بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18289
متن پرسش
با سلام مجدد: جنابعالی در پاسخ سوال این حقیر فرمودید بهتر است مباحث معرفتی بپرسم تا برای کاربران مفید باشد! حضرت استاد آیا جنابعالی هدفی بالاتر و دغدغه ای بالاتر از این که مردم را دین دار تر کنیم داریم؟ این سئوال در همین راستااست!! وقتی رئیس جمهور مملکت که می تواند بالغ بر 18 میلیون نفر را مخاطب خود قرار دهد، چرا از این ظرفیت عظیم بهترین استفاده را نکنیم؟! و حرف اصلی اسلام و انقلاب که کسب معارف عمیق اسلام است را به گوش مردم نرسانیم!؟ بنده این سئوال را پیشتر هم به طور کلی پرسیده بودم که جنابعالی پاسخ دادید حرف درستی است و اضافه کردید که مردم با این امر می توانند ره صد ساله را یک شبه طی کنند ولی الان پاسخ دیگری دادید! آیا ظرفیت زمانه و مردم اجازه مطرح کردن این مباحث را از لسان رئیس جمهور نمی دهد؟ یا عواملی دیگری دخیل هست؟ چرا پاسخ شما به آقای روحانی خیر است؟ واقعیت امر بنده روی این قضیه زیاد تفکر می کنم و امیدوار بودم از این طریق به آرمان هایمان برسیم إن شاءالله و آن روح قدسی را در جامعه بدمیم. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مسئولان اجرایی و سیاسی کشور عموماً اهل این حرف‌ها نیستند و متأسفانه مردم را هم طوری عادت داده‌ایم که از مسئولانشان انتظار رفع مشکل آب و نان را دارند و نه طرح مسائل معرفتی. این‌جا است که باید ما خودمان در فضایی آزاد از مسائل سیاسی و اجرایی کارهای معرفتی را شروع کنیم تا مطالباتِ مردم تغییر کند. موفق باشید

18280
متن پرسش
سلام: طلبه هستم، وضعیت حجاب در اصفهان دیگر دارد اسلام را از بین می برد و این درد نمی گذارد درس بخوانم بعضی شب ها تا ساعت 2 نصف شب برای این مردم گریه می کنم استاد چه کتاب هایی بخوانم و اگر کسی در این راستا کار کرده است بگوئید و راه کار هایی بگویید تا بتوانم این جامعه را از جهل بزرگ در بیاورم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه بدانید در زمان شاه از این هم بدتر بود و به تعبیر حضرت امام واقعاً مشروب‌فروشی‌ها از کتاب‌فروشی‌ها بیشتر بود. این افراد هنوز عواطفِ 400 ساله‌ی غرب‌زدگی را پشت سر نگذاشته‌اند بدون آن‌که ذات‌شان مناسب روح غربی باشد. وقتی راهی گشوده شد اکثر همین‌ها از وضع خود ناراضی خواهند بود و به انقلاب می‌پیوندند. شما به عنوان یک طلبه تلاش کنید با تعمق‌بخشیدن به معارف خود تا در وقت مشخص‌اش بتوانید جوابگوی نیاز جامعه باشید. موفق باشید

18253
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد رییس جمهورایی که از بعد انقلاب مردم تعیین کردن به نظر من نشانه ی اینه که هنوز مردم به اون بصیرت و فهم سیاسی و گرفتن اشاره ی ولی خدا نرسیدن. سوالم اینه که استاد تا کی این وضع ادامه داره؟ (البته من خودم هم جزءی از مردم هستم، همیشه به خودم میگم اگه آدم بودم یکی مثل امام خمینی می شدم و یه ملت رو از طاغوت نجات می دادم) در انتخابات پیش رو با وجود این همه افتضاح این دولت باز با دروغ و نفاق و چند تا فن انتخاباتی باز رای میارن. به نظر شما آیا احتمال قوی وجود داره که باز این دولت رای نیاره؟ تحلیل شما از 4 سال آینده ی کشور و جهان مخصوصا شرایط عراق و سوریه و یمن چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید کارهای زمین‌مانده‌ی ما در راستای تعالیِ فهم جامعه‌مان می‌باشد که در این مورد بسیار کمک‌کاری شده، و بالاخره هر دولتی که بیایدنمی‌تواند از تنگناهای اجرائی فرار کند. عمده تعالیِ مردم و حضور انقلاب اسلامی است. مسلّم انقلاب اسلامی در فتح تاریخی خود راهِ حضور اراده‌ی مردم در کشورهای خودشان یعنی عراق و سوریه و یمن را می‌گشاید. موفق باشید

18238
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: با گذشت ایام 9 دی (روز بصیرت) و دوباره گرم شدن تنور مباحث مربوط به فتنه، کلیپ ها و صوت هایی از برخی عاملان و سران فتنه و کسانی که به شدت جهت براندازی نظام فعال شده بودند، در فضای مجازی منتشر گردیده است. (من جمله صوت مکالمه بین نیک آهنگ کوثر فراری از کشور با برخی اعضای خانواده جناب هاشمی رفسنجانی) پس از در میان گذاشتن این محتوا با برخی دوستان نزدیک، این بحث مطرح گردید، که چنین کاری (یعنی انتشار صوت مکالمه ی چنین اشخاصی که بنده به این اطمینان رسیدم که از معاندین نظام هستند) می تواند مصداق تجسس باشد و انتشارش اشکال دارد. در اینجا یک بابی باز می شود تحت عنوان انواع مخالف (اپوزیسیون) در نظام اسلامی. طبق تعاریف علوم سیاسی (موریس دورژه) مخالفین به دو دسته تقسیم می شوند: 1. اپوزیسیون قانونی: این نیروهای سیاسی شاید علاوه بر سیاست‌مداران و مجریان با برخی سیاست‌ها هم مخالفت بورزند، اما مخالفتشان به اصول کلی و مبانی مشروعیت نظام برنمی‌گردد. این گروه، چهارچوب قانونی موجود را در حکم قاعده بازی می‌پذیرد. 2. اپوزیسیون معارض: یعنی گروهی که معاند نظام بوده و در پی براندازی است. این گروه نه تنها با مجریان سیاسی، بلکه با اصول کلی و مبانی مشروعیت نظام هم مخالفت دارد. در تاریخ اسلام نیز پیامبر و ائمه مخالفان نظام اسلامی را به دو گروه کلی تقسیم نموده اند: 1. منتقدان حکومت که صرفا در چهارچوب پذیرفته شده نظام، انتقاد می کنند و به سلاح متوسل نمی شوند. 2.معارضان: یعنی آنان که در برابر نظام اسلامی شورش مسلحانه می کنند که به اصطلاح فقهی «باغی » محسوب می شوند. نمونه های فراوانی از برخورد ائمه با این دو گروه در تاریخ اسلام ذکر شده است که در لینک زیر می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/89/3410/15879/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-(%D8%B9)-%D9%88-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D9%86 حال در اینجا بحث بر سر مصداق یابی است. آیا کسانی که فیلم حضورشان در بین فتنه گران در خیابان و سخنان بسیار زشتشان در مورد براندازی نظام و ولایت فقیه منتشر شده (اشاره به برخی فرزندان جناب هاشمی رفسنجانی) و مهدی هاشمی ای که طبق تحقیقات به عمل آمده از دفتر کارش در دانشگاه آزاد کلی مدارک مهم کشوری (از قراردادهای مهم گرفته تا نامه های محرمانه و ...) کشف شده و اخیرا هم صوت مکالمه ی او با نیک آهنگ کوثر در فضای مجازی منتشر گردیده است، و سایر فتنه گران؛ آیا پخش کردن چنین محتواهایی به منظور آگاه نمودن مردم و شناخت دوست از دشمن، می تواند مصداق تجسس و ... باشد؟!؟ انتشار کردن آنها چه حکمی دارد؟!؟ تکلیف تقوای سیاسی چه می شود؟!؟ ممنون می شوم اگر به این سوال پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً بر روی نکته‌ی مهم و مشکلی دست گذاشته‌اید زیرا از یک طرف اندیشمندان جامعه باید متوجه‌ی جایگاه افراد و افکار باشند چرا که این افراد تابع قانون «همه یا هیچ» نمی‌باشند و همه را با یک چوب نمی‌رانند. ولی افراد معمولی نمی‌توانند با دیدن این صحنه‌ها قضاوت‌های حکیمانه‌ای بکنند حتی متوجه نیستند ابتدای اعتراض به انتخابات سال 88 با انتهایِ آن متفاوت بود و انتهای اعتراض‌ها را که بیشتر به جنبه‌ی براندازیِ نظام کشیده می‌شد را، نباید پای کسانی گذاشت که در ابتدایِ اعتراض‌ها پا به میان گذاردند و تذکرات رهبری که به بعضی از سران جریان اعتراض فرموده بودند ابتدایِ این کار دست شماست ولی انتهای آن دست شما نیست؛ در همین رابطه است. اشکال اساسی و واقعاً عنادآمیزِ امثال آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی آن بود که پس از آن‌که معلوم شد جریان، جریانِ اعتراض سیاسی نیست بلکه جریان، براندازی است، کوچک‌ترین سخن و قدمی در راستای جدایی از جریان انتهایی برنداشتند. موفق باشید 

