بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12307
متن پرسش
با اسلام و احترام خدمت استاد مکرم آقای طاهرزاده (دامت برکاته) می خواستیم نظر آن استاد صاحب بصیرت را در مورد حرم مجللی که برای امام مستضعفین بنا شده است بدانیم. http://www.rajanews.com/news/212911 به نظر بنده مسئله ساخت حرم های مجلل برای اولیاء الهی بحث ذو جوانبی باشد. آن چه که به ذهن حقیر می رسد این است که از یک سو می توان آن ها را مظهر عظمت ملکوتی آن اولیاء در ساحت ملک دانست، اما از سوی دیگر، با خطر بالقوه حجاب شدن همین بنای مجلل اعتباری برای جلال حقیقی اولیاء مجاهد رو به رو هستیم چرا که آثار آخری در زهد و سادگی زندگی دنیایی شان تجلی داشت به طوری که مطمئنیم خود هیچ گاه به بنای چنین مقبره هایی برای خودشان موافق نبوده اند. مسئله نگران کننده دیگر هزینه های هنگفت ساخت این بناها است که بدون اطمینان از صحت منابع مالی و عادلانه بودن سودی که نصیب پیمانکاران شده نمی توان، حتی بر فرض اعتقاد به مظهریت این بناها برای شأن معنوی اولیاء، به بایستگی آن حکم داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید شکوه حرم‌های اولیاء که انعکاس شخصیت ملکوتی و با شکوه آن‌ها است، کار پسندیده‌ای است، ولی این غیر از تجملی‌کردنِ آن مکان‌ها است. به نظرم باید در عین سادگی، شکوهِ آن مکان‌های مقدس را حفظ کرد تا مثل دریا با شکوه باشد، نه همچون کاخ پادشاهان. موفق باشید

12304
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد طاهر زاده عزیز با توجه به اینکه بنده کسی را مانند شما و به سهولت در دسترس نداشتم تا حرفهایی که مربوط به وضع موجود است را باز گو کنم فرصت را مغتنم شمردم و از شما خواهش می کنم حتما این ایمیل را مانند سایر ایمیلها که جواب می دهید جواب دهید و شخصی هم پاسخ دهید. استاد گرامی بنده مباحث شما را پیگیری می کنم خدا را شکر تاثیر گرفته ام اما به وضع جامعه دینی خود مانده ام. من به سایر مسائلی که پیش آمده کاری ندارم مساله بنده که بیشتر درد قشر محروم است دلم را به درد آورده آیا این درست است که در جامعه دینی سالی چندبار گرانی راه بیندازند. آیا این عدالت است؟ آیا کسی که در این جامعه نه حقوقی دارد و نه بیمه ای به پای سایرین که هر ساله حقوقشان اضافه می شود گرانی را باید تحمل کند؟ آیا این درست است که مردم را هر لحظه با اینکه می خواهیم یارانه را برداریم به لرزه درآورند؟ این رعایت دین عزیز اسلام است در جامعه ما؟ چطور جامعه را دینی می دانیم؟ آیا این قهر های خدا را نمی بینیم؟ آیا نباید از اشک یتیم ترسید؟ آیا نباید از ناله درمانده به درگاه خدا ترسید؟ بیشتر مردم ما مانند طفلی هستند که دست به دست بزرگترها داده اند. استاد ببخشید مصدع اوقات شده ام اما وضع را چنان می بینم که گاهی انسانها باید ذلت را تحمل کنند به خاطر دیگران. آیا امام عزیز ما و رهبری عزیز این را می خواستند و می خواهند؟ ملتمس دعای خیرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید در این امور از چند نکته غافل نباشیم یکی این‌که هرکس در وظیفه‌ی فردی خود نسبت به فقر فقرا باید کوتاهی نکند و عملاً فقر فقرا برای امتحان بقیه است، دیگر این‌که متوجه باشیم انقلاب اسلامی یک رویکرد کلّی در تاریخ ما است که اگر آرام‌آرام بسترِ تحقق آن فراهم شود تنها بستری است که امید آزادشدن فقرا از چنین مشکلاتی که برشمرده‌اید فراهم خواهد شد و راه اصلی همین است. سومین نکته در رابطه با دولت‌ها است که بعضاً دغدغه‌ی اداره‌ی کشور را دارند بدون آن‌که نسبت به فقرای جامعه نظر خاصی داشته باشند و بعضی از دولت‌ها تمام تلاششان آن است که در هر تصمیم و برنامه‌ریزی جانب فقرا رعایت شود و این وظیفه‌ی ما است که سعی کنیم در انتخابات این‌چنین دولت‌هایی تقویت شوند تا انقلاب اسلامی هرچه بیشتر به اهداف عدالت‌مدارانه‌ی خود برسد. موفق باشید

12302
متن پرسش
با سلام: هر چه به دنبال مراکز فروش در تهران می گردم پیدا نمی کنم. راهنمایی می فرمایید لطفا.
متن پاسخ

به نام خدا

با سلام: از طریق منوی پایین صفحه اصلی به قسمت مراکز فروش مراجعه و با پیدا کردن نقشه استان تهران و کلیک روی تعداد مراکز فروش استان تهران لیست این مراکز که 14 مرکز می باشد برای شما نشان داده می شود. یا با جناب آقای مهندس نظری به شماره‌ی (09136032342) تماس بگیرید. موفق باشید

12289
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرانقدر: خداوند به بنده لطف کرده و به تازگی همسرم باردار شده، بنده و همسرم خیلی مقید هستیم، از شما درخواست دارم تا ما را راهنمایی کنید که ما از همین حالا چه کنیم که فرزندی سالم و مستعد برای صالح بودن متولد شود، بنده خیلی علاقه دارم که فرزندم را طوری تربیت کنم که محب و نوکر اهل بیت (ع) باشد و ان شاءالله از علمایی که باعث فخر و مباهات شیعه و اهل بیت و نشرکننده فرهنگ اهل بیت (ع) هستند باشد؟ لطفا به بنده کتابی را که در زمینه بهتر شدن کیفت جسمی و روحی جنین از نظر اسلام و احادیث اهل بیت (ع) راهکار ارائه کرده و همچنین کتابی در مورد وظایف والدین در این مسیر تا تولد فرزند که بتوانند با توصیه های آن کتاب رشد معنوی چشمگیری داشته باشند معرفی کنید و همچنین ما را از توصیه های پدرانه خود بهره مند گردانید. با تشکر فراوان التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در معرفی چنان کتاب‌هایی به کارشناسان مربوطه از جمله آقای حجت‌الاسلام اشترانی در سایت «مزرعه‌ی ایمانی» رجوع کنید ولی از همین حالا سعی نمایید در عین رعایت دستورات شرعی خوش‌بینی بر روح و روان شما غلبه داشته باشد و تمام تلاشتان در این باشد که غیبت مؤمنی از طرف شما انجام نگیرد. همواره ذکر خیر علماء را داشته باشید. موفق باشید

