بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: بدون دسته بندی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22413
متن پرسش
سلام استاد: آیا بعد از طی کردن مباحث «گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی» و «علل تزلزل غرب» و «فرهنگ مدرنیته و توهم» آیا می توانیم به بحث صوتی جنابعالی در شرح کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» دکتر داوری ورود کنیم یا مقدمات دیگری لازم است طی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مشکلی نباشد و إن‌شاءاللّه بتوانید استفاده کنید. موفق باشید

22395
متن پرسش
سلام علیکم: پیشاپیش از توجه شما ممنونم. طلبه هستم. و ضمنا غالب کتاب های خودشناسی و غرب شناسی شما را مطالعه کرده ام. قدیم در اینستاگرام عضو بودم و به علت آسیب های روحی و معنوی ای که احساس می کردم آنجا را ترک کردم. اما جدیدا نگاهی کردم دیدم بسیاری از اقوام ما در شبکه مجازیِ اینستاگرام عضو هستند و آنجا مسحورِ صفحاتِ غفلت زا. با توجه به دور بودن بنده از اقوام (به علت تحصیل در شهر دیگر و همچنین کم شدن روابط فامیلی در حد سالی یک یا دو بار) و با توجه به تهاجمات شدید فرهنگی، برایم این ترس ایجاد شد که نکند وظیفه ام حضور در اینستاگرام باشد و این جدا شدن من از جمعِ ولو مجازی فامیل موجب شود که در این بمباران تبیغاتی بی دینی عقاید آن ها به ناکجا آباد کشیده شود و من مدیون شوم که چرا تبلیغات مثبتی در آنجا نکرده ام. علی ای حال ضمنِ آگاهی از ظرفِ آلوده ی اینستاگرام و محدودیت های باطنی این شبکه مدتی پیش مجدد در آن عضو شدم. اما گرچه نیتم الهی بود و با آگاهی و دقت وارد آن شدم لکن باز هم از آسیب های آن مصون نیستم، حضور قلبم دچار خدشه شده است و صفای باطنی ام کم شده. قبلا (نه همیشه) که غالب اوقات حضورِ خاص و نورانیتی را حس می کردم و با مسائل طبیعی دنیا ارتباط قلبی بر قرار می کردم. مثلا تا گل یا درختی را می دیدم (نه به صورت ذهنی) که قلبم حی بودن و زیبا بودن آن و وجه تجلی گونه ی آن را لمس می کرد و احساس خوبی به من دست می داد. اما الان تا چنین صحنه ای را می بینم منتقل می شوم به اینکه از آن عکس بگیرم و این موضوع را که گل جلوه ای از جمال الهی است را برای بقیه ی بازگو کنم تا آنها را به امور معنوی توجه بدهم! از حضورِ قلبی رسیده ام به خودنمایی و حرافی برای مردم و توجه ذهنی به اینکه «گل تجلی جمال الهی است.» مدتی تلاش کردم که این رفتار را تصحیح کنم و دچارش نشوم اما گویا باطنِ سرطانی و غیرعادیِ این تکنولوژی قوی تر از توانِ روحی من است و حس می کنم چیزهایی در روابط سنتی است که در این ابزار مدرن نیست. خلاصه حسابی در کلافگی و اذیت هستم، از طرفی ترسِ از وظیفه و تکلیف در قبال دیگران، از طرفی دور شدن از ارتباط با خدا... به نظر شما چه باید بکنم؟ آیا وظیفه در بودنِ در اینستاگرام است ولو اگر حضور قلبم کم شود و حرکتم در ذکر خدا ضعیف شود؟ یا بروم؟ آیا اینجا مصداقِ آن گفته ی حضرت علی علیه السلام نیست که: «بنا ندارم برای اصلاح امرِ شما مردم، خودم را فاسد کنم»؟ ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر کنم بتوانیم با در نظر به حضور تاریخی انقلاب و با توجه به آن نوری که از طریق انقلاب اسلامی شهداء را فراگرفت؛ به جای ترکِ این شبکه‌های مجازی، با خودآگاهیِ لازم از آن‌ها عبور کنیم و بر آن‌ها سلطه پیدا نماییم و رسالت خود را نسبت به آن‌ها در خنثی‌کردنِ اثر آن‌ها قرار دهیم. که البته کار آسانی نیست، شبیهِ در آتش‌رفتنِ حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» است و رسواکردن و خنثی‌نمودنِ آتش نمرودی. آری! «در تو نمرودی است در آتش مرو / ور روی، تو ، اولْ ابراهیم شو». انقلاب اسلامی با پروریدن بزرگانی همچون چمران‌ها و صیادها، ابراهیم‌هایی را پروریده است و این نسل، از نسلِ چمران‌ها و باکری‌ها و خرازی‌ها و آوینی‌ها هستند، چرا تو نباشی!! موفق باشید   

