بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1892
متن پرسش
سلام علیکم من دختری 24 ساله هستم که در رشته مهندسی درس خواندم و بعد ازدواج کردم مطالعات زیادی دارم و سخنرانی هم زیاد گوش میدهم اما هر روز پزمرده تر میشوم و احساس میکنم که دارم عمرم رو هدر میدم نه سرکار میرم و نه درس میخونم به شدت احسای میکنم دارم عمرمو استعدادمو هدر میدم البته به حفظ قران مشغولم و کلاسهای اخلاق هم میروم اما نمیدونم باید چه جور از استعدادهام استفاده کنم ادم باهوش و با استعدادی هستم این نکته هم بیشتر اذیتم میکنه ممنون میشم اگه راهنماییم کنید سوال دوم)در دوران مجردی به شخصی علاقمند بودم و او هم همینطور اما نشد که باهم ازدواج کنیم و الان به دلیل ارتباطات خانوادگی گاهی ان شخص را میبینم از طرفی از نظر عاطفی و روحی شوهرم درکم نمیکنه به خاطر همین خیلی فکرم پیش اون شخص میره و ذهنم رو درگیر میکنه ممنون میشم اگه راهنماییم کنین و سوالم را در بخش پرسش و پاسخ عمومی قرار ندهید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اولاً: اگر فضای مناسبی جهت کار در رشته‌ی تحصیلی خود می‌شناسید از فعالیت‌های اجتماعی عقب‌نشینی نکنید. بنده این نکته را در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرض کرده‌ام که چرا امروزه همه نباید به فعالیت در خانه بسنده کنند. ثانیاً: باکتاب‌هایی که معارف الهی را به شما متذکر می‌شود قلب خود را سیر دهید. بنده همان سیر مطالعاتی را پیشنهاد می‌کنم که در سایت لب المیزان قرار دارد. ثالثاً: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید تا متوجه باشید چگونه خیال خود را در موضوع آن آقایی که قبل از ازدواج به او علاقه‌مند بودید کنترل کنید و متوجه شوید این کار شما چه آثار منفی در پی دارد. موفق باشید
1891
متن پرسش
با سلام میخواستم بدونم نظر شما راجع به کتب استاد عین.صاد چیه؟اگه ممکنه بفرمائید کدام کتاب ایشان را مطالعه کنیم.بنده ده نکته از معرفة النفس شما و برهان صدیقین را به لطف خدا کار کردم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: رویهمرفته نوشته‌های حضرت استاد صفائی مشهور به «عین-صاد» قابل استفاده است و روش‌های خوبی را به شما توصیه می‌کند. موفق باشید
1886
متن پرسش
سلام و خدا قوت. از پاسختان به سوالم ممنونم. میخواستم بدونم این کاری که جدیدا میکنن و برای انتخاب اسم به افرادی رجوع میکنند و میگویند نام فرزند باید با حروف ابجد نام پدر و مادرش همخوانی داشته باشد اگرنه در آینده دچار مشکلات متعددی میشود سندیت دارد.واقعا چنین چیزی هست؟من شنیده ام افرادی بر این اساس نامشان را از طریق افرادی که اینکاره اند تغییر داده اند و بکلی روند زندگی شان در جهت مثبت تغییر کرده.آیا واقعا چنین است؟ ضمنا هزینه های فراوانی هم جهت این عمل گرفته می شود. چرا جواب سوال هایم بین جوابهای قبلی گم میشه؟!نمیتونم جوابمو بگیرم.اگر ممکنه شماره سوالم رو به ایمیلم ارسال کنید تا پیداش کنم. ممنون.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- در کتاب جایگاه جن و شیطان و جادوگر درص 99 عرض شده. اما این‌که عده‌ای با محاسبه‌های غیر قابل اعتماد می‌آیند بر اساس حروف اَبجد عدد مربوط به اسمی را تعیین می‌کنند و سپس آن عدد را نسبت به امری دیگر مثل عددِ مربوط به اسم همسر آن فرد، مقایسه می‌کنند و ادعا می‌نمایند این دو عدد همخوانی ندارد، پس باید اسم‌هایشان را عوض کنند تا همخوانی پیدا کنند؛ نه‌تنها حرف بی‌پایه و اساسی است، بلکه پشت‌کردن به عقل و دستور شریعت الهی است. و این‌که چرا بعضاً با تغییر اسم، مشکلات فرد یا خانواده مرتفع می‌شود و یا بیماری طرف بهبود می‌یابد، پای شیطان در میان است. آری شیطان برای هلاکت انسان مشکلاتی را ایجاد می‌کند تا او را از خدا باز دارد و به غیر خدا متوسل شود و عملاً از دین الهی فاصله بگیرد و لذا در این راستا راه‌های موفقیت‌های ظاهری را برای او می‌گشاید ولی در زیر این موفقیت‌ها ایمان طرف را از او می‌گیرد و سپس همان موفقیت‌های ظاهری را نیز از آن فرد دریغ می‌کند.. موفق باشید
1878
متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار. استاد علامه حسن زاده آملی در خصوص رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای سخنانی ایراد کرده اند که با وجود ارادتی که ما محضر رهبری داریم اما تعاریف بنظر کمی بزرگ می آید، مثلا گفته اند:« رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید. عالمی، عادلی،‌ رهبری، مؤمنی، ‌موحدی،‌ سیّاسی، دلداری، رهبری، انسان ربانی، پاک،‌ منزه، که دنیا شکارش نکرده من جایی [سراغ] ندارم که عرض کنم. همان که عرض کردم: نه شکوفه‌ای، نه برگی، نه ثمر، نه سایه دارم / همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را قدر این نعمت عظمی را که خدا به شما عطا فرمود، قدر این رهبرِ ولیّ وهمان عبارات که سرور عزیزم جناب استاد حدادعادل، ارائه دادند؛ رهبری، ولیی، الهی» استاد سوال بنده این است با توجه به شناختتان نسبت به آیت الله حسن زاده آملی ایشان آنچه را در باطن عالم مشاهده کرده اند بیان نمودند و یا این صحبتها را به خاطر ایجاد وحدت و وفاق ملی عنوان کرده اند. سپاس بیکران
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: عارفی که یک عمر با قلب و دل خود کار کرده و خود را از مشهورات و تعارفات آزاد کرده نمی‌تواند غیر از آن‌چه را که قلبش تصدیق کرده است بر زبان آورد. موفق باشید
1882
متن پرسش
سلام.تفاوت ذهن و نفس چیست؟ما در متون دینی و یا فلسفه صدرایی چیزی به نام ذهن داریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بلی، حتی ابن‌سینا می‌فرماید تا کسی ذهن و قواعد آن را نشناسد نمی‌تواند از فلسفه چیزی بداند. موفق باشید
1869
متن پرسش
با سلام،اگه امکان داره لطف کنید نظرتون رو به صورت "مفصل" در مورد علامه حسن زاده بگویید.ایشان می تونن "الگوی جامعی" برای ما باشن؟چرا کمتر از ایشون صحبت می کنید؟علت خاصی داره؟نمیشه یه انسان به این عظمت حی و حاضر تو ایران باشه و شما کمتر اشاره ای به ایشون بکنید.علتش چیه؟شاید ایشون برای شما فقط یه مرد بزرگ هستند و اهل سلوک،نه بیشتر؟لطفا مفصل جواب بدین.خودم خوب می دونم ایشون عارف و عالم و اهل الله و وارسته هستن و آثار ارزشمندی دارن!لطفا این شکلی جواب ندین.ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان‌طور که قبلا عرض کردم ایشان را به‌واقع یک دانشمند اسلامی می‌دانم که با سلوک قلبی خود، خود را ملکوتی کرده‌اند و از آن پایگاه آثاری از خود بر جای گذاشته‌اند که اگر به کتاب‌های ایشان دل بدهید برکات زیادی برای شما دارد ولی با توجه به مدتی که در خدمت ایشان بودم نظرم این است که ایشان هرگز مایل نیستند به عنوان یک قطب و یا استاد سلوکی مدّ نظر قرار گیرند. بنده معتقدم در ذیل شخصیت حضرت امام اگر به آثار حضرت آیت‌الله‌حسن‌زاده«حفظه‌الله» رجوع شود به حضرت امام نزدیک می‌شوید و از جاهلیت دوران آزاد می‌گردید. بیش از آن‌که بخواهید از آیت‌الله حسن‌زاده چیزی بدانید تلاش کنید از آثار علمی ایشان معارف لازم را به‌دست آورید و خود را به اقیانوس معارف عالمان دین متصل گردانید. موفق باشید
1860
متن پرسش
بسم رب الحسین/با عرض سلام خدمت استاد عزیز پرسش اول:شرح بالنسبه مبسوطی از تفاوت های فلسفه اسلامی و علم کلام می خواستم.با لحاظ این معنا که اختلاف نظر همه فلاسفه در بداهات فکری و مبادی تفکر است آیا فی مابین فیلسوفی مثل ملاصدرا و متکلمی همچون خواجه نصیر الدین طوسی تفاوتی هست؟چرا که هر دوی این بزرگان در مبادی تفکر مشترک هستند و احتمالا در صدد اثبات عقاید و بدیهیات فکری و نظری خود بوده اند. پرسش دوم:تفاوت فلسفه اسلامی و فلسفه به معنای عام آن در چیست؟ پرسش سوم:آیا در فلسفه اسلامی مجالی برای نیل به آزاد اندیشی -به معنای واقعی کلمه نه فرم شعاری آن-هست؟یا اینکه اندیشیدن در فلسفه اسلامی محدود و محصور به خطوط قرمز دین اسلام است؟آیا اندیشیدن را می توان -یا شایسته است که-به عقاید فردی محدود کرد و تمام تلاش خود را مصروف اثبات آنها نمود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- از نظر تعریفی که در تفاوت بین فلسفه و کلام می‌کنند کلام را متعهد بر آن می‌دانند که باورهای دینی را به صورت استدلالی ارائه دهد ولی فلسفه‌ تقیّدی در این امر ندارد و تنها به حقیقت نظر دارد در حالی‌که اگر فیلسوف حقیقتاً به دنبال حقیقت باشد حتماً به آن چیزی می‌رسد که دین الهی متذکر آن است و در این حالت فلسفه می‌شود همان کلام با این تفاوت که پیش‌فرضی برای خود تعیین نکرده وبه همین جهت ما نزدیکی فلسفه به کلام را در مکتب حکمت متعالیه ملاحظه می‌کنیم. 2- اگر فلسفه به معنای طلب حقیقت باشد، فلسفه‌ی اسلامی هم همان فلسفه به معنای عام است منتها شریعت اسلام اشاراتی به حقایق دارد که به فیلسوف کمک می‌کند تا عقل را متوجه آن حقایق نماید. 