بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
718
متن پرسش
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز 4 سوال خدمتتان داشتم : 1.در صفحه 109 کتاب "معاد،بازگشت به جدی ترین زندگی" میفرمایید که « در مرتبه قیامت قوه ی واهمه همان صورت هایی را که در موطن خیال ایجاد میکرد ، وقتی از مشغولیت حس (بدن مادی) آزاد شده با قدرت زیادتری صورت عقاید و اعمال را در بیرون نفس ایجاد میکند و بهشت یا جهنّم انسان را میسازد. » حال : مگرنه آنکه ما در قیامت فقط قلب هستیم پس قوای واهمه و خیال دیگر چه اثری دارند؟ ، آیا این قوای واهمه و خیال غیر از قلب هستند! آیا اصلا تفکیکی حقیقی میان قوای انسان است که در قیامت فقط قلب میماند یا اینکه این نامگذاری ها اعتباری اند به لحاظ شئون مختلف حقیقت واحده ی انسان؟ 2.اعمال هرشخص قائم به خود اوست و حقیقتاً با وی ارتباط دارند و در قیامت هیچ حیثیت اعتباری میان اعمال و انسان نیست و اگر انسان خودش نباشد اعمالش هم نخواهند بود. پس چطور در روایات است که برای ادای حق الناس از اعمال صالح ما میگیرند و به صاحب حق میدهند تا راضی شود( ویا از اعمال ناصالح او میگیرند و به ما میدهند)! این چه نوع انتقالی است که اعمال ضمن رابطه ی حقیقی که با انسان دارند از وی گرفته میشوند؟ 3.انصراف نفس از بدن چگونه است؟ آیا همانطور که هنگام موت قوای عزرائیلی نفس را تماماً میگیرد درهنگام خواب هم به همین شکل است یا اینکه صرف " انقطاع از صورت های ظاهر" نفس به عالم مثال منتقل میشود؟ آیا همین "عدم توجه نفس به صورت های ظاهر" و "قطع تعلق به غیرخود" اگر در بیداری محقق شود همین اثر انتقالی ایجاد میشود؟ آیا این اثرات نشانه کمال نفس است و رتبه ای از رسیدن به مطلوب واحد و توحیدخداوند را دارد؟ 4.آیا ما بمانند انبیاء مکلّفیم که حساسیّت به حقایق ملکوتی و توجه به باطن امور داشته باشیم و یا اینکه باید صرفا براساس ظاهر امور تصمیم بگیریم و عمل کنیم؟ مثلا خواب های صادقه ی انبیاء که به شکلی باطن و ملکوت نفس صادق آنها برایشان حکایت گری میکند حجّت دارد که براساس آن تکلیفی را انجام دهند ، آیا این حالت برای ما هم تکلیف آور است؟ در آخر یک مشورت میخواستم : بزودی اولین فرزند ما به دنیا می آید ، اوّل از شما استاد عزیزم میخواهم برای این فرزند دختر که رحمت الهی برای ماست دعا کنید که سالم و صالح باشد و خداوند او را وارث و حامل و نشر دهنده فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام ) قرار دهد. و بعد اینکه بدنبال عالم عارفی هستیم که نامی زیبا و الهی که متناسب حقیقت ملکوتی این بنده ی خدا باشد برایش برگزیند ، اسمی که با مسمّی بخواند. آیا اصلاً اینقدر دقّت نظر ما نیاز است یا اینکه این انتخاب صرفا یک امر ذوقی است؟ نام بانوان اهل بیت برای ما که زوجی طلبه هستیم زیباست امّا راضی شدن جوانان خانواده های دوطرف مسئله ساز شده! ؛ لطفا شما با قلم خیرتان تفضّلی مرحمت بفرمایید. برای توفیق روزافزونتان دعا میکنم.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام 1- خدا را شکر می‌کنم که بحمدالله مطالب کتاب معاد را درست گرفته‌اید. عنایت داشته باشید که در قیامت نفس ناطقه یا قلب با تمام شئوناتش حاضر می‌شود، از جمله با قوه‌ی خیال و قوه‌ی واهمه. 2- قیامت شرایط ظهور صورت اعمالی است که انسان در دنیا انجام داده و همان‌طور که انسان سخن‌چین زبانش به طول چهل ذراع است و آن چیزی نیست جز صورت سخن‌چینی‌اش، صورت عمل انسانی که غیبت کرده به آن صورت ظاهر می‌شود که از عمل نیک او کاسته می‌شود و به عمل انسانی که غیبت شده افزوده می‌گردد، چون غیبت او زمینه‌ی عمل نیک او را محدود کرده است. پس موضوع صورتِ انتقالیِ است که در دنیا محقق شده وگرنه همان‌طور که فرمودید هیچ اعتباری در آن جا جای ندارد. 3- همیشه انصراف نفس چیزی جز تغییر منظر و توجه نفس ناطقه نیست که با قبض حضرت عزرائیل انجام می‌شود – چه در خواب و چه در مرگ و چه در شهود – 4- ما به نور کشف تامّ نبی‌الله می‌توانیم تکلیف خود را پیدا کنیم، حال یا به ظاهر بسنده می‌کنیم که بنا به وعده‌ی خداوند، مصاب هستیم، و یا سعی می‌کنیم همچون عارفان به باطن ملکوتی تکالیف نظر کنیم که لذت اُنس با ملکوت نصیب ما می‌شود. ولی در هر حال آنچه محور عمل ما است شریعت الهی است و نه چیز دیگری مثل شهود یا خواب. 5- تا آن‌جا که ممکن است نام فرزند را به عهده‌ی مادرش بگذارید و ایشان هم سعی کنند صاحب نام فرزندشان انسانی الهی و آشنا برای اذهان باشد. موفق باشید
719
متن پرسش
