش
سلام و عرض ادب: با قلب نیم سوز خود چه کنیم؟ با قلبی که زمانی واله و شیدا بود. شیدای شیدا. قلبی که زمانی در عشق اهل بیت (ع) و دوستداران شان می سوخت. با روضه ها ضجه می زد. و واقعا ضجه می زد و شیون می کشید. مثل فرزند مرده ای، چهره رفیق های الهی اش روح اش را می لرزاند. ذره ای فشار عصبی در او اثر نداشت. دائم الغم بود. و این همه تا زمانی بود که او جامعه را لمس نکرده بود. دنبال کار و پول و ماشین و زن و فرزند نبود. شاید هم در آن زیارت ناحیه شهر ری مرد. شاید هم باید می مرد. که حتی بلغ الحلقوم را حس کردم اما جان در نرفت. شاید «در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی نیست»، سید درست گفت. شاید. با این پرنده در زندان شده چه کنم استاد؟ اگر آزاد شود. نگویید ادب عقل و خیال کنم که قلب همه را حل کرده بود. خیلی مدت است که کار از درس و کتاب گذشته است. نمی دانم چرا این کتاب ها هم از کار افتاده اند. نمی خواهم بگویم رسیدم به امام خمینی (ره) که گفت از درس و مدرسه رَستم. نه هرکس خودش را می داند. الان فقط حرم آرامم می کند. استاد دیگر نمی توانم روضه گوش دهم. یعنی به جای شیون، روضه رو گوش می دهم و هنگ می کنم. چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سفر اربعینیِ امسال همه‌ی عرض بنده به رفقا این بود که به تاریخ جدیدی وارد شده‌ایم که انسان‌ها به‌خصوص جوانان باید خود را به وسعت حضور خدا در این تاریخ احساس کنند و این همان نکته‌ای است که جناب دکتر احمد فردید با نظر به انقلاب اسلامی در رابطه با «دازاین» از هایدگر یافته بود. در «جهان‌بودگی» یا «دازاین»، هایدگر افقی را می‌گشاید برای عبور از نیهیلیسم که شروع خوبی است، ولی یا باید بگویم کافی نیست و یا متعیّن نمی‌باشد. و دکتر احمد فردید در روح انقلاب اسلامی آن را یافت و با حضور اربعینی، این انسان یعنی در «جهان‌بودگی»ِ او به صورتی متعیّن از اجمال به تفصیل آمده. در شب اربعین در آن موکب به خدمت عزیزان عرض شد این مردم نه برای بهشت این‌جا آمده‌اند و نه برای گریز از جهنم؛ اینان می خواهند حضور خدا را با حضور خود در این صحنه احساس کنند و به کمتر از این هم قانع نمی‌باشند. در آن مصاحبه‌ی اربعینی با آقای دکتر دخانچی به نحوی باز بر همین نکته تأکید شد و از این جهت به آینده که خداوند در افق بشر در این تاریخ گشوده است، بسیار امیدوارم.

همه‌ی آن‌چه گفتم و نگفتم جواب این سؤال بسیار مهم شماست که می‌گویید: «چرا این کتاب‌ها از کار افتاده است؟!» این را سخن یک شخص یعنی سخن شما نمی‌دانم، گفتِ همه‌ی جان‌هایی است که به سخن آمده است.

آری! اگر این کتاب‌ها دیگر از کار افتاده‌اند، ولی می‌بینی که سخن امثال آوینی‌ها تازه به «گفت» آمده است مثل سخن امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» که در بستر حضور تاریخی اسلام محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن‌چنان سخنانی به زبان آورد که مادونِ سخن خالق و مافوق سخن مخلوق شد. پس کتاب‌هایی از کار افتاده است که می‌خواهند ما را در بستر تاریخیِ گذشته‌مان نگه دارند، وگرنه در بستر انقلاب اسلامی که خود در بستر روایت و قرآن است اگر امروز سخن گفته شود آسمان‌هایی که آماده‌اند در مقابل ما گشوده شوند، گشوده خواهند شد. در این مورد و در این حال و هوای اربعینی که سرِ کیف هستم، سخن‌ها دارم، اگر که شما نیز چنین سخنانی داشته باشید که می‌گوید در این تاریخ چرا کتاب‌ها از کار افتاده‌اند. خود دانید.