12294
متن پرسش
با توجه به سخنان رهبری در مورد مسایل منطقه و اظهار نظرهای برخی شخصیت های نظامی مورد وثوق رهبری، آینده تحولات منطقه را چگونه پیش بینی می کنید و وظیفه بچه های انقلابی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمن بنا دارد منطقه‌ای را که آبستن یک جهش به سوی زندگی دینی و عبور از غرب است، به خود مشغول کند و ما باید با هوشیاری تمام آن حیله را خنثی کنیم تا نه‌تنها دشمن ناکام شود منطقه با سرعت بیشتر از غرب عبور نماید. وقتی فهمیدند اسلام لیبرالیته دیگر مطلوب مسلمانان نیست که در آن غرب اصالت دارد حال به ناآرامی جهان اسلام روی آورده‌اند. موفق باشید

12280
متن پرسش
سلام: با عرض معذرت از اینکه مزاحمتون میشم. بنده برای روشنتر شدن موضوع دوباره سوال می کنم! بنده در کلاس طب شاگرد آیت الله تبریزی شرکت کرده ام و از شنیدن روایات طبی اهل بیت (ع) بهره ی زیادی برده، من این احادیث را با توجه به اینکه معرفت النفس کارکرده ام برای خودم تبیین می کنم و واقعا حقانیت این احادیث را با توجه به نفس شناسی تصدیق می کنم. البته بنده به استاد طب مان هم گفتم اگر شما می خواهید این احادیث درست معنی خودش را پیداکند لازم است نفس شناسی کارکنید حال سوال بنده این است آیا من می توانم کاری در جهت احیا کردن طب اسلامی انجام دهم؟ سوال دیگر اینکه یکی از آقایان که روحانی هستند و در طب سنتی کارکرده اند و ایشان جهت درمان مراجعاتشان هم داروی گیاهی تجویز می کنند و هم با تشخیص منشاء بیماری از ناحیه اجنه دستور به خواندن سوره هایی خاص از قرآن نظیر آیت الکرسی و حمد ... می کنند البته ایشان به مراجعان مختلف توصیه های متفاوت دارند. در خصوص تعداد باری که این سوره را بخوانند آیا این درمان و تشخیص هم در نگاه توحیدی جایی دارد یا فرد باید در این بییماری صبرکند تا ببیند خدا برایش چه می خواهد، با توجه به این اعتقاد در طب سنتی اسلامی که اگر یک بیماری با درمان گیاهی خوب نشد منشا ش اجنه می باشد؟ افرادی که دعانویسی می کنند مثلا برای بچه ای که مدام از خواب می پرد این کار درستی است و آیا هر کسی می تواند اقدام به چنین کاری کند؟ عمل چله بری که بعضی اطبا انجام می دهند آیا مورد تایید امام معصوم هست؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض کردم ما شرایط فهم و اجرای طبّ سنتی را با خیانت امثال رضاخان از دست دادیم و متأسفانه اطبای بزرگی که سلسله‌وار و سینه به سینه روایات شرعی اهل‌البیت را در عمل تجربه کرده بودند و متوجه بودند هر روایتی به چه موضوعی اشاره دارد از دست رفته‌اند و صِرف جمع‌آوری روایات ابداً طبّ اسلامی به‌حساب نمی‌آید. لذا بدون آن‌که بنده کاری که شروع شده است را نفی کنم، مشفقانه توصیه می‌کنم هرگز تا جوانب بسیار روایات متعدد را نشناسیم به صِرف چند روایت نتیجه نگیریم که نمونه‌ی آن را در مقاله‌ی مفصل «نجس‌بودنِ حدید» ملاحظه کردید که حقیقتاً اگر یک تفکر اجتهادی به مجموعه‌ی آن روایات نمی‌شد، از فردا به عنوان طبّ سنتی باید شما به در خانه‌تان هم دست نمی‌زدید چون آهن است و نجس است. حرف بنده بیش از یک کلمه نیست، در مسیر احیای طبّ سنتی بسیار احتیاط کنید و به‌زودی با نگاه به چند روایت نظر نهایی خود را اعلام نفرمایید 2- در مورد درمان از طریق دفع اجنّه دو موضوع را باید از هم تفکیک کرد؛ موضوع اول: ارتباط افراد با اجنّه است و گرفتن درمان از آن‌ها که این افراد تماماً افراد پست و فاسدی هستند و به قول شهید مطهری در تفسیر سوره‌ی جنّ تا این افراد روح خود را پست ننمایند نمی‌توانند با اجنّه ارتباط پیدا کنند. در این رابطه عرض کردم، کار این افراد و جنّیان شیطانی که با این‌ها هستند شبیه کار شیطان بزرگ یعنی آمریکا است که خودش مشکلات را برای ما ایجاد می‌کند تا برای رفع آن‌ها به او وابسته شویم و از رجوع به حضرت حق جهت رفع مشکلات باز بمانیم. موضوع دوم: سخن حضرت ایوب«علیه‌السلام» در آیه‌ی 49 سوره‌ی صاد است که به حضرت حق عرض کرد شیطان به من نزدیک شده است و موجب بیماری و آزار من گردیده، که در این مورد نه نیاز به جن‌ّ‌گیر داریم و نه نیاز به دعانویس‌های آن‌چنانی، باید با توکل به خدا به سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و دستورات آن‌ها عمل کرد. آری در این رابطه هم سوره‌های قرآن و هم حرزهای ائمه«علیهم‌السلام» کارساز است. بنده در مورد چله‌بری در متن روایات چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

12271
متن پرسش
سلام علیکم: علت تعطیلی جلسات در ماه رمضان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماه رمضان ماهِ خلوت با خدا است نه ماه گفتگو با خلق خدا! مگر نشنیدید که حافظ در رؤیت ماه رمضان گفت: «هلال ماه ز بام افق نمایان شد / کلید میکده گم گشته بود، پیدا شد» ،در میکده باید به فکرِ میِ لقاء بود، نه به فکر نردبان تفکر!! گفتند: طرف برای محبوبش که غایب بود نامه می‌نوشت و قصه‌های دلدادگی‌های خود را به او خبر می‌داد، تا بالاخره ملاقات حاصل شد و او در محضر محبوبش به‌جای گفتگو با او، نامه‌هایش را درآورده بود و می‌خواند. یادش رفته بود این نامه‌ها برای این ملاقات بود! ماه رمضان ماهِ شنیدن خطاب «إنّی قریب» از حضرت حق است. موفق باشید