سلام علیکم طبق مباحث معرفت النفس این طور فهمیده می شود که اصلاًٍ چیزی در بیرون از انسان وجود ندارد البته نه به معنای سوفسطایی آن .بلکه به معنای آنکه موجودات بیرونی تنها باعث آن می شوند که مثلاً ما از خودمان بپرسیم که من کیستم ؟برای چه هستم؟حتی این سوالات هم از شما نمی شود از وجود سوال می شود که جواب شما واسطه ای می شود که ما از غیب خودمان جواب خودمان را بگیریم پس این که گفته می شود عالم کارخانه مجرد سازی است از این جهت است که همه درخدمت هم هستند تکویناً حتی اگر من تشریعاً نخواهم درخدمت دیگران باشم . سوال آیا رعایت دستورات اسلامی در آنچه ما از عالم غیب می گیریم تا ثیر دارند ؟حضوراً این احساس را تجربه می کنیم اما دل در این موضوع قرص نیست .راهنمایی بفرمایید. استاد آیا این حرف درست است که همه انسان ها می توانند از لحاظ روحی از هم دیگر استفاده کنندمثل بعضی از علما که با سکوت هایشان از هم دیگر استفاده می کردندند رمز وراز این مسئله در چیست ؟حاج آقا دعا کنید که خدا توفیق بده که آدم خوبی باشیم توفیق بده که دل زنده باشیم توفیق بده که دست از این منیت ها مون برداریم استاد درسته هر آدمی توی این عالم تنهاست انگار هیچ کس با هیچ کس مرتبط نیست همه در عین حالی که در کنار هم هستند از هم بیگانه هستندخدا به شما عمر با عزت عنایت بفرماید خداوند شما را برای ما حفظ کنه .
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام موضوع گسترده و حساسی را مطرح فرمودید که نیاز است تمام کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» را شرح داد. با توجه به این‌که کتاب در 17 جلسه شرح داده شده پیشنهاد می‌کنم به کتاب و شرح آن رجوع فرمایید. در هرحال درست می‌فرمایید که انسان‌ها ارتباط تکوینی با همدیگر دارند و می‌توانند به همدیگر مدد برسانند و یا بعضاً مزاحم همدیگر شوند. آنچه مهم است اگر در مسیر شریعت الهی عمل شود همراه انوار غیبی که به شما می‌رسد شیطان حضور نمی‌یابد و یا روح‌ها نمی‌توانند مزاحمت اساسی برای انسان ایجاد کنند. موفق باشید
720
متن پرسش
باعرض سلام:به نظر شما در دروس حوزوی درحال حاضر کدام یک از رشته ها بیشتر نیاز جامعه است وما باید برچه اساس برای اینده درسی خود تصمیم بگیریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام با توجه به این‌که جایگاه یک روحانی آن است که به‌خوبی فقه و اصول را کار کرده باشد، پس از آن نظر به قرآن و روایات بسیار کارساز است و برای فهم و تبیین قرآن و روایات، حکمت و عرفان کمک می‌کند و لذا سعی شود در کنار فقه و اصول، با رویکرد به قرآن و روایات به فهم فلسفه و عرفان بپردازید. موفق باشید
721
متن پرسش
باتوجه به مطالبی که در جلسات 4شنبه ها مطرح میکنید رویکرد ما نسبیت به حفظ قران کریم چگونه باید باشد؟ایا نیاز است این کار برای طلبه؟چه منافعی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام ما در ابتدای امر مأمور به تدبّر در قرآن هستیم تا ساختار معرفتی خود را از قرآن بگیریم، ولی اگر بتوانیم در کنار تدبّر در قرآن آیات را حفظ کنیم مسلّم با قرآن مأنوس‌تر خواهیم بود به شرطی که از مطالعه‌ی دروس خود کم نگذارید و بتوانید درس را ملکه‌ی ذهن خود بنمایید. اری ارائه‌ی معارف قرآنی با طرح آیات تأثیر بیشتری در شنونده دارد. موفق باشید
717
متن پرسش
با عرضسلام اینکه در جواب یکی از سوالها فرموده بودید که برای سیر وسلوک از کتابهای علامه حسن زاده استفاده کنید یعنی نمیشود از کتابهای آیت الله جوادی آملی برای این راه استفاده کرد ومباحث شما وآقای جوادی با مباحث علامه در حزئیات فرقی نمیکند
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام منظور بنده این است که روح سلوکی کتاب‌های حضرت استاد حسن‌زاده قوی‌تر است. در حالی که اگر کسی به دنبال حکمت باشد از کتاب‌های حضرت استاد جوادی بهتر می‌تواند بهره بگیرد. موفق باشید
716
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی حافظ می فرماید : بصوت چنگ بگوئیم آن حکایتها که از نهفتن آن دیگ سینه می زد جوش جناب استاد ظاهرا از این بیت می توان استفاده کرد که همانطور که عرفایی مانند حافظ علیه رحمه یافته های معنوی خود را از طریق شعر بیان نموده اند عارفی می تواند از طریق موسیقی و آلات ان یافته های خود را بیان کند و به تعبیر دیگر ما می توانیم موسیقی الهی داشته باشیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام عنایت داشته باشید که عرفا از هر حرکتی و صدایی به سوی حقیقتی که قلبشان می‌شناسد منتقل می‌شوند. حتماً جریان شیخ صلاحالدین زرکوب را در بازار شنیده‌اید که در حال کوبیدن زر بر روی مسّ بود که مولوی از صدای منظم چکش او منتقل شد به معانی عالیه‌ی معنوی و از هوش رفت. سیره‌ی عارفان بیشتر نظر به شعر و آیات قرآن است که ظرفیت ارتباط با معانی عالیه را به بهترین نحو دارند. موفق باشید