 در مسیر اربعینی به رفقا عرض شد اگر روضه و هیئت نیز با نظر به افق گشوده‌ی انقلاب اسلامی به ظهور نیاید، روضه و هیئت هم از کار می‌افتند، ولی حسین «علیه‌السلام» و اربعین و دفاع مقدس و حججی‌ها، هرگز!! بد نیست در این مورد سری به جزوه‌ی «شهید حججی؛ وجودان تاریخی ما و انقلاب اسلامی» بزنید. موفق باشید

25340
متن پرسش
باسمه تعالی: خدا حافظ تا وعده‌ای دیگر؛ اگر عمری بود و در سفر اربعینی امکان برگشت را تقدیر فرموده باشد. التماس دعا به رفته‌ها و بیش از همه به دل‌سوخته‌های جامانده با آه‌های سوزناک‌شان که به زیبایی شوقِ همه‌ی رفته‌گان سبب‌ساز و سبب‌سوز است. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: خدا حافظ تا وعده‌ای دیگر؛ اگر عمری بود و در سفر اربعینی امکان برگشت را تقدیر فرموده باشد. التماس دعا به رفته‌ها و بیش از همه به دل‌سوخته‌های جامانده با آه‌های سوزناک‌شان که به زیبایی شوقِ همه‌ی رفته‌گان سبب‌ساز و سبب‌سوز است. موفق باشید

25336
متن پرسش
با سلام: آیا بدون قبول ولایت ائمه می توان به عرفان رسید؟ جناب مولوی که سنی بوده و در شعری عزاداران امام حسین (ع) را به طعنه گرفته چطور توانسته به عرفان برسد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم مولوی کار هر کسی نیست. مسلّم تعبیراتی که نسبت به کربلا و امام حسین «علیه‌السلام» دارد، بالاترین تعبیرات ممکنه است. حدّاقل به این غزل که نیاز به شرح زیادی دارد فکر کنید: موفق باشید

مولوی، با نظر به روحِ خندان حضرت اباعبداللّه (ع) که توانستند درِ زندان تن را بشکند و از قفس آزاد شود. می گوید:

کجایید ای شهیدان خدایی / بلاجویان دشت کربلایی

در حسرت شهادت امام حسین (ع) که به چه درجه‌ای رسیدند این چنین می گوید.

کجایید ای سبک‌بالان عاشق / پرنده‌تر ز مرغان هوایی

زیرا چسبیدن به دنیا روح را تنگ می‌کند. ما اشک می‌ریزیم زیرا ما هم طلب پرواز داریم.

کجایید ای شهان آسمانی / بدانسته فلک را درگشایی

اینان درهای مخزن فیض الهی را گشودند. لذا چون شمشیر بر فرق علی اکبر (ع) خورد، ندا سر داد:«یا أَبَتاهُ السَّلامُ عَلَیْکَ هذا جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ قَدْ سَقانِی بِکَأْسِهِ الْأَوْفى‏ وَیُقْرِئُکَ السَّلامَ وَ یَقُولُ: عَجِّلْ الْقُدُومَ إِلَیْنا فَإِنَّ لَکَ کَأساً مَذْخُورَةً»

کجایید ای ز جان و جا رهیده / کسی مر عقل را گوید کجایی

کجایید ای درِ زندان شکسته / بداده وام‌داران را رهایی

کجایید ای درِ مخزن گشاده / کجایید ای نوای بی‌نوایی

در آن بحرید کاین عالم کف اوست / زمانی بیش دارید آشنایی

در آن بحر و دریایی هستید که این عالم ، کفِ بر روی آب آن دریا به حساب می‌آید و دنیادوستی، کف عالم دنیا را برگرفتن است و شما که در دریای معانی هستید، بیشتر با ما آشنا شوید و ما را بیشتر با خود آشنا کنید، تا ما هم به جای چسبیدن به کفِ این دریا یعنی دنیا، در این دریا شنا کنیم.