12269
متن پرسش
سلام استاد: چند وقتی میشه که این بزهکار را جهت مداوا به نجف خوانده اند، اصلا خوشحال نیستم بلکه مرا دیوانه می کند، این بی غیرتی ام که حتی اشتیاق وصال ایوانش نیز نتوانست آدم ترم کند. مادرم میگه زیر قبه سیداشهدا دعا کن حالا دیگه بعد سه دهه عمر که موهات داره سفید میشه دوماد بشی میگم چجوری روم میشه با اون فضای قبض و غم حرم حرف از دامادی و مشکلات مالی بگویم و حاجات دیگه از اونطرف به اون حاجت های اغلب دنیوی هم محتاجم از این رو مانده ام استاد چه کنم؟ سه دهه عمر همش می گفتیم کربلا کربلا حالا بریم و فقط از خود دم بزنیم؟!! مهمه اما بی ادبی ست. کلا نظر شما چیه؟ دعاهای دنیوی را بذاریم برا ایوان نجف یا حرم حضرت ابوالفضل یا حرم سیدالشهدا؟ راستی پس زیارت و عشق بازی چه؟ (از ائمه (ع) سوء استفاده می کنیم برای دنیا عاشقشون نیسیم دل بهم زنه بخدا) اعصابم خرده اصلا خوشحال نیسم دارم میرم کربلا خاک بر سر من.استاد من هم زن میخوام هم علم، هم علم تفسیر هم پول(البته در حد نیاز خونه و ماشین معمولی) هم سلوک و بندگی. اینقد دعا کنیم خودخواهی نیس؟ وقتی ندارم منتظر جوابم. حلال کنید پس از سه دهه عمر انتظار اینک وصال نه، اندکی تقرب به حضرات محبوبین علیهم السلام. اضطرابی به جانم افتاده که بیان کردنش میسر نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نگفتند با «کریمان کارها دشوار نیست!» با تمام امید به پابوس مولایمان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» بروید و از حضرت بخواهید به نور خودشان به سرّ شما نظر کنند و آن کنند که باید بکنند! و در کنار این‌ حرف‌ها از حوائج دنیایی هم با ایشان سخن بگویید و در ملاقات مولایمان حسین«علیه‌السلام» هرچه می‌خواهید درد و دل کن، از آشفتگی‌هایی که داری بگو، و بپرس چگونه شما توانستید با غمخواری برای دین، همه‌ی دنیا را به هیچ بگیرید!؟ ای راهِ گشوده به سوی خداوند در ظلمات دنیا! ما به زیارت شما آمده‌ایم که این راه را در مقابل ما بگشایید. موفق باشید  

12265
متن پرسش
بنام خداوند بخشنده مهربان: سلام علیکم: حاج آقا چرا این راهی که از طریق شما به روی این حقیر باز شده بود، بسته شده شده است. لطفا این مورد را توضیح دهیدچون ذهن حقیر سخت مشغول می باشد؟ من از این موضوع خیلی ناراحتم. از شما متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر داشته باشید که بنده یک معلمم و نه یک استادِ سلوکی، و لذا وظیفه‌ی بنده در آن حدّی است که موضوعاتی را با دانشجویان در میان بگذارم تا خودشان در آن رابطه فکر کنند و راه خود را تشخیص دهند به همین جهت است که اگر کسی به‌جای برخورد معلمی با بنده، برخورد شیخ و استادی داشته باشد روحاً اذیت می‌شوم، چون چنین انتظاری را که بعضی‌ها از بنده پیدا می‌کنند مرا به زحمت می‌اندازند. موفق باشید

12259
متن پرسش
به نام خدای مهربان خدمت استاد عزیز سلام عرض می نمایم و توفیق روز افزون برای شما خواستارم ما خانواده ای هستیم مذهبی. فرزندی داریم که در عین علاقه زیاد به رفتن در حوزه علمیه و مسایل مذهبی حدود 2 سال است که به واسطه فضای مجازی آلودگی به تصاویر و داستانها و فیلمهای مستهجن پیدا کرده است. ضمن اینکه با هماهنگی و تمایل خودش به مشاوره های مذهبی مراجعه کرده ایم و ضمن اینکه معتقد است که مشکل دارد و می خواهد که مشکلش حل شود ولی هنوز اصل موضوع پابرجاست (لازم به ذکره که چندین نوبت که متذکر موضوع می شدیم ایشان بشدت انکار می کرد و با توجیه کردن و دروغ بافی زیاد از قبول موضوع سرباز می زد و ما هم اصرار نمی کردیم تا روز قبل که در مورد مشابهی مجبور شدم ضمن تذکر و نوع برخوردم نشان دهم که من به اطمینان رسیده ام در این موضوع) استاد چه کنیم؟ از یک طرف ظاهر مذهبی و حوزوی و قرآنی و از طرف دیگر دروغ گویی و توان توجیه کردن مسایل و عادات ابتذال و... اصلا نمی تواینم و بنا هم داریم که نگذاریم به حوزه برود چرا که فکر می کنیم می توان یک فرد عادی منحرف را تحمل کرد ولی یک روحانی نما و یا یک فرد به ظاهر مذهبی دچار انحراف اخلاقی را اصلا نه. استاد عزیز اگر شما با چنین شرایطی روبرو م یشدید چه می کردید؟ موبایل و کامپیوتر را خیلی کنترل شده در اختیارش گذاشته ایم ولی با اندک غفلت فیلش یاد هندوستان می کند. استاد می ترسیم از شرایط موجود و رسم زمانه ای که دهان باز کرده و دارد مدام می بلعد و فضایی ایجاد کرده که افراد بین قرآن و امام حسین و ریش و تسبیح و تمناهای اینچنینی با ابتذال و دزدی و دروغ و... جمع کرده اند. تکلیف ماها چیست در این وانفسا؟ با فرزندانمان چه کنیم؟ با خودمان چه کنیم؟ می بخشید مزاحم وقتتان شدم. درد و دلی بود و چاره جویی از پدر و مادری درمانده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت باید شرایط برای این نوع جوانان طوری فراهم کرد که متوجه‌ی احساس گناه خود شوند ولی آنچنان زیر نظر قرار نگیرند که وقتی می‌خواهند توبه کنند و خود را مبری از این عیوب بدانند امکان چنین کاری برای آن‌ها نباشد! فکر نمی‌کنم اگر این جوانان بعضاً گناه‌آلوده – ولی نه گناه‌کار – در شرایط خوب دینی قرار بگیرند به‌کلّی از این نوع گناهان فاصله نگیرند! شما مسئله را خیلی بزرگ نکنید که موجب یأس جوانانی شود که گرفتار مکرِ لیل و نهار این روزگارند. موفق باشید

12250
متن پرسش
به نام خدا: با سلام خدمت استاد گرامی: می خواستم از شما خواهش کنم با یک مثال وحدت وجود را برایم تعریف کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل رابطه‌ی موج و دریا که موج‌ها در عین آن‌که هرموج از موج دیگری جداست، در عین حال همه همان دریا هستند. وحدت وجود معتقد است عالم همه به این شکل مظهر خدایند بدون آن‌که جدایی و دوگانگی در بین باشد و البته همان‌طور که موج، دریا نیست و از دریا هم جدا نیست، هیچ مخلوقی خدا نیست. موفق باشید