18236
متن پرسش
با سلام: با توجه به علوم و رشته های علمی متنوع امروزی که ضعف مسلمین در بسیاری از آنها باعث ضعف آنها در برابر مستکبرین شده است، می خواستم بدانم: 1. آیا دین اسلام در مورد علوم غیر علیا تأکیدی داشته است همانطور که این قدر بر علوم عقلی و توحیدی سفارش کرده است؟ 2. آیا سیر الی الله برای کسی که مثلاً در رشته ی مهندسی نساجی دارای بالاترین مراتب علمی است با کسی که در فلسفه و حکمت اسلامی در درجه بالایی است متفاوت است؟ یعنی دومی به معارف و مقاماتی می رسد که اولی یا آنها را درک نمی کند یا خیلی دیرتر به آنها خواهد رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جامعه‌ی اسلامی وظیفه دارد که نیازهای خود را بر اساس عقل و تدبیر دنبال کند و این یک موضوع اساسی هر جامعه‌ای است که می‌خواهد در امور دینی نیز موفق باشد 2- سیر إلی اللّه بستگی به نیت انسان‌ها دارد در هر شغل و منصبی که باشند می‌ماند که برای این کار معارفی لازم است که کسب آن معارف برای هرکس که بخواهد میسر می‌باشد. موفق باشید

18212
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آیا درست است نظام اسلام با آن همه رافت و رحمت نسبت به اعتصاب غذای 60 روزه آرش صادقی و حال وخیم او کاری نکند؟ و این همه بهانه بدست دشمنان و تبلیغات آنها بدهد؟ در خبر ها آمده است مادر پیر او در یورش نیروها برای دستگیری او در خانه سکته کرده و جان باخته است. اگر این اخبار راست باشد اینها با اسلام همخوانی دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما هم ادعای این شیاطین را قبول کرده‌اید؟!! به قول کارشناس بی‌بی‌سی، 60 روز اعتصاب غذا بیشتر یک شعار سیاسی است و مطمئن باشید نظام اسلامی اگر در مورد این جاسوسان کوتاه نیاید، متأسفانه قاطعیت لازم را به‌کار نمی‌برد. موفق باشید

در این مورد بد نیست گزارشی را که نظام قضائی از جرائم ایشان مطرح کرده است و اخیراً سایت «رجا نیوز» در معرض دید افراد قرار داده است را خدمتتان ارسال کنم:

18187
متن پرسش
بسم الله و السّلام خدمت استاد عزیز این مداحی عادی عافور در لبنان را حاج آقا نگاه کنید! پاکی و عظمت تشیع چه قدر زیبا در طینت های پاک ظهور می کند! :( اللهم رزقنا! http://www.aparat.com/v/NW7aD
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف جنابعالی که ما را از ارسال این مداحی مسرور فرمودید، بسیار متشکرم. کجایند آن‌هایی که حضور نهضت نرم حسینی را تا این اندازه در تاریخ درک کنند؟!! و کجایند که در زمینه‌ی حضور نهضت حسینی حضور انقلاب اسلامی را این اندازه لطیف و نرم در این تاریخ بیابند؟!! و کجایند که حضور دم روحانیِ نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را یعنی حضرت آیت اللّه امام خامنه‌ای را با این‌همه ظرائف در کلمات این نوجوان سوری احساس نمایند؟!! که حقیقتاً این‌ها هستند که در همه‌ی تاریخ با بصیرت خود چرخش تاریخیِ ملت‌ها را به سوی حق یافته‌اند و خود را در چنین جاده‌ای قرار داده‌اند. این مداحی،‌ بغضِ ما را از کنترل ما خارج کرد زیرا یک مداحی نبود، نحوه‌ای از حضور حق بود که حتماً عالم‌گیر خواهد شد. موفق باشید

18098
متن پرسش
سلام استاد: یکی از همکاران بنده به گونه ای به حقانیت آمریکا و غرب اعتقاد و یقین دارد و به گونه ای از لیبرال دفاع می کند که انگار نعوذبالله وحی الهی می باشد، که اگر با این سماجت و پشتکار و یقین در راه دین و اسلام قدم بر می داشت یکی از مومنین حقیقی بود، و به گونه ای با نظام و روحانیت دشمن است که اگر توان و موقعیت داشت از ضربه زدن به نظام و روحانیت از هیچ تلاشی چشم پوشی نمی کرد گویی این نظام دشمن قسم خورده ایشان هست و از نظام و روحانیت نفرت عجیبی دارد، سن ایشان 40 می باشد و ملاک خبر ایشان رسانه های غربی و جبهه استکبار است و تنها روحانیی که قبول دارد خاتمی رئیس جمهور چند دوره پیش است، حال سوال بنده این است: چرا شخصی که در جامعه اسلامی رشد کرده در خانواده مسلمان به دنیا آمده و اسلام ناب و تشیع به او رسیده اینگونه تمایل به لیبرال و غرب پیدا کرده که حتی حاضر است ضد اسلام حرف بزند و شاید عمل هم بکند؟ چه پرسه ای این فرد و امثال ایشان طی می کنند که اینگونه منحرف می شوند و اینقدر بر حق بودن غرب و تفکر لیبرال اسرار دارند گویی نعوذبالله وحی منزل است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر برادر امام رضا«علیه‌السلام» در آن محیط مقدس آن‌قدر بدی نکرد که حضرت نام او را «زید نار» گذاشتند. هرکس بر اساس انتخاب‌های خود زندگی خوب و بد خود را رقم می‌زند. موفق باشید

17996
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید. از شما خواستارم راجع به جهاد و زندگی جهادی و مبانی آن توضیح دهید. زندگی جهادی چیست؟ کتابی راجع به این مطلب دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی جهادی در یک کلمه روشی است ماورای نظم اداری با نظر به اهداف انقلاب اسلامی و عبور از ارزش‌های استکباری. کتاب‌های نقد مدرنیته به عنوان نظر به عالمی که باید از آن عبور کرد، و کتاب‌های مربوط به انقلاب اسلامی به عنوان عالمی که باید به آن توجه نمود، می‌توانند در این امر کمک کنند. کتاب‌ها بر روی سایت هست.  موفق باشید