کف دریاست صورت‌های عالم / ز کف بگذر اگر اهل صفایی

صورت‌های عالم، کف‌اند. این دنیا باطنی ملکوتی دارد، اگر تو اهل صفا هستی از کف بگذر و با ملکوت عالم مرتبط باش.

25333
متن پرسش

سلام استاد گرامی: «فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش / گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند / خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش... دلِ حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود / نازپرورد وصال است مجو آزارش» این فال حافظ بود قبل از سفر. هفته قبل از سفر پر شده بود از نشانه هایی برای نرفتن، مریضی دختر کوچکم و ... ، بعد همه چیز روبه راهه شد ولی دلم باور نکرد. قبل از رفتن مدام گریه می کردم و احساس جامونده ها رو داشتم. راهی که شدیم فکر کردم همه اش یه خیال بوده و وهم رفتیم ،۶۰۰ کیلومتر رو با دو تا بچه خردسال راه افتادیم. رسیدیم. رسیدیم به مرز، جمعیت زیاد شده بود و مرز بسته، موندیم به امیدی، گشایشی، نگاهی. گروهمون جدا شد. آن ها که توانستند رفتند. «منِ شکسته منِ بی قرار در اتوبوس گریستم همه جاده را اتوبان را» همه اش گریه می کنم میگم آقا جان ما اومدیم با دو تا بچه، اومدیم تا لب مرز، اومدیم منتظر، هوا گرم شد، هوای شلچمه طاقت از بچه ها برید، نگران شدیم اونطرف مرز بیشتر اذیت بشن، ترسیدم به خاطر سلامتی شون و برگشتم. دلم آروم بود ولی همین که سوار اتوبوس شدیم شکستم. دلم بی طاقت شده، یاد سال قبل می افتم و گریه می کنم، اسم اربعین میاد آتیش می گیرم، بی تابم و پر از حسرت، چشمام هر لحظه منتظر یه اشاره است که گریه کنه من همونجا، شلمچه جا موندم. ما توی زندگیمون چند سالیه تقویمی داریم به اسم اربعین. سالمون با اربعین شروع میشه، میریم تا زنده بشیم. موندم، جا موندم، گناه زیاد بود توی این پرونده که محرومم کنه ولی مگه سال های قبل به گناهام نیگا کردین؟ بقیه سال رو چطوری باید زندگی کنم؟ ای که در کوچه ی معشوقه ی ما می گذری. برحذر باش که سر می شکند دیوارش.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای رفیق دل‌سوخته! فدای آه‌ات شوم که از هزار رفتن، جلوتر است. بگذار از قصه‌ای که جناب مولوی در همین رابطه‌ها با ما در میان گذاشت، برایت بگویم که می‌گوید:

آن یکی می‏ رفت در مسجد درون ** مردم از مسجد همی ‏آمد برون‏

گفت پرسان که جماعت را چه بود ** که ز مسجد می ‏برون آیند زود

آن یکی گفتش که پیغمبر نماز ** با جماعت کرد و فارغ شد ز راز

تو کجا در می‏روی ای مرد خام ** چون که پیغمبر بداده ست السلام‏

گفت آه و دود از آن اه شد برون ** آه او می‏ داد از دل بوی خون‏

آن یکی از جمع گفت این آه را ** تو به من ده و آن نماز من ترا

گفت دادم آه و پذرفتم نماز ** او ستد آن آه را با صد نیاز

شب به خواب اندر بگفتش هاتفی ** که خریدی آب حیوان و شفا

حرمت این اختیار و این دخول ** شد نماز جمله‏ ی خلقان قبول‏

پس اصل قضیه در «طلب» و «عطش» است که جایگاه هرکس را تعیین می‌کند. حتماً شنیده‌ای که شخصی در جنگ صفین خدمت مولایمان رسید و گفت برادرم بسیار مایل است در خدمت شما در این جهاد مقدس شرکت کند، ولی در یمن زندگی می‌کند و حضرت فرمودند: اگر با ما است در یمن هم که باشد در نزد ما است و اگر با ما نیست، در این‌جا هم که باشد در یمن است. و به گفته‌ی مولوی: «در یمنی چو با منی پیش منی / پیش منی چو بی منی در یمنی».