12234
متن پرسش
سلام علیکم: حاج آقا به نظر شما آقا بالاخره کی ماهیت غرب رو درک خواهند کرد و از نگاه ایدئولوزیک نسبت به غرب فاصله می گیرند؟ صحبت های اخیر رهبری در روز عید مبعث بار دیگر آب پاکی رو روی دست همه کسانی که می خواهند با یک نگاه سوبژکتیو ذهنیت خود را به رهبری تحمیل کنند و ایشان را در موضع منتقد جوهره تمدن غرب قرار دهند؛ ریخت. بنده چند جمله از صحبت های ایشان را در این جا ذکر می کنم: «جاهلیّت، امروز هم در دنیا وجود دارد؛ ما باید چشممان را باز کنیم و جاهلیّت را بشناسیم؛ امروز هم عیناً همین معنا وجود دارد؛ شهوت‌رانیِ بی‌حساب، بی‌مهار، بی‌منطق. امروز منطق شهوت‌رانی در دنیای غرب «تمایل» است؛ می گوییم چرا همجنس‌بازی را، همجنس‌گرایی را ترویج می کنید؟ می گویند خب، این یک تمایل بشری است؛ این منطقشان است! همینها که در عرصه‌ی شهوت‌رانی و عدم رعایت هیچ خطّ قرمزی در باب شهوات جنسی و شهوات گوناگون بشری ایستادگی و توقّف نمی کنند و پیش می روند، نوبت به قساوت که می رسد، همان وضعیّت را انسان اینجا هم مشاهده می کند: انسانها را می کُشند، بی‌گناه‌ها را می کُشند، بدون هیچ جرمی ملّتها را مورد سرکوب قرار می دهند؛ این جاهلیّتی است که امروز وجود دارد؛ جاهلیّت مدرن. فرق این جاهلیّت با جاهلیّت صدر اوّل - جاهلیّت اولی‌ به تعبیر قرآن - این است که امروز جاهلیّت، مسلّح و مجهّز است به سلاح علم، به سلاح دانش؛ یعنی علم که مایه‌ی رستگاری انسان باید باشد، وسیله‌ای شده است برای تیره‌روزی انسان، برای بدبختی جوامع بشری. آن کسانی که امروز به دنیا دارند زور می گویند، با تکیه‌ی به فراورده‌های دانش خود است که دارند زور می گویند؛ این سلاحی که دارند ساخته‌شده و فراورده‌ی دانش است، ابزارهای اطّلاعاتی که دارند، ابزارهای امنیّتی که دارند، ابزارهای عظیم تبلیغاتی که دارند، اینها فراورده‌های علم است؛ همه‌ی آنها در خدمت همان شهوت و غضب است. این وضع امروز دنیا است. جامعه‌ی اسلامی با یک چنین واقعیّتی مواجه است و این را دنیای اسلام باید احساس کند، باید درک کند. کشورهای منطقه مراقب باشند؛ سیاست دشمنان این منطقه و دشمنان این مجموعه‌ی اسلامی، ترساندن این کشورها از همدیگر است، دشمنِ موهوم درست کنند و دشمن اصلی را که استکبار است، کمپانی‌های متجاوز و متعدّی و وابستگان آنها هستند، صهیونیست است در حاشیه نگه دارند. دشمن موهوم درست کنند؛ ایران در مقابل عرب، فلان قومیّت در مقابل فلان قومیّت دیگر، شیعه در مقابل سنّی؛ اینها سیاستهای دشمنان است؛ باید با این مقابله کرد. مقابله‌ی با یک چنین سیاستهایی مقابله‌ی با جاهلیّت است. جاهلیّت مدرنِ امروز، جاهلیّتی خشن، بی‌رحم، قسیّ‌القلب و مجهّز به انواع و اقسام ابزارها است؛ هوشیارانه باید با این مقابله کرد و ملّت ایران این مقابله را کرده است، باز هم خواهد کرد.» کاملا واضح است که ایشان بدی غرب را در شهوت رانی و سلطه گری سیاسی می دانند و این حرف، لب ادعای کسانی است که ما با عنوان تئوری دومی از آن ها یاد می کنیم و نظر خود را با نظر آن ها متفاوت می دانیم. برای بنده جالب است که شما انقلاب اسلامی را حرکتی برای عبور از عالم غربی می دانید؛ در حالی که هنوز بعد از 36 سال رهبران آن ماهیت غرب را درک نکرده اند و بدی غرب را صرفا فساد و فحشا و سلطه گری سیاسی می دانند. علاوه بر این، ابهام و پرسش دیگری که به ذهن خطور می کند این است که شما از یک سو بر اهمیت مباحث غرب شناسی تاکید می کنید تا حدی که شناخت غرب را از نان شب هم واجب تر می دانید؛ و از سوی دیگر می فرمایید راه عبور از غرب همان راهی است که رهبری می فرمایند. طبیعی است که اگر از شما پرسیده شود که چرا پرداختن به مباحث غرب شناسی ضرورت دارد پاسخ می دهید که این امر جنبه طریقیت دارد برای عبور از غرب. خب بلافاصله این سوال مطرح می شود که وقتی شخصی مثل آقا که از قضا نگاه ایشان به غرب، نگاهی غلط و غیرقابل دفاع است؛ می تواند ما را از غرب عبور بدهد، پس چه نیازی است که ما برویم و برای عبور از غرب به شناخت غرب بپردازیم؟ و تازه به خاطر قائل بودن به کلی بودن غرب، انواع و اقسام انگ ها را هم بخوریم؟ مگر غیر از این است که با این حرف شما که «راه عبور از غرب همان راهی است که رهبری می فرمایند»؛ زیراب مباحث خودتان زده می شود؟ ممنون از حوصله ای که به خرج می دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح غرب که امروز در آمریکا به تمامیت خود رسیده، روحی و جوهری دارد که آن انقطاع از آسمان معنویت و غفلت از سنت‌های الهی است و نتیجه‌ی عملی آن غضب و شهوتی است که امروز در آن ملاحظه می‌کنید و عامل نجات جوامع از غرب‌زدگی به گفته‌ی شهید آوینی توبه‌ی بشر است نسبت به غفلتی که از معنویت داشته. توجه‌دادن‌های مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به عملکرد آمریکا، زمینه‌ی نفی فرهنگ غرب را فراهم می‌کند. آیا ما برای عبور مردم از غرب راه دیگری داریم؟! می‌توان با مردم بر اساس مبنای معرفتی غرب صحبت کرد؟ مگر قرآن برای جایگزینی توحید از حرکات عرب جاهلیت انتقاد نکرد و سپس راه‌کارِ خود را نشان داد؟ رهبری انقلاب اگر از غرب انتقاد می‌کنند در زمینی غیر از زمین غرب قرار دارند و این به‌طور طبیعی نگاه‌ها را به حرکتی می‌اندازد که انقلاب اسلامی شروع کرده است. موفق باشید