3- به نظر بنده از طریق فلسفه‌ی اسلامی زمینه‌ی آزاداندیشی به‌خوبی فراهم می‌شود چون در فلسفه‌ی اسلامی نظر به حقیقت مدّ نظر است و لذا حقیقت را در هرکس و هر قومی می‌شناسد و به آن احترام می‌گذارد و معنی آزاداندیشی جز این نیست. خط قرمز فلسفه‌ی اسلامی خرافات و عقاید باطل است که همان خط قرمز شریعت الهی است. 4- اندیشیدن صحیح عقیده‌ی فرد را تشکیل می‌دهد پس هرگز نمی‌شود اندیشیدن را محدود به عقاید افراد کرد. موفق باشید
1862
متن پرسش
بسم رب الحسین/ با عرض سلام خدمت استاد عزیز توصیه شما برای درک و مس و شهود حقیقت- آنچنان که حضرت حق برای ما شایسته تر می دانند- تحصیل در زمینه فلسفه اسلامی است یا فلسفه به معنای عام آن؟شما طلب دانایی و حکمت را در کدام زمینه تحصیلی مناسب تر می دانید؟و همینطور شما طلب حکمت را در دانشگاه مناسبتر می دانید یا حوزه های علمیه؟خواهشمند است واقع بینانه و با لحاظ تمامی نقاط ضعف و کاستی های موجود در هر دو نهاد -چه دانشگاه و چه حوزه علمیه-پاسخ دهید چرا که با ارتباط نزدیکی که با حوزه داشته ام شاهد نقاط ضعف وفترت زیادی در حوزه های علمیه بوده ام من جمله:1- سیطره و محوریت غیر معقول فقه فردی2-حاکمیت روحیه تنبلی و کم کاری2-تکفیر فلسفه و فیلسوف(حتی ملاصدرا و شیخ بهایی و حضرت خمینی کبیر در زمانه خودشان) 3-عدم فعالیت علمی متناسب با رسالت الهی و تاریخی و قس علی هذا...حق متعال به شما استاد عزیز عمری با معرفت و عزتی روز افزون عنایت فرمایند ان شاء الله العلیم القاهر الخبیر الرحیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده معتقدم اگر کسی عزم مناسبی جهت رسیدن به حکمت را داشته باشد حوزه‌های علمیه زمینه‌ی مناسب‌تری را در این امر برایش فراهم می‌کند، عمده توجه به جایگاهی است که حکمت در جان انسان و روح جامعه پدید می‌آورد. این موضوع را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
1855
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام. استاد می خواستم بدانم آیا بحث انسانهای نخستین که در مدارس به ما آموخته اند درست است واگر درست است پس حضرت آدم چه میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بحث انسان‌های اولیه به آن معنا که نظریه‌ی تکامل می‌گوید یک دروغ کامل است که هیچ مبنای علمی ندارد بیشتر یک تئوری سیاسی است. آقای دکتر نصر در کتاب «معرفت و معنویت» نظر علمایی که این تئوری را نقض کرده‌اند آورده و بنده نیز در تفسیر سوره‌ی سجده عرایضی در این مورد داشته‌ام با توجه به این‌که رشته‌ی من زمین‌شناسی است و از این مباحث بیگانه نیستم عرض می کنم نظریه‌ی تکامل یک دروغ کامل است. موفق باشید
1857
متن پرسش
بسمه تعالی -سلام علیکم.به کتاب شریف المیزان مراجعه کردم اما آخرش نفهمیدم منظور از اینکه روز را از دل شب انسلاخ میکنند یعنی چه و این چگونه میتواند آیت مهمی باشد "ومن ایاته اللیل نسلخ منها النهار ". چرا شب را از دل روز نفرموده در حالیکه تقدم زمانی یکسانی دارند .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام:آیه مذکور متذکر نظام الهی است که چگونه شب را از دل روز و روز را از دل شب بیرون می‌کشد تا ما را از این ظاهر متوجه سنت باطنی خود کند که چگونه در دل جاهلیت مکه نور محمد«صلی‌الله‌علیه‌وآله» بیرون می‌آید و یا در دل نظام شاهنشاهی حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» ظهور می‌کند. موفق باشید
1858
متن پرسش
بسمه تعالی -سلام علیک .جناب استاد اگر به شما بگویندیک ساعت و فقط یک ساعت وقت داشته باشید در یک کلاس برای جوان آموزشی بدهید درچه موردی حرف خواهید زد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر آماده باشند بحث «مَن کو؟» که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح شده است را بحث می‌کنم و اگر آماده نباشند از روح متجاوز آمریکا سخن می‌گویم تا متوجه جایگاه انقلاب اسلامی باشند و اگر باز آماده نبودند و بحثی ملموس می‌خواستند خاطره‌ی یک سردار شهید را و یا یک اسیر را می‌گفتم. موفق باشید