18004
متن پرسش
18004- سلام علیکم بدنبال ساخت فیلم بادیگارد، آخرین ساخته ی ابراهیم حاتمی کیا. دوستان در مسجد امام علی (ع) تحلیلهایی رو در مورد این فیم به قلم در آوردند که برای شما می فرستیم! نظر جنابعالی برای ما ارزشمند و راه گشا است!! ممنون نقد اول بسم الله الرحمن الرحیم بادیگارد مقدمه اگر کسی اهل فیلم دیدن باشد متوجه می شود که بعضی از فیلم ها تماما، نگاه و پرسش های کارگردان فیلم است و به قول معروف فیلم خود کارگردان است و اگر این را به علاوه ی خوش فکر بودن کارگردان کنیم آن وقت با فیلم هایی روبرو می شویم که حرف برای گفتن دارند و با دیدنشان در فکر فرو می رویم، با دیدنشان احساس درک از پرسش های زنده در زمان خود می کنیم. به نظر من آقای حاتمی کیا از اون دسته کارگردانانی هستند که فیلم هایشان حرف برای گفتن دارند، و اگر کسی بتواند فیلم و شخصیت های آن را درست تحلیل کند و ورای بحث تکنیک به محتوای فیلم بپردازد به حرف ها و پرسش های شخص کارگردان رسیده است خود ایشان در مصاحبه های پشت صحنه ی فیلم بادیگارد به این موضوع با جدیت و احساس اشاره دارند که من فیلم بدون حرف نمی سازم. و به حرف ها و پرسش های زنده ی در زمان خود رسیده است. سعی بر آن ست که در بررسی فیلم حول یک محور، که همان شخصیت اصلی فیلم است پیش بروم، تا جایی که دیگر شخصیت ها و اتفاقات اطرافشان را هم در نسبت با دغدغه شخصیت اصلی نگاه شوند. ابتدا آنچه از هر شخصیت فهمیده می شود، بیان می کنم و در آخر بررسی هر شخصیت، با نکته و پرسشی آنچه که بیان فیلم بود را به ابهام می برم. متن • حاج حیدر احساس می کنم تمام جزئیات یا به قول استاد اصغر طاهرزاده در جلسه نمایش و گفت و گو پیرامون فیلم بادیگارد 7/8/95 " مفردات فیلم " به حول یک روحیه یا شخصیت که همان شخصیت حاج حیدر فیلم است، می گردد؛ و آن شخصیت هم، حیات و کمال خود را به تعهد به نظام اسلامی ای گره زده است که اولا و بذات دارای حقیقت و تقدس است - انقلاب اسلامی یکی از پدیده های الهی در دوران ماست، از الطاف خداوند به قلب حضرت امام (ره) می باشد که دارای یک حقیقت زنده در عالم است مثل حقیقت اهل بیت علیهم السلام در عالم - و ثانیا و بالعرض دچار تغییر و حجاب می شود. و ظرف این تعهد گاهی حفاظت از شخصیت های اوایل انقلاب و گاهی رفتن در جبهه های جنگ و گاهی حفاظت از سیاسون پس از جنگ و گاهی ... حاج حیدر می کوشد که در زمانه ای که ارتباط با حقیقت نظام اسلامی سخت تر از زمانه های قبل شده راهی برای عبور از حجاب های نظام اسلامی و رسیدن به حقیقت آن پیدا کند ؛ و در واقع ظرف تعهد جدید زمانی که در آن است، را پیدا کند. این بی قراری های مستمر در شخصیت حاج حیدر در طول زمان فیلم نشان از دو مطلب دارد ؛ یکی احساس خطر حاج حیدر نسبت به ارتباط اش با حقیقت نظام اسلامی و دیگر تغییر زمانه ای که حاج حیدر در آن قرار گرفته زمانه ای که حقیقت نظام اسلامی در ظروفی ظهور دارد و موانع ارتباط با نظام اسلامی در ظروفی ... و حاج حیدر که برای زنده نگه داشتن این ارتباط از تعهد به ظروف کمک می گیرد، حال باید مسیر خود را عوض کند و ظرفی را بیابد که تعهد به آن ، واسطه ارتباط او با حقیقت انقلاب می شود. تعهد، تکیه گاه حاج حیدر است و تعهد یک امر قلبی است به این معنا که اتصال و عشق در آن حکم فرماست، حال حاج حیدر احساس می کند که دیگر آن تعهد را در ظرف قبلی احساس نمی کند پس مسیر خود را عوض می کند و در ظرف جدید ، خود و ارتباط خود را می یابد و در همین راه هم حتی بدون اسلحه سکانس آخر فیلم داخل تونل و ظیفه ی خود را انجام می دهد. یک نکته و یک پرسش از شخصیت حاج حیدر انس و علقه حاج حیدر با ظرفی که سالیان متمادی با آن هویت انقلابی خود را زنده نگاه می داشته، باعث می شود وقتی این ظرف را محجوب می بیند، چنان دچار حیرانی شود که به مرز انزوا و انحطاط نسبت به اصل انقلاب می رود و ناگهان سکانس صحبت با فرمانده اشرفی ... آیا این حیرانی ذاتا فرج است یا یک نقص؟ • راضیه چطور می شود یک همسر تا این حدود از ایثار و خدمت پیش بیاید ... تا جایی که اتفاقات غیر قابل تحمل زخمی شدن حاج حیدر در قضیه انتحاری که می افتد، او را به گلایه و حتی پرسش وا نمی دارد، بلکه او تنها وظیفه نگهداری و پرورش و همراهی را در حد ایده آل ایفا می کند تا آخرین گام های کمالی همسر خود. راضیه را در فیلم بدون حاج حیدر نمی شود معنا کرد، بدون آن تعهد حاج حیدر راضیه ای این چنینی بوجود نمی آید. اما یک نکته و یک پرسش از شخصیت راضیه در جایی از فیلم سکانس صحبت کردن راضیه با حاج حیدر در مورد انتخاب دخترشان و گرفتن مدال افتخار افکار و نظرات حاج حیدر متفاوت با نظرات راضیه ی این چنینی بود و راضیه حرف از انتخاب آزاد که معنایش دیدن هرکس در جایگاه خود بود زد که جای تامل دارد! آیا راضیه دچار تغییر شده بود و زمانه او را همرنگ خود کرده بود یا حاج حیدر دچار کوری نسبت به اطراف و زمانه شده بود؟ • مامور پیگیری داستان انتحاری مامور در فیلم مظهر شخصیتی است که در ظرف محجوب انقلاب قرار گرفته و طبق آن ظرف محجوب عمل می کند. ظرف محجوب ، ظرفیست که از معنای ظرف بودن خارج شده و خودش شده است اصل در صورتی که قرار بود ظرف باشد به طور مثال شما وقتی تشنه می شوید نیاز دارید که آب بخورید حال برای خوردن آب نیاز به ظرف شیشه ای دارید حال اگر همه ی توجه شما شد ظرف شیشه ای ، زیبایی ، فرم ، جنس ، رنگ و ... دیگر از آب خوردن باز میمانید ...در فیلم مامور تمام توجه اش به فرم اداری و ... است و ملاکی برای سنجش تعهد واقعی حاج حیدر به نظام اسلامی ندارد. یک نکته و یک پرسش از مامور پیگیری در جایی از فیلم مامور به حاج حیدر میگوید که آیا وظیفه شما تغییری کرده( با فرض اینکه ما دچار انحراف در اصل داستان شده ایم) سکانس بازجویی از حاج حیدر با حضور اشرفی آیا محجوب بودن ظرف تعهد حاج حیدر توجیه قابل توجهی برای کم کاری و اشتباه وی بود یا اینکه این کم کاری بستری برای وسعت نگاه حاج حیدر بود؟ • دیگر شخصیت ها مثل دختر حاج حیدر – نامزد مهندس میثم- داماد حاج حیدر نیز دارای نکاتی هستند اما به همین سه شخصیت ذکر شده بسنده میکنم حرف پایانی در پایان هم اشاره به یک مطلب آن هم ، تعامل با موانع یک حقیقت یک نوع نگاه نافذ نیاز دارد که در آن ،نه موانع خیلی انسان رو سردر گم میکند و نه حقیقت ناقص، دیده میشود ، آیا چنین نگاهی موجود است و اگر هست چگونه میتوان آن را بدست آورد؟ الحمدالله مکتوبیان11/09/95 ..... نقد دوم بادیگارد یا محافظ ابراهیم حاتمی کیا در بی رحمانه ترین انتخاب نه در مقابل انتخاب ظالمانه در حکم عقل،! قهرمان خودش را به مسلخ درگیری بین جامعه ی آرمانگرا و مُحجَّبِ در حجاب های شِبه واقعیتی می برد. میدان جنگی که نه میتوانی از آرمانهای انقلابی ت یا بهتر بگویم معنای زندگی ت دست بکشی و نه می توانی آنها را بیرون از این کشاکش بلا آمیز در وجودت محقق کنی! حاج حیدر بعد از سالها مبارزه ی در این میدان سودای رفتن دارد: حاج حیدر: دکتر کی میتونم بخوابم کارگردان از همان اول فیلم نشان می دهد که اصلا قصد کنایه و استعاره ندارد، و از طرفی بدنبال نشان دادن مستند گونه ی یک زندگی درام نیست. حاج حیدر بسیجی دوران ما یا دوران از دست رفته در نگاه بازرس ویژه ی شورای امنیت ملی در التهابات تغییر زمانه ی خود باید در محل کار با فرمانده ی خود و در خانواده با همسر و دختر خود و در تنهایی با احوالاتش راه رهایی را بیابد! حاج حیدر در وظیفه ی سِپر قرار دادن جان خود برای دکتر صولتی، از سَرِ اراده ی قلبی و جانی عمل نمی کند تا جایی که شخصیت نظام را به ورطه ی کشتن می کشاند! بازرس ویژه ی شورای امنیت و فرمانده ی حاج حیدر به خوبی از این واقعیت باخبرند اما مشکل در چگونگی تفسیر انتخاب و عمل حاج حیدر است. انتخاب او از دریچه ی نگاه یک انقلابی مغلوب در خواسته ی زمانه ش یا انقلابی با عقل متافیزیکی. اشرفی با اردت قلبی به حاج حیدر میخواهد او را در این زمانه زنده و سربلند نگه دارد حتی اگر حاج حیدر بادیگارد شود! اشرفی: حاجی ما ربات نیستیم انسانیم ی موقع تو شوریم ی موقع تو شک ی موقع خوبیم ی موقع ناخوش حیدر: ولی من خطا کردم اشرفی: این احوالات باطنی مال خودته به بنده ها هیچ ربطی نداره... حیدر: ما داریم می شیم بادیگارد! و قیصری بازرس ویژه ی شورای امنیت می خواهد نظام را با عبور از حاج حیدر مصون بسازد. قیصری: الان صحبت درباره ی محافظی که باید فدایی شخصیت نظام میشد ولی در لحظه ی خطر شخصیت رو فدای خودش کرد این جرم بزرگیه آقای ذبیحی اشرفی و قیصری که خود حتی از اهالی انقلابیون هستند و شاید جانباز ویلچرنشین، از درک او عاجزند! عقل گوید شش جهت حد است و دیگرراه نیست عشق گوید راه هست رفته ایم ما بارها از طرفی دیگر شخصیت حاج حیدر باید نسبت خود را با قواعد زمانه اش و همسرش _ معلمی که آشنای به افکار جوانان امروزش هست _ و دخترش پیدا کند. برای همین در کارِ یارِ 30 ساله ی خود در می ماند حیدر: چی شده راضیه از طرفی میخوای بمن مدال بدن و از طرفی بدت نمیاد دخترت با الیاس ازدواج نکنه مرضیه: سالها پیش پدر و مادر من ..... به انتخاب من در ازدواجم احترام گذاشتن امروز هم من به انتخاب دخترم احترام میذارم تا اونم به انتخاب دخترش احترام بذاره و دختری که در به کَف گذاشتن بزرگترین سرمایه زندگی یعنی جان انسان برای هدفی سوال دارد و حاج حیدر که جواب آن را در سالهای انقلاب و جنگ در خود پیدا کرده است باید دخترش را بفهمد. و این پربُلا ترین زمانه ای است که ابراهیم حاتمی کیا قهرمان بسیجی اش را در کربلای هویت امروزش کشانده! حاج حیدرها در سلوک خود می دانند در این راه جان دادن راحترین تحفه ای ست به جانب دوست و حال آنکه نقص های بیشتری از انسان نظر کرده به شجره ممنوعه ی دنیا در این زمانه نمایان شده، و دوست بدنبال کشاکش عمیق تری بین قلب و عقل است. و تو به حکم عقل به حاج حیدر نظر میکنی؟ یا به حکم عشق؟ عقل میگوید: کار او وظیفه ی اوست، و او در وظیفه ش درمانده! عشق میگوید: راه عشق پُر پیچ و خطر است، و او خطر کرده! عقل میگوید: کاری جز عمل به وظیفه نیست! عشق میگوید: او برای عشق عمل میکند! عقل میگوید: پس برای همین است که محافظ هرکسی بوده به شهادت یا جانبازی رسیده است! عشق گوید: محافظ از شهیدان دورانش هست! عقل گوید: پس در این زمانه میخواهد چه کند!؟ عشق گوید: او بسیجی ست ، در نمی ماند. ابراهیم حاتمی کیا در آخر هم حاج حیدر را برهنه از همه ی موانع ظاهری _ اسلحه ای که اشرفی از او می گیرد_ و موانع باطنی _ به مجلس ختم دکتر صولتی میبرد_ تا حجاب آبرو و خود بینی را هم از او بگیرد و با قصد رفتن به سمت تنها یادگار هم رزم شهیدش همسر حاج میرزا راهی قتلگاهش در تونل می کند و این بار او را از سَر شوق قلبی و نشاط باطنی به شهادت می کشاند ابراهیم حاتمی کیا قهرمانش را زنده ی در تاریخ می داند آنجا که حیدر میگوید: حیدر نه اولین نفره نه آخریش... و زیر چادر مرضیه های زمانش او را حفظ میکند تا در دل تاریخ پرورش یابند! اما به رسم همیشگی، کارگردان سوالاتی را برای مخاطب میگذارد: آیا سودای رفتن حاج حیدر در اول فیلم با دیالوگ _کی میتونم بخوابم_ از به آخر رسیدن توان و امید اوست؟ در چنین زمانه ای نا امید شدن و پریشان شدن حق حاج حیدر است؟ حاج حیدر در عمل خود به هنگام دفاع از دکتر صولتی اشتباه عمل کرد؟ این اشتباه عمل کردن از کدام نگاه اشرفی یا قیصری یا حاتمی کیا درست است؟ حاج حیدر چگونه باید جایگاه افکار و انتخابهای دخترش را در این زمانه بشناسد؟ حاج حیدر اگر مهندس میثم را نمیافت چگونه می شد؟ در پریشانی خود دست به اعمال اشتباه انگیز بیشتری نمیزد؟ قیصری بازرس ویژه ی شورای امنیت ملی چرا حاج حیدر را نمیفهمد؟ اگر جای حاج حیدر ،بسیجی مومن انقلابی بگذاریم، و جای بسیجی مومن انقلابی، ابراهیم حاتمی کیا .... آیا متن را باید یکبار دیگر بخوانیم؟ در مورد شخصیت راضیه و... کمتر صحبت شد! علی جزینی 95/9/14 .......... نقد سوم هو المصّوِر 《《بجای نقد 》》 از آنجائیکه یک اثر هنری سینمائی ،تجلی نگاه و فکر و دغدغه خالق آن است من برای تحلیل فیلم بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا ، به بررسی تطورات شخصیتی خود او که در آثارش نمایان است می پردازم: . مرحله اول: ابراهیمِ امام او چون هزاران جوان انقلابی دیگر با اعجاز روح الله در بزرگترین رویارویی حق و باطل قدم گذاشت و هویت خود را در حراست از انقلاب اسلامی یافت. انان به رهبری روح الله انقلاب کردند و نقطه عطفی را در تاریخ حیات بشر رقم زدند و مستقیم بر قلب اومانیسم تاختند. . مرحله دوم :ابراهیمِ جبهه جبهه دانشگاه انسان سازیی شد که امثال ابراهیم را در کوره بلا گداخت و آزمود و ایثار و توکل و رضا آموخت. امّا مرحله سوم :ابراهیمِ نظامِ اسلامی و این شاید حساسترین و پیچیده ترین بخش شخصیت او باشد. فیلم #بادیگارد تجلی این برهه حساس از زندگی حاتمی کیاست. انسانی که درانقلاب و جبهه سرباز امام بود در زمانه کنونی باید سرباز نظام اسلامی باشد. باید انسان معاصر را بشناسد، درد جامعه را لمس کند ،اقتضاءات زمانه و فرهنگ و سیاست و... را بشناسد. در این مرحله ابراهیم با چند دسته از مردم مواجه می شود. دسته اول انسانهای آرمانگرا و انقلابی که هنوز بر عهد خود مانده اند و دسته دوم آنهایی که بدنبال سهم خود از سفره انقلاب بودند و هستند. و اینک ابراهیم باید نسبت خود را با انسانهای که از انقلاب جامانده اند و یا میخواهند از انقلاب پشمی برای کلاه خود جمع کنند مشخص کند..بالاخره سرباز انقلاب(ابراهیم یا همان حاج حیدر) با امثال دکتر باید تکلیفش مشخص شود..ولذا دعوای بین محافظ و بادیگارد شکل میگیرد. پس حاتمی کیا در بادیگارد بدنبال مشخص نمودن این نسبت است. و به نظر من او در حالی که از مردم عبور نمی کند و آنها را می فهمد ولی با قاطعیت از امثال دکتر عبور میکند....
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هرتحلیل ها نکات بسیار دقیق و ظریف و هوشیارانه‌ای نسبت به فیلم داشت که روی هرکدام از آن‌ها می‌توان متمرکز شد. عمده این حساسیت است که متوجه‌ی زبان فیلمی باشیم که تهیه‌کننده‌ی آن برای ما در دلِ آن سخن‌هایی دارد که اگر در زبانِ عبارت بگوید، سختْ آن مطلب از جایگاه خود سقوط می‌کند. به امید آن‌که به جایی برسیم تا به جایِ جمله‌پردازی برای رساندن مطلب خود، به شخصیت‌های داستان و فیلم‌ها اشاره کنیم تا زبان‌مان بارور و بارورتر شود. موفق باشید 

