بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اخلاق، تعلیم و تربیت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35227
متن پرسش

با سلام و ادب: ۹ ماه پیش برای طلب حل مشکلم به زیارت قبر یکی از علما رفته بودم. آنجا با آقای حدود ۶۰ ساله آشنا شدم که تقریبا ۲ ساعتی که آنجا بودیم او هم آنجا مشغول عبادت بود. با او در مورد مشکلم صحبت کردم و گفت که شاگرد یکی از عرفا بوده و اگر دستوراتی را که می گه برای ۸ ماه عمل کنم زمینه حل مشکل مهیا می شه. دستورات در حد بیداری بین الطلوعین و تلاوت قرآن بود و ذکر و ورد این ها نبود. پولی هم از ما نخواست. چند وقت یکبار هم زنگ می زد و خبر ما را می گرفت در حد آرامش تون چطوره و ... حرف خاصی نمی زد. تا اینکه بعد از۸ ماه گفت که اگر اجازه بهش بدن(؟؟؟) میاد منزل ما و باید قربانی کنیم و اطعام بدیم و مجلس روضه بگیریم. و انجام شد. شب روضه به ما گفت که مهمان ها در راه هستند و باید در آپارتمان را باز بگزاریم و حضرت زهرا سلام الله علیها در این مجلس وارد می شود. و خودشان یک سخنرانی کوتاه کردند بعد یک زیارت عاشورا و یک روضه کوتاه و اطعام و مجلس تمام. وقتی مهمان ها می خواستند بروند به یکی که فرزند کوچک داشتن گفته بود با شما حرف خصوصی دارم و بهشون گفته بود در مجلس حضرت زهرا بر سر فرزند شما دست کشیده و او جزو یاران خاص hقا امام زمان عج الله خواهد بود. بعد هم همسر آن خانم ناراحت شده که چرا با همسرم حرف زدی. بعد از روضه به ما گفتند که انرژی بعضی از مهمان ها آنقدر منفی بود که زمینه شفا و اثر بخشی از جلسه رفت! بعد هم خداحافظی کرد و فرداش رفت. در این ۲ روزی که در منزل ما بودند سیگار پشت سیگار. تا اینکه پسرم که ۹ سال داره بهشون گفت آقا سیگار خوب نیست و گفتند برای دفع استرس می کشند! هر کس هم منزل ما می آمد سریع صفات او را می گفتند. و به قول خودشان لازم نبود حرف بشنوه، ذهن را می خواند. می گفتند تهمت جن‌گیر بهشون زدند ولی این اثرات نور اعمال خوب است. نمازشان را می خواندند و خیلی به اهل بیت ارادت داشتند. ولی به نظرم یک جای کار می لنگه. بهشون گفتم اینکه انرژی بعضی پائین بود که دلیل نیست خلاصه انسان معصوم زاده که ندارم چرا جلسه خصوصی برگزار نکردید؟ ولی حرف درستی نزدند. استاد احساس می کنم طرف مریض روانی بود که با این ژست ها می خواستند ادای آدم های بزرگ را دربیاورند ولی همسرم معتقدند من اشتباه می کنم. لطفا راهنمایی مان کنید. واقعا حیرت زده ام که این کی بود؟ جن‌گیر، مریض؟ از طرفی فهمیدیم انگار خانواده هم طردشون کرده و آخرش شغل او را هم نفهمیدم ولی از هر شغلی حرف می زدی، تجربه داشت. ما چقدر خسارت روحی خوردیم که ۸ ماه به حرف او بودیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این افراد از مسیری که مسیر اهل بیت و علمای راستین است، فاصله گرفته‌اند. ممکن است توانایی‌هایی یا از طریق نفس خود و یا جنیّان منحرف پیدا کنند، ولی ما چرا راه و روش اسلام را دنبال نکنیم و در سختی‌ها که ممکن است برایمان پیش آید شکیبایی و صبر پیشه نکنیم تا در شخصیت خود متعالی شویم؟ موفق باشید

35226
متن پرسش

خیلی جلوی خودمو گرفتم نگم اما بهترین لحظه لحظه حیرت بزرگیه که با جذبه الهی برای سالک پیش میاد باور نکردنی ترین حالت که هیچ مانندی نداره و بی اختیاریه که جذبه الهی فقط به اراده الهیه و نه به اراده غیر، اینطور نیست کسی بخواد جذب حق تعالی بشه این والاترین فقط به امر و اراده اوست و اینطور نیست کسی فکر کنه با اعمالش به چنین چیزی میرسه چون مطلقا به اراده خداست، حتی جناب سعدی شیرازی با اون همه سعی و کوششی که کردند هیچ وقت عارف نبودند. جناب مولوی در حالت عجیبی که در جذبه داشتند سرودند: چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون - دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون - چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید - چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون - زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد - که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون - نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را - چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون - شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را - کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون - چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا - چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون - چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم - که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و در همین رابطه خداوند به پیامبر خود فرمود به همه انسانها: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» بگو ای پیامبر آنچه موجب شادی و دلگرمی شما خواهد شد فضل و رحمت الهی است پس لازم است به امید فضل و رحمت او قدم در راه گذارید و بدان شاد باشید، این برای شما بسیار بهتر است از آن چیزهایی که جمع می‌کنید و می‌خواهید با آنها دلخوش باشید. موفق باشید

