بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27648
متن پرسش
سلام:‌ ببخشید استاد من تصمیم گرفتم از امروز مدام زیارت و توسل نسبت به امام زمان یا حضرت علی داشته باشم‌. می‌خواستم ببینم اولویتی وجود داره بین امام زمان و حضرت علی علیه السلام؟ من نسبت به امام زمان خیلی حس دوری دارم خیلی خیلی زیاد اما نسبت به حضرت علی حس دوری ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بنده به این نحوه ورود ندارم، نمی‌توانم نظر دهم. موفق باشید

 

 

27646
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز یک سوالی دارم. امام خمینی در چند جا یک سخنی رو نقل میکنن به عنوان روایت که اثری از اون در هیچ جا دیده نمیشه. حداقل هیچ کدوم از آثار روایی شیعه. «كان أخي موسي، عليه السلام، عينه اليمني عمياء، و أخي عيسي، عليه السلام، عينه اليسري عمياء. وأنا ذوالعينين» صرف نظر از صحت یا عدم صحت مطلب، استفاده از عبارتی که ردی از اون در احادیث شیعه نیست، کمی عجیب به نظر میاد. اون هم از عالم بزرگی مثل امام. استفاده از این سنخ (به ظاهر) روایات در بین مطالب و مباحث علمای هم مشرب مرحوم امام، زیاد دیده میشه و برای خود من هم سواله که چرا؟ آیا بین روایات معتبر و صحیح شیعه، مویداتی برای این مباحث وجود نداره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع مباحث در عرفان جناب ابن‌عربی مطرح می‌شود مثل فصّ «زکریّاوی». موفق باشید

27638
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات و با تشکر فراوان: اخیراً با سایتی آشنا شدم مربوط به فردی به نام حجت الاسلام امینی خواه که ایشون هم مطالب زیادی در رابطه با معاد و برزخ و قیامت در سایتشان گذاشتند که بیشتر هم به صورت سخنرانی است و کتابی هم در همین زمینه منتشر کردند به نام سه دقیقه در قیامت. با توجه به اینکه این صحبت‌ها باید علمی باشه و به مصداق روایتی که می فرماید «هرکس به سخنی گوش میده گویا آن فرد را اطاعت کرده» می‌خواستم نظر شما رو در مورد این مطالب بدونم به خصوص اینکه ما گروهی از دوستان هستیم که در صورت تایید جنابعالی می توانم این مطالب رو در اختیار دوستان هم بگذارم خیلی ممنون از وقتی که برای ما می‌گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که بنده صوت یکی از جلسات ایشان را گوش دادم، بحمداللّه ایشان بر اساس مبانیِ صدرایی و روایات و آیاتی که مربوط به این نوع مباحث است، سخن می‌گویند. موفق باشید

27644
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: روزتون مبارک⁦❤️⁩ براتون آرزوی عاقبت بخیری دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جنابعالی نیز آرزوی همان دعایی که فرمودید را دارم که آن بهترین دعا می‌باشد. موفق باشید

27636
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز با توجه به سوال ۲۷۶۱۸ ، و با توجه به شناختی که از شهید مطهری دارید و همچنین با توجه به نظر خودتان، لزومی که یک شخصی که حکمت صدرایی رو چشیده باید فلسفه غرب را هم بررسی کند از نظر شهید مطهری و خودتان چیست؟ چه چیزی باعث این الزام می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که این موارد گفتنی نیست. هرکس در مسیر تفکر فلسفی، خودش متوجه می‌شود گویا نمی‌توان از آن فلسفه غفلت کرد. در سال‌های اخیر آیت اللّه جوادی از آقای دکتر حمید طالب‌زاده خواسته بودند در رابطه با کتاب‌شان تحت عنوان «صیرورت،دیالکتیک و ایده آلیسم در گفتگوی میان هگل و فلاسفه ی اسلامی» بحثی با همدیگر داشته باشند. همان‌طور که قبلاً عرض شد نظر آقای طالب‌زاده پس از آن‌که مدتی در آلمان مشغول فلسفه‌ی فیلسوفان غربی بودند، آن است که برای طراوت فلسفه‌ی اسلامی خوب است که فلسفه‌ی غرب را بشناسیم. موفق باشید