18000
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: حضرتعالی درپاسخ این حقیر مبنی بر قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی موجود که آیا در تراز تمدن اسلامی هستند فرمودید که قانون مجازات اسلامی البته اشکالاتی دارد. بنده هم اطلاع داشتم و دارم که از نظر جنبه حقوقی در عین محسناتی که در قیاس با قانون قبلی دارد اشکالاتی دارد اما می خواهم بدانم که آیا شما هم از جنبه حقوقی و تخصصی آن فرمودید؟ یا از جوانب و زوایایی دیگر؟ دوم این که نظر جنابعالی در خصوص قانون اساسی چیست آیا د رتراز تحقق تمدن اسلامی می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به صورت تخصصی به موضوع نگاه نکرده‌ام بلکه بحث‌هایی که بین اهل نظر بود را بعضاً در این مورد دنبال می‌کردم. قانون اساسی را به عنوان پایه‌ی شروع تمدن اسلامی، چیز با ارزشی می‌دانم. موفق باشید

17981
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: شرمنده وقتتونو میگیرم. استاد من علاقه ای به انجام اعمال مستحبی یا شب زنده داری یا سیر و سلوک و... ندارم! من فقط میخوام همه ی عمرمو در راه کمک به انقلاب (مثلا در زمینه ی تولید علم یا دادن مقالات مربوط به تبیین نظرات انقلاب اسلامی درباره علوم غربی و رشته ی تخصصی خودم یا انتظاراتی که رهبر انقلاب از دانشجو ها و نخبگان دارن یا حتی یه کار کوچیک که ازم بربیاد) بذارم. حتی بعضی وقتا فکر می کنم اصلا هدف از زندگی من همینه... اگه هم یک ثانیه از این اهدافم دست بکشم احساس پوچی شدیدی بهم دست میده، درصورتی که اگه عمل مستحبی یا شب زنده داری نکنم چنین حسی ندارم! می خواستم بدونم الان وضعیت من چیه؟ چیکار باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است ولی هر اندازه روح انسان از طریق عبادات با نور حق مرتبط باشد، راه و جهت رسیدن به اهداف الهی برایش گشوده‌تر می‌شود. موفق باشید

