بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17164
متن پرسش
سلام حضرت امام رضا علیه السلام بر شما باد جناب استاد طاهرزاده: غرض از مزاحمت اینکه وقتی روایات بشدت مومنین را نسبت به بدگویی نسبت به همدیگر با آن شدت می ترساند، خوف وجودمان را می گیرد که پس چطور نیروی انقلابی را نقد کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نقد از سر دلسوزی انجام می‌گیرد تا امور مسلمین به صلاح گراید. ولی ضایع‌کردن و ایجاد دشمنی بیشتر را شیطان برای به فسادکشاندن جامعه القاء می‌کند. موفق باشید

17152
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار که حق زیادی گردنم دارد. استاد چند روز پیش کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی» شما را خواندم در قسمتی آخر کتاب به این جمله رسیدم: «این اشتباه بزرگی ست که غرب را به خوب و بد تقسیم کنیم، بلکه آن فکر و فرهنگ، کُل واحدی ست که علمش به فرهنگش ختم می شود و تمدنش سَر از جهان بینی مادی اش در می آورد. هر گوشه اش را گرفتیم بقیه اش را هم گرفته ایم؛ زیرا غرب تکنیک نیست، فرهنگ است ...» البته این جمله را در جاهای مختلف در تلگرام نشر دادم که بعضی از دوستان عزیز و با اندیشه انتقادات و حاشیه هایی از صحبت های حضرت آقا در این مورد ارائه کردند که در زیر خدمتتان می آورم: ------------------------------------------------------------------------------------------------------------ نفي غرب به هيچ وجه به معني نفي تكنولوژي و علم و پيشرفت و تجربه هاي غرب نيست، نفي غرب به معناي نفي سلطه غرب است که هم سلطه‌ی سیاسی مورد نظر است، هم سلطه‌ی اقتصادی و هم سلطه‌ی فرهنگی. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از جوانان 13/11/78) ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمی‌تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیبایی هایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی‌کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه‌ی خردمند، آن خوبی ها را می‌گیرد، به فرهنگ خودش می‌افزاید، فرهنگ خودش را غنی می‌سازد و آن بدیها را رد می‌کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می‌گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می‌گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می‌توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه‌ی فرهنگ غربی نکته‌ی مهمّی وجود دارد که من دلم می‌خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپایی ها - عیبی دارد که فرهنگ های دیگر، تا آن جایی که ما می‌شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. سوال: جوانانی که در دوران انقلاب بوده‌اند، حضور سلطه استعمار را به‌خوبی لمس کرده‌اند؛ به خاطر این که خیلی چیزها را دیده و درک نموده‌اند. ولی جوانانِ امروز مفهوم و تصویر روشنی از سلطه و استعمار در ذهنشان نیست و این طبیعی است؛ به دلیل این که در دوران انقلاب نبوده‌اند، مستشاران خارجی را ندیده‌اند و کلاًّ حضور چکمه‌های استعمار را در میهن اسلامی مان لمس نکرده‌اند. با توجّه به این که هر موقع حرف نفی غرب به میان می‌آید، به دلیل همین تصویر روشنی که جوانان در ذهن خودشان ندارند، سریعاً نفی فنآوری به ذهنشان می رسد؛ با توجّه به این که عدّه‌ای تبعیّت از غرب را دربست قبول کرده‌اند و عدّه‌ای پذیرش غرب را نفی ارزشها و اصول اسلامی و ملی دانسته‌اند و با توجّه به این که نفی غرب و تبعیّت غرب، حتماً در انقلاب و نظام حاکم دلایل مشخّصی داشته است، می خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ می کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملیمان، بدیها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ پاسخ رهبری: این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض می کنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله می گویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیبایی ها و زشتیهاست. هیچ کس نمی تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبیها را می گیرد، به فرهنگ خودش می افزاید، فرهنگ خودش را غنی می سازد و آن بدیها را رد می کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم می خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپایی ها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می شود، این را نمی پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربیها این را می خواهند، دوست می دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بیادب محسوب می شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بیادب و غیرمنضبط و بینزاکت تلقّی می شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یابد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است. من یک وقت مثالی زدم و گفتم شما گاهی خودتان به انتخاب خود غذای مقوّی و یا داروی شفابخشی را مصرف می کنید؛ اما یک وقت بیهوشتان می کنند، یا می خوابانند، دست و پایتان را می گیرند و با آمپول چیزی را به شما تزریق می کنند! سعی شده است از طریق رؤسای کشورها و رژیم های فاسد، فرهنگ غربی به ملتها تزریق شود! رژیم و خاندان فاسد پهلوی - که خدا از اینها به خاطر آنچه که با ملت ایران کردند، نگذرد - از این قبیل بودند. اینها با انواع روشها و شیوه‌ها سعی کردند فرهنگ غربی را بر کشور ما حاکم کنند. به خاطر این، ملت ایران را تحقیر می کردند؛ فرهنگ ملی را تحقیر می کردند؛ باورهای ملی را تحقیر می کردند. شما ببینید در دوران حکومت پهلوی ها و اندکی قبل از آن در اواخر حکومت قاجارها، که همین حمله غربی ها شروع شده بود و در دوران پهلوی ها به اوج خود رسید، پرورش یافته‌های آن دوران، ملت ایران را اصلاً قابل این نمی دانستند که بتواند خودش را اداره کند، بتواند کاری بکند، بتواند چیزی بسازد، چیزی به دنیا ارائه دهد و یا بر معلومات دنیا اضافه کند. این به خاطر چیست؟ این به خاطر تحقیر فرهنگ ملت، تحقیر هویّت ملی و تحمیل فرهنگ بیگانه است. هویّت ملی با «فرهنگ» شکل می گیرد. هویت هر ملتی، فرهنگ اوست؛ این را نبایستی زخمی و جریحه‌دار کرد. علت مقابله ملت ایران با فرهنگ غربی این است، والاّ بله، فرهنگ غربی محسّنات و زیبایی هایی هم دارد. البته زشتیهایی هم دارد که آن زشتیها بیخ ریش خودشان! اشکالی ندارد که ما زیباییهای فرهنگ آنها را فرا بگیریم. این که حالا آن زیباییها چیست، می تواند مورد بحث قرار گیرد. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2927 در ديدگاه مقام معظم رهبري نفي غرب به معناي نفي غرب به معناي مطلق وبه طور كلي نيست و ايشان بين نقاط مثبت و منفي غرب تفكيك كرده مي فرمايند: نفي غرب به هيچ وجه به معني نفي تكنولوژي و علم و پيشرفت و تجربه هاي غرب نيست، نفي غرب به معناي نفي سلطه غرب است (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از جوانان 13/11/78) همچنين فرمودند: ما با تحميل فرهنگ غرب بر ملتهاي مسلمان مخالفيم فرهنگ غرب، فرهنگي است كه در عين برخورداري از نقاط مثبت، نقاط منفي هم دارد، ما معتقد به تبادل فرهنگي هستيم ما مي گوييم ملتي مثل ملت ايران يا ديگر ملل مسلمان بايد در ميان فرهنگهاي عالم نگاه كنند و آنچه كه برايشان مفيد و بدرد بخور است جذب و از آن استفاده كنند، آنچه راهم كه برايشان لازم و مفيد نيست بايد طرد كنند اما دولتهاي غربي، سردمداران نظامهاي استكباري و به خصوص آمريكا اصرار دارند با انواع و اقسام طرق، فساد و بي بندباري را كه جزو خصوصيات فرهنگ غربي است را به ملتهاي مسلمان و كشورهاي اسلامي تزيق و تحميل كنند. (خطبه هاي نماز جمعه تهران 14/3/73)http://www.siasi.porsemani.ir/node/1355 ----------------------------------------------------------------------------------------------------------- حقیر هم پاسخ های زیر را داده ام: ولی برداشت حقیر از صحبت حضرت آقا این ست که ایشان می گویند دلیل مخالفت ما با غرب، تکنولوژی غرب نیست؛ بلکه دلیل مخالفت ما با غرب فرهنگ و سلطه ی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ست ... وگرنه ایشان جایی از تکنولوژی غرب تمجیدی نکردند به معنای ذاتی از تکنولوژی غرب ... "یكی از عیوب ما و جوامع ما در طول زمان این بوده است كه گاهی فرهنگ خود را متأثر می كردیم از فرهنگ بیگانگان. كسانی این را در میان جامعه‌ی ما و كشور ما به عمد ترویج كردند؛ ما را سوق دادند به سمت زندگی كسانی كه دل و جانشان خالی بود از نور معنویت.۱۳۹۲/۰۴/۱۹" - البته من نظرم اینه آقا توی این زمینه داره خیلی سطح پایین برای مردم صحبت میکنه تا دست بگیره و یه سطح ببره بالا ... دقیقاً مثل صحبت آقا در مورد برجام و مذاکره ... چون مطالب سایت آقا در مورد غرب و تمدن نوین اسلامی را ببین (تگ سایت آقا) ؛ اینقدر از معایب فرهنگ غرب صحبت کرده که نهایتاً به همین نتیجه از حرف آقا می رسیم ... من هم منظورم نیست تکنوژی غرب را بگذاریم کنار؛ این برای زمان فعلی ست... یعنی اولین قدم برای برون رفت از فرهنگ غرب همین سبک هست... ولی روزی که قرار باشه تمدن نوین اسلامی به معنای کامل پیاده بشه دیگه حتی جایی برای تکنوژی غرب از نظر تفکری نیست. ------------------------------------------------------------------------------------- با توجه به مباحثه ایی هم که با دوستانی که اهل تفکر هستند موضوعی که خیلی از دوستان روی آن بحث و نقد داشتند همین بحث تفکیک تفکر و تکنولوژی غرب از خود غرب است. بنده ی حقیر به شخص هر چقدر فکر می کنم باز هم می بینم که اگر ما به تکنولوژی غرب هم نظر کنیم باز هم غربی فکر کرده ایم و مقداری به آن نزدیک شده ایم چون تکنولوژی غربی برای استفاده نیاز به زندگی کردنی غربی دارد ... مگر ما در تکنوژی و علم خودمان ابن سینا؛ رازی و بزرگانی مانند شیخ بهایی و آن حمام معروف را نداریم ... همچنین به نظر در نگاه حضرت امام(رضوان الله علیه) و شهید سید مرتضی آوینی حتی نگاه به تکنولوژی غربی هم در اصل نفی می شود ... حالا سوال حقیر این است آیا بنده درست متوجه موضوع شده ام یا خیر؟ و اینکه برای روشن تر شدن بحث برای بنده و دوستان چه کار و چه کتاب و چه فکری باید به میدان بیاید؟ بعضی دوستان این حرف و جمله شما را مخالف نظر رهبری دانستند (به نظرم اشتباه فکر می کنند) اگر فکر می کنید که امکان سوء برداشت وجود دارد پاسخ تان را خصوصی ارسال بفرمایید. باتشکر از شما یاعلی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این حرف‌ها اگر محکمات سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را مدّ نظر قرار دهیم، موارد متعددی پیدا می‌شود که ایشان مبانیِ فرهنگ غرب را که همان اومانیسم است، مردود می‌دانند و از این جهت در سخنرانی مشهورشان که بحث سبک زندگی غربی را به میان آوردند، روشن نمودند که ما مبانی فرهنگ غرب را که همان نگاه مادی به عالم و آدم است، نباید بپذیریم هرچند می‌توانیم با مبانیِ توحیدی خودمان آن‌چه در زمین و زمینه‌ی فرهنگی ما جای می‌گیرد، از دست‌آوردهای تکنیکی آن‌ها استفاده کنیم، ولی این مشروط به آن است که نسبت به روح آن تکنیک و فرهنگی که آن‌ها را به‌وجود آورده است، خودآگاهی داشته باشیم. و جمله‌ای که در آن کتاب عرض شده است برای ایجاد همین خودآگاهی است، وگرنه مثل 200 سال گذشته همچنان مقلّد غرب خواهیم ماند بدون آن‌که متوجه شویم باید غرب را یک فرهنگ بدانیم، نه مجموعه‌ی ابزارها و عادات‌ها. موفق باشید  