22400
متن پرسش
سلام: من مدتهاست یعنی سالهاست بخاطر مشکلم در به در به دنبال علامه آقای حسن زاده آملی هستم. دیگه نایی برام نمونده هیچکس جوابمو نمیده. من آدرس یا شماره ای از ایشان یا شاگردایشان می خواستم خواهشا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ایشان به جهت ناتوانی‌های جسمی از قم به تهران در منزل فرزندشان ساکن شده‌اند و ارتباط با ایشان امکان ندارد و معلوم است که رزق خود را در جای دیگری دنبال کنید. موفق باشید

22389
متن پرسش
سلام: آیا در تکمیل بحث های غربشناسی بعد از مطالعه کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» و هم چنین فایلهای صوتی آن می توانم فایلهای صوتی مربوط به کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» دکتر داوری که جنابعلی شرح داده اید بپردازم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است اگر کار را همان‌طور که در نظر دارید شروع کنید. موفق باشید

 

 

 

 

22363
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. در تفسیر آیه: «ان اللّه لا يغفر ان يشرك به و يغفر مادون ذلك لمن يشاء.» در بخش روایات وارده در ذیل این آیه، جناب علامه می فرمایند: «و اما آياتى كه قاتل نفس محترمه و بدون حق را و نيز رباخوار و قاطع رحم را تهديد مى كند به آتش جاودانه صرف اعلام خطر است، نظير آيات زير كه مى فرمايد: «و من يقتل مؤمنا متعمدا فجزاوه جهنّم خالدا فيها...»، و نيز مى فرمايد: «و من عاد فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون.» و «اولئك لهم اللعنه و لهم سوء الدار» و آياتى ديگر از اين قبيل، كه تهديد به شر و خطر مى كند، و از عذاب آتش خبر مى دهد، و اما اين كه اين كيفر حتمى و غير قابل تغيير باشد، به طورى كه امكان برداشتنش نباشد، آيات صراحتى در آن ندارند.» یعنی طبق دیدگاه علامه برای کسی که مرتکب قتل نفس مثلا خودکشی شده است عذاب جاودانه یا همان خلود در جهنم حتمی نیست و امکان بخشش آنها هم وجود دارد با توجه به اینکه خداوند می فرماید پایین تر از شرک هر گناهی که را خداوند بخواهد خواهد بخشید؟ ۲. آیا حضرت علامه قائل به خلود جهنم به معنای زندگی ابدی در جهنم است یا خلود را به معنای مدتی بسیار طولانی می دانند و نه جاودانه؟ با تشکر از پاسخگویی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه می‌فرمایند آیات مذکور نمی‌خواهد مخلّدبودن در آتش را برای آن افراد اظهار نماید. ولی این بدین معنا نیست که حضرت علامه در عدم مخلّدبودن در عذاب برای بعضی از اهل نار، هم‌نظر با ابن‌عربی باشد. بلکه بالعکس، ایشان معتقدند بعضی از اهل نار نه‌تنها تا ابد در جهنم هستند، بلکه تا ابد معذّب به عذابِ آزاردهنده می‌شوند، نه آن‌که عذاب تبدیل به «عذب» شود بلکه مثل یک انسان به تعبیر ایشان مالیخولیایی همواره خودش در خودش گرفتار فشار و عذاب است. موفق باشید

22361
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی آیا حضرتعالی کار کردن بر روی نفس و رسیدن به مرحله ای که بتوان از انرژی مثبت بدن برای درمان و کمک رساندن به دیگران استفاده کرد، (بر اساس اصول نه کاری که در عرفان های کاذب پیشنهاد می شود) اعتقاد دارید؟ در صورت پاسخ مثبت برای ریاضت و رسیدن به این مرحله شما چه راه عملی دستور می فرمائید؟ استاد خوب؟ تعبد؟ ریاضت نفس؟ و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه انبیاء آن است که با نور توحید سعی می‌کنند انسان‌ها ذیل توحید ربوبی و در پرتو اسمِ حیّ امور دنیایی و آخرتی خود را شکل دهند، نه آن‌که ما بخواهیم با تقویت قوای نفس، نفسِ بقیه را تحت تأثیر قرار دهیم. و بدین لحاظ مسیر اهل توحید مثل آیت اللّه قاضی با مسیر امثال شیخ رجبعلی که اهل کرامت‌اند، متفاوت است. و آن‌چه از اهل توحید تحت عنوان کرامت به چشم می‌خورد ربطی به تقویت نفس آن‌ها برای ارتباط با نفس طرف مقابل به معنای اصلاحِ مشکلات بدنی او ندارد، بیشتر کار آن‌ها منوّرکردن جسم و روح است از طریق نور ربوبیت ربّ. موفق باشید  