27640
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به جواب سوال ۲۷۶۳۶ ، بنده باز هم جواب خودم را نگرفتم و متوجه نمی‌شوم چرا علت لزوم پرداختن به فلسفه غرب مخصوصا فلسفه شک گرای غرب را نمی‌توان توضیح داد و بیان کرد؟ بنده خودم به سبب کنجکاوی کمی به فلسفه غرب پرداختم، اما اینکه می‌فرمایید بعد از چشیدن حکمت صدرایی لازم هست به فلسفه غرب هم پرداخته شود که غالب شک گرا هست، علت این لزوم را نمی‌فهمم، آیا کنجکاویست؟ آیا علت این لزوم لذت بردن از محتوای فلسفه غرب هست؟ آیا علت این لزوم به این دلیل است که شناخت همه جانبه فلسفه شک گرای غرب برای فیلسوف اسلامی واجب است تا جهت دفع شبهات و مشکلات تفکر شک گرای فلسفه غرب بتواند راه حل و پاسخی مناسب جهت مقابله با آن شبهات ارائه کند مخصوصا اگر مخاطب نسل جوان باشد؟ آیا علت این لزوم یک احساس وظیفه در قبال آحاد بشر بخصوص جامعه اسلامی جهت حفظ آن جامعه از انحرافات فکری و پوچگرایی و فرهنگ مدرنیته هست؟ خود شما به کدام علت بعد از چشیدن حکمت صدرایی به سراغ فلسفه غرب رفتید و چه حس و تفکری در درون جنابعالی شما را ملزم به پرداختن به فلسفه غرب نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی جز آنچه عرض شد ندارم که بتوانم آن بحث را ادامه دهم. یکی از خصوصیات فلسفه‌ی هایدگر همین است که سعی می‌کند افقی را بگشاید تا هرکس در آن چشم‌انداز، خودش فکر کند. برعکس فلسفه‌ی تحلیلی که با مفاهیم سر و کار دارد و معلوم است که در نگاه مفهومی یا این مفهوم درست است و یا آن مفهوم. موفق باشید

27639
متن پرسش
باسمه تعالی استاد با توجه به اینکه آیت الله بهجت قائل به وحدت حکمیه بودند می شود گفت که لقاءالله و فنای فی ذات الله را قبول نداشتند؟ آخر در هیچ کدام از آثار به جامانده دعوتی به توحید ذاتی نداشته اند. و آیا بر این اساس می توان ایشان را شاگرد مکتب عرفانی آیت الله قاضی ندانست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم خود آیت اللّه بهجت مدّعی باشند در دستگاه عرفانیِ آیت اللّه قاضی متصل به دستگاه فکریِ مرحوم حسینقلی همدانی و در بستر ابن عربی و صدراست، هستند. جالب است با این‌که آن عزیز، بیشتر مشغول عرفان عملی می‌باشند، بعضاً از آن نگاه سخن گفته‌اند هرچند به ندرت. موفق باشید