17900
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامي: جناب استاد چنديست درگير موضوع منتظري شده ام و بسياري از حرفها و گفته هاي ايشان را از طريق خاطراتشان مطالعه گرده ام، در مورد شخصيت و نوع نگاه ايشان تضادهاي زيادي به چشم مي خورد، تضادهايي که حتي باعث مي شود قاطي کنم بين درست و غلط، اما مي خواهم حقيقت را دريابم. مي خواهم نوع برداشت خودم را عرضه کنم تا شما بهتر توضيح دهيد برايم. آقاي منتظري در کتاب انتقاد از خود موضوعات مختلفي را بيان کرده و نظرات الان خودش را با نظرات دوران انقلاب مقايسه و نقد کرده است که چند مورداز مطالب کتاب ایشان را مختصر بیان میکنم: 1. اشتباه ديگر من تسخير سفارت آمريکاست من در آن فضا اين عمل را تاييد کردم در حالي که امروز بر اين باورم اين کار بدون اينکه فايده چنداني براي کشور داشته باشد ضررهاي فراواني به بار آورد و ملت آمريکا و ديگر ملت ها را نسبت به جمهوري اسلامي بدبين کرد. 2. در ماههاي اول انقلاب به امام گفتم در دنيا رسم است بعد از هر انقلابي هيئت هاي را به عنوان حسن نيت به اطراف مي فرستند و سياستهاي خود را توضيح مي دهند و... که امام گفت ول کن اين حرفها را و... در نتیجه منجر به حمله صدام به ایران شد! 3. نقد ديگري که بسا بيش از همه متوجه من گردد اين است در تدوين قانون اساسي بيشتر اختيارات را براي مقام رهبري قرار داديم و تقريبا قدرت را در وي متمرکز کرديم بدون اينکه براي پاسخ گويي و نظارت واقعي و مردمي بر عملکرد رهبري تمهيدي بيانديشيم. 4. اشکال ديگري که هم به من و هم مرحوم امام و هم ساير آقايان اهل مبارزه متوجه است اين است که همگي در فکر سقوط رژيم شاه بوديم بدون ابنکه به معضلات بعد از آن فکر و مطالعه جدي کرده باشيم و اينکه از تجربيات ساير کشورهايي که با انقلاب رژيم فاسدي را ساقط کرده و نظام مورد قبول خود را به جاي آن قرار داده اند مطلع باشيم. اين نکته را بارها گفته ام که انقلاب ما هنگامي که پيروز شد ما حداقل هزار قاضي مجتهد عادل عاقل نياز داشتيم در صورتي که ده تا قاضي واجد آماده نداشيم و از اين راه بسيار اسيب ديديم. 5. جو داغ و ملتهب اول انقلاب موجب شده بود که برخي تندروي ها و طرح هاي نپخته و نسنجيده و به اصطلاح انقلابي انجام پذيرد و يا صحبت هاي تندي بر زبان جاري شود که من هم کم و بيش در پاره اي از اين موارد تحت تاثيرقرار گرفتم. اينجانب در سالهاي اوايل انقلاب تحت تاثير شرايط ويژه آن زمان از جمله کساني بودم که از اين نهادها و مصوبات آن دفاع کرده ام و اين موضع گيري و دفاع امروز از موارد قابل نقد در مواضع من به شمار مي آيد جالب اينکه چندي پيش يکي از بستگان نزديک جمله اي را که من در آن سالها درجلسه اي خصوصي در دفاع از مصوبات فرا قانوني اين شورا گفته بودم و ضبط شده بود بدون ذکر نام گوينده براي من آورد من با خواندن آن جمله با ناراحتي گفتم: «اين حرفها چيست که نوشته اي؟!» و او بلافاصله گفت: صحبتهاي خود شماست که در آن سالها گفته بوديد!! 6. پس از حملاتي که در سال 1368 به بيت من شد و مهاجمان از من در شعارها به عنوان ضد ولايت فقيه!! ياد کردند، در سخناني که در جلسه درس بعد از حمله کردم ضمن ياداوري اين که اصولا من پايه گذار ولايت فقيه بوده ام و حدود چهار جلد کتاب در استحکام مباني فقهي دولت اسلامي نوشته ام و ذکر اين نکته که مرحوم آيت الله بروجردي اصل حکومت اسلامي را از ضروريات اسلام مي دانستند چنين تعبير کردم که هر کس مخالف ولايت فقيه باشد من چشم او را در مي آورم، و منظور من ولايت فقيه جاري که عموما از آن مي نالند نبود، بلکه ولايتي بود که مظهر آن پيامبر اکرم و امام علي بودند اما بسياري از دوستان مرا مورد نقد قرار دادند که چرا اين تعبير را به کار برده ام. من اکنون که روزگار ولايت فقيه به وضعيت تاسف بار کنوني رسيده است نقد دوستان را مي پذيرم و خودم را مورد سرزنش قرار مي دهم و مي گويم: چنين تعبيري در هيچ شرايطي صحيص نيست و آن تعبير من در حقيقت يک موضع انفعالي در واکنش به شعار ضد ولايت فقيه نسبت به من بود.) .پایان کلام منتظری. جناب استاد طاهرزاده قبل از اینکه سوالاتم را مطرح کنم چند نکته از برداشتهایم را بگویم: چقدر منتظری خودش را می بیند و حساب می کند!! در همه نوشته هایش خود را در حد امام حکیم حساب می کند!! مدام می گوید من و امام!! آخر اگر امام خمینی نبود کدام حرکت به ثمر می نشست ؟ و اگر منتظری نبود کدام حرکت ابتر می ماند؟؟!!! نمی دانم اما هرچه فکر می کنم خیلی خودش را بالاتر از آنچه هست مطرح می کند شاید باورش آمده رهبر جهان اسلام بوده و هست!! آقای منتظری بارها بیان می کند که من جوگیر شدم!! من احساساتی شدم!! آخر اگر یک جوان پرشور کم سن و سال بگوید من جوگیر شدم شاید بشود قبول کرد که آن هم قابل قبول نیست، اما این حرف را ظاهرا فقیهی می گوید که سن و سالی ازش گذشته بوده و خودش را در حد امام خمینی آن حکیم خبیر بصیر می بیند!! واقعا عجیب است جناب استاد، به نظرم این انتقاداتی که منتظری از خودش کرده می خواسته خودش را عاقل نشان بدهد و شاید می خواسته بگوید من عاقل شدم اما شخص امام عاقل نشد!! اما بیش از آنکه بخواهد چهره ای عقلایی از خودش برای ما ترسیم کند چهره ای کم فکر و ساده و لجباز از او برای ما روشن می شود!!!! این صحبت های منتظری برای ما روشن می کند که نظرات ایشان در اول انقلاب نه تنها فقیهانه نبوده بلکه بسیاری از آنها هیچ فکری پشتش نبوده است صرفا تحت تاثیر بوده و اصلا به راه ایمان نداشته است!! چه راحت می گوید احساساتی شدم!! من نمی خواهم بگویم احساسات در انقلاب و افراد نقشی نداشت، اما قطعا بزرگان مبارز و در راس آنها شخص امام خمینی به هیچ وجه از روی احساسات صحبت نمی کرد، اما منتظری امام خمینی را هم مانند خودش می بیند و امام را در حد خودش پایین می کشد!! مگر می شود شخصی هر روز حرکاتی انجام بدهد فردا بگوید جوگیر شدم چنین خطایی از یک جوان ساده هم بعید است!! اما انگار منتظری متوجه نیست دارد تمام مبانی خود را زیر سوال می برد، حرکاتی مانند تسخیر لانه جاسوسی که امام فرمود انقلاب بزرگتر است را به راحتی می گوید جوگیر شدم، تایید کردم!! پس فقاهت چه می شود تحقیق و کار روی مبانی چه می شود؟! منتظری می فهماند نه در انقلاب مبنای دقیقی داشته نه الان!!! احساس می کنم منتظری انقلاب را اصلا نمی فهمد! انقلاب را مثل انقلاب فرانسه می بیند! مانند آن یا کمی متفاوت، اما گویی ولایت فقیهی را که ادعا می کند خودش پایه گذاری کرده اصلا این ولایت فقیه را نمی فهمد و نمی بیند!! گویی هیچ نمی فهمد، نمی دانم چه بگویم!! بیشتر گفته های منتظری خوراک بی بی سی و منافقین بوده و است بیشترش خیانت است. منتظری در انقلاب بود اما با انقلاب نبود احساس می کنم همیشه زاویه داشته اما خودش را نشان نمی داده است!! چند سوال دارم جناب استاد: 1. الان هر روز بی بی سی فارسی خاطره و صحبتی را از منتظری علم می کند و جار و جنجال درست می کند واقعا منتظری متوجه نبوده چه خدمتی را به شیطان می کرده است؟؟!!! 2. جناب استاد آیا برداشتهای من صحیح است یا سطحی است؟ 3. در جایی منتظری گفته من گفتم چشم ضد ولایت فقیه را در می آورم و الان پشیمانم و می گوید منظورم از ولایت فقیه شخص پیامبر است یعنی چی استاد؟ چرا پشیمان است؟ 4. در جایی گفته من با ولایت فقیه مخالف نیستم منظورش اینست با شخص ولی فقیه مخالف است، استاد آیا همچین حرفی جایز است؟ اگر این سخن درست باشد دیگر ولی فقیه به چه کار می آید؟؟!! هر کسی می تواند بگوید من ولایت فقیه را قبول دارم با شخص مشکل دارم!!؟؟ 5. آیا منتظری پایه گذار ولایت فقیه است؟؟ مگر در نجف امام خمینی ولایت فقیه را شرح نداد؟ 6. من یقین دارم منتظری برای بعد از سقوط شاه هیچ برنامه ای نداشته است، اما آیا امام خمینی هم برنامه ای نداشت؟؟ 7. قانون اساسی را منتظری نوشته؟؟ 8. تمرکز قوایی که می گوید یعنی چی؟ مگر امام خمینی نفرمود اختیارات ولی فقیه بیش از آن چیزی است که در قانون اساسی آمده؟؟ 9. ایشان در جایی گفته بعد پیروزی انقلاب بیت امام را غرور گرفت و احساس می کنم منظور از بیت امام خود امام است، آیا چنین است؟ آیا امام از روی احساسات کاری انجام داده است؟ 10. ایشان گفته هزار قاضی مجتهد باید قبل از انقلاب می داشتیم، اصلا چنین چیزی در خفقان دوران شاه امکان داشت؟؟ این نحوه حرف زدن یک جور پرت و پلا گویی نیست؟؟ خیلی خیلی ببخشید از اینکه متن طولانی شد استاد واقعا به روشن گریهای شما نیاز دارم. خداوند شما را حفظ کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در یک کلمه می‌توان گفت: آقای منتظری جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی را که بنا است بیرون از اردوگاه غرب و ارزش‌های غربی به صحنه آید، نشناخت و بنا داشت با به رسمیت‌شناختن غرب، زندگی را ادامه دهد و این موجب این‌همه پراکنده‌گویی‌ها شد که غرب امروز از آن بهترین بهره‌ها را در راستای مقابله با انقلاب اسلامی می‌برد. موفق باشید

17897
متن پرسش
میانه رو شدن در سیاست های داخلی به چه معناست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: میانه‌روِ واقعی یعنی کسی که بدون افراط و تفریط، جامعه و تاریخ خود را بشناسد و در عین حال از حقوق خود در مقابل نظام استکباری دفاع کند. پس در حال حاضر میانه‌روِ واقعي حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» است که فرمودند من دیپلمات نیستم، انقلابی‌ام. موفق باشید