35225
متن پرسش

شب که راز بودنت را پوشید - باد که ساز دیدنت را سر داد - ابر که شوق خنده ات را بارید - من که شعر ماندنت را خواندم - لبهایم را می خندیدی چشمانم را می باریدی - در رویایت می چرخیدم آوازم را می رقصیدی - ما در انتظار مهتاب ماندیم - ما شبیه هم ترانه ای خواندیم. خدایا ما را از شاکرین زندگی که داری عطا می کنی، قرار ده و با جذبه ات ما را حیران ساز و عشق را معنا فرما . اصحاب عشق را رنجی عظیم در پیش است 💌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصحاب عشق را رنجی در راه است وقتی پای در مسیر تواضع می‌گذارند تا از کمترین بودن‌هایی که آنها را جدا از حضرت محبوب نگه داشته؛ آزاد شوند. موفق باشید

35224
متن پرسش

سلام استاد: در صوت برهان صدیقین فرمودید بعد از اینکه عقل انسان متوجه معقول شد، آرام آرام با یکسری ادب و آدابی آماده‌ی ارتباط با حقیقت می‌شود. می‌شود آن ادب و آداب را بفرمایید چیست‌؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان رعایت تقوا از یک طرف، و توجه نکردن به توهّمات از طرف دیگر و میدان‌ندادن به آنها می‌باشد. موفق باشید

35223
متن پرسش

سلام علیکم: من واقعا به بن بست رسیدم، از طرفی میدونم اسلام حقه! از طرف دیگه عاشق گناهم! در دوران بچگی وقتی ۶ سالم بود، توسط یک خانم مورد آزار جنسی قرار گرفتم، مدت زیادی این عمل طول کشید، به بلوغ زود رس دچار شدم، شرایط خوبی رو از اونموقع تا الان ندارم، واقعا بریدم! یکی کمکم کنه، چطور میشه عشق به اهل بیت در دل آدم باشه ولی از اون طرف دنبال گناه؟ اصلا میشه درست بشم؟ هی میام اینور بعد یه مدت بخاطر ضعفم میرم اونور، در چند سال اخیر به یک حد از پستی رسیدم ک میخوام تصمیم بگیرم اونوری بشم، چون دیگه نا امید شدم از خودم... واقعا بیش از هزاران بار در حال این رفت و آمدم، مسخره ام، نا میزونم! نمیدونم چیکار کنم، از این ور نمیتونم حق رو انکار کنم، چند روزی ک میخوام بیخیال بشم واقعا عذاب می‌کشم و نمیتونم انکارش کنم، اهل بیت و نمیتونم خدا رو نمیتونم اسلام رو نمیتونم انکار کنم، دید فسلفی طوری به زندگی دارم ولی عمل کمی! ناچیز نا مقدار! خیلی دچار گناه شدم...، لطفا چاره ای راهی جلوی پام بذارید! من نمیدونم باید چیکار کنم...، این رو میدونم پتانسیل خوبی دارم... و میتونم کمکی بکنم در این راه ولی تا وقتی خودم پستم چطور؟ لطفا کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، همین که بحمدلله متوجه آثار تخریبی گناه می‌باشید که چگونه ما را از حضور متعالی خود در نزد خود از یک طرف، و از حضور در محضر حضرت حق باز می‌دارد؛ جای امیدواری است جهت حضور در جاده‌ای که سراسر صفا و اطاعت  است تا آنجایی که به لطف الهی، انسان از گناه متنفر می‌شود.
 چگونه ممکن است که انسان تا آن جا راه را رها کند و به بیراهه قدم  زند که ستایش گر قاتل عمر خود شود، وقتی هر آنچه معنای زندگی را از او می رُباید را دوست می دارد؟ مشتاق اموری می‌شود که بر سرگردانی او می‌افزاید و خواهان چیزهایی است که نیست، آری! چیزهایی که نیستند و جاودانگی را از او می‌رُبایند و چون احساس جاودانگی را از دست داد، چه اندازه در بودن خود احساس پوچی می‌کند. این‌جا است که همه راه‌ها برای او بن‌بست است، زیرا اصیل‌ترین راه که تماشای خود می‌باشد به عنوان بنده، حضرت ربّ العالمین را گم کرده است، راهی که هم اکنون او را تا بیکرانه ترین حضور حاضر می کند و معنا می‌بخشد و با حضور در آن ساحت  به جای آن که از رفتن فرار کند به راحتی رنج رفتن را که همه زندگی است به جان می‌خرد. رنجی که در هر قدمی که برمی‌دارد زندگی را به او نشان می‌دهد. دوریِ این رفتن ها چه اندازه دردناک است هرچند با راحتی و رفاه همراه باشد. راحتی‌های پوچ و بی‌ثمر. این است راز نیست‌انگاری، راز بودن‌های سرد و بی‌ثمر به جهت فرار از رفتن که شأن حضور در حقیقت است. این‌جا است که باید با حضور در تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی شروع شد و احساس و شور معنوی که به سراغ انسان می‌آید، از نیست‌انگاریِ این دوران عبور کرد.
موفق باشید