27625
متن پرسش

با سلام: این متن ذهنم را درگیر کرد اگر ممکن است جواب کامل و دقیقی بدهید چون شبهه ای است که داخل کانالهای اصلاح طلب کپی می‌شود، البته نمی دانم واقعا نویسنده اقای حائری هستند یانه. ✍️شهاب الدین حائری شیرازی چند روز پیش رهبر انقلاب به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان با مردم سخن گفتند و از مردم خواستند در ماه مبارک به قرآن توجه ویژه نمایند. در همین ضمن برخی اوامر قرآنی را گوشزد نمودند و از آن‌جمله این امر را که «از غیر خدا نترسید و فقط از خدا بترسید» سپس به خاطره ای از امام راحل اشاره کردند که محل بحث در این نوشتار است ایشان گفتند: پس از تسخیر سفارت آمریکا فشار بر ما زیاد شد که آنجا تخلیه شود بنده و آقای هاشمی و یک نفر دیگر در قم خدمت امام رسیدیم و قضایا را گفتیم امام از ما پرسید آیا از آمریکا می‌ترسید بنده گفتم نه امام گفتند پس بلند شوید و بروید سفارت را لازم نیست خالی کنید.» برای نگارنده این متن سوال پیش آمد آیا اهل بیت که در برابر سلاطین جور زمان خود تقیه می‌کردند از این پادشاهان می‌ترسیدند؟ قطعا جواب منفی است. آنچه امامان شیعه را بر آن می‌داشت که شیعیان را دعوت به تقیه و کتمان عقیده بلکه همراهی ظاهری با نظام جور نمایند تا آنجا که امام معصوم خطاب به خلیفه ای سفاک چون هارون الرشید می‌گفت : یا امیر المومنین ..... مراعات مصلحت بود و پدید آوردن فرصت برای رشد و نمو تشیع تا خونی بی حاصل ریخته نشود. در ایات و روایات تقیه چنان جایگاهی دارد که ملازم ایمان است و فقدان تقیه به معنی بی ایمانی دانسته شده که معصوم فرمود: «لا دین لمن لا تقیه له _ دین ندارد کسی که تقیه نکند.» البته پیداست آنچه عموم مردم را به حمایت از تسخیر سفارت آمریکا فراخواند. عمری تحقیر و استعمار بود اما آیا بهتر نبود به تبعیت از سیره اهل بیت در مواجهه با فرعون زمان، مسیری مصلحت اندیشانه بکار می‌بردیم؟ آیا اظهار دشمنی آن‌هم به شیوه ای کاملا خلاف عرف و معاهدات بین المللی یعنی بالا رفتن از دیوار سفارت و به گروگان گرفتن کارمندان، آمریکای ظالم را در چشم جهانیان، مظلوم جلوه نداد و جای طلبکار و بدهکار را عوض نکرد؟ عایدی مادی و معنوی انقلاب که هزاران خون پاک بپایش ریخته شده از این فتح سفارت و انقلاب دوم، چه بوده و هست؟ بنظر نگارنده مهمترین مانع نوسازی سازه های فرهنگی و سیاسی از پس تخریب نظام شاهنشاهی، توجه افراطی به خارج مرزها و داعیه اصلاحگری در سطح بین الملل بود که با تسخیر سفارت رخ داد و انقلاب را از ساختن خود باز داشت. چرا وضعیت فرهنگی ما روز به روز بدتر می‌شود چرا صداقت و امانت که شاخصه فرهنگی یک نظام دینی است دائما رو به افول است؟ پاسخ را بایست در وضعیت نابسامان اقتصادی جست که پیامبر (ص) فرمود: «نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد_ کاد الفقر ان یکون کفرا» و از اسباب مهم کاهش رشد اقتصادی و بیکاری و فقر، تحریمهای ظالمانه آمریکاست که آن‌هم حاصل ۴۰ سال دشمنی و رو یا رویی با هارون الرشید عصر حاضر است. عزیزان اگر می‌خواهیم این انقلاب بماند بایست بی مجامله و صادقانه آن‌را به نقد بکشیم که اصلاح مایه ماندگاریست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این جمله‌ی امام خمینی فکر کنید که در سال ۴۲ فرمودند امروز تقیه حرام و افشاء ظلم حاکمان واجب است ۲. عرایضی در رابطه با جریان اشغال سفارت آمریکا در آن تاریخ را در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که بر روی سایت هست، شده. همین اندازه عرض کنم اگر آن روز، سفارت گرفته نمی‌شد و دولت موقت ادامه می‌یافت، امروز ما یکی از نوکران آمریکا بودیم با همان خفّتی که بعضی‌ها برای تکه‌ی نان حاضرند چکمه‌های ژنرال‌های آمریکایی را بلیسند و مانند یک سگ سر خود را به زیر آن چکمه‌ها قرار دهند و مانند خانم مسیح علینژاد افتخار کنند که با مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا عکس بگیرند. آیا در شرایطی نیستیم که هرکس حسینی نیست، یزیدی است و هرکس آوینی و قاسم سلیمانی نباشد، هرچه باشد هیچ چیز نیست؟! هرچند که در لواسان ویلایی‌های آن‌چنانی داشته باشند؟!! موفق باشید  

27627
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: تفاوت جایگاه اشراقی آثار جناب محی الدین ابن عربی (رضی الله عنه) و جناب صدرالمتالهین (رضوان الله علیه و حشرنا معه) در چیست؟ اولا: اینکه می‌گویند جناب ابن عربی شهود عرفا را نظام مند کرده اند و جناب صدرا شهود عرفا را استدلالی کرده اند به چه معنا است؟ ثانیا: به نظر شما به جز مورد اول که ذکر شد آیا جایگاه اشراقی این دو ابر انسان تفاوت دیگری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألّهین نیز در جایی همین نکته را می‌فرمایند که تا آن‌جا که ممکن بوده سعی کرده‌اند سخن عرفا را در قالب برهان اظهار کنند با این توجه که عمق عرفان، موجب فهمِ بهتر فرهنگ اهل‌البیت می‌شود. موفق باشید

27606
متن پرسش
سلام علیکم: استاد به نظر من این یک حقیقت است که اکثریت مردم ایران دین منحرف را قبول دارند؛ یعنی برخی مسائل دینی را قبول دارتد و برخی را «قبول» ندارند. سوالم این است که آیا با چنین مردمی می شود زمینه سازی ظهور را انجام داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم ما در کلّیّت متوجه‌ی حقیقت هستند و به همین جهت به گفته‌ی آقای هانری کربن، مردم ایران توانستند بهترین وجه از اسلام که نظر به امامان معصوم را دارد، دریافت کنند. موفق باشید