12232
متن پرسش
- با سلام خدمت استاد گران مایه: لطف بفرمایید و توضیح دهید که از منظر شما چگونه و با رعایت چه ظرافت هایی باید شعار امسال را با نسبت خود با دولت 11 جمع نماییم؟ در حالی که ما می دانیم بسیاری از رویه های دولت چه در عرصه اقتصاد و چه در عرصه بین الملل خیلی با مبانی انقلاب اسلامی سازگاری ندارد. چگونه با چیزی که قلبا و عقلا قبول نداریم همدل شویم؟ و به تبع ان چگونه با رویه های غلط دولت هم زبان شویم؟ حال انکه در مواردی وظیفه ما انتقاد از دولت است
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» بنا دارند چند قدم تاریخ ملت ما را جلو ببرند و در عین به رسمیت‌شناختن جریان‌های فکری معتقد به اصل انقلاب با سلایق مختلف هرکدام از این جریان‌های فکری متوجه جایگاه جریان مقابلِ خود در انقلاب بشوند. امثال بنده انقلاب را طوری تعریف کرده و اهدافی را برای انقلاب مدّ نظر دارد که با تعریفی که امثال آقای دکتر روحانی و دکتر نوبخت و دکتر جهانگیری کرده‌اند یکسان نیست و از نظر امثال بنده آنچه که این افراد برای انقلاب اسلامی در نظر گرفته‌اند و سعی می‌کنند آن را به فعلیت برسانند، انقلاب اسلامی را از شور انقلابیِ مقابله با استکبار فرو می‌نشاند و رسالت انقلاب اسلامی را که به نظر بنده «نفی استکبار» است تا حدّی به حاشیه می‌برد و عملاً انقلاب اسلامی یک نوع هویت سیاسی فکری فرهنگی می‌شود در کنار فرهنگ غربی و فرهنگ سکولار کشورهایی مثل ترکیه. و لذا این آقایان قبول ندارند اهداف انقلاب آن چیزی است که ما برای انقلاب اسلامی تعریف کرده‌ایم. عمده آن است که ما حرف آقایان را اولاً: بفهمیم و متوجه باشیم این افراد نیز به یک معنا خود را فرزند انقلاب می‌دانند و مطابق تعریفی که از انقلاب اسلامی دارند تلاش می‌کنند  به انقلاب و مردم خدمت کنند و از این جهت می‌توان با آن‌ها همدلی داشت و خدمت آن‌ها را نادیده نگرفت. ثانیاً: از آن جهت که برای انقلاب اسلامی یک هویت مستقل قائل‌اند و بنا ندارند هویت اسلامی انقلابی ما را در ذیل غرب قرار دهند - هرچند ما را در کنار آن‌ها تعریف کرده‌اند – می‌توان با آن‌ها همزبانی داشت و در عین حال دلایل خود را در ضعف این تعریف نسبت به انقلاب به صورت علمی به مردم عرضه داشت و یکی از موضوعات محافل علمی ما باید نقد علمی و عقلی نگاهی باشد که افراد فوق‌الذکر بدان معتقدند، در عین فهم اندیشه‌ی آنان. این‌ آن «آزاداندیشی» مهمی است که ما در این تاریخ بسیار به آن نیاز داریم تا چند قدمی در تاریخ خود جلوتر بیابیم. چرا ما اندیشه‌ی این افراد را جدّی نمی‌گیریم و بر روی آن فکر نمی‌کنیم و انگیزه‌های آن‌ها را که می‌خواهند در راستای انقلاب باشند، درک نمی‌کنیم. با اندک ضعفی که از آن‌ها می‌بینیم به‌کلّی آن‌ها را نفی می‌کنیم. باید جای «نفی» را با «نقد» عوض کرد و خود را مجهز به معارف عالیه‌ای نمود که معلوم شود نگاه آقایان فوق‌الذکر ما را به اهداف مقدس نظام اسلامی نمی‌رساند تا از این طریق آن‌ها در نگاه خود بازاندیشی کنند و از آن مهم‌تر جداً در نوع برخورد خود با منتقدین خود تجدید نظر نمایند. این‌ها گمان می‌کنند منتقدین‌شان هیچ طرحی برای مدیریت نظام ندارند و فکر می‌کنند تنها روش مقابله با استکبار همین روشی است که آقایان پیشه کرده‌اند. آری! ما با همدلی و همزبانی نشان می‌دهیم می‌توان به افکار همدیگر نظر داشت و لااقل همدیگر را بفهمیم و نه این‌که حتماً باید مثل هم فکر کنیم و مثل هم عمل نمائیم و سال‌های سال طول می‌کشد تا این شعور تاریخی در جامعه‌ی ما نهادینه شود. آری اگر چنین فضایی در تاریخ ما به‌وجود آید دیگر نقد دیدگاه‌ها به میان می‌آید به جای نقد اشخاص. در آن فضا ما می‌توانیم دیدگاه دولت آقای روحانی را که در فضای امیدواری به فرهنگ غربی ، نقد نماییم و آرام‌آرام جامعه‌ی خود را به این غنای فرهنگی برسانیم که برای ادامه‌ی حیات انقلاب اسلامی باید آزاد از آنچه که غرب برای بشر پیشنهاد می‌کند تصمیم بگیرد و معنای همدلی و همزبانی برای ایجاد چنین فضایی است که اولاً بفهمیم انگیزه‌ی دولت در رابطه با تعامل با غرب به چه معنا است و چرا تصور می‌کند ما مجبوریم برای ادامه‌ی انقلاب ، غرب را نیز در نظر بگیریم؟ و ثانیاً با انتقادهای دلسوزانه عزمِ جریانی که تصور می‌کند دنیای مدرن دارای اصالت و آینده است، به امیدواری نسبت به آینده‌ی انقلاب توحیدی خود معطوف داریم و با همدلی و همزبانی سعی کنیم خطر دوقطبی‌شدن بین نیروهای وفادار به انقلاب را از سر انقلاب رد نماییم کاری که مقام معظم رهبری با تذکرات دلسوزانه پیشه کرده‌اند. موفق باشید     

12239
متن پرسش
سلام: 1. شما در مورد روش سلوکی آیت الله سعادت پرور (پهلوانی) که به صورت استاد محور و بالینی است اطلاع دارید؟ 2. کتاب شرح دیوان حافظ ایشون برای مطالب عرفانی چگونه است؟ منظورم کتاب جمال آفتاب است. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام و با انطباق خود با رهبری انقلاب از اساتید عزیز اخلاق به‌خوبی بتوانید استفاده کنید. کتاب «جمال آفتاب» در جای خود شرح خوبی است. موفق باشید