 

35219
متن پرسش

با سلام و احترام: استاد می‌خواستم ازتون یک سوال بپرسم. ببخشید اگه من مجرد فیلم های خارجی مثلا کره‌ای ببینم باعث میشه دچار مشکل بشم یا اینکه ایمانم کم بشه؟ چون وقتی فیلم کره‌ای نگاه می‌کنم احساس گناه می‌کنم و وقتی میخوام نماز بخونم یا یکیو توی یک کاری راهنمایی کنم باعث میشه از خودم خجالت بکشم و دیگه اون کارو نکنم و همینطور نمازهامم بی فایده میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چرا با چنین احوالی روبرو می‌شوید؟ در حالیکه هر فیلمی در هر فرهنگ و قومی که ساخته شود مقصد و هدفی را دنبال می‌کند و ما بر اساس اهداف و مقاصد و فرهنگ خود با آنها مواجه می‌شویم، یا می‌پذیریم و یا ردّ می‌کنیم. مهم آن است که با نظر به مسائل و فرهنگ خود با آنها مواجه گردیم تا صرفاً خود را در اختیار آن فیلم‌ها و سریال‌ها قرار ندهیم. موفق باشید

35216
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: چگونه برخی از عرفا ذکر و دعاهایی گفته اند که شاید در روایات نیامده است؟ آقا از کجا به ذکر و تعداد آن و کاربرد هریک واقف هستند و آیا می‌توان به آن ها عمل نمود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً مبنای دعاها و اذکار عرفا همان ادعیه و اذکاری است که از قرآن و معصومین گرفته‌اند و با روحیه و ابتکار خود، آن را مناسب حالشان تنظیم نموده‌اند. حال برای بقیه مؤثر است یا نه؛ هرکس باید خودش تجربه کند. آنچه اصل است ادعیه و اذکاری است که از طرف معصومین علیهم السلام صادر شده است. موفق باشید

35213
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ۱. من به دنبال جمعی از شاگردان شما استاد عزیز در شهر خودم می‌گردم (خرم آباد) در صورت امکان و وجود این چنین جمعی، ممنون می‌شوم اگر مرا راهنمایی بفرمایید. ۲. فرمودید در ارتباط با خلق از حکمت سخن بگوییم و به آیه قران که متذکر یتیمی پیامبر بود اشاره نمودید، از کجا بفهمیم کسی واقعا طالب آن است یا قصد دیگری دارد و شک را از خود دور کنیم یا زیاد و کم صحبت هایمان را چطور تنظیم کنیم؟ ۳. سرعت لازم برای اعتماد کردن به دیگران را چگونه باید ارزیابی و تنظیم کنیم؟ زود اعتماد کردن به دیگران و شبیه زمان تنهایی خود دیدن مفید است؟ اگر نه باید چه کنیم برای به تعادل رساندن این خصیصه. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کسی از عزیزان را به طور مشخص در منطقه‌ای که جنابعالی تشریف دارید، نمی‌شناسم. ۲ و ۳. عمده وظیفه ما آن است که با خوش‌بینی و از سرِ دلسوزی با افراد روبرو شویم، مگر آن‌که حرکات و گفتار آنها طوری باشد که دیگر نتوان در اصلاح آنها امیدوار بود. موفق باشید

35169
متن پرسش

سلام و عرض ادب به محضر شما استاد بزرگوار: در حدیثی نورانی از حضرت خیرالانام صل علی علیه و اله و سلم آمده که هرکس ملازم سکوت باشد به تمام قران عمل نموده است. منت بگذارید و بنده را متوجه این فرمایش گهربار بفرمایید که بنده و امثال بنده به به افق این نورانیتی که فرموده اند متوجه شویم. ان شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه دارید که بحث در این مورد مفصل است. پیشنهاد می‌شود به کتاب «شرح جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی و یا به کتاب «جامع السعادات» از مرحوم نراقی رجوع فرمایید. موفق باشید