27595
متن پرسش
سلام: طاعات شما قبول. در یکی از سوالات درباره جزوه ارتباط دین با روانشناسی صحبت شده بود. من هرچه در سایت گشتم جزوه ای با این موضوع پیدا نکردم. در نرم افزار هم همینطور. مدیر کانال هم سوال کردم پیدا نکردند. گفتند از خودتان سوال کنیم. لطفا هر مطلبی با موضوع روانشناسی و دین دارید در کانال یا سایت قرار بدین. التماس دعا. اجرتون زیاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبل‌ها که هنوز تایپ کامپیوتری نبود، آن جزوه تهیه شد. فکر نمی‌کنم خودم هم بتوانم آن را پیدا کنم. موفق باشید

27567
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد طاعات و عبادات قبول؛ ظاهرا شما در جزوه ی رابطه بین دین و روانشناسی قائل به دوگانه ی دین و علوم تجربی هستید و می فرمایید: علم تجربی الهی نداریم. زیست شناسی و روانشناسی اسلامی نداریم. اگر یک روانشناس موحد جهت تغییر رفتار یک بیمار، پیشنهاداتی منطبق بر دین بدهد، باید مشخص بشود بعنوان یک روانشناس چنین پیشنهادی می دهد یا بعنوان یک موحد؟ درست است؟ هنوز نظرتان همان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حتماً مستحضرید در این موارد بحث رویکردها مطرح است که در نگاه توحیدی به پدیده‌ها، با آن رویکرد نگاه می‌شود، نه صرفاً در محدوده‌ی تجربه و نتایج آزمون و خطا. و این موضوع حساسی است که بدانیم طبیعت در إزای آنچه ما از آن می‌خواهیم به ما رُخ می‌نمایاند، چیزی که آقای مارتین هایدگر در مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» به‌خوبی تجزیه و تحلیل می‌کند و خلاصه‌ی آن مقاله تحت عنوان «ماهیت تکنیک» در قسمت جزوات سایت هست. موفق باشید

27566
متن پرسش
سلام علیکم: طبق جواب سوال ۲۷۵۰۷ آیا شخصی مانند هیوم و امثال او که دچار شکاکیت هستند و آنها را به ورطه سفسطه کشانده آیا این شکایت بیماری نیست؟ اصلا شک دائمی و ماندگار مگر بیماری نیست؟ مخصوصا اگر شک در بدیهیات باشد که قطعا بیماریست، حال می‌خواهد فیلسوف باشد و یا یک شخص معمولی، بنده در دچار بودن شخص شکاک مخصوصا از نوع فلسفی، آن‌هم در بدیهیات به نوعی بیماری فکری تردید ندارم، نمی‌دانم جنابعالی چرا با جواب خود به آن پرسش، آن فلسفه شکاک و بیمار غرب را موجه و کارآمد جلوه می‌دهید، درصورتی‌که با نگاه به فلسفه اسلامی راز پیشرفت و سلامت فلسفه اسلامی پیروی از اصول عقلی و بدیهیات است و بر پایه یقین بنا نهاده شده، مگر می‌شود فلسفه اسلامی سالم و بالغ و یقین با فلسفه بیمار و شکاک ناقص غرب یکی باشد، درصورتی‌که اجتماع نقیضین محال است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای هیوم در شخصیت خود شکاک نیست. او متذکر این امر است که با واقع‌شدن در حسّ، جایی جز شک در تفکر نمی‌ماند و مسئله‌ی او بسیار جدّی است در آن حدّ که کانت می‌گوید هیوم بود که مرا از جزمیت نجات داد. در جزوات «فلسفه‌ی غرب» که بر روی سایت هست، مختصری از هیوم گفته شده است، با این نگاه که اگر تاریخی،تاریخِ مفاهیم شد خواهی نخواهی کار، به حس‌ّگرایی می‌کشد و امثال کانت هم با همه‌ی تلاشی که کردند نتوانستند از گردونه‌ی دوگانگی بین سوبژه و ابژه راحت شوند، که بحث آن مفصل است. موفق باشید

27558
متن پرسش
سلام علیکم: نظر حضرتعالی در مورد شعر زیر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام شعر رفیق؟!!! موفق باشید