17130
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: استاد بنده الحمدالله علی رغم این که میل به «شهرت» و «ریاست» دارم تلاش می کنم و عمیقا و قلبا دوست دارم که همیشه در زندگی در «گمنامی» به سر ببرم، و ان شاءالله تعالی مصداق آن روایت از امام محمد باقر علیه سلام که فرمودند «نیکو حالترین اولیاء الهی در نزد من که همه غبطه ی او را می خورند، گمنام بودن است.»باشم. منتهی در یک موقعیتی واقع شدم که باید در یک مجموعه فرهنگی بزرگ حضور پیدا کنم. منتهی از یک چیز به شدت می هراسم این که بعد از چندین سال افسوس بخورم که چرا «اسباب مطرح شدنم» را فراهم کردم! از طرفی هم حضرتعالی تاکید دارید که سلوکی به ثمر می رسد که نسبت به این انقلاب بی تفاوت نباشد، استاد واقعا می شود که هم سرباز انقلاب بود و هم گمنام؟ استاد به نظر شما بنده وارد این مجموعه فرهنگی بشوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گمنامی در جای خود خوب است ولی به گفته‌ی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به همان اندازه که باید در مشهورنشدن احتیاط کرد، از آن طرف هم باید احتیاط نمود که اگر می‌توانیم مشکلی از نظام را حل کنیم، کوتاهی ننماییم. موفق باشید

17116
متن پرسش
سلام: سوال 5808 جواب ندارد. اصلاح بفرمایید. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عین آن مصاحبه را خدمت جنابعالی ارسال می‌دارم:

بسمه تعالی: سوالات مصاحبه با استاد طاهرزاده پیرامون تمدن سازی نوین اسلامی (از طرف مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا)

• 1- علت تاکید شما بر پدیده ای تحت عنوان تمدن اموی و تمدن عباسی چیست؟ به تعبیر دکتر موسی نجفی بخش های قابل توجهی از این تمدن اسلامی نتیجه تلاش های امام صادق (ع) و امام رضا (ع) بوده و توقف و آسیبش در برخی مقاطع، به امویان و عباسیان بر می گشته نه اصل تمدن حاکم. لذا بحث بر سر یک کلیت واحد است. با این وصف چرا شما مصرید که این تمدن، فقط به ظاهر اسلامی بود؟ تنها به این خاطر که مستشرقین، آن زمان را به عنوان تمدن اسلامی دوران گذشته به رسمیت می شناسند؟

جواب: تمدن اسلامی عبارت از شرایط خاصی است از مناسبات بین انسان‌ها با یکدیگر و بین انسان‌ها با طبیعت که زندگی زمینی را به آسمان معنویت متصل گرداند تا ظاهر عالم با باطن آن هماهنگ باشد. با توجه به این تعریف می‌توان گفت اسلام به خودی خود از آن جهت که حقیقت آسمانی است تا زندگی زمینی انسان‌ها را به آسمان متصل کند، تمدن‌زا است ولی مشروط بر این‌که از روح آسمانی اسلام غفلت نشود.

 آنچه موجب شد که تمدن اسلامی به معنای واقعی آن در زمان امویان و عباسیان ظهور نکند مشکل حاکمان بود از آن جهت که حامل روح آسمانی اسلام نبودند تا مطابق آن روح در زمین مدیریت کنند و در این رابطه حجاب ظهور تمدن اسلامی شدند وگرنه در درون جامعه، مسلمانان سعی داشتند روابطی را در جامعه‌ی خود حاکم کنند که جدا از شریعت آسمانی نبود. ولی متأسفانه آن روابط در چشم مستشرقین نمی‌آید آن‌ها آثار حاکمان اموی و عباسی را به عنوان تمدن اسلامی مدّ نظر خود دارند. با این همه بنده نگاه آقای دکتر نجفی را نگاه ظریفی می‌دانم از آن جهت که می‌خواهند ما را متوجه لایه‌ای از تمدن اسلامی بکنند که در اثر حضور معنوی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در روابط انسان‌ها حاکم بود و به خودی خود در مقطعی از تاریخ نشان داد چگونه جوامع اسلامی در ذیل اسلام می توانند روابط تمدنی داشته باشند.

• 2- شما معتقدید علت این تصور نسبت به تمدن اسلامی آن است که هنوز در سطح فرهنگ جامعه، حکومت اسلامی و به تبع آن تمدن اسلامی به معنی واقعی‌اش تعریف نشده است. تعریف شما از این مقوله ها و مقومات آنها چیست؟

جواب: با توجه به تعریفی که از تمدن اسلامی داریم و معتقدیم همواره باید وحدت بر کثرت حاکم باشد تا نظمی حقیقی بین کثرات حاکم گردد و هر عضو از اعضای کثیر در جای خود قرار داده شود، معتقدم هنوز تمدن به معنای واقعی آن ظهور نکرده زیرا بعد از رحلت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در صدر اسلام، آن تقدیری که خداوند با حاکمیت امام معصوم برای جامعه اراده کرده بود محقق نشد و تمام اعضای جامعه در ذیل مدیریت امامی قرار نگرفت که شخصیت او در تمام ابعاد با عالم وحدانی متحد است.

شما متوجه‌ایدکه برای مدیریتِ اعضای بدن نیاز است که روحی حاکم بر اعضاء باشد که آن روح در مقام خود وَحدانی باشد و مثل بدن داری جزء و اعضاء نباشد، در این صورت است که می‌بینید در عین آن‌که در حال راه‌رفتن هستید سایر اعضای بدن بیکار نیستند و همه در جای خود به وظیفه‌ی خود مشغول‌اند. معنای مدیریت وَحدانی در جامعه توسط امامی معصوم به همین شکل است که با یک روح آسمانی زندگی زمینی را مدیریت می‌کند. باید جامعه به این باور برسد که خداوند چنین چیزی را برای بشریت تقدیر کرده است و خود را راضی به این تقدیر کند و از این جهت هنوز ما به چنین فرهنگی دست نیافته‌ایم.

• 3- در کتاب «تمدن زایی شیعه» به این موضوع اشاره شده که انقلاب اسلامی عامل گذار از مدرنیته به تمدن اسلامی است. به طور دقیق تر بفرمائید که ماهیت این گذار چیست و چگونه اتفاق می‌افتد؟

جواب: انقلاب اسلامی و تمدن غربی، در نگاه هستی‌شناسانه‌ی خود با هم تفاوت دارند. همان‌طور که عرض شد؛ نگاه هستی‌شناسانه‌ی انقلاب اسلامی ریشه در باوری دارد که در واقعه‌ی غدیر ظهور کرد و خداوند نشان داد در ذیل دین اسلام باید امامی معصوم، مدیریت کلی و کلان جامعه را در دست داشته باشد و همه‌ی نهادهای اقتصادی و سیاسی و تربیتی با راه‌کارهای اندیشه‌ی امام معصوم فعالیت کنند. ولی تمدن غربی به‌کلی رابطه‌ی مدیریت جامعه‌ی بشری را در همه‌ی امور از آسمان منقطع کرد، و خواست با فکر افراد عادی امور جلو رود که حاصل آن را امروز ملاحظه می‌کنید که چگونه با آزمون و خطا چهارصدسال است هر روز گرفتار بحران هستند.

• 4- چرا وقتی که ابزارهای پدید آمده توسط تمدن غرب به فعلیت رسیدند و توانستند صورت ظاهری زندگی آرمانی خود را محقق کنند، با چیزی روبه‌رو شدند که آن را نمی‌خواستند؟ در واقع ابزارها و تکنیک پیشرفته، اهداف آن زندگی را محقق کردند ولی چون آن زندگی جواب‌گوی همة ابعاد بشر نبود، در اوج تکامل ابزارها، بشر غربی با بن‌بست روبه‌رو شد.

جواب: علت به بن‌بست‌رسیدن تمدن غربی با آن‌همه فعالیت علمی را باید در انقطاع کثرت‌ها از وحدت جستجو کرد. زیرا اگر هر عضوی از جامعه به خود واگذاشته شود و به خودی خود بدون نظر به جایگاه سایر اعضاء رشد می‌کند ما را به بحران می‌کشاند. همین‌طور که عقل باید میل هر عضوی را مدیریت کند تا بدن در تعادل باشد، باید صاحب وَحی با حیطه‌ای که بر کلّ هستی دارد عالم را مدیریت کند و صورت عملی این تئوری با حاکمیت امام معصوم و یا در زمان غیبتِ امام معصوم با حاکمیت فقه آل محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» توسط ولیّ فقیه ممکن است. مگر ملاحظه نمی‌کنید وقتی عقل بر اعضاء ما حکم نکند چگونه شهوتِ بیشتر خوردن جلو می‌رود و قلب دیگر امکان ادامه‌ی کار را از دست می‌دهد و با عکس‌العمل منفی خود قلب انسان سکته می‌کند؟ در مورد جامعه هم باید یک عقل قدسی در میان باشد وگرنه جامعه با داشتن تکنیک‌های مهیب تا مرز سکته‌کردن هر نهادی جلو می‌رود و عملاً نهادهای جامعه دیگر توانایی جواب‌گویی به انتظاراتی را که باید از آن‌ها داشت، ندارند. چون همه در ذیل مدیریت الهی در کنار هم کار نمی‌کنند، هرکدام برای خود کار می‌کنند. نمونه‌اش حرصی است که به جان سرمایه‌داران می‌افتد و 99٪ ملت خود را از امکانات زندگی محروم می‌کند.

• 5- شما معتقدید تمدن غرب، مادی‌ترین تمدن تاریخ است؛ در نتیجه به جای اتصال به حقایق عالم، به ابزارهای ساخته‌ی خود تکیه دارد. با این وصف ارزیابی شما از علل نفوذ این تمدن در سایر ملل و بسط جهانی آن چیست؟ چرا تمدن اسلامی با این شتاب، همه گیر نمی‌شود؟

جواب: در کتاب‌های مربوط به غرب‌شناسی عرض کرده‌ام: تمدن‌های گذشته در روح خود تا این اندازه از عالم غیب و معنویت منقطع نبودند و شاخصه‌ی شدت مادی‌بودن این تمدن وجود این‌همه سرعت و شتابی است که در این تمدن ظهور کرده است. چون در عالم قدس و معنویت قرار و ثبات هست ولی ذات عالم ماده حرکت است، پس هر اندازه که یک تمدن مادی شود به شتاب و عدم ثبات نزدیک می‌گردد. وقتی روشن شد تمدن غربی مادی‌ترین تمدن تاریخ است سطح نفوذ این تمدن نیز روشن می‌شود که در پایین‌ترین ابعاد انسانی یعنی نفوذ در ساحت نفس اماره‌ی انسان‌ها است که از یک جهت گسترده است و از جهت دیگر بی‌ریشه و بی‌عمق و متزلزل، در حالی‌که تأثیر حرکت‌های معنوی عمیق و پایدار است و هرجا نفوذ کرد در آن‌جا ریشه می‌دواند و به ثمر می‌رسد، بدین لحاظ با این‌که غرب این‌همه سرمایه‌گذاری فرهنگی در کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا  انجام داد ولی در اولین فرصت که ملت‌ها توانستند به خود آیند به آن تمدن پشت کردند، در نتیجه اگر نظام اسلامی به مبنای اسلام در داخل و خارج سرمایه‌گذاری کند با نتایجی پایدار روبه‌رو می‌شود ولی غرب همواره با ناکامی روبه‌رو بوده است.