714
متن پرسش
با سلام وادب و احترام خدمت استاد گرامی در پاسخ به سوال 702 که در ان مشکل دوست خود را مطرح کرده بودم و شما اشاره کرده بودید به مبارزه با هوای نفس و نرقصیدن به ساز دیده و دل و میل و ... بنده خدا دوستم خود این را می داند هدف من از ارائه این سوال بیان راهکاری عملی از سوی جنابعالی بود اگر من این پاسخ را به بگویم می گوید این را که خود می دانستم .او بدنبال این است چگونه این کار را بکند. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام بنده متوجه هستم که این مشکل هست، ولی حرف همان حرف است که عرض شد. دیگر وظیفه‌ی آن عزیز است که خود را تغییر دهد و بداند تنها راه همین است که دین خدا می‌گوید وگرنه به انواع مشکلات گرفتار می‌شود. موفق باشید
715
متن پرسش
باسلام آیا خودارضایی با وسائل پلاستیکی یا هرچیز به جز بدن خود انسان ضررهایش مانند خودارضایی با دست است یا خیر؟ وآیا حکم حرمت درهمه اینهاست یا در خودارضایی با دست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام نفس آن کار حرام است حتی اگر پاها را به همدیگر فشار دهند. موفق باشید
713
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت حضرتعالی درخصوص سوالی که در مورد شبهات نسبت به مساله کربلا بیان شده بود در مورد قضیه اب باید به این موضوع توجه داشت که در زمان قیام امام حسین شهری به نام کربلا وجود نداشته و بستر رودخانه فرات مانند امروز نزدیک محل حادثه نبوده ظاهرا بعدا نسبت به نیازی که پیش امده بستر رودخانه را تغییر داده اند و در نقشه هایی که در این زمینه وجود دارد مساله کاملا روشن است
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام در هر صورت حتماً شنیده‌اید که می‌فرمایند «شریعه‌ی فرات». شریعه، راه خاصی است که به صورت مورّب در دامنه‌ی رودخانه‌ها می‌ساختند تا اسب بتواند به طرف رودخانه برود و این به جهت آن بوده که سطح آب رودخانه نسبت به سطح زمین بسیار پایین بوده و از هرجایی نمی‌شده وارد رودخانه شد. به همین جهت وقتی دشمن شریعه را کنترل می‌کرده عملاً کسی نمی‌توانسته از آب استفاده کند. موفق باشید
712
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی ((((((((خواهشا پاسخ فوری داده شود)))))) هر چند شما گفتید به سؤالات فلسفی و اعتقادی و عرفانی و قرانی پاسخ می دهید اماخواهشمندم درد دل این حقیر را گوش دهید و با ارائه راهکار این روح خسته ام را آرام کنید.من و همسرم مدت 1 سال است که با هم ازدواج کرده ایم همسرم بسیار متعهد و متدین دارای تحصیلات عالیه است از کسانی که در کلاسهای شما گاها شرکت می کند و بسیار علاقمند کتابهای شما می باشد.من هم بسیار او و زندگیم را دوست دارم او یک مشکل اصلی دارد و این اصلا اهل احساسات و عواطف نیست مثلا از زمان عقدمان با یکدیگر تا الان به هیچ بهانه و مناسبتی یک شاخه گل یا هدیه ای به من نداده . حتی روز تولد من یک تبریک ساده زبانی هم به من نگفت .خودش می گوید من اصلا هیچ اعتقادی به این مسائل ندارم اما چون دیدم شما علاقمند هستید خواستم به ظاهر احساسی شوم و برایت هدیه ای بگیرم اما فراموش کردم . بعضی وقتها به می گویم بیا با هم برویم تفریح می گوید این کارها یعنی چه ؟ استاد من این زندگی را با توسل و توکل آغاز کرده ام همه تلاش و سعی ام این بوده که رضایت خدا و اهل بیت را بدست آورم مجلس عقدم بدون گناه و ساده بودو مراسم عروسی نگرفتم که برکت زندگیم با گناه از بین نرود و به سفر نورانی مکه رفتیم .در ضمن من در مراسم خواستگاری با او در مورد عواطف و احساسات صحبت کردم او گفت که من چندان احساسی نیستم اما با همسرم قضیه اش فرق می کند و مشکلی دراین زمینه ندارم. استدعا دارم شما راهکاری به من و همسرم ارائه دهید چرا که دوست ندارم کانون گرم زندگی ام خدشه دار شود . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام مسلم هراندازه انسان بیشتر به نور ایمان منور شود، بیشتر زیبایی‌ها را دوست دارد زیرا با زیباترین زیباها یعنی خدا مرتبط شده. ولی هرکس باید مواظب باشد بین زیبایی‌های ساختگی و وَهمی با زیبایی‌های واقعی فرق بگذارد، همان‌طور که یک گل واقعا زیبا است و همان‌طور که عشق و محبت زیباست، یگانگی و اتحاد نیز زیبا است. همان‌طور که «الله جمیل» است، و قلب انسان‌ها با اُنس با زیبایی‌ها تغذیه می‌شود و اوج می‌گیرد ولی اگر به جای رجوع به زیبایی‌های واقعی، فکر خود را مشغول زیبایی‌های من‌درآوری کردیم عملاً قلب خود را با زیبایی‌های واقعی تغذیه نکرده‌ایم. من نمی‌گویم روز تولد همدیگر به هم تبریک نگوییم و یا یک شاخه‌ی گل به همدیگر هدیه ندهیم، ولی آیا این کار یک عادت فرهنگ غربی است که وارد زندگی ما شده و یا ریشه در اصالت فرهنگی ما دارد؟ تا آن‌جا که می‌دانم یک کار وارداتی است. ممکن است بفرمایید در هرحال چون کار زیبایی است خوب است که ما انجام دهیم. بنده فکر می‌کنم عالَم ما عالَم دیگری است که با زیبایی‌های عمیق‌تری ارتباط دارد، آیا این‌همه وفاداری و ایثار که در خانواده‌های مذهبی هست زیباتر است یا این‌که به صورت احساساتی یک شاخه گل به همسرشان بدهند و از آن طرف هم به راحتی به نامحرمان نظر داشته باشند؟ می‌گویید زندگی خود را با توسل و توکل آغاز کرده‌اید، پس چرا نظر خود را به زیبایی‌های متعالی نمی‌اندازید تا خدای ناکرده شیطان با تحریک احساسات سطحی، شما را از داشتن یک زندگی توحیدی محروم کند؟ پیشنهاد می‌کنم بحث «ازدواج؛ تولدی دیگر» از کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» که برای زنان و مردان نوشته شده است را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
711
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت گروه المیزان و استاد عزیز بنده مشکل خیلی بزرگی در بحث ازدواج دارم. قریب به 1 سال است که بنده امادگی خود را نسبت به متاهل شدن به خانواده ام اعلام داشته ام. البته آنها نیز استقبال خوبی داشته و تحقیقات را به خوبی انجام می دادند ولی جواب رد از خانواده دختر می گیریم مبنی بر اینکه دخترمان می خواهد درس بخواند و قصد ازدواج ندارد. حدود10 مورد اینچنین داشتیم. حال بنده با این وضعیت کم کم رو به ناامیدی خواهم رفت و همیشه این فکر در ذهنم بوده که مشکل از طرف من است. خواهشمندم نظر خود را بدهید و در صورت امکان راه حل و چاره مناسبی را برای بنده پیشنهاد کنید. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام پیشنهاد می‌کنم ملاک‌های خود را عوض کنید و به سراغ خانواده‌های دیگری بروید که بیشتر ایمان داماد برایشان ارزش دارد و در هنگام روبه‌روشدن با دختر طوری سخن نگویید که از شما یک سخصیت سخت‌گیر و متعصب تصور کنند. موفق باشید
706
متن پرسش
باسلام.طبق سوال 691 محبتی درحق این جانب بکنید وکتابی را به من معرفی نمایید برای جوابی که پیرامون کتاب شیعه علوی وشیعه صفوی دادید.تابتوانم سوالات در ذهنم راپیرامون این کتاب وادعاهایی که در رابطه با علامه مجلسی دکتر شریعتی آوردند راحل نمایم؟ خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: کتاب خاصی را در ذهن ندارم. موفق باشید
705
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم با توجه به پاسخ کد 690 و اینکه وظیفه تک تک افراد با یکدیگر متفاوت است 2 سوال هز خدمتتان داشتم: 1- بنده نیز شرایط شبیه سوال مورد نظر را داشتم، البته بنده کار را یک سره کردم و از دانشگاه انصراف داده و وارد حوزه قم شدم و در کنار برکات فراوانش اما از جهاتی نیز به شدت ضربه خورده و توی ذوقم خورده است و همیشه توی ذهنم بوده که تحصیلات و مطالعات علوم دانشگاهی را در کنار حضور در حوزه از سر بگیرم، لذا تقاضامندم راهنمایی شما هستم و خواهشمندم شماره تلفن یکی یا دو تا از کسانی که بین حوزه و دانشگاه را جمع کرده و موفق بوده اند را به ایمیل بنده ارسال بفرمایید 2- با توجه به اینکه علوم دانشگاهی خواستگاهشان در غرب است و اصلا خود نظام دانشگاهی یک ابزار غربی است و بنا بر سخنان شما، علوم آن هم علومی است در راستای تخریب طبیعت و بلکه انسانیت، آیا باز هم جمع علوم حوزوی با این علوم یک نکته مثبت قلمداد می شود یا ترک آنها بهتر است؟ به عبارت دیگر بنده در علوم دانشگاهی بسیار موفق هستم ولی در حوزه موفقیت آنچنانی کسب نخواهم کرد حال کدام بهتر است ورود به دانشگاه و صعود از پله های ترقی آن یا ورود به حوزه و چشم پوشی از آن موفقیت ها؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: اگر فعلا وارد حوزه‌ی علمیه شده‌اید با توجه به وسعت علومی که در کنار فقه و اصول در حوزه مطرح است سعی بفرمایید خلاء خود را با تفسیر و عرفان و حکمت پر کنید که امروز جامعه‌ی ما نیاز مبرم به آن‌ها دارد إلاّ این‌که روح شما نتوانسته است به‌راحتی با علوم حوزوی هماهنگ شود. تلفن جناب آقای مقدادی را خدمتتان می‌دهم، امید است از تجربیات ایشان بتوانید استفاده کنید. موفق باشید.09133114830
701
متن پرسش