27550
متن پرسش

سلام علیکم: استاد عزیز، نوجوان ۱۷ ساله ای هستم که بحمدالله با مطالعه آثار شما توانستم در مبانی معرفت دینی بهتر تعمق کنم و عشقم به انقلاب بیشتر و بیشتر شود و الان بعنوان یک نیروی فرهنگی مشغول بکارم و در تبیین انقلاب اسلامی و معرفت دینی تونستم خدا رو شکر به مدد الهی و مطالعه ویژه آثارتون با هم سن و سالهای خودم و جوانان و نوجوانان هم صحبت بشم و تبیین معارف در حد مطالعات خودم بکنم. دیدم که غالبا به نوجوانان توصیه دارید که کتاب جوان و انتخاب بزرگ یا کتاب چه نیازی به نبی رو بخونند و خب من در عین مطالعه این آثار، خودم مشتاق شدم و خانواده علی الخصوص مادرم که مدرس فلسفه هستند، دیگر آثارتون در بحث انقلاب اسلامی، معرفت النفس و غربشناسی رو هم مطالعه کردم و تونستم در همین سن یک گام مهم بردارم. هدفم این بود که یک نیروی حقیقی انقلاب و تمدن نوین اسلامی باشم و از همین اکنون زندگی منظم و منضبط رو در راستای هدف بزرگ زندگی ام بچینم. اما استاد گاهی در برنامه ریزی و کارهایم، حالت خوف پیدا می‌کنم. می‌گویم نکند الان کار بهتری برای انقلاب می‌توانم بکنم و نمی‌کنم و نکند همچنان ظرفیت نفس مجرد و روح ام آماده برای برداشتن در این مسیر نشود و گاهی ناراحتم که برنامه های آموزش و پرورش چرا خودش مانعی برای ماندن در صراط انقلاب و اینکه انسان انقلاب باشم نه انسان در بستر دولت شهرهای مدرن. امیدوارم روزی نیاید که چند سال بعد کلا از این مسیر برگردم و چند سال بعد با بدبینی گذشته ام را ببینیم و بگویم چرا من در راه انقلاب و تمدنش بودم و نباید در این راه می‌رفتم و این راه خطا بود. برخی از آشنایان و افرادی که می‌شناسم، اول پیروزی انقلاب خودشان انقلابی و یاور امام و مبارز بودند ولی الان صد و هشتاد درجه از مسیر آن سالها برگشته اند و از طرح ریزی آن سالهایشان ناراحت اند و الان با اندیشه انقلاب رسما زاویه دارند. امیدوارم روزی چنین نرسد که برنامه ها و فعالیت های کنونی ام در راستای آن هدف بزرگ و این فعالیتم در عرصه فکری_اجتماعی برای انقلاب مرا ناراحت کند و مواضع زاویه دار و خلاف راه انقلاب و امام که اکنون مطمئنم مسیر حیات بخش بشر است، بگیرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه به سراغ شما می‌آید و شما را در برمی‌گیرد، همانی است که باید باشید پس جای نگرانی نیست که بگویید نکند باید کار بهتری کرد. نمونه ی این نحوه سلوک را در کتاب «خون دلی که لعل شد» می‌توانید بیابید که چگونه رهبر معظم انقلاب خود را در معرض آنچه ایشان را در بر می‌گرفت، قرار می‌دادند اعم از تأمّل در قرآن و حتی مطالعه‌ی رمان‌های مهم دنیا ۲. عمده، رویکرد ما به انقلاب است. رویکرد سیاسیون و نگاه حزبی، شایسته‌ی ماندن در انقلابی که بناست افق بشر را در جهانی ماورای دنیای سکولار به ظهور آورد، نیست. رویکرد صحیح شهید قاسم سلیمانی‌ها و شهید آوینی‌ها موجب شد راهی بس گشوده در بستر انقلاب مقابل آن‌ها گشوده شود، در آن حدّ که آن افراد خود را امیدوارترین افراد نسبت به آینده و در جهانی احساس می‌کردند که جهان خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و جهانِ توبه‌ی بشر است. موفق باشید  