1844
متن پرسش
بسمه تعالی- سلام علیکم جناب استاد .چگونه میتوان حضرت امام ره را با علامه طباطبایی ره از نظر علمی و درجات معنوی مقایسه نمود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام آدم حسابی مگر بیکاری که قلّه‌های بلند معنویت را با هم مقایسه کنی! به قول مولوی: وقتْ تنگ و می‌رود آبِ فراخ....پیش از آن کز هجر گردی شاخ شاخ». موفق باشید
1835
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم. . . استاد عزیز بارها برایم سوال است نحوه نگاه امام خامنه حفظه الله تعالی به قضیه اسرائیل و جریانات هم اکنون جهانی،البته با توجه به اینکه پیش بینی های ایشان درست است با توجه به نگاهی که به آینده تاریخ دارند،گاه گداری در فرمایشاتشان ملاحظه میکنیم که میفرمایند:" پایان اسرائیل نزدیک است"، "یا اسرائیل به گردنه سقوط رسیده" یا در همین دیدار با جوانان بیداری اسلامی فرمودند :" شما جوانان حکومت واحده اسلامی را خواهید دید"،استاد عزیز،تفسیر این سخنان حضرت امام خامنه حفظه الله تعالی چیست؟آیا این به منزله نزدیک شدن به یک تحول جهانی و ظهور عدالت جهانی حضرت حجت صلوات الله علیه و علی آباهه. نیست؟(ناگفته نماند حضرت آیت الله حسن زاده آملی در مورد این بزرگ مرد فرموده اند : که ایشان چشمشان به دهن امام زمان است)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ظاهراً عالم در حال منوّرشدن به نور خاصی است و حضرت آقا متوجه آن نور هستند و از آن خبر می‌دهند. موفق باشید
1828
متن پرسش
بسمه تعالی - استاد عزیزتر زجان بنده پزشک هستم ودر شغل خود مرتبا با خانم ها در تماسم ومثلا برای گرفتن فشارخون ساده هم گاهی نگاهم به دستان آنها میافتد واگر هم بعضا بخواهم از روی لباس فشار سنج را ببندم آنها تعجب میکنند و قبول نمیکنند ویا در موارد دیگر زنان بی حجاب مراجعه میکنند و مجبورا باید برای تشخیص بیماری به آن قیافه های شیطانی نگاه کرد در صورتیکه پزشک زن هم در شهر وجود دارد .واقعا مانده ام چکنم آیا صلاح است این شغل را رها کنم یا راه حلی وجود دارد .ایا این اثر بدی بر روح من نخواهد گذاشت
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام این سؤال را از دفتر مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید
1833
متن پرسش
یا سلام و احترام در بحث حرکت جوهری سوال ذیل برایم پیش آمد : منظور از عرض مثلا در سیب رنگ سیب می باشد آیا منظور از جوهر در سیب مابقی سیب مثلا گوشت سیب ، چوب و هسته و ... در سیب می باشد یا یک نوع حرکت در سیب است که عرض و ما بقی سیب تابع آن هستند و در رنگ آیا قسمت رنگ را عرض و قسمت روغن آن را جوهر و در مثال در رنگ واقعی در را عرض و چوب در را جوهر آن مینامند همچنین در مثال دیوار آیا حرکت جوهری را می شود به پوسیدن دیوار در طول زمان تعبیر کرد . تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ملاحظه بفرمایید ذات یا جوهر یک امر معقول است و جنبه‌ی وجود اشیاء می‌باشد و لذا هر آنچه از سیب ملاحظه می‌کنید همه اعراض سیب است و آن چیزی که به آن شکل و به آن رنگ است ،آن جوهر سیب است. تغییرات عرضی ریشه در حرکت جوهری عالم ماده دارد ولی حرکت جوهری غیر از پوسیدن سیب و فرسودگی دیوار است. فراموش نشود که در حرکت جوهری روشن شد : عین الحرکه مرتبه ای از وجود است. موفق باشید
1819
متن پرسش
باسمه تعالی: پس از سلام؛ سؤالی که خدمتتان داشتم در رابطه با استاد اخلاق و استاد سلوک بود که در حال حاضر ما چگونه می‌توانیم استادی را پیدا کنیم که در اصلاح رذائل خود موفق باشیم و خدای ناکرده طوری نباشد که پس از 70 سال قصه‌ی ما قصه‌ی آن سنگی باشد که به قعر جهنم سقوط کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام همان‌طور که می‌فرمایید همه باید تلاش کنیم تا مسیر زندگی‌مان رو به سوی جهنم و ارضای امیال نفسانی نباشد و حتماً در این امر استاد و نمونه‌ای متعالی نیاز داریم. ولی بحث در چگونگی استاد سلوکی و نحوه‌ی سلوکی است که ما باید دنبال کنیم. قلب ما حتماً باید به صورتی خاص تربیت شود و جهت بگیرد تا عبادات ما برایمان در آن راستا مفید افتد و تا برنامه‌ای برای خود نریزیم به آن تربیت خاص قلبی نمی‌رسیم و در راستای داشتن برنامه و تربیت خاص قلبی به طور جدّی موضوعِ ضرورتِ نظر به استاد به میان می‌آید. حال این سؤال پیش می‌آید که آیا آن استاد باید کسی باشد که با او رابطه‌ی خاصی داشته باشیم و او هرکس را بر اساس روحیات مخصوصی که شاگرد دارد راهنمایی کند یا در ذیل سیره و سنت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» می‌توانیم به سیره و آثار علمایی مثل علامه طباطبایی و حضرت امام«رحمة‌الله‌علیهما» نظر کنیم و راه‌کار خاص سلوکی خود را به‌دست آورد و عقل و قلب خود را تربیت نماییم؟ بنده در جمع‌بندی و بر اساس مختصر تجربه‌ای که دارم معتقدم اگر کسی بتواند با حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در این زمان رابطه‌ای قلبی پیدا کند و شخصیت و اندیشه و آثار علمی ایشان را مبادی عقل و قلب و عمل خود قرار دهد به همان جامعیتی می‌رسد که عرفای بزرگ طالب آن بودند و اکثراً به آن دست نیافتند که نمونه‌ی روشن آن را در بسیاری از شهداء و سرداران جنگ تحمیلی می‌توان یافت. عنایت داشته باشید که آن طور نیست که همه‌ی آن عزیزانی که به سراغ اساتید مسلّم اخلاق و عرفان رسیدند، همه موفق به کسب درجات معنوی شدند. پس باید بدانیم استاد علت معدّه است و همّت و صداقت خودِ انسان علت حقیقی است، اگر آن کسانی که با همت بلند به اساتید اخلاق رجوع می‌کنند و خود را مقیّد می‌کنند که همه‌ی دستورات استاد را مو به مو عمل کنند به نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که حضرت به امام حسن«علیه‌السلام» نوشته‌اند، رجوع کنند مسلّم به نتایج درخشانی می‌رسند. بنده در راستای نظر به نتایجی که بسیجیان و سردارانی مثل حاج‌حسین خرازی و مهدی باکری و احمد متوسلیان و ردانی‌پور و میثمی و... به آن رسیدند نظر شما را به پیام حضرت امام به رزمندگان در 10/1/61 در رابطه با عملیات فتح‌المبین جلب می‌کنم تا روشن شود چرا می‌گویم می‌توان در ذیل شخصیت حضرت امام به درجاتی رسید که عرفای بزرگ به دنبال آن بودند. ایشان می‌فرمایند: بسم الله الرّحمن الرّحیم‏ «إِنّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فى سَبیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصْ ... در جنگ‌هاى جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آن چنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتى که قواى مسلح ما تا کنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند و گرچه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتى معجزه‏ آسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه‏ ها و پشتیبانان آنان... به خضوع وادار مى‏کند، بُعد معنوى آن است که با هیچ معیارى نمى‏توان سنجید و با هیچ میزانى نمى‏توان عظمت آن را دریافت. ما عقب‌ماندگان و حیرت‌زده‏گان، و آن سالکان و چله‏ نشینان و آن عالمان و نکته‏ سنجان و آن متفکران و اسلام‏ شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان‏ بینان و آن جامعه‏ شناسان و انسان‏ یابان و آن همه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مسأله را تحلیل مى‏کنند که از جامعه مسمومى که در هر گوشه آن عفونت رژیم ستمشاهى فضا را مسموم نموده بود، بازار و مغازه‏ هایش مسموم، خیابان‌ها و گردشگاه‌هایش مسموم، مطبوعات و رسانه‏ هاى گروهى‏اش مفتضح و مسموم، از کودکستان تا دانشگاهش مسموم، و نونهالان و تازه جوانان ما در یک چنین محیطى به جوانى و رشد رسیده بودند که به حسب موازین و عادت باید سرشار از مسمومیت و فساد اخلاق و عقیدت باشند، که اگر معلم و مربى اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها یکى از آن‌ها را با صرف سال‌هاى طولانى متحول گرداند میسر نگردد، چگونه در ظرف سال‌هاى معدود از بطن این جامعه و انقلاب - که خود نیز اگر معیارهاى عادى را حساب کنیم باید کمک به فساد کند- یک همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاء الله و با تمام وجود داوطلب براى شهادت، جان نثار براى اسلام که پیران هشتاد ساله و سالکان کهنسال به‏ جلوه‏اى از آن نرسیده‏اند، بسازد؟ جز دست غیبى و دستگیرى الهى و تصرف ربوبى، با چه میزان و معیار مى‏توان تحلیل این معما کرد؟ این جانب هر وقت با یکى از این چهره‏ها روبه‌رو مى‏شوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهره‌ی نورانى‏اش مشاهده مى‏کنم احساس شرمسارى و حقارت مى‏کنم. و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل این عزیزان که خود را براى حمله به دشمنِ خدا مهیا مى‏کنند، و مناجات و راز و نیازهاى این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مى‏نگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمى‏گنجند، خود را ملامت مى‏کنم و بر حال خویش تأسف مى‏خورم. اکنون ملت ما دریافته است که: «کُلُّ یَومٍ عاشُورا وَ کُلُّ ارْضٍ کَرْبِلا». مجالس حال و دعاى اینان شب عاشوراهاى اصحاب سید الشهداء«علیه‌السلام» را در دل زنده مى‏کند. جوانان عزیزم و فرماندهان محترم، شما توقع نداشته باشید که من بتوانم از عهده‌ی ثناى شما و شکر عمل شما برآیم. شما را همان بس که محبوب خداى تعالى هستید، و خداى شما فرموده که شما را که چون سدى محکم و بنیانى مرصوص در مقابل دشمنان خدا و براى رضاى او ایستاده‏اید، دوست مى‏دارد. و این است جزاى شما و این است عاقبت عمل شما». در روش سلوکیِ فردی، انسانی که مؤدّب به آداب اسلامی است و عموماً از معارف اسلامیِ خوبی برخوردار است می‌رود در خدمت یک استاد اخلاق و بر وارستگی‌ها و فضائل خود می‌افزاید. ولی در روش سلوکیِ رزمندگانی که حضرت امام به آن‌ها اشاره فرمودند. اولاً: انسان‌های عادی بودند که به آن درجه‌ رسیدند که حقیقتاً همان‌طور که حضرت امام فرمودند قلم امکان توصیف آن را ندارد. ثانیاً: در روش سلوکِ فردی اساتید اخلاق، یک انسان ساخته می‌شود، ولی در روش سلوکی حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» یک جامعه ساخته می‌شود و بنده فکر می‌کنم باید به دنبال سلوکی بود که مافوق سلوک فردی، شخصیتی مدّ نظر قرار گیرد که در نتیجه‌ی شخصیت او، تمدنی ساخته شود همراه با فضائل اخلاقی و شهدا و سرداران بزرگِ جبهه‌ی نبردِ دفاع مقدس هشت‌ساله با رجوعِ قلبی به حضرت امام این راه را طی کردند. مشکل ما آن است که هنوز نتوانسته‌ایم حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را پیدا کنیم و ملاک اصلاح نفس را تنها در محدوده‌ی امور فردی می‌شناسیم، در حالی‌که با رجوع قلبی به حضرت امام تمام ابعاد ما متعالی می‌شود که وجوه فردیِ ما یکی از ابعاد آن است. به نظرم با حضور حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، تاریخ ما ورقی دیگر در مسیر اصلاح نفس در جلو ما قرار داده ولی ما هنوز در عهد گذشته به‌سر می‌بریم. بنده سعی کرده‌ام در کتاب «سلوک ذیل شخصیت اشراقی امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»» همین نکته را مطرح کنم. فکر می‌کنم اگر کتاب مذکور را با حوصله مطالعه فرمایید سؤالاتتان را که در آخر فرموده‌اید نیز حل شود. در روایت داریم که معاویة بن عمّار می‌گوید: به امام صادق«علیه‌السلام» عرض کردم: «رَجُلٌ رَاوِیَةٌ لِحَدِیثِکُمْ یَبُثُّ ذَلِکَ إِلَى النَّاسِ وَ یُشَدِّدُهُ فِی قُلُوبِ شِیعَتِکُمْ وَ لَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِیعَتِکُمْ لَیْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَایَةُ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ رَاوِیَةٌ لِحَدِیثِنَا یَبُثُّ فِی النَّاسِ وَ یُشَدِّدُ فِی قُلُوبِ شِیعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِد» مردى است راوى احادیث شما که آن‌ها را در میان مردم نشر مى‏دهد و در قلوب شیعه شما جایگیر مى‏سازد و مرد دیگرى است اهل عبادت که این خصوصیت را ندارد، آیا کدام یک از آن دو برتر است؟ فرمودند: «راوى حدیث ما که آن را در میان مردم نشر دهد و در قلوب شیعیان جایگیر سازد، از هزار عابد برتر است. ملاحظه کنید وقتی حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند آن فردی که سعی می‌کند روایات را در فرهنگ جامعه نهادینه کند و جهت‌گیری قلبی شیعیان را در راستای فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» شکل دهد افضل است، به این معنا است که در سیر إلی الله مسیر را بهتر طی کرده و به درجات بالاتری نایل شده نسبت به کسی که در سلوک فردی تلاش می‌کند. بنده فکر می‌کنم اگر بتوانیم امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را درست بنگریم، سیره‌ی علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و المیزانِ ایشان نیز برای ما معنای دیگری پیدا می‌کند و در مسیر سلوک جامعِ معنوی نقش به‌سزایی دارد. شما از یک طرف متوجه‌اید علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» شاگرد مبرز مرحوم آیت‌الله قاضی است و از طرف دیگر شاهکار علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» را در المیزان ملاحظه می‌کنید که شدیداً جنبه‌ی اجتماعی آن بر جنبه‌ی فردی آن غلبه دارد. آیا به این نتیجه نمی‌رسیم که سلوک فردی جای خود را به سلوک جامع فردی، اجتماعی داده؟ و باید ملاک خود را در نظر به استاد سلوکی تغییر دهیم؟ با این فرض قداست را باید در سلوک جامع دنبال کرد، سلوکی که حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متذکر آن هستند. والسلام
1823
متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی بنده باید مطلب خیلی مهمی را خدمتتون عرض کنم که با بیانش آبروی یک شخص زیر سوال میره به همین خاطر خواستم قبل از بیانش از اینکه تنها کسی که این مطلب را می خونه خود شما هستید مطمئن بشم لطفا اگر اینطور هست بفرمایید تا مطالبم را خدمتتون عرض کنم این توضیح را هم اضافه کنم که گفتن این حرف از طریق نوشتار خیلی سخته علاوه بر اینکه فکر میکنم بیانش نیاز به سوال و جواب همزمان دوطرفه داره و من دانشجویی هستم که یکشنبه ساعتی که میشه تماس تلفنی داشت باید سر جلسه امتحان باشم در حالی که مطالب من طولانیه و البته ضرورت داره که هر چه زودتر گفته بشه تا اگر اقدامی قراره در جهتش بشه زودتر این اتفاق بیفته حالا با این شرایط اگر امکان تماس تلفنی هست خواهش می کنم بفرمایید وگر نه اجبارا از همین طریق مطالبم را خدمتتون عرض می کنم ا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام . عنایت داشته باشید که بنده در موقعیتی نیستم که غیر از جواب‌دادن به سؤالات از طریق سایت و یا جواب تلفن در روز‌های یکشنبه وقت دیگری در اختیار عزیزان باشم و انتظار دارم عزیزان در رابطه با موضوعات عقیدتی از بنده سؤال بفرمایند زیرا در سایر امور خود را صاحب‌نظر نمی‌دانم. موفق باشید
1810
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم . . . استاد عزیز،ابتدا تشکر کنم از تلاش با ارزش شما در پاسخگویی به سوالات جوانان. . .باتوجه به اینکه درک و فهم افراد و استعداد های افراد متفاوت است،یعنی شخصی مثل حضرت امام از آیت الله بهاء الدینی از بعضی نظرات بهترند و این اختلاف طبقه وجود دارد،مثلا شهدا باز از جوانانی مثل ما بهترند با توجه به شرایط بندگی که داشته اند،و آیا از نعماتی بهره میبرند که ما نمیبریم؟آیا اینکه نیت ملحق شدن و آرزوی ملحق و تلاش ملحق شدن به آنها را داشته باشیم کافیست تا در درجه آنها قرار گرفته و با آنها از نعمات الهی و آن عند ملیک المقتدر استفاده کنیم؟ آیا حضرت امامی که آن همه بزرگ بودند و مایی که تفاوتمان با ایشان یک سنگریزه در مقابل کوه احد است آیا از امتیازاتی که خدای برای آنان قائل است برای ما هم قائل خواهد بود؟(از ائمه صحبت نکردم ترسیدم شاید مقام آنان را کم کرده باشم). . . با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در هر صورت کمال ما به نیت و همّت ما بستگی دارد و در چنین صورتی هروقت شرایط عمل فراهم شود عمل می‌کنیم و خداوند با ایجاد زمینه‌ی انجام عمل روشن می‌فرماید جایگاه ما کجا است. موفق باشید
1811
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم. . .استاد در کتاب ادب خیال و عقل و قلب فرمودین که هر مطلبی رو مطالعه نکنید،1- آیا منظورتون از هر مطلب مطالبی هستش که مثلا به درد اون دنیا یا سیر نخوره،مثلا اطلاعات بیخود علمی؟،یا مثلا من که دارم معرفت النفس رو میخونم کتاب لقاء الله آیت الله ملکی تبریزی رو نخونم؟یا در مورد معاد مطالعه نکنم؟. . . 2- گفتید برای ورود به عالم تفکر میتونید شرح جلد اول مقالات از آیت الله محمد شجاعی رو بخونید،آیا اسم کتابش " پالایش وجود " در 4 جلد هستش؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- منظورم از نخواندن هر مطالب، مطالبی است که در مسیر ادب خیال و عقل و قلب به ما کمک نکند 2- مقالات آیت‌الله محمد شجاعی در 3 جلد تحت عنوان «مقالات» توسط انتشارات سروش چاپ شده. موفق باشید
1808
متن پرسش