• 6- چرا شما در مقام تحلیل و تفسیر انتقادی تمدن غرب، بسیار بر عنصر تکنولوژی تکیه می‌کنید؟ آیا فکر نمی کنید فلسفه و اندیشه‌ی غربی جایگاه اساسی‌تری در تمدن غرب دارد و غرب را باید از این زاویه نیز نگریست؟

جواب: همان‌طور که عرض شد غرب را باید با نگاه هستی‌شناسانه‌اش تحلیل کرد و در دل آن نگاه به جایگاه تکنولوژی پرداخت. همه‌ی تأکید بنده آن است که رفقا متوجه شوند این تکنولوژی بر مبنای نگاه خاصی که غرب به عالم و آدم دارد شکل گرفته و هرجا وارد شود آن نگاه را با خود می‌آورد مگر آن‌که اولاً: متوجه مبنای فرهنگی تکنولوژی غربی باشیم ثانیاً: سعی کنیم بر مبنای نگاه اسلامی تکنولوژی خود را شکل دهیم، در آن صورت به نوعی از تکنولوژی می‌رسیم که مبنای آن به جای تخریب طبیعت، تعامل با طبیعت است و جایگاه انسان را نیز تعالی به سوی عالم قدس می‌شناسد و نه جایگاهی که انسان برده‌ی ماشین باشد.

• 7- تمدن غرب چگونه مانع شکل گیری تمدن جدید اسلامی می شود؟ با در نظر داشتن میزان بسط یافتگی، عمق نفوذ و پیشرفتی که تمدن غرب طی 400 سال گذشته داشته است تمدن اسلامی چگونه باید از این مانع عبور کند؟

جواب: روح تمدن غربی استیلاء و تمامیت‌خواهی است از این جهت هیچ تمدنی را در مقابل خود تحمل نمی‌کند یا آن تمدن را نابود می‌کند و یا در خود استحاله می‌نماید. با توجه به این امر است که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند باید اسلام در قامت یک ابر قدرت وارد تاریخ جدید شود تا امکان استیلای تمدن غربی بر تمدن اسلامی از غرب گرفته شود و از طرفی ما امروز در شرایطی از تاریخ قرار داریم که دیگر تمدن غربی پایان‌دهنده‌ی جریان‌های فکری و فرهنگی و سیاسی جهان نیست و اگر چشم بشریت به چیزی ماوراء تمدن غربی آشنا شود آمادگی تجدید نظر جدّی دارد وگرنه غرب تا این حدّ از خود بی‌قراری نشان نمی‌داد که حتی امکان پخش ایستگاه‌های خبری ایران و حزب اللّه را در کشورهای غربی مسدود کند. همان‌طور که رهبری عزیز فرمودند: انقلاب اسلامی با شعار خود که نه می‌خواهد ظلم کند و نه می‌خواهد ظلم بپذیرد، جاذبه‌ای خاص در جهان ایجاد کرده و تاریخ آینده را در اختیار می‌گیرد.

• 8- شما معتقدید که تنها تفکر شیعه تمدن ساز است و تفکر سنی تمدن ساز نیست. با این وصف این سوال پیش می آید که نقش کشورهای مسلمانی که در جریان بیداری اسلامی – مرحله نهضت اسلامی- قرار گرفته اند در شکل گیری تمدن اسلامی چیست؟ آیا باید انتظار داشت که بیداری اسلامی لااقل در کشور های سنی نشین با بن بست مواجه شده و روند حرکت به سوی تمدن جدید اسلامی حداقل در این کشورها متوقف شود؟ به نظر می رسد که تاکید بر تمدن شیعی با این اشکال مواجه باشد که تعصبات فرقه ای را نیز برجسته ساخته و همگرایی امت اسلامی را مخدوش می کند. آیا این مسئله به ضرر شکل گیری تمدن اسلامی نیست؟

جواب: اگر به مقدمه‌ی کتاب «تمدن‌سازی شیعه» توجه فرمایید در آن‌جا تأکید شده شیعه بنا ندارد اهل سنت را شیعه کند، بلکه شیعه متذکر فرهنگی می‌شود که در اسلام نهفته است و آن فرهنگ اصرار بر حاکمیت وحدت بر کثرت است. مگر در نهضت‌های بیداری کشورهای مسلمان همین نگاه نبود که عامل نهضت شد و مگر آن نگاه و آن نهضت‌ها الهام‌گرفته از فرهنگ شیعی نبود؟ هنر ما آن است که متوجه باشیم ائمه‌ی شیعه چگونه جهان اسلام را رهبری کردند. ائمه‌«علیهم‌السلام» هیچ‌وقت نخواستند شیعه یک فرقه‌ای باشد جدای از جهان اسلام و در همین رابطه امام صادق«علیه‌السلام» چهارهزار عالم پرورانده‌اند که اکثراً غیر شیعه بودند ولی حضرت به کمک همین علماء جهان اسلام را مدیریت کردند به طوری که هر چهار امام فقهی اهل سنت مستقیم و غیر مستقیم از اندیشه‌ی امام صادق«علیه‌السلام» متأثرند. در همین زمان مگر حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نشان ندادند ماوراءشیعه‌بودن به جهان اسلام نظر دارند؟ و مگر جز این است که امروز جهان اسلام نگاه حضرت امام را پذیرفته؟ این موضوع بسیار دقیقی است برای این‌که شیعه در راستای ایجاد تمدن اسلامی متوجه مسئولیت خود باشد و تمدنی ایجاد کند که اگر به ظاهر ممکن است شیعه نباشد ولی روح تشیع آن را مدیریت می‌کند. اگر خطبه‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را که در رابطه با نهضت مردم مصر در تاریخ 1390/11/14 به زبان عربی ایراد کردند با دقت دنبال کنید به عظمت مسئولیت شیعه در تمدن‌سازی پی می‌برید بدون آن‌که رهبری در آن خطبه کوچ‌ترین دعوتی به شیعه‌بودن کرده باشند مردم مصر را به روح و روحیه‌ای دعوت کردند که شیعه طلایه‌دار آن است و مگر همین روحیه نیست که امروز مردم سوریه را تا این حدّ جلو برده که خودشان باور نمی‌کردند این‌چنین می‌توانند در مقابل تهاجمی همه‌جانبه مقابله کنند؟   

• 9- یکی از فرازهای قابل توجه کتاب شما که میتوان آن را در ردیف موانع تحقق تمدن اسلامی برشمرد این است که هرچند «شرایط اجتماعی و نظام اداری کشور را در حال حاضر خراب می‌دانیم، امّا نشانه‌هایی از اصلاح این خرابی‌ها به چشم می‌خورد که از آینده‌ای خبر می‌دهد که آرایش دیگری غیر از آنچه هست در نظام اداری ما حاکم شود» به طور مشخص بفرمائید این نشانه‌ها چه هستند؟ به هر ترتیب به نظر می‌رسد میان این مبدأ(وضع کنونی)، و آن مقصد(رسیدن به تمدن اسلامی)، تناسب چندانی برقرار نیست و با وجود کارگزارانی از جنس کارگزاران کنونی از سویی و غرب زدگی روز افزون جامعه از دیگر سو، حتی تصور رسیدن به «دولت اسلامی» و «جامعه اسلامی» هم بسیار دشوار و دور از ذهن به نظر می‌رسد؛ چه رسد به آنکه بخواهیم به «تمدن اسلامی» فکر کنیم!

جواب: همین طور که متوجه هستید هنوز وضع کنونی نظام اجرایی و آموزشی و اقتصادی ما ادامه‌ی غرب است و با ادامه‌ی غرب چیزی جز همان روح غربی با همان نسبتی که با عالم و آدم دارد، ظهور ندارد ولی بخواهیم و نخواهیم با ظهور انقلاب اسلامی تاریخ دیگری در دل فرهنگ غربی در این کشور ظهور کرده که دست و دل‌ها را به چیز دیگری دعوت می‌کند. راز سخن مقام معظم رهبری نسبت به آینده‌ی درخشان این کشور در حضوری است که انقلاب اسلامی در آینده خواهد داشت در آن صورت نه‌تنها دیگر شما با ادامه‌ی غرب در امور کشور روبه‌رو نیستید بلکه با شرایطی روبه‌رو می‌شوید که بار سنگین زندگی غربی را از پشت ملت برمی‌دارد. پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که موانع عبور از غرب به مرور فتح‌شدنی است. چه کسی باور می‌کرد ما بتوانیم در دفاع مقدس پیروز شویم در حالی‌که غرب گمان می‌کرد ما مجبوریم در همان جاده‌ای که برای جنگ تعریف کرده است جلو رویم و در نتیجه جنگ به آن سرنوشتی می‌رسد که غرب تعیین می‌کند. ولی ملاحظه کردید نظام اسلامی با فکر و فرهنگ خودش جنگ را مدیریت کرد و با پدیده‌ی مردمی‌اش سرنوشت جنگ را در مقابل حیرت غرب به نفع خود تمام کرد. وظیفه‌ی ما است که در بستر نظام اسلامی دو موضوع را از نظر فرهنگی نهادینه کنیم؛ یکی محرومیت‌هایی که زندگی غربی به بشر تحمیل کرده و دیگری برکاتی که زندگی قدسی به همراه دارد که این در طرح سبک زندگی اسلامی مدّ نظر رهبری است و حقیقتاً جای کار فراوانی دارد که جزوه‌ی «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» به عنوان تذکر اولیه شاید مفید باشد.  

• 10- به باور شما ظهور امام زمان(عج) در کدام یک از مراحل فرآیند تمدن سازی اسلامی محقق می‌شود؟ برخی معتقدند این مسئله بعد از طی شدن مراحل 5گانه مورد نظر رهبری به طور کامل و تشکیل تمدن اسلامی، محقق می‌شود و برخی دیگر بر این باورند که بر اساس روایات مربوط به اخرالزمان ابتدا باید امور دنیا به حضیضی مرگ بار فرو افتد و فساد و آشفتگی بیش از حد در زمین پدید آید، پس از آن امام زمان ظهور می‌نماید و به شرایط سامان می بخشد و قس علیهذا. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا امکان تاسیس تمدن اسلامی در دوره‌ی پیش از ظهور امام عصر (عج) وجود دارد؟ لطفا دلایل اعتقاد به نگاه مورد نظر خود را نیز قید بفرمائید. ضمن تشکر از مساعدت جنابعالی خواهشمندیم به دلیل فقدان زمان کافی در اسرع وقت به سوالات پاسخ داده شود. با سپاس فراوان

جواب: بنده در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» عرایضی در این مورد داشته‌ام و معنای نتیجه‌بخش انتظار را در تحقق تمدنی که بستر ظهور حضرت می‌شود روشن کرده‌ام. آنچه باید تأکید کنم جایگاه مقدس حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در آینده‌ی تاریخ است. وقتی معلوم شود آن حضرت با تمام شور و علاقه در طلب شرایطی هستند که حکم خدا و جلوات عالم وحدانی را در زمین ظهور دهند پس هر شرایطی که امیدواری حضرت را در آن حدّ فراهم کند که حضرت بتوانند قدم نهایی را بردارند، استقبال می‌کنند. البته شرایطی که مردم از یک طرف متوجه عمق فاجعه‌ی مدیریت غیر الهی جهان شده باشند و از طرف دیگر با تمام وجود بر این باور باشند که تنها به کمک یک انسان الهی و معصوم آرمان‌شهر حقیقی قابل تحقق است. پس یقیناً در راستای تمدن‌سازی به صورت حقیقی باید منتظر ظهور مقدس آن حضرت بود و در همین راستا متوجه عمق فاجعه‌ای بود که هم‌اکنون بشر گرفتار آن است و متوجه آن نیست. والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته. موفق باشید    معنای تمدن اسلامی در نسبت با خدا و انسان‌ها و طبیعت