27532
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از پرسش های قبلی، کانت و دکارت را دو فیلسوفی دانستید که مقابل انحراف زمانه شان ایستادند و تکیه صرفا روی آنها و تمرکز تنها روی آنان برای مدرنیته این فضا را ساخت. کمی این مطلب تان برای من مبهم است از این جهت که کانت و دکارت که پدران عقل مدرن اند و نظریات بیکن حتی توسط دکارت رنگ و لعاب خاص خود را گرفت و از رسیدن به حقیقت متعالی اندیشه این دو شخص مایوس است و در یکی از مطالب تان فرمودید حتی می‌تواند ما را در گردونه توهم بیاندازد و وجود و نفس انسان را در حد شک و فکر درباره تشکیک که همان تشکیک هم ایرادات جدی دارد، تقلیل می‌دهد و حتی به تعبیری شروع روحیه جهانی شدن مدرنیته بر پایه اندیشه دکارتی است و یا کانت که شخص مذهبی و اخلاق گرایی است ولی با تعریفی که از اخلاق و وجدان و جدایی آن از عقل می‌دهد و رسما مقابل اخلاق و معرفت وحیانی است و حتی به تعبیر خودتان در کتاب سلوک ذیل شخصیت حضرت امام (ره)، در فضایی که این دو متفکر و پدران عقل مدرن ساخته اند مواجهه با اندیشه امام و انقلاب قطعی است و قطعا اندیشه درکارت و کانت روبروی اندیشه حضرت امام هست و این دو متفکر راهی را رفتند که با مبانی حکمت و سلوک فکری حکما و متفکرین متاله نظیر صدر المتهالین و امام راحل نمی‌خواند و ما در مکتب فکری انقلاب و امام خمینی با تاکید بر وحی و بصیرت ملکوتی، معتقد به تجلی و ظهور حقیقت و اتصال به عالم قدس و معناییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد یک وقت متفکر را در دستگاهِ فکری‌اش با اسلام و یا فیلسوف اسلامی مقایسه می‌کنیم که همان نکاتی است که می‌فرمایید. ولی یک وقت فیلسوف را در جایگاه خود و نگاهِ عقلی می‌نگریم. در آن جوابی که عرض شد خواستم از این زاویه غفلت نشود و جایگاه تاریخی فلاسفه‌ی غربی مدّ نظر قرار گیرد و تازه در این‌که می‌شود از نگاه فیلسوفانه کانت و دکارت و هگل و حتی هایدگر سوء استفاده کرد؛ امر دیگری است. از این‌ها هم که بگذریم شخصیت فیلسوف است که باید مشغول وجوهِ شخصی آن نشویم وگرنه حتی آقای محمدعلی فروغی که سعی دارد آن‌همه فیلسوفان غربی را تجلیل کند، از دستِ ضعف‌های اخلاقی فرانسیس بیکن کلافه است.

مواجهه با هر فیلسوفی چگونه باید باید باشد، یک بحث است؛ آن فیلسوف در آنچه ما هستیم، بحث دیگری است. تازه در تاریخی که مدرنیته عالم‌گیر است و آن فیلسوفان در آن تاریخ و یا با آن تاریخ به ظهور آمده‌اند، نگاهی دیگر. تصور بنده آن است که عموماً ما سعی نمی‌کنیم جایگاه تفکر فیلسوفان را درک کنیم، بلکه به روش کلامی با آن‌ها برخورد می‌نماییم. در نتیجه پایِ ردّ و قبول به میان می‌آید. بحثی تحت عنوان «فلسفه‌ی غرب در دو مرحله» شد که بر روی سایت به آدرس http://lobolmizan.ir/sound/1305 می‌توانید دنبال بفرمایید. احتمالاً نکاتی را در رابطه با عرایضی که مطرح شد داشته باشد. موفق باشید     

27531
متن پرسش
سلام علیکم: مطلع هستید که علامه جوادی آملی هم در تفسیر تسنیم و هم در یکی از بیاناتشان این نظر که انسان حیوان ناطق است و بصورت متواتر از ارسطو نقل می شود و حتی در غرب کار بجایی رسید که انسان را بسیاری نظریه پردازان محوری و مطرح، حیوان شگفت انگیز یا حیوان نجیب یا حیوان غیر قابل اعتماد یا حیوان نمادین نامیدند و حتی گفتند باید انسانها را از توحش به تاهل از طریق علوم تربیتی رساند و سپس متمدن کرد از طریق علوم اجتماعی، را رد می کنند و موضع محکمی مقابل آن می گیرند و مقابل نظریه غالب انسان؛ حیوان ناطق می آیند نظریه انسان؛ حی متاله را مطرح می کنند. آیا یکی از مهم ترین علل اینکه غرب خواست آزادی اجتماعی را بدون آزادی معنوی پدید بیاورد و تمدنی به قصد تصرف در طبیعت به قصد ارضای حال خویش و ابزار سازی بسازد، همین نیست که مدام انسانها را در وهله اول تعریف حیوان می دانند که باید اهلی و متمدن شود و حتی علامه جوادی آملی صرفا هم نمی آیند مقابل این نظریات موضع بگیرند بلکه مقابل همان حیوان ناطق هم واکنش جدی نشان می دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید دستگاهِ منطق ارسطویی است که مطرح می‌کند هرچیزی باید بر اساس جنس و فصل آن تعریف شود. تعریف حیوان ناطق بر اساس آن منطق، تعریف درستی است یعنی انسان از نظر جنس، به معنای منطقی آن نه جماد است و نه فرشته. و از نظر فصل هم، ناطق است یعنی قدرتِ درک دارد حتی اگر آن را متألّه بدانیم، از آن تعرف، خارجش نکرده‌ایم؛ می‌ماند که اگر دستگاه خود را تغییر دهیم مثلاً با دستگاه اصالت وجود به موضوع بنگریم، دیگر آن تعریف، تغییر می‌کند و با موجودی روبه‌رو هستیم که ظهوری از وجود است. و یا اگر انسان را مانند هایدگر و گادامر عین فاهمه‌ی تاریخی بدانیم، دیگر جایی برای تعریف ارسطو که بر اساس اصالت‌دادن به ماهیتِ موجودات آن‌ها را تعریف می‌کند؛ نمی‌ماند هرچند به هر صورت تعریف منطقیِ پدیده‌ها در جای خود باقی است. موفق باشید      