17867
متن پرسش
استاد عزیز با سلام: می خواستم ببینم آیا به نظر شما این حزب و حزب بازی هایی که امروزه در کشور ما انجام می شود و دسته بندی هایی که دایما در حال زیاد شدن است، اصولگرا و اصلاح طلب .و... فایده ای دارد؟ آیا با این کاره مقصد اصلی ما گم نمی شود و این اختلافات باعث آسیب به صراط انقلاب نمی شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال حزب به معنای یک تشکل سیاسی با یک نحوه رقابت غیر طبیعی همراه است. مقام معظم رهبرى «حفظه‏ الله» در جمع دانشجويان در كرمانشاه‏ فرمودند: ما با تحزّب مطلقاً مخالفتى نداريم و معتقديم تحزّب با وحدت جامعه منافاتى ندارد؛ به شرط آن‏كه با نگاه درست ايجاد شود. اگر حزبى براى كانال كشى وكادرسازى و هدايت فكرى جامعه در زمينه‏ هاى سياسى، دينى، عقيدتى و ديگر عرصه‏ ها به‏ وجود آيد و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، كارى خوب و مورد تأييد است كه البته اينگونه احزاب، اگر در رقابت‏هاى سياسى هم وارد شوند، به طور طبيعى برنده مى ‏شوند. پيشنهاد بنده آن است، رفقايى كه گروه‏هاى مذهبى تشكيل داده‏ اند، دستورالعمل و فلسفه‏ ى وجودى خود را همين جمله‏ ى رهبرى قرار دهند، يعنى گروهى باشيد كه مبنايتان كادرسازى‏ براى نظام باشد و در هدايت فكرى و زمينه‏ هاى سياسى و عقيدتى فعاليت نماييد. مقام معظم رهبرى در ادامه مى‏ فرمايند: ولى برخى احزاب مانند احزاب كنونى غرب در واقع باشگاه‏ هايى براى كسب قدرت هستند و سعى مى‏ كنند از هر طريق، از جمله زد و بند سياسى به قدرت برسند كه ما اينگونه تحزب را تأييد نمى‏ كنيم اما اگر كسانى با همين نگاه، دنبال تشكيل حزب باشند، جلوى آنها را نمى ‏گيريم. موفق باشید 

17849
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی: در مورد تفاوتهایی که در رابطه با خانواده و فرزندان شهدا در جامعه هست توضیح بدهید که از تایم کاری مرخصی گرفته و تحصبل می کنند، با سهمیه استخدام می شوند، با سهمیه به دانشگاه می روند، حق بیمه و مالیات از فیش حقوقی آنها کسر نمی شود و... که به جهت مطول شدن ادامه نمی دهم. اصل مطلب: زمانی که طلحه و زبیر (طلحه الخیر و سیف الاسلام. به فرموده پیغمبر اکرم(ص)) به نزد حضرت امیر رفتند به طمع عمارت بصره و ....همه شنیده ایم که حضرتش شمعی را خاموش کردند که اسراف در بیت المال نشود و تلویحا" به آن دو نفر بفهماند که آنجا جایی نیست که مزد شمشیر و جانبازی در راه خدا به پول و مقام معاوضه شود چرا که معامله با خدا کرده اند و خداوند رحمان خود خریدار است در این معامله. که آنها هم نفهمیدند و تا آخر رفتند تا جنگ جمل و عاقبت به خیر نشدند. چرا در زمان ما این تفاوتها که باعث کدورت است اعمال می شود؟ و مگر می شود کار و جهاد آخرتی را با دنیا پاداش داد که اگر می شد علی اعلا انجام می داد. مگر اینگونه نیست که دستگیری هر افتاده ای در جامعه اسلامی وظیفه حکومت است؟ از اینکه سوالم شاید خیلی مودبانه نباشد این کوچکترین شاگرد خود را ببخشید. آرزوی سلامتی و طول عمر برایتان دارم. و همچنین دیدار روی مبارکتان. ان شاءلله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این صورت‌ها که می‌فرمایید نیست. منتها نظام اسلامی سعی دارد در آن حد که فقدان پدر در یک خانواده مشکلاتی را ایجاد می‌کند، در حدّ بسیار کم جبران کند. مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» حضرت برای شهداء از بیت المال مستمری تعیین نکرده بودند؟ حتماً در جریان این موضوع هستید که مرحوم شهید مطهری در کتاب «داستان راستان» آن را آورده.

بسم اللّه الرّحم الرّحیم: زن بيچاره، مشك آب را به دوش كشيده بود و نفس نفس زنان به سوى خانه اش مى رفت. مردى ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشيد. كودكان خردسال زن، چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم ديدند مرد ناشناسى همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش ‍گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمين گذاشت و از زن پرسيد: خوب معلوم است كه مردى ندارى كه خودت آبكشى مى كنى، چطور شده كه بى كس مانده اى ؟ شوهرم سرباز بود. على بن ابيطالب او را به يكى از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.
مرد ناشناس بيش از اين حرفى نزد. سر را به زير انداخت و خداحافظى كرد و رفت، ولى در آن روز آنى از فكر آن زن و بچه هايش بيرون نمى رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود، زنبيلى برداشت و مقدارى آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ريخت و يكسره به طرف خانه ديروزى رفت و در زد. كيستى؟ همان بنده خداى ديروزى هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقدارى غذا براى بچه ها آورده ام. خدا از تو راضى شود و بين ما و على بن ابيطالب هم خدا خودش حكم كند! در باز گشت و مرد ناشناس داخل خانه شد، بعد گفت: دلم مى خواهد ثوابى كرده باشم، اگر اجازه بدهى، خمير كردن و پختن نان، يا نگهدارى اطفال را من به عهده بگيرم. بسيار خوب! ولى من بهتر مى توانم خمير كنم و نان بپزم، تو بچه ها را نگاه دار تا من از پختن نان فارغ شوم. زن رفت دنبال خمير كردن. مرد ناشناس فورا مقدارى گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما، با دست خود به بچه ها خورانيد. به دهان هركدام كه لقمه اى مى گذاشت مى گفت: فرزندم ! على بن ابيطالب را حلال كن، اگر در كار شما كوتاهى كرده است. خمير آماده شد. زن صدا زد: بنده خدا همان تنور را آتش كن. مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعله هاى آتش زبانه كشيد و چهره خويش را نزديك آتش آورد و با خود مى گفت: حرارت آتش را بچش، اين است كيفر آن كس كه در كار يتيمان و بيوه زنان كوتاهى مى كند. در همين حال بود كه زنى از همسايگان به آن خانه سر كشيد و مرد ناشناس ‍ را شناخت، به زن صاحب خانه گفت: واى به حالت! اين مرد را كه كمك گرفته اى نمى شناسى ؟! اين اميرالمؤمنين على بن ابيطالب است. زن بيچاره جلو آمد و گفت: اى هزار خجلت و شرمسارى از براى من، من از تو معذرت مى خواهم. نه، من از تو معذرت مى خواهم كه در كار تو كوتاهى كردم (بحارالانوار، ج ۷ (باب ۱۰۳) ص ۵۹۷). موفق باشید

17840
متن پرسش
با سلام خدمت مبارک استاد عزیز: استاد بنده چندین سال هست که یک «اندیشه» را همواره با خودم متذکر می شوم، این که ما برای نیل به آرمان های انقلاب و عبور از ظلمات فرهنگ غرب، باید مسئولین ما به ویژه شخص رییس جمهور ایران علاوه بر این که در عمل و در حوزه اجرایی ما را از فرهنگ غرب عبور دهد و نظام اسلامی را عملیاتی کند (که این مورد را هم حضرتعالی در آثار گران قدرتان مشهود است) بایستی همواره بخش عمده ای از ایراد «سخنانشان» با مردم را که با انحاء مختلف صورت می گیرد به منزله ی یک «عارف و مبلغ دین» ملت ایران را متذکر عالم معنوی کند تا ان شاءالله فکر ملت از «معیشت» به «معنویت» سوق پیدا کند. اولا آیا این اندیشه صحیح هست؟ ثانیا فکر می کنید که الان مردم آمادگی چنین بیاناتی از رییس جمهوری که طبق معمول از مفاهیم اقتصادی همچون تورم و رکود صحبت کرده را دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف صحیحی است و اگر مسئولان اجرایی در سخنان خود و در اعمال خود متذکر چنین اهدافی باشند، مردم یک‌شبه ره صدساله‌ی را طی می‌کنند. ولی ما از نظر تاریخی مسیری را جهت این امر باید در مردم و مسئولان طی کنیم و مهم آن است که بتوانیم در این رابطه برنامه‌ریزی نماییم. موفق باشید

17830
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این که جنابعالی مکررا در آثارتان فرمودیدکه نظام سازی بر اساس حکم الهی با قوانین یا بخش نامه صورت نمی گیرد چند سئوال از محضر مبارک دارم. 1. اگر با بخش نامه یا قوانین نظام سازی صورت نمی پذیرد پس با چه ابزاری صورت می گیرد؟ 2. بنده قبول دارم که با بخش نامه صورت نمی گیرد ولی وقتی دولت ما با تقدیم لایحه ای که مبتنی بر احکام قرآنی است به مجلس آن را تصویب کرد و به قانون تبدیل شد پس عملا می شود با قانون نظام سازی کرد؟ 3. مقصود از دولت اسلامی چیست؟ 4. البته الان که بیشتر فکر کردم می شود با بخش نامه هم کار را شروع کرد. فرض کنید وزیر علوم آیین نامه ی تدوین کند که منابع آموزشی و تربیتی ما تماما منبطق با شریعت الهی باشد، نظر مبارک چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید روح یک ملت متوجه آن امر بشود 2- اگر روح مردم آماده شده باشد و قوانین را در راستای معنایِ زندگی خود بفهمند، قوانین در مناسبات جامعه سریان می‌یابد 3- حتماً وزیر علوم باید این کار را بکند ولی لازم است به بستر سریان‌یافتنِ آن نیز فکر کرد. خوب است در این مورد به مقاله‌ی «نسبت‌ها و تمایزات «انقلاب اسلامی» با «دولت اسلامی» توجه شود. موفق باشید