باسلام خدمت شما استاد گرامی می خواستم بپرسم که چطور میتوانم سیروسلوک عملی عرفان دینی رابیاموزم وانجام دهم لطفا راهنماییم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: کتاب‌های آیت‌الله حسن‌زاده«حفظه‌الله» در این راه کمک خوبی است. ابتدای امر خوب است که کتاب «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» خوانده شود تا راحت‌تر با کتب ایشان مرتبط شوید. موفق باشید
696
متن پرسش
سلام. از کجا بدانیم بدنمان چقدر غذا نیاز دارد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: خداوند نیاز به غذا را با گرسنگی ایجاد کرده و در تجربه متوجه می‌شوید که اگر از این اندازه بیشتر بخورید، نشاط شما ضعیف می‌شود و لذا فرموده‌اند چند لقمه قبل از آن‌که سیر شوید دست از غذا بکشید و این را با تجربه و تمرکز بر احوالات خود باید به‌دست بیاورید. آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» فرموده بودند به خودتان «سهم» بدهید. موفق باشید
691
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشید پیرامون مباحث عالی وزیبای شما پیرامون تمدن زایی شیعه دریکی ازجزوات پیرامون مبحث شیعه درعصرصفوی یکی ازدوستان درردمباحث شما کتابی به من معرفی کرده است ازدکترعلی شریعتی بانام (تشیع علوی وتشیع صفوی).حال سوال من این است بنده که مباحث شماازقبیل فرهنگ مدرنیته وتوهم وجزوات تمدن زایی شیعه ومعرفت النفس وازبرهان تا عرفان راکارنمودم میتوانم این کتاب رابخوانم یاخیر؟وسوال دیگرمن این است که آیاشما این کتاب راشما خواندید یاخیر؟ نظرتان را راجع به آن بفرمایید.من این کتاب رانخواندم ولی فقط آنرانگاه کوچکی کردم ومیخواستم بپرسم مباحثی که دراین کتاب شده ازقبیل اینکه (تشیع علوی تشیع وحدتاست/تشیع صفوی تشیع تفرقه//تشیع علوی تشیع رسم است/تشیع صفوی تشیع اسم//تشیع علوی تشیع آزادی است/تشیع صفوی تشیع عبودیت/البته همه اینها درپشت جلداین کتاب آمده)قبول دارید یاخیر؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: بنده آن کتاب مرحوم آقای دکتر شریعتی را مثل اکثر کتاب‌های ایشان خوانده‌ام، ایشان در آن کتاب نظری به جایگاه تاریخی دولت صفوی نینداخته‌اند بلکه با نگاه آسیب‌شناسانه به دو نوع تشیع نظر دارند که تا حدودی نظرشان صحیح است و به واقع دو نوع تشیع داریم ولی نه این‌که مطلقاً بگوییم تشیع در دوره‌ی صفوی آنچنان بوده که ایشان می‌گویند و در سایر دوران‌ها چنین تشیع رسمی و محافظه‌کارانه وجود نداشته و نه این‌که در دوران صفوی روحیه‌ای از تشیع علوی نبوده. در مباحث تمدن‌زایی شیعه بحث بر سر آن است که سلسله‌ی صفوی یکی از مقاطع سیر تاریخی تشیع است که حکایت از فعال‌بودن تشیع در تاریخ آینده دارد. موفق باشید
689
متن پرسش
با سلام معقول اول وثانی را توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: این نوع مباحث احتیاج به شرح همراه با استاد دارد . جواب جنابعالی را در جمله ای عرض می کنم تا انشاء الهف با اهلش مباحثه کنید« مفهوم یا شخصی است وجزیی ویا کلی(معقول).وکلی نیز یا ماهوی است یا اعتباری وماهوی خود یامحسوس است ویا باطنی . واعتباری نیز یامنطقی است یا فلسفی.مفهوم ماهوی یا معقول اول :تصوری است که عروض واتصافش در خارج است مثل انسان یعنی دارای مصداق در خارج وقابل حمل در خارج است مثلا احمد انسان است.مفهوم اعتباری فلسفی یا معقول ثانی فلسفی تصوری است که عروض ان ذهنی واتصافش خارجیست مانند آتش علت سوختن است، علت مفهوم فلسفی است . موفق باشید
685
متن پرسش
سلام علیکم .1) استاد گرامی، من رشته ام مهندسی کامپیوتر است و علارغم مشورت هایی که برای ادامه ندادن درسم گرفتم و همواره نظر بر این بود که درسم را تمام کنم، و با وجود این که مشورت ها بسیار برای من مؤثر و مفید بود اما تصمیم نهایی ام بر این است که به این بهانه که فقط یک سال درسم مانده و تمام خواهد شد این یک سال وقت خود را به درس خواندن تلف نکنم و هم اکنون در فکر انجام اقداماتی برای تصمیماتم هستم و به حمد الله توانستم رضایت و حمایت خانواده را جلب کنم. توصیه ی شما به بنده چیست؟ خواهش بنده این است که با حوصله و مفصّل به بنده توصیه هایی کنید. 2)دکتر دینانی که شما توصیه فرموده بودید برنامه شان را از تلویزیون دنبال کنیم، استاد چه درسی هستند؟ 3) نظر شما در مورد آن چه تحت عنوان عرفان در دانشگاه ها مطرح می شود چیست؟ تا چه حد با واقعیت عالم و عرفان به معنی واقعی کلمه صدق می کند؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: بنده در جواب یکی از سؤالات موجود در سایت اهمیت مسلط بودن بر کامپیوتر را عرض کرده‌ام، ولی اگر عزم شما بر آن است که به علوم حوزوی بپردازید و در آن رشته متمرکز شوید همان‌طور که می‌فرمایید دلیل ندارد که یک‌سال خود را عقب بیندازید. آقای دکتر دینانی استاد فلسفه هستند ولی سابقه‌ی طلبگی ایشان موجب شده که اطلاعاتی گسترده‌تر از فلسفه داشته باشند که بحمدالله قابل استفاده می‌باشند. در مورد عرفان مطرح در دانشگاه‌ها نمی‌توان نظر قاطع داد زیرا بستگی به استادی دارد که تدریس می‌کند. موفق باشید