27534
متن پرسش
سلام علیکم: امکان دارد علاوه بر شرح اشعار حافظ؛ اشعار امام خمینی (ره) را هم شرح دهید؟ تا جایی که من می‌دانم غیر از متون شهید آوینی شرح دیگری بر اشعار امام موجود نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار لازمی است. ولی قصد بنده در شرح اشعار جناب حافظ، تنها در آن حدّ است که نسبت به این سرمایه‌ی بزرگ جفا نشود وگرنه هر کدام از عرایض بنده ذیل هر غزلی، بابی است برای تفکر و سلوک عقلی که آن متن‌ها می‌تواند در حکم درس‌گفتارِ آن غزل به حساب آید. موفق باشید

27521
متن پرسش
سلام علیکم: هگل به ذات انسان و روح کلی بشر بدبین است و خوشبینی و دیدگاه مثبت ندارد؟ در بحث فلسفه تاریخش هم بنام گایست مطرح می کند علیرغم اینکه می فمهد حوادث تاریخ یک جایگاه و سیر و روح خاصی دارند و یک سری سنن و اصول در تاریخ و حوادث هست، ولی این نگاه بدبینانه به ذات بشر و انسان غلبه دارد که خب او مسیر تاریخ سازی در سه محور انتقال گرایی، جبر گرایی و بودن و قرار گرفتن در بستر زمان و تاریخ خاص خود خلاصه می کند در صورتی‌که مثلا در نگاه توحیدی اسلام ما بشر را خلیفه الله دانسته و دارای ظرفیت روحی مجرد و وحدانی می‌دانیم که با اختیار می‌تواند آن‌را به شادابی و تعالی برساند پس تاریخ سازی، بسته به جبرگرایی نیست بلکه بر اساس اختیار بشریت است که اگر در هر عصری متوجه عهد بشود و عهد الهی را در آن تاریخ پیاده کند، به روح متعالی تاریخی می‌رسد که تاریخ ساز می‌شود و به استعلا می‌رسد و خب با این نگاه شخصی مثل هگل مغایر است به نظرم و با نظر او به ذات بشر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم هگل را با اسلام مقایسه کنیم، می‌توان آن‌طور که فرمودید اندیشه را ادامه داد ولی اگر معتقد باشیم تفکر، تاریخی است و باید ظهور وجود را در اعصار مختلف دنبال نمود، هگل متذکر امری از نحوه‌ی نگاه تاریخی به عالم می‌شود که پس از آن، هایدگر و گادامر در پرتو نگاه تاریخی هگل توانستند تا این‌جاها پیش بیایند که «فاهمه به نحو ریشه‌ای تاریخی است» و یک قدم از آن‌که انسان ابژه باشد، جلوتر آمدند که البته این نوع بحث‌ ها باید در حقیقت و روش گادامر دنبال شود که چگونه از یک طرف از هگل استفاده کرده‌است و از یک طرف نظر را بیشتر به «وجود» انداخته‌است. موفق باشید

27520
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از پرسش های قبلی فرمودید که روح تاریخی زمان را فیلسوف به صحنه می آورد. پس چه شد در مدرنیته و عقل مدرن که انسان ابزارساز به قصد تغییر طبیعت و نظام عالم پرورانده شد و عقل بشر مدرن، عقل دکارت و کانت است که از رسیدن به حقیقت در موضوعات، مأیوس است و عالم انسان مدرن اکنون به اینجا رسیده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو فیلسوف که نام بردید، در مقابل دو جریان انحرافی تاریخ‌شان فیلسوفی کردند. دکارت در مقابل شکّ زمانه راه‌کار داد و انتظار داشت کلیسا او را همراهی کند و کانت در مقابل شکاکیت هیوم راه‌کار داد. مشکل روح‌هایی بود که به جای ادامه‌ی راه، خود را به بهانه‌ی دکارت و کانت متوقف کردند. در دکارت متوقف شدند و عملا جهان سوبژه و اوبژه در غرب شکل گرفت؛ چیزی که به گفته‌ی مارتین هایدگر در هیچ ملتی در طول تاریخ سابقه نداشت و باز روح غربی، خود را به بهانه‌ی رجوع به کانت از راه انطباق مفاهیم ذهنی با واقعیات عالم منحرف کرد و به فنومن‌ها بی اندازه توجه نمود که بحث آن مفصل است و از این جهت گفته شده‌است کانت پدر دنیای مدرن است که تنها ساختن جهان را از او یافتند. موفق باشید