35166
متن پرسش

سلام استاد عزیز و بزرگوار: استاد در مقابل افرادی که نسبت به مقدسات توهین میکنن چه برخوردی باید داشته باشیم؟ عده ای استدلالشون اینه که چون پیامبر در مقابل اینایی که بهشون توهین می‌کردن نرمخو بودن و مهربانانه برخورد می‌کردن ما هم باید در مقابل توهینها به دینمون به همین سبک پیامبر برخورد داشته باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یک‌جا هست که طرف، ارزشِ جواب‌دادن ندارد؛ خداوند به ما فرموده است: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا». ولی اگر شرایط طوری است که می‌توان به آن افراد تذکر داد، وظیفه آن است که به آنها تذکر داده شود. موفق باشید

35164
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: در کتاب ادب خیال عقل فرمودید باید کتب عالمان بزرگ را مطالعه کنیم و برنامه ریزی داشته باشیم. من مادر دو فرزند و خانه دار هستم و چند سالی ست مباحث شما را دنبال می‌کنم و همیشه سعی کردم با برنامه جلو برم اما تو این برنامه های که می‌ریزم اخیرا یه کمبودی حس می‌کنم. انگار این کتاب خواندن ها و ویس گوش کردن ها و خلوت داشتن ها دیگه منو راضی نمیکنه. انگار باید حرکتی دیگر انجام بدم. در درون خود جستجو کردم و فهمیدم چقدر تشنه افرادی هستم هم دل و هم فکر و هم کلام... من حس می‌کنم خیلی نیاز به حضور در جمع هایی دارم که منو بفهمن و بتونم باشون صحبت کنم و راه پیدا کنم. نمی‌دونم باید کجا برم و چه جوری شروع کنم فقط می‌دونم روحم نیاز به اینگونه ارتباط ها پیدا کرده. چند جلسه ای به جلسات سها آمدم و لذت بردم اما هنوز راهمو پیدا نکردم. نمی‌دونم باید چیکار کنم. اون نشاطی که قبلاً داشتم هم ندارم. تنها تغذیه روحم و حال خوبم در حال حاضر کتب شما استاد عزیز و قرآن و نهج البلاغه است وگاهی نوشتنهایی که از دل بیرون می‌آید. استاد لطفا کمکم کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مکرر عرض شد باید به حضوری دیگر اندیشید. چگونه ممکن است که انسان تا آن جا راه را رها کند و به بیراهه قدم  زند که ستایش گر قاتل عمر خود شود، وقتی هر آنچه معنای زندگی را از او می رُباید را دوست می دارد؟ مشتاق اموری می‌شود که بر سرگردانی او می‌افزاید و خواهان چیزهایی است که نیست، آری! چیزهایی که نیستند و جاودانگی را از او می رُبایند و چون احساس جاودانگی را از دست داد چه اندازه در بودن خود احساس پوچی می‌کند. این‌جا است که همه راه‌ها برای او بن‌بست است، زیرا اصیل‌ترین راه که تماشای خود می‌باشد به عنوان بنده، حضرت ربّ العالمین را گم کرده است، راهی که هم اکنون او را تا بیکرانه ترین حضور حاضر می کند و معنا می‌بخشد و با حضور در آن ساحت  به جای آن که از رفتن فرار کند به راحتی رنج رفتن را که همه زندگی است به جان می‌خرد. رنجی که در هر قدمی که برمی دارد زندگی را به او نشان می‌دهد. دوریِ این رفتن ها چه اندازه دردناک است هرچند با راحتی و رفاه همراه باشد. راحتی‌های پوچ و بی‌ثمر. این است راز نیست‌انگاری، راز بودن‌های سرد و بی‌ثمر به جهت فرار از رفتن که شأن حضور در حقیقت است. این‌جا است که با حضور در تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی شروع شد و احساس و شور معنوی که به سراغ انسان می‌آید، از نیست‌انگاریِ این دوران عبور کرد. موفق باشید

35152
متن پرسش

سلام علیکم وقتتون بخیر: آیه «بالوالدین احسانا و لا تقل لهما اف» در مورد پدر و مادر همسر هم صدق میکنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال والدین دوم انسان به حساب میآیند و احترام آنها در هر شرایطی لازم است. موفق باشید.