12238
متن پرسش
سلام: بنده جزوه روش سلوکی آیت الله بهجت را که شما راجع به آن سخنرانی فرموده بودید گوش داده ام، ولی یک سوال برایم پیش آمده که آیا تا کجا می توان بی استاد پیش رفت؟ تا آخر؟ یا در منزلی به بعد راهنمایی استادی راه دیده حتما لازم است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در این تاریخ علم ما استاد ما شد پس معلم‌هایی چون علامه طباطبایی و حضرت امام«رحمة‌اللّه‌علیهما» و شاگردان آن‌ها تا آخر استاد ما خواهند بود. موفق باشید

12216
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و عرض احترام خدمت استاد: موضوع پایان نامه ارشد حقیر پیرامون راهکار های تاثیر گذاری ظاهر انسان اعم از رفتار، محیط، مزاج و طبع بدنی انسان بر باطن او (ایجاد، تقویت یا ترمیم شاکله اخلاقی) اوست. این بحث ابتداً نیازمند تبیین مبانی ای است. اینکه چه فرایندی در نفس انسانی اتفاق می افتد که تغییر ظاهر انسان با بکارگیری راهکارهایی چون تلقین قولی و فعلی، تکلف و واداشت نفس، تحمیل بر نفس، تکرار، مراقبه، تغییر موقعیت و... در ترمیم یا تقویت یا ایجاد شاکله اخلاقی (ملکات) موثر واقع می شود؟ اصولا چه خصیصه ای در نفس آدمی این تاثیر و تاثر بین ظاهر و باطن را رقم می زند؟ از استاد محترم تقاضا دارم با نورانیت فکر و قلب خویش حقیر را در این تبیین با ارجاعات علمی خویش چون گذشته ممنون بذل خویش فرمایند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار که می‌خواهید انجام دهید کار بسیار خوبی است، زیرا باید معدّات را در نفس بررسی کنید و جایگاه حقیقی نفس را با جایگاه عواملی که زمینه برای نفس است تبیین نمایید. باید دست و آستین را بالا بزنید و مجموعه‌ای از کتاب‌هایی که مربوط به معرفت نفس است مطالعه کنید تا آن‌جایی که به قول مرحوم قیصری در شرح فصوص‌الحکم در فصّ یوسفی می‌گوید: زیبایی ظاهری حضرت یوسف«علیه‌السلام» ریشه در خیال زلال آن حضرت دارد، خیالی که آن‌قدر لطیف بود که آن‌چه را در خواب دید پس از سال‌ها آن را یافت. موفق باشید  

12214
متن پرسش
سلام علیکم: در راستای درخواست حضرت استاد در جواب سوال 11881 باید عرض کنم برعکس سوال کننده محترم، معتقدم حتما باید استاد در اینگونه مسائل وارد شوند (البته نه آنگونه که روزنامه ها وارد می شوند) تا ما بتوانیم مبانی عرشی استاد را روی زمین پیاده کنیم. به نظرم این کار نه تنها فضای معنوی و فرهنگی کاربران را کم نمی کند بلکه دوستانی که مباحث عمیق استاد را پیگیری می کنند بهتر می توانند آن مبانی را روی زمین و در مسائل ملموس تر تطبق دهند. حقیقت آن است که برخی مباحث استاد قابل برداشت مختلف است که اگر این تطبیق ها نباشد دچار سردگمی می شود. ما هم همه دنبال به ظهور در آوردن اراده الهی در زمانه کنونی هستیم و می خواهیم که نور انقلاب فراگیر شود اما قطعا فقط با بحثهای خوب معرفت النفس و ... که فقط عده ای خاصی دنبال می کنند نمی شود و باید در دل همین مباحثی که جامعه را به خود مشغول کرده است نور هدایت الهی را متذکر شویم لذا به شدت باید ببنیم که آن مبانی چطور در مصادیق مختلف تطبیق می شود. ضمنا پیشنهاد می کنم که مباحث اطراف این گونه مسائل مثل مساله هسته ای در صفحه ای جداگانه و به صورت یکجا بیاید تا زمینه تفکر بیشتر باشد و از میان مباحثات دوستان و جوابهای استاد گرامی یک تحلیل عمیقی که نیاز جامعه هست در بیاید. باز هم از زحمات استاد محترم متشکرم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هدف بنده هم در رابطه با ورود به این نوع مسائل، دعوت به تفکر است و آزادشدن از مشهورات زمانه. ما باید باور کنیم در بعضی موارد تحت تأثیر مشهورات یا تفکرات سیاسی احزاب هستیم. اگر «تفکر» به جامعه برگردد و انسان‌ها بتوانند همدیگر را بفهمند تفاوت سلیقه، منجر به تضاد و دوقطبی‌شدن جامعه نمی‌گردد. موفق باشید

12212
متن پرسش
سلام: از یکی از شاگردان علامه حسن‌زاده شنیدم که جناب علامه فرموده بودند: گناه نکنید که خدا گناه را نمی‌بخشد. آیا این مطلب صحت داره؟ اگر بله منظور علامه چی بوده؟ سوال دیگه هم این‌که خدا گناهان را به صورت کن فیکون برای انسانی که توبه کرده از بین می‌بره؟ یا آثارش می‌مونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گناه، انسان را در مسیر سلوک عقب می‌اندازد، ولی هر گناهی با توبه بخشیده می‌شود زیرا خداوند توّاب است 2- توبه به طور کلّی اثر گناه را از شخصیت انسان می‌زداید. موفق باشید

12202
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت: استاد دوستی دارم که در مورد شمس و مولانا مطالعاتی داشته و امروز من مطلبی رو ازش خوندم که برای من شبهه ایجاد کرده: «شمس موسیقی را تا حد وحی ناطق پاک و نوای چنگ را تا حد قرآن فارسی بالا می برد و می ستاید (ش.110) و مکتب مولوی میراث این آموزش و ستایش را به بهای همه تعصب ورزی ها و کارشکنی ها، قرن ها به جان می خرد و تا به امروز آن را زنده نگه می دارد. مولوی پس از برخورد با شمس، موسیقی دوستی و سماع را تا بدان حد گسترش می دهد که حتی به طور هفتگی، مجلسی ویژه سماع بانوان، همراه با گل افشانی و رقص و پایکوبی زنان در قونیه بر پای می دارد. (افلاکی،468/3 و 591/3 خط سوم صفحه آ74)» با توجه به بیانات شما در مورد مولوی که فردی عرفانی است، برپایی مجلس ساز و آواز و رقص و پایکوبی زنان در مورد ایشان صحت دارد؟ لطفا تشریح فرمایید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا عنایت داشته باشید که آن نوع موسیقی که عرفا بدان نظر دارند صورتی قدسی دارد که حاصل اُنس با آن فضای معنوی جمع‌الجمعی، مثنوی مولوی است و از آن‌جایی که مولوی سخت عالِم متشرعی است، باید گزارش‌های افلاکی را در آن فضا معنا کرد. و موضوع سماع و حلّیت آن در بین فقها مورد بررسی است و این غیر از ساز و آوازهایی است که ما تصور می‌کنیم. موفق باشید  