22358
متن پرسش
آیت لله شجاعی (ره): خدا می فرماید، سنت ما این است که هرکس راهی را پیش گرفت، در همان راه ما دست او را می گیریم. خدا دست هر کسی را در همان راهی که پیش گرفته است، می‌گیرد و پیش می برد؛ این خیلی سخت و غلط انداز است. این قسمت آخر را متوجه نمی شوم که می فرماید خیلی سخت و غلط انداز است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون تازه وقتی انسان متوجه‌ی راهی شود که خداوند در مقابلش گشوده است، باید خود را جهت ادامه‌ی آن راه آماده نماید و در همین رابطه است که جناب حافظ می‌فرماید: «چه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها». بد نیست در این مورد به شرح غزل اول حافظ که بر روی سایت هست، سری بزنید. موفق باشید

22353
متن پرسش
با سلام: معنای چند واژه رو نمیدونم اگه میشه تعریف بفرمایی. ۱. سوبژکتیویته ۲. نفس الامر ۳. اتیمولوزی ۴. اعیان ثابته ۵. عقل بالمستفاد به خاطر تمام خوبیهای شما از خداوند برای شما طول عمر مسئلت دارم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌های این‌چنینی در فرهنگ خاص خودشان معنایشان را ظاهر می‌کنند. ولی از نظر معنای ظاهری: سوبژکتیویته، یعنی نظر به آن‌چه در ذهن است و در درون ما مطرح است. نفس‌الأمر، یعنی واقعیت، چه در عالم ماده و چه در غیر عالم ماده. اتیمولوژی، یعنی ریشه‌شناسیِ لغات و اشاراتی که ریشه‌ی لغات دارد. اعیان ثابته، یعنی وجهی از موجود که در علم خداوند است. عقل بالمستفاد، یعنی آن درجه‌ای از عقل که انسان با اندک توجه متوجه‌ی حقایق بشود. موفق باشید

22351
متن پرسش
سلام‌ علیکم: ابن سینا و ملاصدرا هر دو در زمان خود به وظیفشان عمل کردند. چرا با ابن سینا نمی شود این تاریخ را ادامه داد ولی با ملاصدرا می شود و چه بسا هنوز زمانش نرسیده باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حضرت حق در تاریخ، به صورتِ لبسِ بعد از لبس است، نه خلع و لبس. یعنی همواره نوری شدیدتر از نور قبلی به صحنه می‌آید و حضور ملاصدرا در تاریخی که با ملاصدرا شروع شده و هنوز ادامه دارد، حکایت از نور بیشتری از انوار الهی می‌کند و درنتیجه راهِ بشر به سوی خدا و عبور از نیهیلیسمی که می‌توان گفت در دوران جدید از دکارت شروع شد به بهترین نحو محقق خواهد شد که تا اندازه‌ای در جلسات آخر کتاب «سلوک ذیل ...» در مورد آن مطالبی عرض شد. موفق باشید 

22342
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: خدا قوت. استاد خیلی وقته صوت های شما رو سایت گذاشته نمیشه! علتش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جلسه‌ی دوشنبه‌ها تا اول مهرماه تعطیل است و بدین لحاظ صوتی از آن در سایت نیست. وقفه‌ای هم که پیش آمده بود رفع شده است. موفق باشید