استاد من دانشجوی یکی از رشته های مهندسی هستم اما هنوز بعد از 8-7ماه هنوز نتوانستم خود را با درس های دانشگاه سازگار کنم و هدف درس خواندنم را در جهت الهی قرار دهم از طرفی احساس میکنم اگر وارد حوزه نشوم بسیاری از معارف و حقایق را از دست خواهم داد با توجه به اینکه شرایط رفتن به حوزه هم برایم وجود دارد ، بنظر شما وظیفه من در این موقعیت چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به خودتان مربوط است، هم می‌توان در عین حضور در دانشگاه با معارف اسلامی مرتبط بود و هم می‌توان ممحض در علوم حوزوی شد ، موفق باشید
1809
متن پرسش
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد اینجانب با چند تن از دوستان در حال کسب معارف اسلامی و سیر مطالعاتی اسلامی هستیم. سؤال ما از محضر شما در مورد رسالت اجتماعی ماست. با توجه به اینکه خود هنوز در ابتدای راه سلوک هستیم اما دغدغه هدایت اطرافیان را نیز داریم به نظر جنابعالی کمر همت به خودسازی ببندیم یا به کار اجتماعی بپردازیم؟ محل سکونت ما بسیج قبلا فعال بوده ولی به دلیل مشکلات کاغذبازی و جلسات وقت گیر و بیفایده و احتیاج به صرف وقت در اموری که سطحی است فعلا به حالت رکود در آمده آیا به نظر شما حفظ نام بسیج مهمتر است یا میشود کار فرهنگی انجام داد بدون اینکه زیر نظر حوزه بسیج باشیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- فعالیت‌های اجتماعی نباید آنچنان افراطی باشد که روحیه‌ی تدبّر در معارف عمیق دینی را از ما بگیرد 2- اگر در بستر بسیج امکان فعالیت فرهنگی فراهم باشد بهتر است در آن بستر فعالیت کنید. موفق باشید
1797
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز با توجه به تورم بی سابقه و بعضا طاق فرسای موجود در جامعه که متاسفانه غالب مردم از چشم رئیس جمهور می بینند و از آنجا که رئیس جمهور با تفکر عالی خود مقابل زور گویی غرب ایستاده است و شاید علت گرانی موجود همین باشد ، با مردم عادی که گول فریبکاران و معاندان نظام را میخورند و گرانی موجود را به رخ می کشند ،چگونه باید برخورد کرد و دید آنان را نسبت به نظام تصحیح نمود .
متن پاسخ
.
1798
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت استاد محترم و تشکر از وقتی که در اختیار بنده قرار میدهید: سوال:آیا امکان دارد در مدرسه علمیه مدینه العلم شهر قم که قریب به 200 طلبه دانشجو دارد جلسه ای داشته باشید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: علیک السلام: متأسفانه برایم مقدور نیست. موفق باشید
1776
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام و ضمن تشکر از روش و تواضع بسیار ارزشمند استاد در وقت گذاری در جواب به سوال ها - استاد احساس ما این است بعضی از سوال ها را بسیار مفصل و صبورانه جواب می دهید ولی برخی را بسیار کوتاه و سرد آیا شما به جهت ارتباط روحی با شخص و ناامید بودن از آن شخص در عمل به راهکارتان سرد به آن جواب می دهید یا غیر از این است - ضمنا ما سوالات زیادی در شناخت ابعاد شخصیتی و ... شما در ذهنمان بوجود می آید آیا در سایت سوال بپرسیم بی احترامی و تضییع وقت جنابعالی محسوب می شود - آیا رجوع به بزرگان مثل آیت ا... جوادی (حفظ ا..) جهت نصیحت یا از جهت اینکه به حرف آنها بیشتر یقین حاص میشه در جواب سوال ها تضییع وقت آنها و بی احترامی به آنها محسوب میشه - ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- حقیقت این است که تشخیص بنده آن است که بعضی سؤالات در حدّ سؤال و جوابی نیست که بتوان در این قسمت طرح کرد و جواب داد.
1778
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار آیا خواب می بینیم باید در جهت یافتن معبر و تعبیر آن تلاش کنیم-چندی پیش خواب علامه حسن زاده را دیدم که سه دستور به من دادند دو مورد اول را انجام دادم که دومی اش یادم است گفتند از روی تیغ ها بدو که انجام دادم و مورد سوم زنبورهایی به طرفم فرستادند که نبایدظاهرا می ترسیدم یا فرار می کردم ولی از ترس اینکه وارد دهانم بشوند ترسیدم و درست انجام ندادم --- و همچنین چندی پیش خواب شیر زیاد میددم که دنبالم می کرد و من فرار می کردم و به یک جا پناه می بردم (خیلی از این خواب برام تکرار شده است ) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با عرض معذرت؛ بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!