17824
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد دوستان اشکالاتی به جریان پیاده روی های اربعین می گیرند. 1. چرا سپاه در آنجا موکب زده است و هزینه می کند؟ چرا استانداریها موکب دارند تا جایی که شنیده شده آیت الله سیستانی هم فرموده اند بگذارید هزینه و مراسم مردمی باشد حال اگر اصل قضیه صحت دارد چون ما که بنا به شغل معلمی توفیق حضور نیافته ایم، چرا چنین می کنند و زمینه اشکال را فراهم می سازند. چرا مقام معظم رهبری سپاه را منع نمی کنند مگر اینها بودجه بیت المال نیست؟ 2. برخی از همکاران فرهنگی کلاسهای خود را از چند روز پیش رها کرده و به سوی کربلا رهسپار شده اند آیا واقعا این کار مورد رضای خداست و چون برای زیارت امام می روند از این حق الناس و ظلمی که بر بچه ها، کادر دفتری و.... می رود خدا و امام می گذرند؟ با تشکر و التماس دعا خصوصا در اربعین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایجاد بستر مناسب جهت تحقق هرچه بیشتر این امر مهم به عهده‌ی تمام نهادهای دولتی اعم از سپاه و نیروی انتظامی است، همان‌طور که دولت عراق نیز به همین شکل عمل می‌کند. 2- چون معلمین در زمان آموزش حق مرخصی ندارند و مرخصی آن‌ها منحصر به تابستان می‌باشد، نمی‌توانند کار را ترک کنند مگر آن‌که در آن مدت کلاس نداشته باشند. موفق باشید

17826
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد احتمالا واقف هستید که شکل حکومت کشور ما با تأسی از نظریه ی منتسکیو که تحت عنوان تفکیک قوای سه گانه هست کار خود را آغاز نموده و تا الان ادامه داده، خواستم نظر مبارک حضرتعالی را در خصوص آن جویا بشم؟ آیا برچیده شدن این شکل از حکومت در راستای نظام سازی شدنی می باشد؟ آیا اساسا نیاز هست که چنین تغییر وسیع و عظیمی صورت بگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً که نباید کار خاصی انجام داد. شاید با حاکمیت ولایت فقیه عملاً تفکیک قوا به آن معنا که هر قوه‌ای بدون مسئولیت‌داشتن نسبت به قوه‌ی دیگر مرتفع شده باشد و همه ذیل ولایت فقیه در جهت اهداف کلّی نظام عمل کنند. موفق باشید

17823
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: بنده چندی پیش از حضرتعالی درباب نظام قضایی و حقوقی تراز تمدن نوین اسلامی پرسشی کردم که این حقیر را عجالتا و صرفا سوق دادید به سمت پیگیری کتاب «ادب و عقل در ادامه انقلاب اسلامی»، با عنایت به این که جنابعالی در خصوص نظامات دیگر مثل نظام اداری و شهرسازی، معماری، رویکرد و مقصد کلی را مبتنی برنامه نهج الابلاغه در نظام اداری مشخص کردید، و از طرفی هم در پاسخ کاربران عزیزی که در خصوص علوم رسمی پرسش کرده بودند و کسب تکلیف نمودند فرمودید که باید با تعمق این علوم را خواند تا بتوانید آن را نقد کنید. اما پیرامون نظام قضایی و حقوقی نه آثارتان چیزی دیدم نه در جواب این حقیر! در عین حال لطف کنید که ضمن پیگیری ادب و عقل ادامه انقلاب اسلامی، غایت و مقصد نظام قضایی و صد البته قوانین ما که باید تراز تحقق تمدن اسلامی باشد چیست تا بنده با چنین رویکردی درس بخوانم و نقد نظریات و نهادهای حقوقی کنم تو جایگزینی قدسی ارائه دهم؟ دومین سئوال این که حضرتعالی فرمودید که اصلاح نظام قضایی ما با فرایندی زمان بر تحقق می بابد، لطف کنید مثلا چند سال دیگر ما شاهد نظاماتی در تراز تمدن اسلامی خواهیم بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که عرایض بنده در راستای طرح اهداف کلی تمدن اسلامی است تا هرکس با توجه به آن اصول در حوزه‌ی تخصصی خود مطالب را کاربردی کند و در این راستا یعنی طرح ایده‌ی هویت کلّی تمدن اسلامی عرایضی در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» شده است 2- وقتی موضوعی تاریخی بخواهد محقق شود باید متوجه‌ی فرایندی‌بودنِ آن بود لذا همواره در مسیر تحقق اهداف متعالی آن باید تلاش کرد پس بحث چند سال معنا نمی‌دهد، هر سالی مقدمه‌ی سال بعد خواهد بود مثل موضوع «انتظار» که ما وقتی در فرایندِ انتظار قرار گرفتیم همواره نسبت به هدف خود در صحنه‌ایم. موفق باشید

17816
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزيز: لطفا پيرامون حكومت اسلامي، طبق سبك و سياق علامه در تفسير آيه 200 آل عمران اگر امكان داره منابعي رو به من معرفي كنيد. لطفا ما رو در عتبات عاليات از دعاي خير خودتون فراموش نكنيد. با تشكر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود تفسیر المیزان در ذیل آیه‌ی 200 آل‌عمران چنین موضوعی را مطرح فرموده و نیز در جزوه ای تحت عنوان «راز سقوط تمدن‌ها در المیزان» عرایضی مطرح شده. موفق باشید