12210
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: دانشجویی هستم که در آستانه طلبه شدن می باشم و از نظر موقعیت اجتماعی عموما در معرض مباحثات سیاسی می باشم. برای اینکه بتوانم در عرصه های سیاسی قدرت تحلیل و بررسی داشته باشم و در واقع بتوانیم نظر بدهم و همچنین به شناخت مناسبی از دنیای سیاست و فضای سیاسی ایران و جهان برسم چه سیر مطالعاتی یا کتاب هایی را پیشنهاد می کنید؟ با آرزوی سلامتی برای شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های آقایان دکتر موسی نجفی و موسی حقّانی خوب است. موفق باشید   

12200
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده: اخیرا علی مطهری گفته: شهید مطهری عقیده داشت که اگر یک نفر از روی حس حقیقت جویی به این نتیجه برسد که پیغمبر و خدایی وجود ندارد این فرد دچار عذاب نمی شود هرچند جایگاهش در بهشت نیز نیست. 1. آیا این نقل قول درست است؟ چون با عقل جور در نمی آید که کسی حس حقیقت جویی اش چنین نتیجه گیری بکند. 2. فارق از این بحث آیا سرنوشت نهایی گروهی ممکن است نه بهشت باشد و نه جهنم؟ و اگر هست چه گروهی؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر فرض که چنین باشد معلوم است که خداوند از چنین کسی انتظار انجام اعمالی را ندارد که یک مؤمن با داشتن شریعت باید انجام دهد و به اصطلاح چنین افرادی در اعراف - محلی بین بهشت و جهنم- قرار دارند. موفق باشید

12199
متن پرسش
سلام: این سوال نیست صدای یک دانشجوی دغدغه مند این ملت است و تشکر از شما. به جون مادرم من مدیون شما هستم مثلا درباره حجاب تو وبلاگم یکی دو سال پیش اجبار را رد کرده بودم و معتقد به آزادی اون شده بودم حتی قبل از اون حرفهای آقای زائری و دیگران، منتها این نظر خودم را نمی پسندیدم دلی، اما عقلی چرا. یادمه تو اعتکاف پارسال دانشگاه تهران با خودم می گفتم نکند امام زمان راضی به این نظر من نباشه خلاصه کلام جواب را یافتم، بتازگی در پاسخ اخیر شما (البته شاید در بعضی از کتاب های تون بود و من هنوز کامل نخوندم) ضمنا من بن نداشتم و قرار نبود برم نمایشگاه اما رفتم و با وجود بی پولی 98 تومن تقریبا همه کتاب های شما را خریدم حتی اونایی را که از پی دی اف کامل خونده بودم. دعا کنید زنده بمونم همه شو بخونم. شما در 50 سال عمر اندازه 200 سال کار کردید آخه چجوری؟ دم امام رضا گرم با اینجور شاگرد پروری. اگه وقت کردین قسمت «درباره طاهرزاده» این پست اخیرم را بخوانید مرا حلال کنید. http://myattitude.blog.ir/1394/02/24/%D9%85%D8%B3%DB%8C%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF مسئله حجاب و استاد: در قسمت پی نوشت این پست نظر خودم را درباره حجاب گفته بودم و نیز پست هایی چون اینجا، قبل از اینکه امثال روحانیونی چون زائری و دیگران حرف از آزادی حجاب به میان بیاورند اما اخیرا متفکری چون طاهرزاده مطلب قابل تامل و دلنشینی را در پاسخ به یک سوال ارائه داده اند که خودم نیز داشتم به همین می‌رسیدم و وقتی از زبان ایشان شنیدم خیالم راحت تر شد، هر چند همچنان تامل باید تا اسقرار بر نظری شاید. «اصل مطلب را باید فقها روشن بفرمایند. موضوعِ تبعات اجتماعیِ اجباری‌بودن یا اختیاری‌بودنِ حجاب بحث دوم است. بنده فکر می‌کنم به همین صورت که نظام عمل می‌کند خوب است که از یک طرف سخت‌گیری نمی‌کند و از طرف دیگر با هنجارشکن‌ها که فضای جامعه را به‌شدت آلوده می‌کنند برخورد می‌نماید. فراموش نکنیم اگر نفس امّاره را آزاد بگذاریم هیچ محدودیتی را نمی‌خواهد. اگر بخواهیم در کلیّت یک کشور - و نه در محدوه‌ی یک اقلیت - خانواده را حفظ کنیم، نباید عواملی که موجب می‌شود زنان آنچنانی با تبرّج خود ذهن مردها را به خود جلب کنند در جامعه میدان داشته باشند. در لبنان مذهبی‌ها تکلیف خود را با سایر قشرها روشن کرده‌اند، ولی ما یک کشور هستیم و در یک کلیّت باید تکلیف خود را داشته باشیم و نه در یک اقلیت. موفق باشید » درباره طاهرزاده: کسی که با 50 سال عمر به اندازه ی 200 سال کار کرده، کسی که مرا با وجود بی پولی مجبور به خرید تمام کتابهاش از نمایشگاه بین المللی کتاب اخیر کرد، کسی که مَثَل بحث هاش به زبان سطح پایین و سخت افزاری VHDL میمونه تا ارائه مطالب به سبک متلب و متمتیکا به سبک خیلی ها یعنی سطحی نگری و نرفتن به اعماق فطرت، کسی که از سال 89 مرا درگیر خودش کرد، کسی که اخیرا به استاد شایق گفتم من مختصر دینداری خودم در این وانفسای شبهات را مدیون شما و طاهرزاده هستم، استاد خندید و گفت ازش شنیدم همون اصفهانی را میگی، گفتم: استاد فقط شنیدید، برین ببینید چه غوغایی کرده، کسی که نیاز به تمجید من نداره و اصلا هرگز از نزدیک نه ایشان را دیده ام نه ایشان مرا، کسی که برایش دکان باز نمی کنم اما همه دنیا را بگردیم بعیده به سبک قلم، بیان و سلوکشان أحدی پیدا بشه، کسی که نیاز جوان متفکر امروزی ست که می خواهد لذتی از دینداری اش ببرد، کسی که فقط یه مشکل داره اونم اصفهانی بودنشه!!! پ.ن: جمله آخر قطعا یک شوخی ست باور کنید! از وبلاگ عادت زده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه وبلاگ سر زنده‌ای بود هرچند بر خیال راست، کج را خریده‌ای که گمان می‌کنی طاهرزاده است و این خبرها! ولی نگران هم نباش زیرا خداوند پاداشی مناسب تصورات خودت به تو می‌دهد و طاهرزاده می‌ماند و اعمال‌اش و خدایش. زیرا در حدیث قدسی حضرت حق فرمود: «أَنَا عِنْدَ حُسْنِ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن‏» من در گمان بنده‌ی مؤمنم هستم. پس اگر گمان شما آن است که طاهرزاده این است که گمان داری و به زعم خود یک چنین کسی را دنبال می‌کنی، پاداش تصورات خودت را به تو می‌دهند. ولی طاهرزاده باید متوجه باشد قصه‌ی او با خدا تعیین می‌شود و این‌که چه اندازه نسبت خود را با خدا شکل داده. زیرا گفت: « نیک باشی و بدت گوید خلق/ بِهْ که بد باشی و نیکت بینند». موفق باشید .