17120
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: لطفا با توجه به بيانات حضرت امام كه مي فرمايند: «امروز ما مواجه با همه قدرتها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرح‌ ريزى مى‌كنند براى اين‌ كه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست بدهند و نابود كنند و اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهمّ تكليفهايى است كه خدا دارد يعنى حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر ولو امام عصر (عج) باشد، اهمّيتش بيشتر است. براى اين‌كه امام عصر هم خودش را فدا مى‌كند براى اسلام. همه ى انبيا از صدر عالم تا حالا كه آمدند، براى كلمه ى حقّ و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. پيامبر اكرم آن همه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آن همه زحمات را متحمل و متكفل شدند و جانبازى‌ها را كردند همه براى حفظ اسلام است. اسلام يك وديعه الهى است پيش ملّتها كه اين وديعه الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ اين بر همه كس واجب عينى است. يعنى همه چيز هستيم مكلف هستيم حفظ كنيم تا آن وقتى كه يك عده‌اى قائم بشوند براى حفظ او كه آن وقت تكليف از ديگران برداشته مى‌شود. امروز ايجاد اختلاف، هر اختلافى باشد، و كارهايى كه اختلاف انگيز است، هر كارى باشد و با هر اسمى باشد، اين مضرّ به اسلام است و مضرّ به انقلاب است.» منبع : صحيفه نور ، ج 15 ، ص 221 آيا منظور امام اينه كه امام زمان خودشون رو براي اين نظام جمهوري اسلامي فدا ميكنن و اصلا جا داره امام زمان براي حفظ اين حكومت كشته بشن؟ و يا نه منظور امام اينه كه براي حفظ نظام اصيل الهي امان زمان خودشون رو فدا ميكنن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بله؛ به نظرم دلایل حضرت امام روشن است که همه‌ی پیامبران برای تحقق اسلام آمدند و جمهوری اسلامی در ذات خود در راستای همین هدف محقق شده است. پس همان‌طور که انسان متدین باید مال خود را فدای سلامتی بدن خود نماید تا بدن او سالم بماند، بدن خود را در وقت مقتضی باید فدای ایمان خود نماید تا ایمان که همان اسلام است، سالم بماند. زیرا وقتی اسلام در میان باشد همه‌ی انسان‌ها به معنای واقعی خود دست می‌یابند. موفق باشید  

17097
متن پرسش
با درود و سلام بی پایان خدمت استاد ارجمند جناب طاهر زاده: ممنون به خاطر جواب هایی که به 4 سوال دیروز که درمورد علامه عارف، آیت الله حسینی طهرانی (ره) بود پاسخ های ارزشمند فرمودید. ببخشید استاد دو سوال دیگر از شما معلم عزیز و دلسوز داشتم که اگر آن ها را نیز جواب دهید ممنونم. 1. در جوابی که به چهار سوال فرمودید، در قسمتی فرمودید که بنده به مقام و جایگاهی برای علامه طهرانی قائلم که استاد وکیلی و واسطی معتقدند. ببخشید استاد، من مقداری در نوشتجات و توضیحات جناب استاد وکیلی در سایت عرفان و حکمت، تفحص و بررسی کردم و متوجه شدم که ایشان اعتقاد دارد که علامه طهرانی (ره)، اسفار اربعه را طی کرده است و علاوه بر آن از حیث سعه وجودی در عالم بقا نیز جایگاه بسیار بلندی دارند و در سطح اعاظم اولیا الهی تاریخ مثل عارف کامل مکمل حضرت آقای قاضی (ره)، قرار دارند. خواستم بدانم نظر شما هم همین است؟ 2 . ببخشید میگن که بنیان گزار انقلاب، رهبر عارف، خمینی کبیر، کتاب مصباح الهدایه را در سن 28 سالگی نوشته. خواستم بدانم چطوری ممکن است که ایشان تا سن 28 سالگی عرفان نظری را تمام کرده و کتاب هایی مانند فتوحات و فصوص و مصباح الانس را درس گرفته است؟ آیا واقعا میشه تا 28 سالگی، همه افراد به صورت طبیعی به این مرحله برسند یا نه و بلکه ایشان دروس را تند می گذرانده است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک عرفانی و حیات دینیِ فردی همان‌طور که عزیزان متوجه‌اند مقام آیت اللّه طهرانی بس گران‌قدر است. و از این جهت به فهمی که عزیزان‌مان نسبت به استادشان دارند، باید اعتماد کرد؛ می‌ماند که حضور تاریخیِ حضرت حق در این زمانه، از طریق حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده شده است و به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» این «یوم»، یومِ ظهور شأنی از حضرت حق است که در بستر انقلاب اسلامی به میان آمده است که البته این منافیِ بهره‌مندی از حضرت آیت اللّه طهرانی در این تاریخ نیست، مگر آن‌که با غفلت از حضور تاریخی انقلاب اسلامی به صورت فرقه‌بازی نظر به آیت اللّه طهرانی شود که مسلّم روحِ خود آن مرحوم نیز چنین چیزی را نمی‌خواهد 2- گفتی از امام و این‌همه فهم عرفانی متعجبی! مگر در قرآن نداریم: «یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ» قلب‌هایی هست که با این‌که آتشی به آن‌ها برخورد نکرده است، با همان روغن و غیرتی که دارند، روشن و نورانی‌اند. و حضرت امام روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بدون آن‌که اسفار را از استادی بیاموزند، به گفته‌ی مرحوم آشتیانی با بقیه مباحثه می‌کردند. بدین معنا که حضرت امام در افقِ فهمِ امثال صدرالمتألهین و محی‌الدین حاضر بودند. لذا با کم‌ترین اشاره‌ی آن‌ها خود را در آن افق می‌یافت. موفق باشید.

17094
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد عزیز. متاسفانه تفکری در جامعه ی امروزی شکل گرفته که بزرگانی همچون آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و آیت الله بهجت و علامه حسن زاده و دیگر بزرگان را به دور از مسیر انقلاب و سیاست می دانند و روش سلوکی این بزرگان را، ضد استکباری و استکبار ستیز نمی دانند. عده ای که از تعمق در مبانی انقلابی و استکبار ستیزی بی بهره اند، چنین می پندارند که روش سلوکی به ظاهر مختلف بزرگانی دینی در طول تاریخ، نوعی تفرقه و اختلاف است. در حالی که این روش سلوکی به ظاهر مختلف، در زندگانی مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام هم هست. و نمی دانند که شرایط و ظرفیت هر زمانه و تاریخی، یک نوع روش سلوکی خاص را می طلبد که البته همه ی این روش های به ظاهر مختلف، به یک حقیقت متعالی اشاره دارد. شما خودتان فرمودید که شک نکنید اگر آیت الله قاضی و علامه طباطبایی در زمان انقلاب بودند، حتما چمران و صیاد شیرازی می شدند و اگر چمران و صیاد هم در زمانهای پیش از انقلاب بودند، حتما آیت الله قاضی و علامه طباطبایی می شدند. این حرفتان خیلی مرا تکان داد و تازه فهمیدم که آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و دیگر بزرگان را که آنها را گوشه گیر و به دور از سیاست و انقلاب، می پندارند، نیز در انقلاب اسلامی نقش داشته اند و در آن سهیم هستند. زیرا آیت الله قاضی، یکی از صد ها شاگردش، علامه طباطبایی است که مقام معظم رهبری راجع به تفسیر ایشان فرمودند که ما تا المیزان را نخوانده بودیم، انقلابی هم نبودیم و وقتی المیزان خواندیم، انقلابی شدیم. سوال 1) اگر امکانش هست بفرمائید که رهبری این سخن را در کجا و چه تاریخی فرموده است؟ خیلی ها متوجه این ابعاد مختلف دین نیستند که در هر تاریخ و زمانه ای به یک نوعی ظهور و جلوه می نماید. متاسفانه در عرف عوام، به کسی انقلابی و سیاسی و استکبار ستیز می گویند که باید پشت تریبون برود و به چند تا از مسئولای بزرگ مملکتی فحش و ناسزا بگوید، آن وقت از منظر مردم، آن شخص انقلابی و استکبار ستیز است. سوال 2) آیا نظرم درست است؟ یعنی بزرگانی همچون آیت الله قاضی و علامه طباطبایی و آیت الله بهجت و علامه حسن زاده و دیگر بزرگان، سیاستمدار و انقلابی و استکبار ستیز هستند؟ و آنان نیز در انقلاب اسلامی سهیم هستند و فقط مردم نمی توانند روش ضد استکباری آنان را درک کنند؟ سوال 3) ملاک ها و شاخصهای انقلابی بودن و سیاسی بودن و استکبار ستیز بودن چیست؟ (تا فکر نکنیم که بزرگانی که نام بردم، خارج از مسیر این انقلاب هستند؛ بلکه با این شاخصها که شما به ما ان شاء الله می دهید، آن بزرگان را در مسیر اصلی این انقلاب و استکبار ستیز بدانیم و دیگر، آن بزرگان را متحجر و گوشه گیر نپنداریم) به عبارت دیگر، آن سیاستی که امام فرمود از دین جدا نیست، چه سیاستی است؟ آن سیاستی که امام فرمود عین دیانت ماست، چه نوع سیاستی است؟ شما فرمودید که علامه حسن زاده را از خیلی ها سیاستمدار تر می دانم، ملاک های سیاستمداری چیست؟ (تا ما هم مثل شما بتوانیم آن بزرگان را سیاستمدار و انقلابی و استکبار ستیز بدانیم) استاد، این دغدغه ی خیلی از افراد است. اگر این ملاک ها و شاخصها روشن شود، دیگر به ظاهر عالمانی که دم از حب اهل بیت علیهم السلام و دم از دشمنی با دشمنان اهل بیت علیهم السلام می زنند، ولی در باطن دارند تیشه به ریشه ی اسلام می زنند را افرادی استکبار ستیز نمی دانیم. و بزرگانی را که حقیقتا انقلابی و استکبار ستیز هستند را متحجر و گوشه گیر نمی پنداریم. ببخشید که طولانی شد. یا علی مدد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت آقا در یکی از خطبه‌های نماز جمعه در زمان ریاست جمهوری‌شان در آبان‌ماه که سالگرد رحلت حضرت علامه بود این جمله را فرمودند 2- نظرتان در مورد روحیه‌ی استکبارستیزیِ عارفان بزرگ نه‌تنها درست که «ماه» است 3- عارف باللّه نه‌تنها حجاب‌های بین خود و خدا را که در اثر خودبینی و تکبر پیش می‌آید، رفع می‌کنند؛ با حجاب‌های ظهور حق در جامعه که توسط استکبار در شکل‌های مختلف ظهور می‌کند، مقابله می‌نماید منتها مطابق شرایط تاریخیِ خودش. از این جهت است که ممکن است روش آن‌ها چون به روشِ معمولی که فرهنگ مدرنیته به‌عنوان انسان اجتماعی تعریف کرده باشد، گوشه‌گیری قلمداد شود، ولی حضورِ نرمِ این بزرگان و کینه‌ای که در شاگردان اینان نسبت به استکبار به‌وجود می‌آید؛ حکایت از آن دارد که در جامعه‌ی خود به صورت فعّال ولی به صورت روش خاص خودشان حاضرند و این است همان سیاست در عین دیانت که غیر از سیاسی‌کاری‌ها و به قول معروف «پدرسوختگی‌ها»یی است که دنیای استکبار نام سیاست به آن نامیده است 4- در سیاست‌فهمی و اجتماعی‌بودن و شعور تاریخی‌داشتنِ حضرت آیت اللّه‌العظمی حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» همین بس که در عصر چهارشنبه‌ای در زمان دفاع مقدس که در خدمت‌شان بودیم، فرمودند: (بنده هر وقت شهداء را به قم می‌آورند در عین تشییع آن‌ها در گوشه‌ای می‌ایستم و خطاب به آن‌ها عرضه می‌دارم: «السلام علیکم یا اولیاء‌اللّه»). نمی‌دانم این مرد بصیر در این جوانانِ نورسی که از نظر ظاهر هیچ منزلی از منازل سلوک را طی نکرده بودند، چه می‌دیدند که تعبیر اولیاء الهی که اهل عرفان به کم کسی اطلاق می‌کنند، به شهداء اطلاق می‌کردند. همین بس که متوجه بودند این انقلاب، آن اندازه خالص و خدایی است که فدائیان آن در مقام فنای فی اللّه حاضر شده‌اند. آیا این ظریف‌ترین و لطیف‌ترین و نرم‌‌ترین سیاست‌مداری نیست؟!! و آیا موتور یک جامعه‌ی فعّال این نوع نگاه روحانی نمی‌باشد از آن جهت که باید در وصف‌شان گفت: «گر نبودند به جهان گوشه‌نشینانی چند / نه در افلاک سخن بود و نه در کَوْن و مکان». موفق باشید