22338
متن پرسش
از استاد طاهرزاده می پرسم: سلام استاد محترم: ۱. شما می‌فرمایید که گاهی پیران اهل دل با موسیقی یک تلنگری به حواس باطنی می‌زنند و فعالش می کنند، یعنی یک ضربه کم داشتند که با موسیقی این ضربه را وارد می کنند ولی جوانان اگر موسیقی گوش کنند مطمئنا حواس باطنی و چشم دلشان را تعطیل می کنند. میشه کمی بیشتر توضیح بدهید یا ارجاع دهید به آثار خودتون که در این زمینه به تفصیل بیشتری پرداخته اید؟ ۲. و عرض دیگرم هم این بود که بنده شنیده ام که برخی عرفا نظرشان این هست که عشق زمینی برای فرد وقتی اتفاق می‌افتد یا حتی با نظر و تعمق روی عشق های زمینی تا حدودی می تواند عشق الهی رو درک کنه و عشق و حرارتش نسبت به محبت و عشق به حضرت حق فعال یا فعال‌تر هم میشه اگر درست استفاده کنه. بنده از اون پس دیدم نسبت به این چیزها تغییر کرده و حتی چند شب پیش یک فیلم عاشقانه با این امید که حس عاشقی ای که چند صباحی در دلم افتاده بود از خدا دوباره گُر بگیره و الان روزها و ماه هاست که آرزوی اون حالات رو دارم و الان هم غم فراق خدا که به دلم هست رو مدتها و مخصوصا اخیرا بعد دیدن اون فیلم بدجور آتش گرفتم و سه ساعتی به وقت اذان صبح مونده بود و رفتم سجده و فقط اشک و شرح درد فراق بود با خداجون. یاد وصیتنامه شهید باغانی افتادم و دلنوشته‌ها و مناجاتاش با خداوند متعال البته میدونم من به گردپای امثال شهید باغانی هم نمی رسم. حالا استاد آیا بنده به عنوان یه جوان دوست‌دار مسیر خدا با یک فیلم حلال و عاشقانه، وقتی آتش عشق الهی‌ام روشن شد، روشم اشتباه بود یا اینکه اون عشق نبوده و توهم بوده برام که در اثر اون فیلم رخ داده؟ و یعنی چشم حق بینم رو تازه تعطیل کردم؟ ۳. جواب سوال ۲۲۳۰۳ رو نمیدونم چرا هرچی میگردم در ایمیلم نیومده، ببخشید میشه لطف بفرمایید مجدد بفرستید؟ خیلی از شما ممنونم و واقعا نمیدونم چطور تشکر کنم، سعی می کنم لااقل به فرمایشاتتون خوب عمل کنم حاج آقا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. غزالی در رابطه با این‌که چرا شیوخ عرفا در جلسه‌ی سماع عرفانی شرکت می‌کنند، می‌گوید: سماع، آن‌چنان را آن‌چنان‌تر می‌کند. یعنی افرادی که در وجوه روحانی خود استقرار داشته باشند با حضور در جلسه‌ی سماع آن حالت شدت می‌یابد که به نظر بنده برای شیعیان این حالت به نحو احسن در زیارت اولیاء معصوم «علیهم‌السلام» شکل می‌گیرد ۲. مولوی می‌گوید: «عشق‌ها گر زین سرا گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سر رهبر است» یعنی اگر عشق، عشق باشد و در راستای زیبایی‌های محبوب جلو رود و نه در دام شهوت‌رانی‌ها، در هر صورت جان را به سوی محبوب مطلق می‌کشاند ۳. در جواب آن سؤال این‌طور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: باید انسان احساس کند آن کتاب و یا آن جلسه، جوابِ طلب حقیقی اوست و به نحوی او می‌تواند از آن طریق تغذیه شود. موفق باشید

22328
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: سوالی در خصوص عمل تطهیر ید علامه حسن زاده دارم و آن این است که ایشان در خصوص مس تمام خطوط قرآن فرموده‌اند که اگر مدت زمان این کار از بین الطلوعین بیشتر شود و آفتاب مقدار کمی برآید مشکلی ندارد با محاسبه زمان لمس جزء آخر که تقریبا 1 ساعت می شود مس کل قرآن چند ساعتی طول می کشد و این با ظاهر دستورالعمل منافات دارد. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تجربه‌ای ندارم که بخواهم نظر دهم. موفق باشید

22326
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در کتاب علامه حسن زاده اولین دستور العمل آیت الله قاضی قرائت مسبحات قبل از خواب و ذکر یونسیه 400 مرتبه قبل از خواب در حالت سجده می باشد. دستور دیگری از ایشان برای مشاهده سیر برزخی از شاگرد ایشان جناب آقای احدی ذکر شده به این شرح که آیه نور را قبل از خواب 66 مرتبه با شرط ذکر صلوات بخوانیم. سوال اینجانب این است که برای تمام اعمال گفته شده زمان قبل از خواب ذکر شده، جمع بین این اعمال چطور امکان پدیر است. با سپاس از راهنمایی و قرار دادن وقت خود در اختیار اینجانب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم لازم نیست جمع هر سه کار قبل از خواب انجام شود. سوره‌های مسبحات که چندان وقت‌گیر نیست و هرشب می‌توانید انجام دهید. ولی ذکر یونسیه را به تعداد مذکور باید در مرحله‌ای از سلوک مثلاً در چله‌ی موسویه که تمام ماه ذی‌القعده و دهه‌ی اول ذی‌الحجه است؛ به آن پرداخته شود. در مورد آیه‌ی «نور» نظری ندارم. موفق باشید