682
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز؛ آنطور که از منابع دینی برمی آید روح مجرد است و نقص ناپذیر. اما چگونه است افرادی دچار بیماری شیزوفرنی می شوند و خود را کاملا کس دیگری غیر از خود میدانند بطوریکه هیچ شکی در این زمینه ندارند. این مسئله برای یکی از آشنایان رخ داده و او که جوانی 20 ساله است و مجرد به ضرس قاطع عقیده دارد که زن و بچه در شهر دیگری دارد و همیشه پریشان و ناراحت است و قصد رفتن دارد درصورتی که اصلا چنین چیزی صحت ندارد و حتی ادعاهای دیگر یمیکند. ایا در این افراد مغزشان آسیب دیده است؟ روحشان؟ و یا بقول ابن سینا بعد سومی به نام روان وجود دارد که آن آسیب دیده است. فقط نمیشود گفت اینها توهم است آخر مگر توهم هم تا این حد میرسد؟ استاد من مباحث معرفت النفس و برهان و... شما را گوش داده و خوانده ام اما در مورد خواب سوال من این است که شاید خواب یک مکانیسم در مغز باشد و نه چیز دیگری . استاد گرامی نقش مغز در بدن چیست ؟ ارتباط آن با روح چیست؟ و ابزار نمود کدام قوه محسوب میشود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: مسلّم خداوند بهترین معامله را با کسی که با او معامله کند، انجام می‌دهد ولی یک‌وقت طرف از لطفی که خداوند به او کرده غافل است. ملاحظه کنید که خداوند در قلب او علاقه‌ به همسرش را قرار داده ولی به قول خودش مقایسه با بقیه ذهن او را مشغول بقیه کرده، آیا اگر انسان زیباترین زنان دنیا را داشته باشد و گرفتار مقایسه شود دیگر زیبایی‌های همسر خود را می‌بیند؟ به همین جهت در آخر سؤال بعدی آن برادر – سؤال 677 – چند سطر را عرض کردم. هنر ما آن است که مهربانی خدا را ببینیم و نگذاریم شیطان لطف خدا را از ما برباید. موفق باشید
680
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی من یک دانشجو هستم با نزدیک شدن ترم جدید نیاز به یک راهنمایی از طرف شما برای خودم هستم تا مشکلی که یک بار برای من بوجود اومد دیگه بوجود نیاید من سال قبل با شور وهیجان خاصی وارد دانشگاه شدم وفکر می کردم با تلاش کردن ودرس خواندن می تونم هم یه مهندس خوب باشم که به مردم خدمت کنم اون فقط بخاطر خدا و هم می توانم نمرات خوبی بگیرم و بعنوان یک دانشجوی خوب باشم ولی متاسفانه بعد از گذشت یک ترم سر در نیاوردم که استادان چطوری نمره می دهند منی که بیشتر تلاش می کردم از کسی که کمتر تلاش می کرد نمره ی کمتری میگرفتم البته اونقدر خود نمره برام زیاد مهم نبود ولی گه گاهی از بعضی از نمرات شاخ در می آوردم حالا توی این ترم می خواستم تعداد واحد زیادی بردارم یکی از دوستانم به من گفت بر ندار که استادان بد نمره هستن البته یک مشکل دیگه ای هم دارم و اون اینه که وقتی با ذوق سراغ درسهام میرم بعد از مدتی خسته میشم و دیگه درسها میره برای موقع امتحان از شما مخوام کمکم کنید و راهنماییم کنید که چطور درس بخونم که نه دچار خستگی بشم و همچنین باقدرت اون طور که دین ما میگه ومانند دانشمند مسلمان سابق ما که یک دید معنوی نسبت به مباحث داشتند دقیقا مباحث رو درک می کردند باشم ممنون میشم راهنماییم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: اساس را بر این بگذارید که درس‌ها را بفهمید، وقتی فهمیدید دیگر مسؤل نیستید که چه نمره‌ای می‌آورید. در روش فهمیدن درس فرصت مطالعه‌ی موضوعات جنبی و غیر درسی هم پیدا می‌کنید و اندیشه‌تان از محدوده‌ی درس تخصصی‌تان گسترده‌تر می‌شود. پیشنهاد می‌کنم بحث «ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن» را که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هست مطالعه بفرمایید. موفق باشید
675
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز آیا برای اطلاع از انقلاب اسلامی آیا کتابهای شما کفایت میکند یا اینکه کتابهای بیشتری بخوابیم اگر این طور است لطفا نام آنها را ذکر کنید.برای شروع فلسفه وعرفان به طور تخصصی برای یک طلبه علاوه بر سیر شما ازچه کتابهای باید شروع کنم زیرا وقت کم است است و میترسم زمان بگزرد و در سیر علمایی مانند آیت الله حسن زاده جوادی آملی شجاعی که نگاه میکنیم میبینیم از کتابهای پایه شروع کرده اند ولی من هنوز سرگردان مانده ام