17084
متن پرسش
سلام علیکم: مقام معظم رهبری: اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد. تعدادی از طلاب زیر نظر مستقیم حجت الاسلام و المسلمین استاد محمدرضا فلاح (ریاست محترم موسسه فتوت استان قم) برای شناخت مکتب امام راحل در مدت حدود یک ماه با تلاش های خود موفق به جمع آوری سیر مطالعاتی مکتب امام نمودند که الحمدلله تا به امروز استقبال خوبی از طلاب و دانشجویان مشاهده نمودیم. این سیر مشتمل بر ۱۶ مرحله می باشد که رونمایی از مرحله اول آن در روز میلاد امام رضا (علیه السلام) صورت گرفت که نحوه اجرا و معرفی و مقدمه سیر توسط استاد بزگوار حجت الاسلام فلاح نوشته شد و به مشتاقان ارسال گردید. یکی از کارهایی که برای تشویق و ترغیب تشنگان مکتب امام نیاز است و گروه پشتیبانی سیر به آن می پردازند مصاحبه یا نوشته و یا ارسال بصورت مجازی از اساتیدی است که در مکتب امام راحل صاحب نظر هستند. خواسته ای که فرزندان شما در گروه پشتیبانی از سیر مطالعاتی دارند این است که بعد از ملاحظه نوشتاری که توسط استاد فلاح پدید آمده است نظر و توصیه خود را برای تشنگان مکتب امام راجع به ضرورت فراگیری این سیر در عصر حاضر و انس با امام راحل را بفرمایید و در صورت صلاحدید راجع به سیرمطالعاتی ای که ادائه گردیده فرزندان خود را توصیه نمایید. از اینکه مزاحم وقت شریفتان گشتم عذرخواهی می نمایم. نوشتار حجت الاسلام و المسلمین فلاح راجع به ضرورت و چرایی سیر و ارائه سیر لزوم سیر مطالعاتی از جمله اموری که باعث توفیق‌مندی در شناخت درست از هر حوزه و میدان معرفتی می‌شود، در پیش گرفتن یک مطالعۀ مستمر و برنامه‌دار و البته روشمند در آن حوزه است. آنچه به این مسأله کمک می‌کند در دست داشتن «سیر مطالعاتی» حساب‌شده ذیل موضوع مد نظر است. چندین سال است شاهدیم که معرفی برخی سیرهای مطالعاتی چون بینش مطهر، طرح ولایت، آثار علامه حسن‌زاده و ... مخاطبین متعددی را متوجه خود نموده و آثار خوب و امیدبخشی روی مطالعه‌گران گذاشته است. ارائۀ سیر مطالعاتی ضمن این که زمینۀ انتخاب و معرفی کتابهای مناسب در یک موضوع یا حوزۀ مطالعاتی را فراهم می‌کند، یک پوشش روانی برای ایجاد اطمینان در مطالعه‌گر و حفظ انگیزۀ او برای ادامه دادن مطالعۀ برنامه‌دار در یک زمینه فراهم می‌نماید. سیر مطالعاتی به مخاطب این اعتماد را می‌دهد که یکی از بهترین آثار در این موضوع معرفی شده است. یکی از موضوعاتی که امروزه بیشتر متوجه ضرورت آن و نیاز جدی ما به آن شده‌ایم «گفتمان امام» یا «مکتب معرفتی امام خمینی» و در امتداد آن «اندیشۀ مقام معظم رهبری حفظه‌الله‌تعالی» که در شمار بهترین مفسرین و تفصیل‌دهندۀ آرا و اندیشه‌های حضرت امام رحمة‌الله‌علیه و اکنون به نام مکتب امام و مبتنی بر آن رهبر نظام و انقلاب شکوهمند اسلامی است. در میان سیرهای پیشنهاد شده جای سیر مخصوص گفتمان امام و رهبری که به ما در بازخوانی صریح اصول فکری این بزرگواران مدد برساند، خالیست. جهت برآوردن این نیاز سیر مطالعاتی پیشنهادی این یادداشت تحت عنوان «سیرمطالعاتی مکتب امام» طراحی شد. آنچه در ادامه می‌آید توضیحاتی دربارۀ محتوا و چگونگی اجرای این طرح می‌باشد. سیر مطالعاتی مکتب امام روند سیر سیر مطالعات گفتمانی در چهار عنوان و محور مفهومی تعریف شده است؛ «اندیشۀ توحیدی»، «مکتب سیاسی امام»، «انقلاب اسلامی» و «سلوک انقلابی»: 1 اندیشه توحیدی: آبشخور قطعی مکتب فکری امام راحل و مقام معظم رهبری اندیشه توحیدی آنها است که اندیشه‌ای ناظر به عمل است. شناخت اندیشه توحیدی امام راحل و رهبر انقلاب، ما را با بنیادهای نظری مکتب امام و عقبۀ تئوریک انقلاب اسلامی آشنا می‌کند. با تکمیل تدریجی این شناخت به‌وضوح می‌بینیم که «مکتب سیاسی حضرت امام» به پشتیبانی «اندیشۀ توحیدی» ایشان شکل گرفته و انقلاب اسلامی بسط اجتماعی اندیشۀ توحیدی امام خمینی است. 2 مکتب سیاسی امام: از میان منظومۀ فکری حضرت امام رحمة‌الله‌علیه آنچه که بیشتر مورد تأکید مقام معظم رهبری حفظه‌الله‌تعالی است و اصولی از آن را مرتب به جامعه تذکر می‌دهند همین مکتب سیاسی ایشان است. ما گمان داریم مکتب سیاسی امام را که پیروزی انقلاب مدیون تحلیلها و توصیه‌های برآمده از آن است، به‌خوبی شناخته‌ایم، ولی واقعیت چنین نیست؛ ما تنها تک گزاره‌هایی ناپیوسته از اندیشۀ امام در خاطر خود داریم. ما هنوز به این مکتب فکری برای پیشبرد مقاصد امروز و فردای انقلاب اسلامی عمیقاً احتیاج داریم و شناخت ما از این منظومۀ فکری نه جامع و نه عمیق است. اگر این‌گونه پیش برویم علاوه بر این که کارهای نهضت و نظام گره خواهد خورد مکتب امام نیز دچار تحریف و فراموشی و در آخر حذف قاطعانه از صحنه‌های فعال اجتماعی خواهد شد. 3 انقلاب اسلامی: فکر امام تنها در گوشۀ کتابخانه‌ها و محافل فکری محدود نماند. به لطف الهی با مجاهداتهای او و یاران فرهیخته و فداکارش طوفان بزرگی به نام انقلاب اسلامی مبتنی بر بنیادهای نظری امام و مدرسۀ ایشان شکل گرفت و جهانی را متأثر نمود. این واقعیّت از عمق زیادی برخوردار است و برای آن که بتوانیم در مدار انقلاب قرار بگیریم باید به خوبی آن را و تطوراتش را و آثار و برکاتش را و تهدیدهای دیروز و امروزش را و نیازهای راهبردی‌اش را بشناسیم. فهمیدن این حقایق و نشر آنها باعث جلوگیری از بسیاری از حرکتهای منحرف و خطرناک در جامعه و استفادۀ بهتر از فرصتهای خود برای خدمت به انقلاب خواهد شد. 4 سلوک انقلابی: نه انقلابی بودن بی‌نیاز از یک سلوک متناسب انقلابی است و نه انقلاب خمینی در این باب بی‌سخن است. بماند که دغدغۀ اساسی حضرت امام و مغزای قیام او اساساً همین سلوک معنوی بوده است و لا غیر. امام خمینی که خود یک شخصیت متعالی توحیدی است و سالها در حوزۀ علمیۀ شیعه تحت تربیت بزرگان اخلاق بوده است به یک سنت معنوی و اخلاقی نیرومند تعلق دارد و خود نیز دیدگاه‌های اخلاقی ـ تربیتی مهمی عرضه نموده است. باید با این دیدگاه‌ها آشنا شد و این بعد اصیل انقلاب اسلامی امام را برجسته نمود. برای این سیر مطالعاتی پنج مرحله در نظر گرفته‌ایم. هر مرحله عهده‌دار تأمین سطحی از محتوای فکری مکتب امام است که در مرحلۀ پیشین نبوده است. در هر مرحله ذیل هر یک از این چهار مبحث یک کتاب و در مجموع چهار کتاب معرفی می‌شود. نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که کتابهای معرفی شده هر یک به انگیزۀ مستقلی تألیف شده است و ممکن است انطباق کاملی با مقطع و مرحلۀ معرفی شده نداشته باشد و همچنین ممکن است تکرارهای زیادی در مباحث باشد. این نکته معلول آن است که محققین آشنا با اندیشه‌های امام و رهبری و همچنین خود امام و رهبری هیچگاه به نیت تأمین نیاز یک سیر مطالعاتی چند ساله در باب مکتب امام و انقلاب دست به تألیفات متعدد مبتنی بر هم نزده‌اند. در این یادداشت تنها به معرفی کتابهای مرحلۀ اول پرداخته‌ایم. کتابهای مراحل بعد به تدریج خدمت عزیزان معرفی خواهد شد. 1 جهت مطالعۀ هر کتاب یک زمان‌بندی ارائه شده است؛ 2 هر کتاب به اختصار معرفی و توصیف خواهد شد. کتابهای مرحلۀ اول در همین یادداشت معرفی شده است؛ 3 در انتهای مطالعۀ هر کتاب یک کاربرگ خدمت عزیزان تقدیم می‌شود که با پاسخ به آن میزان تسلط به دست آمده توسط خود عزیزان سنجیده خواهد شد؛ 4 یکی از نکته‌های مطلوب برای ما این بود که این سیر با جمعی اولیه از تاریخی مشخص شروع شود و به صورت هماهنگ به پیش برود. در عین حال اجرای این سیر مطالعاتی مقید به این برنامۀ دسته‌جمعی نیست؛ 5 پیشنهاد ما این است که هر عزیزی که بنای این مطالعه را دارد حتماً دو یا چند نفر را با خود همراه کند و مطالعه را به صورت گروهی انجام بدهند؛ 6 به همین جهت یکی از پیشنهادها برگزاری یک جلسۀ مباحثه در هر هفته با محوریت کتاب معرفی شده و با تعیین حجم مطالعاتی آن هفته است؛ 7 عزیزانی که به مطالعۀ کتاب می پردازند می‌توانند ملاحظات خود را با مدیر کانال در میان بگذارند و پاسخ دریافت کنند؛ 8 در کنار این متون کلیپ‌ها و بیاناتی نیز در کانال «سیما : سیر مطالعاتی مکتب امام و رهبری» برای استفادۀ بیشتر تقدیم می‌گردد؛ 9 در هر مرحله علاوه بر چهار کتاب ارائه شده چند کتاب نیز به عنوان کتابهای پشتیبان ـ که مطالعۀ آنها در این سیر الزامی نیست ولی کسانی که علاقمند مطالعۀ بیشتر بودند می‌توانند به آن مراجعه نمایند ـ معرفی می‌شود؛ کتابهای مرحلۀ اول اندیشه توحیدی: 10 کتاب «روح توحید نفی عبودیت غیر خدا» مولف: مقام معظم رهبری. نشر صهبا. این نوشتار، مقاله‌ای از حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای است که اولین بار، در سال 1356 چاپ شده است. معظّم‌له آن را به درخواست یک دانشجو و در پاسخ به این سؤال که «اعتقاد به توحید، عملاً چه نقشی در زندگی انسان دارد؟» نوشته‌اند. عنوان مقاله، نام یکی از فصول کتاب «طرح کلی اندیشة اسلامی در قرآن» است؛ و مطالب آن، بسط‌داده‌شدة مطالب همان فصل است. معظّم‌له در این مقاله از هفتادوهشت آیة توحیدی قرآن استفاده کرده‌اند. مکتب امام: 11 کتاب «رستاخیز شگفت‌انگیز، دکترین جمهوری اسلامی ایران»، پیام مقام معظم رهبری به مناسبت اولین سالگرد امام راحل، تهیه و تدوین مؤسسۀ فرهنگی پژوهشی انقلاب اسلامی. مقام معظم رهبری حفظه‌الله‌تعالی در تاریخ دهم خرداد 1369 پیام مبسوطی به مناسبت اولین سالگرد رحلت حضرت امام (ره) خطاب به ملت ایران ایراد فرمودند و خود در محتوا و انگیزۀ این نوشته بیان داشتند: «اكنون، يك سال پس از رحلت آن پدر دلسوز و مرشد و معلم آگاه و حكيم، اين‏جانب لازم مى‏ دانم اساسي ترين‏ معارف‏ انقلاب‏ را كه همه در شمار بيّنات مكتب انقلاب و برخاسته از اصول و احكام اسلام است، يك‏ بار ديگر به برادران و خواهران خود تذكر داده، همه‏ ى ملت انقلابى و شجاعمان را به توجه و اهتمام روزافزون نسبت به آن‏ها دعوت كنم‏.» طبعاً این اثر که متضمن اساس‌ترین معارف انقلاب به انتخاب بزرگ معلم انقلاب پس از حضرت امام است راهنمای خوبی برای دریافت برجسته‌ترین خطوط اندیشۀ امام رحمة‌الله‌علیه آن هم به وجهی مختصر و معتبر است. انقلاب اسلامی: کتاب «فشرده ای از تاریخ انقلاب اسلامی»، مقام معظم رهبری. نشر صهبا. این نوشتار متن سخنرانی حضرت آیت الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1362 (مراسم پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی)، با موضوع مروری بر تاریخ و خصوصیات مقاطع مهم انقلاب اسلامی است. مقاطعی که در این سیر تاریخی بررسی شده؛ آغاز نهضت تا قیام 15 خرداد، 15 خرداد تا رحلت فرزند امام خمینی، رحلت فرزند امام تا بازگشت امام به ایران، مقطع پیروزی، از پیروزی تا همان مقطع بهمن سال 62، بوده است. در بخش دیگری از سخنرانی، با استفاده از پانزده آیه سیاسی قرآن، تفسیری الهی و قرآنی از انقلاب اسلامی ارائه می شود. در مقدمۀ این کتاب کوچک نگاهی گذرا به زندگی مقام معظم رهبری حفظه‌الله‌تعالی شده که خود بر لطف کتاب افزوده است. در مقدمه آمده «سخنرانی آقای خامنه‌ای با اینکه عنوانی تاریخی دارد، اما کاملاً کاربردی و با رویکرد صدور مبانی انقلاب ارائه شده است.» سلوک انقلابی: کتاب«جهاد اکبر یا مبارزه با نفس»، امام خمینی، موسسه حفظ و نشر آثار امام. متن پیاده شدۀ درس هاى امام خمینی (س) دربارۀ اهمیت و لزوم تهذیب نفس مى باشد که در نجف اشرف ایراد شده است. این رساله که در عین اختصار نکات اخلاقى و تربیتى و سیاسى فراوانى را مشتمل است، قبلاً به صورت ضمیمۀ کتاب ولایت فقیه بارها به چاپ رسیده است. اولین چاپ این کتاب در سال 1372، همراه با مقدمه و توضیحات از سوى انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) منتشر گردیده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه بسیار مفید و با برکتی را شروع کرده‌اید و بحمداللّه استاد محترم با آن نظم دقیقِ فکری خود، طرح خوبی را شکل داده‌اند که به نظر بنده جوانب مختلفی در آن مدّ نظر قرار گرفته است و از یک‌بُعدی‌بودن در اخلاق و یا در سیاست و یا در سلوک، انسان را آزاد می‌کند. موفق باشید