12188
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد: بنده دنبال یک راهکار عملی برای کنترل خیال هستم. چون خیلی گرفتارش هستم و اصلا تمرکز ندارم. تا متوجه میشم باز خیال دیگه ای سراغم میاد. سپاسگزارم از راهنماییتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» در این مورد خوب است. سعی کنید با تمرکز بر روی متون معرفتی و دینی کار را جلو ببرید.اساساً وقتی که انسان حرکت سلوکی خود را شروع کند با انواع خیالات روبه‌رو می‌شود و به گفته‌ی مولوی: «آب گل خواهد که در دریا رود / گل گرفته پای او را می‌کشد» اگر کسی قصد عبور از کثرت به دریای وحدت نداشته باشد که متوجه‌ی این‌همه خیالات که در درون او بود نمی‌شود! به گفته‌ی مولوی باید رنج‌ها و بلاها کشید و خون دل‌ها خورد تا روح، از این کثرات آزاد شود. گفت: «بس بلا و رنج بایست و وقوف / تا رهد این روحِ صافی زین حروف. این حروف واسطه ای یارِ غار / پیش سالک خار باشد خارِ خار» . موفق باشید

12187
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد مي خواستم اگه ممکنه در مورد شعر هدهد صبای حضرت حافظ یه مقدار توضیح بدهید (یک تفسیر مختصر از این شعر) و این که چه کسی خطاب به چه کسی این شعر را بیان می کند؟ معذرت مي خواهم از این که وقتتون را گرفتم، ما را دعا کنید استاد ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت حیف است طایری چو تو در خاکدان غم زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت هر صبح و شام قافله‌ یی از دعای خیر در صحبت شمال و صبا می‌فرستمت تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب جان عزیز خود به نوا می‌فرستمت ای غایب از نظر که شدی همنشین دل می‌گویمت دعا و ثنا می‌فرستمت در روی خود تفرُّج صنع خدای کن کایینه خدای نما می‌فرستمت تا مطربان ز شوق منت آگهی دهند قول و غزل به ساز و نوا می‌فرستمت ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت حافظ سرود مجلس ما ذکر خیر تُست بشتاب هان که اسب و قبا می‌فرستمت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظ گزارش حال سلوکی خود را در این غزل دارد که چگونه نظر به مطلوب خود در عالَمی بیرون از عالم خاکی دارد که در آن‌جا وفا یعنی حس حضور هست بدون هیچ نوع کثرت و قرب و بُعدی و راز دعای سالکان جهت چنین سیری است تا دل آن‌ها گرفتار غم دنیا نگردد و ماوراء دنیا با ملکوتیان زندگی کند که غایب از نظر و همنشین دل‌اند با ظهوری در جمال ولیّ اللّه. زیرا تو خودت ملکوتی هستی و در آینه‌ی وجودت می‌توانی خدا را به تماشا بنشینی و این قول و غزل موجب می‌شود تا اهل طرب متوجه‌ی وجه ملکوتی انسان شوند و انسان‌ها خود را به دنیا نفروشند. باید روحیه‌ی پایداری در عبور از دنیا و نظر به حق را تقویت کرد. باید اسب و قبا برای حافظ فرستاد تا به زندگی‌ها برگردد و ما را متذکر رجوع ملکوتی‌مان بکند. موفق باشید

12186
متن پرسش
سلام استاد: اینطور که من میدونم دکتر فردید، دکتر داوری، شهید آوینی و شما رویکرد تفکریتان آنتلوژی(وجود بینانه) است، ولی تفاوتی در نگاه دکتر داوری هست که در نگاه بقیه نیست - ما می بینیم وقتی مثلا صحبت از غرب شناسی می شود شما سه عزیز مثلا با واژه هایی مثل نفسانیت، انانیت، شیطانی بودن عالم غرب و... سخن تفکرتان را بیان می کنید ولی دیوان واژگان تفکری دکتر داوری اینگونه نیست و از این جهت شبیه به هایدگر می باشد. اما سوال بنده این است که آیا این نحوه ی مواجهه تفکری شما و دکتر فردید و شهید آوینی دچار سوء تفاهم اخلاقی به جای فهم تفکری نمی شود؟ مثلا وقتی دکتر فردید در مورد تفکر غرب لقب شیطانیت و یا حاکمیت نفس اماره را می دهد آیا اخلاق به جای تفکر به ذهن تبادر نمی کند؟ آیا این نحوه مواجهه موجب محدودیت تفکری نمی شود؟ یا آیا مخاطب گرفتار ایدئولوژی و تیولوژی بدون این که قصدش را داشته باشید نمی شود؟ مثلا ما می بینیم حافظ میدان حضورش در بشریت به جهت عمومیت تفکرش نسبت به مولانا بیشتر است چون که مولانا در اشعارش با قید و مستقیم گو هست در حالی که حافظ اینگونه نیست. یا آیا باید گفت هر کسی وظیفه ای دارد مثلا آوینی شما و... وظیفیه تان تبین درون گفتمانی مثلا انقلاب است ولی رسالت دکتر داوری جای دیگری ست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این نکته را می‌پذیرم که تفکر در میدان جبهه‌گیری‌های ایدئولوژیک در حجاب می‌رود و همه‌ی دغدغه‌ی بنده آن است که اگر بخواهیم تفکر را به جامعه‌ی خود برگردانیم ابتدا باید از روح قبیله‌گرایی و گرایش‌های حزبی عبور کنیم. ولی آنچه نباید فراموش کرد بین تفکر فلسفی با تفکر دینی است. در تفکر دینی از عاملی مثل نفس امّاره به صورت یک موضوع وجودی نمی‌توان غفلت کرد زیرا در تفکر دینی «تفکر رفتن از باطل سوی حق است» و لذا باید به موانع این تفکر نظر داشت و در این رابطه هر اندازه قرب بیشتر باشد، تفکر به معنای خاص آن شکوفاتر می‌شود و از این جهت نمی‌توان به نفسانیت نظر نداشت. حال ملاحظه کنید چقدر کار حساس است که از یک طرف متوجه باشیم که نگاه ایدئولوژیک به‌کلّی تفکر را دفن می‌کند و از این جهت آقای دکتر داوری موفق و متوجه‌اند و از طرف دیگر آن تفکر اصلی طلوع نمی‌کند مگر با عبور از نفسانیت. و چون بعضی از متفکران فنومنولوگ متوجه این موضوع نیستند در عین نفی غرب نتوانستند به تفکر دینی برسند تا با معنای حقیقی تفکر روبه‌رو شوند. موفق باشید     

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!