22308
متن پرسش
سلام استاد اخیرا مطالبی در فضای مجازی از برخی افراد در نقد حکمت صدرایی دیدم که در اونها به مطالبی در افسار اربعه ملاصدرا و شرح مرحوم ملا هادی سبزواری بر آن اشاره شده بود که ملاصدرا در اسفار اربعه نوشته است زنان موجوداتی پست تر از انسان هستند و در اصل در زمره حیوانات اهلی محسوب می شوند که خدا آنها را برای خدمت به مردان که انسان های واقعی هستن به وجود آورده است و ملا هادی سبزواری هم در شرح آن اهانت های بیشتری را نسبت به زنان مطرح کرده است و گفته اگر خدا به جهت دفع این مفسده نبود که مردان از رابطه جنسی با حیوانات مشمئز نشوند؛ خدا هرگز بر زنان صورت انسانی قرار نمی داد! استاد شما به عنوان یکی از مدافعان حکمت صدرایی برای این مسئله چه پاسخی دارید؟ خواهش می کنم نگویید که اینها جزء تحریفاتی است که در این کتب وارد شده که با سند و مدرک میشه اثبات کرد که اینها تحریف نیست و در نسخه اصلی کتب ملاصدرا و ملا هادی سبزواری وجود داشته و اگر آنان در مبانی مکتب فلسفی خود بر این عقیده نبودند این چنین صریح و بدون تعارف نسبت به مقام زن جسارت نمی کردند. شما در کتاب های خودتان در نقد غرب و مدرنیته می گویید در تمدن غرب به زنان به چشم شی و کالا نگاه می کنند و بدون توجه به ارزش های انسانی و اخلاقی از ویژگی ها و خصوصیات زنانه آنها سوء استفاده می شود؛ ولی هم زمان حکمت صدرایی را هم قبول دارید در حالی که این مکتب فلسفی به طور رسمی و علنی زنان را تحقیر می کند و آنها را شبیه به حیوانات و پست تر از آن می داند که جزء انسان ها محسوب شوند! برای شما این دو تا چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال یکی از کاربران به طور نسبتاً مفصل عرض شد که اولاً: در بسیاری موارد «زن» به معنای مظهر شهوات مورد بحث قرار گرفته و در آن‌جا هم که در روایات «زن» نفی می‌شود، منظور زن به عنوان مظهر شهوت است که می‌فرمایند «حبّ النساء و الشهوات». ثانیاً: در بعضی مواقع ‌خواسته‌اند به مخاطبان خود توصیه کنند که رعایت حقوق زن را در نظر بگیرند که متأسفانه ادبیاتی را به‌کار برده‌اند که امروزه ابداً قابل قبول نیست که مثلاً بگوییم باید رعایت حیوانات و زنان را بکنیم. ولی فراموش نکنید که این نوع سخن‌گفتن در زمان و زمانه‌ای به صورت معمول پذیرفته می‌شده است. با این‌همه اگر فیلسوفی سخنانش مبتنی بر مبانی عقلی و دینی نباشد، هرکه می‌خواهد باشد، مورد قبول ما نخواهد بود. موفق باشید

22313
متن پرسش
با سلام و احترام: آیت الله جوادی در شرح فصوص در فص یعقوبی می فرماید کشف روحی در مقام اجمال است و بالاتر از کشف قلبی که تفصیلی است و چون به اجمال زنده بودن یوسف را می دانست آنقدر گریه کرد تا کور شد ظاهرا منظور این است که اگر به تفصیر می دانست اینقدر ناله نمی کرد چرا کشف روحی با اینکه از کشف عقلی بالاتر است ولی اجمالی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور استاد از اجمال، وسیع‌تربودن باشد وگرنه آن اشکالی که به نظر شما رسیده است، وارد است و شاید به طور کلی بتوان گفت علمِ حضرت یعقوب «علیه‌السلام» در زنده‌بودنِ حضرت یوسف «علیه‌السلام» در حدّ علمِ نفس ناطقه بوده است که مادونِ کشف قلبی است. واین‌جا معنا می‌دهد که آن علم اجمالی باشد. موفق باشید