آه و سوزی که عزیزانِ به جا مانده از آن رفتن با خود دارند، هزار قدم جلوتر از قدم‌های عزیزانی است که در جاده قدم می‌زنند و حجاب‌هایی که از اینان به اندازه‌ی سوز و آه‌شان رفع می‌شود، یقیناً کم‌تر از رفع حجاب‌هایی که برای حاضران در آن پیاده‌روی پیش می‌آید نیست. آری! عمده «حضور» است، حضوری که بتوان خود را در تاریخی حسّ کرد که بنا است جان انسان‌ها به وسعت اراده‌ی الهی برای تحقق تاریخی دیگر خود را درک کند و «بودن»ِ خود را که در این زمانه می‌تواند بهترین «بودن» باشد، بیابد. موفق باشید

25326
متن پرسش
سلام علیکم: سوال اول: راز و رمز برهان «اِن» مطلق و یا به قول علامه طباطبایی پی بردن از لازمی به لازم دیگر چیست؟ مشروحا پاسخ فرمایید. من دقیقا بدنبال نحوه و کیفیت عملکرد ذهن در انتقال از لازمی به لازم دیگر در برهان هستم یعنی آیا بدیهیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر بدیهی است و عقل آن را می‌یابد. کافی است ما درست تصور کنیم، آن را تصدیق می‌کنیم. موفق باشید

25322
متن پرسش
سلام: من امشب اتفاقی با این صفحه از سایت آشنا شدم. آیا ایت الله بهاءالدینی علم تعبیر خواب دارن؟ بنده سال ۹۵ در فروردین ماه خوابی دیدم که سال ۹۷ تابستان این خواب به گونه ای تعبیر شد. هرچند که خواب نیاز به تعبیر نداشت چیزی شبیه واقعیت اتفاق افتاد. این خواب و اتفاقی که میشه گفت به نحوی تحقق اون خواب بود هر دو باعث آشفتگی و سردرگمی و سرگردانی من شده. سوالم این هست که بنده شدیدا نیاز دارم تا این مورد رو درک کنم از چه طریقی میتونم این مسعله را با آیت الله بهاءالدینی مطرح کنم و سوالاتی که به شدت ذهنم را آشفته کرده و من رو از زندگی عادیم بازداشته رو مطرح کنم تا ایشان راهنمایی های لازم را بفرمایند. (در خصوص خواب و تحقق خواب و دوراهی که بنده بر سر آن مانده ام و نمی توانم تصمیم بگیرم) لطفا پاسخ به ایمیل اینجانب هم ارسال شود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه بهاءالدینی «رحمت‌اللّه‌علیه» که در قید حیات نیستند. بنده هم علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید

25318
متن پرسش
با سلام: در کتاب کیمیای محبت بابی هست در مذمت مولوی از لسان شیخ رجبعلی که ایشان وقتی مثنوی می‌خواندند ملائکه می گفتند که نگذارید بخوابد در صورتی که هنگام قرائت قرآن چنین سخنی نمی گفتند و ایشان از آن به بعد ظاهرا دیگر مثنوی نخواندند. و نگارنده در تایید حرف ایشان سخنانی در مذمت مولوی آورده اند از لسان بزرگان که خلاصه آن این است که ایشان عالمی بی عمل بوده اند. پس چرا برخی دیگر از عرفا برای مولوی جان می دهند؟ اساسا کسی که می‌خواهد در مسیر الهی قدم بردارد چرا باید به عیب جویی از دیگران بپردازد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کسانی باید در مورد مثنوی نظر بدهند که از عرفان آگاهی داشته باشند. آقای رجبعلی خیاط مردِ کرامت است ولی نه مثل آیت اللّه قاضی مردِ عرفان باشد. معلوم است که اگر با مثنوی مرتبط می‌شدند، هزاران دست‌انداز در مقابل‌شان پیش می‌آمد. موفق باشید

25311
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر، خداوند بهتون سلامتی و طول عمر بده، استاد صوفیه بر حق است یا باطل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان به راحتی به یک کسی صوفی گفت و بعد هم آن را باطل دانست. قبل از سال ۱۳۴۰ حضرت امام را هم که طرفدار ابن‌عربی و مولوی بودند؛ آقا روح اللّهِ صوفی می‌گفتند.