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: کتاب‌های بنده در مورد انقلاب اسلامی بیشتر تحلیلی است، لازم است کتاب‌هایی که در مورد تاریخ معاصر نوشته شده است را نیز مطالعه کنید، مثل کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» »از آقای حمید روحانی یا کتاب‌های آقای موسوی نجفی و موسی حقانی یا آقای رسول جعفریان. در مورد فلسفه و عرفان یک طلبه باید اسفار و فصوص‌الحکم را به وقتش بخواند و به نظرم چند سال که از درس خارج گذشت فرصت آن فراهم می‌شود. موفق باشید
657
متن پرسش
(لطفا این سئوال را به صورت علنی در سایت نگذارید و اگر مقدور است جوابش را به ایمیل خومد ارسال نمایید . با تشکر) با سلام خدمت استاد عزیز جناب آقای طاهرزاده. استاد بزرگوار دختری هستم 29 ساله سال گذشته با برادر دوستم عقد کردم. ایشان خانواده ای همیشه نگران و ترسانی بودند و از لحظه اول مدام میگفتند نکند بدبخت شوید؟ و... به جز این هر روز یک مسئله به صورت ذهنی می‌آفریدند و بسیار عذابم میدادند. استاد من با توکل و توسل بسیار اقدام به ازدواج کردم اما از لحظه ازدواج بلا از زمین و آسمان بر سرم میبارید! بهرحال بعد از عقد به علت اذیتهای این خانواده توسل به امام زمان کردم و دو ماه بعد از ازدواج بصورت اتفاقی متوجه شدم کلیه راستم کوچکتر از کلیه چپ است-البته این مسئله بحمدالله مشکلی در سلامتی ایجاد نمیکند - اما وقتی این مسئله را به خانواده همسرم گفتم انقلابی به پا شد و ایشان این مسئله را آنقدر بزرگ کردند و گفتند شاید یک درصد بچه شما هم مشکل کلیه پیدا کرد! شاید تو دیالیزی شدی؟ شاید... شاید... شاید... و با تنظیم شکایتی علیه من با ادعای تدلیس!! در ازدواج خواستار فسخ نکاح شدند. در عین حال از هیچ نوع توهینی به خاطر این موضوع به من و خانواده ام فروگذار نشدند. ما سادات طباطبایی هستیم و بنابراین به ایشان بی حرمتی نکردیم در ضمن ایشان این حرکات و سکنات خود را بحق میدانستند. در تمام مراحل با اشک و آه از خدا خواستم برای من این همه غصه را جبران کند و ایشان را به خدا واگذار کردم. استاد عزیز! اگر قرا بود اینگونه شود چرا خدا اجازه داد این عقد صورت گیرد؟ آیا من گناهی کرده بودم که این شرایط پیش آمد؟یا امتحان الهی است؟این مسئله مطمئنا اتفاقی نبوده. البته من بعد از این مسئله به لطف خدا با شما و آثارتان آشنا شدم و خدا میداند چقدر به لطف خدا به من کمک شد. اما باز هم مدام حرفهایی که اینها به من زدند در ذهنم می آید و اذیت میشوم. چرا که بیشتر خواهران این آقا قضیه را به آشوب تبدیل کردند و دلم را خیلی سوزاندند. البته قضیه هنوز تمام نشده ادعای ایشان رد شد و هنوز برای طلاق اقدام نکرده اند. استاد از شما خواهش میکنم برای من دعا کنید بسیار زیاد. دعا کنید این امتحان الهی را با سرافرازی پشت سر بگذارم و بگویید چکار کنم که یاد و نام این خانواده از ذهنم برود؟و بگویید آیا کار این خانواده از مصادیق ظلم است یا خیر؟ و در دستگاه عدالت الهی چه می شود؟با سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: مولوی در مثنوی داستانی دارد که: «طرف از خدا تقاضای گنجی می‌کرد که در خواب دید به مصر برود گنج آنجا است. بدون هیچ مقدمه‌ای به راه افتاد، به شهر قاهره که رسید متوجه شد در این شهر به این بزرگی گنج را کجا پیدا کنم. سرگردان در شهر می‌گشت که پاسبانی به او مشکوک شد و او مجبور شد قصه‌ی خود را بگوید. آن پاسبان گفت تو چقدر ساده‌ای، من سال‌ها است خواب می‌بینم در بغداد در فلان کوچه در فلان خانه در گوشه‌ی باغچه گنجی هست و حرکت نکرده‌ام، تو چطور بدون هیچ آدرسی راه افتاده‌ای؟ طرف دید پاسبان آدرس باغچه‌ی خانه‌ی خودش را می‌دهد، آمد و صاحب گنجی شد که در خانه‌اش بود، ولی باید می‌رفت در قاهره آدرس را می گرفت تا معلوم شود اگر گنج به تو نزدیک است تو باید تلاش خود را بکنی». گویا قصه‌ی شما نیز از همین قرار است، بنا است گنجی که در درون شما است با این اذیت‌ها ظاهر شود و آن گنج برخورد خوب و صبر و وقار است که چگونه انسان می‌تواند در چنین فشارهایی خود را کشف کند. پیشنهاد می‌کنم کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» را دنبال کنید و نامه‌ی امیرالمؤمنین به امام حسن«علیهماالسلام» را نیز. با این رویکرد که گنج گمشده‌ی وقار و برخورد خوب در شما ظهور کند و با آن خانواده در نهایت بزرگواری برخورد کنید و بگویید هرطور صلاح می‌دانید عمل کنید و شما از خود تندی نشان ندهید ولی از حقوق خود نگذرید. کاری نداشته باشید کار آن‌ها ظلم است یا نه، کتاب امام«رضوان‌الله‌علیه» شما را در فهم این مسئله راهنمایی می‌کند. موفق باشید