17071
متن پرسش
سلام استاده عزیز: بنده مثلا گناهکار به احوالات خودم هم آگاه، چطور میشه مثلا تصمیم می گیرم برم جبهه و در این راه شهید هم میشم چطور میشه که یک دفعه به اون مقام عالی انسانی و شهادت و قرب به خدا می رسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در إزای ورود در جبهه‌ی توحید، گناهان شخصی را می‌بخشد. لذا می‌فرماید: «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ (سوره‌ی محمد/ 2) و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند و به آنچه بر محمد(ص) نازل شده - و همه حقّ است و از سوى پروردگارشان - نيز ايمان آوردند، خداوند گناهانشان را مى‏ بخشد و كارشان را اصلاح مى‏ كند! و حضور در جبهه‌ای که مقابله با توحید نظام اسلامی است، از همین جنس است که آیه‌ی فوق بدان متذکر است. موفق باشید

17065
متن پرسش
باسلام: 1. نظر حضرتعالی در مورد فایل جدیدی که از مرحوم منتظری رضوان الله تعالی علیه در مورد اعدام های سال 67 منتشر شده است چیست؟ 2. توجیه شرعی این اعدام ها چیست و چگونه می توان فردی که قبلا محاکمه شده است بدون اینکه جرم جدیدی مرتکب شده باشد به صرف عقیده محکوم کرد؟ 3. تفاوت تفتیش عقایدی که کلیسا در قرون وسطی می کرد با این کار نظام چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع محارب‌بودنِ یک جریان، غیر از موضوع خطاهای جزئی است که با زندان و تنبیه جبران شود. وقتی بعد از عملیات مرصاد مشخص شد که منافقین خلق به عنوان محارب و براندازِ نظام مستقیماً وارد صحنه شده‌اند دیگر حکم آن‌ها عوض می‌شود به همان معنایی که حضرت حق می‌فرماید: «فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ» چون با کافران که به هماوردی شما اقدام کرده‌اند، روبه‌رو شدید گردن آن‌ها را بزنید و حتی آن‌ها را اسیر نکنید. (سوره‌ی محمد/4) . و سادگی آقای منتظری آن بود که جایگاه منافقین را در آن تاریخ، تشخیص نداد و موضوع را به امر فردی تقلیل داد، به همان معنایی که مثلاً چون طرف، یک‌ماه دیگر باید آزاد می‌شد، چرا او را اعدام کردند؛ غافل از آن‌که طرف، در جبهه‌ای قرار دارد و بر آن اصرار می‌ورزد که جبهه‌ی تقابل با کلّ نظام توحیدی است و حکم خداوند برای آن‌ها حکم محارب است. موفق باشید

17061
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار چند تا سوال از محضرتان داشتم: 1. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ اینکه گفته می شود شاه با این مسئله مشکلی نداشت درست است؟ اگر درست است علت آن چه بود؟ 2. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 3. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 4. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِهْ و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد». از نوع سؤالاتتان برمی‌آید که چندان در جریان غرب‌شناسی آن‌طور که باید و شاید نیستید. پیشنهاد اولیه‌ی بنده آن است که از طریق کتاب‌های مرحوم شهید آوینی، معنای درست و رویکردِ صحیحی که ما در نسبت انقلاب اسلامی باید در غرب‌شناسی داشته باشیم، به‌دست آورید و سپس باز به سؤالات خود بنگرید، در آن صورت موضوع فرق خواهد کرد. آن‌هایی که می‌گویند نیاز نیست به غیرِ شیعه رجوع کرد؛ باید متذکر این سخن علی«علیه‌السلام» باشند که حضرت می‌فرمایند: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَل» در این حدیث حضرت می فرمایند مراد از علمی که باید در چین به دنبال آن بود علم معرفت النفس است که سبب معرفت خداوند عزوجل می شود. "من عرف نفسه عرف ربه". مراد از چین احتمالا کنایه از دوری باشد. موفق باشید

17060
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: با نظر به نقش طلبه عصر اتقلاب اسلامی و تمدن سازی وی در عصر مهدوي نیاز به این هست که طلبه دروس مرسوم حوزوی خود از قبیل: ادبیات عرب، منطق،فقه، اصول، کلام، تفسیر و به طور تخصصی فسلفه و عرفان را کار کند تا بتواند قدمی در این عرصه بردارد. اما روش مطالعه و کاربردی کردن این دروس طبق نظرات بعضی از اساتید همچون استاد وکیلی، واسطی، نخاولی در مشهد نیاز به زمان حداقل 15 ساله ای دارد (طبق برنامه ای که استاد واسطی در روش تحصیل در حوزه علمیه بیان کرده و اهدافی که برای این مهم در نظر گرفته) حال سوال بنده اینجاست که این دروس را به چه روشی باید خواند تا نتیجه علمی و عملی را در خودمان و جامعه مشهود و مکشوف و با نتیجه ببینیم؟ برای امثال بنده ای که دغدغه انقلاب اسلامی و جلو بردن سیر علمی و فکری در موضاعات خاص داریم؟ تشکرات ویژه. محمد پورگنجی. طلبه دانشگاه علوم اسلامی رضوی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سیری که نام برده‌اید؛ سیری بسیار اساسی است و یک طلبه نباید از آن کوتاهی کند. آری! در متن کار گشایش‌هایی جهت حضور در وظایف انقلابی برایتان پیش می‌آید و إن‌شاءاللّه به بهترین نحو به وظیفه‌ی خود عمل خواهید کرد. موفق باشید

17026
متن پرسش
با عرض سلام: استاد بزرگوار آیا انقلاب اسلامی ایران تا ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باقی می‌ماند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه که می‌ماند. تکامل راه توحیدی انقلاب اسلامی به ظهور آن حضرت است. بالاخره خداوند می‌فرماید: «وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ (171)/ آل‌عمران». مسلّم زحمات امثال شهداء و حضرت امام با ظهور وجود مقدس حضرت ولی عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ضایع نمی‌گردد. موفق باشید