35151
متن پرسش

سلام استاد: ببخشید در محل کار من کسی هست که مورد آزار او قرار می گیرم. خیلی صبر کردم و چند بار محل کارم را تغییر دادم ولی به صورت اتفاقی یا شاید با طرح و برنامه ایشان، باز کارم به ایشان گره می خورد. خیلی صبر می کنم و چیزی نمی گویم، ولی الآن به مرحله ای رسیدم از نظر شرایط روحی، که امکان ادامه دادن این مسیر برام نیست. می خواستم با اون فرد صحبت کنم و اگه خواست ادامه بده، به کلی از شغلم انصراف بدم. زن و بچه ام نان می خواهند، ولی فکر می کنم دیگه کارم به انتها رسیده و حتی برای یه لحظه دیگه نمی تونم اون فرد و آزار و اذیت هاشو تحمل کنم. می دونم این کار (انصراف از کارم) عواقبی داره ولی دست من نیست. دیگه روحم منصرف شده از اینکه در این شرایط وخیم من رو تدبیر کنه تا با صبوری به کارم ادامه بدم. با توجه به اینکه من اختیاری ندارم و بعد از چند سال آزار دیدن، دیگه نمی کشم و مطمئنم به نقطه پایان رسیدم و بالاخره اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد، می خوام بدونم آیا در دستگاه الهی ممکنه خیری در این کار باشه؟ از نظر دینی لطفا توضیح بدید برام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته باید به حکم‌ «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» تا آن‌جا که ممکن است از این موارد عبورکرد و زندگی خود را مختل ننمود مگر آن‌که چاره‌ای نباشد که در آن صورت باید به خدا توکل کرد و جای دیگری را برای امورات زندگی انتخاب نمود. موفق باشید

35145
متن پرسش

سلام جناب استاد طاهرزاده ی بزرگوار: وقت بخیر. آیا با توبه و استغفار اثر وضعی گناهان هم از بین می‌روند یا برای از بین بردن آثار وضعی گناهان راه های دیگری وجود دارد؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان توبه کافی است .آری! تماماً محو می‌شود در آن حدّی که به ما فرموده‌اند: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هر آن‌کس که از گناهی توبه کند در آن حدّ است که گویا آن گناه را انجام نداده است. موفق باشید

35144
متن پرسش

سلام: من چند سالی میشه درگیر خودارضایی ام. خیلی تلاش کردم که بزارم کنار. اما واقعا اسیرم. سوالم اینه که من متوجه شدم بیشتر از جهت فکر و خیال تحریک میشم کتاب ادب خیالتون هم مطالعه کردم اما چی کار کنم از این ناحیه ضربه نخورم. خیلی یک دفعه فکرش به سراغم میاد و انگار منو در بند میکنه. لطفا منو راهنمایی و برای بنده دعا کنید تا از شر این گناه رها بشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز در این رابطه به کاربر عزیزی اینطور عرض شد: توبه را فراموش نکن؛ اگر باز شیطان تلاش کرد که گرفتار گناه شوی تا از ارتباط با خدا مأیوس گردی، باز توبه کن، اگر باز شیطان تلاش کرد تا گرفتار گناه شوی تا تصور ‌کنی دیگر فایده ندارد، باز وقتی نور پروردگار، تو را متذکر حق و حقیقیت کرد، توبه کن. در هر توبه‌ای شدت اراده‌ی قبلی به گناه ضعیف می‌شود تا در نهایت توبه‌ها کار خود را می‌کند و به جای آن‌که شیطان تو را مأیوس کند، او مأیوس می‌شود و در آن حالت احساس می‌کنی دیگر کشش‌های قبلی به گناه به‌شدت ضعیف‌شده و می‌توانی در مقابل آن مقاومت کنی. إن‌شاءالله، موفق باشید.

35140
متن پرسش

به نام خدا. با عرض سلام و احترام: بنده فردی هستم که بسیار دغدغه مندم و می خواهم کاری انجام دهم که پیش خدا و اهل بیت سربلند شوم، اما مشکلی که دارم این است که به قول های که به خود و خدا می دهم نمی توانم به خوبی عمل کنم، مثلا برای نماز اول وقت، برای مطالعه، برای احترام به پدر و مادر، برای انجام وظایف کاری ام و... خیلی اراده ام ضعیف است، گاهی همه چیز یادم می رود و روح خسته ام فقط می خواهد بخوابد یا فیلم ببیند و به کاری مشغول نشود، از دست خودم عصبانی هستم، توقعم از خودم بالاست ولی گویی توان انجامش را ندارم، می دانم. ناامیدی گناه کبیره است ولی از بس خودم پیش خودم شرمنده شده ام، دیگر نمی دانم کی اصلاح می شوم و آیا واقعا اصلاح می شوم؟ من خدا و اهل بیت را می خواهم، من زندگی شهادت گونه را می خوام، من حیات طیبه که هیچ غصه و دغدغه ی دنیا نداشته باشم را می خواهم هرچند دنیا را نداشته باشم، اما از خودم ناامید می شوم، البته خدا کمک می کند و دوباره امیدوارم می شوم، و می گویم اگر خدا بخواهد همه چیز درست می شود، ولی خسته شده ام از خودم، از اینکه نمی تونم اونطوری که باید باشم بشم، چه کار کنم؟ مشکل اصلی در اراده است؟ اگر بله چطور اراده ام را قوی کنم؟ ممنون از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در عین انکه نباید به خودتان سختگیری کنید سعی کنید یک برنامه منظم ولی متوسط برای خود تنظیم کنید و مطابق آن عمل نمایید. نسبت به ورزش کردن و بدن منظم پیداکردن نیز کوتاهی نکنید. انشائالله خداوند کمک تان خواهد کرد. موفق باشید