آن‌چه بر حق است و حقیقت دارد، اسلام است، حال هر کس به اندازه‌ای که ما را از اسلام و روحانیت و معنویتِ آن آگاه کند و به آن نزدیک نماید، بر حق است و ما او را پاس می‌داریم. در نظر بگیرید فقیهی را که نکاتی از اسلام عزیز برای ما می‌گوید و چون اسلام عزیز است آن فقیه نیز به اندازه‌ای که ما را به اسلام نزدیک می‌کند، عزیز است. رسول خدا (ص) می فرمایند: «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَحَيْثُ وَجَدَهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا» حکمت گمشده مومن است هر جا آن را بيابد احق به آن هست و بايد آن را اخذ بكند. در همین رابطه اگر جناب مولوی ما را به اسلامِ عزیز نزدیک کرد و حتی بیشتر از یک فقیه، و ما از آن طریقْ مزه‌ی اسلام را چشیدیم و در رفتار خود مقیّد به اسلام شدیم، معلوم است که مولوی را بیشتر پاس می‌داریم به همان معنایی که در روایت داریم: عقاید، فقه اکبراند و احکام، فقه اصغر. خطر در این‌جاست که یک فقیه، فقه و فهمِ خود را همه‌ی اسلام بداند. موفق باشید

25307
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. استاد شما جزوه ای را تنظیم کردید برای المیزان و آن را مطالعه کردیم اما دو سالی است که در قم استاد عابدینی المیزان را شروع کردند و درس می فرمایند اولا اینکه می خواستم نظر حضرتعالی را راجع به استاد عابدنی بدانم ثانیا این سبک المیزان خیلی طول می کشد اینگونه بخوانیم یا اینکه خودمان به آن سبک دز جزوه ادامه دهیم. ثالثا استاد یزدان پناه هم به سبک خودشان شروع به المیزان کرده اند که در آن مفصل به مباحث تفسیری می پردازند و بنده دو سالی است که به آنجا می روم ولی اینجا هم بسیاز طولانی در حالی که بعد از دو سال هنوز ابتدای سوره ی حمد هستند می خواستم نظر شما را هم برای جمع بندی بدانیم تا دوستانی هم که پیگیرند مطلع باشند و استفاده کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو استادی که نام بردید از اساتید فاضل و قابل اطمینان هستند. بستگی به ذوق خودتان دارد که با کدام رویکرد، احساس می‌کنید در آغوش قرآن قرار دارید. موفق باشید

25300
متن پرسش
سلام استاد: نظر خود را درباره این دیدگاه آقای پناهیان لطفا بیان بفرمایید «البته زیاد توصیه نمی‌شود آقایان خانواده‌ها را برای پیاده‌روی اربعین بیاورند. حضور خانم‌ها در پیاده‌روی اربعین در اولویت نیست؛ ازدحام هست، اذیت می‌شوند. مگر اینکه به شدت بتوانند مراقبت کنند. ولی هر چه بیشتر این سفر اربعین بتواند با حضور بیشتر مردان باشد بهتر است، اگر چه خانم‌ها هم دل دارند و احساس وظیفه می‌کنند و حضورشان هم خیلی از اوقات مفید است، ولی اگر کنترل نشود، به‌طور طبیعی که غلبه حضور خانم‌ها در مجالس معنوی بالاتر است، دوباره این غلبه در آنجا هم اتفاق خواهد افتاد. خانم‌ها فراغت بیشتری هم دارند، و اگر کاروان‌ها اولویت را به حضور آقایان ندهند، ممکن است اکثراً خانم‌ها شرکت کنند و این از جهات مختلف به مصلحت نیست.» با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال‌های قبل چنین فرمودند. فکر نمی‌کنم هنوز نظرشان این باشد زیرا حضور زنان، نهضتِ تمدن‌سازیِ اربعینی را به جامعیت می‌کشاند. موفق باشید