654
متن پرسش
سلام. استاد عزیز. پدر بزرگ مادریه من پدر بزرگ مادری ای داشتند که مادرشان سید بوده.آیا من هم جزو سادات هستم(با توجه به اینکه نسل من هم به حضرت فاطمه سلام ا... علیها میرسد).من میتوانم به کسانی که از من میپرسند سید هستم یا نه بگویم هستم؟ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: علماء می‌فرمایند این‌گونه افراد از جهت مادری سادات محسوب می‌شوند. موفق باشید
650
متن پرسش
سلام علیکم.برای عرض ادب شاگردی ، از خداوند عروج آن به آن و لحظه به لحظه ی شما را،که حقیقتا ما را از سفره ی خود بهره مند فرموده اید، خواستارم. استاد محترم، بنده رشته ی مهندسی کامپیوتر گرایش سخت افزار ، سال آخر هستم. نه حاضر هستم درس بخوانم( همین یک سالی که مانده است) ، نه به حوزه بروم ، نه کاری از مؤسسه های فرهنگی را انجام دهم با این که تا کنون 7 کار آماده ی تحویل برای مئسسه سائحات انجام دادم به لطف خدا و البته این در مشورت با شما بود . و و و. آنقدر فرصت عمرم کم است که برای کل زندگی ام برنامه دارم که برنامه ام در راستای مجاهده علمی و عملی می باشد. دروسی هم که در سال آخر باید بخوانم همه اش مربوط به رشته ی مهندسی برق می شود که هیچ سازگاری با روحیه بنده ندارد .طی ترم های متوالی با شما با تماس تلفنی مشورت نموده ام و نهایتا این تصمیم بنده است. از طرفی شرایط ، اجازه ترک تحصیل و گوشه ای نشستن را به بنده نمی دهد اما بنده بسیار بسیار به کاری که می خواهم انجام دهم مضطر و مصمم هستم و همواره دست شرمندگی و پشیمانی از نبودن این موقعیت بر پیشانی دارم و به هر کاری که به صلاحم باشد تن می دهم . نظر شما چیست؟ چه باید کرد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: گفت: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» عجله نکنید، خداوند آنقدر فرصت در اختیار شما می‌گذارد که به همه‌ی کارهای منطقی خود برسید. کمی خود را کنترل کنید و کارها را کم کنید و به خودتان فشار بیاورید و درس خود را تمام کنید تا شخصیت علمی شما نیمه‌کاره نماند و إن‌شاءالله با جامعیت کامل زندگی را طی کنید. موفق باشید
635
متن پرسش
در راستای تلاش برای فهم جایگاه دستورات دین در روح وقلب انسان دست به دامن مباحث عقلی وخواندن کتابهای شما شدیم در این مسیر تاحالا شاید هزار بار کافر شدم ودوباره با تلقیناتی مومن سوال بنده این است که ما در آن حالت کفری که بر فلبمان حاکم می شود مرتکب گناهانی می شویم که فقط علماً می دانم آن عمل گناه است ولی چون قلب ایمان نیاورده است از عمد آن گناه را مرتکب می شوم مثل کسی که با خودش دعوا دارد شاید علت این امر به خاطر محیطهای خشک مذهبی ماست که اکثراً باخدای خشک جهنم آفرین زندگی می کنند یکی از آن افراد پدرم است که با توجه به اینکه ادعای مسلمونی دارد وهمیشه قران می خونه ولی ظاهراًایشون هیچ ارتباطی با فلب مانداره یادم نمی رود که در کودکی به ما می گفت که توضیح المسائل بخون وماهمیشه دوست داشتیم که پسر بدی باشیم یواشکی سیگار می کشیدیم و....استاد به نظر شما این حرف درسته که تا قلب ما در تایید کناه وثواب در صحنه نیست ما نباید بافکرمان خودمان را عذاب یا وعده بهشت بدهیم .استاد آیا شما هم در این مسیری که طی کردید شده که از عمد گناه کنید یعنی کافر شوید وپشت پا بزنید به تمام عقایدتان ؟! استاد انسان نیاز به انس دارد ما چطور باید به اینکه می شود با دستورات اسلامی می شود با خدای جامع اسماء انس گرفت ایمان آورد استاد آیا شما الان از وجود خودتان راضی هستید یعنی هیچ کم وکاستی ندارید؟!لطفاًجواب بدهید.تشکر..
متن پاسخ
باسمه تعالی .علیکم السلام 1- در این‌که در مسیر دین‌داری همواره انسان باید قلب خود را به نور حقایق آشنا کند بحثی نیست، و در این‌که در این مسیر بعضاً قلب همراهی نمی‌کند هم بحثی نیست، ولی چرا وقتی قلب نمی‌آید حکم عقل خود را تعطیل کنیم و وقتی عقل ضرورت بندگی را پذیرفته خود را گرفتار عصیان از فرمان الهی بنماییم؟ 2- مسیری که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در جلو ما قرار می‌دهند راه انس با حق است و حبّ آن ذوات مقدس راه اُنس با خدا را می‌گشاید. فکر می‌کنم کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل بیت«علیهم‌السلام» راه‌گشاست. 3- بنده هرگز از وضع خودم راضی نیستم ولی امیدوار به خدایی هستم که شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه» و مسیر اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را به ما گوشزد فرمود تا در راه نمانیم. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!