17819
متن پرسش
بسم الله و السلام بر استاد معزز، حاج آقای طاهرزاده در نقد سخنان اخیر آقای رئیس جمهور در تمجید از حجم وسیع خیریه ها و موقوفه ها در غرب و طعنه های جدید ایشان به انقلابی ها تحت عنوان «افراطی» مطلب زیر را عجالتا در کانال تلگرامم منتشر کردم. مناسب دیدم در صورت صلاح دید حضرت عالی آن را به رؤیت دوستان برسانم. سخنان مورد نظر آقای رئیس جمهور: وی با بیان اینکه خیرجمعی معنای وسیعی دارد، اظهار داشت:‌ گفتمان ما خیلی در جامعه سیاست‌زده شده، اشکال ندارد گفتمان سیاسی هم لازم و خوب است اما گفتمان ما مقداری هم اجتماعی و خیرجمعی بشود، فستقبل خیرات همین است که به ما می‌گوید آنقدر سر این مسائلی بحث نکنید که خیلی مفید برای جامعه شما نیست، شما الان در غرب نگاه کنید و ببینید که دانشگاه‌های اروپا و آمریکا چه مقدارش از درآمد اوقاف آن دانشگاه اداره می‌شود، دانشگاه هاروارد آمریکا موقوفاتش بیش از 33 میلیون دلار است، مردم خیر و مختلف کارخانه‌شان زمینشان و هر چه دارند به این دانشگاه وقف کرده‌اند و سالی 1.5 نت 2 میلیارد دلار از طریق درآمد این اوقاف به دانشگاه می‌رسد، این دانشگاه نصف مخارج خود را از طریق مؤسسات خیریه و اوقاف تأمین می‌کند، 70 دانشگاه بزرگ آمریکایی بخش زیادی از مخارجشان از طریق اوقاف به دست می‌آید. روحانی تأکید کرد: افرادی ثروتمند هستند که تمام زندگیشان را برای یک دانشگاه معتبر وقف کرده‌اند، البته در کشور ما هم زیاد است و قبلاً بیشتر در حوزه‌های علمیه، مساجد و امامزاده‌ها این وقف‌ها صورت می‌گرفت، این طور نیست که فکر کنیم در دنیای غرب وقف، نذر، کمک نیست، این همه خانواده‌هایی که در غرب یک فرزند را از بهزیستی می‌آورند و به عنوان فرزندخوانده می‌پذیرند و واقعاً به عنوان یک فرزند با او رفتار می‌کنند، ما وقتی می‌گوییم غرب فکر می‌کنیم یکسری مفاسدی در غرب است و همه مفاسد هستند در حالی که اینطور نیست زیرا اگر همه‌اش مفاسد بود به این رشد علمی و اقتصادی نمی‌رسیدند، بله، گوشه‌هایی از آن هم آلوده است که البته ما خوب‌هایش را یاد بگیریم و آن بخش‌های مثبتش را دریافت کنیم. ----- بسم الله چند نکته در مورد تمجیدهای اخیر آقای روحانی از غرب با استناد به تعداد بالای به ظاهر خیریه ها در آمریکا آن هم بعد از آشکار شدن نشانه های بحران های وخیم اجتماعی در امریکا که مقام معظم رهبری هم اخیرا بدان اشاره کردند. آری بنا به نگاه ظاهری در امریکا صدها مؤسسه خیریه و بنیاد وقف فعال هستند. آقای روحانی در این آمار نشانه هایی از اخلاق و خیراندیشی و انسان دوستی در غرب می بینید آن هم لابد در سطح بسیار وسیع چون مجموع دارایی های این خیریه ها به صدها میلیارددلار می رسد!! اما چند نکته در اینجا شایان ذکر است: 1. تأسیس بنیادهای خیریه یکی از شایع ترین راه های اجتناب از مالیات در غرب است چرا که این مؤسسات بنا به قانون امریکا از مالیات معاف هستند! لذا اگر کسی بخواهد یک فعالیت تجاری کند اگر بتواند آن را در قالب عناوین عام المنفعه که برای بنیادها تعیین شده انجام دهد سود بیشتری عایدش خواهد شد! چه قدر خیرخواهانه؟ مگه نه؟ 2. تأسیس بنیادها و ارائه کمک های مالی به گروه های مختلف از طریق آنها عملا منجر به نوعی سیادت و نفوذ بر آن گروه ها می شود! چرا که به طور کلی همیشه یکی از راه های کنترل انسان ها به دست گرفتن منشأ درآمد آنها است! لذا اگر شما تأمین هزینه های یک مثلا کلیسا یا حزب یا دانشگاه را به عهده گرفتید می توانید عملا سیاست ها و اولویت های آن را تعیین کنید! دوستان حالا می توانند حدس بزنند که فعالیت های به اصطلاح خیریه می تواند اغراضی کاملا سیاسی و مالی داشته باشد! 3. به طور کلی خاصیت نگاه سطحی و جزءنگر و غیرکیفی این است که صرفا به عناوین حقوقی و مفهومی نهادها و فعالیت های بشری توجه می کند و مثل کسی که کیفیت یک کتاب را از روی رنگ جلد آن یا مرغوبیت یک محصول غذایی را از روی جذابیت برچسب روی آن ارزیابی می کند شیفته آن نهادها و آدم ها شود! این یعنی مثلا مثل آقای رئیس جمهور صاحب نگاه جزءنگر تمجیدکننده از بنیادها و خیریه های آمریکایی اصلا به این نمی اندیشد که مشروعیت کار یک خیریه و بنیاد موقوفه به صدها عامل کیفی بستگی دارد مثلا این که منشأ پولی که صرف درآمد خیریه می شود چیست؟ یک مثال خیلی واضح بزنم مثلا اگر یک سرمایه دار آمریکایی که صاحب کارخانه مشروب سازی یا کازینو یا مؤسسه ربوی است بیاید یک کلیسا در امریکا تأسیس کند و در آن کلیسا مسیحیت صهیونیستی را ترویج کند آیا این کار به اصطلاح خیریه را باید تمجید کرد و به سر جامعه ای کوبید که پرورش دهنده اسوه های حقیقی انسانیت از مکتب حقه تشیع مثل خمینی و بهشتی و چمران و همت و باکری بوده است؟! 4. در جامعه ای که هیلاری کلینتون فاسد، دروغ گو و جنگ طلب یتیم خانه دارد و در به طور کلی در جامعه ای که فرهنگ پول پرستی و سودانگاری و ماتریالیسم حاکم است آیا اصلا زمینه های اخلاقی و روانی لازم برای کارهای خیر حقیقی وجود دارد یا این که این عناوین همگی دست مایه ای هستند برای تزویر و فریب و نفاق؟ 5. در میان بنیادهای خیریه و موقوفه آمریکایی نام های آشنایی چون بنیاد سوروس، بنیاد راکفلر، بنیاد کارنگی، موقوفه ملی برای دموکراسی (NED) و ... به چشم می خورد! این بنیادها همگی جزء بنیادهای عام المنفعه غیر انتفاعی در آمریکا ثبت شده اند که کار ویژه شان انجام خدمات عمومی و خیرخواهانه است!! البته ماهیت حقیقی این بنیادهای خاص برای ماها باید آشنا باشد و نیاز به توضیح نداشته باشد. بنیادهایی که یکی از حوزه های فعالیت «خیریه شان» «گسترش دموکراسی و حقوق بشر» در خاورمیانه است! از جمله کارنامه اینها در این زمینه مثلا سرمایه گذاری در پروژه هایی است که هدفش «تقویت دموکراسی» در کشورهایی چون ایران، سوریه، روسیه، لیبی و عراق بوده است که همگی همزمان هدف تجاوزات، کودتاها یا دسیسه های امپریالیستی پنتاگون و سیای آمریکا با تشبث به همین عناوین خیرخواهانه بوده اند! جالب این که بعد از به ثمر نشستن فعالیت های کاملا خیرخواهانه!! این بنیادها در راستای «گسترش دموکراسی» در کشورهای هدف و براندازی دولت هایی که به ادعای آنها مخالف «خیرخواهی های دموکراتیک» آنها بوده اند، دولت های مهاجم آمریکا بازارها و پروژه های اقتصادی آن کشورهای فتح شده را در اختیار شرکت های مالک این خیریه ها و بنیادها قرار می دهند! و همه اینها مزد و پاداش ناچیز و ناقابلی بوده که در ازای فعالیت های کاملا خیرخواهانه و غیرمنتفعت طلبانه صاحبان این بنیادها به آنها تقدیم شده است! 6. سؤال دیگری که از میان صدها سؤال دیگر می شود مطرح کرد اینه که با وجو این همه بنیاد و موقوفه و خیریه در آمریکا علت این بحران اجتماعی، بزه کاری، بیش از 40 میلیون فقیر و فاصله طبقاتی چیست؟ این سرمایه داران خیّر چرا جمع نمی شوند جلوی این هیلاری کلینتون خیّر و فمینیست و طرفدار همجنس بازی و خالق داعش را بگیرند تا خاورمیانه به صدقه سری خیرخواهی آنها کمی آرامش بگیرد؟ 7. اصلا از همه اینها بگذریم. فرض کنیم آقای روحانی اصلا لازم نیست از نظر علمی در جریان جزئیات موضوعی که می خواهد در مورد آن حرف بزند قرار داشته باشد! آیا صرفا با یک قیاس عقلی ساده نمی توان گفت که با توجه به این که خدا انفاق و احسان را برای برقراری قسط و عدالت در جامعه تشریع کرده است، اگر در جامعه ای که علی الظاهر میلیاردها دلار به طور سالانه صرف کارهای خیریه می شود این همه فقر و بزه کاری و منازعات نژادی و فاصله طبقاتی وجود داشت پس باید کاسه ای زیر نیم کاسه این همه کار خیر و موقوفه ها باشد؟! أفلا تعقلون؟! منتظریم ببینیم آقای روحانی بسان دیگر غرب زده ها و غرب گرایان دیگر چه جور فضیلتی در تمدن مترقی و دموکراتیک و بشردوست غرب می بینید تا ما را بدان آگاه کند و از تفکرات افراطی مان خارج مان کند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید خوبی‌های هر ملت و فرهنگی را گرفت و با حفظ هویت خود، از آن‌ها استفاده کرد و متفکران دنیا ماورای سیاستمداران، ما را متوجه‌ی این امر کرده و می‌کنند. مشکل در آن‌جا به‌وجود می‌آید که کار در دست سیاستمدارانی بیفتد که تلاش دارند با اهداف صرفاً سیاسی و حزبی و گروهی فرهنگ‌ها را در اختیار خود بگیرند. و این تذکر مهمی است که کارل‌اشمیت به حیله‌ی لیبرالیسم می‌دهد که چگونه فرهنگ را در اختیار اهداف سیاسی قرار می‌دهد تا سودجویی و کینه به انسان‌ها را پنهان نماید. و مشکل آقایان آن است که متوجه‌ی تفاوت این دو موضوع نیستند که چگونه امروز همان‌طور که جنابعالی متوجه‌اید، سیاستمداران، مراکز فرهنگی و خیریه‌ها را در اختیار می‌گیرند تا به اهداف گروهی و حزبی خود برسند نه آن‌که اهداف انسانی مدّ نظر باشد، آن‌طور که همیشه در همه‌ی فرهنگ‌ها با نظر به اهداف انسانی کارهایی شده و می‌شود. آیا ما امروز با دانشگاه آزادی روبه‌رو نیستیم که بعضی از هزینه‌های نامزدهای فتنه‌ی 88 را پشتیبانی کرد؛ در حالی‌که مردم ما به امید تحقق دانشگاهی غیر از دانشگاه‌های ساخته و پرداخته‌ی دنیای مدرن اموال خود را وقف آن دانشگاه کردند؟! موفق باشید

 

17800
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد این که حضرتعالی می فرمایید که ما تا نگاه تمدنی به انقلاب نداشته باشیم معضلات فرهنگی حل و فصل نمی گردد را اینگونه برداشت کردم. گویا خود جنابتان فرمودید که ما برای در اختیار گرفتن لگام «خیالات » و «وهمیات» خود باید حداقل 15 سال مجاهدت کنیم خب طبیعی است که شاید عموم مردم نتوانند این مسیر را به سلامت پشت سر بگذارند پس باید زندگی را برای مردم ساخت که تمام ابعاد عینی مثل معماری اسلامی که انسان را متذکر عالم قدس می کند را شکل بدهیم تا اگر فردی هم بیکار در منزل خویش نشسته باز با نظر به معماری منزلش او را متذکر عالم غیب کند و به طور کلی و اساسی مردم راحت تر و سریع تر به مقصد حقیقی خود نائل می گردند! آیا این برداشت حقیر صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نگاه، نگاه دقیقی است و حقیقتاً وقتی عالم ناسوت به عالم ملکوت متصل گشت، بسیاری از رذائل از جمله حرص به دنیا از بین می‌رود. و در همین رابطه داریم که در زمان حضرت علی«علیه‌السلام» بیکاری و بی‌خانمانی در جامعه رخت بربسته بود. موفق باشید

17799
متن پرسش
با سلام: چرا رهبر از وجود این همه مفاسد اقتصادی و اخلاقی در جامعه فریاد برنمی آورند و برخورد و موضع خود را اعلام نمی کنند. مگر امام علی (ع) در زمان حاکمیت خود علیه ظلم و بی عدالتی فریا برنمی آوردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت نفرمایید که ما در چه شرایط تاریخی قرار داریم. دشمن تلاش دارد که با نفوذی‌های خود از آن جهت که عهد خود را با فرهنگ غربی شکل داده‌اند، کشور را به آشوب بکشد و رهبری حکیم و دانای این انقلاب با صبر و پشتکار، بنا دارند ما را به طور اساسی از مشکلات تاریخی خارج کنند و بحمداللّه بسیار موفق بوده‌اند و عصبانیتِ دشمن هم از همین جهت است. مقام معظم رهبری متوجه هستند که برای آبادکردنِ دهی، نباید شهری را خراب کرد. یعنی مسائل بزرگی که در پیش است و با حضور انقلاب در این تاریخ محقق می‌شود؛ را نباید فدایِ مشکلات جزئی و تاریخی کرد که به مرور مرتفع خواهد شد. موفق باشید

نمایش چاپی