25296
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: با عرض پوزش منظور آیت الله بهجت از صلوات عاشقانه که باعث افزایش محبت به خدا می شود چیست؟ خداوند عمر طولانی و با عزت توفیقتان کند خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «صلوات بر پیامبر «ص»؛ عامل قدسی‌شدن روح» شده است. آری! وقتی انسان متوجه شود زیباترین زندگی آن نوع زندگی است که اولیاء الهی نمونه‌های آن هستند، به عشق آن‌ها برای آن‌ها صلوات می‌فرستد با نظر به آن معانی که در کتاب مذکور مطرح شده است. موفق باشید

25295
متن پرسش
سلام: افرادی که ائمه علیهم السلام را در خواب می‌بینند هر کدام مطابق قوه خیال خود صورتی از امامان می‌سازند یا آنها را به یک صورت که همان صورت واقعی آنها در ۱۴۰۰ سال پیش است می‌بینند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دلیلی نداریم که بگوییم آن صورتی که در خواب دیده‌ایم همان صورت ۱۴۰۰ سالِ اولیاء الهی است. آری! بنا به گفته‌ی اساتید محترم اگر کسی آن‌ها را در خارج دیده باشد، شیطان نمی‌‌تواند در خواب به صورت آن‌ها در آید. موفق باشید