35139
متن پرسش

سلام و ادب استاد بزرگوار: آیا در حوزه «عزت نفس» و نقش آن در تربیت نوشته ای دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص نه! ولی در سلسله مباحثی که در شرح کتاب «جامع السعادات» شد عرایضی شده است. به نظر میآید کتاب «تعلیم و تربیت اسلامی» مرحوم شهید مطهری و یا کتاب «کرامت انسان در قرآن» از آیت الله جوادی آملی بتواند در این رابطه راهنمایی های لازم را انجام دهد. موفق باشید

35129
متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده ی بزرگوار: من چندین ساله دارم تزکیه می‌کنم. اوایل سلوک استادم من رو از انجام مستحبات حتی نماز شب منع کردن شاید یکسال طول کشید که بعد با اصرار ازشون اجازه ی انجام مجدد مستحبات رو گرفتم اما متاسفانه هرچی تلاش کردم دیگه ذوقی به انجام هیچ نوع اعمال مستحبات نداشتم چند روز تکرار می‌کردم و بعد دلسرد می‌شدم و کنار میذاشتم. چندین بار به استادم گفتم و ایشان میگفتن وسوسه ی شیطانه اما واقعا با وجود تمایل نمیتونم بصورت دائم مستحبات رو انجام بدم قبلا با ذوق و استقامت سحر داشتم نماز شب داشتم تلاوت قرآن و ذکر داشتم شاید یکی دوسال به همین منوال بودم که با ایشان استادم آشنا شدم و این طور شد الان هیچ ذوقی به انجام این کارها ندارم لطفاً چاره ای پیش روم بذارین و منو از این گرداب وحشتناک نجات بدین. سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین اینکه البته نباید در انجام مستحبات به خود سخت بگیرید، این احتمال را هم بدهید که خداوند بخواهد شما را در عمق بخشیدن به معارف سیر دهد تا ان شاء الله نه تنها واجبات تان بلکه مستحبات تان هر اندازه هم کم باشد تأثیر خود را داشته باشد. پیشنهاد می‌شود سری به سیر مطالعاتی که روی سایت هست بزنید. امید است راهی باشد برای عمق بخشیدن به معارفی که بحمدلله بدان باور دارید. موفق باشید

35104
متن پرسش

سلام استاد: در منزل «خُلق» این سوال رو از محضر تون داشتم با کسب اجازه چون ظاهر من مؤمن هست بعضی ها به من متلک میگن یا اکثرا در حضور من توهین می‌کنند به رهبر انقلاب یا به امام خمینی یا به روحانیون. من تا میشه سکوت می‌کنم یا به ندرت جوابشون رو میدم. اگه جوابشون رو بدم «روز و شب عربده با خلق جهان نتوان کرد» اگه جوابشون رو ندم می‌ترسم متلک گفتن به من توهین به مومنین و دین اسلام تلقی بشه. می‌خواستم راهنمایی بفرمائید در چه مواردی باید سکوت کرد و کجاها باید جواب داد؟ خدا حفظ تون کنه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً ملاحظه فرموده اید خود خداوند شرایطی را فراهم می‌کند که کجا و چگونه سکوت کنید و کجا و چگونه تذکر دهید. این امر را به عهده خداوند بگذارید. موفق باشید