27498
متن پرسش
ابوتراب: سلام علیکم استاد طاهر زاده: می خواستم سوره نجم آیه ۵۸ رو ختم بگیریم برای رویای صادقانه ممنون میشم راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

27510
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: لطفاً در صورتی که راهنمای جامعی برای فهم درست اشعار حافظ (اعم از کتاب، جزوه، صوت و..) سراغ دارید معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست سری به بحث‌هایی که تحت عنوان «ما و حافظ» بر روی سایت هست بزنید تا با اُنسِ مداوم با آن مباحث إن‌شاءاللّه فرهنگ درک نگاه جناب حافظ پیش آید. موفق باشید

27501
متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۲۷۴۹۷ شما فرمودید با نظر کردن به جایگاه آن اسماء به مرور حقیقت آن اسم برای شما منکشف می شود. استاد می دانم که منظور شما این است که این مباحث را نمی شود با علم حصولی و آموزش دادن و تدریس دیدن فهمید بلکه باید از طریق علم حضوری و از طریق انکشاف قلبی اینها را بیابیم. ولی استاد سوال من این است که وقتی که من معنی و ترجمه اسماءالهی و تفاوت آنها با هم (مانند تفاوت کریم و جواد) یا حتی سایر کلماتی که در ادعیه به کار برده می شود که معنی مشابهی دارند ولی در حقیقت با هم تفاوت دارند (مانند تفاوت یأس و قنط و خیبة) را ندانم به کدام جایگاه نظر کنم؟ من با کلمه ای که ترجمه آن را ندانم چگونه میتونم انس بگیرم تا حقیقت آن کلمه به مرور زمان برای من روشن بشه؟ یعنی واقعا کتابی در این رابطه وجود ندارد که به من معرفی بکنید یا وجود دارد ولی شما توصیه نمی کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه بودم. به همین جهت عرض شد خود به خود معانی آن واژه‌ها به ظهور می‌آید و در عین حال، بنا شد از کتاب «اسماء الحسنی، دریچه‌ی رجوع به حق» غافل نباشید. در ضمن کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی نیز نکات خوبی را با خواننده در میان می‌گذارد. موفق باشید

27490
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی آیا بحث علم دینی رو قبول دارید و به تقسیم بندی علوم دینی و غیر دینی اعتقاد دارید و معتقدید علوم می تواند علومی در بستر تربیت و تهذیب انسان دینی و متناسب مختصات شریعت و اینکه عالم فعل خالق حکیم است، باشد ویژه علوم انسانی؟ این بحث رو تا چه میزان جدی می دانید ویژه اینکه تاکید حضرت آقا هم بر تولید منطق و مبانی متناسب با انسان سازی و نگرش حکیمانه به عالم است و در چهار سال قبل هم فرمودند که مبنای علوم انسانی و تعریف شان از انسان، غیر توحیدی و غیر الهی است و باید اندام و قواره جامعه و اندیشه اسلامی با جامعه غیر توحیدی و وحیانی متفاوت باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:ما در فرهنگ دینی خودمان بحمداللّه از همان ابتدا به راهنماییِ ائمه «علیهم‌السلام» علومی مثل تعلیم و تربیت و اخلاق و تفسیر و فلسفه‌ی اسلامی داشته‌ایم و این نوع علوم همیشه لازم است. ولی بحث علوم انسانی که این سال‌ها به میان آمده و موضوع جامعه‌شناسی و یا روان‌شناسیِ دینی را به میان آورده، به نظر بنده سخنان آقای دکتر داوری مهم است که معتقدند این علوم، در بستر فرهنگ غربی برای رفع مشکلاتی است که آن فرهنگ درست کرده است و باید از این زاویه به آن‌ها نگاه کرد. موفق باشید  

27482
متن پرسش
سلام: فرمودید جزوه پرسش از تکنولوژی از هایدگر و صوت مربوطه در سایت هست. اما ظاهرا هرچی گشتم نبود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به آدرس زیر رجوع فرمایید. جزوه‌ی مذکور تحت عنوان «نظر به ماهیت تکنیک» در قسمت جزواتِ سایت با آدرس فایل‌های صوتی آن موجود است.  موفق باشید

لینک جزوه نظر به ماهیت تکنیک

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!