22311
متن پرسش
در یکی از کتاب های ابن عربی نوشته شده است کفار اولیای الهی هستند که از شدت غیرت بر معشوق، ایمان خود را پنهان کرده اند! در مورد فرعون هم تعابیر مشابهی داشته؛ بر فرض بگوییم که ابن عربی در مورد برخی شخصیت های مورد احترام برخی افراد تقیه کرده؛ در مورد فرعون که تقیه معنایی نداره چون که یک شخصیت منفور در کتب آسمانی و ادیان ابراهیمی است و هیچ گروهی خود را از پیروان فرعون نمی داند که بگوئیم برای جلب رضایت آن عده این سخن را گفته. منظور ابن عربی از این سخنان چه بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف‌های محی‌الدین همان‌طور که حضرت امام در نامه‌ای که به گورباچف نوشتند، حرف‌هایی است از مو باریک‌تر و با ادبیات خاصی فهمیده می‌شود. در مورد فرعون و ایمانی که آورده، استناد ابن‌عربی به این آیه است که فرعون در حینی که در حال غرق‌شدن بود مثل سخن ساحران، گفت: «آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ» در حالی‌که می‌توان به او اشکال گرفت که ایمانِ اضطراری قابل قبول نیست و او معتقد است که با گفتن این جمله، فرعون تصور می‌کرده مثل ساحران نجات می‌یابد و اضطراری در کار از نظر او نبوده. به هرحال حرف‌هایی برای گفتن دارد، نه آن‌که گمان کنیم که اشکالاتی بر او نیست. موفق باشید

22301
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر و خسته نباشید، استاد سوالی در مورد جزوه شرح دستورالعمل های آیت الله بهجت داشتم، اونجا که شما در شرح بند ۱۶ این جزوه می فرمایید: راضی بودن به مشکلات دنیا در راستای عبادت خداوند، موجب قرب الهی خواهد شد. استاد در این مورد و موارد مشابه این بنده خیلی ابهام دارم، آیا راضی بودن مشکلات که باعث رضای خداوند هست، مربوط به مشکلات خارج از اراده ما (قضا و قدر الهی) میشه یا حتی شامل مشکلاتی که در اثر بی تدبیری خود و یا جامعه و اطرافیان ایجاد شده هم میشه؟ مثلا اوضاع و احوال نامساعد کشور و جهان پیرامون، ظلم ها و ستم ها و فساد و مشکلات و مسائل دیگه. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر انسان در مسیر توحید و در بستر و سیره‌ی اولیاء الهی باشد، ضعف‌ها و خطاهایش هم موجب عبرت می‌شود. آیا نباید برای مردم معلوم می‌شد سیاسیون مدعی اصلاح‌طلبی که عملاً یک باندِ طرفدار ثروت و اشرافیت‌اند نمی‌توانند قدمی در راستای خدمت‌گذاری به مردم در مسیر اهداف انقلاب اسلامی بردارند؟ مسلّم مردم در انتخاب‌های آینده‌ی خود متوجه‌ی این امر خواهند شد و از این جهت می‌توان همین مشکلات را هم منشأ خیر دانست، به همان معنایی که حضرت ربّ العالمین می‌فرماید: «فاعتبروا یا اولی الابصار!». موفق باشید  

22294
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: جناب آقای یوسفی در کتاب منطق متابعدی بینهایت در ص 18 اصل استحاله اجتماع نقیضین را ظاهرا نفی می کنند و در ایمیلی که کردم فرمودند: من با ضرورت و مطلقیت و جبر علم و منطق، مشکل دارم و حتی اگر همیشه دربند این دستگاه اجباری هم باقی بمانم باز هم نمی توانم این قطعیت را قبول کنم. این قطعیت و مطلقیت به این خاطر است که ما فقط بر سطحی کم بعدی از هستی زندگی می کنیم و شناخت داریم و باید فراتر برویم. با جهش و در امتداد متابعدها می توان چنین کرد. هنوز روشی علمی برای طراحی چنین جهش هایی ندارم اما می دانم علم آینده ناگزیر از افتادن در این جاده است. نظر شما را در مورد این کتاب و بخصوص اینکه آیا با منطق متابعدی این امکان است که ام القضایا را رد نمود خواستارم لینک دانلود کتاب (http://ketabnak.com/book/28061/%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-%D9%85%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%AA)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انکار امور بدیهی کارِ سختی نیست. همین‌طور که هم‌اکنون جنابعالی می‌توانید منکر نوری شوید که در این اطاق هست و بفرمایید برای بنده از نظر علمی ثابت نشده است که نوری در اطاق است. داستان طرفی را که در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شد و چشم خود را بست و شروع کرد به سحری‌خوردن و به گفته‌ی مولوی بالاخره طمعْ نگذاشت نور طلوع را که روشن بود ببیند. مولوی در این مورد می‌گوید:

روشنست این لیکن از حرص سحور ** آن خورنده چشم می‌بندد ز نور

موفق باشید

22260
متن پرسش
با سلام و احترام: نظرتون درباره صحبت اخیر آقای جوادی آملی چیست که تشریفات حرم امام رو گفتند کمتر از اين مناسب مقام شامخ امام نیست و آبروی نظام اسلامی است و...، به نظرتون چنین تفکری که ايشون دارن، شایستگی این رو داره که به عنوان معلم معارف، ایشون رو بپذیریم یا خیر. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که به ما توصیه شده است حرم ائمه با شکوه باشد و به همین جهت هم باید مساجد و حرم‌ها از سایر خانه‌ها بلندتر باشد و در چشم‌انداز قرار گیرد، شاید بتوان حرف استاد را توجیه کرد. البته باید بین «تجمل» و «جمال» دقت کرد، و این کار آسانی نیست. مثلاً در مسجد شیخ لطف‌اللّه اصفهان «جمال» و «هنر» و «شکوه» با هنرمندیِ تمام  به میان آمده است؛ ولی نه مثل عالی‌قاپو که «تجمل» در آن به ظهور آمده است. به نظر بنده در حرم شریف حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جمال و شکوه، کمی به تجمل نزدیک شده است. در هر صورت ما در زیارت آن مضجعِ شریف، به شکوه و جمالِ آن مرد الهی نظر داریم. موفق باشید

22259
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام و با تشکر از پاسخ ها: ۱. اینکه ملاصدرا قائل به حیثیت اندماجی و علامه طباطبایی به حیثیت سرابی و برخی قائل به حیثیت نفادی اند نمی شود هر سه با هم با تغییر زاویه دید جمع شوند؟ مثلا در یک مرتبه سالک برسد به فنای همه ماهیات و ماهیت حیث سرابی شود و در مرتبه ای که هنوز منیت هست بشود حد وجود. ۲. آیا می توان اندماج را جزو معقولات ثانی به حساب آورد؟ ۳. فرمودید اگر کسی اهل باشد اشارات تذکره الولیا را می فهمد چرا علی رغم اینکه استاد بنده عارفند و اهل فلسفه و عرفان با تذکره مخالفند؟ تا کجا باید بالا برویم تا اشارات را بگیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نوع تقسیم‌بندی‌ها به جهت آن است که ما با نگاه مفهومی و آموختنی به اشاراتِ آن بزرگان می‌نگریم، وگرنه هرکدام از سخنان آنان در جای خود، وجهی از وجوهِ حقیقت را مدّ نظر ما قرار می دهند 2- واژه‌ی اندماج واژه‌ای فلسفی نیست، باید نسبت به کاربردش آن را معنا کرد. آری! با نظر به مفهوم آن به «نعتِ خارج» می‌توان آن را جزو معقولاتِ ثانویه‌ی فلسفی دانست. 3- «خودْ راه بگویدت چون باید کرد». موفق باشید

22267
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان! نمی دانم آیا اقدامات دستگاه قضاء نسبت به آقای بقایی را کماکان دنبال می کنید، یا خیر! اجمالا عرض کنم که وضعیت جسمانی آقای بقایی به شدت وخیم هست! و کما فی سابق دستگاه قضاء نسبت به این مسئله بی تفاوت می باشد، اگر تصمیم قضایی را ناجوانمردانه و ظالمانه می دانید، پس چرا مقام معظم رهبری ورود پیدا نمی کنند؟ آقای طائب اخیرا فرمودند که مجازات آقای بقایی اعدام هست، نظر مبارکتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش از پشت پرده خبر ندارم. ولی این برخوردها که به امثال آقای بقایی و آقای مشایی می‌شود برای بنده قابل حل نیست. حال، رهبری چه اقدامی باید بکنند که نحوه‌ای از جانبداری برای آقای بقایی و مشایی پیش نیاید، نمی دانم؟!! موفق باشید

22247
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: ۱. اینکه در شرح حال عارفی در تذکره الاولیا آمده که در پوستینش جانور بوده و به این افتخار می کرده آیا این جزو همان رفتارهای قابل تاویل عرفاست یا عطار مقصودی از ذکر این حکایت داشته؟ ۲. پیش نیازهای انسان در عرف عرفان را می شود معرفی بفرمایید؟ ۳. بهتر نیست قبل از شروع اسفار یک دوره شواهد خوانده شود؟ اینطور راحت تر در اسفار جلو نمی رویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علکیم: 1ـ مطمئن باشید که در این موارد باید متوجه بود که «کار نیکان را قیاس از خود مگیر». تنها کسانی معنا و مفهوم آن نوع حرکات را می‌فهمند که در آن وادی وارد شوند و در واقع جناب عطار قصد دارد گزارش آن احوالات را بدهد و این به معنای آن نیست که ما چنین وظایفی داریم یا برای ما این حرکات قابل فهم باشد. وظیفه‌ی ما رعایت دستورات شرعی در این موارد است. 2ـ پیش نیاز های عرفانی همان مبانی معرفتی است که مثلا در جلد هشتم و نهم اسفار می‌توان به آن پرداخت. 3ـ بستگی به استاد دارد که شواهد را می‌تواند مقدمه‌ی اسفار قرار دهد یا از طریق خود اسفار کمک لازم را به مخاطب می‌کند. موفق باشید