25283
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: از وقتی سیر مطالعاتی استاد پناهیان به خصوص مباحث «تنها مسیر» و «تعیین کننده ترین عامل در مقدرات بشر» را گوش دادم، زندگیم متحول شده. از طرفی، چند وقته که مباحث «ده نکته از معرفت نفس» و «برهان صدیقین» شما را گوش دادم. این مباحث هم تحولات تازه ای در من ایجاد کرد. الان به جایی رسیدم که نه خوشم میاد تلویزیون ببینم، نه دوس دارم مثل سابق، هندزفری به گوش بزنم و آهنگ گوش بدم، حتی آهنگ سنتی و حلال، و نه دوس دارم توی فضای مجازی بگردم و کلیپ ها و مستندها و فیلم های سینمایی جذاب و جالب را ببینم (هرچند حلال). احساس می کنم اگه وقتم را صرف فیلم و سریال و آهنگ و امثالهم بکنم، عمرم بیهوده تلف شده و بعدش عذاب وجدان می گیرم. قبلا اینطور نبودم، قبلا فیلم می دیدم خیلی مهم نبود که چندین ساعت وقتم صرف آهنگ و فیلم صرف میشه. الان دیگه از نظر روحی، به جایی رسیدم که اگه فرضا نیم ساعت فیلم سینمایی بخوام ببینم، عذاب وجدان می گیرم. البته تمام این تغییرات روحی را مثبت ارزیابی می کنم و تازه دارم می فهمم که واسه چی اومدم به این دنیا و ماموریتم در دنیا چیه. لذا پدید اومدن این روحیات در خودم را بد نمیدونم. ولی مشکل اینجاست که دیگه خیلی جاها نمیتونم برم، در روابطم دچار تعارض میشم، منظورم اینه که فرضا قبلا دوستم می گفت بیا بریم بیرون بتابیم، می رفتم. ولی الان کنکاش می کنم در درون خودم که دقیقا این تابیدن در بیرون چقدر من رو به خدا نزدیک میکنه، از طرفی چون دوستم توی ماشینش آهنگ میذاره، در مجموع پاسخ منفی به دوستم میدم و باهاش بیرون نمیرم. یا مثلا قبلا با آهنگ که مشکلی نداشتم، گوش دادن به آهنگ های شاد و مجاز تلویزیون را بلامانع میدونستم، ولی بعد از تکمیل سیرهای مطالعاتی آقای پناهیان و شما، به این نتیجه رسیدم که حتی همین آهنگهای مجاز هم باعث افزایش کثرت و دوری از وحدت نفس می شود و لذا از هرگونه آهنگی دوری می کنم (حتی دلیلی نمی بینم که چون آهنگ گوش نمیدم، پس به جاش مداحی گوش بدم). خدا رو شکر با این تحولات روحی که در من پدید اومده، هیچ گونه افسردگی هم ندارم (آخه خیلی ها خیال می کنند اگه آدم آهنگ شاد گوش نده، غمگین میشه، ولی من برعکس هستم، و معتقدم شادی باید از درون و اعماق دل بجوشه و در ظاهر و چهره نمایان بشه و برای شاد بودن نیازی به مطلب، آهنگ یا حرف شاد کننده نیست). خلاصه اش رو بخوام بگم، قبلا شادیهام سطحی بود، ولی الان با چیزهای الکی شاد نمیشم و نیاز به چیزی ندارم که شاد بشم. استاد! از چند چیز می ترسم: ۱. پس فردا اگه ازدواج کنم، همسرم قطعا شبیه به من نیست، دلش میخواد بره سیرک، بره سینما، بره کنسرت های موسیقی، انواع و اقسام فیلم های جذاب و مستند و عاشقانه را ببینه، انواع آهنگ های به روز را گوش بده. خب با این احوالات و روحیاتی که بنده حقیر پیدا کردم، همه آدمهای اطرافم (از جمله همسر آیندم) فکر می کنند من یه آدم افسرده هستم که مثل آدمهای معمولی نیستم، نه آهنگ گوش میدم، نه اهل کنسرت و سیرک هستم، نه اهل رفتن به سینما. فکر می کنم این باعث میشه آدمها ازم فراری بشند، یا اینکه روابطشون را باهام کمرنگ کنند، و اینکه همسرم از بودن با من لذت نبره (چون طبیعتا من باهاش به سیرک و سینما و اینجور جاهایی که چیزی جز افزایش کثرات به همراه نمیاره، نمیرم). چطور با این دغدغه که در آینده ممکنه رخ بده، کنار بیام؟ (فکر می کنم که خدا یه همسری روزیم میکنه که در مواردی، دقیقا مخالف عقاید من هست تا بدین وسیله امتحان بشم، به همین خاطر این سوال را ازتون می پرسم) ۲. جاده ای که توش هستم، درسته؟ با همین دست فرمون برم جلو؟ پیشنهاد خاصی ندارید؟ ۲. درک و فهم من از خودم و زندگیم اینه که ما به این دنیا نیومدیم که خودمون را به آب و آتیش بزنیم تا دنیا ازمون سواری بگیره (حب دنیا)، بلکه باید خودمون را به آب و آتیش بزنیم تا از دنیا سواری بگیریم (نگاه ابزاری به دنیا). حتی اینجا نیومدیم که به قول روانشناسان غربی با بکارگیری استعدادهامون به موفقیت برسیم. رسیدن به موفقیت موضوعیت نداره، بلکه سنخیت پیدا کردن و تناسبی نسبت به خدا پیدا کردن، موضوعیت داره. همه شئونات زندگی باید در خدمت این هدف و ماموریت (سنخیت یافتن با خدا برای لیاقت پیدا کردن جهت ملاقات با خدا) باشه. آیا برداشت بنده حقیر از زندگی، منطبق با حقیقت است؟ یا جایی دچار کج فهمی شده ام؟ در پایان از شما استاد عزیز و محترم خواهش می کنم که به همه کسانی که سیر مطالعاتی شما را تکمیل کرده اند، توصیه بفرمایید که سیر مطالعاتی استاد پناهیان (تنها مسیر و تعیین کننده ترین عامل در مقدرات بشر) را هم دنبال کنند. چون به نظر من سیر مطالعاتی استاد پناهیان و سیر مطالعاتی جنابعالی، مکمل همدیگه هستند. سیر مطالعاتی شما، عقلی است و سیر مطالعاتی استاد پناهیان، اخلاقی. هر دو در جایگاه خود، ارزشمند هستند. هر سیر مطالعاتی عقلی، فرد را وادار به تفکر و تدبر در خودش و جهان میکنه و چون تعقل و تفکر، هم به تمرکز و زمان مقتضی نیاز داره هم به حوصله، معمولا مباحث عقلی، خشک به نظر میرسه و حوصله طرف سر میره. مباحث اخلاقی، این خشکی را برطرف میکنه. از طرفی، از نظر بنده ناچیز، فقط تکیه کردن به مباحث اخلاقی هرچند ظاهرا شیرین و جذابه و نیازی به فکر کردن زیاد نداره، ولی باعث میشه که انسان در یک حدی متوقف بشه و درکش از خودش و خدا و دنیا، عمیق نباشه و صرفا در همون حد متوقف بشه و بعد از مدتی سست و کسل بشه. مباحث عقلی این مشکل را رفع میکنه. خداوند شما استاد عزیز را از یاران حضرت صاحب الزمان (عج) قرار دهد. پیشاپیش از پاسخگویی شما ممنونم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! إن‌شاءاللّه خداوند همسر مناسب روح و روحیه‌ی خودتان را برایتان مقدّر می‌فرماید. ۲. نه! خوب است ولی مواظب باشید در افراط و تفریط نیفتید. آری! بنا نیست ما در هر چیز مباحی وارد شویم، ولی نباید طوری باشد که بقیه را از امور مباح محروم یا برایشان نفی کنیم. ۳. خیلی خوب است. رویهمرفته راهی خوب و پیشنهاد خوبی را مطرح می‌فرمایید. موفق باشید