35065
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. آقای فاطمی نیا فرمودند: آقا مقدس نباشید، مقدس هارو نمیخرن، مشتی ها رو میخرن. سر بسته بگم؛ افعال نجاتتون نمیدن، صفات نجاتتون میدن. ۲. استاد در رابطه با هویت انسانی و طلبگی رجوعاتی بفرمایید ۳. بنده یک شخصیتی دارم که اهل حرف نیستم به خصوص که اطرافیان حرف مغز داری ندارند و به حرف های روز مره و سبک مشغولند، بسیار حساسم و جویای عقل و به همین جهت زیاد فکر می‌کنم، انقدر مشغول فکر و مطالعه و هدف و... هستم که اصلاً فرصت اینکه بخوام به رفاقت های سطحی بپردازم، ندارم. یه دوستی می‌گفت رفاقت بر روی هدف مشترک شکل میگیره. می‌خواستم بدونم ضرورت دوستی چی هست؟ در شرایطی که دوستی جز لغو گذرانی نیست و از طرفی ندرتاً پیش میاد که احساس تنهایی و نیاز به تعامل برایم اذیت کننده می‌شود ( نمی دانم می توانم منظورم را برسانم یا نه) آیا جز اینست که انسان باید نسبت به آگاهی های خود تلاش کند و برنامه ریزی کند و در این مسیر هر چه پیش راه آمده را بپذیرد و اکنون که موقع دوستی و رفاقت نیست بیخود، خود را خسته نکند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که فعلاً خداوند میل شما را به مطالعه و عمق بخشیدن به عقایدتان سوق داده است، جای شکر دارد و نباید کوتاهی کرد و از آن طرف چنانچه شرایطی پیش آید که در جمع دوستان متوجه نکاتی شوید که نیاز است در مورد آن ها نیز فکر کنید، آن جمع و آن حضور را به فال نیک بگیرید و یا اگر پیش آمد که با افرادی روبرو باشید جهت رشد معرفتی آن ها، آن را نیز باید به فال نیک گرفت و میدانی دانست برای رشد شخصیت خودتان. موفق باشید

35062
متن پرسش

اگر نگویم جفا کردم. با سلام به همه رفقای ادیان توحیدی و همه مردم عادی، از خود باید چند سئوال بپرسیم که در اجمال نزد خود است که پاسخ و نتیجه هم نزد خود. باید بپرسیم آیا می‌توان در ممالک روحانیِ بسرقت رفته ضد انسانی توسط مستکبران دنیا که همان زندگی شما در اجتماع و خلوت و چه حتی در خانه و معابد و درون مغزتان که خواسته هایتان، آرزوهایتان، سلامت روان و جسم و خانواده است که تک تک خوده شما را ربوده دم از موفقیت زد؟ چطور کسی و خودتان با خودتان یا کسی، سخن بگویید وقتی در کما فرو رفته اید و کابوس های بد شما را به بازی گرفته و به زنجیر های محکم آرزوهای بلند بسته شده اید. از خود بپرسید آیا شجاعت یک جدایی از سیاه چاله های دنیا را دارید که تا خونتان را بریزد اما زنده شوید و بفهمید خواب بودید؟ از خود بپرسید این شغل ها، تحصیلات، لباس ها، آرزوها، فکر ها، خواسته ها، پول هایی که بدنبال آن هستید خواسته شماست یا خواسته رباینده های شما؟ اولا از خود بپرس تو همان کسی هستی که به تو معرفی کردند یا در پس مرگ تازه یافت می‌شوی؟ باید این شعر مولوی را همه مردم دنیا بخوانند و به خود بگیرند که سرود: بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید- در این عشق چو مردید همه روح پذیرید- بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید- کز این خاک برآیید سماوات بگیرید- بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید- که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید- یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان- چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید- بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا- بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید- بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید- چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید- خموشید خموشید خموشی دم مرگست- هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید. هیچ کس نمی‌تواند برای شما کاری بکند و این واقعیتیست دردناک، تنها خودتانید که باید تیشه به دست بگیرید و از خدا قوت و راه گشایی بخواهید که اراده و بازوانتان را نیرو بخشد و سینه تان را نترس کند تا بتوانید خود، خود را نجات دهید. من نیز این راه را طی کردم و به شما قول می‌دهم شما از من بهترید پس چه جای نا امیدی از خدایی که منه خاک پای شما را هم نجات داد چه برسد به شما که تاج سر بنده و امثال بنده اید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که می فرمایید چه جای ناامیدی است وقتی متوجه باشیم خداوند هدایت بندگانش را به عهده گرفته. کافی است از حصارهای خودبینی و خودرأیی به در آییم و به توصیه بزرگان: «ره چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشید

35052
متن پرسش

من قبلاً به مدت ۵ سال شمال زندگی می‌کردم و عاشق خدا بودم به طوری که اصلا روی زمین راه نمی‌رفتم عاشقانه می‌پرستیدمش تا اینکه یه اتفاقی افتاد و خدا من رو فرستاد اصفهان و تمام وجودم به لرزه افتاد. دنبالش می گشتم زار زار گریه می‌کردم و اون رو می‌خواستم. بعد فهمیدم چرا و بحث های شما رو دنبال کردم. اما قبلاً از فضای سبز و جنگل و رود خونه خیلی لذت می‌برم الان اصلا دوست ندارم و اگه مجبور بشم برم حتی نزدیکش هم که بشم انگار می‌خوام بمیرم و زجر می‌کشم. و رابطه ام با ائمه. عذاب وجدان دارم خودم رو مقصر می‌دونم فکر می‌کنم فقط فقط من مقصر هستم توی زجرهای که کشیدند به خاطر من همه ی این اتفاقات افتاده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما توصیه شده است: «ره چنان رو که رهروان رفتند». آری! با تعادلی که بین خود و خدا و بین خود و خلق و بین خود و عالم وجود، به وجود می آوریم به وسعت لازمی که در شأن ما می باشد می رسیم. موفق باشید

35047
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: وقت بخیر. ما تصمیم گرفتیم به صورت هفتگی دورهم جمع بشیم کنار مزار دو شهید گمنام عزیز نورالشهدا، به فکر خودم رسید با مطالعه ی جمعی این تجمع رو هدف دارتر کنیم. می‌خواستم لطف کنید راهنماییم کنید چه کتابی مناسب هست برای چنین فضایی؟ ضمنا این رو هم اضاف کنم که جمع به صورتی هست که نه میشه خیلی حالت کلاسی و تدریس یک طرفه ایجاد کرد نه مباحثه به معنای رسمی. تشکر از زحماتتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و خود شهداء إن شاءالله کمک می کنند. به نظر می آید تذکرات کتاب «فرزندم، این چنین باید بود» خوب باشد. موفق باشید

35037
متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد گرامی: جسارتا بنده که مادر خانواده هستم و فرزندانم در مورد مسایل دینی اعم از نماز وروزه و حجاب به حرفم گوش نمی‌کنند آیا در بیرون از خانه می‌توانم امر به معروف کنم؟ در بحث امر به معروف بیرون از منزل چگونه متوجه شویم که الان با این تذکر دادن ما روی این فرد تاثیر گذار است؟ آیا اینجا وظیفه ای داریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال هرجا زمینه و فضایی باشد که ما از سر دلسوزی متذکر انحرافاتی که برای خود آن افراد ضرر دارد را با آن‌ها در میان بگذاریم، به آن‌ها خدمت کرده‌ایم. موفق باشید

35024
متن پرسش

با سلام: به دنبال نسخه ای شفا بخش برای بیماری های باطنی هستم. متاسفانه هجوم نفس بر من چیره شده و طبیبی نیافتم که دردم را با او مطرح کنم. نزد شما آمدم تا بلکه دارویی برای درد من داشته باشید. درگیر کار علمی هستم منتها این بیماری که وجودم را درگیر کرده مدام مرا از کار باز می دارد. شرط لازم برای تعلم را ندارم که فرمود:« واتقو الله و یعلمکم الله». مانده ام چه کنم. ۶-۷ سال است که دارم دست و پنجه نرم می کنم و فرجی نمی شود. ناامیدی هم که خودش عامل سقوط است؛ خیر، نا امید نیستم. ولی می‌خواهم این دوران پست خاتمه یابد چون فکر می‌کنم انقلاب اسلامی ایران بالاخره به اشخاص علمی نیاز دارد همانگونه که شخصیت های علمی به انقلاب اسلامی نیاز دارند. ولی این قضیه که مدام نمی شود و نمی شود... حال انسان را به شدت می گیرد. به دنبال ادعیه قرآنی و دعاهای وارده نیز رفتم ولی چیزی نیافتم که نتیجه اش درمان درد های نفسانی باشد. خلاصه که از ته دلم اشتیاق به بازگشت به خود و خدا را دارم ولی موانع خیلی زیاد است مخصوصا در این وانفسای آخرالزمان. نمی‌دانم چه کنم. یعنی می‌دانم ولی توفیق عمل را پیدا نمی کنم. در اصل این دانش ناچیز هم سبب عذاب شده است زیرا نمی توانم عمل کنم. ۴_۵ سال یادگیری که نتوانم به هیچ‌یک عمل کنم چه فایده دارد؟ ولی عجیب است که دلم چقدر آماده است! کافی است یک ساعت در گلستان شهدا بگذرانم یا دقایقی به مسجد بروم، از فرط ذوق دلگرم می شوم ولی باز روز از نو و... عاجزانه از شما خواستار راهنمایی ام. با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همین مأیوس‌نشدن و بر باورهای الهی پایداری‌کردن و در رشددادن معارفی مانند معرفت نفس، تلاش‌نمودن موجب می‌شود تا نتیجه‌ای که به دنبال آن هستید را به‌دست آورید زیرا رحمت حضرت ربّ‌العالمین وسیع‌تر از آن است که ما گمان می‌کنیم. پس «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش!». موفق باشید

نمایش چاپی