22245
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ۱. آیا سیر در مراتب روح با مدد عقل صورت می گیرد؟ ۲. آیا عقل در مرتبه‌ی بالاتر نسبت به عقل مرتبه‌ی پایینتر کاملتر است و به حسب هر مرتبه ای است؟ ۳. آیا منظور از عقل همان قوه ی عاقلهٔ نفس است یا یک نیرویی از طرف خدا و جدای از نفس است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: نفس انسانی استعداد آن را دارد که با عقل فعال مرتبط شود و جذبه‌های ذاتی نفس ناطقه اگر در مسیر صحیح قرار بگیرد کششی به سوی آن عقل دارد و عملا آن عقل کمک می‌کند تا نفس ناطقه به سوی کمالاتش سیر کند و طبیعی است که عقل در جای خود مراتب خاص خود را دارد تحت عنوان «عقل مستفاد» و «عقل هیولانی» و غیره از مراتب عقل نام برده می‌شود. موفق باشید

22239
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما درباره استفاده از علم روانشناسی و روانکاوی برای یافتن برخی صفات و ویژگی های درون نفس و روح چیست؟ برخی از مشاهیر روانشناسی کتاب ها و نظریاتی دارند که با مطالعه آنها بشدت احساس می شود که مطالبشان در مورد وجود برخی اوصاف در وجود خود شخص بنده به عنوان مثال درست و صحیح است، مانند حسادت، و حتی سادیسم های پنهان به گونه ای که کاملا در لباس های موجه و حتی شرعی مانند امر به معروف و نهی از منکر در برخی افراد متشرع (و اتفاقا مراعات و مراقبت کننده بر رفتارها و با تقوا) بیرون می آیند. پرسشم از این بابت هست که واقعا تا قبل از مطالعه نظرات و کتب اینها از وجود چنین صفاتی در خود آگاه نیستیم و حتی برخی تمایلات را انسان دوستی و دین مداری تعبیر می کنیم در حالی که می بینیم خودفریبی بیش نبودند و برای ارضای برخی خلاهای روانی انجام می شدند به گونه ای که خود ما هم متوجه آن نیت و انگیزه پنهان درون نفس نبودیم و باصطلاح چون در ناخودآگاه ما بوده نسبت به آن آگاهی نداشتیم. و ضمن اینکه راه های درمانی که می دهند لزوما غیرشرعی نیست و البته گاها هم غیرشرعی، اما جواب می دهد در صورتی که تا قبل از آن گمان می کردیم که مثلا این حالت اضطراب و تشویش بخاطر کم گذاشتن در عبادات و ... است. ممنون میشم نظرتون رو بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از راه‌های گوناگون می‌توان متوجه‌ی صفات رذیله یا انگیزه‌های غلط شد که یکی از راه‌های آن روانکاوی است 2- عمده‌ی کار، در راه‌های عبور از آن رذائل است که تنها با رویکرد توحیدی می‌توانیم از أنانیت خود آزاد شویم وگرنه مشکل، به نحوه دیگری باقی خواهد ماند. موفق باشید

22231
متن پرسش
«اما روحانیونی که در جریان مبارزه به این نحو که به زندان بروند و اینها نبودند با شریعتی مشکل داشتند. اینها پیروان علامه طباطبایی بودند که ایشان هم مثل سید حسین نصر تفکرشان انتولوژیکال و وجود شناختی است. غایت گرایی، تفکری انقلابی است اما رویکرد انتولوژیکال غیر انقلابی است. ریشه آن هم به تفکر ملاصدرا باز می‌گردد. در تفکر صدرا در وجود تحرکی نیست. حرکت جوهری هم غلط است. با اصالت وجود دیگر اصلا جوهری نداریم که حرکت جوهری داشته باشیم چرا که اصل وجود است و ماهیت هم حد آن است. عرض هم در ماهیت است و در واقع همان عرض هم از وجود است. حرکت هم در عرض ماهیت است و نه در خود وجود.» بخشی از یک مصاحبه ی اخیر ابراهیم فیاض. نظر شما درباره دو خط آخر چیه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر شما در این موارد باید امثال حضرت امام و علامه طباطبایی‌ها که عمری در این مسائل کار کرده‌اند، نظر بدهند؟ یا جناب آقای دکتر فیاض؟ موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!