25278
متن پرسش
با سلام و خدا قوت و عرض ارادت: استاد نظرتون در مورد سخنرانی های آقای امینی خواه آن که تحلیل کتاب پس از مرگ است چیست؟ صحبتهاشون در مورد برزخ تا چه اندازه درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

25276
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: برای دعوت از حضرتعالی جهت سخنرانی در مسجد، از چه راهی باید اقدام کرد و به اطلاعتون رسوند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توانم سخنرانی به غیر از آن‌چه در برنامه دارم؛ داشته باشم. موفق باشید

25275
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: در پاسخ به پرسش ۲۵۲۲۱ فرمودید که منحوس و شوم بودن ماه صفر را مطلقا رد کردید. در حالی که در مفاتیح الجنان شیخ عباس قومی، برای دفع نحوست ماه صفر اعمال و دعاهایی ذکر شده. در ضمن در کتاب میرزا جواد ملکى تبریزى، به نام مراقبات (اعمال السنه)، از قول پیامبر اکرم (ص) اومده که: هر کس مرا به خروج ماه صفر مژده دهد، او را مژده بهشت می دهم و از این جهت عقول مردم حکم به نحس بودن آن ماه نموده است. با همه این اوصاف، بالاخره صفر نحس است یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به هر حال ذات آن ماه، نمی‌تواند نحس باشد. خداوند چیزِ نحس نمی‌افریند. می‌ماند منظور، مظروف‌ها و حادثه‌هایی است که در آن ماه پیش آمده و یادآورِ ظلم‌هایی است که به اولیاء الهی شده است. موفق باشید

25264
متن پرسش
سلام: نظر استاد بزرگوار راجع به جریان اغتشاشات اخیر در عراق آن هم در این ایام چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره وجهی از آن مربوط به فتنه‌ی دشمنان است. ولی همان‌طور که نایب الامام فرمودند مثل همیشه باز به ضرر خود فتنه‌گران تمام می‌شود. موفق باشید

25260
متن پرسش
استاد سلام علیکم: بدیهی در فلسفه به چه معناست و چه خصوصیتی دارد؟ قاعدتاً ملاک بداهت قابل فهم و درک بودن برای همه نیست، زیرا با نگاه به آرا و نظرات برخی متوجه می‌شویم برخی در درک بدیهیات مثل عالم خارج و علیت و ... عاجزند٬ ملاک بداهت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدیهی یعنی آن چیزی که انسان همین‌که تصور کند، تصدیق می‌نماید. موفق باشید

25244
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در خصوص هدیه دادن یا انجام دادن عمل مستحبی بصورت نیابت به اموات و اهل البیت (َع) کدام یک برتر هستش، هدیه کردن ثواب بهتر است یا به نیابت انجام دادن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در متون دینی داریم که وقتی بعد از زیارت امام نماز می‌گذاریم اظهار داریم: «صلّیتُ هاتین رکعتین هدیة منی» به نظرم بهتر است اعمال مستحبی را هدیه کنیم. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!