17025
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام: در خصوص کار فرهنگی که بسیار مهم می باشد، با توجه به سخنان بزرگان اگر افراد جامعه دو مقوله خودشناسی و خداشناسی را مطالعه کرده باشند و در آن عمیق شده باشد دیگر مشکلات فرهنگی نخواهیم داشت. حقیر این را در جلسات فرهنگی مطرح کردم ولی مسوولین محترم نمی پذیرند و گاهی دلیل عدم پذیرش را زمان بر بودن این مقولات می دانند و به عنوان مثال می گویند ما باید تلاش کنیم اول فرد بی حجاب محجبه گردد... الان وظیفه حقیرکه مشغول کار فرهنگی ام چیست؟ با توجه به اینکه مسوولین رده بالا فقط از کار فرهنگی امور ظاهری و سطحی را درخواست می کنند و نتیجه کار فرهنگی را صرفا در ارایه آمار و نتایج مقطعی می بینند؟! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در عین رعایت فعالیت‌های ظاهری، اگر در امور فرهنگی عمق لازم شکل نگیرد، پس از مدتی بر خلاف آن‌چه تصور داشته‌ایم با مسائلی روبه‌رو می‌گردیم که مطلوب ما نیست. در این رابطه عرایضی در آخر کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تحت عنوان «چگونگي حضور تاريخي کانون‌هاي فرهنگي در انقلاب اسلامي» شده است. کتاب بر روی سایت هست. خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید   

17022
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام: «تاریخ با فعل آدمی معنا و قوام می یابد. اما آدمی تاریخ را طراحی نمی کند، اهل نظر و بصیرت طرح تاریخ را می یابند و به سمت آن می روند و البته هرچه نزدیک تر می شوند طرح در نظرشان روشن تر و وطی مسیر آسان تر می شود. اما سیر تاریخ، سیر تدریجی یکنواخت روی یک خط مستقیم نیست؛ در مسیر تاریخ همواره خطر پوشیدگی و ناپیدایی طرح آینده وجود دارد: افق و امکان های تاریخی در همه جا یکسان ظاهر نمی شود و با پوشیدگی و آشکارگی این افق ها و امکان ها، مسیر زندگی اقوام تغییر می کند...» این قسمتی از مقدمه کتاب تفکر سیاست و تاریخ است. یعنی ما با توجه به این نکته باید تاریخ انقلاب را تا اکنون بنگریم و همیشه نباید انتظار داشته باشیم این تاریخ بی انحراف باشد؟ آیا علت اینکه یقه همدیگر را در مسائل می گیریم و عادت داریم گرفتاری ها را تقصیر این و آن بیندازیم غفلت از این نکته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بحمداللّه انقلاب اسلامی سیر تاریخی خود را انجام می‌دهد، حرفی نیست. ولی این بدین معنا نیست که از حجاب‌های انقلاب که حقیقت آن را به حاشیه می‌برد، غفلت شود. و برای شکوفایی هرچه بیشتر ذات انقلاب تلاش لازم انجام نگیرد. هر آن‌چه بیشتر خود را و فعالیت‌مان را در مسیر شکوفایی اهداف انقلاب قرار دهیم، بیشتر به هویت اصلی خود در این تاریخ و گشودگی رجوع به حضرت حق کمک کرده‌ایم. موفق باشید

17011
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. این جلسات جدید چهارشنبه ها ساعت 18، چه پیش نیازی می خواهد؟ کتاب سلوک ذیل شخصیت امام کافی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت چون موضوع، به جنبه‌ی تاریخی انقلاب اسلامی ربط دارد؛ چندان به پیش‌نیازیِ خاص نیاز نداشته باشد. البته بحثی است در رابطه با سلوکِ اجتماعی خاصی که در این تاریخ باید نسبت به انقلاب اسلامی مدّ نظر داشت. موفق باشید

17002
متن پرسش
سلام استاد: نظرتون را راجع به متن آقای سریع القلم بفرمایید: دکتر محمود سریع القلم برای خبر آنلاین نوشت: روحانی، احمدی نژاد، خاتمی، رضا پهلوی، هاشمی رفسنجانی هیچ فرقی ندارند وقتی من عوض نشوم!؟ خاتمی و هاشمی و احمدی نژاد و روحانی و … چه فرقی دارند وقتی ما خودمان مردمان آگاه و درستی نیستیم؟ یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی یا توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی يا حمله به غذاي نذري یا شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابل دوربین، ريختن زباله در كوچه و خيابان و طبيعت، جا زدن و جلو زدن در صف، با رتبه‌ی نخست جستجوی سکس … چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟ من پیشنهاد می کنم ملت هشت سال انتخابات را تعطیل کنند و اجازه بدهند هر کسی که می‌آید همینجور ادامه دهد. بعد خودشان با حوصله این موارد را تجربه کنند: اول: ایرانی ها لطفا روزی یک بار (یا دست کم یک روز در میان) حمام بروند. دوم: ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند. بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند. سوم: هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد، اگر شده یالثارات! چهارم: هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند. حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی! پنجم: رانندگان به جای فاصله ی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از پنجاه کیلومتر در هیچ شرایطی تجاوز نکند. ششم: همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است. هفتم: بفهمیم كه زرنگی ضایع كردن حق دیگران نیست بلكه، رعایت حقوق دیگران، رسیدن به حقوق خودمان است؛ هر کس به اندازه ما حق دارد و وقتش با ارزش است. هشتم: بفهمیم كه اگر صاحب یك بوتیك هستیم شغل ما بوتیك دار است یا اگر راننده تاكسی هستیم شغل ما راننده است. نه اینكه همه دزد و كلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط به عنوان برای راهی به رسیدن به كلاهبرداری استفاده كنیم. به شغلمان احترام بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای كسی باشد كه شغلش دزدی است. نهم: مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست. دهم: مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست. یازدهم: ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند (مثل ژاپنی‌ها) و دهانشان را تا یک ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند. خلاصه این که ظرفیت برد دیگران و شکست خودمان را به دست بیاوریم؛ سعی کنیم جدا از برد یا باخت، باارزش بشویم! دوازدهم: ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری و نوع حرف زدن سیاستمداران، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست. همین! سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند. به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشد و در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد. چهاردهم: تمرین کنیم که میانبری که ممکن است ذره‌ای کسی را دلخور کند، مصداق بارز دزدی است؛ حتی‌المقدور میانبر نزنیم. پانزدهم: در هنگام رانندگی، بین خطوط حرکت کنیم و خطی را انتخاب کنیم که متناسب با سرعت ماست - در عین سادگی، این از همه کارهای دیگه سخت تره! شانزدهم: این آخری از همه سختتر است و اینكه دروغ نگوییم. همانطور كه فكر می كنیم عمل كنیم. فراموش نكنیم ریا كه اكنون عادت و عرف جامعه شده است در واقع یك بیماری اجتماعی و از آسیب شناسی بسیار جدی برخوردار است. عزیزان، کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما، همان سرزمینی که هنگام قرائت سرود ای ایران ای مرز پر گهر، موهای گردنمان سیخ می شود و دچار دل لرزه مطبوعی می شویم، در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان ایفا می کنیم. دكتر محمود سريع القلم استاد دانشگاه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم بعضی از ضعف‌هایی که بالاخره در بعضی از افراد جوامع جریان دارد را برجسته کنیم؛ هیچ ملتی از داشتن آن ضعف‌ها مبرّا نخواهد بود حتی آن ملت‌هایی که آقای سریع‌القلم با تحقیر ملت ما می‌خواهند آن‌ها را در نظر ما برجسته کنند!  مشکل، نگاهِ افراد غرب‌زده‌ای مثل میرزا ملکم‌خان و آقای سریع‌القلم است که اولاً: عیب‌های وحشتناک بعضی از افراد جهان غرب را که حتی در امور فردی بسیار کثیف و بی‌ادب هستند و کم هم نیستند، دیده نمی‌شود. ثانیاً: آن‌چنان این افراد از سرمایه‌های فکری و فرهنگیِ مردم ایران و تاریخ ایران فاصله دارند که به جای امیدواری در تاریخ معاصر که با حضور ملت در نفیِ نظام شاهنشاهی و 8 سال دفاع مقدس ظهور کرد، امید دارند ما همواره در ذیل غرب، خود را ادامه دهیم. و این مصیبت بزرگ ما است که توسط روشنفکرانِ غرب‌زده‌ی ما که به قول خودشان باید عظمت غرب را باور کنیم؛ پیش آمده است. حال در نظر بگیرید که با نگاه انسانی دلسوز، صحنه‌هایی را که ایشان دیده‌اند و ملت ما را تماماً با این عینک توصیف می‌کنند را، تغییر دهیم و با عینک دیگری، جامعه را بنگریم. جامعه‌ای که راننده‌ی تاکسی آن میلیون‌ها پولِ جامانده از مسافر را به او برمی‌گرداند. جامعه‌ای که عقلِ زنانِ خانه‌دارش تا آن حدّ است که می‌فهمد برای آزادشدن از اسارت فرهنگ سکولاریته‌ی غرب و تحقق نور توحید باید تنها فرزند خود را هدیه‌ی انقلاب کند. جامعه‌ای که وارستگان آن مثل آیت اللّه بهجت‌ها و آیت‌‌اللّه حسن‌زاده‌ها و آیت اللّه جوادی‌ها کم نیستند و هرکدام، افتخارِ تمام بشریت در همه‌ی دوران‌ها می‌باشد، و إلی ماشاءاللّه از این‌همه زیبایی!!! این‌جا است که باید به این آیه‌ی الهی نظر کرد که می‌فرماید: «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (175)/ آل‌عمران) این شیاطین هستند که دوستان خداوند را در تقابل با کفر و استکبار می‌ترسانند، شما توجهی به آن‌ها نداشته باشید و از استکبار  ترسی به خود راه ندهید و از خداوند خوف داشته باشید، اگر مؤمنید از آن جهت که اگر نسبت خود با خداوند را با رُعبی که شیاطین ایجاد می‌کنند، تغییر دهید. موفق باشید 

16997
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آن کسانی که در مسیر عرفان قدم می زنند ادعای دیدار مکرر حضرت ولی عصر (عج) را می کنند البته در محافل بسیار خصوصی، بسیار در رعایت دین مقیدند اهل کشف و شهود و.... هستند و به نظر می رسد واقعا این طور است و اهل دکان باز کردن نیستند ولی کاری به مسائل سیاسی و انقلاب ندارند، تا چه حد مسیرشان درست و قابل اطمینانند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را گم کرده‌اند و با خیالات خود زندگی می‌کنند، فردا هم که حضرت تشریف بیاورند این‌ها مشغول امام زمانی هستند که رؤیت کرده‌اند. موفق باشید

16990
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: می شود دلیل اختلاف علامه ی طهرانی که برخی معتقدند ایشان عارف کاملند با امام خمینی رحمة الله علیهما در موضوع لفظ امام که علامه در جلد آخر معاد شناسی خود آورده اند چیست و حق با کیست؟ همچنین در موارد اختلافی دیگر این دو بزرگوار هم توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب بعضی از سؤال‌ها شده است. این‌ها چیزی نیست که فعلاً خود را در این تاریخ به آن‌ها مشغول کنیم. تاریخی که با حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این زمان ظهور کرده، افقِ توحیدی کسی را که بخواهد در مقام اُنس با حضرت حق قرار گیرد، برایش گشوده شده است، در آن حدّ که ملاحظه می‌کنید چگونه رزمندگان ما، رهِ صدساله را یک‌شبه طی کردند. آن اختلاف‌ها که جناب آیت اللّه علامه‌ی طهرانی مطرح می‌کنند مربوط به این تاریخ نیست. معنای سلوک إلی اللّه در این تاریخ را مدّ نظر قرار داد، به همان معنایی که حضرت حق می‌فرمایند: «کلّ یومٍ هو فی شأنٍٍ» باید از خود پرسید امروز و در این تاریخ، حضرت حق در چه شأنی است؟ تا ما مطابق آن شأن به پروردگار خود رجوع نماییم. موفق باشید

16985
متن پرسش
با عرض سلام: 1. حضرت استاد چرا شما به طور جدی به نقد دولت فعلی نمی پردازید خود شما قبلا گفته بودید بنده دولت اقای هاشمی و یرخی نظریات ایشان را نقد می کردم یا حتی شما اگر احساس می کردید نگاه یا رفتار دولت احمدی نژاد قابل نقد است آن را صریح بیان می کردید. اما آنچ که مهم است اکثر نقدهایی که شما به دولت های گذشته کرده اید به نگاه و رویکردهای آنان بوده اما دولت فعلی همان نگاه ها را دارد مضاف بر اینکه در موارد متعددی آنها را اجرایی کرده واقعا این غربزدگی غلیظی که در وزرا و برخی مدیران ارشد کشور موج می زند قابل نقد نیست؟ 2. آیا برجام که نظام را زیر بار تعهداتی سنگین برد قابل نقد نبود ولی ما از شما نقدی در این رابطه ندیدیم. شاید هم من دارم اشتباه می کنم پس از شما درخواست می کنم من را به این جهل خود آگاه کنید. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» در ابتدای دولت جدید فرمودند ما کارهای زمین‌مانده‌ی زیادی داریم که باید به آن بپردازیم؛ و از این جهت بنده معتقدم اگر مبانیِ فکری و فرهنگی جامعه مطابق اهدافی که انقلاب اسلامی در نظر دارد، اصلاح نشود باز مردم به همین افراد رجوع خواهند کرد 2- در مورد برجام هم مشکل از همین قرار است که وقتی عده‌ای در راستای توحید الهی قرار ندارند و طاقت تحمل تحریم‌ها برایشان سنگین است، دشمن شروط خود را بر ما تحمیل می‌کند. این جا است که تجربه‌ی اختلافاتی که متأسفانه در دولت گذشته پیش آمد و نیز غفلتی که از جایگاه الهیِ انقلاب اسلامی ظهور کرد، ما را بر آن داشت که باید حقیقتاً کارهای زمین‌مانده‌ی اساسی خود را دنبال کنیم. و با رجوع جدّی به آموزه‌های قرآن، مردم را با سوره‌هایی همچون سوره‌ی احزاب و سوره‌ی آل‌عمران آشنا کنیم. مسلّم آینده‌ای بس متعالی در پیش رو داریم و از این جهت باید سعی کنیم جامعه‌ی ما دوقطبی نشود – مشکلی که در زمان آقای احمدی‌نژاد با وسوسه‌ی صاحبان ثروت و صرّافی‌های ناگهانیِ از زمین روییده، بین نیروهای متعهد پیش آمد- و با طرح افق‌های اصیل  انقلاب اسلامی باید نشان داد این دولتْ از جنسِ اهداف انقلاب اسلامی نیست و این چیزی است که بنده بر عهده‌ی خود می‌دانم. و از این جهت معتقدم انتقادهای جزیی، این مسئله‌ی اصلی را که عبور از این نوع افکار است، در حجاب می‌برد و ما را از حجاب‌بودنِ این افکار نسبت به انقلاب اسلامی باز می‌دارد و جریان مصنوعیِ دعوایِ دو جناح را به میان می‌آورد. موفق باشید  

16973
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض خالصانه ترین سلام ها به محضر منور استاد بزرگورام، حضرت استاد طاهرزاده (ادام الله ظله) حضرت استاد، از اینکه مصدع اوقات گرانبهای شما می شوم، عذرخواهم اما برای کسب تکلیف در رابطه با نقش آفرینی بهتر در عرصه اجتماع نیاز به راهنمایی حضرتعالی دارم. توضیحاً آنکه بنده طلبه ای هستم (سال چهارم) که در حدود دو سال است با دیدگاه های مترقی آن جناب، علی الخصوص درباره انقلاب اسلامی آشنا و مانوس شده ام. به آنان ایمان دارم و امیدوارم بتوانم در تحقق اهداف والای انقلاب سهم کوچکی داشته باشم. به همین خاطر عهد کرده ام در هر حضور اجتماعی، اعم از سخنرانی، مقاله و... تنها و تنها به دفاع از ولایت و تبیین مفاهیم و ارزش های مرتبط با آن بپردازم. بفضل الله و منته اکنون بحمدالله چند هفته ایست در یکی از مساجد به صحبت در خصوص انقلاب اسلامی می پردازم، و تنها منبعی که در اختیار دارم کتب مربوط به انقلاب اسلامی است که از بیان و بنان حضرتعالی تجلی نموده اند. از کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی»، آغاز نمودم و تقریباً هر جلسه ای را طی سه جلسه خدمت بزرگواران عرض می کنم. علی رغم اینکه برای ابلاغ درست و کامل آن همراه با توضیح فراوان، تمام تلاش خود را می نمایم، اما مسئولین معتقدند این مباحث برای جمع مردم سنگین است و باید سطح مطالب را پایین بیاورم. البته بنده معتقدم حتی اگر سنگین باشند، اما باید گفته شوند، چرا که بنابرآنچه از تعلیمات حضرتعالی آموخته ام، قرار بر حفظ یک سری مطالب نظری نیست، بلکه باید کم کم به شهود رسیده و ارتباط قلبی با انقلاب اسلامی برقرار نمود، معتقدم حتی اگر همه مطالب را متوجه نشوند لااقل می دانند که انقلاب اسلامی حقیقتی است قابل دفاع و مترقی. و فواید دیگری از این دست. اما برای اینکه در این مسئولیت خطیر سرافکنده خدای متعال نبوده و در شکر نعمت انقلاب اسلامی کم نگذاشته باشم، مصدع اوقات شریف آن استاد والامقام شدم و خواهشمندم راهنمایی ام بفرمایید. آیا به نظر شریف حضرتعالی به مباحث انقلاب اسلامی با ترتیب سیر مطالعاتی کتب، ادامه دهم یا آنکه از مباحث ساده تر مرتبط با انقلاب سخن بگویم؟ خداوند متعال را به خاطر وجود مبارک آن عزیز، شکر می کنم و امیدوارم حضرت روح الله رضوان الله علیه، خود دعاگویتان باشند... در طی مسیر دشوار اما شیرین انقلاب اسلامی بسیار محتاج دعای مستجابتان هستیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر، مردم، خودشان با روح خود انقلاب اسلامی را می‌شناسند و تذکرات ما، عهدِ قلبی آن‌ها را نسبت به آن انقلاب زنده نگه می‌دارد و از این جهت فهم آن‌ها، آماده‌ی جدّی‌ترین سخنان نسبت به انقلاب است. در رابطه با فهم مردم نسبت به انقلاب در بحث «چیستی انقلاب» عرایضی شده است. بر این مبنا پیشنهاد می‌کنم با اطمینان تمام مردم را متوجه انقلاب اسلامی بنمایید؛ انقلابی که می‌خواهد تاریخی ماوراء تاریخ فرهنگ غرب را به صحنه آورد. در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» که بر روی سایت هست، در بحث «بازگشت خدا به تاریخ» عرایضی شده است که می‌تواند کمک‌کارِ بحث‌تان شود. موفق باشید   

16957
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: یک فعال فرهنگی بایستی با چه «انگیزه» و «هدفی» فعالیت نمایید تا ان شاءالله تعالی آن اوقاتی را که به این فعالیت اختصاص می دهد، موجب رضایت خدای بزرگ و حضرت ولی عصر روحی له الفدا قرار گیرد؟ و ثانیا موجب قرب الهی گردد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت ما با خدا در این تاریخ اگر مطابق حضوری شد که توسط حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با خدا برقرار بود، انرژی لازم و شور کافی تحت عنوان رسالت تاریخی به ما برمی‌گردد و در چنین فضایی هرگونه حرکتی حتی شستن لباس بسیجیان، معنای حقیقی ما خواهد شد. عمده آن است که بتوانیم متوجه‌ی حضور تاریخی خود بگردیم تا فاصله‌ی کاملی از صاحبان ثروت و اشرافیتِ اموی و عباسی که در این تاریخ با فیش‌های حقوقی نجومی خود را گره زده‌اند و دولت‌مردانی که اشرافیت را شأن خود پنداشته‌اند؛ پیدا کنیم. و این فراهم نمی‌شود مگر آن‌که راهِ گشوده‌ی انقلاب اسلامی را واقعی‌ترین راه حیات این دوران بدانیم و خطر اشرافی‌شدنِ دولت را خطر هدم انقلاب اسلامی بدانیم. موفق باشید  

16955
متن پرسش
سلام علیکم خسته نباشید: سؤال بنده این است که وقتی حضرت آیت الله خامنه ای از کسی یا چیزی تعریف می کنند واقعا اینطور است یا مصلحت اندیشی می کنند؟ مثلاً وقتی از دولت نهم و دهم - حتی بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوزه یازدهم - در جاهای مختلف تعریف هایی از قبیل اینکه شما شعارهای انقلاب را در مجامع جهانی مطرح کردید و... می کردند از روی مصلحت اندیشی (برای اینکه آبروی دولت حفظ شود و...) بوده است یا اینکه واقعا اینچنین بوده است. اگر واقعا اینچنین بوده پس چرا او را اینقدر منکوب می کنند حتی بچه حزب اللهی های ما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه‌ی نکته‌ی خوبی شده‌اید. متأسفانه مذهبی‌های ما تابع قانونِ «همه یا هیچ‌اند». لذا جهت‌گیری کلّی دولت نهم و دهم را که در رابطه با اهداف انقلاب مثبت بود و مقام معظم رهبری بدان تأکید داشتند؛ متوجه نبودند. به امید عبرت‌گیری از گذشته، هم برای آقای احمدی‌نژاد و هم برای نیروهای مذهبی انقلابی. موفق باشید   

16953
متن پرسش
سلام علیکم استاد: تا قدری از مشکلات و فلاکت های مملکت برای عده ای گفته می شود در جواب می گویند که اینجا جمهوری اسلامی است نه حکومت اسلامی امام معصوم (ع). به نظر شما این گونه جواب ها بازی با الفاظ و بد دفاع کردن از نظام و تخریب آن نیست؟ پر واضح است که حکومت ما بر مبنای اسلام است و نام جمهوری اسلامی را برای آن انتخاب کرده ایم. بالفرض هم که بازی با الفاظ نباشد، آیا این همه مشکل و فقر و ضعف مدیریت و اختلاس و چپاول بیت المال مسلمین توسط برخی از رده های بالا، جای دفاعی باقی گذاشته؟ نمی دانیم نام این افراد را «احمق» بگذاریم یا «فرد با بصیرت»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم جای دفاعی در رابطه با این اختلاس‌ها و چپاول‌ها نمی‌ماند. آن‌چه قابل دفاع است این است که نظام جمهوری اسلامی است که نسبت به این نوع اشرافی‌گری و چپاول حساسیت نشان می‌دهد و در صدد عبور از آن‌ها است. و سخن وزیر صنایع را که می‌گوید در دنیا این نوع ثروت‌مندی‌ها معمول است؛ به چیزی نمی‌گیرد. موفق باشید

16944
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حضرتعالی مکررا در پاسخ به سوالات کاربران که اخیرا هم در دو مورد مشاهده شد که یک مورد آن در گفتار علامه مصباح دامت عزه که فرموده بودند با ظهورانقلاب اسلامی می توان ره صد ساله را یک شب رفت. جنابعالی فرمودید که با دو نگاه، نخست انس با حقایق و عرفان نظری و عملی و دوم ایستادگی و مقابله با استکبار. حال استاد گرامی در خصوص نگاه دوم که نگاه مقابله با استکبار است تبیین نماید که بنده باید چه فکر و عملی در دستور کار قرار دهم که ره صد ساله را یک شب برم؟ ان شاءالله تعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد راه شهداء که امروز همان رهنمودهایی است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متذکر می‌شوند. و بنده روی‌همرفته عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» داشته‌ام. و رهبری در کنار مباحث خود بحثِ تحمل مخالف ذیل انقلاب اسلامی را متذکر می‌شوند. موفق باشید

نمایش چاپی